Let's Learn English! Topic: Household Chores! 🧹🧽🧼 (Lesson Only)

Well, hello and welcome to this

خوب، سلام و به این

English lesson about household chores.

درس انگلیسی در مورد کارهای خانه خوش آمدید.

We all live in houses and apartments, and there's certain things

همه ما در خانه‌ها و آپارتمان‌ها زندگی می‌کنیم، و کارهای خاصی وجود دارد که

you need to do every day or every week or every

باید هر روز یا هر هفته یا هر

month so that you can live nicely, so that things are

ماه انجام دهید تا بتوانید به خوبی زندگی کنید، به طوری که همه چیز

clean and tidy, so that things are well maintained.

تمیز و مرتب باشد و از همه چیز به خوبی نگهداری شود.

That might be a new phrase for you.

این ممکن است یک عبارت جدید برای شما باشد.

You want to keep things well

شما می خواهید چیزها را به خوبی نگهداری کنید

maintained so that they work properly.

تا به درستی کار کنند.

You want to clean your sink.

شما می خواهید سینک خود را تمیز کنید.

You want to have a nice, very

شما می خواهید یک یخچال خوب و بسیار

clean fridge where you keep your food.

تمیز داشته باشید که در آن غذای خود را نگه دارید.

Refrigerator, by the way, is the longer

به هر حال، یخچال نسخه طولانی تر

version of that word, but yeah, welcome

این کلمه است، اما بله،

to this English lesson about household chores.

به این درس انگلیسی در مورد کارهای خانه خوش آمدید.

I think you will enjoy it.

من فکر می کنم شما از آن لذت ببرید.

It will be very useful English vocabulary for you.

واژگان انگلیسی برای شما بسیار مفید خواهد بود.

Sometimes when I do these types of lessons,

گاهی اوقات وقتی این نوع درس‌ها را انجام می‌دهم،

they become very popular because people are eager

بسیار محبوب می‌شوند، زیرا مردم مشتاق

to learn the words and phrases they need

یادگیری کلمات و عباراتی هستند که

to talk about things like household chores.

برای صحبت در مورد چیزهایی مانند کارهای خانه نیاز دارند.

So once again, welcome to this English

بنابراین یک بار دیگر، به این

lesson about household chores, mopping floors.

درس انگلیسی در مورد کارهای خانه، تمیز کردن زمین خوش آمدید.

So I decided to use the ing form of all of

بنابراین تصمیم گرفتم از فرم ing همه

these words so that you can hear phrases using that form.

این کلمات استفاده کنم تا بتوانید عباراتی را با استفاده از آن فرم بشنوید.

So when you use the ing form, you

بنابراین وقتی از فرم ing استفاده می‌کنید،

can say things like, I like mopping floors.

می‌توانید جملاتی مانند، من دوست دارم کف‌ها را تمیز کنم.

Or mopping floors isn't my favorite thing.

یا تمیز کردن کف ها چیز مورد علاقه من نیست.

You could even flip it and use

حتی می توانید آن را ورق بزنید و از

it as the subject of the sentence.

آن به عنوان موضوع جمله استفاده کنید.

But let's talk about mopping floors.

اما اجازه دهید در مورد شستشوی کف ها صحبت کنیم.

Mopping floors is something you do with a mop, and

تمیز کردن کف‌ها کاری است که شما با یک جاروبرقی انجام می‌دهید، و زمانی که زمین خیلی تمیز نیست به

you need a pail or bucket as well, and some

یک سطل یا سطل و مقداری

soapy water when a floor isn't very clean.

آب صابون نیز نیاز دارید.

And this should, of course, be like a hardwood

و البته این باید مانند

floor or a cement floor or a linoleum floor.

کف چوبی سخت یا کف سیمانی یا کف مشمع کف اتاق باشد.

You don't want to mop your, your rug.

شما نمی خواهید فرش خود را تمیز کنید.

If you have carpet in a room,

اگر در اتاقی فرش دارید،

you certainly don't want to mop it.

مطمئناً نمی خواهید آن را تمیز کنید.

But you would use a mop, and you would use

اما شما از یک دستشویی استفاده می کنید و از آن

that mop to mop your floor to get it all

برای شستن کف خود استفاده می کنید تا همه چیز

nice and clean and to make it smell amazing.

خوب و تمیز باشد و بوی شگفت انگیزی در آن ایجاد شود.

And then, of course, there's sweeping floors.

و سپس، البته، طبقات جارو وجود دارد.

Now, I looked at this picture after I chose it,

حالا بعد از انتخاب به این عکس نگاه کردم

and I thought, the broom looks a little funny.

و فکر کردم جارو کمی خنده دار به نظر می رسد.

I'm actually wondering if this

من واقعاً تعجب می کنم که آیا این

picture was generated by AI.

تصویر توسط هوش مصنوعی ایجاد شده است.

I get all my pictures from a website where

من تمام عکس هایم را از وب سایتی می گیرم که در آن

I pay a licensing fee, and I'm wondering if.

هزینه مجوز پرداخت می کنم، و نمی دانم که آیا.

Because normally a broom doesn't have a

زیرا معمولاً جارو

funny little bend in the end.

در پایان خمیدگی کوچکی ندارد.

But anyways, you sweep a floor with a broom.

اما به هر حال، شما یک طبقه را با جارو جارو می کنید.

One of the rare situations in English, you don't.

یکی از موقعیت های نادر در زبان انگلیسی، شما نمی کنید.

There's no verb to broom that doesn't exist,

هیچ فعل جارو زدن وجود ندارد،

but if you needed to sweep your floor,

اما اگر لازم بود کف خود را جارو کنید،

you would need to use a broom.

باید از جارو استفاده کنید.

Sweeping floors is a good thing to do

when there's dust on the floor, when there's.

زمانی که گرد و غبار روی زمین وجود دارد، زمانی که وجود دارد، جارو کردن کف کار خوبی است.

Maybe after eating, there's some dry food on the floor that

شاید بعد از خوردن غذا مقداری غذای خشک روی زمین باشد که

you need to sweep up and then sweeping the floor.

باید آن را جارو کنید و سپس زمین را جارو کنید.

Always a good idea to get it nice and clean.

همیشه ایده خوبی است که آن را زیبا و تمیز کنید.

Cleaning bathrooms.

تمیز کردن حمام.

This is one of my least favorite things to do.

این یکی از کم علاقه ترین کارهای من است.

If I'm given a choice between cleaning the

اگر بین تمیز کردن

kitchen or sweeping the floor or mopping the

آشپزخانه یا جارو کردن زمین یا تمیز کردن

floor or cleaning bathrooms, I would say cleaning

زمین یا تمیز کردن حمام انتخابی به من داده شود، می گویم تمیز کردن

bathrooms is my least favorite thing to do.

حمام کمترین علاقه من است.

I don't often enjoy cleaning bathrooms for some reason.

من اغلب به دلایلی از تمیز کردن حمام لذت نمی برم.

They're just the English word we would

آنها فقط کلمه انگلیسی هستند که ما

use is gross, like not pleasant.

استفاده می کنیم ناخالص است، مانند خوشایند نیست.

But here you can see this

اما در اینجا می بینید که این

person is cleaning the bathroom.

شخص در حال تمیز کردن حمام است.

They're cleaning the faucet right now

آنها در حال تمیز کردن شیر آب هستند

to get it nice and clean.

تا خوب و تمیز شود.

And you might use words like spotless in English.

و ممکن است از کلماتی مانند spotless در انگلیسی استفاده کنید.

We have a few phrases to describe really clean places.

ما چند عبارت برای توصیف مکان های واقعا تمیز داریم.

You would say that it is

شما می گویید

spotless when you clean a bathroom.

وقتی حمام را تمیز می کنید بی لک است.

You probably have.

احتمالا دارید.

Maybe you have a rag, like an old piece of cloth,

شاید شما یک پارچه کهنه دارید،

maybe you have a sponge, maybe you have a brush.

شاید یک اسفنج دارید، شاید یک قلم مو دارید.

There are a number of different things

چیزهای مختلفی

you would use for cleaning bathroom.

برای تمیز کردن حمام وجود دارد.

Cleaning toilets, yes, definitely.

تمیز کردن توالت، بله، قطعا.

Another thing that is not on my list.

چیز دیگری که در لیست من نیست.

It's on very low on my list

در لیست من

of things that I like to do.

از کارهایی که دوست دارم انجام دهم، بسیار پایین است.

I like a clean house.

من خانه تمیز را دوست دارم.

I love having a house that's

من عاشق داشتن خانه ای هستم که

just spotless, that's neat and tidy. We'll use it.

فقط تمیز و مرتب باشد. ما از آن استفاده خواهیم کرد. در پایان

I'll teach you a few more of

چند مورد دیگر از

those kinds of phrases at the end.

این نوع عبارات را به شما آموزش خواهم داد.

Um, but cleaning toilets, that is not fun. Clean.

اوم، اما تمیز کردن توالت ها، جالب نیست. تمیز.

Cleaning toilets is definitely one of my least favorite

تمیز کردن توالت قطعا یکی از کم علاقه ترین

things to do, but it needs to be done.

کارهای من است، اما باید انجام شود.

So when you clean a toilet,

بنابراین وقتی توالت را تمیز می کنید، از

you will use toilet bowl cleaner.

پاک کننده کاسه توالت استفاده می کنید.

That's the type of cleaner you will use.

این نوع پاک کننده ای است که شما استفاده خواهید کرد.

And you'll probably use a toilet brush

و احتمالاً از برس توالت استفاده خواهید کرد

or this person has decided to use.

یا این شخص تصمیم گرفته است از آن استفاده کند.

I think that is a sponge there.

فکر کنم اونجا یه اسفنجه

It might just be a cloth actually to clean it.

ممکن است فقط یک پارچه برای تمیز کردن آن باشد.

Doing laundry.

شستشوی لباس.

So you could say doing laundry or washing clothes.

بنابراین می توان گفت شستن لباس یا شستن لباس. اگر انگلیسی صحبت کنید،

Both of those would be equally

هر دوی آنها به یک اندازه

acceptable if you're speaking English.

قابل قبول خواهند بود.

Doing laundry is, of course, when you put the

شستن لباس ها البته زمانی است که

laundry in the washing machine with some detergent.

لباس ها را با مقداری مواد شوینده در ماشین لباسشویی قرار دهید.

So we use the word detergent to talk about

بنابراین ما از کلمه شوینده برای صحبت در مورد

the soap, basically, that we use to do laundry

صابون استفاده می کنیم که اساساً برای شستن لباس ها

or to clean or wash our clothes.

یا تمیز کردن یا شستن لباس هایمان استفاده می کنیم.

When you're done, you might either hang up your clothes or

وقتی کارتان تمام شد، ممکن است لباس‌هایتان را آویزان کنید یا

you might put them in the dryer to dry them.

آن‌ها را در خشک‌کن بگذارید تا خشک شوند.

We usually hang up our clothes to save energy because

ما معمولاً برای صرفه جویی در مصرف انرژی، لباس های خود را آویزان می کنیم، زیرا

if you put your clothes in a dryer, you have

اگر لباس های خود را در خشک کن قرار دهید، باید

to spend money on electricity to dry those clothes.

برای خشک کردن آن لباس ها پول خرج برق کنید.

But doing laundry is definitely

اما شستن لباس قطعا

one of your household chores.

یکی از کارهای خانه شماست.

It's nice on a Monday morning to put on a clean

خوب است در صبح دوشنبه یک

shirt and clean clothes before you go to work or school.

پیراهن تمیز و لباس تمیز قبل از رفتن به محل کار یا مدرسه بپوشید.

It's always nice to have clean clothes.

همیشه داشتن لباس تمیز خوب است.

Ironing.

اتو کردن.

I don't do a lot of this.

من خیلی از این کارها را انجام نمی دهم.

You can probably tell this shirt has a few wrinkles.

احتمالاً می توانید بگویید که این پیراهن چند چروک دارد.

So you can see right here, this shirt is a bit wrinkly.

بنابراین می توانید همینجا ببینید که این پیراهن کمی چروک است.

So if you have a shirt that's freshly washed, if you hang

بنابراین اگر پیراهنی دارید که تازه شسته شده است، اگر

it up to dry, it usually doesn't need to be ironed.

آن را آویزان کنید تا خشک شود، معمولاً نیازی به اتو کردن ندارد.

But sometimes there are some wrinkles.

اما گاهی اوقات چین و چروک هایی وجود دارد.

You can see this person is ironing.

می بینید که این شخص در حال اتو کردن است.

I'm trying to say the word as many

من سعی می کنم تا آنجا

times as possible because it is a difficult

که ممکن است این کلمه را بیان کنم زیرا

word to say for English learners.

گفتن آن برای زبان آموزان انگلیسی دشوار است.

Ironing. Ironing.

اتو کردن. اتو کردن.

I burnt my face once. Ironing.

یکبار صورتم سوخت. اتو کردن.

I think I told this story before, but when I

فکر می کنم قبلاً این داستان را گفته بودم، اما وقتی

was in college, I would start the iron and I

در دانشگاه بودم، اتو را شروع می کردم و

would hold it here to see if it was hot.

آن را اینجا نگه می داشتم تا ببینم داغ است یا نه.

Yeah, I know that's a dumb thing to do.

بله، می دانم که این کار احمقانه ای است.

And one day when I did that, I actually

و یک روز که این کار را کردم، در واقع به طور

accidentally touched my face and I had a little.

تصادفی صورتم را لمس کردم و کمی احساس کردم.

I had a little triangle burn on my face.

من یک مثلث کوچک روی صورتم سوخته بودم.

Thankfully, it was a very, very

خوشبختانه

light burn and it went away. You can't see it.

سوختگی بسیار خفیف بود و از بین رفت. شما نمی توانید آن را ببینید.

But yeah, I burned my face once with an iron.

اما آره، یک بار صورتم را با اتو سوزاندم.

In English, the phrase we would

در زبان انگلیسی، عبارتی که

use to describe that is.

برای توصیف آن استفاده می کنیم، این است. داشتم

I was being stupid.

احمق میکردم

That would be a good phrase to describe that.

این عبارت خوبی برای توصیف آن خواهد بود.

Cleaning the fridge.

تمیز کردن یخچال.

Now this is something you

حالا این کاری است که

don't do necessarily every week.

لزوماً هر هفته انجام نمی دهید.

This is something you might do every month.

این کاری است که ممکن است هر ماه انجام دهید.

Cleaning the fridge is not something you would do every

تمیز کردن یخچال کاری نیست که شما هر

day because it doesn't get that dirty in the fridge.

روز انجام دهید زیرا آنقدرها در یخچال کثیف نمی شود.

We clean our fridge usually about once a month.

ما معمولاً ماهی یک بار یخچال خود را تمیز می کنیم.

We take everything out of the fridge and we clean

همه چیز را از یخچال بیرون می آوریم و

our fridge and then we put everything back in.

یخچالمان را تمیز می کنیم و بعد دوباره همه چیز را داخل آن می گذاریم.

But cleaning the fridge is a nice thing to

اما تمیز کردن یخچال کار خوبی است

do, to have a nice, neat and tidy fridge.

، داشتن یک یخچال خوب، تمیز و مرتب.

Let me get a sip of water here.

بذار اینجا یه جرعه آب بخورم

Cooking.

آشپزی.

So this is something you do.

بنابراین این کاری است که شما انجام می دهید.

Certainly on a daily basis you need to prepare food.

مطمئناً به صورت روزانه نیاز به تهیه غذا دارید.

Taking out the garbage, you might

ممکن است

say taking out the trash.

بگویید زباله ها را بیرون بیاورید.

In my part of Ontario, Canada,

در منطقه من از انتاریو، کانادا،

we often use the word garbage.

ما اغلب از کلمه زباله استفاده می کنیم.

Some people might use the word trash if they live

برخی از افراد اگر

in a different part of Canada or the United States.

در بخش دیگری از کانادا یا ایالات متحده زندگی می کنند، ممکن است از کلمه زباله استفاده کنند.

But maybe on a daily basis you take the garbage

اما شاید به صورت روزانه

bag out of the garbage can in your kitchen and

کیسه زباله را از سطل زباله آشپزخانه خود بیرون بیاورید و

you take it and put it in a garbage can

آن را بردارید و در سطل زباله

in the garage, a bigger garbage can.

در گاراژ بگذارید، یک سطل زباله بزرگتر.

You might do this every three or four days.

ممکن است این کار را هر سه یا چهار روز یکبار انجام دهید.

We don't take our garbage out every day.

ما هر روز زباله هایمان را بیرون نمی آوریم.

We usually do it, I think once.

ما معمولا این کار را انجام می دهیم، فکر می کنم یک بار.

Well, our garbage truck comes once a week again.

خوب، کامیون زباله ما هفته ای یک بار دیگر می آید. در تمام این جملات

You can replace the word garbage with

می توانید کلمه زباله را جایگزین

trash in all of these sentences.

سطل زباله کنید.

But yeah, we usually do it once a week.

اما بله، ما معمولا یک بار در هفته این کار را انجام می دهیم.

If it gets full, we might take it out

اگر پر شد، ممکن است زودتر آن را بیرون بیاوریم

sooner and tie the bag off and put it

و کیسه را ببندیم و

in a bigger garbage can in the garage.

در یک سطل زباله بزرگتر در گاراژ بگذاریم.

But, um, taking out the garbage. There's.

اما، اوم، زباله ها را بیرون می آوریم. وجود دارد.

There's two ways to use this phrase.

دو راه برای استفاده از این عبارت وجود دارد.

Taking out the garbage could mean taking it

بیرون آوردن زباله می تواند به معنای برداشتن آن

from the kitchens and bathrooms and putting it

از آشپزخانه و حمام و گذاشتن آن

in the garage or in your basement, or

در گاراژ یا زیرزمین باشد، یا

maybe if you're in an apartment building downstairs.

شاید اگر در یک ساختمان آپارتمانی در طبقه پایین هستید.

And then you can also say, on Wednesdays,

و بعد هم می توانید بگویید چهارشنبه ها

we take out the garbage because the garbage

زباله ها را بیرون می آوریم چون

truck comes and picks it up.

کامیون زباله می آید و آن ها را جمع می کند.

Washing the windows.

شستن پنجره ها

You could also say, cleaning the windows.

شما همچنین می توانید بگویید، تمیز کردن پنجره ها.

This is something we don't do very often.

این کاری است که ما اغلب انجام نمی دهیم.

Maybe twice a year, we clean all

شاید دو بار در سال، تمام

of our windows inside and out.

پنجره های خود را از داخل و خارج تمیز کنیم.

We usually do it in the spring, and

معمولاً در بهار این کار را انجام می دهیم و

we usually do it again in the fall.

معمولاً در پاییز دوباره این کار را انجام می دهیم.

Our windows don't get too dirty.

پنجره های ما زیاد کثیف نمی شوند.

I think if I did live in the city and if

فکر می‌کنم اگر در شهر زندگی می‌کردم و اگر

there was lots of traffic going by my house, lots of

ترافیک زیادی در خانه‌ام می‌رفت،

cars and trucks, I might clean my windows more often.

ماشین‌ها و کامیون‌های زیادی وجود داشت، ممکن بود بیشتر شیشه‌هایم را تمیز کنم.

But, yeah, you would get.

اما، بله، شما دریافت خواهید کرد.

In Canada, we use something called Windex.

در کانادا از چیزی به نام Windex استفاده می کنیم.

It comes in a bottle and it's blue,

در یک بطری و آبی است

and it's a special cleaner for cleaning windows.

و یک پاک کننده مخصوص برای تمیز کردن پنجره ها است.

So, yes, washing windows, always nice.

بنابراین، بله، شستن پنجره ها، همیشه خوب است.

After you're done washing the windows,

پس از اتمام شستشوی پنجره ها،

you can see really nicely.

می توانید واقعاً زیبا ببینید.

After you're done cleaning the windows, it's a

پس از اتمام تمیز کردن پنجره ها،

lot easier to see out through the window.

دیدن بیرون از پنجره بسیار آسان تر است.

Of course, vacuuming, another very common thing that

البته جاروبرقی، یکی دیگر از کارهای بسیار رایج دیگری است که

you need to do if you want your

اگر می‌خواهید

house to be neat and tidy.

خانه‌تان مرتب و مرتب باشد، باید انجام دهید.

A vacuum cleaner is what you use.

جاروبرقی چیزی است که شما استفاده می کنید.

And this basically sucks up anything that's

و این اساساً هر چیزی را که

on the floor or in your carpets.

روی زمین یا فرش شما باشد، می مکد.

So most people own a vacuum cleaner, and they

بنابراین اکثر مردم یک جاروبرقی دارند و از

use it to clean the rooms that have carpet.

آن برای تمیز کردن اتاق هایی که فرش دارند استفاده می کنند.

You might use the vacuum cleaner on a hardwood floor.

می توانید از جاروبرقی روی کف چوبی استفاده کنید.

I know some people will vacuum their linoleum

من می دانم که برخی از افراد کف مشمع کف اتاق

floor or vinyl floor or hardwood floor.

یا کف وینیل یا کف چوب سخت خود را جاروبرقی می کشند.

They'll vacuum the floor before they mop it, but we

آنها قبل از تمیز کردن زمین، آن را جاروبرقی می کشند، اما ما

generally sweep our floor before we mop it, and we

معمولاً قبل از اینکه آن را تمیز کنیم، آن را جارو می کنیم و

just vacuum the rooms where we have carpet.

فقط اتاق هایی را که فرش داریم جارو می کشیم.

Cleaning carpets.

نظافت فرش.

Now, this is similar to vacuuming, but this

در حال حاضر، این شبیه به جاروبرقی است، اما این کار

is done with a slightly different machine.

با دستگاه کمی متفاوت انجام می شود.

In my part of the world, you can rent

در قسمت من از جهان، می توانید

a carpet cleaner, which is a machine that uses

یک قالیشویی اجاره کنید، ماشینی که از

soap and water to clean your carpets.

آب و صابون برای تمیز کردن فرش های شما استفاده می کند.

We don't do this very often.

ما اغلب این کار را انجام نمی دهیم.

We do this maybe every five or ten years.

ما این کار را شاید هر پنج یا ده سال یک بار انجام دهیم. در

It's actually been a while since

واقع مدتی است که

we've rented a carpet cleaner.

قالیشویی اجاره کرده ایم.

So you can go and rent a machine called a

بنابراین می توانید بروید و دستگاهی به نام

carpet cleaner, and you put special carpet cleaner solution in

قالیشویی اجاره کنید و محلول مخصوص قالیشویی را داخل

it, and you use it to deep clean your carpet.

آن قرار دهید و از آن برای تمیز کردن عمیق فرش استفاده کنید.

So it's, um, it's definitely a

بنابراین، اوم، قطعاً

lot better than a vacuum.

بسیار بهتر از جاروبرقی است.

It definitely does a deeper cleaning because it uses, it shoots

قطعاً تمیز کردن عمیق تری انجام می دهد زیرا استفاده می کند،

soap and water in and sucks it back out again.

صابون و آب را به داخل شلیک می کند و دوباره آن را می مکد.

Makes your carpets, super clean.

فرش های شما را فوق العاده تمیز می کند.

Cleaning the stove, cleaning the oven.

تمیز کردن اجاق گاز، تمیز کردن فر.

So again, when you cook food kind

بنابراین، دوباره، وقتی غذا را به نوعی

of bubbles and boils and splatters, there's

حباب می‌پزید و می‌جوشد و پاشیده می‌شود،

a good word when something splatters.

وقتی چیزی پاشیده می‌شود، کلمه خوبی وجود دارد.

Like if you're cooking something in the oven, it might

مثلاً اگر چیزی را در فر می‌پزید، ممکن است

start to bubble and splatter, so pieces will shoot out.

شروع به حباب زدن و پاشیدن کند، بنابراین تکه‌های آن بیرون می‌آیند.

So you do need to clean the stove.

بنابراین شما باید اجاق گاز را تمیز کنید.

That's the cooktop.

آن صفحه است.

And you do need to clean the oven like

و شما باید فر را مانند

this person is doing every once in a while.

این شخص هر چند وقت یکبار تمیز کنید.

So again, stove and oven are not the same thing.

بنابراین باز هم، اجاق گاز و اجاق گاز یکسان نیستند.

The stove is the cooktop, where you use pots

اجاق گاز اجاق گاز است که در آن از قابلمه

and pans to boil water or heat up soup.

و تابه برای جوشاندن آب یا گرم کردن سوپ استفاده می کنید.

And the oven is where you would bake or cook

و فر جایی است که می‌توانید

things like meat or cakes and those kinds of things.

چیزهایی مانند گوشت یا کیک و این‌جور چیزها را بپزید یا بپزید.

But you definitely need to clean the oven.

اما حتماً باید فر را تمیز کنید.

Some ovens have a self cleaning setting.

برخی از فرها دارای تنظیمات خود تمیز شونده هستند.

I don't find those work as good.

من آن کارها را خوب نمی دانم.

It's where you close the oven and it heats

همان جایی است که فر را می بندید و

to a really high temperature for an hour.

به مدت یک ساعت با دمای واقعا بالا گرم می شود. به

I think it's better to actually

نظر من بهتر است

clean the oven this way.

فر را به این صورت تمیز کنید.

Dusting.

گردگیری.

So we live in a dusty world.

بنابراین ما در دنیایی غبارآلود زندگی می کنیم.

Dust is really, really fine and hard to see.

گرد و غبار واقعاً بسیار خوب است و دیدن آن سخت است.

There's probably dust on.

احتمالا گرد و غبار روی آن است.

Yep, there's dust on the top of my

بله، گرد و غبار در بالای

computer and my computer monitor right now.

رایانه و مانیتور رایانه من در حال حاضر وجود دارد.

There's even dust a little bit on

حتی روی لنز دوربین من کمی گرد و غبار وجود دارد

the top of my camera lens.

.

And so we have to do a little bit of dusting.

و بنابراین باید کمی گردگیری کنیم.

You need to dust every once in a while.

هر چند وقت یکبار باید گردگیری کنید.

You can use a duster to dust.

می توانید از گردگیر برای گردگیری استفاده کنید.

You can use, um, just a cloth.

می توانید فقط از یک پارچه استفاده کنید.

You can use a cloth to dust.

می توانید از یک پارچه برای گردگیری استفاده کنید.

But definitely before you wipe something with a wet cloth,

اما مطمئناً قبل از اینکه چیزی را با یک پارچه مرطوب پاک کنید،

it's always a good idea to dust first to do

همیشه ایده خوبی است که ابتدا گردگیری کنید تا

a little bit of dusting to clean up that dust.

کمی گردگیری انجام دهید تا آن گرد و غبار پاک شود.

I have a duster, but I don't

من گردگیر دارم، اما

have it right beside me right now.

فعلاً آن را کنار خودم ندارم.

Not sure where it went.

مطمئن نیستم کجا رفت

It's somewhere around here, but it's really nice to do

جایی در این اطراف است، اما واقعاً خوب است که

a little bit of dusting before you wipe up with

قبل از اینکه با

a damp cloth, which is our next slide. Wiping up.

یک پارچه مرطوب پاک کنید، کمی گردگیری انجام دهید، که اسلاید بعدی ما است. پاک کردن.

Sometimes it's just nice to get a cloth and either

گاهی اوقات خیلی خوب است که یک پارچه تهیه کنید و یا

have some cleaner on it, or it's just a damp

مقداری پاک کننده روی آن داشته باشید، یا فقط یک

cloth with a bit of water, or it's a cloth

پارچه مرطوب با کمی آب، یا پارچه ای است

with a little bit of soapy water.

که کمی آب صابون دارد.

And you would use this to wipe up a table, you

و از این برای پاک کردن یک میز استفاده می کنید،

might wipe a countertop, you might wipe a tabletop, you might

ممکن است یک میز را پاک کنید، ممکن است یک میز را پاک کنید، ممکن است

wipe your coffee table, you might wipe your desk.

میز قهوه خود را پاک کنید، ممکن است میز خود را پاک کنید.

Sometimes I wipe my desk off after I dust

گاهی اوقات بعد از گردگیری میز کارم را پاک می‌کنم،

it, and it's just a way to get it

و این فقط راهی است که می‌توان آن را

super clean and really in nice shape.

فوق‌العاده تمیز و واقعاً خوش فرم کرد.

I like it when my desk is totally.

من آن را دوست دارم زمانی که میز من کاملا است.

When I'm done wiping up my desk.

وقتی پاک کردن میز کارم تمام شد.

It's really clean. Squeaky clean.

واقعا تمیزه تمیز جیرجیر.

There's another way to say it.

راه دیگری برای گفتن آن وجود دارد.

It's always nice to have your desk squeaky clean.

تمیز کردن میزتان همیشه خوب است.

And I don't actually do this.

و من در واقع این کار را نمی کنم.

Jen and I don't polish our furniture.

من و جن مبلمانمان را جلا نمی دهیم.

But this is something where if you have

اما این چیزی است که اگر

really nice furniture, you might have furniture polish.

مبلمان واقعاً زیبایی دارید، ممکن است براق کننده مبلمان داشته باشید.

It's a special kind of spray.

این یک نوع اسپری خاص است.

And then you might polish your furniture.

و سپس ممکن است مبلمان خود را جلا دهید.

So this is something you do after dusting, after wiping

بنابراین این کاری است که پس از گردگیری انجام می دهید، پس از پاک

up, you might polish your furniture to make it nice

کردن، ممکن است مبلمان خود را جلا دهید تا زیبا

and shiny and look really clean and new again.

و براق شوند و دوباره واقعا تمیز و نو به نظر برسند.

Jen and I don't do a lot of

من و جن زیاد پولیش نمی کنیم

polishing because we don't have super nice furniture.

چون مبلمان فوق العاده زیبا نداریم.

I think maybe just our kitchen table, but we,

من فکر می کنم شاید فقط میز آشپزخانه ما باشد، اما ما

we don't have anything super nice to polish.

چیز فوق العاده خوبی برای جلا دادن نداریم.

So no need to do that household chore at all.

بنابراین اصلاً نیازی به انجام آن کارهای خانه نیست.

Doing dishes, washing dishes.

ظرف شستن، ظرف شستن.

So in my part of the world, we use both phrases.

بنابراین در قسمت من از جهان، ما از هر دو عبارت استفاده می کنیم.

Doing the dishes right after supper is a good idea.

شستن ظرف ها درست بعد از شام ایده خوبی است.

It's not nice to leave the dishes in the sink because

گذاشتن ظروف در سینک خوب نیست زیرا

doing the dishes in the morning is not as fun.

شستن ظروف در صبح چندان سرگرم کننده نیست.

It's not nice to eat at night and then leave

خوب نیست که در شب غذا بخوریم و بعد

the dishes and then do them in the morning.

ظرف ها را رها کنیم و صبح آنها را بشوییم.

So we usually do the dishes right after we eat.

بنابراین ما معمولاً ظرف ها را بلافاصله بعد از غذا می شستیم.

You could also say washing the dishes.

می توان گفت شستن ظرف ها هم.

Both phrases are totally interchangeable.

هر دو عبارت کاملاً قابل تعویض هستند.

Excuse me.

ببخشید.

That was a sneaky cough that just came up.

این یک سرفه یواشکی بود که به تازگی ظاهر شد.

But doing dishes, washing dishes, always a

اما شستن ظروف، شستن ظروف، همیشه

good idea to do that immediately.

ایده خوبی است که بلافاصله این کار را انجام دهید. به

As soon as you're done eating,

محض اینکه غذا خوردن تمام شد،

do the dishes, wash the dishes.

ظرف ها را بشویید، ظرف ها را بشویید.

Or if you're lucky, you can

یا اگر خوش شانس هستید، می توانید

load or unload the dishwasher.

ماشین ظرفشویی را بارگیری یا تخلیه کنید.

Loading the dishwasher is when you

بارگیری ماشین ظرفشویی زمانی است که

put the dishes in the dishwasher.

ظروف را در ماشین ظرفشویی قرار می دهید.

And then of course, unloading the dishwasher is when you

و البته تخلیه ماشین ظرفشویی زمانی است که

take the dry clean dishes out of the dishwasher.

ظروف خشک تمیز را از ماشین ظرفشویی خارج می کنید.

I'm not sure which one this man is doing.

من مطمئن نیستم که این مرد کدام یک را انجام می دهد.

He's either loading the dishwasher or

او یا در حال بارگیری ماشین ظرفشویی است یا

he might be unloading the dishwasher.

ممکن است در حال تخلیه ماشین ظرفشویی باشد.

It's kind of hard to tell.

گفتنش یه جورایی سخته

The dishes do look kind of clean, right? I don't know.

ظروف تمیز به نظر می رسند، درست است؟ من نمی دانم.

Tell me in the chat what you think he's doing.

در چت به من بگویید که فکر می کنید او دارد چه می کند.

Is he loading or unloading the dishwasher?

آیا او ماشین ظرفشویی را بار می کند یا تخلیه می کند؟

I'm curious what you thing.

من کنجکاوم شما چه چیزی

But anyways, if you have a dishwasher,

اما به هر حال، اگر ماشین ظرفشویی دارید،

you don't have to do the dishes.

نیازی به شستن ظروف ندارید.

You don't have to wash the dishes.

شما مجبور نیستید ظرف ها را بشویید.

You just put them into the dishwasher.

شما فقط آنها را در ماشین ظرفشویی قرار دهید.

You load the dishwasher and run it.

ماشین ظرفشویی را بار می کنید و آن را روشن می کنید.

Although you might rinse the dishes before

اگرچه ممکن است قبل از

you put them in the dishwasher.

قرار دادن ظروف در ماشین ظرفشویی آنها را بشویید.

That's always a good idea.

این همیشه ایده خوبی است.

Remove any food that is on the dishes.

هر غذایی که روی ظروف است را بردارید.

Making beds.

درست کردن تخت.

This is something people generally do

این کاری است که مردم معمولاً

right away in the morning.

در صبح انجام می دهند.

Making beds is a good thing.

درست کردن تخت چیز خوبی است.

It's a good thing to do.

این کار خوبی است.

When you get up, get up and

وقتی بلند شدید، بلند شوید و

then make your bed right away.

بلافاصله رختخواب خود را مرتب کنید.

All this means is that you put the sheets and blankets

همه اینها به این معنی است که شما ملحفه ها و پتوها را

back in place instead of leaving them all messed up.

در جای خود قرار دهید به جای اینکه همه آنها را به هم ریخته نگه دارید.

Maybe you're, um, when you sleep, you toss

شاید وقتی میخوابی

and turn and roll around a lot.

زیاد میچرخه و میچرخه.

Um, but you might want to get up and then make the bed.

اوم، اما ممکن است بخواهید بلند شوید و سپس تخت را مرتب کنید.

Um, if you don't make the bed right away in the

اوم، اگر صبح بلافاصله رختخواب را مرتب نکنید،

morning, you just have to make it before you get back

فقط باید قبل از اینکه

in it at night before you go to bed.

شب قبل از رفتن به رختخواب برگردید، آن را مرتب کنید.

So making the bed a good

بنابراین تخت را به یک کار خانگی خوب تبدیل کنید

household chore to do right away.

تا فوراً انجام دهید.

Spring cleaning.

نظافت بهاره

So this is something that is

بنابراین این کاری است که

obviously only done once a year.

بدیهی است فقط یک بار در سال انجام می شود.

This is when you clean in the spring, usually for

این زمانی است که شما در بهار تمیز می کنید، معمولاً برای

us, because winter is over and we start to open

ما، زیرا زمستان تمام شده و ما در بهار شروع به باز کردن

our windows in the spring, the weather is nicer.

پنجره هایمان می کنیم، هوا خوب تر است.

We usually do a thorough cleaning of our house.

ما معمولاً خانه خود را به طور کامل تمیز می کنیم. به

This is called spring cleaning.

این کار نظافت فنری می گویند.

So you open the windows, you

بنابراین شما پنجره ها را باز می کنید،

wash the floors extra, extra good.

کف ها را اضافی می شویید، بسیار خوب است.

You just do a really, really good job.

شما فقط یک کار واقعاً بسیار خوب انجام می دهید.

Maybe you wash the windows or clean the

شاید شما شیشه ها را بشویید یا

windows, but spring cleaning is definitely one of

شیشه ها را تمیز کنید، اما قطعا نظافت فنری یکی از

the things that I don't enjoy.

چیزهایی است که من از آن لذت نمی برم.

But I love it when we're done spring cleaning.

اما من آن را دوست دارم وقتی که ما تمیز کردن بهاره را تمام کنیم.

We haven't actually done any

ما

spring cleaning here this year.

امسال هیچ تمیزکاری بهاری اینجا انجام ندادیم.

We should probably do a bit of spring

احتمالاً باید

cleaning before the busyness of summer begins.

قبل از شروع شلوغی تابستان کمی نظافت بهاری انجام دهیم.

Tidying up.

مرتب کردن.

So there are a number of different ways

بنابراین راه‌های مختلفی

to talk about the act of just making

برای صحبت در مورد این عمل وجود دارد که فقط

sure everything's in the right spot.

مطمئن شوید همه چیز در جای درست است.

So you might say you're going to do some tidying up.

بنابراین ممکن است بگویید که قرار است کمی وسایل را مرتب کنید.

You're going to be putting things away,

قرار است وسایل را کنار بگذاری،

you're going to be cleaning the house,

خانه را تمیز کنی،

or you're going to be straightening up.

یا درست کنی.

I think those are the four.

من فکر می کنم این چهار نفر هستند.

Let me just peek at the next one. Yeah.

بگذارید فقط نگاهی به مورد بعدی بیاندازم. آره

So tidying up is simply, maybe there's stuff on the

بنابراین مرتب کردن کار ساده ای است، شاید چیزهایی روی

floor and it all needs to be picked up.

زمین باشد و همه آن ها باید جمع شوند.

I'm not sure why this person has pizza on the floor.

من مطمئن نیستم که چرا این شخص پیتزا روی زمین دارد.

Maybe they just had a party.

شاید آنها فقط یک مهمانی داشتند.

But tidying up means there's stuff on the floor, maybe

اما مرتب کردن به این معنی است که چیزهایی روی زمین وجود دارد، شاید

on tables that isn't where it's supposed to be.

روی میزهایی که در جایی که قرار است نباشد.

And so you are going to pick everything up.

و بنابراین شما می خواهید همه چیز را انتخاب کنید.

You're going to pick up the garbage

قرار است زباله ها را جمع کنید

and put it in the garbage can.

و در سطل زباله بگذارید.

You're going to pick up other things and put them away

شما چیزهای دیگری را بردارید و آنها را نیز کنار بگذارید،

as well, put them where they are supposed to be.

آنها را در جایی که قرار است باشند، بگذارید.

So you might say to a

بنابراین ممکن است به یک

friend, don't come over right away.

دوست بگویید، فوراً به آنجا مراجعه نکنید.

I have to do some tidying up.

من باید یه مقداری مرتب کنم پس

So come in an hour.

یک ساعت دیگه بیا

And that means maybe you have to pick some things up.

و این بدان معناست که شاید شما مجبور شوید چیزهایی را انتخاب کنید.

Putting things away.

کنار گذاشتن چیزها

I think is fairly obvious when

فکر می‌کنم وقتی

you take things off the shelves.

چیزها را از قفسه‌ها بیرون می‌آورید کاملاً واضح است.

Maybe you take a book off the shelf, maybe

شاید کتابی را از قفسه بردارید، شاید

you have all of your remote controls go in

تمام کنترل های از راه دور خود را در

a special little basket by your couch so that

یک سبد کوچک مخصوص کنار مبل خود قرار دهید تا

when you watch tv you can find them.

وقتی تلویزیون تماشا می کنید بتوانید آنها را پیدا کنید.

But putting things away simply means everything has a place

اما کنار گذاشتن چیزها به سادگی به این معنی است که هر چیزی جایی دارد

and you're going to put everything in its place.

و شما همه چیز را در جای خود قرار می دهید.

In my room, my one camera sits here all the time.

در اتاق من، یک دوربین من همیشه اینجا می نشیند.

My other camera sits here.

دوربین دیگرم اینجاست.

I charge my stuff over there by that computer.

من وسایلم را آنجا با آن کامپیوتر شارژ می کنم.

So if I was to come to this room and

بنابراین اگر قرار بود به این اتاق بیایم و

it was a bit messy, I would put things away.

کمی آشفته بود، همه چیز را کنار می گذاشتم.

I would put things where they need to be.

من چیزها را در جایی که باید باشند قرار می دهم.

Cleaning the house.

We talked about this briefly earlier.

تمیزکردن خانه.

قبلا به طور خلاصه در این مورد صحبت کردیم.

This is the general term for

این اصطلاح کلی برای

household chores that are about cleaning.

کارهای خانه است که در مورد نظافت است.

So not every household chore is related to cleaning.

بنابراین همه کارهای خانه مربوط به نظافت نیست.

But when you say, oh, I'm busy Saturday morning, we're

اما وقتی می گویی، اوه، من صبح شنبه سرم شلوغ است،

going to be cleaning the house for a couple hours.

چند ساعتی خانه را تمیز می کنیم.

Why don't you come for lunch?

چرا برای ناهار نمی آیی؟

So you're just telling people that you're going to

بنابراین شما فقط به مردم می گویید که

be making sure everything is clean in your house.

مطمئن شوید همه چیز در خانه شما تمیز است.

You're probably going to vacuum.

احتمالاً می خواهید جاروبرقی بکشید.

You're going to do a lot of things like that.

شما قرار است کارهای زیادی از این قبیل انجام دهید.

And vitor in the chat is using the word decluttering.

و vitor در چت از کلمه decluttering استفاده می کند.

That is another good word for decluttering, means

این یک کلمه خوب دیگر برای decluttering است، یعنی خلاص شدن از شر

to get rid of things that you don't

چیزهایی که به آنها

need as well and then straightening up.

نیاز ندارید و سپس صاف کردن.

This simply means maybe you like

این به سادگی به این معنی است که شاید شما دوست دارید

to have everything very orderly.

همه چیز را بسیار منظم داشته باشید.

So maybe in your kitchen you have coffee and tea in

بنابراین شاید در آشپزخانه خود قهوه و چای را در

nice jars, and maybe they've been moved a little bit.

شیشه های زیبا میل کنید و شاید کمی جابجا شده باشند.

You're going to put them exactly

شما آنها را دقیقا همان

back where you want them.

جایی که می خواهید برگردانید.

This person is straightening up.

این شخص در حال صاف شدن است.

He's putting the books back on the

او کتاب‌ها را به

shelf properly where they're supposed to go.

درستی در قفسه‌ای قرار می‌دهد که قرار است بروند.

Now, a few other random things.

حالا چند چیز تصادفی دیگر.

Shaking out the rug or mat

تکان دادن فرش یا حصیر یکی

is another part of household chores.

دیگر از کارهای خانه است.

Usually by someone's front door.

معمولا در جلوی درب کسی.

They will have a mat inside the front door, and

آنها یک تشک در داخل در ورودی خواهند داشت و

that mat gets a little bit of mud and dust

آن تشک کمی گل و غبار

and maybe little stones on it because you're coming in

و شاید سنگ های کوچک روی آن می شود زیرا

with your shoes or boots on from the outside.

با کفش یا چکمه های خود از بیرون وارد می شوید.

And so generally you take that

و به طور کلی شما آن را بیرون می آورید

outside and you shake it.

و آن را تکان می دهید.

So shaking out the rug or shaking out

بنابراین تکان دادن فرش یا تکان دادن

the front mat is another thing that you

زیرانداز جلو یکی دیگر از کارهایی است که

will do when you are doing household chores.

هنگام انجام کارهای خانه انجام خواهید داد.

Emptying the litter box.

خالی کردن جعبه زباله

If you have a cat, the cat has to eat,

اگر گربه دارید، گربه باید غذا بخورد

and then something else happens that the cat has to

و بعد اتفاق دیگری می افتد که گربه باید

do and they do it in the litter box.

انجام دهد و آنها این کار را در جعبه زباله انجام می دهند.

Basically, your cat has to pee and poop.

اساساً گربه شما باید ادرار کند و مدفوع کند.

And so you have somewhere in your house a litter

و بنابراین شما در جایی در خانه خود یک جعبه زباله دارید

box, and you need to clean the litter box.

و باید جعبه زباله را تمیز کنید.

Every once in a while, you

هر چند وقت یک بار

need to empty the litter box.

باید جعبه زباله را خالی کنید.

And you usually have a special scoop for that so that

و شما معمولا یک اسکوپ مخصوص برای آن دارید تا

you can scoop out the cat pee and the cat poop.

بتوانید ادرار و مدفوع گربه را از بین ببرید.

If you don't do this, eventually

اگر این کار را نکنید، در نهایت

your house will not smell good.

خانه شما بوی خوبی نخواهد داد.

It will smell horrible.

بوی وحشتناکی خواهد داشت.

So it's nice to have pets.

بنابراین داشتن حیوانات خانگی خوب است.

It's nice to have things.

داشتن چیزهایی خوب است.

It's nice to have cats.

داشتن گربه خوب است.

But you do need to empty the litter box

اما لازم است

every once in a while changing the sheets.

هر چند وقت یکبار ظرف را خالی کنید و ملحفه ها را عوض کنید.

So when you make the bed, it means that you are,

بنابراین، وقتی تخت را مرتب می‌کنید، به این معنی است که

you know, the sheets and blankets that are on the bed,

ملحفه‌ها و پتوهایی که روی تخت هستند، هستید،

you're just putting them back so they're smooth and tidy.

فقط آنها را برمی‌گردانید تا صاف و مرتب شوند.

But you do want to change the

اما شما می خواهید

sheets every once in a while.

هر چند وقت یکبار برگه ها را عوض کنید.

Changing the sheets is something you

تعویض ملحفه کاری است که

might do once a week.

ممکن است هفته ای یک بار انجام دهید.

You take off the sheets that you've used for seven

ملحفه هایی را که هفت روز است از آن استفاده کرده اید در می آورید

days and you put new sheets on the bed.

و ملحفه های جدید را روی تخت می گذارید.

Sorry, clean sheets on the bed.

متاسفم، ملحفه های روی تخت را تمیز کنید.

They might be new, but clean sheets and then

آنها ممکن است جدید باشند، اما ملحفه های تمیز و سپس

the other ones will go into the laundry.

سایر ملحفه ها به خشکشویی می روند.

We usually change our sheets once a week.

ما معمولاً یک بار در هفته ملحفه خود را عوض می کنیم.

That's pretty standard.

این کاملا استاندارد است.

Some people change their sheets every other day.

برخی افراد یک روز در میان ملحفه های خود را عوض می کنند.

Some people, I think, change their sheets once a month.

بعضی ها فکر می کنم هر ماه یکبار ملحفه شان را عوض می کنند.

There's a variety of schedules for changing sheets.

برنامه های مختلفی برای تغییر برگه ها وجود دارد.

Watering the plants is another chore

آبیاری گیاهان یکی دیگر از کارهایی است

that needs to be done.

که باید انجام شود.

If you don't water the plants, they don't survive.

اگر گیاهان را آبیاری نکنید، زنده نمی مانند.

So it's important to take some time to

بنابراین مهم است که کمی برای

water plants and don't over water them.

آبیاری گیاهان وقت بگذارید و به آنها آبیاری نکنید.

Plants don't like to be over watered.

گیاهان دوست ندارند بیش از حد آبیاری شوند.

That's when you give them too much water.

آن وقت است که به آنها آب زیادی می دهید.

But watering the plants.

اما آبیاری گیاهان

Jen waters the plants and my

جن به گیاهان آب می دهد و

one daughter waters the plants.

دختر من به گیاهان آب می دهد.

I'm not good at watering plants.

من در آبیاری گیاهان خوب نیستم.

I usually give them too much water.

من معمولاً آب زیادی به آنها می دهم.

Apparently.

I have the same picture here.

ظاهرا.

من همین عکس رو اینجا دارم

That wasn't the, that wasn't what

آن چیزی نبود که

was supposed to be here.

قرار بود اینجا باشد.

But that's a mistake.

اما این یک اشتباه است.

But you want everything to be neat and tidy.

اما شما می خواهید همه چیز مرتب و مرتب باشد.

You want everything to be spotless.

شما می خواهید همه چیز بی لک باشد.

You want everything to be squeaky clean.

شما می خواهید همه چیز تمیز باشد.

You want everything to be clean as a whistle.

شما می خواهید همه چیز مانند یک سوت تمیز باشد.

So we have a few phrases in English that

بنابراین ما چند عبارت به زبان انگلیسی داریم که بعد از انجام تمام کارهای خانه از آنها

we use to talk about what our house looks

برای صحبت در مورد ظاهر خانه مان استفاده می کنیم

like after we've done all our household chores.

.

It's really nice when your house is neat and tidy.

واقعاً خوب است وقتی خانه شما مرتب و مرتب باشد.

I use the word spotless as well.

من از کلمه بی لک هم استفاده می کنم.

You know how when you wash the tap in a sink,

می دانید چگونه وقتی شیر آب را در سینک می شویید،

it's all shiny and there's no dots or spots on it?

همه چیز براق است و هیچ نقطه یا نقطه ای روی آن نیست؟

It's nice when things are squeaky clean.

خوب است وقتی همه چیز تمیز است.

Like, so clean that it's almost like your finger makes

مانند، آنقدر تمیز که تقریباً

a squeaky noise when you go along with your finger.

وقتی انگشتتان را کنار می گذارید صدای جیرجیر می دهد.

And it's nice when things are clean as a whistle.

و وقتی همه چیز مثل یک سوت تمیز باشد خوب است.

So just really, really clean.

بنابراین واقعاً، واقعاً تمیز.

This lady's cleaning her kitchen and it

این خانم در حال تمیز کردن آشپزخانه اش است و به

looks like it's clean as a whistle.

نظر می رسد که مثل یک سوت تمیز است.

There's a whistle for you.

یک سوت برای شما وجود دارد. نمی‌دانم

I don't know where these phrases come from,

این عبارات از کجا آمده‌اند،

but they are definitely phrases we use to

اما قطعاً عباراتی هستند که

talk about when things are really clean.

وقتی همه چیز واقعاً تمیز است برای صحبت در مورد آنها استفاده می‌کنیم.