Learn 10 English Phrases with the Word Walk | A Tour of My Town!

Well, hello and welcome to this English lesson

خوب، سلام و به این درس انگلیسی خوش آمدید،

where we're going to go on a walk

جایی که

around my local town.

قرار است در شهر محلی خود قدم بزنیم.

As we go for a walk,

همانطور که به پیاده روی

I'm going to teach you

می رویم، 10 عبارت مختلف انگلیسی را به شما آموزش می

10 different English phrases

دهم

that have the word walk in them.

که کلمه walk در آنها وجود دارد.

So come along with me

پس

for a tour of the town that I live close to,

برای گشت و گذار در شهری که در نزدیکی آن زندگی می کنم همراه من بیایید،

and a little bit of an English lesson

و در طول مسیر کمی درس زبان انگلیسی داشته باشید

along the way.

.

(upbeat instrumental music)

(موسیقی سازهای شاد)

I thought I would start this English lesson

فکر کردم این درس انگلیسی را

at our local park,

در پارک محلی خودمان شروع کنم،

because the first phrase I want to teach you

زیرا اولین عبارتی که می خواهم به شما یاد

is the phrase,

بدهم عبارت

"A walk in the park."

"A walk in the park" است.

In English, if you say that something was

به انگلیسی، اگر بگویید که چیزی

"A walk in the park."

«پیاده روی در پارک» بود.

It means that it was really, really easy.

یعنی واقعا خیلی راحت بود.

Maybe you are a baker.

شاید شما نانوا هستید.

You'd like to bake.

دوست داری بپزی

And you've just made a new cake,

و شما به تازگی یک کیک جدید درست کرده اید،

and it only had four ingredients,

و فقط چهار ماده داشت

and it was really, really simple.

، و واقعاً بسیار ساده بود.

If someone said, "Was it hard to make that cake?"

اگر کسی بگوید "آیا درست کردن آن کیک سخت بود؟"

You could respond and say,

می توانید پاسخ دهید و بگویید:

"No. It was a walk in the park."

"نه. این یک پیاده روی در پارک بود."

That simply means that it was really,

این به سادگی به این معنی است که

really easy.

واقعاً بسیار آسان بود.

Well, Hey.

خب هی

Welcome to this lesson where

we're gonna to walk around my town,

به این درس خوش آمدید که در آن

می خواهیم در شهر خود قدم بزنیم

and learned some English phrases.

و عبارات انگلیسی را یاد بگیریم.

Before we continue with the lesson though,

قبل از اینکه به درس ادامه دهیم،

if you're new here,

اگر اینجا تازه کار هستید،

please click this red subscribe button,

لطفا روی دکمه قرمز اشتراک کلیک کنید،

and give me a thumbs up

و

if this video helps you learn

اگر این ویدیو به شما کمک

just a little bit more English.

می‌کند کمی بیشتر انگلیسی را بیاموزید، به من کمک کنید.

The second phrase I wanted to teach you

دومین جمله ای که می خواستم به شما یاد بدهم

is the phrase,

این جمله است که

"You have to learn to walk before you can run."

" قبل از اینکه بتوانید بدوید باید راه رفتن را یاد بگیرید".

This is an English phrase

این یک عبارت انگلیسی است

that we use to talk about

که ما از آن برای صحبت در مورد

learning to do anything that's difficult.

یادگیری انجام هر کاری که سخت است استفاده می کنیم.

You could say this about the English language.

شما می توانید این را در مورد زبان انگلیسی بگویید.

When you start learning English,

هنگامی که شروع به یادگیری زبان انگلیسی می کنید،

you don't have a conversation right away.

بلافاصله مکالمه ای ندارید.

You have to learn to walk before you can run.

قبل از اینکه بتوانید بدوید باید راه رفتن را یاد بگیرید.

So you learn some basic phrases.

بنابراین شما برخی از عبارات اساسی را یاد می گیرید.

You learn some vocabulary.

مقداری واژگان یاد می گیری

You do some of the simpler steps

before you do something difficult,

قبل از انجام کاری دشوار،

like having a conversation.

مانند مکالمه، برخی از مراحل ساده‌تر را انجام می‌دهید.

So when we say,

"You have to learn to walk before you can run."

بنابراین وقتی می گوییم:

" قبل از اینکه بتوانید بدوید باید راه رفتن را یاد بگیرید."

We simply mean you need to learn

منظور ما صرفاً این است که شما باید

the beginner steps.

مراحل مبتدی را یاد بگیرید.

The simple steps of something

مراحل ساده کاری

before you do something a little more difficult.

قبل از انجام کاری کمی دشوارتر است.

The third phrase I wanted to teach you is,

سومین عبارتی که می خواستم به شما یاد بدهم این است:

"To worship the ground someone walks on."

"برای پرستش زمین که کسی روی آن راه می رود."

In English, when we use this phrase,

در زبان انگلیسی، وقتی از این عبارت استفاده می کنیم، به

it means that you really, really admire someone.

این معنی است که شما واقعاً، واقعاً کسی را تحسین می کنید.

It means that you look up to them.

به این معنی است که شما به آنها نگاه می کنید.

This can happen sometimes with grandchildren,

این ممکن است گاهی اوقات در مورد نوه ها،

and their grandparents.

و پدربزرگ و مادربزرگ آنها اتفاق بیفتد.

I know when I was a kid,

می‌دانم وقتی بچه

I really, really liked my grandfather,

بودم، واقعاً پدربزرگم را دوست داشتم

and you could say that I worshiped the ground

و می‌توان گفت که زمینی را

he walked on.

که او روی آن راه می‌رفت می‌پرستیدم.

I admired him so much.

من او را بسیار تحسین کردم.

I thought he was the coolest person in the world.

فکر می کردم او باحال ترین آدم دنیاست.

The fourth phrase I wanted to teach you

چهارمین عبارتی که می‌خواستم به شما یاد

is the phrase, "To walk all over someone."

بدهم، عبارت است: «در همه جای کسی قدم بزنم».

When you walk all over someone,

وقتی سرتاسر کسی را راه می‌روید، به

it means that you just do

این معنی است که

whatever you want to do,

هر کاری را که می‌خواهید انجام می‌دهید،

even if they are telling you not to.

حتی اگر او به شما بگوید که انجام ندهید.

Sometimes kids do this with parents.

گاهی بچه ها این کار را با والدین انجام می دهند.

Sometimes parents say,

گاهی اوقات والدین می گویند:

"You can only have two cookies."

"شما فقط می توانید دو شیرینی بخورید."

And then the kids take four cookies.

و سپس بچه ها چهار کلوچه می گیرند.

Sometimes parents say,

گاهی اوقات والدین می گویند:

"You can't stay out past 11."

"شما نمی توانید از 11 گذشته بیرون بمانید."

And then kids just stay out till 12

و سپس بچه ها فقط تا ساعت 12

or one in the morning.

یا یک بامداد بیرون می مانند.

We would then say that the kid

سپس می گوییم که بچه

is walking all over the parent.

در حال قدم زدن در سراسر والد است.

So when you walk all over someone,

بنابراین وقتی سرتاسر کسی راه می‌روید، به

it means you just do what you wanna do,

این معنی است که فقط کاری را که می‌خواهید انجام می‌دهید،

even if someone telling you

حتی اگر کسی به شما

that you shouldn't.

بگوید که نباید انجام دهید.

The fifth phrase that I wanted to teach you

پنجمین عبارتی که می‌خواستم به شما یاد

is the phrase, "To walk the walk."

بدهم، عبارت «تا راه رفتن» است.

In English, when you say,

در انگلیسی، وقتی می گویید:

"Someone walks the walk."

"Someone walks the walk."

It means that they do what they say

به این معنی است که آنها کاری را که می گویند

they are going to do.

انجام می دهند.

It means that if they say

یعنی اگر

that they like to volunteer a lot,

بگویند خیلی دوست دارند داوطلب

and they give away a lot of money,

شوند و پول زیادی بدهند،

it's not just talk,

فقط حرف زدن نیست

it's actually something that they do.

، در واقع کاری است که انجام می دهند.

When someone walks the walk,

وقتی کسی قدم می‌زند، به

it means that when they say something,

این معنی است که وقتی چیزی می‌گوید،

when they say they are going to do something,

وقتی می‌گوید قرار است کاری را انجام دهد،

it's not just talk,

این فقط حرف زدن نیست، به

it means they're actually gonna do it.

این معنی است که در واقع آن کار را انجام خواهد داد.

The sixth phrase I wanna teach you today

ششمین عبارتی که امروز می‌خواهم به شما یاد بدهم

is the phrase, "To take a walk on the wild side."

، عبارت "برای قدم زدن در سمت وحشی" است.

When you take a walk on the wild side,

هنگامی که در سمت وحشی قدم می زنید، به

it means that you do something

این معنی است که کاری را انجام

that you don't normally do.

می دهید که معمولاً انجام نمی دهید.

And usually it's something crazy.

و معمولاً این یک چیز دیوانه کننده است.

I don't go out late at night,

من شبها تا دیروقت بیرون نمی روم، نمی

dancing or anything like that.

رقصم یا این چیزها.

But if I wanted to take a walk on the wild side,

اما اگر می‌خواستم در منطقه‌ی وحشی قدم

I could say to Jen,

بزنم، می‌توانم به جن بگویم:

"Let's go out to a discotheque."

«بیا برویم به دیسکوتک».

Are there still discotheques?

آیا هنوز دیسکوها وجود دارد؟

I'm not sure.

مطمئن نیستم.

Let's go out dancing tonight,

بیا امشب بریم بیرون رقصیم

and let's stay up till two in the morning.

و تا دو صبح بیدار بمونیم.

Let's take a walk on the wild side.

بیایید در سمت وحشی قدم بزنیم.

So it simply means to do something

بنابراین به سادگی به معنای انجام کاری است

that you normally don't do,

که معمولاً انجام نمی دهید

and usually something a little bit crazy.

و معمولاً کاری کمی دیوانه کننده است.

The seventh phrase I wanted to teach you today

هفتمین عبارتی که امروز می خواستم به شما یاد

is the phrase, "To walk on eggshells."

بدهم عبارت "روی پوسته تخم مرغ راه رفتن" است.

I think we all know someone who gets angry easily

من فکر می کنم همه ما کسی را می شناسیم که به راحتی عصبانی

or gets upset really easily.

می شود یا خیلی راحت ناراحت می شود.

And when you're around that person,

و زمانی که در اطراف آن شخص

you usually walk on eggshells.

هستید، معمولا روی پوسته تخم مرغ راه می روید.

That means that you don't say anything

یعنی چیزی نمی گویید

or do anything that will cause that person

یا کاری انجام نمی دهید که باعث

to get angry or upset.

عصبانیت یا ناراحتی آن شخص شود.

I'm not gonna mention any names,

اسمی نمی‌آورم،

but there's one or two people in my life

اما یکی دو نفر در زندگی من هستند

that I know where when I'm around them,

که می‌دانم وقتی

I usually am walking on eggshells.

در کنارشان هستم، معمولاً روی پوست تخم مرغ راه می‌روم.

I don't say anything

من چیزی نمی گویم

or do anything that will annoy them

و کاری نمی کنم که آنها را آزار دهد

or upset them.

یا ناراحت کنند.

I definitely walk on eggshells.

من حتما روی پوست تخم مرغ راه می روم.

The eighth phrase I wanted to teach you today

هشتمین عبارتی که امروز می‌خواستم به شما یاد بدهم

is the phrase,

، عبارت

"To walk a mile in someone's shoes."

«یک مایل در کفش کسی راه رفتن» است.

When you say that you are going

وقتی می گویید که می خواهید

"To walk a mile in someone's shoes."

"یک مایل در کفش کسی راه بروید."

It means you're going to try and understand them.

این بدان معنی است که شما سعی خواهید کرد آنها را درک کنید.

You're going to try and understand their life.

شما سعی می کنید زندگی آنها را درک کنید.

You're going to maybe do things that they do

شما ممکن است کارهایی را انجام دهید که آنها انجام می دهند

so you can understand why they act

تا بتوانید بفهمید که چرا آنها طوری رفتار می

the way they do.

کنند که انجام می دهند.

Why they believe the things they do.

چرا آنها به کارهایی که انجام می دهند اعتقاد دارند.

This is often something that's really helpful

این اغلب چیزی است که

when people are trying to understand each other.

وقتی افراد سعی در درک یکدیگر دارند واقعاً مفید است.

If you can try,

اگر بتوانید تلاش کنید

and walk a mile in someone's shoes,

و یک مایل در کفش کسی راه بروید،

if you can try to understand their life,

اگر بتوانید زندگی او را درک کنید،

I think you will just get along

فکر می‌کنم

a lot better with them.

خیلی بهتر با او کنار می‌آیید.

It's good to walk a mile in someone else's shoes.

خوب است که یک مایل در کفش دیگران راه بروید.

The ninth phrase I wanted to teach you

نهمین عبارتی که می خواستم به شما یاد

is the phrase,

بدهم عبارت است از

"To walk uphill to school both ways."

هر دو طرف در سربالایی تا مدرسه راه بروید.

This is a phrase that older people use

این عبارتی است که افراد مسن

when they're talking to younger people

هنگام صحبت با افراد جوان تر از آن استفاده می کنند تا

to kind of highlight the fact

به نوعی این واقعیت را برجسته کنند

that life was a lot more difficult

که در دوران کودکی زندگی بسیار دشوارتر

when they were a kid.

بود.

So they'll say, "When I was young,

بنابراین آنها می گویند: "وقتی جوان بودم،

I had to walk to school uphill both ways."

مجبور بودم تا مدرسه در سربالایی هر دو طرف پیاده روی کنم."

Now that's not technically possible.

اکنون از نظر فنی این امکان وجود ندارد.

So it's kind of a funny phrase.

بنابراین این یک نوع عبارت خنده دار است.

In Canada, we even add to this phrase.

در کانادا حتی به این عبارت اضافه می کنیم.

We say, "When I was a kid,

ما می گوییم: "وقتی بچه بودم،

I had to walk to school uphill

باید

in the snow both ways."

از هر دو طرف به سمت مدرسه در سربالایی برف می رفتم."

The 10th phrase I wanted to teach you today

دهمین عبارتی که امروز می‌خواستم به شما یاد بدهم

is the phrase, "To walk off the job."

، عبارت «از کار افتادن» است.

Now, this phrase kind of has two meanings.

حالا این عبارت دو معنی دارد.

When you walk off the job,

وقتی کار را کنار می گذارید،

it can mean that you quit your job.

می تواند به این معنی باشد که کار خود را رها کرده اید.

It could mean that you decided you had enough,

این می تواند به این معنی باشد که شما تصمیم گرفتید به اندازه کافی داشته

and you just walked out the door.

باشید و فقط از در بیرون رفتید.

You went to your boss's office and said,

رفتی دفتر رئیست و

"I quit."

گفتی استعفا دادم.

It could also refer to a time

همچنین می‌تواند به زمانی اشاره داشته باشد

when unionized workers,

که کارگران اتحادیه‌ای،

workers who are in a union, go on strike.

کارگرانی که در اتحادیه هستند، اعتصاب می‌کنند.

You could say the workers at the car factory

می توان گفت کارگران کارخانه خودروسازی

walked off the job today.

امروز کار را ترک کردند.

That doesn't mean they quit the job.

این بدان معنا نیست که آنها کار را ترک کردند.

It simply means they're probably outside

این به سادگی به این معنی است که آنها احتمالاً بیرون

holding up signs saying that they're on strike.

هستند و تابلوهایی را نشان می دهند که در اعتصاب هستند.

So to walk off the job can mean to quit your job.

بنابراین ترک شغل می تواند به معنای ترک شغل باشد.

Or if you're in a union,

یا اگر در اتحادیه هستید،

it might mean that you're on strike.

ممکن است به این معنی باشد که در اعتصاب هستید.

Well, thank you for taking the time

خوب، ممنون از اینکه وقت گذاشتید و

to watch this little English lesson,

این درس کوچک انگلیسی را تماشا کردید،

and thank you for coming on a little walk

و ممنون که کمی

around my town.

در شهر من قدم زدید.

I hope this lesson was helpful.

امیدوارم این درس مفید بوده باشد.

Remember if you're new here,

به خاطر داشته باشید که اگر در اینجا تازه کار هستید،

don't forget to click that red subscribe button

فراموش نکنید که روی دکمه قرمز اشتراک

over there and give me a thumbs up

در آنجا کلیک کنید و

if this video helped you learn

اگر این ویدیو به شما کمک کرد تا کمی بیشتر انگلیسی بیاموزید، به من کمک کنید

just a little bit more English.

.

And if you have the time,

و اگر وقت دارید،

why don't you stick around,

چرا نمی مانید

and watch another English lesson.

و یک درس انگلیسی دیگر را تماشا نمی کنید.

(upbeat instrumental music)

(موسیقی سازهای شاد)