English Lesson: Reading Practice

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer.

من جنیفر هستم

And today we're going to read a news article together so you can learn a lot of advanced

و امروز قصد داریم یک مقاله خبری را با هم بخوانیم تا بتوانید بسیاری از

vocabulary, advanced grammar, and natural expressions.

واژگان پیشرفته، گرامر پیشرفته و عبارات طبیعی را یاد بگیرید. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

Let me read the headline Netherlands phone Ban Announced to Stop school disruptions A

اجازه دهید عنوان را بخوانم ممنوعیت تلفنی هلند برای متوقف کردن اختلالات مدرسه اعلام شده است

Ban.

.

What does this mean?

این یعنی چی؟

When you ban something, it means that it is no longer available or allowed.

وقتی چیزی را ممنوع می کنید، به این معنی است که دیگر در دسترس یا مجاز نیست.

No longer available or allowed?

دیگر موجود نیست یا مجاز نیست؟

Here the word ban is not.

در اینجا کلمه ممنوعیت نیست.

The verb of the sentence is being used as the subject, the phone ban, so it's a noun.

فعل جمله به عنوان فاعل استفاده می شود، ممنوعیت تلفن، بنابراین یک اسم است.

The verb in the sentence is announced.

فعل در جمله اعلام می شود.

In the past simple announce so you can use ban as a noun or as a verb.

در گذشته ساده اعلام کنید، بنابراین می توانید از ban به عنوان اسم یا فعل استفاده کنید.

As a verb, you could say the Netherlands banned phones in schools, so this is the verb in

به عنوان یک فعل، می توانید بگویید هلند تلفن را در مدارس ممنوع کرده است، بنابراین این فعل در

the past simple.

گذشته ساده است.

I could also say this article is about the Netherlands phone ban.

همچنین می توانم بگویم این مقاله در مورد ممنوعیت تلفن هلند است.

So here ban is being used as a noun.

بنابراین در اینجا ban به عنوان یک اسم استفاده می شود.

Now you may notice also that I said the Netherlands the Netherlands phone ban.

اکنون ممکن است متوجه شوید که من گفتم هلند ممنوعیت تلفن هلند.

The Netherlands as a country is an exception and it takes an article.

هلند به عنوان یک کشور استثنا است و یک مقاله می خواهد.

Countries in general don't take articles, but there are certain exceptions.

کشورها به طور کلی مقالاتی را قبول نمی کنند، اما استثنائات خاصی وجود دارد.

the United States, the United Kingdom, the Netherlands.

ایالات متحده، انگلستان، هلند.

So keep that in mind, but make sure you don't put it on most countries because they don't

بنابراین این را در نظر داشته باشید، اما مطمئن شوید که آن را در اکثر کشورها قرار ندهید زیرا آنها

take articles.

مقاله نمی گیرند.

Let's continue devices, including mobile phones.

بیایید دستگاه‌ها، از جمله تلفن‌های همراه را ادامه دهیم.

Are set to be banned from classrooms to stop them from disrupting learning.

قرار است از کلاس های درس منع شوند تا از اختلال در یادگیری جلوگیری شود.

Are set to be banned.

قرار است تحریم شوند.

When something is set to and then you have the infinitive, it means that it is about

وقتی چیزی روی تنظیم می شود و پس از آن شما مصدر را دارید، به این معنی است که در حال

to.

انجام است.

For example, the party is set and then we have our infinitive, so our verb to be the

به عنوان مثال، حزب تنظیم شده است و سپس ما مصدر خود را داریم، بنابراین فعل ما to be the

party is set to start now maybe this.

حزب قرار است اکنون شروع شود شاید این.

Is in the past, so you would change this.

در گذشته است، بنابراین شما این را تغییر می دهید.

The party was set to start at 7:00 PM, but it started at 8:00, so this was the set time

مهمانی قرار بود ساعت 19:00 شروع شود، اما ساعت 8:00 شروع شد، بنابراین این زمان تعیین شده بود

and then this is the actual time.

و سپس این زمان واقعی است.

So set to be banned, to be banned because the mobile phones are receiving the band,

بنابراین قرار است ممنوع شود، ممنوع شود، زیرا تلفن های همراه باند را دریافت می کنند، آنها

they're not the ones doing the action, they're receiving.

نیستند که عمل را انجام می دهند، آنها دریافت می کنند.

The action So we commonly use that for a verb ban as well, to be banned.

عمل بنابراین ما معمولاً از آن برای یک فعل ban نیز استفاده می کنیم.

You might say my sugar was banned in my house.

شاید بگویید قند من در خانه من ممنوع بود.

To be banned, sugar was banned in my house.

برای ممنوعیت، شکر در خانه من ممنوع شد.

Now, using an active sentence, you could say my mom, my dad, my parents banned sugar in

حالا با استفاده از یک جمله فعال می توان گفت مادرم، بابام، پدر و مادرم شکر را در

our house.

خانه ما ممنوع کردند.

Which could be a common thing that's banned devices, including mobile phones, are set

این می تواند یک چیز رایج باشد که دستگاه های ممنوعه، از جمله تلفن های همراه، قرار است

to be banned from classrooms to stop them from disrupting learning.

از کلاس های درس منع شوند تا از اختلال در یادگیری جلوگیری کنند.

When something disrupts something, it prevents it from operating or performing as usual or

وقتی چیزی چیزی را مختل می کند، از عملکرد یا عملکرد آن به طور معمول یا مطابق

as expected.

انتظار جلوگیری می کند.

So I'll put that here for you, to prevent something from continuing as usual or as expected.

بنابراین من آن را در اینجا برای شما قرار می دهم تا از ادامه چیزی طبق معمول یا مطابق انتظار جلوگیری کنم.

And that's what the phones are doing in the classroom and that's why they've been banned,

و این همان کاری است که تلفن‌ها در کلاس انجام می‌دهند و به همین دلیل ممنوع شده‌اند،

to be banned.

تا ممنوع شوند.

They've been banned.

آنها ممنوع شده اند.

I've summarized all the notes from this lesson and you can download the free lesson pedia.

من تمام نکات این درس را خلاصه کرده ام و می توانید آموزش رایگان پدیا را دانلود کنید. برای دریافت

Simply look in the description for the link to download it.

لینک دانلود کافیست در توضیحات نگاه کنید . بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

The initiative so the initiative is the Netherlands plan to ban mobile phones.

ابتکار عمل، بنابراین ابتکار عمل هلند برای ممنوعیت تلفن های همراه است.

The initiative is being introduced in collaboration with schools and is to take effect at the

این طرح با همکاری مدارس معرفی شده است و قرار است از

start of next year.

آغاز سال آینده اجرایی شود.

So to take effect this is just when it will start, so you can say the initiative will

بنابراین برای تأثیرگذاری، این دقیقاً زمانی است که شروع می شود، بنابراین می توانید بگویید که ابتکار عمل

start.

شروع می شود.

At the start of next year.

در آغاز سال آینده.

In this case, start means the beginning of next year.

در این صورت شروع به معنای آغاز سال آینده است.

I don't know if they mean calendar year or school year because those are different, but

نمی دانم منظور آنها سال تقویمی است یا سال تحصیلی، زیرا آنها متفاوت هستند، اما

to take a fact simply means to to start being operational.

درک یک واقعیت به سادگی به معنای شروع عملیاتی شدن است.

So another common expression is to come into effect, to come into effect, and this is to

بنابراین عبارت رایج دیگر این است که به اجرا درآیند، به اجرا درآیند، و این

become operational or to become law, because we use this a lot with policies or rules.

عملیاتی شدن یا تبدیل شدن به قانون است، زیرا ما از این موضوع با سیاست ها یا قوانین بسیار استفاده می کنیم.

You could say that the regulation will come into effect.

می توان گفت که این آیین نامه اجرایی خواهد شد.

So when it comes into effect and is operational, it is in fact the law.

بنابراین وقتی اجرایی شد و عملیاتی شد، در واقع قانون است.

So you'll see this a lot with with government, our new policy, our new tax change comes into

بنابراین شما این را با دولت بسیار خواهید دید، سیاست جدید ما، تغییر مالیاتی جدید ما

effect on August 1st and then they can list a specific date or they might say comes.

از اول اوت اعمال می شود و سپس آنها می توانند تاریخ خاصی را لیست کنند یا ممکن است بگویند می آید.

Into effect soon in the new year.

به زودی در سال جدید اجرا می شود.

It doesn't have to be a specific date come into effect or take effect.

لازم نیست تاریخ خاصی برای اجرایی شدن یا اجرایی شدن آن باشد.

When it will officially start or become operational, there will be some exceptions.

زمانی که به طور رسمی شروع یا عملیاتی شود، استثناهایی وجود خواهد داشت.

Now if there is an exception, it means that certain people or certain times won't follow

حال اگر استثناء وجود داشته باشد، به این معنی است که افراد خاص یا زمان های خاصی از سیاست پیروی نمی کنند

the policy.

.

So the policy that phones are banned applies to everyone except the people who are exceptions,

بنابراین این سیاست که گوشی ها ممنوع هستند برای همه اعمال می شود به جز افرادی که استثنا هستند،

so it doesn't apply to them.

بنابراین در مورد آنها صدق نمی کند.

So this is when a rule or policy doesn't apply.

بنابراین این زمانی است که یک قانون یا سیاست اعمال نمی شود.

So they'll identify the exceptions there are, including for students with medical needs

بنابراین آنها استثناهایی را که وجود دارد، از جمله برای دانش آموزانی که نیازهای پزشکی

or a disability.

یا معلولیت دارند، شناسایی خواهند کرد.

So those are two of the exceptions.

بنابراین این دو مورد استثنا هستند.

And then for classes focused on digital skills, so this could be another one.

و سپس برای کلاس های متمرکز بر مهارت های دیجیتال، بنابراین این می تواند یکی دیگر باشد.

You likely use the conjunction except a lot.

شما احتمالاً از این ربط استفاده می کنید به جز موارد زیادی.

For example, I study English every day except.

مثلا من هر روز انگلیسی می خوانم به جز.

Sunday.

یکشنبه.

So you're listing the day that doesn't apply.

بنابراین شما روزی را که اعمال نمی شود فهرست می کنید.

Sunday doesn't apply to this.

یکشنبه در این مورد صدق نمی کند.

Using the word exception you could say I said the English every day.

با استفاده از کلمه استثنا می توان گفت هر روز انگلیسی را گفتم.

Sunday is my only exception exception.

یکشنبه تنها استثناء من است.

So here you're just using it in a different way, a shorter way, but they mean the exact

بنابراین در اینجا شما فقط از آن به روشی متفاوت، به روشی کوتاه تر استفاده می کنید، اما آنها دقیقاً به

same thing.

همان معنی هستند. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

The ban.

ممنوعیت.

So here they're using it as our noun.

بنابراین در اینجا آنها از آن به عنوان اسم ما استفاده می کنند.

Noun.

اسم.

The ban is not legally enforceable, so you can't enforce it.

این ممنوعیت از نظر قانونی قابل اجرا نیست، بنابراین شما نمی توانید آن را اجرا کنید.

Make someone follow that legally, but may become so in the future.

کسی را وادار کنید که از نظر قانونی آن را دنبال کند، اما ممکن است در آینده چنین شود.

So become so means it may become legally enforceable, but right now it's not.

بنابراین تبدیل شدن به این معنی است که ممکن است از نظر قانونی قابل اجرا باشد، اما در حال حاضر اینطور نیست.

Let's continue, even though mobile phones are almost intertwined with our lives.

بیایید ادامه دهیم، حتی اگر تلفن های همراه تقریباً با زندگی ما عجین شده اند.

Let's take a look here at intertwined.

بیایید نگاهی به درهم تنیده بیندازیم.

Intertwined means that something is closely connected and difficult to separate.

در هم تنیده به این معنی است که چیزی نزدیک به هم مرتبط است و جدا کردن آن دشوار است.

We do have more of a literal definition of this.

ما بیشتر از این تعریف تحت اللفظی داریم .

You probably have a drawer in your house where there are just lots of random chords.

احتمالاً یک کشو در خانه خود دارید که در آن تعداد زیادی آکورد تصادفی وجود دارد.

So if this white chord is difficult to separate from this black chord, you can say they're

بنابراین اگر جدا کردن این آکورد سفید از این وتر سیاه دشوار است، می توان گفت که آنها

intertwined, they're connected and difficult to separate.

در هم تنیده هستند، به هم متصل هستند و جدا کردن آنها دشوار است.

Right now they're not intertwined, but then if I mix them all together, they can become

در حال حاضر آنها در هم تنیده نیستند، اما اگر همه آنها را با هم مخلوط کنم، می توانند

intertwined.

در هم تنیده شوند.

So this is more of a literal meaning, and we do use it especially.

بنابراین این بیشتر یک معنای تحت اللفظی است، و ما به طور خاص از آن استفاده می کنیم.

In this situation, which does seem to happen to me, but we also have more of a figurative

در این شرایط، که به نظر می رسد برای من اتفاق می افتد، اما ما بیشتر معنای مجازی داریم

meaning, you might say our lives are intertwined.

، ممکن است بگویید زندگی ما به هم گره خورده است.

So maybe this is you and your best friend, or you and your significant other, or you

بنابراین شاید این شما و بهترین دوستتان، یا شما و دیگری مهمتان، یا

and a colleague even and.

حتی شما و یکی از همکارانتان باشید.

You are so close together, you have all of these areas that you share, and it's difficult

شما خیلی به هم نزدیک هستید، همه این زمینه ها را دارید که به اشتراک می گذارید، و

to separate your life from your best friend's life because they're so intertwined.

جدا کردن زندگی خود از زندگی بهترین دوستتان دشوار است، زیرا آنها بسیار در هم تنیده هستند.

So we do use this a lot with very close relationships as well.

بنابراین ما از این موضوع با روابط بسیار نزدیک نیز استفاده می کنیم .

Our lives are intertwined even though mobile phones are almost intertwined with our lives.

زندگی ما به هم گره خورده است حتی اگر تلفن های همراه تقریباً با زندگی ما در هم آمیخته باشند.

So.

بنابراین.

Closely connected.

نزدیک متصل است.

They're difficult to separate.

جدا شدنشون سخته

Could you imagine separating your daytoday life from your mobile?

آیا می توانید تصور کنید که زندگی روزمره خود را از تلفن همراه خود جدا کنید؟

Will that be difficult because it's so intertwined?

آیا به دلیل درهم تنیده بودن آن دشوار خواهد بود؟

They do not belong in the classroom.

آنها به کلاس درس تعلق ندارند.

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

Do you agree with this statement?

آیا شما با این شرایط موافق هستید؟

Share your opinion?

نظر خود را به اشتراک بگذارید؟

Do you agree that mobile phones don't belong in the classroom?

آیا موافقید که تلفن همراه در کلاس درس نیست؟

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

Yes, I agree.

بله موافقم. وزیر آموزش و پرورش گفت:

No I don't agree and you can share the reason why, said the education minister.

نه من موافق نیستم و شما می توانید دلیل آن را بیان کنید .

Students must be able to concentrate there, there, being in the classroom.

دانش آموزان باید بتوانند در آنجا، آنجا، در کلاس درس تمرکز کنند.

When you see there, you always have to look back at the last location, because in this

وقتی آنجا را می‌بینید، همیشه باید به آخرین مکان به عقب نگاه کنید، زیرا در این

case there represents a location over there and the last location is the classroom.

مورد نشان‌دهنده یک مکان در آنجا است و آخرین مکان کلاس درس است.

Students must be able to concentrate there in the classroom and be given every opportunity

دانش آموزان باید بتوانند در کلاس درس تمرکز کنند و هر فرصتی

to learn well.

برای یادگیری خوب به آنها داده شود.

I see a lot of mistakes with this sentence structure and it is pretty basic, I'll be

من اشتباهات زیادی با این ساختار جمله می بینم و بسیار ابتدایی است،

honest, but I still see a lot of mistakes with it.

صادقانه بگویم، اما هنوز هم اشتباهات زیادی در آن می بینم.

The sentence structure is.

ساختار جمله است.

To be able to do something.

برای اینکه بتوان کاری انجام داد.

So here you have your verb to be.

بنابراین در اینجا شما باید فعل خود را داشته باشید.

You can conjugate your verb according to the subject and the time reference.

شما می توانید فعل خود را با توجه به موضوع و مرجع زمانی به هم متصل کنید.

Able does not change.

قادر تغییر نمی کند.

It's always able.

همیشه قادر است.

And then you have your infinitive.

و سپس شما مصدر خود را دارید.

So you could say we weren't able to locate the file.

بنابراین می توانید بگویید که ما نتوانستیم فایل را پیدا کنیم .

We weren't because this is my verb to be, which is conjugated with my subject and the

ما به این دلیل نبودیم که این فعل من است که با فاعل من و

time reference, which is the past simple, and I turned it into the negative as well.

مرجع زمانی که گذشته ساده است جمع می شود و من آن را به منفی نیز تبدیل کردم.

We were not able to locate the file.

ما نتوانستیم فایل را پیدا کنیم.

Now I am able to come to the party.

اکنون می توانم به مهمانی بیایم.

I'm able to so my subject, my verb able doesn't change.

من قادر هستم بنابراین موضوع من، فعل من قادر به تغییر نیست.

And then the infinitive.

و سپس مصدر.

Very common, very basic sentence structure here.

ساختار جمله بسیار رایج و بسیار ابتدایی در اینجا.

But I still see mistakes with this.

اما من هنوز اشتباهاتی در این مورد می بینم.

So take some time and practice this.

پس کمی وقت بگذارید و این را تمرین کنید.

Students must be able to concentrate.

دانش آموزان باید توانایی تمرکز داشته باشند.

Now must is a modal verb, so notice after a modal verb we don't use the infinitive.

Now must یک فعل معین است، بنابراین توجه کنید که بعد از یک فعل مدال از مصدر استفاده نمی کنیم.

You have modal verb plus your base verb, which is just the.

شما فعل مدال به اضافه فعل پایه خود دارید، که فقط همان است.

The verb without to students must be able to concentrate there and be given every opportunity

فعل بدون به دانش آموزان باید بتواند در آنجا تمرکز کند و هر فرصتی

to learn well.

برای یادگیری خوب به او داده شود.

We know from scientific research that mobile phones disrupt this.

ما از تحقیقات علمی می دانیم که تلفن های همراه این امر را مختل می کنند.

And then we already learned disrupt.

و سپس ما قبلاً یاد گرفتیم که اختلال ایجاد شود.

Here.

اینجا.

Disrupt is being used as a verb.

Disrupt به عنوان فعل استفاده می شود.

They disrupt this.

اینها را مختل می کنند.

This is their ability to concentrate and learn well.

این توانایی آنها برای تمرکز و یادگیری خوب است.

Previously we looked at.

قبلا نگاه کردیم

Disrupt as a verb as well, but it was in the ING form because it followed A preposition.

Disrupt نیز به عنوان یک فعل، اما به شکل ING بود زیرا از حرف اضافه A پیروی می کرد.

From is a preposition after prepositions.

From یک حرف اضافه بعد از حرف اضافه است.

You have your gerund verb with ING, and here we simply have it as our present simple conjugated

شما فعل جین خود را با ING دارید، و در اینجا ما به سادگی آن را به عنوان ساده کنونی خود

with mobile phones, which is our subject.

با تلفن های همراه، که موضوع ما است، داریم.

They they disrupt this, they disrupt this.

اینها را مختل می کنند، این را به هم می ریزند.

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟

Do you enjoy learning English with the news?

آیا از یادگیری زبان انگلیسی با اخبار لذت می برید؟

If you do, then I want to tell you about the Finally Fluent Academy.

اگر این کار را می کنید، پس می خواهم در مورد آکادمی در نهایت روان به شما بگویم.

This is my premium training program where we study native English speakers on TV, movies,

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن افراد انگلیسی بومی را در تلویزیون، فیلم‌ها،

YouTube and the news so you can improve your listening skills of fast English.

یوتیوب و اخبار مطالعه می‌کنیم تا بتوانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود ببخشید.

Learn advanced grammar easily and add natural expressions to your speech to sound like a

گرامر پیشرفته را به راحتی بیاموزید و عبارات طبیعی را به گفتار خود اضافه کنید تا شبیه یک

native speaker, and you'll have me as your personal coach, so you can look in the description

زبان مادری به نظر برسد، و من را به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت ، بنابراین می توانید

For more information on how to join.

برای اطلاعات بیشتر در مورد نحوه پیوستن به توضیحات، نگاه کنید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

Various studies have found limiting children's screen time is linked to improved cognition

مطالعات مختلف نشان داده است که محدود کردن زمان تماشای صفحه نمایش کودکان با بهبود شناخت

and concentration.

و تمرکز مرتبط است.

OK, so limiting children's screen time this is.

خوب، پس محدود کردن زمان تماشای صفحه نمایش کودکان این است.

The action, and this is linked to, is linked to.

عمل، و این به آن مرتبط است، به آن مرتبط است .

You can think of this is linked to to show connection.

شما می توانید فکر کنید که برای نشان دادن ارتباط به این پیوند داده شده است .

So we have one thing limiting children's screen time, and then we have another thing, improved

بنابراین ما یک چیز داریم که زمان تماشای صفحه نمایش کودکان را محدود می کند ، و سپس چیز دیگری داریم، بهبود

cognition and concentration.

شناخت و تمرکز.

If something is linked to something, it means they're connected because this is a link.

اگر چیزی به چیزی مرتبط است، به این معنی است که آنها متصل هستند زیرا این یک پیوند است.

You can think of a chain link in a fence.

می توانید به یک حلقه زنجیر در یک حصار فکر کنید.

They're connected, so that's to be linked to, so their verb.

آنها به هم متصل هستند، بنابراین باید به آن پیوند داده شود، بنابراین فعل آنها.

Here our expression is to be linked to, to be linked to.

در اینجا بیان ما این است که به آن پیوند داده شود، به آن پیوند داده شود.

Now, we generally use this expression when you want to show.

در حال حاضر، ما به طور کلی از این عبارت زمانی که شما می خواهید نشان دهید استفاده می کنیم.

That one thing has an effect on another thing, so there's a cause and effect relationship.

این یک چیز روی چیز دیگر تأثیر دارد، بنابراین یک رابطه علت و معلولی وجود دارد.

So again, our one thing exercising our next thing.

بنابراین دوباره، یک چیز ما ورزش چیز بعدی ما است .

Reduced heart attacks.

کاهش حملات قلبی.

And I want to show there's a cause and effect relationship.

و من می خواهم نشان دهم که رابطه علت و معلولی وجود دارد .

Exercising causes the effect of reduced heart attacks.

ورزش باعث کاهش حملات قلبی می شود.

Exercising has been linked to reduced heart attacks.

ورزش با کاهش حملات قلبی مرتبط است .

So here's the expression to be linked to.

بنابراین در اینجا عبارتی است که باید به آن پیوند داده شود.

So my verb is in the present perfect.

پس فعل من در حال کامل است.

And then I have my infinitive to be linked to.

و سپس من مصدر خود را دارم که باید به آن پیوند داده شود. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

Other tech, including tablets and smartwatches are also included in the ban.

سایر فناوری‌ها از جمله تبلت‌ها و ساعت‌های هوشمند نیز در این ممنوعیت گنجانده شده‌اند.

The government said it would be up to individual schools to agree.

دولت گفت که این به تک تک مدارس بستگی دارد که موافقت کنند.

The exact rules with teachers, parents and pupils.

قوانین دقیق با معلمان، والدین و دانش آموزان.

This sounds a little weird to me because we don't use agree and then directly whatever.

این برای من کمی عجیب به نظر می رسد زیرا ما از موافقت و سپس مستقیماً از هر چیزی استفاده نمی کنیم.

You're agreeing to notice because you agree to something.

شما موافقت می کنید که متوجه شوید زیرا با چیزی موافق هستید.

So I think it's just there is missing a preposition here individual schools to agree to.

بنابراین من فکر می‌کنم که اینجا فقط یک حرف اضافه برای موافقت مدارس وجود ندارد.

The exact rules.

قوانین دقیق

Because you agreed to something, you don't just agree something.

چون شما با چیزی موافقت کردید، فقط با چیزی موافق نیستید.

I agreed.

من موافقت کردم.

Stay late.

دیر بمان.

This sounds weird.

این عجیب به نظر می رسد.

It does not sound correct.

درست به نظر نمی رسد.

I agreed.

من موافقت کردم.

Stay late.

دیر بمان.

I agreed to stay late.

قبول کردم تا دیر وقت بمانم.

Now it sounds great.

حالا صداش عالیه

This means you accepted, your boss said.

رئیست گفت این یعنی قبول کردی.

Can you stay late?

میشه تا دیر وقت بمونی؟

And you said yes, I can stay late.

و تو گفتی بله، می توانم تا دیر وقت بمانم.

I agreed to stay late.

قبول کردم تا دیر وقت بمانم.

So that's why we need this preposition here to agree to the exact rules with teachers.

بنابراین به همین دلیل است که ما در اینجا به این حرف اضافه نیاز داریم تا با قوانین دقیق با معلمان موافقت کنیم.

Now notice the government said it would be.

حالا توجه کنید که دولت گفته است.

Up to to be up to and then we have a someone or a something.

تا بتوانیم و سپس یک نفر یا چیزی داریم.

The individual schools, while it represents the teachers and the administrators at the

تک تک مدارس، در حالی که نماینده معلمان و مدیران در

school.

مدرسه است.

So technically it is a someone.

بنابراین از نظر فنی یک کسی است.

When something is up to someone, it means they have the ability to make the decision.

وقتی چیزی به کسی بستگی دارد، به این معنی است که او توانایی تصمیم گیری را دارد.

It's their decision to make.

این تصمیم آنهاست

So a friend could say, do you want to?

بنابراین یک دوست می تواند بگوید، آیا می خواهید؟

Have pizza or pasta tonight and then you can say it's up to you.

امشب پیتزا یا پاستا بخورید و بعد می توانید بگویید بستگی به خودتان دارد.

It's up to you.

این به شما بستگی دارد.

You're saying you decide it's your responsibility.

شما می گویید که تصمیم می گیرید این مسئولیت شماست.

I'm giving you responsibility to make the decision.

من مسئولیت تصمیم گیری را به شما می دهم.

It's up to you.

این به شما بستگی دارد.

You can decide if we're having pizza or pasta.

شما می توانید تصمیم بگیرید که پیتزا می خوریم یا پاستا.

It's up to you.

این به شما بستگی دارد.

So the government said it would be up to the individual schools to agree to the exact rules

بنابراین دولت گفت که این به تک تک مدارس بستگی دارد که

with teachers, parents and pupils.

با معلمان، والدین و دانش آموزان با قوانین دقیق موافقت کنند.

So the schools have to decide on the rules, including whether they wanted to completely

بنابراین مدارس باید در مورد قوانین تصمیم بگیرند، از جمله اینکه آیا می‌خواهند

ban devices from schools Okay So schools have the flexibility to decide.

دستگاه‌ها را به طور کامل از مدارس ممنوع کنند، بسیار خوب، بنابراین مدارس انعطاف‌پذیری لازم برای تصمیم‌گیری را دارند.

The announcement follows a similar decision by Finland last week.

این اعلامیه پس از تصمیم مشابه فنلاند در هفته گذشته صورت گرفت.

Is something follows something, it means it comes next.

آیا چیزی به دنبال چیزی می آید، به این معنی است که بعد از آن می آید.

Just like if this is Sally and this is Larry, you could say Larry is following Sally, he's

درست مثل اینکه اگر این سالی باشد و این لری باشد، می توانید بگویید لری سالی را دنبال می کند، او می

coming next.

آید بعدی.

So something follows something, it comes next.

بنابراین چیزی به دنبال چیزی می آید، بعد می آید.

I'll write that for you.

من آن را برای شما می نویسم.

So this means that Finland announced before the Netherlands announced because.

بنابراین این بدان معناست که فنلاند قبل از اعلام هلند اعلام کرد زیرا.

The announcement by the Netherlands followed Finland's announcement.

اعلامیه هلند پس از اعلام فنلاند صورت گرفت.

So first Finland announced and then the Netherlands announced the ban.

بنابراین ابتدا فنلاند و سپس هلند این ممنوعیت را اعلام کردند.

Other countries, including England and France, have also proposed banning.

کشورهای دیگر، از جمله انگلیس و فرانسه نیز پیشنهاد ممنوعیت داده اند.

When you propose something, it means you suggest it.

وقتی چیزی را پیشنهاد می کنید، به این معنی است که آن را پیشنهاد می کنید .

So they haven't decided they're considering it.

بنابراین آنها تصمیم نگرفته اند که آن را در نظر بگیرند .

So when you propose something, you suggest it for consideration, to suggest something,

بنابراین وقتی چیزی را پیشنهاد می کنید، آن را برای بررسی، پیشنهاد چیزی،

something for decision or consideration.

چیزی برای تصمیم گیری یا بررسی پیشنهاد می کنید.

They have also proposed banning mobile phones to improve learning so proposed.

آنها همچنین پیشنهاد ممنوعیت تلفن های همراه را برای بهبود یادگیری ارائه کرده اند.

You may be more familiar with this.

شاید بیشتر با این موضوع آشنا باشید.

Word from a proposal.

کلمه ای از یک پیشنهاد

When someone proposes to someone, they say Will you marry me?

وقتی کسی از کسی خواستگاری می کند می گوید با من ازدواج می کنی؟

Because you're suggesting marriage.

چون پیشنهاد ازدواج میدهی

But it's the other person who gets to consider your proposal and then decide.

اما این شخص دیگری است که می تواند پیشنهاد شما را بررسی کند و سپس تصمیم بگیرد.

So we use that.

بنابراین ما از آن استفاده می کنیم. با

Will you marry me?

من ازدواج می کنی؟

This is will you marry me?

اینه با من ازدواج میکنی؟

This is the words used when someone proposes the traditional words.

این کلماتی است که وقتی کسی کلمات سنتی را پیشنهاد می کند استفاده می شود .

You can say other things, but this is the traditional way to propose.

شما می توانید چیزهای دیگری بگویید، اما این روش سنتی برای خواستگاری است.

When someone proposes and what are they proposing?

وقتی کسی پیشنهاد می دهد و چه چیزی را پیشنهاد می کند؟

They're proposing marriage.

اونا پیشنهاد ازدواج میدن

You don't need to say that.

شما نیازی به گفتن آن ندارید.

You don't need to say, oh wow, Sally proposed marriage to Tom.

نیازی نیست بگویی، اوه وای، سالی به تام پیشنهاد ازدواج داد.

Well, generally the guy proposes, but why not a girl can propose to.

خب، عموماً آن پسر خواستگاری می کند، اما چرا یک دختر نمی تواند از او خواستگاری کند.

But I'll say it the more traditional way.

اما من آن را به روش سنتی تر می گویم.

Oh, wow.

اوه وای.

Tom proposed to Sally and you proposed to someone.

تام از سالی خواستگاری کرد و تو از کسی خواستگاری کردی.

Did you hear that Tom proposed to Sally?

شنیدی که تام از سالی خواستگاری کرد؟

So you proposed marriage, but you don't need to say that it's implied to someone.

بنابراین شما پیشنهاد ازدواج دادید، اما نیازی نیست که بگویید این به طور ضمنی به کسی گفته می شود.

And how did Tom do that?

و چگونه تام این کار را انجام داد؟

He said.

او گفت.

Sally, I love you.

سالی، دوستت دارم با

Will you marry me?

من ازدواج می کنی؟

And then hopefully he gave her a ring and some flowers and some other special items,

و سپس امیدوارم او یک انگشتر و چند گل و چیزهای خاص دیگر به او داد

and then Sally will say yes or no, or I have to think about it and will consider that proposal,

و سپس سالی بگوید بله یا نه، یا من باید در مورد آن فکر کنم و آن پیشنهاد،

that proposal.

آن پیشنهاد را بررسی کنم.

And that is the end of our lesson.

و این پایان درس ماست.

So what I'll do is I'll go to the top and I will read it from start to finish.

بنابراین کاری که من انجام خواهم داد این است که به بالای صفحه بروم و آن را از ابتدا تا انتها بخوانم.

And this time you can focus on my pronunciation.

و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

Netherlands phone ban announced To stop school disruptions devices including mobile phones

ممنوعیت تلفن در هلند اعلام شد دولت هلند اعلام کرد برای جلوگیری از اختلال در مدارس، دستگاه‌هایی از جمله تلفن‌های همراه برای

are sent to be banned from classrooms to stop them from disrupting learning, the Dutch government

ممنوعیت ورود به کلاس‌های درس فرستاده می‌شوند تا از اختلال در یادگیری جلوگیری کنند

has announced.

.

The initiative is being introduced in collaboration with schools and is to take effect at the

این طرح با همکاری مدارس معرفی شده است و قرار است از

start of next year.

آغاز سال آینده اجرایی شود.

There will be some exceptions, including for students with medical needs or a disability,

استثناهایی وجود خواهد داشت، از جمله برای دانش‌آموزان با نیازهای پزشکی یا معلولیت،

and for classes focused on digital skills.

و کلاس‌های متمرکز بر مهارت‌های دیجیتال.

The ban is not legally enforceable, but may become so in the future.

این ممنوعیت از نظر قانونی قابل اجرا نیست، اما ممکن است در آینده چنین شود. وزیر آموزش و پرورش گفت:

Even though mobile phones are almost intertwined with our lives, they do not belong in the

با وجود اینکه تلفن همراه تقریباً با زندگی ما عجین شده است، اما در

classroom, said the education minister.

کلاس درس نیست.

Students must be able to concentrate there and be given every opportunity to learn well.

دانش آموزان باید بتوانند در آنجا تمرکز کنند و هر فرصتی برای یادگیری خوب به آنها داده شود.

We know from scientific research that mobile phones disrupt this.

ما از تحقیقات علمی می دانیم که تلفن های همراه این امر را مختل می کنند.

Various studies have found limiting children's screen time is linked to improve cognition

مطالعات مختلف نشان داده است که محدود کردن زمان تماشای صفحه نمایش کودکان با بهبود شناخت

and concentration.

و تمرکز مرتبط است.

Other tech, including tablets and smartwatches, are also included in the Dutch ban.

سایر فناوری‌ها از جمله تبلت‌ها و ساعت‌های هوشمند نیز در ممنوعیت هلند گنجانده شده‌اند.

The government said it would be up to individual schools to agree the exact rules with teachers,

دولت گفت که این به تک تک مدارس بستگی دارد که قوانین دقیق را با معلمان،

parents and pupils, including whether they wanted to completely ban devices from schools.

والدین و دانش آموزان به توافق برسانند، از جمله اینکه آیا آنها می خواهند دستگاه ها را به طور کامل از مدارس ممنوع کنند.

The announcement follows a similar decision by Finland last week, other countries including

این اعلامیه به دنبال تصمیم مشابه فنلاند، کشورهای دیگر از جمله

England and France.

انگلیس و فرانسه در هفته گذشته صورت گرفت.

Have also proposed banning mobile phones to improve learning.

همچنین پیشنهاد ممنوعیت تلفن های همراه برای بهبود یادگیری را داده اند. آیا

Did you like this lesson?

این درس را دوست داشتید؟

Well then make sure you subscribe so you're notified every time I post a lesson just like

خوب پس حتما مشترک شوید تا هر بار که من یک درسی را به همین شکل پست می کنم به شما اطلاع داده شود

this.

.

And you can get this free speaking guide where I share 6 tips on how to speak English fluently

و شما می توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید که در آن من 6 نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به زبان انگلیسی روان

and confidently right from my website here.

و با اطمینان از وب سایت من در اینجا به اشتراک می گذارم.

Or look in the description for the link and why don't you get started with your 9th lesson

یا در توضیحات لینک را جستجو کنید و چرا در حال حاضر با درس نهم خود شروع نمی کنید

right now?

؟