Top 10 Most Common C1 Nouns in the English Language! (with QUIZ)

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer.

من جنیفر هستم

And today you're going to learn the 10 most  common C1 nouns in the English language.

و امروز قرار است 10 اسم رایج C1 را در زبان انگلیسی یاد بگیرید.

These are advanced nouns that you need to know  to express your ideas fluently and naturally.

این‌ها اسم‌های پیشرفته‌ای هستند که باید آن‌ها را بدانید تا ایده‌های خود را روان و طبیعی بیان کنید.

And make sure you watch until the end.

و حتما تا آخر ببینید

Because I'm going to quiz you to make sure  you really understand this vocabulary.

چون می‌خواهم شما را امتحان کنم تا مطمئن شوم که واقعاً این واژگان را درک می‌کنید. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

In this lesson, all the  vocabulary is considered C1.

در این درس، تمام واژگان C1 در نظر گرفته شده است.

Vocabulary.

واژگان.

Students at this level are expected to have a wide  

انتظار می رود دانش آموزان در این سطح

range of vocabulary and use  advanced language structures.

دامنه وسیعی از واژگان داشته باشند و از ساختارهای زبانی پیشرفته استفاده کنند.

So by adding these most common  C1 nouns to your vocabulary,  

بنابراین با افزودن رایج‌ترین اسم‌های C1 به دایره لغات خود،

you'll be able to get to that C1 level faster.

می‌توانید سریع‌تر به آن سطح C1 برسید.

Disparity.

نابرابری

Disparity.

نابرابری

This is a noticeable difference  or inequality between things,  

این یک تفاوت یا نابرابری قابل توجه بین چیزها است،

often in terms of quantity, quality, or status.

اغلب از نظر کمیت، کیفیت یا وضعیت.

For example, there is a significant disparity  

به عنوان مثال، تفاوت قابل توجهی

in income levels between the  rich and poor in this city.

در سطح درآمد بین افراد ثروتمند و فقیر در این شهر وجود دارد. از

Remember grammatically that  we're talking about nouns.

نظر دستوری به یاد داشته باشید که درباره اسم ها صحبت می کنیم.

So pay attention to if the  noun requires an article,  

بنابراین توجه کنید که اسم به مقاله نیاز دارد،

or if not, because it's either  an exception or it's uncountable.

یا نه، زیرا یا استثناست یا غیرقابل شمارش.

In this case, we have a disparity.

در این مورد، ما یک نابرابری داریم. به

We need an article.

یک مقاله نیاز داریم

There is a modifier, a significant disparity.

یک اصلاح کننده وجود دارد، یک اختلاف قابل توجه.

The article is conjugated with the modifier.

مقاله با اصلاح کننده ترکیب شده است.

So if you need AH or, and  it depends on what directly  

بنابراین، اگر به AH یا، و  نیاز دارید، بستگی به آنچه مستقیماً

comes after the article A significant disparity.

بعد از مقاله «اختلاف قابل توجه» آمده است، دارد.

Resilience, Resilience.

تاب آوری، تاب آوری.

This is a concept, and it's when you can  recover quickly from challenges or difficulties.

این یک مفهوم است، و زمانی است که می‌توانید به سرعت از چالش‌ها یا مشکلات بازیابی کنید.

For example, the community's  resilience was evident in how  

برای مثال، انعطاف پذیری جامعه در

quickly they rebuilt after  the devastating earthquake.

سرعت بازسازی آنها پس از زلزله ویرانگر مشهود بود.

So there was this devastating  earthquake that destroyed the homes.

بنابراین این زلزله ویرانگر بود که خانه ها را ویران کرد.

But the city's resilience, their ability to  recover quickly from challenges or difficulties,  

اما انعطاف‌پذیری شهر، توانایی آن‌ها برای بهبود سریع از چالش‌ها یا مشکلات، به

allow them to rebuild the home and notice  that the resilience, it belongs to the city.

آن‌ها اجازه می‌دهد خانه را بازسازی کنند و متوجه شوند که تاب‌آوری متعلق به شهر است.

This city's resilience.

تاب آوری این شهر

Dilemma.

دوراهی.

Dilemma.

دوراهی.

That's fun to say.

گفتنش جالب است.

Dilemma.

دوراهی.

This is a difficult situation or  problem where a choice must be  

این یک موقعیت یا مشکل دشوار است که در آن باید

made between two options, but  they're equally undesirable.

بین دو گزینه انتخاب کرد، اما آنها به همان اندازه نامطلوب هستند.

So both of the options aren't very  good, but you have to make a decision.

بنابراین هر دو گزینه خیلی خوب نیستند، اما باید تصمیم بگیرید.

That's a dilemma.

این یک معضل است.

And notice that article a dilemma.

و توجه کنید که مقاله یک معضل است.

For example, she faced A dilemma  between taking a high paying job  

برای مثال، او با دوراهی بین انتخاب شغلی با درآمد بالا مواجه شد که از آن

she didn't enjoy or pursuing her passion  for art, but with an uncertain income.

لذت نمی‌برد یا علاقه‌اش به هنر را دنبال می‌کرد، اما با درآمد نامشخصی.

So she can take the high paying  job, but she doesn't like it.

بنابراین او می‌تواند شغل پردرآمد را قبول کند ، اما آن را دوست ندارد.

Or she can pursue art, but there's no money.

یا می تواند هنر را دنبال کند، اما پولی وجود ندارد.

So that's a dilemma, because both of  those options have undesirable qualities.

بنابراین این یک معضل است، زیرا هر دوی این گزینه‌ها ویژگی‌های نامطلوبی دارند.

Endeavor.

تلاش کنید.

Endeavor.

تلاش کنید.

This is a serious or determined  effort to achieve something,  

این یک تلاش جدی یا مصمم برای دستیابی به چیزی است،

especially something challenging or worthwhile.

مخصوصاً چیزی که چالش برانگیز یا ارزشمند است.

For example, the team made every endeavor  to complete the project ahead of schedule.

برای مثال، تیم تمام تلاش خود را انجام داد تا پروژه را زودتر از موعد مقرر تکمیل کند. در

Notice here, because it's a  noun, we sometimes require  

اینجا توجه کنید، چون یک اسم است، گاهی اوقات

other grammatical structures to make it complete.

برای کامل کردن آن به ساختارهای دستوری دیگری نیاز داریم.

And here you make an endeavor.

و در اینجا شما تلاش می کنید.

Otherwise, we could actually  use endeavor as a verb.

در غیر این صورت، می‌توانیم از تلاش به عنوان فعل استفاده کنیم.

The team endeavored to complete the project.

تیم برای تکمیل پروژه تلاش کرد.

But this lesson is teaching you nouns.

اما این درس به شما اسامی را آموزش می دهد.

And in this case, endeavor is also a noun.

و در این صورت اهتمام هم اسم است.

But you make an endeavor.

اما شما تلاش می کنید.

In this example, it's made every endeavor.

در این مثال، تمام تلاش خود را انجام داده است.

So we have our verb make in the past Simple.

بنابراین ما فعل make خود را در گذشته Simple داریم.

And because every implies there was more than  one, we don't have an article made every endeavor.

و از آنجایی که هر یک نشان می دهد بیش از یکی وجود دارد، ما مقاله ای نداریم که تمام تلاش خود را کرده باشد.

But endeavor is a noun that  doesn't take a plural form.

اما تلاش اسمی است که به صورت جمع نیست.

So the noun is plural, but  we don't add an S to it.

بنابراین اسم جمع است، اما S به آن اضافه نمی‌کنیم.

Inclination, Inclination.

تمایل، تمایل.

This is a natural tendency or  preference towards something.

این یک تمایل یا ترجیح طبیعی نسبت به چیزی است.

His inclination towards music led him to  pursue a career as a professional musician,  

تمایل او به موسیقی باعث شد تا به عنوان یک نوازنده حرفه‌ای به دنبال حرفه‌ای برود،

so he has a natural tendency towards music.

بنابراین تمایلی طبیعی به موسیقی دارد.

Or simply, he has a preference,  and because of that preference,  

یا به سادگی، او یک اولویت دارد، و به دلیل این ترجیح،

he's pursuing a career as a musician.

حرفه ای را به عنوان یک موسیقیدان دنبال می کند.

His inclination and notice the  inclination belongs to him.

گرایش و توجه او به او تعلق دارد.

His inclination towards music.

گرایش او به موسیقی.

Catalyst.

کاتالیزور.

Catalyst.

کاتالیزور.

A catalyst is something that speeds up  

کاتالیزور چیزی است که به

a significant change or that  causes a significant change.

یک تغییر قابل توجه سرعت می بخشد یا باعث ایجاد یک تغییر قابل توجه می شود.

For example, the new technology served  

برای مثال، فناوری جدید

as a catalyst for the company's rapid  expansion into international markets.

به عنوان یک کاتالیزور برای گسترش سریع شرکت به بازارهای بین‌المللی عمل کرد.

So in this case, the catalyst  is the new technology  

بنابراین در این مورد، کاتالیزور فناوری جدید است

and the new technology allowed the company to  speed up a significant change, which in this  

و فناوری جدید به شرکت اجازه می‌دهد تا یک تغییر قابل توجه را سرعت بخشد، که در این

case is expanding into international markets  or it simply caused that significant change.

مورد در حال گسترش به بازارهای بین‌المللی است یا به سادگی باعث آن تغییر قابل توجهی شده است.

So either they were in the process of doing  this or they started it as a new project.

بنابراین یا در حال انجام این کار بودند یا آن را به عنوان یک پروژه جدید شروع کردند.

But the new technology was the  catalyst, it sped it up or it caused it.

اما فناوری جدید کاتالیزور بود، آن را تسریع کرد یا باعث شد.

Disposition, disposition.

منش، منش.

This is a person's inherent  qualities of mind and character.

این ویژگی‌های ذاتی ذهن و شخصیت یک فرد است.

Or you can think of it as  one's temperament or nature.

یا می‌توانید آن را به‌عنوان خلق و خو یا طبیعت خود در نظر بگیرید.

For example, her cheerful disposition made her  a joy to be around even in difficult situations.

به‌عنوان مثال، خلق و خوی شاد او باعث می‌شد حتی در موقعیت‌های سخت در کنار هم باشد.

So here her disposition, disposition is the noun,  

بنابراین در اینجا منش، منش او اسم است،

and it simply represents her  character, her personality.

و به سادگی شخصیت، شخصیت او را نشان می‌دهد.

And then we have an adjective,  her cheerful disposition,  

و سپس ما یک صفت داریم،  خلق و خوی شاد او،

and in that case it sounds  like a positive disposition.

و در آن صورت به نظر می‌رسد که یک حالت مثبت است.

But somebody could have a negative disposition.

اما ممکن است یک نفر روحیه منفی داشته باشد.

His angry disposition made him  a negative person to be around.

حالت خشمگینش او را به فردی منفی تبدیل کرد.

To completely change the example  to the opposite connotation.

برای تغییر کامل مثال به معنای مخالف.

Connotation.

مفهوم.

This is the emotional or cultural associations  that a word has beyond is literal meaning.

این پیوندهای عاطفی یا فرهنگی است که یک کلمه فراتر از آن معنای تحت اللفظی دارد.

So let's take the word home literally.

پس بیایید کلمه خانه را به معنای واقعی کلمه بگیریم.

A home is where you live.

خانه جایی است که شما در آن زندگی می کنید.

That's the literal meaning.

معنی تحت اللفظی همین است.

Well, what other connotations  are there with the word home?

خوب، چه معانی دیگری با کلمه خانه وجود دارد؟

We could say the word home has positive  connotations of warmth and security.

می توانیم بگوییم که کلمه خانه دارای معانی مثبتی از گرما و امنیت است.

So that's the emotional characteristics  that the word has beyond is literal meaning.

بنابراین این ویژگی‌های عاطفی است که کلمه فراتر از آن معنای تحت اللفظی دارد.

That's the connotation, controversy, controversy.

مفهوم، بحث و جدل همین است.

I'm sure you know this one.

من مطمئنم که شما این یکی را می شناسید.

This is a prolonged public dispute or debate,  

این یک مناقشه یا بحث عمومی طولانی مدت است که

often involving opposing  views or conflicting opinions.

اغلب شامل نظرات مخالف یا نظرات متضاد است.

For example, the new government policy  sparked A controversy among citizens  

به‌عنوان مثال، سیاست جدید دولت، جنجال‌هایی را در میان شهروندان

and politicians alike sparked a controversy.

و سیاستمداران به راه انداخت.

Here, the word spark simply means created.

در اینجا کلمه اسپارک به سادگی به معنای ایجاد شده است.

The controversy only exists  because of this new policy.

مناقشه فقط به دلیل این سیاست جدید وجود دارد.

And remember, the controversy is that there  are opposing views, conflicting ideas.

و به یاد داشته باشید، بحث این است که دیدگاه‌های مخالف، ایده‌های متضاد وجود دارد.

So there's going to be some sort of debate,  and is going to be a prolonged debate,  

بنابراین نوعی بحث وجود خواهد داشت، و یک بحث طولانی‌تر،

a longer than usual debate,  because it's a controversy.

مناظره طولانی‌تر از حد معمول خواهد بود، زیرا این یک بحث و جدل است.

Inference, inference.

استنباط، استنباط.

This is a conclusion reached based on evidence  and reasoning rather than direct observation.

این نتیجه گیری بر اساس شواهد و استدلال به جای مشاهده مستقیم است.

So I could look at something  and reach a conclusion.

بنابراین می‌توانم به چیزی نگاه کنم و به نتیجه برسم.

That's direct observation, but maybe I don't  have the advantage of looking at something,  

این یک مشاهده مستقیم است، اما شاید من مزیت نگاه کردن به چیزی را نداشته باشم،

So I have to use evidence and  reasoning to reach that conclusion.

بنابراین باید از شواهد و استدلال استفاده کنم تا به آن نتیجه برسم.

That's inference.

این استنباط است.

This is something that detectives do, because  detectives don't always get to simply look  

این کاری است که کارآگاهان انجام می‌دهند، زیرا کارآگاه‌ها همیشه نمی‌توانند به سادگی

at something, to directly observe it,  for example, from the clues provided.

به چیزی نگاه کنند و مستقیماً آن را مشاهده کنند، مثلاً از سرنخ‌های ارائه شده.

So the clues, that's the  reasoning and the evidence.

بنابراین، سرنخ‌ها، استدلال و شواهد هستند.

From the clues provided, the detective made a  crucial inference about the suspects location.

از سرنخ‌های ارائه شده، کارآگاه استنباط مهمی در مورد مکان مظنونان انجام داد.

So the detective reached a conclusion about  the suspects location not based on observation,  

بنابراین کارآگاه به نتیجه‌ای رسید که مکان مظنون‌ها بر اساس مشاهده نیست،

because if you could observe where a suspect is,  

زیرا اگر می‌توانستید مکان مظنون را مشاهده کنید،

well then you would know  exactly where that person is.

پس می‌دانید دقیقاً آن شخص کجاست.

But the detective didn't know.

اما کارآگاه نمی دانست.

He had to use inference,  the clues to determine that.

او باید از استنتاج، سرنخ‌هایی برای تعیین آن استفاده می‌کرد.

So now you know the top ten C1 nouns, but  how well do you truly know these nouns?

بنابراین اکنون ده اسم برتر C1 را می‌شناسید، اما چقدر این اسم‌ها را واقعاً می‌شناسید؟

Let's find out.

بیایید دریابیم.

With a quiz.

با یک مسابقه.

So here are the questions.

بنابراین سؤالات اینجا هستند.

Hit pause.

مکث را بزنید.

Take as much time as you need, and when  you're ready to see the answers, hit play.

به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی برای دیدن پاسخ‌ها آماده شدید، روی play ضربه بزنید.

So how do you do with that quiz?

پس چگونه با آن مسابقه کار می کنید؟

Well, let's find out.

خب بیایید بفهمیم

Here are the answers.

در اینجا پاسخ ها آمده است.

Hit pause.

مکث را بزنید.

Take as much time as you  need to review the answers.

به اندازه‌ای که برای مرور پاسخ‌ها وقت لازم دارید وقت بگذارید.

And when you're ready to continue, hit play.

و وقتی برای ادامه آماده شدید، بازی را بزنید.

So how did you do with that quiz?

پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟

Make sure you share your score in the  comments below and you can get this free  

مطمئن شوید که امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک می‌گذارید و می‌توانید این

speaking guide where I share 6 tips on how  to speak English fluently and confidently.

راهنمای صحبت رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And why don't you get started  with your next lesson right now?

و چرا همین الان با درس بعدی خود شروع نمی کنید؟