If You Can Understand This News Article, Your English is Excellent!

In this English lesson, we'll  read a CNN news article together,  

در این درس انگلیسی، یک مقاله خبری CNN را با هم می‌خوانیم،

and as we read the article, you'll learn  advanced English vocabulary in context.

و در حین خواندن مقاله، واژگان پیشرفته انگلیسی را در زمینه یاد خواهید گرفت. همزمان

You'll learn the correct grammar and and  the correct pronunciation at the same time.

گرامر صحیح و تلفظ صحیح را یاد خواهید گرفت .

This is an advanced article discussing  the impact of Internet addiction.

این مقاله پیشرفته‌ای است که درباره تأثیر اعتیاد به اینترنت بحث می‌کند.

If you can understand this  article, your English is excellent.

اگر می‌توانید این مقاله را بفهمید، انگلیسی شما عالی است.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم. بر اساس یک مطالعه جدید،

First, I'll read the headline how Internet  addiction may affect your teen's brain,  

ابتدا، عنوان را می‌خوانم که چگونه اعتیاد به اینترنت ممکن است بر مغز نوجوان شما تأثیر بگذارد،

according to a new study Who  is your teen or what is a teen?

طبق یک مطالعه جدید، نوجوان شما کیست یا نوجوان چیست؟

Who or what is a teen and in this case your teen.

نوجوان کیست یا چیست و در این مورد نوجوان شماست.

Do you know A teenager is a person  aged 13 to 19 so those are the teens.

آیا می‌دانید که نوجوان فردی 13 تا 19 ساله است، بنابراین آن‌ها نوجوانان هستند.

The first teen is 13/12/13  and the last teen is 1920.

اولین نوجوان 13/12/13 و آخرین نوجوان 1920 است.

So this age range represents a teenager.

بنابراین این محدوده سنی نشان دهنده یک نوجوان است.

Now you can just say age 13 to 19.

اکنون فقط می توانید بگویید سن 13 تا 19.

This dash is verbalized as  213 to 19, two to to 19.

این خط تیره به صورت شفاهی 213 تا 19، دو تا به 19 بیان می شود.

You can also say years old but  it's not required so it's optional.

همچنین می توانید بگویید سن، اما اجباری نیست، بنابراین اختیاری است.

Now teen is the shortened form of  teenager and is gender neutral.

اکنون نوجوان شکل کوتاه شده نوجوان است و جنسیت خنثی است.

So you could say my teenage  daughter or my teenage son  

بنابراین می‌توانید بگویید «دختر نوجوان من» یا «پسر نوجوانم»

and notice in that case teenage is an adjective.

و متوجه شوید که در آن حالت نوجوانی یک صفت است.

My teenage daughter.

دختر نوجوانم

You could also say my daughter is a teenager.

شما همچنین می توانید بگویید دختر من یک نوجوان است.

It's a noun, so you need that article.

این یک اسم است، بنابراین شما به آن مقاله نیاز دارید.

Ah, so in this article, the use  of your This article is speaking  

آه، بنابراین در این مقاله، استفاده از این مقاله شما برای صحبت کردن

to a parent who has a teenage daughter or son.

با والدینی است که یک دختر یا پسر نوجوان دارند.

So by saying your teen's brain, it means  your son's brain, your daughter's brain,  

بنابراین با گفتن مغز نوجوانتان، به این معنی است که مغز پسر شما، مغز دختر شما،

and your son or daughter is a teenager.

و پسر یا دختر شما یک نوجوان است.

Now let's look at the use of how in this headline,  

حالا بیایید به کاربرد how در این عنوان نگاه کنیم،

because in this case, it is not used  to ask a question, it's a statement.

زیرا در این مورد، برای پرسیدن سؤال استفاده نمی شود، بلکه یک بیانیه است.

The question would be how does how does  in the past simple, it would be how did.

سوال این است که چگونه در گذشته ساده چگونه می‌شود، چگونه بود.

So how does Internet addiction affect  your teen's brain or affect you?

بنابراین چگونه اعتیاد به اینترنت بر مغز نوجوان شما تأثیر می گذارد یا بر شما تأثیر می گذارد؟

And then?

و سپس؟

Because it's a question now in this case,  how Internet addiction may affect your brain.

از آنجا که اکنون در این مورد یک سوال مطرح است، چگونه اعتیاد به اینترنت ممکن است بر مغز شما تأثیر بگذارد.

This is common when you generally are  going to provide different reasons,  

زمانی که عموماً می‌خواهید دلایل مختلفی ارائه کنید، رایج است،

for example, how improving  your English can help you.

مثلاً اینکه چگونه بهبود انگلیسی می‌تواند به شما کمک کند.

So this is a statement form.

بنابراین این یک فرم بیانیه است.

And then underneath you might provide  reason one, reason two, reason 3.

و سپس در زیر می‌توانید دلیل یک، دلیل دو، دلیل 3 را ارائه کنید.

So for example, you can find a better job,  

بنابراین برای مثال، می‌توانید شغل بهتری پیدا کنید،

you can travel easily, and then  you can Add all the other reasons.

می‌توانید به راحتی سفر کنید، و سپس می‌توانید همه دلایل دیگر را اضافه کنید.

So if you're here to improve your English  

بنابراین اگر اینجا هستید تا انگلیسی خود را بهبود ببخشید

and you're excited to improve  your English, put that's right.

و برای بهبود انگلیسی خود هیجان زده هستید، درست است.

That's right.

درست است.

Put that's right in the comments  and and don't worry about taking  

درست را در نظرات بنویسید و نگران یادداشت برداری نباشید

these notes because I summarize  everything in a free lesson PDF.

زیرا من همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم. می

You can find the link in the description.

توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Now let's continue with the article teens.

حالا بیایید به مقاله نوجوانان ادامه دهیم.

So notice here teens  

بنابراین توجه داشته باشید که در اینجا نوجوانان

is the short form for teenagers, but now  they're talking about teens in general.

شکل کوتاه نوجوانان است، اما اکنون آنها به طور کلی درباره نوجوانان صحبت می‌کنند.

They're not talking about your  daughter or your son who is a teenager.

آنها در مورد دختر شما یا پسر شما که یک نوجوان است صحبت نمی کنند.

They're talking about all teens, all teenagers.

آنها در مورد همه نوجوانان صحبت می کنند، همه نوجوانان.

Because remember, when you add that S to a  noun, you're talking about the whole group.

زیرا به یاد داشته باشید، وقتی S را به یک اسم اضافه می‌کنید، در مورد کل گروه صحبت می‌کنید.

So teens, the entire group of  the entire category of teens,  

بنابراین نوجوانان، کل گروه از کل دسته نوجوانان،

teenagers who spend lots of time, lots of time.

نوجوانانی که زمان زیادی را صرف زمان زیادی می کنند.

This is a more casual way of saying a lot of time.

این یک روش معمولی تر برای گفتن زمان زیاد است.

So instead of saying a lot of, just saying  lots, it sounds more casual, more informal.

بنابراین به‌جای گفتن زیاد، فقط گفتن بسیار، غیررسمی‌تر به نظر می‌رسد.

A lot of is still relatively informal.

بسیاری از آنها هنوز نسبتا غیر رسمی هستند.

If you want to sound more formal, more academic,  you could say a significant or a substantial.

اگر می‌خواهید رسمی‌تر و آکادمیک‌تر به نظر بیایید، می‌توانید بگویید مهم یا اساسی‌تر.

So significant Substantial means a large amount.

بنابراین قابل توجه قابل توجه به معنای مقدار زیادی است.

But with these two, you  have to use the word amount.

اما با این دو، باید از کلمه مقدار استفاده کنید.

So here you just say lots of time, a lot of time,  

بنابراین در اینجا شما فقط می گویید زمان زیاد، زمان زیادی،

but here a significant or a  substantial amount of time.

اما در اینجا زمان قابل توجه یا قابل توجهی است.

And this would sound quite formal.

و این کاملاً رسمی به نظر می رسد.

Academic teens who spend lots of time on  social media have complained of feeling  

نوجوانان دانشگاهی که زمان زیادی را در رسانه‌های اجتماعی سپری می‌کنند، از این احساس شکایت می‌کنند که

like they can't pay attention to more important  things like homework or time with loved ones.

نمی‌توانند به چیزهای مهم‌تری مانند تکالیف یا وقت با عزیزانشان توجه کنند.

Remember, with homework, you do homework.

به یاد داشته باشید که با تکالیف، تکالیف را انجام می دهید.

I still hear students use the  wrong verb, the wrong Co location.

هنوز می‌شنوم که دانش‌آموزان از فعل اشتباه، مکان اشتباه Co استفاده می‌کنند.

You do homework, which means complete.

شما تکالیف را انجام می دهید، یعنی کامل.

And homework is a collective noun.

و تکلیف اسم جمعی است.

So you do not put an S on the noun.

بنابراین شما یک S را روی اسم قرار نمی دهید.

So you would say I have so much homework to do.

بنابراین شما می گویید من تکالیف زیادی برای انجام دادن دارم.

You never say it with an S now instead of so much,  

شما هرگز آن را با S نگویید به جای خیلی،

you could also say lots of I  have lots of homework to do.

همچنین می‌توانید بگویید بسیاری از من تکلیف زیادی برای انجام دادن دارم.

You could also say a lot of I  have a lot of homework to do.

همچنین می‌توانید بگویید که من تکالیف زیادی برای انجام دادن دارم.

You could say a significant  amount of homework to do.

می‌توانید بگویید مقدار قابل توجهی از تکالیف خانه را انجام دهید.

But remember I said that sounds quite formal.

اما به یاد داشته باشید که گفتم کاملاً رسمی به نظر می رسد.

That sounds almost academic.

تقریباً آکادمیک به نظر می رسد. به

A teenager is not going to say that most likely.

احتمال زیاد یک نوجوان قرار نیست این را بگوید.

Let's review loved ones because this is  very useful to have in your vocabulary  

بیایید عزیزان را مرور کنیم زیرا در فرهنگ لغات شما

with loved ones loved ones.

با عزیزان عزیز بسیار مفید است.

So notice how that those sounds linked together.

بنابراین توجه کنید که چگونه آن صداها به هم مرتبط هستند.

Repeat after me loved ones.

بعد از من عزیزان تکرار کنید.

Loved ones are people you love.

عزیزان کسانی هستند که دوستشان دارید.

So remember, people is the plural of person.

پس به یاد داشته باشید، مردم جمع شخص است.

So it represents all the different  people in your life who you love.

بنابراین نشان دهنده همه افراد مختلف در زندگی شماست که دوستشان دارید.

Now you can use a gerund statement  which is starting with your verb  

اکنون می‌توانید از یک عبارت جیروند استفاده کنید که با فعل شما

in ING and you can say spending  time, you spend time with people.

در ING شروع می‌شود و می‌توانید بگویید وقت صرف می‌کنید، با مردم وقت می‌گذرانید.

So starting with a gerund verb, your verb and ING.

بنابراین با یک فعل جیروند، فعل شما و ING شروع کنید.

This is used to make a general statement.

این برای بیان یک بیانیه کلی استفاده می شود.

Spending time with loved  ones is the key to happiness.

گذراندن وقت با عزیزان کلید خوشبختی است.

Key is the most important thing  that results in happiness.

کلید مهمترین چیزی است که باعث شادی می شود.

Now you can make loved ones possessive and  say your loved ones, but that's not required.

اکنون می‌توانید افراد مورد علاقه خود را مالکیت کنید و به آن‌ها بگویید، اما این الزامی نیست.

And it's common to just say  spending time with loved ones.

و معمول است که فقط بگوییم گذراندن وقت با عزیزان.

But if you want, you could say I spent  time with my loved ones if you want.

اما اگر بخواهید، می‌توانید بگویید که اگر بخواهید با عزیزانم وقت گذراندم.

Let's continue.

ادامه دهیم.

Almost half of teenagers.

تقریبا نیمی از نوجوانان

So again, the category of teenagers,  people between 13 to 19, almost half.

بنابراین، دوباره، رده نوجوانان، افراد بین 13 تا 19 سال، تقریباً نیمی.

So 40 percent, 45%, forty, 8%, we don't  know, but it's close to close to half.

بنابراین 40 درصد، 45 درصد، چهل، 8 درصد، ما نمی دانیم، اما نزدیک به نصف است. بر اساس یک نظرسنجی در سال جاری،

Almost half of teenagers have said  they I feel addicted to social media,  

تقریبا نیمی از نوجوانان گفته‌اند که احساس می‌کنم به رسانه‌های اجتماعی اعتیاد دارم.

according to a survey this year.

Now notice with according you need this  preposition and then you have a someone,  

اکنون با توجه به اینکه به این حرف اضافه نیاز دارید توجه کنید و طبق نظرسنجی به

a person, according to Jessica, according  to my teacher, according to a survey.

گفته جسیکا، به گفته معلم من، یک شخص، یک شخص دارید .

So it can be someone or something like  a survey, a report, a news article.

بنابراین می تواند شخصی یا چیزی مانند یک نظرسنجی، یک گزارش، یک مقاله خبری باشد.

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to to tell  you about the Finally Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finnally Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

movies, YouTube, and the news.

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم.

So you can improve your listening  skills of fast English, expand your  

بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

vocabulary with natural expressions,  and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید، و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت.

You can look in the description  for the link to learn more,  

برای کسب اطلاعات بیشتر، می‌توانید در توضیحات  پیوند را جستجو کنید،

or you can go to my website and  click on Finally Fluent Academy.

یا می‌توانید به وب‌سایت من بروید و روی «آکادمی Fluent Fluent» کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

A new study has possibly  captured that objectively.

یک مطالعه جدید احتمالاً آن را به طور عینی دریافت کرده است.

So here the that what does that represent has  possibly captured that, that being the fact  

بنابراین در اینجا چیزی که نشان می دهد احتمالاً آن را به تصویر می کشد، این واقعیت است

that teenagers are addicted to social media and  have problems paying attention to their homework.

که نوجوانان به رسانه های اجتماعی معتاد هستند و در توجه به تکالیف خود مشکل دارند.

All of what we previously discussed is  

همه چیزهایی که قبلاً مورد بحث قرار گرفتیم

summarized as that a new study has  possibly captured that objectively.

به این صورت خلاصه می‌شود که یک مطالعه جدید احتمالاً آن را به طور عینی نشان داده است.

Objectively means there is now facts or evidence.

عینی به این معنی است که اکنون حقایق یا شواهدی وجود دارد.

But notice it says possibly has possibly  captured without this word possibly has captured.

اما توجه کنید که می‌گوید احتمالاً بدون این کلمه احتمالاً گرفته شده است. به

It sounds like fact, but because they  add possibly is just a possibility.

نظر واقعیت می رسد، اما چون آنها احتمالاً اضافه می کنند فقط یک امکان است.

So there is also a possibility that there is  no evidence, no objective evidence of this.

بنابراین این احتمال نیز وجود دارد که هیچ مدرکی، هیچ مدرک عینی در این مورد وجود نداشته باشد.

A new study has possibly captured  that objectively finding that for  

یک مطالعه جدید احتمالاً این یافته‌های عینی را به دست آورده است که برای

teens diagnosed with Internet addiction,  signaling between brain regions important  

نوجوانان مبتلا به اعتیاد به اینترنت، سیگنال دهی بین مناطق مغز مهم

for controlling attention, working  memory and more was disrupted.

برای کنترل توجه، حافظه فعال و موارد دیگر مختل شده است.

OK, so finding in this case that is  optional, it doesn't represent anything.

بسیار خوب، بنابراین یافتن در این مورد اختیاری است، چیزی را نشان نمی‌دهد.

So sometimes the word that can  represent a lot of information  

بنابراین گاهی اوقات کلمه‌ای که می‌تواند اطلاعات زیادی را نشان دهد

and other times it's literally  meaningless and can be omitted.

و گاهی اوقات به معنای واقعی کلمه بی‌معنی است و می‌توان آن را حذف کرد.

Finding for teens diagnosed.

یافتن نوجوانان تشخیص داده شده

It's like when you say, I think, I  think that there's no meaning for that.

مثل وقتی که شما می گویید، من فکر می کنم، فکر می کنم که هیچ معنایی برای آن وجود ندارد.

It's just a connecting word and it's optional.

این فقط یک کلمه ارتباطی است و اختیاری است.

So finding that for teens  diagnosed with Internet addiction.

بنابراین یافتن آن برای نوجوانانی که به اعتیاد به اینترنت مبتلا هستند.

So we're talking about teens, but specifically  teens with Internet addiction signaling.

بنابراین، ما در مورد نوجوانان صحبت می کنیم، اما به طور خاص، نوجوانانی که علائم اعتیاد به اینترنت دارند.

So this means when you signal in your brain,  

بنابراین این بدان معناست که وقتی در مغزتان سیگنال می‌دهید،   به

it means that you can imagine there are  wires in your brain like this image up here.

این معنی است که می‌توانید تصور کنید سیم‌هایی مانند تصویر اینجا در مغز شما وجود دارد.

So to signal is when this  connection talks to this connection.

بنابراین سیگنال دادن زمانی است که این اتصال با این اتصال صحبت می کند.

So they talk to each other,  they have a connection.

بنابراین آنها با یکدیگر صحبت می کنند، آنها ارتباط دارند.

So that would be signaling, signaling.

بنابراین این سیگنالینگ، سیگنال دهی خواهد بود.

So that's how that word is being used here.

بنابراین این کلمه چگونه در اینجا استفاده می شود.

So signaling between brain regions  and then which brain regions?

بنابراین سیگنال دهی بین مناطق مغز و سپس کدام مناطق مغز؟

The ones that are for controlling  attention, memory and more was disrupted.

مواردی که برای کنترل توجه، حافظه و موارد دیگر هستند مختل شدند.

So the signaling was disrupted,  which means that your brain cells,  

بنابراین سیگنال‌دهی مختل شد، به این معنی که سلول‌های مغز شما،

the different regions of your brains,  had a hard time, had a difficult time,  

مناطق مختلف مغز شما، زمان سختی را پشت سر گذاشتند، زمان سختی داشتند،

or had problems communicating with each other,  connecting with each other, and here disrupted.

یا در برقراری ارتباط با یکدیگر، ارتباط با یکدیگر، و در اینجا مختل شدند. می‌توانید

You can think of it as negatively  impacted or simply not working properly.

فکر کنید که تأثیر منفی دارد یا به سادگی درست کار نمی‌کند.

Now said another way, teens  with Internet addiction have  

اکنون به روشی دیگر گفته می‌شود، نوجوانانی که اعتیاد به اینترنت دارند،

a hard time or have a difficult time focusing.

زمان سختی دارند یا تمرکز دشواری دارند.

So what do you notice here?

پس در اینجا به چه چیزی توجه می کنید؟

You need the verb and ING.

شما به فعل و ING نیاز دارید.

This is a very common gerund expression  that I hear a lot of mistakes with.

این یک عبارت ژرونی بسیار رایج است که من اشتباهات زیادی با آن می‌شنوم.

So just remember when you have have ah,  

بنابراین فقط به یاد داشته باشید که وقتی دارید ah،

and then there's an adjective hard,  difficult, and then the word time.

و سپس یک صفت سخت، دشوار، و سپس کلمه زمان وجود دارد.

You could even use a positive adjective.

حتی می توانید از یک صفت مثبت استفاده کنید. برای مثال،

We had a great time preparing  for the party, for example.

زمان بسیار خوبی برای آماده شدن برای مهمانی داشتیم.

So it's have a adjective time.

بنابراین زمان صفت است.

That's a gerund expression.

این یک عبارت جروندی است.

Now you could also use have trouble  and then you use the gerund.

اکنون می‌توانید از have trouble و سپس از gerund استفاده کنید.

So teens with Internet  addiction have trouble focusing.

بنابراین نوجوانان مبتلا به اعتیاد به اینترنت در تمرکز مشکل دارند.

So both of these are very common gerund  expressions that you can start using today.

بنابراین هر دوی این‌ها عبارات ژرونی بسیار رایجی هستند که می‌توانید از امروز استفاده کنید.

Let's continue.

ادامه دهیم.

The findings are from a review.

یافته ها از یک بررسی است.

So the findings represent the  information they found in the study.

بنابراین، یافته‌ها نشان‌دهنده اطلاعاتی است که در مطالعه پیدا کردند.

So the findings the findings are from  a review of 12 neural imaging studies.

بنابراین، یافته‌های حاصل از بررسی ۱۲ مطالعه تصویربرداری عصبی است.

So neural imaging imaging means X-rays to take  pictures of and then neural represents your brain.

بنابراین تصویربرداری عصبی به این معناست که اشعه ایکس از آن عکس بگیرید و سپس عصبی نشان دهنده مغز شما است.

So pictures of your brain.

بنابراین تصاویری از مغز شما.

Review of 12 neural imaging  studies of a few 100 adolescents.

مروری بر 12 مطالعه تصویربرداری عصبی روی چند 100 نوجوان.

Adolescents repeat after me Adolescence.

نوجوانان بعد از من نوجوانی را تکرار می کنند.

Adolescence.

نوجوانی.

This means young people and  here they define that for you.

این به معنای جوانان است و اینجا آن را برای شما تعریف می‌کنند. از

Aged 10 to 19.

سن 10 تا 19.

Now they had to change the word from teenager  to adolescent because teenager starts at 13.

اکنون آنها مجبور بودند کلمه را از نوجوان به نوجوان تغییر دهند زیرا نوجوان از 13 سالگی شروع می شود.

So from 10/11/12 you are not a teenager.

بنابراین از 10/11/12 شما یک نوجوان نیستید.

That is not the definition.

این تعریف نیست.

So because it started at 10, they  had to use a different word choice  

بنابراین، چون از 10 سالگی شروع شد، مجبور شدند به جای نوجوان از واژه انتخابی متفاوتی استفاده کنند

instead of teenager and they used adolescence.

و از نوجوانی استفاده کردند.

And remember, by adding the S, you mean the entire  

و به یاد داشته باشید، با افزودن S، منظور شما کل

category of adolescence aged  10 to 19 and then from 2013.

دسته نوجوانان 10 تا 19 ساله و سپس از سال 2013 است.

So this is the date range for the study.

بنابراین این محدوده تاریخ مطالعه است.

So there was an age range and  a date range from 2013 to 2022.

بنابراین یک محدوده سنی و یک محدوده تاریخ از 2013 تا 2022 وجود داشت.

And a few, 100.

و تعداد کمی، 100.

We don't know how many that is.

ما نمی دانیم که تعداد آنها چند است.

A few is more than two because if  it were two they'd say a couple.

تعداد کمی بیشتر از دو است زیرا اگر دو نفر بودند می‌گویند یک زوج.

100 so I don't know how many it is, but I  know it's 300 or more, so maybe 3 or 4500.

100 بنابراین نمی‌دانم چند است، اما می‌دانم که 300 یا بیشتر است، بنابراین شاید 3 یا 4500.

That would be my guess based  on what this word means.

این حدس من بر اساس معنای این کلمه است.

Let's continue the behavioral addiction  brought on by excessive Internet use.

بیایید اعتیاد رفتاری ناشی از استفاده بیش از حد از اینترنت را ادامه دهیم.

So here this phrasal verb brought on  brought is the past simple of bring,  

بنابراین در اینجا این فعل عبارتی bring on bring، گذشته ساده از آوردن،

bring, brought, brought on by.

آوردن، آوردن، آورد، آورده است.

If something is brought on by, it  means that it caused it to happen.

اگر چیزی توسط چیزی ایجاد شود، به این معنی است که باعث وقوع آن شده است.

Let's review this example.

بیایید این مثال را مرور کنیم.

The fire was brought on by old  paint cans in the basement.

آتش توسط قوطی های رنگ قدیمی در زیرزمین ایجاد شد.

So the fire was caused by.

بنابراین آتش سوزی ناشی از.

This is the passive form because the active  form, the subject is the old paint cans.

این شکل غیرفعال است زیرا شکل فعال، موضوع قوطی‌های رنگ قدیمی است.

The old paint cans, where are they located?

قوطی های رنگ قدیمی، کجا قرار دارند؟

In the basement.

در زیرزمین.

The old paint cans caused  the fire brought on the fire.

قوطی های رنگ قدیمی باعث آتش سوزی روی آتش شد.

You could say as well using  brought on in the active form.

همچنین می‌توانید با استفاده از آورده‌شده در فرم فعال نیز بگویید.

Now in our sentence, notice  that there is no verb to be.

اکنون در جمله ما، توجه کنید که هیچ فعل to be وجود ندارد.

That's because it's using that  information as more descriptive.

دلیلش این است که از آن اطلاعات به عنوان توصیفی تر استفاده می کند.

So the fire brought on by old paint  cans in the basement destroyed the home.

بنابراین آتش ناشی از قوطی های رنگ قدیمی در زیرزمین خانه را ویران کرد.

So I could remove this entire part.

بنابراین می توانم کل این قسمت را حذف کنم.

The fire destroyed the home, but I'm  describing I'm giving more information,  

آتش خانه را ویران کرد، اما من توضیح می‌دهم که اطلاعات بیشتری می‌دهم،

the fire brought on by old  paint cans in the basement.

آتشی که قوطی‌های رنگ قدیمی در زیرزمین به راه انداخته‌اند.

Sometimes you see this information  between two commas, which lets you  

گاهی اوقات این اطلاعات را بین دو کاما می‌بینید که به شما امکان می‌دهد

know that this entire part can be removed.

بدانید که کل این بخش قابل حذف است.

But if you don't see it by  commas when you read it,  

اما اگر هنگام خواندن آن را با کاما نمی‌بینید،

you just have to understand  where the information is.

فقط باید بفهمید که اطلاعات کجاست.

So the behavioral addiction brought  on by excessive Internet use.

بنابراین اعتیاد رفتاری ناشی از استفاده بیش از حد از اینترنت است.

Excessive Internet use caused the addiction  has become a rising source of concern.

استفاده بیش از حد از اینترنت باعث اعتیاد شد به منبع نگرانی فزاینده ای تبدیل شده است.

So here you could say the behavioral addiction  has become a rising source of concern.

بنابراین در اینجا می‌توانید بگویید که اعتیاد رفتاری به یک منبع نگرانی در حال افزایش تبدیل شده است.

And then this is just the additional information  telling you where the addiction came from.

و سپس این فقط اطلاعات اضافی است که به شما می گوید اعتیاد از کجا آمده است.

What was it caused by has become a rising  source of concern since the last decade.

آنچه ناشی از آن بود از دهه گذشته به یک منبع نگرانی در حال افزایش تبدیل شده است.

The author wrote.

نویسنده نوشت.

The authors, excuse me, the authors,  plural, the authors wrote in the study.

نویسندگان، ببخشید، نویسندگان، جمع، نویسندگان در مطالعه نوشتند.

Let's review this.

بیایید این را مرور کنیم.

Since the last decade, we use  sense for a starting point in time.

از دهه گذشته، ما از حس برای نقطه شروع زمانی استفاده می‌کنیم.

So even though they wrote the last decade,  

بنابراین، اگرچه آنها دهه گذشته را نوشتند،

the only way this is grammatically correct  is if it represents a starting point in time.

تنها راهی که این از نظر گرامری درست است، این است که نشان دهنده یک نقطه شروع در زمان باشد.

So the last decade is a period  of 10 years, so 2015 to 2025.

بنابراین، دهه گذشته یک دوره 10 ساله است، بنابراین 2015 تا 2025.

Assuming the year right now is 2025  S The only way this is correct if  

با فرض اینکه سال در حال حاضر سال 2025 است. به

it's since 2015 because sense is only  used with the starting point in time.

Because of that, it would sound better to say  since 2015, the actual start of the last decade.

همین دلیل، بهتر است بگوییم از سال 2015، شروع واقعی دهه گذشته.

Or you could say since the  beginning of the last decade,  

یا می‌توانید بگویید از ابتدای دهه گذشته،

because the beginning of sounds more specific.

زیرا شروع صداها خاص‌تر به نظر می‌رسد. به

It sounds like, well, what's the beginning?

نظر می رسد، خوب، شروع چیست؟

It's 2020, It's 2015.

2020 است، 2015 است.

That's the beginning of the last decade.

این آغاز دهه گذشته است.

So using either one of these sounds  better with sense because to me the  

بنابراین استفاده از هر یک از این صداها با حس بهتر است زیرا به نظر من

last decade sounds more like a date range and we  

دهه گذشته بیشتر شبیه محدوده تاریخ است و ما

only use four with ranges for the last  decade, which represents 2015 to 2025.

فقط از چهار با دامنه برای دهه  گذشته استفاده می‌کنیم که نشان‌دهنده 2015 تا 2025 است.

Remember sense plus specific point in  time for plus a range, a time range.

حس به اضافه یک نقطه خاص در زمان را برای به اضافه یک محدوده، یک محدوده زمانی به یاد داشته باشید.

Let's continue the criteria for  clinical diagnosis of Internet  

بیایید به معیارهای تشخیص بالینی

addiction in the included studies were once  persistent preoccupation with the Internet.

اعتیاد به اینترنت در مطالعات وارد شده ادامه دهیم، زمانی که مشغولیت دائمی با اینترنت بود.

So preoccupation with means you're distracted by,  you're constantly thinking about the Internet.

بنابراین مشغول شدن به این معناست که حواس‌تان پرت می‌شود، دائماً به اینترنت فکر می‌کنید.

Now, persistent is another  way of saying constantly.

اکنون، مداوم راه دیگری برای گفتن مداوم است.

So if it's persistent, it means it happens  again and again and again and again.

بنابراین اگر مداوم باشد، به این معنی است که دوباره و دوباره و دوباره و دوباره اتفاق می‌افتد.

So it's constant.

پس ثابت است.

So that's one persistent  preoccupation with the Internet.

بنابراین این یکی از دغدغه‌های دائمی اینترنت است.

Withdrawal symptoms went away from the Internet.

علائم ترک از اینترنت حذف شد.

A withdrawal symptom means that you  either feel something physically,  

علامت ترک به این معنی است که شما یا چیزی را از نظر فیزیکی احساس می کنید،

your hands might start to shake.

ممکن است دستانتان شروع به لرزیدن کنند.

For example, that could be a withdrawal symptom  of someone who's trying to quit smoking.

برای مثال، این می‌تواند نشانه ترک فردی باشد که سعی دارد سیگار را ترک کند.

Their hands might start to shake.

ممکن است دستانشان شروع به لرزیدن کند.

Or it can be more emotional.

یا می تواند احساسی تر باشد. وقتی از اینترنت دور هستید،

You just feel really anxious or frustrated  when you're away from the Internet.

فقط واقعاً احساس اضطراب یا ناامیدی می کنید .

So when you're not using the Internet.

بنابراین زمانی که از اینترنت استفاده نمی کنید.

And another criteria is sacrificing  relationships to spend time on the Internet.

و معیار دیگر قربانی کردن روابط برای صرف وقت در اینترنت است.

So sacrificing your relationship means that you're  

بنابراین فدا کردن رابطه‌تان به این معنی است که

neglecting it in order to  spend time on the Internet.

برای صرف وقت در اینترنت از آن غفلت می‌کنید.

Your relationship suffers.

رابطه شما آسیب می بیند.

So you're choosing the Internet  over your relationship.

بنابراین شما اینترنت را به جای رابطه خود انتخاب می کنید.

So you're sacrificing your relationship  to gain time on the Internet.

بنابراین، رابطه خود را برای به دست آوردن زمان در اینترنت قربانی می‌کنید.

And remember that spend time is a gerund verb,  

و به یاد داشته باشید که وقت صرف کردن یک فعل جیروند است،

so if you had an action you would need the  verb and ING spend time surfing online.

بنابراین اگر کاری انجام می‌دادید، به فعل و ING نیاز دارید که به گشت و گذار آنلاین بپردازید.

Now, online is the alternative to on the Internet.

در حال حاضر، آنلاین جایگزین در اینترنت است.

But if you use online, just know it's  one word online, on the Internet online.

اما اگر از آنلاین استفاده می‌کنید، فقط بدانید که یک کلمه آنلاین است، در اینترنت آنلاین.

So spend time surfing online, spend time watching  videos online, spend time posting online.

بنابراین وقت خود را صرف گشت و گذار آنلاین، تماشای ویدیوهای آنلاین، و صرف پست آنلاین کنید.

Whatever the actions are, they're in the verb ING  the gerund because spend time is a gerund verb.

اعمال هر چه که باشند، در فعل ING  هستند چون زمان صرف کردن یک فعل جین است.

But you spend time on the Internet.

اما شما وقت خود را در اینترنت صرف می کنید. یکی از نویسندگان این مطالعه گفت،

You could also simply say spend time on line  instead of on the Internet because remember  

همچنین می‌توانید به سادگی بگویید به جای اینترنت، وقت خود را در خط بگذرانید، زیرا به یاد داشته باشید که

online is the replacement to these 3 words on  the Internet, said one author of the study.

آنلاین بودن جایگزین این 3 کلمه در اینترنت است.

The pattern of behavior results in significant  impairment or distress in the individual's life.

الگوی رفتار منجر به اختلال یا ناراحتی قابل توجهی در زندگی فرد می شود.

So the pattern of behavior.

پس الگوی رفتار.

This would be spending too much time online,  

این به معنای گذراندن زمان زیاد آنلاین است،

so the addiction to the Internet,  so the pattern of behavior.

اعتیاد به اینترنت، بنابراین الگوی رفتار.

Spending too much time online  results in significant impairment  

گذراندن زمان بیش از حد آنلاین منجر به اختلال

or distress in the individual's life.

یا ناراحتی قابل توجهی در زندگی فرد می‌شود.

So distress, this represents negative  emotions and then impairment.

بنابراین پریشانی، این نشان دهنده احساسات منفی و سپس اختلال است.

This sounds like negative effects.

این به نظر اثرات منفی است.

So if your vision is impaired, it  means you're not able to see clearly.

بنابراین اگر بینایی شما مختل شده است، به این معنی است که قادر به دیدن واضح نیستید.

So if your life is impaired, it means you're  not able to function properly in your life.

بنابراین اگر زندگی شما مختل شده است، به این معنی است که نمی‌توانید به درستی در زندگی خود عمل کنید.

So the examples they gave of not being able  to do their homework because they can't focus,  

بنابراین مثال‌هایی که آنها بیان کردند مبنی بر اینکه نمی‌توانند تکالیف خود را انجام دهند زیرا نمی‌توانند تمرکز کنند،

that could be an example of  how their life is impaired.

این می‌تواند نمونه‌ای باشد از اینکه چگونه زندگی آنها مختل شده است.

Let's continue.

ادامه دهیم.

When participants, So participants, these  are the people who participated in the study.

وقتی شرکت‌کنندگان، بنابراین شرکت‌کنندگان، اینها افرادی هستند که در مطالعه شرکت کردند.

When participants clinically  diagnosed with Internet addiction.

وقتی شرکت‌کنندگان از نظر بالینی اعتیاد به اینترنت تشخیص دادند.

So these are participants who have an addiction  

بنابراین اینها شرکت‌کنندگانی هستند که

to the Internet and they've  been clinically diagnosed.

به اینترنت اعتیاد دارند و از نظر بالینی تشخیص داده شده‌اند.

This means a doctor or a researcher has  formally said you have Internet addiction,  

این بدان معناست که یک پزشک یا محقق به طور رسمی گفته است که شما اعتیاد به اینترنت دارید،

you have Internet recognition addiction.

شما اعتیاد به تشخیص اینترنتی دارید.

So clinically diagnosed means I didn't just  say I think I'm addicted to the Internet.

بنابراین تشخیص بالینی به این معنی است که من فقط نگفتم فکر می‌کنم به اینترنت معتاد هستم. زمانی که شرکت‌کنندگان به‌طور بالینی تشخیص داده شدند،

Someone with authority, a doctor or a researcher  said this when participants clinically diagnosed,  

فردی با صلاحیت، پزشک یا محقق، این را گفت،

so formally diagnosed by an expert,  clinically diagnosed with Internet  

به طوری که به‌طور رسمی توسط یک متخصص تشخیص داده شد، اعتیاد به اینترنت از نظر بالینی تشخیص داده شد که

addiction engaged in activities governed  by the brains executive function network.

در فعالیت‌هایی که توسط شبکه عملکرد اجرایی مغز اداره می‌شود.

Now they're going to define what the executive,  

اکنون آن‌ها می‌خواهند تعریف کنند که اجرایی،

the brain's executive function network  is because this is not common knowledge.

شبکه عملکرد اجرایی مغز  چیست زیرا این دانش عمومی نیست.

I do not instantly know what this is.

من فوراً نمی دانم این چیست.

So what is it?

پس چیست؟

It's behaviours requiring attention,  planning, decision making and impulse control.

این رفتارهایی است که نیاز به توجه، برنامه ریزی، تصمیم گیری و کنترل تکانه دارند.

So that is your brain's  executive function network.

بنابراین این شبکه عملکرد اجرایی مغز شماست.

Those brain regions showed substantial disruption.

آن نواحی مغز اختلال قابل توجهی را نشان دادند.

Remember previously I said substantial  is a more formal way of saying a lot of.

به یاد داشته باشید که قبلاً گفتم «محتوا» روشی رسمی‌تر برای گفتن بسیاری از موارد است.

So you could say showed a lot of disruption, much  disruption, negative effects would be disruption,  

بنابراین می‌توانید بگویید که اختلالات زیادی را نشان می‌دهد، اختلالات زیاد، تأثیرات منفی باعث اختلال می‌شود،

but substantial or significant is  the more formal academic choice.

اما قابل توجه یا قابل توجه انتخاب رسمی‌تر آکادمیک است.

Those brain regions showed  substantial disruption in  

این نواحی مغز در مقایسه با همسالان بدون اعتیاد به اینترنت، اختلال قابل توجهی در

their ability to work together compared to  those in peers without Internet addiction.

توانایی آنها برای کار با یکدیگر نشان دادند.

So all this to say the participants, so people  who have Internet addiction when they did certain  

بنابراین، همه اینها برای گفتن شرکت‌کنندگان، بنابراین افرادی که در هنگام انجام رفتارهای خاص اعتیاد به اینترنت دارند

behaviors, so engaged in activities governed by  is a very formal way of saying did activities.

، بنابراین درگیر فعالیت‌هایی هستند که توسط آن‌ها اداره می‌شود، روشی بسیار رسمی برای گفتن فعالیت‌های انجام داده است.

So when they did activities  requiring their attention, planning,  

بنابراین وقتی آنها فعالیت‌هایی را انجام می‌دادند که به توجه، برنامه‌ریزی،

decision making or impulse control,  those were the type of activities.

تصمیم‌گیری یا کنترل تکانه آنها نیاز داشت، اینها نوع فعالیت‌ها بودند.

So when someone formally diagnosed with  Internet addiction, try to pay attention,  

بنابراین، وقتی فردی به طور رسمی به اعتیاد به اینترنت تشخیص داده شد، سعی کنید به آن توجه کنید،

they had disruption in those brain regions.

در آن نواحی مغز دچار اختلال شده است.

So they had negative effects in those  brain regions compared to other people.

بنابراین آنها در مقایسه با افراد دیگر اثرات منفی در آن مناطق مغز داشتند.

So that's their peers, other people in the  same category without Internet addiction.

بنابراین، همتایان آنها، افراد دیگری در همان دسته بدون اعتیاد به اینترنت هستند.

Let's continue.

ادامه دهیم.

The authors think such signaling changes.

نویسندگان فکر می کنند چنین سیگنالینگی تغییر می کند.

So remember, signaling is just how those wires in  your brain connect or communicate with each other.

بنابراین به یاد داشته باشید، سیگنال‌دهی نحوه اتصال یا ارتباط آن‌ها با سیم‌های مغز شما با یکدیگر است.

And the changes for the people with Internet  addiction is they those connections were impaired,  

و تغییرات برای افراد مبتلا به اعتیاد به اینترنت این است که آنها این اتصالات مختل شده بودند،

they weren't working as well,  they weren't working properly.

آنها نیز کار نمی کردند، آنها به درستی کار نمی کردند.

The authors think such signaling changes  could suggest these behaviors can become  

نویسندگان فکر می‌کنند که چنین تغییراتی می‌تواند نشان دهد که انجام این رفتارها می‌تواند

more difficult to perform, potentially  influencing development and well-being.

دشوارتر شود و به طور بالقوه بر رشد و رفاه تأثیر بگذارد.

So these behaviors can become  more difficult to perform.

بنابراین انجام این رفتارها می‌تواند دشوارتر شود.

The behavior is being decision making, paying  attention, planning, controlling your impulses.

این رفتار تصمیم گیری، توجه کردن، برنامه ریزی، کنترل انگیزه های خود است.

So those behaviors could be  more difficult because of this  

بنابراین، این رفتارها به دلیل این

impairment in your brain signals  because of Internet addiction.

اختلال در سیگنال‌های مغزی به دلیل اعتیاد به اینترنت، می‌تواند سخت‌تر باشد.

And this all of this might because  potentially is just the possibility.

و همه اینها ممکن است زیرا به طور بالقوه فقط یک امکان است.

So you could replace that  with the modal verb might.

بنابراین می‌توانید آن را با فعل حالت ممکن جایگزین کنید.

If you did, you would have to use the base verb  might influence because modal plus base verb might  

اگر این کار را کردید، باید از فعل پایه استفاده کنید ممکن است تأثیر بگذارد زیرا فعل معین به علاوه پایه ممکن است بر

influence development and well-being, potentially  influencing development and well-being.

توسعه و رفاه تأثیر بگذارد و به طور بالقوه بر توسعه و رفاه تأثیر بگذارد.

And that is the end of the article.

و این پایان مقاله است.

So what I'll do now is I'll read  the article from start to finish.

بنابراین کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که مقاله را از ابتدا تا انتها بخوانم.

And so I also recommend that you read this  article again because there is a lot of  

و بنابراین توصیه می‌کنم دوباره این مقاله را بخوانید زیرا

complicated language, but you can summarize  it in an easy to understand everyday term.

زبان پیچیده زیادی وجود دارد، اما می‌توانید آن را در یک اصطلاح روزمره به راحتی قابل درک خلاصه کنید.

So that could be a great exercise for  you to read a paragraph and then try  

بنابراین این می‌تواند تمرین خوبی برای خواندن یک پاراگراف باشد و سپس سعی کنید

to summarize it in everyday language as  if you were explaining it to a teenager.

آن را به زبان روزمره خلاصه کنید، طوری که انگار دارید آن را برای یک نوجوان توضیح می‌دهید.

So someone who has a lower reading level.

بنابراین کسی که سطح خواندن پایین تری دارد.

So that's a great activity to do.

بنابراین این یک فعالیت عالی برای انجام است.

So now I'll read it from start to finish.

بنابراین اکنون آن را از ابتدا تا انتها می خوانم.

How Internet addiction may affect your  teens brain According to a new study,  

چگونه اعتیاد به اینترنت می‌تواند بر مغز نوجوانان شما تأثیر بگذارد براساس یک مطالعه جدید،

Teens who spend lots of time on social media  have complained of feeling like they can't  

نوجوانانی که زمان زیادی را در رسانه‌های اجتماعی سپری می‌کنند، از این احساس شکایت کرده‌اند که نمی‌توانند

pay attention to more important things,  like homework or time with loved ones.

به چیزهای مهم‌تری مانند تکالیف یا وقت با عزیزانشان توجه کنند. طبق یک نظرسنجی در سال جاری،

Almost half of teenagers have said  they feel addicted to social media,  

تقریبا نیمی از نوجوانان گفته‌اند که به رسانه‌های اجتماعی اعتیاد دارند.

according to a survey this year.

A new study has possibly captured  that objectively, finding that for  

یک مطالعه جدید احتمالاً این موضوع را به طور عینی نشان داده است، و نشان می‌دهد که برای

teens diagnosed with Internet addiction,  signaling between brain regions important  

نوجوانان مبتلا به اعتیاد به اینترنت، سیگنال‌دهی بین نواحی مغز مهم

for controlling attention, working  memory and more was disrupted.

برای کنترل توجه، حافظه فعال و موارد دیگر مختل شده است.

The findings are from a review  of 12 neuro imaging studies of  

این یافته‌ها از بررسی 12 مطالعه تصویربرداری عصبی بر روی

a few 100 adolescents aged 10  to 19 from from 2013 to 2022.

چند 100 نوجوان 10 تا 19 ساله از سال 2013 تا 2022 حاصل شده است. نویسندگان در این مطالعه نوشتند

The behavioral addiction brought on  by excessive Internet use has become  

اعتیاد رفتاری ناشی از استفاده بیش از حد از اینترنت

a rising source of concern since the last  decade, the authors wrote in the study.

از دهه گذشته به یک منبع نگرانی در حال افزایش تبدیل شده است. یکی از نویسندگان این مطالعه گفت که

The criteria for clinical diagnosis of Internet  addiction in the included studies were once  

معیارهای تشخیص بالینی اعتیاد به اینترنت در مطالعات وارد شده عبارت بودند از: زمانی

persistent preoccupation with the Internet,  withdrawal symptoms went away from the Internet  

مشغولیت مداوم با اینترنت، علائم ترک از اینترنت حذف شد

and sacrificing relationships to spend time  on the Internet, said one author of the study.

و روابط فداکاری برای گذراندن وقت در اینترنت بود.

The pattern of behavior results in  significant impairment or distress  

in the individual's life when participants  clinically diagnosed with Internet addiction  

زمانی که شرکت‌کنندگانی که از نظر بالینی اعتیاد به اینترنت تشخیص داده می‌شوند،

engage in activities governed by the  brain's executive function, network  

درگیر فعالیت‌هایی می‌شوند که تحت کنترل عملکرد اجرایی مغز،

behaviors requiring attention, planning,  decision making, and impulse control.

رفتارهای شبکه‌ای که نیاز به توجه، برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و کنترل تکانه دارند، الگوی رفتار منجر به اختلال یا پریشانی قابل‌توجهی در زندگی فرد می‌شود.

Those brain regions showed  substantial disruption in  

این نواحی مغز در مقایسه با همسالان بدون اعتیاد به اینترنت، اختلال قابل توجهی در

their ability to work together compared to  those in peers without Internet addiction.

توانایی آنها برای کار با یکدیگر نشان دادند.

The authors think such signaling changes  could suggest these behaviors can become  

نویسندگان فکر می‌کنند که چنین تغییراتی می‌تواند نشان دهد که انجام این رفتارها می‌تواند

more difficult to perform, potentially  influencing development and well-being.

دشوارتر شود و به طور بالقوه بر رشد و رفاه تأثیر بگذارد.

Do you want me to make another lesson  where we learn English with the news?

آیا می‌خواهید درسی دیگر برای یادگیری زبان انگلیسی با اخبار ارائه کنم؟

If you do put let's go, let's  go put let's go in the comments.

اگر گذاشتید اجازه دهید برویم، بیایید برویم بگذاریم بگذار برویم در نظرات.

And of course, make sure you like this lesson,  

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید،

share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که یک درس جدید را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking guide where  

و می‌توانید این راهنمای گفتاری رایگان را دریافت کنید که

I share 6 tips on on how to speak  English fluently and confidently.

من 6 نکته در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم. می‌توانید

You can click here to download it or  look for the link in the description.

برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And you can keep improving your  English with this lesson right now.

و می‌توانید همین الان با این درس به بهبود انگلیسی خود ادامه دهید.