Let's Learn English! Topic: Nature Verbs! 🐝🍃🌩️ (Lesson Only)

Well, hello, and welcome to this

خوب، سلام، و به این

English lesson about nature verbs.

درس انگلیسی در مورد افعال طبیعت خوش آمدید.

You might think it's a bit of a strange

شاید فکر کنید که این درس کمی عجیب است

lesson, but nature is something that I really enjoy.

، اما طبیعت چیزی است که من واقعا از آن لذت می برم.

I spend a lot of time outside.

من زمان زیادی را بیرون می گذرانم.

I spend a lot of time outdoors.

من زمان زیادی را در فضای باز می گذرانم.

And when I was outdoors this past week, I

و وقتی هفته گذشته در فضای باز بودم،

noticed a lot of sounds and motions and actions.

متوجه صداها، حرکات و کنش های زیادی شدم.

I noticed that nature does things.

متوجه شدم که طبیعت کارهایی انجام می دهد.

Sometimes it drizzles.

گاهی نم نم باران می بارد.

That's what we say when it's just raining lightly.

این چیزی است که ما می گوییم زمانی که فقط باران ملایم می بارد.

Sometimes you will see the earth erode after it rains.

گاهی اوقات می بینید که زمین پس از بارندگی فرسایش می یابد. در

I'll explain a bit more about that later in the lesson.

ادامه درس کمی بیشتر در مورد آن توضیح خواهم داد.

So I thought to myself, I think I can

بنابراین با خودم فکر کردم، فکر می کنم می توانم

put together a lesson about verbs related to nature.

درسی در مورد افعال مرتبط با طبیعت گردآوری کنم.

Sometimes you'll hear water babbling or crashing against

گاهی اوقات صدای غرغر آب یا برخورد با

the shore and other things like that.

ساحل و موارد دیگر از این قبیل را می شنوید.

So once again, welcome to this

بنابراین یک بار دیگر به این

English lesson about nature verbs.

درس انگلیسی در مورد افعال طبیعت خوش آمدید.

I hope you enjoy it.

امیدوارم لذت ببرید.

To rustle.

خش خش کردن.

So the other day, it was windy outside, and I

بنابراین روز دیگر، بیرون باد می‌وزید، و من

was under a tree recording a video, and I noticed

زیر درختی در حال ضبط ویدیو بودم و متوجه شدم

that I could hear the wind rustling in the leaves.

که صدای خش‌خش باد در برگ‌ها را می‌شنوم.

Sometimes when it's windy, it

گاهی که باد می‌وزد

causes the leaves to rustle.

باعث خش‌خش برگ‌ها می‌شود.

When we use the verb rustle, it

وقتی از فعل rustle استفاده می کنیم به

means when other things as well.

معنای وقتی چیزهای دیگر نیز هست.

But in particular, when leaves are kind

اما مخصوصاً وقتی برگها به نوعی

of rubbing against each other in the

در باد به هم ساییده می شوند

wind and it makes the rustling sound. I'm not.

و صدای خش خش ایجاد می شود. من نیستم.

I just realized I might have to do some sound effects.

من تازه متوجه شدم که ممکن است مجبور شوم جلوه های صوتی بسازم.

I'm not.

من نیستم.

It's like, that's not really rustling, but

مثل این است که واقعاً خش خش نیست، اما

it sounds a little bit like that.

کمی شبیه آن به نظر می رسد. در

You can see here that as the leaves move

اینجا می توانید ببینید که وقتی برگ ها

in the wind, maybe this is a better.

در باد حرکت می کنند، شاید این بهتر باشد.

Sounds a little more like that.

کمی بیشتر شبیه آن به نظر می رسد.

The leaves will rustle to flutter.

برگها خش خش خواهند کرد تا بال بزنند.

So if you have ever seen a butterfly

بنابراین اگر تا به حال پروانه

or a moth, you might see them flutter.

یا پروانه دیده اید، ممکن است آنها را در حال بال زدن ببینید.

When we use the verb to flutter, it means

وقتی از فعل بال زدن استفاده می کنیم، به معنای

to fly, but not necessarily in a straight line.

پرواز است، اما نه لزوماً در یک خط مستقیم.

If a butterfly flutters, it kind of lands,

اگر پروانه ای بال بزند، یک جورهایی فرود می آید

and then it goes over here, and then

و بعد از اینجا می رود و بعد

it flies this way and that way.

این طرف و آن طرف پرواز می کند.

So it's kind of like the butterfly is flying randomly.

بنابراین به نوعی شبیه این است که پروانه به طور تصادفی پرواز می کند.

So it doesn't fly from point a to point b.

بنابراین از نقطه a به نقطه b پرواز نمی کند. یک جورهایی

It kind of flutters over here, and it

این طرف بال می زند، و از

goes over here and it goes over here.

اینجا می رود و اینجا می رود.

So we have seen a lot of moths fluttering about lately.

بنابراین اخیراً شاهد بال زدن پروانه های زیادی بوده ایم.

I think all of the little worms that

من فکر می کنم همه کرم های کوچکی که در

were in our flower field earlier this year

اوایل امسال در مزرعه گل ما بودند

have now turned into moths, and they are

اکنون به پروانه تبدیل شده اند و

starting to flutter around the field to howl.

شروع به بال زدن در اطراف مزرعه برای زوزه کشیدن کرده اند.

So there's two ways to use this verb for me.

بنابراین دو راه برای استفاده از این فعل برای من وجود دارد.

I always think of, well, either

من همیشه به

a wolf or a winter storm.

گرگ یا طوفان زمستانی فکر می کنم.

Let me explain the two.

بگذارید این دو را توضیح دهم.

Um, so a wolf will howl like, ow.

اوم، پس یک گرگ مانند زوزه می کشد، اوه.

That is a wolf howl.

این زوزه گرگ است.

That's my best impression of a wolf.

این بهترین برداشت من از یک گرگ است.

But sometimes the wind in the winter

اما گاهی باد در زمستان

blows so hard that it will howl.

چنان شدید می وزد که زوزه می کشد.

So you might be laying in bed trying to sleep at

بنابراین ممکن است شب در رختخواب دراز کشیده اید و سعی می کنید بخوابید،

night, and you just hear, you just hear the wind howling.

و فقط می شنوید، فقط زوزه باد را می شنوید.

Sometimes it keeps Jen and I up late at night.

گاهی اوقات من و جن را تا دیروقت شب بیدار نگه می دارد.

When the wind howls all night, not, not

وقتی باد تمام شب زوزه می کشد، اصلاً

a very nice time at all to lap.

زمان خوبی برای دور زدن نیست.

So if you ever go to the ocean, or

بنابراین اگر زمانی به اقیانوس بروید، یا

if you go to a lake where there are

اگر به دریاچه ای بروید که در آن

waves, when really small waves hit the shore, um,

امواج وجود دارد، وقتی امواج واقعا کوچکی به ساحل برخورد می کنند، اوم،

we say that they are lapping against the shore.

می گوییم که آنها به ساحل می زنند.

So they kind of go.

بنابراین آنها به نوعی می روند.

Sound effects are awful this morning,

جلوه های صوتی امروز صبح افتضاح هستند،

but this is not a wave.

اما این یک موج نیست.

It's like a really, really tiny, tiny amount

مثل این است که مقدار بسیار کمی

of water hitting rocks on the shore.

آب به صخره های ساحل برخورد می کند.

And so we would say the water is lapping.

و بنابراین ما می گوییم آب در حال لغزش است.

You know, if the wind blows a little

می دانی، اگر باد اندکی بوزد،

bit, it will make the water lap against

آب را به

the shore or lap against the rocks.

ساحل می اندازد یا به صخره ها می زند.

So a very gentle, soothing sound.

بنابراین صدایی بسیار ملایم و آرام بخش.

I actually really enjoy the sound of water lapping.

من واقعا از صدای تپش آب لذت می برم. به

I think it's a very cool sound to hear, to crash.

نظر من شنیدن صدای خیلی باحالی است.

So this is the kind of the opposite of to lap.

بنابراین این نوعی برعکس to lap است.

When huge waves hit the shore, we

هنگامی که امواج عظیم به ساحل برخورد می کنند، ما

often use the verb to crash.

اغلب از فعل تصادف استفاده می کنیم. صدای

You can hear the waves crash against the shore.

برخورد امواج با ساحل را می شنوید.

If the wind is over 70 km an hour,

اگر سرعت باد بیش از 70 کیلومتر در ساعت باشد،

it will create waves that crash against the shore.

امواجی را ایجاد می کند که به ساحل برخورد می کند.

So this is kind of based on the sound and the action.

بنابراین این به نوعی بر اساس صدا و عمل است. باشه

Okay.

You can hear waves crash against the shore, and

شما می توانید امواجی را بشنوید که به ساحل برخورد می کنند و

you can see waves crash against the shore. Both.

می توانید امواجی را ببینید که به ساحل برخورد می کنند. هر دو

You can say both, and they both mean the same thing.

شما می توانید هر دو را بگویید، و هر دو به یک معنا هستند.

So you can see here, this wave, uh, has

بنابراین می توانید در اینجا ببینید، این موج،

crashed against this rock, to use the past tense.

برای استفاده از زمان گذشته، به این صخره برخورد کرده است.

And it's going to crash against the

و قرار است

other rock in just a moment.

در یک لحظه به صخره دیگر برخورد کند.

So when waves crash against the shore, they, uh,

بنابراین وقتی امواج به ساحل برخورد می کنند، اوه،

they hit the rocks, they hit the shore.

آنها به سنگ ها برخورد می کنند، آنها به ساحل برخورد می کنند.

They make a loud crashing sound,

um, as they do that action.

در حالی که این عمل را انجام می دهند، صدای تصادف بلندی از خود تولید می کنند.

Uh oh, the spitzer's not here. What happened?

اوه اوه، اسپیتزر اینجا نیست. چه اتفاقی افتاد؟

Something's broken.

چیزی شکسته است

Well, the next slide is similar, so

خوب، اسلاید بعدی شبیه به آن است، بنابراین

to rib it and to croak.

آن را ریب کنید و کرک کنید.

I like the verb to ribbot.

من فعل to ribbot را دوست دارم.

Sorry, the picture's not here are

با عرض پوزش، تصویر اینجا نیست

both sounds that frogs make.

هر دو صدایی هستند که قورباغه ها تولید می کنند.

So a frog will ribbit, ribbit, ribbit.

بنابراین یک قورباغه دنده، دنده، دنده خواهد شد.

I can't, I can't do it.

من نمی توانم، نمی توانم آن را انجام دهم.

A frog will also croak.

یک قورباغه نیز قار می کند.

Like, I should have practiced my sound effects, but

مثلاً باید جلوه‌های صوتی‌ام را تمرین می‌کردم، اما

when I go for a walk every morning, I

وقتی هر روز صبح به پیاده‌روی می‌روم،

know I'm going to hear frogs ribbeting.

می‌دانم که صدای قورباغه‌ها را خواهم شنید.

They're going to rib it when I walk by

وقتی از کنار آن رد می شوم آن را دنده می کنند

and I know I'm going to hear bullfrogs.

و می دانم که قورباغه های گاو نر را خواهم شنید.

It's kind of a bigger frog croak.

این یک قوراق قورباغه بزرگتر است.

I think this is a bullfrog.

من فکر می کنم این یک قورباغه گاو نر است.

You can see this here.

شما می توانید این را اینجا ببینید.

Frogs and bullfrogs are both frogs.

قورباغه و گاو نر هر دو قورباغه هستند.

But I will definitely hear frogs croak and ribbit

اما

as I go for my walk each morning.

هر روز صبح که برای پیاده روی می روم، قطعا صدای قور قورباغه ها و دنده ها را خواهم شنید.

Very common sound I will also hear.

صدای بسیار رایجی که من هم خواهم شنید.

I usually walk by a small stream

من معمولاً در کنار نهر کوچکی قدم می زنم

and I will hear the water babble.

و صدای غرغر آب را می شنوم.

It's under the bridge by my house.

زیر پل کنار خانه من است.

There's a small stream.

یک جریان کوچک وجود دارد.

If you think about water, there's like

اگر به آب فکر می کنید، آنجا مانند

a stream, a river, an ocean.

یک نهر، یک رودخانه، یک اقیانوس است.

Like a stream is a really

مانند نهر،

small body of water that flows.

حجم بسیار کوچکی از آب جاری است.

And if it goes over a few rocks, it will make

و اگر از روی چند صخره عبور کند،

a nice, pleasing sound, similar to water lapping against the shore

صدای دلپذیر و دلپذیری ایجاد می کند، شبیه به کوبیدن آب به ساحل

when a brook or stream babbles, it's a nice sound.

هنگام غوغای یک جوی آب یا نهر، صدای خوبی است.

It's like, I just could let that one sit there.

مثل این است که من فقط می توانستم بگذارم آن یکی آنجا بنشیند.

I should have actually found some real sound

من واقعاً باید جلوه های صوتی واقعی پیدا می کردم

effects, but you understand what I mean.

، اما شما منظور من را می فهمید.

When water flows over rocks, it makes a beautiful,

هنگامی که آب روی سنگ ها جاری می شود،

soothing sound that people really enjoyed to rumble.

صدای زیبا و آرامش بخشی ایجاد می کند که مردم از سروصدا کردن آن بسیار لذت می بردند.

So last night I actually heard

بنابراین دیشب در واقع صدای

clouds rumbling in the distance.

غرش ابرها را از دور شنیدم.

So it's kind of funny.

پس به نوعی خنده دار است.

It refers to thunder, right?

به رعد و برق اشاره دارد، درست است؟

There's lightning and then there's thunder.

رعد و برق و سپس رعد و برق وجود دارد.

And when you hear thunder in the distance,

و وقتی رعد و برق را از دور می شنوید،

we often use the verb to rumble.

اغلب از فعل غرش کردن استفاده می کنیم. می

You know, there's a storm coming and

دانی، طوفانی در راه است و

the clouds are going to rumble.

ابرها غوغا خواهند کرد.

Before the storm hits, you'll

قبل از شروع طوفان، صدای

hear thunder in the distance.

رعد و برق را از دور می شنوید. صدای

You will hear the clouds rumble.

غرش ابرها را خواهید شنید.

Now, I'm saying the clouds are rumbling

حالا من می گویم ابرها غوغا می کنند

and that is what we say.

و این چیزی است که ما می گوییم.

But technically it's lightning creating

اما از نظر فنی رعد و برق است که رعد و برق ایجاد می کند

thunder and you're hearing thunder.

و شما صدای رعد را می شنوید.

The clouds themselves don't really make any noise.

خود ابرها واقعاً هیچ صدایی ایجاد نمی کنند.

The rumbling comes after the lightning.

غرش پس از رعد و برق می آید.

But yes, definitely if you were to see clouds

اما بله، قطعاً اگر بخواهید ابرهایی

like this on the horizon, you would say, oh,

مانند این را در افق ببینید، می‌گفتید، اوه،

I think those clouds are going to rumble soon.

فکر می‌کنم آن ابرها به زودی غرش خواهند کرد.

I think we're going to hear the some

من فکر می کنم ما می خواهیم صدای

rumbling in just a little while to crumble.

غوغا را در مدت کوتاهی بشنویم تا از بین برود.

So notice it rhymes with rumble.

بنابراین توجه داشته باشید که با سر و صدا قافیه می شود.

That's the direction I went.

این مسیری است که من رفتم.

If you look here, you can see

اگر به اینجا نگاه کنید، می بینید

that the shore is starting to crumble.

که ساحل در حال فرو ریختن است.

Um, you can also use this to talk

اوم، شما همچنین می توانید از این برای صحبت کردن

about, like a cookie or something you're eating.

، مانند یک کلوچه یا چیزی که در حال خوردن هستید استفاده کنید.

When you bite it, little

وقتی آن را گاز می گیرید،

crumbs, little pieces will fall.

خرده های کوچک، تکه های کوچک می ریزند.

Little crumbs will fall.

خرده های کوچک خواهد افتاد.

And we also use it to talk about something like this.

و همچنین از آن برای صحبت در مورد چیزی شبیه به این استفاده می کنیم.

The shore is starting to crumble.

ساحل شروع به فرو ریختن می کند.

Pieces are starting to fall off.

قطعات شروع به افتادن می کنند.

Pieces are starting to basically fall

قطعات اساساً شروع به

down, and you're left with this.

سقوط کرده‌اند و شما با این کار باقی می‌مانید.

So this is definitely not a safe place to be because

بنابراین قطعاً این مکان امنی نیست زیرا به

it looks like the shore is starting to crumble away.

نظر می رسد که ساحل شروع به فرو ریختن کرده است.

It's starting to slowly disappear, and eventually

کم کم شروع به ناپدید شدن می کند و در نهایت

it will be gone to a road.

به جاده ای می رود.

So you'll notice here that there's a lot of water in a

بنابراین در اینجا متوجه خواهید شد که آب زیادی در یک

field and it has kind of carried away the dirt with it.

مزرعه وجود دارد و به نوعی کثیفی را با خود برده است.

As water flows through soil and dirt.

همانطور که آب از خاک و خاک می گذرد.

It takes the dirt with it, and

خاک را با خود می برد و

eventually it will erode the soil.

در نهایت خاک را فرسایش می دهد. به هر حال

The best thing to do to stop erosion,

بهترین کار برای جلوگیری از فرسایش،

by the way, is to grow plants.

رشد گیاهان است.

Plants will stop erosion.

گیاهان فرسایش را متوقف خواهند کرد.

But whenever you see this, we would use the verb erode.

اما هر زمان که این را می بینید، از فعل erode استفاده می کنیم.

So the water has flowed, and the water, when

بنابراین آب جاری شده است و آب وقتی

it flows, it's going to erode the soil.

جاری می شود، خاک را فرسایش می دهد.

It's going to carry the soil away

خاک را

with it as it flows to drizzle.

با خود می برد تا ببارد.

This is what it's doing outside right now.

این همان کاری است که در حال حاضر بیرون انجام می دهد.

There are a lot of different

ways to describe rain in English.

روش های مختلفی برای توصیف باران در انگلیسی وجود دارد.

Sometimes we just say, there's just a mist outside.

گاهی اوقات فقط می گوییم بیرون فقط مه است.

It's misting, it's drizzling.

مه آلود است، نم نم باران می بارد.

It's a little harder.

کمی سخت تر است.

It's raining harder than drizzling.

باران شدیدتر از نم نم باران است. باران می

It's pouring, then it's really, really raining hard.

بارد، پس واقعاً، واقعاً باران شدیدی می بارد.

So to drizzle, sometimes you will just.

بنابراین برای نم نم باران، گاهی اوقات شما فقط می توانید.

You'll say, oh, it's going to drizzle today.

خواهی گفت، اوه، امروز بارون می بارد.

Bring your umbrella, because it's going

چتر خود را بیاورید، زیرا در

to drizzle all day long.

تمام طول روز باران می بارد. در

By the way, it's a fun verb to say, isn't it?

ضمن، گفتن فعل سرگرم کننده ای است، اینطور نیست؟

It's going to drizzle all day long to gush.

تمام روز می بارد تا فوران کند.

It's a fun verb to say as well, to gush.

این یک فعل سرگرم کننده برای گفتن نیز هست، فوران کردن.

I guess this isn't a really natural pitcher, but

من حدس می‌زنم که این یک پارچ واقعاً طبیعی نیست، اما

whenever water or another liquid comes out of the

هرگاه آب یا مایع دیگری از

ground or out of a cliff or, I guess,

زمین یا از صخره یا، حدس می‌زنم، از

out of a pipe, I know that's not natural.

لوله خارج شود، می‌دانم که طبیعی نیست.

We can use the verb to gush.

ما می توانیم از فعل فوران استفاده کنیم.

There are places in the world where

جاهایی در دنیا وجود دارد که

water will gush out of the ground.

آب از زمین فوران می کند.

Probably a great description or use of this word

احتمالاً توصیف یا استفاده عالی از این کلمه این است که

would be when they first drill an oil well,

وقتی برای اولین بار چاه نفت را حفر می کنند،

oil will gush out of the ground.

نفت از زمین فوران می کند.

It'll just shoot into the air until they cap the well.

فقط به هوا شلیک می کند تا زمانی که در چاه را ببندند.

So you can see here, I'm not actually sure what

بنابراین می‌توانید اینجا را ببینید، من واقعاً مطمئن نیستم که

this is even a picture of, but the water, you

این حتی یک عکس چیست، اما

would probably say, oh, the other day there, um, I

احتمالاً می‌گویید، اوه، روز قبل آنجا، اوم، من

was walking down the street, and I was able to

در خیابان راه می‌رفتم و توانستم

see water gushing out of different parts of the ground.

آب را ببینید که از قسمت های مختلف زمین فوران می کند.

So when water comes like this, and it can come sideways

بنابراین وقتی آب به این شکل می آید و می تواند به پهلو

as well, we use the verb to gush, to wilt.

هم بیاید، از فعل فوران کردن، پژمرده شدن استفاده می کنیم.

This is sad.

این غم انگیز است.

This is what happens to a plant

این اتفاقی است که برای گیاه می افتد

when it doesn't get enough water.

وقتی آب کافی دریافت نمی کند.

You could say to someone, if you don't

می توانید به کسی بگویید، اگر به

water your houseplants, they're going to wilt.

گیاهان آپارتمانی خود آب ندهید، پژمرده خواهند شد.

So when they wilt, the leaves droop down.

بنابراین وقتی پژمرده می شوند، برگ ها می ریزند.

I think I might have used this picture to teach

فکر می کنم شاید از این تصویر برای آموزش

the word or the verb to droop as well.

کلمه یا فعل droop نیز استفاده کرده باشم.

But when you have leaves and you can

اما وقتی برگ دارید و می‌بینید که

see the plant's not happy, some of the

گیاه خوشحال نیست، بعضی از

leaves are brown, it's obviously very thirsty.

برگ‌ها قهوه‌ای هستند، واضح است که خیلی تشنه است.

So if you don't water a plant, it is going to wilt.

بنابراین اگر گیاهی را آبیاری نکنید، پژمرده می شود.

There's no question about it.

هیچ سوالی در موردش نیست

It will wilt and then it will eventually die.

پژمرده می شود و در نهایت می میرد.

By the way, if you watered this plant, I guarantee you

ضمناً اگر این گیاه را آبیاری می‌کردید، به شما تضمین می‌دهم که

it would perk up, the leaves would slowly go back up

رشد می‌کند، برگ‌ها کم کم بالا می‌آیند

and it would look fine and be healthy again.

و ظاهرش خوب می‌شود و دوباره سالم می‌شود.

So when you see a plant starting to wilt, give it a

بنابراین وقتی می بینید گیاهی شروع به پژمرده شدن می کند، کمی به آن

little bit of water and it should be okay to roar.

آب بدهید تا غرش کند.

So I live near Niagara Falls

بنابراین من در نزدیکی آبشار نیاگارا زندگی می کنم

and you can hear the water. Sorry.

و شما می توانید صدای آب را بشنوید. متاسفم

When you go to Niagara Falls,

وقتی به آبشار نیاگارا می روید صدای

you can hear the water roar.

غرش آب را می شنوید.

So it basically, it's like, like you can just.

بنابراین اساساً، مثل این است که شما فقط می توانید.

It's a constant loud sound.

این یک صدای بلند دائمی است.

By the way, some animals roar as well.

به هر حال، برخی از حیوانات نیز غرش می کنند.

A lion can roar.

یک شیر می تواند غرش کند.

I'm not going to do an impression of a

من قصد ندارم تصوری از یک

lion, but, yeah, when you go to Niagara Falls,

شیر داشته باشم، اما، بله، وقتی به آبشار نیاگارا می روید،

there are so many liters of water going over

آنقدر لیتر آب روی

the waterfall that it actually makes a loud sound.

آبشار می گذرد که در واقع صدای بلندی ایجاد می کند.

You could hear it roar and it's pretty cool

می‌توانی صدای غرش را بشنوی و

to go there and to hear it roar.

رفتن به آنجا و شنیدن صدای غرش بسیار جالب است.

It's probably one of the, one of the enjoyable

این احتمالاً یکی از چیزهای لذت بخش

things about seeing Niagara Falls or any other waterfall.

در مورد دیدن آبشار نیاگارا یا هر آبشار دیگری است.

It's fun to just, to hear

فقط شنیدن

the waterfall roar, to glisten.

غرش آبشار و برق زدن لذت بخش است.

So after it rains or in the

پس بعد از بارندگی یا

morning, if there's a lot of dew.

صبح، اگر شبنم زیاد باشد.

Dew is when water forms in the

شبنم زمانی است که آب در صبح شکل می گیرد

morning, you can see things glisten.

، شما می توانید چیزها را ببینید که می درخشند.

We use the verb glisten to talk

ما از فعل glisten برای صحبت

about something that's wet and shiny.

در مورد چیزی که مرطوب و براق است استفاده می کنیم.

If it rains on your car, the

اگر روی ماشین شما باران ببارد،

car will glisten a little bit.

ماشین کمی برق می زند.

Like it's brighter than normal.

مثل اینکه روشن تر از حالت عادی است.

If you look at this leaf,

اگر به این برگ نگاه کنید

it's, it's kind of glistening.

، به نوعی می درخشد.

It's, it's reflecting lots of light

این است که نور زیادی را منعکس می کند

and it looks really, really cool.

و واقعاً بسیار عالی به نظر می رسد.

So when you say that something is glistening, when

پس وقتی می گویید چیزی می درخشد، وقتی

you say, oh, it's raining, the leaves on the

می گویید اوه، باران می بارد، برگ های

tree are going to glisten after the rain.

درخت بعد از باران می درخشند. ای

I wish I had a camera set up because

کاش دوربینی تنظیم می‌کردم، زیرا در

I could actually see the leaves outside glistening.

واقع می‌توانستم برگ‌های بیرون را ببینم که می‌درخشند.

So a little hard to say, but rhymes with listen.

بنابراین گفتن کمی سخت است، اما با گوش دادن هم قافیه است.

Like, you can listen and a leaf can glisten to buzz.

مانند، شما می توانید گوش دهید و یک برگ می تواند به وزوز بدرخشد.

So I did earlier express that I do

بنابراین قبلاً بیان کردم که

not like the sound of mosquitoes buzzing.

صدای وزوز پشه ها را دوست ندارم.

I don't mind the sound of bees buzzing.

من از صدای وزوز زنبورها بدم نمی آید.

You can see this bee is hard at work.

می بینید که این زنبور به سختی کار می کند.

If you were out there and

اگر آنجا بودید و

if the bees wings were really.

اگر بالهای زنبورها واقعاً بودند. می

You would hear.

شنوید.

You would hear the sound.

صدا را می شنیدی

The bee will buzz as it works.

زنبور در حین کار وزوز می کند.

So, yeah, I guess I'm.

بنابراین، آره، حدس می‌زنم که هستم.

I said I don't mind the sound of bees.

گفتم از صدای زنبورها ناراحت نیستم.

I don't like it when I hear wasps.

وقتی صدای زنبور را می شنوم دوست ندارم.

So we have a lot of wasps.

بنابراین ما زنبورهای زیادی داریم.

Bees usually just fly around and

زنبورها معمولاً فقط به اطراف پرواز می کنند و

collect pollen or whatever they do.

گرده یا هر کاری که انجام می دهند جمع آوری می کنند.

But wasps sometimes will attack, and then I

اما زنبورها گاهی حمله می کنند، و بعد من از

don't like hearing the sound of a buzz.

شنیدن صدای وزوز خوشم نمی آید.

Like, if I hear a buzz and it's some

مثلاً اگر صدای وزوز را بشنوم و آن

wasps, I run the other way to thrive.

زنبور باشد، از راه دیگری فرار می‌کنم تا رشد کنم.

When something thrives, it means

وقتی چیزی رشد می کند، به این معنی است که

it is really, really healthy.

واقعاً، واقعاً سالم است.

So you can see that these flowers are thriving.

بنابراین می توانید ببینید که این گل ها در حال رشد هستند.

If flowers and plants, if they get a lot of water

اگر گل ها و گیاهان، اگر آب زیادی دریافت کنند

and if they're in good soil and they get sunshine, they

و اگر در خاک خوب باشند و آفتاب بخورند،

are going to thrive, they are going to grow, they are

رشد می کنند، رشد می کنند،

going to produce flowers, they are going to be healthy.

گل تولید می کنند، سالم می شوند. . در مورد

The same with children and people.

بچه ها و مردم هم همینطور.

If you feed kids well, they will thrive,

اگر بچه ها را خوب تغذیه کنید، آنها شکوفا می شوند،

they will grow and be healthy and happy.

رشد می کنند و سالم و شاد خواهند بود.

But definitely, you can see that the person

اما قطعاً می‌توانید ببینید که شخصی

who's growing these plants took care of them

که این گیاهان را پرورش می‌دهد از آنها مراقبت کرد

because they wanted them to thrive.

زیرا می‌خواست آنها رشد کنند.

They wanted them to grow and

آنها می خواستند رشد کنند و

be happy and to be healthy.

شاد باشند و سالم باشند.

They wanted them to thrive and

آنها می خواستند آنها رشد کنند و

then, of course, to bloom.

سپس، البته، شکوفا شوند.

So it's kind of fun because we have a

بنابراین این یک نوع سرگرم کننده است زیرا ما در

lot of flowers blooming on our farm right now.

حال حاضر گل های زیادی در مزرعه خود داریم که شکوفه می دهند.

So a plant will grow, there will be

بنابراین یک گیاه رشد می کند،

a stem, and there will be green leaves.

یک ساقه وجود دارد، و یک برگ سبز وجود خواهد داشت.

And if it's a flowering

و اگر گیاه گلدار باشد

plant, eventually it will bloom.

، در نهایت گل می دهد.

Eventually there will be a bud.

در نهایت یک غنچه وجود خواهد داشت.

And when the bud opens, we use the verb to bloom.

و وقتی جوانه باز می شود از فعل شکوفه دادن استفاده می کنیم.

So you can see here, if you look at the

بنابراین می توانید اینجا را ببینید، اگر به

very far side, there's a sunflower that's closed, and in

سمت بسیار دور نگاه کنید، یک گل آفتابگردان است که بسته است، و یکی

a day or two, as a professional flower farmer, I'm

دو روز دیگر، به عنوان یک کشاورز حرفه ای گل، می

going to say in two days, it will bloom, it

گویم تا دو روز دیگر، گل می دهد، گل می

will open, and it will look like these other flowers.

دهد. باز شود و شبیه این گل های دیگر شود.

And just so you know, we also call that a bloom.

و فقط برای اینکه بدانید، ما به آن شکوفایی هم می گوییم.

So the sunflower is going to bloom,

بنابراین آفتابگردان شکوفه می دهد

and then there will be a bloom.

و سپس شکوفه می دهد.

Hopefully that made some sense.

امیدوارم که تا حدودی منطقی باشد.

Sometimes the verbs work as nouns as well.

گاهی اوقات افعال به عنوان اسم نیز کار می کنند.

To tower.

به برج.

If you look in the distance, you'll see mountains.

اگر به دوردست ها نگاه کنید، کوه ها را خواهید دید.

In this picture, these mountains

در این تصویر، این کوه ها بر

tower over the town below.

فراز شهر زیر برجست.

Whenever we say something towers, we

هر وقت می گوییم چیزی برج است،

mean that it's really, really tall.

منظورمان این است که واقعاً، واقعاً بلند است.

Okay, so mountains can tower over a valley below.

خوب، پس کوه‌ها می‌توانند بر فراز دره‌ای زیر سر برافرازند.

Um, even large buildings can

اوم، حتی ساختمان های بزرگ نیز می توانند

tower over smaller buildings.

بر ساختمان های کوچکتر غلبه کنند.

And you can sometimes have a tower, like, use

و شما می توانید گاهی اوقات یک برج داشته باشید، مانند،

it as a noun and say that it towers.

آن را به عنوان یک اسم استفاده کنید و بگویید که آن برج است.

So you could use the noun verb.

بنابراین می توانید از فعل اسمی استفاده کنید.

The CN tower towers over the Rogers

برج CN بر فراز

center where the blue jays play.

مرکز راجرز، جایی که جِی‌های آبی در آن بازی می‌کنند، قرار دارد.

So hopefully that wasn't too confusing.

پس امیدوارم که خیلی گیج کننده نبود.

But to simplify, these mountains

اما برای ساده تر، این کوه ها بر

tower over this little town.

فراز این شهر کوچک برجستگی دارند.

So they're in the distance, and they're

بنابراین آنها در دوردست هستند، و

really tall, and they're really, really big.

واقعاً قد بلند هستند، و واقعاً بسیار بزرگ هستند.

So they tower over the village below to pool.

بنابراین آنها بر فراز روستای زیر برج به استخر.

So when it rains a lot, sometimes the water

بنابراین وقتی باران زیاد می‌بارد، گاهی اوقات آب

will pool in places where it normally isn't.

در مکان‌هایی جمع می‌شود که معمولاً وجود ندارد.

What I mean by that is this isn't a pond.

منظور من از آن این است که این یک برکه نیست.

This isn't a puddle.

این گودال نیست

This is someone's yard.

اینجا حیاط کسی است

This is their lawn.

این چمنزار آنهاست.

And it has rained so much that the

و آنقدر باران باریده است که

water has started to pool in this area.

آب در این منطقه شروع به جمع شدن کرده است.

Eventually it will go away.

در نهایت از بین خواهد رفت.

But it's usually a sign that a

اما معمولاً نشانه این است که یک

place has gotten more rain than normal. Okay.

مکان بیشتر از حد معمول بارندگی داشته است. باشه

Here, if it rains for two or three days, water

در اینجا، اگر دو سه روز باران ببارد، آب

will start to pool in different places on our property,

در مکان های مختلف ملک ما شروع به جمع شدن می کند،

you'll see water in places where it doesn't normally lay.

در جاهایی که معمولاً نمی ریزد، آب را می بینید.

And so we use the verb to pool.

و بنابراین از فعل to pool استفاده می کنیم.

So if it rains a lot, water will start to pool.

بنابراین اگر باران زیاد باشد، آب شروع به جمع شدن می کند.

And again, this isn't the same as a puddle.

و دوباره، این همان گودال نیست.

A puddle is a place where, you know, if it

گودال جایی است که می دانید اگر

rains for ten minutes, there's some water in the puddle.

ده دقیقه باران ببارد، مقداری آب در حوضچه وجود دارد.

This is more like it rained for two days

این بیشتر شبیه باران به مدت دو روز است

and water is starting to pool in different areas,

و آب در مناطق مختلف شروع به جمع شدن می کند،

sometimes not, not good areas at all to melt.

گاهی اوقات نه، مناطقی که اصلاً آب شدنی نیستند.

So obviously, when water is really cold

بنابراین بدیهی است که وقتی آب واقعاً

below zero degrees celsius, it will freeze.

زیر صفر درجه سانتیگراد سرد باشد، یخ خواهد زد.

And then if it goes above

و بعد اگر بالای

zero degrees celsius, it will melt.

صفر درجه سانتیگراد برود ذوب می شود.

So here you can see ice turning into water as it melts.

بنابراین در اینجا می توانید ببینید که یخ با ذوب شدن به آب تبدیل می شود.

This is actually a bit of a

این در واقع کمی

problem in the world right now.

مشکل در جهان در حال حاضر است.

As the world changes a bit, we are starting

همانطور که جهان کمی تغییر می کند، ما شروع

to see things melt that normally don't melt.

به دیدن چیزهایی می کنیم که ذوب می شوند که معمولاً ذوب نمی شوند.

So when water turns from ice to liquid, when it turns from

بنابراین وقتی آب از یخ به مایع تبدیل می شود، وقتی از

a solid to a liquid, we use the verb to melt.

جامد به مایع تبدیل می شود، از فعل ذوب استفاده می کنیم.

It's really warm out today.

امروز واقعا هوا گرمه

The snow or ice is going to melt later to emerge.

برف یا یخ بعداً ذوب می شود تا ظاهر شود.

So when you put a seed in the ground,

پس وقتی بذری را در زمین می گذارید

and when you water that seed and when it

و زمانی که آن دانه را آبیاری می کنید و زمانی که

gets some warmth, if the soil is warm enough,

کمی گرم می شود، اگر خاک به اندازه کافی گرم باشد،

it will germinate, and then it will sprout.

جوانه می زند و سپس جوانه می زند.

It will emerge from the ground.

از زمین بیرون خواهد آمد.

Sorry, let me get that, my facts straight here.

متاسفم، اجازه دهید این را بفهمم، حقایق من مستقیماً اینجاست.

It will germinate.

جوانه خواهد زد.

So it will put out a little.

بنابراین کمی خاموش می شود. به

It'll start to grow as a seed under

صورت بذری در زیر زمین شروع به رشد می کند

the ground, which is the same as sprouting.

که همان جوانه زدن است.

And then it will eventually emerge from the ground.

و سپس در نهایت از زمین بیرون خواهد آمد.

For me, as a farmer, this is my

برای من، به عنوان یک کشاورز، این

happiest time after I plant a crop.

شادترین زمان من بعد از کاشت محصول است.

When the crop starts to emerge, when the plants start

وقتی محصول شروع به رویش می کند، وقتی گیاهان شروع

to emerge from the ground, I'm very, very happy because

به بیرون آمدن از زمین می کنند، من بسیار بسیار خوشحال هستم زیرا به این

it means the seed got enough moisture and it was

معنی است که دانه به اندازه کافی رطوبت دارد و به اندازه

warm enough that it started to grow.

کافی گرم بود که شروع به رشد کرد.

And then eventually it pops out of the ground.

و در نهایت از زمین بیرون می زند.

Eventually it will emerge from the

در نهایت از خاک بیرون می آید

soil and start growing vigorously.

و به شدت شروع به رشد می کند.

Hopefully it will then thrive to sway.

امیدواریم پس از آن رشد کند تا نوسان کند.

So trees can sway.

بنابراین درختان می توانند تاب بخورند.

Um, grass can sway.

اوم، علف ها می توانند تاب بخورند.

When something sways, it moves gently back and forth.

وقتی چیزی تاب می خورد، به آرامی به جلو و عقب حرکت می کند.

In fact, when you see, um, the wind blowing and it makes,

در واقع، وقتی می‌بینید، اوم، باد می‌وزد و باعث می‌شود،

it causes the grass to sway, it can also rustle a little

علف‌ها تاب بخورند، همچنین می‌تواند کمی خش‌خش کند،

bit like you can see the grass moving in the wind.

مثل اینکه می‌توانید علف‌ها را در حال حرکت در باد ببینید. می

You know, a really cool place to see something sway is when

دانید، یک مکان واقعاً جالب برای دیدن تکان خوردن چیزی است که

a farmer has a field of wheat or barley or oats.

یک کشاورز مزرعه گندم یا جو یا جو داشته باشد.

When it's almost ripe and it's nice and yellow,

وقتی تقریباً رسیده است و خوب و زرد است،

it will sometimes sway and make really cool patterns.

گاهی اوقات تاب می خورد و الگوهای بسیار جالبی می سازد.

But, yes, to sway means to go

اما، بله، تاب خوردن به معنای آن است که به

back and forth gently like that.

آرامی به این طرف و آن طرف برویم.

Sometimes when you're pulling a trailer behind

گاهی اوقات وقتی تریلر را پشت

a car, the trailer will sway.

ماشین می‌کشید، تریلر تکان می‌خورد.

That's not a good.

این خوب نیست.

That's not a good thing.

این چیز خوبی نیست.

To ravage, to pummel, and to lay waste.

ویران کردن، کوبیدن، و ضایع کردن.

So, sometimes nature is quite harsh.

بنابراین، گاهی اوقات طبیعت بسیار خشن است.

Harsh.

خشن

It can do damage.

می تواند آسیب وارد کند.

So sometimes you'll hear them say,

بنابراین گاهی می‌شنوید که می‌گویند

the storm ravaged the town.

طوفان شهر را ویران کرد.

The storm ravaged the coast.

طوفان ساحل را ویران کرد.

That means that the winds were

این بدان معناست که بادها

so strong that damage was done.

آنقدر شدید بوده که خسارت وارد شده است. در

You can actually see here that the

واقع می توانید ببینید که

dirt has eroded under the houses. Okay.

خاک زیر خانه ها فرسایش یافته است. باشه

And the houses have started to crumble.

و خانه ها شروع به فرو ریختن کرده اند.

So when a storm ravages a city or coastline,

بنابراین وقتی یک طوفان یک شهر یا خط ساحلی را ویران می کند، به این

it means that it does damage the things.

معنی است که به چیزها آسیب می رساند.

The wind is so strong that damage is done by the wind.

شدت باد به حدی است که وزش باد خسارت وارد می کند.

Usually the wind.

معمولا باد.

The water does damage as well,

آب نیز آسیب می زند،

but it will ravage to pummel.

اما از بین می رود تا کوبیده شود.

We use this to talk about, like, waves

ما از این برای صحبت در مورد این موضوع استفاده می کنیم، مثلاً امواج

can pummel the shore during a storm.

می توانند در طول طوفان به ساحل ضربه بزنند.

The rain can just pummel the building.

باران فقط می تواند ساختمان را به هم بزند.

The wind can pummel.

باد می تواند ضربه بزند.

When you pummel, it's like.

وقتی کوبید، انگار.

You can see me making a fist, right?

می‌توانی ببینی که من مشت می‌کنم، درست است؟

It's like nature.

مثل طبیعت است

It doesn't necessarily have to cause damage.

لزوماً نباید باعث آسیب شود.

So that's the difference.

پس این تفاوت است.

If you use ravage, there's damage.

اگر از ravage استفاده کنید، آسیب وجود دارد.

If you use pummel, it means

اگر از پامل استفاده می کنید، به این معنی است که

it might eventually damage something.

ممکن است در نهایت به چیزی آسیب برساند.

But these waves, I would say, are bigger than normal

اما این امواج، می‌توانم بگویم، در این عکس بزرگتر از حد معمول هستند

in this photo, and they are pummeling the shore. So the.

و ساحل را به هم می‌زنند. بنابراین

The waves are going to pummel the shore all day long

امواج در تمام طول روز ساحل را می کوبند

and maybe cause some damage and then to lay waste.

و ممکن است باعث آسیب و سپس تخریب شوند.

So this is when there is, like,

بنابراین این زمانی است که، مانند،

destruction, like, beyond just ravaging the coast. If I.

تخریب، مانند، فراتر از ویران کردن ساحل وجود دارد. اگر I.

There's just all kinds of houses that

همه جور خانه ای وجود دارد که

have fallen over because of the wind.

به دلیل باد سقوط کرده است.

We would say that the storm laid waste to that town.

ما می گوییم که طوفان آن شهر را ویران کرد.

So you can see here, obviously, a tornado or hurricane

بنابراین می توانید اینجا را ببینید، بدیهی است که یک گردباد یا طوفان از

came through, and it laid waste to this area.

راه رسیده است و این منطقه را ویران کرده است.

Everything is severely damaged.

همه چیز به شدت آسیب دیده است.

So, again, sometimes nature isn't nice.

بنابراین، باز هم، گاهی اوقات طبیعت خوب نیست.

It can ravage, it can pummel, and it can lay waste.

می تواند ویران کند، می تواند ضربه بزند، و می تواند ضایعات ایجاد کند.

I have not experienced any of those three.

من هیچ یک از این سه مورد را تجربه نکردم.

I live in a fairly calm area.

من در یک منطقه نسبتا آرام زندگی می کنم.

We sometimes get windstorms and small tornadoes, but nothing

گاهی اوقات با طوفان‌های بادی و گردبادهای کوچک مواجه می‌شویم، اما هیچ چیز

like other parts of the world to chirp.

شبیه سایر نقاط جهان نیست.

We go quickly to something a lot more pleasant.

ما به سرعت به سمت چیزی بسیار دلپذیرتر می رویم.

Sometimes in the morning, if my

گاهی صبح ها اگر

windows open, the birds will chirp.

پنجره هایم باز شود، پرندگان چهچه می کنند.

I can hear the birds chirping outside.

صدای جیر جیر پرندگان را می شنوم.

It's, um, sometimes it's enjoyable.

اوم، گاهی اوقات لذت بخش است.

Sometimes when I want to sleep in, it's not enjoyable.

گاهی اوقات که می خواهم بخوابم، لذتبخش نیست.

But usually I don't mind waking up

اما معمولاً از بیدار شدن

to the sound of birds chirping.

با صدای جیر جیر پرندگان بدم نمی آید.

Uh, the birds?

اوه، پرندگان؟

Um, yeah, I'm just gonna, I'm thinking, I don't think

اوم، آره، من فقط دارم فکر می کنم، فکر نمی کنم

the birds are going to chirp today because it's raining.

پرنده ها امروز چهچهه بزنند چون باران می بارد.

The birds will probably be sheltering somewhere.

پرندگان احتمالاً در جایی پناه خواهند گرفت.

But when you hear a bird chirp, it's like.

اما وقتی صدای جیر جیر پرنده را می شنوید، انگار.

Or I think I can do a morning dove.

یا فکر می کنم می توانم یک کبوتر صبحگاهی انجام دهم.

That's more of a coo.

این بیشتر یک کوو است.

I guess birds can coo as well.

من حدس می زنم که پرندگان نیز می توانند بزک کنند.

Anyways, chirp.

به هر حال جیک

That's a bad sound.

این صدای بدی است.

When you go to Niagara Falls, the water will mist. Okay.

وقتی به آبشار نیاگارا می روید، آب مه آلود می شود. باشه

When you drive along Niagara Falls, there's an area where

وقتی در امتداد آبشار نیاگارا رانندگی می‌کنید، منطقه‌ای وجود دارد که

there's just always moisture in the air, because as the

همیشه رطوبت در هوا وجود دارد، زیرا با

water hits and goes over, it will mist.

برخورد آب و عبور از آن، هوا مه می‌گیرد.

It will cause really, really small

این باعث می شود که قطرات واقعاً بسیار کوچک

water droplets to fly away.

آب به دور بروند.

So, uh, yes.

بنابراین، اوه، بله.

One of the fun things about Niagara Falls is that the

یکی از چیزهای جالب در مورد آبشار نیاگارا این است که

water will mist, and then you will have this nice.

آب مه آلود می شود و پس از آن شما این آبشار را خواهید داشت.

So on a hot day, it's nice to go to Niagara Falls.

بنابراین در یک روز گرم، رفتن به آبشار نیاگارا خوب است.

There's this nice, cool mist all the time.

این مه خوب و خنک همیشه وجود دارد.

Notice I'm using it as a verb and

توجه داشته باشید که من از آن به عنوان فعل و

as a noun, so it will mist.

به عنوان اسم استفاده می کنم، بنابراین مه می شود.