Subject-Verb Inversion: Learn English Grammar

Hi everyone. I'm Jennifer from English with  Jennifer here with another grammar lesson.  

I'll start with a tip. When you study grammar,  don't be afraid to ask questions. In fact,  

when you leave a lesson, you should have  answers to some very important questions,  

like what? What did I just learn? Why? Why do  I need this grammar? How? How do I form it?  

When? When do I use this grammar? Children often  make wonderful learners because they're curious.  

Let's not lose our curiosity. Ask questions  till you get the answers you need. Right now,  

I'm going to try my best to satisfy your  curiosity about subject-verb inversion in English.

Statement word order is subject +  verb. In all my earlier questions,  

I used subject-verb inversion. I flipped the two  around: verb + subject. What did I just learn?  

Why do I need this grammar? How  do I form it? When do I use it?

We also use subject-verb inversion in  tag questions and negative questions.  

You understand, don't you? This isn't difficult,  is it? Wouldn't you like to learn something new?

So, subject-verb inversion is a way we  make questions different from statements.  

One exception would be embedded questions.  Embedded questions aren't real questions.  

They're a type of noun clause inside a  larger statement or inside a question.  

I've told you what inversion is.

"What inversion is" is an embedded question.  This noun clause is the object of the verb.

Would you like to know where else inversion is  used? I am asking a real question, but inside  

this question is an embedded question. The noun  clause again is acting as the object of a verb.  

You can watch my lessons on embedded  questions if you need to review.  

Just remember they aren't real questions, so  they use statement word order: subject + verb.

Besides questions (real questions), there  are half dozen other cases where we see  

subject-verb inversion. Let's go  through them, shall we? We can use "so"  

and "neither" to make additions. In conversation,  we use "so" and "neither" to agree with someone  

about something. And inversion is needed.  Haley likes watching movies at home. So do I.

Jacob doesn't like crowded  movie theaters. Neither do I.

We use "so" for affirmative statements  and "neither: for negative statements.  

Both words are followed by a helping verb and then  a noun or a subject pronoun. You remember these  

patterns, don't you? Let's practice. Complete  these additions. Use the correct verb + subject.

I love musicals.

So do I.

I'm not crazy about horror  films with a lot of violence.

Neither am I. I've never walked out  of a theater in the middle of a movie.

Neither have I.

For a long time, I didn't know  that Hugh Jackman could sing.

Neither did I.

I've always appreciated  Michael J. Fox as an actor.

So have I.

Okay. Try two more. Tom Hanks hasn't  played many villains, and neither...

سلام به همه. من جنیفر از انگلیسی هستم با  جنیفر اینجا با یک درس گرامر دیگر. من با یک نکته شروع می کنم. وقتی گرامر مطالعه می‌کنید، از پرسیدن سؤال نترسید. در واقع، وقتی درس را ترک می‌کنید، باید برای چند سؤال بسیار مهم پاسخ داشته باشید، مثلاً چه چیزی؟ تازه چی یاد گرفتم؟ چرا؟ چرا به این گرامر نیاز دارم؟ چگونه؟ چگونه آن را تشکیل دهم؟ چه زمانی؟ چه زمانی از این گرامر استفاده کنم؟ کودکان اغلب به دلیل کنجکاوی، یادگیرندگان فوق‌العاده‌ای می‌سازند. کنجکاوی خود را از دست ندهیم. تا زمانی که پاسخ‌های لازم را دریافت کنید، سؤال بپرسید. در حال حاضر،   من تمام تلاش خود را می‌کنم تا کنجکاوی شما را در مورد وارونگی فاعل-فعل در انگلیسی ارضا کنم. ترتیب کلمه بیانیه فاعل +  فعل است. در تمام سوالات قبلی‌ام، از وارونگی فاعل-فعل استفاده کردم. این دو را به اطراف چرخاندم: فعل + فاعل. تازه چی یاد گرفتم؟ چرا به این گرامر نیاز دارم؟ چگونه آن را تشکیل دهم؟ چه زمانی از آن استفاده کنم؟ ما همچنین از وارونگی فاعل-فعل در  سؤالات برچسب و سؤالات منفی استفاده می کنیم. می فهمی، نه؟ این سخت نیست، اینطور است؟ آیا دوست ندارید چیز جدیدی یاد بگیرید؟ بنابراین، وارونگی فاعل-فعل راهی است که ما سؤالات را از گزاره‌ها متفاوت می‌کنیم. یک استثنا می تواند سوالات تعبیه شده باشد. سوالات تعبیه شده سوالات واقعی نیستند. آنها یک نوع بند اسمی در یک عبارت بزرگتر یا داخل یک سؤال هستند. من به شما گفتم وارونگی چیست. «وارونگی چیست» یک سؤال جاسازی شده است. این بند اسمی مفعول فعل است. آیا می‌خواهید بدانید که وارونگی در کجا استفاده می‌شود؟ من یک سوال واقعی می پرسم، اما در داخل   این سؤال یک سؤال جاسازی شده است. بند اسمی دوباره به عنوان مفعول یک فعل عمل می کند. در صورت نیاز به مرور، می‌توانید درس‌های من را در مورد سؤالات جاسازی شده تماشا کنید. فقط به یاد داشته باشید که آنها سؤالات واقعی نیستند، بنابراین از ترتیب کلمه عبارت: فاعل + فعل استفاده می کنند. علاوه بر سؤالات (سوالات واقعی)، نیم دوجین مورد دیگر وجود دارد که ما وارونگی فاعل-فعل را می بینیم. بیایید از آنها عبور کنیم، درست است؟ می‌توانیم از «so»   و «nother» برای اضافات استفاده کنیم. در مکالمه، از «پس» و «هیچکدام» استفاده می‌کنیم تا با کسی درباره چیزی موافق باشیم. و وارونگی لازم است. هیلی دوست دارد در خانه فیلم ببیند. من هم همینطور. جیکوب سینماهای شلوغ را دوست ندارد. من هم انجام نمی‌دهم. ما از «so» برای جملات تأییدی و «نه:» برای جملات منفی استفاده می‌کنیم. هر دو کلمه با یک فعل کمکی و سپس یک اسم یا ضمیر فاعل دنبال می‌شوند. این الگوها را به خاطر می‌آورید، نه؟ بیایید تمرین کنیم. این اضافات را کامل کنید. از فعل + موضوع درست استفاده کنید. من عاشق موزیکال هستم. همینطور. من دیوانه فیلم های ترسناک با خشونت زیاد نیستم. من هم نیستم. یک فیلم. تام هنکس نقش خیلی از شخصیت‌های شرور را بازی نکرده است، و نه... و

and neither has George Clooney.

نه جورج کلونی.

Jennifer Lawrence has starred  in a sci-fi movie, and so...

جنیفر لارنس در یک فیلم علمی تخیلی بازی کرده است، و

and so has Anne Hathaway.

همینطور... و آن هاتاوی.

"Nor" is one of the coordinating conjunctions  in English. It's one of the FANBOYS: for,  

«نه» یکی از هماهنگ‌کننده‌ها است. حروف ربط در انگلیسی. این یکی از FANBOYS است: برای،

and, nor, but, or, yet, so. "Nor" allows us to  make an addition -- a negative addition. It joins  

و، نه، اما، یا، هنوز، بنابراین. «نه» به ما اجازه می‌دهد که اضافه کنیم -- یک اضافه منفی. به

two independent clauses together, and they form a  compound sentence. The first clause is negative,  

دو مورد می‌پیوندد. جمله های وابسته با هم، و یک جمله مرکب را تشکیل می دهند. بند اول منفی است،

and we add another idea that also carries a  negative meaning. I do not like movies with  

و ایده دیگری را اضافه می کنیم که معنای منفی نیز دارد. من فیلم‌هایی با

a lot of violence, nor do I care for strong  vulgarity -- meaning a lot of swearing. "I do  

خشونت زیاد دوست ندارم، و به ابتذال شدید اهمیت نمی‌دهم - یعنی فحش دادن زیاد. "من

not like" -- that's negative. "Nor do I care" --  meaning "I don't care for that kind of language."

دوست ندارم" -- این منفی است. "نه من اهمیتی نمی دهم" -- به معنی "من برای این نوع زبان اهمیتی نمی دهم."

The movie did not offer a happy ending, nor did it  aim to inspire any hope, but it provoked thought.

این فیلم نه پایان خوشی را ارائه کرد و نه قصد داشت امیدی را القا کند، اما افکاری را برانگیخت.

In this sentence, I actually have  two coordinating conjunctions:  

در این جمله، من در واقع دو حرف ربط هماهنگ کننده دارم:

"nor" and "but." "But" creates a contrast.  "Nor" allows an addition, a negative addition.  

«نه» و «اما». "اما" تضاد ایجاد می کند. «نه» اضافه، اضافه منفی را مجاز می داند.

I have three independent clauses. The clause  with "nor" has subject-verb inversion.

من سه بند مستقل دارم. بند با «nor» وارونگی فاعل-فعل دارد.

When we use subject-verb inversion,  note the use of helping verbs.  

وقتی از وارونگی فاعل-فعل استفاده می‌کنیم، به استفاده از افعال کمکی توجه کنید.

These are the same verbs we use to form questions.  Also, note that I don't use any contractions.  

اینها همان افعالی هستند که برای تشکیل سؤال از آنها استفاده می کنیم. همچنین توجه داشته باشید که من از هیچ انقباضی استفاده نمی کنم.

I use full forms. That's because "nor" is rather  formal. You won't use it much in everyday English.

من از فرم های کامل استفاده می کنم. دلیلش این است که «نه» تقریباً رسمی است. در زبان انگلیسی روزمره زیاد از آن استفاده نخواهید کرد.

Can you complete this sentence? You  can put your idea in the comments.

می توانید این جمله را کامل کنید؟ می‌توانید ایده خود را در نظرات مطرح کنید.

If you watched my playlist  on conditional sentences,  

اگر فهرست پخش من را با جملات شرطی تماشا کرده باشید،

you'll know that not all conditionals use "if."  In formal English, we can create conditionals  

می‌دانید که همه شرط‌ها از «اگر» استفاده نمی‌کنند. در انگلیسی رسمی، می‌توانیم

with the help of subject-verb inversion. We do  this with the past perfect, like "had known,  

با کمک وارونگی فاعل-فعل، شرطی ایجاد کنیم. ما این کار را با گذشته کامل انجام می‌دهیم، مانند «شناخته بود،

had done," with the modal verb "should,"  and with "were" + the infinitive.  

had done»، با فعل معین «باید»، و با «were» + مصدر.

Look. Had I known that Hugh Jackman could sing  and dance, I would have been even more impressed.

نگاه کن اگر می دانستم هیو جکمن می تواند آواز بخواند و برقصد، حتی بیشتر تحت تأثیر قرار می گرفتم.

Should you need to review, you  could refer to the other grammar  

در صورت نیاز به مرور، می‌توانید به درس‌های دستور زبان دیگری که

lessons I recommend in the video description.

در توضیحات ویدیو توصیه می‌کنم مراجعه کنید.

Were I to write a film script, I  would make it with a happy ending.

اگر فیلمنامه‌ای بنویسم، آن را با پایانی خوش می‌سازم.

Whether I use inversion or not, this combination  of "were" + an infinitive suggests that it's  

چه من از وارونگی استفاده کنم یا نه، این ترکیب "بودند" + مصدر نشان می دهد که

highly unlikely. I'm probably  not going to write a film script,  

بسیار بعید است. احتمالاً قرار نیست فیلمنامه ای بنویسم،

but if I ever did... were I to write a  film script, I would have a happy ending.

اما اگر این کار را بکنم، اگر فیلمنامه ای بنویسم، پایان خوشی خواهم داشت.

Practice with me. Rewrite these conditionals with  

با من تمرین کن این شرط‌ها را با

subject-verb inversion. We're  going to make them more formal.

وارونگی فاعل-فعل بازنویسی کنید. ما آنها را رسمی تر می کنیم.

Answers. Had they bought tickets online,  they would have gotten better seats.

پاسخ ها. اگر بلیت‌ها را آنلاین می‌خریدند، صندلی‌های بهتری می‌گرفتند.

Should you ever have to leave a movie before  it is over, be quiet as you exit the theater.  

اگر مجبور شدید فیلمی را قبل از پایان آن ترک کنید، هنگام خروج از سینما ساکت باشید.

Were Jennifer to be invited to co-star with  Brad Pitt in a movie, she would readily accept.

اگر از جنیفر برای همبازی شدن با برد پیت در یک فیلم دعوت می شد، او به راحتی می پذیرفت.

"Here," "there," and prepositional phrases help  us create adverbials that answer the questions  

«اینجا»، «آنجا» و عبارات اضافه به ما کمک می‌کنند تا قیدهایی بسازیم که به سؤالات پاسخ می‌دهند

where? and when? In literature, like fairy tales,  subject-verb inversion is sometimes used. It  

Where? و وقتی که؟ در ادبیات، مانند افسانه‌ها، گاهی از وارونگی فاعل-فعل استفاده می‌شود. به

doesn't sound like everyday English. To my ears,  it sounds poetic and at times musical. Listen.  

نظر نمی رسد مانند انگلیسی روزمره. در گوش من، شاعرانه و گاهی موزیکال به نظر می رسد. گوش کنید. در

There on the other side of the  rainbow was a shining pot of gold.

آن سوی رنگین کمان یک گلدان طلایی درخشان بود.

Deep in the dark forest lived an evil witch.

در اعماق جنگل تاریک یک جادوگر شیطانی زندگی می کرد.

So, why is inversion happening? It's a  tool we can use in descriptive writing.  

بنابراین، چرا وارونگی اتفاق می افتد؟ این ابزاری است که می‌توانیم در نوشتن توصیفی از آن استفاده کنیم.

These place adverbials are at the front of the  sentence. When we have adverbials of time and  

این قیدهای مکان در جلوی جمله هستند. وقتی

place in this initial position, we can use  inversion. And, of course, I can say, "An  

در این موقعیت اولیه قید زمان و مکان داریم، می‌توانیم از وارونگی استفاده کنیم. و البته، می‌توانم بگویم، «یک

evil witch lived deep in the dark forest,"  but it doesn't sound as exciting, does it?  

جادوگر شیطانی در اعماق جنگل تاریک زندگی می‌کرد»، اما به نظر هیجان‌انگیز نیست، اینطور نیست؟

I get the feeling that the structure builds up  anticipation. We want to know what is on the other  

من این احساس را دارم که ساختار پیش بینی ایجاد می کند. ما می خواهیم بدانیم در طرف دیگر رنگین کمان چه چیزی وجود دارد

side of the rainbow. Who lived in the forest? And  were waiting to get that key piece of information.

. چه کسی در جنگل زندگی می کرد؟ و منتظر دریافت آن اطلاعات کلیدی بودند.

But we don't have to turn to children's  books for examples of inversion.  

اما مجبور نیستیم برای نمونه‌هایی از وارونگی به کتاب‌های کودکان رجوع کنیم.

Everyday statements with "here"  and "there" use inversion.

عبارات روزمره با «اینجا» و «آنجا» از وارونگی استفاده می‌کنند.

Here comes the train. Stand up.

اینجا قطار می آید. بایستید

Here's the money I owe you.

اینم پولی که بهت بدهکارم

Ah! There goes my bus. I missed it again.

آه! اتوبوس من آنجا می رود. بازم دلم براش تنگ شد در

Here's an expression you can learn. It uses  subject-verb inversion. Here goes nothing.  

اینجا عبارتی است که می توانید یاد بگیرید. از وارونگی فاعل-فعل استفاده می‌کند. اینجا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.

We say this when we're about to take a risk and  try something new. It's difficult in some way. We  

این را زمانی می گوییم که می خواهیم ریسک کنیم و چیز جدیدی را امتحان کنیم. یه جورایی سخته ما

suspect that it's going to be unpleasant. We may  meet with failure. Here goes nothing. For example,  

گمان می‌کنیم که ناخوشایند باشد. ممکن است با شکست مواجه شویم. اینجا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. برای مثال،

I invite you to go roller-skating. You've never  roller-skated before. You put on your skates,  

من از شما دعوت می‌کنم به اسکیت سواری بروید. قبلاً هرگز  اسکیت سواری نکرده‌اید. اسکیت‌هایت را می‌پوشی،

you stand up, and you say, "Here goes nothing!"  You're saying, "Well, let's see how this goes."

بلند می‌شوی و می‌گویی: «هیچ چیز نمی‌شود!» شما می گویید، "خب، بیایید ببینیم این چگونه پیش می رود."

Earlier I told you about the coordinating  conjunction "nor." It joins two independent  

قبلاً درباره ربط هماهنگ کننده «نه» به شما گفتم. دو

clauses together. There's also a correlative  conjunction. It's made up of two parts:  

بند مستقل را به هم می پیوندد. یک پیوند همبستگی هم وجود دارد . این از دو بخش تشکیل شده است:

"not only...but also..." is an example. It's  an example of a correlative conjunction.  

«نه تنها...بلکه...» یک مثال است. این نمونه‌ای از یک رابطه همبستگی است.

If you start a sentence with "not only,"  you need inversion in the first part.  

اگر جمله‌ای را با «نه تنها» شروع کنید، در قسمت اول به وارونگی نیاز دارید.

"But also" is a continuation.  You're adding an idea.  

"اما همچنین" ادامه است. شما یک ایده اضافه می کنید.

Not only this, but also that. In the first  clause, you must invert the subject and verb.

نه تنها این، بلکه آن هم. در بند اول، باید فاعل و فعل را برعکس کنید.

Not only was Robin Williams a hilarious comedian,  but he was also an incredibly talented actor.

رابین ویلیامز نه تنها یک کمدین خنده دار بود، بلکه یک بازیگر فوق العاده با استعداد نیز بود.

Not only could he do comedy, but he could  also pull your heartstrings in dramatic roles.

او نه تنها می‌توانست کمدی بازی کند، بلکه می‌توانست در نقش‌های دراماتیک نیز ریسمان‌های قلب شما را جذب کند.

With a correlative conjunction,  we need parallel structure.  

با یک رابطه همبستگی، به ساختار موازی نیاز داریم.

Look how the two parts have parallel  grammar. The two sides are equal.

ببینید چگونه این دو بخش دارای دستور زبان موازی هستند. دو طرف برابر هستند.

How would you finish these sentences?  You can put your ideas in the comments,  

چگونه این جملات را تمام می کنید؟ می‌توانید ایده‌های خود را در نظرات قرار دهید،

and remember that first part has inversion.

و به یاد داشته باشید که قسمت اول وارونگی دارد.

Let's continue with negative structures. Many  negative adverbs can start a sentence. We use this  

بیایید با ساختارهای منفی ادامه دهیم. بسیاری از قیدهای منفی می توانند یک جمله را شروع کنند. ما از این

initial position for emphasis, and this position  forces us to use subject-verb inversion. I have a  

موقعیت اولیه برای تأکید استفاده می‌کنیم، و این موقعیت ما را مجبور می‌کند از وارونگی فاعل-فعل استفاده کنیم. من یک

full lesson on negative adverbs and inversion.  I'll put the link in the video description.  

درس کامل درباره قیدهای منفی و وارونگی دارم. لینک را در توضیحات ویدیو می گذارم.

Right now, let's review several examples.  As I give each example, spot the inversion.

همین حالا چند نمونه را مرور می کنیم. همانطور که هر مثالی را می‌آورم، وارونگی را مشخص کنید.

Seldom do comedies win awards  for best picture of the year.

به ندرت کمدی‌ها جایزه بهترین فیلم سال را دریافت می‌کنند.

Rarely do actors make short acceptance  speeches when they win an award.

به ندرت بازیگران هنگام برنده شدن جایزه، سخنرانی های کوتاه مدتی برای پذیرش دارند.

Hardly had the movie begun when someone  in our row exited to use the restroom.

زمانی که یک نفر در ردیف ما برای استفاده از سرویس بهداشتی خارج شد، فیلم به سختی شروع شده بود.

Not for a moment did the fast-paced action  let up. It was one thrill after another.

یک لحظه هم این اقدام سریع متوقف نشد. این هیجان یکی پس از دیگری بود.

Never have I cried so much while watching a movie.

هیچ وقت موقع تماشای فیلم اینقدر گریه نکرده بودم.

Little did anyone realize at the time of filming  

هیچ کس در زمان فیلمبرداری نمی دانست

that Strictly Ballroom would  become a worldwide success.

که Strictly Ballroom به موفقیتی جهانی تبدیل خواهد شد. آیا

Can you use subject-verb  inversion in these sentences?

می توانید از وارونگی فاعل-فعل در این جملات استفاده کنید؟

Answers. Rarely do movie  productions stay within budget.

پاسخ ها. به ندرت تولیدات فیلم در حد بودجه باقی می مانند.

Not even for a second did they  question the director's decision.

حتی یک ثانیه هم تصمیم کارگردان را زیر سوال نبردند.

Adverb clauses with "only" in the initial position  

جملات قید با «فقط» در موقعیت اولیه

also call for subject-verb inversion, but  the inversion happens in the main clause,  

همچنین وارونگی فاعل-فعل را فرا می‌خوانند، اما وارونگی در جمله اصلی،

later in the sentence. Can you spot  the inversion in these examples?

بعداً در جمله اتفاق می‌افتد. آیا می‌توانید وارونگی را در این مثال‌ها تشخیص دهید؟

Only if I'm really scared by a movie  will I sleep with the light on.

فقط اگر واقعاً از یک فیلم ترسیده باشم، با چراغ روشن می‌خوابم. پسر کوچک

Only after the parents checked under the bed for  monsters did the little boy agree to sleep alone.

تنها پس از اینکه والدین زیر تخت را بررسی کردند که هیولا وجود نداشته باشد، پذیرفت که تنها بخوابد.

Can you finish this sentence?  It can be movie-related or not.  

میتونی این جمله رو تموم کنی؟ می تواند مربوط به فیلم باشد یا نه.

Put your sentence in the comments.

جمله خود را در نظرات قرار دهید.

We'll end here. Hopefully, you understand what  inversion is and when we use it. For example,  

ما اینجا تمام می کنیم. امیدواریم متوجه شده باشید که وارونگی چیست و چه زمانی از آن استفاده می کنیم. برای مثال،

in real questions and in formal conditional  sentences. I hope you also understand how we  

در سؤالات واقعی و در جملات شرطی رسمی . امیدوارم متوجه شده باشید که چگونه از

use inversion to emphasize negative ideas. You can  check out other lessons in my grammar playlist,  

وارونگی برای تأکید بر ایده‌های منفی استفاده می‌کنیم. می‌توانید درس‌های دیگر را در فهرست پخش دستور زبان من بررسی کنید،

and please remember to like and share this video.  As always, thanks for watching and happy studies!

و لطفاً به یاد داشته باشید که این ویدیو را لایک کنید و به اشتراک بگذارید. مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم!

Follow me on Facebook, Twitter, and  Instagram. Why not join me on Patreon?  

من را در فیس بوک، توییتر و اینستاگرام دنبال کنید . چرا به من در Patreon ملحق نمی شوید؟

And don't forget to subscribe on YouTube.

و فراموش نکنید که در یوتیوب مشترک شوید.