10 Expressions with "Again" - English Vocabulary with Jennifer

Hi everyone. I'm Jennifer from English  with Jennifer. I love to teach grammar,  

سلام به همه. من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم. من عاشق آموزش گرامر هستم،

but every now and again, I'll  create a vocabulary lesson.  

اما هر از چند گاهی، یک درس واژگان خواهم ساخت.

And it's usually a set of expressions  that you can use in daily conversation,  

و معمولاً مجموعه‌ای از عبارات است که می‌توانید در مکالمه روزانه از آن‌ها استفاده کنید،

so that's what we're going to do in this video.  In fact, I already gave you the first one:  

بنابراین این کاری است که ما در این ویدیو انجام می‌دهیم. در واقع، من قبلاً اولین مورد را به شما دادم:

every now and again. It means "occasionally."  It's similar to "from time to time."  

هر از گاهی. به معنای "گاهی" است. شبیه "از زمان به زمان" است.

Variations include "every now and then," "every so  often." All these expressions are conversational.  

تغییرات عبارتند از "هرازگاهی"، "هر چند وقت یکبار". همه این عبارات محاوره ای هستند.

I see Grace every now and again. Every couple has  some friction every now and then. Every so often,  

گریس را هرازگاهی می بینم. هر زوجی هرازگاهی دچار اصطکاک می شود. هر چند وقت یکبار،

Jim dies of boredom. Every now and again, I feel  like baking. I can't do this a lot, but every  

جیم از کسالت می میرد. هرازگاهی احساس می‌کنم می‌خواهم نان بپزم. من زیاد نمی‌توانم این کار را انجام دهم، اما هر از چند

now and then, I bake banana bread or cookies.  Is there something you enjoy doing from time  

گاهی نان موز یا کلوچه می‌پزم. آیا کاری هست که گهگاه از انجام دادن آن لذت ببرید

to time? What other expressions do you know with  "again"? Let's review and expand your vocabulary.

؟ چه عبارات دیگری را با «دوباره» می شناسید؟ بیایید دایره لغات خود را مرور و گسترش دهیم.

"Again and again" means that something happens  repeatedly. The hotel heard the same suggestion  

"دوباره" به این معنی است که چیزی به طور مکرر اتفاق می افتد. هتل

again and again, so they finally decided  to offer breakfast foods all day long.

بارها و بارها همین پیشنهاد را شنید، بنابراین در نهایت تصمیم گرفتند غذاهای صبحانه را در تمام طول روز ارائه دهند.

A variation is "over and over again."  

یک تغییر "بارها و بارها" است.

The hotel received complaints over and over  again about a strange smell on the third floor.  

هتل بارها و بارها درباره بوی عجیب در طبقه سوم شکایت دریافت کرد.

A very similar expression is "time and time again"  or simply "time and again." This can be used for  

یک عبارت بسیار مشابه «بارها و بارها» یا به سادگی «بارها و بارها» است. این را می توان برای

negative or positive statements. I might remind  my children who like to stay up later than me,  

جملات منفی یا مثبت استفاده کرد. ممکن است به فرزندانم که دوست دارند دیرتر از من بیدار بمانند یادآوری کنم،

"I've told you guys time and time again to turn  off all the lights before you go to bed." I can  

«بارها و بارها به شما بچه‌ها گفته‌ام که قبل از رفتن به رختخواب، همه چراغ‌ها را خاموش کنید.» می‌توانم

share a memory of my wonderful grandparents: Time  and again, they'd spoil us with trips to get ice  

خاطره‌ای از پدربزرگ و مادربزرگ فوق‌العاده‌ام تعریف کنم: بارها و بارها، آنها ما را با سفرهایی برای تهیه

cream or to visit a festival in some neighboring  town. And that happened again and again and again.  

بستنی یا بازدید از جشنواره‌ای در یکی از شهرهای همسایه بدشان می‌آورند. و بارها و بارها و بارها این اتفاق افتاد.

He watched this movie over and over and over  again. I begged them time and again. And he said  

او این فیلم را بارها و بارها و بارها تماشا کرد . بارها و بارها به آنها التماس کردم. و او

it time and time again. With these expressions,  we can make observations about our communities or  

بارها و بارها آن را گفت. با این عبارات، می‌توانیم در مورد جوامع خود یا

people in general. I've observed how city drivers  are more aggressive than drivers in the suburbs.  

افراد به طور کلی مشاهداتی داشته باشیم. من مشاهده کرده‌ام که رانندگان شهری نسبت به رانندگان حومه شهر تهاجمی‌تر هستند.

Here in my town, I see examples of courtesy  on the road again and again or time and again.  

اینجا در شهرم، بارها و بارها یا بارها و بارها نمونه هایی از ادب را در جاده می بینم.

For instance, we wave to another driver to let  them know it's okay to pull out in front of us  

به عنوان مثال، ما برای راننده دیگری دست تکان می دهیم تا به او بگوییم اشکالی ندارد که جلوی ما عقب نشینی کند

or to make a turn in front of us, and  the other driver waves his or her thanks.  

یا جلوی ما بپیچد، و راننده دیگر برای تشکر از او دست تکان می دهد.

Can you share an observation?  Use one of these expressions.

آیا می توانید یک مشاهده را به اشتراک بگذارید؟ از یکی از این عبارات استفاده کنید.

"All over again" means you have to start from the  beginning once more. It can suggest impatience  

"از نو" به این معنی است که باید یک بار دیگر از ابتدا شروع کنید. می تواند حکایت از بی حوصلگی

and frustration. Have you ever built a  house of cards? I used to do this as a  

و ناامیدی داشته باشد. آیا تا به حال خانه‌ای از کارت ساخته‌اید؟ من در کودکی این کار را انجام می‌دادم

kid. It requires patience and a steady hand. If  you mess up, you have to start all over again,  

. این نیاز به صبر و یک دست ثابت دارد. اگر مشکلتان را خراب کردید، باید همه چیز را از نو شروع کنید،

which can be really frustrating when you  just want to place the last card on top.

که وقتی می‌خواهید آخرین کارت را روی آن قرار دهید، می‌تواند واقعاً خسته‌کننده باشد.

Everything starts all over again. Tomorrow  it starts all over again. "Here we go again"  

همه چیز از نو شروع می شود. فردا دوباره از اول شروع می‌شود. «اینجا دوباره رفتیم»

is a comment all by itself, and it means that  you're seeing the same situation repeat. The same  

به خودی خود یک نظر است و به این معنی است که همان وضعیت را تکرار می‌کنید. همان

situation is happening again. For example,  we have presidential elections in the U.S.  

وضعیت دوباره در حال وقوع است. به عنوان مثال، ما در ایالات متحده    هر چهار سال یکبار انتخابات ریاست جمهوری داریم

every four years, and every election year,  you can't escape the TV ads, the online ads,  

و هر سال انتخابات، نمی‌توانید از تبلیغات تلویزیونی، تبلیغات آنلاین

and the signs all around town telling  you who you should vote for. So,  

و تابلوهایی در اطراف شهر که به شما می‌گویند به چه کسی رأی دهید فرار کنید. بنابراین،

as soon as the campaigning starts, some  people might complain, "Here we go again."

به محض شروع کمپین، برخی  ممکن است شکایت کنند، "اینجا دوباره می رویم."

Oh, here we go again. Here we go again. "Once  again" is similar in meaning, but we use this  

اوه، دوباره می رویم. دوباره شروع کنیم. "یک بار دیگر" از نظر معنی مشابه است، اما ما از این

as part of a larger statement to emphasize  that a situation or a behavior is repeating.  

به عنوان بخشی از یک عبارت بزرگتر برای تاکید بر تکرار یک موقعیت یا رفتار استفاده می کنیم.

Election year is not far off, and once again,  we'll put up with lots of campaign ads on TV.

سال انتخابات دور نیست، و بار دیگر، تبلیغات کمپین زیادی را در تلویزیون تحمل خواهیم کرد.

A variation is "yet again."  

یک تغییر "باز هم" است.

I heard Devon is changing jobs yet again.  He just can't seem to settle in anywhere.

من شنیدم که دوون دوباره در حال تغییر شغل است. به نظر می رسد که او نمی تواند در جایی مستقر شود.

You're right once again.  Kimmy was wrong yet again.  

یک بار دیگر حق با شماست. کیمی باز هم اشتباه کرد.

You can say that again. This is a way to agree  with someone. It's a strong form of agreement.

میتونی دوباره بگی. این راهی برای توافق با کسی است. این یک شکل قوی از توافق است.

Speaking of elections, my son recently showed me a  funny clip of a mother yelling at her teenage son  

وقتی صحبت از انتخابات شد، پسرم اخیراً یک کلیپ خنده‌دار به من نشان داد که مادری سر پسر نوجوانش داد می‌زند

because he didn't vote for the candidate that  she wanted him to. She was screaming at him for  

زیرا او به نامزدی که می‌خواست رای نداد .

at least a whole minute about the supposed  mistake he had made. Well, I've told my son  

حداقل برای یک دقیقه تمام در مورد اشتباهی که مرتکب شده بود بر سر او فریاد می زد. خب، من به پسرم گفته‌ام

that when he turns 18, he can vote for whoever he  wants to, but it has to be an informed decision.  

که وقتی ۱۸ ساله شد، می‌تواند به هر کسی که می‌خواهد رأی بدهد، اما این تصمیم باید آگاهانه باشد.

So, in response to that video of the screaming  mom, I might observe that some parents are  

بنابراین، در پاسخ به آن ویدیوی مادر که جیغ می‌کشد ، ممکن است مشاهده کنم که برخی از والدین

more controlling than others. If you agree  completely with me, you can use this expression.  

نسبت به دیگران کنترل‌تر هستند. اگر کاملاً با من موافق هستید، می توانید از این عبارت استفاده کنید.

You can say that again. And note how I place  emphasis on "that." You can say that again.

میتونی دوباره بگی. و توجه داشته باشید که چگونه روی «آن» تأکید می‌کنم. میتونی دوباره بگی.

You can say that again. You can say that again.  

میتونی دوباره بگی. میتونی دوباره بگی.

"But then again" is a way we introduce  contrasting information or surprising  

«اما دوباره» راهی است که اطلاعات متضاد یا

information. I believe that all citizens have  the right to vote, but then again, I worry  

اطلاعات شگفت‌انگیز را معرفی می‌کنیم. من معتقدم که همه شهروندان حق رای دارند، اما باز هم، نگران

about people who aren't really informed and just  vote for whoever others tell them to vote for.

افرادی هستم که واقعاً مطلع نیستند و فقط به هر کسی که دیگران به آنها می‌گویند رای بدهند، رأی می‌دهند.

Elections cause disagreement among people,  

انتخابات باعث اختلاف بین مردم می شود،

but then again, politics in  general is rarely a safe subject.

اما باز هم، سیاست به طور کلی به ندرت موضوع امنی است.

But then again,

اما دوباره،

there's this. But then again, one man's  tragedy is another man's treasure. "Think  

این وجود دارد. اما باز هم، تراژدی یک مرد، گنج انسان دیگر است. «

again" means "reconsider." Sometimes we tell  people to think more carefully about something  

دوباره فکر کن» به معنای «بازنگری» است. گاهی اوقات به افراد می‌گوییم که یک بار دیگر با دقت بیشتری درباره چیزی فکر کنند،

one more time because we believe they're wrong  in some way. Maybe they'll change their mind.  

زیرا معتقدیم آنها به نوعی اشتباه می‌کنند. شاید نظرشون عوض بشه

If you think walking home alone after midnight is  a good idea, think again. Crime is on the rise.

اگر فکر می‌کنید تنها راه رفتن به خانه بعد از نیمه شب ایده خوبی است، دوباره فکر کنید. جنایت در حال افزایش است. می‌توانیم

We can say: "you better think again,"  

بگوییم: «بهتر است دوباره فکر کنید»،   «

"you'd better think again," or "think  again" as part of an if statement.

بهتر است دوباره فکر کنید» یا « دوباره فکر کنید» به عنوان بخشی از یک عبارت if.

Is that what you think? Well, you better think  again. "Come again?" is a really informal way  

این چیزیه که تو فکر میکنی؟ خوب، بهتر است دوباره فکر کنید. "دوباره بیا؟" روشی واقعا غیررسمی

to ask someone to repeat what they just said  because you didn't hear, you didn't understand,  

برای اینکه از کسی بخواهید آنچه را که به تازگی گفته است تکرار کند زیرا شما نشنیده اید، متوجه نشده اید،

or maybe you're so surprised you just  need them to repeat it one more time.  

یا شاید آنقدر تعجب کرده اید که فقط نیاز دارید که یک بار دیگر آن را تکرار کند.

Come again? Come again? Come again? Another  alternative is to simply use "again"  

دوباره بیا؟ دوباره بیا؟ دوباره بیا؟ گزینه دیگر این است که به سادگی از «دوباره»

in a question. Where was that again? What was  the final score again? Who said that again?  

در یک سؤال استفاده کنید. اون کجا بود دیگه دوباره امتیاز نهایی چند شد؟ کی گفته دوباره

What's your name again? Notice how I use  rising intonation in all of those questions.  

دویاره بگو اسمت چی بود؟ توجه داشته باشید که چگونه در همه این سؤالات از آهنگ افزایشی استفاده می‌کنم.

Come again? What's your name again?

دوباره بیا؟ دویاره بگو اسمت چی بود؟

Let's practice intonation. Listen and repeat.  Use rising intonation. Where was that again?

بیایید لحن را تمرین کنیم. گوش بدهید و تکرار کنید. از لحن افزایشی استفاده کنید. اون کجا بود دیگه

What was the final score again?

بازم امتیاز نهایی چند شد؟

Who said that again?

کی گفته دوباره

What's your name again?

دویاره بگو اسمت چی بود؟

Come again?

دوباره بیا؟

Try a quiz to review. Ready? One. We had to  record the video all over again. What happened?

یک مسابقه برای مرور امتحان کنید. آماده؟ یکی مجبور شدیم دوباره ویدیو را دوباره ضبط کنیم. چی شد؟

Answer: b. We had to record it  from the beginning once more.

جواب: ب. مجبور شدیم یک بار دیگر آن را از ابتدا ضبط کنیم.

Two. The plumber just told you how much  it will cost to fix your leaking shower.  

دو لوله کش فقط به شما گفت که تعمیر دوش نشتی چقدر هزینه دارد.

You're surprised by the high  price and need him to repeat it  

شما از قیمت بالا شگفت زده شده اید و نیاز دارید که او آن را تکرار کند

so that you can make sure you  heard correctly. What do you say?

تا مطمئن شوید که درست شنیده اید. چه می گویید؟

Answer: a. Come again?

جواب: الف. دوباره بیا؟

Three. "Yet again" is most similar to

سه. «باز هم» بیشتر شبیه به

Answer: c. Once again.

پاسخ: ج. یک بار دیگر.

Four. College tuition in the U.S. can be really  expensive. You agree with this statement.  

چهار شهریه کالج در ایالات متحده می تواند واقعاً گران باشد. شما با این گفته موافقید.

What is your response?

پاسخ شما چیست؟

Answer: b. You can say that again!

جواب: ب. میتونی دوباره بگی!

Five.

پنج.

Answer: If Regina believes everyone  is going to do what she wants,  

پاسخ: اگر رجینا باور داشته باشد که همه قرار است کاری را که او می‌خواهند انجام دهند،

she can think again. She's not the boss

می‌تواند دوباره فکر کند. او رئیس

Six.

شش نیست.

Answer: Time and again, the city promises  to fix the roads, but they never do.

پاسخ: بارها و بارها، شهر قول می‌دهد که جاده‌ها را تعمیر کند، اما هرگز این کار را نمی‌کنند.

Seven.

هفت.

Answer: Florida is really hot and humid,  

پاسخ: فلوریدا واقعاً گرم و مرطوب است،

but then again, some people handle heat  better than frigid winter temperatures.

اما باز هم، برخی از مردم بهتر از دمای سرد زمستانی گرما را کنترل می کنند.

Eight. Your Uncle Oliver loves to complain  about how young people today don't appreciate  

هشت عمو الیور شما دوست دارد از اینکه چگونه جوانان امروز قدر

good movies or good music. He's starting another  conversation about a song he heard that morning.  

فیلم های خوب یا موسیقی خوب را نمی دانند، شکایت کند. او در حال شروع گفتگوی  دیگری درباره آهنگی است که آن روز صبح شنید.

What are you thinking to yourself?

با خودت چی فکر میکنی؟

Answer: Here we go again.

پاسخ: باز هم می رویم.

Nine. Which expression is not  similar to "again and again"?

نه. کدام عبارت شبیه «دوباره و دوباره» نیست؟

C. Every now and then.

ج. هرازگاهی.

Ten.

ده.

Answer: My brother and I play chess every now  and again. I wish we could play more often.

پاسخ: من و برادرم هرازگاهی شطرنج بازی می کنیم . کاش می توانستیم بیشتر بازی کنیم.

We'll end here. Please remember to like and  share the video if you found the lesson useful.  

ما اینجا تمام می کنیم. لطفاً به یاد داشته باشید که اگر این درس را مفید یافتید، ویدیو را لایک کنید و به اشتراک بگذارید.

And please consider purchasing a Super Thanks  if you'd like to support my channel. If you're  

و اگر می‌خواهید از کانال من حمایت کنید، لطفاً یک تشکر فوق‌العاده بخرید. اگر به

looking for more language support from  me, click the JOIN button to learn more  

دنبال پشتیبانی زبان بیشتر از سوی من هستید، روی دکمه JOIN کلیک کنید تا

about YouTube memberships. As a member  of my channel, you can send in questions  

درباره عضویت‌های YouTube بیشتر بدانید. به‌عنوان عضوی از کانال من، می‌توانید سؤال بفرستید

and join the live chat at the monthly livestream.  As always, thanks for watching and happy studies!

و در جریان مستقیم ماهانه به چت زنده بپیوندید. مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم!

Follow me on Facebook. Twitter, and  Instagram. Why not join me on Patreon?  

من را در فیس بوک دنبال کنید. توییتر و اینستاگرام. چرا به من در Patreon ملحق نمی شوید؟

And don't forget to subscribe on YouTube.

و فراموش نکنید که در یوتیوب مشترک شوید.