Weekly English Words with Alisha - Super Obscure Body Parts

Begin! Welcome back to Weekly Words. My name is Alisha, and this week we're gonna talk

شروع! به Weekly Words خوش آمدید. نام من علیشا است و این هفته در

about super obscure body parts.” I’m a little nervous. I'm not gonna lie. Okay. Super.

مورد اعضای بدن بسیار مبهم صحبت خواهیم کرد. من کمی عصبی هستم. من قرار نیست دروغ بگم باشه. فوق العاده

What?

چی؟

“Philtrum” is the first word. “Philtrum:” “the groove located just below the nose

"Philtrum" اولین کلمه است. "Philtrum:" "شیاری که درست زیر بینی

and above the middle of the lips.” That has a word. “Philtrum.” That's this, I

و بالای وسط لب ها قرار دارد." این حرفی دارد. "فیلتروم."

guess. In a sentence, maybe you would say… What” How can you use this in a sentence?

حدس می زنم همین است. در یک جمله، شاید می گویید... چه؟» چگونه می توانید از این در یک جمله استفاده کنید؟

Let’s see. “I'm thinking of getting my philtrum pierced. What do you think about

اجازه بدید ببینم. من به فکر سوراخ کردن فیلترم هستم. نظر شما در مورد

that idea?” It’s gross! “I hurt my philtrum in in football practice yesterday.” Who

این ایده چیست؟» این درشت است! من دیروز در تمرین فوتبال به فیلترم آسیب زدم. چه کسی

says “philtrum”?

می گوید "فیلتروم"؟

Next is “larynx.” The “larynx” is the “voice box” where your voice comes

بعدی "حنجره" است. "حنجره " "جعبه صوتی" است که صدای شما از آنجا می

from. There’s quite a definition here: “the hollow, muscular organ forming an air passage

آید. در اینجا یک تعریف کاملاً وجود دارد: " اندام توخالی و عضلانی که یک گذرگاه هوا

to the lungs and holding the vocal cords.” Usually I think we just say the voice box,

به ریه ها را تشکیل می دهد و تارهای صوتی را نگه می دارد." معمولاً فکر می‌کنم که ما فقط جعبه صدا را می‌گوییم،

so I think the “larynx,” in particular, is really important for singers and people

بنابراین فکر می‌کنم «حنجره» به‌ویژه برای خوانندگان و افرادی

who need to use their voice a lot. I think that they're even, you know, special techniques

که نیاز زیادی به استفاده از صدای خود دارند، واقعاً مهم است. من فکر می کنم که آنها حتی، می دانید، تکنیک های خاصی هستند

that some people use to protect their larynx as well. In a sentence, maybe… “I have

که برخی از افراد برای محافظت از حنجره خود نیز استفاده می کنند. در یک جمله، شاید... مثلاً «من

to be careful not to damage my larynx because I need to be performing regularly,

باید مراقب باشم که به حنجره‌ام آسیبی وارد نشود، زیرا باید مرتب اجرا

and my voice is very important to my job,” for example.

کنم و صدای من برای کارم بسیار مهم است ».

Alright. Next is “navel.” “Navel” is commonly referred to as your “belly button.”

بسیار خوب. بعدی "ناف" است. "ناف " معمولا به عنوان "ناف شما" نامیده می شود.

It’s that, you know, for some people it’s indented. For some people it kind of protrudes

این است که، می دانید، برای برخی افراد تورفتگی دارد. برای برخی افراد کمی بیرون زده است

a little bit. But the “navel” is just your belly button. Uh, to use it in a sentence,

. اما "ناف" فقط ناف شماست. اوه، برای استفاده از آن در یک جمله،

let's see... Oh, I’m thinking of piercing my navel. Oh! Oh! I have an example now. Maybe

بیایید ببینیم ... اوه، من به فکر سوراخ کردن نافم هستم. اوه اوه من الان یک مثال دارم. شاید

if you’ve had to have surgery on your on your stomach, that's near your navel, um,

اگر مجبور شده باشید روی شکم خود جراحی کنید، آن نزدیک ناف است، اوم،

your navel, the shape of it might be impacted. This happened to my mom, so that’s why I

ناف شما، ممکن است شکل آن تحت تاثیر قرار گیرد. این اتفاق برای مادرم افتاد، به همین دلیل به آن

thought of it. When you meet with your doctor, the doctor might say, “During the surgery,

فکر کردم. هنگامی که با پزشک خود ملاقات می کنید، پزشک ممکن است بگوید: "در طول جراحی،

some of the skin near your navel might be affected by what we're going to do.”

ممکن است برخی از پوست نزدیک ناف شما تحت تاثیر کاری که قرار است انجام دهیم، شود."

Next is “pinky.” Your “pinky” is “the smallest finger on either one of your hands.”

بعدی "صورتی" است. "صورتی" شما " کوچکترین انگشت روی یکی از دستان شما" است.

You can use “pinky finger,” alternatively, your “pinky toe,” your

می‌توانید از «انگشت صورتی» استفاده کنید

small toe, is also referred to as your “pinky.” In a sentence you might say, “Oh no, I broke

، به‌عنوان «انگشت صورتی»، به‌عنوان «انگشت صورتی»، انگشت کوچک شما نیز به عنوان «انگشت صورتی» نامیده می‌شود. در یک جمله ممکن است بگویید: «اوه نه،

my pinky finger. I have a piano recital in three days.” That actually happened to me

انگشت صورتی ام را شکستم. سه روز دیگر رسیتال پیانو دارم.» این در واقع برای من اتفاق افتاد

when I was little. That's not a lie. That’s a real story. Broke my, this pinky finger.

که من کوچک بودم. این دروغ نیست. این یک داستان واقعی است. این انگشت صورتی من شکست.

That was a good day.

روز خوبی بود.

Anyway. Next, “scapula.” A “scapula” is your “shoulder blade” on the back of

به هر حال. بعد، "کتف". "کتف " "تیغه شانه" شما در پشت

your body... your scapula. Yeah, what else can I say about that, your

بدن شما است ... کتف شما. آره، چه چیز دیگری می توانم در مورد آن بگویم،

“scapula”? Your shoulder blade. You have two.I think, yes. Maybe if you're a physical,

"کتف" شما؟ تیغه شانه شما تو دو تا داری، من فکر می کنم، بله. شاید اگر شما یک فیزیوتراپی هستید،

therapist or if you’re someone who needs to train athletes, you might need to stretch,

یا اگر فردی هستید که نیاز به آموزش ورزشکاران دارید، ممکن است لازم باشد

uh, their scapula from time to time to make sure that it's healthy or in good shape. “Make

کتف آنها را هر از چند گاهی کشش دهید تا مطمئن شوید که سالم یا خوش فرم است.

sure to stretch your scapula before and after every workout to make sure that you don't

مطمئن شوید که کتف خود را قبل و بعد از هر تمرین کشش دهید تا مطمئن شوید که

damage it.”

آسیبی به آن وارد نمی شود.

Alright, end!. That’s the end of obscure body parts. I learned some things. I hope

خوب، پایان!. این پایان قسمت های مبهم بدن است. چیزهایی یاد گرفتم

that you learned some things too. Thanks for joining us for Weekly Words, and I will see

امیدوارم شما هم چیزهایی یاد گرفته باشید. از اینکه برای Weekly Words به ما پیوستید متشکریم و

you again next time. Bye-bye!

دفعه بعد دوباره شما را می بینم. خداحافظ!