1 HOUR OF English Reading Understanding Practice

Welcome to this one hour English lesson.

به این درس یک ساعته انگلیسی خوش آمدید.

Today you're going to learn English with the news.

امروز می خواهید انگلیسی را با اخبار یاد بگیرید .

We're going to read two different news articles together so you can learn a lot of advanced

ما قصد داریم دو مقاله مختلف خبری را با هم بخوانیم تا بتوانید

vocabulary, complex grammar and correct pronunciation.

لغات پیشرفته، دستور زبان پیچیده و تلفظ صحیح را یاد بگیرید. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

First, I'll read the headline.

ابتدا تیتر را می خوانم.

A 12 year old girl from Ottawa is making history as Canada's youngest ever university graduate.

دختری 12 ساله از اتاوا به عنوان جوان ترین فارغ التحصیل دانشگاه کانادا در حال ثبت تاریخ است.

This is an inspiring story about this young lady.

این یک داستان الهام بخش در مورد این خانم جوان است.

Now Ottawa is Canada's capital city, Ottawa and she is the youngest ever university graduate.

اکنون اتاوا، پایتخت کانادا، اتاوا است و جوانترین فارغ التحصیل دانشگاه است. در

Notice here how they added ever here ever is simply used to emphasize because you could

اینجا توجه کنید که چگونه آنها همیشه اینجا را اضافه کردند به سادگی برای تأکید استفاده می شود زیرا می توانید

get rid of it and say she's making history as Canada's youngest university graduate.

از شر آن خلاص شوید و بگویید که او به عنوان جوان ترین فارغ التحصیل دانشگاه کانادا در حال تاریخ سازی است.

When you add ever, it really just emphasizes it.

وقتی همیشه اضافه می کنید، واقعاً فقط بر آن تأکید می کند .

Youngest ever, university graduate.

جوان ترین، فارغ التحصیل دانشگاه.

Another example, She was the first woman ever to win a prize again without ever.

مثال دیگر، او اولین زنی بود که بار دیگر بدون هیچ جایزه ای برنده شد.

The sentence still makes sense.

جمله هنوز معنا دارد.

She was the first woman to win a prize, the first woman ever to win a prize.

او اولین زنی بود که برنده جایزه شد، اولین زنی بود که برنده جایزه شد.

So you can add that to emphasize and notice here a 12 year old, 12 year old.

بنابراین می توانید برای تاکید و توجه به یک کودک 12 ساله، 12 ساله اضافه کنید.

You may notice that there is no S on year because this is functioning as an adjective

ممکن است متوجه شوید که S در سال وجود ندارد زیرا این به عنوان یک صفت عمل می کند

and adjectives don't have a singular or plural form.

و صفت ها شکل مفرد یا جمع ندارند .

And that's why if you're stating her age, you need to add the S You would say she is

و به همین دلیل است که اگر سن او را می‌گویید، باید S را اضافه کنید که می‌گویید او

12 years old.

12 سال دارد.

So you absolutely need to add that S on years when you're stating someone's age.

بنابراین، زمانی که سن شخصی را بیان می کنید، باید S را در سال ها اضافه کنید .

But here is being used as an adjective to describe what type of girl she is.

اما در اینجا به عنوان یک صفت برای توصیف اینکه او چه نوع دختری است استفاده می شود.

A girl from Ottawa, A 12 year old girl.

دختری از اتاوا، دختری 12 ساله.

It gives more information to our noun.

اطلاعات بیشتری به اسم ما می دهد. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

And this is the adorable genius 12 year old girl Atheo Grace Patricia Dennis.

و این دختر 12 ساله نابغه شایان ستایش آتئو گریس پاتریشیا دنیس است.

That's her name.

اسمش همینه

Atheo Grace Patricia Dennis is not your typical 12 year old again.

آتئو گریس پاتریشیا دنیس دوباره 12 ساله معمولی شما نیست.

This is an adjective.

این یک صفت است.

So there is no S She's not your typical 12 year old.

بنابراین هیچ S وجود ندارد او 12 ساله معمولی شما نیست .

She's a child prodigy who's about to become the youngest Canadian to ever graduate from

او یک کودک اعجوبه است که در شرف تبدیل شدن به جوانترین کانادایی است که از دانشگاه فارغ التحصیل شده است

university.

.

Again, you could say to graduate from university, but here ever to emphasize, ever graduate

باز هم می توانید بگویید از دانشگاه فارغ التحصیل شوید، اما در اینجا همیشه برای تاکید، همیشه

from university with a bachelor's degree in Biomedical Science.

از دانشگاه با مدرک لیسانس در علوم زیست پزشکی فارغ التحصیل شوید.

So this is her degree.

پس این مدرک اوست.

Biomedical Science.

علم پزشکی.

And notice you have a degree in something Degree in Biomedical Science.

و توجه کنید که مدرکی در رشته علوم زیستی دارید.

If you're listing the subject, you might say I have a Bachelor of Arts.

اگر موضوع را ذکر می کنید، ممکن است بگویید من لیسانس هنر دارم.

This is the title of it Bachelor of Arts, Bachelor of Science.

این عنوان آن لیسانس هنر، لیسانس علوم است.

But they're being more specific.

اما آنها دقیق تر هستند.

They're listing the field here.

آنها این رشته را در اینجا فهرست می کنند.

Biomedical Science.

علم پزشکی.

She doesn't have a Bachelor of Biomedical Science.

او لیسانس علوم زیست پزشکی ندارد .

She has a Bachelor of Science.

او دارای لیسانس علوم است.

But then biomedical science is her field.

اما پس از آن علم زیست پزشکی رشته او است.

So you can use in when you state more information.

بنابراین وقتی اطلاعات بیشتری را بیان می کنید می توانید از آن استفاده کنید.

This is the category science.

این مقوله علم است.

But then this is the specific field within science.

اما پس از آن این حوزه خاص در علم است.

So in Biomedical science, let's continue.

بنابراین در علم زیست پزشکی، بیایید ادامه دهیم.

She started the program when she was 9 here.

او برنامه را در 9 سالگی اینجا شروع کرد.

This is not an adjective.

این یک صفت نیست.

She was 9.

او 9 ساله بود.

But if you were to write this, you can say she was nine years old because there are two

اما اگر بخواهید این را بنویسید، می توانید بگویید که او نه ساله بود، زیرا دو

correct ways in English to say age.

راه صحیح در انگلیسی برای گفتن سن وجود دارد.

You can simply say she was 9.

شما به سادگی می توانید بگویید او 9 ساله بود.

This is correct.

این درست است.

She was nine years old.

او نه ساله بود.

This is correct.

این درست است.

How about this?

در مورد این چطور؟

She was nine years.

او نه ساله بود.

Is this an option?

آیا این یک گزینه است؟

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

This is not correct.

این درست نیست.

So I'm going to put a :( This is not correct because you can't end on years.

بنابراین من می خواهم :( این درست نیست زیرا شما نمی توانید سال ها را تمام کنید.

You have to add old if you want to use years.

اگر می خواهید از سال ها استفاده کنید باید قدیمی را اضافه کنید.

Or you can drop both and just end on the number.

یا می توانید هر دو را رها کنید و فقط به عدد پایان دهید.

So she was nine years with an S, she was 9 and those are your only two options.

نه سال با S، او 9 ساله بود و اینها تنها دو گزینه شما هستند.

This is not an option, so I'll put an X beside it as well, so you know this is not an option.

She started the program when she was nine or nine years old, at a time when most of

نه یا نه ساله بود، در زمانی که اکثر

her peers were playing games at recess.

همسالان او در تعطیلات مشغول بازی بودند،

Let's look at peers.

بیایید به همسالان نگاه کنیم،

This is a noun right now.

این یک اسم است،

You can see it is in plural form, Peers.

می توانید ببینید که به صورت جمع

Her peers are people who are her same age, people who are in the same school as her for

است، Peers. همسن و سال او، افرادی که در یک مدرسه

a typical 9 year old.

معمولی 9 ساله با او هستند.

So her peers are not university students because that is not typical, the group of people a

بنابراین همسالان او دانشجوی دانشگاه نیستند، زیرا این معمولی نیست، گروهی از افراد یک

nine year old would typically interact with.

نه ساله معمولا با آنها تعامل دارند.

So your peers are a group of people who you would typically interact with, either in a

گروهی از افرادی که معمولاً با آنها ارتباط برقرار می کنید، چه در

social context, a family context, or a business context as well.

زمینه اجتماعی، یک بافت خانوادگی، یا در زمینه تجاری نیز.

You can have one peer and it can be singular, or you can have peers with an *** which represents

a group.

یک گروه را نشان می دهد.

As an example, a parent might say are you inviting your peers to your party?

به عنوان مثال، یکی از والدین ممکن است بگوید آیا شما همسالان خود را به مهمانی خود دعوت می کنید؟

Maybe it's your birthday party and then a typical 9 year old.

شاید جشن تولد شما باشد و سپس یک کودک معمولی 9 ساله.

Her peers would be the other students in her class, or maybe her friends from her dance

همسالان او سایر دانش‌آموزان کلاسش یا شاید دوستانش از

club or from her her soccer club, a group that she belongs to.

باشگاه رقصش یا از باشگاه فوتبال او باشند، گروهی که او به آن تعلق دارد.

So you can say peers.

بنابراین می توانید بگویید همتایان.

You could also say classmates to your party because in this case a nine year old's classmates

همچنین می توانید به مهمانی خود بگویید همکلاسی، زیرا در این مورد همکلاسی های یک بچه نه ساله

are her peers.

همکلاسی های او هستند.

It's the group of people she would normally interact with and recess.

این گروه از افرادی است که او معمولاً با آنها ارتباط برقرار می کند و به استراحت می پردازد.

Recess is a break you get in between classes and generally during recess.

تعطیلات استراحتی است که در بین کلاس ها و به طور کلی در طول تعطیلات استراحت می کنید.

You go outside and your physical.

شما بیرون بروید و بدنتان.

You play, you run around and you play.

بازی می کنی، می دوی و بازی می کنی.

It is a kids favorite part of the day is recess.

این قسمت مورد علاقه بچه ها در روز تعطیلات است.

So you might have your classes in the morning.

بنابراین شما ممکن است کلاس های خود را در صبح داشته باشید.

You have math, science, geography, and then you get a 15 minute recess or a break and

شما ریاضی، علوم، جغرافیا دارید، و سپس 15 دقیقه استراحت یا استراحت می کنید و

then you get to go outside and play.

سپس می توانید به بیرون بروید و بازی کنید.

So for kids in school, they call it recess.

بنابراین برای بچه های مدرسه، آن را تعطیلات می نامند.

For adults in the workplace, we generally call it a break, a break.

برای بزرگسالان در محل کار، ما به طور کلی به آن استراحت، استراحت می گوییم.

We don't use the term recess.

ما از اصطلاح استراحت استفاده نمی کنیم.

So this is a break for kids.

بنابراین این یک استراحت برای بچه ها است.

A break for kids in school during the school day, A break for kids in school during the

استراحت برای بچه ها در مدرسه در طول روز مدرسه، استراحت برای بچه ها در مدرسه در طول

school day.

روز مدرسه.

Favorite part of the day?

قسمت مورد علاقه روز؟

Recess.

استراحت. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

Being a preteen in an intensive university program has come with a unique set of challenges.

پیش‌نوجوانی بودن در یک برنامه دانشگاهی فشرده با مجموعه‌ای از چالش‌ها همراه است.

OKA Preteen.

OKA Preteen.

Do you know who they're describing?

آیا می دانید چه کسی را توصیف می کنند؟

A preteen?

یک نوجوان؟

Well, they're describing her because she graduated or is going to graduate at 12 years old, a

خوب، آنها او را به این دلیل توصیف می کنند که او در 12 سالگی فارغ التحصیل شده یا قرار است فارغ التحصیل شود، یک

teenager, teen.

نوجوان، نوجوان.

Teen is when you become 1313.

نوجوان زمانی است که 1313 می شوید.

OK, so 13 to 19.

خوب، پس 13 به 19.

You're a teenager, teenager because your age ends in teen 13/14/19.

شما یک نوجوان، نوجوان هستید، زیرا سن شما در نوجوانی 13/14/19 به پایان می رسد.

So preteen is right before you become a teenager.

بنابراین پیش از نوجوانی درست است.

So when you're 12, you're a preteen.

بنابراین وقتی 12 ساله هستید، یک پیش نوجوان هستید.

You're almost a teenager.

شما تقریباً یک نوجوان هستید.

So most likely it would be 11 to 12 years old.

بنابراین به احتمال زیاد 11 تا 12 سالگی خواهد بود .

Eleven to 12, you're a preteen.

11 تا 12، شما یک پیش نوجوان هستید.

And then once you hit 13, you're not a preteen, you're a teenager, a teenager.

و پس از آن که به 13 رسید، شما یک پیش نوجوان نیستید، شما یک نوجوان هستید، یک نوجوان.

So being a preteen, and then in an intensive university program, has come with a unique

بنابراین، دوران پیش از نوجوانی و سپس در یک برنامه فشرده دانشگاهی، با

set of challenges.

مجموعه‌ای از چالش‌ها همراه بوده است.

Patricia Dennis has dealt with preconceived notions, Preconceived.

پاتریشیا دنیس با عقاید از پیش تعیین شده سروکار داشته است ، Preconceived.

Preconceived means that it was conceived formed too early, too early because there wasn't

پیش فرض به این معنی است که خیلی زود تصور شده است، زیرا

enough thought or knowledge to form your opinion or your idea.

فکر یا دانش کافی برای شکل دادن به نظر یا ایده شما وجود نداشت.

So the notion here a preconceived notion.

بنابراین تصور در اینجا یک تصور از پیش ساخته شده است.

In this case, this is an expression.

در این مورد، این یک بیان است.

A preconceived notion and notion represents an idea or an opinion, an idea or opinion

یک تصور و تصور از پیش تعیین شده نشان دهنده یک ایده یا عقیده است، ایده یا نظری

that was formed too early.

که خیلی زود شکل گرفته است.

So you didn't take enough time, you didn't have enough knowledge, you didn't do enough

بنابراین شما زمان کافی را صرف نکردید، دانش کافی نداشتید،

research to form that opinion.

تحقیقات کافی برای شکل دادن به این نظر انجام ندادید.

So notion represents idea or opinion.

بنابراین مفهوم نشان دهنده ایده یا عقیده است.

So this young lady, this 12 year old, this preteen in university is dealing with a lot

بنابراین این خانم جوان، این دختر 12 ساله، این نوجوان پیش از نوجوانی در دانشگاه با افراد زیادی سر و کار دارد

of people who have preconceived notions.

که عقاید قبلی دارند.

So you can imagine if you were 2022 and you were walking down the hallway and you saw

بنابراین می توانید تصور کنید اگر سال 2022 بودید و در راهرو قدم می زدید و

a 12 year old in a university.

یک بچه 12 ساله را در دانشگاه می دیدید. به

Most likely you instantly have an opinion about that because you didn't take enough

احتمال زیاد شما فوراً در مورد آن نظر دارید زیرا

time to think about it or really consider it.

زمان کافی برای فکر کردن در مورد آن یا واقعاً در نظر گرفتن آن صرف نکرده اید.

So that might be your preconceived notion and expectations from others about how she

بنابراین این ممکن است تصور قبلی و انتظارات شما از دیگران در مورد نحوه

is going to look, talk and act based on her age.

ظاهر، صحبت و رفتار او بر اساس سنش باشد.

Now, this is something that non-native speakers have to deal with a lot, other people having

اکنون، این چیزی است که افراد غیر بومی باید با آن دست و پنجه نرم کنند، افراد دیگر

preconceived notions about their skills or abilities simply because they might have an

تصوراتی از قبل در مورد مهارت ها یا توانایی های خود دارند، صرفاً به این دلیل که ممکن است لهجه داشته باشند

accent or they might make a grammar mistake, right?

یا ممکن است اشتباه دستوری داشته باشند، درست است؟

Let's continue my advice.

بیایید به توصیه من ادامه دهیم.

This is coming from Patricia Dennis, the young lady.

این از پاتریشیا دنیس، بانوی جوان است.

My advice for people who are also young, gifted, smart, talented.

توصیه من برای افرادی که جوان، با استعداد، باهوش و با استعداد نیز هستند.

Don't let other people's expectations bring you down.

اجازه ندهید انتظارات دیگران شما را پایین بیاورد.

When something brings you down, it's bringing down your emotions.

وقتی چیزی شما را پایین می آورد، احساسات شما را پایین می آورد.

So it's taking you from positive emotions to more negative emotions.

بنابراین شما را از احساسات مثبت به احساسات منفی تر می برد.

And in this case, the something is other people's expectations.

و در این مورد، چیزی انتظارات دیگران است .

So Patricia Dennis is excited to be in school.

بنابراین پاتریشیا دنیس از حضور در مدرسه هیجان زده است.

She's happy, so she has positive emotion, but then she has to deal with these expectations

او خوشحال است، بنابراین احساسات مثبتی دارد، اما پس از آن باید با این انتظارات

and preconceived notions from her peers who really aren't her peers because they're 22

و تصورات از پیش ساخته شده از همسالانش که واقعاً همسالان او نیستند، کنار بیاید، زیرا آنها 22 ساله هستند

and she's 12, right?

و او 12 ساله، درست است؟

But they are her peers because they're in the same class, but it's a different situation

اما آنها همسالان او هستند زیرا در یک کلاس هستند، اما وضعیت متفاوت است

and that is bringing her down.

و او را پایین می آورد.

So taking her from excited and happy to not as happy.

بنابراین او را از هیجان زده و خوشحال به نه به عنوان خوشحال.

So this happens a lot.

بنابراین این اتفاق زیاد می افتد.

When something brings you down, you might say don't let that grammar mistake bring you

وقتی چیزی شما را پایین می آورد، ممکن است بگویید اجازه ندهید آن اشتباه گرامری شما را

down.

پایین بیاورد.

So you might be really enthusiastic about studying English, feeling really good about

بنابراین ممکن است در مورد مطالعه زبان انگلیسی واقعا مشتاق باشید، در مورد

your English level, and then you make a grammar mistake and your enthusiasm or your positive

سطح انگلیسی خود احساس خوبی داشته باشید، و سپس یک اشتباه گرامری مرتکب شوید و اشتیاق یا احساسات مثبت شما

feelings go down.

کاهش یابد.

Or you're trying to have a conversation with someone and you're really excited and they

یا سعی می کنید با یکی صحبت کنید و واقعا هیجان زده می شوید و می

say, I'm sorry, I can't understand you, and that comment brings you down.

گویند ببخشید نمی توانم شما را درک کنم و این نظر شما را پایین می آورد.

Or you're watching a movie and you were feeling really happy.

یا در حال تماشای یک فیلم هستید و واقعاً احساس خوشحالی می کنید .

But then the movie was sad and the movie brought you down.

اما بعد فیلم غمگین بود و فیلم شما را پایین آورد.

So took your emotions from positive to negative.

بنابراین احساسات خود را از مثبت به منفی تبدیل کنید.

That's when something brings you down.

آن وقت است که چیزی شما را پایین می آورد.

Let me write that.

بگذار آن را بنویسم.

So something brings you down, something brings you down.

بنابراین چیزی شما را پایین می آورد، چیزی شما را پایین می آورد.

The something takes you from positive to negative.

چیزی شما را از مثبت به منفی می برد.

And I'll put emotion because this really is about how you feel your emotions.

و من عواطف را قرار می‌دهم زیرا این واقعاً مربوط به این است که شما چگونه احساسات خود را احساس می‌کنید.

All right, let's continue on.

بسیار خب، بیایید ادامه دهیم.

The highlight of her university career so far was completing a 40 page thesis.

نقطه برجسته فعالیت دانشگاهی او تا کنون تکمیل یک پایان نامه 40 صفحه ای بود.

So here we have again 40 page.

بنابراین در اینجا ما دوباره 40 صفحه داریم.

But this is functioning as an adjective.

اما این به عنوان یک صفت عمل می کند.

So we don't have an S What if you took this information and you wrote it in a way that

پس ما S نداریم اگر این اطلاعات را بگیرید و طوری بنویسید که

40 page was not an adjective and it in fact had an S?

40 صفحه صفت نباشد و در واقع S داشته باشد؟

How would you change those?

چگونه آنها را تغییر می دهید؟

Hmm.

هوم

So I might say she completed.

بنابراین من ممکن است بگویم که او کامل شده است.

That's our verb here.

فعل ما اینجاست.

She completed a thesis that was 40 pages, 40 pages.

او پایان نامه ای را به پایان رساند که 40 صفحه، 40 صفحه بود.

Or simply you could say her thesis was 40 pages.

یا به سادگی می توانید بگویید پایان نامه او 40 صفحه بود.

Her thesis was 40 pages long, just like you would say my book that you're reading.

پایان نامه او 40 صفحه بود، درست مثل اینکه می گویید کتاب من که دارید می خوانید.

My book is 200 pages long.

کتاب من 200 صفحه است.

My book is 200 pages long.

کتاب من 200 صفحه است.

So in this case, this is not an adjective, it's a noun.

بنابراین در این مورد، این یک صفت نیست، یک اسم است.

So you add the S, the highlight.

بنابراین S، برجسته را اضافه می کنید.

This is the most memorable, the most important part, the highlight of something.

این به یاد ماندنی ترین، مهمترین بخش، برجسته ترین چیزی است.

So here's a fun for an expression you can complete.

بنابراین در اینجا یک سرگرمی برای بیانی است که می توانید کامل کنید.

The highlight of my last vacation was and then you can share the highlight.

نقطه برجسته آخرین تعطیلات من بود و سپس می توانید هایلایت را به اشتراک بگذارید.

But notice here what do you have was and then.

اما در اینجا توجه کنید که چه چیزی دارید و سپس.

This is a verb in ING.

این یک فعل در ING است.

So you might say was seeing, was meeting, was climbing, maybe you climbed a mountain,

بنابراین ممکن است بگویید که می‌دید، ملاقات می‌کرد، داشت بالا می‌رفت، شاید از کوهی بالا می‌رفتی، می‌خوردی

was eating, was what was taking.

، چیزی بود که می‌گرفت.

So notice our verb in ING.

بنابراین به فعل ما در ING توجه کنید.

So this is a fun expression.

بنابراین این یک بیان سرگرم کننده است.

Finish that in the comments below and I can't wait to hear what your highlight was of your

این را در نظرات زیر به پایان برسانید و من نمی‌توانم صبر کنم تا بشنوم نکته مهم شما در آخرین تعطیلات شما چه بوده است

last vacation.

.

And if you haven't been on a vacation in a long time, you can change this to weekend.

و اگر مدت زیادی است که به تعطیلات نرفته اید، می توانید این تعطیلات را به آخر هفته تغییر دهید.

The highlight of my weekend was, so feel free to change that if vacation is not relevant

نکته مهم آخر هفته من این بود، بنابراین اگر تعطیلات به شما مربوط نیست، راحت آن را تغییر دهید

to you.

.

So highlight most important or most memorable part, I'll write that for you.

بنابراین مهم ترین یا به یاد ماندنی ترین قسمت را برجسته کنید، آن را برای شما می نویسم.

Most important.

مهمترین.

Memorable.

بیاد ماندنی.

Important.

مهم.

Memorable.

بیاد ماندنی.

And remember the structure, the highlight of, and then whatever It is my last vacation.

و به یاد داشته باشید ساختار، برجسته، و پس از آن هر چه این آخرین تعطیلات من است.

Let's continue The highlight of her university career so far was completing a 40 page thesis

بیایید ادامه دهیم نقطه برجسته فعالیت دانشگاهی او تا کنون تکمیل یک پایان نامه 40 صفحه ای

on the relationship between handedness and functional activity in the cerebellum.

در مورد رابطه بین دستی و فعالیت عملکردی در مخچه بود.

The cerebellum is a part of your brain.

مخچه بخشی از مغز شماست.

I'll be honest, I don't know where the cerebellum is.

راستش را بخواهید، نمی دانم مخچه کجاست.

It's somewhere.

جایی است.

If you know where it is, you can share that in the comments.

اگر می دانید کجاست، می توانید آن را در نظرات به اشتراک بگذارید.

Or if you know what the cerebellum does, I'm not exactly sure because I am not a bioscientist

یا اگر می دانید مخچه چه کاری انجام می دهد، من دقیقاً مطمئن نیستم زیرا من یک زیست شناس

like this, 12 year old is.

اینطور نیستم، 12 ساله هستم.

But that's what she wrote her thesis on.

اما این چیزی است که او پایان نامه خود را در مورد آن نوشت.

Very advanced topic, isn't it?

موضوع بسیار پیشرفته است، اینطور نیست؟

The paper concluded that connectivity between the brain and hand is significantly different

این مقاله به این نتیجه رسید که ارتباط بین مغز و دست

for people who are righthanded versus those who are lefthanded.

برای افرادی که راست دست هستند و چپ دست ها به طور قابل توجهی متفاوت است.

That's very interesting because I am lefthanded.

این خیلی جالب است چون من چپ دست هستم.

You may not have known that about me, but I am lefthanded.

شاید شما این را در مورد من نمی دانستید، اما من چپ دست هستم.

What about you?

تو چطور؟

Are you righthanded or lefthanded?

راست دست هستی یا چپ دست؟ به

Most likely you're righthanded.

احتمال زیاد شما راست دست هستید

Most people are.

اکثر مردم هستند.

But where are my fellow lefties out there?

اما دوستان چپ من کجا هستند؟

Share in the comments and notice I am righthanded.

در نظرات به اشتراک بگذارید و متوجه شوید که من راست دست هستم.

I am lefthanded.

من چپ دست هستم

I am righthanded.

من راست دستم

So that's what you can say.

پس این چیزی است که می توانید بگویید.

I am righthanded.

من راست دستم

I am lefthanded.

من چپ دست هستم

You can also say I'm a lefty.

شما همچنین می توانید بگویید من چپ هستم.

This is the casual way of saying lefthanded.

این روش معمولی گفتن چپ دست است.

I'm a lefty.

من چپ هستم

It's a very casual way of saying it's not slang.

این یک روش بسیار معمولی برای گفتن این است که عامیانه نیست.

It's just casual.

این فقط اتفاقی است.

I'm a lefty.

من چپ هستم

Or I guess you can say I'm a righty.

یا حدس می زنم می توانید بگویید من یک حق هستم.

I've never said that because I'm not a righty.

من هرگز این را نگفته ام زیرا من یک حق شناس نیستم.

I'm a lefty.

من چپ هستم

I'm a righty.

من یک حق هستم

I'm a lefty.

من چپ هستم

What about you?

تو چطور؟

Are you a righty or a lefty?

راستی هستی یا چپ؟

You can put that in the comments.

می توانید آن را در نظرات قرار دهید.

All right, righthanded and left-handed.

خیلی راست، راست دست و چپ دست. مادرش گفت

When she's not researching or writing about the brain, Patricia Dennis is a very good

وقتی پاتریشیا دنیس در مورد مغز تحقیق نمی‌کند یا نمی‌نویسد، ویولونیست بسیار خوبی است

violinist, her mom said.

.

Wow, she's also a violinist.

وای او هم یک ویولونیست

That's impressive.

این قابل توجه است.

She also loves playing with her cats and binge watching TV shows.

او همچنین عاشق بازی با گربه هایش و تماشای برنامه های تلویزیونی است.

Binge binge binge watching, Binge watching.

افراط در تماشای افراطی، تماشای افراطی.

When you binge watch, it means you watch many, many, many episodes at one time.

وقتی به تماشای افراطی می‌پردازید، به این معنی است که شما اپیزودهای زیادی را در یک زمان تماشا می‌کنید.

So you don't just watch one episode.

بنابراین شما فقط یک قسمت را تماشا نمی کنید.

You watch 10 episodes or five episodes.

شما 10 قسمت یا پنج قسمت می بینید.

You binge watch.

تو ساعت مچی

You watch many watch many.

شما خیلی ها را تماشا می کنید.

So do you ever binge watch my lessons instead of just watching one lesson and then you go

بنابراین آیا تا به حال به جای اینکه فقط یک درس را تماشا کنید، درس های من را تماشا می کنید و سپس به

do something else?

انجام کار دیگری می روید؟

Or do you sit here and watch again and another lesson and a different lesson and another

یا اینجا می نشینی و دوباره نگاه می کنی و یک درس دیگر و یک درس دیگر و یک

lesson?

درس دیگر؟

Do you binge watch the lessons?

آیا به طور افراطی دروس را تماشا می کنید؟

That would be a compliment.

این یک تعریف خواهد بود.

If you do so, let me know.

اگر این کار را کردید به من اطلاع دهید.

And she's interested in continuing her research on functional activity in the cerebellum somewhere

و او علاقه مند به ادامه تحقیقات خود در مورد فعالیت عملکردی در مخچه در جایی

in the brain.

در مغز است.

And notice here to be.

و توجه کنید که اینجا باشید.

Interested in this is such a common expression in English, but I still see so many mistakes

علاقه به این یک عبارت رایج در انگلیسی است، اما من هنوز اشتباهات زیادی را

with this from my advanced students.

در این مورد از دانش آموزان پیشرفته خود می بینم.

They either forget the fact that there is the verb to be with this expression, or they

آنها یا این واقعیت را فراموش می کنند که با این عبارت فعل to be وجود دارد، یا

put interesting instead of interested, or they forget the preposition in, and if you

به جای علاقه مندی، جالب قرار می دهند، یا حرف اضافه را فراموش می کنند، و اگر

have a verb that follows it, the verb needs to be an ING.

فعل دنبال آن باشد، فعل باید ING باشد.

So let's take a moment to practice this, because it's such a common expression in English to

پس بیایید یک لحظه برای تمرین این کار وقت بگذاریم، زیرا این یک عبارت رایج در زبان انگلیسی است که باید

be interested in.

به آن علاقه

And then you can have a noun or a gerund you might say.

داشت .

What's something that you're interested in.

چیزی که به آن علاقه دارید.

Share that in the comments.

آن را در نظرات به اشتراک بگذارید.

I'm interested in finding out where this cerebellum is.

من علاقه مندم که بفهمم این مخچه کجاست.

I'm interested in learning more about the cerebellum.

من علاقه مند هستم در مورد مخچه بیشتر بدانم .

I'm going to say that in learning more about the cerebellum to be, this is my verb to be

من می خواهم بگویم که برای یادگیری بیشتر در مورد مخچه بودن، این فعل من است که

interested always with Ed.

همیشه با اد علاقه مند شوم.

This does not change in and then because I have a verb.

این در و سپس تغییر نمی کند زیرا من یک فعل دارم.

It's ING now.

الان ING است.

Maybe this was two years ago.

شاید این دو سال پیش بود.

02 years ago I was interested in learning more about the cerebellum because your verb

02 سال پیش من علاقه مند به یادگیری بیشتر در مورد مخچه بودم زیرا فعل

to be is now in the past, but notice nothing else changes.

to be شما اکنون در گذشته است، اما متوجه تغییر هیچ چیز دیگری نمی شوید.

So to take some time, share something that you're interested in in the comments below

بنابراین برای کمی وقت گذاشتن، چیزی که به آن علاقه دارید را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید

because I see so many mistakes with this very common expression, let's continue.

زیرا من اشتباهات زیادی در این عبارت بسیار رایج می بینم، اجازه دهید ادامه دهیم. او گفت،

I'll probably pick it back up when I have my own lab and I can get people to also do

احتمالاً زمانی که آزمایشگاه خودم را داشته باشم، دوباره آن را برمی‌گردانم و می‌توانم از مردم هم بخواهم

it with me because I'll be in charge, she said.

این کار را با من انجام دهند، زیرا من مسئول آن خواهم بود .

Now when you have quotations, you know it is a person talking and they're reporting

حالا وقتی نقل قول دارید، می‌دانید که شخصی صحبت می‌کند و

that person's speech.

صحبت‌های آن شخص را گزارش می‌کند.

So these are the words of our 12 year old college graduate.

پس اینها سخنان دانش آموخته 12 ساله ماست .

I'll probably probably means 80% sure, definitely is more 100%.

احتمالاً منظورم 80٪ مطمئن است، قطعاً 100٪ بیشتر است.

I'll absolutely 100% but probably is 80%, maybe is 50%.

من کاملاً 100% خواهم بود اما احتمالاً 80% است، شاید 50%.

So this is about 80 percent, 80% certain.

بنابراین این حدود 80 درصد، 80 درصد قطعی است.

I'll probably pick it back up.

احتمالاً آن را پس خواهم گرفت.

When you pick it back up, it means you continue, you continue doing something you previously

وقتی آن را پشتیبان می گیرید، به این معنی است که ادامه می دهید، به انجام کاری که قبلا

did.

انجام می دادید ادامه می دهید.

Now, we generally use this for activities, sports, hobbies, and in this case, a research

در حال حاضر، ما به طور کلی از این برای فعالیت ها، ورزش، سرگرمی ها، و در این مورد، یک

interest.

علاقه تحقیقاتی استفاده می کنیم.

Because she's talking about her research, I'll pick it back up, which implies she's

از آنجا که او در مورد تحقیقات خود صحبت می کند، من آن را پشتیبان می گیرم، که به این معنی است که او در

not doing the research right now, but she's going to start doing it again.

حال حاضر تحقیق را انجام نمی دهد، اما او دوباره شروع به انجام آن خواهد کرد.

So when you continue doing something you previously did, so you do something, there's a break,

بنابراین، وقتی به انجام کاری که قبلا انجام داده‌اید ادامه می‌دهید، بنابراین کاری را انجام می‌دهید، یک وقفه وجود دارد، آن را انجام

you don't do it, and then you do it again, that's pick it back up, Okay.

نمی‌دهید، و سپس آن را دوباره انجام می‌دهید، این یعنی آن را دوباره انتخاب کنید، بسیار خوب.

So let's say, let me write this first.

پس بیایید بگوییم، اجازه دهید اول این را بنویسم.

Start doing something again that you previously did.

دوباره کاری را که قبلا انجام می دادید شروع کنید .

So let's say you played guitar or soccer, whatever you'd like when you were 16.

بنابراین فرض کنید در ۱۶ سالگی گیتار یا فوتبال می‌نواختید، هر آنچه که دوست دارید

OK, 16 maybe to 18 years old and then 18 to 22, no activities.

.

You were focused on your school and you didn't do any activities other than your school.

شما روی مدرسه خود متمرکز بودید و به غیر از مدرسه فعالیت دیگری انجام نمی دادید.

But then 22, you graduate, so 23.

اما پس از 22 سالگی، شما فارغ التحصیل می شوید، پس 23.

Now you can say I think I'll pick guitar back up again or I think I'll pick soccer back

حالا می توانید بگویید فکر می کنم دوباره گیتار را برمی دارم یا فکر می کنم دوباره فوتبال را پشتیبان خواهم گرفت

up again, back up again.

.

So you're just going to continue doing it.

بنابراین شما فقط به انجام آن ادامه می دهید.

I'll probably pick it back up when I have my own lab.

احتمالاً وقتی آزمایشگاه خودم را داشته باشم دوباره آن را برمی گردانم .

So what about you?

درمورد شما چطور؟

Is there an activity you did?

فعالیتی هست که انجام دادی؟

It could be a sports, it could be a hobby, maybe learning a language other than English

این می تواند یک ورزش باشد، می تواند یک سرگرمی باشد، شاید یادگیری زبانی غیر از انگلیسی

as well.

نیز باشد.

And then you did it for a while, you stopped and now is there anything that you're considering

و سپس برای مدتی این کار را انجام دادید، متوقف شدید و اکنون آیا چیزی وجود دارد که در نظر دارید

picking back up, starting to do again?

دوباره آن را انتخاب کنید و دوباره آن را شروع کنید؟

Share that in the comments as well.

آن را نیز در نظرات به اشتراک بگذارید. او گفت،

I'll probably pick it back up when I have my own lab and I can get people to also do

احتمالاً زمانی که آزمایشگاه خودم را داشته باشم، دوباره آن را برمی‌گردانم و می‌توانم از مردم هم بخواهم

it with me because I'll be in charge, she said.

این کار را با من انجام دهند، زیرا من مسئول آن خواهم بود .

12 years old and already wanting to be the boss.

12 ساله و در حال حاضر می خواهم رئیس باشم.

I like that I'll be in charge.

من دوست دارم که من مسئول باشم.

To be in charge means that you're in control, you're responsible.

مسئول بودن به این معنی است که شما در کنترل هستید، شما مسئول هستید.

So you could say I'm in charge of this project.

بنابراین می توان گفت من مسئول این پروژه هستم.

So you're in control.

بنابراین شما در کنترل هستید.

It's your responsibility.

این مسئولیت شماست

And sometimes you might call a store because you had a bad experience, a bad customer experience.

و گاهی اوقات ممکن است با یک فروشگاه تماس بگیرید زیرا یک تجربه بد، یک تجربه مشتری بد داشته اید.

And you say, I want to talk to someone who's in charge, who's in charge here, You want

و شما می گویید، من می خواهم با کسی صحبت کنم که مسئول است، که اینجا مسئول است، شما می خواهید

to talk to the manager, the person responsible.

با مدیر، فرد مسئول صحبت کنید.

So you might say that who's in charge of this store or this project And then someone might

بنابراین ممکن است بگویید که چه کسی مسئول این فروشگاه یا این پروژه است و بعد ممکن است کسی

say I'm in charge, how can I help you Sir?

بگوید من مسئول هستم، چگونه می توانم به شما کمک کنم آقا؟

And hopefully there won't be too much of an issue and that's the end of our article.

و امیدواریم که مشکل زیادی وجود نداشته باشد و این پایان مقاله ما است.

Very inspiring to hear about a 12 year old university graduate.

شنیدن در مورد یک دانش آموخته 12 ساله دانشگاه بسیار الهام بخش است .

So now what I'll do is I will go to the top and I'll read the article from start to finish

بنابراین اکنون کاری که من انجام خواهم داد این است که به بالا می روم و مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم

and this time you can focus on my pronunciation.

و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

A 12 year old girl from Ottawa is making history as Canada's youngest ever university graduate.

دختری 12 ساله از اتاوا به عنوان جوان ترین فارغ التحصیل دانشگاه کانادا در حال ثبت تاریخ است.

Athea Grace Patricia Dennis is not your typical 12 year old.

آتیا گریس پاتریشیا دنیس، نوجوان 12 ساله معمولی شما نیست .

She's a child prodigy who's about to become the youngest Canadian to ever graduate from

او یک کودک اعجوبه است که در شرف تبدیل شدن به جوانترین کانادایی است که از دانشگاه فارغ التحصیل شده است

university.

.

With a bachelor's degree in Biomedical Science.

با مدرک لیسانس در علوم زیست پزشکی.

She started the program when she was 9, at a time when most of her peers were playing

او این برنامه را از 9 سالگی شروع کرد، در زمانی که اکثر همسالانش

games at recess.

در تعطیلات مشغول بازی بودند.

Being a preteen in an intensive university program has come with a unique set of challenges.

پیش‌نوجوانی بودن در یک برنامه دانشگاهی فشرده با مجموعه‌ای از چالش‌ها همراه است.

Patricia Dennis has dealt with preconceived notions and expectations from others about

پاتریشیا دنیس با تصورات و انتظارات از پیش ساخته شده از دیگران در مورد

how she is going to look, talk and act based on her age.

نحوه ظاهر، صحبت و رفتارش بر اساس سنش سروکار داشته است. او گفت

My advice for people who are also young, gifted, smart, talented, don't let other people's

توصیه من به افرادی که جوان، با استعداد، باهوش، با استعداد نیز هستند، اجازه ندهید

expectations bring you down, she said.

انتظارات دیگران شما را پایین بیاورد.

The highlight of her university career so far was completing a 40 page thesis on the

نقطه برجسته فعالیت دانشگاهی او تا کنون تکمیل یک پایان نامه 40 صفحه ای در مورد

relationship between handedness and functional activity in the cerebellum.

رابطه بین دستی و فعالیت عملکردی در مخچه بود.

The paper concluded that connectivity between the brain and hand is significantly different

این مقاله به این نتیجه رسید که ارتباط بین مغز و دست

for people who are righthanded versus those who are lefthanded.

برای افرادی که راست دست هستند و چپ دست ها به طور قابل توجهی متفاوت است. مادرش گفت

When she's not researching or writing about the brain, Patricia Dennis is a very good

وقتی پاتریشیا دنیس در مورد مغز تحقیق نمی‌کند یا نمی‌نویسد، ویولونیست بسیار خوبی است

violinist, her mom said.

.

She also loves playing with her cats and binge watching TV shows with her family, and she's

او همچنین عاشق بازی با گربه‌هایش و تماشای برنامه‌های تلویزیونی با خانواده‌اش است و

interested in continuing her research on functional activity in the cerebellum.

علاقه‌مند است تحقیقات خود را در مورد فعالیت عملکردی مخچه ادامه دهد. او گفت،

I'll probably pick it back up when I have my own lab and I can get people to also do

احتمالاً زمانی که آزمایشگاه خودم را داشته باشم، دوباره آن را برمی‌گردانم و می‌توانم از مردم هم بخواهم

it with me because I'll be in charge, she said.

این کار را با من انجام دهند، زیرا من مسئول آن خواهم بود .

Amazing job with that article.

کار شگفت انگیز با آن مقاله

Now we're going to move on to the next article.

اکنون به سراغ مقاله بعدی می رویم. با

Feel free to take a pause, get a cup of tea if you like and let's continue on 1st.

خیال راحت کمی مکث کنید، اگر دوست دارید یک فنجان چای بخورید و بیایید در اول ادامه دهیم.

I'll read the headline.

تیتر رو میخونم

Ben Robert Smith.

بن رابرت اسمیت.

How decorated soldiers defamation case has rocked Australia.

چگونه پرونده افترای سربازان تزئین شده استرالیا را تکان داده است.

So this man is Ben.

پس این مرد بن است.

Robert Smith.

رابرت اسمیت. به

Notice this.

این توجه کنید.

His name ends in an S Roberts, but the second part of his last name starts in an S So in

نام او به S Roberts ختم می شود، اما قسمت دوم نام خانوادگی او با S شروع می شود بنابراین در

this case you only pronounce 1 S Robert Smith, Robert Smith.

این مورد شما فقط 1 S رابرت اسمیت، رابرت اسمیت را تلفظ می کنید.

If it were just Roberts, you would pronounce the S or just Smith, of course S but together.

اگر فقط رابرتز بود، S یا فقط اسمیت را تلفظ می کردید، البته S اما با هم.

Robert Smith.

رابرت اسمیت.

Ben Robert Smith.

بن رابرت اسمیت.

This man is Ben Robert Smith.

این مرد بن رابرت اسمیت است. به

Notice these medals on his suit jacket.

این مدال ها روی کت کت و شلوار او توجه کنید.

This is what it means by decorated soldier.

این همان معنای سرباز تزئین شده است.

If you say that a soldier is decorated, it means that they have been awarded medals for

اگر می گویید سربازی مدال گرفته است یعنی به دلایل مختلف مدال گرفته اند

various reasons.

.

So that's what decorated means.

پس تزیین یعنی همین.

It's really used in a military context.

واقعاً در زمینه نظامی استفاده می شود.

Now, what is a defamation case?

حال، پرونده افترا چیست؟

We're talking about a legal case.

ما در مورد یک پرونده حقوقی صحبت می کنیم.

Defamation is the action of damaging someone's reputation, and that's done by either writing

هتک حرمت عملی است برای آسیب رساندن به آبروی یک نفر ، و این کار با نوشتن

or saying bad things about that person.

یا گفتن بدگویی در مورد آن شخص انجام می شود.

But the important thing is that those things are not true.

اما مهم این است که آن چیزها درست نیست.

So apparently the media said bad things about Ben Robert Smith and they ruined his reputation.

بنابراین ظاهرا رسانه ها در مورد بن رابرت اسمیت چیزهای بدی گفتند و آبروی او را بردند.

So he's suing them.

بنابراین از آنها شکایت می کند.

So someone said bad things about Ben Robert Smith that damaged his reputation, but those

بنابراین شخصی در مورد بن رابرت اسمیت چیزهای بدی گفت که به اعتبار او لطمه زد، اما این

things are not true, so he is suing them.

چیزها درست نیست، بنابراین او از آنها شکایت می کند.

I'm suing you for defamation.

من از شما به خاطر افترا شکایت می کنم.

So if you said Jennifer is the worst teacher in the entire world and that ruined my reputation,

بنابراین اگر می‌گویید جنیفر بدترین معلم کل دنیاست و آبروی من را خراب کرد،

I could sue you for defamation.

می‌توانم از شما به خاطر افترا شکایت کنم.

So don't say that.

پس اینو نگو

Hopefully you don't think that.

امیدوارم اینطور فکر نکنی

Now how this defamation case has rocked Australia.

حالا چگونه این پرونده افترا استرالیا را تکان داده است.

What does it mean to rock Australia?

تکان دادن استرالیا به چه معناست؟

When something rocks someone or a group such as the population of Australia, it means it

وقتی چیزی کسی یا گروهی مانند جمعیت استرالیا را تکان می دهد ، به این معنی است که

shocks them.

آنها را شوکه می کند.

So this defamation case has shocked Australia.

بنابراین این پرونده افترا استرالیا را شوکه کرده است.

Let's continue on and find out why this case has rocked Australia for months on end.

بیایید ادامه دهیم و دریابیم که چرا این پرونده چندین ماه است که استرالیا را تکان داده است.

Australia's most decorated living soldier.

آراسته ترین سرباز زنده استرالیا.

So remember I said decorated represents these medals.

پس به یاد داشته باشید که گفتم تزئین نشان دهنده این مدال ها است.

So he has the most medals of any living soldier.

بنابراین او بیشترین مدال را در بین هر سرباز زنده دارد.

So he sat stoically in a Sydney courtroom.

بنابراین او در دادگاه سیدنی رواقیانه نشست.

Let's stop here because there are a few things I want to review.

بیایید در اینجا توقف کنیم زیرا چند چیز وجود دارد که می خواهم مرور کنم.

Let's take a look at this for months on end, four months.

بیایید ماه ها، چهار ماه به این موضوع نگاهی بیندازیم .

Now we could just say four months and it would be completely correct.

حالا فقط می‌توانیم بگوییم چهار ماه و کاملاً درست است.

When you add on end, it simply stresses the continuation.

وقتی اضافه می کنید، به سادگی بر ادامه تاکید می کند.

So to emphasize or to stress continuation, emphasize continuation.

پس برای تاکید یا تاکید بر ادامه، بر ادامه تاکید کنید.

So let's say I've been having issues with my computer.

بنابراین بیایید بگوییم که من با کامپیوترم مشکل داشتم . می

I could say my computer has been freezing for months on end.

توانم بگویم کامپیوتر من ماه هاست که یخ زده است.

When I add on end, it just lets you know it didn't just happen once or twice.

وقتی اضافه می‌کنم، فقط به شما اجازه می‌دهد بدانید که فقط یک یا دو بار اتفاق نیفتاده است.

It's been happening continuously.

به طور مداوم در حال وقوع است.

So you can add that for months, for days, for weeks, for hours, whatever time reference

بنابراین می‌توانید آن را برای ماه‌ها، روزها، هفته‌ها، ساعت‌ها، هر مرجع زمانی که می‌خواهید اضافه کنید

you would like.

.

And notice because we have 4:00 and then our time reference.

و توجه کنید زیرا ما ساعت 4:00 و سپس مرجع زمان خود را داریم.

This is a keyword for the present perfect or the present perfect continuous for months

این یک کلمه کلیدی برای زمان حال کامل یا حال کامل استمراری برای ماه ها

on end.

متوالی است.

Australia's most decorated living soldier sat stoically.

آراسته ترین سرباز زنده استرالیا رواقیانه نشسته بود.

This is a great adverb and it means without showing your feelings, especially when something

این یک قید عالی است و به معنای بدون نشان دادن احساسات شما است، به خصوص وقتی اتفاق

bad happens to you.

بدی برای شما می افتد.

So let's say that someone delivers some terrible news to me and as they delivered the news,

بنابراین بیایید بگوییم که شخصی اخبار وحشتناکی را به من ارائه می دهد و همانطور که آنها این خبر را ارائه کردند،

I just OK, thank you for sharing.

من فقط خوب هستم، از شما برای به اشتراک گذاری متشکرم.

I understand that would be a stoic reaction.

من می دانم که این یک واکنش رواقی خواهد بود.

I reacted stoically.

من استقوائی واکنش نشان دادم.

But if I went, no.

ولی اگه رفتم نه

Why?

چرا؟

Why, why why?

چرا چرا چرا؟

And I reacted very emotionally.

و من خیلی احساسی واکنش نشان دادم.

That's the opposite of stoically.

این برعکس رواقی است.

So he sat stoically in a Sydney courtroom as dozens of witnesses accused him of war

بنابراین او در دادگاه سیدنی رواقیانه نشست و ده ها شاهد او را به

crimes, bullying peers and assaulting his mistress.

جنایات جنگی، قلدری به همسالانش و تعرض به معشوقه اش متهم کردند.

OK, so different people.

خوب، افراد متفاوتی هستند.

Dozens of.

ده ها.

So of course, one dozen is 12/12.

پس مسلماً یک دوجین 12/12 است.

I hope you know that one dozen equals 12.

امیدوارم بدانید که یک دوجین برابر با 12 است.

It's a very common measurement because things like eggs come in a dozen, a dozen eggs, 12

این یک اندازه گیری بسیار رایج است زیرا چیزهایی مانند تخم مرغ در یک دوجین، یک دوجین تخم مرغ، 12

eggs, a dozen buns, 12 buns.

تخم مرغ، یک دوجین نان، 12 نان وجود دارد.

So it's a common quantity, a dozen.

بنابراین یک مقدار رایج است، یک دوجین.

So this is dozens of so it would be 24 or 36.

بنابراین، این ده ها مورد است، بنابراین می شود 24 یا 36.

Just more than 12.

فقط بیش از 12.

So a lot of people, a lot of people accused him, this decorated soldier, of these terrible

بنابراین بسیاری از مردم، افراد زیادی او را، این سرباز تزئین شده، را به این

things, war crimes, bullying peers and assaulting his mistress.

چیزهای وحشتناک، جنایات جنگی، قلدری به همسالانش و حمله به معشوقه اش متهم کردند.

But Ben, Robert Smith was not the one on trial, so he was not officially accused of these

اما بن، رابرت اسمیت کسی نبود که محاکمه می شد، بنابراین او رسما به این جنایات متهم نشد

crimes.

.

Because remember, in the headline he This man was actually suing someone else for defamation.

زیرا به یاد داشته باشید، در عنوان او این مرد در واقع از شخص دیگری به خاطر افترا شکایت کرده بود.

But instead, now people are accusing him of all of these crimes.

اما در عوض، اکنون مردم او را به همه این جنایات متهم می کنند.

And that probably explains why this case has rocked Australia.

و این احتمالاً توضیح می دهد که چرا این پرونده استرالیا را تکان داده است.

Now you can download the lesson PDF that summarizes all the notes from this lesson.

اکنون می توانید پی دی اف درس را دانلود کنید که خلاصه ای از نکات این درس است. برای دانلود آن

Just look in the description below or in the comments section for the link to download

کافیست در توضیحات زیر یا در قسمت نظرات لینک دانلود را مشاهده کنید

it.

. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

The 44 year old had brought the case, so notice the past perfect.

44 ساله پرونده را آورده بود، پس به گذشته بی نقص توجه کنید.

He had brought the case before he was accused of war crimes.

او قبل از متهم شدن به جنایات جنگی این پرونده را مطرح کرده بود .

So remember the past perfect is used for a past action before another past action, past

بنابراین به یاد داشته باشید که گذشته کامل برای یک عمل گذشته قبل از یک عمل گذشته دیگر، یک

action before another past action.

عمل گذشته قبل از یک عمل گذشته دیگر استفاده می شود.

So I'll write out that full sentence he had.

بنابراین من آن جمله کامل او را می نویسم.

He had brought the case.

پرونده را آورده بود.

When you bring a case to the criminal justice system, it just means you start or initiate

هنگامی که شما پرونده ای را به سیستم عدالت کیفری می آورید ، فقط به این معنی است که یک روند قانونی را شروع کرده اید یا شروع می کنید

a legal process.

.

He had brought the case, the defamation case, before he was accused of war crimes.

او قبل از اینکه متهم به جنایات جنگی شود، پرونده را مطرح کرده بود، پرونده افترا.

So remember we have the past perfect, past perfect, and then this is the older action

بنابراین به یاد داشته باشید که ما گذشته کامل، گذشته کامل، و سپس این عمل قدیمی تر است

and then we have the past simple for the newer action.

و سپس ما گذشته ساده برای عمل جدیدتر داریم .

But they are both past actions.

اما هر دوی آنها اعمال گذشته هستند. این مرد

The 44 year old had brought the case, suing 3 Australian newspapers over a series of articles

44 ساله این پرونده را مطرح کرده بود و از 3 روزنامه استرالیایی به دلیل مجموعه ای از مقالات

in 2018 which he says defamed him.

در سال 2018 شکایت کرده بود که به گفته او باعث بدنامی او شده است.

So this is the verb form.

پس این شکل فعل است.

Remember before we had defamation, which is a noun.

به یاد داشته باشید قبل از اینکه ما افترا داشتیم که یک اسم است.

But here to defame someone, that's the verb form.

اما اینجا برای بدنام کردن کسی، این شکل فعل است.

So the verb form is to defame someone to defame.

بنابراین شکل فعل به بدنامی برای افترا کردن است.

So the media defamed him.

بنابراین رسانه ها او را بدنام کردند.

You defamed me when you said I was the world's worst teacher.

وقتی گفتی بدترین معلم دنیا هستم مرا بدنام کردی .

So I'm suing you.

پس من ازت شکایت میکنم

Don't worry, I won't do that, he argues.

او استدلال می کند نگران نباشید، من این کار را نمی کنم.

They ruined his life by painting him as a callous man.

آنها با ترسیم او به عنوان یک مرد بی احساس زندگی او را تباه کردند .

So you can paint someone as something.

بنابراین شما می توانید کسی را به عنوان چیزی نقاشی کنید.

And that's just another way of saying to describe someone as she described me as the world's

و این فقط راه دیگری برای توصیف کسی است که او من را به عنوان

best teacher.

بهترین معلم جهان توصیف کرد.

Oh, I thank you so much.

اوه، خیلی ممنونم

She painted me as the world's best teacher.

او مرا به عنوان بهترین معلم جهان معرفی کرد.

So when you paint someone, as, you don't just say Jennifer's the world's best teacher, you

بنابراین وقتی کسی را نقاشی می‌کنید، به عنوان، فقط نمی‌گویید جنیفر بهترین معلم جهان است،

usually give examples.

معمولاً مثال می‌زنید.

You tell a story.

شما یک داستان بگویید.

Just like when you paint a picture, you don't just put one BLOB, You put a lot of detail

درست مانند زمانی که یک تصویر را نقاشی می کنید، فقط یک BLOB قرار نمی دهید، جزئیات زیادی را

on that picture.

روی آن تصویر قرار می دهید.

So you provide details, informations, examples, a story to describe someone.

بنابراین شما جزئیات، اطلاعات، مثال ها، داستانی را برای توصیف کسی ارائه می دهید.

So the media painted him as a callous man.

بنابراین رسانه ها او را مردی بی عاطفه معرفی کردند.

What is this adjective callous?

این صفت بی رحم چیست؟

He's very callous.

او خیلی بی عاطفه است.

When someone is callous, it means they are unkind, cruel, and they don't have any sympathy

وقتی کسی سنگدل است، به این معنی است که او نامهربان، ظالم است و هیچ احساس دلسوزی

or feelings for others.

یا احساسی نسبت به دیگران ندارد.

So it's a negative adjective.

پس صفت منفی است.

So let's say I shared some very bad news with you.

بنابراین بیایید بگوییم که من یک خبر بسیار بد را با شما به اشتراک گذاشتم .

I told you that a family member died and you said, let's get some pizza, I might say.

بهت گفتم یکی از اعضای خانواده فوت کرد و تو گفتی بیا پیتزا بگیریم شاید بگم.

Well, that was very callous.

خب خیلی بی رحمانه بود

That was very unkind.

این خیلی نامهربان بود

You didn't even offer any sympathy to this.

شما حتی به این موضوع همدردی نکردید.

You just wanted pizza.

فقط پیتزا میخواستی

So that was very callous.

پس خیلی بی رحمانه بود.

He's so callous.

اون خیلی بی احساسه

So the media painted him as a callous man who had broken the moral and legal rules of

بنابراین رسانه ها او را مردی بی عاطفه معرفی کردند که قوانین اخلاقی و قانونی جنگ را زیر پا گذاشته است

war.

.

Notice our past Perfect again, a past action before another past action.

دوباره به گذشته پرفکت ما توجه کنید، یک عمل گذشته قبل از یک عمل گذشته دیگر.

So maybe this is the older past action.

بنابراین شاید این اقدام گذشته قدیمی تر باشد.

So the newer past action could have been.

بنابراین اقدام گذشته جدیدتر می توانست باشد.

He had broken the legal rules of war before he met Queen Elizabeth, because up here they

او قبل از ملاقات با ملکه الیزابت قوانین قانونی جنگ را زیر پا گذاشته بود ، زیرا اینجا

have him with Queen Elizabeth.

او را با ملکه الیزابت دارند.

So this is a past action.

بنابراین این یک اقدام گذشته است.

It's already in the past, but we're talking about a past action before this, this past

قبلاً در گذشته است، اما ما در مورد یک عمل گذشته قبل از این، این

action.

عمل گذشته صحبت می کنیم.

So he had.

بنابراین او داشت.

I'll write that again for you so you can practice.

آن را دوباره برای شما می نویسم تا بتوانید تمرین کنید.

He had broken the moral rules of war before he met Queen Elizabeth.

او قبل از ملاقات با ملکه الیزابت قوانین اخلاقی جنگ را زیر پا گذاشته بود .

So remember this is the older action and this is the newer action, but they are both past.

پس به یاد داشته باشید که این عمل قدیمی‌تر و این عمل جدیدتر است، اما هر دو گذشته هستند.

Actions.

اقدامات.

Disgracing his country in the process.

رسوایی کشورش در این روند.

Let's take a look at disgrace.

بیایید نگاهی به رسوایی بیندازیم.

This is a verb, and this is when you make people stop respecting you or your family

این یک فعل است، و این زمانی است که

team, your company, by doing something very bad or wrong.

با انجام یک کار بسیار بد یا اشتباه باعث می‌شوید که مردم به شما یا تیم خانواده‌تان، شرکتتان احترام نگذارند.

So remember, before this case he was a beloved decorated soldier in Australia.

بنابراین به یاد داشته باشید، قبل از این مورد، او یک سرباز محبوب در استرالیا بود.

But then it came to light that he had done all these terrible things, so now he has embarrassed

اما بعد معلوم شد که او همه این کارهای وحشتناک را انجام داده است، بنابراین اکنون کشورش را شرمنده کرده است

his country.

.

He's disgraced his country, disgracing his country in the process.

او کشورش را رسوا کرده است، در این روند کشورش را رسوا کرده است.

Before we move on, I just want to see if you're enjoying this lesson and if you enjoy learning

قبل از اینکه ادامه دهیم، فقط می خواهم ببینم آیا از این درس لذت می برید و آیا از یادگیری

advanced vocabulary and grammar in this very natural way.

لغات پیشرفته و گرامر به این روش بسیار طبیعی لذت می برید.

If you do, then I want to tell you about the Finally Fluent Academy.

اگر این کار را می کنید، پس می خواهم در مورد آکادمی در نهایت روان به شما بگویم.

This is my premium training program where we study native English speakers in the real

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن افراد انگلیسی بومی را در

world, TV, movies, YouTube and the news so you can improve your listening skills.

دنیای واقعی، تلویزیون، فیلم، یوتیوب و اخبار مطالعه می کنیم تا بتوانید مهارت های شنیداری خود را بهبود بخشید.

Add advanced vocabulary, advanced grammar, correct pronunciation to your speech to help

واژگان پیشرفته، گرامر پیشرفته، تلفظ صحیح را به گفتار خود اضافه کنید تا به

you become fluent in only 90 days and you'll have me as your personal coach so you can

شما کمک کند تنها در 90 روز مسلط شوید و من را به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت، بنابراین می توانید

look in the description below for information on how to join.

برای اطلاعات در مورد نحوه پیوستن به توضیحات زیر نگاه کنید .

Now let's continue.

حالا بیایید ادامه دهیم.

But the media outlets say they reported the truth and have set out to prove it.

اما رسانه ها می گویند حقیقت را گزارش کرده اند و برای اثبات آن تلاش کرده اند.

Let's take a look at this.

بیایید نگاهی به این بیندازیم.

To set out to do something, in this case to prove it.

تصمیم گرفتن برای انجام کاری، در این مورد برای اثبات آن.

What's the int?

اینت چیه؟

Remember that It is that this decorated soldier did commit all these things that they said.

به یاد داشته باشید که این سرباز تجلیل شده تمام این چیزهایی را که آنها گفته اند انجام داده است.

So there is no defamation because it's true.

بنابراین هیچ توهینی وجود ندارد زیرا حقیقت دارد.

That's what they want to set out to prove.

این چیزی است که آنها می خواهند برای اثبات آن تلاش کنند.

And this simply means that they're going to start trying to do that specific thing.

و این به سادگی به این معنی است که آنها شروع به تلاش برای انجام آن کار خاص خواهند کرد.

So in this case, they're going to start trying to prove that he committed those crimes.

بنابراین در این مورد، آنها شروع به تلاش برای اثبات این جنایات خواهند کرد.

So you might say I've set out, I've set out to improve my English speaking skills.

بنابراین ممکن است بگویید من راه انداخته ام، من تصمیم گرفته ام تا مهارت های مکالمه انگلیسی خود را بهبود بخشم.

Does this describe you?

آیا این شما را توصیف می کند؟

Are you going to start trying to improve your English speaking skills?

آیا قصد دارید شروع به تلاش برای بهبود مهارت های مکالمه انگلیسی خود کنید؟

If this describes you, put it in the comments.

اگر این شما را توصیف می کند، آن را در نظرات قرار دهید.

I've set out to improve my English speaking skills and notice to set out.

من تصمیم گرفته‌ام مهارت‌های مکالمه انگلیسی‌ام را بهبود بخشم و به آن توجه دارم.

This is in the present perfect.

این در زمان حال کامل است.

Let's continue on.

بیایید ادامه دهیم.

It is the first time in history any court has been tasked with assessing allegations

این اولین بار در تاریخ است که دادگاهی موظف به ارزیابی اتهامات مربوط

of war crimes by Australian forces.

به جنایات جنگی توسط نیروهای استرالیایی می شود.

An allegation is a claim that someone has done something wrong without evidence, OK,

ادعا، ادعایی است مبنی بر اینکه شخصی بدون مدرک، کار اشتباهی انجام داده است، خوب،

without evidence.

بدون مدرک.

So at this point is just a claim.

بنابراین در این مرحله فقط یک ادعا است.

A claim that someone has done something wrong.

ادعایی مبنی بر اینکه کسی کار اشتباهی انجام داده است.

Like the war hero, the soldier who committed war crimes, but at this point is just an allegation

مانند قهرمان جنگ، سربازی که مرتکب جنایات جنگی شد، اما در این مرحله فقط یک ادعای

without without evidence or proof.

بدون مدرک یا مدرک است.

So the media wants to explain that there is evidence, there is proof.

بنابراین رسانه ها می خواهند توضیح دهند که شواهد وجود دارد، مدرک وجود دارد.

So it's not in fact an allegation, it's the truth.

پس این در واقع یک ادعا نیست، حقیقت است .

So again, it's not defamation.

پس باز هم، این افترا نیست.

And notice this sentence structure.

و به این ساختار جمله توجه کنید.

To be tasked with something and then not something is either a noun or a verb in ING.

وظیفه داشتن چیزی و سپس نه چیزی در ING اسم یا فعل است.

So let me give you an example.

بنابراین اجازه دهید برای شما مثالی بزنم.

I've been tasked with helping my students improve their speaking skills.

من وظیفه دارم به دانش آموزانم کمک کنم تا مهارت های گفتاری خود را بهبود بخشند.

So of course a task is something that you need to do, but if I've been tasked with it,

بنابراین مطمئناً یک وظیفه کاری است که شما باید انجام دهید، اما اگر به من وظیفه داده شده باشد، به

it sounds like someone else is giving me the task.

نظر می رسد که شخص دیگری این وظیفه را به من می دهد .

So maybe it's just my students who constantly say Jennifer, can you help me improve my speaking

بنابراین شاید فقط شاگردان من هستند که دائماً می گویند جنیفر، آیا می توانید به من کمک کنید مهارت های صحبت کردنم را بهبود بخشم

spill skills so I can say I've been tasked with and then notice the verb with ING let's

تا بتوانم بگویم که به من وظیفه داده شده است و سپس متوجه فعل با ING بیایید

continue lasting 110 days and costing up to an estimated 25 million Australian dollars.

110 روز ادامه داشته باشد و هزینه آن تا 25 میلیون تخمین زده می شود. دلار استرالیا

Now in this context, the A Strat stands for Australian simply because this article is

اکنون در این زمینه، A Strat مخفف استرالیایی است، زیرا این مقاله

for a worldwide audience and when you see the dollar sign you assume it's American dollars,

برای مخاطبان در سراسر جهان است و وقتی علامت دلار را می بینید، تصور می کنید که دلار آمریکا است،

so they put the aid to represent Australian dollars.

بنابراین آنها کمک را برای نشان دادن دلار استرالیا قرار می دهند .

Of course, if this is a newspaper in Australia, they wouldn't put that because for them that

البته، اگر این یک روزنامه در استرالیا باشد، آنها آن را نمی گذارند، زیرا برای آنها

is the currency.

واحد پول است.

This is just for an international audience, so we understand its Australian dollars.

این فقط برای مخاطبان بین المللی است، بنابراین ما دلار استرالیایی آن را درک می کنیم.

The trial has heard extraordinary and at times bizarre evidence about every facet of Mr.

محاکمه شواهد خارق‌العاده و در مواقعی عجیب درباره تمام جنبه‌های

Robert Smith's life.

زندگی آقای رابرت اسمیت شنیده است.

Bizarre is an adjective that means very strange and unusual.

عجیب و غریب صفتی است که به معنای بسیار عجیب و غیرعادی است.

So at times strange and unusual evidence.

بنابراین در مواقعی شواهد عجیب و غیرعادی.

Now I'm curious, what is this bizarre evidence?

حالا کنجکاوم، این شواهد عجیب چیست؟

You could use this because it's an adjective.

می توانید از این استفاده کنید زیرا یک صفت است.

You could say her behavior was very bizarre.

می توان گفت رفتار او بسیار عجیب بود.

It was very strange and unusual.

خیلی عجیب و غیرعادی بود.

Bizarre.

عجیب و غریب.

Her behavior was very bizarre.

رفتار او بسیار عجیب بود.

Or the movie was very bizarre.

یا فیلم خیلی عجیب بود.

You could use that as well.

شما می توانید از آن نیز استفاده کنید.

The movie was very bizarre.

فیلم خیلی عجیب بود.

It was strange.

عجیب بود.

It was unusual.

غیرعادی بود.

It was bizarre.

عجیب بود

Every facet of facet is a way to say every part of every element of every piece of.

هر جنبه از وجه راهی برای گفتن هر قسمت از هر عنصر از هر قطعه است.

I'll write that out for you.

من آن را برای شما می نویسم.

So every part, element, aspect, piece, these are all synonyms that you can use.

بنابراین هر بخش، عنصر، جنبه، قطعه، همه مترادف هایی هستند که می توانید استفاده کنید.

Piece of.

تکه ای از.

So of course he has different parts of his life.

پس البته او بخش های مختلفی از زندگی خود را دارد .

He has his his family life, his friends, his hobbies, his sports, his work, his community.

او زندگی خانوادگی، دوستانش، سرگرمی هایش، ورزش، کار، جامعه اش را دارد.

Those are the facets of his life, the aspects, the pieces of his life.

اینها جنبه های زندگی او هستند، جنبه ها، قطعات زندگی او.

So this evidence is about every facet of so not just his work or his family, also how

بنابراین، این شواهد در مورد هر جنبه ای از آن است، نه فقط کار یا خانواده اش، بلکه در مورد نحوه

he acts in the community or the hobbies he enjoys every facet of his life.

عملکرد او در جامعه یا سرگرمی هایی است که از هر جنبه ای از زندگی خود لذت می برد.

It sparked a media frenzy.

جنجال رسانه ای به راه انداخت.

So this verb to spark it simply means that it created.

بنابراین این فعل to spark it به سادگی به این معنی است که آن را ایجاد کرده است.

The media frenzy was created because of this trial, so it created.

جنون رسانه ای به خاطر این محاکمه ایجاد شد ، بنابراین ایجاد شد.

So the frenzy wouldn't have existed without this.

بنابراین دیوانگی بدون این وجود نداشت .

It created created.

ایجاد کرد.

Now what is frenzy?

حالا دیوانگی چیست؟

Frenzy simply means uncontrolled or really excited.

دیوانگی به معنای کنترل نشده یا واقعا هیجان زده است.

Uncontrolled, excited.

کنترل نشده، هیجان زده.

So if you say there was a media frenzy when Brad Pitt arrived, so Brad Pitt arrived, and

بنابراین، اگر می گویید هنگام ورود برد پیت یک جنون رسانه ای وجود داشت ، بنابراین برد پیت وارد شد، و

there are tons and tons of different people taking pictures, asking questions.

هزاران تن از افراد مختلف در حال عکس گرفتن و سوال پرسیدن هستند.

Nobody is controlled.

هیچ کس کنترل نمی شود.

Nobody is respecting Brad Pitt's personal space.

هیچ کس به فضای شخصی برد پیت احترام نمی گذارد .

Oh, Brad Pitt, Brad Pitt.

آه، برد پیت، برد پیت.

They're putting a microphone, a camera in his face, and everyone is very excited.

آنها یک میکروفون، یک دوربین روی صورتش می گذارند و همه بسیار هیجان زده هستند.

That would be a frenzy, captured national attention and has made Mr.

این یک دیوانگی خواهد بود، توجه ملی را به خود جلب کرد و آقای

Robert Smith the public face of accusations of Australian war crimes in Afghanistan after

رابرت اسمیت را پس از غربال کردن، به چهره عمومی متهمان جنایات جنگی استرالیا در افغانستان تبدیل کرد

sifting through.

.

When you sift through something, it means you go through something or review something

وقتی چیزی را غربال می کنید، به این معنی است که از چیزی عبور می کنید یا چیزی را

in a lot of detail.

با جزئیات زیاد مرور می کنید.

So if I have all these different pages in a notebook and I read each and every page

بنابراین، اگر من همه این صفحات مختلف را در یک دفتر داشته باشم و تک تک صفحات را با دقت بسیار بسیار بخوانم،

very, very carefully, I sifted through the notebook.

دفترچه را غربال کردم.

So let me write that for you.

پس بگذارید آن را برای شما بنویسم.

So to review information very carefully, to review information carefully.

بنابراین اطلاعات را با دقت بررسی کنید، اطلاعات را با دقت بررسی کنید.

And you're doing that so you can determine what's useful or what's not useful.

و شما این کار را انجام می دهید تا بتوانید تعیین کنید چه چیزی مفید است یا چه چیزی مفید نیست.

After sifting through volumes of evidence this week, a judge is due to hand down a decision.

پس از بررسی حجم زیادی از شواهد در این هفته، یک قاضی قرار است تصمیمی را صادر کند.

When you hand down a decision is simply means that you make your decision public.

وقتی تصمیمی را صادر می کنید به این معنی است که تصمیم خود را عمومی می کنید.

But it's used with authorities because the judge, Once the judge decides that is a legally

اما از آن برای مقامات استفاده می شود زیرا قاضی، هنگامی که قاضی تصمیم می گیرد، این یک

binding decision.

تصمیم قانونی الزام آور است.

Yes, he can appeal the decision, but until he appeals the decision, that decision is

بله، او می تواند نسبت به رای اعتراض کند، اما تا زمانی که به رای اعتراض نکند، آن تصمیم از نظر

legally binding.

قانونی لازم الاجرا است.

So if your boss hands down a decision because your boss has authority to make decisions,

بنابراین اگر رئیس شما تصمیمی را صادر می کند زیرا رئیس شما اختیار تصمیم گیری را دارد،

if you don't like the decision, unfortunately there probably isn't a lot you can do.

اگر تصمیم را دوست ندارید، متأسفانه احتمالاً کار زیادی نمی توانید انجام دهید.

So we use hand down a decision when it's someone in a position of authority who makes a decision.

بنابراین زمانی از تصمیم گیری استفاده می کنیم که فردی در مقامی باشد که تصمیم می گیرد.

So when the judge is due to hand down a decision, so I'll just write that note for you to make

بنابراین زمانی که قاضی قرار است تصمیمی را صادر کند، من فقط آن یادداشت را می نویسم تا شما

a decision.

تصمیم بگیرید.

So the judge is due to make a decision, and I'll just know, only used when the decision

بنابراین قاضی قرار است تصمیم بگیرد، و من فقط می دانم، فقط زمانی استفاده می شود که تصمیم

is made by someone with authority.

توسط فردی صاحب اختیار گرفته شود.

So when that person shares the decision, that decision is final.

بنابراین زمانی که آن شخص تصمیم خود را به اشتراک می گذارد، آن تصمیم نهایی است.

But remember, every decision can be appealed or there are official processes that you can

اما به یاد داشته باشید، هر تصمیمی قابل تجدید نظر است یا فرآیندهای رسمی وجود دارد که می توانید آنها را

follow.

دنبال کنید.

If you don't agree with a decision, even if it is made by someone with authority, even

اگر شما با تصمیمی موافق نیستید، حتی اگر توسط فردی صاحب اختیار گرفته شده باشد، حتی

if that decision is handed down, the judge is due to hand down a decision in the historic

اگر آن تصمیم صادر شود، قاضی باید در مورد پرونده تاریخی تصمیم بگیرد

case.

.

So soon we will find out.

پس به زودی متوجه خواهیم شد.

This week we will find out what that decision is.

این هفته خواهیم فهمید که این تصمیم چیست.

Now that's the end of the story.

حالا این پایان داستان است.

So what I'll do now is I'll go to the top and I'll read the article from start to finish.

بنابراین کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که به بالای صفحه می روم و مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم.

And this time you can focus on my pronunciation.

و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

Ben.

بن.

Robert Smith How decorated soldiers defamation case has rocked Australia For months on end

رابرت اسمیت چگونه پرونده افترای سربازان تزئین شده استرالیا را تکان داده است ماهها متوالی با

Australia's most decorated living soldiers sat stoically in a Sydney courtroom as dozens

افتخارترین سربازان زنده استرالیا در دادگاه سیدنی نشسته بودند و دهها

of witnesses accused him of war crimes, bullying peers and assaulting his mistress.

شاهد او را به جنایات جنگی، قلدری به همسالانش و تعرض به معشوقه اش متهم کردند.

But Ben Robert Smith was not the one on trial.

اما بن رابرت اسمیت کسی نبود که محاکمه می شد. این مرد

The 44 year old had brought the case, suing 3 Australian newspapers over a series of articles

44 ساله این پرونده را مطرح کرده بود و از 3 روزنامه استرالیایی به دلیل مجموعه ای از مقالات

in 2018 which he says defamed him.

در سال 2018 شکایت کرده بود که به گفته او باعث بدنامی او شده است.

He argues they ruined his life by painting him as a callous man who had broken the moral

او استدلال می کند که آنها زندگی او را با ترسیم او به عنوان یک مرد سنگدل که

and legal rules of war, disgracing his country in the process.

قوانین اخلاقی و قانونی جنگ را زیر پا گذاشته و کشورش را در این روند رسوا کرده است، ویران کردند.

But the media outlets say they reported the truth and have set out to prove it.

اما رسانه ها می گویند حقیقت را گزارش کرده اند و برای اثبات آن تلاش کرده اند.

It is the first time in history any court has been tasked with assessing allegations

این اولین بار در تاریخ است که دادگاهی موظف به ارزیابی اتهامات مربوط

of war crimes by Australian forces.

به جنایات جنگی توسط نیروهای استرالیایی می شود. این محاکمه که

Lasting 110 days and costing up to an estimated 25 million Australian dollars, the trial has

110 روز به طول انجامید و حدود 25 میلیون دلار استرالیا هزینه داشت،

heard extraordinary and at times bizarre evidence about every facet of Mr.

شواهد خارق‌العاده و گاهاً عجیب در مورد هر جنبه از

Robert Smith's life.

زندگی آقای رابرت اسمیت شنیده شد.

It sparked a media frenzy, captured national attention and has made Mr.

این جنجال رسانه ای را برانگیخت، توجه ملی را به خود جلب کرد و آقای

Robert Smith the public face of accusations of Australian war crimes in Afghanistan.

رابرت اسمیت را به چهره عمومی متهمان جنایات جنگی استرالیا در افغانستان تبدیل کرد.

After sifting through volumes of evidence this week, a judge is due to hand down a decision

پس از بررسی حجم زیادی از شواهد در این هفته، یک قاضی قرار است در مورد

in the historic case.

این پرونده تاریخی تصمیم گیری کند.

Amazing job with this lesson if you're up for it, I have another lesson right here that

کار شگفت‌انگیز با این درس، اگر به آن علاقه دارید، من در اینجا یک درس دیگر دارم که می‌دانم

I know you're going to love.

دوست خواهید داشت.

And make sure you get your free speaking guide where I share 6 tips on how to speak English

و مطمئن شوید که راهنمای مکالمه رایگان خود را دریافت کرده اید که در آن من 6 نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به زبان انگلیسی

fluently and confidently.

روان و مطمئن به اشتراک می گذارم.

You can get it from my website right here.

شما می توانید آن را از وب سایت من در اینجا دریافت کنید.

And when you're ready, get started with your next lesson.

و وقتی آماده شدید، درس بعدی خود را شروع کنید .