Learn English with Music 🎵 Yesterday By The Beatles

In this lesson, we're going to review the lyrics to the hit song Yesterday by the Beatles.

در این درس، متن آهنگ موفق Yesterday از گروه بیتلز را بررسی می کنیم. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

It's an oldie but goodie. We're reviewing the song yesterday by the Beatles. So let's

قدیمیه ولی خوبه در حال بررسی آهنگ دیروز گروه بیتلز هستیم. پس بیایید

go through the lyrics together. Yesterday all my troubles seemed so far away.

با هم متن ترانه را مرور کنیم. دیروز همه مشکلاتم خیلی دور به نظر می رسید.

Of course you'll need to notice that our keyword is yesterday. So notice all the verbs that

البته باید توجه داشته باشید که کلمه کلیدی ما دیروز است. بنابراین به تمام افعالی که

are going to be in the past. Simple because we're talking about yesterday.

قرار است در گذشته باشند توجه کنید. ساده است زیرا ما در مورد دیروز صحبت می کنیم.

Yesterday. All my troubles, all my troubles. This is another way of saying problems or

دیروز. تمام مشکلات من، تمام مشکلات من. این راه دیگری برای گفتن مشکلات یا

difficulties. All my problems, all my difficulties seemed

مشکلات است. همه مشکلات و سختی های من

so far away. Of course our verb in the past, simple seemed, they seemed so far away.

خیلی دور به نظر می رسید. البته فعل ما در گذشته، ساده به نظر می رسید، آنها خیلی دور به نظر می رسیدند.

Now it looks as though they're here to stay. Let's take a look at this. It looks as though

حالا به نظر می رسد که آنها اینجا هستند تا بمانند. بیایید نگاهی به این بیندازیم. به نظر می رسد که از

this is used to show probability. You can think of it as 75% probable. So 75%

این برای نشان دادن احتمال استفاده می شود. شما می توانید آن را 75 درصد محتمل در نظر بگیرید. بنابراین 75 درصد

chance that something will happen. So here the something is that his problems, his troubles

احتمال دارد که اتفاقی بیفتد. بنابراین چیزی که در اینجا وجود دارد این است که مشکلات او، مشکلات او

are here to stay. Now it looks as though is not the most commonly

باقی می مانند. اکنون به نظر می رسد که رایج ترین مورد

used. It sounds a little outdated, a little formal perhaps. And remember, <laugh>, the

استفاده نیست. کمی قدیمی به نظر می رسد، شاید کمی رسمی. و به یاد داشته باشید، <خنده>،

Beatles are from quite a long time ago. Today. More commonly we say it looks as, do

بیتلز متعلق به زمان بسیار دور است. امروز. معمولاً می گوییم به نظر می رسد، آیا می

you know what? It looks as if they're here to stay? So it looks as though is grammatically

دانید چیست؟ به نظر می رسد که آنها اینجا هستند تا بمانند؟ بنابراین به نظر می رسد که از نظر گرامری

correct. But in my opinion, it's more common to say

درست است. اما به نظر من، این رایج تر است که بگوییم به

it looks as if they're here to stay. They have the exact same meaning.

نظر می رسد که آنها اینجا هستند تا بمانند. آنها دقیقاً همین معنی را دارند.

Now, to show you an example sentence, you could say it looks as though or as if it'll

اکنون، برای نشان دادن یک جمله مثال، می‌توانید بگویید که انگار

rain. It'll rain here. Notice I used a contraction. It'll, it'll

باران خواهد آمد. اینجا بارون میاد توجه کنید من از انقباض استفاده کردم. خواهد شد،

rain. The full form is it will rain. So again, I might look out my window, see some dark

باران خواهد آمد. فرم کامل این است که باران خواهد آمد. بنابراین دوباره، ممکن است به بیرون از پنجره نگاه کنم، چند ابر تیره ببینم

clouds and then say, oh, it looks as if it'll rain.

و سپس بگویم، اوه، انگار باران خواهد آمد.

I'm saying it's about 75% probable. You can also use it looks like, and in this case you

من میگم احتمالش حدود 75 درصده. شما همچنین می توانید از آن به نظر می رسد استفاده کنید، و در این مورد

could say it looks like rain. A little difference When we use it looks like

می توانید بگویید شبیه باران است. کمی تفاوت وقتی از آن استفاده می کنیم به نظر می رسد

generally what comes next is a noun. So in this case, rain is a noun it looks like plus

به طور کلی چیزی که بعد از آن می آید یک اسم است. بنابراین در این مورد، باران اسمی است که به نظر می رسد به علاوه

noun is more common when you use it looks like.

اسم زمانی که از آن به نظر می رسد رایج تر است .

And then when you use it looks as though as if we have a clause, it looks as though they're

و سپس وقتی از آن استفاده می کنید به نظر می رسد که گویی ما یک بند داریم، به نظر می رسد که آنها

here to stay. Oh, I believe in yesterday. Now just quickly

اینجا هستند تا بمانند. آه من گمان کردم دیروز است. اکنون فقط سریع

notice the preposition is always important to remember which prepositions are used with

متوجه شوید که حرف اضافه همیشه مهم است که به یاد داشته باشید کدام حروف اضافه با

which words believe in you, believe in something. And a very nice thing to say to someone is,

کدام کلمات به شما اعتقاد دارند، به چیزی اعتقاد دارند. و یک چیز بسیار خوب برای گفتن به کسی این است که

I believe in you. So if your friend tells you they want to be the next Beatles, they

من به تو ایمان دارم. بنابراین اگر دوستتان به شما بگوید که می‌خواهد بیتلز بعدی شود، می‌خواهد

want to be an amazing singer songwriter, you can say, I believe in you.

یک خواننده شگفت‌انگیز ترانه‌سرا شود، می‌توانید بگویید من به شما ایمان دارم.

I believe in your vision, your goals, your dreams. I believe in you. It's a very nice

من به چشم انداز، اهداف و رویاهای شما ایمان دارم . من به تو ایمان دارم. خیلی حرف قشنگیه

thing to say. So say that to someone today. It will make them very happy. And I believe

پس همین امروز به کسی بگو. آنها را بسیار خوشحال خواهد کرد. و من

in you, all of you and your ability to become a fluent confident English speaker.

به شما، همه شما و توانایی شما برای تبدیل شدن به یک انگلیسی زبان مسلط با اعتماد به نفس ایمان دارم.

Hopefully with my help <laugh>, let's continue on. Now, I will also let you know that you

امیدوارم با کمک من <خنده>، ادامه دهیم . اکنون به شما اطلاع می دهم که می

can download the free lesson pdf. So you don't need to worry about writing everything

توانید pdf درس رایگان را دانلود کنید. بنابراین لازم نیست نگران نوشتن همه چیز باشید

down because you can download the free lesson pdf that will have all the notes from the

زیرا می توانید pdf درس رایگان را دانلود کنید که تمام یادداشت های

lesson. So you can look in the description of this

درس را در خود دارد. بنابراین می توانید در توضیحات این ویدیو نگاه کنید

video or you can look in the chat in the first comment pinned to find the lesson pdf.

یا می توانید در چت در اولین نظر پین شده برای یافتن pdf درس نگاه کنید.

Let's continue on. Suddenly I'm not half the man I used to be. Suddenly we use this of

بیایید ادامه دهیم. ناگهان نصف مرد سابقم نشدم. ناگهان ما از این

course for time. Suddenly there is not a lot of time when an

البته برای زمان استفاده می کنیم. ناگهان زمان زیادی وجود ندارد که یک

action happens. So you can say, suddenly the phone rang. Suddenly my boss gave me a promotion.

عمل اتفاق می افتد. بنابراین می توان گفت، ناگهان تلفن زنگ زد. ناگهان رئیسم به من ترفیع داد.

So this expresses that. It happened very quickly and often unexpectedly as well. So quickly.

بنابراین این بیانگر آن است. خیلی سریع و اغلب غیرمنتظره اتفاق افتاد. خیلی سریع

And I'll put in brackets and unexpectedly, Suddenly I'm not half the man I used to be.

و من در پرانتز می گذارم و به طور غیرمنتظره، ناگهان نصف مرد سابقم نیستم.

Let's take a look at this. A very common past simple expression. I used to be a writer for

بیایید نگاهی به این بیندازیم. یک عبارت گذشته ساده بسیار رایج . من مثلاً نویسنده بودم،

example, I used to be a writer. This means I am not a writer now. But it was

قبلاً نویسنده بودم. این یعنی من الان نویسنده نیستم. اما این

a routine action in the past. I used to, I used to notice my pronunciation.

یک اقدام معمول در گذشته بود. عادت داشتم، متوجه تلفظم می شدم.

You don't hear this D at all. I used to. I used to. I used to be a writer. I used to

شما اصلا این D را نمی شنوید. من قبلا من قبلا من قبلا نویسنده بودم. قبلاً

work at a bank. I used to live in Hawaii. That's not true.

در بانک کار می کردم. من قبلا در هاوایی زندگی می کردم. این درست نیست.

<laugh>, none of these are true actually <laugh>. So you try one leave in example sentence with

<خنده>، هیچکدام از اینها در واقع <خنده> درست نیست. بنابراین شما یک ترک در جمله مثال با

I used to. Now you could say she used to. There'd be

I used to امتحان کنید. حالا می توان گفت که او قبلا این کار را می کرد. البته

no difference in the conjugation of course, because this is a pass simple verb.

تفاوتی در صرف وجود نخواهد داشت، زیرا این یک فعل ساده عبور است.

And it's the same for all subjects. So here I could put, they used to work at a bank.

و برای همه دروس یکسان است. بنابراین در اینجا می توانم بگویم، آنها قبلاً در یک بانک کار می کردند.

She used to live in a ho in Hawaii. So try some example sentences. Remember the

او قبلاً در یک هو در هاوایی زندگی می کرد. بنابراین چند جمله مثال را امتحان کنید. املای اینجا را به خاطر بسپارید که

spelling here we have an ed, but you don't hear it in pronunciation. Let's continue on.

یک ویرایش داریم، اما شما آن را در تلفظ نمی شنوید. بیایید ادامه دهیم.

There's a shadow hanging over me. This is a very poetic line. Of course, a shadow is

سایه ای روی من آویزان است این یک خط بسیار شاعرانه است. البته، سایه

an area of darkness caused by the absence of light.

منطقه ای از تاریکی است که به دلیل نبود نور ایجاد می شود.

Actually you can see a little bit of a shadow right here in the corner. It's a little bit

در واقع شما می توانید کمی سایه را در اینجا در گوشه ببینید. این یک کمی

of a dark spot. Just the way the light is reflecting against

یک نقطه تاریک است. درست همانطور که نور در برابر

an object on my wall that you can't see. There's a little bit of a shadow.

یک شی روی دیوار من که شما نمی توانید آن را ببینید منعکس می شود. یه کم سایه هست

So the shadow hanging over him could be the the image of this woman that he's talking

بنابراین سایه ای که روی او آویزان است می تواند تصویر این زن باشد که او

about in this song. And it's just her image is just there with

در این آهنگ از آن صحبت می کند. و فقط تصویر او با

him. I'm not sure if that's what it means. It's very poetic, but that's what a shadow

اوست. من مطمئن نیستم که آیا به این معنی است. خیلی شاعرانه است، اما

is at least. So when you're taking a picture, you want

حداقل سایه همین است. بنابراین وقتی در حال گرفتن عکس هستید، می‌خواهید

to be mindful of shadows because you want to remove as many shadows as you can.

مراقب سایه‌ها باشید، زیرا می‌خواهید تا جایی که می‌توانید سایه‌ها را حذف کنید.

Oh, yesterday came suddenly. Notice here, suddenly we had before we had it at the beginning.

آه، دیروز ناگهان آمد. در اینجا توجه کنید، ناگهان ما قبل از اینکه در ابتدا آن را داشته باشیم، داشتیم.

Suddenly I'm not the, I'm not half the man I used to be.

ناگهان من آن مردی که بودم، نیستم .

And here we have it at the end. This adverb is quite flexible. You can put it at different

و در اینجا ما آن را در پایان داریم. این قید کاملاً منعطف است. می توانید آن را در قسمت های مختلف قرار دهید

parts. Yesterday came suddenly I said before suddenly the phone rang.

. دیروز ناگهان آمد گفتم قبل از اینکه ناگهان تلفن زنگ خورد.

I could also say the phone rang suddenly. Suddenly. So it's a flexible rb. Of course

همچنین می توانم بگویم تلفن ناگهان زنگ خورد. ناگهان. بنابراین یک rb انعطاف پذیر است. البته

our past simple came because it's yesterday. So this is a great beginner song to practice

گذشته ساده ما آمد چون دیروز است. بنابراین این یک آهنگ مبتدی عالی برای تمرین

the past. Simple why she had to go remember this is a song.

گذشته است. ساده چرا مجبور شد برود این یک آهنگ است. اگرچه

This is actually not grammatically correct though. Do you know why? What's the grammar

این در واقع از نظر گرامری صحیح نیست . میدونی چرا؟

error here? Why she had to go, why she had to go.

خطای گرامری اینجا چیست؟ چرا باید می رفت، چرا باید می رفت.

Well we know this is a question because there's a question mark here and it starts with why,

خوب می دانیم که این یک سوال است زیرا در اینجا یک علامت سوال وجود دارد و با چرا شروع می شود

which is a question mark. When we have a w h question in this form,

که یک علامت سوال است. وقتی سوالی در این فرم داریم،

we need, why do you know how to correct this? Why did she have to go?

نیاز داریم، چرا می‌دانید چگونه آن را اصلاح کنید؟ چرا او باید برود؟

Why did she have to go? Now notice I change, had to have why? Because my past simple is

چرا او باید برود؟ حالا توجه کنید که تغییر می کنم، باید می خواستم چرا؟ چون گذشته ساده من

here. Why did and then you use the base verb because my past simple is already indicated

اینجاست. Why did و سپس از فعل پایه استفاده می کنید زیرا گذشته ساده من قبلاً

with the auxiliary verb do conjugated in the past simple.

با فعل کمکی do در گذشته ساده نشان داده شده است.

Why did she have to go as a song? It probably sounds better to say this even though it is

چرا باید به عنوان آهنگ برود؟ شاید بهتر به نظر برسد که این را بگوییم اگرچه از نظر

grammatically correct. Incorrect. So let me just write this so you

گرامری صحیح است. غلط. پس بگذارید فقط این را بنویسم تا

don't say this in your speech grammatically incorrect. And then this is grammatically

این را در گفتار خود از نظر گرامری نادرست نگویید. و سپس این از نظر گرامری

correct. Why did she have to go? I don't know. <laugh>,

صحیح است. چرا او باید برود؟ من نمی دانم. <خنده>،

she wouldn't say. She wouldn't say wouldn't is our modal verb.

او نمی گفت. او نمی گوید willn't فعل ما است.

In this case, it's being used to suggest a unwillingness. For example, she wouldn't help

در این مورد، از آن برای نشان دادن عدم تمایل استفاده می شود. به عنوان مثال، او به من کمک نمی کند

me. She wouldn't help me. She wouldn't help me.

. او به من کمک نمی کند. او به من کمک نمی کند .

There's an unwillingness. She could help me. She had the ability to help me, but she didn't.

یک عدم تمایل وجود دارد. او می تواند به من کمک کند. او توانایی کمک به من را داشت، اما این کار را نکرد.

She wouldn't help me. Now important grammatically, when you have

او به من کمک نمی کند. حالا از نظر دستوری مهم است، وقتی

a modal verb, your nax verb needs to be the base verb, not the infinitive, modal plus

یک فعل معین دارید، فعل nax شما باید فعل پایه باشد، نه فعل مصدر، مدال به علاوه

base verb. So we don't say she wouldn't to say cuz that's

فعل پایه. بنابراین ما نمی گوییم که او نمی خواهد بگوید زیرا این

the infinitive to say she wouldn't to help me. No, that's incorrect.

مصدر است که بگویم او نمی خواهد به من کمک کند. نه، این نادرست است.

Now it's also possible she would help me. She would help me. And here it's not she would

در حال حاضر همچنین ممکن است او به من کمک کند. او به من کمک می کرد. و در اینجا او نمی خواهد به

to help me because that's the infinitive. We don't want that. We want our base verb.

من کمک کند زیرا این مصدر است. ما این را نمی خواهیم. ما فعل پایه خود را می خواهیم.

She would help me. She wouldn't help me. She refused to help me.

او به من کمک می کرد. او به من کمک نمی کند. او از کمک به من امتناع کرد.

I don't know. She wouldn't say I said something wrong. Now I long for yesterday. This is a

من نمی دانم. او نمی گفت من اشتباه گفتم. حالا دلم برای دیروز تنگ شده این یک

very poetic expression. Honestly, I don't think you'll use it too

بیان بسیار شاعرانه است. راستش را بخواهید، فکر نمی کنم زیاد از آن

much in your speech, but it is a very nice poetic expression. And you may hear it in

در سخنرانی خود استفاده کنید، اما بیان شاعرانه بسیار زیبایی است . و ممکن است آن را در

other songs, movies, tv, and most likely poetry as well.

آهنگ ها، فیلم ها، تلویزیون و به احتمال زیاد شعر نیز بشنوید.

I long for. When you long for something you really, really, really want it. There's a

من آرزو دارم وقتی آرزوی چیزی را دارید واقعاً، واقعاً، واقعاً آن را می خواهید.

strong desire for that. You might say I long for summer, for example,

میل شدیدی برای آن وجود دارد. ممکن است بگویید من آرزوی تابستان دارم، مثلاً

right now it's winter, it's very cold. I long for summer. I long to see the trees in bloom,

الان زمستان است، هوا خیلی سرد است. دلم برای تابستان تنگ شده است. من مشتاق دیدن درختان در حال شکوفه،

the trees in bloom, the flowers in bloom. Notice because I have a verb here. I use the

درختان در حال شکوفه، گل ها در حال شکوفه هستم. توجه کنید زیرا من در اینجا یک فعل دارم. من از مصدر استفاده می کنم

infinitive. I long to see the trees in bloom. I long for summer.

. من مشتاق دیدن درختان در حال شکوفه هستم. دلم برای تابستان تنگ شده است.

Summer is a noun. So we use four plus noun. Let me write this. Four plus noun. And then

تابستان یک اسم است. بنابراین از اسم چهار بعلاوه استفاده می کنیم. بذار اینو بنویسم اسم چهار بعلاوه و سپس

you use infinitive if you're going to use a verb.

اگر قصد استفاده از فعل را دارید از مصدر استفاده می کنید .

So long plus infinitive. And this is long plus four plus noun. Now because long is a

خیلی طولانی به اضافه مصدر. و این اسم بلند به اضافه چهار به اضافه است. اکنون به دلیل اینکه long یک

verb, you do need to conjugate it. She long for summer, she longed for summer.

فعل است، باید آن را صرف کنید. او آرزوی تابستان را داشت، آرزوی تابستان را داشت.

That would be in the past. Simple. Of course she longs for summer.

این در گذشته خواهد بود. ساده. البته او مشتاق تابستان است.

I long to see the trees in bloom. It sounds very poetic. Honestly, I probably wouldn't

من مشتاق دیدن درختان در حال شکوفه هستم. بسیار شاعرانه به نظر می رسد. راستش را بخواهید، احتمالاً

say that because it does sound very poetic. I probably wouldn't say it to my friends,

این را نمی گویم زیرا بسیار شاعرانه به نظر می رسد. احتمالاً به دوستانم نمی گویم،

but it sounds beautiful to me. So why don't you try that in the comments below.

اما برای من زیبا به نظر می رسد. پس چرا آن را در نظرات زیر امتحان نمی کنید.

Try sharing something that you long for or you can use a hypothetical. She he we long

سعی کنید چیزی را که دوست دارید به اشتراک بگذارید یا می توانید از یک فرضی استفاده کنید. او ما

for as well. Let's continue on. Yesterday, love was such an easy game to play.

نیز آرزویش را داریم. بیایید ادامه دهیم. دیروز عشق بازی بسیار آسانی بود.

Of course, our verb to be in the past, simple conjugated with our subject, which is love.

البته فعل ما به ماضی بودن ساده با فاعل ما که عشق است. به

That's why it's was. Now I need a place to hide away. Oh, I believe in yesterday. Again,

همین دلیل بود. حالا من به جایی برای پنهان شدن نیاز دارم. آه من گمان کردم دیروز است. باز هم

I believe in you. I believe in your abilities. I believe in

من به شما ایمان دارم. من به توانایی های شما ایمان دارم. من به

your talent. You got this. Let's continue on. Okay, this is back to the chorus.

استعداد شما ایمان دارم. تو متوجهش شدی. بیایید ادامه دهیم . خوب، این به گروه کر برمی گردد.

So I don't think there's anything new here why she had to go. We already talked about

بنابراین فکر نمی‌کنم چیز جدیدی در اینجا وجود داشته باشد که چرا او باید برود. قبلاً در

this. This is the same as before and that's the end of the song.

این مورد صحبت کردیم. این هم مثل قبل است و این پایان آهنگ است.

So it's a simple song, but it's a great reminder of the past. Simple because it's about yesterday

بنابراین این یک آهنگ ساده است، اما یادآور گذشته بسیار خوبی است . ساده است زیرا مربوط به دیروز است

and there's some very nice expressions in this song as well.

و عبارات بسیار خوبی نیز در این آهنگ وجود دارد.

So now what I recommend is that you listen to the song. So the link to listen to the

بنابراین اکنون آنچه من توصیه می کنم این است که به آهنگ گوش دهید. بنابراین لینک گوش دادن به

song and follow along with the lyrics is in the free lesson pdf.

آهنگ و دنبال کردن به همراه متن آن در pdf درس رایگان موجود است.

That you can download this exact PDF and you can listen to this song. I hope you enjoyed

که می توانید این پی دی اف را دقیقا دانلود کنید و به این آهنگ گوش دهید. امیدوارم از

this lyric review.

این نقد شعر لذت برده باشید.

Amazing job! If you liked this lesson, I recommend you watch this lesson next. And make sure

کار شگفت انگیز! اگر این درس را دوست داشتید، توصیه می کنم این درس را در ادامه ببینید. و مطمئن شوید که

you get your free speaking guide where I share 6 tips on how to speak English fluently and

راهنمای مکالمه رایگان خود را دریافت کرده اید که در آن من 6 نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به زبان انگلیسی روان و

confidently. You can get the free guide right here. And when you're ready, click here to

مطمئن به اشتراک می گذارم. شما می توانید راهنمای رایگان را از اینجا دریافت کنید. و وقتی آماده شدید، اینجا را کلیک کنید تا

start your next lesson.

درس بعدی خود را شروع کنید.