ONE HOUR English Master Class: Improve Your English Fluency FAST!

Today I have a one hour English  fluency master class for you.

امروز یک ساعت یک کلاس مستر تسلط به زبان انگلیسی برای شما دارم.

Welcome back to JForrest  English, of course, I'm Jennifer.

به JForrest انگلیسی بازگردید، البته، من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

First, in this master class, let's talk about how  

ابتدا، در این کلاس کارشناسی ارشد، بیایید در مورد اینکه چگونه

you can think and speak in English  without translating in your head.

می‌توانید به انگلیسی فکر کنید و بدون اینکه در ذهن خود ترجمه کنید صحبت کنیم.

I'm going to share some tips and advice to  help you do just that, very quickly and easily.

من قصد دارم نکات و توصیه‌هایی را برای کمک به شما در انجام این کار، خیلی سریع و آسان به اشتراک بگذارم. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

Tip #1.

نکته شماره 1.

Surround yourself in English.

خود را به زبان انگلیسی احاطه کنید.

You might live in a non-english speaking country,  or maybe you live in an English speaking country.

ممکن است در کشوری غیر انگلیسی زبان زندگی کنید، یا شاید در کشوری انگلیسی زبان زندگی کنید.

Either way, you need to make your  environment as English as possible.

در هر صورت، باید محیط خود را تا حد امکان انگلیسی کنید.

You need to immerse yourself in  the language as much as you can  

باید تا جایی که می توانید در زبان غرق شوید

and you have control over your room, your  workstation, your kitchen, your bathroom.

و بر اتاق، ایستگاه کاری، آشپزخانه و حمام خود کنترل داشته باشید.

You.

Absolutely have control over your environment.

شما.

کاملاً بر محیط خود کنترل داشته باشید.

Do you know what these are?

آیا می دانید اینها چیست؟

They're sticky notes.

آنها یادداشت های چسبناک هستند.

And these are your best friends  when you're learning a language,  

و اینها بهترین دوستان شما هنگام یادگیری زبان هستند،

because you can put them all over your house.

زیرا می توانید آنها را در سراسر خانه خود قرار دهید. می‌توانید به

You can label objects, you can remind yourself of  

اشیا برچسب بزنید، می‌توانید

vocabulary that you're learning,  verb structures, verb tenses.

واژگانی را که یاد می‌گیرید، ساختارهای فعل، زمان‌های فعل را به خودتان یادآوری کنید.

You can put them everywhere and just seeing them.

شما می توانید آنها را در همه جا قرار دهید و فقط آنها را ببینید.

Even if you don't focus on  it, just seeing it quickly.

حتی اگر روی آن تمرکز نکنید ، فقط سریع آن را ببینید.

Your brain is processing that,  remembering it, and learning it.

مغز شما در حال پردازش آن، به خاطر سپردن و یادگیری آن است.

Other easy things you can do.

کارهای آسان دیگری که می توانید انجام دهید.

You can write your daily To Do List in  English instead of your native language.

می‌توانید فهرست کارهای روزانه‌تان را به‌جای زبان مادری‌تان به انگلیسی بنویسید.

You can change all of your  devices to display in English.

می‌توانید همه دستگاه‌هایتان را برای نمایش به انگلیسی تغییر دهید.

And you can get creative and think  of many different ways that you can  

و می‌توانید خلاق باشید و به روش‌های مختلفی فکر کنید که بتوانید

immerse yourself in English in your environment.

در محیط خود به زبان انگلیسی غرق شوید.

But by the end of the week, I want  you to go out and buy some sticky  

اما تا پایان هفته، از شما می‌خواهم که بیرون بروید و چند یادداشت چسبناک بخرید

notes and start labeling one room of your house.

و شروع به برچسب زدن به یک اتاق از خانه‌تان کنید.

Tip 2.

نکته 2.

Think during everyday activities.

در طول فعالیت های روزمره فکر کنید.

There are so many activities that you do  every single day that are wasted time.

فعالیت‌های زیادی وجود دارد که هر روز انجام می‌دهید و وقت تلف می‌کنید.

But you can turn that wasted time  into productive time if you simply  

اما اگر در حین

think in English as you're doing that activity.

انجام آن فعالیت به سادگی به انگلیسی فکر کنید، می‌توانید آن زمان تلف شده را به زمان مفید تبدیل کنید.

Some common wasted time activities that you  do every day are working out, having a shower.

برخی از فعالیت‌های متداول وقت تلف شده که هر روز انجام می‌دهید، ورزش کردن، دوش گرفتن است.

What a perfect time to think in English  for me is definitely getting ready.

بهترین زمان برای فکر کردن به زبان انگلیسی برای من، قطعا آماده شدن است.

I always make sure I do something productive  while I'm putting on my makeup, drying my hair.

من همیشه هنگام آرایش کردن و خشک کردن موهایم مطمئن می‌شوم که کاری سازنده انجام می‌دهم.

Otherwise it's wasted time making breakfast,  doing chores, and of course, commuting.

در غیر این صورت وقت را برای تهیه صبحانه، انجام کارهای خانه و البته رفت و آمد تلف می کنید.

Commuting is a great time to think in English,  and I'm sure you spend a lot of time waiting.

رفت و آمد زمان خوبی برای فکر کردن به زبان انگلیسی است، و مطمئنم که زمان زیادی را صرف انتظار می کنید.

Waiting in lines, waiting for things to finish.

در صف انتظار، منتظر تمام شدن کارها.

Waiting is the perfect time to think in English.

انتظار بهترین زمان برای فکر کردن به زبان انگلیسی است.

But you're probably wondering, how can  I turn commuting into productive time?

اما احتمالاً از خود می‌پرسید، چگونه می‌توانم رفت و آمد را به زمان مفیدی تبدیل کنم؟

Well, that leads to tip #3, which  is to make simple observations.

خوب، این منجر به نکته شماره 3 می شود، که مشاهدات ساده است.

This is such a powerful exercise because it forces  you to become very present in your environment, so  

این تمرین بسیار قدرتمندی است زیرا شما را مجبور می‌کند تا در محیط خود بسیار حضور داشته باشید، بنابراین

you'll also be practicing mindfulness at the same  time, which is very good for your mental health.

در همان زمان تمرکز حواس را نیز تمرین خواهید کرد که برای سلامت روان شما بسیار خوب است.

So as you're out in the world,  maybe you're walking, commuting,  

بنابراین وقتی در دنیا هستید، شاید در حال پیاده روی، رفت و آمد،

waiting in line, and it's wasted time.

در صف انتظار هستید و وقت تلف شده است.

I want you to simply look around  and observe your environment.

من از شما می خواهم که به سادگی به اطراف نگاه کنید و محیط خود را مشاهده کنید.

What do you see?

چی میبینی؟

And your goal is to make simple observations.

و هدف شما انجام مشاهدات ساده است.

And of course, you're doing this in English.

و البته، شما این کار را به زبان انگلیسی انجام می دهید.

You're thinking in English.

شما به انگلیسی فکر می کنید.

So let's say you're at a park, you're going  for a walk, or you're walking your dog.

بنابراین فرض کنید در یک پارک هستید، برای پیاده‌روی می‌روید یا سگتان را پیاده‌روی می‌کنید.

You're eating your lunch, You're at a park.

شما در حال خوردن ناهار هستید، شما در یک پارک هستید.

You can make some simple observations.

می توانید چند مشاهدات ساده انجام دهید.

There's a big tree.

درخت بزرگی هست

The tree is green.

درخت سبز است.

The tree has leaves.

درخت برگ دارد.

There's a pond.

یک حوض وجود دارد.

There are ducks in the pond.

اردک هایی در حوضچه هستند.

There are mountains.

کوه ها وجود دارد.

The sky is blue.

آسمان آبی است.

So turn wasted time into productive time by making  

بنابراین با انجام مشاهدات ساده، زمان تلف شده را به زمان مفید تبدیل کنید

simple observations and it will  force you to think in English.

و این کار شما را مجبور می‌کند به انگلیسی فکر کنید.

But let's move on to tip #4,  which is to add complexity.

اما بیایید به نکته شماره 4 برویم، که پیچیدگی را اضافه می‌کند.

First of all, don't underestimate  the power of simple sentences.

اول از همه، قدرت جملات ساده را دست کم نگیرید.

Don't think that making a very simple sentence  like the tree is green isn't helping you.

فکر نکنید که نوشتن یک جمله خیلی ساده مانند درخت سبز است به شما کمکی نمی کند.

It absolutely is helping you to think in English  and get more comfortable thinking in English.

این کاملاً به شما کمک می‌کند به انگلیسی فکر کنید و راحت‌تر به انگلیسی فکر کنید.

But of course I understand  you want to add complexity,  

اما مطمئناً می‌دانم که می‌خواهید پیچیدگی اضافه کنید،

so let's talk about some ways to add complexity.

بنابراین بیایید در مورد چند راه برای افزودن پیچیدگی صحبت کنیم.

One of the easiest is to add an  adjective, adverb or modifier.

یکی از ساده‌ترین آنها افزودن صفت، قید یا اصلاح‌کننده است.

The palm tree has vibrant leaves,  

درخت نخل برگ‌های پر جنب و جوشی دارد،

so adding vibrant makes that  simple sentence sound more complex.

بنابراین افزودن پر جنب و جوش آن جمله ساده را پیچیده‌تر می‌کند.

You can share your opinion  or make a general statement.

می‌توانید نظر خود را به اشتراک بگذارید یا یک بیانیه کلی بیان کنید.

In my opinion, spending time outside every  day is important for our mental health.

به نظر من، گذراندن وقت در بیرون از خانه برای سلامت روان ما مهم است.

Another great way is to compare and contrast.

یک راه عالی دیگر مقایسه و تضاد است.

You could say these mountains are more  impressive than the mountains near my work.

می‌توان گفت این کوه‌ها از کوه‌های نزدیک کار من تأثیرگذارتر هستند.

So start simple and then add  complexity to your simple sentences.

بنابراین ساده شروع کنید و سپس به جملات ساده خود پیچیدگی اضافه کنید.

And remember, you're doing this in English.

و به یاد داشته باشید، شما این کار را به زبان انگلیسی انجام می دهید.

You're thinking these thoughts in English,  

شما در حال فکر کردن به این افکار به زبان انگلیسی هستید،

so you can make observations in  any environment that you're in.

بنابراین می‌توانید در هر محیطی که در آن هستید، مشاهده کنید.

Whether it's an interesting  environment like a beautiful park,  

خواه یک محیط جالب مانند یک پارک زیبا،

or a boring environment like a plain room.

یا یک محیط خسته کننده مانند یک اتاق ساده.

You can still make observations.

هنوز هم می توانید مشاهداتی داشته باشید.

But let's move on to Tip  5, which is to use images.

اما بیایید به نکته 5 برویم، یعنی استفاده از تصاویر.

You can use Google Images and simply look  for any style of images that you like.

می‌توانید از Google Images استفاده کنید و به سادگی هر سبکی از تصاویر را که دوست دارید جستجو کنید.

And if you're not sure what to search for,  just search interesting images on Google  

و اگر مطمئن نیستید چه چیزی را جستجو کنید، فقط تصاویر جالب را در Google

Images and you can look through the images  and then find one that catches your eye.

Images جستجو کنید و می‌توانید تصاویر را بررسی کنید و سپس یکی را پیدا کنید که توجه شما را جلب کند.

As for me, this image with the  cat of course caught my eye.

در مورد من، این تصویر با گربه البته نظرم را جلب کرد.

So now you're going to make simple statements,  simple observations about this image.

بنابراین اکنون می‌خواهید جملات ساده، مشاهدات ساده درباره این تصویر را بیان کنید.

The cat is adorable.

گربه شایان ستایش است.

The cat is standing on a mountain.

گربه روی کوه ایستاده است.

The cat looks majestic standing  on this breathtaking mountain.

گربه با شکوه ایستاده روی این کوه نفس‌گیر به نظر می‌رسد.

So remember, start simple and then add  complexity as you do this exercise.

بنابراین به یاد داشته باشید، ساده شروع کنید و سپس در حین انجام این تمرین به پیچیدگی اضافه کنید.

And I recommend doing this  for five to 10 minutes a day.

و من توصیه می کنم این کار را به مدت پنج تا 10 دقیقه در روز انجام دهید.

And by doing this, you're going to  turn wasted time into productive time.

و با انجام این کار، زمان تلف شده را به زمان مفید تبدیل خواهید کرد.

Tip 6 Speak Out Loud.

نکته 6 با صدای بلند صحبت کنید.

Until now, these tips have  focused on thinking in your head.

تاکنون، این نکات روی فکر کردن در ذهن شما متمرکز بوده است.

You can also write them down, like  writing your To Do List in English,  

همچنین می‌توانید آن‌ها را یادداشت کنید، مانند نوشتن فهرست کارهایتان به انگلیسی،

writing your sticky notes, but  I want you to speak out loud.

نوشتن یادداشت‌های چسبنده، اما می‌خواهم با صدای بلند صحبت کنید.

What I mean by that is you're producing  sound that other people can hear.

منظور من از آن این است که شما صدایی تولید می کنید که دیگران می توانند بشنوند.

Right now I'm speaking out loud because you  want to gain confidence speaking as well.

در حال حاضر من با صدای بلند صحبت می‌کنم زیرا شما می‌خواهید در صحبت کردن نیز اعتماد به نفس داشته باشید.

So thinking those simple statements and  

بنابراین فکر کردن به آن جملات ساده و

verbalizing singing them out  loud is a different skill.

لفظ خواندن آنها با صدای بلند یک مهارت متفاوت است.

Now even if you're at a beautiful park, I  still want you to verbalize your statements.

حالا حتی اگر در یک پارک زیبا هستید، باز هم از شما می‌خواهم که اظهارات خود را به صورت شفاهی بیان کنید.

Your observations say them out loud.

مشاهدات شما آنها را با صدای بلند بیان می کند.

If you feel self-conscious doing this, then  you can always just pick up your phone and  

اگر از انجام این کار خودآگاه هستید، همیشه می‌توانید تلفنتان را بردارید و

pretend you're talking to someone on your phone,  even though you're just talking to yourself.

وانمود کنید که دارید با شخصی از طریق تلفنتان صحبت می‌کنید، حتی اگر فقط با خودتان صحبت می‌کنید.

Tip #7.

نکته شماره 7.

One of my favorites, A daily recap.

یکی از موارد مورد علاقه من، خلاصه روزانه.

At the end of your day, you  can simply summarize your day,  

در پایان روزتان، می‌توانید به سادگی روزتان را خلاصه کنید،

and by doing that you force  yourself to think in English.

و با انجام این کار، خودتان را مجبور می‌کنید به انگلیسی فکر کنید.

Think of different verb tenses, different  vocabulary that you need to summarize your day.

به زمان های مختلف فعل، واژگان متفاوتی که برای خلاصه کردن روزتان نیاز دارید فکر کنید.

You can also talk about the best part of your day,  

همچنین می‌توانید درباره بهترین بخش روزتان،

three things you're grateful for, and  any areas for improvement today that  

سه موردی که بابت آنها سپاسگزار هستید و هر زمینه‌ای برای بهبود امروز که

could force you to think of some interesting  vocabulary and grammatical structures as well.

می‌تواند شما را وادار کند تا به ساختارهای دستوری و واژگان جالب فکر کنید، صحبت کنید.

And you can also plan your day for tomorrow.

و همچنین می توانید روز خود را برای فردا برنامه ریزی کنید.

So these are all the different  things you can do for TIP #7.

بنابراین اینها همه کارهای متفاوتی هستند که می توانید برای نکته شماره ۷ انجام دهید.

Now for TIP #7.

اکنون برای نکته شماره 7.

You can think in your head.

شما می توانید در ذهن خود فکر کنید. می

You can think about three  things you're grateful for.

توانید به سه چیز فکر کنید که بابت آنها سپاسگزار هستید.

You can also speak them out loud.

شما همچنین می توانید آنها را با صدای بلند صحبت کنید.

You can verbalize the best part of your day,  even if nobody is there to listen to it.

می‌توانید بهترین قسمت روزتان را به صورت شفاهی بیان کنید، حتی اگر کسی برای گوش دادن به آن نباشد.

That doesn't matter.

این مهم نیست.

Now.

You can also keep a journal which forces  you to write all of this information down.

اکنون.

همچنین می‌توانید دفترچه‌ای داشته باشید که شما را مجبور کند همه این اطلاعات را یادداشت کنید.

My recommendation is that you schedule 10  minutes in your day before you go to bed  

توصیه من این است که 10 دقیقه در روز قبل از رفتن به رختخواب برنامه ریزی کنید تا

to write in your journal, to write  about your day, and finally tip #8.

در دفتر خاطرات خود بنویسید، درباره روز خود بنویسید و در نهایت نکته شماره 8.

Be patient.

صبور باش.

This is so important because many students they  try these tips once or twice, they get frustrated  

این بسیار مهم است زیرا بسیاری از دانش‌آموزان این نکات را یک یا دو بار امتحان می‌کنند، ناامید می‌شوند

because they don't get instant results, and  then they quit or say I'll never learn English.

زیرا به نتایج فوری نمی‌رسند، و سپس آن را رها می‌کنند یا می‌گویند من هرگز انگلیسی یاد نخواهم گرفت.

I'll never become fluent, but the reality is that  they weren't patient enough to get the result.

من هرگز مسلط نخواهم شد، اما واقعیت این است که آنها برای رسیدن به نتیجه به اندازه کافی صبور نبودند.

So let's imagine that you improve your ability  to think in English by 1% each day, 1%.

بنابراین بیایید تصور کنیم که توانایی خود را برای تفکر به زبان انگلیسی هر روز 1٪، 1٪ افزایش می دهید.

That's not very much, right?

این خیلی زیاد نیست، درست است؟

But at the end of the year, how much of an  improvement would that be, 365% improvement?

اما در پایان سال، این میزان بهبودی 365 درصدی چقدر خواهد بود؟

That's pretty amazing, right?

این خیلی شگفت انگیز است، درست است؟

So small improvements absolutely matter.

بنابراین پیشرفت های کوچک کاملاً مهم هستند.

Getting better by 1% each day matters.

هر روز 1% بهتر شدن مهم است.

You will not notice any results after  one day of following this advice.

بعد از یک روز از پیروی از این توصیه، هیچ نتیجه ای نخواهید دید.

You will notice some results after 30 days  of consistently following this advice.

بعد از 30 روز از پیروی مداوم این توصیه، نتایجی را مشاهده خواهید کرد.

You will notice good results after  60 days and great results after 90  

بعد از 60 روز نتایج خوب و بعد از 90 روز نتایج عالی

days and incredible results after 365 days.

و بعد از 365 روز نتایج باورنکردنی خواهید دید.

So you just need to be patient.

پس فقط باید صبور باشید.

So put in the comments.

پس در نظرات قرار دهید.

I'm committed.

من متعهد هستم.

I'm committed.

من متعهد هستم.

1% better each day.

هر روز 1% بهتر می شود.

I'm committed.

من متعهد هستم.

Put that in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the Finely Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finely Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن افراد انگلیسی زبان مادری را از تلویزیون،

the movies, YouTube, and the news so you  can improve your listening skills of fast  

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم تا بتوانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

English, expand your vocabulary with natural  expressions, and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت.

You can look in the description  for the link to learn more,  

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید در توضیحات  پیوند را جستجو کنید،

or you can go to my website and  click on Finally, Fluent Academy.

یا می‌توانید به وب‌سایت من بروید و روی «آکادمی فلوئنت» کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

Now remember you're going to start simple and then  

اکنون به یاد داشته باشید که

add more complexity when you're  thinking and speaking in English.

وقتی به زبان انگلیسی فکر می‌کنید و صحبت می‌کنید، می‌خواهید ساده شروع کنید و سپس پیچیدگی بیشتری اضافه کنید.

To add more complexity, you need  to feel confident with verb tenses.

برای افزودن پیچیدگی بیشتر، باید با زمان های فعل اعتماد به نفس داشته باشید.

But did you know that only 5 verb tenses make  up over 96% of a native speakers vocabulary?

اما آیا می‌دانستید که تنها 5 زمان فعل بیش از 96 درصد از واژگان زبان مادری را تشکیل می‌دهند؟

So now let's review those  five verb tenses in detail.

بنابراین اکنون بیایید آن 5 زمان فعل را با جزئیات مرور کنیم.

The five verb tenses are the present  simple, which makes up 57.51% of speech,  

پنج زمان فعل عبارتند از زمان حال ساده که 57.51 درصد از گفتار را تشکیل می دهد،

the past simple which makes up  19.7%, the future simple at 8.5%,  

گذشته ساده که 19.7 درصد را تشکیل می دهد، آینده ساده در 8.5 درصد،

the present perfect at 6%, and the present  continuous at 5.1% of a native speakers speech.

زمان حال کامل در 6 درصد و زمان حال استمراری در 5.1 درصد یک زبان بومی است. سخنرانی سخنرانان

And the total of all 5 verb  tenses is 96.81% of speech.

و مجموع هر 5 زمان فعل 96.81٪ از گفتار است.

So let's make sure that you feel very  confident using all 5 verb tenses.

بنابراین بیایید مطمئن شویم که با استفاده از تمام 5 زمان فعل، بسیار  اعتماد به نفس دارید.

And don't worry, because I summarize  everything in a free lesson PDF,  

و نگران نباشید، زیرا من همه چیز را در یک درس رایگان PDF خلاصه می‌کنم،

so you can look in the description  for the link to download the PDF.

بنابراین می‌توانید پیوند را برای دانلود PDF در توضیحات جستجو کنید.

And at the end of this lesson,  

و در پایان این درس،

there's going to be a quiz to make sure  you really understand these verb tenses.

یک آزمون برگزار می‌شود تا مطمئن شوید واقعاً این زمان‌های افعال را درک می‌کنید.

So let's start with the present  simple and pay close attention.

پس بیایید با حال ساده شروع کنیم و به دقت توجه کنیم.

Because I correct mistakes from my advanced  students in the finely fluent Academy.

زیرا من اشتباهات دانش‌آموزان پیشرفته‌ام را در آکادمی کاملاً روان تصحیح می‌کنم.

They make mistakes with the present simple almost  every time they submit their practice exercises.

آنها تقریباً هر بار که تمرین‌های تمرینی خود را ارائه می‌کنند، با زمان حال ساده اشتباه می‌کنند.

So pay close attention.

پس به دقت توجه کنید.

Let's review the structure.

بیایید ساختار را مرور کنیم.

For the subjects I, you, we and  they, You add the base verb.

برای موضوعات I, you, we and آنها فعل پایه را اضافه می کنید.

Now for the subjects ** *** it,  you add the base verb plus S or ES.

اکنون برای موضوعات ** *** آن، فعل پایه به اضافه S یا ES را اضافه می‌کنید.

And this is one of the most common mistakes that  

و این یکی از رایج‌ترین اشتباهاتی است که

my advanced students make for getting  to add that S, So don't forget that.

دانش‌آموزان پیشرفته‌ام برای افزودن آن S مرتکب می‌شوند، پس این را فراموش نکنید.

As for ** *** it subjects.

در مورد ****** آن موضوع.

The present simple is used to describe  routines, habits in your daily life.

حال ساده برای توصیف روال‌ها، عادت‌های زندگی روزمره شما استفاده می‌شود.

For example, I eat breakfast every day at 6:00 AM.

مثلا من هر روز ساعت 6 صبح صبحانه می خورم.

It's also used to describe  general facts and truths.

همچنین برای توصیف حقایق و حقایق کلی استفاده می‌شود.

For example, the sun rises in  the east and sets in the West.

برای مثال، خورشید از شرق طلوع می کند و در غرب غروب می کند.

And notice I added those s s  because the sun is it ** *** it.

و توجه کنید که من آن s را اضافه کردم زیرا خورشید همان ****** آن است.

You need those s s It is also used for  feelings, emotions and states of beings.

شما به آن‌ها نیاز دارید. همچنین برای احساسات، عواطف و حالات موجودات استفاده می‌شود.

We are very excited for the concert tonight.

برای کنسرت امشب خیلی هیجان زده ایم.

Now here's one that most of my  students don't use correctly,  

اکنون یکی از مواردی است که اکثر دانش‌آموزان من به درستی از آن استفاده نمی‌کنند،

and the present simple is also used for timetable  events, even if that event is in the future.

و گزینه فعلی ساده نیز برای رویدادهای جدول زمانی استفاده می‌شود ، حتی اگر آن رویداد در آینده باشد.

For example, the train leaves at 5:00 AM tomorrow.

به عنوان مثال، قطار ساعت 5 صبح فردا حرکت می کند.

It's very common to use an adverb of  frequency with the present simple,  

استفاده از یک قید با فرکانس با حال ساده بسیار رایج است،

which is 1 easy way that you can identify it.

که 1 راه آسان برای شناسایی آن است.

The most common adverbs of frequency are every  day or always for seven times a week, often,  

متداول‌ترین قیدهای فراوانی هر روز یا همیشه برای هفت بار در هفته، اغلب،

usually, or frequently for about four to six times  a week, sometimes for three to four times a week,  

معمولاً یا اغلب برای حدود چهار تا شش بار در هفته، گاهی اوقات برای سه تا چهار بار در هفته،   به

rarely or seldom for one to two times a  week, and never for zero times a week.

ندرت یا به ندرت برای یک تا دو بار در هفته است. هفته، و هرگز برای صفر بار در هفته.

So let's practice this just for fun.

پس بیایید این را فقط برای سرگرمی تمرین کنیم.

Share something silly that you never  do or always do in the comments below.

چیز احمقانه‌ای را که هرگز انجام نمی‌دهید یا همیشه انجام می‌دهید در نظرات زیر به اشتراک بگذارید.

For example, I never brush  my teeth while I'm driving,  

به عنوان مثال، من هرگز هنگام رانندگی دندان‌هایم را مسواک نمی‌زنم،

so share something silly in the  comments just to have a little fun.

بنابراین یک چیز احمقانه را در نظرات به اشتراک بگذارید تا کمی سرگرم شوید.

Now let's move on to the  past to form the past simple.

حالا بیایید به گذشته برویم تا گذشته ساده را تشکیل دهیم.

You have your subject and then you have your base  verb plus Ed or an irregular past simple verb.

شما موضوع خود را دارید و سپس فعل پایه به اضافه Ed یا یک فعل گذشته ساده نامنظم را دارید.

And there are many irregular verbs,  so you simply need to memorize them.

و بسیاری از افعال بی قاعده وجود دارد، بنابراین شما به سادگی باید آنها را حفظ کنید.

The past simple is used for an action that started  and finished at a specific time in the past.

گذشته ساده برای اقدامی استفاده می‌شود که در زمان خاصی در گذشته شروع شده و به پایان رسیده است.

For example, I went to the store yesterday.

مثلا دیروز رفتم مغازه.

She took a shower at 8:00  AM, but now it is 11:00 AM.

او ساعت 8 صبح دوش گرفت ، اما اکنون ساعت 11 صبح است.

So 8:00 AM is in the past.

بنابراین ساعت 8 صبح در گذشته است.

They ordered pizza for dinner  and now it's 10:00 at night.

آنها برای شام پیتزا سفارش دادند و اکنون ساعت 10 شب است.

So dinner is in the past.

بنابراین شام در گذشته است.

We sang all night, but I'm talking about  

ما تمام شب را خواندیم، اما من درباره

maybe yesterday or the night  before, so it's in the past.

شاید دیروز یا شب قبل صحبت می‌کنم، بنابراین در گذشته است.

Let's review some past simple keywords so you  

بیایید چند کلمه کلیدی ساده گذشته را مرور کنیم تا

can easily identify when you  need to use this verb tense.

بتوانید به راحتی تشخیص دهید که چه زمانی باید از این زمان فعل استفاده کنید.

Yesterday, last week, month or year in 2020,  

دیروز، هفته گذشته، ماه یا سال 2020،   ساعت

at 3:30 PM four hours ago on Monday on July  15th when I graduated or during the meeting  

3:30 بعدازظهر چهار ساعت پیش در روز دوشنبه، 15 جولای، زمانی که فارغ التحصیل شدم یا در طول جلسه

and remember all of those keywords, the  actions started and finished in the past.

و همه آن کلمات کلیدی را به خاطر دارم، اقدامات در گذشته شروع و به پایان رسید.

Now let's talk about the future.

حالا بیایید در مورد آینده صحبت کنیم.

Simple.

ساده.

Another verb tense I see a lot of mistakes with.

زمان فعل دیگری که با آن اشتباهات زیادی می بینم.

The structure is very easy.

ساختار بسیار آسان است.

You have your struct subject will and base verb.

شما ساختار فاعل و فاعل خود را دارید.

It's the same for all  subjects, which makes it easy.

برای همه موضوعات یکسان است ، که آن را آسان می‌کند.

This verb tense is used to make predictions,  but when it's based on your opinion, not facts.

این زمان فعل برای پیش‌بینی استفاده می‌شود، اما زمانی که بر اساس نظر شما باشد، نه واقعیت‌ها.

Argentina will win the World Cup.

آرژانتین قهرمان جام جهانی خواهد شد.

This is just my opinion.

این فقط نظر من است.

I don't know this as a fact.

من این را به عنوان یک واقعیت نمی دانم.

Someone else could say I think  France will win the World Cup.

یکی دیگر می‌تواند بگوید من فکر می‌کنم فرانسه قهرمان جام جهانی خواهد شد.

Notice here I added.

توجه کنید اینجا اضافه کردم.

I think it's very common to use an  opinion word with the future simple.

من فکر می کنم استفاده از کلمه نظر با آینده ساده بسیار رایج است.

This verb tense is used for  spontaneous actions or decisions,  

این زمان فعل برای اقدامات یا تصمیمات خود به خودی استفاده می شود،

which means they were not planned in advance.

به این معنی که از قبل برنامه ریزی نشده بودند.

For example, let's say you see a woman  struggling with her grocery bags,  

برای مثال، فرض کنید زنی را می‌بینید که با کیف‌های مواد غذایی خود دست و پنجه نرم می‌کند،

and she has many grocery bags.

و او کیف‌های خواربار زیادی دارد.

You can say I'll help you with those bags.

می توانید بگویید من در مورد آن کیسه ها به شما کمک خواهم کرد.

You didn't plan this in advance,  It was a spontaneous action.

شما این را از قبل برنامه ریزی نکرده بودید، این یک اقدام خودجوش بود.

It's also used with promises,  commitments, offers, or refusals.

همچنین با وعده‌ها، تعهدات، پیشنهادها یا امتناع‌ها استفاده می‌شود.

If you say I'll send you the report at 5:00  PM, you are making a promise or a commitment.

اگر بگویید من گزارش را ساعت 5 بعد از ظهر برایتان ارسال می‌کنم، یک قول یا تعهد می‌دهید. مثل این است که

It's like saying I promise I'll  send you the report at 5:00 PM,  

بگویم قول می‌دهم گزارش را ساعت 5 بعدازظهر برای شما ارسال کنم،

so the other person will expect  it if you use the future.

تا اگر از آینده استفاده کنید، طرف مقابل انتظار آن را داشته باشد.

Simple.

ساده.

Now let's talk about the present perfect, a  verb tense that confuses a lot of students.

اکنون بیایید در مورد زمان حال کامل صحبت کنیم، یک زمان فعل که بسیاری از دانش آموزان را گیج می کند.

But absolutely you must know how to use it.

اما قطعاً باید بدانید که چگونه از آن استفاده کنید.

The structure is I, you, we, they  plus have plus the past participle,  

ساختار این است که من، شما، ما، آنها به علاوه ماضی را به اضافه دارند،

and you simply need to memorize  all the past participles.

و شما به سادگی نیاز دارید همه فعل ماضی را به خاطر بسپارید.

Now for the subjects ** ***  is you need to use has as.

اکنون برای موضوعات ** *** باید از has as استفاده کنید.

Your auxiliary verb.

فعل کمکی شما

And the past participle Now, did you know  that the present perfect is also used with  

و فعل ماضی حالا، آیا می‌دانستید که فعلی کامل با

the completed past action, but one that  has a result or consequence in the present?

عمل گذشته تکمیل‌شده نیز استفاده می‌شود، اما یک نتیجه یا نتیجه در زمان حال دارد؟

For example, I have eaten that  is a completed past action.

برای مثال، من خورده‌ام که یک عمل گذشته کامل شده است.

Now it's common to use  already, but it's not required.

اکنون استفاده از آن رایج است ، اما لازم نیست.

I have already eaten, so what's  the result in the present?

من قبلاً غذا خورده ام، پس نتیجه در حال حاضر چیست؟

So now I'm not hungry.

پس الان گرسنه نیستم

It's also used for life experience  when it's an unfinished timeline.

همچنین برای تجربه زندگی زمانی که یک جدول زمانی ناتمام باشد استفاده می‌شود.

For example, she's been to Panama twice now  because she is alive, she can go to Panama again.

برای مثال، او اکنون دو بار به پاناما رفته است چون زنده است، می‌تواند دوباره به پاناما برود.

So it's an unfinished time reference.

بنابراین یک مرجع زمانی ناتمام است.

Or you could say I haven't seen that movie yet.

یا می توان گفت من هنوز آن فیلم را ندیده ام.

Yet is a keyword for the present perfect,  and we use it in negative sentences.

Yet یک کلمه کلیدی برای زمان حال کامل است و ما از آن در جملات منفی استفاده می کنیم.

And by saying yet, you're letting the  person know that it's still possible  

و با گفتن هنوز، به فرد اجازه می‌دهید بداند که

for you to watch that movie in the future,  so it's an unfinished time reference now.

تماشای آن فیلم در آینده هنوز برای شما امکان‌پذیر است، بنابراین اکنون یک مرجع زمانی ناتمام است.

The present perfect is also used for an action  that started in the past and continues until now,  

حال کامل همچنین برای عملی استفاده می‌شود که در گذشته شروع شده و تا کنون ادامه دارد،

but only with three common  verbs, live, work, and study.

اما فقط با سه فعل رایج، زندگی کردن، کار کردن و مطالعه کردن.

For example, they've lived  in that house for 20 years,  

برای مثال، آنها 20 سال در آن خانه زندگی کرده‌اند،

they still live there now,  and it started in the past.

هنوز هم اکنون در آن خانه زندگی می‌کنند، و از گذشته شروع شده است.

It started 20 years ago.

20 سال پیش شروع شد.

Very important point.

نکته بسیار مهم

You can't use a specific time  reference with the present perfect.

نمی‌توانید از یک مرجع زمانی خاص با زمان حال کامل استفاده کنید.

You must use the past simple.

شما باید از گذشته ساده استفاده کنید.

This is a very common mistake  that I see my students make.

این یک اشتباه بسیار رایج  است که می بینم شاگردانم مرتکب می شوند.

So you can't say I've tried  sushi last week because last  

بنابراین نمی‌توانید بگویید که هفته گذشته سوشی را امتحان کرده‌ام، زیرا

week is a specific past time reference.

هفته گذشته یک مرجع زمان گذشته است.

So you would have to say I tried sushi last week,  

بنابراین باید بگویید هفته گذشته سوشی را امتحان کردم،

or you could get rid of last  week and say I've tried sushi.

یا می‌توانید هفته گذشته را از شر آن خلاص کنید و بگویید سوشی را امتحان کرده‌ام.

Let's move on to our last verb  tense, the present continuous.

بیایید به آخرین زمان فعل خود، زمان حال استمراری برویم.

This structure is I am plus verb in your ING form.

این ساختار فعل I am به علاوه در فرم ING شما است.

Your gerund verb you we they  are plus verb in ING or ** ***.

فعل جرون شما you we we آنها به اضافه فعل در ING یا ***** هستند.

It is plus verb in ING.

این فعل به اضافه در ING است.

So don't forget you have to conjugate  the verb to be according to the subject.

بنابراین فراموش نکنید که باید فعل را با توجه به فاعل به هم متصل کنید.

The present continuous is used for an action  that is currently taking place right now.

حال استمراری برای عملی استفاده می‌شود که در حال حاضر در حال انجام است.

Now.

اکنون.

So I could say my students  are because the subject is  

بنابراین می‌توانم بگویم دانش‌آموزان من به این دلیل هستند که موضوع این است که

they My students are watching my video right now.

دانشجویان من در حال حاضر ویدیوی من را تماشا می‌کنند.

Right?

You're watching this video right now.

درست؟

شما در حال تماشای این ویدیو هستید.

You can also use the Present Continuous  with the future if it's a planned action,  

همچنین می‌توانید از Present Continuous با آینده استفاده کنید، اگر این یک اقدام برنامه‌ریزی‌شده است،

a planned action in the future.

یک اقدام برنامه‌ریزی‌شده در آینده.

For example, he's attending  the conference next month.

برای مثال، او در کنفرانس ماه آینده شرکت خواهد کرد.

It's in the future, but it's planned.

در آینده است، اما برنامه ریزی شده است.

He's attending the conference next month or  she's performing at the World Cup in 2026.

او در کنفرانس ماه آینده شرکت می‌کند یا او در جام جهانی 2026 اجرا می‌کند.

So even though it's way in the future,  

بنابراین، اگرچه در آینده راه‌اندازی می‌شود،

you can still use the present  continuous if it's a planned event.

اگر یک رویداد برنامه‌ریزی شده باشد، همچنان می‌توانید از زمان حال مستمر استفاده کنید. نکته

An important note that you should know  because I know it might confuse students.

مهمی که باید بدانید، زیرا می‌دانم ممکن است دانش‌آموزان را گیج کند.

Native speakers use the present  continuous with always to stress  

سخنرانان بومی از زمان حال پیوسته با همیشه استفاده می‌کنند تا بر

the continuation of something negative.

تداوم چیزی منفی تأکید کنند.

She is always coming to work late.

او همیشه دیر سر کار می آید.

So instead of saying she always comes to work  late because always is a keyword for the present  

بنابراین به جای اینکه بگوییم او همیشه دیر سر کار می آید زیرا همیشه یک کلمه کلیدی برای زمان حال است

simple, native speakers frequently  put this in the present continuous.

ساده، زبان مادری اغلب این را در حال استمراری قرار می دهند.

I don't recommend that you do  that because it really depends  

توصیه نمی‌کنم این کار را انجام دهید، زیرا

on the context if it sounds correct or incorrect.

درست یا نادرست به نظر می‌رسد واقعاً به زمینه بستگی دارد.

But grammatically, it's always correct  to use the present simple with always,  

اما از نظر گرامری، همیشه درست است  از حال ساده با همیشه استفاده کنید،

so that's what I recommend that you do.

بنابراین توصیه می‌کنم این کار را انجام دهید.

I'm just sharing this so you don't get confused  

من فقط این را به اشتراک می‌گذارم تا

when you hear a native speaker say  she is always coming to work late.

وقتی می‌شنوید یک زبان مادری می‌گوید همیشه دیر سر کار می‌آید گیج نشوید.

Now you know the five verb tenses  that make up 96% of your speech.

اکنون پنج زمان فعل را می‌شناسید که 96 درصد از گفتار شما را تشکیل می‌دهند.

So Are you ready for your quiz?

بنابراین آیا برای مسابقه خود آماده هستید؟

To make sure you really know how to  use them, here are the questions.

برای اینکه مطمئن شوید واقعاً می‌دانید چگونه از آنها استفاده کنید، در اینجا سؤالات وجود دارد.

Hit, pause and take as much time as you need.

ضربه بزنید، مکث کنید و هر چقدر که نیاز دارید وقت بگذارید.

And when you're ready to continue, hit play.

و وقتی برای ادامه آماده شدید، بازی را بزنید.

Here are the answers.

در اینجا پاسخ ها آمده است.

Hit, pause, Review the answers.

ضربه بزنید، مکث کنید، پاسخ ها را مرور کنید.

And when you're ready to continue, hit play.

و وقتی برای ادامه آماده شدید، بازی را بزنید.

Amazing job.

کار شگفت انگیز

Those verb tenses are absolutely  going to help you add more complexity.

این زمان‌های فعل کاملاً به شما کمک می‌کنند پیچیدگی بیشتری اضافه کنید.

Now, two of those verb tenses.

حالا دو تا از اون زمان های فعل.

I see students make a lot of mistakes with  the past simple and the present perfect.

من می بینم که دانش آموزان با گذشته ساده و حال کامل اشتباهات زیادی می کنند.

They're not sure when to  use them or how they differ.

آنها مطمئن نیستند که چه زمانی از آنها استفاده کنند یا تفاوت آنها چگونه است.

So let's review those two verb  tenses in more detail, right?

پس بیایید آن دو زمان فعل را با جزئیات بیشتری مرور کنیم، درست است؟

Now let's compare 2 sentences.

حالا بیایید 2 جمله را با هم مقایسه کنیم.

I saw that movie.

من آن فیلم را دیدم.

I've seen that movie.

من آن فیلم را دیده ام

I'm sure you know that.

من مطمئن هستم که شما این را می دانید.

I saw that movie is the past simple, and  I've seen that movie is the present perfect.

من آن فیلم را دیدم که گذشته ساده است، و دیده‌ام که آن فیلم زمان حال کامل است.

Easy, right?

آسان است، درست است؟

Let's quickly review the structure.

بیایید به سرعت ساختار را بررسی کنیم.

To form the past simple, you need  the subject and the past simple verb,  

برای تشکیل گذشته ساده، به فاعل و فعل گذشته ساده نیاز دارید،

which is either the base verb  plus Ed or an E regular verb.

که یا فعل پایه به اضافه Ed یا یک فعل منظم E است.

In this case we have an  irregular verb because it isn't.

در این مورد ما یک فعل بی قاعده داریم زیرا اینطور نیست.

I seed that movie with Ed, it's I saw that  movie, so it's an irregular past symbol.

من آن فیلم را با اد دیدم، آن فیلم را دیدم، بنابراین یک نماد گذشته نامنظم است.

To form the present perfect, you need the  subject have or has depending on the subject.

برای شکل دادن به حال کامل، به موضوع نیاز دارید که بسته به موضوع داشته باشید یا دارد.

And you need the past participle.

و شما به فعل ماضی نیاز دارید.

For the subjects I, you, we and they you need,  

برای موضوعاتی که من، شما، ما و آنها نیاز دارید،

have, And for the subjects  ** *** it, you need has.

دارید، و برای موضوعات ** ***، شما نیاز دارید.

I have seen that movie.

من آن فیلم را دیده ام.

She has seen that movie.

او آن فیلم را دیده است.

Now let's talk about how to use these verb tenses,  

اکنون بیایید در مورد نحوه استفاده از این زمان‌های افعال صحبت کنیم،

because native speakers use them in ways  that most students don't use correctly.

زیرا افراد بومی از آنها به روش‌هایی استفاده می‌کنند که اکثر دانش‌آموزان به درستی استفاده نمی‌کنند.

Of course the past simple is  used for a completed past action.

البته گذشته ساده برای یک اقدام گذشته تکمیل‌شده استفاده می‌شود.

I saw that movie.

من آن فیلم را دیدم.

But did you know that the present perfect  is also used with a completed past action?

اما آیا می‌دانستید که حال کامل با یک عملکرد گذشته تکمیل‌شده نیز استفاده می‌شود؟

However, there has to be a result in the present.

با این حال، در حال حاضر باید یک نتیجه وجود داشته باشد. به

That's why we call it the present perfect.

همین دلیل است که ما آن را زمان حال کامل می نامیم.

So just remember that present completed past  action but result or impact in the present.

بنابراین فقط به یاد داشته باشید که اکنون عمل گذشته را تکمیل کرده است اما نتیجه یا تأثیر آن در زمان حال است.

Right now I've seen that movie.

در حال حاضر من آن فیلم را دیدم.

So what could be the result in the present?

پس نتیجه در زمان حال چه می تواند باشد؟

I've seen that movie so now  I don't want to watch it.

من آن فیلم را دیده‌ام، بنابراین اکنون نمی‌خواهم آن را تماشا کنم.

So now I can tell you about it.

بنابراین اکنون می توانم در مورد آن به شما بگویم.

So now we can discuss it  and I can share my opinion.

بنابراین اکنون می‌توانیم درباره آن بحث کنیم و من می‌توانم نظرم را به اشتراک بگذارم.

So always remember there's a SO now with the  present perfect, when is a completed past action.

بنابراین همیشه به یاد داشته باشید که اکنون یک SO وجود دارد با حالت فعلی کامل، زمانی که یک عمل گذشته کامل شده است.

But very important native speakers rarely say  the SO now it's just implied based on context.

اما گویشوران بومی بسیار مهم به ندرت می گویند SO اکنون فقط بر اساس زمینه به طور ضمنی گفته می شود.

So your friend could invite you over and say, do  you want to come over and watch Barbie tonight?

بنابراین دوستتان می‌تواند شما را دعوت کند و بگوید، آیا می‌خواهید امشب بیایید و باربی را تماشا کنید؟

And you can reply back and say, I've seen it.

و شما می توانید پاسخ دهید و بگویید، من آن را دیده ام.

Now your friend understands the so  now you don't want to watch Barbie.

اکنون دوست شما متوجه شده است که شما نمی خواهید باربی را تماشا کنید.

You don't need to vocalize that and most  native speakers will not vocalize it.

شما نیازی به صداگذاری آن ندارید و اکثر افراد بومی آن را صدا نمی کنند.

So you might say I've seen it and then ask  your friend, have you seen the new Leo movie?

بنابراین ممکن است بگویید من آن را دیده‌ام و سپس از دوستتان بپرسید، آیا فیلم جدید لئو را دیده‌اید؟ آیا

Did you notice I use the present  perfect in that question?

متوجه شدید که در آن سؤال از حال معالی استفاده می‌کنم؟ آیا

Have you seen the new Leo movie?

فیلم جدید لئو را دیده اید؟

We also use the present perfect  to talk about life experience,  

ما همچنین از زمان حال برای صحبت درباره تجربه زندگی،

things we have and haven't  done in our lives until now.

کارهایی که تاکنون در زندگی خود انجام نداده‌ایم استفاده می‌کنیم.

For example, have you ever eaten sushi?

مثلا آیا تا به حال سوشی خورده اید؟

To reply, you can say no, I haven't eaten sushi  or yes I have, yes I have is the short form.

برای پاسخ، می توانید بگویید نه، من سوشی نخورده ام یا بله دارم، بله دارم، شکل کوتاه آن است.

The full form would be yes, I have eaten sushi.

فرم کامل بله، من سوشی خورده ام.

You could add on and say I ate  it last year for the first time.

می‌توانید اضافه کنید و بگویید سال گذشته برای اولین بار آن را خوردم.

This is the past simple because  it's a completed past action.

این گذشته ساده است زیرا یک اقدام گذشته کامل است.

You could also add on.

شما همچنین می توانید اضافه کنید.

I lived in Japan for a year.

من یک سال در ژاپن زندگی کردم.

Again, this is the past simple,  a completed past action.

باز هم، این گذشته ساده است، یک اقدام گذشته کامل شده است.

You do not live in Japan now.

شما الان در ژاپن زندگی نمی کنید.

What if you said I've lived in Japan for a year?

اگر بگویید من یک سال در ژاپن زندگی کرده ام چه؟

This is the present perfect and it's  used for an action that started in the  

این زمان حال کامل است و برای عملی استفاده می‌شود که در گذشته آغاز شده

past and continues until now and will  continue into the future indefinitely.

و تا کنون ادامه دارد و تا ابد در آینده ادامه خواهد داشت.

Now, it's important to note  that you can use the present  

اکنون، مهم است که توجه داشته باشید که می‌توانید از حال

perfect or the present perfect continuous  interchangeably with three common verbs.

کامل یا حال کامل استمراری  به جای سه فعل رایج استفاده کنید.

Live, work, study.

زندگی کنید، کار کنید، مطالعه کنید.

I've lived in Japan for a year.

من یک سال در ژاپن زندگی کردم.

I've been living in Japan for a year.

من یک سال است که در ژاپن زندگی می کنم.

They're exactly the same.

اونا دقیقا همینطورن

But this is only for those 3 verbs.

اما این فقط برای آن 3 فعل است.

Live, work and study.

زندگی، کار و تحصیل.

You could say I didn't eat  sushi when I lived in Japan.

می توان گفت زمانی که در ژاپن زندگی می کردم سوشی نمی خوردم.

This is in the past.

این در گذشته است.

Simple because it's a completed time reference.

ساده است زیرا یک مرجع زمانی کامل است.

It's impossible for you to eat sushi now  because the whole time reference is in the past.

اکنون برای شما غیرممکن است که سوشی بخورید زیرا کل زمان مرجع در گذشته است.

But you could also say I haven't eaten sushi yet.

اما می توان گفت من هنوز سوشی نخوردم.

This is the present perfect, and it's  an unfinished time reference because  

این زمان حال کامل است، و یک مرجع زمانی ناتمام است، زیرا

it's still possible for you to eat sushi now.

هنوز هم اکنون می‌توانید سوشی بخورید.

Why?

چرا؟

Because you're alive.

چون تو زنده ای

You could eat sushi tomorrow or next week,  so it's an unfinished time reference.

می‌توانید فردا یا هفته آینده سوشی بخورید، بنابراین یک مرجع زمان ناتمام است.

So let's review our uses for the past.

پس بیایید کاربردهای گذشته خود را مرور کنیم.

Simple.

ساده. می‌توانید از

You can use it for a completed past action or  

آن برای یک عمل تکمیل‌شده گذشته یا

life experience with a finished time  reference for the present perfect.

تجربه زندگی با یک مرجع زمان تمام شده برای زمان حال استفاده کنید. می‌توانید

You can use it with a completed past action,  with a result in the present life experience,  

آن را با یک عمل گذشته تکمیل‌شده، با نتیجه در تجربه زندگی فعلی،

life experience, with an unfinished time  reference, and with an action that started  

تجربه زندگی، با یک مرجع زمان ناتمام ، و با عملی که

in the past and continues until now with those  3 common verbs which are live, work and study.

در گذشته شروع شده و تا کنون با آن 3 فعل رایج که زنده هستند، ادامه دارد، استفاده کنید. کار و مطالعه.

Now let's review some common  mistakes that I hear students  

اکنون اجازه دهید برخی از اشتباهات رایجی را که می‌شنوم دانش‌آموزان

make again and again with these  two very important verb tenses.

بارها و بارها با این دو زمان فعل بسیار مهم مرتکب می‌شوند مرور کنیم.

Let's review this sentence.

بیایید این جمله را مرور کنیم.

I've tried sushi last week.

من هفته گذشته سوشی را امتحان کردم.

What's the mistake in this sentence?

اشتباه این جمله چیست؟

Do you know you can't use a  specific time reference last week?

آیا می‌دانید هفته گذشته نمی‌توانید از یک مرجع زمانی خاص استفاده کنید؟

That's a specific time reference.

این یک مرجع زمانی خاص است.

You can't use a specific time  reference with the present perfect.

نمی‌توانید از یک مرجع زمانی خاص با زمان حال کامل استفاده کنید.

So how would you correct this sentence?

پس چگونه این جمله را تصحیح می کنید؟

Write it in the comments.

آن را در نظرات بنویسید.

I ate sushi last week because you  have last week, you need the past.

من هفته گذشته سوشی خوردم زیرا شما هفته گذشته دارید، به گذشته نیاز دارید.

Simple.

ساده.

Some comments specific time  references are yesterday,  

برخی ارجاع‌های زمانی خاص نظرات دیروز،

last month, last week, last  year in 2020 at 3:30 PM.

ماه گذشته، هفته گذشته، سال گذشته در سال 2020 ساعت 3:30 بعد از ظهر هستند.

Assuming now it's after 334 years ago on July  15th, which is in the past when I graduated  

با فرض اینکه اکنون بعد از 334 سال پیش در 15 ژوئیه باشد، زمانی که من فارغ التحصیل شدم

because you graduated at a specific time in the  past, perhaps July 15th, 2020 during the meeting.

زیرا شما در زمان خاصی در گذشته فارغ التحصیل شدید ، شاید در 15 ژوئیه 2020 در طول جلسه.

Again, the meeting took place at a specific  time on Monday at 3:30 and today's Tuesday.

باز هم، جلسه در ساعت مشخصی در روز دوشنبه ساعت 3:30 و امروز سه‌شنبه برگزار شد.

So it's in the past.

پس در گذشته است.

How about this sentence?

این جمله چطور؟

We've lived here since 10 years.

ما از 10 سال قبل اینجا زندگی می کنیم.

What's the mistake?

چه اشتباهی؟

Do you know the mistake is confusing for or since?

آیا می دانید این اشتباه برای یا پس از آن گیج کننده است؟

One of the most common mistakes.

یکی از رایج ترین اشتباهات.

How can you fix the sentence?

چگونه می توانید جمله را درست کنید؟

Put it in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید. ما

We've lived here for 10 years.

10 سال اینجا زندگی می کنیم.

We've lived here since 2013.

ما از سال 2013 اینجا زندگی می‌کنیم.

You need 4 + a duration and  sense plus a starting point.

شما به 4 + یک مدت زمان و حس و یک نقطه شروع نیاز دارید.

2013 is the starting point for that action,  

2013 نقطه شروع این اقدام است،

which continues until now because  it's in the present perfect.

که تا کنون ادامه دارد زیرا در زمان حال کامل است.

Because remember, you can use the present perfect  

زیرا به یاد داشته باشید، می‌توانید از حال کامل

or the present perfect continuous with  which three verbs live, work, and study.

یا حال کامل استمراری که سه فعل زنده، کار و مطالعه می‌کنند استفاده کنید.

You got it.

فهمیدی.

Now I'm going to quiz you  to see how well you really  

اکنون می‌خواهم شما را امتحان کنم تا ببینم واقعاً چقدر

know the past simple and the present perfect.

گذشته ساده و حال کامل را می‌شناسید.

Are you ready?

اماده ای؟

Question one.

سوال یک.

She breakfast an hour ago.

او یک ساعت پیش صبحانه خورد. آیا به

Do you need the past simple  or the present perfect?

گذشته ساده یا حال کامل نیاز دارید؟

And how do you conjugate it?

و چگونه آن را با هم ترکیب می کنید؟

Put your answer in the comments.

پاسخ خود را در نظرات بنویسید.

She ate breakfast an hour ago.

یک ساعت پیش صبحانه خورد.

Past simple because it's a completed past action  with a specific past time reference an hour ago.

گذشته ساده، زیرا یک اقدام گذشته کامل شده با یک مرجع زمان گذشته خاص یک ساعت قبل است.

And notice eat is an irregular verb.

و توجه کنید خوردن یک فعل بی قاعده است.

She ate question two.

سوال دو رو خورد

You need to rewrite the sentence  so it's in the present perfect.

باید جمله را بازنویسی کنید تا در زمان حال کامل باشد.

The sentence is she ate breakfast an hour ago.

جمله این است که یک ساعت پیش صبحانه خورده است.

How would you rewrite this in the present perfect?

چگونه این را در زمان حال کامل بازنویسی می کنید؟

Put it in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

She has already eaten breakfast.

او قبلاً صبحانه خورده است.

You don't need already.

شما قبلاً نیاز ندارید.

That's optional.

این اختیاری است.

She has eaten breakfast, so now she's not hungry.

او صبحانه خورده است، پس الان گرسنه نیست.

But remember, a native speaker  won't communicate that so now.

اما به یاد داشته باشید، یک سخنران بومی  در حال حاضر چنین ارتباطی برقرار نمی کند.

So you can simply say she's eaten breakfast.

بنابراین می توانید به سادگی بگویید که او صبحانه خورده است.

She's already eaten breakfast.

او قبلاً صبحانه خورده است.

So you need to get rid of  that past time reference.

بنابراین باید از شر آن مرجع زمان گذشته خلاص شوید.

It can't exist with the present perfect  question Three we three paintings so far.

این نمی‌تواند با سؤال فعلی بی‌نقص وجود داشته باشد، سه ما سه نقاشی تاکنون. آیا به

Do you need the past simple  or the present perfect?

گذشته ساده یا حال کامل نیاز دارید؟

How do you conjugate it?

چگونه آن را با هم ترکیب می کنید؟

Put the correct answer in the comments.

پاسخ صحیح را در نظرات بنویسید. ما

We have bought 3 paintings so far.

تا الان 3 تابلو خریدیم.

This is in the present perfect because it's  possible for you to buy more paintings.

این در زمان حال کامل است زیرا این امکان برای شما وجود دارد که نقاشی‌های بیشتری بخرید. می

You can go to the store tomorrow or next week.

توانید فردا یا هفته آینده به فروشگاه بروید.

So it's an unfinished time  reference because you're alive.

بنابراین این یک مرجع زمان ناتمام است زیرا شما زنده هستید.

So it's still possible for  you to buy more paintings.

بنابراین هنوز هم می‌توانید نقاشی‌های بیشتری بخرید. ما

We have bought 3 paintings so far.

تا الان 3 تابلو خریدیم.

Question 4.

سوال 4.

Rewrite this sentence so it's in the past.

این جمله را دوباره بنویسید تا در گذشته باشد.

Simple.

ساده. ما

We have bought 3 paintings so far.

تا الان 3 تابلو خریدیم.

We we bought past Simple irregular verb.

ما از فعل ساده بی قاعده خریدیم.

We bought 3 paintings last  week, yesterday, an hour ago.

هفته گذشته، دیروز، یک ساعت پیش، 3 نقاشی خریدیم.

You simply need a past time  reference question 5 Ling  

شما صرفاً به یک سؤال مرجع در زمان گذشته نیاز دارید.

as a realtor from 2005 to 2015 do you  need the past simple present perfect?

Put the correct answer in the comments.

پاسخ صحیح را در نظرات بنویسید.

Ling worked as a realtor because  it's a completed past action.

لینگ به‌عنوان مشاور مسکن کار می‌کرد، زیرا این یک اقدام تکمیل‌شده گذشته است.

Your final question, you know what to do.

سوال آخر شما، می دانید چه کاری باید انجام دهید.

Rewrite the sentence so  it's in the present perfect.

جمله را بازنویسی کنید تا در زمان حال کامل باشد.

Ling has worked as a realtor and  now we need since since 2005.

لینگ به‌عنوان مشاور املاک کار کرده است و اکنون از سال 2005 به آن نیاز داریم.

Or we can use for for 20 years.

یا می‌توانیم به مدت 20 سال از آن استفاده کنیم.

But because it's in the present perfect,  it means Ling is still a realtor now,  

اما از آنجایی که در زمان حال کامل است، به این معنی است که لینگ اکنون هنوز یک مسکن است،

whereas in the past simple,  she is no longer a realtor.

در حالی که در گذشته ساده، او دیگر یک مسکن نیست.

You're doing such a great job.

تو داری کار بزرگی انجام میدی

Think of everything you've learned so far.

به همه چیزهایی که تا الان یاد گرفته اید فکر کنید.

Let's do something a little different.

بیایید کاری کمی متفاوت انجام دهیم.

Let's review a news article together.

با هم یک مقاله خبری را مرور می کنیم.

And by doing this you're going to  improve all areas of your English.

و با انجام این کار، همه زمینه‌های زبان انگلیسی خود را بهبود می‌بخشید.

Let's review the article.

بیایید مقاله را مرور کنیم.

Right now, first I'll read  the headline US Election 2024,  

در حال حاضر، ابتدا سرفصل انتخابات ایالات متحده 2024 را می خوانم،

Why the World is watching so closely.

چرا جهان اینقدر از نزدیک تماشا می کند.

Let's take a look at this  because you can say so closely.

بیایید به این موضوع نگاهی بیندازیم، زیرا می‌توانید از نزدیک بگویید. می‌توانید با

You could say so carefully, or  you could say so attentively,  

دقت بگویید، یا می‌توانید با دقت بگویید،

which is a little more of  a formal way of saying it.

که کمی بیشتر یک روش رسمی برای بیان آن است.

And people are watching so closely, carefully,  attentively, because it's a hot topic.

و مردم با دقت، با دقت و با دقت تماشا می‌کنند، زیرا موضوع داغی است.

A hot topic is simply a topic of great  interest, relevance or popularity.

یک موضوع داغ صرفاً موضوعی است که علاقه، ارتباط یا محبوبیت زیادی دارد.

So a lot of people are talking about it.

بنابراین بسیاری از مردم در مورد آن صحبت می کنند.

What about for you?

برای شما چطور؟

For you, Is the US election 2024 a hot topic?

برای شما، آیا انتخابات 2024 ایالات متحده یک موضوع داغ است؟

If it is.

اگر هست.

Then put in the comments hot topic.

سپس موضوع داغ را در نظرات قرار دهید.

Put hot topic in the comments and don't worry  about taking all of these notes because I  

موضوع داغ را در نظرات قرار دهید و نگران نباشید که همه این یادداشت‌ها را یادداشت کنید زیرا من

summarize everything in a free lesson PDF so  you can look in the description for the link.

همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم تا بتوانید پیوند را در توضیحات جستجو کنید.

Let's.

Continue.

اجازه دهید.

ادامه هید.

After recently spending a few weeks in Europe,  the subject of America's presidential election  

پس از گذراندن چند هفته اخیر در اروپا، موضوع انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

was a constant topic of intense curiosity  and concern among the people I spoke to.

موضوعی دائمی از کنجکاوی و نگرانی شدید در میان افرادی بود که با آنها صحبت کردم.

Now all of this that I have highlighted  could be summarized with HOT topic,  

اکنون همه این‌هایی که برجسته کرده‌ام  را می‌توان با موضوع HOT خلاصه کرد،

which we already discussed was a hot  topic among the people I spoke to.

که قبلاً در مورد آن بحث کردیم، موضوعی داغ در بین افرادی بود که با آنها صحبت کردم.

Now I made a note here because sometimes I hear  amongst, but if I hear that I know the person  

اکنون اینجا یادداشتی را یادداشت کردم زیرا گاهی اوقات می‌شنوم میان، اما اگر بشنوم که می‌دانم آن فرد

isn't American because in North America  we don't use amongst, we only use among.

آمریکایی نیست، زیرا در آمریکای شمالی از میان استفاده نمی‌کنیم، فقط از میان استفاده می‌کنیم.

But in British English,  they use among and amongst.

اما در انگلیسی بریتانیایی، از میان و در میان استفاده می‌کنند.

So if you want to sound more  American, just use among.

بنابراین اگر می‌خواهید بیشتر آمریکایی به نظر برسید ، فقط از میان استفاده کنید.

But of course we know what it means,  concern among the people I spoke to.

اما مطمئناً ما می دانیم که به چه معناست، نگرانی در میان افرادی که با آنها صحبت کردم.

Now just notice this preposition here.

حالا فقط به این حرف اضافه در اینجا توجه کنید.

You couldn't get rid of it.

نمیتونستی ازش خلاص بشی

You couldn't say among the people I spoke because  you speak to someone, you talk to someone.

نمی‌توانی در میان افرادی که من صحبت می‌کردم بگویید، زیرا با کسی صحبت می‌کنید، با کسی صحبت می‌کنید.

So this too is required grammatically.

بنابراین این نیز از نظر گرامری لازم است.

This is a mistake I see a lot of  students make, even advanced students.

این اشتباهی است که می بینم بسیاری از دانش آموزان، حتی دانش آموزان پیشرفته، مرتکب می شوند.

So don't forget that too.

پس این را هم فراموش نکنید.

You speak to you talk to someone,  you listen to someone as well.

شما با کسی صحبت می کنید، با یک نفر صحبت می کنید، به یک نفر هم گوش می دهید.

Now notice here the author said  a constant topic of intense.

اکنون توجه کنید که نویسنده در اینجا یک موضوع ثابت و شدید را گفته است.

That means very strong  intense curiosity and concern.

این به معنای کنجکاوی و نگرانی بسیار شدید است.

These two adjectives have different  meanings, so curiosity is more of interest.

این دو صفت معانی متفاوتی دارند ، بنابراین کنجکاوی بیشتر مورد توجه است.

So I summarized it with this emoji.

بنابراین من آن را با این ایموجی خلاصه کردم.

But concern is more more of a worry.

اما نگرانی بیشتر یک نگرانی است.

So it's interesting that  the author included these,  

بنابراین جالب است که نویسنده این موارد را گنجانده است،

because if the author didn't, you wouldn't  have this idea that there's also the worry.

زیرا اگر نویسنده این کار را نمی‌کرد، شما این تصور را نداشتید که نگرانی نیز وجود دارد.

So that communicates a lot by  including those two adjectives.

بنابراین با درج این دو صفت ارتباط زیادی برقرار می کند.

So I summarize those 3 common verbs.

بنابراین من آن 3 فعل رایج را خلاصه می کنم.

You speak to, talk to, or  listen to someone or something.

شما با کسی یا چیزی صحبت می کنید، با او صحبت می کنید یا به او گوش می دهید.

But remember that not every  verb follows that structure.

اما به یاد داشته باشید که هر فعل از آن ساختار پیروی نمی کند.

For example, you watch someone, oh,  I'm watching my kids play at the park.

برای مثال، شما کسی را تماشا می‌کنید، اوه، من دارم بچه‌هایم را در پارک تماشا می‌کنم.

You watch something.

یه چیزی رو تماشا میکنی

I'm watching the news on the 2024  presidential election and no wonder.

من اخبار مربوط به انتخابات ریاست جمهوری 2024 را تماشا می کنم و جای تعجب نیست.

By saying, and no wonder you're saying,  I'm not surprised that it's a hot topic.

با گفتن، و جای تعجب نیست که می گویید، تعجب نمی کنم که موضوع داغ است.

I'm not surprised that it's a topic of intense  

من تعجب نمی کنم که این موضوع

curiosity and concerned I  wrote that there for you.

کنجکاوی شدید است و نگران نیستم که آن را برای شما نوشتم.

So.

بنابراین.

For another example, she's concerned about notice.

برای مثال دیگر، او نگران توجه است.

You're concerned about someone or something.

شما نگران کسی یا چیزی هستید.

She's concerned about her  family in Gaza, and no wonder.

او نگران خانواده‌اش در غزه است و جای تعجب نیست.

I'm not surprised.

من متعجب نشدم.

She's concerned about her family.

او نگران خانواده اش است. جای

It isn't surprising.

تعجب نیست

This isn't surprising, so it's  a great expression to have in  

این تعجب‌آور نیست، بنابراین

your vocabulary if you want to sound  very fluent, natural and American.

اگر می‌خواهید بسیار روان، طبیعی و آمریکایی به نظر برسید، این یک عبارت عالی است که در واژگان خود داشته باشید.

the US.

ایالات متحده آمریکا.

Don't forget this article  because this is an exception.

این مقاله را فراموش نکنید زیرا این یک استثنا است.

Countries don't have articles as a  rule, except when there's an exception.

کشورها به عنوان یک قاعده مقاله ندارند ، مگر در مواردی که استثنا وجود داشته باشد.

the US, the UK, the US.

ایالات متحده، انگلستان، ایالات متحده.

The US is currently involved in two hot wars.

ایالات متحده در حال حاضر درگیر دو جنگ داغ است.

Now you know how this adjective is being used.

اکنون می دانید که چگونه از این صفت استفاده می شود.

Is being used in the same way  that hot topic hot is being used  

به همان روشی استفاده می‌شود که از موضوع داغ داغ استفاده می‌شود

and it represents a topic of great  interest, relevance or popularity.

و موضوعی با علاقه، مرتبط یا محبوبیت زیاد را نشان می‌دهد.

So instead of topic it would be a  war of great entrance relevance.

بنابراین به جای موضوع، جنگی با اهمیت ورودی است.

Of course, popularity does  not fit in this context,  

البته، محبوبیت در این زمینه نمی گنجد،

so just interest or relevance  to hot wars Ukraine and Gaza.

بنابراین فقط علاقه یا ارتباط با جنگ های داغ اوکراین و غزه است.

Meanwhile, US China relations have deteriorated,  so if something deteriorates, it gets worse.

در همین حال، روابط ایالات متحده با چین بدتر شده است، بنابراین اگر چیزی بدتر شود، بدتر می شود.

So the relationship between the US,  the US and China has gotten worse or  

بنابراین، روابط بین ایالات متحده، ایالات متحده و چین بدتر شده یا در حال

is getting worse, has gotten worse in the present.

بدتر شدن است، در حال حاضر بدتر شده است.

Perfect sounds like it's a completed  action, but there's a result in the present.

عالی به نظر می رسد که یک عمل تکمیل شده است ، اما نتیجه ای در حال حاضر وجود دارد.

Now our relationship isn't good.

الان رابطه ما خوب نیست

If you say is getting worse,  it's in progress right now.

اگر می گویید در حال بدتر شدن است، در حال حاضر در حال انجام است.

But notice they use have deteriorated,  

اما توجه داشته باشید که استفاده از آنها بدتر شده است،

which means the action has happened in the  past and now there's a result in the present.

که به این معنی است که این عمل در گذشته اتفاق افتاده است و اکنون نتیجه ای در زمان حال وجود دارد.

Well, what's the result?

خوب، نتیجه چیست؟

If they don't have a good relationship, then  maybe be they're not trading as frequently,  

اگر رابطه خوبی با هم نداشته باشند، شاید به این صورت مرتب معامله نمی‌کنند،

they're not helping each other as  frequently or many other results as well.

به‌طور مکرر به یکدیگر کمک نمی‌کنند یا نتایج بسیار دیگری نیز دارند.

I wrote those notes for you.

من آن یادداشت ها را برای شما نوشتم.

So the relations have deteriorated and  tensions in the Asia Pacific region have risen.

بنابراین روابط بدتر شده و تنش ها در منطقه آسیا و اقیانوسیه افزایش یافته است. به

So same thing, present perfect because it's a  

همین ترتیب، حال کامل است زیرا یک

completed past action with  a result in the present.

عمل گذشته تکمیل شده با نتیجه در زمان حال است.

So the tensions have already risen, increased.

بنابراین تنش ها از قبل افزایش یافته، افزایش یافته است.

There is more tension.

تنش بیشتر است.

Tension is when two people,  they're just tense, right?

تنش زمانی است که دو نفر، آنها فقط تنش دارند، درست است؟

So when you're communicating  with your boss, your spouse,  

بنابراین وقتی با رئیس، همسرتان،

your friend and your tense, obviously you're  not going to communicate in a very friendly way.

دوستتان و تنش‌هایتان ارتباط برقرار می‌کنید، بدیهی است که قرار نیست خیلی دوستانه ارتباط برقرار کنید.

So if tensions have risen, completed past  action, the result in the present is well,  

بنابراین، اگر تنش‌ها بالا رفته، اقدامات قبلی را تکمیل کرده‌اند، نتیجه در حال حاضر خوب است،   و

and now they're not working together very well,  

اکنون آنها خیلی خوب با هم کار نمی‌کنند،   و

and now they're not sharing information  and now they're not helping each other.

اکنون اطلاعات را به اشتراک نمی‌گذارند و اکنون به یکدیگر کمک نمی‌کنند.

Those are just examples.

اینها فقط نمونه هستند.

I don't know if that is actually the case.

نمی دانم واقعا اینطور است یا نه.

Let's continue closer to home.

بیایید به خانه نزدیک تر ادامه دهیم.

So in this case, home being the United States  

بنابراین در این مورد، کشور ایالات متحده است

because China geographically is  quite far from the United States.

زیرا چین از نظر جغرافیایی بسیار دور از ایالات متحده است.

But then let's look here closer to home.

اما بیایید اینجا را نزدیک تر به خانه نگاه کنیم.

Well, Central America is  closer to the United States,  

خب، آمریکای مرکزی به ایالات متحده نزدیک‌تر است،

so that's what the closer to home reference means.

بنابراین منظور از مرجع نزدیک‌تر به خانه این است.

Closer.

نزدیک تر.

To home, Central American  nations are under the spotlight.

در داخل کشور، کشورهای آمریکای مرکزی در کانون توجه قرار دارند.

So if someone or something is under the spotlight,  it means they're being watched carefully.

بنابراین، اگر کسی یا چیزی در کانون توجه است، به این معنی است که با دقت تحت نظر است.

But remember, we learn those three  different adjectives being watched  

اما به یاد داشته باشید، ما یاد می‌گیریم که این سه صفت مختلف را با

carefully, closely or attentively as a  growing number of migrants are trying  

دقت، از نزدیک یا با دقت مشاهده می‌کنیم، زیرا تعداد رو به افزایشی از مهاجران سعی می‌کنند

to get to the US through a border  which seems more porous by the day.

از طریق مرزی که روز به روز متخلخل‌تر به نظر می‌رسد به ایالات متحده بروند.

Porous describes something with small holes,  holes so small you might not even see them,  

متخلخل چیزی را با سوراخ‌های کوچک توصیف می‌کند، سوراخ‌هایی آنقدر کوچک که ممکن است حتی آنها را نبینید،

and generally it's so liquid  or air can get through.

و عموماً آنقدر مایع است یا هوا می‌تواند از آن عبور کند.

You might describe soil as porous  or ground in general as porous and  

ممکن است خاک را متخلخل یا زمین را به‌طور کلی متخلخل توصیف کنید و

pores are all over our face and liquid  in terms of sweat gets through our pores.

منافذ در تمام صورت ما وجود داشته باشد و مایع از نظر عرق از منافذ ما عبور کند.

So the noun is poor and then  the adjective is porous.

بنابراین اسم فقیر است و سپس صفت متخلخل است. در

Now in this.

حال حاضر در این.

Case Of course, they're not talking about  liquid or air, they're talking about people.

مورد البته، آنها در مورد مایع یا هوا صحبت نمی کنند، آنها در مورد مردم صحبت می کنند.

So you can imagine there's this board and then  if there's holes in the border, people can just.

بنابراین می توانید تصور کنید که این تخته وجود دارد و سپس اگر حفره هایی در مرز وجود داشته باشد، مردم فقط می توانند. از

Go through those.

آن ها عبور کن

Holes.

سوراخ ها

So that is the the image that they want you  to have by using this more porous by the day.

بنابراین این تصویری است که آنها می خواهند با استفاده از این متخلخل روز به روز داشته باشید.

There is almost no area of the world  where American leadership doesn't matter,  

تقریباً هیچ منطقه‌ای از جهان وجود ندارد که رهبری آمریکا در آن اهمیتی نداشته باشد، به همین

which is why, again, at the top  we can describe it as a hot topic.

دلیل است که می‌توانیم آن را به عنوان یک موضوع داغ توصیف کنیم.

From Beijing to Buenos Aires,  people follow the fortunes of  

از پکن تا بوئنوس آیرس، مردم شانس

the US election candidates and TuneIn  for the results when you tune in to.

نامزدهای انتخابات ایالات متحده و TuneIn  را دنبال می‌کنند تا نتایج را هنگام هماهنگ کردن، دنبال کنند.

Something, or in this case, for something.

چیزی، یا در این مورد، برای چیزی.

For the results for is, in order to  receive, you would tune into a TV show.

برای نتایج برای است، برای دریافت، باید یک برنامه تلویزیونی را تنظیم کنید.

It simply means you watch that TV show.

این به سادگی به این معنی است که شما آن برنامه تلویزیونی را تماشا می کنید.

But it's for.

اما برای.

Any media.

هر رسانه ای

So it could be to listen to  podcast or listen to the radio.

بنابراین می تواند گوش دادن به پادکست یا گوش دادن به رادیو باشد.

Tune in TuneIn tomorrow,  Listen to our show tomorrow.

فردا در TuneIn کوک کنید، به برنامه فردا ما گوش دهید.

Watch our show tomorrow, TuneIn.

برنامه فردای ما، TuneIn را تماشا کنید.

So a great phrasal verb  that you can use for media.

بنابراین یک فعل عبارتی عالی که می‌توانید برای رسانه استفاده کنید.

Now there is a great expression  that I thought of when I saw TuneIn,  

حالا یک تعبیر عالی  وجود دارد که با دیدن TuneIn به آن فکر کردم،

which is stay tuned, stay tuned.

که با ما همراه باشید، در جریان باشید. آیا

Have you heard that?

شما آن را شنیده اید؟

Stay tuned.

گوش به زنگ باشید.

So I could say I'll post another lesson soon.

بنابراین می توانم بگویم به زودی یک درس دیگر را ارسال خواهم کرد.

So stay tuned.

پس با ما همراه باشید.

That means keep watching, keep listening.

یعنی به تماشا کردن ادامه بده، به گوش دادن ادامه بده.

Because when you tune in, you start  watching, you start listening.

زیرا وقتی تنظیم می کنید، شروع به تماشا می کنید، شروع به گوش دادن می کنید.

So I want you to stay remain, stay  tuned, keep watching, keep listening.

بنابراین از شما می‌خواهم که بمانید، در جریان باشید، به تماشا کردن ادامه دهید، به گوش دادن ادامه دهید.

So will you stay tuned to my YouTube  channel if you will then put.

پس اگر قرار دهید، در کانال YouTube من در ارتباط باشید .

I'll stay tuned.

من در جریان هستم.

I'll stay tuned in the future.

در آینده در جریان خواهم بود.

Simple because you're promising.

ساده است زیرا شما قول می دهید. داری

You're making a commitment.

تعهد میدی

I'll stay tuned.

من در جریان هستم.

Jennifer, please do so.

جنیفر لطفا اینکارو بکن

Put that in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

OK, so and TuneIn.

خوب، بنابراین و TuneIn.

For the results, so watch the results.

برای نتایج، بنابراین نتایج را تماشا کنید.

Turn on the TV, go to the specific  channel and watch the results.

تلویزیون را روشن کنید، به کانال خاص بروید و نتایج را تماشا کنید.

TuneIn.

TuneIn. این کشور

It has a global audience like no other  

مانند هیچ انتخابات دیگری مخاطب جهانی دارد

election because America still  matters like no other country.

زیرا آمریکا هنوز مانند هیچ کشور دیگری اهمیت دارد.

But this my 6th presidential election.

اما این ششمین انتخابات ریاست جمهوری من است.

So the author of this article must be  a reporter or a journalist who covers  

بنابراین نویسنده این مقاله باید خبرنگار یا روزنامه نگاری باشد که

presidential elections, and this  is his sixth presidential election.

انتخابات ریاست جمهوری را پوشش می دهد و این ششمین انتخابات ریاست جمهوری اوست.

But this, my 6th presidential election, seems  to have an international focus that is more  

اما این، ششمین انتخابات ریاست‌جمهوری من، به نظر می‌رسد تمرکزی بین‌المللی داشته باشد که

intense than ever, partly because the US is so  involved in so many areas of the world, but also  

شدیدتر از همیشه است، تا حدی به این دلیل که ایالات متحده در بسیاری از مناطق جهان درگیر است، بلکه به

because of what happened after the last one, the  last one being the last presidential election.

دلیل اتفاقی که پس از آخرین، آخرین آن رخ داد. آخرین انتخابات ریاست جمهوری است.

The events of January 6, 2021 revealed  the precariousness of America's democracy.

رویدادهای 6 ژانویه 2021 بی ثباتی دموکراسی آمریکا را آشکار کرد.

So this symbol, this keyboard symbol, is called  an* and it's used to represent a footnote.

بنابراین این نماد، این نماد صفحه کلید، an* نامیده می شود و برای نشان دادن پاورقی استفاده می شود.

So a footnote is when you want to give  more information about a specific point.

بنابراین، پاورقی زمانی است که می‌خواهید اطلاعات بیشتری درباره یک نقطه خاص ارائه کنید.

It might be a clarifying point.

شاید یک نکته روشن کننده باشد.

It might be just more information, a statistic.

ممکن است فقط اطلاعات بیشتر باشد، یک آمار.

Who the author is, where this  information comes from, Any of that,  

نویسنده کیست، این اطلاعات از کجا آمده است، هر یک از آن‌ها،

and generally footnotes are  at the bottom of the page.

و به طور کلی پاورقی‌ها در پایین صفحه هستند.

But for reading this, I put the footnote.

اما برای خواندن این پاورقی را گذاشتم.

I put the footnote right here just so  you can get the information right now.

پاورقی را درست اینجا قرار دادم تا بتوانید همین الان اطلاعات را دریافت کنید.

So I'll read the footnote for you.

پس پاورقی را برای شما می خوانم.

The White House was attacked by  a mob of supporters of then U.S.

کاخ سفید مورد حمله هواداران

President Donald Trump.

دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت ایالات متحده قرار گرفت.

By saying then U.S.

با گفتن رئیس جمهور وقت ایالات متحده

President, it means at this time because  he's not the president right now.

، به این معنی است که در حال حاضر به این دلیل است که او در حال حاضر رئیس جمهور نیست.

So then U.S.

پس

President at this specific time, U.S.

رئیس جمهور ایالات متحده در این زمان خاص،

President Donald Trump two  months after his defeat.

رئیس جمهور ایالات متحده دونالد ترامپ دو ماه پس از شکستش.

So one's defeat is if they lose after his  defeat in the 2020 presidential election.

بنابراین شکست یک نفر در صورتی است که بعد از شکست او در انتخابات ریاست جمهوری 2020 شکست بخورد.

So this information isn't relevant to the article,  is only relevant to this specific information.

بنابراین این اطلاعات مربوط به مقاله نیست، فقط مربوط به این اطلاعات خاص است.

The events of January 20, January 6th, 2021.

رویدادهای 20 ژانویه، 6 ژانویه 2021.

Just so you're not wondering,  

فقط برای اینکه متعجب نباشید،

you might stop reading the article  because you're like, well, what events?

ممکن است خواندن مقاله را متوقف کنید زیرا شبیه چه رویدادهایی هستید؟

I don't know what these events are.

من نمی دانم این اتفاقات چیست.

So the footnote just shares  that information with you,  

بنابراین پاورقی فقط آن اطلاعات را با شما به اشتراک می‌گذارد،

but it's considered separate from  the actual topic of the article.

اما جدا از موضوع اصلی مقاله در نظر گرفته می‌شود.

So the the events of January 6th, 2021,  which now you know what those events are,  

بنابراین، رویدادهای 6 ژانویه 2021، که اکنون می‌دانید آن وقایع چیست،

revealed the precariousness  of America's democracy.

بی‌ثباتی دموکراسی آمریکا را آشکار کرد.

Let's talk about this precariousness.

بیایید در مورد این بی ثباتی صحبت کنیم.

This is when something is in a dangerous state  because safety or security is not guaranteed.

این زمانی است که چیزی در وضعیت خطرناکی قرار دارد زیرا ایمنی یا امنیت تضمین نشده است.

Now revealed because the events revealed.

اکنون آشکار شد زیرا وقایع آشکار شد.

Revealed means made this information  known, made it publicly available.

فاش شده این اطلاعات را به اطلاع عموم رسانده است.

So these events, the fact that  the White House was attacked,  

بنابراین این وقایع، این واقعیت که به کاخ سفید حمله شد،

that showed May known, revealed the  precariousness of America's democracy.

که نشان داد می شناخته شده است، بی‌ثباتی دموکراسی آمریکا را آشکار کرد.

The fact that democracy, even in the US, isn't  100% guaranteed something like this happened.

این واقعیت که دموکراسی، حتی در ایالات متحده، 100٪ تضمین نشده است، چنین اتفاقی افتاد.

Now the world wants to know how well the country  will fare in its next big democratic test,  

اکنون جهان می‌خواهد بداند که کشور در آزمون بزرگ دموکراتیک بعدی خود،

which is the 2024 election, as well as the host  of crises that America already is confronting.

که انتخابات 2024 است، و همچنین میزبان بحران‌هایی که آمریکا در حال حاضر با آن مواجه است، چقدر خوب عمل خواهد کرد.

So let's just pause and review this one.

پس بیایید فقط مکث کنیم و این یکی را مرور کنیم.

The crises.

بحران ها

Crises.

Crises is the plural form of crisis.

بحران ها

بحران شکل جمع بحران است.

So it's an irregular plural.

پس جمع بی قاعده است.

And notice the pronunciation,  

و به تلفظ توجه کنید،

because we have crisis is crises E So you  have that long E on the plural crisis.

زیرا ما بحران داریم E، بنابراین شما آنقدر E طولانی در بحران جمع دارید.

Crises as well as the host of crises  that America already is confronting the  

بحران‌ها و همچنین میزبان بحران‌هایی که آمریکا در حال حاضر با

next president, the next president will  also have to deal with the unexpected.

رئیس‌جمهور بعدی مواجه است، رئیس‌جمهور بعدی نیز باید با موارد غیرمنتظره مقابله کند. سال

2023 was the hottest year on record.

2023 گرم ترین سال ثبت شده بود.

2022 brought war in Europe.

2022 جنگ را در اروپا به ارمغان آورد.

2020 brought a global pandemic no one saw coming.

2020 یک بیماری همه گیر جهانی را به ارمغان آورد که هیچ کس در راه نبود.

So all of these are examples of the unexpected,  

بنابراین همه این‌ها نمونه‌هایی از موارد غیرمنتظره هستند،

which is a very useful thing to  do when you're communicating.

که هنگام برقراری ارتباط، کاری بسیار مفید است.

An idea is to share examples  of what you mean by unexpected.

یک ایده این است که مثال‌هایی از منظورتان از غیرمنتظره به اشتراک بگذارید.

So this is a very.

بنابراین این بسیار است.

Powerful way to reinforce  your ideas to communicate now.

روشی قدرتمند برای تقویت ایده‌های خود برای برقراری ارتباط در حال حاضر.

I like this expression.

من این تعبیر را دوست دارم.

No one saw it coming.

هیچ کس آمدنش را ندید.

I didn't see that coming.

من ندیدم که آمد.

I didn't see the pandemic coming.

من ندیدم که همه گیری در حال آمدن باشد.

I don't know about you, but I certainly  did not see the pandemic coming.

من درباره شما نمی‌دانم، اما مطمئناً ندیدم که همه‌گیری در حال آمدن باشد.

I didn't see the first lockdown coming.

من ندیدم اولین قرنطینه در راه باشد.

I didn't see the 2nd lockdown coming.

من ندیدم که قرنطینه دوم در راه است.

I didn't see running out of toilet paper coming.

ندیدم دستمال توالت تمام شود.

I didn't see any of that coming,  which means I didn't anticipate it.

من هیچ‌کدام از آن‌ها را ندیدم، به این معنی که آن را پیش‌بینی نمی‌کردم.

I didn't predict it.

من آن را پیش بینی نکردم.

So the expression is to see  something coming coming,  

بنابراین عبارت این است که می‌بینیم چیزی در حال آمدن است،

and that's when you anticipate or  predict something before it happens.

و آن زمانی است که شما چیزی را پیش از وقوع پیش‌بینی یا پیش‌بینی می‌کنید.

So here's an example.

بنابراین در اینجا یک مثال است.

Jane was fired, which means her  boss said you no longer work.

جین اخراج شد، یعنی رئیسش گفت تو دیگر کار نمی کنی.

Here.

اینجا.

Jane was fired and then you  can say saw that coming.

جین اخراج شد و بعد می توان گفت که او آمد.

I saw that coming.

دیدم که داره میاد

How did?

You predict this or anticipate this?

چطور شد؟

شما این را پیش بینی می کنید یا این را پیش بینی می کنید؟

Probably because Jane was a terrible employee.

احتمالاً به این دلیل که جین یک کارمند وحشتناک بود.

She did a really bad job.

او واقعاً کار بدی انجام داد.

She always came in late.

همیشه دیر می آمد.

She was rude.

او بی ادب بود.

I saw that coming.

دیدم که داره میاد

Or maybe Jane was the best employee ever.

یا شاید جین بهترین کارمند تاریخ بوده است.

Then you can use this negatively  and say I didn't see that coming.

سپس می‌توانید از این به صورت منفی استفاده کنید و بگویید من آن را ندیدم.

I didn't see that coming.

من ندیدم که آمد.

So you could also say that.

پس شما هم می توانید این را بگویید.

So that's a great expression  to add to your speech.

بنابراین این یک عبارت عالی برای افزودن به گفتارتان است.

You will again sound very American.

شما دوباره بسیار آمریکایی به نظر خواهید رسید.

the US can't tackle any of those things  without strong global alliances, which  

ایالات متحده نمی تواند بدون اتحادهای جهانی قوی با هیچ یک از این موارد مقابله کند، به همین

is why the world's reaction to this election  doesn't just matter to the rest of the world.

دلیل است که واکنش جهان به این انتخابات فقط برای بقیه جهان مهم نیست.

It matters to America, too.

برای آمریکا هم مهم است.

All right, let's look at here it is tackle.

بسیار خوب، بیایید به اینجا نگاه کنیم که این تکل است.

I like this verb.

من این فعل را دوست دارم

When you tackle something, it means you  try to deal with something negative.

وقتی با چیزی مقابله می‌کنید، به این معنی است که سعی می‌کنید با چیز منفی کنار بیایید.

So this is only used with problems.

بنابراین این فقط با مشکلات استفاده می شود.

Something negative and to deal with is  the phrasal verb form of saying resolve.

یک چیز منفی و مقابله با آن، شکل فعل عبارتی است که می‌گوییم حل و فصل.

So when you try to resolve something negative,  it's important to note that it's when you try to.

بنابراین وقتی سعی می‌کنید چیزی منفی را حل کنید، مهم است که توجه داشته باشید که این زمانی است که تلاش می‌کنید.

It doesn't mean that you've successfully  done it, you're just trying to.

این بدان معنا نیست که شما آن را با موفقیت انجام داده‌اید، فقط در تلاش هستید.

So you might say I need to tackle my finances.

بنابراین ممکن است بگویید من باید به امور مالی خود رسیدگی کنم.

If you say this.

اگر این را بگویید.

You're saying that your finances, your  financial situation is in a negative state.

شما می گویید که وضعیت مالی شما، وضعیت مالی شما در وضعیت منفی است.

Maybe it's very disorganized.

شاید خیلی بی نظم باشد.

You don't have a budget, you don't know  when your bills are coming in or going out.

شما بودجه ندارید، نمی‌دانید چه زمانی صورت‌حساب‌هایتان وارد یا خارج می‌شوند.

So it's a negative situation.

بنابراین یک وضعیت منفی است.

So you want to try to improve, try  to resolve, try to deal with that.

بنابراین می‌خواهید برای بهبود تلاش کنید، سعی کنید حل کنید، سعی کنید با آن مقابله کنید.

You need to tackle it.

شما باید با آن مقابله کنید.

And that's exactly what you're  doing with improving your English.

و این دقیقاً همان کاری است که شما با بهبود انگلیسی خود انجام می دهید.

You're tackling your fluency  and I'm so happy to help you.

شما در حال مقابله با تسلط خود هستید و من بسیار خوشحالم که به شما کمک می کنم.

And that's the end of our article.

و این پایان مقاله ما است.

So what I'll do now is I'll read  the article from start to finish,  

بنابراین کاری که اکنون انجام می دهم این است که مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم،

and this time you can just  focus on my pronunciation.

و این بار می توانید فقط روی تلفظ من تمرکز کنید.

So let's do that now.

پس بیایید این کار را اکنون انجام دهیم.

US election 2024 Why the world is watching  so closely After recently spending a few  

انتخابات 2024 ایالات متحده چرا جهان از نزدیک تماشا می‌کند پس از گذراندن چند

weeks in Europe, the subject of  America's presidential election  

هفته اخیر در اروپا، موضوع انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا

was a constant topic of intense curiosity  and concern among the people I spoke to.

موضوع دائمی کنجکاوی و نگرانی در میان افرادی بود که با آنها صحبت کردم.

And no wonder.

و جای تعجب نیست.

the US is currently involved in  two hot wars, Ukraine and Gaza.

ایالات متحده در حال حاضر درگیر دو جنگ داغ اوکراین و غزه است.

Meanwhile, US China relations have deteriorated  

در همین حال، روابط ایالات متحده با چین بدتر شده

and tensions in the Asia Pacific  region have risen closer to home.

و تنش‌ها در منطقه آسیا و اقیانوسیه به کشور نزدیک‌تر شده است.

Central American nations are under  the spotlight as a growing number of  

کشورهای آمریکای مرکزی تحت توجه هستند زیرا تعداد رو به افزایشی از

migrants are trying to get to the US through  a border which seems more porous by the day.

مهاجران سعی می کنند از طریق مرزی که روز به روز متخلخل تر به نظر می رسد به ایالات متحده بروند.

There is almost no area of the world  where American leadership doesn't matter.

تقریباً هیچ منطقه ای از جهان وجود ندارد که رهبری آمریکا در آن مهم نباشد.

From Beijing to Buenos Aires, people follow  the fortunes of the US election candidates.

از پکن تا بوئنوس آیرس، مردم بخت و اقبال نامزدهای انتخابات ایالات متحده را دنبال می کنند.

And TuneIn.

و TuneIn.

For the results, it has a global audience like  

برای نتایج، مخاطبان جهانی مانند

no other election because America  still matters like no other country.

هیچ انتخابات دیگری ندارد زیرا آمریکا هنوز مانند هیچ کشور دیگری اهمیت دارد.

But this, my 6th presidential election, seems  to have an international focus that is more  

اما این، ششمین انتخابات ریاست‌جمهوری من، به نظر می‌رسد تمرکزی بین‌المللی داشته باشد که

intense than ever, partly because the US is  so involved in so many areas of the world,  

شدیدتر از همیشه است، تا حدی به این دلیل که ایالات متحده در بسیاری از مناطق جهان درگیر است،

but also because of what  happened after the last one.

بلکه به دلیل اتفاقاتی که بعد از انتخابات گذشته رخ داد.

The events of January 6th, 2021 revealed  the precariousness of America's democracy.

رویدادهای 6 ژانویه 2021 بی ثباتی دموکراسی آمریکا را آشکار کرد.

The White House was attacked by  a mob of supporters of then U.S.

کاخ سفید

President Donald Trump two months after his  defeat in the 2020 presidential election.

دو ماه پس از شکست وی در انتخابات ریاست جمهوری 2020 مورد حمله انبوهی از حامیان دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت ایالات متحده قرار گرفت.

Now the world wants to know how well the country  will fare in its next big democratic test,  

اکنون جهان می‌خواهد بداند که کشور در آزمون بزرگ دموکراتیک بعدی خود، و

as well as the host of crises that  America already is confronting.

همچنین میزبان بحران‌هایی که آمریکا در حال حاضر با آن مواجه است، چقدر خوب عمل خواهد کرد.

The next president will also  have to deal with the unexpected.

رئیس جمهور بعدی نیز باید با موارد غیرمنتظره مقابله کند. سال

2023 was the hottest year on record.

2023 گرم ترین سال ثبت شده بود.

2022 brought war in Europe.

2022 جنگ را در اروپا به ارمغان آورد.

2020 brought a global pandemic no one saw coming.

2020 یک بیماری همه گیر جهانی را به ارمغان آورد که هیچ کس در راه نبود.

the US can't tackle any of those things  without strong global alliances, Which  

ایالات متحده نمی تواند بدون اتحادهای جهانی قوی با هیچ یک از این موارد مقابله کند، به همین

is why the world's reaction to this election  doesn't just matter to the rest of the world.

دلیل است که واکنش جهان به این انتخابات فقط برای بقیه جهان مهم نیست.

It matters to America, too.

برای آمریکا هم مهم است.

Amazing job with this master class.

کار شگفت انگیز با این استاد کلاس.

We are almost at the end,  so let's do something fun.

تقریباً به پایان رسیده‌ایم، پس بیایید کاری سرگرم‌کننده انجام دهیم.

Let's review some of the most common  jokes in English, and you're going  

بیایید برخی از رایج‌ترین جوک‌های انگلیسی را مرور کنیم، و شما

to expand your vocabulary and feel more  confident understanding English humor,  

دایره لغات خود را گسترش می‌دهید و با درک طنز انگلیسی اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت،

which is a very advanced thing to do.

که کاری بسیار پیشرفته است.

So let's review the jokes together.

پس بیایید جوک ها را با هم مرور کنیم.

Right now this lesson is all about jokes, which  is of course something humorous to make you laugh.

در حال حاضر این درس در مورد جوک است، که البته یک چیز طنز برای خنده کردن شما است.

Another name for a joke is A ton,  a word play, or a play on words.

نام دیگر جوک A ton، بازی کلمه یا بازی با کلمات است.

All three of these are the same, and  they're a joke about the English language,  

هر سه اینها یکسان هستند، و آنها یک شوخی در مورد زبان انگلیسی هستند،

about how words can sound the  same but have different meanings.

در مورد اینکه چگونه کلمات می توانند یکسان به نظر برسند اما معانی متفاوتی داشته باشند.

And and that makes it humorous.

و این باعث طنز آن می شود.

It makes it a joke.

این باعث شوخی می شود.

And maybe you've heard of a dad joke.

و شاید شما هم در مورد شوخی پدر شنیده باشید.

This is also a pun, and it's a very typical  stereotypical joke, an obvious joke that almost  

این هم یک جناس است، و یک شوخی کلیشه‌ای بسیار معمولی است، یک شوخی آشکار که تقریباً

makes you roll your eyes when you hear it,  something that your dad might share with you.

باعث می‌شود وقتی آن را می‌شنوید، چشمانتان را بچرخانید، چیزی که ممکن است پدرتان با شما به اشتراک بگذارد.

So here's our first joke.

بنابراین این اولین شوخی ما است.

Are you ready to laugh?

برای خندیدن آماده ای؟

Did you hear about the cheese factory explosion?

آیا خبر انفجار کارخانه پنیر را شنیده اید؟

There was nothing left but debris.

چیزی جز آوار باقی نمانده بود.

Get it?

آن را دریافت کنید؟

Do you get it?

متوجه شدي؟

Now when I say get it, that  means do you understand?

حالا وقتی می‌گویم بگیر، یعنی می‌فهمی؟

Do you understand why this is funny?

می فهمی چرا این خنده دار است؟

Do you know what Brie is?

آیا می دانید بری چیست؟

Brie is a specific type of cheese.

بری نوعی پنیر خاص است.

It's a soft cheese and it's delicious.

این یک پنیر نرم و خوشمزه است.

Now what about debris?

حالا آوارها چطور؟

Do you know what debris is?

آیا می دانید زباله چیست؟

This is a noun, and debris represents  broken or small pieces of something whole.

این یک اسم است و باقی‌مانده‌ها نمایانگر قطعات شکسته یا کوچک یک چیز کامل است.

So let's take an example.

پس بیایید مثالی بزنیم.

There was a storm, a really bad storm.

یک طوفان آمد، یک طوفان واقعاً بد.

So you have something whole, maybe a barn.

بنابراین شما یک چیز کامل دارید، شاید یک انبار.

But after the storm, that whole barn is in  tiny pieces, and those pieces are everywhere.

اما پس از طوفان، کل آن انبار به قطعات کوچک تبدیل شده است، و آن قطعات همه جا هستند.

Those pieces are debris.

آن قطعات زباله هستند.

For example, there was a lot  of debris after the storm.

برای مثال، پس از طوفان، آوارهای زیادی وجود داشت.

And notice my pronunciation compared to the  spelling debris E Do you notice that debris?

و به تلفظ من در مقایسه با ضایعات املایی E توجه کنید آیا متوجه این ضایعات هستید؟

Brie sounds exactly like Brie cheese.

صدای بری دقیقاً شبیه پنیر بری است.

That's part of the joke.

این بخشی از شوخی است.

We'll come back to that in a second.

ما در یک ثانیه به آن باز خواهیم گشت.

So let's review our joke again.

پس بیایید جوک خود را دوباره مرور کنیم.

Did you hear about the cheese factory explosion?

آیا خبر انفجار کارخانه پنیر را شنیده اید؟

There was a lot of debris.

آوار زیادی وجود داشت.

So explosion.

پس انفجار

What happens after an explosion?

بعد از انفجار چه اتفاقی می افتد؟

There's debris.

زباله وجود دارد.

But this is at a cheese factory.

اما این در یک کارخانه پنیر است.

And remember, Brie is a a type of cheese.

و به یاد داشته باشید، بری نوعی پنیر است.

So you can imagine there's tiny bits  of Brie, Brie cheese everywhere.

بنابراین می توانید تصور کنید که همه جا تکه های کوچکی از پنیر بری، بری وجود دارد.

So the Brie cheese is the debris.

بنابراین پنیر بری باقی مانده است.

So now you understand this joke and  you can share it with your friends.

بنابراین اکنون این جوک را فهمیده‌اید و می‌توانید آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

Our next joke Why did the Scarecrow win an award?

شوخی بعدی ما چرا مترسک جایزه گرفت؟

Because he was outstanding in his field.

چون در رشته خود برجسته بود.

Get it?

Do you get the joke?

آن را دریافت کنید؟

متوجه شوخی شدی؟

First you need to know what a scarecrow is.

ابتدا باید بدانید مترسک چیست.

A scarecrow is a model of a person that you put  in a field, and its purpose is to scare birds.

مترسک مدلی از شخصی است که در مزرعه قرار می دهید و هدف آن ترساندن پرندگان است.

A crow is a type of bird, so  you want to scare the birds.

کلاغ نوعی پرنده است، بنابراین می‌خواهید پرندگان را بترسانید.

Scare the crows away from the  field so they don't eat the crops.

کلاغ ها را از مزرعه بترسانید تا محصولات را نخورند.

Now what does a scarecrow do?

حالا مترسک چه کار می کند؟

It stands in a field.

در یک میدان ایستاده است.

So notice this part from our joke.

پس به این قسمت از شوخی ما توجه کنید.

Because he was outstanding in his  field, he was outstanding in his field.

از آنجا که او در رشته خود برجسته بود، در رشته خود برجسته بود.

Now native speakers will use  the word out to say not at home,  

اکنون گویشوران بومی از کلمه out برای گفتن نه در خانه استفاده می‌کنند،

and we often use out plus  gerund verb being the activity.

و ما اغلب از فعل جیروند به‌علاوه فعالیت استفاده می‌کنیم.

For example, my dad's out, my dad's  not at home, My dad's out shopping.

برای مثال، پدرم بیرون است، پدرم در خانه نیست، پدرم بیرون برای خرید است.

It's explaining the activity  that he's doing away from home.

توضیح دادن فعالیتی است که او خارج از خانه انجام می دهد.

My dad's out shopping.

بابام رفته خرید

So technically you could say the  scarecrow was out, not at home.

بنابراین از نظر فنی می‌توان گفت مترسک بیرون بود، نه در خانه.

And what was he doing?

و او چه کار می کرد؟

The scarecrow was outstanding in his field.

مترسک در رشته خود برجسته بود. آیا

Are you with me so far?

شما تاکنون با من بودید؟

But there's an expression to  be outstanding in one's field.

اما بیانی برای برجسته بودن در زمینه کاری وجود دارد.

This is an expression that means that you're  exceptionally good at your occupation.

این عبارتی است که به این معنی است که شما در شغل خود فوق العاده خوب هستید.

My occupation is teaching  English as a second language.

شغل من تدریس انگلیسی به عنوان زبان دوم است.

So if you think I'm doing an amazing job, you can  say, Jennifer, you're outstanding in your field.

بنابراین اگر فکر می‌کنید که من کار شگفت‌انگیزی انجام می‌دهم، می‌توانید بگویید، جنیفر، شما در رشته خود فوق‌العاده هستید.

The field being teaching, teaching English.

زمینه تدریس، آموزش زبان انگلیسی.

Jennifer, you're outstanding in your field.

جنیفر، تو در رشته خودت فوق العاده ای.

Put that in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

If you think that's true, if you  if you want to like this video,  

اگر فکر می‌کنید این درست است، اگر می‌خواهید این ویدیو را دوست داشته باشید،

of course press that like button too and put  Jennifer, you're outstanding in your field.

البته آن دکمه لایک را هم فشار دهید و جنیفر را قرار دهید ، شما در زمینه کاری خود فوق‌العاده هستید.

But let's say that I live on a farm and  there is a big field on my property.

اما بیایید بگوییم که من در یک مزرعه زندگی می کنم و یک مزرعه بزرگ در ملک من وجود دارد.

Technically you could say  Jennifer's out not at home.

از نظر فنی می‌توان گفت که جنیفر در خانه نیست.

Jennifer's out standing in her field.

جنیفر در رشته خود ایستاده است.

So this is literally what I'm doing.

بنابراین این به معنای واقعی کلمه همان کاری است که من انجام می دهم.

So now you know why that scarecrow won an award?

خب حالا میدونی چرا اون مترسک جایزه گرفت؟

Because he was outstanding in his field.

چون در رشته خود برجسته بود.

Get it?

آن را دریافت کنید؟

Get it?

آن را دریافت کنید؟

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

Our next joke.

شوخی بعدی ما

I used to be a Baker because I need a dough.

من قبلا نانوا بودم چون به خمیر نیاز دارم.

Get it?

آن را دریافت کنید؟

Do you get the joke?

متوجه شوخی شدی؟

When you need dough, you press dough, which  is a mixture of flour, water and eggs.

وقتی به خمیر نیاز دارید، خمیر را فشار می دهید که مخلوطی از آرد، آب و تخم مرغ است.

You press dough repeatedly  and firmly with your hands.

خمیر را مکرراً و با دستانتان محکم فشار می دهید.

And of course, a Baker is someone  who bakes bread, cookies, cakes,  

و البته، نانوا کسی است که به عنوان شغل خود نان، کلوچه، کیک،

and other desserts as their occupation.

و دسرهای دیگر می پزد.

So a Baker of course needs dough  every single day as part of their job.

بنابراین مسلماً یک نانوا به عنوان بخشی از کار خود هر روز به خمیر نیاز دارد.

Now notice the pronunciation of need.

حالا به تلفظ نیاز توجه کنید.

What does it sound like the verb to need?

فعل to need چه صدایی دارد؟

And did you know that dough is  a slang expression for money?

و آیا می دانستید که خمیر یک اصطلاح عامیانه برای پول است؟

So if you said I need some  dough, it means you need money.

بنابراین اگر گفتید به مقداری خمیر نیاز دارم ، به این معنی است که به پول نیاز دارید.

The Baker kneaded dough.

نانوا خمیر را ورز داد.

This is literally what the Baker did.

این به معنای واقعی کلمه همان کاری است که بیکر انجام داد.

The Baker kneaded dough.

نانوا خمیر را ورز داد.

The Baker needed money.

بیکر به پول نیاز داشت.

So now you understand why I used to be a Baker.

خب حالا فهمیدی چرا من قبلا نانوا بودم.

Because I needed dough.

چون به خمیر نیاز داشتم.

Get it?

آن را دریافت کنید؟

Now you do.

حالا شما انجام دهید.

Our next joke.

شوخی بعدی ما

Let's see if you can get this one.

بیایید ببینیم آیا می توانید این یکی را دریافت کنید.

I only know 25 letters of the alphabet.

من فقط 25 حرف الفبا را می دانم.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

Get it.

Do you get the joke?

آن را دریافت کنید.

متوجه شوخی شدی؟

I like this one, actually.

من این یکی را دوست دارم، در واقع.

How many letters are there  in the English alphabet?

در الفبای انگلیسی چند حرف وجود دارد؟

Of course there are 26 letters.

البته 26 حرف وجود دارد.

The person in this joke knows 25 letters,  

شخص در این جوک 25 حرف می داند،

so it means that they don't know  one letter of the English alphabet.

بنابراین به این معنی است که یک حرف الفبای انگلیسی را نمی داند.

The one letter that they  don't know is the letter Y.

تنها حرفی که آن‌ها نمی‌دانند حرف Y است.

This explains the I don't  know why part of the joke,  

این قسمت «نمی‌دانم چرا» را توضیح می‌دهد ،

but of course the letter Y  sounds like the question.

اما البته حرف Y مانند سؤال به نظر می‌رسد.

Why?

چرا؟

Why?

چرا؟

It's exactly the same pronunciation.

دقیقا همان تلفظ است. به

So said another way, I don't know why  I only know 25 letters of the alphabet.

روش دیگری گفت، نمی‌دانم چرا من فقط ۲۵ حرف الفبا را می‌دانم.

So now you know joke #4.

بنابراین اکنون جوک شماره 4 را می دانید.

This is probably a dad joke.

این احتمالا یک شوخی بابا است.

I don't know if it was very funny.

نمیدونم خیلی خنده دار بود یا نه

It probably made you roll your eyes a little bit.

احتمالا باعث شده کمی چشمانتان را بچرخانید.

But I like this joke.

اما من این شوخی را دوست دارم.

I like dad jokes.

من شوخی های بابا را دوست دارم.

And our final joke, This is the  most popular joke in English.

و آخرین جوک ما، این محبوب‌ترین جوک در زبان انگلیسی است.

Let's see if you know it.

ببینیم آیا شما آن را می شناسید.

What did one plate say to the other?

یک بشقاب به دیگری چه می گفت؟

Dinner's on me tonight.

شام امشب برای من است.

Get it?

آن را دریافت کنید؟

This is a good joke.

این یک شوخی خوب است. پس از اینکه جوک را فهمیدید،

You have to share this with your  friends after you understand the joke.

باید این را با دوستان خود به اشتراک بگذارید .

So let me explain it to you.

پس بذار برات توضیح بدم

Of course you know what a plate is.

البته شما می دانید که بشقاب چیست.

And in our joke, we have one  plate saying to another plate.

و در شوخی‌مان، یک بشقاب داریم که به بشقاب دیگر می‌گوید.

Dinner's on me tonight.

شام امشب برای من است.

Now, this is a joke because there's a  literal meaning and a figurative meaning.

اکنون، این یک شوخی است زیرا یک معنای تحت اللفظی و یک معنای مجازی وجود دارد.

So the literal meaning You eat dinner on a plate.

بنابراین معنای لغوی شما شام را در بشقاب می خورید.

So of course dinner is on the plate tonight  because that's where you eat dinner.

پس مسلماً شام امشب در بشقاب است زیرا آنجاست که شام ​​می خورید.

But let's talk about the figurative meaning.

اما بیایید در مورد معنای مجازی صحبت کنیم.

Let's say I'm out for dinner at  a restaurant with my friends,  

فرض کنید برای شام در یک رستوران با دوستانم بیرون آمده‌ام،

and towards the end of the meal, when the  bill comes, I say dinner is on me tonight.

و در پایان غذا، وقتی صورتحساب می‌رسد، می‌گویم شام امشب بر عهده من است.

That means I'm paying for dinner tonight.

یعنی من امشب پول شام را می دهم.

So you definitely want to go out for dinner with  me because I always say dinner is on me tonight.

پس حتماً می‌خواهید با من برای شام بیرون بروید زیرا همیشه می‌گویم شام امشب در اختیار من است. به

So that's why this is a funny joke,  because there are two separate meanings.

همین دلیل است که این یک شوخی خنده دار است، زیرا دو معنی جداگانه وجود دارد.

There's the literal meaning you eat dinner on  a plate and there's a figurative meaning where  

معنای تحت اللفظی شما شام را در بشقاب می خورید و یک معنای مجازی وجود دارد که

when you say dinner's on me tonight,  it means you're paying for dinner.

وقتی می گویید امشب شام با من است، به این معنی است که برای شام پول می دهید.

Now you don't only have to use this expression  with meals, you can use it with other things.

اکنون فقط لازم نیست از این عبارت در وعده‌های غذایی استفاده کنید، می‌توانید آن را با چیزهای دیگر نیز استفاده کنید.

For example, the movies on me  tonight, I'm paying for the movie,  

برای مثال، فیلم‌های روی من امشب، من برای فیلم پول می‌پردازم،

The movies on me Tonight you can get the next one.

فیلم‌های روی من امشب می‌توانید فیلم بعدی را دریافت کنید.

Congratulations on completing the master class.

بابت تکمیل کلاس استاد تبریک می گویم.

Now did you enjoy this master class?

حالا از این استاد کلاس لذت بردید؟

Do you want me to make more  master classes just like this?

آیا می‌خواهید کلاس‌های مستر بیشتری درست کنم؟

If you do, then put master class.

اگر این کار را کردید، پس کلاس استاد بگذارید.

Put master class in the comments below and  of course, make sure you like this video.

کلاس مستر را در نظرات زیر بگذارید و البته مطمئن شوید که این ویدیو را دوست دارید.

Share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or look for.

برای دانلود یا جستجو می توانید اینجا کلیک کنید.

The link in the description.

لینک در توضیحات

And why don't you keep improving your  English with this lesson right now?

و چرا در حال حاضر به بهبود انگلیسی خود با این درس ادامه نمی دهید؟