Learn 30 English Action Verbs In 7 Minutes! Acted Out For Easy Memorization! 🧱🔨🛒

wheel

چرخ

swat

swat

fill up

fill up

slam

slam

In this English lesson, I'll help

در این درس انگلیسی، من به

you learn over 30 action verbs.

شما کمک می کنم بیش از 30 فعل عملی را یاد بگیرید.

And in order to make them easy

و برای اینکه آنها را به راحتی به

to remember, I'll act them all out.

خاطر بسپارم، همه آنها را اجرا می کنم.

So sometimes Jen will ask me to wheel a cart like

بنابراین گاهی اوقات جن از من می‌خواهد که گاری‌ای مانند

this out to the field so she can plant these plants.

این را به سمت مزرعه بچرخانم تا بتواند این گیاهان را بکارد.

In English, when you push something like this

در انگلیسی، وقتی چیزی شبیه به این

cart with wheels, you can use the verb

گاری را با چرخ فشار می دهید، می توانید از فعل

to wheel to talk about it.

چرخاندن برای صحبت در مورد آن استفاده کنید.

You can also use the verb to drive.

همچنین می توانید از فعل رانندگی استفاده کنید.

So I can wheel this cart out to the field for

بنابراین می‌توانم این گاری را برای جن به میدان بروم

Jen, or I can drive it out to the field.

، یا می‌توانم آن را به میدان برانم.

So as you can see, there's a

بنابراین همانطور که می بینید، یک

bare patch in my lawn right here.

تکه برهنه در چمن من در اینجا وجود دارد.

So I have some grass seed.

بنابراین من مقداری بذر علف دارم.

I'm going to sprinkle some grass seed here.

من قصد دارم مقداری بذر علف را اینجا بپاشم.

I'm going to spread some grass seed.

من می خواهم مقداری بذر علف بپاشم.

Sprinkle is more like this, where you do a little bit

اسپرینکل بیشتر شبیه این است، جایی که کمی

spread is more like this, where you do a bit more.

پخش کنید بیشتر شبیه این است، جایی که کمی بیشتر انجام دهید.

But I'm going to sprinkle some grass seed here.

اما من قصد دارم مقداری بذر علف را اینجا بپاشم.

I'm going to spread some grass seed

من قصد دارم مقداری بذر علف را در

here and hope that it grows.

اینجا پخش کنم و امیدوارم که رشد کند.

It's really handy to have this tap out here,

if I need to fill this pail with water. I can turn

اگر بخواهم این سطل را با آب پر کنم، داشتن این شیر در اینجا واقعاً مفید است. من می توانم

the tap on and I can fill this pail with water.

شیر آب را باز کنم و می توانم این سطل را با آب پر کنم.

We also have the verb to fill

فعل fill up را هم داریم

up and it means the same thing.

و به همین معنی است.

I don't know why we have two verbs, but if I want,

نمی‌دانم چرا دو فعل داریم، اما اگر بخواهم، می‌توانم

I can fill this pail with water or I can fill up

این سطل را با آب پر کنم یا می‌توانم

this pail with water and then I can take it over there

این سطل را با آب پر کنم و سپس می‌توانم آن را به آنجا ببرم

and Jen can use it to water the flowers.

و جن می‌تواند از آن برای آبیاری گل‌ها استفاده کند.

Now I have water in the bucket, but what

حالا من آب در سطل دارم، اما

if I want the water out of the bucket?

اگر بخواهم آب از سطل خارج شود چه؟

I can dump the water on the ground, or

می توانم آب را روی زمین بریزم یا

I can use the verb to dump out.

می توانم از فعل تخلیه استفاده کنم.

I can dump the water or I can dump out the water.

می توانم آب را بریزم یا می توانم آب را بیرون بریزم.

I'm not sure why I did that, though,

من مطمئن نیستم که چرا این کار را کردم،

because we kind of need that water.

زیرا ما به نوعی به آن آب نیاز داریم.

Now I'll have to fill this pail again.

حالا باید دوباره این سطل را پر کنم.

I'll have to fill up this pail again.

من باید دوباره این سطل را پر کنم.

So I know you know the verbs to open and to close

بنابراین می‌دانم که وقتی در مورد یک در صحبت می‌کنیم، افعال باز کردن و بستن را می‌شناسید

when we're talking about a door, but we have another verb that

، اما ما یک فعل دیگر داریم که

we use when we close a door really, really quickly.

وقتی دری را خیلی سریع می‌بندیم از آن استفاده می‌کنیم.

And it's the verb to slam.

و این فعل به کوبیدن است.

I can slam this door shut.

من می توانم این در را محکم ببندم.

Usually people slam doors when they're

معمولاً مردم زمانی که

feeling a little bit annoyed.

کمی آزار می‌دهند درها را به هم می‌زنند.

Maybe I'm really annoyed about something and I

شاید واقعاً از چیزی دلخورم و

slam the door because I'm really annoyed.

در را به هم می کوبم چون واقعاً اذیت شده ام.

I'm not using full force here because I

من اینجا از نیروی کامل استفاده نمی کنم چون نمی

don't want to break anything, but sometimes when

خواهم چیزی را بشکنم، اما گاهی اوقات که

people are annoyed, they will slam a door.

مردم اذیت می شوند، در را به هم می بندند.

So there are a few things I can do

بنابراین چند کار وجود دارد که می توانم

with this tire. I can roll the tire.

با این لاستیک انجام دهم. من می توانم لاستیک را بچرخانم.

So if I wanted to move this tire

بنابراین اگر می‌خواستم این لاستیک را

over there, I could roll it over there.

به آنجا منتقل کنم، می‌توانم آن را به آنجا بچرخانم.

That's an easy way to move a tire.

این یک راه آسان برای جابجایی لاستیک است.

I could also spin the tire so

من همچنین می توانم لاستیک را بچرخانم تا

you can see the other side.

بتوانید طرف دیگر را ببینید.

I could also use the verb rotate.

میتونم از فعل چرخش هم استفاده کنم.

I can rotate the tire so you can see the other side.

من می توانم لاستیک را بچرخانم تا بتوانید طرف دیگر را ببینید.

And if the tire fell over, I

و اگر لاستیک سقوط کرد،

could then pick it up again.

می‌توانم دوباره آن را بردارم.

Or if the tire was just laying here, I could flip it.

یا اگر لاستیک فقط در اینجا خوابیده بود، می توانستم آن را برگردانم.

Or I could also use the verb to flip over.

یا می توانم از فعل برای برگرداندن هم استفاده کنم.

I could flip over the tire.

می توانستم لاستیک را برگردانم.

Sometimes you just need to move something.

گاهی اوقات شما فقط نیاز دارید چیزی را جابجا کنید.

If I needed to move this

اگر لازم بود این

brick, I could lift this brick.

آجر را جابجا کنم، می توانستم این آجر را بلند کنم.

I could lift up this brick.

می توانستم این آجر را بلند کنم.

Or I could pick up this brick.

یا می توانم این آجر را بردارم.

Then I could carry this brick over here.

سپس می‌توانم این آجر را اینجا حمل کنم.

And then I could set down this brick.

و بعد می توانستم این آجر را بچینم.

Or I could put down this brick, or I could

یا می‌توانم این آجر را زمین بگذارم، یا

just say, I'm going to put this brick here.

فقط می‌توانم بگویم، این آجر را اینجا می‌گذارم.

I could also, if I wanted to, slide the brick.

همچنین می‌توانستم، اگر بخواهم، آجر را بلغزانم.

So let's put it back here.

پس بیایید آن را به اینجا برگردانیم.

If it was too heavy, I could just slide

اگر خیلی سنگین بود، می‌توانستم به

the brick along instead of lifting it up.

جای بلند کردن آجر آن را در امتداد بلغزانم.

So sometimes in the early spring,

بنابراین گاهی اوقات در اوایل بهار،

it gets really cold at night.

در شب بسیار سرد می شود.

Sometimes we have frost.

گاهی اوقات سرما داریم. آن

That's when the temperature goes below zero.

وقت است که دما به زیر صفر می رسد.

And then the night before, we

و سپس شب قبل،

might cover some of our plants.

ممکن است برخی از گیاهان خود را بپوشانیم.

Some of the plants don't like cold weather,

برخی از گیاهان هوای سرد را دوست ندارند،

but if we cover them with a little

اما اگر آنها را با یک

pot like this, they will stay warm.

گلدان کوچک به این شکل بپوشانیم، گرم می مانند.

In the morning, we come out and we

صبح بیرون می آییم و

uncover the plants so the sun can shine

گیاهان را می پوشانیم تا آفتاب

on their leaves and they can grow again.

به برگ هایشان بتابد و دوباره رشد کنند.

So sometimes you need to cover something,

بنابراین گاهی لازم است چیزی را بپوشانید

and sometimes you need to uncover it.

و گاهی نیاز دارید که آن را کشف کنید.

So this is a chicken tractor, and it

بنابراین این یک تراکتور مرغ است و

needs to go out into the field.

باید به میدان برود.

Our chickens are going to live in

جوجه‌های ما

here this summer, and hopefully they'll eat

تابستان امسال در اینجا زندگی می‌کنند و امیدواریم که

lots of insects in the flower field.

حشرات زیادی را در مزرعه گل بخورند.

In order to move it, though, I need to

اما برای حرکت دادن آن،

first lift up this end, and then I need

ابتدا باید این انتهای را بلند کنم و سپس باید

to pull, but it doesn't seem to be moving.

بکشم، اما به نظر نمی رسد حرکت کند.

I think that it might take two people to move

من فکر می کنم که ممکن است دو نفر طول بکشد تا

this one person at the front to pull and another

این یک نفر را در جلو حرکت دهند تا بکشند و یک

person at the back to push or to shove.

نفر دیگر را در عقب برای هل دادن یا هل دادن.

You can use either verb.

می توانید از هر دو فعل استفاده کنید.

So maybe Jen will lift up the front and

پس شاید جن جلو را بلند کند و

pull later, and I will come to the back

بعد بکشد و من به عقب بیایم

and I will shove the chicken tractor.

و تراکتور مرغ را هل دهم.

I will push the chicken tractor out into the field.

من تراکتور مرغ را به داخل زمین هل خواهم داد.

So sometimes there's flies or mosquitoes around

بنابراین گاهی اوقات مگس ها یا پشه ها در اطراف هستند

and you try to swat them.

و شما سعی می کنید آنها را از بین ببرید.

You swing your arms like this to

شما دستان خود را به این شکل تکان می دهید تا

try and swat the fly or mosquito.

مگس یا پشه را بفشارید.

But if you're lucky, you have a fly swatter,

اما اگر خوش شانس باشید، مگس شکن دارید،

and then you can swing the fly swatter and

و سپس می توانید مگس شکن را تاب دهید و از

use it to swat the fly or mosquito.

آن برای زدن مگس یا پشه استفاده کنید.

So notice there's two verbs there.

بنابراین توجه کنید که دو فعل در آنجا وجود دارد.

You can swing something.

شما می توانید چیزی را تاب دهید.

You can swing a baseball bat.

می توانید چوب بیسبال را تاب دهید.

You can swing a cricket bat.

می توانید چوب کریکت را تاب دهید.

You can swing a fly swatter.

شما می توانید یک مگس کش را تاب دهید.

But when you actually hit the

اما زمانی که شما واقعاً به مگس ضربه می زنید،

fly, we call that swatting.

آن را swatting می نامیم.

So I can swing this really hard and try to swat a fly.

بنابراین من می توانم این را خیلی سخت تاب بدهم و سعی کنم یک مگس را تکان دهم.

So sometimes on the farm we have to

بنابراین گاهی اوقات در مزرعه مجبور می شویم

put posts like this in the ground.

چنین پست هایی را در زمین قرار دهیم.

So we use a hammer to hit the post.

بنابراین از چکش برای ضربه زدن به تیرک استفاده می کنیم.

I don't want to do it.

من نمی خواهم آن را انجام دهم.

It's actually really loud.

واقعاً صدایش بلند است.

Or we can use the verb to hammer.

یا می توانیم از فعل چکش زدن استفاده کنیم.

I can hammer this post into the ground.

من می توانم این پست را به زمین بکوبم.

Or we use the verb to pound.

یا از فعل ضرب زدن استفاده می کنیم.

I can pound this post into the ground.

من می توانم این پست را به زمین بکوبم.

In fact, that's how we normally do it.

در واقع، ما معمولاً این کار را انجام می دهیم.

We use something called a post pounder.

ما از چیزی به نام پست پوند استفاده می کنیم.

A post pounder is a special tool that

پست پاندر ابزار خاصی است که

you use to pound posts into the ground.

برای کوبیدن ستون ها به زمین استفاده می کنید.

So a number of years ago I built these stairs.

بنابراین چند سال پیش این پله ها را ساختم.

And I remember when I built them,

و به یاد دارم وقتی آنها را ساختم،

I needed to measure a lot.

نیاز به اندازه گیری زیادی داشتم.

I took out my tape measure, my measuring tape.

متر نوارم را بیرون آوردم، مترم.

It has two names and I measured every single

دو نام دارد و من تک تک

board, so I knew where to cut the board.

تخته ها را اندازه گرفتم، بنابراین می دانستم تخته را کجا برش دهم.

So whenever you build something or

بنابراین هر زمان که چیزی بسازید یا

make something you need to measure.

چیزی بسازید باید اندازه گیری کنید.

Maybe you need to measure

شاید لازم باشد

fabric before you make clothing.

قبل از ساخت لباس، پارچه را اندازه بگیرید.

Maybe you need to measure wood before

شاید لازم باشد قبل از

you build something like these stairs.

ساختن چیزی مانند این پله ها چوب را اندازه بگیرید.

So I have some landscape fabric here

بنابراین من مقداری پارچه منظره اینجا دارم

and it's kind of a mess.

و به نوعی آشفته است.

I need to flatten this before I fold it up.

قبل از اینکه تا کنم باید آن را صاف کنم.

So when you flatten something, you

بنابراین وقتی چیزی را صاف می کنید،

make it all nice like this.

همه آن را به این شکل زیبا می کنید.

I can even say that I'm going to smooth it out.

حتی می توانم بگویم که آن را صاف می کنم.

Once that's done.

وقتی این کار انجام شد.

I can nicely fold it.

من می توانم آن را به خوبی تا کنم.

Or I can use the verb to fold up. So I can flatten it.

یا می توانم از فعل تا کردن استفاده کنم. بنابراین می توانم آن را صاف کنم.

I can smooth it out.

من می توانم آن را صاف کنم.

I can fold it or I can fold it up.

می توانم آن را تا کنم یا تا کنم.

So I can't reach this branch here.

بنابراین من نمی توانم به این شعبه اینجا برسم.

But if I set up my stepladder, then I

اما اگر نردبانم را راه اندازی کنم، آنگاه

can reach this branch. So I can set up

می توانم به این شاخه برسم. بنابراین من می توانم

my stepladder so I can reach this branch.

نردبان خود را راه اندازی کنم تا بتوانم به این شاخه برسم.

When I'm done, though, I should take down my

با این حال، وقتی کارم تمام شد،

step ladder after I use my step ladder.

پس از استفاده از نردبانم، باید نردبانم را پایین بیاورم.

I take it down when I'm done using it.

وقتی استفاده از آن تمام شد آن را پایین می آورم.

Well, hey, thanks for watching this English lesson where I

خوب، هی، از تماشای این درس انگلیسی متشکرم که

hope you were able to learn over 30 action verbs

امیدوارم توانسته باشید بیش از 30 فعل عملی را یاد بگیرید

that you can use in your next English conversation.

که بتوانید در مکالمه بعدی انگلیسی خود از آنها استفاده کنید.

Remember, if this is your first time here,

به یاد داشته باشید، اگر اولین بار است که اینجا هستید،

don't forget to click that red subscribe button.

فراموش نکنید که روی دکمه قرمز اشتراک کلیک کنید. به

Give me a thumbs up. Leave a comment below.

من یک شست بالا بده در زیر نظر بدهید

And if you have some time, why don't

و اگر کمی وقت دارید، چرا نمی

you stick around and watch another English lesson?

نشینید و یک درس انگلیسی دیگر را تماشا نمی کنید؟