How to Make Great English Sentences? Ask Alisha

Want to speak real English from your first lesson?

آیا می خواهید از اولین درس خود به زبان انگلیسی واقعی صحبت کنید ؟

Sign up for your free lifetime account at EnglishClass101.com.

برای حساب مادام العمر رایگان خود در EnglishClass101.com ثبت نام کنید .

Welcome to our first ever evening edition of this series.

به اولین نسخه عصرانه ما از این مجموعه خوش آمدید.

Because the sound in the original video was destroyed.

چون صدای ویدیوی اصلی از بین رفته بود.

Hi everybody, welcome back to Ask Alisha, the weekly series where you ask me questions

سلام به همگی، به سریال هفتگی Ask Alisha که از من سوال میپرسید

and I answer them, maybe!

و من به آنها پاسخ میدهم، خوش آمدید، شاید!

The first question this week.

اولین سوال این هفته

The first question this week comes from Patrick.

اولین سوال این هفته از پاتریک است.

Hi Patrick!

سلام پاتریک!

Patrick says, “I know the basic English words and I understand if someone speaks in

پاتریک می‌گوید: «من لغات اصلی انگلیسی را می‌دانم و اگر کسی به انگلیسی صحبت کند، می‌فهمم

English.

.

for example, I understand your videos perfectly but I have problems building correct English

به عنوان مثال، من ویدیوهای شما را کاملاً درک می کنم اما در ساختن جملات صحیح انگلیسی مشکل

sentences, like when I speak with another person.

دارم، مانند زمانی که با شخص دیگری صحبت می کنم .

Do you have any tips on how to build correct sentences?”

آیا راهنمایی در مورد نحوه ساخت جملات صحیح دارید؟

I think that this just comes with practice, honestly.

من فکر می کنم که این فقط با تمرین می آید، صادقانه.

It's difficult to do but I know that there's not always a person that you can ask for help.

انجام این کار دشوار است اما می دانم که همیشه کسی نیست که بتوانید از او کمک بخواهید.

I will tell you a secret when I don't have confidence with something but I don't know

وقتی به چیزی اعتماد ندارم اما نمی‌دانم

how to answer something this is what I do…

چگونه به چیزی پاسخ دهم رازی را به شما می‌گویم، این همان کاری است که انجام می‌دهم…

“I google it.”’

«من آن را در گوگل جستجو می‌کنم.»

Seriously, just google it.

جدی، فقط آن را در گوگل جستجو کنید.

I put quotation marks around like the phrase that I'm trying to make and then I search

من مثل عبارتی که میخواهم بسازم نقل قول میزنم و بعد در

Google for it and if it's there, great!

گوگل سرچ می کنم و اگر هست عالیه!

Then that means I can use it, maybe like thousands of people have used that phrase.

سپس این بدان معناست که من می توانم از آن استفاده کنم، شاید مانند هزاران نفر از آن عبارت استفاده کرده باشند.

I know it's probably a common phrase if there are no results and that probably means I've

من می دانم که اگر نتیجه ای نداشته باشد احتمالاً یک عبارت رایج است و احتمالاً به این معنی است که من

made a mistake somehow.

به نوعی اشتباه کرده ام.

So, that's maybe one good way to help you as you try to build phrases by yourself.

بنابراین، این شاید یک راه خوب برای کمک به شما در تلاش برای ساخت عبارات توسط خودتان باشد.

So, try that out.

بنابراین، آن را امتحان کنید.

Next question!

سوال بعدی!

Next question comes from Huang Sei Na.

سوال بعدی از Huang Sei Na است.

Hi!

سلام!

“I love your name, Alisha.

من عاشق اسمت هستم، علیشا.

Is Alisha a common name in the US?

آیا علیشا یک نام رایج در ایالات متحده است؟

I happen to have a friend named Elisa also what's your personal favorite name?”

من اتفاقاً دوستی دارم به نام الیسا همچنین اسم مورد علاقه شخصی شما چیست؟

Um.

ام

A common name in the US?

یک نام رایج در ایالات متحده؟

Alisha, I don't think “Alisha” is so common in the US and when I was growing up I didn’t

علیشاه، فکر نمی‌کنم «علیشا» در ایالات متحده آنقدر رایج باشد و وقتی بزرگ شدم

have any other friends named “Alisha.”

هیچ دوست دیگری به نام «علیشا» نداشتم.

Also, the spelling of my name is a little strange.

همچنین املای نام من کمی عجیب است.

Usually, it spelled “A-L-I-C-I-A.”

معمولاً "A-L-I-C-I-A" نوشته می شد.

Maybe you know the artist “Alicia Keys,” that’s how she spells her name.

شاید شما هنرمند «آلیسیا کیز» را بشناسید که نامش را اینگونه می نویسد.

So, my name was commonly confused as “Alicia” a lot.

بنابراین، نام من معمولاً به عنوان "آلیسیا" اشتباه گرفته می شد .

So, like for example, Allison and Elisa and Ali and so on, those are fairly common I think,

بنابراین، برای مثال، آلیسون و الیسا و علی و غیره، به نظر من اینها نسبتاً رایج هستند،

but “Alisha” especially my spelling is not so common actually.

اما "علیشا" به خصوص املای من در واقع چندان رایج نیست.

So what’s my favorite name?

پس نام مورد علاقه من چیست؟

My favorite name is Obi-Wan Kenobi.

نام مورد علاقه من اوبی وان کنوبی است.

Next question!

سوال بعدی!

Next question comes from Long.

سوال بعدی از لانگ می آید.

“Is the ‘H’ sound not always pronounced when followed by another consonant?

"آیا صدای "H" همیشه وقتی با صامت دیگری دنبال می شود تلفظ نمی شود؟

For example, ‘wall hanger’ or ‘come back home.’”

برای مثال، «آویز دیواری» یا «به خانه برگرد.»

Yes, the “H” sound is often pronounced very softly.

بله، صدای «H» اغلب بسیار آرام تلفظ می‌شود.

It’s quite difficult to pronounce all of these syllables clearly like in the example,

تلفظ همه این هجاها به وضوح مانند مثال

“come back home,” it’s quite difficult to say the “H” sound clearly.

"به خانه برگرد" بسیار دشوار است، گفتن صدای "H" به وضوح بسیار دشوار است.

So, in those cases, it’s quite common to make the “H” sound quite soft like “come

بنابراین، در این موارد، کاملاً معمول است که "H" را کاملاً ملایم مانند "به خانه برگرد" صدا کنیم

back home.”

.

Next question!

سوال بعدی!

Romeo from Vietnam.

رومئو از ویتنام.

Hi, again, Romeo!

سلام، دوباره، رومئو!

Romeo says, “Hello, Alisha.

رومئو می گوید: «سلام علیشا.

Do native speakers say, ‘You aren’t going to blah, blah, blah?’

آیا گویشوران بومی می‌گویند: « نمی‌خواهی بله، بل، بلال؟»

Or, ‘You’re not going to blah, blah, blah.’

یا «نمی‌خواهی بله، بل، بلا بگویی.»

Which contracted form is used more?”

کدام شکل قراردادی بیشتر استفاده می‌شود؟»

I think they’re used equally like you can choose which you prefer.

من فکر می کنم از آنها به همان اندازه استفاده می شود که شما می توانید انتخاب کنید که کدام را ترجیح می دهید.

Me, I think I usually say “you’re not going to.”

من، فکر می‌کنم معمولاً می‌گویم "نمی‌خواهی ".

I probably use “you’re,” I contracted “you are,” “you’re not going to,”

من احتمالاً از «تو هستی» استفاده می‌کنم، «تو هستی»، «نمی‌خواهی انجام دهی»

or, “You’re not going to do something?”

یا «نمی‌خواهی کاری انجام دهی؟»

I probably use “you’re not” more often than “you aren’t going to.”

من احتمالاً بیشتر از «تو نمی‌خواهی» استفاده می‌کنم.

Next question is from Wagner.

سوال بعدی از واگنر است.

Wagner!

واگنر!

Wagner!

واگنر!

Vagner!

واگنر!

Have you written any operas?

آیا اپرا نوشته اید؟

“Why do American people pronounce EnglishClass “one-O-one” instead of “one-zero-one”

«چرا مردم آمریکا به جای «یک-صفر-یک»

or “hundred one?”

یا «صد و یک» کلاس انگلیسی را «one-O-one» تلفظ می کنند؟

Oh!

اوه!

This relates to like university and college level courses, actually.

این در واقع به دوره های سطح دانشگاه و کالج مربوط می شود.

So, there are four levels to universities, or it’s colleges in the US, first year,

بنابراین، چهار سطح برای دانشگاه ها یا کالج ها در ایالات متحده وجود دارد، سال اول،

second year, third year and fourth year.

سال دوم، سال سوم و سال چهارم.

So, the classes for each of those are numbered.

بنابراین، کلاس های هر یک از آن ها شماره گذاری می شوند.

So first-year classes begin with 1, second-year classes with 2, third-year classes with 3,

بنابراین، کلاس های سال اول با 1 شروع می شود، کلاس های سال دوم با 2، کلاس های سال سوم با 3،

fourth-year classes with 4.

کلاس های سال چهارم با 4.

So, first-year classes, it tends to be like the basic classes begin with a 1 and like

بنابراین، کلاس های سال اول، مانند کلاس های پایه با 1 و شروع می شود.

the most basic of those classes is usually “one-O-one.”

مانند ابتدایی ترین آن کلاس ها معمولاً "one-O-one" است.

so like EnglishClass101, that’s kind of making like a friendly introduction to English

بنابراین مانند EnglishClass101، به عبارت دیگر به نوعی مقدمه ای دوستانه برای انگلیسی است

in other words.

.

So we say, “one-O-One.”

بنابراین ما می گوییم: "یک و یک".

We always use that sort of pattern when speaking we don’t say “one-hundred and one,”

ما همیشه در هنگام صحبت از آن الگوهایی استفاده می کنیم که نمی گوییم «صد و یک»،

we always use “one-O-one” or like “one-two-four” or like “three-six-seven.”

ما همیشه از «یک-او-یک» یا مانند «یک-دو-چهار» یا مانند «سه-شش-هفت» استفاده می کنیم. ”

I don’t know what those classes are but we always say each individual number.

من نمی‌دانم آن کلاس‌ها چه هستند، اما ما همیشه شماره‌های جداگانه را می‌گوییم.

Nice question though, interesting!

هر چند سوال خوب، جالب است!

Next question is from Danny.

سوال بعدی از دنی است.

“Would you tell us about? ‘here you are,’ ‘here you go,’ ‘there you are,’ ‘there

«در مورد آن به ما بگویید؟ «اینجا هستی»، «اینجا می‌روی»، «آنجا هستی»، «آنجا

you go’ and ‘here, there, we, you, it, baby go.’”

می‌روی» و «اینجا، آنجا، ما، تو، آن، عزیزم برو.»

Oh, gosh!

اوه، خدایا!

Okay, I’ll talk about the ones that you introduced.

خوب، من در مورد مواردی که شما معرفی کردید صحبت خواهم کرد.

“What do they mean and how do you use them naturally?”

"معنای آنها چیست و چگونه به طور طبیعی از آنها استفاده می کنید ؟"

So, let’s talk first about “here you are” and “here you go.”

بنابراین، بیایید ابتدا در مورد «اینجا هستی» و «اینجا که می‌روی» صحبت کنیم.

So, we use these when we present someone with something.

بنابراین، وقتی چیزی را به کسی ارائه می کنیم از اینها استفاده می کنیم.

So, you give someone something, “Here you are,” “here you go,” like you are at

بنابراین، به کسی چیزی می‌دهید، «اینجا هستی»، «اینجا می‌روی»، مثل اینکه در

a restaurant maybe your order arrives “Here you are.”

یک رستوران هستید، شاید سفارشتان به «اینجا هستی» برسد.

“Here you go.”

"بفرمایید."

Something like in a service situation you might hear this kind of form like a friendly

چیزی شبیه به یک موقعیت خدماتی ممکن است این نوع فرم را

staffish, like a staff-related person, I suppose.

مانند یک کارکنان دوستانه، مانند یک فرد مرتبط با کارکنان بشنوید.

“Here you are.”

"بفرمایید."

“Here you go.”

"بفرمایید."

Or maybe from a teacher to a school child maybe, “Here you go.”

یا شاید از یک معلم گرفته تا یک بچه مدرسه ای ، شاید «بفرمایید».

We use it to like present something, to present an object that maybe they are expecting to

ما از آن برای دوست داشتن چیزی استفاده می کنیم، برای ارائه یک شی که شاید آنها انتظار

receive

دریافت

Let’s talk then about “there you go” and “there you are.”

آن را دارند، سپس در مورد "آنجا که می روی" و "آنجا هستی" صحبت می کنیم.

We use “there you go” when someone is able to do a thing they’ve been practicing

وقتی کسی بتواند کاری را انجام دهد که مدتی تمرین می‌کرده است، از «اونجا می‌روی» استفاده می‌کنیم

for a while.

.

For example, if the child is learning how to ride a bicycle and they’ve been struggling

برای مثال، اگر کودک در حال یادگیری دوچرخه‌سواری است و مدتی است که

with it for some time but then gradually they get better at it and they can do it the parent

با آن دست و پنجه نرم می‌کند، اما به تدریج در آن بهتر می‌شود و می‌تواند این کار را انجام دهد، والدین

might say “Oh!

ممکن است بگویند: «اوه!

There you go!

شما بروید!

You got it!

فهمیدی!

You got it!”

فهمیدی!"

It’s like a support word and encouragement word, “There you go.”

این مانند یک کلمه حمایتی و کلمه تشویقی است، "همینجا میروید."

The last one on your list though, “there you are.”

با این حال آخرین نفر در لیست شما، "اینجا هستی."

In American English, we use “there you are” in a situation where we’re looking for someone,

در انگلیسی آمریکایی، در شرایطی که به دنبال کسی می‌گردیم،

we’ve been looking for someone we’re expecting to meet and it’s been difficult to find

به دنبال کسی می‌گردیم که انتظار ملاقات داریم و یافتن او دشوار

them.

است، از «there you are» استفاده می‌کنیم.

Maybe you visit a few different spots, but then, at last, you find this person.

شاید از چند نقطه مختلف دیدن کنید، اما در نهایت، این شخص را پیدا می کنید.

Maybe like in a break room or someplace you might not expect them but when you do find

شاید مثل یک اتاق استراحت یا جایی که ممکن است انتظار آنها را نداشته باشید، اما وقتی

them and you say, “Oh, there you are!”

آنها را پیدا کردید و می گویید: "اوه، اینجا هستی!"

We say it with that sort of intonation, “Oh, there you are!”

ما آن را با این لحن می گوییم: "اوه ، تو هستی!"

It sounds immediately to the listener like, “Oh, this person has been looking for me.”

فوراً به گوش شنونده می رسد: "اوه، این شخص به دنبال من بوده است."

Next question!

سوال بعدی!

Next question is from L-O-J.

سوال بعدی از L-O-J است.

L-O-J?

L-O-J؟

Loj?

لوج؟

Loj says, “My question is about phrasal verbs.

لوج می گوید: «سوال من در مورد افعال عبارتی است .

What is the meaning of ‘knock out’ like here, examples sentence 1, ‘Knocked me out

در اینجا معنی "ناک اوت" چیست ، مثالهای جمله 1، "من را

of my possession,’ or 2, ‘Knocked the wind out of me.’

از مالکیتم بیرون کرد" یا 2، " باد را از من بیرون زد.

I had a problem with the word ‘possession,’ “Knocked me out of my possession.’”

" من

I’m not quite sure.

کاملاً مطمئن نیستم.

This could refer, though, too, in a very rare situation.

اگرچه این می تواند در یک موقعیت بسیار نادر نیز اشاره داشته باشد.

We have this word “possession” which refers to like this thing called “demonic possession,”

ما این کلمه "تصرف" را داریم که به چیزی به نام "تصرف اهریمنی" اشاره دارد،

where there’s this idea that a bad spirit gets into the body and controls a person’s

جایی که این ایده وجود دارد که روح بد وارد بدن می شود و رفتار یک فرد را کنترل می

behavior.

کند.

We call that “possession.”

ما آن را "مالکیت" می نامیم.

So, we could say like, “A priest knocked me out of my possession.”

بنابراین، می‌توانیم بگوییم: "یک کشیش مرا از مالکیتم بیرون کرد."

To go back to your original question though, the word “knock out,” as a phrasal verb,

با این حال، برای بازگشت به سؤال اصلی خود ، کلمه «ناک اوت کردن» به عنوان یک فعل عبارتی،

“to knock out” means like forcefully or forcibly remove something because of some

«تقوع کردن» به معنای برداشتن اجباری یا اجباری چیزی است که به دلیل

impact an object is removed from its original location.

ضربه‌ای که یک شی از محل اصلی خود برداشته می‌شود .

So, for example, a jogger could be coming at me and they run into me and they knock

مثلاً ممکن است یک دونده به سمت من بیاید و با من برخورد کنند و

my phone out of my hands.

تلفنم را از دستم بیاندازند.

So, in that case, my phone is being removed because of the impact of the jogger.

بنابراین، در آن صورت، گوشی من به دلیل ضربه دویدن حذف می شود.

So, “to knock something out” means like to remove from its original location from

بنابراین، "شکست دادن چیزی" به معنای حذف کردن از مکان اصلی آن از

force.

زور است.

In your second example then, “knocked the wind out of me,” this is an expression we

در مثال دوم شما، « باد را از من زد،» این عبارتی است که ما به کار می بریم و به

use which means like to lose our breath because of an impact.

این معنی است که می خواهیم نفس خود را به دلیل ضربه از دست بدهیم .

If you get punched or kicked maybe this area, you might feel the air in your lungs come

اگر ممکن است در این ناحیه مشت یا لگد بخورید، ممکن است احساس کنید هوای ریه‌هایتان

out of your body.

از بدنتان خارج می‌شود.

So, we call that “the wind” in this situation.

بنابراین، ما در این شرایط آن را "باد" می نامیم.

So, “He knocked the wind out of me,” means he caused me to lose the air in my lungs,

بنابراین، "او باد را از من زد،" یعنی باعث شد که هوای ریه هایم را از دست بدهم

the impact was so strong in my body, that the air came out of my out of my lungs.

، ضربه آنقدر در بدنم بود که هوا از ریه هایم خارج شد.

So, “he knocked the wind,” so the wind, in this case, the air in my lungs in its original

بنابراین، «باد را زد»، بنابراین باد، در این مورد، هوای ریه‌های من در محل اصلی

location was removed from me because of this impact.

خود به دلیل این ضربه از من خارج شد .

You might also hear this expression in boxing, “to knock out” or “to KO” someone

همچنین ممکن است این عبارت را در بوکس بشنوید، "ناک اوت کردن" یا "به KO" کسی

means to cause them to lose consciousness, in this case.

به معنای از دست دادن هوشیاری او است، در این مورد.

So, “consciousness” is the thing that’s going away, in this case.

بنابراین، "آگاهی" چیزی است که در این مورد از بین می رود.

So, “to knock someone out in a boxing match” means they lose consciousness, in other words,

بنابراین، "ناک اوت کردن یک نفر در مسابقه بوکس" به این معنی است که او هوشیاری خود را از دست می دهد، به عبارت دیگر،

a “KO” was sometimes said.

گاهی اوقات "KO" گفته می شود.

The first example sentence is not actually so clear to me.

جمله مثال اول در واقع برای من چندان واضح نیست.

It’s also possible there’s an error in the original place, I don’t know.

همچنین ممکن است در محل اصلی خطایی وجود داشته باشد ، من نمی دانم.

Alright, those are all the questions that I want to answer this week.

خوب، اینها همه سؤالاتی هستند که می خواهم در این هفته به آنها پاسخ دهم.

Thank you very much for sending your questions to me.

از اینکه سوالات خود را برای من ارسال کردید بسیار سپاسگزارم .

Remember, you can send them to me at EnglishClass101.com/ask-alisha.

به یاد داشته باشید، می توانید آنها را برای من به آدرس EnglishClass101.com/ask-alisha ارسال کنید.

If you like the video, please make sure to give it a thumbs up, subscribe to the channel

اگر ویدیو را دوست دارید، لطفاً حتماً آن را تأیید کنید، در کانال مشترک شوید

and check us out at Englishclass101.com for more good resources.

و برای منابع خوب بیشتر ما را در Englishclass101.com بررسی کنید .

Thank you very much for watching this episode of Ask Alisha and I will see you again next week.

خیلی ممنون از تماشای این قسمت از علیشاه بپرس و هفته آینده دوباره می بینمت.

Bye-bye!

خداحافظ!