Your English Is EXCELLENT If You Can Understand These! (Learn Fast English with Jim Carrey)

Can you easily understand  your teacher in a classroom,  

آیا می‌توانید به راحتی معلم خود را در کلاس درس درک کنید،

but you can't understand fast speaking  natives on TV, movies or YouTube?

اما نمی‌توانید سریع صحبت کردن افراد بومی را در تلویزیون، فیلم یا YouTube درک کنید؟

Well, let's fix that today.

خوب، بیایید امروز آن را درست کنیم.

The solution is simple and fun.

راه حل ساده و سرگرم کننده است.

You need to practice listening to fast English.

شما باید گوش دادن سریع انگلیسی را تمرین کنید.

Today, we'll listen to a clip of Jim  Carrey at the Golden Globe Awards.

امروز، در مراسم جوایز گلدن گلوب به کلیپی از جیم کری گوش خواهیم داد .

And as he's speaking, the audience  is laughing the entire time.

و در حالی که او در حال صحبت است، مخاطب در تمام مدت می خندد.

Your English is excellent if you can  understand these clips and the jokes.

اگر بتوانید این کلیپ ها و جوک ها را درک کنید، انگلیسی شما عالی است.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

Here's how this lesson will work.

در اینجا نحوه کار این درس آمده است.

You'll listen to a short clip twice, and  you need to complete the missing words.

به یک کلیپ کوتاه دو بار گوش می‌دهید و باید کلمات از دست رفته را کامل کنید.

Here's your first listening exercise.

این اولین تمرین گوش دادن شماست.

Please welcome two time Golden  Globe winner Jim Carrey.

لطفاً به جیم کری، برنده دوبار گلدن گلوب خوش آمدید.

Please welcome two time Golden  Globe winner Jim Carrey.

لطفاً به جیم کری، برنده دوبار گلدن گلوب خوش آمدید.

How did you do?

چطور شد؟

The announcer said.

گوینده گفت.

Please welcome two time Golden  Globe winner Jim Carrey.

لطفاً به جیم کری، برنده دوبار گلدن گلوب خوش آمدید.

Did you hear two time or did you  write down or say 2 times with an S?

آیا دو بار شنیدید یا 2 بار با S یادداشت کردید یا گفتید؟

Grammatically, you need two time because this is  

از نظر دستوری، شما به دو زمان نیاز دارید زیرا این

an adjective and adjectives  don't have plural forms.

یک صفت است و صفت ها شکل جمع ندارند.

Nouns have singular and plural forms.

اسم ها به صورت مفرد و جمع هستند.

Of course, you could say I watched this lesson  2 * 2 times with the As because it's the noun.

البته، می توانید بگویید من این درس را 2 * 2 بار با As تماشا کردم، زیرا اسم آن است.

And I certainly hope you do watch this lesson  

و مطمئناً امیدوارم که این درس را

2 times because you will learn  a lot the second time as well.

2 بار تماشا کنید زیرا برای بار دوم نیز چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت.

So put.

That's right, that's right, but  that's right in the comments.

بنابراین قرار دهید.

درست است، درست است، اما در نظرات همینطور است.

If you're going to watch it  two Times Now, let's discuss.

اگر می‌خواهید آن را دو بار اکنون تماشا کنید، بیایید بحث کنیم.

Please welcome.

لطفا خوش آمدید.

This is, of course, a polite  way to welcome someone.

البته این روشی مودبانه برای خوش آمدگویی به کسی است.

You could also say let's welcome, let's welcome.

شما هم می تونید بگید خوش اومدیم خوش اومدیم.

This is casual and natural, and you can also  use this to welcome someone, for example.

این اتفاقی و طبیعی است، و برای مثال می‌توانید از آن برای خوش آمدگویی به کسی استفاده کنید.

Everyone, please welcome Maria to the team.

همه، لطفا به ماریا به تیم خوش آمدید.

Or everyone, let's welcome Maria to the team.

یا همه، بیایید به ماریا در تیم خوش آمد بگوییم.

The second one sounds more casual.

دومی غیر عادی تر به نظر می رسد.

Also notice that these examples  are in the imperative form.

همچنین توجه داشته باشید که این مثال‌ها به شکل امری هستند.

They start with the base verb, and this is  used for orders, instructions, or requests.

آنها با فعل پایه شروع می‌شوند و این برای سفارش‌ها، دستورالعمل‌ها یا درخواست‌ها استفاده می‌شود.

So you can think of this as a request.

بنابراین می توانید این را به عنوان یک درخواست در نظر بگیرید.

So I could say to you perhaps as an  instruction, download the base verb.

بنابراین می‌توانم به عنوان یک دستورالعمل به شما بگویم ، فعل پایه را دانلود کنید.

So it's the imperative.

پس این امر ضروری است.

Download the free lesson PDF.

دانلود رایگان درس PDF.

The link is in the description.

لینک در توضیحات موجود است.

So please do this.

پس لطفا این کار را بکنید.

Now let's review your next listening exercise.

حالا بیایید تمرین گوش دادن بعدی شما را مرور کنیم.

You need to complete the sentence.

شما باید جمله را کامل کنید.

Thank you.

متشکرم.

I am two time Golden Globe winner Jim Carrey.

من جیم کری برنده دو بار گلدن گلوب هستم.

You know when I go to sleep at night.

میدونی شبا کی میرم بخوابم

Thank you.

متشکرم.

I am two time Golden Globe winner Jim Carrey.

من جیم کری برنده دو بار گلدن گلوب هستم.

You know when I go to sleep at night.

میدونی شبا کی میرم بخوابم

How did you do?

چطور شد؟

He said.

او گفت.

Thank you.

متشکرم.

I am two time Golden Globe winner Jim  Carrey and when I go to sleep at night.

من جیم کری دو بار برنده گلدن گلوب هستم و وقتی شب به خواب می روم.

Now notice how he said and when I was that  difficult for you to hear those sounds really  

حالا توجه کنید که او چگونه گفت و چه زمانی شنیدن این صداها برای شما سخت بود که واقعاً این صداها

blend together and just becomes and  when just becomes an unstressed when,  

با هم ترکیب می‌شوند و فقط می‌شوند و وقتی فقط بی‌استرس می‌شوند،   وقتی که پس

when when so you just don't open  your mouth as much when, when,  

دهانتان را آنقدر باز نمی‌کنید وقتی، چه زمانی،

when, when and when and then you combine  them together and when I and when I so  

وقتی، چه زمانی و چه زمانی و سپس آن‌ها را با هم ترکیب می‌کنید و وقتی من و زمانی که من آن‌قدر  آن

that and is almost dropped and when I and  when I Now let's talk about go to sleep.

و تقریباً صحبت می‌کنم چه زمانی می‌خوابم و چه زمانی می‌خوابم.

He pronounced this quite clearly, but a  native speaker might say gota gota because  

او این را کاملاً واضح تلفظ کرد، اما یک گوینده بومی ممکن است گوتا گوتا بگوید، زیرا

that T between two vowels becomes a soft D  Gota, go to sleep, go to sleep, go to sleep.

آن T بین دو مصوت تبدیل به یک D گوتا نرم می‌شود، بخواب، بخواب، بخواب، برو بخواب.

Now let's talk about the sentence structure.

حالا بیایید در مورد ساختار جمله صحبت کنیم.

Notice we have when plus  subject plus present simple.

توجه داشته باشید که وقتی بعلاوه موضوع به اضافه حال ساده داریم.

This is used with a future action.

این با یک اقدام آینده استفاده می شود.

I see many mistakes with this.

من اشتباهات زیادی در این مورد می بینم.

When I improve not the future simple, the present  simple when I improve my listening skills.

زمانی که من آینده ساده را بهبود نمی‌دهم، زمانی که مهارت‌های شنیداری خود را بهبود می‌بخشم، حال ساده را بهبود می‌دهم.

So how would you complete this sentence?

پس چگونه این جمله را کامل می کنید؟ به

What verb do you need?

چه فعل نیاز دارید؟ برای تکمیل جمله به

You need the future simple  to complete the sentence.

آینده ساده نیاز دارید .

For example, when I improve my listening  skills, I'll watch I will a native speaker  

برای مثال، وقتی مهارت‌های شنیداری‌ام را بهبود می‌بخشم، تماشا می‌کنم، یک سخنران بومی

will say all a very unstressed I'll I'll  watch your lessons without subtitles.

می‌گوید همه چیز را بدون استرس می‌گوید، درس‌های شما را بدون زیرنویس تماشا می‌کنم. به

Notice the expression go to sleep.

عبارت رفتن به خواب توجه کنید.

You can also say go to bed.

همچنین می توان گفت برو بخواب.

Both are very commonly used,  go to sleep, go to bed.

هر دو بسیار رایج هستند، بخواب، برو بخواب.

But don't say go to my sleep  or my bed or the sleep the bed.

اما نگویید برو به خواب من یا تخت من یا بخواب روی تخت.

You don't need a possessive or an article.

شما نیازی به مالکیت یا مقاله ندارید.

And notice those different prepositions in  the morning, in the afternoon, in the evening.

و به آن حروف اضافه مختلف در صبح، بعد از ظهر، عصر توجه کنید.

But what happens with night, at night, at night?

اما با شب، در شب، در شب چه اتفاقی می افتد؟

So let's continue this clip.

پس بیایید این کلیپ را ادامه دهیم.

And when I go to sleep at  night, what does he say next?

و وقتی شب به خواب می روم ، بعدش چه می گوید؟

Let's find out.

بیایید دریابیم.

You know when I go to sleep at night,  I'm not just a guy going to sleep,  

می‌دانی وقتی شب‌ها به خواب می‌روم، من فقط پسری نیستم که می‌خوابد،

I'm two time Golden Globe winner Jim Carrey  going to get some well needed shut eye.

من برنده دو بار گلدن گلوب، جیم کری  هستم که می‌خواهم چشمانم را ببندم.

You know, when I go to sleep at night,  I'm not just a guy going to sleep.

می‌دانی، وقتی شب‌ها به خواب می‌روم، من فقط پسری نیستم که می‌خوابم.

I'm two time Golden Globe winner Jim Carrey  going to get some well needed shut eye.

من جیم کری برنده دو بار گلدن گلوب هستم که می‌خواهم چشم‌هایم را ببندم.

Did you get those missing words?

آیا آن کلمات گم شده را دریافت کردید؟

Going to get some well needed shut eye.

رفتن به برخی از چشم بسته مورد نیاز است.

Shut eye?

Did you get that?

چشم بسته؟

متوجه شدید؟

What is shut eye?

چشم بسته چیست؟

Well, maybe you understand just  based on the context that it's sleep.

خوب، شاید شما فقط بر اساس زمینه خواب متوجه شده باشید.

Now, in this case, shut eye  and sleep are both nouns.

اکنون، در این مورد، چشم بسته و خواب هر دو اسم هستند.

You can say let's get some  shut eye, let's get some sleep.

می توانید بگویید بیا کمی ببندیم، بیا کمی بخوابیم.

So that's another way of suggesting  let's go to sleep, let's get some sleep.

بنابراین این یک راه دیگر برای پیشنهاد است که بیایید بخوابیم، بیایید کمی بخوابیم.

But remember, sleep is of course used as a verb.

اما به یاد داشته باشید، خواب البته به عنوان یک فعل استفاده می شود.

I hope you sleep well, but shut eye is  only a noun now using our imperative.

امیدوارم خوب بخوابید، اما چشم بسته اکنون فقط یک اسم است که از دستور ما استفاده می کند.

Maybe you have a newborn baby and  you say please, please sleep tonight.

شاید شما یک نوزاد تازه متولد شده دارید و می‌گویید لطفاً امشب بخوابید.

I desperately need some shut eye now.

من به شدت نیاز به یک چشم بسته دارم.

Well needed notice, he added.

او افزود که توجه لازم است.

Well needed shut eye.

به خوبی نیاز به چشم بسته

This is an adjective.

این یک صفت است.

It means very much needed.

یعنی خیلی لازمه

You could also say well deserved,  which means very much deserved.

شما همچنین می توانید بگویید سزاوار، که به معنای بسیار سزاوار است.

For example, after working for 10  hours, I took a well deserved break.

به عنوان مثال، پس از 10 ساعت کار، یک استراحت شایسته انجام دادم.

I deserved this break very much.

من خیلی مستحق این استراحت بودم.

So.

It's an adjective that modifies the noun.

بنابراین.

این صفتی است که اسم را تغییر می دهد.

Now let me ask you, have you noticed  that the audience is laughing a lot?

حالا اجازه دهید از شما بپرسم، آیا متوجه شده‌اید که مخاطبان زیاد می‌خندند؟

But Jim Carrey isn't telling jokes.

اما جیم کری جوک نمی گوید.

So why is the audience laughing?

پس چرا مخاطب می خندد؟

Do you know the audience is laughing because Jim  Carrey is mocking his importance and success?

آیا می‌دانید که تماشاگران می‌خندند زیرا جیم کری اهمیت و موفقیت او را مسخره می‌کند؟

Do you know what the verb to mock means?

آیا می دانید فعل تمسخر به چه معناست؟

Other synonyms are to tease,  to make fun of, to poke fun at.

مترادف های دیگر عبارتند از: مسخره کردن، مسخره کردن، مسخره کردن.

But this can be done in a light  hearted way, like Jim Carrey is doing.

اما این را می‌توان به روشی ساده انجام داد ، مانند جیم کری.

Jim Carrey is mocking his importance  and success in a light hearted way.

جیم کری اهمیت و موفقیت او را به روشی ساده به سخره می گیرد.

But what if you say my coworkers  mock my accent non-stop?

اما اگر بگویید همکارانم بی وقفه لهجه من را مسخره می کنند چه؟

So mock is your verb.

پس تمسخر فعل شماست.

You need to conjugate it.

باید آن را با هم ترکیب کنید.

Now this can also be in a mean spirited way.

در حال حاضر این نیز می تواند به روشی با روحیه متوسط ​​باشد.

So lighthearted is positive and then the  opposite is mean spirited which is negative.

بنابراین سبک دل مثبت است و سپس برعکس آن روحیه منفی است که منفی است.

Now remember the audience  is filled with celebrities  

اکنون به یاد داشته باشید که مخاطب پر از افراد مشهور است،

so he's also mocking their importance and success.

بنابراین او نیز اهمیت و موفقیت آنها را به سخره می گیرد.

So he's saying he goes to sleep just like  everyone else despite having 2 Golden Globes.

بنابراین او می‌گوید که با وجود داشتن ۲ گلدن گلوب، مثل بقیه می‌خوابد. به

That's why everyone is laughing.

همین دلیل است که همه می خندند.

Now let's continue on.

حالا بیایید ادامه دهیم.

Here's your next listening exercise.

در اینجا تمرین گوش دادن بعدی شما است.

And when I dream, I don't  just dream any old dream.

و وقتی خواب می بینم، فقط رویای قدیمی را نمی بینم.

And when I dream, I don't  just dream any old dream.

و وقتی خواب می بینم، فقط رویای قدیمی را نمی بینم.

Did you get those missing words?

آیا آن کلمات گم شده را دریافت کردید؟

I don't just dream any old dream.

من فقط رویای قدیمی را نمی بینم.

Did you hear how old dream sounded?

شنیدی رویای چند ساله شنیدی؟

You definitely don't want to say  old, you want to say old old.

شما قطعاً نمی خواهید بگویید قدیمی، می خواهید بگویید قدیمی.

So drop that D old, but then attach  it to the noun old dream, old dream.

بنابراین آن D قدیمی را رها کنید، اما سپس آن را به اسم رویای قدیمی، رویای قدیمی وصل کنید.

Now you combine this with any,  because that's the expression any old.

حالا شما این را با هر یک ترکیب می‌کنید، زیرا این عبارت قدیمی است.

So you can use that.

بنابراین می توانید از آن استفاده کنید.

Why to transition to the next word,  

چرا باید به کلمه بعدی،

which is a vowel old any old, any  old, any old dream, any old dream.

که یک واکه قدیمی است، هر قدیمی، هر قدیمی، هر رویای قدیمی، هر رویای قدیمی منتقل شود.

Now this is an expression any old plus noun  pronounced as any old means random or unimportant.

اکنون این عبارتی است که هر اسم بعلاوه قدیمی به معنای تصادفی یا بی اهمیت تلفظ می شود.

So we commonly use this in the negative.

بنابراین ما معمولاً از این به صورت منفی استفاده می کنیم.

You can't just buy any old dress.

شما نمی توانید هر لباس قدیمی را بخرید.

You can't just buy some random  dress, some unimportant dress.

شما نمی توانید فقط یک لباس تصادفی، یک لباس بی اهمیت بخرید.

You can't just buy any old dress.

شما نمی توانید هر لباس قدیمی را بخرید.

This is your wedding.

این عروسی شماست

You need a spectacular dress.

شما به یک لباس دیدنی نیاز دارید.

Let's keep going.

ادامه بدیم

Here's your next listening exercise.

در اینجا تمرین گوش دادن بعدی شما است.

I dream about being three time Golden  Globe winning actor Jim Carrey.

من رویای این را دارم که جیم کری بازیگر برنده سه جایزه گلدن گلوب باشم.

I dream about being three time Golden  Globe winning actor Jim Carrey.

من رویای این را دارم که جیم کری بازیگر برنده سه جایزه گلدن گلوب باشم.

Did you get all the missing words?

آیا تمام کلمات از دست رفته را دریافت کردید؟

I dream about being three time Golden  Globe winning actor Jim Carrey.

من رویای این را دارم که جیم کری بازیگر برنده سه جایزه گلدن گلوب باشم.

And of course, notice that three  time you already heard that.

و البته، توجه داشته باشید که سه بار قبلاً آن را شنیده اید.

So let's talk about to dream about.

پس بیایید در مورد رویاپردازی صحبت کنیم.

Notice that you can have a gerund or a noun.

توجه داشته باشید که می توانید یک جیروند یا یک اسم داشته باشید.

So it's very common to ask what  did you dream about last night?

بنابراین بسیار رایج است که بپرسیم دیشب چه خوابی دیدی؟

What did you dream about last night?

دیشب چه خوابی دیدی؟

Now to answer this, you can use  a clause which is subject, verb,  

اکنون برای پاسخ به این سؤال، می‌توانید از جمله‌ای استفاده کنید که فاعل، فعل،

object and you can add that before the clause  which is optional, so it's not required.

مفعول است و می‌توانید آن را قبل از عبارت که اختیاری است، اضافه کنید، بنابراین لازم نیست.

You could say I dreamed because  dream is a verb, so you conjugate it.

می‌توانید بگویید خواب دیدم چون رویا یک فعل است، بنابراین آن را به هم می‌زنید.

I dreamed that optional now our clause.

من خواب دیدم که اکنون بند ما اختیاری است.

I dreamed that I was Jim Carrey.

خواب دیدم که جیم کری هستم.

It was so weird.

خیلی عجیب بود

Now notice that to dream of a different  preposition of plus jaron or noun.

اکنون توجه کنید که در خواب یک حرف اضافه به اضافه jaron یا اسم را ببینید.

This is used differently.

این به طور متفاوت استفاده می شود.

It's used to talk about your  desires, your aspirations or goals.

برای صحبت در مورد خواسته ها، آرزوها یا اهداف شما استفاده می شود.

For example, I dream of jaron.

مثلا خواب jaron را می بینم.

I dream of speaking English fluently and  confidently, but if you say I dream about  

من خواب می بینم که انگلیسی را روان و با اعتماد به نفس صحبت می کنم، اما اگر می گویید در خواب

speaking in English with natives, this  means you have this vision while asleep.

با افراد بومی به زبان انگلیسی صحبت می کنم، به این معنی است که شما در خواب این دید را دارید.

Now again, did you notice that  the audience was laughing a lot?

حالا دوباره، آیا متوجه شدید که مخاطبان زیاد می خندند؟

Well, the audience is laughing  because still Jim Carrey is mocking  

خوب، تماشاگران می‌خندند، زیرا هنوز جیم کری

his desire, but then therefore the audience's  desire for even more success and importance.

خواسته‌های او را مسخره می‌کند، اما پس از آن، میل مخاطب برای موفقیت و اهمیت بیشتر است.

Everyone in the audience wants  to win that Golden Globe.

همه مخاطبان می‌خواهند آن گلدن گلوب را ببرند.

They desperately hope their name will be called.

آنها به شدت امیدوارند که نامشان خوانده شود.

And he's downplaying the importance of it.

و او اهمیت آن را کم اهمیت جلوه می دهد.

Do you know what to downplay means?

میدونی کمرنگ کردن یعنی چی؟

This means to make something seem less  important or significant than it actually is.

این بدان معناست که چیزی را کمتر از آنچه هست مهم یا مهم جلوه دهید.

But often we use this as advice to not do  this because people downplay their success.

اما اغلب از این به‌عنوان توصیه برای انجام ندادن این کار استفاده می‌کنیم، زیرا مردم موفقیت‌شان را کم‌اهمیت می‌شمارند.

For example, your friend might say,  

به عنوان مثال، دوست شما ممکن است بگوید،

or a family member might say, I got  a promotion, but it's no big deal.

یا یکی از اعضای خانواده ممکن است بگوید، من ترفیع گرفتم، اما این مسئله مهمی نیست.

It's no big deal.

چیز مهمی نیست

They're downplaying their promotion.

آنها تبلیغ خود را کم اهمیت جلوه می دهند.

So you can say don't downplay your success,  which is the imperative and the negative.

بنابراین می‌توانید بگویید موفقیت خود را کم‌اهمیت نسازید، که این امر ضروری و منفی است.

Don't downplay your success.

موفقیت خود را دست کم نگیرید.

You earned that promotion.

شما آن ترفیع را کسب کردید.

Let's keep going.

ادامه بدیم

Here's your listening exercise.

در اینجا تمرین گوش دادن شما است.

Because then I would be enough.

چون در آن صورت من کافی خواهم بود.

It would finally be true, and I could  stop this, this terrible search.

بالاخره درست خواهد بود، و من می‌توانم این جستجوی وحشتناک را متوقف کنم.

And I could stop this this terrible search.

و من می توانستم این جستجوی وحشتناک را متوقف کنم.

Did you get all the missing words and  I could stop this terrible search?

آیا همه کلمات گم شده را دریافت کردید و توانستم این جستجوی وحشتناک را متوقف کنم؟

Oh, Jim Carrey, he's the best.

اوه، جیم کری، او بهترین است.

So again, he's clearly mocking the  importance of winning a Golden Globe.

بنابراین دوباره، او به وضوح اهمیت برنده شدن گلدن گلوب را به سخره می گیرد.

And also remember that everyone in the audience  wants to win, maybe desperately wants to win.

و همچنین به یاد داشته باشید که همه مخاطبان می‌خواهند برنده شوند، شاید به شدت می‌خواهند برنده شوند.

So they're laughing at themselves because  they identify with what he's saying.

بنابراین آنها به خودشان می خندند زیرا با آنچه او می گوید یکی می شوند.

Now he's saying I would be enough  if I won 3 Golden Globes because  

حالا او می‌گوید اگر 3 گلدن گلوب برنده شوم برایم کافی است، زیرا

remember he dreams about becoming  three time Golden Globe winner.

به یاد داشته باشید که او آرزو دارد سه بار برنده گلدن گلوب شود.

This is your second conditional which is  used for hypothetical or unreal situations.

این دومین شرط شماست که برای موقعیت‌های فرضی یا غیر واقعی استفاده می‌شود.

So we have if plus pass simple  and then would plus base verb.

بنابراین ما if plus pass simple و سپس would plus فعل پایه داریم.

If I improved my English I would travel more  but at this point is hypothetical and unreal.

اگر انگلیسی‌ام را بهبود می‌دادم بیشتر سفر می‌کردم اما در این مرحله فرضی و غیر واقعی است.

If I won a third Golden Globe, I  would stop this terrible search.

اگر سومین گلدن گلوب را بردم، این جستجوی وحشتناک را متوقف می‌کردم.

Now this is almost an incomplete sentence because  it doesn't tell you what he's searching for,  

اکنون این تقریباً یک جمله ناقص است زیرا  به شما نمی‌گوید که او به دنبال چه چیزی است،

but it's implied everyone in the audience  knows I know what he's searching for.

اما به طور ضمنی نشان می‌دهد که همه مخاطبان می‌دانند که من می‌دانم او به دنبال چه چیزی است.

Do you know, do you know what  Jim Carrey is searching for?

آیا می‌دانید، آیا می‌دانید جیم کری به دنبال چه چیزی است؟

Well, he's searching for meaning, for importance,  

خوب، او در جستجوی معنا، اهمیت است،

and he'll finally get that sense of  importance if he wins 1/3 Golden Globe.

و در نهایت اگر 1/3 گلدن گلوب را برنده شود، این احساس اهمیت را پیدا خواهد کرد.

So this is again, why it's funny.

پس این دوباره، چرا خنده دار است.

He's mocking this desire for  more, for more, for more.

او این میل به بیشتر، بیشتر، بیشتر را مسخره می کند.

Now notice you can use could in  conditionals to express possibility.

اکنون توجه کنید که می‌توانید از can در شرط‌ها برای بیان امکان استفاده کنید.

He could also say I could stop  searching, stop searching because  

او همچنین می‌تواند بگوید من می‌توانم جستجو را متوقف کنم، جستجو را متوقف کنم، زیرا

after stop you want your gerund verb to  mean that you no longer do the action.

پس از توقف می‌خواهید فعل جین شما به این معنی باشد که دیگر آن عمل را انجام نمی‌دهید.

So for you maybe you say I stopped using  subtitles because I now understand fast English.

بنابراین برای شما شاید بگویید من استفاده از زیرنویس را متوقف کردم زیرا اکنون زبان انگلیسی را سریع می فهمم.

That's amazing.

این شگفت انگیز است.

Let's keep going.

ادامه بدیم

The next listening exercise.

تمرین گوش دادن بعدی.

For what I know ultimately won't fulfill me.

زیرا آنچه می دانم در نهایت مرا برآورده نمی کند.

For what I know ultimately won't fulfill me.

زیرا آنچه می دانم در نهایت مرا برآورده نمی کند.

Did you hear everything he said?

همه حرفاش رو شنیدی؟

For what I know ultimately won't fulfill me.

زیرا آنچه می دانم در نهایت مرا برآورده نمی کند.

Now notice how a native could  pronounce for what I know.

اکنون توجه کنید که چگونه یک بومی می تواند برای آنچه من می دانم تلفظ کند.

Combining those sounds together  for what I know for what I know.

ترکیب این صداها با هم برای آنچه می دانم برای آنچه می دانم.

So for becomes an unstressed Fer.

بنابراین برای تبدیل به یک Fer بدون استرس می شود.

We don't pronounce that D on what?

ما آن D را روی چه چیزی تلفظ نمی کنیم؟

So it sounds like a soft D, but then you add that  D to the next sound, which is I, the subject I.

بنابراین مانند یک D نرم به نظر می رسد، اما سپس آن D را به صدای بعدی اضافه می کنید، که I، موضوع I است.

But it's the same pronunciation as I.

اما این تلفظ همان I است.

So you add that D before I for what I die, die.

بنابراین شما آن D را قبل از I اضافه می کنید برای آنچه من می میرم، میمیرم.

And then no is the same pronunciation as the  word no, the opposite of yes for what I know.

و سپس نه همان تلفظ کلمه نه است، برعکس بله برای آنچه من می دانم.

For what I know now, full Phil,  we'll talk about the meaning of this.

برای چیزی که من اکنون می دانم، فیل کامل، در مورد معنای این صحبت خواهیم کرد.

Native speakers often drop that  first Li do and say fulfill fuh.

افرادی که بومی زبان هستند اغلب آن را حذف می کنند و می گویند تکمیل فو.

So instead of saying full O with that  dark L, we commonly say fulfill, fulfill.

بنابراین به جای گفتن O کامل با آن L تاریک، معمولاً می گوییم برآورده، برآورده شود.

It's a lot easier to say, isn't it?

گفتن خیلی راحت تر است، اینطور نیست؟

And that's what I personally say.

و این چیزی است که من شخصاً می گویم.

So to fulfill, this means to  satisfy or to make someone happy.

بنابراین برآوردن، این به معنای راضی کردن یا خوشحال کردن کسی است.

Now, there are many different sentence structures.

اکنون، ساختارهای جملات مختلفی وجود دارد.

You can say my job fulfills me.

شما می توانید بگویید که شغل من مرا برآورده می کند.

So this is the active form of the verb.

پس این شکل فاعل فعل است.

The verb is fulfilled.

فعل برآورده می شود.

So you conjugate it.

پس شما آن را با هم ترکیب می کنید.

In this case, my job, my job fulfills me.

در این صورت شغل من، شغلم مرا برآورده می کند.

You could change the subject.

شما می توانید موضوع را تغییر دهید.

Her job fulfills her or you can say  I am, I feel fulfilled with that Ed.

شغل او او را برآورده می کند یا می توانید بگویید من هستم، با آن اد احساس رضایت می کنم.

It's the adjective form by my job.

این شکل صفت توسط شغل من است.

I'm fulfilled by my job.

من از شغلم راضی هستم

Or you can say I find being  a teacher very fulfilling.

یا می توانید بگویید که معلم بودن را بسیار رضایت بخش می دانم.

So you can find something or  find doing something fulfilling.

بنابراین می‌توانید کاری پیدا کنید یا انجام کاری را رضایت‌بخش بدانید.

So basically, Jim Carrey is saying at the Golden  

بنابراین، اساساً، جیم کری در

Globe Awards in front of all these  people who desperately want to win,  

مراسم جوایز گلدن گلوب در مقابل همه این افرادی که شدیداً می‌خواهند برنده شوند، می‌گوید،

I know winning another Golden Globe, his  third Golden Globe, won't fulfill me.

من می‌دانم که بردن گلدن گلوب دیگر، سومین گلدن گلوب او، من را برآورده نمی‌کند.

It won't satisfy me.

من را راضی نمی کند

It won't make me happy.

من را خوشحال نمی کند.

Now, let's hear Jim Carrey's  final words of wisdom.

اکنون، بیایید آخرین سخنان حکیمانه جیم کری را بشنویم.

You need to complete the missing words.

باید کلمات از دست رفته را کامل کنید.

Let's listen now.

حالا گوش کنیم

But these are important, these awards.

اما اینها مهم هستند، این جوایز.

But these are important, these awards.

اما اینها مهم هستند، این جوایز.

Did you get his final words of wisdom?

آیا شما آخرین سخنان حکیمانه او را دریافتید؟

But these are important.

اما اینها مهم هستند.

These awards for pronunciation,  but just has that flat T.

این جوایز برای تلفظ هستند، اما فقط دارای T صاف هستند.

But but so you just don't  push out that sound for the T.

اما بنابراین شما فقط آن صدا را برای T بیرون نمی آورید.

And then you need to connect  it with the other words.

سپس باید آن را با کلمات دیگر مرتبط کنید.

But these are so you can take  R and make it an unstressed R.

اما اینها برای این است که بتوانید R را بگیرید و آن را به یک R بدون استرس تبدیل کنید.

That's what native speakers commonly do.

این کاری است که معمولاً افراد بومی انجام می دهند.

But these are but these are important.

اما اینها هستند اما اینها مهم هستند.

But again, it connects to the next word as well.

اما باز هم به کلمه بعدی وصل می شود.

But these are important.

اما اینها مهم هستند.

These awards.

این جوایز

Now grammatically, why would he say,  but these are important, these awards?

حالا از نظر دستور زبان، چرا می‌گوید، اما اینها مهم هستند، این جوایز؟

He's doing this to remind you what the  subject is, the subject being these awards.

او این کار را انجام می دهد تا به شما یادآوری کند که موضوع چیست، موضوع این جوایز است.

Of course, grammatically the standard is  to say, but these awards are important.

البته، از نظر گرامری استاندارد برای گفتن است، اما این جوایز مهم هستند.

But notice he said these are important, but  then he's just reminding you what these are.

اما توجه کنید که او گفت اینها مهم هستند، اما بعداً او فقط به شما یادآوری می کند که اینها چیست.

So this is often done as an afterthought.

بنابراین این اغلب به عنوان یک فکر بعدی انجام می شود.

For example, I could say this is due today,  the final report, and then I might realize,  

برای مثال، می‌توانم بگویم که امروز موعد مقرر است، گزارش نهایی، و سپس ممکن است متوجه شوم،

oh, well, maybe you don't know what  this is, or I just want to clarify.

آه، خوب، شاید شما ندانید این چیست، یا فقط می‌خواهم توضیح دهم.

I want to be very direct and clear.

من می خواهم خیلی مستقیم و واضح بگویم.

So this is due today, the final report, so  I'm just adding the subject on at the end.

بنابراین، امروز قرار است، گزارش نهایی، بنابراین من فقط موضوع را در پایان اضافه می‌کنم.

Remember that but or however  they have the same meaning.

این را به خاطر بسپارید، اما یا به هر حال، معنای یکسانی دارند.

However is slightly more formal, but is everyday.

با این حال کمی رسمی تر است، اما روزمره است.

But however introduces a contrast, meaning  there has to be some opposite idea.

اما با این حال یک تضاد را معرفی می کند، به این معنی که باید یک ایده مخالف وجود داشته باشد.

Maybe something is positive and  negative, good or bad, right or wrong.

شاید چیزی مثبت و منفی، خوب یا بد، درست یا غلط باشد. باید

There has to be some sort of contrast.

نوعی تضاد وجود داشته باشد.

So the contrast here is he's  mocking winning an award.

بنابراین تضاد اینجا این است که او بردن یک جایزه را به تمسخر می گیرد.

His entire beginning part of the  speech is mocking winning an award.

تمام قسمت ابتدایی سخنرانی او به تمسخر گرفتن جایزه است.

So we can consider that to be a negative.

بنابراین می توانیم آن را منفی در نظر بگیریم.

So now to successfully use, but you  have to have a contrasting idea.

بنابراین اکنون برای استفاده موفق، اما باید ایده متضادی داشته باشید.

So you have to have something positive.

پس باید چیز مثبتی داشته باشی.

So to form that contrast and use but  successfully, he says these awards are important.

بنابراین برای ایجاد این تضاد و استفاده اما موفقیت آمیز، او می گوید این جوایز مهم هستند.

Please welcome two time Golden  Globe winner Jim Carrey.

لطفاً به جیم کری، برنده دوبار گلدن گلوب خوش آمدید.

Thank you.

متشکرم.

I am two time Golden Globe winner Jim Carrey.

من جیم کری برنده دو بار گلدن گلوب هستم.

You know when I go to sleep at night,  I'm not just a guy going to sleep.

می‌دانی وقتی شب‌ها به خواب می‌روم، من فقط پسری نیستم که می‌خوابم.

I'm two time Golden Globe winner Jim Carrey  going to get some well needed shut eye.

من جیم کری برنده دو بار گلدن گلوب هستم که می‌خواهم چشم‌هایم را ببندم.

And when I dream, I don't  just dream any old dream.

و وقتی خواب می بینم، فقط رویای قدیمی را نمی بینم.

I dream about being three time Golden  Globe winning actor Jim Carrey.

من رویای این را دارم که جیم کری بازیگر برنده سه جایزه گلدن گلوب باشم.

Because then I would be enough.

چون در آن صورت من کافی خواهم بود.

It would finally be true and I could stop this,  

بالاخره درست می‌شد و می‌توانم جلوی آن را بگیرم،

this terrible search for what I  know ultimately won't fulfill me.

این جستجوی وحشتناک برای چیزی که می‌دانم در نهایت من را برآورده نمی‌کند.

But these are important, these awards.

اما اینها مهم هستند، این جوایز.

Amazing job today, think of everything you learn.

کار شگفت انگیز امروز، به هر چیزی که یاد می گیرید فکر کنید.

Do you want me to keep using real world clips  to help you improve all areas of your English?

آیا می‌خواهید از کلیپ‌های دنیای واقعی برای کمک به شما در بهبود همه زمینه‌های انگلیسی خود استفاده کنم؟

If you do put let's go, let's  go put let's go in the comments.

اگر گذاشتید اجازه دهید برویم، بیایید برویم بگذاریم بگذار برویم در نظرات.

And of course, make sure you like this lesson,  share it with your friends and subscribe.

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید.

See your notified every time I post a new lesson.

هر بار که یک درس جدید ارسال می کنم، اطلاع رسانی شما را ببینید.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And do you think you can hear everything  Obama says and understand the joke he makes?

و آیا فکر می کنید می توانید همه حرف های اوباما را بشنوید و شوخی او را درک کنید؟

Watch it and find out now.

آن را تماشا کنید و اکنون متوجه شوید.