3 Phrasal Verbs to Express Excitement in English | Learn English with Cambridge

Hello, hello, guys.

سلام، سلام بچه ها.

Have you ever been pretty excited about something,

آیا تا به حال در مورد چیزی بسیار هیجان زده شده اید،

but you don’t know how to express it?

اما نمی دانید چگونه آن را بیان کنید؟

Well, stay tuned because in this video,

خوب با ما همراه باشید زیرا در این

we will check three useful phrasal verbs

ویدیو سه فعل عبارتی مفید

related to excitement.

مرتبط با هیجان را بررسی می کنیم.

Just remember, a phrasal verb is a phrase composed by a verb,

فقط به یاد داشته باشید، یک فعل عبارتی عبارتی است که توسط یک فعل،

plus a preposition, or plus an adverb,

به اضافه یک حرف اضافه، یا به اضافه یک قید،

or plus both of them.

یا به اضافه هر دوی آنها تشکیل شده است.

All right, so according to this,

بسیار خوب، پس با توجه به این،

we need to write a review about the book

باید در مورد کتابی

that we read last month.

که ماه گذشته خواندیم، نقدی بنویسیم.

Any ideas?

هر ایده؟

I am dying to… Dying to or dying

من دارم میمیرم برای… مردن برای یا مردن

for means to be extremely eager to have or do something.

برای به معنای بسیار مشتاق بودن برای داشتن یا انجام کاری است.

I am dying to watch new Zac Efron movie!

دارم از دیدن فیلم جدید زک افرون میمیرم!

Okay, well it sounds like a good idea,

خوب، خوب به نظر می رسد ایده خوبی است،

but after we finish, right?

اما بعد از اتمام کار، درست است؟

So… Oh, what about brainstorming?

پس... اوه ، طوفان فکری چطور؟

I mean, just look at him.

یعنی فقط نگاهش کن

Zac Efron is someone to die for.

زک افرون کسی است که باید برایش مرد.

We say that something or someone is to die for

when we think it's excellent or is strongly wished for.

زمانی که فکر می کنیم عالی است یا به شدت آرزو می کنیم، می گوییم که برای چیزی یا کسی باید بمیریم.

Tomorrow is Justin Bieber's concert and I'm super happy,

فردا کنسرت جاستین بیبر است و من فوق العاده خوشحالم،

but a little bit worried.

اما کمی نگرانم.

Why?

چرا؟

Because I just don't want to get carried away.

چون من فقط نمی‌خواهم فریاد بزنم.

Get carried away means to be so excited about something

غرق شدن یعنی آنقدر در مورد چیزی هیجان

that you cannot control what you say or do.

زده باشید که نمی توانید آنچه را که می گویید یا انجام می دهید کنترل کنید.

Because I just don't want to get carried away

چون نمی‌خواهم

by merchandising at the concert.

در کنسرت از تجارت سود ببرم.

You know me.

تو منو میشناسی

Oh, don't worry.

اوه، نگران نباش.

I'm sure you're really strong.

مطمئنم تو واقعا قوی هستی

Hey, Maria.

هی، ماریا

How was the concert?

کنسرت چطور بود؟

Oh, fine.

اوه! خیلی خوبه.

Just fine.

خوبه.

Okay, maybe I got carried away buying some things.

خوب، شاید من از خرید بعضی چیزها غافل شدم.