Donald Trump Assassination Attempt 🇺🇲 Learn English with News

You're here because you want to  become fluent in English fast.

شما اینجا هستید زیرا می‌خواهید سریع به زبان انگلیسی مسلط شوید.

The best way to do that is to improve all  areas of your English at the same time.

بهترین راه برای انجام این کار این است که همه حوزه های زبان انگلیسی خود را همزمان بهبود بخشید.

And that's what you're going to do today  with this reading and listening method.

و این کاری است که امروز با این روش خواندن و گوش دادن انجام خواهید داد.

We're going to read a news article together, and  at the same time, you're going to improve your  

قرار است یک مقاله خبری با هم بخوانیم، و همزمان،

vocabulary, your grammar, your pronunciation,  your reading skills, your listening skills and  

واژگان، گرامر، تلفظ، مهارت‌های خواندن، مهارت‌های شنیداری و

more all at the same time while learning about  important events taking place in the world today.

موارد دیگر را به طور هم‌زمان بهبود ببخشید و درعین‌حال درباره موارد مهم یاد بگیرید. رویدادهایی که در جهان امروز رخ می دهد.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

First, I'll read the headline.

ابتدا تیتر را می خوانم.

I was saved by luck or God, Trump says.

ترامپ می گوید من از شانس نجات پیدا کردم یا خدا.

What do you notice about the  sentence structure of the headline?

در مورد ساختار جمله تیتر چه چیزی متوجه می شوید؟ آیا

Is this an active sentence or a passive sentence?

این جمله فاعلی است یا مفعول؟

To understand that just ask yourself is the  subject doing the action or receiving the action?

برای درک این موضوع فقط از خود بپرسید که آیا سوژه عمل را انجام می دهد یا آن را دریافت می کند؟

And this could be an indication as well because  

و این می‌تواند نشانه‌ای نیز باشد زیرا

we have our past simple of the verb  to be conjugated with the subject.

ما گذشته ساده فعل خود را داریم که باید با فاعل مزدوج شود.

And then we have our verb here in Ed.

و سپس ما فعل خود را در اینجا در Ed داریم.

So this is our passive.

پس این منفعل ماست.

You also might notice that word  by which is usually associated  

همچنین ممکن است متوجه کلمه‌ای شوید که معمولاً با آن کلمه

with the passive by something luck or someone God.

منفعل توسط چیزی از شانس یا کسی خدا مرتبط است.

Now let's take luck.

حالا بیایید شانس را بگیریم.

And what if we wanted to make this active?

و اگر بخواهیم این را فعال کنیم چه؟

What would it be?

چی میتونه باشه؟

Well, if it's Trump says  he could say luck saved me.

خوب، اگر ترامپ می‌گوید، می‌تواند بگوید شانس من را نجات داد.

Luck saved me.

شانس نجاتم داد

Now luck is a something.

حالا شانس یک چیز است.

It's when good things happen to  you, but it's beyond your control.

زمانی است که اتفاقات خوبی برای شما رخ می دهد ، اما خارج از کنترل شماست.

Luck.

You can have a lot of luck or you can use the  adjective form, which is lucky to be lucky.

شانس.

شما می توانید شانس زیادی داشته باشید یا می توانید از شکل صفت استفاده کنید که خوش شانس است.

This is used a lot to show appreciation.

این برای نشان دادن قدردانی بسیار استفاده می شود.

I could say to you, I'm so  lucky to have great students.

می توانم به شما بگویم، من خیلی خوش شانس هستم که دانش آموزان عالی دارم.

I'm so lucky to have great students  like you, which I truly believe.

من خیلی خوش شانس هستم که دانش‌آموزان عالی مانند شما دارم، که واقعاً به آن اعتقاد دارم.

Now you might show appreciation  to me and say I'm so lucky.

اکنون ممکن است از من قدردانی کنید و بگویید من خیلی خوش شانس هستم.

I have a great teacher.

من یک معلم بزرگ دارم.

That's so nice of you.

این نهایت لطف شماست.

Thank you.

متشکرم.

Now notice that difference in sentence structure.

اکنون به تفاوت در ساختار جمله توجه کنید.

I'm so lucky to be lucky.

من خیلی خوش شانس هستم که خوش شانس هستم.

And then we've made it stronger.

و سپس ما آن را قوی تر کرده ایم.

You could say I'm very lucky as well.

می توان گفت من هم خیلی خوش شانس هستم.

I'm very lucky.

من خیلی خوش شانس هستم.

Now notice here to have so the infinitive to  have great students or I have this is a clause.

اکنون توجه داشته باشید که در اینجا به have so مصدر to have great student or I have this یک بند است.

I have a great teacher subject verb object.

من یک مفعول فعل فاعل معلم عالی دارم.

And then you can just add in to be lucky.

و سپس شما فقط می توانید اضافه کنید تا خوش شانس باشید.

I'm very lucky.

من خیلی خوش شانس هستم.

I have a great teacher.

من یک معلم بزرگ دارم.

So if you agree that you're  lucky, put I'm so lucky.

بنابراین اگر موافقید که خوش شانس هستید، بگذارید من خیلی خوش شانس هستم.

I'm so lucky in the comments  and don't worry about taking  

من در نظرات بسیار خوش شانس هستم و نگران گرفتن

these notes because I summarize  everything in a free lesson PDF.

این یادداشت ها نباشید زیرا همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می کنم.

You can find the link in the description.

می توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Now let's continue with the lesson.

حالا بیایید به درس ادامه دهیم.

Former U.S.

President Donald Trump has said  he is supposed to be dead after  

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده گفته است که قرار است پس از

Saturday night's assassination  attempt at a rally in Pennsylvania.

سوء قصد در شنبه شب در تظاهراتی در پنسیلوانیا کشته شده باشد.

First, let's look at supposed to.

اول، اجازه دهید نگاهی به قرار است.

I hear a lot of mistakes with this, with the  sentence structure and also with pronunciation.

من اشتباهات زیادی در مورد این، با ساختار جمله و همچنین تلفظ می‌شنوم.

Let's confirm the pronunciation because this  Ed is silent, you don't hear it supposed to.

بیایید تلفظ را تأیید کنیم، زیرا این Ed ساکت است، شما آن را نمی‌شنوید.

So I say to.

بنابراین من می گویم به.

But this, it just sounds like the present.

اما این، فقط شبیه حال به نظر می رسد.

Simple suppose supposed to repeat after  me supposed to supposed to Let's review  

ساده فرض کنید قرار است بعد از من تکرار شود، قرار است

these examples.

این مثال ها را مرور کنیم.

I'm supposed to study tonight.

قراره امشب درس بخونم

So we have our subject, the verb  to be conjugated with the subject.

بنابراین ما فاعل خود را داریم، فعل با فاعل مزدوج شود.

You could change this to the subject  she and then you would need she is or  

شما می توانید این را به موضوع او تغییر دهید و سپس به او نیاز دارید یا

they of course you need they are as a contraction.

آنها البته به عنوان انقباض به آنها نیاز دارید.

They're supposed to study tonight,  so this part doesn't change.

آنها قرار است امشب درس بخوانند، بنابراین این قسمت تغییر نمی کند.

And then you need to and the base verb  or you can think of it as the infinite.

و سپس شما باید و فعل پایه یا می توانید آن را به عنوان نامتناهی در نظر بگیرید.

So just remember to conjugate your verb to be.

پس فقط به یاد داشته باشید که فعل to be خود را صرف کنید.

Now this is commonly used in the past  simple I was supposed to study last night.

اکنون این معمولاً در گذشته استفاده می‌شود.

Now remember, you need to conjugate your  

حالا به یاد داشته باشید، باید

verb according to the subject they  were supposed to study last night.

فعل خود را با توجه به موضوعی که قرار بود دیشب مطالعه کنند، با هم ترکیب کنید.

When you're supposed to do something,  it means you have an obligation,  

وقتی قرار است کاری را انجام دهید، به این معنی است که شما تعهدی دارید،

but that doesn't mean you  actually do the activity.

اما این بدان معنا نیست که شما واقعاً آن فعالیت را انجام می‌دهید.

If you say they were supposed to study last night,  

اگر می گویید آنها قرار بود دیشب درس بخوانند، به نظر می رسد

that sounds like the obligation  was there, but they didn't do it.

این الزام وجود داشت، اما آنها این کار را انجام ندادند.

So this is very commonly used in the past  simple and even in the present simple,  

بنابراین این بسیار رایج در گذشته ساده استفاده می‌شود و حتی در زمان حال ساده،

they're supposed to study tonight.

قرار است امشب مطالعه کنند.

It's not clear if they are going to or not.

معلوم نیست می‌روند یا نه.

It's just that the obligation is there.

فقط تکلیف وجود دارد.

So don't forget that verb conjugation.

پس این صرف فعل را فراموش نکنید.

Don't forget that Ed, remember  the pronunciation as well.

آن Ed را فراموش نکنید، تلفظ را نیز به خاطر بسپارید .

And you need your infinitive,  your two plus base verb.

و شما به مصدر، فعل پایه دو به اضافه خود نیاز دارید.

So Trump has said he's supposed to be  done after Saturday night's assassination,  

بنابراین ترامپ گفته است که قرار است بعد از ترور شنبه شب،

assassination attempt at a rally in Pennsylvania.

تلاش برای ترور در تجمعی در پنسیلوانیا، کارش تمام شود.

All rally is a large public meeting,  but it's a public meeting of supporters,  

همه رالی یک جلسه عمومی بزرگ است، اما یک جلسه عمومی از حامیان است،

people who support people who support someone  or a particular plan, idea, proposal, policy.

افرادی که از افرادی حمایت می کنند که از شخصی یا طرح، ایده، پیشنهاد، سیاست خاصی حمایت می کنند.

Now this is important that is  of supporters because we have  

اکنون این موضوع مربوط به حامیان است زیرا ما

a separate word for people who meet in a  large group but who are not supporters.

کلمه جداگانه ای برای افرادی داریم که در یک گروه بزرگ ملاقات می کنند اما حامی نیستند.

And that would be a protest or the the  people who attend a protest are protesters.

و این یک اعتراض خواهد بود یا افرادی که در یک اعتراض شرکت می کنند معترض هستند.

A protest is a large public meeting of opposers,  

اعتراض یک گردهمایی عمومی بزرگ از مخالفان،

people who oppose someone or a  project plan policy proposal.

افرادی که با کسی یا یک پیشنهاد خط مشی طرح پروژه مخالف هستند، است.

So this attempt took place at a rally which was  

بنابراین این تلاش در تجمعی انجام شد که

supposed to be filled with  supporters in Pennsylvania.

قرار بود با هواداران در پنسیلوانیا پر شود. به

Notice that pronunciation Pennsylvania.

تلفظ پنسیلوانیا توجه کنید.

NIA.

NIA.

Pennsylvania In one of his first  interviews since the incident, Mr.

پنسیلوانیا در یکی از اولین مصاحبه‌های خود پس از این حادثه، آقای

Trump told conservative U.S.

ترامپ به رسانه‌های محافظه‌کار آمریکایی گفت که

media he felt that he had  been saved by luck or by God.

احساس می‌کند از شانس یا خدا نجات یافته است.

So this is the same sentence  structure that we saw in the headline.

بنابراین این همان ساختار جمله‌ای است که در تیتر دیدیم.

So we saw to be saved.

پس دیدیم که نجات پیدا کنیم.

He was saved in this case,  it's just in the past perfect.

او در این مورد نجات یافت، در گذشته کامل است.

He had been saved by luck or by God.

او از شانس یا خدا نجات یافته بود.

But this is still the passive  because he's receiving the action,  

اما این همچنان غیرفعال است، زیرا او در حال دریافت کنش است،

whereas in the active it  would be luck had saved him.

در حالی که در حالت فعال، شانس او ​​را نجات داده است.

Let's look at the word incident because  it has a very similar meaning to accident,  

بیایید به کلمه حادثه نگاه کنیم زیرا معنای بسیار مشابهی با تصادف دارد،

but they're not interchangeable.

اما قابل تعویض نیستند.

You could see at work there was an incident,  at work there was an accident at work.

می‌توانید ببینید در محل کار حادثه‌ای رخ داده است، در محل کار یک حادثه در محل کار رخ داده است.

An incident is an unusual or unpleasant,  

حادثه یک رویداد غیرمعمول یا ناخوشایند،

pleasant event, but an accident is an event  that results in harm, damage, injury or loss.

خوشایند است، اما حادثه رویدادی  است که منجر به آسیب، آسیب، جراحت یا ضرر می شود.

So they are very similar in meaning.

بنابراین از نظر معنی بسیار شبیه به هم هستند.

But if I hear these two sentences, the  first reaction I have will be different.

اما اگر این دو جمله را بشنوم، اولین واکنشی که دارم متفاوت خواهد بود.

If someone said there was an incident at work,  my first question would be what happened?

اگر کسی بگوید حادثه ای در محل کار رخ داده است، اولین سوال من این است که چه اتفاقی افتاده است؟

So tell me more, what happened?

پس بیشتر به من بگو، چه اتفاقی افتاده است؟

What was the incident?

ماجرا چه بود؟

If someone said there was an accident at work,  my first reaction would be, was everyone OK?

اگر کسی بگوید تصادفی در محل کار رخ داده است، اولین واکنش من این است که آیا همه خوب هستند؟

Because I would be concerned about safety  because an incident is unusual or unpleasant.

زیرا من نگران ایمنی هستم زیرا یک حادثه غیرعادی یا ناخوشایند است.

Unpleasant but doesn't necessarily  mean that there was damage or harm.

ناخوشایند است، اما لزوماً به این معنی نیست که آسیب یا آسیب دیده است.

But accident, My first reaction  would be, is everyone OK?

اما تصادف، اولین واکنش من این است، آیا همه خوب هستند؟

Was anyone hurt?

کسی صدمه دیده؟

That would be my first reaction.

این اولین واکنش من خواهد بود.

So that's why there is a subtle difference.

بنابراین به همین دلیل است که یک تفاوت ظریف وجود دارد.

Now in this case they could have used  accident because there was harm involved,  

اکنون در این مورد، آنها می‌توانستند از تصادف استفاده کنند زیرا آسیبی در کار بوده است،

but the person chose to use incident.

اما آن شخص استفاده از حادثه را انتخاب کرده است. نمی‌دانم

I don't know why because it also means unusual  or unpleasant, which would describe this event.

چرا زیرا به معنای غیرعادی یا ناخوشایند است که این رویداد را توصیف می‌کند.

Now another thing I want you to notice in one  of one of his first interviews, don't forget to  

حالا نکته دیگری که می‌خواهم در یکی از اولین مصاحبه‌های او متوجه شوید، فراموش نکنید که

put that S on the noun when you use one of one  of my friends, because you're focusing on one.

وقتی از یکی از دوستانم استفاده می‌کنید، آن S را روی اسم بگذارید، زیرا روی یکی از آنها تمرکز می‌کنید.

But the noun needs to be plural  and also the verb that comes next,  

اما اسم باید جمع باشد و همچنین فعل بعدی باشد

which here we don't have a verb that comes next.

که در اینجا فعل بعدی نداریم.

But the verb that comes next  needs to be conjugated in the  

اما فعل بعدی باید به صورت مفرد جمع شود

singular because it's focusing on one of.

زیرا روی یکی از آنها تمرکز می کند.

Let's review this sentence.

بیایید این جمله را مرور کنیم.

One of my friends was because was  is the singular of the verb to be,  

یکی از دوستان من بود چون was مفرد فعل to be است،

it will it's used with the subjects he and she.

آن را با موضوعات he and she استفاده می‌کند.

One of my friends was in an accident,  so we have one, but the noun has an S,  

یکی از دوستان من تصادف کرد، بنابراین ما یکی داریم، اما اسم دارای S است،

but the verb is conjugated in the singular,  in this case with the subject he or she.

اما فعل به صورت مفرد، در این مورد با فاعل he or she جمع می شود. آیا از

Are you enjoying this lesson?

این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the Finally Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finnally Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

the movies, YouTube, and the news.

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم.

So you can improve your listening  skills of fast English, expand your  

بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

vocabulary with natural expressions,  and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید، و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت. برای کسب اطلاعات بیشتر

You can look in the description  for the link to learn more,  

می‌توانید در توضیحات  پیوند را جستجو کنید،

or you can go to my website and  click on Finally Fluent Academy.

یا می‌توانید به وب‌سایت من بروید و روی «آکادمی Fluent Fluent» کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

The most incredible thing was that  I happened to not only turn my head,  

باورنکردنی ترین چیز این بود که اتفاقاً نه تنها سرم را برگرداندم،

but to turn at the exact right  time and in just the right amount.

بلکه در زمان دقیق و به مقدار مناسب چرخیدم.

OK, so he's talking about literally turning  his head, which I'm doing right now.

خوب، پس او به معنای واقعی کلمه در مورد چرخاندن سرش صحبت می کند، کاری که من در حال حاضر انجام می دهم.

Let's take a look at this sentence structure.

بیایید نگاهی به ساختار این جمله بیندازیم.

I happened to not only turn my head.

اتفاقاً نه تنها سرم را برگرداندم.

Now, because he said he happened to turn his  head, it means that he didn't purposely plan this.

حالا، چون او گفت که اتفاقاً سرش را چرخانده است ، به این معنی است که او عمداً این را برنامه ریزی نکرده است.

It's not that his security  guard said turn your head.

اینطور نیست که نگهبانش گفته سرت را برگردان.

So he purposely turned his head.

پس عمدا سرش را برگرداند.

It happened by chance.

اتفاقی رخ داد.

It just happened accidentally.

فقط به طور تصادفی اتفاق افتاد.

It wasn't planned.

برنامه ریزی نشده بود

So that's the sentence structure  of to happen to do something.

بنابراین این ساختار جمله‌ای است که برای انجام کاری اتفاق می‌افتد.

It occurs by chance, not attention,  which means it wasn't planned.

اتفاقی رخ می‌دهد، نه توجه، به این معنی که برنامه‌ریزی نشده بود.

Let's review these examples.

بیایید این نمونه ها را مرور کنیم.

I happened to see Maria at the conference.

من اتفاقی ماریا را در کنفرانس دیدم.

So notice this is in the past.

پس توجه کنید که این در گذشته است.

Simple.

ساده. به همین

That's why this has the Ed verb.

دلیل است که این فعل Ed دارد.

But then you have your infinitive  to happen to do something.

اما پس از آن شما باید مصدر خود را برای انجام کاری انجام دهید.

So in this case, to see I happened  to see Maria at the conference.

بنابراین در این مورد، برای دیدن، اتفاقاً ماریا را در کنفرانس دیدم.

This means I didn't plan to see Maria.

این یعنی من قصد نداشتم ماریا را ببینم.

It happened accidentally.

اتفاقی رخ داد. نمی‌دانستم

I didn't know she would be at the  conference or she happened to find.

او در کنفرانس خواهد بود یا اتفاقی پیدا کرد.

So with the Ed and then the  infinitive, she happened to  

بنابراین با اد و سپس مصدر، به طور اتفاقی

find her grandmother's gold ring in the basement.

حلقه طلای مادربزرگش را در زیرزمین پیدا کرد.

She wasn't looking for her  grandmother's gold ring.

او به دنبال انگشتر طلای مادربزرگش نبود.

It happened by chance, accidentally.

اتفاقی اتفاق افتاد.

And that's why at the beginning  Trump said it was luck.

و به همین دلیل در ابتدا ترامپ گفت که این شانس است.

Because when you have luck,  it's nothing intentional.

زیرا وقتی شانس دارید، این چیز عمدی نیست.

And in this sentence structure, we have not  only but to turn at the exact right time.

و در این ساختار جمله، ما نه تنها باید در زمان دقیق بچرخیم.

So by using to, not only he's saying  he's doing this action turn his head,  

بنابراین با استفاده از to، نه تنها می‌گوید که این عمل را انجام می‌دهد، سرش را برگرداند،

but he's also doing something else.

بلکه دارد کار دیگری را نیز انجام می‌دهد.

He's turning it at the exact right time, the  time the bullet went by and the right amount.

او دقیقاً در زمان مناسب، زمانی که گلوله گذشت و مقدار مناسب، آن را می‌چرخاند.

Because if he just went like this, he could  have been killed, but he went like this.

زیرا اگر او فقط اینگونه می رفت، ممکن بود کشته شود، اما او اینگونه رفت.

So the right time and the right amount, he said,  

بنابراین زمان و مقدار مناسب، او گفت،

adding that the bullet that grazed  his ear could have easily killed him.

افزود که گلوله‌ای که گوشش را می‌چراند به راحتی می‌توانست او را بکشد.

Let's look at this verb graze and  then in the past simple grazed ZZ.

بیایید به این فعل graze نگاهی بیندازیم و سپس در گذشته ساده به ZZ grazed نگاه کنیم.

So notice that ZZ and then just a soft  D for the Ed grazed grazed his ear.

بنابراین توجه کنید که ZZ و سپس فقط یک D نرم برای اد که چرا کرده بود گوش او را می‌چراند.

If something grazed his ear it means  it just touched it slightly but likely  

اگر چیزی گوش او را می‌چراند، به این معنی است که فقط کمی آن را لمس کرده است، اما احتمالاً

it didn't cause damage because it  was just very lightly or softly.

آسیبی به آن وارد نکرده است، زیرا بسیار خفیف یا نرم بوده است.

This isn't really used in an everyday  context, it would be more in specific cases.

این واقعاً در زمینه‌های روزمره استفاده نمی‌شود ، بیشتر در موارد خاص استفاده می‌شود.

Athletes could use this a lot,  or chefs, because they use a lot  

ورزشکاران یا سرآشپزها می‌توانند زیاد از آن استفاده کنند، زیرا آنها

of knives and equipment that could cut  them, but it just grazed their finger.

از چاقوها و تجهیزات زیادی استفاده می‌کنند که می‌تواند آنها را برش دهد، اما فقط انگشتشان را می‌چرخاند.

Thankfully it didn't cut them,  it just grazed their finger.

خوشبختانه آن‌ها را نبرید، فقط انگشتشان را می‌چراند.

And children fall a lot.

و بچه ها زیاد می افتند.

So you might use it for children.

بنابراین می توانید از آن برای کودکان استفاده کنید.

So maybe this is an athlete  playing tennis and you could say,  

بنابراین شاید این ورزشکاری است که تنیس بازی می‌کند و می‌توان گفت،

thankfully she just grazed her knee when she fell.

خوشبختانه وقتی زمین خورد، زانویش را می‌چراند.

So her knee just touched the  pavement slightly softly.

بنابراین زانوی او کمی به آرامی پیاده‌رو را لمس کرد.

She won't need stitches.

او نیازی به بخیه نخواهد داشت

So they don't need to stitch her knee together.

بنابراین آنها نیازی به بخیه زدن زانوی او ندارند.

She won't need stitches.

او نیازی به بخیه نخواهد داشت

And then you could Dad, she's so lucky.

و بعد می توانی بابا، او خیلی خوش شانس است.

She's so lucky.

او خیلی خوش شانس است.

So of course, in this case, because  Trump happened to turn his head at  

بنابراین، البته، در این مورد، چون ترامپ سرش را در

the right time and in the right  amount, the bullet grazed his ear.

زمان مناسب و به مقدار مناسب چرخاند، گلوله به گوش او خورد.

He's so lucky.

او خیلی خوش شانس است.

A spectator was killed in the attack.

در این حمله یک تماشاگر کشته شد.

A spectator is someone who  wasn't actively involved,  

تماشاگر کسی است که فعالانه درگیر نبوده و

who was just there to to witness or observe.

فقط برای مشاهده یا مشاهده حضور داشته است.

This is very commonly used in  sports because all of the people  

این بسیار در ورزش استفاده می‌شود، زیرا همه افرادی

who go to a sports game but who are  not the players, they're spectators.

که به یک بازی ورزشی می‌روند اما بازیکن نیستند، تماشاگر هستند.

So every time you've gone to a sports game  but you're not playing, you're a spectator.

بنابراین هر بار که به یک بازی ورزشی رفته‌اید، اما بازی نمی‌کنید، یک تماشاگر هستید.

In this case, though, a spectator was killed  

اما در این مورد، یک تماشاگر

in the attack while two other  people were seriously injured.

در این حمله کشته شد و دو نفر دیگر به شدت مجروح شدند.

The gunman who also died has been  named as Thomas Matthew Crooks.

مرد مسلحی که او نیز جان باخت، توماس متیو کروکس نام داشت.

Now, in this case, they're using named  as because it represents identified as.

اکنون، در این مورد، از named as استفاده می‌کنند، زیرا به‌عنوان شناسایی شده است.

It's not used to say your name.

برای گفتن نام شما استفاده نمی شود.

I wouldn't say I'm named as Jennifer.

نمی‌توانم بگویم که نام من جنیفر است.

No, my name is Jennifer.

نه، اسم من جنیفر است.

I'm Jennifer.

من جنیفر هستم

But this here represents has been identified  as Thomas Matthew Brooks named as.

اما این در اینجا نشان می‌دهد که با نام توماس متیو بروکس شناسایی شده است.

This construction is also used  to recognize someone officially.

این ساختار همچنین برای شناسایی رسمی شخصی استفاده می‌شود.

It could be an official title, a  sports title, or a jaw position title.

این می تواند یک عنوان رسمی، یک عنوان ورزشی یا یک عنوان موقعیت فک باشد.

For example, Maria was named  as the new marketing manager.

برای مثال، ماریا به عنوان مدیر بازاریابی جدید معرفی شد.

So officially pointed or recognized as.

بنابراین به طور رسمی اشاره یا به رسمیت شناخته شده است.

So you will see it in a business context as well.

بنابراین شما آن را در زمینه کسب و کار نیز خواهید دید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

Mr.

Trump described the moment  he looked up at the crowd.

آقای

ترامپ لحظه ای را که به جمعیت نگاه کرد، توصیف کرد.

So notice here we have our phrasal verb look up.

بنابراین توجه داشته باشید که در اینجا ما فعل عبارتی خود را نگاه کنیم.

So that's if your head is down,  you look up and then you look at.

بنابراین اگر سرتان پایین است، به بالا نگاه می کنید و سپس نگاه می کنید.

So you look at someone or something.

بنابراین شما به کسی یا چیزی نگاه می کنید. در حال

Right now I'm looking at my computer screen and  you are also looking at your computer screen.

حاضر من به صفحه رایانه خود نگاه می کنم و شما نیز به صفحه رایانه خود نگاه می کنید.

So if you're looking down at your piece of  paper, you might look up at the computer screen.

بنابراین اگر از پایین به تکه کاغذ خود نگاه می کنید، ممکن است به صفحه رایانه نگاه کنید.

And that's why we have these two prepositions.

و به همین دلیل است که ما این دو حرف اضافه را داریم. پس

So he looked up at the crowd.

به جمعیت نگاه کرد.

So the spectators, the crowd,  after realizing he had been shot,  

بنابراین تماشاگران، جمعیت، پس از اینکه متوجه شدند او مورد اصابت گلوله قرار گرفته است،

I knew that history would judge this,  and I knew I had to let them know where.

می‌دانستم که تاریخ در مورد این موضوع قضاوت خواهد کرد، و می‌دانستم که باید به آنها اطلاع دهم که کجاست.

OK?

خوب؟

He told the Washington Examiner, speaking  

او به واشنگتن اگزمینر گفت   در

as he prepared to board a flight to the  upcoming Republican National Convention.

حالی که آماده سوار شدن به هواپیما برای کنوانسیون ملی جمهوریخواهان می شد.

RNC.

RNC.

This is the acronym for Republican National  Convention in Milwaukee, Milwaukee, Milwaukee,  

این مخفف کنوانسیون ملی جمهوری‌خواهان در میلواکی، میلواکی، میلواکی،

Milwaukee, WI, where he is expected to be  confirmed as the party's candidate for president.

میلواکی، WI است، جایی که انتظار می‌رود او به عنوان نامزد حزب برای ریاست جمهوری تایید شود.

Mr.

آقای

Trump said he now had a chance  to bring the country together.

ترامپ گفت اکنون فرصتی برای گرد هم آوردن کشور دارد. آقای ترامپ گفت،

So all of this is an introduction  to this statement, Mr.

بنابراین همه اینها مقدمه ای برای این بیانیه است

Trump said.

.

And when did he say that he said it?

و کی گفته که گفته است؟

In this case, he said it while speaking,  speaking as he prepared to board a flight.

در این مورد، او این را در حین صحبت گفت، در حالی که برای سوار شدن به پرواز آماده می‌شد صحبت می‌کرد.

All of that is additional information.

همه اینها اطلاعات اضافی است.

Let's review the sentence structure  to be expected and then infinitive.

بیایید ساختار جمله مورد انتظار و سپس مصدر را مرور کنیم.

This is when something is likely to happen.

این زمانی است که احتمال وقوع چیزی وجود دارد.

So in this case, it's likely that Trump will be  confirmed as the party's candidate for president.

بنابراین در این مورد، احتمال دارد که ترامپ به عنوان نامزد این حزب برای ریاست جمهوری تایید شود.

Now here to be confirmed because he's being  officially recognized as we could also say  

اکنون اینجاست تا تأیید شود زیرا او رسماً به رسمیت شناخته می‌شود، همانطور که می‌توانیم بگوییم که در

where he is expected to be named as the party's  candidate, just like we saw it here to be named.

کجا انتظار می‌رود به عنوان نامزد حزب معرفی شود، دقیقاً همانطور که در اینجا دیدیم که نام‌گذاری شد.

Maria was named as.

ماریا به عنوان نامگذاری شد.

So Trump was named as the  party's candidate for president.

بنابراین ترامپ به عنوان نامزد این حزب برای ریاست جمهوری معرفی شد.

So in this case, expect means likely to happen.

بنابراین در این مورد، انتظار به معنای احتمال وقوع است.

You can also use it in the case as normal  to happen, which has a very similar meaning.

همچنین می‌توانید از آن در حالت عادی استفاده کنید که معنای بسیار مشابهی دارد.

You could say at the airport,  delays are to be expected,  

می‌توانید در فرودگاه بگویید، تأخیر قابل انتظار است،

delays are to be expected, they're normal.

تأخیر قابل انتظار است، آنها طبیعی هستند.

I wrote that example for you as well.

آن مثال را هم برای شما نوشتم. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

He said his speech would now be completely  different instead of the humdinger aims  

او گفت که سخنرانی‌اش اکنون کاملاً متفاوت خواهد بود، به‌جای اینکه هدف هومدینگر

mostly at current President Joe Biden's  policies he had previously planned.

بیشتر سیاست‌های جو بایدن، رئیس‌جمهور کنونی است که قبلاً برنامه‌ریزی کرده بود.

So before the incident at the rally,  

بنابراین قبل از حادثه در تجمع،

he had planned a different speech,  one that would be a humdinger.

او یک سخنرانی متفاوت را برنامه‌ریزی کرده بود، سخنرانی‌ای که می‌توانست خنده‌دار باشد.

Do you know what this means?

آیا می دانید این به چه معناست؟

A humdinger.

یک هومدینگر

Humdinger means impressive or exceptional in.

Humdinger به معنای تأثیرگذار یا استثنایی است.

It's a fun word to say, isn't it?

گفتن این کلمه جالب است، اینطور نیست؟

Humdinger, Humdinger.

هامدینگر، هامدینگر.

Dinger.

دینگر.

So get that strong, err at  the end, repeat after me.

پس قوی باش، در آخر اشتباه کن ، بعد از من تکرار کن.

Humdinger.

هامدینگر

Now, grammatically, it's important  to know that humdinger is an A noun.

اکنون، از نظر دستوری، مهم است بدانید که humdinger یک اسم A است.

So you need an article.

بنابراین شما به یک مقاله نیاز دارید.

So you could describe something and say this  lesson, the lesson you're watching right now.

بنابراین می‌توانید چیزی را توصیف کنید و این درس را بگویید، درسی که اکنون در حال تماشای آن هستید.

This lesson is impressive, is exceptional.

این درس چشمگیر است، استثنایی است.

These are adjectives.

اینها صفت هستند.

Impressive and exceptional are adjectives,  so you wouldn't use an article.

صفت‌های چشمگیر و استثنایی هستند، بنابراین از مقاله استفاده نمی‌کنید.

This lesson is and then adjective.

این درس است و سپس صفت.

But if you want to use humdinger,  

اما اگر می‌خواهید از humdinger استفاده کنید،

which means impressive, you just need  the article because humdinger is a noun.

که به معنای چشمگیر است، فقط به مقاله نیاز دارید زیرا humdinger یک اسم است.

This lesson is a humdinger.

این درس یک Humdinger است.

A Humdinger.

هامدینگر

So to remember that, and if you agree this lesson  is exceptional or impressive, put Humdinger.

بنابراین برای به خاطر داشته باشید که، و اگر موافقید که این درس استثنایی یا چشمگیر است، Humdinger را قرار دهید.

Humdinger put that in the comments.

Humdinger آن را در نظرات قرار داده است.

And I ask you to put things  in the comments also because  

و از شما می‌خواهم مواردی را در نظرات قرار دهید، زیرا

simply writing it down will make it so  much more likely that you remember it.

نوشتن آن به سادگی باعث می‌شود آن را بسیار بیشتر به خاطر بسپارید.

Humdinger.

Put that in the comments to help you remember it.

هامدینگر

آن را در نظرات قرار دهید تا به شما کمک کند آن را به خاطر بسپارید.

So Trump was saying that his  speech was going to be a humdinger,  

بنابراین ترامپ می‌گوید که سخنرانی‌اش قرار است تند و تیز باشد،

it was going to be impressive and exceptional.

تاثیرگذار و استثنایی خواهد بود.

Had Saturday's attack not happened, this would  have been one of the most incredible speeches.

اگر حمله روز شنبه اتفاق نمی افتاد، این یکی از باورنکردنی ترین سخنرانی ها بود.

So this reinforces that it was a humdinger  instead of impressive, exceptional.

بنابراین این امر تقویت می‌کند که به جای چشمگیر و استثنایی، یک Humdinger بود.

You could also use incredible as  one of the adjectives for humdinger.

همچنین می‌توانید از incredible به عنوان یکی از صفت‌های Humdinger استفاده کنید.

So again, he could have said this would have  been a humdinger because you need that article.

بنابراین دوباره، او می‌توانست بگوید که این ممکن است یک مزاحم باشد زیرا شما به آن مقاله نیاز دارید.

So let me write that for you.

پس بگذارید آن را برای شما بنویسم.

This would have been a humdinger,  but he use would have been,  

این یک هومدنگر بود، اما او استفاده می‌کرد،  ، به این

which means it isn't because he's  not going to do it a humdinger.

معنی که به این دلیل نیست که او قرار نیست این کار را یک هومدنگر انجام دهد.

This would have been a humdinger.

این یک هومدینگر بود.

One of the most incredible speeches.

یکی از باورنکردنی ترین سخنرانی ها.

This is the sentence structure we reviewed before  because we have one of he's emphasizing 1 speech,  

این ساختار جمله‌ای است که قبلاً مرور کردیم زیرا یکی از آنها بر 1 سخنرانی تأکید می‌کند،

the speech he was going to make at the rally.

سخنرانی که قرار بود در تجمع انجام دهد.

And then because we use one of  the noun needs to be plural.

و سپس چون از یکی از اسم ها استفاده می کنیم باید جمع باشد.

So don't forget that one of  and then the noun is plural.

بنابراین فراموش نکنید که یکی از و سپس اسم جمع است.

Honestly is going to be a  whole different speech now.

راستش اکنون یک سخنرانی کاملاً متفاوت خواهد بود.

So after the incident, remember what an incident  is and how it compares to accident is going.

بنابراین، پس از حادثه، به یاد بیاورید که یک حادثه چیست و چگونه با حادثه در حال وقوع است.

After the incident.

بعد از حادثه.

Trump is planning a different speech or  has plans because it's already planned.

ترامپ در حال برنامه ریزی سخنرانی دیگری است یا برنامه هایی دارد زیرا از قبل برنامه ریزی شده است.

And he said, honestly, it's going  to be a whole different speech Now.

و او گفت، صادقانه بگویم، اکنون سخنرانی کاملا متفاوتی خواهد بود.

It's a chance to bring the country together.

این فرصتی است برای گرد هم آوردن کشور.

And that's a nice way to end on a positive note.

و این یک راه خوب برای پایان دادن به یک یادداشت مثبت است.

So to end on a positive  note, that's an expression.

بنابراین برای پایان دادن به یک نکته مثبت، این یک بیان است.

You can use it in a book, a  movie, a speech, a lesson.

می‌توانید از آن در کتاب، فیلم، سخنرانی، درس استفاده کنید.

And on a positive note simply means.

و در یک نکته مثبت به سادگی به این معنی است.

And positively, the subject of  this article was quite negative.

و به طور مثبت، موضوع این مقاله کاملاً منفی بود.

But this article ended on a positive  note because after this incident,  

اما این مقاله با یک نکته مثبت به پایان رسید، زیرا پس از این حادثه،

Trump said he's going to write a  speech to bring the country together.

ترامپ گفت که برای گرد هم آوردن کشور سخنرانی خواهد کرد.

So again, you end on a positive note,  which simply means you end positively.

بنابراین باز هم، با یک نکته مثبت پایان می‌دهید، که به سادگی به این معناست که نتیجه مثبتی دارید.

If you were to use the adverb form  positively and on a positive note.

اگر می‌خواهید از شکل قید به صورت مثبت و مثبت استفاده کنید.

And then we could say, thankfully, this incident,  

و پس از آن می‌توانیم بگوییم، خوشبختانه، این حادثه،

because Trump wasn't hurt,  the bullet just grazed him.

چون ترامپ صدمه‌ای ندید، گلوله فقط به او خورد.

Thankfully, this incident  ended on a positive note.

خوشبختانه، این حادثه با نتیجه مثبت پایان یافت.

So you could use this as well.

بنابراین شما می توانید از این نیز استفاده کنید.

It's a very common expression.

این یک عبارت بسیار رایج است.

And on a positive note, of course,  you could also end on a negative note,  

و البته در یک نکته مثبت، می‌توانید با یک نت منفی نیز پایان دهید،

but in this case, we'll  say end on a positive note.

اما در این مورد، می‌گوییم با نت مثبت پایان دهید.

And that is the end of the article.

و این پایان مقاله است.

So what I'll do now is I'll review  the article from start to finish.

بنابراین کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که مقاله را از ابتدا تا انتها مرور می‌کنم.

And this time you can focus on my pronunciation.

و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

I was saved by luck or God.

من از شانس یا خدا نجات پیدا کردم.

Trump says.

ترامپ می گوید. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور

Former U.S.

اسبق ایالات متحده،

President Donald Trump has  said he is supposed to be dead  

after Saturday night's assassination  attempt at a rally in Pennsylvania.

پس از سوءقصد روز شنبه شب در تظاهراتی در پنسیلوانیا، گفته است که گمان می‌رود مرده باشد. آقای ترامپ

In one of his first interviews  since the incident, Mr.

در یکی از اولین مصاحبه‌های خود پس از این حادثه به رسانه‌های

Trump told conservative U.S.

محافظه‌کار آمریکایی گفت که

media he felt that he had  been saved by luck or by God.

احساس می‌کند از شانس یا خدا نجات یافته است.

The most incredible thing was that  I happened to not only turn my head,  

باورنکردنی‌ترین چیز این بود که نه تنها سرم را چرخاندم،

but to turn at the exact right time  and in just the right amount, he said,  

بلکه در زمان درست و به مقدار مناسب چرخیدم، و

adding that the bullet that grazed  his ear could have easily killed him.

افزود که گلوله‌ای که به گوشش خورد می‌توانست به راحتی او را بکشد.

A spectator was killed in the attack, while  two other people were seriously injured.

در این حمله یک تماشاگر کشته شد و دو نفر دیگر به شدت مجروح شدند.

The gunman who also died has been  named as Thomas Matthew Crooks.

مرد مسلحی که او نیز جان باخت، توماس متیو کروکس نام داشت.

Mr.

Trump described the moment he looked up at  the crowd after realizing he had been shot.

آقای

ترامپ لحظه ای را توصیف کرد که پس از فهمیدن شلیک گلوله به جمعیت نگاه کرد. او به واشنگتن اگزمینر گفت،

I knew that history would judge this and  I knew I had to let them know we are OK,  

می‌دانستم که تاریخ در مورد این موضوع قضاوت می‌کند و می‌دانستم که باید به آنها اطلاع دهم که ما خوب هستیم. در حالی

he told the Washington Examiner.

Speaking as he prepared to board a flight to  the upcoming Republican National Convention  

که آماده می‌شود سوار بر پروازی به سمت کنگره ملی جمهوری‌خواهان

RNC in Milwaukee, WI, where he is expected to be  confirmed as the party's candidate for president.

RNC در میلواکی، WI شود، جایی که انتظار می‌رود به عنوان نامزد این حزب برای ریاست جمهوری تایید شود.

Mr.

آقای

Trump said he now had a chance  to bring the country together.

ترامپ گفت اکنون فرصتی برای گرد هم آوردن کشور دارد.

He said his speech would now be completely  different instead of the humdinger aimed  

او گفت که سخنرانی‌اش اکنون کاملاً متفاوت خواهد بود، به‌جای اینکه هدفش

mostly at current President Joe Biden's  policies he had previously planned.

بیشتر سیاست‌های جو بایدن، رئیس‌جمهور فعلی جو بایدن باشد که قبلاً برنامه‌ریزی کرده بود.

Had Saturday's attack not happened, this would  have been one of the most incredible speeches.

اگر حمله روز شنبه اتفاق نمی افتاد، این یکی از باورنکردنی ترین سخنرانی ها بود.

Honestly, it's going to be a  whole different speech now.

راستش را بخواهید، اکنون سخنرانی کاملا متفاوتی خواهد بود.

It's a chance to bring the country together.

این فرصتی است برای گرد هم آوردن کشور. آیا

Did you like this lesson?

این درس را دوست داشتید؟

If you did and you want more  lessons, put more, more and more.

اگر انجام دادید و درس‌های بیشتری می‌خواهید، بیشتر، بیشتر و بیشتر بگذارید.

Put more and more and more.

قرار دادن بیشتر و بیشتر و بیشتر.

So I know you want more lessons just like this.

بنابراین می‌دانم که شما به این شکل درس‌های بیشتری می‌خواهید.

And of course, make sure you like this lesson.

و البته مطمئن شوید که این درس را دوست دارید.

Share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free Speaking where I share 6  

و می‌توانید این Speaking رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶

tips on how to speak English  fluently and confidently.

نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And I have another lesson that  will help you improve your fluency.

و درس دیگری دارم که به شما کمک می‌کند تسلط خود را بهبود بخشید.

Make sure you watch it right now.

حتما همین الان تماشاش کنید