Describing Feelings about the Future in English 🔮🚀👨‍🚀

So I'm really excited about

بنابراین من واقعاً در مورد

the future, the immediate future.

آینده، آینده نزدیک هیجان زده هستم.

As many of you know, I'm a

همانطور که بسیاری از شما می دانید، من یک

high school teacher here in Canada.

معلم دبیرستان در اینجا در کانادا هستم.

And in about a week or two, maybe three, actually,

و در حدود یک یا دو هفته، شاید سه، در واقع،

it will be summer, and I am excited about summer.

تابستان خواهد بود، و من در مورد تابستان هیجان زده هستم.

In the summer, I don't have to go to work.

در تابستان، من مجبور نیستم سر کار بروم.

So it's something that I'm really excited about.

بنابراین این چیزی است که من واقعاً در مورد آن هیجان زده هستم.

So I thought today I should make an English lesson

بنابراین فکر کردم امروز باید یک درس انگلیسی

for you about how to talk about the future.

برای شما بسازم که چگونه در مورد آینده صحبت کنید.

Sometimes you're excited about the future, sometimes

گاهی اوقات شما برای آینده هیجان زده هستید، گاهی اوقات

you're not excited about the future.

شما برای آینده هیجان زده نیستید.

And in this English lesson, I'll teach

و در این درس انگلیسی، من

you about ten English phrases that you

حدود ده عبارت انگلیسی را به شما آموزش می دهم که

can use to express those feelings.

می توانید برای بیان این احساسات استفاده کنید.

The first two phrases are, it's just around

دو عبارت اول عبارتند از، آن را در اطراف

the corner or it's right around the corner.

گوشه یا آن را درست در اطراف گوشه.

We use this when we're talking about

وقتی درباره

something that's going to be happening soon,

چیزی صحبت می کنیم که قرار است به زودی اتفاق بیفتد،

something that we're usually excited about.

چیزی که معمولاً در مورد آن هیجان زده هستیم، از این استفاده می کنیم.

For me, as you can see, I'm wearing a jacket.

برای من، همانطور که می بینید، من یک ژاکت پوشیده ام. به

It's kind of the end of spring, but

نوعی پایان بهار است، اما

summer is just around the corner.

تابستان نزدیک است.

Summer is right around the corner and I'm pretty

تابستان نزدیک است و من

excited about it for reasons I explained earlier.

به دلایلی که قبلا توضیح دادم در مورد آن بسیار هیجان زده هستم.

I don't know why, but it's a lot

نمی‌دانم چرا، اما

cooler than it normally is right now.

الان خیلی خنک‌تر از حالت عادی است.

But when the sun comes out, it really

اما وقتی خورشید بیرون می آید، واقعاً

feels like summer is just around the corner.

احساس می شود تابستان نزدیک است.

Or summer is right around the corner.

یا تابستان نزدیک است.

The next phrase is the phrase.

عبارت بعدی عبارت است.

It's so close that I can taste it.

آنقدر نزدیک است که می توانم طعم آن را بچشم.

Now, usually we use the word taste when we're talking

در حال حاضر، معمولاً وقتی در مورد غذا صحبت می کنیم از کلمه طعم استفاده می کنیم

about food, but sometimes something that you're going to do

، اما گاهی اوقات کاری که قرار است انجام دهید

is so close that you can taste it.

آنقدر نزدیک است که می توانید آن را بچشید.

Maybe you're going to a concert this coming

شاید آخر هفته پیش رو به کنسرتی می روید

weekend and someone on a Tuesday or Wednesday

و یکی در روز سه شنبه یا چهارشنبه

says, are you excited for the concert?

بگوید، آیا برای کنسرت هیجان زده اید؟

You can say, oh, it's so close, I can taste it.

می توانی بگوئی، اوه، خیلی نزدیک است، می توانم آن را بچشم.

So, yeah, you don't actually taste it, right?

بنابراین، بله، شما در واقع طعم آن را نمی‌چشید، درست است؟

Like, it's not like there's a flavor that you

مانند، اینطور نیست که

are able to taste when something exciting is coming

وقتی چیزی هیجان انگیز در

up, but it's definitely a phrase that we use.

راه است، طعمی را بچشید، اما قطعاً این عبارتی است که ما از آن استفاده می کنیم.

Hey, are you excited for the concert?

هی، برای کنسرت هیجان زده ای؟

Oh, I'm so excited.

اوه، من خیلی هیجان زده هستم.

It's so close I can taste it.

آنقدر نزدیک است که می توانم آن را بچشم.

The next phrase is the phrase.

عبارت بعدی عبارت است.

I can see the finish line.

من می توانم خط پایان را ببینم.

This is a phrase we use when we're about to finish

این عبارتی است که وقتی می‌خواهیم

something that was maybe really hard and took a long time.

کاری را به پایان برسانیم که شاید واقعاً سخت بود و زمان زیادی طول کشید، استفاده می‌کنیم.

You could use this when you're almost done school,

وقتی تقریباً مدرسه را تمام کرده‌اید،

maybe you're almost done high school, or you're almost

شاید تقریباً دبیرستان را تمام کرده‌اید، یا تقریباً

done university and it's about a week to go.

دانشگاه را تمام کرده‌اید و تقریباً یک هفته مانده است از این استفاده کنید.

You could say to someone, oh,

شما می توانید به کسی بگویید، اوه،

I can see the finish line.

من می توانم خط پایان را ببینم.

You talk about it as if it's a race

شما در مورد آن صحبت می کنید که انگار یک مسابقه است،

maybe you're working on a huge project at work.

شاید در حال کار روی یک پروژه بزرگ در محل کار هستید.

Maybe it took months to finish the project.

شاید ماه ها طول کشید تا پروژه تمام شود.

And you know in a few days you're going to be done.

و می دانی که در چند روز دیگر تمام می شود.

You could say to your boss, oh,

شما می توانید به رئیس خود بگویید، اوه،

I can see the finish line.

من می توانم خط پایان را ببینم.

So it's a way to express the

بنابراین این راهی برای ابراز

happiness you feel when you're almost done

خوشحالی است که وقتی تقریباً

something that was really hard and

کاری را انجام می‌دهید که واقعاً سخت بود و

maybe took a really long time.

شاید زمان زیادی طول بکشد، احساس می‌کنید.

I can see the finish line.

من می توانم خط پایان را ببینم.

The next phrase is the phrase I'm counting the days.

عبارت بعدی عبارت من روز شماری می کنم.

Sometimes there's something really exciting that's going to happen in

گاهی اوقات یک اتفاق واقعاً هیجان‌انگیز وجود دارد که قرار است ظرف

a week or two, and you're starting to count how

یک یا دو هفته اتفاق بیفتد و شما شروع به شمارش می‌کنید که

many days it is before that thing happens.

چند روز مانده است تا آن اتفاق بیفتد.

Maybe you're getting married.

شاید داری ازدواج میکنی

Maybe you're getting married in ten days and you say

شاید ده روز دیگه ازدواج میکنی و

to someone, I'm so excited, I'm counting the days.

به یکی میگی خیلی هیجان دارم دارم روزشماری میکنم.

So sometimes there's something in the future and you're so

بنابراین گاهی اوقات چیزی در آینده وجود دارد و شما آنقدر

excited you want to know exactly how many days there

هیجان زده هستید که می خواهید بدانید دقیقاً چند روز از زمان

are between now and when that event happens.

حال تا زمان وقوع آن رویداد فاصله است.

And you would use the phrase I'm counting the days.

و شما از عبارت من روزها را می شمارم استفاده می کنید.

The next two phrases are the phrases I

دو عبارت بعدی عبارت هایی هستند که

can't wait or I can hardly wait.

نمی توانم صبر کنم یا به سختی می توانم صبر کنم.

And these are phrases you use when you're

و اینها عباراتی هستند که وقتی در

excited about something that's going to happen.

مورد چیزی که قرار است اتفاق بیفتد هیجان زده هستید استفاده می کنید.

When Jen and I were expecting our first

وقتی جن و من منتظر اولین

child, that's what I would say to people.

فرزندمان بودیم، این چیزی بود که به مردم می گفتم.

I would say, I can't wait or I can hardly wait.

من می گویم، نمی توانم صبر کنم یا به سختی می توانم صبر کنم.

I was so excited for the arrival of our

آنقدر برای آمدن اولین فرزندمان هیجان زده بودم

first child that that's how I described it.

که اینطوری تعریف کردم.

It was really hard to wait.

واقعا انتظار سخت بود.

So I would say, I can't wait or

بنابراین من می گویم، نمی توانم صبر کنم یا به

I can hardly wait to express that excitement.

سختی می توانم صبر کنم تا آن هیجان را ابراز کنم.

So we have a few phrases that we use

بنابراین ما چند عبارت داریم که

when we want to tell people to enjoy today,

وقتی می‌خواهیم به مردم بگوییم از امروز لذت ببرند، استفاده می‌کنیم،

even though they're excited about something in the future.

حتی اگر در مورد چیزی در آینده هیجان‌زده هستند.

One of those phrases is, it will

یکی از آن عبارات این است که

be here before you know it.

قبل از اینکه متوجه شوید اینجا خواهد بود.

Sometimes people talk about retirement, and people who

گاهی اوقات مردم در مورد بازنشستگی صحبت می‌کنند و افرادی که

are already retired, who are sad because they

قبلاً بازنشسته شده‌اند و از اینکه

aren't working anymore, might say, hey, enjoy today.

دیگر کار نمی‌کنند ناراحت هستند، ممکن است بگویند: هی، از امروز لذت ببرید.

It will be here before you know it.

قبل از این که متوجه بشی برمی گرده.

Retirement will be here before you know it.

قبل از اینکه متوجه شوید بازنشستگی در اینجا خواهد بود.

So take the time now to enjoy what you're doing.

پس اکنون برای لذت بردن از کاری که انجام می دهید وقت بگذارید.

So it's not a phrase we use

بنابراین این عبارتی نیست که

when we're excited about the future.

وقتی در مورد آینده هیجان زده هستیم استفاده کنیم.

It's more of a phrase we use to

این بیشتر عبارتی است که برای

tell people, hey, don't get too anxious or

گفتن به مردم به کار می بریم، هی، در مورد

excited about something that's going to happen soon.

چیزی که قرار است به زودی اتفاق بیفتد خیلی مضطرب یا هیجان زده نشوید.

Instead, enjoy what's happening now.

در عوض، از آنچه اکنون در حال رخ دادن است لذت ببرید.

It will be here before you know it.

قبل از این که متوجه بشی برمی گرده.

And sometimes we'll just say

و گاهی اوقات ما فقط

to people, enjoy the moment.

به مردم می گوییم، از لحظه لذت ببرید.

We'll tell them directly that they should be enjoying

ما مستقیماً به آنها خواهیم گفت که آنها باید از

what's happening right now instead of always thinking about

آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد لذت ببرند به جای اینکه همیشه به

something that's going to happen in the future.

چیزی که قرار است در آینده رخ دهد فکر کنند.

Sometimes you can kind of lose yourself in thinking

گاهی اوقات ممکن است در فکر کردن

about something that's going to happen in the future.

به چیزی که قرار است در آینده اتفاق بیفتد، خود را گم کنید.

You forget to enjoy the moment.

فراموش می کنی از لحظه لذت ببری.

You forget to enjoy the day you're currently in.

فراموش می کنید از روزی که در آن هستید لذت ببرید.

So someone might say something like this to

بنابراین ممکن است یکی به شما چیزی شبیه به این بگوید

you, hey, I know you've been thinking about

، هی، می دانم که به

your graduation, but enjoy the moment right now.

فارغ التحصیلی خود فکر کرده اید، اما همین لحظه از لحظه لذت ببرید. از

Enjoy time with friends, enjoy your time in class,

وقت خود با دوستان لذت ببرید، از وقت خود در کلاس لذت ببرید،

because once graduation comes and you get a job,

زیرا وقتی فارغ التحصیلی فرا می رسد و شغلی پیدا می کنید،

life might be a little bit harder.

ممکن است زندگی کمی سخت تر شود.

So enjoy the moment right now.

پس همین الان از لحظه لذت ببرید.

So in English, we like to use the phrase soon enough.

بنابراین در انگلیسی، ما دوست داریم این عبارت را زودتر به کار ببریم.

sometimes when we talk about a future event. We might

گاهی اوقات وقتی در مورد یک رویداد آینده صحبت می کنیم. ممکن است

say something like this, that day will come soon enough.

چنین چیزی بگوییم، آن روز به زودی فرا می رسد.

I keep talking about summer vacation, but

من مدام در مورد تعطیلات تابستانی صحبت می کنم، اما

that day will come soon enough.

آن روز به زودی فرا می رسد.

It's important for me to do my job well right now.

برای من مهم است که در حال حاضر کارم را به خوبی انجام دهم.

In fact, if I kept talking to Jen

در واقع، اگر با جن در

about how excited I am about summer vacation,

مورد هیجان‌زده بودنم در مورد تعطیلات تابستانی صحبت می‌کردم،

she might eventually say that to me.

او ممکن است در نهایت این را به من بگوید.

She might say, hey, that will come

او ممکن است بگوید، هی، به زودی خواهد آمد

soon enough, let's get this work done.

، بیایید این کار را انجام دهیم.

Or, that will come soon enough. Let's talk

یا اینکه به زودی می آید. بیایید

about something else.

در مورد چیز دیگری صحبت کنیم.

I do tend to talk about

من تمایل دارم در

summer vacation a lot right now.

حال حاضر در مورد تعطیلات تابستانی زیاد صحبت کنم.

As you can see by watching this video, I

همانطور که با تماشای این ویدیو می بینید،

think this is the third time I've mentioned it,

فکر می کنم این سومین بار است که به آن اشاره می کنم،

but that day will come soon enough.

اما آن روز به زودی فرا می رسد. در

Right now, I just need to

حال حاضر، فقط باید

focus on finishing this English lesson.

روی تمام کردن این درس انگلیسی تمرکز کنم.

So for this next phrase, I'm going to teach you

بنابراین برای این عبارت بعدی، من قصد دارم

the positive and negative versions of the phrase right away.

نسخه های مثبت و منفی این عبارت را بلافاصله به شما آموزش دهم.

You can say, I'm looking forward to it,

شما می توانید بگویید، من مشتاقانه منتظر آن هستم،

or I'm not looking forward to it.

یا من مشتاقانه منتظر آن نیستم.

We use this to talk about an event

ما از این برای صحبت در مورد رویدادی استفاده می‌کنیم

that we're excited about and an event in

که در مورد آن هیجان‌زده هستیم و رویدادی در

the future that we're not excited about.

آینده که در مورد آن هیجان‌زده نیستیم.

I'm looking forward to harvesting these sunflowers.

من مشتاقانه منتظر برداشت این گل های آفتابگردان هستم.

There's a beautiful row of sunflowers here.

اینجا یک ردیف گل آفتابگردان زیبا وجود دارد.

They're going to bloom in a few days.

آنها چند روز دیگر شکوفا می شوند.

I'm looking forward to harvesting them.

من مشتاقانه منتظر برداشت آنها هستم.

I'm excited about harvesting them.

من در مورد برداشت آنها هیجان زده هستم. من

I'm not looking forward to

مشتاق

cleaning out the chicken coop.

تمیز کردن مرغداری نیستم.

The chickens have been living in this chicken tractor.

جوجه ها در این تراکتور مرغ زندگی می کردند.

A chicken tractor is something you

تراکتور مرغ چیزی است که

can move, by the way.

می توانید حرکت دهید، اتفاقا.

A coop stays in one spot, but

یک قفس در یک نقطه می ماند، اما

they're kind of the same thing.

آنها به نوعی یکسان هستند.

I'm not looking forward to cleaning this out

من مشتاق تمیز کردن آن نیستم

because chicken manure kind of smells, but they've

زیرا کود مرغ به نوعی بو می دهد، اما آنها

been in there for about three weeks.

حدود سه هفته است که در آنجا بوده اند.

It's time to clean it out.

وقت آن است که آن را تمیز کنید.

So I'm looking forward to harvesting these sunflowers.

بنابراین من مشتاقانه منتظر برداشت این آفتابگردان هستم.

They're gonna be beautiful.

آنها زیبا خواهند شد من

I'm not looking forward to

مشتاق

cleaning out the chicken coop.

تمیز کردن مرغداری نیستم.

The next phrase is the phrase,

عبارت بعدی عبارت است،

I hope that day never comes.

امیدوارم آن روز هرگز نیاید.

We use this phrase to talk about

ما از این عبارت برای صحبت در مورد

something that we don't want to experience.

چیزی استفاده می کنیم که نمی خواهیم آن را تجربه کنیم.

Jen and I sometimes talk about the fact that someday

من و جن گاهی در مورد این واقعیت صحبت می کنیم که

it might be hard for me to make YouTube videos.

ممکن است روزی ساختن ویدیوهای یوتیوب برایم سخت باشد.

I hope that day never comes.

امیدوارم آن روز هرگز نیاید.

Eventually I'm going to be old and it might be hard

در نهایت من پیر می شوم و شاید برایم سخت باشد که به اندازه

for me to think clearly enough to make videos for you.

کافی شفاف فکر کنم تا برای شما ویدیو بسازم.

Jen loves growing flowers, but

جن عاشق پرورش گل است، اما از نظر

it's very physically demanding.

بدنی بسیار سخت است.

In 20 or 30 years, it might be hard for her

20 یا 30 سال دیگر، ممکن است برای او

to grow flowers, but I hope that day never comes.

گل کاری سخت باشد، اما امیدوارم آن روز هرگز نیاید.

I hope Jen and I can keep

امیدوارم من و جن بتوانیم

doing the things we like doing forever.

کارهایی را که دوست داریم برای همیشه انجام دهیم.

I know that's not possible, but when you talk

من می دانم که این امکان پذیر نیست، اما وقتی در

about something in the future that you don't want

مورد چیزی در آینده صحبت می کنید که نمی خواهید

to have happen, we often use that phrase.

اتفاق بیفتد، ما اغلب از آن عبارت استفاده می کنیم.

I hope that day never comes.

امیدوارم آن روز هرگز نیاید.

Well, hey, thank you so much for watching this

خوب، هی، از تماشای این

English lesson where I hope you were able to

درس انگلیسی بسیار متشکرم، جایی که امیدوارم توانسته باشید

learn some phrases you can use to talk about

عباراتی را یاد بگیرید که بتوانید از آنها برای صحبت در مورد

future events that you're excited about or future events

رویدادهای آینده که در مورد آنها هیجان زده هستید یا رویدادهای آینده

that you're not excited about.

که در مورد آنها هیجان زده نیستید صحبت کنید.

Remember, if this is your first time here,

به یاد داشته باشید، اگر اولین بار است که اینجا هستید،

don't forget to click that red subscribe button.

فراموش نکنید که روی دکمه قرمز اشتراک کلیک کنید. به

Give me a thumbs up.

من یک شست بالا بده

Leave a comment below if you have time.

اگر وقت دارید در زیر کامنت بگذارید.

I love to read them.

من عاشق خواندن آنها هستم.

And if you have some extra time and you're excited

و اگر وقت اضافی دارید و

about this, why don't you watch another English lesson?

در مورد این موضوع هیجان زده هستید، چرا یک درس انگلیسی دیگر را تماشا نمی کنید؟ خدا

Bye.

حافظ.