Improve Your English Fluency with Everyday Words | Read The NEWS In English

Did you hear that a zoo in China was  taking dogs and painting them to make  

آیا شنیده‌اید که باغ‌وحشی در چین سگ‌ها را می‌برد و آنها را نقاشی می‌کرد تا

them look like pandas and calling them panda dogs?

شبیه پاندا شوند و به آنها سگ پاندا می‌گفتند؟

Well, that's what we'll review in this  Learn English with the News lesson so  

خب، این همان چیزی است که در این آموزش « Learn English with the News » مرور خواهیم کرد تا

you can expand your vocabulary with 57  expressions that you can use every day.

بتوانید دایره لغات خود را با 57 عبارتی که می‌توانید هر روز استفاده کنید، گسترش دهید.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Let's get started.

بیایید شروع کنیم.

Here's the headline.

تیتر اینجاست.

Zoo comes clean that their  pandas are painted dogs.

باغ‌وحش پاک می‌شود که پانداهای آن‌ها سگ‌های نقاشی‌شده هستند.

So here are the panda dogs.

پس اینجا سگ های پاندا هستند.

What do you think?

نظر شما چیست؟

Cute or just weird?

ناز یا فقط عجیب؟

You can share your choice in the comments.

می توانید انتخاب خود را در نظرات به اشتراک بگذارید.

Do you know what it means to come clean?

میدونی پاک شدن یعنی چی؟

To come clean Zoo comes clean.

برای پاک شدن باغ وحش پاک می شود.

This is an idiom that means to admit the  truth, but usually after first hiding it.

این اصطلاحی است که به معنای اعتراف به حقیقت است، اما معمولاً پس از پنهان کردن آن.

We generally use this with the  statement I need to come clean.

ما معمولاً از این با عبارت I need to come clean استفاده می‌کنیم.

I need to come clean with you.

من باید با شما تمیز بیایم

And then you would omit whatever the  truth is that you didn't want me to know.

و سپس هر چیزی را که حقیقت این است که نمی‌خواستی من بدانم را حذف می‌کنی.

Maybe you would say I need to come clean with you,  Jennifer, I haven't subscribed to your channel.

شاید بگویید من باید با شما بیایم، جنیفر، من در کانال شما مشترک نشده ام.

So that's the truth.

پس حقیقت همین است.

You want to admit it doesn't  have to be something devastating.

شما می خواهید اعتراف کنید که لازم نیست چیزی ویرانگر باشد.

It could be something small and simple like that.

این می تواند یک چیز کوچک و ساده مانند آن باشد.

But you feel bad about it because maybe  you said, oh, yeah, I've subscribed.

اما از این بابت احساس بدی دارید زیرا شاید گفتید، اوه، بله، من مشترک شدم.

I subscribed.

But then, oh, I need to come clean with you.

من مشترک شدم.

اما بعد، اوه، من باید با شما تمیز بیایم.

I haven't subscribed.

من مشترک نشده ام

If that describes you well then  make sure you describe so the zoo  

اگر این شما را به خوبی توصیف می‌کند، مطمئن شوید که توصیف کرده‌اید تا باغ‌وحش

comes clean that their pandas are painted dogs.

پاک شود که پانداهای آن‌ها سگ‌های نقاشی شده باشند.

The zoo admits, but they were first hiding it.

باغ وحش اعتراف می کند، اما آنها ابتدا آن را پنهان می کردند.

And don't worry about taking any notes because  I summarize everything in a free lesson PDF.

و نگران یادداشت برداری نباشید زیرا همه چیز را در یک درس رایگان PDF خلاصه می کنم.

You can find the link in the description.

می توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Now let's continue and learn  about these panda dogs.

اکنون بیایید ادامه دهیم و درباره این سگ‌های پاندا بیاموزیم.

A Chinese zoo has admitted so you  could replace this with has come clean.

یکی از باغ‌وحش‌های چینی اعتراف کرده است که می‌توانید آن را با «پاک شده» جایگزین کنید.

Now remember come is the verb,  so you would conjugate it.

حالا به یاد داشته باشید که come فعل است، بنابراین شما آن را با هم ترکیب می کنید.

Here it's in the present simple  with the S because the zoo is the  

در اینجا در زمان حال ساده با S است زیرا باغ وحش

subject it here it's in the infinitive to  come because it follows the first verb.

فاعل است و در اینجا در مصدر to آمده است زیرا از فعل اول پیروی می کند.

So you need to conjugate it.

بنابراین باید آن را با هم ترکیب کنید.

So here it would be in what verb tense?

بنابراین در اینجا در چه زمان فعل خواهد بود؟

The present perfect, a Chinese  zoo has admitted has come clean  

یک باغ‌وحش چینی اعتراف کرده است که اکنون کامل است،

that the pandas in their exhibits  were in fact painted docks.

پانداهای موجود در نمایشگاه‌هایشان در واقع اسکله‌های نقاشی شده بودند.

Now notice this in fact, and  notice it's between two commas.

اکنون به این نکته توجه کنید و متوجه شوید که بین دو کاما قرار دارد.

Because it's between two commas, it  tells me that I can delete this part.

چون بین دو کاما قرار دارد، به من می‌گوید که می‌توانم این قسمت را حذف کنم.

I can remove it, and the sentence  will still be grammatically correct.

من می‌توانم آن را حذف کنم، و این جمله همچنان از نظر گرامری صحیح خواهد بود.

Pandas in their exhibits were painted dogs.

پانداها در نمایشگاه هایشان سگ های نقاشی شده بودند.

In fact is there to emphasize  the factual truth of this.

در واقع وجود دارد تا بر حقیقت واقعی این موضوع تأکید شود.

So here I have a complete sentence.

بنابراین در اینجا من یک جمله کامل دارم.

Learning English with the news.

یادگیری زبان انگلیسی با اخبار.

What you're doing right now is a great method.

کاری که در حال حاضر انجام می دهید یک روش عالی است.

Now, if I want to emphasize this,  simply make it sound stronger.

حالا، اگر بخواهم بر این موضوع تاکید کنم، آن را قوی‌تر کنید.

I can add in fact, and I'll add  it after the verb to be because  

من می‌توانم در واقع اضافه کنم، و آن را بعد از فعل to اضافه می‌کنم زیرا

I want to emphasize that the existence of this.

می‌خواهم بر وجود این تأکید کنم.

So the verb to be is in fact and notice  I separate it between commas to show that  

بنابراین فعل to be در واقع است و توجه کنید آن را بین کاما جدا می‌کنم تا نشان دهم

I can remove this information entirely and  the sentence is still grammatically correct.

می‌توانم این اطلاعات را به طور کامل حذف کنم و جمله هنوز از نظر گرامری صحیح است.

So now it sounds more emphasized, more dramatic.

بنابراین در حال حاضر به نظر می رسد تاکید بیشتر، دراماتیک تر.

Learning English with the news  is in fact a great method.

یادگیری زبان انگلیسی با اخبار در واقع یک روش عالی است.

Do you agree with that?

آیا شما با آن موافقید؟

If you do, then put.

اگر انجام دادید، پس بگذارید.

That's right.

درست است.

That's right, But that's right in the comments.

درست است، اما در نظرات درست است.

So I know that you enjoy this method  according to the New York Post.

بنابراین می دانم که شما از این روش لذت می برید .

Now notice here, it's according to someone or  something, The New York Post is media outlets.

حالا اینجا توجه کنید، طبق گفته کسی یا چیزی، نیویورک پست یک رسانه است.

So you could say according to the  journalist, according to Jennifer,  

بنابراین می‌توانید به گفته روزنامه‌نگار، به گفته جنیفر،

according to the New York Post, but don't  forget that preposition to according to  

به نقل از نیویورک‌پست، اما این حرف اضافه را فراموش نکنید که

according to the New York Post, visitors at the  Shanwei Zoo realize they were being bamboozled.

طبق نیویورک پست، بازدیدکنندگان باغ‌وحش شانوی متوجه می‌شوند که آنها را بامزه کرده‌اند.

Oh, bamboozled.

اوه، مات و مبهوت

Have you ever heard this word before?

آیا تا به حال این کلمه را شنیده اید؟

We're being bamboozled.

ما داریم خجالت میکشیم

This has the same meaning as  being tricked or being deceived.

این همان معنای فریب خوردن یا فریب خوردن است.

And just make sure you know  this is done on purpose.

و فقط مطمئن شوید که می‌دانید این کار عمداً انجام می‌شود.

This isn't accidentally sharing  information that isn't correct.

این به معنای اشتراک‌گذاری تصادفی اطلاعاتی نیست که صحیح نیست.

You're doing this on purpose to deceive someone.

شما عمدا این کار را می کنید تا کسی را فریب دهید.

Bamboozled.

بامبوزه شده.

Now bamboozled isn't the most common word.

Now bamboozled رایج ترین کلمه نیست.

Tricked or deceived would be more commonly used.

فریب یا فریب بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد.

Perhaps this article chose to use it  because pandas eat bamboo and bamboozled.

شاید این مقاله استفاده از آن را انتخاب کرده باشد زیرا پانداها بامبو و بامبو می خورند.

You hear the word bamboo, Perhaps you  can use it, but it's not the most common.

کلمه بامبو را می شنوید، شاید بتوانید از آن استفاده کنید، اما رایج ترین آنها نیست.

So you could say she was bamboozled into  telling them her credit card number.

بنابراین می‌توان گفت که او از گفتن شماره کارت اعتباری‌اش به آنها مبهوت شده بود.

Again, it would be more common to  say she was tricked into she was  

دوباره، رایج‌تر است که بگوییم او فریب خورده و

deceived into telling them her credit card number.

فریب خورده تا شماره کارت اعتباری‌اش را به آنها بگوید.

Now notice what type of sentence is this?

حالا توجه کنید این چه نوع جمله ای است؟

An active or a passive?

فعال یا منفعل؟

She's receiving it.

او آن را دریافت می کند.

She's not doing it.

او این کار را نمی کند.

She's not doing.

او انجام نمی دهد.

She's not the one tricking, she's  the one receiving the trick.

او نیست که فریب می دهد، او این است که حقه را دریافت می کند.

The bamboozle as an active sentence.

بامبوزل به عنوان یک جمله فعال.

What would we say?

چه می گوییم؟

Well, we need to find our subject.

خوب، ما باید موضوع خود را پیدا کنیم.

We have them.

ما آنها را داریم.

So they bamboozled.

بنابراین آنها غافلگیر شدند.

That would be just the past simple of the word.

این فقط گذشته ساده کلمه خواهد بود.

They bamboozled her into telling  them her credit card number,  

آنها او را متحیر کردند تا شماره کارت اعتباری خود را به آنها بگوید،

so just this first part of  the sentence would change.

بنابراین فقط این قسمت اول جمله تغییر کند.

This is commonly used in the  active to talk about receiving  

این معمولاً در فعال برای صحبت در مورد دریافت

the action bamboozled when the so-called pandas.

عملی که پانداها نامیده می‌شوند استفاده می‌شود.

Do you know why they added the  word so-called in front of pandas?

آیا می دانید چرا کلمه به اصطلاح جلوی پانداها را اضافه کردند؟ به

The so-called pandas?

اصطلاح پانداها؟

When you add so-called before a  noun, it adds skepticism or doubt,  

وقتی به اصطلاح قبل از یک اسم اضافه می‌کنید، شک یا تردید، ناباوری را اضافه می‌کنید

disbelief, or it sounds like that  noun is being misrepresented.

، یا به نظر می‌رسد که آن اسم اشتباه ارائه می‌شود.

So there's misrepresentation of the noun.

بنابراین تفسیر نادرستی از اسم وجود دارد.

They're claiming that they're pandas, but their  so-called pandas, they're not actually pandas.

آنها ادعا می کنند که پاندا هستند، اما به اصطلاح پانداهای آنها، در واقع پاندا نیستند.

So there's a misrepresentation.

بنابراین یک تفسیر نادرست وجود دارد.

Going back to our bamboozled example I wrote  here, I was bamboozled by the so-called volunteer.

برگردیم به نمونه بامزه‌ای که در اینجا نوشتم، به‌اصطلاح داوطلب، من را خجالت زده کرد.

So maybe someone knocked at my door and said I'm  

بنابراین شاید کسی در خانه ام را زد و گفت من

a volunteer and I'm raising  money for an animal shelter.

یک داوطلب هستم و برای یک پناهگاه حیوانات پول جمع می کنم.

Would you like to donate?

آیا می خواهید اهدا کنید؟

Sure, I'd love to.

مطمئنا، من دوست دارم.

Here's my credit card information.

در اینجا اطلاعات کارت اعتباری من است.

Now this person claims they're  a volunteer, but they are not.

اکنون این شخص ادعا می‌کند که داوطلب است، اما اینطور نیست.

So it was a misrepresentation and  you can use this if you're not sure.

بنابراین این یک ارائه نادرست بود و اگر مطمئن نیستید می‌توانید از آن استفاده کنید.

So it's more you want to add some doubt.

بنابراین بیشتر شما می خواهید کمی شک اضافه کنید.

I was bamboozled by the so-called volunteer.

من توسط به اصطلاح داوطلب خجالت زده شدم.

So let's come back to the article.

پس بیایید به مقاله برگردیم.

Visitors at the zoo realized  they were being bamboozled,  

بازدیدکنندگان در باغ‌وحش متوجه شدند که به عمد فریب خورده‌اند،

tricked or deceived on purpose when the  so-called pandas began panting and barking.

فریب می‌خورند یا فریب داده می‌شوند که به اصطلاح پانداها شروع به نفس نفس زدن و پارس کردن کردند.

You probably know what barking is.

احتمالاً می دانید پارس کردن چیست.

Ruff Ruff, Ruff, Ruff.

راف راف، راف، راف.

Pandas don't bark as far as I know and panting.

پانداها تا جایی که من می دانم پارس نمی کنند و نفس نفس می زنند.

So that's what dogs do to cool  themselves, but people can do that too.

پس این کاری است که سگ ها برای خنک کردن خود انجام می دهند ، اما مردم نیز می توانند این کار را انجام دهند.

We generally don't do it in the same way  that dogs do, but it is possible to pant.

ما معمولاً این کار را مانند سگ‌ها انجام نمی‌دهیم ، اما می‌توان نفس نفس زد.

If you're for example, running a marathon  or just after running a marathon,  

برای مثال، اگر در حال دویدن در یک ماراتن هستید یا درست بعد از دویدن ماراتن،

you might collapse at the the finish line  and start panting because you're so hot.

ممکن است در خط پایان به زمین بیفتید و به دلیل اینکه خیلی گرم هستید شروع به نفس نفس زدن کنید.

Hopefully you also don't stop barking.

امیدوارم شما هم از پارس کردن دست نکشید.

Pandas are native to China and an  international symbol of the country.

پانداها بومی چین و نماد بین المللی این کشور هستند.

This should be easy for you to  understand the meaning because  

این باید برای شما آسان باشد که معنی آن را بفهمید زیرا

you know about your native language  or understanding native speakers.

زبان مادری خود را می‌دانید یا زبان مادری را درک می‌کنید.

So native in this context means  originally from our native to China.

بنابراین بومی در این زمینه به معنای اصالتاً از بومی ما در چین است.

So you can talk about animals or plants or  other things as being native to a country.

بنابراین می توانید در مورد حیوانات یا گیاهان یا چیزهای دیگر به عنوان بومی یک کشور صحبت کنید.

So what about your country?

پس در مورد کشور شما چطور؟

What animal or plant is native to your country  and would be well known to many other people,  

چه حیوان یا گیاهی بومی کشور شماست و برای بسیاری از افراد دیگر،

perhaps from Canada geese, Canadian geese.

شاید از غازهای کانادایی، غازهای کانادایی، به خوبی شناخته شده است.

Geese are native to Canada.

غازها بومی کانادا هستند.

Beavers are native to Canada.

بیورها بومی کانادا هستند.

Moose are native to Canada.

گوزن ها بومی کانادا هستند.

Those are might be animals that people  think of when they think of Canada.

اینها ممکن است حیواناتی باشند که مردم وقتی به کانادا فکر می کنند به آنها فکر می کنند.

Maple trees.

درختان افرا.

That's an easy 1.

1.

Maple trees are native to Canada.

درختان افرا بومی کانادا هستند.

So share one example from your  country just to help everyone  

بنابراین یک مثال از کشور خود را به اشتراک بگذارید تا به همه کمک کنید تا

also learn about your country at the  same time for the sentence structure.

در مورد ساختار جملات هم زمان درباره کشور شما نیز بیاموزند.

Notice we have the something now because  we're not talking about one all panda.

توجه داشته باشید که اکنون چیزی را داریم، زیرا درباره یک پاندا صحبت نمی‌کنیم.

We're talking about the category  pandas in general, trees in general,  

ما در مورد دسته پانداها به طور کلی، درختان به طور کلی،

Maple trees in general, geese or moose in general.

درختان افرا به طور کلی، غازها یا گوزن ها به طور کلی صحبت می کنیم.

Moose is the plural noun, moose in general.

گوزن اسم جمع، گوزن به طور کلی است.

So that's why we have the verb  to be are and then native to.

بنابراین به همین دلیل است که ما فعل to be are و سپس native to را داریم.

Don't forget this too.

این را هم فراموش نکنید

And then include your country name.

و سپس نام کشور خود را وارد کنید.

You could include your city or province  or specific part of the country as well.

می‌توانید شهر یا استان خود یا بخش خاصی از کشور را نیز وارد کنید.

So share that in the comments.

پس آن را در نظرات به اشتراک بگذارید.

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the Finally Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finnally Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

the movies, YouTube, and the news.

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم.

So you can improve your listening  skills of fast English, expand your  

بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

vocabulary with natural expressions,  and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید، و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت.

You can look in the description  for the link to learn more,  

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید در توضیحات  پیوند را جستجو کنید،

or you can go to my website and  click on Finally Fluent Academy.

یا می‌توانید به وب‌سایت من بروید و روی «آکادمی Fluent Fluent» کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson  after visitors publicized the ruse.

حالا بیایید بعد از اینکه بازدیدکنندگان این حقه را عمومی کردند، به درس خود ادامه دهیم.

OK, first look at this word,  but listen to my pronunciation.

خوب، ابتدا به این کلمه نگاه کنید، اما به تلفظ من گوش دهید.

Ruse.

طلسم

So notice the sound is AZ ruse.

بنابراین توجه داشته باشید که صدا AZ نیرنگ است.

Ruse.

طلسم

And what is a ruse?

و نیرنگ چیست؟

A ruse.

یک نیرنگ

Remember that a ruse is a trick.

به یاد داشته باشید که نیرنگ یک ترفند است.

It's something that someone does  in order to deceive someone.

این کاری است که کسی انجام می دهد تا کسی را فریب دهد.

Let's look at this example,  the so-called volunteer.

بیایید به این مثال نگاه کنیم، به اصطلاح داوطلب.

Remember going back, the so-called  volunteer asked for a glass of water,  

به یاد داشته باشید که در بازگشت، به اصطلاح داوطلب یک لیوان آب درخواست کرد،

but it was a ruse to get my personal information.

اما این یک حقه برای به دست آوردن اطلاعات شخصی من بود.

So remember that volunteer knocked on my  door to get donations for an animal shelter.

پس به یاد داشته باشید که آن داوطلب برای دریافت کمک های مالی برای یک پناهگاه حیوانات در خانه ام را زد.

But again, it was a ruse.

اما باز هم حیله بود.

It was a trick.

این یک ترفند بود.

There is no animal shelter.

پناهگاه حیوانات وجود ندارد.

He's not a volunteer, a so-called volunteer.

او یک داوطلب نیست، به اصطلاح داوطلب است.

And then he said, oh, could  I have a glass of water?

و سپس گفت، اوه، آیا می توانم یک لیوان آب بخورم؟ من

I'm really thirsty.

واقعا تشنه ام

So I go to get a glass of water.

پس میرم یه لیوان آب بیارم.

But then I leave him at my front door and he  

اما بعد او را جلوی در خانه رها می کنم و او

sees my purse and is able to  get my personal information.

کیف من را می بیند و می تواند اطلاعات شخصی من را به دست بیاورد.

So it was a ruse after visitors publicize.

بنابراین پس از تبلیغ بازدیدکنندگان، این یک حقه بود.

So this means they made it publicly known.

بنابراین این بدان معناست که آنها آن را به اطلاع عموم رساندند.

So to publicize something to make it publicly  known, it's not only used in a negative context,  

بنابراین برای عمومی کردن چیزی برای شناخته شدن عمومی آن، نه تنها در یک زمینه منفی استفاده می‌شود،

you can publicize something and  make it known for a positive reason.

می‌توانید چیزی را عمومی کنید و آن را به دلیلی مثبت اعلام کنید.

In this case, though, it's negative.

اما در این مورد منفی است.

They publicized the ruse on social media.

آنها این حقه را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند.

The organizers admitted Came clean, Remember,  Came Clean admitted they'd painted 2 Chow Chows.

سازمان‌دهندگان اعتراف کردند که Came clean، به خاطر داشته باشید، Came Clean اعتراف کردند که 2 چاو چاو را نقاشی کرده‌اند.

So now this is an explanation  of what a Chow Chow is.

بنابراین اکنون این توضیحی درباره چیستی چاو چاو است.

If you don't know a fluffy dog breed,  breed represents the type of dog.

اگر نژاد سگ کرکی را نمی شناسید، نژاد نشان دهنده نوع سگ است.

So the name of this dog is Chow Chow, a fluffy  dog breed originally from northern China.

بنابراین نام این سگ چو چاو است، یک نژاد سگ کرکی که در اصل از شمال چین است.

So originally from what?

بنابراین در اصل از چه چیزی؟

Could you replace this with?

آیا می توانید این را جایگزین کنید؟

Native to northern China.

بومی شمال چین است.

Now, because this information is between two  dashes, similar to when we saw in fact between  

اکنون، چون این اطلاعات بین دو خط تیره است، مشابه زمانی که در واقع بین

two commas, you can remove all this information  and the sentence is grammatically correct.

دو کاما دیدیم، می‌توانید همه این اطلاعات را حذف کنید و جمله از نظر گرامری صحیح است.

So I could say the organizers admitted king clean.

بنابراین می توانم بگویم که برگزارکنندگان کینگ پاک را پذیرفتند.

They painted 2 Chow Chows with  black and white panda markings.

آن‌ها ۲ چاو چاو را با علامت‌های سیاه و سفید پاندا نقاشی کردند.

So they painted the dogs with these markings.

بنابراین سگ ها را با این علامت ها نقاشی کردند.

The markings are just the the  patterns on the panda's face,  

نشانه‌ها فقط الگوهای روی صورت پاندا هستند، و

how they have black under their eyes.

چگونه زیر چشم‌هایشان سیاه است. به

That would be called the markings.

آن علامت گذاری می گویند.

Since then, then being it was  publicized on social media.

از آن زمان، پس از آن در رسانه های اجتماعی منتشر شد.

The ruse was publicized on social media.

این نیرنگ در شبکه های اجتماعی منتشر شد.

Since then, visitors have demanded  their money back for false advertising.

از آن زمان، بازدیدکنندگان پول خود را برای تبلیغات نادرست درخواست کرده‌اند.

If the visitors are demanding their money back, it  means that they're demanding a refund, a refund.

اگر بازدیدکنندگان پول خود را پس بگیرند، به این معنی است که آنها خواستار بازپرداخت، بازپرداخت هستند.

I'm sharing that because we only use this term,  

من این را به اشتراک می‌گذارم زیرا ما فقط از این اصطلاح استفاده می‌کنیم،

a refund if money is paid for a product  or service and then that product or  

بازپرداخت در صورتی که پول برای یک محصول یا خدمات پرداخت شود و سپس آن محصول یا

service is returned or found that you didn't  receive the product or service you wanted.

خدمات برگردانده شود یا معلوم شود که شما محصول یا خدماتی را که می‌خواستید دریافت نکرده‌اید.

So that would be a refund.

پس این بازپرداخت خواهد بود.

But in other cases, you wouldn't say refund,  

اما در موارد دیگر، نمی‌گویید بازپرداخت،

you would say I want my money back or I in  demanding my money back to sound stronger.

می‌گویید من پولم را پس می‌خواهم یا در مطالبه پولم قوی‌تر به نظر می‌رسم.

Demand sounds stronger than simply  saying I want I want my money back.

تقاضا قوی تر از این است که بگوییم می خواهم پولم را پس می خواهم.

I demand my money back.

پولم را پس می خواهم

Demand sounds a lot stronger than want.

تقاضا بسیار قوی تر از خواسته به نظر می رسد.

So let's say you gave your friend $20.

بنابراین فرض کنید به دوست خود 20 دلار داده اید.

You lent your friend $20.

تو به دوستت 20 دلار قرض دادی.

When you lend someone money, it means  you give them money temporarily with  

وقتی به کسی پول قرض می‌دهید، به این معنی است که به طور موقت به او پول می‌دهید با

the expectation that they will  return the money in the future.

این انتظار که در آینده پول را برگرداند.

So you you could say to your friend, I lent  you $20 weeks ago, I want my money back.

بنابراین می توانید به دوست خود بگویید، من 20 دلار به شما قرض دادم، من پولم را پس می خواهم.

So in this case, it's not a refund.

بنابراین در این مورد، بازپرداخت نیست.

You can't use that term.

شما نمی توانید از این اصطلاح استفاده کنید.

I want my money back.

من پولم را پس می خواهم

Now you could also say you need to pay me back.

حالا شما همچنین می توانید بگویید که باید پول من را پس بدهید.

In this case, when you return money that  someone lent you gave you temporarily,  

در این مورد، وقتی پولی را که شخصی به شما قرض داده است،

that is to pay someone back when you  return it, you need to pay me back.

باز می‌گردانید، یعنی زمانی که آن را برگردانید، باید به من بازپرداخت کنید.

And notice that lent is the  past simple of the verb to lend.

و توجه کنید که lent ماضی ساده فعل to lend است.

So the verb is to lend and  in the past simple lent.

بنابراین فعل قرض دادن است و در گذشته ساده قرض دادن است.

Let's continue.

ادامه دهیم.

This isn't the first time a Chinese zoo has misled  visitors with claims of housing real pandas.

این اولین باری نیست که یک باغ‌وحش چین بازدیدکنندگان را با ادعای نگهداری پانداهای واقعی گمراه می‌کند.

So if you house an animal at the zoo, it  simply means that that animal lives at the zoo.

بنابراین اگر حیوانی را در باغ وحش نگهداری می کنید، به سادگی به این معنی است که آن حیوان در باغ وحش زندگی می کند.

But this isn't the first time  a Chinese zoo has misled.

اما این اولین بار نیست که یک باغ‌وحش چینی گمراه می‌شود.

Misled.

گمراه شده

Our verb here is to mislead is conjugated  in the present perfect has misled.

فعل ما در اینجا گمراه کردن است که در زمان حال کامل misled صرف شده است.

So this is the third form, and it's in  the present perfect because we have.

بنابراین این شکل سوم است، و در زمان حال کامل است زیرا ما داریم.

This isn't the first time.

این اولین بار نیست

This is a time reference that tells  you you need the present perfect.

این یک مرجع زمانی است که به شما می‌گوید به زمان حال کامل نیاز دارید.

Now using mislead, this means to cause  someone to believe something that isn't true.

اکنون با استفاده از گمراه کردن، این به این معنی است که کسی چیزی را باور کند که درست نیست.

For example, the advertisement showed  the hotel had a pool and a spa.

برای مثال، آگهی نشان می‌داد که هتل یک استخر و اسپا دارد.

So you saw this beautiful  advertisement for this hotel.

بنابراین شما این تبلیغ زیبا را برای این هتل دیدید.

There was this gorgeous spa, this luxurious pool.

این آبگرم باشکوه، این استخر مجلل وجود داشت.

But then you got there and there was no pool.

اما بعد به آنجا رسیدی و استخری وجود نداشت.

Or it was tiny and dirty  and not what you expected.

یا کوچک و کثیف بود و آن چیزی که انتظار داشتید نبود.

So you can say it was misleading.

پس می توان گفت گمراه کننده بود.

The advertisement was misleading.

تبلیغات گمراه کننده بود.

So here to be the verb be is the  main verb conjugated in the past.

بنابراین اینجا to be فعل be فعل اصلی است که در گذشته مزدوج شده است.

Simple.

ساده

It was misleading.

گمراه کننده بود.

It misled us.

ما را گمراه کرد.

So this is the active sentence.

بنابراین این جمله فعال است.

The advertisement in the past simple misled  us or you could state we were misled.

تبلیغات در گذشته ما را گمراه کرد یا می توانید بگویید که ما گمراه شدیم.

This is the passive we, we were  misled and then you could add on.

این همان منفعل است، ما گمراه شدیم و سپس می‌توانید اضافه کنید. اگر بخواهید

What would you add on by the  ad if you wanted to include?

در آن آگهی اضافه کنید، چه چیزی را اضافه می‌کنید؟

Who is misleading?

چه کسی گمراه می کند؟

We were misled, We were misled.

ما گمراه شدیم، گمراه شدیم.

This isn't the first time a Chinese zoo has misled  visitors with claims of housing real pandas.

این اولین باری نیست که یک باغ‌وحش چینی بازدیدکنندگان را با ادعای نگهداری پانداهای واقعی گمراه می‌کند.

In May, NBC News reported that a zoo in  Jiangzhou province had also painted chow chows.

در ماه مه، NBC News گزارش داد که باغ وحشی در استان جیانگژو نیز چو چاوها را نقاشی کرده است.

Remember, this is a type of dog, a  fluffy dog native to to northern China,  

به یاد داشته باشید، این یک نوع سگ است، یک سگ کرکی بومی شمال چین،   که

originally from So this is the breed also painted.

اصالتاً از بنابراین این نژاد نیز نقاشی شده است.

Houch House Zoo representatives initially claimed  that the animals were a rare breed of panda dogs.

نمایندگان باغ وحش هوچ هاوس در ابتدا ادعا کردند که این حیوانات یک نژاد کمیاب از سگ های پاندا هستند.

So notice how they have initially claimed.

بنابراین توجه کنید که آنها در ابتدا چگونه ادعا کرده اند.

This is the same as first said  first said, initially claimed.

این همان چیزی است که ابتدا گفته شد، در ابتدا ادعا شد.

Now we already talked about  breed a type of dog a rare breed.

اکنون ما قبلاً در مورد نژاد یک نوع سگ یک نژاد کمیاب صحبت کردیم.

Adding rare as an adjective  means it's uncommon or unusual.

افزودن rare به عنوان صفت به این معنی است که غیر معمول یا غیرعادی است.

A rare breed of panda dogs.

یک نژاد کمیاب از سگ های پاندا.

This is what the zoo  initially claimed now claimed.

این همان چیزی است که باغ وحش در ابتدا ادعا کرد اکنون ادعا می کند.

I said previously that the equivalent  would be said, but said as fact.

قبلاً گفتم که معادل آن گفته می‌شود، اما به عنوان واقعیت گفته می‌شود.

So if you claim something,  you're not just saying it,  

بنابراین اگر چیزی را ادعا می کنید، فقط آن را نمی گویید، بلکه می

you're saying this is the fact, this  is the truth, so sad or stated as fact.

گویید این واقعیت است، این حقیقت است، بسیار غم انگیز یا به عنوان واقعیت بیان شده است.

So that's what the zoo  representatives initially claimed.

بنابراین این همان چیزی است که نمایندگان باغ وحش در ابتدا ادعا کردند.

They were a rare, uncommon,  unusual breed of panda dogs.

آنها یک نژاد کمیاب، غیر معمول و غیر معمول از سگ های پاندا بودند.

Now rare.

الان کمیابه

This is useful to remember and the  definition of it as being uncommon, unusual.

یادآوری این موضوع و تعریف آن به عنوان غیرمعمول و غیرعادی بودن مفید است.

That's slightly applies to the  adverb of frequency rarely,  

این کمی در مورد قید فرکانس به ندرت صدق می‌کند،

because when you rarely do something, it  means it's not part of your normal routine.

زیرا وقتی به ندرت کاری را انجام می‌دهید، به این معنی است که بخشی از روال عادی شما نیست.

It's the opposite of usually.

برعکس معمول است.

So if you rarely do something here's never and  then rarely would be a little bit above never.

بنابراین، اگر به‌ندرت کاری را اینجا انجام می‌دهید، هرگز نیست و به ندرت کمی بالاتر از هرگز نیست.

So you could say she rarely goes to the zoo.

بنابراین می توان گفت که او به ندرت به باغ وحش می رود.

So notice we have this ES because the subject  is she and this is the present simple.

بنابراین توجه کنید که ما این ES را داریم زیرا سوژه او است و این ساده است.

And the sentence structure is subject adverb of  

و ساختار جمله قید فاعل با

frequency and then your verb  conjugated with the subject.

فرکانس است و سپس فعل شما با فاعل مزدوج می شود.

So for ** *** it you need to remember to  add that S or ES she rarely goes to the zoo.

بنابراین برای ****** باید به یاد داشته باشید که اضافه کنید که S یا ES به ندرت به باغ وحش می رود.

Now.

در حال حاضر.

They initially claimed that they're a rare breed  

آنها ابتدا ادعا کردند که یک نژاد نادر

of panda dogs before admitting  that such animals don't exist.

از سگ های پاندا هستند قبل از اینکه اعتراف کنند که چنین حیواناتی وجود ندارند.

OK, there is no such thing as a panda  dog everyone because they admitted it.

بسیار خوب، چیزی به نام سگ پاندا وجود ندارد، زیرا همه آن را پذیرفته اند.

So when you admit something, you provide  the truth that you previously did not.

بنابراین وقتی چیزی را اعتراف می‌کنید، حقیقتی را ارائه می‌دهید که قبلاً نمی‌دانستید.

So again, remember we could use.

بنابراین دوباره، به یاد داشته باشید که ما می توانیم استفاده کنیم.

Come clean.

بیا پاک

Before coming clean the such animals don't exist.

قبل از تمیز کردن، چنین حیواناتی وجود ندارند.

And this is conjugated in our verb ING even when I  

و این در فعل ING ما مزدوج می‌شود، حتی زمانی که من

add coming clean because come is the  verb and before is a preposition.

آمدن پاک را اضافه می‌کنم زیرا come فعل است و Before یک حرف اضافه است.

So we need that verb with ING before coming clean.

بنابراین ما قبل از تمیز شدن به آن فعل با ING نیاز داریم.

The such animals don't exist.

چنین حیواناتی وجود ندارند.

At the time, zoo officials  told Chinese state media they  

در آن زمان، مقامات باغ وحش به رسانه‌های دولتی چین گفتند که

have advertised them as panda dogs and  did not intentionally mislead anyone.

آنها را به عنوان سگ پاندا تبلیغ کرده‌اند و عمداً کسی را گمراه نکرده‌اند.

Well, we already talked about what it means to  mislead, but notice how they added intentionally.

خوب، ما قبلاً در مورد معنای گمراه کردن صحبت کردیم، اما توجه کنید که چگونه آنها عمداً اضافه کردند.

So it's saying that, OK, maybe the visitors  thought the panda dogs were real pandas,  

بنابراین می‌گویند، بسیار خوب، شاید بازدیدکنندگان فکر می‌کردند که سگ‌های پاندا پاندای واقعی هستند،

a rare breed, but that wasn't our intention.

یک نژاد کمیاب، اما هدف ما این نبود.

We didn't do that on purpose.

ما از عمد این کار را نکردیم.

We didn't intentionally mislead anyone.

ما عمداً کسی را گمراه نکردیم.

So they're admitting that, yes, they shared  false information, but it wasn't their intention.

بنابراین آنها اعتراف می‌کنند که، بله، اطلاعات نادرست را به اشتراک گذاشته‌اند ، اما قصدشان این نبوده است.

They didn't do it on purpose to mislead anyone.

آنها عمدا این کار را نکردند تا کسی را گمراه کنند.

Let's continue.

ادامه دهیم.

When journalists asked them why, they invented  the idea of panda dogs to cover their tracks.

وقتی روزنامه‌نگاران علت را از آنها پرسیدند، ایده سگ‌های پاندا را برای پوشاندن ردپای آنها ابداع کردند.

Oh, I like this to cover their tracks.

اوه، من این را دوست دارم که ردپای آنها را بپوشانم.

If you cover your tracks, it means  you hide or conceal information  

اگر ردیابی‌های خود را بپوشانید، به این معنی است که اطلاعاتی را پنهان یا پنهان می‌کنید

that can reveal a crime or simply a misdeed.

که می‌تواند یک جنایت یا صرفاً یک عمل نادرست را فاش کند.

It doesn't have to necessarily  be overly serious like a crime.

لزوماً نباید مانند یک جرم بیش از حد جدی باشد.

Let's review this example sentence.

بیایید این جمله مثال را مرور کنیم.

We need to cover our tracks so she  doesn't know we were in her office.

ما باید مسیرهایمان را بپوشانیم تا او نداند ما در دفترش بودیم.

So you were in your coworker's office  and you didn't have permission.

بنابراین شما در دفتر همکارتان بودید و اجازه نداشتید.

Maybe you were doing something positive.

شاید کار مثبتی انجام می دادی.

Maybe you were trying to find  out what her birthday when her  

شاید سعی می‌کردید در زمان تولد او بدانید که تولد او چه زمانی

birthday is so you can plan a surprise party.

است تا بتوانید یک مهمانی سورپرایز ترتیب دهید.

It doesn't necessarily have to be negative,  but if you want to cover your tracks well,  

لزوماً نباید منفی باشد، اما اگر می‌خواهید ردپای خود را به خوبی بپوشانید،

you need to hide or conceal  that you entered her office.

باید پنهان یا پنهان کنید که وارد دفتر او شده‌اید.

How could you do that?

چطور توانستی این کار را انجام دهی؟

Well, if the light was off and then you  turned it on, make sure you turn it back off.

خوب، اگر چراغ خاموش بود و سپس آن را روشن کردید، مطمئن شوید که دوباره آن را خاموش کرده اید.

Make sure you put all the  objects exactly where they were.

مطمئن شوید که همه اشیاء را دقیقاً در جایی که قرار داشتند قرار داده اید.

Make sure you don't leave any  garbage or anything like that.

مطمئن شوید که زباله یا هر چیز دیگری باقی نمی‌گذارید.

That's how you would cover your tracks.

اینطوری رد پای خود را می پوشانید.

So when journalists asked them why they invented  the idea of panda dogs to cover their tracks,  

بنابراین وقتی روزنامه‌نگاران از آنها پرسیدند که چرا ایده سگ‌های پاندا را برای پوشاندن ردپای خود اختراع کردند،

a zoo representative explained  there are no panda bears at the zoo.

نماینده باغ‌وحش توضیح داد که در باغ‌وحش خرس پاندا وجود ندارد.

And we wanted to do this as a result.

و در نتیجه می خواستیم این کار را انجام دهیم.

Simple enough explanation.

توضیح به اندازه کافی ساده

At the time, state media and the general public  criticized the zoo for also mistreating the dogs.

در آن زمان، رسانه های دولتی و عموم مردم از باغ وحش به دلیل بدرفتاری با سگ ها انتقاد کردند.

To mistreat is to treat poorly.

بدرفتاری، بدرفتاری است.

So in this case, mistreating the dogs, not  treating them very well or treating them poorly.

بنابراین در این مورد، بدرفتاری با سگ‌ها، عدم رفتار بسیار خوب یا بدرفتاری با آنها.

Zoo officials defended the exhibit.

مسئولان باغ وحش از این نمایشگاه دفاع کردند.

If you defend something or someone,  

اگر از چیزی یا کسی دفاع می‌کنید،

you say something positive when other  people are saying something negative.

وقتی دیگران چیزی منفی می‌گویند، چیز مثبتی می‌گویید.

So the zoo officials are saying  the exhibit is a good exhibit,  

بنابراین مسئولان باغ‌وحش می‌گویند که این نمایشگاه یک نمایشگاه خوب است،

it is interesting, it provides value,  that's how you would defend it.

جالب است، ارزش ارائه می‌دهد، اینگونه از آن دفاع می‌کنید.

Zoo officials defended the exhibit.

مسئولان باغ وحش از این نمایشگاه دفاع کردند.

The exhibit being the area where you can see  the panda dogs, the so-called panda dogs.

این نمایشگاه منطقه‌ای است که می‌توانید سگ‌های پاندا، به اصطلاح سگ‌های پاندا را ببینید.

Seeing the dogs had not been harmed, you could  also say had not been mistreated mistreated.

با دیدن سگ‌ها آسیبی ندیده‌اند، می‌توانید بگویید که با آنها بدرفتاری نشده است.

So we would take this which is a verb  mistreating and we would turn it into  

بنابراین ما این را که یک فعل  mistreating است در نظر می گیریم و آن را به

the adjective form had not been mistreated.

شکل صفت was not been mistreated تبدیل می کنیم.

One official stated normal people dye  their hair, dogs can dye their hair too.

یکی از مقامات اعلام کرد که افراد عادی موهای خود را رنگ می کنند، سگ ها نیز می توانند موهای خود را رنگ کنند.

So remember they dyed the dog's  dye being to put color in.

بنابراین به یاد داشته باشید که آنها رنگ سگ را رنگ کردند تا رنگ در آن قرار دهند.

So the pronunciation is the  same as the verb to dye.

بنابراین تلفظ آن همان فعل رنگ کردن است.

But here to dye one's hair is to  change the color of one's hair.

اما در اینجا رنگ کردن مو به معنای تغییر رنگ مو است.

Is also used as a noun, hair dye.

همچنین به عنوان اسم، رنگ مو استفاده می شود.

Hair dye.

رنگ مو.

You use hair dye to dye your hair.

برای رنگ کردن موهای خود از رنگ مو استفاده می کنید.

So normal people dye their hair.

بنابراین افراد عادی موهای خود را رنگ می کنند.

Dogs can dye their hair too.

سگ ها نیز می توانند موهای خود را رنگ کنند.

So this is their statement of defense.

بنابراین این بیانیه دفاعی آنهاست.

This is how they defended themselves,  justified or supported their actions,  

اینگونه بود که آنها از خود دفاع کردند، اقدامات خود را توجیه کردند یا از آنها حمایت کردند و

saying they weren't mistreating  or harming the animals.

گفتند که با حیوانات بدرفتاری نمی‌کنند یا به آنها آسیب نمی‌رسانند.

And that's the end of this article.

و این پایان این مقاله است.

So what I'll do now is I'll read  the article from start to finish  

بنابراین کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم

and this time you can focus on my pronunciation.

و این بار می توانید بر تلفظ من تمرکز کنید.

Zoo comes clean that their pandas  are painted dogs A Chinese zoo has  

باغ‌وحش مشخص می‌شود که پانداهایشان سگ‌های نقاشی‌شده هستند یک باغ‌وحش چینی

admitted that the pandas in their  exhibits were in fact painted dogs.

اعتراف کرده است که پانداهای موجود در نمایشگاه‌هایشان در واقع سگ‌های نقاشی‌شده بودند.

According to the New York Post, visitors  at Shanwei Zoo realized they were being  

به گزارش نیویورک پست، بازدیدکنندگان باغ وحش شانوی متوجه شدند که

bamboozled when the so-called  pandas began panting and barking.

وقتی پانداهای به اصطلاح شروع به نفس نفس زدن و پارس کردن کردند، دچار خجالت شدند.

Pandas are native to China and an  international symbol of the country.

پانداها بومی چین و نماد بین المللی این کشور هستند.

After visitors publicized the ruse on social  media, the organizers emitted They painted 2 Chow  

پس از اینکه بازدیدکنندگان این حقه را در رسانه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند ، سازمان‌دهندگان 2 چاو

Chows, a fluffy dog breed originally from northern  China with black and white panda markings.

چو، یک نژاد سگ کرکی که اصالتاً از شمال چین است با علامت‌های پانداهای سیاه و سفید نقاشی کردند.

Since then, visitors have demanded  their money back for false advertising.

از آن زمان، بازدیدکنندگان پول خود را برای تبلیغات نادرست درخواست کرده‌اند.

This isn't the first time a Chinese zoo has misled  visitors with claims of housing real pandas.

این اولین باری نیست که یک باغ‌وحش چین بازدیدکنندگان را با ادعای نگهداری پانداهای واقعی گمراه می‌کند.

In May, NBC News reported that a zoo in  Jiangzhou province had also painted Chow chows.

در ماه مه، ان‌بی‌سی نیوز گزارش داد که باغ‌وحشی در استان جیانگژو نیز چو چاو را نقاشی کرده است.

Zoo representatives initially claimed  that the animals were a rare breed  

نمایندگان باغ‌وحش ابتدا ادعا کردند که این حیوانات از نژاد کمیاب

of panda dogs before admitting  that such animals don't exist.

سگ‌های پاندا هستند و قبل از اینکه اعتراف کنند چنین حیواناتی وجود ندارند.

At the time, zoo officials told Chinese  state media they had advertised them  

در آن زمان، مقامات باغ‌وحش به رسانه‌های دولتی چین گفتند که آنها را

as panda dogs and did not  intentionally mislead anyone.

به عنوان سگ پاندا تبلیغ کرده‌اند و عمداً کسی را گمراه نکرده‌اند.

When journalists asked them why they invented  the idea of panda dogs to cover their tracks,  

وقتی روزنامه نگاران از آنها پرسیدند که چرا ایده سگ های پاندا را برای پوشاندن رد پای خود اختراع کردند،

a zoo representative explained there are no  panda bears at the zoo and we wanted to do this.

نماینده باغ وحش توضیح داد که در باغ وحش خرس پاندا وجود ندارد و ما می خواستیم این کار را انجام دهیم.

As a result, at the time, state media and  

در نتیجه، در آن زمان، رسانه های دولتی و

the general public criticized the  zoo for also mistreating the dogs.

عموم مردم باغ وحش را به خاطر بدرفتاری با سگ ها مورد انتقاد قرار دادند.

Zoo officials defended the exhibit,  saying the dogs had not been harmed.

مسئولان باغ وحش از نمایشگاه دفاع کردند و گفتند که سگ ها آسیبی ندیده اند.

One official stated normal people dye their hair.

یکی از مقامات اعلام کرد که افراد عادی موهای خود را رنگ می کنند.

Dogs can dye their hair too.

سگ ها نیز می توانند موهای خود را رنگ کنند.

So did you like this lesson?

پس این درس را دوست داشتید؟

Do you want me to make more lessons  where we review the news together?

آیا می‌خواهید در جایی که اخبار را با هم مرور می‌کنیم، درس‌های بیشتری ارائه کنم؟

If you do, then put let's go, let's  go put, let's go in the comments.

اگر این کار را کردید، بگذارید بگذارید برویم، بیایید برویم بگذاریم، در نظرات برویم.

And of course, make sure you like this lesson.

و البته مطمئن شوید که این درس را دوست دارید.

Share with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که درس جدیدی را پست می کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking guide where  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید که

I share 6 tips on how to speak  English fluently and confident.

من 6 نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و با اعتماد به نفس به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And you can keep expanding your  vocabulary with this lesson right now.

و می‌توانید همین حالا دایره لغات خود را با این درس گسترش دهید.