ENGLISH VOCABULARY | Taylor Swift as you ENGLISH TEACHER! (FREE PDF)

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer.

من جنیفر هستم

And today, Taylor Swift is.

و امروز، تیلور سویفت است.

Going to be your English teacher, you are going.

قرار است معلم انگلیسی شما شوید، می روید.

To learn advanced vocabulary,  advanced grammar rules,  

برای یادگیری واژگان پیشرفته، قوانین گرامر پیشرفته،

and correct pronunciation  directly from Taylor Swift.

و تلفظ صحیح مستقیماً از تیلور سویفت.

Are you excited?

آیا شما هیجان زده هستید؟ بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

First, we're going to read.

ابتدا می خوانیم.

A news.

Article together and this news  article is about Taylor Swift.

یک خبر

مقاله با هم و این مقاله خبری درباره تیلور سویفت است.

And her upcoming concerts and.

و کنسرت های آینده او و.

How the ticket prices are outrageous.

قیمت بلیط چقدر افتضاحه

You will learn a lot of advanced  vocabulary from this article.

بسیاری از واژگان پیشرفته را از این مقاله خواهید آموخت.

So let's review that together.

پس بیایید آن را با هم مرور کنیم.

Now, first I'll read the headline People  are selling Taylor Swift Toronto tickets  

اکنون، ابتدا عنوانی را می‌خوانم که مردم بلیط‌های تیلور سویفت تورنتو را

for Outrageous prices Days before official sale.

با قیمت‌های هولناک چند روز قبل از فروش رسمی می‌فروشند.

So we're talking about the Taylor Swift.

بنابراین ما در مورد تیلور سویفت صحبت می کنیم.

Swift concert taking place.

کنسرت سوئیفت در حال برگزاری است.

In Toronto, The city of Toronto in  Canada, which is Canada's largest city.

در تورنتو، شهر تورنتو در کانادا، که بزرگترین شهر کانادا است.

And the prices are outrageous.

و قیمت ها سرسام آور است.

So what does this?

پس این چه کار می کند؟

Adjective to tell you about the prices.

صفت به شما در مورد قیمت ها بگویم.

If I say the prices are outrageous.

اگه بگم قیمت ها افتضاحه

Well, it means the prices are.

خوب، یعنی قیمت ها هستند.

Very high.

خیلی بالا

Extremely.

به شدت.

High and it also implies too high.

بالا و همچنین به معنای خیلی زیاد است.

Now the adjective outrageous means shocking.

اکنون صفت ظالمانه به معنای تکان دهنده است.

Shocking in this case because they're too high.

در این مورد تکان دهنده است زیرا آنها بیش از حد بالا هستند.

It can also mean morally unacceptable.

همچنین می تواند به معنای غیرقابل قبول بودن باشد.

So you might be looking at  one of Taylor Swift's outfits.

بنابراین ممکن است به یکی از لباس‌های تیلور سویفت نگاه کنید.

What she's wearing and say, that's outrageous.

چیزی که او پوشیده و می گوید، ظالمانه است.

If you think it's morally unacceptable  

اگر فکر می‌کنید اکنون از نظر اخلاقی غیرقابل قبول است،

now, let's take a look at too high,  because I could say the prices are very.

بیایید نگاهی به قیمت خیلی بالا بیندازیم، زیرا می‌توانم بگویم قیمت‌ها بسیار بالاست. اگر بگویم

High or I could say the  prices are too high if I say.

زیاد است یا می‌توانم بگویم قیمت‌ها خیلی بالاست.

Something that is too high, too plus adjective.

چیزی که خیلی زیاد است، بیش از حد به اضافه صفت.

It means that you think they should be less.

یعنی فکر می کنید باید کمتر باشند.

Because that's what the this word.

چون این کلمه همینه

Too means, whereas if I just  say oh, the prices are very.

بیش از حد یعنی، در حالی که اگر فقط بگم آه، قیمت‌ها بسیار زیاد است.

It doesn't necessarily mean  I think they should be less.

لزوماً به این معنی نیست که به نظر من باید کمتر باشند.

Perhaps what you're purchasing deserves the high.

شاید چیزی که می‌خرید سزاوار ارزش بالایی باشد.

Price and you're just stating a fact.

قیمت و شما فقط یک واقعیت را بیان می کنید.

The prices are very high, but it's worth it.

قیمت ها بسیار بالاست، اما ارزشش را دارد.

But the prices are too high.

اما قیمت ها خیلی بالاست. به

You think they should be less?

نظر شما باید کمتر باشند؟

Now don't worry about taking notes because  I summarize everything in a free lesson PDF.

اکنون نگران یادداشت برداری نباشید زیرا من همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می کنم.

So you can.

بنابراین شما می توانید. به

Look for the link in the description.

دنبال لینک در توضیحات بگردید.

Now let's continue and find out  about these outrageous prices.

اکنون بیایید ادامه دهیم و درباره این قیمت‌های ظالمانه بدانیم.

So.

How much do you think it will  be for one Taylor Swift ticket?

بنابراین.

فکر می‌کنید برای یک بلیط تیلور سویفت چقدر خواهد بود؟

Let's see if.

ببینیم آیا

You're if you're right, Okay on Thursday.

اگر درست می گویید، پنج شنبه باشه.

Mega Pop * Taylor Swift.

مگا پاپ * تیلور سویفت.

Finally confirmed that she would be bringing  her sold out eras to her to Toronto.

سرانجام تأیید کرد که دوران فروخته‌شده‌اش را به تورنتو می‌آورد.

So sold out.

بنابراین فروخته شد.

This is an adjective to describe her tour.

این یک صفت برای توصیف تور او است.

In this case, it's an adjective  because it comes before the noun.

در این مورد، این یک صفت است، زیرا قبل از اسم آمده است.

The noun is tour.

اسم تور است.

You could say her tickets.

می توانید بگویید بلیط های او.

Sold out in 20 minutes for example.

برای مثال در 20 دقیقه فروخته شد.

So in this case, the verb is  sold out her tickets sold out.

بنابراین در این مورد، فعل به فروش می رسد بلیط هایش تمام شده است.

In 20 minutes.

در 20 دقیقه.

But in this case it's an  adjective now when something.

اما در این مورد، یک صفت در حال حاضر وقتی چیزی است. به

Sells out.

فروش می رسد.

It means all the supply of it is.

یعنی تمام عرضه آن است.

So 100% of the tickets are sold.

بنابراین 100 درصد بلیط ها فروخته شده است.

That's sold out.

که تمام شده است.

100% of tickets are sold.

100 درصد بلیط ها فروخته شده است.

Now this is a very good thing if you're.

در حال حاضر این یک چیز بسیار خوبی است اگر شما هستید.

Running any sort of event conference,  anything that people buy tickets to.

برگزاری هر نوع کنفرانس رویدادی، هر چیزی که مردم برای آن بلیت می‌خرند. آیا می

You want those tickets to be sold out?

خواهید آن بلیط ها فروخته شود؟

This could even be a ticket on an airline.

این حتی می تواند بلیط یک شرکت هواپیمایی باشد.

Oh, all the all the tickets are sold out, so I.

اوه، تمام بلیط ها فروخته شده است، بنابراین من

Can't get on that flight, for example.

نمی توانم مثلاً سوار آن پرواز شوم.

So in that case you can say to be sold out.

بنابراین در آن صورت می توان گفت که فروخته شده است.

So your verb is to be.

پس فعل شما بودن است.

And then sold out is an adjective.

و سپس فروخته شده یک صفت است.

All the tickets are sold out,  are sold out to be sold out.

همه بلیت‌ها فروخته شده، فروخته شده‌اند تا فروخته شوند.

Let's continue so she would.

بیایید ادامه دهیم تا او انجام دهد.

Be bringing her sold out.

او را فروخته شده بیاورید

Heiress tour to Toronto for a record-breaking  six nights at the Rogers Center.

تور وارث به تورنتو برای شش شب رکوردشکنی در مرکز راجرز.

The Rogers Center is the location where she'll be.

مرکز راجرز مکانی است که او در آن خواهد بود. در

Performing in Toronto  

حال اجرا در تورنتو

following months of desperate pleas,  so a plea is please, please, please.

پس از ماه‌ها درخواست‌های ناامیدکننده، بنابراین یک التماس این است لطفاً، لطفاً، لطفاً.

That's a plea and desperate  is when you have a very.

این یک التماس است و ناامیدانه وقتی است که شما خیلی.

Strong emotion of necessity in that please,  please, please, please, please a desperate please  

احساس شدید ضرورت در آن لطفاً، لطفاً، لطفاً، لطفاً، لطفاً لطفاً لطفاً یک خواهش ناامید

from Canadian Swifties.

از سویفتیز کانادا.

So I didn't quite know what this was at first.

بنابراین من در ابتدا نمی دانستم این چیست.

But her name is Taylor Swift,  so I guess the people who are.

اما نام او تیلور سویفت است، بنابراین من حدس می‌زنم افرادی که هستند.

Fans of Taylor Swift are called Swifties.

طرفداران تیلور سویفت سوئیفتی نامیده می شوند.

I like Taylor Swift music, but  I've never heard this expression.

من موسیقی تیلور سویفت را دوست دارم، اما هرگز این عبارت را نشنیده بودم.

I guess I probably wouldn't  consider myself a swifty.

حدس می‌زنم احتمالاً خودم را تندرو نمی‌دانم.

I don't know.

What about?

من نمی دانم.

در مورد چی؟ آیا

You Would you consider yourself a Swifty?

شما خود را یک سوئیفتی می دانید؟ آیا

Are you a die hard Taylor?

شما یک تیلور سخت هستید؟

Swift fan.

فن سوئیفت.

I think this expression is  probably reserved for the.

فکر می‌کنم این عبارت احتمالاً برای

Die hard fans.

هواداران سخت بمیرند

The die hard fans.

طرفداران جان سخت

This might sound negative because it has the.

این ممکن است منفی به نظر برسد زیرا دارای این ویژگی است.

Word die in it, but it it's  not, I guess another way.

کلمه در آن می‌میرد، اما اینطور نیست، حدس می‌زنم به روش دیگری.

Of a more positive way I guess would be a the.

یک راه مثبت تر من حدس می زنم می تواند باشد.

Super fans, the mega fans, so the die hard.

طرفداران فوق العاده، طرفداران مگا، پس سخت بمیرند.

Fans are her best.

طرفداران بهترین او هستند.

Fans, I hope you're a die hard.

طرفداران، امیدوارم که خیلی سخت باشید.

Fan of my channel, are you?

طرفدار کانال من هستی؟

Put that in the comments if you are.

اگر هستید آن را در نظرات قرار دهید.

So you can say Jennifer, I'm a die hard fan.

بنابراین می توانید بگویید جنیفر، من یک طرفدار سرسخت هستم.

Or if you want to use a different.

یا اگر می خواهید از یک متفاوت استفاده کنید.

Adjective.

صفت.

You could also say.

شما همچنین می توانید بگویید.

Huge fan in addition to super or mega so.

طرفداران بزرگ علاوه بر فوق العاده یا مگا تا.

Put that in the comments and of  course I want you to be super mega.

آن را در نظرات قرار دهید و البته می‌خواهم شما فوق‌العاده باشید.

Fans, OK.

طرفداران، باشه بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

Although the official Ticketmaster Verified  sale is still days away, resellers have already.

اگرچه تا فروش رسمی Ticketmaster Verified هنوز چند روز باقی مانده است، فروشندگان قبلاً این کار را انجام داده اند.

Begun to list tickets for outrageous prices?

شروع به لیست کردن بلیط ها برای قیمت های ظالمانه کرده اید؟

So now you know that this this.

بنابراین اکنون می دانید که این این است.

Outrageous.

ظالمانه.

When I hear this all it's outrageous.

وقتی همه اینها را می شنوم ظالمانه است.

I have a sense of.

من حس دارم

I'm a little bit angry about it because it's.

من از این بابت کمی عصبانی هستم زیرا اینطور است.

Too much.

It's too much compared to what you get in return.

خیلی زیاد.

در مقایسه با چیزی که در ازای آن دریافت می کنید بسیار زیاد است.

So when you say it, you do have.

بنابراین وقتی آن را می گویید، دارید.

Like a negative reaction towards it.

مانند واکنش منفی نسبت به آن.

That's outrageous.

این ظالمانه است.

Now you could use this.

حالا شما می توانید از این استفاده کنید.

For someone's decision, maybe your boss asked you  to come in on Saturday, even though it's your.

برای تصمیم کسی، شاید رئیستان از شما خواسته است که شنبه وارد شوید، حتی اگر این تصمیم شما باشد.

Son's birthday.

تولد پسر

And he knows it's your son's birthday to do  some work that isn't even that important.

و او می‌داند که روز تولد پسر شماست که کارهایی را انجام دهد که حتی آنقدرها هم مهم نیستند.

And you can say that's outrageous.

و می توان گفت که این ظالمانه است.

So you are.

بنابراین شما هستند.

Expressing your extreme  dissatisfaction towards his request.

ابراز نارضایتی شدید خود از درخواست او.

Are you enjoying this?

آیا از این کار لذت می برید؟

Lesson If you are, then I want to tell  you about the Finally Fluent Academy.

درسی اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی در نهایت روان به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers on TV,  

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن افراد انگلیسی زبان مادری را در تلویزیون،

movies, YouTube and the news so you can improve.

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم تا بتوانید پیشرفت کنید.

Your listening skills of fast  English and Add all these.

مهارت‌های شنیداری شما در زبان انگلیسی سریع و اضافه کردن همه اینها.

Advanced expressions to your speech.

عبارات پیشرفته برای گفتار شما.

To help you sound fluent and natural.

تا به شما کمک کند روان و طبیعی به نظر برسید.

And you'll have me as your personal coach.

و شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت.

So you can look.

بنابراین می توانید نگاه کنید.

For the link in the description to learn more.

برای لینک در توضیحات برای کسب اطلاعات بیشتر. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

So I put this dialogue here for you.

بنابراین من این دیالوگ را در اینجا برای شما قرار دادم.

And that's outrageous.

و این ظالمانه است.

This is.

How native speakers reply to  someone's news or an event,  

این هست.

نحوه پاسخ گویندگان بومی به اخبار یا رویدادهای یک نفر،

if we think it is very shocking and remember it  has that negativity in it, that's outrageous.

اگر فکر کنیم خیلی تکان دهنده است و به یاد داشته باشیم آن منفی بودن را در خود دارد، ظالمانه است.

So have.

بنابراین باید.

Begun to list tickets if they list tickets.

شروع به لیست کردن بلیط ها در صورت لیست کردن بلیط ها کرد. به

It simply means they make them available for  purchase so to list tickets for outrageous prices.

سادگی به این معنی است که آنها آنها را برای خرید در دسترس قرار می دهند تا بلیت ها را با قیمت های ظالمانه فهرست کنند.

Some of which even exceed  people's rent for one month.

برخی از آنها حتی از اجاره یک ماهه افراد بیشتر است.

OK, so if it exceeds?

خوب، پس اگر بیش از آن باشد؟

It means it's more than.

یعنی بیشتر از

So how much do you think  people pay for rent in Toronto?

بنابراین فکر می‌کنید مردم در تورنتو چقدر برای اجاره پرداخت می‌کنند؟

And if it exceeds.

و اگر بیش از آن باشد. به

That How much do you think  that Taylor Swift ticket is?

نظر شما بلیط تیلور سویفت چقدر است؟

Any idea now how much these outrageous prices are?

حالا نمی‌دانید این قیمت‌های سرسام‌آور چقدر است؟

Put it in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

If you have a guest.

اگر مهمان دارید.

OK, a reseller here.

خوب، یک فروشنده اینجاست.

But it's a person who sells something  again, so you could be a reseller if you.

اما این شخصی است که دوباره چیزی را می‌فروشد ، بنابراین اگر بخواهید می‌توانید فروشنده باشید.

This is a.

Buy a product on Amazon, let's say or Aliexpress.

این یک است.

یک محصول را در آمازون بخرید، فرض کنید یا Aliexpress.

And then you sell it on a different site.

و سپس آن را در سایت دیگری می فروشید.

That's what a lot of.

این چیزی است که بسیاری از.

People do to make money.

مردم برای به دست آوردن پول انجام می دهند.

They're resellers.

اونا فروشنده هستن

They buy.

خرید می کنند.

Something from one place.

چیزی از یک جا

And they instantly sell it in another  place, hopefully to make money in return.

و آن‌ها فوراً آن را در مکانی دیگر می‌فروشند ، امیدواریم در ازای آن پول دربیاورند.

So obviously they want to buy it for.

بنابراین واضح است که آنها می خواهند آن را بخرند.

Less than they sell it for.

کمتر از آن چیزی که می فروشند.

So that's a.

بنابراین این یک است.

Reseller, and that's someone's job or hobby.

فروشنده، و این شغل یا سرگرمی کسی است.

They've begun.

آنها شروع کرده اند.

So the present perfect,  because it's in progress now.

بنابراین زمان حال کامل است، زیرا اکنون در حال انجام است.

It started in the past,  continues until the present.

از گذشته شروع شد، تا زمان حال ادامه دارد.

All right, Exceed.

بسیار خوب، بیش از حد.

Remember, this means more than more than  more than people's rent for one month.

به یاد داشته باشید، این به معنای بیش از بیش از اجاره مردم برای یک ماه است. جای

More than it comes as no surprise  that the majority of these.

تعجب نیست که اکثر این موارد.

Speculative listings now Don't  worry about what's a speculative.

اکنون فهرست‌های گمانه‌زنی نگران نباشید.

Listing.

فهرست کردن.

Well, we'll find out because they provide a.

خوب، ما متوجه خواهیم شد زیرا آنها a.

Definition of it below these speculative.

تعریف آن در زیر این حدس و گمان.

Listings come with a  staggering 4 figure price tag.

فهرست‌ها دارای برچسب قیمت خیره‌کننده 4 رقمی هستند.

OK, so if something comes with a price.

خوب، پس اگر چیزی با قیمت همراه باشد.

That's just another way of  saying what the price of it is.

این فقط راه دیگری برای گفتن قیمت آن است.

Oh, I went on this amazing vacation,  but it came with a steep price tag.

اوه، من به این تعطیلات شگفت‌انگیز رفتم، اما با قیمت گزافی همراه بود.

I just said a steep price tag.

من فقط گفتم قیمت گزاف.

That is another way of  saying a high price tag, so.

این روش دیگری برای بیان یک برچسب قیمت بالا است، بنابراین.

It came with a steep price tag.

با قیمت گزافی عرضه شد.

Now if you don't want to use price tag and you.

حالا اگر نمی خواهید از برچسب قیمت و شما استفاده کنید.

Just want to use price.

فقط می خواهم از قیمت استفاده کنم.

You actually have to change the preposition.

در واقع باید حرف اضافه را تغییر دهید.

You can say it came at a steep  price or cost, so here notice it.

می توانید بگویید با قیمت یا هزینه گزافی عرضه شده است، بنابراین در اینجا به آن توجه کنید.

Came at I'm changing the preposition from with to  at and this is when you just use price or cost.

آمد در حال تغییر حرف اضافه از with به at و این زمانی است که شما فقط از قیمت یا هزینه استفاده می کنید.

If you want to use tag then it's come with.

اگر می خواهید از برچسب استفاده کنید، آن را با آن همراه است.

It came with a steep price.

با قیمت گزافی آمد.

Tag An outrageous price tag.

برچسب یک برچسب قیمت ظالمانه.

A staggering price tag.

یک برچسب قیمت سرسام آور

A staggering 4 figure price tag.

قیمت خیره کننده 4 رقمی.

So now.

بنابراین در حال حاضر.

You know how much the price is, right?

میدونی قیمتش چنده درسته؟

Because it's a four figure price tag.

زیرا قیمت آن چهار رقمی است.

So notice it's for.

بنابراین توجه کنید که برای.

Figure price tag.

برچسب قیمت رقمی

It's not for figures with an  S on figures because this.

این برای ارقام با S روی ارقام نیست زیرا این.

Is functioning as an adjective.

به عنوان صفت عمل می کند.

So you could say there are four figures,  but here it's a four figure price tag.

بنابراین می توانید بگویید چهار رقمی وجود دارد، اما در اینجا یک برچسب قیمت چهار رقمی است.

Now what is a four figure price tag?

حالا برچسب قیمت چهار رقمی چیست؟

Well.

خوب.

You can think of a figure as a  number, so right here if her ticket.

می‌توانید یک رقم را به‌عنوان یک عدد در نظر بگیرید ، بنابراین اگر بلیط او همینجاست.

Sold for $1.00.

به قیمت 1.00 دلار فروخته شد.

That would be a one figure price  tag because there's literally.

این یک برچسب قیمت یک رقمی خواهد بود زیرا به معنای واقعی کلمه وجود دارد.

11 Figure 1 number if it were.

11 اگر چنین بود، عدد 1 را شکل دهید.

$10 that's a 2 figure price tag 3 figure  price tag, 4 figure praise tag OK.

10 دلار که یک برچسب قیمت 2 رقمی است، برچسب قیمت 3 رقمی ، برچسب ستایش 4 رقمی خوب است.

And then this would be a 5 figure praise tag.

و سپس این یک برچسب ستایش 5 رقمی خواهد بود.

Thankfully, it's hard to.

خوشبختانه سخت است.

Read without the comma I find so  thankfully it's not 10,000 dollars,  

بدون ویرگول بخوانید، بنابراین خوشبختانه 10000 دلار نیست،

but because it is 4 figures,  a four figure praise tag.

بلکه به این دلیل که 4 رقم است، یک تگ تمجید چهار رقمی است.

We know that the price.

ما می دانیم که قیمت.

Is about $1000, which is what some people are  paying for one month in Toronto for the rent.

حدود 1000 دلار است، که برخی افراد برای یک ماه در تورنتو برای اجاره پرداخت می کنند.

All right, so that's four  figure, a four figure price tag.

بسیار خوب، پس این چهار رقمی است، یک برچسب قیمت چهار رقمی.

Staggering.

سرسام آور.

This is similar to outrageous.

این شبیه ظالمانه است.

It means shocking.

یعنی تکان دهنده

A staggering 4 figure price tag.

قیمت خیره کننده 4 رقمی.

Shocking or surprising?

تکان دهنده یا تعجب آور؟

So are you shocked by this  price for one ticket, 1 ticket?

بنابراین از این قیمت برای یک بلیط، 1 بلیط شوکه شده اید؟

So if you want to take your girlfriend, boyfriend,  husband, wife, friend, me, you can take me to.

بنابراین اگر می‌خواهید دوست دختر، دوست پسر، شوهر، همسر، دوست، من را ببرید، می‌توانید مرا به آنجا ببرید.

Taylor Swift, That will be at least $2000 for you.

تیلور سویفت، این برای شما حداقل 2000 دلار خواهد بود.

Come with a staggering 4 figure price tag.

با قیمت خیره کننده 4 رقمی همراه باشید.

Just to sit up in the nosebleeds in an arena,  

فقط برای نشستن در هنگام خونریزی از بینی در یک میدان،

the Nosebleed section is the highest  section, so they're the worst seats.

قسمت Nosebleed بالاترین بخش است، بنابراین آنها بدترین صندلی ها هستند.

And we refer.

و اشاره می کنیم.

To that section commonly as the nosebleeds.

به آن بخش معمولا به عنوان خونریزی بینی.

That's.

یعنی.

Not the official name of it.

نام رسمی آن نیست.

That isn't the name that Ticketmaster,  the website selling the tickets.

این نام Ticketmaster نیست، وب‌سایتی که بلیت‌ها را می‌فروشد.

They wouldn't use that because it.

آنها از آن استفاده نمی کنند زیرا آن را.

Doesn't sound good, but that's  just the common name for it, so.

خوب به نظر نمی رسد، اما این فقط نام رایج آن است، بنابراین.

Someone might ask you, oh, where are you sitting?

ممکن است یکی از شما بپرسد، اوه، کجا نشسته اید؟

And you say, oh, I'm in the nosebleeds  and that's not a good place to sit.

و شما می گویید، اوه، من در خون دماغ هستم و اینجا جای خوبی برای نشستن نیست.

It's the worst seats.

این بدترین صندلی است.

They're the.

Highest up.

آنها هستند.

بالاترین.

And if they're the highest up, it means  you're the farthest away from the stage.

و اگر آنها بالاترین سطح هستند، به این معنی است که شما از صحنه دورترین فاصله را دارید.

Okay.

باشه.

So I'll write that for you.

بنابراین من آن را برای شما می نویسم.

Let's continue the US leg of the tour leg.

بیایید قسمت آمریکا را از تور ادامه دهیم.

Of the tour.

In this case, leg simply  means section or part, so.

از تور.

در این مورد، ساق به سادگی به معنای بخش یا قسمت است، بنابراین.

When the tour was in the US, that's  one leg of the tour, so she has her.

وقتی تور در ایالات متحده بود، این یک مرحله از تور است، بنابراین او او را دارد.

Entire tour where she's going  to many different locations,  

کل تور جایی که او به مکان‌های مختلف می‌رود،

so when she's in Europe  that would be 1 leg of the.

بنابراین وقتی او در اروپا است، این یک مرحله است.

Tour one part of the.

یک قسمت از.

Tour and then if she goes to.

تور و سپس اگر او به.

Africa.

That would be another leg  of the tour, so it would.

آفریقا

این یک مرحله دیگر از تور خواهد بود، بنابراین همینطور خواهد بود.

Be the African leg the.

پای آفریقایی باشید.

European leg.

پای اروپایی

The American leg, for example, the US leg.

پای آمریکایی، به عنوان مثال، پای ایالات متحده.

Of the tour was met with unprecedented demand.

از تور با تقاضای بی سابقه ای مواجه شد.

If something is unprecedented, it means  it hasn't been experienced before.

اگر چیزی بی سابقه باشد، به این معنی است که قبلاً تجربه نشده است.

Excuse me.

ببخشید.

So it suggests that there.

بنابراین نشان می دهد که وجود دارد.

Has been more demand than experienced before so.

تقاضا بیشتر از تجربه قبلی بوده است.

Obviously an extremely high level of  demand and even crashed Ticketmasters  

واضح است که سطح بسیار بالایی از تقاضا و حتی

website immediately after  the first batch of tickets.

وب سایت Ticketmasters بلافاصله پس از اولین دسته از بلیط ها از کار افتاده است.

Went live in November 2022 Okay.

در نوامبر 2022 پخش شد بسیار خوب.

I'm sure you know the verb.

من مطمئنم که شما فعل را می دانید.

Crash to crash a website because we've all.

خرابی برای خراب کردن یک وب سایت زیرا همه ما این کار را کرده ایم.

Experienced this.

این را تجربه کرد.

When a website crashes, it means it  stops functioning because of a problem.

وقتی یک وب‌سایت خراب می‌شود، به این معنی است که به دلیل مشکلی کار نمی‌کند.

If your computer crashes, your  computer stops functioning,  

اگر رایانه‌تان خراب شود، رایانه‌تان از کار می‌افتد،

and that's a sign that there's  some sort of a problem.

و این نشانه‌ای است که نوعی مشکل وجود دارد.

So a website could crash but  your device such as your.

بنابراین ممکن است یک وب‌سایت از کار بیفتد، اما دستگاه شما مانند شما.

Computer, Laptop, iPad, Phone could also crash.

رایانه، لپ‌تاپ، آی‌پد، تلفن نیز ممکن است از کار بیفتد.

So an example you could say my  computer crashed and now I have to.

برای مثال می‌توانید بگویید رایانه من خراب شده است و اکنون مجبورم.

Start the report from.

شروع گزارش از.

When you start something from  scratch, you start it from the.

وقتی چیزی را از ابتدا شروع می کنید، آن را از ابتدا شروع می کنید.

Very.

Beginning because if your computer crashes,  everything freezes or your computer restarts.

خیلی

شروع به این دلیل است که اگر رایانه‌تان خراب شود، همه چیز ثابت می‌شود یا رایانه‌تان دوباره راه‌اندازی می‌شود.

And then it won't save the document you  were working on most of the time all.

و سپس سندی را که بیشتر اوقات روی آن کار می‌کردید ذخیره نمی‌کند.

Right, according to Ticketmaster,  a speculative listing.

درست است، به گفته Ticketmaster، یک فهرست گمانه‌زنی.

Now we know this definition of speculative listing  is when unofficial sellers list tickets for sale.

اکنون می‌دانیم که این تعریف از فهرست‌بندی سوداگرانه زمانی است که فروشندگان غیررسمی بلیت‌هایی را برای فروش فهرست می‌کنند.

Even though they do not  actually have those tickets.

حتی اگر آنها واقعاً آن بلیت ها را ندارند.

So remember I taught you what a reseller.

پس به یاد داشته باشید که من به شما یاد دادم که چه فروشنده ای.

Well, in this case, they're selling the.

خوب، در این مورد، آنها در حال فروش هستند.

Product before they've even purchased the product.

محصول را قبل از اینکه آنها حتی محصول را خریداری کنند.

So they don't actually have the product yet.

بنابراین آنها در واقع هنوز محصول را ندارند.

That they're selling to someone else.

که دارند به دیگری می فروشند.

So could you imagine paying for figures for?

بنابراین آیا می توانید تصور کنید که برای ارقام پول پرداخت کنید؟

A ticket that doesn't  technically exist because the.

بلیطی که از نظر فنی وجود ندارد زیرا

Person selling it doesn't  actually have the ticket yet.

شخصی که آن را می‌فروشد، هنوز بلیط را ندارد.

Ooh, that's a little risky, I would say.

اوه، من می گویم که کمی خطرناک است.

They are betting or speculating.

آنها در حال شرط بندی یا حدس و گمان هستند.

They This is the resellers.

آنها این فروشندگان هستند.

The resellers who are.

فروشندگانی که هستند.

Selling the tickets that they don't  actually have yet, so they the resellers.

بلیت‌هایی را می‌فروشند که در واقع هنوز ندارند، بنابراین آنها فروشندگان هستند.

Are betting or speculating,  so this is where the word.

شرط بندی یا حدس و گمان می کنند، بنابراین حرف اینجاست.

Comes from.

می آید از.

The speculative listing is because they're.

فهرست گمانه زنی به این دلیل است که آنها هستند.

Betting that they will be able to get the tickets.

شرط بندی که آنها می توانند بلیط ها را دریافت کنند.

They're speculating and then resell them to fans.

آنها در حال حدس و گمان هستند و سپس آنها را دوباره به طرفداران می فروشند.

So resell.

پس فروش مجدد

Sell again.

دوباره بفروش. وب‌سایت Ticketmasters می‌خواند که

Remember sell again to fans,  Ticketmasters website reads.

دوباره به طرفداران بفروشید .

I did not know this was a.

من نمی دانستم این یک است.

I don't buy a lot of concert tickets.

من زیاد بلیط کنسرت نمی خرم.

What about you?

تو چطور؟

Have you?

دارید؟

Heard about this?

Where someone does this speculative.

در این مورد شنیده اید؟

جایی که کسی این حدس و گمان را انجام می دهد.

Listing where they sell a.

لیست جایی که آنها می فروشند.

Ticket that they don't actually own yet?

بلیتی که هنوز مالک آن نیستند؟ به

Seems a little risky to me.

نظر من کمی خطرناک است

What about you?

تو چطور؟

All right.

خیلی خوب.

Tickets on StubHub are currently  priced at a minimum of.

بلیط‌های StubHub در حال حاضر حداقل قیمت دارند.

$1800 so here you can read this as.

1800 دلار بنابراین در اینجا می توانید این را به عنوان بخوانید.

1800 or 1800?

1800 یا 1800؟

So a.

بنابراین یک.

Minimum of 1800.

حداقل 1800.

So that's almost 2000 obviously.

پس معلومه که تقریبا 2000 هست.

But remember before it just said four  figure, so a four figure goes up to.

اما به یاد داشته باشید که قبلاً فقط چهار رقم گفته شده بود، بنابراین یک چهار رقم به بالا می رود.

9009 nine nine because once you get to the  next, it's now a 5 figure because you'll add.

9009 nine nine زیرا وقتی به بعدی رسیدید ، اکنون به عدد 5 تبدیل می شود زیرا اضافه می کنید.

One digit, right?

یک رقمی، درست است؟

10,000 is five figures but one  thousand 29999 is 4 figures.

10000 پنج رقم است اما هزار 29999 4 رقم است.

So the tickets aren't actually 1000 dollars.

بنابراین بلیط ها در واقع 1000 دلار نیستند.

There are.

وجود دارد.

18 hundred 1008.

1800 1008.

$100 each for seats in the 500 section.

هر کدام 100 دلار برای صندلی در بخش 500.

This is the Nosebleed section, so you're  paying 1800 dollars for the worst.

این بخش Nosebleed است، بنابراین شما برای بدترین آن 1800 دلار می‌پردازید.

Seat in the arena.

صندلی در میدان.

Would you pay that?

آیا آن را پرداخت می کنید؟

Now can you see why this is?

حالا می توانید ببینید چرا اینطور است؟

Outrageous.

ظالمانه.

And remember, there's a little bit of anger in it.

و به یاد داشته باشید، کمی عصبانیت در آن وجود دارد.

That's outrageous.

این ظالمانه است.

Would you agree?

آیا شما موافق هستید؟

With that, if you agree with that.

با آن، اگر شما با آن موافق هستید.

Then put that's.

سپس آن را قرار دهید.

Outrageous in the comments below.

ظالمانه در نظرات زیر

And remember, if you include an emoji which is  useful to show emotion, the emoji has to be some.

و به یاد داشته باشید، اگر شکلک‌هایی را اضافه کنید که برای نشان دادن احساسات مفید است، شکلک باید مقداری باشد.

Sort of angry or type of emoji,  so you can include that with.

نوعی شکلک عصبانی یا نوع، بنابراین می‌توانید آن را در آن قرار دهید.

That's outrageous if you want as well.

اگر شما هم بخواهید این ظالمانه است.

Who knows, maybe you think.

چه کسی می داند، شاید شما فکر می کنید.

This is totally worth it to see  Taylor Swift because you're a Swifty.

این کاملا ارزش دیدن تیلور سویفت را دارد زیرا شما یک سوئیفتی هستید.

You're a die hard Taylor Swift fan.

شما یک طرفدار سرسخت تیلور سویفت هستید.

You're a super fan and you would gladly  pay this money to see Taylor Swift.

شما یک طرفدار فوق العاده هستید و با کمال میل این پول را برای دیدن تیلور سویفت پرداخت می کنید.

That is entirely possible for some people.

این برای برخی افراد کاملاً ممکن است.

And in that case, it wouldn't  be outrageous to them for.

و در آن صورت، برای آنها ظالمانه نخواهد بود.

Each seats for each for seats.

هر صندلی برای هر یک برای صندلی.

In the 500 section.

در بخش 500.

Remember, this is the nosebleeds on  the first night of the tour in Toronto,  

به یاد داشته باشید، این همان خونریزی از بینی در اولین شب تور در تورنتو است،

the majority of 100 section tickets,  So the lower the number, the closer.

بیشتر 100 بلیط بخش، بنابراین هر چه این تعداد کمتر باشد، نزدیکتر است.

You are to the stage, so the 100  section would be perhaps the.

شما روی صحنه هستید، بنابراین بخش 100 شاید همان قسمت باشد.

Closest to the stage.

نزدیکترین به صحنه

Certainly a lot closer than the 500 section.

مطمئناً بسیار نزدیکتر از بخش 500 است.

The majority of 100 section tickets.

اکثر بلیط های 100 بخش.

Are priced between Whoa.

قیمتی بین هوآ دارند.

Whoa, here we go.

اوه، ما می رویم.

This is even more outrageous.

این حتی ظالمانه تر است.

Perhaps $2700 or $2700 to a mind boggling 12,000.

شاید 2700 یا 2700 دلار به 12000 گیج کننده.

Dollars.

دلار.

Wow.

What do you think?

وای.

شما چی فکر میکنید؟

That's outrageous.

این ظالمانه است.

Or I'm a Swifty so I'm going to.

یا من سوئیفتی هستم پس می روم.

Pay 12 $1000 to see Taylor Swift.

برای دیدن تیلور سویفت 12 هزار دلار بپردازید.

You're probably wondering about mind boggling.

احتمالاً در مورد گیج کننده بودن فکر می کنید.

Mind boggling?

ذهن گیج کننده؟

This is an adjective.

این یک صفت است.

It means extremely surprising or  difficult to understand or imagine.

این به معنای بسیار شگفت‌انگیز یا سخت است برای درک یا تصور.

So if I say like that's mind boggling,  it means I'm having a hard time Even  

بنابراین، اگر بگویم این موضوع بسیار گیج‌کننده است، به این معنی است که زمان سختی را سپری می‌کنم حتی

understanding how 1 ticket could  cost $12,000 is mind boggling.

درک اینکه چگونه یک بلیت ممکن است ۱۲،۰۰۰ دلار قیمت داشته باشد، ذهن من را درگیر می‌کند.

So it's similar to outrageous.

بنابراین شبیه به ظالمانه است.

But it also implies that you just you're having  a difficult time even understanding how this.

اما همچنین به این معناست که شما فقط در درک چگونگی این مشکل دارید.

Could be.

می تواند باشد.

So what do you think?

خب چی فکر می کنی؟

That's.

یعنی.

Or you could also say in the comments section.

یا می توانید در بخش نظرات بگویید.

That's mind boggling.

این گیج کننده است.

That's mind boggling.

این گیج کننده است.

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

Or you can say I'd pay that.

یا می توانید بگویید من آن را پرداخت می کنم.

I'd pay that because I'm a Swifty.

من آن را پرداخت می کنم زیرا من یک سوئیفتی هستم.

How did they spell it?

چگونه آن را املا کردند؟

Swifty.

سویفتی

I'd pay that because I'm a  Swifty, so those are your options.

من آن را پرداخت می‌کنم زیرا من یک سوئیفتی هستم، بنابراین این گزینه‌های شما هستند.

I'd pay that because I'm a Swifty.

من آن را پرداخت می کنم زیرا من یک سوئیفتی هستم.

That's mind boggling.

این گیج کننده است.

That's.

یعنی.

Outrageous.

ظالمانه.

Put your choice in the comments.

انتخاب خود را در نظرات بنویسید.

The most expensive tickets currently available  on StubHub are running for $13,214.00 each.

گران‌ترین بلیت‌های موجود در حال حاضر در StubHub هر کدام 13214 دلار هستند.

It just keeps getting more and more  expensive now, so 13,214 dollars.

اکنون گران‌تر و گران‌تر می‌شود، بنابراین 13214 دلار.

Because you see the dollar sign after each.

چون بعد از هر کدام علامت دلار را می بینید.

All right, who's taking me to Taylor Swift?

خوب، چه کسی مرا به تیلور سویفت می برد؟

And I want the 100 section tickets.

و من بلیط های 100 بخش را می خواهم.

I don't want the Nosebleed tickets.

من بلیط Nosebleed را نمی خواهم.

Please.

لطفا.

In general, ticket prices seem to  decline as the tour in Toronto goes on.

به طور کلی، به نظر می رسد با ادامه تور در تورنتو، قیمت بلیط کاهش می یابد.

When something goes on, it means progresses.

وقتی چیزی پیش می رود یعنی پیشرفت می کند.

As the tour progresses, as  it goes on, so I'll write.

همانطور که تور پیشرفت می کند، همانطور که پیش می رود، من خواهم نوشت.

That there for you as the  tour in Toronto goes on, but.

در حالی که تور تورنتو ادامه دارد، اما.

So far there doesn't even seem.

تا اینجا حتی به نظر نمی رسد.

To be any seats available?

برای اینکه هر صندلی در دسترس باشد؟

For less than $1000.

برای کمتر از 1000 دلار.

Now you know why some.

حالا می دانید چرا برخی.

People, some people are saying that's outrageous.

مردم، برخی از مردم می گویند که این ظالمانه است.

Other people, perhaps?

افراد دیگر، شاید؟

Not because.

نه به این دلیل.

They're Swifties.

آنها سوئیفتی هستند.

So now what I'll do?

خب حالا چیکار کنم؟

That's the end of the.

این پایان کار است.

Article So what I'll do now?

مقاله خب الان چیکار کنم؟

I'll read the article from start to.

من مقاله را از ابتدا می خوانم.

Finish and this time you can  focus on my pronunciation.

تمام کنید و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

People are selling Taylor Swift, Toronto.

مردم تیلور سویفت، تورنتو را می فروشند.

Tickets for outrageous prices days  before official sale on Thursday.

بلیت‌های قیمت‌های افتضاح چند روز قبل از فروش رسمی در روز پنجشنبه.

Mega Pop * Taylor Swift finally confirmed that she  

مگا پاپ * تیلور سوئیفت سرانجام تأیید کرد که

would be bringing her sold  out Heiress tour to Toronto.

تور Heiress خود را به فروش رسیده به تورنتو خواهد آورد.

For a record-breaking six nights at  the Rogers Center following months of  

برای شش شب رکوردشکنی در مرکز راجرز پس از ماه‌ها

desperate pleas from Canadian swifties,  although the official Ticketmaster.

درخواست‌های ناامیدانه از سوییفت‌های کانادایی، اگرچه مدیر رسمی بلیط.

Verified sale is still days away.

فروش تایید شده هنوز چند روز باقی مانده است.

Resellers have already begun to list.

فروشندگان در حال حاضر شروع به لیست کردن کرده اند.

Tickets for outrageous prices, some of which  even exceed people's rent for one month.

بلیت‌هایی با قیمت‌های سرسام‌آور، که برخی از آن‌ها حتی از اجاره یک ماهه مردم بیشتر است. جای

It comes as no surprise that the majority of  these speculative listings come with a staggering.

تعجب نیست که اکثر این فهرست‌های گمانه‌زنی با مواردی خیره‌کننده همراه هستند.

4 figure price tag just to  sit up in the nosebleeds.

برچسب قیمت 4 رقمی فقط برای نشستن در خون دماغ.

The US leg of the tour was met with unprecedented  demand and even crashed Ticketmaster's website  

بخش ایالات متحده این تور با تقاضای بی‌سابقه‌ای مواجه شد و حتی وب‌سایت Ticketmaster

immediately after the first batch of  tickets went live in October 2022.

بلافاصله پس از انتشار اولین دسته از بلیت‌ها در اکتبر 2022 از کار افتاد.

According to Ticketmaster, a  speculative listing is when unofficial.

به گفته Ticketmaster، فهرست گمانه‌زنی زمانی غیررسمی است.

Sellers list tickets for sale.

فروشندگان بلیط های فروش را لیست می کنند.

Even though they do not.

حتی اگر این کار را نکنند.

Actually have those tickets  they are betting or speculating.

در واقع آن بلیت‌هایی را داشته باشید که در حال شرط‌بندی یا حدس و گمان هستند.

That they will be able to get  tickets and then resell them to fans.

که آنها بتوانند بلیت‌ها را تهیه کنند و سپس آنها را دوباره به طرفداران بفروشند.

Ticketmasters.

مدیران بلیط. در حال حاضر قیمت

Website reads Tickets on StubHub  are currently priced at a minimum  

بلیط‌های وب‌سایت در StubHub

of $1800 each for scenes in the 500 section.

برای صحنه‌های بخش 500 حداقل 1800 دلار است.

On the first night of the tour in Toronto,  

در شب اول تور در تورنتو،

the majority of 100 section tickets are priced  between $2700 to a mind boggling $12,000.

اکثر بلیط های 100 قسمتی بین 2700 دلار تا 12000 دلار قیمت دارند.

The most expensive tickets currently available  on StubHub are running for $13,214.00 each.

گران‌ترین بلیت‌های موجود در حال حاضر در StubHub هر کدام 13214 دلار هستند.

In general, ticket prices seem to  decline as the tour in Toronto goes on,  

به طور کلی، به نظر می‌رسد با ادامه تور تورنتو، قیمت بلیت کاهش می‌یابد،

but so far there doesn't even seem to be any.

اما تا کنون حتی به نظر نمی‌رسد که وجود داشته باشد.

Seats available for less than $1000.

صندلی ها با قیمت کمتر از 1000 دلار موجود است.

Amazing job with that section.

کار شگفت انگیز با آن بخش.

Now let's say.

حالا بیایید بگوییم.

You do get a ticket to see Taylor Swift.

برای دیدن تیلور سویفت بلیط می گیرید.

One of her most popular songs is Antihero.

یکی از محبوب ترین آهنگ های او ضد قهرمان است.

And now?

و حالا؟ می‌خواهیم

We're going to review the lyrics to the  song and antihero, and you're going to  

متن آهنگ و ضدقهرمان را مرور کنیم، و شما

learn a lot of advanced expressions, advanced  grammatical structures, and correct pronunciation.

عبارات پیشرفته، ساختارهای گرامری پیشرفته و تلفظ صحیح بسیاری را یاد خواهید گرفت.

Let's do that now.

حالا این کار را بکنیم. بیایید

Let's start by.

شروع کنیم.

Reviewing the name of the song  which is Antihero Antihero.

مرور نام آهنگ که ضد قهرمان ضد قهرمان است.

An antihero is someone who does  not have traditional heroic.

ضد قهرمان کسی است که قهرمانی سنتی ندارد.

So notice here heroic, this is an adjective.

بنابراین اینجا قهرمانانه توجه کنید، این یک صفت است.

To describe the.

برای توصیف.

You can also describe a person as heroic.

شما همچنین می توانید یک فرد را قهرمان توصیف کنید.

So you could say firefighters people who?

بنابراین شما می توانید بگویید آتش نشانان مردم که؟ با

Fight fires.

آتش سوزی مبارزه کنید.

Firefighters are very heroic, so we're.

آتش نشان ها بسیار قهرمان هستند، بنابراین ما قهرمان هستیم.

Using it as an adjective, so antihero is someone  who does not have these traditional heroic.

با استفاده از آن به عنوان یک صفت، پس ضدقهرمان کسی است که این قهرمانان سنتی را ندارد.

Qualities like courage, but.

ویژگی هایی مانند شجاعت، اما.

Even though they don't have.

هر چند که ندارند.

Those qualities?

They're.

آن ویژگی ها؟

آنها هستند.

Still admired.

هنوز تحسین شده.

Now you probably hear about antiheroes more in.

اکنون احتمالاً بیشتر در مورد ضدقهرمان ها می شنوید.

Movies, plays books.

فیلم ها، کتاب ها.

In this case song lyrics.

در این مورد متن آهنگ. با

Thinking of movies, the first movie that  came to my mind is the movie Deadpool.

فکر کردن به فیلم، اولین فیلمی که به ذهنم رسید، فیلم Deadpool است.

If you.

اگر شما.

Haven't seen the movie Deadpool.

فیلم ددپول رو ندیدم

Is a classic example of an antihero.

I highly recommend it because it's hilarious.

یک نمونه کلاسیک از یک ضد قهرمان است.

من آن را به شدت توصیه می کنم زیرا خنده دار است.

And this?

و این؟

So now let's continue on  with the rest of the lyrics.

پس حالا بیایید با بقیه اشعار ادامه دهیم.

Now remember, this is a song, so it's not  going to sound the same just reading it.

حالا به یاد داشته باشید، این یک آهنگ است، بنابراین فقط با خواندن آن صدایش یکسان نخواهد بود.

But I am not going to sing this.

اما من قرار نیست این را بخوانم.

For you.

برای شما.

But I have selected some of the most common.

اما من تعدادی از رایج ترین ها را انتخاب کرده ام.

Expressions and idioms that I think you  might not know and will be useful for  

عبارات و اصطلاحاتی که فکر می‌کنم ممکن است ندانید و

you to have in your vocabulary, so  we're just going to focus on these.

داشتن آنها در واژگانتان برای شما مفید خواهد بود، بنابراین ما فقط روی آنها تمرکز می‌کنیم.

Specific expressions that I've highlighted.

عبارات خاصی که برجسته کرده ام.

And after I explain everything, I've  included the link to where you can.

و بعد از اینکه همه چیز را توضیح دادم، پیوند را به جایی که می توانید اضافه کردم.

Listen to the song but.

آهنگ را گوش کن اما

With the lyrics as well.

به همراه متن ترانه.

So you can follow along with the  lyrics so you can click this link.

بنابراین می توانید متن ترانه را دنبال کنید تا بتوانید روی این پیوند کلیک کنید.

After you've watched the.

بعد از تماشای

Lesson OK, so this line is when my depression.

درس خوب است، بنابراین این خط زمانی است که افسردگی من است.

Works the graveyard shift.

شیفت قبرستان کار می کند.

So here what I have highlighted  to work the graveyard shift.

بنابراین در اینجا چیزی است که من برای کار در شیفت قبرستان برجسته کرده ام.

The graveyard shift.

جابجایی قبرستان

This is actually a time period and it's a time.

این در واقع یک دوره زمانی است و یک زمان است.

At work.

در محل کار.

That begins late at night, so usually around  midnight, and ends early in the morning.

اواخر شب شروع می‌شود، بنابراین معمولاً حوالی نیمه‌شب، و در اوایل صبح به پایان می‌رسد.

M and there are many people  who would have to work.

M و افراد زیادی هستند که باید کار کنند.

So you might work from 12:00 midnight to.

The graveyard.

بنابراین شما ممکن است از ساعت 12:00 نیمه شب کار کنید.

قبرستان

Shift such as doctors, nurses.

شیفت مانند پزشکان، پرستاران.

And firefighters, my earlier example,  and of course many others as well.

و آتش نشان ها، نمونه قبلی من، و البته بسیاری دیگر نیز.

What about you?

تو چطور؟ آیا

Have you ever worked the graveyard?

تا به حال قبرستان کار کرده اید؟ به‌عنوان مثالی،

Shift share in the comments  below as an example sentence.

اشتراک‌گذاری را در نظرات زیر تغییر دهید .

You could say.

شما می توانید بگویید.

I'm exhausted from working the graveyard.

من از کار کردن در قبرستان خسته شده ام.

All.

همه.

Week.

هفته

So that's what it means.

پس معنیش همینه

Now she's saying my depression.

الان داره افسردگی من رو میگه

So she's saying her depression starts.

بنابراین او می گوید افسردگی او شروع می شود.

Affecting her around midnight and  it lasts all night into the morning,  

تحت تأثیر قرار دادن او در حوالی نیمه شب و تمام شب تا صبح ادامه دارد،

so that's a very negative thing.

بنابراین این یک چیز بسیار منفی است.

Obviously, you're not going to sleep very well if  

بدیهی است که اگر

your depression works the  grave night shift, right?

افسردگی شما در شیفت شب کار کند، خیلی خوب نمی‌خوابید، درست است؟

So let's go to our next sentence.

پس بریم سراغ جمله بعدی.

She says All of the people.

او می گوید همه مردم.

I've ghosted stand there in the room.

من آنجا در اتاق ایستاده ام.

Now I just want to point out, as we're  going through this song, just remember.

اکنون فقط می‌خواهم به این نکته اشاره کنم، همانطور که در حال بررسی این آهنگ هستیم، فقط به یاد داشته باشید.

Is a song Taylor Swift.

یک آهنگ تیلور سویفت است.

Wrote it.

آن را نوشت.

And the song is kind.

و آهنگ مهربان است.

Of like a.

مانند a.

Dream she had The lyrics don't  really make a lot of sense.

رویایی که او داشت متن ترانه واقعاً معنی ندارد.

In terms of telling a.

از نظر گفتن الف.

It's like if you try to tell.

مثل این است که اگر سعی کنید بگویید.

Someone about your dream, and it  probably wouldn't make a lot of sense.

کسی در مورد رویای شما، و احتمالاً چندان منطقی نخواهد بود.

So just.

بنابراین فقط.

Keep that in mind as we're reviewing the lyrics.

این را در نظر داشته باشید که ما در حال بررسی اشعار هستیم.

All of the people I've ghosted.

تمام افرادی که من شبح دیده ام. آیا

Have you heard this expression to ghost someone?

این عبارت را شنیده اید که کسی را روح می کند؟

I've been ghosted.

من شبح شده ام

I ghosted him.

من او را شبح کردم.

I ghosted her.

من او را شبح کردم.

This is a new expression.

این یک بیان جدید است.

That has only been used.

که فقط استفاده شده است.

Probably for the last five.

احتمالا برای پنج مورد آخر.

To 10 years.

تا 10 سال.

When you go someone, you suddenly  disappear from that person's life,  

وقتی به کسی می روید، ناگهان از زندگی آن شخص ناپدید می شوید،

but you don't tell the person that  you're ending the relationship.

اما به آن شخص نمی گویید که در حال پایان دادن به رابطه هستید.

And the relationship could  be a romantic relationship,  

و این رابطه می تواند یک رابطه عاشقانه باشد،

but it could also be a friendship as well.

اما می تواند یک دوستی نیز باشد.

So let's say you started.

پس فرض کنید شما شروع کردید.

A new friendship with someone and you hung out  three or four times you went to the movies.

یک دوستی جدید با یک نفر و شما سه یا چهار بار که به سینما رفته اید با هم صحبت کرده اید.

You got coffee, you?

قهوه گرفتی؟

Went out for dinner together and then all of a  sudden in that person doesn't talk to you anymore.

با هم برای شام بیرون رفتیم و ناگهان آن شخص دیگر با شما صحبت نمی کند.

You send them another message.

You send them a message.

شما یک پیام دیگر به آنها بفرستید.

شما به آنها پیام دهید.

Hey, do you want to get together this weekend?

هی، میخوای این آخر هفته دور هم جمع بشیم؟

No.

نه.

Hey.

Did you get my last message?

هی.

آیا آخرین پیام من را دریافت کردید؟

No reply.

بی پاسخ.

That person just ghosted you.

آن شخص فقط شما را شبح کرده است.

So I.

بنابراین من.

Wrote the definition here for you, and  let me give you another example sentence.

تعریف را در اینجا برای شما نوشتم، و اجازه دهید جمله مثال دیگری را برای شما بیان کنم.

We went out on three dates,  but then she ghosted me.

ما در سه قرار بیرون رفتیم، اما بعد او مرا شبح کرد.

She just stopped.

او فقط متوقف شد.

Replying to my messages, Stop sending  me messages and she didn't tell me or  

در پاسخ به پیام‌های من، ارسال پیام به من را متوقف کنید و او به من نگفته است یا

explain why the next sentence is  I should not be left to my own.

توضیح نمی‌دهد که چرا جمله بعدی این است: « نباید به خودم رها شوم».

Devices.

دستگاه ها

This is an idiom to leave  someone to their own devices.

این اصطلاحی است برای اینکه فردی را به حال خود رها کنید. به

Notice the plural.

جمع توجه کنید.

It's devices, plural devices.

این دستگاه ها، دستگاه های جمع است.

And this is.

و این است.

To allow someone to make  their own decisions about.

اجازه دادن به کسی که در مورد خودش تصمیم بگیرد.

What to do?

چه باید کرد؟

So by saying I should not be left to my own.

پس با گفتن من نباید به حال خودم رها شوم.

Devices Taylor.

دستگاه های تیلور.

Swift is saying that she should not be allowed  to make her own decisions about what to.

سوئیفت می‌گوید که نباید به او اجازه داده شود درباره اینکه چه چیزی تصمیم بگیرد.

Here's another example sentence.

در اینجا یک جمله مثال دیگر است.

My boss never leaves me to my own.

رئیس من هرگز مرا به حال خودم نمی گذارد.

Devices, So my boss doesn't allow me to make  my own decisions, of course, in this context.

دستگاه‌ها، بنابراین رئیس من به من اجازه نمی‌دهد که در این زمینه تصمیمات خودم را بگیرم.

It's about a workplace.

این در مورد یک محل کار است.

Decisions, right?

تصمیمات، درست است؟

So it's a very.

بنابراین آن را بسیار.

Common expression more so  used in a business context,  

عبارت رایج بیشتر در یک زمینه تجاری استفاده می شود،

but as you can see with Taylor Swift  you can use it in a general context.

اما همانطور که با تیلور سویفت می بینید می توانید از آن در یک زمینه کلی استفاده کنید.

As well.

همچنین.

Let's continue on with our lyrics.

بیایید با اشعار خود ادامه دهیم.

They come with prices and.

آنها با قیمت و.

Vices.

Well, that rhymes prices, vices.

رذایل

خوب، این قافیه قیمت ها، رذایل است.

What does vice?

معاونت چیست؟

Mean Well, a vice is a noun,  and it simply means a bad habit.

Mean خب، یک vice یک اسم است، و به سادگی به معنای یک عادت بد است.

So remember her line?

پس خط او را به خاطر دارید؟

Before is that she?

قبل از آن او است؟

Shouldn't be left to her own devices.

نباید به حال خودش رها شود.

She shouldn't be able to make her own decisions.

او نباید بتواند خودش تصمیم بگیرد.

If she does well, then she has a lot of bad  habits that will influence her decision,  

اگر او خوب عمل کند، عادات بد زیادی دارد که بر تصمیم او تأثیر می‌گذارند،

so that could be a reason  why she shouldn't be left.

بنابراین این می‌تواند دلیلی باشد که چرا نباید او را ترک کند.

To her own devices.

به حال خودش

Now we use this quite a lot.

اکنون ما از این بسیار استفاده می کنیم.

With bad habits.

با عادت های بد

That aren't that bad of habits like chocolate.

اینها عادات بدی مثل شکلات نیستند.

A lot of people will say chocolate is  my main vice in life, which is saying.

بسیاری از مردم می گویند که شکلات رذیله اصلی من در زندگی است، که می گویند.

You know you shouldn't eat so much.

میدونی که نباید اینقدر بخوری

But you do.

اما شما انجام می دهید.

Anyway, it's a bad habit.

به هر حال این یک عادت بد است.

Of yours?

مال شما؟

So you can use this with more.

بنابراین می توانید از این با موارد بیشتری استفاده کنید.

Serious vices.

رذایل جدی

Like drugs and alcohol, but.

مانند مواد مخدر و الکل، اما.

We also use it with.

ما همچنین از آن استفاده می کنیم.

Light vices.

رذایل سبک

Like chocolate or McDonald's or things like that.

مثل شکلات یا مک دونالد یا چیزهایی از این قبیل.

Maybe listening to too much.

شاید گوش دادن بیش از حد.

Taylor Swift is your vice, because you should be.

تیلور سوئیفت نایب شماست، چون باید باشید.

Working and not listening to Taylor.

کار کردن و گوش نکردن به تیلور.

OK, let's continue on.

باشه ادامه بدیم

So remember.

پس یادت باشه

We're skipping quite a lot because  we're just focusing on specific words.

ما بسیار زیاد را نادیده می گیریم زیرا فقط روی کلمات خاصی تمرکز می کنیم.

That I don't think you'll  understand because you got.

که فکر نمی‌کنم متوجه شوید چون متوجه شدید.

Tired of my scheming now?

حالا از نقشه های من خسته شده اید؟

What does it mean to scheme?

برنامه ریزی به چه معناست؟

When you scheme, it's when you make plans.

وقتی برنامه ریزی می کنید، زمانی است که برنامه ریزی می کنید.

But those plans are secret.

اما این برنامه ها مخفی هستند.

And the purpose of those plans?

و هدف از آن طرح ها؟

Is to deceive, others deceive.

فریب دادن است، دیگران فریب می دهند.

Simply means you want them to.

به سادگی به این معنی است که شما آنها را می خواهید.

Believe or do.

باور کن یا انجام بده

Something that isn't true or isn't good for them.

چیزی که درست نیست یا برای آنها خوب نیست.

So it's a negative thing to Scheme.

بنابراین این یک چیز منفی برای Scheme است.

Hmm.

To Scheme.

هوم

به طرح.

How can we trick someone?

چگونه می توانیم کسی را فریب دهیم؟

How can we do something that  will benefit us but not?

چگونه می توانیم کاری انجام دهیم که به نفع ما باشد اما نه؟

Them Here's an example for you.

آنها در اینجا یک مثال برای شما است.

My kids have been scheming to avoid chores.

بچه های من برای دوری از کارهای روزمره نقشه می کشند.

So imagine your kids are like, how can we tell  mom that we don't need to clean the bathroom?

بنابراین تصور کنید بچه‌هایتان اینطور هستند، چگونه می‌توانیم به مادر بگوییم که نیازی به تمیز کردن حمام نداریم؟

Or how can we get dad to do the dishes for us?

یا چگونه می توانیم پدر را وادار کنیم که ظرف ها را برای ما بشویید؟

That's scheming.

این نقشه کشی است.

And then they talk back and forth to each other.

و بعد با هم حرف می زنند.

We can tell them we have homework to do,  but then they don't actually have homework.

می‌توانیم به آن‌ها بگوییم که تکالیفی برای انجام دادن داریم، اما آن‌ها در واقع تکلیف ندارند.

It's just this scheme, right?

این فقط این طرح است، درست است؟

So of.

بنابراین از.

Course this is more of a light hearted  example, but it can be used in a more negative.

البته این بیشتر یک مثال ساده است ، اما می‌توان از آن در موارد منفی‌تر استفاده کرد.

Way as well.

راه همینطور.

You can scheme.

می توانید طرح ریزی کنید.

To try to cheat or.

برای تلاش برای تقلب یا.

Steal for example.

دزدی مثلا

So because you.

پس چون تو

Got tired of my scheming, so  someone, whoever the you is.

از مکر من خسته شدم، پس یکی، هر که باشی.

Was tired of Taylor Swift always.

همیشه از تیلور سویفت خسته شده بودم.

Creating these plans to deceive that person.

ایجاد این نقشه ها برای فریب آن شخص.

Scheming, and it makes  sense that the person would.

نقشه‌کشی، و منطقی است که فرد این کار را انجام دهد.

Get tired.

Of it not want her to do that?

خسته شدن.

آیا نمی خواهید او این کار را انجام دهد؟

The chorus is pretty.

گروه کر زیباست

OK then the?

خوب پس؟

There's just one word that I'll point out.

فقط یک کلمه وجود دارد که به آن اشاره می کنم.

I'll stare directly.

مستقیم خیره خواهم شد

At the sun, but never in the mirror.

در آفتاب، اما هرگز در آینه.

So to stare.

بنابراین برای خیره شدن.

This is the same as look.

این همان نگاه است.

It's.

So right now I'm looking here.

این است.

بنابراین در حال حاضر من اینجا را جستجو می کنم.

But notice when I look, you know sometimes my  eyes will move a little bit or I'll blink my eyes.

اما توجه کنید که وقتی نگاه می‌کنم، می‌دانید که گاهی چشمانم کمی تکان می‌خورند یا چشمانم را پلک می‌زنم.

But when you.

اما وقتی شما

Really intense.

واقعا شدید.

And I.

و من

Look directly at you.

مستقیماً به شما نگاه می کنم.

And I don't blink.

و پلک نمیزنم

I'm just staring.

من فقط خیره شده ام.

So it can.

بنابراین می تواند.

Be very intimidating when you.

وقتی شما بسیار ترسناک باشید.

At someone and it's considered  rude or impolite in North American.

در مورد کسی و در آمریکای شمالی بی ادبانه یا بی ادبانه تلقی می شود.

Culture, at least to stare.

فرهنگ، حداقل خیره شدن.

But in this example.

اما در این مثال

Staring directly at the sun, which is?

خیره شدن مستقیم به خورشید، که؟

Actually something you  should not do because it can.

در واقع کاری که نباید انجام دهید زیرا می تواند.

Hurt your eyes.

چشماتو اذیت کن

You shouldn't stare at the sun.

شما نباید به خورشید خیره شوید.

So let me leave that as your example sentence.

بنابراین اجازه دهید آن را به عنوان جمله مثال شما بگذارم.

You shouldn't stare at the sun.

شما نباید به خورشید خیره شوید.

Because you could hurt your eyes.

چون ممکنه به چشمات صدمه بزنی

So don't.

پس نکن.

Take that advice from Taylor.

این توصیه را از تیلور بگیرید.

But she never stares in  the mirror, so she doesn't.

اما او هرگز در آینه خیره نمی شود، بنابراین خیر.

Look at herself for a long period  of time, intensely in the mirror.

برای مدتی طولانی، به شدت در آینه به خود نگاه کنید.

So I left the definition of.

بنابراین من تعریف را ترک کردم.

Stare for you as.

خیره به تو به عنوان.

Well, now let's continue on.

خب حالا ادامه بدیم

It must be exhausting always  rooting for the antihero.

همیشه ریشه یابی ضد قهرمان باید خسته کننده باشد.

You know what antihero is,  So let's talk about the.

شما می دانید ضد قهرمان چیست، پس بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

Verb to root.

فعل به ریشه.

And notice you root for someone or  you can root for something as well.

و متوجه شوید که برای کسی روت می کنید یا می توانید چیزی را نیز روت کنید.

Here's the definition.

در اینجا تعریف است.

When you root for someone,  you want that person or team.

وقتی کسی را ریشه‌یابی می‌کنید، آن شخص یا تیم را می‌خواهید.

To win or to achieve something  specific in the sense.

برنده شدن یا دستیابی به چیزی خاص به این معنا.

Of a.

از یک.

Promotion or a job.

ترفیع یا شغل.

They win that promotion, they win that job.

آنها برنده آن ترفیع می شوند، آن شغل را برنده می شوند.

So you can think of it really as winning.

بنابراین می توانید آن را واقعاً به عنوان برنده در نظر بگیرید.

We do use.

ما استفاده می کنیم.

This a lot in sports.

این در ورزش زیاد است.

So let's say it was the world.

پس بیایید بگوییم این دنیا بود.

Cup and we had France and  Argentina in the playoffs, right?

جام حذفی و ما فرانسه و آرژانتین را در پلی آف داشتیم، درست است؟

So you would ask someone, Who are you rooting for?

بنابراین از کسی می‌پرسید که به دنبال چه کسی هستید؟

Who are you rooting for?

برای کی ریشه داری؟

Which team are you rooting for?

طرفدار کدام تیم هستید؟

You're asking them who do you want to win?

شما از آنها می پرسید که می خواهید چه کسی برنده شوید؟ آیا

Are you rooting for France or  are you rooting for Argentina?

طرفدار فرانسه هستید یا برای آرژانتین؟

Why are you?

چرا شما؟

Rooting for France.

ریشه یابی برای فرانسه

And then you can explain why.

و سپس می توانید دلیل آن را توضیح دهید.

Now seeing, let's say there's.

حالا با دیدن، بیایید بگوییم وجود دارد.

Two people.

دو نفر.

Up for a job promotion?

برای ارتقای شغلی آماده هستید؟

Fred and Nancy, are you rooting for  Fred or are you rooting for Nancy?

فرد و نانسی، آیا شما برای فرد ریشه می گیرید یا برای نانسی؟

Or it could be in a political  context, you have two candidates.

یا ممکن است در یک زمینه سیاسی باشد ، شما دو نامزد دارید.

Are you rooting for candidate X or candidate Y?

آیا شما برای نامزد X یا نامزد Y ریشه یابی می کنید؟

So let me just leave that example sentence.

پس بگذارید فقط آن جمله مثال را بگذارم.

With sports, because that is probably.

با ورزش، زیرا احتمالاً همینطور است.

The most common time you'll use it?

رایج ترین زمانی که از آن استفاده می کنید؟ آیا

Are you rooting for France or Argentina?

طرفدار فرانسه یا آرژانتین هستید؟

And then whoever you're rooting.

و سپس هر کسی را که روت می کنید.

For is the.

برای است.

Person or team You want to win?

شخص یا تیم شما می خواهید برنده شوید؟

Okay.

باشه.

It must be exhausting.

باید طاقت فرسا باشد.

Always rooting for the antihero.

همیشه به دنبال ضد قهرمان است.

So you want the antihero to win.

بنابراین شما می خواهید ضد قهرمان برنده شود.

Remember, I highly recommend  you listen to the song with.

به یاد داشته باشید، من به شدت توصیه می کنم آهنگ را با آن گوش کنید.

The lyrics.

متن آهنگ.

And then you can see all this new.

و سپس می توانید همه این موارد جدید را ببینید.

Vocabulary and you can.

واژگان و شما می توانید.

Listen to the song.

به آهنگ گوش کن آیا می

Did you know that?

دانستید که؟

This is the most.

این بیشترین است.

Popular song according to the charts  right now at the time of this recording.

آهنگ پرطرفدار طبق نمودارها در حال حاضر در زمان ضبط. به

That's why I chose it.

همین دلیل آن را انتخاب کردم.

OK.

خوب.

And remember.

و بخاطر داشته باش.

I said it seems like the lyrics  don't really make a lot of sense.

من گفتم به نظر می‌رسد که متن ترانه‌ها واقعاً معنی ندارد.

They don't tell.

آنها نمی گویند.

A.

A.

It's more like she's talking about  her dream sometimes I feel like.

بیشتر شبیه این است که او درباره رویای خود صحبت می کند گاهی اوقات من احساس می کنم.

Everybody is a sexy baby.

همه بچه های سکسی هستند.

Like that's something you might  have dreamt about last night, right?

مثل اینکه این چیزی است که ممکن است شب گذشته در مورد آن خواب دیده باشید، درست است؟ به

So that's why I'm not going through it  word for word and I'm focusing on specific.

همین دلیل است که کلمه به کلمه آن را مرور نمی‌کنم و روی موارد خاص تمرکز می‌کنم.

Words.

کلمات

Did you hear my covert narcissism?

خودشیفتگی پنهان من را شنیدی؟

I disguise as altruism.

من خود را به عنوان نوع دوستی پنهان می کنم.

Covert.

پنهان.

I'll explain some other words here  because you might be wondering about.

من در اینجا چند کلمه دیگر را توضیح خواهم داد زیرا ممکن است در مورد آن متعجب باشید.

Simply means secret, secret, or hidden.

Simply به معنای راز، راز یا پنهان است.

This is used a lot.

این بسیار استفاده می شود.

In a military context, they're on a  covert mission, so it's a mission that.

در یک زمینه نظامی، آنها در یک ماموریت مخفی هستند، بنابراین این یک مأموریت است.

Secret The general public.

راز عموم مردم

Has no knowledge of it.

هیچ اطلاعی از آن ندارد.

They're on a covert mission.

آنها در یک ماموریت مخفی هستند.

They're working on a covert project, for  example, so is used more in military.

برای مثال، آنها روی یک پروژه مخفی کار می کنند، بنابراین بیشتر در ارتش استفاده می شود.

But it could also be used at work.

اما می توان از آن در محل کار نیز استفاده کرد.

You could be working on a covert  project within your company.

ممکن است روی یک پروژه مخفی در شرکت خود کار کنید.

Now let's talk about.

حالا بیایید در مورد صحبت کنیم.

Narcissism and altruism.

خودشیفتگی و نوع دوستی.

Narcissism is having too much self-interest.

خودشیفتگی یعنی داشتن بیش از حد منفعت شخصی.

Interest in your own.

علاقه به خودت

Appearance.

ظاهر.

Or it could also.

یا همچنین می تواند.

Be your abilities as well.

توانایی های خود نیز باشید.

And covert narcissism is.

و خودشیفتگی پنهان است.

I'm trying to hide it.

دارم سعی میکنم پنهانش کنم

I'm trying to keep this interest in  myself secret or hidden from others.

من سعی می‌کنم این علاقه را در خودم پنهان یا از دیگران پنهان نگه دارم.

Altruism, on the other hand, is.

از سوی دیگر، نوع دوستی است.

More of the opposite.

بیشتر برعکس.

Of narcissism, because altruistic people are  more concerned about others, not themselves,  

از خودشیفتگی، زیرا افراد نوع دوست بیشتر نگران دیگران هستند، نه خودشان،

and it's that willingness to do things for others.

و این تمایل به انجام کارها برای دیگران است.

Even if it means sacrificing your own needs.

حتی اگر به این معنی باشد که نیازهای خود را قربانی کنید.

That's altruism.

این نوع دوستی است.

Now let's talk about disguise.

حالا بیایید در مورد مبدل کردن صحبت کنیم.

When you disguise something,  you trying to hide it.

وقتی چیزی را پنهان می‌کنید، سعی می‌کنید آن را پنهان کنید.

And in this case, it's a feeling or an emotion.

و در این مورد، این یک احساس یا یک احساس است.

But we also try.

اما ما هم تلاش می کنیم. می

You can try to disguise yourself.

توانید سعی کنید خود را پنهان کنید.

I could try to disguise myself by wearing oh.

می توانستم با پوشیدن آه، خودم را مبدل کنم.

A.

الف.

Black wig so I.

کلاه گیس مشکی بنابراین من

Could have black hair instead of my normal.

می توانم موهای مشکی داشته باشم به جای موهای معمولی.

Hair I could wear.

موهایی که می توانستم بپوشم

Glasses and I.

عینک و من.

Could wear different.

می توانستم متفاوت بپوشم.

Clothing so I don't look like myself.

لباسی که شبیه خودم نباشم

Nobody would recognize me.

هیچ کس مرا نمی شناسد.

If they saw me on the street for example.

اگر مثلاً من را در خیابان دیدند.

You so you can disguise yourself.

شما تا بتوانید خود را مبدل کنید.

But in this case, she's talking  about disguising an emotion,  

اما در این مورد، او درباره پنهان کردن یک احساس صحبت می‌کند،

so trying to hide that  emotion with another emotion.

بنابراین سعی می‌کند آن احساس را با یک احساس دیگر پنهان کند.

So she's trying to hide her narcissism,  which is interest in herself, her secret  

بنابراین او سعی می کند خودشیفتگی خود را پنهان کند، که علاقه به خودش است، خودشیفتگی پنهانی او

narcissism as altruism, interest in other people.

به عنوان نوع دوستی، علاقه به افراد دیگر.

So that's a very interesting lyric to be honest.

پس صادقانه بگویم این غزل بسیار جالبی است.

It's.

Very well.

این است.

خیلی خوب.

Written Let's continue on.

نوشته شده ادامه بدیم

OK, our chorus.

باشه، گروه کر ما

Again, so remember we saw.

باز هم، پس به یاد داشته باشید که دیدیم.

And rooting.

و روت کردن

And we already discussed that.

و قبلاً در مورد آن بحث کردیم.

Now let's take a look at.

حالا بیایید نگاهی به.

Daughterinlaw again, this is what caused me to  say this is more like her talking about her dream.

دوباره دخترم، این چیزی است که باعث شد من بگویم این بیشتر شبیه صحبت او در مورد رویایش است.

Because when I.

چون وقتی

First saw this, I was really.

اولین بار این را دیدم، واقعا بودم.

Confused because.

گیج شده چون.

Taylor Swift cannot have a daughterinlaw.

تیلور سوئیفت نمی تواند دختر دختر داشته باشد.

She's too young to have a daughterinlaw because  a daughterinlaw is the woman who is married.

او برای داشتن دختر عروس خیلی جوان است، زیرا عروس خانمی است که ازدواج کرده است.

To your.

به شما

Son or daughter?

پسر یا دختر؟

So if Taylor Swift.

پس اگر تیلور سویفت.

Had a daughterinlaw.

دختر دختر داشت

Taylor.

تیلور

Swift would have to have a  child, a son, or a daughter.

سوئیفت باید یک فرزند، یک پسر یا یک دختر داشته باشد.

But that.

اما این.

Child would have to be.

کودک باید باشد. به

Old enough to be married.

اندازه کافی برای ازدواج سن دارد.

And then the person her child marries.

و سپس فردی که فرزندش با او ازدواج می کند. آیا

Is either her?

هر دو او است؟

Daughterinlaw for a woman or soninlaw for a man.

دختر برای زن یا پسر پسر برای مرد.

Now obviously that's not possible,  but if you're in your mid.

اکنون بدیهی است که این امکان پذیر نیست، اما اگر در اواسط خود هستید.

To late 40s or.

تا اواخر دهه 40 یا.

50s sixties.

دهه 50 دهه شصت

Then you could definitely have a daughterinlaw.

اونوقت مطمئنا می تونی دختر عروس داشته باشی

But.

ولی.

You.

Possibly have a motherinlaw.

شما.

احتمالاً مادرشوهر داشته باشید.

A motherinlaw is the mother.

مادر مادر، مادر است.

Of.

Your husband or wife.

از.

شوهر یا زن شما

So in the song she says I have.

بنابراین در آهنگ او می گوید من دارم.

This dream my daughterinlaw  kills me for the money.

این خواب دخترم مرا به خاطر پول می کشد.

She thinks I left them in the will.

او فکر می کند من آنها را در وصیت نامه گذاشته ام.

OK, that sounds like a common  dream that one could have.

خوب، به نظر یک رویای معمولی است که می‌توان داشت.

Now the will a will is a legal  document and it outlines how your.

اکنون وصیت نامه یک سند قانونی است و نحوه شما را مشخص می کند.

Now your assets could be your money, your.

اکنون دارایی های شما می تواند پول شما باشد.

House your car.

ماشین خود را خانه دار کنید

Or any other possessions will be distributed,  which means given to other people after you die.

یا هر دارایی دیگری توزیع خواهد شد، به این معنی که پس از مرگ شما به افراد دیگر داده می شود.

Now I wonder.

حالا من تعجب می کنم.

This is in in your native language.

این به زبان مادری شما است.

Do you?

آیا تو؟ تعجب می‌کنم از

Use the terminology will just translated  in your native language, I wonder.

اصطلاحی استفاده کنید که به زبان مادری شما ترجمه می‌شود.

Let me know in the comments, I'm curious.

در نظرات به من اطلاع دهید، من کنجکاو هستم.

About that.

در مورد آن.

OK, she.

باشه، اون

Thinks she, the daughterinlaw.

او فکر می کند، دختر دختر.

Thinks I left them in the will.

فکر می کند آنها را در وصیت نامه گذاشته ام.

That's funny.

جالبه.

All right, so it's the chorus  again and oh, that's it.

بسیار خوب، پس دوباره آهنگ کر است و اوه، همین.

And before you go, make sure.

و قبل از رفتن، مطمئن شوید.

You head on over to my website  jayforestenglish.com and download your free.

شما به وب‌سایت من jayforestenglish.com بروید و رایگان خود را دانلود کنید.

Speaking Guide In this guide I share 6 tips on how  

راهنمای صحبت کردن در این راهنما من 6 نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently  and confidently and until.

صحبت کردن انگلیسی روان و با اطمینان و تا زمانی به اشتراک می‌گذارم.

Next I'm happy studying.

بعد از درس خواندن خوشحالم.