Improve Your English Listening Skills IN 30 MINUTES!

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer.

من جنیفر هستم

And today you're going to improve  your listening skills of fast English.

و امروز می‌خواهید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود ببخشید.

And we're going to do this  as a listening exercise.

و ما این کار را به عنوان تمرین گوش دادن انجام خواهیم داد.

So you're going to test your ability to  understand fastpaced native English speakers,  

بنابراین می‌خواهید توانایی خود را برای درک سریع زبان‌های بومی انگلیسی آزمایش کنید،

and then improve your pronunciation and  expand your vocabulary at the same time.

و سپس تلفظ خود را بهبود ببخشید و دایره لغات خود را گسترش دهید. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

Here are your instructions for the entire video.

در اینجا دستورالعمل شما برای کل ویدیو است.

First, 1st, I'm going to say  a sentence three times and  

اول، اول، یک جمله را سه بار می گویم و

you need to write down exactly  what you hear in the comments.

شما باید دقیقاً آنچه را که در نظرات می شنوید بنویسید. در مرحله

Next, you can review what I said and you  can learn the pronunciation changes that  

بعد، می‌توانید آنچه را که گفتم مرور کنید و می‌توانید تغییرات تلفظی که

take place in a fast speech, and you  can learn the expressions that I used.

در یک سخنرانی سریع رخ می‌دهد را بیاموزید و می‌توانید عباراتی را که من استفاده کردم یاد بگیرید.

Are you ready?

اماده ای؟

Let's get started with your  first listening exercise.

بیایید با اولین تمرین گوش دادن خود شروع کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

I can't believe she sprung that on me.

من نمی توانم باور کنم که او آن را به من تحمیل کرد.

I can't believe she sprung that on me.

من نمی توانم باور کنم که او آن را به من تحمیل کرد.

I can't believe she sprung that on me, I said.

گفتم باورم نمی شود که او این کار را به من تحمیل کرده است.

I can't believe she sprung that  on me for this listening exercise.

من نمی توانم باور کنم که او آن را برای این تمرین گوش دادن به من تحمیل کرد. فکر

I don't think the pronunciation  is difficult to understand,  

نمی‌کنم تلفظ آن سخت باشد،

but you have to know this expression and  understand what this expression means.

اما باید این عبارت را بدانید و معنی این عبارت را بفهمید.

So the expression I used is to  spring something on someone.

بنابراین عبارتی که من به کار بردم این است که چیزی را روی کسی بفرستم.

I can't believe she sprung.

من نمی توانم باور کنم که او بهار.

Sprung is the past simple of  the verb spring to spring.

Sprung ماضی ساده فعل Spring to Spring است.

Sprung, she sprung that  that is the something on me.

اسپرونگ، او به من گفت که این چیزی است که روی من است.

When you spring something on someone,  

وقتی چیزی را به کسی می‌زنید،

you suddenly ask or tell someone  something that they weren't expecting.

ناگهان چیزی را می‌پرسید یا به کسی می‌گویید که انتظارش را نداشت.

So let's say there is a presentation taking  place one hour from right now, and my coworker  

بنابراین فرض کنید یک ساعت بعد از هم اکنون ارائه ای برگزار می شود، و همکارم

was supposed to do this presentation, but  just now, one hour before the presentation,  

قرار بود این ارائه را انجام دهد، اما همین الان، یک ساعت قبل از ارائه،

my boss says, oh, by the way, Jennifer, I  want you to do the presentation in one hour.

رئیسم می گوید، اوه، اتفاقاً جنیفر، من تو را می خواهم برای انجام ارائه در یک ساعت.

And I'm not prepared for this at all.

و من اصلاً برای این کار آماده نیستم.

I wasn't expecting it.

انتظارش را نداشتم

Then I can say I can't  believe she sprung that on me.

سپس می‌توانم بگویم نمی‌توانم باور کنم که او این موضوع را به من تحمیل کرده است.

And that represents that I have to give the  presentation in one hour our next listening test.

و این نشان می‌دهد که من باید در یک ساعت تست شنیداری بعدی را ارائه دهم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

It's supposed to rain on and off today.

قرار است امروز باران بیاید و خاموش شود.

It's supposed to rain on and off today.

قرار است امروز باران بیاید و خاموش شود.

It's supposed to rain on and off today.

قرار است امروز باران بیاید و خاموش شود.

I said it's supposed to rain on and off today.

گفتم قراره امروز بارون کم و زیاد بشه.

First, let's talk about pronunciation  here we have a contraction.

ابتدا، بیایید در مورد تلفظ صحبت کنیم، اینجا یک انقباض داریم.

It's it's it's supposed to.

این است که قرار است.

It's as a contraction.

به صورت انقباض است.

Represents it is.

نشان دهنده آن است.

It's.

این است.

It's supposed to.

قرار است

Now, notice here, supposed to  suppose it's spelled with an Ed.

حالا، به اینجا توجه کنید، فرض کنید که با یک Ed نوشته شده است.

It's an Ed verb, but you don't hear it at all.

این یک فعل Ed است، اما شما اصلا آن را نمی شنوید. قرار است

It's supposed to, supposed to, supposed to,  

، قرار است، قرار است،

but it's always spelled with an Ed verb  when the expression is to be, supposed to.

اما همیشه با یک فعل Ed نوشته می‌شود که عبارت باید باشد، قرار است.

Now many students forget the  verb to be in this expression.

اکنون بسیاری از دانش‌آموزان فعل to be را در این عبارت فراموش می‌کنند.

Don't forget the verb to be.

فعل to be را فراموش نکنید. از نظر

It's grammatically incorrect.

گرامری نادرست است.

It's It is supposed to.

این قرار است.

I was supposed to.

من قرار بود.

She is supposed to.

او قرار است.

We are supposed to.

ما قرار است.

Don't forget that verb to be  and conjugate your verb to be.

آن فعل to be را فراموش نکنید و فعل to be را به هم پیوند دهید.

It's supposed to rain on and off, on and off.

قرار است باران خاموش و خاموش شود، روشن و خاموش شود. به

Notice here the and you don't hear it at all.

اینجا توجه کنید و اصلاً آن را نمی شنوید.

It sounds just like an on, off, on, off, on off.

صدای آن دقیقاً مانند روشن، خاموش، روشن، خاموش، خاموش است.

And then you combine that  together on and off, on and off.

و سپس آن را با هم ترکیب می‌کنید روشن و خاموش، روشن و خاموش.

It's supposed to rain on and off today.

قرار است امروز باران بیاید و خاموش شود.

When something happens on and off, it means it  only happens some of the time of a total time.

وقتی چیزی خاموش و روشن اتفاق می‌افتد، به این معنی است که فقط بخشی از زمان کل زمان اتفاق می‌افتد.

So in our expression, the total time is today.

بنابراین در بیان ما، کل زمان امروز است.

But if I say it's supposed  to rain on and off today,  

اما اگر بگویم قرار است امروز باران ادامه یابد و خاموش شود،

I know that it is not going to rain the total  time, but it is going to rain some of the time.

می‌دانم که در کل زمان باران نخواهد بارید ، اما بعضی اوقات باران خواهد بارید.

And I don't know when it's going to rain.

و نمیدانم کی قرار است بارون ببارد.

So it might rain for one hour, stop  for three hours, rain for two hours,  

بنابراین ممکن است یک ساعت باران ببارد، سه ساعت متوقف شود، دو ساعت باران ببارد،

stop for one hour, rain for  two hours and then stop again.

یک ساعت متوقف شود، دو ساعت باران ببارد و دوباره متوقف شود.

That would be on and off.

که روشن و خاموش خواهد شد.

We commonly use this expression with rain  because rain frequently happens on and off.

ما معمولاً از این عبارت با باران استفاده می‌کنیم، زیرا باران اغلب خاموش و روشن می‌شود.

It doesn't happen for the  total time of a timeline,  

برای کل زمان یک خط زمانی اتفاق نمی‌افتد،

but we can also use this expression  for other activities as well.

اما می‌توانیم از این عبارت برای سایر فعالیت‌ها نیز استفاده کنیم.

For example, I worked as a waitress on and off  when I was a student, so I have the total time.

برای مثال، زمانی که دانشجو بودم به عنوان پیشخدمت کار می‌کردم ، بنابراین کل زمان را دارم.

I was a student for years  and I worked as a waitress.

من سال‌ها دانشجو بودم و به عنوان پیشخدمت کار می‌کردم.

But if I say on and off, it means that I did  

اما اگر بگویم روشن و خاموش است، به این معنی است که در تمام مدت دانشجویی به

not work as a waitress the  entire time I was a student.

عنوان پیشخدمت کار نکردم .

So four years perhaps.

پس شاید چهار سال

I worked for four months during  the summer and then I didn't work.

در طول تابستان چهار ماه کار کردم و بعد کار نکردم.

I focused on school and then maybe I  worked for two months and then I stopped.

روی مدرسه تمرکز کردم و شاید دو ماه کار کردم و بعد متوقف شدم.

I worked again for six months, and then I stopped.

شش ماه دوباره کار کردم و بعد متوقف شدم.

I worked as a waitress on and  off our next listening test.

من به عنوان پیشخدمت در آزمون شنوایی بعدی و بعد از آن کار کردم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

I got the gist of it.

من اصل آن را فهمیدم.

I got the gist of it.

من اصل آن را فهمیدم.

I got the gist of it.

من اصل آن را فهمیدم.

I said I got the gist of it here.

گفتم اصل ماجرا را اینجا فهمیدم.

Let's talk about how gist of it the sounds  are combined, the sounds are linked together  

بیایید در مورد چگونگی ترکیب صداها، پیوند صداها با هم

and this sounds like gist of it.

و این به نظر می‌رسد که اصل آن چگونه است، صحبت کنیم.

So I take the last sound on a  word and I transfer it to the  

بنابراین آخرین صدای یک کلمه را می‌گیرم و آن را به

next sound to help me combine the sounds together.

صدای بعدی منتقل می‌کنم تا به من کمک کند صداها را با هم ترکیب کنم.

Gist of it, Gist of it, Gist of it.

اصل آن، اصل آن، اصل آن.

I got the gist of it.

من اصل آن را فهمیدم.

What does this mean?

این یعنی چی؟

Well, the gist of something  is the main idea of something.

خوب، اصل چیزی ایده اصلی چیزی است.

So if you say I got the gist of it here.

بنابراین اگر بگویید من اصل موضوع را اینجا فهمیدم.

The verb get means understand.

فعل get به معنای فهمیدن است.

I understand, or in the past I  understood the main idea of it.

می‌فهمم، یا در گذشته ایده اصلی آن را فهمیدم.

But when you say I get the gist of it or  I got the gist of it, you're letting the  

اما وقتی می گویید من اصل آن را فهمیدم یا به اصل مطلب رسیدم، به

person know that you understand the  main idea, but you don't necessarily  

فرد اجازه می دهید بفهمد که ایده اصلی را درک می کنید، اما لزوماً

understand all the smaller details or all the  details, you just understand the main idea.

تمام جزئیات کوچکتر یا همه جزئیات را نمی فهمید، فقط ایده اصلی را درک کنید

For example, her lecture was  complicated, but I got the gist of it,  

برای مثال، سخنرانی او پیچیده بود، اما من اصل آن را فهمیدم،

so perhaps you're learning something  new and for you it's complicated.

بنابراین شاید شما در حال یادگیری چیز جدیدی هستید و برای شما پیچیده است.

For me, something complicated would  be to do with math or science.

برای من، کاری پیچیده مربوط به ریاضی یا علوم است.

So if I went to a physics lecture or  a quantum mechanics lecture, maybe I  

بنابراین اگر من به یک سخنرانی فیزیک یا یک سخنرانی مکانیک کوانتومی رفتم، شاید

understand the overall idea of the lecture, but  I don't really understand all the small details.

ایده کلی سخنرانی را درک کنم، اما واقعاً همه جزئیات کوچک را نمی‌فهمم.

I just have an overall  understanding of the main idea.

من فقط یک درک کلی از ایده اصلی دارم.

I got the gist of it.

من اصل آن را فهمیدم. آیا

Are you ready for your next listening exercise?

برای تمرین شنیداری بعدی خود آماده هستید؟

I'll say it three times.

سه بار میگم

Just a heads up that I'm running late.

فقط یک سر بالا که دارم دیر می کنم.

Just a heads up that I'm running late.

فقط یک سر بالا که دارم دیر می کنم.

Just a heads up that I'm running late.

فقط یک سر بالا که دارم دیر می کنم.

I said just a heads up that I'm  running late for pronunciation.

من فقط یک سر گفتم که برای تلفظ دیر می‌کنم.

Let's talk about heads up, how it combines  and links together, heads up, heads up.

بیایید در مورد heads up، نحوه ترکیب و پیوند با هم، heads up، heads up صحبت کنیم.

So notice that as on heads, when I  combine it with my vowel sound in up,  

بنابراین توجه داشته باشید که همانطور که روی سرها، وقتی آن را با صدای مصوت خود در بالا ترکیب می‌کنم، از

I use A to combine that together and it  sounds like one word heads up, heads up,  

A برای ترکیب آن با هم استفاده می‌کنم و به نظر می‌رسد که یک کلمه سر بالا، سر بالا،

heads up, just a heads up that I'm running late.

سر بالا، فقط یک سر بالا که دیر می‌کنم. .

When you give someone a heads up,  so the expression just a heads up,  

وقتی به کسی هشدار می دهید، بنابراین عبارت فقط یک سر بالا،

This is used to give someone  advanced warning of something.

برای دادن هشدار پیشرفته به کسی در مورد چیزی استفاده می شود.

So I'm letting the person know in advance that  I'm going to be late, and you use the expression  

بنابراین من از قبل به فرد اطلاع می‌دهم که دیر می‌رسم، و شما از عبارت

heads up to identify that you're giving  a warning and the expression to run late.

heads up استفاده می‌کنید تا متوجه شوید که اخطار می‌دهید و عبارت دیر کردن را می‌دهید.

This is what native speakers use when we're late.

این همان چیزی است که افراد بومی وقتی دیر می کنیم از آن استفاده می کنند.

So to be late, we're going to be late.

پس برای دیر کردن، دیر می‌رسیم.

You can use run late, and we commonly  use this in the present continuous.

می‌توانید از run late استفاده کنید، و ما معمولاً از آن در حالت پیوسته فعلی استفاده می‌کنیم.

I'm running late.

من دارم دیر می دوم

Right now I'm running late, which means I  am late and therefore I'm going to be late  

در حال حاضر من دیر می‌روم، به این معنی که دیر آمده‌ام و بنابراین

for my next appointment, which is likely with  you and that's why I'm giving you a heads up.

برای قرار بعدی خود دیر می‌آیم، که احتمالاً با شماست و به همین دلیل است که به شما هشدار می‌دهم.

A native speaker would commonly send  a quick text message to a coworker  

یک سخنران بومی معمولاً یک پیام متنی سریع برای یک همکار

or their boss and say heads up,  running late, stuck in traffic.

یا رئیسش ارسال می‌کند و می‌گوید سر بالا، دیر می‌گذرد، در ترافیک گیر می‌کند.

So I say heads up letting you know  it's advanced warning running late.

بنابراین من می‌گویم که به شما اطلاع می‌دهم هشدار پیشرفته دیر است.

This is just the essential information.

این فقط اطلاعات ضروری است.

Running late and then stuck in traffic.

دیر دویدن و سپس در ترافیک گیر کرده است. به

That's the reason why I'm running late.

همین دلیل است که من دیر می دویدم.

And now you know I'm not going to be at our  scheduled meeting because I'm running late.

و حالا می‌دانید که من در جلسه برنامه‌ریزی‌مان شرکت نخواهم کرد، زیرا دیر می‌گذرم. آیا

Are you ready for your last listening exercise?

برای آخرین تمرین گوش دادن خود آماده هستید؟

I'll say it three times.

سه بار میگم

Here's my quick take on it.

در اینجا برداشت سریع من در مورد آن است.

Here's my quick take on it.

در اینجا برداشت سریع من در مورد آن است.

Here's my quick take on it, I said.

گفتم این برداشت سریع من است.

Here's my quick take on it.

در اینجا برداشت سریع من در مورد آن است.

Let's talk about how this sounds  combined for the three words.

بیایید در مورد نحوه ترکیب این سه کلمه صحبت کنیم.

Take on it and it sounds like one word.

آن را در نظر بگیرید و مانند یک کلمه به نظر می رسد.

Take on it, take on it.

آن را به عهده بگیرید، آن را به عهده بگیرید.

But you have to combine those sounds together.

اما شما باید این صداها را با هم ترکیب کنید.

Take on it.

آن را بر عهده بگیرید.

Take on it.

آن را بر عهده بگیرید.

So that's how we transfer sounds.

بنابراین ما صداها را به این ترتیب انتقال می دهیم.

We link the sounds together so three  individual words can sound like one word.

صداها را به هم پیوند می‌دهیم تا سه کلمه مجزا شبیه یک کلمه به نظر برسند.

Take on it.

آن را بر عهده بگیرید.

Here's my quick take on it.

در اینجا برداشت سریع من در مورد آن است.

Now one's take on something, my take on it.

حالا کسی چیزی را قبول می کند، برداشت من از آن.

This is simply one's opinion  or idea on something specific.

این صرفاً نظر یا ایده فرد در مورد چیزی خاص است.

This is commonly used to ask someone's opinion  when you're discussing something specific.

این معمولاً برای پرسیدن نظر شخصی هنگام بحث درباره موضوع خاصی استفاده می‌شود.

For example, what's your take on the company's  decision to pay for language classes?

برای مثال، نظر شما درباره تصمیم شرکت برای پرداخت هزینه کلاس‌های زبان چیست؟

So let's say your company decided  to pay for your language classes.

بنابراین فرض کنید شرکت شما تصمیم گرفته است هزینه کلاس‌های زبان شما را بپردازد.

That's amazing, right?

این شگفت انگیز است، درست است؟

So that's the IT.

پس فناوری اطلاعات همین است.

What's your take on it?

نظر شما در مورد آن چیست؟

But it is the company's decision  to pay for language classes.

اما این تصمیم شرکت است که هزینه کلاس‌های زبان را بپردازد.

What's your take on it?

نظر شما در مورد آن چیست؟

I'm asking you what's your  opinion on this initiative?

من از شما می پرسم نظر شما در مورد این ابتکار چیست؟

To answer, you can simply state your opinion.

برای پاسخ به سادگی می توانید نظر خود را بیان کنید.

I think it's an amazing idea.

من فکر می کنم این یک ایده شگفت انگیز است.

So now I want you to practice, practice,  practice pronunciation so you can really  

بنابراین اکنون می‌خواهم تمرین کنید، تمرین کنید، تلفظ را تمرین کنید تا بتوانید واقعاً

get comfortable with moving your mouth and  producing these sounds at a faster pace.

با حرکت دادن دهان خود و تولید این صداها با سرعت بیشتری راحت شوید.

So let's do an imitation exercise.

پس بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم.

I am going to say each sentence  again three times, and I want you  

من می‌خواهم هر جمله را دوباره سه بار بگویم، و از شما می‌خواهم

to repeat it out loud and try to get your  pronunciation as close to mine as possible.

آن را با صدای بلند تکرار کنید و سعی کنید تلفظ خود را تا حد امکان به تلفظ من نزدیک کنید.

I can't believe she sprung that on me.

من نمی توانم باور کنم که او آن را به من تحمیل کرد.

I can't believe she's sprung him out on me.

من نمی توانم باور کنم که او او را به سمت من تحریک کرده است.

I can't believe she's sprung him out on me.

من نمی توانم باور کنم که او او را به سمت من تحریک کرده است.

It's supposed to rain on and off today.

قرار است امروز باران بیاید و خاموش شود.

It's supposed to rain on and off today.

قرار است امروز باران بیاید و خاموش شود.

It's supposed to rain on and off today.

قرار است امروز باران بیاید و خاموش شود.

I got the gist of it.

من اصل آن را فهمیدم.

I got the gist of it.

من اصل آن را فهمیدم.

I got the gist of it.

من اصل آن را فهمیدم.

Just a heads up that I'm running late.

فقط یک سر بالا که دارم دیر می کنم.

Just a heads up that I'm running late.

فقط یک سر بالا که دارم دیر می کنم.

Just a heads up that I'm running late.

فقط یک سر بالا که دارم دیر می کنم.

Here's my quick take on it.

در اینجا برداشت سریع من در مورد آن است.

Here's my quick take on it.

در اینجا برداشت سریع من در مورد آن است.

Here's my quick take on it.

در اینجا برداشت سریع من در مورد آن است.

So did you enjoy those listening tests?

پس از آن تست های شنیداری لذت بردید؟

How about we keep going and I'm  going to test you five more times?

چطور است که ادامه دهیم و پنج بار دیگر شما را آزمایش کنم؟ آیا

Are you ready for that?

برای آن آماده هستید؟

Let's do it.

بیایید آن را انجام دهیم. به

Looks like we're back to square 1.

نظر می رسد که ما به مربع 1 برگشته

Looks like we're back to square 1.

ایم. به نظر می

Looks like we're back to square one, I said.

رسد که به مربع 1 برگشته ایم. به

Looks like we're back to square one.

نظر می رسد ما به نقطه اول برگشتیم.

Did you get that one?

اون یکی رو گرفتی؟

Let's talk about the pronunciation changes.

بیایید در مورد تغییرات تلفظ صحبت کنیم.

Notice the contraction were were  This is we are as a contraction were.

توجه داشته باشید که انقباض‌ها بودند این ما مانند یک انقباض هستیم.

Now notice how unstressed my pronunciation is.

حالا توجه کنید که تلفظ من چقدر بدون استرس است. به

It sounds like were not.

نظر می رسد که نبودند.

We're were.

ما بودیم

This is how native speakers  say it at a natural pace.

اینگونه است که زبان مادری آن را با سرعت طبیعی بیان می‌کنند.

We're back we're back.

ما برگشتیم ما برگشتیم

We're back.

ما برگشتیم.

We're back to This sounds like to in real English  to we're back to we're back to square one.

ما برگشتیم به این به نظر می‌رسد که در انگلیسی واقعی به ما برمی‌گردیم ما به نقطه اول برمی‌گردیم.

We're back to square one.

ما به نقطه اول برگشتیم.

Now what does this mean to be back to square one?

حالا این بازگشت به نقطه اول به چه معناست؟

Well, square one on a board game  is the beginning of a board game.

خوب، مربع یک روی یک بازی رومیزی شروع یک بازی رومیزی است.

So when you're back to square one, it  means you're back to the beginning.

بنابراین وقتی به نقطه اول برگشتید، به این معنی است که به ابتدا برگشته اید.

And you're back to the beginning, the start,  because you tried something and it didn't work,  

و شما به آغاز، شروع بازگشته‌اید، زیرا چیزی را امتحان کردید و کار نکرد،

so you had a failed attempt  and you have to try again.

بنابراین تلاشی ناموفق داشتید و باید دوباره تلاش کنید. به

Looks like we're back to square one.

نظر می رسد ما به نقطه اول برگشتیم. به

It looks like we have to start again from the  

نظر می‌رسد باید دوباره از

beginning because our first attempt  failed our next listening exercise.

ابتدا شروع کنیم، زیرا اولین تلاش ما  در تمرین شنیداری بعدی ما شکست خورد.

I'll say it three times.

سه بار میگم

I don't know if we can trust her.

نمی دانم می توانیم به او اعتماد کنیم یا نه.

She's pretty wishy washy.

او بسیار شیطون است.

I don't know if we can trust her.

نمی دانم می توانیم به او اعتماد کنیم یا نه.

She's pretty wishy washy.

او بسیار شیطون است.

I don't know if we can trust her.

نمی دانم می توانیم به او اعتماد کنیم یا نه.

She's pretty wishy washy, I said.

من گفتم، او بسیار شیطون است.

I don't know if we can trust her.

نمی دانم می توانیم به او اعتماد کنیم یا نه.

She's pretty wishy washy.

او بسیار شیطون است.

First, let's talk about  don't know at a natural pace.

ابتدا، بیایید با سرعت طبیعی درباره «نمی دانم» صحبت کنیم.

This sounds like don't know.

این به نظر می رسد که نمی دانم.

I don't know.

من نمی دانم.

I don't know, don't know.

نمی دانم، نمی دانم.

I don't know.

من نمی دانم.

I don't know if we can notice here.

نمی‌دانم می‌توانیم اینجا متوجه شویم یا نه.

We can trust when can is the auxiliary  verb, so it's not the main verb.

وقتی can فعل کمکی است، می‌توانیم اعتماد کنیم ، بنابراین فعل اصلی نیست.

We reduce this to kin, kin,  and it's very unstressed sound.

ما این را به خویشاوندی، خویشاوندی،  تقلیل می‌دهیم و صدایی بسیار بدون تنش است.

I don't know if we can, if we can trust, if  we can trust and notice you hear trust more  

نمی‌دانم آیا می‌توانیم، آیا می‌توانیم اعتماد کنیم، آیا می‌توانیم اعتماد کنیم و متوجه می‌شویم که اعتماد را بیشتر می‌شنوید،

because it's the main verb and can,  which sounds like kin, is very short.

زیرا این فعل اصلی است و can، که به نظر می‌رسد kin، بسیار کوتاه است.

Kin can trust.

خویشاوندان می توانند اعتماد کنند.

Can trust.

میتوان اعتماد کرد.

I don't know if we can trust her.

نمی دانم می توانیم به او اعتماد کنیم یا نه.

Now here, we can get rid of that H  sound and it just sounds like her.

اکنون در اینجا، می‌توانیم از شر آن صدای H خلاص شویم که شبیه صدای اوست.

Trust her.

بهش اعتماد کن

But then you combine it to the word before.

اما سپس آن را با کلمه قبل ترکیب می کنید. به

Trust her, trust her, trust her.

او اعتماد کنید، به او اعتماد کنید، به او اعتماد کنید.

I don't know if we can trust her.

نمی دانم می توانیم به او اعتماد کنیم یا نه.

She's This is a contraction for  she is she's pretty wishy washy.

او این یک انقباض است برای اینکه او بسیار شیطون است.

What does wishy washy mean to be wishy washy?

واش واش به چه معناست واشیش چیست؟

This is when you have no clear  or consistent ideas or decisions.

این زمانی است که شما هیچ ایده یا تصمیم روشن یا ثابتی ندارید.

We generally use this as an adjective to  describe someone who changes their mind,  

ما معمولاً از این به عنوان یک صفت برای توصیف فردی استفاده می‌کنیم که نظر خود را تغییر می‌دهد،

changes the decision that they make frequently.

تصمیمی را که اغلب می‌گیرد تغییر می‌دهد. به همین

So that's why you don't know if you can trust her  because she says she's going to come to your party  

دلیل است که نمی‌دانی می‌توانی به او اعتماد کنی، زیرا او می‌گوید که به مهمانی شما می‌آید

or help you move, but because she's wishy washy,  tomorrow she might change her mind and say, oh,  

یا به شما کمک می‌کند تا جابجا شوید، اما چون او هوس‌باز است، فردا ممکن است نظرش را تغییر دهد و بگوید، اوه،

actually I'm not coming to the party  or I'm not going to help you move.

در واقع من نیستم. به مهمانی می‌آییم یا من به شما کمک نمی‌کنم که حرکت کنید.

But then maybe the next day she changes her  mind again and she does come to your party.

اما شاید روز بعد دوباره نظرش عوض شود و به مهمانی شما بیاید.

She's wishy washy.

او شیطون است.

I don't know if I can trust her.

نمی دانم می توانم به او اعتماد کنم یا نه.

She's pretty wishy washy.

او بسیار شیطون است.

Our next listening exercise,  I'll say it three times.

تمرین گوش دادن بعدی ما، آن را سه بار می گویم.

You gotta give him props.

باید بهش وسایلی بدی

He's a real trooper.

او یک سرباز واقعی است.

You gotta give him props.

باید بهش وسایلی بدی

He's a real trooper.

او یک سرباز واقعی است.

You gotta give him props.

باید بهش وسایلی بدی

He's a real trooper, I said.

گفتم او یک سرباز واقعی است.

You got to give him props.

باید بهش وسایلی بدی

He's a real trooper You got to got to sounds  like gotta you gotta you gotta give him.

او یک سرباز واقعی است .

Same thing we saw with her.

همان چیزی که با او دیدیم

Get rid of the age and it will sound like him.

از شر سن خلاص شوید و شبیه او خواهد شد.

But you can combine it to the word before.

اما می توانید آن را با کلمه قبل ترکیب کنید. به

Give 'em, give 'em give 'em.

آنها بده، به آنها بده.

You gotta give 'em props.

شما باید به آنها لوازم جانبی بدهید.

He's.

او هست.

This is a contraction.

این یک انقباض است.

He is.

او هست.

He's a real trooper.

او یک سرباز واقعی است.

Now, what does this mean to give someone prompts.

حالا، این به چه معناست که به کسی دستور بدهد.

This is when you give someone  respect, credit, or recognition.

این زمانی است که به کسی احترام، اعتبار یا شناسایی می دهید.

So let's say a coworker of  yours gets a really big client.

بنابراین فرض کنید یکی از همکاران شما مشتری واقعاً بزرگی پیدا می کند.

Well, if you want to give your coworker  credit or recognition, you could say,  

خوب، اگر می‌خواهید به همکارتان اعتبار یا قدردانی بدهید، می‌توانید بگویید،

oh, we got to give him props and then  you can celebrate his big achievement.

اوه، ما باید به او وسایلی بدهیم و سپس  می‌توانید موفقیت بزرگ او را جشن بگیرید.

Let's talk about he's a real trooper.

بیایید در مورد اینکه او یک سرباز واقعی است صحبت کنیم.

When you describe someone as  a trooper, to be a trooper,  

وقتی کسی را به عنوان یک سرباز توصیف می‌کنید،

this is someone who perseveres  through hardship or difficulty.

این کسی است که در سختی یا دشواری استقامت می‌کند.

So they persevere.

بنابراین آنها استقامت می کنند.

They keep going, they don't give  up, they don't quit, they persevere.

آنها به راه خود ادامه می دهند، تسلیم نمی شوند، تسلیم نمی شوند، استقامت می کنند.

And This is why you got to give them props.

و این دلیلی است که شما باید به آنها وسایل کمکی بدهید.

Because he didn't quit, even  though it was difficult.

چون او دست از کار نکشید، هرچند که سخت بود.

Because he's a real trooper.

چون او یک سرباز واقعی است.

Our next listening exercise,  I'll say it three times.

تمرین گوش دادن بعدی ما، آن را سه بار می گویم.

Our successes and failures were writ large.

موفقیت ها و شکست های ما بزرگ نوشته شده بود.

Our successes and failures were writ large.

موفقیت ها و شکست های ما بزرگ نوشته شده بود.

Our successes and failures were writ large.

موفقیت ها و شکست های ما بزرگ نوشته شده بود.

I said Our successes and failures were writ large.

گفتم موفقیت ها و شکست های ما بزرگ نوشته شده است.

Notice our I did not pronounce this as our.

توجه کنید ما این را به عنوان ما تلفظ نکردم.

I said RRA very reduced sound our our successes,  our successes, our successes and failures here.

گفتم RRA صدای بسیار کاهش یافته موفقیت های ما، موفقیت های ما، موفقیت ها و شکست های ما در اینجا.

And when and comes between 2 nouns  or even 2 verbs, we reduce it to  

و زمانی که بین 2 اسم یا حتی 2 فعل بیاید، آن را به

our successes and successes and failures.

موفقیت ها و موفقیت ها و شکست های خود تقلیل می دهیم.

Coffee and tea, successes and failures.

قهوه و چای، موفقیت ها و شکست ها.

Our successes and failures were writ.

موفقیت ها و شکست های ما نوشته شده بود.

Did you spell this starting with a R or with a W?

آیا این را با یک R شروع کردید یا با یک W؟

The W is silent, just like in the word, right?

W ساکت است، درست مانند کلمه، درست است؟

The W is silent, but in spelling it's there.

W ساکت است، اما در املای آن وجود دارد.

In pronunciation, it isn't writ large.

در تلفظ، بزرگ نوشته نمی شود.

What does writ large mean?

نوشتن بزرگ به چه معناست؟

This is an adjective that  simply means to be very obvious.

این صفتی است که به سادگی به معنای واضح بودن است.

So our successes and failures were very obvious.

بنابراین موفقیت ها و شکست های ما بسیار مشهود بود.

Why is that?

چرا اینطور است؟

Perhaps we work for a public company, and when  we fail, the general public knows we failed.

شاید ما برای یک شرکت سهامی عام کار می کنیم و وقتی شکست می خوریم، عموم مردم می دانند که شکست خوردیم.

But also, when we succeed, the  general public knows we succeeded.

اما همچنین، وقتی موفق می‌شویم، عموم مردم می‌دانند که ما موفق شدیم.

Because our successes and failures are writ large.

زیرا موفقیت ها و شکست های ما بزرگ نوشته شده اند.

They're very obvious.

آنها بسیار واضح هستند. آیا

Are you ready for your last listening exercise?

برای آخرین تمرین گوش دادن خود آماده اید؟

I'll say it three times.

سه بار میگم

With a few tweaks, it'll be good to go.

با چند تغییر، خوب است که بروید.

With a few tweaks, it'll be good to go.

با چند تغییر، خوب است که بروید.

With a few tweaks, it'll be good to go.

با چند تغییر، خوب است که بروید.

I said with a few tweaks, it'll be good to go.

گفتم با چندتا ترفند خوب میشه.

Did you hear that contraction?

آن انقباض را شنیدی؟ به

It'll it will sounds like it'll  it'll it's a very soft sound.

نظر می رسد که صدای بسیار ملایمی است.

It's easy to miss that.

از دست دادن آن آسان است.

Will it'll it'll it'll be, it'll be.

خواهد شد آن خواهد شد، آن خواهد شد.

But without it, the sentence  wouldn't be grammatically correct.

اما بدون آن، جمله از نظر گرامری صحیح نخواهد بود.

If I said it be that isn't correct, it will be.

اگر گفتم درست نیست، درست می شود.

It'll be it'll, it'll, it'll be good to go.

می شود، می شود، رفتنش خوب است.

Just like we saw before too is a  reduced sound, an unstressed sound.

درست همانطور که قبلاً دیدیم، صدایی کاهش یافته است، صدایی بدون تنش.

To good to go.

به خوبی برای رفتن.

To To go.

به رفتن.

To go.

رفتن.

Good to go.

Good to go.

خوبه که بری

خوبه که بری

What does this mean?

این یعنی چی؟

With a few tweaks.

با چند ترفند.

Tweaks are changes.

ترفندها تغییرات هستند.

Small changes.

تغییرات کوچک.

So let's say you're writing a report  and your boss or coworker wants you  

بنابراین فرض کنید در حال نوشتن یک گزارش هستید و رئیس یا همکارتان از شما می‌خواهد

to remove this section and add this information.

این بخش را حذف کنید و این اطلاعات را اضافه کنید.

That would be a tweak, A tweak.

این یک ترفند خواهد بود، یک ترفند.

You need to make a small change,  A tweak with a few tweaks.

باید یک تغییر کوچک ایجاد کنید، یک تغییر با چند ترفند.

With a few changes.

با کمی تغییرات.

It'll be good to go.

خوبه که بری

When something is good to go,  good to go, it means it's ready.

وقتی چیزی برای رفتن خوب است، برای رفتن خوب است، به این معنی است که آماده است.

And we use this in two contexts, Ready to  leave or ready to start doing something.

و ما از این در دو زمینه استفاده می‌کنیم، آماده به ترک یا آماده شروع به انجام کاری.

So let's say you and your  friend are going to the movies.

بنابراین فرض کنید شما و دوستتان به سینما می روید.

Your friend could text you and say good to go.

دوست شما می تواند به شما پیامک بزند و بگوید خوب است.

Are you ready to leave?

برای رفتن آماده ای؟

And in this case it could be Are you ready  to leave your house to meet me at the movies?

و در این صورت می‌تواند این باشد که آیا آماده‌اید خانه‌تان را ترک کنید تا با من در سینما ملاقات کنید؟ چه

Good to go, good to go.

خوب که رفتی، چه خوب که رفتی.

We use this a lot as native speakers.

ما از این به عنوان زبان مادری زیاد استفاده می کنیم.

In this context it'll it'll be good to go.

در این زمینه خوب است که بروید.

Something can also be good to go in the  context of it's ready to start doing something.

همچنین می‌تواند در شرایطی که آماده شروع انجام کاری است، خوب باشد.

For example, the new website  will be good to go on Monday,  

به‌عنوان مثال، وب‌سایت جدید به‌خوبی در روز دوشنبه راه اندازی می‌شود،

which means the new website will be  ready, ready to start doing something,  

که به این معنی است که وب‌سایت جدید آماده خواهد بود، آماده شروع انجام کاری،

ready to start receiving visitors,  ready to be available to the public.

آماده شروع پذیرش بازدیدکنندگان، آماده برای در دسترس قرار گرفتن برای عموم است.

The new website will be good to go on Monday.

وب‌سایت جدید روز دوشنبه خوب است.

Now, the new website as a subject  is it so if you already know you're  

اکنون، وب‌سایت جدید به‌عنوان یک موضوع اینطور است، بنابراین اگر از قبل می‌دانید

talking about the website, you can  say it'll, it'll be good to go.

در مورد وب‌سایت صحبت می‌کنید، می‌توانید بگویید که انجام می‌شود، خوب است که بروید.

Now let's do an imitation  exercise so you can practice  

حالا بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا بتوانید

these natural pronunciation changes  and practice these new expressions.

این تغییرات تلفظ طبیعی را تمرین کنید و این عبارات جدید را تمرین کنید.

I'll say each sentence again three times in a  row, and I want you to imitate my pronunciation,  

من هر جمله را دوباره سه بار پشت سر هم می‌گویم ، و از شما می‌خواهم تلفظ من را تقلید کنید،

try to say just like me, get  all those pronunciation changes.

سعی کنید مانند من بگویید، همه آن تغییرات تلفظی را دریافت کنید.

And I want you to say this out loud so you can  do this as many times as you'd like to practice.

و می‌خواهم این را با صدای بلند بگویید تا بتوانید هر چند بار که می‌خواهید این کار را انجام دهید. به

Looks like we're back to square 1.

نظر می رسد به نقطه 1 برگشته ایم. به

Looks like we're back to square 1.

Looks like we're back to square one.

نظر می رسد که به مربع 1 بازگشته ایم.

I don't know if we can trust her.

نمی دانم می توانیم به او اعتماد کنیم یا نه.

She's pretty wishy washy.

او بسیار شیطون است.

I don't know if we can trust her.

نمی دانم می توانیم به او اعتماد کنیم یا نه.

She's pretty wishy washy.

او بسیار شیطون است.

I don't know if we can trust her.

نمی دانم می توانیم به او اعتماد کنیم یا نه.

She's pretty wishy washy.

او بسیار شیطون است.

You got to give him prompts.

باید بهش تذکر بدی

He's a real trooper.

او یک سرباز واقعی است.

You got to give him prompts.

باید بهش تذکر بدی

He's a real trooper.

او یک سرباز واقعی است.

You got to give him prompts.

باید بهش تذکر بدی

He's a real trooper.

او یک سرباز واقعی است.

Our successes and failures were writ large.

موفقیت ها و شکست های ما بزرگ نوشته شده بود.

Our successes and failures were writ large.

موفقیت ها و شکست های ما بزرگ نوشته شده بود.

Our successes and failures were writ large.

موفقیت ها و شکست های ما بزرگ نوشته شده بود.

With a few tweaks, it'll be good to go.

با چند تغییر، خوب است که بروید.

With a few tweaks, it'll be good to go.

با چند تغییر، خوب است که بروید.

With a few tweaks, it'll be good to go.

با چند تغییر، خوب است که بروید.

You are doing an amazing job.

شما کار شگفت انگیزی انجام می دهید.

But the more you practice, practice, practice, the  more you'll improve and the faster you'll improve.

اما هرچه بیشتر تمرین کنید، تمرین کنید، تمرین کنید، بیشتر پیشرفت خواهید کرد و سریعتر پیشرفت خواهید کرد.

So how about we do this one more time?

پس چطور است که یک بار دیگر این کار را انجام دهیم؟

We'll do one more set of five listening exercises.

ما یک مجموعه دیگر از پنج تمرین گوش دادن را انجام خواهیم داد.

Are you ready?

اماده ای؟

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Cut her some slack.

کمی شلش کن

She's a newbie.

او یک تازه کار است.

Cut her some slack.

کمی شلش کن

She's a newbie.

او یک تازه کار است.

Cut her some slack.

کمی شلش کن

She's a newbie.

او یک تازه کار است.

I said cut her some slack.

گفتم کمی شلش کن

She's a newbie.

او یک تازه کار است.

Did you get that?

متوجه شدی؟

Do you know what this means?

آیا می دانید این به چه معناست؟

First, let's talk about the pronunciation changes.

ابتدا اجازه دهید در مورد تغییرات تلفظ صحبت کنیم.

Her, him and them.

او، او و آنها.

We often shorten these so her I get rid  of the age sound and it sounds like ur ur.

ما اغلب این‌ها را کوتاه می‌کنیم تا صدای سن را از بین ببرم و به نظر می‌رسد ur ur باشد.

But then I combine it to the word  before cutter, cutter, cutter, cutter.

اما سپس آن را با کلمه قبل از کاتر، کاتر، کاتر، کاتر ترکیب می‌کنم.

Some slap.

چند سیلی.

She's this is a contraction.

او این یک انقباض است.

Russian native speakers use  contractions all the time.

گویشوران بومی روسی همیشه از انقباضات استفاده می کنند .

In spoken English, she's represents.

در زبان انگلیسی گفتاری، او نماینده است.

She is She is a newbie.

او یک تازه کار است.

She's She's a newbie.

او یک تازه کار است.

Now, do you know what this means?

حالا میدونی این یعنی چی؟

To cut someone some slack?

برای کوتاه کردن کسی کمی سست؟

This is an expression, and it's when you punish  

این یک عبارت است، و زمانی است که شما

someone less severely than you  normally would and a newbie.

فردی را به شدت کمتر از حد معمول تنبیه می‌کنید و یک تازه‌کار.

This is a new employee, a new employee,  or even a new member to a group.

این یک کارمند جدید، یک کارمند جدید، یا حتی یک عضو جدید در یک گروه است.

You can refer to that person  as a newbie, A newbie.

می‌توانید به آن شخص به‌عنوان یک تازه‌کار، یک تازه‌کار اشاره کنید.

So it makes sense that you  might cut a newbie some slack.

بنابراین منطقی است که ممکن است یک تازه کار را کمی شل کنید.

You might be less severe with  that person because they're new.

ممکن است رفتار شما با آن شخص کمتر باشد، زیرا او تازه کار است.

They're still learning.

آنها هنوز در حال یادگیری هستند.

They're still training.

آنها هنوز در حال تمرین هستند.

Cutter some slack.

کمی سست برش بزنید

She's a newbie.

او یک تازه کار است.

Our second listening exercise.

دومین تمرین شنیداری ما

I'll say it three times.

سه بار میگم

Give me 20 to whip up some appies for the party.

20 تا به من بدهید تا برای مهمانی چند تا برنامه تهیه کنم.

Give me 20 to whip up some appies for the party.

20 تا به من بدهید تا برای مهمانی چند تا برنامه تهیه کنم. گفتم

Give me 20 to whip up some  appies for the party, I said.

20 عدد به من بدهید تا چند برنامه برای مهمانی تهیه کنم.

Give me 20 to whip up some Appie's for the party.

20 تا به من بدهید تا برای مهمانی اپی درست کنم. به

Give me We reduce these to sound like Gimme,  Gimme, Gimme, give me 2020 here means 20 minutes.

من بده، اینها را به صدایی شبیه Gimme کاهش می دهیم، Gimme, Gimme, give me 2020 در اینجا به معنای ۲۰ دقیقه است.

Commonly, we drop the minutes when it's obvious.

معمولاً زمانی که واضح است دقیقه ها را رها می کنیم.

Call me in 5 instead of call  me in 5 minutes, Give me 20.

به جای تماس با من در 5 دقیقه با من تماس بگیرید، 20 به من بدهید.

Give me 20 minutes.

20 دقیقه به من فرصت دهید.

Give me 20 to whip up.

20 به من بده تا شلاق بزنم.

Whip up is a phrasal verb for the pronunciation.

Whip up یک فعل عبارتی برای تلفظ است.

Notice is whip up, whip up, whip up.

توجه کنید شلاق زدن، شلاق زدن، شلاق زدن است.

Because of linking.

به خاطر لینک دادن

Whip up, whip up means to  prepare something quickly.

شلاق زدن، شلاق زدن به معنای آماده کردن سریع چیزی است.

We specifically use this in a cooking context.

ما به طور خاص از این در زمینه آشپزی استفاده می کنیم.

Whip up some appies.

مقداری اپی را شلاق بزنید.

What are appies?

اپی چیست؟

Well, I just said that we  use the phrasal verb whip up.

خوب، من فقط گفتم که از فعل عبارت whip up استفاده می کنیم.

In a cooking culinary context,  What does appies sound like?

در زمینه آشپزی، اپی چه صدایی دارد؟

Anything you can think of.

هر چیزی که فکرش را بکنید

Appetizers.

پیش غذا.

Appetizers, native speakers.

پیش غذا، زبان مادری.

We love shortening words.

ما عاشق کوتاه کردن کلمات هستیم.

So we take the word appetizer and we  shorten it to appy appy because it's plural.

بنابراین کلمه پیش غذا را می گیریم و آن را به appy appy کوتاه می کنیم زیرا جمع است.

In my example, appies, appies.

در مثال من، appies، appies.

Another common shortened word is simply apps.

یکی دیگر از کلمات کوتاه شده رایج، برنامه ها هستند.

So you could say give me 20 to whip  up some apps or whip up some appies.

بنابراین می توانید بگویید 20 تا به من بدهید تا برخی از برنامه ها را فعال کنم یا برخی از برنامه ها را فعال کنم.

Both are commonly used.

هر دو معمولا استفاده می شوند. آیا

Are you ready for your next listening exercise?

برای تمرین شنیداری بعدی خود آماده هستید؟

She's got some nerves  sauntering in 30 minutes late.

او با 30 دقیقه تأخیر اعصابش به هم ریخته است.

She's got some nerves  sauntering in 30 minutes late.

او با 30 دقیقه تأخیر اعصابش به هم ریخته است.

She's got some nerves sauntering  in 30 minutes late, I said.

گفتم او با 30 دقیقه تاخیر اعصابش به هم ریخته است.

She's got some nerve sauntering in  30 minutes late for pronunciation.

او با 30 دقیقه تأخیر برای تلفظ، اعصابش به هم خورده است.

Notice she's got here.

توجه کنید که او به اینجا رسیده است.

The contraction is she has, she has got.

انقباض این است که او دارد، او دارد.

I know this because grammatically it isn't  correct to say she is got is she has got.

من این را می‌دانم زیرا از نظر دستوری درست نیست که بگوییم او خوب است.

She's got.

او دارد.

She's got some nerve.

او کمی اعصاب دارد

What does that mean?

معنی آن چیست؟

To have some nerve is an expression to say.

اعصاب داشتن یک تعبیر برای گفتن است.

How dare she?

او چگونه جرات می کند؟

She has some audacity.

او کمی جسارت دارد.

So you're criticizing her behavior to say  that she has no right to do something?

بنابراین شما از رفتار او انتقاد می کنید تا بگویید که او حق ندارد کاری انجام دهد؟

She's got some nerve.

او کمی اعصاب دارد

Now what does she have no right to do?

حالا اون حق نداره چکار کنه؟

Well is sauntering in 30 minutes late.

چاه با 30 دقیقه تاخیر در حال غرق شدن است.

To understand this, you need  to know what saunter in means.

برای درک این موضوع، باید بدانید که saunter به چه معناست.

When you saunter, it means you walk in  a very relaxed, casual, unhurried way.

هنگامی که سحر می کنید، به این معنی است که به روشی بسیار آرام، معمولی و بدون عجله راه می روید.

To saunter in here means into the  office, into the room, into the meeting.

غواصی در اینجا به معنای ورود به دفتر، داخل اتاق، به جلسه است.

She sauntered in 30 minutes late.

او با 30 دقیقه تاخیر غوطه ور شد.

So basically she came to  the meeting 30 minutes late.

بنابراین اساساً او با 30 دقیقه تاخیر به جلسه آمد.

And when she came, she was so relaxed  and she didn't show any sense of  

و وقتی آمد، خیلی آرام بود و هیچ احساس اضطراری از خود نشان نداد

urgency, even though she was 30 minutes late.

، حتی با وجود اینکه 30 دقیقه دیر کرده بود.

She's got some nerve doing that.

او از انجام این کار اعصابش به هم می خورد.

Our next listening exercise,  I got to hand it to you.

تمرین گوش دادن بعدی ما، باید آن را به شما تحویل دهم.

I didn't think you'd pull it off.

فکر نمی کردم از پسش بر بیای

I got to hand it to you.

باید تحویلت بدم

I didn't think you'd pull it off.

فکر نمی کردم از پسش بر بیای

I gotta hand it to you.

من باید آن را به شما تحویل دهم

I didn't think you'd pull it off.

فکر نمی کردم از پسش بر بیای

I said I got to hand it to you.

گفتم باید تحویلت بدم

I didn't think you'd pull it off.

فکر نمی کردم از پسش بر بیای

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟ به

Got to.

.

Is pronounced gotta.

گوتا تلفظ می شود.

I gotta hand it.

باید تحویلش بدم به

Notice the linking here?

پیوند اینجا توجه کنید؟

Hand it did.

دست آن را انجام داد.

I gotta hand it now, I said to you.

بهت گفتم الان باید تحویلش بدم

But native speakers will frequently reduce both  of these and say to to to ya or ya to ya to ya.

اما گویشوران بومی اغلب هر دو مورد را کاهش می‌دهند و به یا به یا یا به یا به یا می‌گویند.

Gotta hand it to ya, to ya.

باید آن را به تو، به تو بدهم.

But I believe I said to you.

اما من باور دارم که به شما گفتم.

I gotta hand it to you.

من باید آن را به شما تحویل دهم

I gotta hand it to ya.

من باید آن را به شما تحویل دهم

You'd is a contraction.

شما یک انقباض است.

The D stands for.

D مخفف

Would you?

آیا شما؟

Would you?

آیا شما؟

You'd.

شما می خواهید.

It's difficult to hear that  deep because it's very soft,  

شنیدن آن عمیق دشوار است زیرا بسیار نرم است،

but grammatically, it's important that it's there.

اما از نظر دستوری مهم است که وجود داشته باشد.

You'd pull it off, Notice the linking,  pull it lit, pull it, pull it off.

شما آن را بکشید، به پیوند توجه کنید، آن را روشن کنید، بکشید، بکشید.

When you hand it to someone, it means that you  recognize that someone deserves praise or respect.

وقتی آن را به کسی تحویل می‌دهید، به این معنی است که می‌دانید که فردی شایسته تحسین یا احترام است.

So by saying I gotta hand it to  you means I have to acknowledge  

بنابراین با گفتن اینکه باید آن را به شما تحویل دهم به این معنی است که باید تصدیق کنم

that your actions deserve praise or respect.

که اعمال شما مستحق ستایش یا احترام است.

And why am I doing this?

و چرا این کار را می کنم؟

Because the person pulled something off.

چون آن شخص چیزی را بیرون کشید.

When you pull something off, it means  you achieve something difficult.

وقتی کاری را انجام می دهید، به این معنی است که به چیزی دشوار دست می یابید.

You succeed on doing something difficult.

شما در انجام یک کار دشوار موفق می شوید.

So that's why this person deserves praise.

پس به همین دلیل است که این شخص شایسته ستایش است.

I gotta hand it to you.

من باید آن را به شما تحویل دهم

I didn't think you'd pull it off, but you did.

فکر نمی کردم از پسش بر بیای، اما این کار را کردی.

Our last listening exercise.

آخرین تمرین شنیداری ما

I've gotta have a little me time.

من باید کمی وقت داشته باشم

I've gotta have a little me time.

من باید کمی وقت داشته باشم

I've gotta have a little me time, I said.

گفتم باید کمی وقت داشته باشم.

I've got to have a little me time  

من باید در اینجا کمی وقت داشته باشم،

here Notice we have the same gotta  reduction got to gotta this time.

توجه کنید که این بار باید همان کاهش را داریم.

I said I've I have as a contraction.

گفتم من به عنوان انقباض دارم. باید کمی داشته باشم، باید کمی داشته باشم، کمی به

I've I've gotta, I've gotta, I've gotta, I've  gotta have a little will sound like little,  

نظر می رسد،

little a little, little a little me time.

کمی کمی، کمی کمی زمان دارم.

Now what is me time.

حالا وقت من چنده

Me time is simply personal time.

زمان من صرفا زمان شخصی است.

It's time when you can do whatever you want to do.

وقت آن است که می توانید هر کاری را که می خواهید انجام دهید.

It's your personal time.

وقت شخصی شماست

So of course I've gotta have a little me time.

پس مطمئناً باید کمی وقت داشته باشم.

I must have some time for me  to do whatever I want to do.

من باید مقداری زمان داشته باشم تا هر کاری که می‌خواهم انجام دهم.

Personal time, me time.

زمان شخصی، زمان من.

Now let's do some imitation practice to make  sure that you practice, practice, practice.

حالا بیایید کمی تمرین تقلید انجام دهیم تا مطمئن شویم که تمرین می‌کنید، تمرین می‌کنید، تمرین می‌کنید.

This natural pronunciation.

این تلفظ طبیعی

I am going to say each sentence three  times, and I want you to repeat it out loud.

من هر جمله را سه بار می گویم و از شما می خواهم آن را با صدای بلند تکرار کنید.

And you can do this exercise  as frequently as you'd like.

و می‌توانید این تمرین را هر چند دفعه که می‌خواهید انجام دهید.

Cut her some slack.

کمی شلش کن

She's a newbie.

او یک تازه کار است.

Cut her some slack.

کمی شلش کن

She's a newbie.

او یک تازه کار است.

Cut her some slack.

کمی شلش کن

She's a newbie.

او یک تازه کار است.

Give me 20 to whip up some appies for the party.

20 تا به من بدهید تا برای مهمانی چند تا برنامه تهیه کنم.

Give me 20 to whip up some appies for the party.

20 تا به من بدهید تا برای مهمانی چند تا برنامه تهیه کنم.

Give me 20 to whip up some appies for the party.

20 تا به من بدهید تا برای مهمانی چند تا برنامه تهیه کنم.

She's got some nurse on during in 30 minutes late.

او با 30 دقیقه تاخیر پرستاری را به خدمت گرفته است.

She's got some nurse on during in 30 minutes late.

او با 30 دقیقه تاخیر پرستاری را به خدمت گرفته است.

She's got some nurse on during in 30 minutes late.

او با 30 دقیقه تاخیر پرستاری را به خدمت گرفته است.

I gotta hand it to you.

من باید آن را به شما تحویل دهم

I didn't think you pull it off.

فکر نمی کردم از پسش بر بیای

I gotta hand it to you.

من باید آن را به شما تحویل دهم

I didn't think you pull it off.

فکر نمی کردم از پسش بر بیای

I gotta hand it to you.

من باید آن را به شما تحویل دهم

I didn't think you pull it off.

فکر نمی کردم از پسش بر بیای

I've got to have a little me time.

باید کمی وقت داشته باشم

I've got to have a little me time.

باید کمی وقت داشته باشم

I've got to have a little me time.

من باید کمی وقت داشته باشم

So did you enjoy this lesson?

پس از این درس لذت بردید؟

Would you like me to make more  listening exercises just like this?

آیا می‌خواهید تمرین‌های شنیداری بیشتری درست کنم؟

If so, put yes, yes, Yes in the comments below so  I know you enjoyed this lesson and make sure you  

اگر بله، بله، بله، بله را در نظرات زیر درج کنید تا من بدانم که از این درس لذت بردید و مطمئن شوید

get this free speaking guide where I share 6 tips  on how to speak English fluently and confidently.

این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت می‌کنید که در آن من 6 نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم.

You can download it from my website right here  or you can look for the link in the description.

می‌توانید آن را از وب‌سایت من از اینجا دانلود کنید یا می‌توانید پیوند را در توضیحات جستجو کنید.

And why don't you get started  with your next lesson right now?

و چرا همین الان با درس بعدی خود شروع نمی کنید؟