Smartest Route To Get Fluent in 2025

So you want to become fluent in 2025 but  you don't know which method to follow?

بنابراین می‌خواهید در سال 2025 مسلط شوید، اما نمی‌دانید کدام روش را دنبال کنید؟

Most students enroll in a course, buy  some books, follow some Youtubers.

بیشتر دانش‌آموزان در یک دوره ثبت‌نام می‌کنند، چند کتاب می‌خرند، برخی از YouTubers را دنبال می‌کنند.

But don't become fluent.

اما مسلط نباشید.

They don't get the result they want.

آنها به نتیجه ای که می خواهند نمی رسند.

Today I'll share the smartest  method to become fluent in English.

امروز هوشمندانه‌ترین روش را برای مسلط شدن به زبان انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

In 2025.

در سال 2025.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English بازگردید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

The smartest method to get fluent is  learning real English in a real context.

هوشمندانه‌ترین روش برای مسلط شدن، یادگیری انگلیسی واقعی در یک زمینه واقعی است.

This is the smartest method because you improve  all areas of your English at the same time.

این هوشمندانه‌ترین روش است زیرا شما همه زمینه‌های انگلیسی خود را همزمان بهبود می‌بخشید.

Now, there are different  ways that you can do this,  

اکنون، راه‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانید این کار را انجام دهید،

and you'll learn these different  ways in this master class.

و این روش‌های مختلف را در این کلاس استادی یاد خواهید گرفت.

So first, let's start with a listening exercise.

پس ابتدا با تمرین گوش دادن شروع می کنیم.

Now, this is a smart method because you're  going to improve your listening skills,  

اکنون، این یک روش هوشمندانه است زیرا می‌خواهید مهارت‌های شنیداری خود را بهبود ببخشید،

expand your vocabulary when natural expressions,  

واژگان خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید،

learn correct grammar, and learn correct  pronunciation all at the same time.

گرامر صحیح را یاد بگیرید و تلفظ صحیح را به طور همزمان بیاموزید.

I'm going to say a sentence  three times at a natural pace,  

من یک جمله را سه بار با سرعت طبیعی می گویم،

and you need to write down exactly  what you hear in the comments.

و شما باید دقیقاً آنچه را که در نظرات می شنوید بنویسید.

Let's get started.

بیایید شروع کنیم.

Is Tuesday doable?

آیا سه شنبه قابل انجام است؟

Is Tuesday doable?

آیا سه شنبه قابل انجام است؟

Is Tuesday doable?

آیا سه شنبه قابل انجام است؟

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said, is Tuesday doable?

گفتم سه شنبه شدنی است؟

Only three words, but maybe  you didn't hear that last word,  

فقط سه کلمه، اما شاید آن کلمه آخر را نشنیده باشید،

or maybe you heard it but you don't understand  what this means, so let's talk about it.

یا شاید آن را شنیده باشید اما معنی این را نمی فهمید، پس بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

First.

For pronunciation, some native  speakers pronounce Tuesday as  

اول

برای تلفظ، برخی از گویشوران بومی سه‌شنبه را به‌عنوان

Choo choose day with a Choo sound choose day.

Choo select day با Choo sound انتخاب روز تلفظ می‌کنند.

This is not standard  pronunciation in American English.

این تلفظ استاندارد در انگلیسی آمریکایی نیست.

In American English, standard pronunciation  is Tuesday, Tuesday, but you may hear Tuesday.

در انگلیسی آمریکایی، تلفظ استاندارد سه شنبه، سه شنبه است، اما ممکن است سه شنبه بشنوید.

So don't be confused.

پس گیج نشوید.

But I recommend you use Tuesday.

اما توصیه میکنم از سه شنبه استفاده کنید.

Let's talk about to be doable.

بیایید در مورد شدنی بودن صحبت کنیم.

If something is doable, it means it's  achievable, so you are able to do it.

اگر چیزی قابل انجام است، به این معنی است که قابل دستیابی است، بنابراین شما قادر به انجام آن هستید.

It's doable.

شدنی است

This expression is commonly used in the negative.

این عبارت معمولاً به صورت منفی استفاده می شود.

For example, finishing the project with three  people wasn't doable, so we hired two more.

به عنوان مثال، تکمیل پروژه با سه نفر قابل انجام نبود، بنابراین ما دو نفر دیگر را استخدام کردیم.

It's not doable.

شدنی نیست

In this example, notice wasn't this  is the verb to be to be doable is  

در این مثال، توجه داشته باشید که این فعل to be to be doable

conjugated in the past simple with  the subject and it's in the negative.

در گذشته ساده با موضوع مضاف است و به صورت منفی است.

Of course, you can also use  this expression in the positive.

البته، می‌توانید از این عبارت به صورت مثبت نیز استفاده کنید.

You could say becoming a confident  English speaker is doable.

می توان گفت که تبدیل شدن به یک انگلیسی زبان با اعتماد به نفس، امکان پذیر است.

It's achievable, right?

دست یافتنی است، درست است؟

You agree with that.

شما با آن موافقید.

So put that's doable, that's  doable, that's doable.

پس بگذارید این قابل انجام است، این انجام شدنی است، این شدنی است.

Put it in the comments and I certainly  hope these lessons help you do just that.

آن را در نظرات قرار دهید و مطمئناً امیدوارم این درس‌ها به شما در انجام این کار کمک کند.

So of course, make sure you subscribe and  share these lessons with your friends Well,  

بنابراین، مطمئن شوید که مشترک شده‌اید و این درس‌ها را با دوستانتان به اشتراک بگذارید، خب،

that sounds doable doable, totally doable.

این کار شدنی به نظر می‌رسد، کاملاً شدنی است.

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟

If you are then I want to tell you  about the finally fluent Academy.

اگر شما هستید، می‌خواهم درباره آکادمی در نهایت روان به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

the movies, YouTube and the news.

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم.

So you can improve your listening  skills of fast English, expand your  

بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

vocabulary with natural expressions,  and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید، و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll, you'll have  me as your personal coach.

علاوه بر این، من را به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت. برای کسب اطلاعات بیشتر

You can look in the description for  the link to learn more or you can go  

می‌توانید در توضیحات به دنبال پیوند بگردید یا می‌توانید

to my website and click on Finally Fluent Academy.

به وب‌سایت من بروید و روی آکادمی Fluent Fluent کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

Dinner's ready, let's dig in.

شام آماده است، بیایید به داخل خاک برویم.

Dinner's ready.

شام آماده است.

Let's dig in.

بیا داخل بشیم.

Dinner's ready.

شام آماده است.

Let's dig in.

بیایید وارد شوید.

Did you get this one?

این یکی را گرفتید؟

I said dinner's ready.

گفتم شام آماده است.

You probably heard that one.

احتمالاً آن یکی را شنیده اید.

Let's dig in again.

بیایید دوباره حفاری کنیم.

Maybe you heard the words, but you're not really  sure what this means, so let's talk about that.

شاید کلمات را شنیده باشید، اما واقعاً مطمئن نیستید که این به چه معناست، بنابراین بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

First notice dinner's ready.

اولین اطلاعیه شام ​​آماده است.

Dinner is.

شام است.

And then as a contraction,  Dinner's dinner's ready.

و سپس به عنوان انقباض، شام شام آماده است.

Let's This is a contraction.

اجازه دهید این یک انقباض است. به

Let us.

ما اجازه دهید.

Let's dig in.

بیایید وارد شویم.

Dig in is a phrasal verb, so native  speakers will link those sounds together.

Dig in یک فعل عبارتی است، بنابراین سخنرانان بومی این صداها را به هم پیوند می‌دهند.

We'll take that G sound and we'll transfer  it to the next word, diggin GE gin, gin.

ما آن صدای G را می گیریم و آن را به کلمه بعدی منتقل می کنیم، diggin GE gin, gin.

So you hear that G in front of in, but you  have to say them as one word, diggin, diggin.

بنابراین شما آن G را جلوی در می شنوید، اما باید آنها را به عنوان یک کلمه بگویید، diggin، diggin.

Let's diggin.

بیایید حفاری کنیم.

Diggin has a simple meaning.

Diggin معنای ساده ای دارد.

It means to begin eating a meal.

یعنی شروع کردن به خوردن غذا.

Someone might say, the food's  getting cold, please dig in.

ممکن است کسی بگوید، غذا در حال سرد شدن است، لطفاً داخل آن شوید.

Please start eating.

لطفاً شروع به خوردن کنید.

Or someone might say, before we dig in, let's  take a moment to appreciate this beautiful meal.

یا ممکن است کسی بگوید، قبل از اینکه وارد آن شویم، بیایید یک لحظه از این غذای زیبا قدردانی کنیم.

Keep in mind this phrasal verb Let's dig in.

این فعل عبارتی Let's dig in را به خاطر داشته باشید. این فعل

It's only used with meals, but is very commonly  used and you eat and maybe three times a day,  

فقط در وعده‌های غذایی استفاده می‌شود، اما بسیار رایج است و شما می‌خورید و شاید سه بار در روز،

so you can get a lot of use  out of this one expression.

بنابراین می‌توانید از این یک عبارت بسیار استفاده کنید.

Dig in.

Let's dig in.

بیایید وارد شوید.

Dig in.

Let's try this again.

بیایید این را دوباره امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

Mark my words.

کلمات من را علامت گذاری کنید

I'll get it done.

من آن را انجام می دهم.

Mark my words.

کلمات من را علامت گذاری کنید

I'll get it done.

من آن را انجام می دهم.

Mark my words.

کلمات من را علامت گذاری کنید

I'll get it done.

من آن را انجام می دهم.

How'd you do with this one?

با این یکی چطور رفتار کردی؟

I said mark my words, I'll get it done.

گفتم حرفم را علامت بزن، تمامش می کنم.

So again, pronunciation perhaps easy to  understand the words, but what does this mean?

بنابراین دوباره، تلفظ شاید آسان برای درک کلمات باشد، اما این به چه معناست؟

First for pronunciation, notice  all, all that's our contraction.

ابتدا برای تلفظ، به همه توجه کنید ، همه اینها انقباض ماست.

I will all I'll get it, get it because  we have a T and it's between two vowels,  

من تمام آن را به دست می‌آورم، آن را دریافت می‌کنم زیرا ما یک T داریم و بین دو مصوت است

so we'll pronounce that T as a soft D, but  you have to connect the sounds together.

بنابراین ما آن T را به صورت D نرم تلفظ می‌کنیم، اما باید صداها را به هم وصل کنید.

Get it, get it, get it done.

بگیر، بگیر، انجامش بده.

Native speakers do something a little weird.

سخنرانان بومی کار کمی عجیب و غریب انجام می دهند.

Sometimes we change the word it  to her, but we pronounce it as uh,  

گاهی اوقات کلمه it را به او تغییر می دهیم، اما آن را به صورت uh تلفظ می کنیم

So it will sound like getter,  getter done, getter done.

.

I'll get her done.

من کارش را انجام می دهم

Can you get her done?

آیا می توانید او را تمام کنید؟

So we do that even though  there is no gender in English,  

بنابراین ما این کار را انجام می‌دهیم حتی اگر در انگلیسی جنسیت وجود نداشته باشد،

so that it doesn't represent a female noun.

به طوری که نشان دهنده یک اسم مونث نباشد.

But when we do change a noun  to a gender, we always use her,  

اما وقتی اسمی را به جنسیت تغییر می‌دهیم، همیشه از او استفاده می‌کنیم،

but we pronounce it as, uh, get her done.

اما آن را به‌عنوان «اوه، انجامش» تلفظ می‌کنیم.

You can hear that in this clip.

این را می توانید در این کلیپ بشنوید.

I think I can get her done in under 5 hours.

من فکر می کنم می توانم او را در کمتر از 5 ساعت تمام کنم.

Now to get it done, to get something done,  native speakers will commonly say getter done.

اکنون برای انجام آن، برای انجام کاری، زبان مادری معمولاً می‌گویند انجام شد.

This simply means that you complete a task.

این به سادگی به این معنی است که شما یک کار را کامل می کنید.

But we're using it because the task is obvious.

اما ما از آن استفاده می کنیم زیرا وظیفه واضح است.

It's already been identified,  so you can change it to it.

قبلاً شناسایی شده است، بنابراین می‌توانید آن را به آن تغییر دهید.

So if you're in a meeting and you're  discussing a report, then it's obvious.

بنابراین اگر در یک جلسه هستید و در حال بحث در مورد یک گزارش هستید، واضح است.

So someone might ask you,  can you get it done by 5:00?

بنابراین ممکن است کسی از شما بپرسد، آیا می‌توانید آن را تا ساعت 5:00 انجام دهید؟

You can reply back and say mark my words.

می توانید پاسخ دهید و بگویید کلمات من را علامت گذاری کنید.

I'll get her done.

من کارش را انجام می دهم

Now what does mark my words mean?

حالا علامت کلمات من به چه معناست؟

This is a way of saying I promise  or I'm certain this is true.

این راهی برای گفتن است که قول می دهم یا مطمئن هستم که این درست است.

In this case, it's a promise.

در این مورد، این یک وعده است.

I will get it done.

من آن را انجام خواهم داد.

And that's why we're using the future simple,  

و به همین دلیل است که ما از آینده ساده استفاده می‌کنیم،

because we use the future simple  with promises and commitments.

زیرا از آینده ساده با وعده‌ها و تعهدات استفاده می‌کنیم.

You can use this expression in more of a  dramatic way to say I'm certain this is true.

می‌توانید از این عبارت به شکلی دراماتیک استفاده کنید تا بگویید مطمئن هستم که این درست است.

For example, you shouldn't work  with that company, mark my words.

برای مثال، شما نباید با آن شرکت کار کنید، کلمات من را علامت بزنید.

So you're emphasizing your certainty about  the fact that the person shouldn't work  

بنابراین، شما بر اطمینان خود در مورد این واقعیت تأکید می‌کنید که آن شخص نباید

with that company, maybe because they  have a bad reputation, mark my words.

با آن شرکت کار کند، شاید چون شهرت بدی دارد، حرف‌های من را علامت بزنید.

So you can use this as a standalone  expression before or after,  

بنابراین می‌توانید از این به‌عنوان یک عبارت مستقل قبل یا بعد از آن استفاده کنید

to sound quite dramatic, quite forceful.

تا کاملاً دراماتیک و کاملاً قوی به نظر برسد.

Mark my words, Seinfeld.

سینفلد، حرف های من را علامت بزنید.

Mark my words.

کلمات من را علامت گذاری کنید

Mark my words, pal.

رفیق، کلمات من را علامت گذاری کن

Let's try this one more time.

بیایید یک بار دیگر این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

We need to up the ante.

ما باید سطح را بالا ببریم.

We need to up the ante.

ما باید سطح را بالا ببریم.

We need to up the ante.

ما باید سطح را بالا ببریم.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said we need to up the ante.

گفتم ما باید پیش قدم باشیم.

2 is commonly reduced to just a TA.

2 معمولاً به یک TA کاهش می یابد.

We need to, we need to, we need to up the ante.

ما نیاز داریم، ما نیاز داریم، ما باید پیش قدم باشیم.

Notice that pronunciation and T&T,  

توجه داشته باشید که تلفظ و T&T،

and you can pronounce the as the with a  long E because ante starts with a vowel.

و می توانید the را با یک E بلند تلفظ کنید زیرا ante با یک مصوت شروع می شود.

Native speakers don't always  follow this rule to up the ante.

سخنرانان بومی همیشه از این قانون پیروی نمی‌کنند.

This is when you increase your demands in a  situation or your risk involved in a situation,  

این زمانی است که شما تقاضاهای خود را در یک موقعیت یا ریسک خود را در یک موقعیت افزایش می دهید،

and you do this to achieve a better result.

و این کار را برای دستیابی به نتیجه بهتر انجام می دهید.

This is commonly used in negotiation.

این معمولا در مذاکره استفاده می شود.

So imagine there's a union  and they're negotiating with  

بنابراین تصور کنید اتحادیه ای وجود دارد و آنها در حال مذاکره با

the company and the union increased their demands.

شرکت هستند و اتحادیه تقاضاهای خود را افزایش داده است.

They opt the ante.

آنها قبل را انتخاب می کنند.

For example, the Union upped the  ante by demanding a 5% raise.

به‌عنوان مثال، اتحادیه با درخواست افزایش 5 درصدی نرخ بهره را افزایش داد.

Now notice here the word up is  used as the verb to up the ante,  

اکنون توجه داشته باشید که در اینجا کلمه up به عنوان فعل برای بالا بردن ante استفاده می شود،

and that's why it's conjugated in the past.

و به همین دلیل در گذشته مزدوج شده است.

Simple upped.

ساده بالا رفته.

And notice that pronunciation?

و به این تلفظ توجه کنید؟

It's a soft T The Ed is pronounced  as a soft T upped, upped the ante.

این یک T نرم است. اد به صورت یک T نرم به بالا، بالاتر از قبل تلفظ می‌شود.

Now you negotiate anytime you're  entering into a partnership,  

اکنون هر زمان که وارد یک شراکت،

an agreement, even when you  accept a job with a company.

توافقنامه می‌شوید، مذاکره می‌کنید، حتی زمانی که شغلی را در یک شرکت می‌پذیرید.

So you can use this expression.

بنابراین می توانید از این عبارت استفاده کنید.

Maybe a business is trying to get a new contract  

شاید یک کسب‌وکار در حال تلاش برای گرفتن یک قرارداد جدید باشد

and someone says, I thought we had until the  end of the week to accept the contract and  

و شخصی بگوید، من فکر کردم تا پایان هفته فرصت داریم تا قرارداد را بپذیریم و

someone else replies we did but they upped  the ante so they in increase their demands.

شخص دیگری پاسخ دهد که ما انجام دادیم، اما آنها پیش‌روی خود را بالا بردند تا تقاضاهای خود را افزایش دهند.

We have until 5:00 PM tonight.

تا ساعت 17 امشب فرصت داریم.

Great emotion.

احساس بزرگ.

Talk about upping the ante.

در مورد بالا بردن قبل صحبت کنید.

Well, the dress up the ante.

خوب، لباس تا قبل از آن.

We've got to up the ante now.

ما باید در حال حاضر بالا برویم.

Let's do an imitation exercise so  you can practice your pronunciation.

بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا بتوانید تلفظ خود را تمرین کنید.

I'll say each sentence again three times,  

هر جمله را دوباره سه بار می گویم،

but after each sentence I want  you to repeat it out loud.

اما بعد از هر جمله می خواهم آن را با صدای بلند تکرار کنید.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Is Tuesday doable?

آیا سه شنبه قابل انجام است؟

Is Tuesday doable?

آیا سه شنبه قابل انجام است؟

Is Tuesday doable?

آیا سه شنبه قابل انجام است؟

Dinner's ready.

شام آماده است

Let's dig in.

بیا داخل بشیم.

Dinner's ready.

شام آماده است.

Let's dig in.

بیا داخل بشیم.

Dinner's ready.

شام آماده است.

Let's dig in.

بیایید حفاری کنیم.

Mark my words.

کلمات من را علامت گذاری کنید.

I'll get it done.

من آن را انجام می دهم.

Mark my words.

کلمات من را علامت گذاری کنید

I'll get it done.

من آن را انجام می دهم.

Mark my words.

کلمات من را علامت گذاری کنید

I'll get it done.

من آن را انجام می دهم.

We need to up the ante.

ما باید سطح را بالا ببریم.

We need to up the ante.

ما باید سطح را بالا ببریم.

We need to up the ante Now let's keep  going with this listening method,  

اکنون باید با این روش گوش دادن ادامه دهیم،

but we'll do a more advanced listening  exercise because instead of listening to me,  

اما تمرین گوش دادن پیشرفته تری را انجام خواهیم داد زیرا به جای گوش دادن به من،

you're going to listen to  clips from TV and movies.

به کلیپ هایی از تلویزیون و فیلم گوش خواهید داد.

Here's how this lesson will work.

در اینجا نحوه کار این درس آمده است.

You're going to listen to a.

شما قرار است به یک گوش دهید.

Short clip from ATV show or a movie.

کلیپ کوتاه از برنامه ATV یا یک فیلم.

And you'll listen to that clip  three times and you you need to  

و شما سه بار به آن کلیپ گوش خواهید داد و باید

write down exactly what you hear in the comments.

دقیقاً آنچه را که در نظرات می شنوید بنویسید.

Are you ready?

آیا شما آماده اید؟

Here's our first clip.

اینم اولین کلیپ ما

I'll play it three times.

سه بار بازیش میکنم

Claire, let's get a move on.

کلر، بیایید حرکت کنیم.

Claire, let's get a move on.

کلر، بیایید حرکت کنیم.

Let's get a move on.

بیایید یک حرکت را ادامه دهیم.

So how did you do with that clip?

پس چطور با آن کلیپ کار کردی؟

Did it sound fast?

صداش سریع بود؟

He said.

او گفت.

Claire, let's get a move on 1st.

کلر، بیایید اول حرکت کنیم.

Let's talk about let's.

بیایید در مورد اجازه دهید صحبت کنیم.

This is a.

این یک است.

Contraction of Let us let's, let's native  speakers always say let's and this is the  

انقباض Let us lets، let's گویندگان بومی همیشه می گویند let's و این

imperative verb tense which is  used for orders or instructions.

زمان فعل امری است که برای دستورات یا دستورالعمل ها استفاده می شود.

So this is given as an instruction.

بنابراین این به عنوان یک دستورالعمل ارائه شده است.

Let's get ah now native speakers,  it sounds like we speak.

حالا بیایید زبان مادری را دریافت کنیم، به نظر می رسد که ما صحبت می کنیم.

Fast.

سریع

Because we take individual words, we.

از آنجا که ما کلمات فردی را می گیریم، ما.

Don't add pauses and we  pronounce them as one word.

مکث اضافه نکنید و آنها را به صورت یک کلمه تلفظ می کنیم.

Get ah, sounds like get a, get a, get a move on.

دریافت آه، برای تلفن های موبایل مانند گرفتن یک، دریافت یک، حرکت به جلو.

You have the on move.

شما در حال حرکت هستید.

Now on is a vowel, so we can transfer that  sound and we can say these two like one word.

Now on یک مصوت است، بنابراین می‌توانیم آن صدا را منتقل کنیم و می‌توانیم این دو را مانند یک کلمه بگوییم.

Move on, von move on, move on, move on.

حرکت کن، فون حرکت کن، حرکت کن، ادامه بده.

Now, what does this mean?

حالا این یعنی چی؟

Let's get a move on.

بیایید یک حرکت را ادامه دهیم.

This is an idiom and it means to  begin moving faster or quickly.

این یک اصطلاح است و به معنای شروع سریع‌تر یا سریع‌تر حرکت کردن است.

It's the same as saying hurry or hurry up.

مثل این است که بگوییم عجله کن یا عجله کن.

You could say to your friend, the movie starts  in less than one hour, let's get a move on.

می‌توانید به دوستتان بگویید، فیلم کمتر از یک ساعت دیگر شروع می‌شود، بیایید حرکت کنیم.

Let's hurry.

عجله کنیم

Let's move faster.

سریعتر حرکت کنیم

Or you can say if we're going to finish the  project on time, we need to get a move on.

یا می‌توانید بگویید اگر می‌خواهیم پروژه را به موقع به پایان برسانیم، باید حرکتی را انجام دهیم.

So now you know how to combine your  sounds so you can speak faster.

بنابراین اکنون می‌دانید که چگونه صداهای خود را ترکیب کنید تا بتوانید سریع‌تر صحبت کنید.

And you know what this expression means.

و شما می دانید که این عبارت به چه معناست.

So it's your turn to practice.

پس نوبت شماست که تمرین کنید. از

I want you to imitate my pronunciation  and I want you to say it out loud and.

شما می‌خواهم که تلفظ من را تقلید کنید و می‌خواهم آن را با صدای بلند بگویید.

I'll say it 3.

من آن را می گویم 3.

Times.

بار.

Let's get a move on.

بیایید یک حرکت را ادامه دهیم.

Let's get a move on.

بیایید یک حرکت را ادامه دهیم.

Let's get a move on.

بیایید یک حرکت را ادامه دهیم.

Claire, let's get a move on.

کلر، بیایید حرکت کنیم.

Let's get a move on.

بیایید یک حرکت را ادامه دهیم.

Let's.

Get a move on, let's try this.

اجازه دهید.

حرکت کنید، بیایید این را امتحان کنیم.

Again, I'll play the clip three times.

بازم کلیپ رو سه بار میزارم.

Just give me a shot when you're done.

وقتی تمام شد فقط به من یک ضربه بزنید.

Just give me a shot when you're done.

وقتی کارتان تمام شد فقط به من ضربه بزنید.

Just give me a shout when you're done.

فقط وقتی کارت تمام شد مرا فریاد بزن.

How'd you do it?

چگونه آن را انجام دادی؟

This one?

این یکی؟

Just give me a shout when you're done.

فقط وقتی کارت تمام شد مرا فریاد بزن.

Let's talk about how to  combine those sounds together.

بیایید در مورد نحوه ترکیب این صداها با هم صحبت کنیم. به

Give me Do you know what a native speaker says?

من بدهید آیا می دانید یک زبان مادری چه می گوید؟

Gimme, Gimme, Gimme.

Gimme، Gimme، Gimme.

Now we can also take that article  off and add it and say Gimme a,  

اکنون همچنین می‌توانیم آن مقاله را برداریم و اضافه کنیم و بگوییم Gimme a،

Gimme a yeah, Gimme a native speakers also  reduce sounds, so we say them very unstressed.

Gimme a yeah، Gimme a speaker بومی نیز صداها را کاهش می‌دهد، بنابراین آنها را خیلی بدون استرس می‌گوییم.

So instead of saying.

پس به جای گفتن

Your which is very.

شما که بسیار است.

Stressed, I need to open my mouth wide.

با استرس، باید دهانم را کاملا باز کنم.

Your I can just say your your  and the sound is unstressed.

فقط می‌توانم بگویم شما هستید و صدا بدون استرس است.

It's more my throat your.

این بیشتر گلوی من است.

Now let's talk about what this means.

حالا بیایید در مورد اینکه این به چه معناست صحبت کنیم.

Give me a shout.

من را فریاد بزن

What does this mean?

این به چه معناست؟

Maybe.

You know what the verb to.

شاید.

شما می دانید که فعل به چیست.

Shout, which means ah.

فریاد کن یعنی آه.

To.

Shout.

به فریاد بزن

But what about ah, shout as a noun?

اما در مورد آه، به عنوان یک اسم فریاد بزنید؟

Well, this simply means call me  because a shout is a phone call.

خوب، این به سادگی به این معنی است که با من تماس بگیرید زیرا فریاد یک تماس تلفنی است.

So give me a shout is the same as saying call me.

پس من را فریاد کن همان است که بگوئید با من تماس بگیرید.

So if I'm leaving the house or the office, I  could say to the people there, give me a shout.

بنابراین اگر خانه یا دفتر را ترک می‌کنم، می‌توانم به مردم آنجا بگویم، مرا فریاد بزنند.

If you need anything, I'm leaving, but call  me if you need anything, give me a shout.

اگر به چیزی نیاز دارید، من می روم، اما اگر چیزی نیاز داشتید با من تماس بگیرید، فریاد بزنید.

This is commonly used with a when clause.

این معمولاً با بند زمانی استفاده می شود.

Give me a shout when when you land.

وقتی فرود آمدی مرا فریاد بزن.

So notice when plus present.

بنابراین وقتی به علاوه وجود دارد توجه کنید.

Simple when you land.

وقتی فرود می آیید ساده است.

Give me a shout when you land.

وقتی فرود آمدی مرا فریاد کن

Call me when you land in this.

وقتی وارد اینجا شدید با من تماس بگیرید.

Case it was.

مورد این بود.

Give me a shout when you're done.

وقتی کارت تمام شد به من داد بزن.

You are done.

شما تمام شده اید.

So to be.

بنابراین برای بودن.

Done.

انجام شد.

This means to be finished.

این یعنی تمام شدن.

So this means the task is complete.

بنابراین این به این معنی است که کار کامل شده است.

I could text you or give you a shout and say I'm  

می‌توانم به شما پیامک بدهم یا فریاد بزنم و بگویم کارم

done, Done with the report, I'm finished  with the report, the report is complete.

تمام شد، گزارش تمام شد، گزارش تمام شد، گزارش کامل شد.

I could also say I'm done working on the report.

همچنین می توانم بگویم که کار بر روی گزارش تمام شده است.

So notice you need your gerund verb.

بنابراین توجه داشته باشید که به فعل جین خود نیاز دارید.

I'm done working on the report.

من کار روی گزارش را تمام کردم.

Or I could simply say I'm done.

یا می توانم به سادگی بگویم کارم تمام شده است.

So now it's your turn to practice.

پس حالا نوبت شماست که تمرین کنید.

I'll say it three times and I  want you to repeat it out loud.

من آن را سه بار می گویم و از شما می خواهم آن را با صدای بلند تکرار کنید.

Just give me a shout when you're done.

فقط وقتی کارت تمام شد مرا فریاد بزن.

Just give me a shout when you're done.

فقط وقتی کارت تمام شد مرا فریاد بزن.

Just give me a shout when you're done.

فقط وقتی کارت تمام شد مرا فریاد بزن.

Just give me a shout when you're done.

فقط وقتی کارت تمام شد مرا فریاد بزن.

If he pops out, give me a shout.

اگر او بیرون زد، من را فریاد بزنید.

I'll give you a shout when we're done.

وقتی کارمان تمام شد، صدایت می کنم.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll play the clip three times.

کلیپ رو سه بار میزارم

Sorry, give me a SEC.

با عرض پوزش، به من SEC بدهید.

Sorry, give me a SEC.

با عرض پوزش، به من SEC بدهید.

I'm sorry, give me a SEC.

متاسفم، به من SEC بدهید.

How'd you do it?

This one?

چگونه آن را انجام دادی؟

این یکی؟

I'm sorry.

متاسفم

Give me a SEC.

به من SEC بدهید.

This.

Should have been easy for you because you just.

این

باید برای شما آسان بود زیرا شما فقط.

Learned Give me Gimme and  give me a Gimme a Gimme a now.

Give me Gimme and give me a Gimme a Gimme a now.

What does sack?

گونی چیه؟

Mean, give me a sack.

یعنی یه گونی به من بده

What's a sack?

گونی چیست؟

It is.

هست.

Short.

For second, we take the word  2nd and we shorten it to sack.

کوتاه.

در مرحله دوم، کلمه  2nd را می گیریم و آن را به [ __ ] کوتاه می کنیم.

Notice that K sounds SEC.

توجه داشته باشید که K به نظر می رسد SEC.

Give me a SEC, Give me a SEC.

به من SEC بدهید، به من SEC بدهید.

We use this to say give me a short period of time,  

ما از این استفاده می‌کنیم تا بگوییم مدت زمان کوتاهی به من بدهید،

so that might be a few seconds or  it could also be a few minutes.

به طوری که ممکن است چند ثانیه یا همچنین چند دقیقه باشد.

I could say, give me a SEC to find your file  and then I take hopefully just three to five,  

می‌توانم بگویم، یک SEC به من بدهید تا فایلتان را پیدا کنم و سپس امیدوارم فقط سه تا پنج،

maybe 10 seconds to find  your file and you're waiting.

شاید 10 ثانیه طول بکشد تا فایل شما را پیدا کنم و شما منتظر هستید.

Give me a SEC to find your file.

یک SEC به من بدهید تا فایل شما را پیدا کنم.

This is commonly used to get someones attention  to and to ask if they have time right now.

این معمولاً برای جلب توجه افراد و پرسیدن اینکه آیا در حال حاضر وقت دارند استفاده می شود.

So you could knock on my door and  say, Jennifer, do you have a SEC?

بنابراین می توانید در خانه من را بکوبید و بگویید، جنیفر، آیا SEC دارید؟

So you're asking me, do you have a few minutes?

پس از من می پرسی، چند دقیقه وقت داری؟

Do you have a few seconds?

چند ثانیه فرصت دارید؟

Do you have a SEC?

آیا SEC دارید؟

Or maybe you could text your  colleague and say, where are you?

یا شاید بتوانید به همکار خود پیامک بزنید و بگویید کجایی؟

The meeting started 5 minutes ago.

جلسه از 5 دقیقه پیش آغاز شد.

And then you reply back and  say, I'll be there in a SEC.

و سپس شما پاسخ می دهید و می گویید، من در SEC آنجا خواهم بود.

I'll be there in a short period of time.

من در مدت زمان کوتاهی آنجا خواهم بود.

Now it's your turn to practice this one.

حالا نوبت شماست که این یکی را تمرین کنید.

I'll say it three times.

سه بار میگم

I'm sorry, give me a SEC.

متاسفم، به من SEC بدهید.

I'm sorry, give me a SEC.

متاسفم، به من SEC بدهید.

I'm sorry, give me a SEC.

متاسفم، به من SEC بدهید.

Sorry, give me a SEC.

با عرض پوزش، به من SEC بدهید.

Do you have a SEC?

آیا SEC دارید؟

I'll be there in a SEC.

من در SEC آنجا خواهم بود.

Let's try this one more time.

بیایید یک بار دیگر این را امتحان کنیم.

I'll play the clip three times.

کلیپ رو سه بار میزارم

And I still haven't figured it out.

و من هنوز متوجه نشدم

And I still haven't figured it out.

و من هنوز متوجه نشدم

I still haven't figured it out.

من هنوز متوجه نشدم

Did this one sound fast to you?

این یکی به نظر شما سریع بود؟

It was.

Pretty fast, he said.

بود.

خیلی سریع گفت.

And I still haven't.

و من هنوز نداشتم.

Figured it out.

آن را فهمید.

Again, it sounds fast because we're taking  individual words and combining them together.

باز هم، سریع به نظر می‌رسد، زیرا ما از کلمات جداگانه استفاده می‌کنیم و آنها را با هم ترکیب می‌کنیم.

Figured it out.

آن را فهمید.

Sounds like.

به نظر می رسد.

Figured it out.

آن را فهمید.

So you need to take.

پس باید بگیری

The end sound from one word  and transfer it to the next.

صدای پایانی از یک کلمه و انتقال آن به کلمه بعدی.

Figured it out.

آن را فهمید.

And then it has to sound like 1.

و سپس باید مانند 1. Word به نظر برسد

Word.

.

Figured it out.

آن را فهمید.

Figured it out.

آن را فهمید.

Figured it out.

آن را فهمید.

Figured it out.

آن را فهمید.

To figure something out.

برای فهمیدن چیزی

Most students know what this means.

اکثر دانش آموزان می دانند که این به چه معناست.

It means to understand.

یعنی فهمیدن.

Or solve.

یا حل کنید.

Something as a question I could ask you, have you?

چیزی به عنوان یک سوال می توانم از شما بپرسم، شما؟

Figured it out.

آن را فهمید.

Now I can also add.

حالا میتونم اضافه کنم

Yet.

با این حال.

Have you figured it out yet?

آیا هنوز آن را فهمیده اید؟

This is in the present perfect verb.

این در فعل فعلی کامل است.

Tense.

تنش.

So if you use he or she as the subject  you need to change have to has, has he,  

بنابراین، اگر از او به‌عنوان موضوعی استفاده می‌کنید که باید آن را تغییر دهید، آیا

has she figured it out yet to?

او هنوز متوجه نشده است؟

Reply positively you can say I have.

پاسخ مثبت بدهید، می توانید بگویید من دارم.

Figured it out.

آن را فهمید.

You can add already, I have  already figured it out.

قبلاً می‌توانید اضافه کنید، من قبلاً آن را فهمیده‌ام.

And then for.

He or she, he or she has already figured it out.

و سپس برای.

او، او قبلاً آن را فهمیده است.

When you reply positively, this  is a completed pass action,  

وقتی پاسخ مثبت می‌دهید، این یک اقدام پاس کامل است،

but there's a result in the  present, so maybe the result is.

اما نتیجه‌ای در حال وجود دارد، پس شاید نتیجه باشد.

So now the client won't fire  us because I've figured it out,  

بنابراین اکنون مشتری ما را اخراج نمی‌کند زیرا من آن را فهمیده‌ام،

I've solved the issue or the problem.

مشکل یا مشکل را حل کرده‌ام.

But in the clip it was negative.

اما در کلیپ منفی بود.

I haven't figured it out.

من متوجه نشده ام

And then you can add yet at the end for he or  she you need hasn't, which is the contraction.

و سپس می‌توانید در انتها اضافه کنید، زیرا او به آن نیاز دارید که انقباض است.

He hasn't figured it out yet.

او هنوز آن را کشف نکرده است.

This shows that it's an ongoing process.

این نشان می دهد که این یک روند مداوم است.

You're still trying to figure it out,  

شما هنوز در حال تلاش برای کشف آن هستید،

but did you notice that the speaker  said I still haven't figured it out.

اما آیا متوجه شدید که گوینده گفت من هنوز آن را متوجه نشده ام.

So the speaker didn't use yet.

بنابراین اسپیکر هنوز استفاده نکرده است.

They used still and notice that placement.

آنها هنوز استفاده کردند و متوجه آن قرارگیری شدند.

It's subject.

موضوع است.

I still and then haven't or if it's he or she,  

من هنوز و سپس نکرده‌ام یا اگر او باشد،

he still hasn't figured it out  using still instead of yet.

او هنوز آن را نفهمیده است به جای هنوز از هنوز استفاده کند.

It emphasizes that it's ongoing.

تاکید می کند که ادامه دارد.

And it also.

و همچنین. بر

Emphasizes the difficulty of  the task, so it sounds like.

دشواری کار تأکید می کند، بنابراین به نظر می رسد.

He's.

Struggling with this, you might say.

او است.

ممکن است بگویید که با این مبارزه می کنید.

We've been working on this bug for hours and we  

ما ساعت‌ها روی این اشکال کار کرده‌ایم و

still haven't figured it  out, so it really emphasizes.

هنوز آن را کشف نکرده‌ایم، بنابراین واقعاً تأکید می‌کند.

The struggle I could reply back.

مبارزه ای که می توانستم جواب بدهم.

And say OK give me a shout when you  figure it out because remember you  

و وقتی متوجه شدید، بگویید «OK» به من یک فریاد بزن، زیرا به یاد داشته باش که

need the present simple after that  when statement give me a shout.

بعد از آن به «حال ساده» نیاز داری .

When you figure it out.

وقتی فهمیدی

Or I could be.

یا میتونستم باشم

Less patient and put pressure on this  person and say, well, let's get a move on.

کمتر صبور باشید و به این فرد فشار بیاورید و بگویید، خوب، بیایید حرکت کنیم.

The client will be here in an hour.

مشتری یک ساعت دیگر اینجا خواهد بود.

Now it's your turn to practice.

حالا نوبت شماست که تمرین کنید.

I'll say it three times and  you need to repeat after me.

من آن را سه بار می گویم و شما باید بعد از من تکرار کنید.

I still haven't figured it out.

من هنوز متوجه نشدم

I still haven't figured it out.

من هنوز متوجه نشدم

I still haven't figured it out.

من هنوز متوجه نشدم

And I still haven't figured it out.

و من هنوز متوجه نشدم

If you haven't figured it out  yet, no one's figured it out yet.

اگر هنوز آن را نفهمیده اید، هنوز کسی آن را نفهمیده است.

Another smart method to become fluent  fast is the reading and listening method.

یکی دیگر از روش‌های هوشمند برای تسلط سریع، روش خواندن و گوش دادن است.

So we're going to do that by reading a news  article together on a very interesting topic,  

بنابراین ما این کار را با خواندن یک مقاله خبری با هم در مورد موضوعی بسیار جالب انجام می‌دهیم.

maybe one you've thought of before,  how the pyramids were built.

1st, I'll read the headline.

اول، تیتر را خواهم خواند.

How were the pyramids built?

اهرام چگونه ساخته شدند؟

So our headline is actually a question.

بنابراین تیتر ما در واقع یک سوال است.

Questions are definitely something  I see a lot of mistakes with.

قطعاً سؤالات چیزی هستند  که من اشتباهات زیادی در آن می بینم.

So notice the sentence structure.

بنابراین به ساختار جمله توجه کنید.

How?

چگونه؟

And then we have our verb  to be conjugated in what?

و سپس ما فعل خود را داریم to be conjugated in what؟

The past, The past plural because it's being  conjugated with pyramids, which is plural.

گذشته، جمع گذشته، زیرا با اهرام، که جمع است، ترکیب شده است.

How were the pyramids?

اهرام چطور بودند؟

This is the subject.

این موضوع است.

How were the pyramids built?

اهرام چگونه ساخته شدند؟

Now let's say you wanted to take this question  and you wanted to complete this sentence.

حالا فرض کنید می‌خواستید این سوال را مطرح کنید و می‌خواستید این جمله را کامل کنید.

I wonder, do you know how  to complete the sentence?

تعجب می کنم، آیا می دانید چگونه جمله را کامل کنید؟

I wonder how the pyramids this is the subject.

من تعجب می کنم که چگونه اهرام این موضوع است.

And then we have our auxiliary  verb and our main verb.

و سپس فعل کمکی و فعل اصلی خود را داریم.

I wonder how the pyramids were built.

من تعجب می کنم که اهرام چگونه ساخته شده اند.

And notice it ends with a period.

و توجه کنید که با یک دوره به پایان می رسد.

Because this is not a question,  

چون این یک سوال نیست،

this is a statement, which is why we  have the subject and then the verb.

این یک جمله است، به همین دلیل است که ما فاعل و سپس فعل را داریم.

So what about you?

پس شما چطور؟

Have you ever wondered how  the pyramids were built?

آیا تا به حال فکر کرده اید که اهرام چگونه ساخته شده اند؟

Let's review this question.

بیایید این سوال را مرور کنیم.

What verb tense is it in a present?

در زمان حال چه زمانی فعل است؟

Perfect.

عالی

Have you ever wondered how  the pyramids were built?

آیا تا به حال فکر کرده اید که اهرام چگونه ساخته شده اند؟

And to answer this, you can say yes I have, Yes,  

و برای پاسخ به این، می‌توانید بگویید بله دارم، بله،

I have wondered how the pyramids  were built, or no I haven't.

من تعجب کرده‌ام که اهرام چگونه ساخته شده‌اند، یا نه.

So here's the short.

بنابراین در اینجا کوتاه است.

Form of the question.

شکل سوال

So put your answer in the comments.

پس پاسخ خود را در نظرات بنویسید.

Yes, I have.

بله، دارم.

No, I haven't put that in the comments.

نه، من آن را در نظرات نگذاشته ام.

And now let's continue and find out one of  history's most ancient and unsolved puzzles.

و اکنون بیایید ادامه دهیم و یکی از قدیمی ترین و حل نشده ترین معماهای تاریخ را دریابیم. به

Notice the pronunciation here.

تلفظ اینجا توجه کنید.

Ancient, ancient.

باستانی، باستانی.

One of history's most ancient  and unsolved puzzles is the  

یکی از قدیمی‌ترین و حل‌نشده‌ترین معماهای تاریخ،

construction of the pyramids again  and again over the course of history.

ساختن اهرام بارها و بارها در طول تاریخ است.

So here again and again, this is very  useful to have in your vocabulary.

بنابراین بارها و بارها، این در واژگان شما بسیار مفید است.

Again and again is a very  natural way to say repeatedly.

بارها و بارها روشی بسیار طبیعی برای گفتن مکرر است.

Native speakers use this a lot.

سخنرانان بومی از این بسیار استفاده می کنند.

For example, I asked her again  and again to clean her room.

برای مثال، بارها و بارها از او خواستم که اتاقش را تمیز کند.

So you can use this with a  little frustration or annoyance,  

بنابراین می‌توانید با کمی ناراحتی یا ناراحتی از آن استفاده کنید،

or you can use this in a more positive way.

یا می‌توانید از آن به روشی مثبت‌تر استفاده کنید.

I practice again and again for my IELTS.

من بارها و بارها برای آیلتس تمرین می کنم.

So a very natural expression.

بنابراین یک بیان بسیار طبیعی است.

Again and again over the course of history,  

بارها و بارها در طول تاریخ،

many scholars and scientists asked and wondered  the same question of how the pyramids were built.

بسیاری از دانشمندان و دانشمندان همین سوال را درباره چگونگی ساخت اهرام پرسیدند و متعجب بودند.

So notice here, this is written as a statement.

بنابراین در اینجا توجه کنید، این به عنوان یک بیانیه نوشته شده است.

They're stating what the question is,  but they're not asking it as a question.

آنها بیان می‌کنند که سؤال چیست، اما آن را به عنوان سؤال نمی‌پرسند.

And you know that because the subject comes first.

و شما این را می دانید زیرا موضوع اول است.

How the pyramids were built, the Great  Pyramids of Giza and the other pyramids.

نحوه ساخت اهرام، اهرام بزرگ جیزه و دیگر اهرام.

Over 100 Egyptian pyramids  are considered the greatest  

بیش از 100 هرم مصر به عنوان بزرگترین

pieces of human engineering and architecture.

قطعات مهندسی و معماری بشر در نظر گرفته می شود. به

Notice the pronunciation.

تلفظ دقت کنید

I hear a lot of mistakes with this.

من اشتباهات زیادی در این مورد می شنوم.

Even students who have this  job title I hear mistakes.

حتی دانش‌آموزانی که این عنوان شغلی را دارند، اشتباهاتی می‌شنوم.

Architecture, architecture, architecture.

معماری، معماری، معماری.

The job title is architect and the  field area of study is architecture.

عنوان شغلی معمار و رشته تحصیلی معماری است.

I'm an architect.

من یک معمار هستم.

I studied architecture.

معماری خواندم.

Now let's go back because I want you to notice  here are considered the greatest pieces.

حالا بیایید به عقب برگردیم زیرا می‌خواهم متوجه شوید که اینجا بهترین قطعات در نظر گرفته می‌شوند.

If you used regarded you would need regarded  as are regarded as the greatest pieces.

اگر از Reserved استفاده می‌کردید، باید به عنوان بهترین قطعات در نظر گرفته شوند.

But you don't need the  preposition as with considered.

اما شما نیازی به حرف اضافه ندارید.

So the structure is to be.

بنابراین ساختار باید باشد.

Here's our verb to be, to be considered  something, or to be regarded as something.

در اینجا فعل ما to be، به عنوان چیزی در نظر گرفته شود یا به عنوان چیزی در نظر گرفته شود.

Now let's continue.

حالا بیایید ادامه دهیم.

These monuments are still  standing after over 4500 years and  

این بناهای تاریخی پس از گذشت بیش از 4500 سال هنوز پابرجا هستند و

are still a mystery unsolved to this day.

هنوز معمایی حل نشده تا به امروز هستند.

To this day is a useful phrase.

تا به امروز یک عبارت مفید است.

It means until now we use it in more of a poetic  

این بدان معناست که تا کنون از آن بیشتر به معنای شاعرانه استفاده می‌کنیم

sense or when we want to emphasize  something specific, for example to.

یا زمانی که می‌خواهیم بر چیزی خاص تأکید کنیم، مثلاً به.

This.

Day I don't know why she quit so let's say  she quit five months ago five months ago  

این

روزی که نمی‌دانم چرا او را ترک کرد، بنابراین فرض کنید که او پنج ماه پیش پنج ماه پیش

you could have said I don't know why she  quit and from 5 months ago until now to.

ترک کرده است.

This day.

این روز

I don't know why she quit,  

من نمی دانم چرا او کار را ترک کرد،

she had an amazing job so This is why you  don't understand her reason for quitting.

او شغل شگفت انگیزی داشت، بنابراین به همین دلیل است که دلیل او را برای استعفا نمی فهمید.

So the pyramids are still a mystery unsolved to.

بنابراین اهرام هنوز معمایی هستند که حل نشده است.

This day it.

این روز

Sounds more dramatic?

دراماتیک تر به نظر می رسد؟

Some scriptures found from ancient  Egyptians can help us to understand  

برخی از متون مقدس یافت شده از مصریان باستان می‌توانند به ما کمک کنند تا درک

a bit better how the construction  of such monuments has come about.

بهتری از نحوه ساخت چنین بناهایی داشته باشیم.

So notice here come about to come about.

بنابراین توجه کنید که در اینجا آمده است.

But this is conjugated in the  present perfect has come about.

اما این مزدوج در زمان حال کامل به وجود آمده است.

This simply means happen.

این به سادگی به معنای اتفاق افتادن است.

You could say to this day so.

تا امروز می توان گفت همینطور است.

Using this expression again, to this day  I don't know how the problem came about.

با استفاده مجدد از این عبارت، تا به امروز نمی‌دانم مشکل چگونه پیش آمد.

I don't know how the problem happened or started  

من نمی‌دانم مشکل چگونه اتفاق افتاده یا شروع شده است

and in the past you weren't sure how  it came about and still today now.

و در گذشته شما مطمئن نبودید که چگونه به وجود آمده است و هنوز هم اکنون.

So from the past until now you don't  know how the problem came about happened.

بنابراین از گذشته تا کنون نمی‌دانید مشکل چگونه به وجود آمده است.

Let's continue.

ادامه دهیم.

These huge structures of limestone or mud  

این سازه‌های عظیم از سنگ آهک یا

brick are the oldest known man  made structures on our planet.

آجر گلی قدیمی‌ترین سازه‌های ساخته شده توسط انسان در سیاره ما هستند.

Known in this sentence is  important because without it,  

شناخته شده در این جمله مهم است زیرا بدون آن،   به

it sounds like a fact that the pyramids are  the oldest man made structures on our planet.

نظر می رسد یک واقعیت باشد که اهرام قدیمی ترین سازه های ساخته شده توسط انسان در سیاره ما هستند.

But by including known, it's  suggesting that perhaps there are  

اما با گنجاندن معلومات، نشان می‌دهد که شاید

older man made structures, but we don't know  about them because we haven't discovered them.

سازه‌های ساخته‌شده توسط انسان مسن‌تر وجود داشته باشد، اما ما درباره آن‌ها نمی‌دانیم زیرا آنها را کشف نکرده‌ایم.

So it's adding some doubt to it.

بنابراین کمی شک به آن اضافه می کند.

The oldest known man made structures.

قدیمی ترین سازه های شناخته شده توسط انسان.

You can also say the oldest man made  structures on our planet that we know of.

همچنین می‌توان گفت قدیمی‌ترین سازه‌های ساخته شده توسط انسان در سیاره ما است که ما از آنها می‌شناسیم.

It means the exact same thing.

دقیقاً به همین معنی است.

So you can just summarize that by putting known.

بنابراین شما فقط می توانید آن را با قرار دادن شناخته شده خلاصه کنید.

The general theory is based on the belief that the  

نظریه کلی مبتنی بر این باور است که

huge stones were carved from the  quarries using copper chisels.

سنگ‌های عظیم با استفاده از اسکنه‌های مسی از معادن حکاکی شده‌اند.

A chisel is simply a tool.

اسکنه به سادگی یک ابزار است.

Then these blocks.

سپس این بلوک ها.

So the blocks being the huge stones that  were carved, the blocks that were used  

بنابراین، بلوک‌ها، سنگ‌های عظیمی هستند که تراشیده شده‌اند، بلوک‌هایی که

to form the pyramids, then these blocks  were dragged and lifted into position.

برای تشکیل اهرام استفاده می‌شوند، سپس این بلوک‌ها کشیده شده و در موقعیت خود بلند شده‌اند.

Let's look at the verb to drag.

بیایید به فعل کشیدن نگاه کنیم.

When you drag something, you move it by pulling  it on the ground rather than lifting it.

وقتی چیزی را می‌کشید، به جای بلند کردن، با کشیدن آن روی زمین حرکت می‌کنید.

So in this case, they weren't able to lift  the stones because they were too heavy,  

بنابراین در این مورد، آنها نمی‌توانستند سنگ‌ها را به دلیل سنگینی بیش از حد بلند کنند،

so they had to drag them on the ground.

بنابراین مجبور شدند آن‌ها را روی زمین بکشند.

But this is something that children commonly  

اما این کاری است که معمولاً کودکان

do with their items or adults do with  items that are also too heavy to lift.

با وسایل خود انجام می دهند یا بزرگسالان با وسایلی که برای بلند کردن آنها نیز خیلی سنگین هستند انجام می دهند.

But for kids, you hear parents say  a lot, don't drag your school bag.

اما برای بچه‌ها، می‌شنوید که والدین خیلی می‌گویند، کیف مدرسه‌تان را نکشید.

It will get dirty.

کثیف خواهد شد.

So the kid has their school bag and they're just  dragging it behind them rather than lifting it up.

بنابراین بچه کیف مدرسه اش را دارد و به جای بلند کردنش فقط آن را پشت سرش می کشد.

However, this is very important,  this transition word however,  

با این حال، این بسیار مهم است، این کلمه انتقالی،

because now we know there's  going to be a contrasting point.

زیرا اکنون می‌دانیم که یک نقطه متضاد وجود خواهد داشت.

So this is 1 theory.

بنابراین این یک نظریه است.

So now it sounds like there's going to be  another theory because they used however,  

بنابراین اکنون به نظر می رسد که نظریه دیگری وجود خواهد داشت، زیرا آنها از آن استفاده کردند،

which is always used to  introduce a contrasting point.

که همیشه برای معرفی یک نقطه متضاد استفاده می شود.

Transition words are an easy way to  instantly sound more fluent and advanced,  

کلمات انتقالی یک راه آسان برای فوراً روان‌تر و پیشرفته‌تر به نظر می‌رسند،

so I highly recommend you use them.

بنابراین اکیداً توصیه می‌کنم از آنها استفاده کنید.

However, the method regarding the movement and  placing of these stones is under great dispute.

با این حال، روش حرکت و قرار دادن این سنگ ها مورد مناقشه زیادی است.

Our expression is.

بیان ما این است.

To be.

Under dispute and then great just  modifies it to be under dispute.

بودن

تحت مناقشه و سپس عالی، فقط آن را تغییر می‌دهد تا مورد اختلاف باشد.

This means there isn't agreement.

این به این معنی است که توافق وجود ندارد.

So some people believe this,  other people believe this.

بنابراین برخی از مردم این را باور دارند، افراد دیگر این را باور دارند.

There isn't agreement.

توافقی وجود ندارد

The techniques that were used in the  process of constructing the Egyptian  

تکنیک‌هایی که در فرآیند ساخت

pyramids have baffled many historians  and scientists for countless years.

اهرام مصر استفاده شد، بسیاری از مورخان و دانشمندان را برای سال‌های بی‌شماری گیج کرده است.

Let's take a look at baffled.

بیایید نگاهی به گیج کنیم. از

This is used to say that you don't  understand or that you're confused.

این برای گفتن اینکه نمی‌فهمید یا گیج هستید استفاده می‌شود.

So take a look at this example.

پس به این مثال نگاه کنید.

The fact that she quit her job baffles me.

این واقعیت که او شغلش را ترک کرد، من را گیج می کند.

This baffles me.

این مرا گیج می کند

So the something is this entire clause here.

بنابراین چیزی در اینجا کل این بند است.

The fact that she quit her job baffles me.

این واقعیت که او شغل خود را ترک کرد، من را گیج می کند.

Another way of saying this is I don't understand  why she quit her job, but when you use.

راه دیگری برای گفتن این موضوع این است که نمی‌فهمم چرا او شغلش را رها کرد، اما وقتی شما استفاده می‌کنید.

Baffle.

بافل. بر

It emphasizes your lack of understanding  or that you find something very confusing.

عدم درک شما یا اینکه چیزی بسیار گیج کننده می یابید تأکید می کند.

So it's a great way to emphasize this,  

بنابراین این یک راه عالی برای تأکید بر این است،

and it's very commonly used, so I  suggest you add it to your speech.

و بسیار رایج است، بنابراین پیشنهاد می‌کنم آن را به سخنرانی خود اضافه کنید.

So the Egyptian pyramids have baffled many  historians and scientists for countless years.

بنابراین اهرام مصر برای سالهای بیشماری بسیاری از مورخان و دانشمندان را گیج کرده است.

When you don't want to specify a number,  

وقتی نمی‌خواهید عددی را مشخص کنید،

but you want it to sound like a  big number, you can say countless.

اما می‌خواهید مانند یک عدد بزرگ به نظر برسد، می‌توانید تعداد بی‌شماری بگویید.

I've been learning English for countless years.

من چندین سال است که انگلیسی یاد می‌گیرم. به

It sounds like a big number, maybe 10, maybe 15.

نظر می رسد یک عدد بزرگ، شاید 10، شاید 15.

Countless years.

سال های بی شماری.

Here's another example using countless I've  

در اینجا مثال دیگری با استفاده از تعداد بی‌شماری است که

asked her countless times to  stop dragging her school bag.

بارها از او خواسته‌ام که کیف مدرسه‌اش را بکشد.

So again, it emphasizes many times.

پس باز هم بارها تاکید می کند.

Remember, you could also use I've asked her again  and again, which also sounds like many times.

به یاد داشته باشید، همچنین می‌توانید از «من از او پرسیده‌ام» بارها و بارها استفاده کنید، که بارها به نظر می‌رسد.

Many controversial hypotheses were introduced  regarding the construction of the pyramids.

بسیاری از فرضیه های بحث برانگیز درباره ساخت اهرام مطرح شد.

Let's talk about controversial.

بیایید در مورد بحث برانگیز صحبت کنیم.

If something is controversial, it  means it causes disagreement or debate.

اگر چیزی بحث برانگیز است، به این معنی است که باعث اختلاف یا بحث می شود.

So by saying that the pyramids were built  this way, we'll remember it's under dispute.

بنابراین با گفتن اینکه اهرام به این شکل ساخته شده‌اند، به یاد می‌آوریم که مورد بحث است.

So some people don't agree with that.

بنابراین برخی افراد با آن موافق نیستند.

So that theory is controversial.

بنابراین این نظریه بحث برانگیز است.

It causes other people to become upset  because they don't agree with it.

این باعث می‌شود که دیگران ناراحت شوند، زیرا با آن موافق نیستند.

Many controversial hypothesis.

بسیاری از فرضیه های بحث برانگیز

Hypothesis.

فرضیه.

This is the plural of hypothesis  1, hypothesis 2 or more hypothesis.

این جمع فرضیه 1، فرضیه 2 یا بیشتر فرضیه است.

So notice the pronunciation changes at the end  to identify the singular versus the plural.

بنابراین به تغییرات تلفظ در آخر توجه کنید تا مفرد در مقابل جمع مشخص شود.

And a hypothesis is a theory  as to the reason for something.

و یک فرضیه نظریه ای است درباره دلیل چیزی.

So the hypothesis for how the  pyramids were built, it's a theory.

بنابراین، فرضیه چگونگی ساخت اهرام، یک نظریه است.

Many controversial hypothesis were introduced  regarding the construction of the pyramids.

بسیاری از فرضیه های بحث برانگیز درباره ساخت اهرام مطرح شد.

The form of the workforce is also under debate.

شکل نیروی کار نیز مورد بحث است.

Before we saw to be under dispute, now we have  to be under debate, which is the same thing.

قبل از اینکه می دیدیم مورد مناقشه قرار می گیریم، اکنون باید مورد بحث قرار بگیریم، که همان چیزی است.

It's the fact that people don't agree.

این واقعیتی است که مردم موافق نیستند.

Some people say this is the reason,  

بعضی از مردم می گویند این دلیل است،

other people say this is the reason  and they don't agree with each other.

دیگران می گویند این دلیل است و با یکدیگر موافق نیستند.

But notice sentence structure to be under is our  

اما توجه داشته باشید که ساختار جمله باید در زیر قرار داشته باشد،

preposition and then before  dispute and here debate.

حرف اضافه ما و سپس قبل از بحث و بحث اینجاست.

One theory suggests that the pyramids were  constructed using slave labor and another theory  

یک نظریه نشان می دهد که اهرام با استفاده از نیروی کار برده ساخته شده اند و نظریه دیگر

suggests they were built by 10s of thousands of  free skilled workers that worked for a salary.

نشان می دهد که آنها توسط 10 هزار کارگر ماهر رایگان ساخته شده اند که با حقوق کار می کردند.

If they work for a salary, it  means they're paid for their work.

اگر با حقوق کار می‌کنند، به این معنی است که برای کارشان دستمزد دریافت می‌کنند.

So they're not slaves  because slaves were not paid.

بنابراین آنها برده نیستند، زیرا به بردگان پولی پرداخت نشده است.

So these are two theories that  are under dispute or under debate.

بنابراین این دو نظریه هستند که مورد مناقشه یا بحث هستند.

Let's continue.

ادامه دهیم.

What is certain is that the workforce was highly  organized and managed to the highest level  

آنچه مسلم است این است که نیروی کار

by following an organized and planned  process that consisted of three phases.

با پیروی از یک فرآیند سازمان‌یافته و برنامه‌ریزی‌شده که از سه مرحله تشکیل شده بود، بسیار سازمان‌دهی شد و تا بالاترین سطح مدیریت شد.

So here notice what is certain  is and then the statement.

بنابراین در اینجا به آنچه مسلم است و سپس بیانیه توجه کنید.

This is useful.

این مفید است.

If you want to introduce a statement  but you want to suggest is 100% true,  

اگر می‌خواهید بیانیه‌ای را معرفی کنید، اما می‌خواهید پیشنهاد کنید 100٪ درست است،

is not under debate, is not under  dispute, it's accepted as the truth.

مورد بحث نیست، مورد بحث نیست، به عنوان حقیقت پذیرفته می‌شود.

Here's a sentence in an everyday context.

در اینجا یک جمله در زمینه روزمره است.

What is certain is that I'm not  going to buy her a new school bag.

آنچه مسلم است این است که من قصد ندارم برای او یک کیف مدرسه بخرم.

So you could say I'm not going  to buy her a new school bag.

بنابراین می توانید بگویید من قصد ندارم برای او یک کیف مدرسه جدید بخرم.

But when you add what is certain  is that it emphasizes it.

اما وقتی اضافه می‌کنید، آنچه مسلم است این است که بر آن تأکید می‌کند.

It makes it sound like a strong statement.

این باعث می شود آن را مانند یک جمله قوی به نظر برسد.

Now you can also say it in a shorter way by saying  

اکنون همچنین می‌توانید با گفتن

I'm certainly not going to  buy her a new school bag.

مطمئناً قصد ندارم  برای او یک کیف مدرسه جدید بخرم، آن را به روشی کوتاه‌تر بگویید.

And that still emphasizes that point.

و این همچنان بر این نکته تأکید دارد.

So here is a longer form so you  can see the sentence structure.

بنابراین در اینجا یک فرم طولانی تر است تا بتوانید ساختار جمله را ببینید.

And then you can also just  add the adverb Certainly.

و سپس می‌توانید قید Certainly را نیز اضافه کنید.

I'm certainly not going to  buy her a new school bag.

من مطمئناً قصد ندارم برای او یک کیف مدرسه جدید بخرم.

And why?

و چرا؟

Because you asked her again  and again not to drag her.

چون بارها و بارها از او خواستی که او را نکشد.

School.

Bag.

مدرسه.

کیف.

But she didn't listen, and the  fact she didn't listen baffles you.

اما او گوش نداد، و این حقیقت که او گوش نداد شما را گیج می کند.

So what is certain is that the workforce.

پس آنچه مسلم است نیروی کار است.

The workforce.

نیروی کار.

This is a useful term because it summarizes.

این یک اصطلاح مفید است زیرا خلاصه می کند.

All the people.

همه مردم.

Working at a specific time  or for a specific company.

کار در یک زمان خاص یا برای یک شرکت خاص.

So you could talk about the workforce  of a country, which means all the people  

بنابراین می‌توانید در مورد نیروی کار یک کشور صحبت کنید، به این معنی که همه افراد

available to work in the country or the  workforce of a certain company as well.

در دسترس برای کار در کشور یا نیروی کار یک شرکت خاص نیز هستند.

So you see this a lot in  economic or business news.

بنابراین شما این را در اخبار اقتصادی یا تجاری زیاد می بینید.

So in this case, the workforce represents the  total number of people who built the pyramids.

بنابراین در این مورد، نیروی کار نشان‌دهنده تعداد کل افرادی است که اهرام را ساخته‌اند.

The workforce was highly organized,  in this case, highly means very,  

نیروی کار بسیار سازمان‌دهی شده بود، در این مورد، به معنای بسیار،

very, or extremely highly organized and  managed to the highest level by following  

بسیار، یا بسیار سازمان‌دهی شده بود و با پیروی از

an organized and planned process  that consisted of three phases.

یک فرآیند سازمان‌یافته و برنامه‌ریزی‌شده که شامل سه مرحله بود، تا بالاترین سطح مدیریت شد.

And that's the end of our article.

و این پایان مقاله ما است.

So what I'll do now is I'll read  the article from start to finish  

بنابراین کاری که اکنون انجام می دهم این است که مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم

and this time you can focus on my pronunciation.

و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

So let's do that now.

پس بیایید این کار را اکنون انجام دهیم.

How were the pyramids built?

اهرام چگونه ساخته شدند؟

One of history's most ancient  and unsolved puzzles is the  

یکی از قدیمی‌ترین و حل‌نشده‌ترین معماهای تاریخ،

construction of the pyramids Again  and again over the course of history,  

ساخت اهرام است و بارها و بارها در طول تاریخ،

many scholars and scientists asked and wondered  the same question of how the pyramids were built.

بسیاری از دانشمندان و دانشمندان همین سوال را درباره چگونگی ساخت اهرام پرسیدند و متعجب بودند.

The Great Pyramids of Giza and the other  pyramids over 100 Egyptian pyramids are  

اهرام بزرگ جیزه و سایر اهرام بیش از 100 اهرام مصر

considered the greatest pieces of  human engineering and architecture.

بزرگترین قطعات مهندسی و معماری بشر محسوب می شوند.

These monuments are still standing after  

این بناهای تاریخی پس از گذشت

over 4500 years and are still  a mystery unsolved to this day.

بیش از 4500 سال هنوز پابرجا هستند و هنوز هم یک معمای حل نشده تا به امروز هستند.

Some scriptures found from ancient  Egyptians can help us to understand  

برخی از متون مقدس یافت شده از مصریان باستان می‌توانند به ما کمک کنند تا درک

a bit better how the construction  of such monuments has come about.

بهتری از نحوه ساخت چنین بناهایی داشته باشیم.

These.

اینها

Huge structures of limestone or mud brick are the  oldest known man made structures on our planet.

سازه های عظیم از سنگ آهک یا آجر گلی قدیمی ترین سازه های شناخته شده بشر در سیاره ما هستند.

The general theory is based on the belief that the  

نظریه کلی بر این باور استوار است که

huge stones were carved from the  quarries using copper chisels.

سنگ‌های عظیم با استفاده از اسکنه‌های مسی از معادن حکاکی شده‌اند.

Then these blocks were dragged  and lifted into position.

سپس این بلوک‌ها کشیده شدند و در موقعیت خود قرار گرفتند.

However, the method regarding the movement and  placement of these stones is under great dispute.

با این حال، روش حرکت و قرار دادن این سنگ ها مورد مناقشه زیادی است.

The techniques that were used in the  process of constructing the Egyptian  

تکنیک‌هایی که در فرآیند ساخت

pyramids have baffled many historians  and scientists for countless years.

اهرام مصر استفاده شد، بسیاری از مورخان و دانشمندان را برای سال‌های بی‌شماری گیج کرده است.

Many controversial hypotheses were introduced  regarding the construction of the pyramids.

بسیاری از فرضیه های بحث برانگیز درباره ساخت اهرام مطرح شد.

The form of the workforce is also under debate.

شکل نیروی کار نیز مورد بحث است.

One theory suggests that the pyramids were  constructed using slave labor and another theory  

یک نظریه نشان می‌دهد که اهرام با استفاده از نیروی کار برده ساخته شده‌اند و نظریه دیگر

suggests they were built by 10s of thousands of  free skilled workers that worked for a salary.

نشان می‌دهد که توسط 10 هزار کارگر ماهر رایگان ساخته شده‌اند که با حقوق کار می‌کردند.

What is certain is that the workforce  was highly organized and managed to  

آنچه مسلم است این است که نیروی کار بسیار سازماندهی شده بود و

the highest level by following an organized.

با پیروی از یک سازماندهی شده به بالاترین سطح رسید.

And planned process that  consisted of three phases.

و فرآیند برنامه ریزی شده که از سه مرحله تشکیل شده است.

You absolutely can learn in a more  formal and structured environment.

شما کاملاً می توانید در یک محیط رسمی تر و ساختاریافته تر یاد بگیرید.

And I do this with my students as well.

و من این کار را با دانش آموزانم نیز انجام می دهم.

But keep in mind that in this more  formal and structured environment,  

اما به خاطر داشته باشید که در این محیط رسمی‌تر و ساختاریافته‌تر،

you should learn full  phrases, not individual words.

باید عبارات کامل را یاد بگیرید ، نه تک تک کلمات.

So now let's learn 12 full  phrases you can use every day.

پس اکنون بیایید ۱۲ عبارت کامل را یاد بگیریم که می‌توانید هر روز استفاده کنید.

Number one, Do you want to  grab a coffee after work?

شماره یک، آیا می‌خواهید بعد از کار قهوه بنوشید؟

Do you know this phrase?

آیا این عبارت را می شناسید؟

This is a casual way to  invite someone to socialize.

این یک روش معمولی برای دعوت از فردی به معاشرت است.

So I said do you want to grab coffee after work?

پس گفتم می خواهی بعد از کار قهوه بخوری؟

You could say this to your Co worker because  you're inviting your Co worker to socialize.

می‌توانید این را به همکارتان بگویید، زیرا همکارتان را به معاشرت دعوت می‌کنید.

Or maybe you texted this to your friend.

یا شاید شما این پیام را برای دوست خود ارسال کرده اید.

You're both working and you're  going to socialize after work.

شما هر دو کار می کنید و قرار است بعد از کار با هم معاشرت کنید.

Now in this case grab means  have a coffee or get a coffee.

حالا در این مورد grab به معنای قهوه خوردن یا قهوه گرفتن است. به

It's the same meaning and you can use this  with coffee, tea, lunch, dinner, or a bite.

همین معناست و می‌توانید از آن با قهوه، چای، ناهار، شام یا لقمه استفاده کنید.

A bite means a meal, but careful because  you cannot say, do you want to grab a movie?

لقمه به معنای یک وعده غذایی است، اما مراقب باشید، زیرا نمی توانید بگویید، آیا می خواهید فیلم بگیرید؟

Do you want to grab a walk?

آیا می خواهید پیاده روی کنید؟

Do you want to grab a football game?

آیا می خواهید یک بازی فوتبال بگیرید؟

You can't say these things, but you can  use this expression with any food or drink.

شما نمی توانید این چیزها را بگویید، اما می توانید از این عبارت با هر غذا یا نوشیدنی استفاده کنید.

So you can say let's grab a coffee this weekend.

بنابراین می توانید بگویید بیا این آخر هفته یک قهوه بخوریم.

You can use whatever time reference you want.

شما می توانید از هر مرجع زمانی که می خواهید استفاده کنید.

We should grab a coffee this week.

این هفته باید قهوه بخوریم

We need to grab coffee soon.

باید زود قهوه بخوریم

When are you free to grab coffee?

چه زمانی برای خوردن قهوه آزاد هستید؟

So many alternative ways to say this.

راه های جایگزین بسیاری برای گفتن این.

Do you want to grab dinner sometime?

میخوای یه وقت شام بخوری؟

You want to grab breakfast?

می خوای صبحانه بخوری؟

Do you want to grab a coffee?

میخوای یه قهوه بخوری؟

Don't worry about taking notes because I  summarize everything in a free lesson PDF.

نگران یادداشت برداری نباشید زیرا همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم.

You can find the link in the  description #2 You bet, you bet.

می‌توانید پیوند را در توضیح شماره ۲ پیدا کنید، شرط می‌بندی، شرط می‌بندی.

I use this expression every  day and now you can too.

من هر روز از این عبارت استفاده می‌کنم و اکنون شما هم می‌توانید.

This is a casual way to affirm something.

این یک روش معمولی برای تأیید چیزی است.

It's the same as saying definitely.

این همان است که بگوییم قطعا. یا

Or.

Absolutely.

کاملا.

So let's say your friend texts you and  says let's grab a coffee this weekend.

بنابراین فرض کنید دوستتان به شما پیامک می‌فرستد و می‌گوید بیا این آخر هفته یک قهوه بخوریم.

You can reply back to affirm this  request or invitation and say you bet.

می‌توانید برای تأیید این درخواست یا دعوت پاسخ دهید و بگویید شرط‌بندی کرده‌اید. با

You bet your friends or your sister  or your girlfriend, wife might say,  

دوستان یا خواهرتان یا دوست دخترتان شرط می‌بندید، ممکن است همسرتان بگوید،

do you want to go shopping this weekend again  To affirm that casually like a native speaker,  

آیا می‌خواهید این آخر هفته دوباره به خرید بروید برای تأیید این موضوع که به طور معمولی مانند یک زبان مادری،

you can say you bet or Are you ready to go now?

می‌توانید بگویید شرط‌بندی کرده‌اید یا اکنون آماده هستید؟

You're affirming that yes, you are ready to go.

شما تأیید می کنید که بله، آماده رفتن هستید.

So you can simply say you bet, you bet,  I'm ready to go, but just say you bet.

بنابراین می‌توانید به سادگی بگویید شرط می‌بندید، شرط می‌بندید، من برای رفتن آماده‌ام، اما فقط بگویید شرط‌بندی کردید.

So I can ask you, Are you ready  to move on to the next expression?

بنابراین می‌توانم از شما بپرسم، آیا آماده‌اید به عبارت بعدی بروید؟

If you are, then say you bet, you bet,  Jennifer, you bet, I'm ready to move on.

اگر هستی، بگو شرط می‌بندی، شرط می‌بندی، جنیفر، شرط می‌بندی، من آماده‌ام ادامه دهم.

But you can just say you bet.

اما شما فقط می توانید بگویید که شرط بندی کرده اید.

Put that in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

Sure, you bet, You bet.

مطمئنا، شما شرط می بندید، شما شرط می بندید.

You bet.

شما شرط بندی کنید.

Now let's move on #3 Keep me posted.

حالا بیایید به شماره 3 برویم. مرا در جریان بگذارید.

Have you heard this one?

آیا این یکی را شنیده اید؟

Maybe you've heard Keep me updated.

شاید شما Keep me updated را شنیده باشید.

Posted means updated.

ارسال شده به معنای به روز شده است.

It's the same thing.

همین موضوع است.

This is a casual way to ask someone  to share information or news with you.

این یک روش معمولی برای درخواست از شخصی برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات یا اخبار با شما است.

But when it's available,  so as it becomes available.

اما زمانی که در دسترس است، به همان صورت که در دسترس قرار می‌گیرد.

So let's say you're talking to your  friend or family member and they  

بنابراین فرض کنید با دوست یا یکی از اعضای خانواده خود صحبت می کنید و آنها

say tomorrow I'm meeting with Zacs  teacher to discuss his poor grades.

می گویند فردا با معلم Zacs ملاقات می کنم تا در مورد نمرات ضعیف او صحبت کنم.

And Zach is this persons young  son, maybe he's 8 years old.

و زک پسر کوچک این شخص است ، شاید 8 ساله باشد.

Now.

در حال حاضر.

To say to this person that you want her to  share information with you as it's happening,  

برای اینکه به این شخص بگویید که می‌خواهید اطلاعاتی را که در حال انجام است با شما به اشتراک بگذارد،

you can simply say keep me posted, keep me posted.

می‌توانید به سادگی بگویید من را در جریان بگذار، مرا در جریان بگذار.

This means after the meeting  tell me what happened.

یعنی بعد از جلسه به من بگویید چه اتفاقی افتاده است.

Keep me posted.

من را در جریان بگذارید.

Maybe your friend says I might not be able to grab  coffee this weekend because my in laws are coming.

شاید دوست شما بگوید من ممکن است نتوانم این آخر هفته قهوه بخورم زیرا ازدواج من در راه است.

So you can reply back and say keep me posted.

بنابراین می توانید پاسخ دهید و بگویید من را در جریان بگذارید.

This means let me know if you can or can't  come when that information is available.

این بدان معناست که اگر می‌توانید یا نمی‌توانید وقتی آن اطلاعات در دسترس است، به من اطلاع دهید.

Keep me posted, keep me posted, keep me  posted, keep me posted #4 I'd better get going.

من را در جریان بگذارید، من را در جریان بگذارید، من را در جریان بگذارید، من را در جریان بگذارید شماره 4 بهتر است ادامه دهم.

Have you heard this one?

آیا این یکی را شنیده اید؟

This is a casual way to  say that you need to leave.

این یک روش معمولی برای گفتن این است که باید ترک کنید.

So you may say.

پس ممکن است بگویید.

Oh wow, it's already 845.

اوه وای، الان 845 است.

I'd better get going.

بهتر است بروم.

I'd better leave the kids go to bed at 9:00 PM.

بهتر است بچه ها را رها کنم ساعت 9 شب بخوابند.

Now notice here I'd this is a contraction of  

حالا توجه کنید که این یک انقباض است

I had better so make sure you  get that I'd repeat after me.

بهتر است پس مطمئن شوید متوجه می شوید که بعد از خودم تکرار می کنم. ای

I'd I'd I'd better I'd better get going.

کاش بهتر بود بروم.

And of course get going means leave.

و البته رفتن یعنی رفتن.

You can use this as a suggestion  to the person you're with.

می‌توانید از این به‌عنوان پیشنهاد به فردی که با او هستید استفاده کنید.

We'd better get going if we don't  want to be stuck in traffic.

اگر نمی‌خواهیم در ترافیک گیر کنیم، بهتر است راه برویم.

Or, again, look at the time.

یا دوباره به زمان نگاه کنید.

This is an expression.

این یک بیان است.

Look at the time.

به زمان نگاه کن

This is when you want to  remark on what time it is.

این زمانی است که می‌خواهید به آن توجه کنید که ساعت چند است.

Look at the time.

به زمان نگاه کن

I better get going, I better get going.

بهتر است بروم، بهتر است بروم.

Well, I better get going, I better get  going #5 when do you want to head out?

خوب، بهتر است شروع کنم، بهتر است که شماره 5 را شروع کنم، چه زمانی می‌خواهید بیرون بروید؟

Do you know what this means?

میدونی این یعنی چی؟

Head out.

سر بیرون

This is a casual way to ask  when someone wants to leave.

این یک روش معمولی برای پرسیدن زمانی است که کسی می‌خواهد آنجا را ترک کند.

So head out.

پس برو بیرون

This is a phrasal verb.

این یک فعل عبارتی است.

The main verb is head, and the preposition is out.

فعل اصلی سر است و حرف اضافه خارج است.

And this phrasal verb means leave.

و این فعل عبارتی به معنای ترک است.

You could say I'd better head out.

می تونی بگی بهتره برم بیرون

Remember I had better, I'd better,  but you can use I'd better head out.

به یاد داشته باشید که من بهتر بودم، بهتر است، اما شما می توانید استفاده کنید بهتر است که بیرون بروید.

Or you can say when do you want to get going?

یا می توانید بگویید چه زمانی می خواهید شروع کنید؟

Get going means leave.

رفتن یعنی رفتن

So get going means leave and head out means leave.

پس رفتن یعنی ترک و سر بیرون یعنی ترک.

You can mix and match them head now.

اکنون می توانید آنها را با هم ترکیب کنید. پس داری میری

So you're heading out?

بیرون؟

Number six, I'm short on time.

شماره شش، وقتم کم است.

This is something you can say every day  because we're usually short on time.

این چیزی است که می‌توانید هر روز بگویید، زیرا معمولاً وقت ما کم است.

This is a casual way to say you don't have  a lot of time to be short on something.

این یک روش معمولی برای گفتن این است که زمان زیادی برای کوتاهی در مورد چیزی ندارید.

In this case, time means you have a  limited or small amount of something.

در این مورد، زمان به این معنی است که شما مقدار محدود یا کمی چیزی دارید.

You could say I'd better  head out our last expression,  

می‌توانید بگویید بهتر است از آخرین بیانمان بیرون بروم،

I'd better head out or I'd better  get going because I'm short on time.

بهتر است سر بزنم یا بهتر است شروع کنم زیرا وقتم کم است.

Time is 1 common noun that you  can use with this expression.

زمان یک اسم رایج است که می‌توانید با این عبارت استفاده کنید.

You can also say I'm short on  money, I'm short on patience.

همچنین می‌توانید بگویید من پول کم دارم، صبرم کم است.

It means you have a limited amount of not a lot  of or in a business context, I'm short on ideas.

این بدان معنی است که شما مقدار محدودی از نه زیاد دارید یا در زمینه کسب و کار، من ایده هایم کم است.

I'm a little short on cash.

پول نقد کمی کم دارم.

It's a long story, I'm short  on time #7 I love this one.

این یک داستان طولانی است، من زمان کوتاهی دارم شماره 7 من عاشق این داستان هستم.

I'm here if you need me.

من اینجا هستم اگر به من نیاز دارید.

This is a casual way to offer help or support.

این یک راه معمولی برای ارائه کمک یا پشتیبانی است.

So remember your friend that was  meeting with her son's teacher,  

پس دوستتان را به یاد بیاورید که با معلم پسرش ملاقات می کرد،

her son Zach to discuss his poor grades  And remember you said, what did you say?

پسرش زاک برای بحث در مورد نمرات ضعیفش و به یاد داشته باشید که گفتید، چه گفتید؟

You said keep me posted, share information about  that meeting as it happens, as it's available.

شما گفتید من را در جریان بگذارید، اطلاعات مربوط به آن جلسه را به محض اینکه در دسترس است، به اشتراک بگذارید.

So your friend replies back to  you and shares that information.

بنابراین دوستتان به شما پاسخ می‌دهد و آن اطلاعات را به اشتراک می‌گذارد.

And she says his teachers said he should have  a private tutor to help him improve his grades.

و او می‌گوید که معلمانش گفته‌اند که او باید یک معلم خصوصی داشته باشد تا به او کمک کند تا نمراتش را بهبود بخشد.

Now you want to show support to your friend  because this is a difficult thing for her.

اکنون می‌خواهید از دوستتان حمایت کنید، زیرا این کار برای او دشوار است.

So you can say I'm here if you need me.

بنابراین اگر به من نیاز دارید می توانید بگویید من اینجا هستم.

I'm here if you need anything.

من اینجا هستم اگر به چیزی نیاز دارید.

I'm here if there's anything I can do.

اگر کاری بتوانم انجام دهم اینجا هستم.

I'm here to help in any way I can.

من اینجا هستم تا به هر نحوی که بتوانم کمک کنم.

So again, there's always multiple  ways to say one thing in English.

بنابراین باز هم، همیشه راه‌های متعددی برای گفتن یک چیز به زبان انگلیسی وجود دارد.

Start with one, learn the structure, and then see  how you can change it as you get more comfortable.

با یکی شروع کنید، ساختار را یاد بگیرید، و سپس ببینید که چگونه می‌توانید آن را تغییر دهید تا راحت‌تر شوید.

You don't have to use all of them.

لازم نیست از همه آنها استفاده کنید.

I'm here if you need me.

من اینجا هستم اگر به من نیاز دارید.

I'm here if you need me.

من اینجا هستم اگر به من نیاز دارید.

OK #8 I'm all ears.

خوب #8 من همه گوش هستم.

This is a casual way to let someone know you're  listening closely or paying full attention.

این یک روش معمولی است تا به کسی بفهمانید که دارید از نزدیک گوش می‌دهید یا کاملاً توجه دارید.

So what about you right now?

پس شما در حال حاضر چطور؟

Are you all ears?

آیا شما همه گوش هستید؟

Are you listening very closely to this lesson?

آیا شما با دقت به این درس گوش می دهید؟

I hope you are put you bad  to put you bad if you are.

امیدوارم حالت بدی داشته باشی تا اگر هستی بدت بیاورم.

Now you just said to your  friend, I'm here if you need me.

اکنون به دوستت گفتی ، اگر به من نیاز داری من اینجا هستم.

Maybe you could add on and say if you want to  grab coffee and chat about your son, I'm all ears.

شاید بتوانید اضافه کنید و بگویید اگر می‌خواهید قهوه بخورید و در مورد پسرتان گپ بزنید، من همه گوش هستم.

So you're.

پس شما هستید.

Offering support to your friend by letting her  know that you are going to pay full attention.

از دوست خود حمایت کنید و به او اطلاع دهید که قرار است کاملاً توجه کنید.

Listen closely, I'm all ears.

خوب گوش کن، من همه گوش هستم.

Or you could say to your brother or your  wife, I'm heading out in 10 minutes.

یا می‌توانید به برادر یا همسرتان بگویید ، من ۱۰ دقیقه دیگر می‌روم.

But until then, I'm all ears.

اما تا آن زمان، من همه گوش هستم.

So I'm going to give you my full  attention, but only for 10 minutes.

بنابراین من تمام توجه خود را به شما معطوف می‌کنم ، اما فقط برای 10 دقیقه.

So again, if you're paying  full attention to this lesson,  

بنابراین، دوباره، اگر به این درس توجه کامل دارید،

to all these amazing expressions, also  put all ears, all ears in the comments.

به همه این عبارات شگفت‌انگیز، همه گوش‌ها، همه گوش‌ها را در نظرات قرار دهید.

I'm all ears, I'm all here  #9 can we take a rain chunk?

من همه گوش هستم، همه اینجا هستم #9 آیا می‌توانیم یک تکه باران برداریم؟

Have you heard this before?

آیا قبلاً این را شنیده اید؟

A rain chunk?

یک تکه باران؟

This is a casual way to both decline an invitation  but also to express interest in doing it later.

این یک راه معمولی برای رد کردن دعوت و همچنین ابراز علاقه به انجام آن بعداً است.

So you could say to your friend or Co worker,  

بنابراین می‌توانید به دوست یا همکارتان بگویید،

I'd love to grab a bite tonight  but I have a big meeting tomorrow.

دوست دارم امشب یک لقمه بخورم، اما فردا یک جلسه بزرگ دارم.

Can we take a rain check?

آیا می توانیم چک باران بگیریم؟

So you're letting your friend or Co worker  know not tonight but hopefully in the future.

بنابراین نه امشب، بلکه امیدواریم در آینده به دوست یا همکارتان اطلاع دهید.

But this is a very general expression because  you don't have a specific plan to meet again,  

اما این یک عبارت بسیار کلی است زیرا شما برنامه خاصی برای ملاقات مجدد ندارید

so you would have to arrange the specifics.

بنابراین باید جزئیات را ترتیب دهید.

Your friend could say my in laws are  going to keep me busy this weekend.

دوست شما می‌تواند بگوید همسرم این آخر هفته مرا مشغول خواهد کرد.

Can we take a rain check?

آیا می توانیم چک باران بگیریم؟

Because remember previously you made plans with  your friend, but then her in laws are coming.

زیرا به یاد داشته باشید که قبلاً با دوستتان برنامه‌هایی می‌کشیدید، اما بعد از آن او در راه است.

So now she wants to take a rain check.

بنابراین حالا او می خواهد چک باران بگیرد.

She wants to decline the invitation you currently  have but say we'll do it again in the future.

او می‌خواهد دعوتی را که شما در حال حاضر دارید رد کند، اما بگوید که در آینده دوباره این کار را انجام خواهیم داد.

Thank you.

Can we take a rain check?

متشکرم.

آیا می توانیم چک باران بگیریم؟

Can you take a rain check?

آیا می توانید چک باران بگیرید؟

All right #10 let's play it by ear.

بسیار خوب شماره 10 بیایید آن را با گوش بازی کنیم.

This is an expression I use a lot  because I love playing things by ear.

این عبارتی است که من زیاد استفاده می‌کنم، زیرا عاشق بازی کردن با گوش هستم.

This is a casual way to suggest being  flexible and deciding as things happen.

این یک روش معمولی برای نشان دادن انعطاف پذیری و تصمیم گیری در هنگام وقوع است.

So if you play something by ear, it  means you decide as you go along.

بنابراین، اگر چیزی را با گوش پخش می‌کنید، به این معنی است که در حین حرکت تصمیم می‌گیرید.

Remember your friend said I  need to take a rain check?

به خاطر دارید که دوستتان گفت باید چک باران بگیرم؟

Maybe she could add on and say  I should be free next weekend.

شاید بتواند اضافه کند و بگوید که باید آخر هفته آینده آزاد باشم.

I'll keep you posted.

من شما را در جریان قرار خواهم داد.

I'll share that information  as it becomes available.

من آن اطلاعات را به محض در دسترس شدن به اشتراک خواهم گذاشت.

You can reply back and say no  worries, let's just play it by ear.

می‌توانید پاسخ دهید و بگویید نگران نباشید، بیایید آن را با گوش پخش کنیم.

So you're letting your friend  know that you'll go for coffee.

بنابراین به دوستتان اطلاع می دهید که برای قهوه می روید.

You'll grab coffee whenever it  makes sense for both of you.

هر زمان که برای هر دوی شما منطقی باشد، قهوه می خورید.

You're being flexible.

شما انعطاف پذیر هستید

You don't need a specific time.

شما به زمان خاصی نیاز ندارید.

You're just going to play it by ear.

شما فقط می خواهید آن را با گوش بازی کنید.

Or if you're going out for a family dinner,  someone might say, should we make a reservation?

یا اگر برای یک شام خانوادگی بیرون می روید، ممکن است یکی بگوید، آیا باید رزرو کنیم؟

But then you can say, let's play  it by ear and see how we feel.

اما بعد می‌توانید بگویید، بیایید آن را با گوش پخش کنیم و ببینیم چه احساسی داریم.

Because if you make a reservation,  

زیرا اگر رزرو می‌کنید،

you have to be there at a specific time and  you have to go to that specific restaurant.

باید در زمان خاصی آنجا باشید و باید به آن رستوران خاص بروید.

But maybe you want to be more flexible.

اما شاید بخواهید انعطاف پذیرتر باشید.

You want to play it by ear.

شما می خواهید آن را با گوش بازی کنید.

You're right.

حق با شماست.

Let's play it by ear.

بیایید آن را با گوش بازی کنیم.

Let's play that one by ear.

بیایید آن را با گوش بازی کنیم.

OK, let's play this one by ear #11 hang in there.

خوب، بیایید این یکی را با گوش شماره 11 بازی کنیم.

This is a casual way to encourage someone  to persist through a tough situation.

این یک روش معمولی برای تشویق کسی است که در یک موقعیت سخت پافشاری کند.

Hang in there is the same as saying  keep strong, keep going, don't give up.

ماندن در آنجا مانند گفتن استوار باش، ادامه بده، تسلیم نشو.

This expression became very popular because of  

این عبارت به دلیل

this poster with a cat hanging from a  rope and the caption is hang in there.

این پوستر با گربه‌ای که از طناب آویزان است و شرح آن در آنجا آویزان است، بسیار محبوب شد.

This poster is seen in office  buildings around the world most likely,  

این پوستر به احتمال زیاد در ساختمان‌های اداری در سراسر جهان،

maybe even in your country and in people's homes.

شاید حتی در کشور شما و خانه‌های مردم دیده می‌شود.

It's a very popular poster so the  expression is very popular as well.

این یک پوستر بسیار محبوب است، بنابراین عبارت آن نیز بسیار محبوب است.

Maybe your friend sends you a text and  says my in laws are driving me crazy crazy.

شاید دوستت برایت پیامکی بفرستد و بگوید همسرم مرا دیوانه کرده است.

Do you know that expression are driving me crazy?

آیا می دانید این بیان مرا دیوانه می کند؟

They are producing a lot of  negativity or negative emotion in me.

آنها در من منفی یا احساسات منفی زیادی ایجاد می کنند.

They're driving me crazy.

دارن دیوونم میکنن

But then you can reply back and say hang in there,  

اما پس از آن می‌توانید پاسخ دهید و بگویید بمان،

be strong, get through this  situation, hang in there.

قوی باش، از این وضعیت بگذر، همانجا بمان.

They're leaving in 2 days.

2 روز دیگه میرن

But you could add on I'm here if you need  me, or you could add on if you need to vent.

اما اگر به من نیاز دارید، می‌توانید اضافه کنید من اینجا هستم ، یا اگر نیاز به تخلیه دارید، می‌توانید اضافه کنید.

I'm all ears.

من همه گوش هستم

Do you know what to vent means?

میدونی هواگیری یعنی چی؟

When you vent, it means you talk  freely about your negative emotions.

وقتی تخلیه می کنید، به این معنی است که آزادانه درباره احساسات منفی خود صحبت می کنید.

So you're giving your friend  permission to just lay on all  

بنابراین شما به دوستتان اجازه می‌دهید که فقط

the negative emotions for a period of  time just to get it out of her system.

برای مدتی روی همه احساسات منفی بگذارد تا آن را از سیستم خود خارج کند.

That means to vent.

یعنی تخلیه کردن

Hang in there, Andre.

صبر کن، آندره.

Hang in there.

در آنجا بمان

#12 take care.

شماره 12 مراقب باشید.

I'm sure you know this one, but I  want you to feel confident using it.

مطمئنم که این یکی را می‌شناسید، اما می‌خواهم با استفاده از آن احساس اطمینان کنید.

This is a casual way to say goodbye  and it adds on a caring tone.

این یک راه معمولی برای خداحافظی است و به لحن دلسوزانه‌ای می‌افزاید.

This is used with friends, coworkers.

این برای دوستان، همکاران استفاده می شود.

It's used when you leave a restaurant  or a shopping mall or anywhere.

وقتی از رستوران یا مرکز خرید یا هر جایی خارج می‌شوید از آن استفاده می‌شود.

It's extremely common so you  can say have a great night take.

بسیار رایج است، بنابراین می‌توانید بگویید که یک شب عالی داشته باشید.

Care.

مراقبت خیلی

It was great catching up.

خوب بود.

Take care.

مراقب باشید.

So just know this can be  combined with other farewells.

پس فقط بدانید که می‌توان آن را با دیگر خداحافظی‌ها ترکیب کرد.

Have a great night, see you soon  and then at the end you can add on.

شب خوبی داشته باشید، به زودی شما را می بینیم و در پایان می توانید به آن اضافه کنید.

Take care, take care, take care.

مواظب باش، مواظب باش، مواظب باش.

Amazing job with this master class.

کار شگفت انگیز با این استاد کلاس.

Do you want me to keep making lessons like this?

آیا می خواهید من به اینگونه دروس ادامه دهم؟

If you do put let's go, let's  go put let's go in the comments.

اگر گذاشتید اجازه دهید برویم، بیایید برویم بگذاریم بگذار برویم در نظرات.

And of course, make sure you like this lesson,  

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید،

share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که یک درس جدید را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And here's another lesson that  will help you get fluent in 2025.

و این درس دیگری است که  به شما کمک می‌کند در سال 2025 مسلط شوید.

Watch it right now.

همین الان آن را تماشا کنید.