What's Your ENGLISH LEVEL? Take This Test!

What's your current English level?

سطح انگلیسی شما در حال حاضر چقدر است؟

Today you'll find out you're going  to answer different questions and  

امروز متوجه می‌شوید که به سؤالات مختلف پاسخ می‌دهید و

complete different exercises to  evaluate all areas of your English.

تمرین‌های مختلفی را برای ارزیابی همه حوزه‌های انگلیسی خود تکمیل می‌کنید.

At the end, you'll know your English level.

در پایان، سطح انگلیسی خود را خواهید دانست.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

First, let's test your grammar level.

ابتدا بیایید سطح گرامر خود را آزمایش کنیم.

And this test will progress from A1 to C2.

و این آزمون از A1 به C2 پیشرفت خواهد کرد.

Question one she to the store yesterday Now  I'll only give you 3 seconds to answer so  

سوال اول او را دیروز به فروشگاه بپرسید حالا من فقط 3 ثانیه به شما فرصت می‌دهم تا پاسخ دهید تا

if you need more time hit pause and when  you're ready to see the answer hit play.

اگر به زمان بیشتری نیاز دارید، مکث کنید و وقتی آماده دیدن پاسخ هستید، پخش را بزنید.

She went to the store yesterday.

دیروز به فروشگاه رفت.

Yesterday is a keyword for the past simple  and went is the past simple of the verb to go.

Yesterday یک کلمه کلیدی برای گذشته ساده است و رفت، ماضی ساده فعل رفتن است.

Question two.

سوال دو

We students, we are students.

ما دانش آموزان، ما دانشجو هستیم.

For this you need to know the verb conjugations  for the verb to be in the present simple.

برای این کار باید صیغه‌های فعل را بدانید تا فعل در حالت فعلی ساده باشد.

I am, you are, ** *** it is, and we and they are.

من هستم، تو هستی، ** *** هست، و ما و آنها هستیم.

Question 3.

سوال 3.

Which word means the opposite of happy sad.

کدام کلمه به معنای متضاد شاد غمگین است.

You knew that one, right?

تو اون یکی رو میدونستی، درسته؟

Question 4.

سوال 4.

Which sentence is correct?

کدام جمله صحیح است؟

He doesn't like coffee.

او قهوه دوست ندارد.

Here.

You need to know the sentence structure  for negative sentences in the present.

اینجا

باید ساختار جمله را برای جملات منفی در زمان حال بدانید.

Simple, the sentence structure  is subject and then you need  

ساده است، ساختار جمله فاعل است و پس از آن باید

do or does as your auxiliary  verb, not and the base verb.

می‌کنی یا انجام می‌دهی به‌عنوان فعل  کمکی، نه و فعل پایه.

The subjects I, you, we and they  use do not as a contraction.

موضوعاتی که من، شما، ما و آنها استفاده می کنیم به عنوان انقباض نیستند.

It's don't and the subjects ** *** it uses  does not and the contraction is doesn't.

این نیست و موضوعات ** *** که استفاده می کند نمی کند و انقباض نیست.

So did you pass the A1 level?

پس شما سطح A1 را پاس کردید؟

Share your score in the comments  and let's continue with a 2.

نمره خود را در نظرات به اشتراک بگذارید و بیایید با یک 2 ادامه دهیم.

She usually the bus to work takes usually is  

او معمولاً اتوبوسی که به محل کار می‌رود معمولاً

a keyword for the present simple  and with the subject ** *** it.

کلمه کلیدی برای زمان حال ساده است و با موضوع ****** آن.

You need to add an as or E as to your  base verb to form the present simple.

باید یک as یا E را به فعل پایه خود اضافه کنید تا فعل فعلی ساده را تشکیل دهید.

Question 2.

سوال 2.

What is the past simple of the verb to eat?

ماضی ساده فعل خوردن چیست؟

88 So notice that to eat is an irregular verb.

88 پس توجه کنید که خوردن یک فعل بی قاعده است.

Question three.

سوال سه.

That book is mine.

اون کتاب مال منه

That book is mine.

اون کتاب مال منه

Mine is the possessive to show ownership for the  subject I I possess that book, that book is mine.

مال من برای نشان دادن مالکیت برای موضوعی است که من آن کتاب را دارم، آن کتاب مال من است.

Question 4.

سوال 4.

This movie is then that one more interesting.

این فیلم پس از آن یک فیلم جالب تر است.

There are two structures for forming comparatives.

دو ساختار برای تشکیل مقایسه وجود دارد.

For A1 syllable word, you have  the word plus, uh, smart, smarter.

برای کلمه هجای A1، کلمه پلاس، اوه، هوشمند، هوشمندتر را دارید.

But for longer words, three syllable  words, you have more and the word more.

اما برای کلمات بلندتر، کلمات سه هجا ، شما بیشتر و کلمه بیشتر دارید.

Interesting.

جالبه

Did you pass the A to level?

آیا A را به سطح پاس دادید؟

Share your score and let's continue  on with the be one level question one.

نمره خود را به اشتراک بگذارید و بیایید با سوال یک سطح یک ادامه دهیم.

Which sentence is in the  present perfect verb tense?

کدام جمله در زمان فعل کامل است؟

I have gone to the market for the present perfect.

من برای زمان حال کامل به بازار رفته ام.

We need the subject have or  has in the past participle.

ما به فاعل have or has در فعل گذشته نیاز داریم.

Our verb here is to go and  the conjugations are go,  

فعل ما در اینجا رفتن است و صیغه‌ها رفتن هستند،

went in the past, simple,  and gone in the participle.

رفتند در گذشته، ساده، و در مضارع رفتند.

Question 2.

سوال 2.

What does the expression break the ice mean?

عبارت شکستن یخ به چه معناست؟

It means to start a conversation  in a social setting.

این به معنای شروع مکالمه در یک محیط اجتماعی است.

Remember that expressions, idioms, phrasal verbs,  

به یاد داشته باشید که عبارات، اصطلاحات، افعال عبارتی،

they don't have literal meaning, so  you have to memorize what they mean.

آنها معنای تحت اللفظی ندارند، بنابراین باید معنی آنها را حفظ کنید.

For example, let's play a game to break the ice.

مثلاً بیایید یک بازی برای شکستن یخ انجام دهیم.

Question 3.

سوال 3.

She has a for learning languages.

او برای یادگیری زبان دارد.

She has a talent for learning languages.

او استعداد یادگیری زبان دارد.

This option is correct because it's  the only definition that makes sense.

این گزینه درست است زیرا این تنها تعریف منطقی است.

And also this sentence structure.

و همچنین این ساختار جمله.

You have a talent for something.

تو استعداد چیزی داری

So that sentence structure is correct with talent.

بنابراین ساختار جمله با استعداد درست است.

Question 4 Peter, that movie  three times so far has seen  

سوال 4 پیتر، آن فیلم تا کنون سه بار دیده شده است

so far means it's an unfinished time reference.

به این معنی است که یک مرجع زمانی ناتمام است.

And we use the present perfect has  seen with unfinished time references.

و از زمان حال کامل که با ارجاعات زمانی ناتمام دیده شده استفاده می کنیم.

So did you pass the B1 level?

پس سطح B1 را گذرانده اید؟

Share your score and let's continue on to B2.

امتیاز خود را به اشتراک بگذارید و بیایید به B2 ادامه دهیم.

Question one, the cake by Mary was baked.

سوال اول، کیک مریم پخته شد.

This is the passive voice and was  baked is the past tense of to be baked.

این صدای مفعول است و was baked زمان گذشته to be baked است.

Question 2 Which word is a  synonym for confidential?

سوال 2 کدام کلمه مترادف کلمه محرمانه است؟

Secret.

راز

You could say that document is  confidential, which means it's secret.

می توانید بگویید آن سند محرمانه است، به این معنی که محرمانه است.

It's not public, it's not open and revealing.

عمومی نیست، آشکار و آشکار نیست.

That means you share more  information than expected.

این بدان معناست که شما اطلاعات بیشتری از آنچه انتظار می رود به اشتراک می گذارید.

But since it's confidential secret, we  don't know if the document is revealing.

اما از آنجایی که این یک راز محرمانه است، نمی‌دانیم که آیا سند فاش‌کننده است یا خیر.

Question three I can't put with his behavior  anymore put up with this is a phrasal verb to  

سوال سوم من نمی‌توانم رفتار او را تحمل کنم، این یک فعل عبارتی است که

put up with something or someone is when  you tolerate so accept negative behavior  

با چیزی یا کسی تحمل می‌کنید، بنابراین رفتار منفی را بپذیرید

and this is the only option that fits  the context and the sentence structure.

و این تنها گزینه‌ای است که با بافت و ساختار جمله مطابقت دارد.

Question 4 If it tomorrow we  won't go to the beach reigns.

سوال 4 اگر فردا به ساحل نرویم سلطنت می کند.

This is the conditional you need if present simple  and your next clause is in the future simple.

این شرطی است که اگر ساده باشد به آن نیاز دارید و بند بعدی شما در آینده ساده است.

So did you make it to B to share  your score and let's move on to  

بنابراین آیا برای به اشتراک گذاشتن نمره خود به B رسیدید و بیایید به

the advanced levels C1 Question one,  identify the correct reported speech.

سطح پیشرفته C1 سؤال یک برویم، گفتار گزارش شده صحیح را شناسایی کنید.

She said I will come later.

گفت بعدا میام.

She said that she would come  later for reported speech.

او گفت که بعداً برای سخنرانی گزارش شده خواهد آمد.

Indirect speech will becomes would question two.

گفتار غیرمستقیم می شود سوال دو.

We have the budget will pay for your training.

ما بودجه ای برای آموزش شما داریم.

Therefore, therefore is a transition word.

بنابراین، بنابراین یک کلمه انتقال است.

It's used to show Causeway.

برای نشان دادن Causeway استفاده می شود.

We have the budget and effect.

ما بودجه و اثر را داریم.

The effect is we'll pay for your training.

نتیجه این است که ما هزینه آموزش شما را پرداخت خواهیم کرد.

Question three.

سوال سه.

What does the idiom to hit  the nail on the head mean?

اصطلاح ضربه زدن به میخ به سر به چه معناست؟

This means to describe something perfectly, and  if you watched my lesson last week on idioms,  

این به معنای توصیف کامل چیزی است، و اگر درس هفته گذشته من را درباره اصطلاحات تماشا می‌کردید،

you would know this because I taught it.

این را می‌دانستید زیرا من آن را آموزش دادم.

For example, you hit the nail  on the head with your analysis.

به عنوان مثال، شما با تجزیه و تحلیل خود به میخ ضربه می زنید.

Your analysis describe the situation perfectly.

تحلیل شما شرایط را کاملاً توصیف می کند.

Question 4.

سوال 4. از

You'll regret the conference.

کنفرانس پشیمان خواهید شد.

Missing regret is a gerund verb,  

پشیمانی از دست رفته یک فعل دوروندی است،

so you need the verb plus your  gerund regret missing verb plus ING.

بنابراین شما به فعل به اضافه فعل گمشده خود به اضافه ING نیاز دارید.

So did you pass the C1 level?

پس شما سطح C1 را پاس کردید؟

Share your score and let's continue  to the most advanced C2 level.

امتیاز خود را به اشتراک بگذارید و به پیشرفته‌ترین سطح C2 ادامه دهیم.

Question one.

سوال یک.

Her speech had a profound on the audience effect.

سخنرانی او تأثیر عمیقی بر مخاطب داشت.

Affect is a verb.

افکت کردن یک فعل است.

Effect is a noun.

افکت یک اسم است.

You could use the verb, but you  would have to change the sentence to.

می‌توانید از فعل استفاده کنید، اما باید جمله را به آن تغییر دهید.

Her speech affected the audience.

سخنان او حضار را تحت تأثیر قرار داد.

Question 2.

سوال 2.

Which course would you recommend to me?

کدام دوره را به من توصیه می کنید؟

Don't forget that too, because you  recommend something, the course to someone.

این را نیز فراموش نکنید، زیرا شما چیزی، دوره آموزشی را به کسی توصیه می‌کنید.

Now you can also simply recommend something.

حالا شما همچنین می توانید به سادگی چیزی را توصیه کنید.

Which course would you recommend?

کدام دوره را پیشنهاد می کنید؟

Which course would you recommend to me?

کدام دوره را به من پیشنهاد می کنید؟

Both of those are correct.

هر دوی اینها درست است

Question three if I you.

سوال سوم اگر شما هستم

I would do the same if I were you.

من اگر جای شما بودم همین کار را می کردم.

I were you because this is the  present conditional which is  

من شما بودم زیرا این شرط فعلی است که

used for hypotheticals and we use were  for all subjects in the conditional.

برای فرضیات استفاده می شود و ما از were برای همه موضوعات در شرطی استفاده می کنیم.

And finally question for Jane.

و در نهایت یک سوال برای جین.

Tom can come to the party.

تام می تواند به مهمانی بیاید.

Neither Jane nor Tom can come to the party and  this means they aren't coming to the party.

نه جین و نه تام نمی توانند به مهمانی بیایند و این بدان معناست که آنها به مهمانی نمی آیند.

So we use neither nor for negative.

بنابراین ما از نه و نه برای منفی استفاده می کنیم.

You could say either Jane or  Tom can come to the party.

می توانید بگویید جین یا تام می توانند به مهمانی بیایند.

This means one person is coming to the party.

یعنی یک نفر به مهمانی می آید.

You could also say both Jane and Tom are coming to  

همچنین می توانید بگویید جین و تام هر دو به مهمانی می آیند

the party and this means that two  people are coming to the party.

و این بدان معنی است که دو نفر به مهمانی می آیند.

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the Finally Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finnally Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

movies, YouTube, and the news.

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم.

So you can improve your listening  skills of fast English, expand your  

بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

vocabulary with natural expressions,  and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید، و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت. برای

You can look in the description  for the link to learn more,  

کسب اطلاعات بیشتر، می‌توانید در توضیحات  پیوند را جستجو کنید،

or you can go to my website and  click on Finally Fluent Academy.

یا می‌توانید به وب‌سایت من بروید و روی «آکادمی Fluent Fluent» کلیک کنید.

Now, let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

Now let's test your listening skills.

حالا بیایید مهارت های شنیداری خود را آزمایش کنیم.

You'll hear a sentence three times and  you need to write down what you hear.

یک جمله را سه بار می شنوید و باید آنچه را که می شنوید بنویسید.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said they've been bickering all day.

گفتم آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

Let's talk about the pronunciation changes.

بیایید در مورد تغییرات تلفظ صحبت کنیم.

Notice I have they've.

توجه داشته باشید که آنها دارند.

This is a contraction.

این یک انقباض است.

They have they've they've, they've  native speakers use contractions  

آن‌ها دارند، دارند،

in spoken English almost 100% of the time.

تقریباً 100٪ مواقع از انقباضات در زبان انگلیسی گفتاری استفاده می‌کنند.

So you need to be very, very comfortable hearing  

بنابراین باید با شنیدن انقباض بسیار بسیار راحت باشید

the contraction because it affects the  grammar of the sentence You need to have.

زیرا این گرامر جمله ای را که باید داشته باشید تحت تأثیر قرار می دهد .

They have been bickering  because that shows the grammar,  

آنها دعوا کرده‌اند، زیرا این گرامر را نشان می‌دهد،

and the grammar is the present perfect continuous.

و گرامر استمراری کامل فعلی است.

So if you didn't have that, it  would be grammatically incorrect.

بنابراین اگر آن را نداشتید، از نظر گرامری نادرست بود.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

Now notice I said been been  a very unstressed been.

حالا توجه کنید که گفتم خیلی بدون استرس بوده‌ام.

This is how we pronounce the past participle  of the verb be been in American English.

ماضی فعل be been را در انگلیسی آمریکایی اینگونه تلفظ می کنیم.

I don't speak British English, but  I believe in British English they  

من انگلیسی بریتانیایی صحبت نمی‌کنم، اما معتقدم در انگلیسی بریتانیایی

pronounce it more stressed being, but  in American English we don't do that.

آن را با استرس بیشتری تلفظ می‌کنند، اما در انگلیسی آمریکایی ما این کار را نمی‌کنیم.

We just say bin, bin.

ما فقط می گوییم بن، بن.

They've been.

آنها بوده اند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

Now, to understand fast English outside  of the classroom, you need to hear the  

اکنون، برای درک سریع انگلیسی در خارج از کلاس، باید

individual words, but you also have to  understand the meaning of the words.

تک تک کلمات را بشنوید، اما همچنین باید معنای کلمات را درک کنید.

So let's talk about the verb to bicker.

پس بیایید در مورد فعل to bicker صحبت کنیم.

This is when you argue about  things that are not important.

این زمانی است که درباره چیزهایی که مهم نیستند بحث می کنید.

The concept of bickering is extremely  common and everyone does it.

مفهوم مشاجره بسیار رایج است و همه آن را انجام می دهند.

And we usually do it with people  we spend the most time with.

و ما معمولاً این کار را با افرادی انجام می‌دهیم که بیشترین زمان را با آنها می‌گذرانیم.

Our family, our spouses, husbands  and wives, boyfriends, girlfriends,  

خانواده ما، همسران، شوهران و همسرانمان، دوست پسر، دوست دختر،

our close friends, our coworkers  that we spend a lot of time with.

دوستان نزدیک ما، همکارانمان که زمان زیادی را با آنها می گذرانیم.

Anytime you spend a lot of time with  someone, it's common that you'll bicker.

هر زمان که زمان زیادی را با شخصی سپری می کنید، معمول است که دعوا می کنید.

But it's different from fighting because  when you're fighting with someone,  

اما این با دعوا متفاوت است، زیرا وقتی با کسی دعوا می‌کنید،

usually there's a strong emotion involved.

معمولاً یک احساس قوی در میان است.

But when you bicker, you don't  really have that emotion.

اما وقتی دعوا می‌کنید، واقعاً آن احساس را ندارید.

It's less serious because the  things you're arguing about,  

این موضوع کمتر جدی است، زیرا چیزهایی که در مورد آنها بحث می کنید

fighting about, are not actually important.

، در واقع مهم نیستند.

Like I said, this can be very  common in the workplace when  

همانطور که گفتم، وقتی

you spend a lot of time with your coworkers.

زمان زیادی را با همکاران خود می گذرانید، این می تواند در محل کار بسیار رایج باشد.

So maybe you're in a meeting and you've been  

بنابراین ممکن است در جلسه ای باشید و

discussing an issue for hours with your  coworkers, but people start bickering.

ساعت ها با همکاران خود درباره موضوعی بحث کرده باشید ، اما مردم شروع به مشاجره می کنند.

They start arguing about  things that aren't important.

آنها شروع به بحث کردن درباره چیزهایی می کنند که مهم نیستند.

You could say we didn't get anything done  today because we bickered all meeting.

می‌توانید بگویید که امروز کاری انجام ندادیم، زیرا در تمام جلسات بحث و جدل کردیم.

We are, you think, bicker.

شما فکر می کنید ما با هم اختلاف داریم.

Yeah, we bicker either.

آره، ما هم دعوا می کنیم.

Yeah, well, we were bickering  because they were bickering.

بله، خب، ما داشتیم دعوا می‌کردیم، چون آنها با هم دعوا می‌کردند.

Your kids are bickering.

بچه هات دارن دعوا میکنن

Let's try this again with  another listening exercise.

بیایید این کار را دوباره با یک تمرین گوش دادن دیگر امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

How'd you do with this one?

با این یکی چطور رفتار کردی؟

I said that streets pretty sketchy.

من گفتم که خیابان ها بسیار ناقص است.

Did you hear that?

شنیدی؟

Streets the S?

خیابان S؟

Well, that is the verb to  be in a contraction form.

خب، این فعل to be به شکل انقباض است.

The street is the streets.

خیابان همان خیابان هاست.

The streets pretty sketchy.

خیابان ها خیلی طرح دار

Again, it's extremely important  that you hear these contractions  

باز هم، بسیار مهم است که این انقباضات   را

for grammar because we need  the verb to be grammatically.

برای دستور زبان بشنوید، زیرا باید فعل از نظر دستوری باشد.

The sentence would sound very  awkward if you didn't have it  

جمله اگر آن را نداشتید بسیار ناخوشایند به نظر می رسید

because it would be grammatically incorrect.

زیرا از نظر گرامری نادرست است.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

Sketchy, sketchy, sketchy, sketchy.

طرح دار، طرح دار، طرح دار، طرح دار.

Let's talk about to be sketchy.

بیایید در مورد طرح دار بودن صحبت کنیم.

That street is our verb to be to be sketchy.

آن خیابان فعل ما to be to be sketchy است.

This is used to say that  something is not completely safe.

این برای گفتن اینکه چیزی کاملاً ایمن نیست استفاده می‌شود.

So by saying that street's pretty sketchy, I am  saying that street doesn't look completely safe.

بنابراین با گفتن این که آن خیابان بسیار طرح‌دار است، می‌گویم آن خیابان کاملاً ایمن به نظر نمی‌رسد.

I don't think that street is safe, so I'm  saying we shouldn't go down that street.

من فکر نمی‌کنم آن خیابان امن باشد، بنابراین می‌گویم نباید از آن خیابان برویم.

We should avoid that street.

ما باید از آن خیابان دوری کنیم.

Now why would I say this street is sketchy?

حالا چرا می گویم این خیابان ناقص است؟

This is an adjective that  native speakers use a lot.

این صفتی است که افراد بومی از آن زیاد استفاده می‌کنند.

If I say a street's sketchy, it's most  likely because it's dark or lacks lighting.

اگر بگویم یک خیابان طرح دار است، به احتمال زیاد به دلیل تاریک بودن یا کمبود روشنایی آن است.

There aren't a lot of people around.

افراد زیادی در اطراف نیستند.

There's broken glass or broken windows, or there  are a lot of abandoned buildings on that street.

شیشه های شکسته یا پنجره های شکسته وجود دارد، یا تعداد زیادی ساختمان متروک در آن خیابان وجود دارد.

It could be all of those reasons, or it could be  

می‌تواند همه این دلایل باشد، یا

just one of those reasons for me to  say that street doesn't look safe.

فقط یکی از آن دلایلی باشد که می‌گویم خیابان امن به نظر نمی‌رسد.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

I could say, let's take another St.

می‌توانم بگویم، بیایید یک خیابان دیگر را در نظر بگیریم.

This one looks sketchy, so I can also use the  verb look look sketchy but I have to conjugate it.

This street looks sketchy.

این خیابان ناقص به نظر می رسد.

Or let's say your friend or your husband  or your wife came to you and said, hey,  

یا فرض کنید دوستتان یا شوهرتان یا همسرتان نزد شما آمدند و گفتند، هی،

I heard this amazing business proposal today.

من امروز این پیشنهاد تجاری شگفت انگیز را شنیدم.

All we need to do is invest $1000  and we're guaranteed $100,000.

تنها کاری که باید انجام دهیم این است که 1000 دلار سرمایه گذاری کنیم و 100000 دلار تضمین شده است.

And you could say that sounds sketchy.

و می توان گفت که به نظر ناقص است.

So notice here the verb is to sound  sketchy and you're saying the idea,  

بنابراین توجه داشته باشید که در اینجا فعل این است که به نظر بیاید و شما می گویید ایده،

the plan, the business proposal  doesn't sound completely safe.

طرح، پیشنهاد تجاری کاملاً امن به نظر نمی رسد.

We also use this to describe people.

ما همچنین از این برای توصیف افراد استفاده می کنیم.

He's a sketchy guy or he's sketchy.

او یک پسر طرح دار است یا او طرح دار است.

She's sketchy.

او طرح دار است.

In this case, you're saying the person isn't  safe, which means you can't trust the person.

در این مورد، شما می گویید آن شخص ایمن نیست، به این معنی که نمی توانید به آن شخص اعتماد کنید.

So with people, it's a way of saying,  I don't think I can trust him.

بنابراین در مورد مردم، این راهی است برای گفتن، فکر نمی‌کنم بتوانم به او اعتماد کنم.

She's sketchy.

او طرح دار است.

He's sketchy.

او طرح دار است.

Seems a little sketchy.

کمی کلی به نظر می رسد

You're kind of sketchy.

تو یه جورایی طرح دار هستی

Laundry to some sketchy laundromat.

شستن لباس‌ها به برخی از لباس‌شویی‌های طرح‌دار.

Let's try another listening exercise.

بیایید تمرین شنیداری دیگری را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

You must have seen it.

حتما دیده اید.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

You must have seen it.

حتما دیده اید.

But notice I didn't actually say.

اما توجه کنید من در واقع نگفتم.

Have I reduced that entirely to  just, uh, you must, uh, you must,  

آیا من آن را کاملاً به فقط، اوه، شما باید، اوه، باید،

uh, I could also reduce it to more of an of sound,  which is very commonly done by native speakers.

اوه، کاهش داده‌ام، همچنین می‌توانم آن را به یک صدا کاهش دهم، که معمولاً توسط افراد بومی انجام می‌شود.

You must of, you must of, you must have seen it.

شما باید از، شما باید از، شما باید آن را دیده اند.

Notice for seen it.

برای مشاهده آن اطلاع رسانی کنید.

I use that, that N sound to  connect the two words together.

من از آن صدای N برای اتصال این دو کلمه به یکدیگر استفاده می کنم.

Seen it, seen it, seen it.

آن را دید، دید، دید.

So you hear it in front of it.

بنابراین شما آن را در مقابل آن می شنوید.

It sounds like NIT, but if you say those  two words together, it blends together.

شبیه NIT به نظر می رسد، اما اگر این دو کلمه را با هم بگویید، با هم ترکیب می شوند.

Seen it, seen it.

دیدی، دیدی.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

Now let's talk about the grammar  of this Must is a modal verb,  

حالا بیایید در مورد گرامر این Must یک فعل معین صحبت کنیم،

and grammatically you need must plus  base verb, which is the verb without to.

و از نظر دستوری باید باید به اضافه فعل پایه، که فعل بدون to است، صحبت کنیم.

So grammatically you need must have.

بنابراین از نظر گرامری باید داشته باشید.

In written English, you must use must have  seen it, because that's grammatically correct.

در زبان انگلیسی نوشتاری، باید حتماً آن را دیده باشید، زیرا از نظر گرامری صحیح است.

But in spoken English it will  sound like must ah or must of.

اما در زبان انگلیسی گفتاری مانند must ah یا must of به نظر می رسد.

But in written English, if you wrote, you must  ah, or of it would be incorrect grammatically.

اما در زبان انگلیسی نوشتاری، اگر نوشتید، باید ah، یا از نظر گرامری نادرست است.

So just remember what I'm  explaining is first spoken English.

بنابراین فقط به یاد داشته باشید که آنچه را که توضیح می‌دهم ابتدا انگلیسی صحبت کردن است.

You must have seen it 200 times.

حتما 200 بار دیده اید.

You must have seen it two.

حتما دوتاشو دیدی

You must have seen them here.

حتما آنها را اینجا دیده اید.

Let's try this one more time.

بیایید یک بار دیگر این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

I said what's the?

گفتم چیه؟

ETA Of course we have what's.

ETA البته ما چه چیزی را داریم.

That's a contraction of what is what's what's the.

این انقباض چیزی است که چیست.

Now, because ETA, it begins with a  vowel sound E, I could say either  

اکنون، چون ETA، با صدای مصوت E شروع می‌شود، می‌توانم یا

the OR the because we do a more stressed  the when the next word starts in a vowel.

OR را بگویم زیرا وقتی کلمه بعدی با یک مصوت شروع می‌شود، استرس بیشتری انجام می‌دهیم.

But this isn't a rule that native  speakers follow all the time.

اما این قانونی نیست که گویشوران بومی همیشه از آن پیروی کنند.

But if I did a more stressed E in the, IT would  really blend together with ETAVTA and it would  

اما اگر یک E با استرس بیشتری را در آن انجام دهم، IT واقعاً با ETAVTA ترکیب می‌شود و

almost sound like it's just one word, the TA,  because I wouldn't really repeat the E on ETA.

تقریباً به نظر می‌رسد که فقط یک کلمه است، TA، زیرا من واقعاً E را در ETA تکرار نمی‌کنم.

The Tai believe In my example, when I did the  listening test, I think the first time I did  

تای‌ها معتقدند در مثال من، وقتی تست گوش دادن را انجام دادم، فکر می‌کنم بار اول

it more of the ETA and the second time I did it  more of the ETA and the sounds blended together.

آن را بیشتر از ETA انجام دادم و بار دوم آن را بیشتر از ETA انجام دادم و صداها با هم ترکیب شدند.

Let's listen to that again and see what I did.

بیایید دوباره به آن گوش کنیم و ببینیم چه کار کردم.

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

Now, ultimately, either way that you  pronounce it, the ETA or the ETA is fine.

اکنون، در نهایت، به هر صورت که آن را تلفظ کنید، ETA یا ETA خوب است.

Now you're probably wondering, well, what's ETA?

اکنون احتمالاً از خود می‌پرسید، خوب، ETA چیست؟

This stands for estimated time of arrival.

این نشان دهنده زمان تخمینی ورود است.

So your ETA, the ETA or someone,  something's ETA is the estimated  

بنابراین ETA شما، ETA یا دیگران، ETA چیزی،

time of arrival for at someone or  something when it's expected to arrive.

زمان تخمینی رسیدن به فرد یا چیزی است که انتظار می‌رود وارد شود.

So let's say we're talking about a  project and your boss wants to know  

بنابراین، فرض کنید در مورد یک پروژه صحبت می کنیم و رئیس شما می خواهد بداند که

when this project will arrive  in his inbox or on his desk.

این پروژه چه زمانی در صندوق ورودی یا روی میزش می رسد.

He could say what's the ETA and he could  just say the if it's obvious you're talking  

او می‌تواند بگوید ETA چیست و فقط می‌تواند بگوید اگر واضح است که

about the project, he could say what's your ETA  because you're the one submitting the project.

درباره پروژه صحبت می‌کنید، می‌تواند بگوید ETA شما چیست، زیرا شما کسی هستید که پروژه را ارسال می‌کنید.

Or he could say what's the project's ETA.

یا می تواند بگوید ETA پروژه چیست.

So the ETA belongs to the project.

بنابراین ETA متعلق به پروژه است.

So you need that possessive  what's the project's ETA?

بنابراین به آن مالکیت نیاز دارید ETA پروژه چیست؟

And they all have the same meaning.

و همه آنها معنی یکسانی دارند.

We commonly use this with friends or coworkers,  

ما معمولاً از این با دوستان یا همکاران،

family members to let them know  when we're going to arrive.

اعضای خانواده استفاده می‌کنیم تا به آنها اطلاع دهیم که قرار است چه زمانی وارد شویم.

So let's say you were supposed to be at  your family's house at 7:00 for dinner,  

بنابراین فرض کنید قرار بود ساعت ۷:۰۰ برای شام در خانه خانواده‌تان باشید،

but you're running late.

اما دیر می‌کنید.

You could send them a text  message and say running late.

می‌توانید برای آن‌ها یک پیام متنی بفرستید و بگویید دیر شد.

Google says my ETA is 642 or 15 minutes now.

گوگل می گوید که ETA من اکنون 642 یا 15 دقیقه است.

Google says because when you put something in a  GPS, Google will tell you or whatever you use,  

Google می‌گوید چون وقتی چیزی را در GPS قرار می‌دهید، Google به شما یا هر چیزی که استفاده می‌کنید به شما می‌گوید،

Google will tell you when  you're expected to arrive.

Google به شما می‌گوید چه زمانی انتظار می‌رود وارد شوید.

That's your ETA.

این ETA شماست.

What's their ETA?

ETA آنها چیست؟

OK, ETA ETA 11 minutes.

خوب، ETA ETA 11 دقیقه.

Now let's do an imitation exercise so you  can practice your pronunciation as well.

اکنون بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا بتوانید تلفظ خود را نیز تمرین کنید.

So I'm going to say each sentence  again, and then I want you to repeat  

بنابراین من می‌خواهم هر جمله را دوباره بگویم و سپس از شما می‌خواهم که

the sentence out loud and try to imitate  my pronunciation as closely as possible.

جمله را با صدای بلند تکرار کنید و سعی کنید تلفظ من را تا حد امکان تقلید کنید.

And I'll say each sentence three times.

و هر جمله را سه بار می گویم.

Let's do that right now.

بیایید همین الان این کار را انجام دهیم.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

That's St's pretty sketchy.

این سنت بسیار ناب است.

That's St's pretty sketchy.

این سنت بسیار ناب است.

That's St's pretty sketchy.

این سنت بسیار ناب است.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

Now let's test your vocabulary.

حالا بیایید دایره لغات خود را آزمایش کنیم.

Question one, Do you think  the discount will the client?

سوال اول، آیا فکر می‌کنید این تخفیف برای مشتری خواهد بود؟

Which option A or B?

کدام گزینه A یا B؟

I'll give you 3 seconds.

من به شما 3 ثانیه فرصت می دهم.

Appease the client.

مشتری را دلجویی کنید.

Appease is a verb.

دلجویی یک فعل است.

We use this when you want to  give someone something they  

ما از این زمانی استفاده می‌کنیم که می‌خواهید به کسی چیزی بدهید که او

want in order to make them happy or in  order to prevent further disagreement.

می‌خواهد تا او را خوشحال کنید یا از اختلاف نظر بیشتر جلوگیری کنید.

So I'm giving them a discount to make them happy.

پس برای خوشحال [ __ ] بهشون تخفیف میدم. باعث

It will appease them.

دلجویی آنها خواهد شد.

Now if you said be appeal, keep in mind  that appeal has a very similar meaning.

حالا اگر گفتید درخواست تجدیدنظر کنید، به خاطر داشته باشید که درخواست تجدیدنظر معنای بسیار مشابهی دارد.

It means to be attractive to.

به معنای جذاب بودن است.

But grammatically the sentence is  incorrect because if you use appeal,  

اما از نظر دستوری این جمله نادرست است زیرا اگر از درخواست تجدیدنظر استفاده کنید،

it's appeal to the client.

برای مشتری جذاب است.

And because I don't have the preposition,  2B is an incorrect option grammatically.

و چون حرف اضافه را ندارم، 2B از نظر گرامری گزینه نادرستی است.

Question 2, She's a very employee.

سوال 2، او بسیار کارمند است.

Option one.

گزینه یک

Option 2, The correct answer is a diligent.

گزینه 2، پاسخ صحیح کوشا است.

She's a very diligent employee.

او یک کارمند بسیار سخت کوش است.

To be diligent, this means to be careful or  using a lot of effort and attention to detail.

کوشا بودن به این معنی است که مراقب باشید یا از تلاش و توجه زیاد به جزئیات استفاده کنید.

For example, I worked diligently  on the report all week.

برای مثال، تمام هفته با پشتکار  روی گزارش کار کردم.

So notice in this case, it's an adverb.

بنابراین در این مورد توجه کنید، این یک قید است.

Diligently.

با پشتکار.

I worked diligently on the report all week.

تمام هفته با جدیت روی گزارش کار کردم.

Question three, Sorry, I can't help.

سوال سوم، ببخشید، نمی توانم کمکی بکنم.

I'm at math A or B be inept.

من در ریاضی A یا B هستم ناتوان.

I'm inept at math To be inept at something.

من در ریاضی ناتوان هستم در چیزی ناتوان هستم.

This means to not be skilled or  to be ineffective at something.

این به معنای ماهر نبودن یا بی‌اثر بودن در چیزی است.

I'm inept at math #4 She's  the most member of our team.

من در ریاضی شماره 4 ناتوان هستم، او بیشترین عضو تیم ما است.

A or B.

A یا B.

A gregarious B is incorrect.

یک B عمومی نادرست است.

Grammatically, we can't say most great.

از نظر دستوری، نمی‌توانیم بگوییم عالی است.

You would say greatest, right?

شما می گویید بزرگترین، درست است؟

So grammatically, B doesn't work.

بنابراین از نظر دستوری، B کار نمی کند.

A gregarious to be gregarious.

یک gregarious به gregarious بودن.

When someone is described as gregarious,  it means that they're very social.

وقتی شخصی به عنوان فردی اجتماعی توصیف می شود، به این معنی است که او بسیار اجتماعی است. از

They enjoy being around other people.

بودن در کنار دیگران لذت می برند.

So what about you?

پس شما چطور؟

Let us know in the comments.

در نظرات به ما اطلاع دهید.

Would you describe yourself  as a gregarious person?

آیا خودتان را به عنوان یک فرد اجتماعی توصیف می کنید؟

Do you enjoy being around other people?

آیا از بودن در کنار دیگران لذت می برید؟

Are you very social?

آیا شما خیلی اجتماعی هستید؟

Let us know in the comments so you can practice  

در نظرات به ما اطلاع دهید تا بتوانید

that word #5 We need to with  the accounting department.

کلمه شماره 5 را با بخش حسابداری تمرین کنید.

A or B.

A یا B.

The answer is B follow up with grammatically.

پاسخ B به صورت دستوری است.

A is incorrect.

الف نادرست است.

You don't follow out with someone.

شما با کسی دنبال نمی کنید

You follow up with someone and this means  that you continue a discussion or conversation  

شما با شخصی پیگیری می‌کنید و این به این معنی است که به بحث یا مکالمه‌ای

that was previously started.

که قبلاً شروع شده بود ادامه می‌دهید.

I could say I already followed up  with the accounting department.

می توانم بگویم قبلاً با بخش حسابداری پیگیری کرده ام.

I already continued the conversation  we had previously started.

من قبلاً به مکالمه‌ای که قبلاً شروع کرده بودیم ادامه دادم.

Number six, that's a difficult  concept to A or BB to grasp.

شماره شش، درک این مفهوم برای A یا BB دشوار است.

When you grasp something, it simply  means that you understand it.

وقتی چیزی را درک می کنید، به سادگی به این معنی است که آن را درک می کنید.

So it's the same as saying that's  a difficult concept to understand.

بنابراین، مانند این است که بگوییم درک آن مفهومی دشوار است.

That's a difficult concept to grasp #7 you should  all your debt to reduce your interest rate.

این یک مفهوم دشوار است که شماره 7 را درک کنید، شما باید تمام بدهی خود را برای کاهش نرخ بهره خود داشته باشید.

A or BB consolidate consolidate.

A یا BB ادغام ادغام.

When you consolidate 2 or more things,  it means you combine them together.

وقتی 2 یا چند چیز را ادغام می‌کنید، به این معنی است که آنها را با هم ترکیب می‌کنید.

So if I said the two firms consolidated last  year, this means that last year there was firm A,  

بنابراین، اگر بگویم این دو شرکت در سال گذشته ادغام شدند، به این معنی است که سال گذشته شرکت A،

firm B, but now, because as they consolidated,  there's one firm, so the two become one  

شرکت B وجود داشت، اما اکنون، زیرا همانطور که آنها ادغام شدند، یک شرکت وجود دارد، بنابراین هر دو تبدیل به یک می شوند.

consolidate #8 The book discusses his  illness and resignation from politics.

کناره گیری از سیاست

A or B A subsequent, his subsequent  resignation from politics.

A یا B متعاقب آن، استعفای بعدی او از سیاست.

This has a simple meaning.

این یک معنای ساده دارد.

Subsequent just means something  that comes after something else.

بعدی فقط به معنای چیزی  است که بعد از چیز دیگری می آید.

So first he had his illness and after  he resigned, his subsequent resignation,  

پس ابتدا بیماری خود را داشت و پس از استعفا، استعفای بعدی او،

his resignation that came after his illness.

استعفای او که بعد از بیماری او بود.

We commonly use this as an  adverb to start a sentence.

ما معمولاً از این به عنوان قید برای شروع یک جمله استفاده می کنیم.

So I could say he moved to Australia,  subsequently he got married.

بنابراین می توانم بگویم که او به استرالیا نقل مکان کرد، متعاقباً ازدواج کرد.

And I'm using subsequently to let you know  that he got married after something else.

و متعاقباً استفاده می‌کنم تا به شما اطلاع دهم که او بعد از چیز دیگری ازدواج کرده است.

And that's something else is  after he moved to Australia.

و این چیز دیگری پس از نقل مکان او به استرالیا است.

He moved to Australia, subsequently he got  married #9 he gets stressed out and he's A or B.

او به استرالیا نقل مکان کرد، متعاقباً ازدواج کرد شماره 9 او استرس دارد و او A یا B است.

The correct answer has to be B, under pressure,  because over pressure is the wrong preposition.

پاسخ صحیح باید B باشد، تحت فشار، زیرا بیش از حد فشار حرف اضافه اشتباه است.

The preposition you need is under  pressure to be under pressure.

حرف اضافه ای که نیاز دارید، تحت فشار است تا تحت فشار باشید.

And that's simply when you have a lot  of work and you're feeling overwhelmed,  

و این زمانی است که شما کار زیادی دارید و احساس غرق شدن می کنید،

you're feeling anxious,  you're feeling stressed out.

احساس اضطراب می کنید، احساس استرس می کنید.

You can use this positively and say  I work really well under pressure,  

می‌توانید از این به طور مثبت استفاده کنید و بگویید « من تحت فشار واقعاً خوب کار می‌کنم،

so when I have a lot of work I  actually perform better, not worse.

بنابراین وقتی کار زیادی دارم، در واقع عملکرد بهتری دارم، نه بدتر.»

I work really well under pressure #10  Women face a lot of in the workplace.

من تحت فشار شماره 10 خیلی خوب کار می کنم. زنان در محل کار با مشکلات زیادی روبرو هستند.

A or B?

الف یا ب؟

Well, ostrich is a bird.

خب شترمرغ یک پرنده است.

So women don't face a lot of  ostriches in the workplace.

بنابراین زنان در محل کار با شترمرغ های زیادی مواجه نمی شوند.

They face a lot of obstacles.

آنها با موانع زیادی روبرو هستند.

Obstacles, An obstacle is something  that blocks you and it can be something  

موانع، مانع چیزی است که شما را مسدود می‌کند و می‌تواند چیزی

physical like a roadblock or it can be  something non physical like discrimination.

فیزیکی مانند سد راه باشد یا می‌تواند چیزی غیر فیزیکی مانند تبعیض باشد.

So it's something that blocks  you from making progress.

بنابراین این چیزی است که مانع از پیشرفت شما می شود.

That's an obstacle #11 Thank you for your remark.

این یک مانع شماره 11 است از تذکر شما متشکرم.

A or B.

الف یا ب.

The answer is be pertinent, Pertinent remark.

پاسخ مناسب باشد، نکته ی مربوطه.

When something is pertinent, it means it's  relevant to the topic or discussion at hand.

وقتی چیزی مناسب است، به این معنی است که با موضوع یا بحث مورد نظر مرتبط است.

So let's say you're having a conversation  and then someone raises a point and you  

بنابراین فرض کنید در حال گفتگو هستید و سپس شخصی نکته‌ای را مطرح می‌کند و شما

think the point is very relevant  to the topic or conversation.

فکر می‌کنید که موضوع بسیار مرتبط با موضوع یا مکالمه است.

You can say that's pertinent, that's pertinent,  

می‌توانید بگویید که مناسب است، مربوط است،

that's relevant, related to  our topic at hand, number 12.

مرتبط است، مربوط به موضوع مورد بحث ما، شماره 12.

You can that to the interns, A or B, B delegate.

می‌توانید این را به کارآموزان، A یا B, B نماینده، بگویند.

You can delegate that to the interns.

می توانید آن را به کارآموزان واگذار کنید.

When you delegate something is when you give  

وقتی چیزی را محول می‌کنید زمانی است که

someone else responsibility  for a task or a specific job.

مسئولیت یک کار یا کار خاصی را به شخص دیگری واگذار می‌کنید.

So when you're doing a task that  you really don't want to be doing,  

بنابراین، وقتی کاری را انجام می‌دهید که واقعاً نمی‌خواهید انجام دهید،

you can say, I wish I had  someone to delegate this to.

می‌توانید بگویید، ای کاش کسی را داشتم که این کار را به او واگذار کنم.

I wish I had someone who I  could give this task to #30 19.

ای کاش کسی را داشتم که می توانستم این وظیفه را به #30 19 بدهم.

I have a really workload this month.

من در این ماه حجم کاری زیادی دارم.

A or BA heavy?

A یا BA سنگین؟

B is a direct translation.

B یک ترجمه مستقیم است.

It's not something that we use in natural English.

این چیزی نیست که ما در انگلیسی طبیعی استفاده کنیم.

It sounds awkward and unnatural.

ناخوشایند و غیر طبیعی به نظر می رسد.

A heavy is the adjective that  we use to describe our workload.

صفتی سنگین است که برای توصیف حجم کاری خود از آن استفاده می کنیم.

When your workload is heavy, it simply  means you have a lot of work to do.

وقتی حجم کاری شما سنگین است، به این معنی است که کارهای زیادی برای انجام دادن دارید.

And what's the opposite of heavy?

و متضاد سنگین چیست؟

The opposite is light, right?

برعکس نور است، درست است؟ نور

Light.

.

So when you don't have a lot of work to  do, you would say I have a light workload.

بنابراین وقتی کار زیادی برای انجام دادن ندارید، می گویید حجم کار کمی دارم.

Heavy workload, light workload.

حجم کار سنگین، حجم کار سبک.

So what about you?

پس شما چطور؟

How would you describe your workload right now?

حجم کاری خود را در حال حاضر چگونه توصیف می کنید؟

Would you say it's heavy or light?

می گویید سنگین است یا سبک؟

Let us know in the comments.

در نظرات به ما اطلاع دهید.

So you practice this new expression #14 The police  have been unable to What caused the explosion?

بنابراین شما این عبارت جدید #14 را تمرین می‌کنید. پلیس نتوانسته است علت انفجار چیست؟

A or BB Ascertain ascertain.

A یا BB Ascertain مشخص کردن.

When you ascertain something,  you discover something.

وقتی چیزی را مشخص می کنید، چیزی را کشف می کنید.

So to ascertain the cause of  the explosion is to discover  

بنابراین، برای تعیین علت انفجار، کشف

the cause of the explosion, to understand why.

علت انفجار، برای درک دلیل آن است.

So when the police do understand why,  why they discover it, they can say we've  

بنابراین وقتی پلیس بفهمد چرا، چرا آن را کشف می‌کند، می‌تواند بگوید ما

finally ascertained what caused the  explosion, it was a faulty gas line.

بالاخره متوجه شدیم که چه چیزی باعث انفجار شد، خط گاز معیوب بود.

And then they can tell you  the cause of the explosion.

و سپس آنها می توانند علت انفجار را به شما بگویند.

And finally, your last question in the quiz  #15 you've been all week, just do it already.

و در نهایت، آخرین سوال شما در مسابقه شماره 15 که در تمام هفته شرکت کرده اید، فقط آن را از قبل انجام دهید.

A or B?

الف یا ب؟

The answer is B procrastinating.

پاسخ B به تعویق انداختن است.

You've been procrastinating all week.

تمام هفته را معطل کرده اید.

When you procrastinate, it means  that you delay doing something,  

وقتی کار را به تعویق می اندازید، به این معنی است که انجام کاری را به تأخیر می اندازید،

but that's something has to be  done and you delay doing it.

اما این کاری است که باید انجام شود و انجام آن را به تأخیر می اندازید.

And why?

و چرا؟

Well, generally because it's unpleasant.

خوب، به طور کلی به این دلیل که ناخوشایند است.

Like chores around the house, cleaning the  garage, cleaning the bathroom, doing the dishes.

مانند کارهای خانه، تمیز کردن گاراژ، تمیز کردن حمام، شستن ظرف‌ها.

It's unpleasant or it's simply boring, like  organizing your closet or filing your paperwork.

این ناخوشایند یا به سادگی خسته کننده است، مانند سازماندهی کمد خود یا ثبت اسناد خود.

So you delay doing it, but it has to be done.

بنابراین انجام آن را به تاخیر می اندازید، اما باید انجام شود.

That's procrastinating.

این به تعویق انداختن است.

Now let's test your knowledge of phrasal verbs.

حالا بیایید دانش شما را از افعال عبارتی آزمایش کنیم.

Question one.

سوال یک.

You're not going to paying $500.00 for that.

شما قرار نیست برای آن 500 دلار بپردازید.

Now, I'll only give you 3 seconds to  answer each question, so hit pause,  

اکنون، فقط 3 ثانیه به شما فرصت می‌دهم تا به هر سؤال پاسخ دهید، بنابراین «مکث» را فشار دهید، به اندازه‌ای که

take as much time as you need, and when  you're ready, hit play to see the answer.

نیاز دارید وقت بگذارید، و وقتی آماده شدید، «پخش» را فشار دهید تا پاسخ را ببینید.

You're not going to talk  me into question 2, Mariah,  

قرار نیست من را در مورد سوال 2 صحبت کنی، ماریا،

this sales proposal Yesterday,  Mariah drew up question three.

این پیشنهاد فروش دیروز، ماریا سوال سه را طراحی کرد.

Good news because everyone we met the  deadline because everyone stepped it up.

خبر خوب زیرا همه ما به این ضرب الاجل رسیدیم زیرا همه آن را افزایش دادند.

Question 4, If you keep skipping breaks,  you're going to you're going to burnout.

سوال 4، اگر مدام از وقفه ها بگذرید، دچار فرسودگی خواهید شد.

Question 5.

سوال 5.

That's a great point.

این یک نکته عالی است.

You should at the meeting, you should bring it up.

شما باید در جلسه، باید آن را مطرح کنید.

Question six.

سوال ششم.

Who do you the most in your family?

چه کسی را در خانواده خود بیشتر دوست دارید؟

Who do you look up to?

به چه کسی نگاه می کنید؟

Question 7.

سوال 7.

How long do we need to at the party?

چه مدت در مهمانی نیاز داریم؟

How long do we need to stick around?

چه مدت باید بمانیم؟

Question 8.

سوال 8.

Your tires look really you should get new ones.

لاستیک‌های شما واقعاً باید لاستیک‌های نو تهیه کنید.

Your tires look really worn out.

لاستیک های شما واقعا فرسوده به نظر می رسند.

Question 9.

سوال 9.

The seller tried to so we didn't buy it.

فروشنده سعی کرد ما آن را نخریدیم.

The seller tried to RIP us off.

فروشنده سعی کرد ما را پاره کند.

Question 10.

سوال 10.

I noticed that this report, our production costs,  

من متوجه شدم که این گزارش، هزینه‌های تولید ما،

this report honed in on how  did you do with the quiz?

این گزارش نشان می‌دهد که چگونه با مسابقه امتحان کردید؟

Was it easy or difficult?

آسان بود یا سخت؟

Share your score in the comments and  don't worry if it was hard because  

امتیاز خود را در نظرات به اشتراک بگذارید و نگران نباشید اگر سخت بود، زیرا

now I'll explain every phrasal verb in detail.

اکنون هر فعل عبارتی را با جزئیات توضیح خواهم داد.

Number one, to RIP off.

شماره یک، برای RIP کردن.

We use this when someone is selling  something or buying something  

زمانی که شخصی در حال فروش چیزی یا خریدن چیزی است

and the buyer feels that the price is too high  compared to the value of whatever they're buying.

و خریدار احساس می‌کند که قیمت در مقایسه با ارزش هر چیزی که می‌خرد بسیار بالا است، از این استفاده می‌کنیم.

For example, I can't believe  I paid paid $200 for that.

برای مثال، نمی‌توانم باور کنم برای آن 200 دلار پرداخت کردم.

She ripped me off.

او من را پاره کرد.

Now notice the sentence structure.

حال به ساختار جمله توجه کنید.

You RIP someone off, she ripped me off.

تو یکی رو پاره کردی، اونم منو پاره کرد.

Another example, she told everyone that I  ripped her off, but it was a fair price.

مثال دیگر، او به همه گفت که من او را از بین بردم، اما قیمت منصفانه‌ای بود.

So just because someone claims you RIP them off,  

بنابراین فقط به این دلیل که کسی ادعا می کند که شما آنها را پاره کرده اید،

it doesn't necessarily mean  it's true #2 to wear out.

لزوماً به این معنی نیست که فرسوده شدن شماره 2 درست است.

We use this when something is damaged or weakened  because of age, it's old, or because of use.

وقتی چیزی به دلیل سن، قدیمی یا به دلیل استفاده آسیب دیده یا ضعیف شده است از این استفاده می‌کنیم.

You've used it a lot.

خیلی استفاده کردی

For example, I wore out my  tennis shoes last summer.

برای مثال، تابستان گذشته کفش‌های تنیس‌ام را پوشیدم.

If someone said that to me, I would assume  they played a lot of tennis last summer.

اگر کسی این را به من می‌گفت، فکر می‌کنم تابستان گذشته تنیس زیادی بازی کرده است.

They played so much tennis  that they wore out their shoes.

آنها آنقدر تنیس بازی کردند که کفش هایشان را پوشیدند.

They became damaged from use  from continually playing tennis.

آنها در اثر استفاده از بازی مداوم تنیس آسیب دیدند.

We also use this in an  adjective form to be worn out.

ما همچنین از این به شکل صفت برای فرسوده شدن استفاده می‌کنیم.

So it would be very common to say I need to  buy new tennis shoes because mine are worn out.

بنابراین بسیار رایج است که بگوییم باید کفش‌های تنیس جدید بخرم زیرا کفش‌های من فرسوده شده‌اند.

So of course are because shoes is plural and  we need the plural form of the verb to be mine.

البته به این دلیل است که کفش جمع است و ما نیاز داریم که شکل جمع فعل من باشد.

My tennis shoes are worn out.

کفش های تنیس من کهنه شده است.

So both forms are very common #3 to draw up, we  use is this when you need to prepare paperwork,  

بنابراین هر دو فرم شماره 3 بسیار رایج برای تهیه هستند، ما از این استفاده می‌کنیم زمانی که شما نیاز به تهیه مدارک دارید،

and generally that paperwork is for  a contract, an agreement, a proposal,  

و به طور کلی این اسناد مربوط به یک قرارداد، یک توافق‌نامه، یک پیشنهاد،

generally something that two people need  to sign or agree on to make it official.

به طور کلی چیزی است که دو نفر باید امضا کنند یا روی آن توافق کنند. رسمی کن

For example, I asked my  lawyer to draw up the papers.

برای مثال، از وکیلم خواستم که اوراق را تنظیم کند.

Whenever you're dealing with a lawyer,  the papers are going to be official.

هر زمان که با یک وکیل سر و کار دارید، اسناد رسمی می شوند.

So this is a perfect time to use to draw up,  

بنابراین این زمان مناسبی برای استفاده برای تنظیم است،

or you could say we're waiting for our  bank to draw up the mortgage agreement.

یا می‌توانید بگویید که منتظر  بانک خود هستیم تا قرارداد وام مسکن را تنظیم کند.

So that's another very official  document that you need to sign.

بنابراین این یک سند رسمی دیگر است که باید امضا کنید.

And you can use the phrasal  verb to draw up #4 to burn out.

و می‌توانید از فعل عبارتی برای ترسیم شماره ۴ استفاده کنید تا از بین برود.

This is a phrasal verb that has  gotten a lot of attention recently,  

این یک فعل عبارتی است که اخیراً توجه زیادی را به خود جلب کرده است،

especially with the pandemic, because to burn out,  

مخصوصاً با همه‌گیری، زیرا برای فرسودگی،

this is when you feel exhausted mentally  or physically from prolonged stress.

این زمانی است که احساس می‌کنید از نظر ذهنی یا جسمی از استرس طولانی‌مدت خسته شده‌اید.

Stress of work, stress of a  situation like a pandemic,  

استرس شغلی، استرس موقعیتی مانند یک بیماری همه گیر،

stress of a family situation like a  divorce or an illness, something like that.

استرس یک موقعیت خانوادگی مانند طلاق یا بیماری، چیزی شبیه به این.

But a prolonged period, You can be stressed out  for a day, but when you burn out, it means you've  

اما در یک دوره طولانی، ممکن است برای یک روز استرس داشته باشید، اما زمانی که دچار خستگی شدید، به این معنی است که

had that stress for a long period of time, several  weeks, several months, or even several years.

برای مدت طولانی، چندین هفته، چندین ماه یا حتی چندین سال این استرس را داشته‌اید.

For example, I burned out at my last job.

مثلاً در آخرین کارم سوختم.

So perhaps I was working so much that I went  through this period of prolonged stress.

بنابراین شاید آنقدر کار می کردم که این دوره استرس طولانی را پشت سر گذاشتم.

I burned out.

سوختم

Another example, I burned out  after caring for my aging parents.

مثال دیگر، من بعد از مراقبت از والدین پیرم دچار سوختگی شدم.

So caregivers often experience burnout.

بنابراین مراقبان اغلب فرسودگی شغلی را تجربه می کنند.

So you can use this in a work situation,  

بنابراین می‌توانید از آن در یک موقعیت کاری استفاده کنید،

or you can use it in a personal situation  as well #5 to look up to someone.

یا می‌توانید از آن در یک موقعیت شخصی استفاده کنید و همچنین شماره 5 برای نگاه کردن به کسی.

So notice we have two prepositions.

پس توجه کنید که دو حرف اضافه داریم. به

Look up to and then someone.

بالا و سپس به کسی نگاه کنید.

We use this when you admire  someone or you respect someone.

وقتی کسی را تحسین می‌کنید یا به کسی احترام می‌گذارید، از این استفاده می‌کنیم.

So I could say I looked up to him like a father.

بنابراین می توانم بگویم که مانند یک پدر به او نگاه می کردم.

So of course I admire and respect my father and  I'm comparing the situation to someone else.

بنابراین مطمئناً من پدرم را تحسین و احترام می‌کنم و وضعیت را با شخص دیگری مقایسه می‌کنم.

I looked up to him, I admired him like a father.

به او نگاه کردم، مثل یک پدر او را تحسین کردم.

Another example, I really look up to my boss.

مثال دیگر، من واقعاً به رئیسم نگاه می کنم.

So you admire your boss or you respect your boss.

بنابراین شما رئیس خود را تحسین می کنید یا به رئیس خود احترام می گذارید.

You hold your boss in high regard.

شما برای رئیس خود احترام زیادی قائل هستید.

So you can use this in a work situation.

بنابراین می توانید از این در موقعیت کاری استفاده کنید.

You can look up to people and you can use this  in a social situation, a family situation.

می‌توانید به مردم نگاه کنید و می‌توانید از آن در یک موقعیت اجتماعی، یک موقعیت خانوادگی استفاده کنید.

You can have many different people in your  life that you look up to for different reasons.

شما می توانید افراد مختلفی را در زندگی خود داشته باشید که به دلایل مختلف به آنها نگاه می کنید.

Number six, to step up.

شماره شش، برای گام برداشتن.

Now that's the phrasal verb, but we most  commonly use it in the expression to step it up.

اکنون این فعل عبارتی است، اما ما معمولاً از آن در عبارت برای افزایش آن استفاده می‌کنیم.

Notice that it it's very important to step it up.

توجه داشته باشید که افزایش آن بسیار مهم است.

To step it up.

برای تقویت آن.

This simply means to work harder or to try harder.

این به سادگی به معنای تلاش بیشتر یا تلاش بیشتر است.

Now you can say we need to step it up  if we're going to meet the deadline.

اکنون می‌توانید بگویید که اگر می‌خواهیم ضرب الاجل را رعایت کنیم، باید آن را افزایش دهیم.

So you have this deadline,  you need to work harder.

بنابراین شما این ضرب الاجل دارید، باید بیشتر تلاش کنید.

So it's the same as saying we need to work  harder if we're going to meet the deadline.

بنابراین، مانند این است که بگوییم اگر می‌خواهیم ضرب الاجل را رعایت کنیم، باید سخت‌تر کار کنیم.

Step it U Now what is this it in the expression?

Step it U حالا این در عبارت چیست؟

Well, the IT would represent work or effort.

خوب، IT نشان دهنده کار یا تلاش است.

We need to step up our work.

ما باید کار خود را افزایش دهیم.

We need to step up our effort.

ما باید تلاش خود را افزایش دهیم.

Step it up.

آن را بالا ببر.

I encourage you to use it that way.

من شما را به استفاده از آن در این راه تشویق می کنم.

Step it up because you'll  sound like a native speaker.

آن را افزایش دهید زیرا مانند یک زبان مادری به نظر می رسید.

We have a really common  expression with this Step it up.

ما یک عبارت بسیار رایج با این Step it up داریم.

And then you add the two words,  ah, notch, step it up a notch.

و سپس دو کلمه را اضافه می‌کنید، ah, notch, step up a notch.

If you look at a dial, A  notch is one move on the dial.

اگر به صفحه صفحه نگاه کنید، یک بریدگی یک حرکت روی صفحه است.

So it represents a little bit, a  small amount, step it up a notch.

بنابراین مقدار کمی، مقدار کمی را نشان می دهد، آن را یک درجه بالا ببرید.

It's just like saying step it up a little bit.

درست مثل این است که بگوییم کمی آن را بالا ببر.

So that's just a common expression.

پس این فقط یک عبارت رایج است. اگر می‌خواهید ضرب‌الاجل را رعایت کنید،

You need to step it up a notch  if you want to meet the deadline.

باید آن را یک درجه افزایش دهید .

So you can use it with a notch, it's very common,  or you can use it without #7 to hone in on.

بنابراین می‌توانید از آن با یک بریدگی استفاده کنید، این بسیار رایج است، یا می‌توانید از آن بدون شماره ۷ استفاده کنید.

This is another two preposition  phrasal verb we have hone in on.

این فعل عبارتی دو حرف اضافه دیگر است که ما روی آن افزوده ایم.

Hone in on something.

به چیزی توجه کنید

And this means to really focus on something, to  put all your attention on something specific.

و این به این معنی است که واقعاً روی چیزی تمرکز کنید، تمام توجه خود را روی چیزی خاص متمرکز کنید.

For example, if we want to get more customers, we  should really hone in on small business owners.

برای مثال، اگر می‌خواهیم مشتریان بیشتری داشته باشیم، باید واقعاً صاحبان مشاغل کوچک را جذب کنیم.

So maybe right now you're not being very  specific and you're looking at all customers,  

بنابراین شاید در حال حاضر شما خیلی خاص نیستید و به همه مشتریان نگاه می‌کنید،

but you want to hone in on one specific segment  of the population, small business owners.

اما می‌خواهید بخش خاصی از جمعیت، یعنی صاحبان کسب‌وکارهای کوچک را مورد توجه قرار دهید.

So you're going to focus on them,  you're going to hone in on them.

بنابراین شما روی آنها تمرکز خواهید کرد، روی آنها تمرکز خواهید کرد.

Another example, for the presentation, we  should really hone in on South America.

مثال دیگر، برای ارائه، ما باید واقعاً به آمریکای جنوبی بپردازیم.

So maybe you're a global company and you have  branches all over the world, but for this  

بنابراین شاید شما یک شرکت جهانی باشید و شعبه‌هایی در سرتاسر جهان داشته باشید، اما برای این

specific presentation, you're going to hone in  on one specific part of the world, South America.

ارائه خاص، می‌خواهید در یک بخش خاص از جهان، آمریکای جنوبی، پیشرفت کنید.

Now, many native speakers,  native speakers, not students,  

اکنون، بسیاری از سخنرانان بومی، زبان‌آموزان بومی، نه دانش‌آموزان،

many native speakers mistakenly say  home in on, we need to home in on.

بسیاری از زبان‌آموزان بومی به اشتباه می‌گویند home in on، ما نیاز به home in داریم.

And that's because in  pronunciation they're very similar.

و این به این دلیل است که در تلفظ آنها بسیار شبیه هستند.

Honan, Homan and hone.

هونان، هومان و هون.

What's that?

اون چیه؟

It's not really used very much,  but everybody knows the word home.

واقعاً زیاد استفاده نمی شود، اما همه کلمه خانه را می شناسند.

But this isn't correct.

اما این درست نیست

The expression is not home in on.

عبارت در خانه نیست.

The expression is hone in on.

این عبارت به صورت تیز کردن است.

So make sure you get that both in  pronunciation hone and and in spelling as well.

بنابراین مطمئن شوید که هم در تلفظ hone و هم در املای آن را دریافت کرده اید.

And if you hear a native speaker say home in on,  

و اگر از زبان مادری شنیدید که می‌گوید home in on،

they're incorrect #8 this is a  must know phrasal verb to bring up.

آن‌ها نادرست هستند شماره 8، این یک فعل عبارتی است که باید بدانید.

And this is when you begin a  discussion on a specific topic.

و این زمانی است که شما یک بحث را درباره یک موضوع خاص شروع می‌کنید.

For example, if you're in a staff meeting, it  would be very common for the boss or whoever's  

برای مثال، اگر در یک جلسه کارکنان هستید، بسیار معمول است که رئیس یا هر کسی که

leading the meeting to say, before we end the  meeting, does anyone have anything to bring up?

جلسه را رهبری می‌کند، بگوید، قبل از پایان جلسه، کسی چیزی برای مطرح کردن دارد؟

Does anyone have a specific  topic they want to discuss?

آیا کسی موضوع خاصی دارد که بخواهد درباره آن بحث کند؟

Does anyone have anything to bring up?

کسی چیزی داره که مطرح کنه؟

Or after the meeting, you  might tell another colleague,  

یا بعد از جلسه، ممکن است به همکار دیگری بگویید،

I didn't have a chance to bring  up the marketing proposal,  

من فرصتی برای مطرح کردن پیشنهاد بازاریابی نداشتم،

so you didn't have a chance to discuss this  specific topic, the marketing proposal.

بنابراین شما فرصتی برای بحث در مورد این موضوع خاص، پیشنهاد بازاریابی نداشتید.

Maybe you ran out of time #9 to talk into and  

شاید وقت 9 برای شما تمام شده باشد و

the sentence structure is to  talk someone into something.

ساختار جمله این است که با کسی صحبت کنید.

And this means to convince  someone to do something.

و این به معنای متقاعد کردن یک نفر برای انجام کاری است.

For example, she talked me into helping her move.

به عنوان مثال، او از من خواست تا به او کمک کنم تا حرکت کند.

She convinced me to help her move.

او مرا متقاعد کرد که به او کمک کنم تا حرکت کند.

So when someone uses this, oh, she  talked me into helping her move.

بنابراین، وقتی کسی از این استفاده می‌کند، اوه، از من خواست تا به او کمک کنم تا حرکت کند.

It gives you the impression that the  person didn't really want to do the  

این تصور را به شما می دهد که آن شخص واقعاً نمی خواست این

activity, but somebody convinced them.

فعالیت را انجام دهد، اما کسی او را متقاعد کرده است.

But please, I really need your help.

اما خواهش می کنم، من واقعا به کمک شما نیاز دارم.

I'll buy pizza.

من پیتزا می خرم

Or maybe you could say my team talked me into  bringing up the bonus at the staff meeting.

یا شاید می‌توانید بگویید تیم من با من صحبت کرده است که پاداش را در جلسه کارکنان مطرح کنم.

So notice I use bring up, discuss  a specific topic, the bonus.

بنابراین توجه کنید که من از مطرح کردن، بحث درباره یک موضوع خاص، پاداش استفاده می‌کنم.

My team talked me into bringing up the bonus now,  

تیم من از من خواست تا اکنون پاداش را مطرح کنم،

because maybe discussing the bonus is a little bit  of a sensitive issue and nobody wants to do it.

زیرا شاید بحث در مورد پاداش کمی مسئله حساسی باشد و هیچ کس نمی خواهد این کار را انجام دهد.

But your team convinced you, Lucky you.

اما تیم شما شما را متقاعد کرد، خوش شانس.

So they talked you into it  and #10 to stick around.

بنابراین آنها شما را در مورد آن و شماره 10 صحبت کردند تا بمانید.

This is a must use phrasal verb.

این یک فعل عبارتی است که باید استفاده شود.

You can use it in a social  setting or a professional setting.

می‌توانید از آن در یک محیط اجتماعی یا یک محیط حرفه‌ای استفاده کنید.

To stick around means to stay in  a location for a period of time.

ماندن به معنای ماندن در یک مکان برای مدتی است.

So let's say you're at this beautiful park with  

بنابراین فرض کنید با یکی از دوستانتان در این پارک زیبا هستید

a friend and after an hour or  so, your friend has to leave.

و بعد از یک ساعت یا بیشتر، دوستتان باید آنجا را ترک کند.

And they say, do you want to share an Uber?

و آنها می گویند، آیا می خواهید یک Uber را به اشتراک بگذارید؟

And you say, no, I'm going to  stick around a little bit longer.

و شما می گویید، نه، من می خواهم کمی بیشتر در اطراف بمانم.

So you're going to stay in a specific  location, the park, for a period of time.

بنابراین، برای مدتی در یک مکان خاص، پارک، می‌مانید.

It's unknown how long you'll stay.

معلوم نیست تا کی بمونی

That doesn't really matter.

این واقعا مهم نیست.

It's just the fact you're going to stay.

فقط این واقعیت است که می خواهی بمانی.

I'm going to stick around a little bit longer.

من می خواهم کمی بیشتر در اطراف بمانم.

It's such a beautiful day.

خیلی روز قشنگیه

I'm going to stick around now.

من می خواهم در حال حاضر در اطراف بچسبم.

You can also use this in the negative.

شما همچنین می توانید از این به صورت منفی استفاده کنید.

I can't stick around very  long because I have a meeting.

من نمی‌توانم زیاد در آنجا بمانم زیرا جلسه دارم.

Although it's a beautiful day,  I can't stick around very long.

اگرچه روز زیبایی است، نمی‌توانم زیاد در آنجا بمانم.

I have a meeting to get back to.

جلسه ای دارم که باید برگردم

Now that you're more comfortable with these  phrasal verbs, let's do that same quiz again.

اکنون که با این افعال عبارتی راحت‌تر هستید، بیایید همان امتحان را دوباره انجام دهیم.

So here are the questions.

بنابراین سؤالات اینجاست.

You need to choose which phrasal  verb best completes the sentence.

باید انتخاب کنید که کدام فعل عبارتی جمله را به بهترین نحو تکمیل می کند.

Here are the questions.

در اینجا سؤالات وجود دارد.

Hit pause.

مکث را بزنید.

Now complete the quiz and whenever you're  ready, hit play and I'll share the answers.

اکنون مسابقه را کامل کنید و هر زمان که آماده شدید، روی play ضربه بزنید و من پاسخ‌ها را به اشتراک می‌گذارم.

So go ahead and hit pause.

پس ادامه دهید و مکث را بزنید.

Now.

در حال حاضر.

Welcome back.

خوش آمدید.

So how did you do on this quiz?

پس چگونه در این مسابقه شرکت کردید؟

Let's find out.

بیایید دریابیم.

Here are the answers.

در اینجا پاسخ ها آمده است.

So hit pause, review the answers, and whenever  you're ready, hit play and come back to the video.

بنابراین، مکث را فشار دهید، پاسخ‌ها را مرور کنید، و هر زمان که آماده بودید، روی پخش ضربه بزنید و به ویدیو برگردید.

Now let's test your pronunciation.

حالا بیایید تلفظ شما را آزمایش کنیم.

Can you pronounce these 12 confusing word pairs?

آیا می توانید این 12 جفت کلمه گیج کننده را تلفظ کنید؟

Here's our first word pair.

در اینجا اولین جفت کلمه ما است.

I want you to say these two words out loud.

می خواهم این دو کلمه را با صدای بلند بگویید.

Now listen to me and notice the difference.

حالا به من گوش کن و تفاوت را متوجه شو.

Lack luck.

فقدان شانس به

Notice the difference in my mouth position?

تفاوت موقعیت دهان من توجه کنید؟

Lack ack luck, uh, notice with lack we  have a longer sound, a more open mouth  

فقدان شانس، اوه، با کمبود توجه کنید که ما صدای بلندتری داریم، موقعیت دهان بازتر است

position and luck my mouth is closed because  this is more of a schwa sound in my throat.

و شانس دهان من بسته است، زیرا این بیشتر صدای شوا در گلوی من است.

She doesn't lack luck in her life.

او در زندگی خود کم شانس نیست.

Our next confusing word pair.

جفت کلمه گیج کننده بعدی ما.

Say these two words out loud.

این دو کلمه را با صدای بلند بگویید.

Now listen to me Dawn down.

حالا سپیده دم به من گوش کن.

They're very similar because they both have  open mouth positions on dawn down down.

آنها بسیار شبیه به هم هستند زیرا هر دوی آنها در هنگام سحر و پایین حالت دهان باز دارند.

Let's meet down by the water at dawn.

بیایید در سپیده دم کنار آب ملاقات کنیم.

I hear mistakes with this word pair all the time.

من همیشه اشتباهات این جفت کلمه را می شنوم. با

Say it out loud.

صدای بلند بگو

Cup COP.

جام COP.

Which one is the shorter sound?

صدای کدام یک کوتاه تر است؟

Cup?

جام؟

Up, up, up.

بالا، بالا، بالا

Cop OP, My mouth opens wider for cop.

پلیس اوپ، دهان من برای پلیس بازتر می شود.

I gave the cop a cup of water.

یک فنجان آب به پلیس دادم.

Our next word pair.

جفت کلمه بعدی ما

I want you to say this out loud.

می خواهم این را با صدای بلند بگویید.

Now.

Listen to me.

در حال حاضر.

به من گوش کن

Advise advice Eyes.

نصیحت کن چشم. به

Notice the difference in that Z sound.

تفاوت آن صدای Z توجه کنید.

Advise advice I advise you to seek advice.

نصیحت کن من به شما توصیه می کنم به دنبال مشاوره باشید.

I bet you're going to make  mistakes with this word pair.

شرط می بندم که با این جفت کلمه اشتباه خواهید کرد.

Try it out loud.

آن را با صدای بلند امتحان کنید.

Suit sut ah, Notice the spelling  does not match the pronunciation.

Suit sut ah، توجه کنید که املا با تلفظ مطابقت ندارد.

Suit oot oot suit sut at uh  uh, it's that schwa sound.

کت و شلوار اوت اوت کت و شلوار در اوه اوه، این صدای شوا است.

Uh uh sut.

اوه اوه.

Now what is sut?

حالا sut چیست؟

It's the ash from a burnt fire.

این خاکستر حاصل از آتش سوزی است.

So I could say I have sut on my suit.

بنابراین می توانم بگویم که کت و شلوارم را کت و شلوار کرده ام.

Spanish speakers pay close attention.

اسپانیایی زبانان توجه زیادی دارند. با

Say it out loud.

صدای بلند بگو

This, these.

این، اینها

Notice again ES.

دوباره به ES توجه کنید.

We have a short sound and a long sound.

صدای کوتاه داریم و صدای بلند.

This these ES.

این ES است.

I don't want this shirt, but I want these shoes.

من این پیراهن را نمی‌خواهم، اما این کفش‌ها را می‌خواهم.

We have our singular and plural.

ما مفرد و جمع خود را داریم. با

Try it out loud, man man, man, man.

صدای بلند امتحانش کن، مرد، مرد، مرد.

So we have a long sound on the singular  and a short sound on the plural.

بنابراین صدای بلند در مفرد و صدای کوتاه در جمع داریم.

I hired one man and fired two men.

من یک نفر را استخدام کردم و دو نفر را اخراج کردم.

Now let's see if you can get this  word pair singular and plural.

حالا بیایید ببینیم آیا می‌توانید این جفت کلمه مفرد و جمع را دریافت کنید.

Try it out loud.

آن را با صدای بلند امتحان کنید.

The difference is at the beginning of the sound.

تفاوت در ابتدای صدا است.

Woman women woo with woman women.

زنان زن با زنان زن خواستگاری می کنند.

I hired one woman and fired two women.

من یک زن را استخدام کردم و دو زن را اخراج کردم.

Eastern European students, This one's for you.

دانشجویان اروپای شرقی، این یکی برای شماست.

Try it out loud, say says my vowel changes in the  

آن را با صدای بلند امتحان کنید، بگویید می‌گوید واکه‌ام تغییر می‌کند در

third person singular say  a but eh, says eh, eh, eh.

سوم شخص مفرد بگویید a but eh، می‌گوید eh, eh, eh.

We have a longer sound and a shorter sound.

صدای بلندتری داریم و صدای کوتاه تری.

I won't say what she always says here.

من چیزی را که او همیشه اینجا می گوید، نمی گویم.

We have two abbreviations that we use with women.

ما دو علامت اختصاری داریم که برای خانم ها استفاده می کنیم.

Try it out loud.

آن را با صدای بلند امتحان کنید.

Miss Miss.

خانم خانم.

So here it's the the unvoiced  and the voiced sound.

پس اینجا صدای بی صدا و صدادار است.

I helped Miss Smith and Miss Brown.

من به خانم اسمیت و خانم براون کمک کردم.

Now generally we use Miss for younger women  and we use Miss for older but unmarried women.

اکنون معمولاً از Miss برای زنان جوانتر و از Miss برای زنان مسن تر اما مجرد استفاده می کنیم.

All students pay attention to this one.

همه دانش آموزان به این مورد توجه دارند.

Try it out loud.

آن را با صدای بلند امتحان کنید.

Work walk ER ignore the spelling.

Work walk ER املا را نادیده بگیرید.

It's not an O sound it's an ER  ER were work work walk awk awk.

این یک صدای O نیست، بلکه یک ER است.

I walk to work.

پیاده تا سرکار می روم.

Can you get this word pair?

آیا می توانید این جفت کلمه را دریافت کنید؟

Say it out loud daughter.

با صدای بلند بگو دخترم

Laughter.

خنده.

So notice in the first one ah Otter daughter,  but in the second one laugh laughter, laughter.

بنابراین در اولی به دختر سمور توجه کنید، اما در دومی به خنده خنده، خنده توجه کنید.

My daughter is filled with laughter.

دخترم پر از خنده است. در

How about this tricky word pair?

مورد این جفت کلمه روی حیله و تزویر چطور؟ با

Say it out loud.

صدای بلند بگو

Toom bomb.

بمب توم.

So there's two things to notice.

بنابراین باید به دو چیز توجه کرد.

The B's are silent in both.

Bها در هر دو ساکت هستند.

You don't pronounce it,  but the vowel is different.

شما آن را تلفظ نمی کنید، اما مصوت آن متفاوت است.

Umm toom umm, bomb.

ام توم ام، بمب.

They found a bomb in the tomb.

بمبی در قبر پیدا کردند.

And finally, try it out loud.

و در نهایت، آن را با صدای بلند امتحان کنید.

Ensure, insure, insure, insure.

تضمین کردن، بیمه کردن، بیمه کردن، بیمه کردن.

This one is about syllable stress.

این یکی در مورد استرس هجا است.

Ensure the syllable is on the  second sound, Ensure it's louder.

مطمئن شوید که هجا روی صدای دوم است، مطمئن شوید که بلندتر است.

Ensure.

اطمینان حاصل کنید.

But the second one, ensure ensure  the stress is on the 1st syllable.

اما مورد دوم، مطمئن شوید که استرس روی هجای اول است.

We need to ensure we insure the car.

ما باید مطمئن شویم که ماشین را بیمه می کنیم.

Now let's do something fun.

حالا بیایید یک کار سرگرم کننده انجام دهیم.

You'll test your knowledge of American culture.

دانش خود را از فرهنگ آمریکایی آزمایش خواهید کرد.

Question one, what would an  American English speaker call this?

سوال اول، یک آمریکایی انگلیسی زبان این را چه می نامد؟

Do you know any ideas?

آیا ایده ای می دانید؟

We call it a Band-Aid.

ما به آن چسب زخم می گوییم.

So if I'm at your house and I cut my finger,  I would ask you, do you have any band aids?

بنابراین، اگر در خانه شما باشم و انگشتم را قطع کنم، از شما می‌پرسم، آیا ابزار کمکی بند دارید؟

Now, this is a bandage,  

اکنون، این یک بانداژ است،

but American speakers always call it a  Band-Aid because that's the brand name.

اما سخنرانان آمریکایی همیشه آن را یک باند چسب می نامند، زیرا این نام تجاری است.

The most common bandages  are by the brand Band-Aid.

رایج‌ترین بانداژها با نام تجاری Band-Aid هستند.

So we just call it a Band-Aid question  2A related question and make sure you're  

بنابراین ما آن را فقط یک سوال مربوط به بندکشی 2A می نامیم و مطمئن می شویم که

keeping track of your score and you  can share your score at the end.

نمره خود را دنبال می کنید و می توانید نمره خود را در پایان به اشتراک بگذارید.

Question 2 related question.

سوال 2 سوال مرتبط

What is a Band-Aid fix?

درمان چسب زخم چیست؟ وقتی

Speaking of band aids, what is a Band-Aid fix?

صحبت از چسب زخم شد، درمان چسب زخم چیست؟

Any ideas?

هر ایده ای؟

A Band-Aid fix is a temporary  solution to a problem.

رفع چسب نواری یک راه حل موقت برای یک مشکل است.

This is an idiom in English  that uses the word Band-Aid.

این یک اصطلاح در انگلیسی  است که از کلمه Band-Aid استفاده می‌کند.

I'm putting band aids on it, but I could  say filling the potholes is a Band-Aid fix.

من روی آن چسب می‌زنم، اما می‌توانم بگویم پر کردن چاله‌ها یک راه حل برای چسب زدن است.

The entire Rd.

کل خیابان

needs to be repaved, which  would be the permanent solution,  

باید بازسازی شود، که راه حل دائمی خواهد بود،

and filling the potholes  is the temporary solution.

و پر کردن چاله ها راه حل موقتی است.

And that's why it's a Band-Aid fix.

و به همین دلیل است که یک درمان چسب زخم است.

And I hope my videos help you  permanently improve your English.

و امیدوارم ویدیوهای من به شما کمک کند انگلیسی خود را برای همیشه بهبود بخشید.

So they're not a Band-Aid fix.

بنابراین آنها یک درمان چسب زخم نیستند.

So put no band aids, no band aids.

بنابراین هیچ باند کمکی، نه باند کمکی قرار دهید.

Put no band aids in the comments,  but it's just a Band-Aid fix.

هیچ چسب نواری را در نظرات قرار ندهید، اما این فقط یک تعمیر چسب است.

Question three.

سوال سه.

What would an American English speaker call this?

یک آمریکایی انگلیسی زبان این را چه می نامد؟

Do you know any ideas?

آیا ایده ای می دانید؟

I would call it a Kleenex.

من آن را یک کلینکس می نامم.

Kleenex.

کلینکس.

For example, can you pass me a Kleenex?

به عنوان مثال، می توانید یک کلینکس به من بدهید؟

Now, these are tissues, but again,  

اکنون، اینها دستمال کاغذی هستند، اما دوباره،

the brand name is Kleenex, which is  why Americans just call it Kleenex.

نام تجاری آن Kleenex است، به همین دلیل است که آمریکایی ها آن را Kleenex می نامند.

I need a Kleenex.

من به یک کلینکس نیاز دارم.

And keep in mind, we do this even if we  don't use the brand Kleenex or the brand  

و به خاطر داشته باشید، ما این کار را انجام می‌دهیم، حتی اگر از نام تجاری Kleenex یا باند چسب استفاده نکنیم

Band-Aid, we still just call it the brand names.

، آن را فقط نام تجاری می‌نامیم.

Native speakers don't use brand names  for many things, but Band-Aid, Kleenex,  

سخنرانان بومی از نام‌های تجاری برای خیلی چیزها استفاده نمی‌کنند، اما Band-Aid، Kleenex،

also Q-tips, which are technically cotton swabs.

همچنین Q-tips که از نظر فنی سواب‌های پنبه‌ای هستند.

I've never called it a cotton swab.

من هرگز آن را یک سواب پنبه ای نامیده ام.

Always Q-tip.

همیشه Q-tip.

Also, Chapstick, which is technically lip balm,  but the brand is Chapstick and Tupperware,  

همچنین Chapstick که از نظر فنی مومیایی کننده لب است، اما نام تجاری Chapstick و Tupperware است

which is the brand, and it is  plastic storage containers.

که همان مارک است، و ظروف نگهداری پلاستیکی است.

The brand is Tupperware, so these are the main  

این نام تجاری Tupperware است، بنابراین اینها اصلی ترین

ones where Native American English  speakers just use the brand name.

مواردی هستند که انگلیسی زبانان بومی آمریکا فقط از نام تجاری استفاده می کنند.

Question 4.

سوال 4.

This is a fun one.

این یک سوال سرگرم کننده است.

I'm an American at a baseball game.

من یک آمریکایی در یک بازی بیسبال هستم. به

What am I most likely eating?

احتمال زیاد چه چیزی می خورم؟

Hmm, what am I most likely eating?

هوم، من به احتمال زیاد چه چیزی می خورم؟

What do you think?

نظر شما چیست؟

Put it in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

I'm eating a hot dog.

دارم هات داگ میخورم

That's right, baseball and  hot dogs are synonymous.

درست است، بیسبال و هات داگ مترادف هستند.

Now there are other options, but  I'm most likely eating a hot dog.

اکنون گزینه‌های دیگری وجود دارد، اما به احتمال زیاد دارم هات داگ می‌خورم.

And if you asked this question to 10 Americans,  I'm pretty sure all 10 would choose hot dog.

و اگر این سوال را از 10 آمریکایی بپرسید، مطمئن هستم که هر 10 نفر هات داگ را انتخاب می کنند.

But other common food items maybe you said  are peanuts, popcorn, pretzels, or nachos.

اما سایر اقلام غذایی رایج که شاید گفته باشید بادام زمینی، ذرت بو داده، چوب شور یا ناچو هستند.

But again, most likely I'm eating a hot dog.

ولی بازم به احتمال زیاد دارم هات داگ میخورم.

Question five.

سوال پنجم. یه

Another fun question.

سوال جالب دیگه

What does the tooth fairy do?

پری دندان چه می کند؟

MMM American traditions.

MMM سنت های آمریکایی.

What does the tooth fairy do?

پری دندان چه می کند؟

Any ideas?

هر ایده ای؟

The tooth fairy takes your tooth from under  your pillow and leaves you money in return.

پری دندان دندان شما را از زیر بالش می گیرد و در ازای آن پول برای شما می گذارد.

This is, of course, for little kids.

این البته برای بچه های کوچک است.

When they lose their baby teeth, they take that  tooth, they put it under their pillow and they're  

وقتی دندان‌های شیری‌شان را از دست می‌دهند، آن دندان را می‌گیرند، زیر بالش می‌گذارند و

so excited because when they wake up in the  morning, the tooth fairy has left them money.

خیلی هیجان‌زده می‌شوند چون صبح که از خواب بیدار می‌شوند ، پری دندان برایشان پول گذاشته است.

And of course the mom and dad are tooth fairy,  but the little kids, they believe in tooth  

و البته مامان و بابا پری دندان هستند، اما بچه‌های کوچک به پری دندان اعتقاد دارند

fairies until of course they grow up and realize  it was their mom and dad leaving the money.

تا اینکه البته بزرگ می‌شوند و متوجه می‌شوند که این پول را مادر و پدرشان گذاشته‌اند.

Does that tradition exist in your culture  or does that sound super weird to you?

آیا این سنت در فرهنگ شما وجود دارد یا به نظر شما بسیار عجیب است؟

The idea of putting your tooth that  fell out of your mouth under your  

این ایده که دندانتان را که از دهانتان افتاده زیر

pillow and then waking up in the morning  and getting money, does that sound weird?

بالش بگذارید و صبح از خواب بیدار شوید و پول بگیرید، عجیب به نظر می رسد؟

Because traditions can definitely sound  weird if they're not part of your culture.

زیرا اگر سنت‌ها بخشی از فرهنگ شما نباشند، قطعاً می‌توانند عجیب به نظر برسند.

But of course, to me that sounds totally  normal and it was a part of my childhood.

اما البته، برای من این کاملاً طبیعی به نظر می رسد و بخشی از دوران کودکی من بود.

So what's your score so far?

پس تا اینجا چه امتیازی کسب کرده اید؟

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

Question six.

سوال ششم.

If I ask you to complete a task, what 2 words,  2 words should you use to accept that task?

اگر از شما بخواهم یک کار را کامل کنید، از چه 2 کلمه، 2 کلمه باید آن کار را بپذیرید؟

Any ideas?

هر ایده ای؟

Let me give you a hint, will you do  me a favor and subscribe to my channel  

اجازه بدهید به شما یک راهنمایی بکنم، آیا به من لطف می‌کنید و در کانال من مشترک می‌شوید

like this video and share it with your  friends and to accept this task, 2 words.

این ویدیو را لایک کنید و آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و این کار را بپذیرید، 2 کلمه.

What can you say?

چه می توانید بگویید؟

Will do, will do, will do Jennifer  will do ASAP as soon as possible.

انجام خواهد داد، انجام خواهد شد، انجام خواهد شد، جنیفر در اسرع وقت انجام خواهد داد.

You can do it right now.

شما می توانید آن را در حال حاضر انجام دهید.

Just click subscribe and like.

فقط روی اشتراک و لایک کلیک کنید.

Or if you want to sound super American  and very confident, you can reply back  

یا اگر می‌خواهید فوق‌العاده آمریکایی و بسیار با اعتماد به نفس به نظر برسید، می‌توانید

with one word and say done, done because you're  expressing it as if you have already done it.

با یک کلمه پاسخ دهید و بگویید انجام شد، زیرا شما آن را طوری بیان می‌کنید که انگار قبلاً آن را انجام داده‌اید.

So you're putting it in the past tense to show  

بنابراین شما آن را در زمان گذشته قرار می دهید تا نشان دهید که

how confident you are that you  accept and will do this task.

چقدر مطمئن هستید که این کار را می پذیرید و انجام خواهید داد.

But remember, those two words will do.

اما به یاد داشته باشید، این دو کلمه جواب خواهند داد.

Question 7.

سوال 7.

If I'm starting to get angry  because I'm hungry, I'm I'm hangry.

اگر به دلیل گرسنه بودن شروع به عصبانی شدن کردم ، گرسنه هستم.

You knew this one, right?

شما این یکی را می دانستید، درست است؟

I've taught this to my students in many  different videos and shorts as well.

من این را در بسیاری از ویدیوها و فیلم‌های کوتاه به دانش‌آموزانم آموزش داده‌ام.

I'm hangry, which is a  combination of hungry and angry.

من گرسنه هستم، که ترکیبی از گرسنگی و عصبانیت است.

Someone's hangry.

کسی گرسنه است

I'm not hangry, Tito.

من گرسنه نیستم، تیتو.

Question eight, another culture  and traditions question.

سوال هشت، یک سوال فرهنگ و سنت دیگر.

What do Americans most  commonly eat on Thanksgiving?

آمریکایی‌ها معمولاً در روز شکرگزاری چه می‌خورند؟

Do you know?

آیا می دانید؟

Of course it's Turkey.

البته ترکیه است.

Turkey is synonymous with Thanksgiving.

ترکیه مترادف با شکرگزاری است.

In fact, a lot of people call it Turkey Day.

در واقع، بسیاری از مردم آن را روز ترکیه می نامند.

If you Google Turkey Day, it will  tell you the date of Thanksgiving.

اگر روز ترکیه را در گوگل جستجو کنید، تاریخ روز شکرگزاری را به شما خواهد گفت.

Question 9.

سوال 9.

What does let's Uber it?

اجازه دهید آن را Uber کنیم؟

Let's Uber it.

بیایید آن را Uber کنیم.

What does let's Uber it mean?

بیایید اوبر کنیم یعنی چه؟

Any ideas?

هر ایده ای؟

This means let's take an Uber.

این یعنی بیایید یک Uber بگیریم.

So notice how I'm turning Uber, which is a noun.

بنابراین توجه کنید که چگونه Uber را که یک اسم است می چرخانم.

If you're not sure Uber is  an alternative to a taxi.

اگر مطمئن نیستید که Uber جایگزینی برای تاکسی است.

I'm taking Uber the noun  and I'm using it as a verb.

من اسم Uber را می‌گیرم و از آن به عنوان فعل استفاده می‌کنم.

Native speakers love using nouns as verbs.

گویشوران بومی عاشق استفاده از اسم به عنوان فعل هستند.

So instead of saying I sent you an e-mail,  a native speaker will say I emailed you.

بنابراین، به جای اینکه بگوید من برای شما ایمیل فرستادم، یک سخنران بومی می گوید به شما ایمیل فرستادم.

So using e-mail as the verb.

بنابراین از ایمیل به عنوان فعل استفاده کنید.

I'll call you on WhatsApp later.

بعداً در واتساپ با شما تماس خواهم گرفت.

WhatsApp is the noun all WhatsApp.

WhatsApp اسم تمام WhatsApp است. آیا از

You using WhatsApp as a verb?

واتس اپ به عنوان فعل استفاده می کنید؟

Native speakers, we love doing this, but we only  do it in specific situations with specific nouns.

بومی زبانان، ما عاشق انجام این کار هستیم، اما فقط در موقعیت‌های خاص با اسم‌های خاص این کار را انجام می‌دهیم.

So for now, just use the three I taught you.

بنابراین در حال حاضر، فقط از سه موردی که به شما یاد دادم استفاده کنید.

And finally, question 10, how  are you doing with this test?

و در نهایت، سوال 10، با این تست چگونه عمل می کنید؟

Question 10, if I answer, it's going great.

سوال 10 اگه جواب بدم خیلی خوبه

What question was I asked?

چه سوالی از من پرسیده شد؟

It's going great.

عالی پیش میره

What's the question?

سوال چیست؟

The question is, how's it going?

سوال این است که چطور پیش می رود؟

How's it going?

حالش چطوره؟

Great.

عالیه

Going great, it's going great.

عالی پیش میره، عالی پیش میره

Those are the three different  ways you could answer.

اینها سه راه متفاوتی هستند که می توانید پاسخ دهید.

And of course, instead of great, you can  choose whatever adjective you'd like.

و البته، به جای عالی، می‌توانید هر صفتی را که دوست دارید انتخاب کنید.

So what's your current English level?

بنابراین سطح انگلیسی شما در حال حاضر چقدر است؟

Share it in the comments below.

آن را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید.

And if you want me to keep making these lessons,  

و اگر می‌خواهید این درس‌ها را ادامه دهم،

put let's go, let's go put,  let's go in the comments.

بگذارید اجازه دهید، بیایید بریم بگذاریم، بیایید در نظرات برویم.

And of course, make sure you like this lesson,  share it with your friends and subscribe.

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید.

So you're notified every time I post a new lesson.

بنابراین هر بار که یک درس جدید ارسال می کنم به شما اطلاع داده می شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And you can keep improving your English  level with this lesson right now.

و می‌توانید همین الان با این درس سطح انگلیسی خود را ارتقا دهید.