Advanced Listening Exercise (How to Understand Native English Speakers FAST)

How well do you understand native  English speakers outside of the  

classroom in the real world  on TV, movies and YouTube?

در دنیای واقعی در تلویزیون، فیلم و یوتیوب، انگلیسی زبانان بومی خارج از  کلاس درس را چقدر خوب می فهمید؟

Well, let's find out, because in this lesson,  

خوب، بیایید بفهمیم، زیرا در این درس،

I'm going to test your listening  skills of fast English.

من می‌خواهم مهارت‌های شنیداری شما را در زبان انگلیسی سریع آزمایش کنم.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course.

I'm Jennifer.

البته.

من جنیفر هستم

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم. در

Here's how this lesson will work.

اینجا نحوه کار این درس آمده است.

First, I'm going to say a sentence three times,  and I'm going to say it at a natural pace.

اول، یک جمله را سه بار می گویم، و با سرعت طبیعی آن را می گویم.

You need to write down exactly  what you hear in the comments.

باید دقیقاً آنچه را که در نظرات می شنوید بنویسید.

After I'll explain what I said and I'll  explain the pronunciation changes and the  

بعد از اینکه آنچه گفتم را توضیح دادم و تغییرات تلفظ و

advanced expressions and vocabulary that I  used, let's start your first listening test.

عبارات پیشرفته و واژگانی را که استفاده کردم توضیح دادم، اجازه دهید اولین تست شنیداری شما را شروع کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

Parking downtown is such a pain.

پارک کردن در مرکز شهر خیلی دردناک است.

Parking downtown is such a pain.

پارک کردن در مرکز شهر خیلی دردناک است.

Parking downtown is such a pain.

پارک کردن در مرکز شهر خیلی دردناک است.

I said parking downtown is such a pain.

گفتم پارک کردن در مرکز شهر خیلی دردناک است.

First, let's talk about the pronunciation changes.

ابتدا اجازه دهید در مورد تغییرات تلفظ صحبت کنیم.

Let's talk about is such a native speakers.

بیایید در مورد چنین زبان مادری صحبت کنیم.

We often combine our words together, which  makes it sound like we're speaking really fast.

ما اغلب کلماتمان را با هم ترکیب می‌کنیم، که به نظر می‌رسد خیلی سریع صحبت می‌کنیم.

So I have is such a, and I  can combine those together.

بنابراین من چنین چیزی دارم، و می‌توانم آن‌ها را با هم ترکیب کنم. آیا

Is such a, is such a, is such  a, is such a, is such a pain.

چنین است، چنین است، چنین است ، چنین است، چنین دردی است.

Is such a pain.

چنین دردی است

Is such a pain?

آیا چنین دردی؟

What does it mean to describe something as a pain?

توصیف چیزی به عنوان درد به چه معناست؟

We have a great expression in English  to be a pain in the neck, in the neck,  

ما یک عبارت عالی در زبان انگلیسی داریم که می‌گوید درد در گردن، گردن،

and this simply means that  something is very annoying.

و این به سادگی به این معنی است که چیزی بسیار آزاردهنده است.

In this expression.

در این بیان.

Most native speakers will leave out in the  neck and just describe something as a pain,  

اکثر سخنرانان بومی در گردن خود کنار می‌گذارند و فقط چیزی را به عنوان درد توصیف می‌کنند،

and then you can emphasize that by saying  such a pain, which makes it sound stronger.

و سپس می‌توانید با گفتن چنین دردی که باعث می‌شود قوی‌تر به نظر برسد، بر آن تأکید کنید.

So in this sentence I'm saying that  parking downtown is very annoying.

بنابراین در این جمله می‌گویم که پارک کردن در مرکز شهر بسیار آزاردهنده است.

Now, we also use this to be a pain.

حالا ما هم از این برای درد استفاده می کنیم.

We use this frequently to describe people.

ما اغلب از این برای توصیف افراد استفاده می کنیم.

To say that someone is very annoying.

اینکه بگوییم فلانی خیلی آزاردهنده است.

Maybe a coworker, maybe a relative.

شاید همکار، شاید یکی از بستگان.

Maybe a friend, a classmate, a roommate.

شاید یک دوست، یک همکلاسی، یک هم اتاقی.

So let's listen to these clips and notice how  all of these clips are with someone is a pain.

پس بیایید به این کلیپ‌ها گوش کنیم و متوجه شویم که همه این کلیپ‌ها با یک نفر چقدر دردناک است.

Some mom is such a pain.

بعضی از مامانا اینقدر درد دارند

Men are such a pain.

مردها اینقدر درد دارند.

She's such a pain.

اون خیلی درد داره

She's so sad.

او خیلی غمگین است.

Now you might be thinking that studying English  is such a pain, but hopefully my videos help  

اکنون ممکن است فکر کنید که مطالعه زبان انگلیسی بسیار دردناک است، اما امیدوارم ویدیوهای من به

you take the annoyance, the frustration  out of it and make it more enjoyable.

شما کمک کند آزار و ناراحتی را از آن دور کنید و آن را لذت بخش تر کنید.

If you think that, then put  pain free in the comments.

اگر چنین فکر می کنید، در نظرات بی دردسر قرار دهید.

Put pain free.

بدون درد بگذارید.

If you think that learning English with me is  not a pain pain free, put that in the comments.

اگر فکر می کنید که یادگیری زبان انگلیسی با من بدون درد نیست، آن را در نظرات قرار دهید.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

We had a blast last night.

دیشب یه انفجار داشتیم

We had a blast last night.

دیشب یه انفجار داشتیم

We had a blast last night.

دیشب یه انفجار داشتیم

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said.

گفتم.

We had a blast last night.

دیشب یه انفجار داشتیم

Notice how had a, sounds like one word.

توجه داشته باشید که چگونه یک کلمه به نظر می رسد.

Had a, had a, we had a, we had A  and noticed how blast and last.

داشتیم، داشتیم، یک داشتیم، A داشتیم و متوجه شدیم که چقدر انفجار و ماندگاری دارد.

You don't hear the T in them last  last night, but you hear the T in  

شما دیشب T را در آنها نمی شنوید ، اما T را در

night because at the end of a sentence  I'm going to take a pause naturally.

شب می شنوید زیرا در پایان یک جمله به طور طبیعی یک مکث می کنم.

So I can pronounce that because  it forces me to take a pause,  

بنابراین می‌توانم آن را تلفظ کنم، زیرا مجبورم می‌کند مکث کنم،

but I'm already taking a pause  because there's a period.

اما من قبلاً مکث می‌کنم زیرا یک دوره وجود دارد.

But in the sentence, if a word ends on T,  

اما در جمله، اگر کلمه‌ای به T ختم شود،

we often don't pronounce it to  avoid having to take that pause.

اغلب آن را تلفظ نمی‌کنیم تا مجبور نباشیم آن مکث را انجام دهیم.

So instead of blast last night, I can say blast  

بنابراین به جای blast دیشب، می توانم بگویم blast

last night and either pronounce  it very softly or just not at all.

last night و یا آن را خیلی آرام تلفظ کنم یا اصلاً آن را تلفظ نکنم.

What does this mean?

این یعنی چی؟

Well, a blast that means you  had an enjoyable, exciting time.

خوب، انفجاری که به این معنی است که شما لحظات لذت‌بخش و هیجان‌انگیزی را سپری کرده‌اید.

So it's another way of  saying you had a great time.

بنابراین این روش دیگری برای گفتن است که به شما خوش گذشته است.

We had a blast at the party, We  had a great time at the party.

ما در مهمانی خیلی خوشحال شدیم، در مهمانی خیلی خوش گذشت.

If someone asks you how  was the party or any event,  

اگر کسی از شما بپرسد که مهمانی یا هر رویدادی چگونه بود،

you can say it was a blast to be a blast  and you're describing the party as a blast.

می‌توانید بگویید که این مهمانی انفجاری بود و آن مهمانی را یک انفجار توصیف می‌کنید.

It was a blast.

این یک انفجار بود.

Or you can say we had a blast.

یا می توانید بگویید ما یک انفجار داشتیم.

So you can use this as to be  a blast or to have a blast.

بنابراین می توانید از این به عنوان یک انفجار یا یک انفجار استفاده کنید.

Oh, yeah.

اوه، آره

Had a blast.

انفجار داشت.

Could have had a blast on the Riviera.

می توانست در ریویرا انفجاری داشته باشد.

You really had a good time, huh?

واقعا بهت خوش گذشت، نه؟

Yeah, we had a blast.

آره، ما یک انفجار داشتیم.

Let's try another listening exercise.

بیایید تمرین شنیداری دیگری را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

Thanks for the invite.

برای دعوت متشکرم.

Thanks for the invite.

برای دعوت متشکرم.

Thanks for the invite.

برای دعوت متشکرم.

I said thanks for the invite.

گفتم ممنون از دعوتت.

For pronunciation.

برای تلفظ.

Notice that four is an unstressed.

توجه داشته باشید که چهار بدون تنش است.

Fur.

Fur, thanks.

خز.

خز، ممنون

Fur.

خز.

Thanks.

Fur.

با تشکر.

خز.

Thanks for the invite, thanks for the invite  and notice how invite the stress is on in.

بابت دعوت متشکریم، از دعوت متشکریم و توجه کنید که استرس چگونه وارد می‌شود.

That's the stress syllable Dada.

این هجای تاکیدی دادا است.

Invite, invite thanks for the  invite and that's because in  

دعوت کنید، دعوت به تشکر از دعوت دعوت کنید و به این دلیل است که در

this case invite is a noun and that's  why the stress is on the 1st syllable.

این مورد دعوت یک اسم است و به همین دلیل است که تاکید روی هجای اول است.

Invite is short form for invitation.

Invite فرم کوتاهی برای دعوت است.

Of course you know the noun invitation.

البته اسم دعوت را می شناسید.

Native speakers, we commonly  reduce this to invite,  

ما معمولاً این را به دعوت کردن کاهش می دهیم،

but of course the verb form  to invite already exists.

اما البته شکل فعل دعوت کردن از قبل وجود دارد.

But notice for the verb, the stressed syllable  is the second syllable da, da, invite, invite.

اما توجه داشته باشید که برای فعل، هجای تاکید شده هجای دوم دا، دا، دعوت، دعوت است.

That's the verb invite invite.

این فعل دعوت دعوت است.

That's the noun.

این اسم است.

This isn't an official noun.

این یک اسم رسمی نیست

It's simply the short form of the word invitation.

این به سادگی شکل کوتاه کلمه دعوت است.

But native speakers love using it.

اما گویشوران بومی عاشق استفاده از آن هستند.

Let's compare these two sentences, one  with the verb and one with the noun.

بیایید این دو جمله را با هم مقایسه کنیم، یکی با فعل و یکی با اسم.

Thanks for inviting me.

ممنون که من را دعوت کردید

Thanks for the invite.

برای دعوت متشکرم.

Both are commonly used by native speakers.

هر دو معمولا توسط افراد بومی استفاده می شود.

Oh, thanks for inviting me,  but thank you for the invite.

اوه، از اینکه من را دعوت کردید، متشکرم، اما از دعوت شما متشکرم.

Thanks for the invite, by the way.

اتفاقا از دعوتت ممنونم

Let's try one more listening test.

بیایید یک تست شنیداری دیگر را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

You got all worked up for nothing.

همه چیز بیهوده کار کردی

You got all worked up for nothing.

همه چیز بیهوده کار کردی

You got all worked up for nothing.

همه چیز بیهوده کار کردی

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said you got all worked up for nothing.

گفتم بیهوده کار کردی

Notice how got all the T is between 2 vowels.

توجه کنید که چگونه تمام T بین 2 مصوت است.

So I'll pronounce this as a very soft D,  

بنابراین من این را به‌عنوان یک D بسیار ملایم تلفظ می‌کنم،

but I have to combine them together so  you're going to hear the D on both sounds.

اما باید آنها را با هم ترکیب کنم تا  صدای D را در هر دو صدا بشنوید.

God all God all God all got all work done.

خدا همه خدا همه خدا همه کارها انجام شد.

The past simple pronunciation is worked.

تلفظ گذشته ساده کار شده است.

Notice that T worked, but when I  combine it with work top worked up.

توجه داشته باشید که T کار می‌کرد، اما وقتی آن را با صفحه کار ترکیب می‌کنم، کار می‌کند.

I'm going to link these together and you're going  

من می‌خواهم اینها را به هم پیوند دهم و شما می‌خواهید

to hear that T in front of up  work top, work top 4, nothing.

آن T را در جلوی  بالای صفحه، رویه 4، چیزی بشنوید.

We already talked about  four fur and unstressed fur.

قبلاً در مورد خز چهار خز و بدون تنش صحبت کردیم.

Fur.

And notice how I dropped that G sound at  the end of nothing and I said nothing.

خز.

و توجه کنید که چگونه صدای G را در انتهای هیچی رها کردم و چیزی نگفتم.

For nothing.

برای هیچ چیز.

For nothing.

برای هیچ چیز.

This isn't a requirement.

این یک الزام نیست

I could say for nothing, and I commonly do.

من نمی توانم چیزی بگویم، و معمولاً انجام می دهم.

I use both equally for nothing, for nothing.

من از هر دو به یک اندازه برای هیچ، برای هیچ استفاده می کنم.

Now let's talk about what this  means to get or be worked up.

حالا بیایید در مورد اینکه این به معنای بدست آوردن یا کار کردن چیست صحبت کنیم.

This is when you're either very upset  or very excited about something.

این زمانی است که شما یا خیلی ناراحت هستید یا در مورد چیزی بسیار هیجان زده هستید.

So it could be for a negative  emotion or a positive emotion,  

بنابراین می‌تواند برای یک عاطفه منفی یا یک احساس مثبت باشد،

but it's important that it's a strong  negative or positive emotion and for nothing.

اما مهم است که این یک احساس منفی یا مثبت قوی باشد و بی‌هوده باشد.

This means for no reason.

این یعنی بی دلیل

So you became very upset or you became  very excited for no reason for nothing.

بنابراین خیلی ناراحت شدید یا بی دلیل خیلی هیجان زده شدید.

Let's talk about the more negative emotion.

بیایید در مورد احساسات منفی تر صحبت کنیم.

Let's say you heard a rumor at your  company that they were going to fire  

فرض کنید در شرکت خود شایعه‌ای شنیدید مبنی بر اینکه می‌خواهند

everyone because the company was going bankrupt.

همه را اخراج کنند زیرا شرکت در حال ورشکستگی است.

And you get all worked up, you get really angry  and upset and you have this strong emotion.

و شما همه کار می کنید، واقعا عصبانی و ناراحت می شوید و این احساسات شدید را دارید.

But I tell you that you shouldn't listen  to a rumor, that it's probably nothing.

اما من به شما می گویم که نباید به یک شایعه گوش دهید، که احتمالاً چیزی نیست.

And then you find out that in fact the  company is not in financial trouble.

و سپس متوجه می شوید که در واقع شرکت در مشکل مالی نیست.

So then I could say, see, I told you,  you got all worked up for nothing.

پس می‌توانستم بگویم، ببین، بهت گفتم، همه چیز بیهوده کار کردی.

Now let's do an imitation exercise so  you can practice these pronunciation  

حالا بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا بتوانید این تغییرات تلفظی را تمرین کنید

changes and you can practice  speaking at a faster pace.

و بتوانید با سرعت بیشتری صحبت کردن را تمرین کنید.

I'm going to say each sentence again  three times, and I want you to repeat  

من هر جمله را دوباره سه بار تکرار می‌کنم، و از شما می‌خواهم که

each sentence out loud and imitate my  pronunciation as closely as possible.

هر جمله را با صدای بلند تکرار کنید و تا حد امکان تلفظ من را تقلید کنید.

Let's start this now.

بیایید این را از الان شروع کنیم.

Here's the first sentence.

این اولین جمله است.

Parking downtown is such a pain.

پارک کردن در مرکز شهر خیلی دردناک است.

Parking downtown is such a pain.

پارک کردن در مرکز شهر خیلی دردناک است.

Parking downtown is such a pain.

پارک کردن در مرکز شهر خیلی دردناک است.

We had a blast last night.

دیشب یه انفجار داشتیم

We had a blast last night.

دیشب یه انفجار داشتیم

We had a blast last night.

دیشب یه انفجار داشتیم

Thanks for the invite.

برای دعوت متشکرم.

Thanks for the invite.

برای دعوت متشکرم.

Thanks for the invite.

برای دعوت متشکرم.

You got all worked up for nothing.

همه چیز بیهوده کار کردی

You got all worked up for nothing.

همه چیز بیهوده کار کردی

You got all worked up for nothing.

همه چیز بیهوده کار کردی

So did you enjoy this lesson?

پس از این درس لذت بردید؟

Do you want me to make more  lessons just like this?

آیا می‌خواهید درس‌های بیشتری به این شکل بسازم؟

If you do, then put had a blast.

اگر شما انجام دهید، پس از آن قرار داده بود انفجار.

Had a blast in the comments, so I know you had  a blast, which means you had an enjoyable time.

در کامنت‌ها خیلی خوشحال شدم، بنابراین می‌دانم که شما خیلی خوشحال هستید، به این معنی که اوقات خوشی را سپری کرده‌اید.

You had an exciting time.

لحظات هیجان انگیزی داشتی

Put had a blast in the comments.

در کامنت ها به شدت ابراز خوشحالی کنید.

And of course, make sure you like this video,  

و البته، مطمئن شوید که این ویدیو را دوست دارید،

Share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که یک درس جدید را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And why don't you keep improving your  listening skills with this video right now?

و چرا در حال حاضر به بهبود مهارت‌های شنیداری خود با این ویدیو ادامه نمی‌دهید؟