Test Your Personality, Improve Your English!

Hi there.

سلام.

It's Ronnie with you today.

امروز رونی با توست. ما

We're going to do something really cool, really fun; it's a psychology test.

قرار است کاری بسیار جالب، واقعا سرگرم کننده انجام دهیم. این یک تست روانشناسی است

And Ronnie, why are we doing a psychology test?

و رونی، چرا ما یک تست روانشناسی انجام می دهیم؟

I'm not crazy.

من دیوانه نیستم.

Yes, you are; everyone's crazy.

بله، شما هستید؛ همه دیوانه اند

These are just fun.

اینها فقط سرگرم کننده هستند.

They're going to help you with your listening,

آنها در گوش دادن به شما کمک خواهند کرد،

because you're going to listen to me.

زیرا شما به من گوش خواهید داد.

It's going to help you with your imagination.

با تخیل به شما کمک خواهد کرد.

And did I mention it was fun?

و آیا اشاره کردم که سرگرم کننده است؟

You can learn about yourself and do a fun little psychology test with me.

شما می توانید در مورد خودتان یاد بگیرید و یک تست روانشناسی کوچک با من انجام دهید.

So let's begin.

پس بیایید شروع کنیم.

I want you to picture yourself in a forest.

می خواهم خودت را در یک جنگل تصویر کنی.

Close your eyes.

چشماتو ببند

Okay, good.

باشه خوبه

I want you to picture yourself in a forest.

می خواهم خودت را در یک جنگل تصویر کنی.

It's a beautiful forest, the sun is shining down, but not too much.

جنگل زیبایی است، خورشید غروب می کند، اما نه زیاد.

You don't want to get a sunburn.

شما نمی خواهید آفتاب سوخته شوید.

It's just a well-lit forest.

فقط یک جنگل روشن است.

It's warm, lots of beautiful trees, it smells amazing.

گرم است، درختان بسیار زیبا ، بوی شگفت انگیزی دارد.

And you're walking through the forest.

و شما در جنگل قدم می زنید.

Now, look beside you.

حالا به کنارت نگاه کن

Who's with you?

که با شما است؟

Who's walking with you in the forest?

چه کسی با شما در جنگل قدم می زند؟

Okay?

باشه؟

And you can open your eyes and write this

و شما می توانید چشمان خود را باز کنید و این را بنویسید

down, or you can think about it, but I would

، یا می توانید در مورد آن فکر کنید، اما من

choose my dad.

پدرم را انتخاب می کنم.

Hey, I'm walking with my dad, how's it going?

هی من با بابام قدم می زنم، اوضاع چطوره؟

Okay.

So, you're walking through the forest, you're

باشه.

بنابراین، شما در جنگل قدم می زنید،

talking to the person, and the next thing

با آن شخص صحبت می کنید، و چیز بعدی که می

you see is an animal.

بینید یک حیوان است.

What animal do you see?

چه حیوانی را می بینی؟ از

Use your imagination.

تخیلاتت استفاده کن.

When I first did this test, I saw...

وقتی برای اولین بار این آزمایش را انجام دادم، دیدم ...

I forget, it was not a porcupine, though, I did not see a porcupine.

یادم می رود، خارپشت نبود، هرچند، من جوجه تیغی ندیدم.

A chipmunk.

یک سنجاب.

A chipmunk's like a little, cute little squirrel.

یک سنجاب شبیه یک سنجاب کوچک و بامزه است.

Okay?

باشه؟

So, what animal do you see?

خب، چه حیوانی را می بینید؟

Chipmunk, munk, munk, munk, munk, munk, m-u-n-k.

سنجاب، مانک، مانک، مانک، مانک، مونک، m-u-n-k.

And after you've seen the chipmunk or the animal, what does the animal do?

و بعد از اینکه سنجاب یا حیوان را دیدید، حیوان چه می کند؟

Think about it.

در مورد آن فکر کنید.

What's the animal doing?

حیوان چه کار می کند؟

In my imagination, my chipmunk just ran away because she was scared of me.

در تصور من، سنجاب من فقط به دلیل ترس از من فرار کرد.

So, you're in the forest, hanging out with your friend, see the animal.

بنابراین، شما در جنگل هستید، با دوست خود در حال معاشرت هستید، حیوان را ببینید.

Next thing is you come into a clearing.

مورد بعدی این است که شما وارد یک پاکسازی می شوید.

A clearing means a space where there's no forest.

پاکسازی به معنای فضایی است که در آن جنگل وجود ندارد.

And you see a house.

و شما یک خانه را می بینید.

Think about the house.

به فکر خانه باشید.

What does the house look like?

خانه چه شکلی است؟

Describe your house to me.

خونه ات رو برام تعریف کن

How big is the house?

خانه چقدر بزرگ است؟

What's it made of?

از چه چیزی ساخته شده است؟

Okay?

باشه؟

The house that I saw was...

خانه ای که دیدم...

It was pretty small.

خیلی کوچک بود.

It was a cute little log cabin, but also with

این یک کلبه چوبی زیبا بود، اما همچنین با

some stone because I'm kind of into castles

مقداری سنگ، زیرا من به نوعی به قلعه ها

and stuff like that, so it was a stony log cabin.

و چیزهای مشابه علاقه دارم، بنابراین یک کلبه چوبی سنگی بود.

Stony castle kind of thing.

قلعه سنگی نوعی چیز.

Again, pretty small.

باز هم خیلی کوچک

And this word I've written on the board is "fence".

و این کلمه ای که روی تابلو نوشته ام "حصار" است.

Does it have a fence around it?

دورش نرده داره؟

Yes or no?

آره یا نه؟

My house did not have a fence.

خانه من حصار نداشت.

No fence around it.

بدون حصار دور آن

No moat, which usually goes around a castle.

بدون خندق، که معمولا در اطراف یک قلعه می چرخد.

So you're at this beautiful or terrible, big, small house.

بنابراین شما در این خانه زیبا یا وحشتناک، بزرگ و کوچک هستید.

There's a fence, there's not a fence.

حصار هست، حصار نیست.

And you actually get in the house.

و در واقع وارد خانه می شوید.

Woo-hoo, you open the door and you see a table.

وو هو، در را باز می کنی و میزی می بینی. به

Look around the house.

اطراف خانه نگاه کنید.

What's on the table that you see?

چه چیزی روی میز است که می بینید؟

What's around the table?

دور میز چیه؟

What does the table look like?

میز چه شکلی است؟

My table had some bread and some red wine.

سفره من مقداری نان و مقداری شراب قرمز داشت.

It's just how I roll.

فقط اینطوری می چرخم.

I'm just like, "Oh, bread and wine.

من فقط مثل "آه، نان و شراب.

Thank you."

I did eat the bread and I drank the wine because...

متشکرم."

من نان را خوردم و شراب را خوردم چون...

Oops, who left this here?

اوه، چه کسی اینجا را گذاشته است؟

After you finish looking around the house, you notice a back door, and it looks safe.

پس از اتمام نگاه کردن به خانه، متوجه یک در پشتی می‌شوید و امن به نظر می‌رسد. از

You go out the back door and you see a beautiful garden.

پشت در بیرون می روید و باغ زیبایی را می بینید.

And as you're walking through the garden, you

و همانطور که در باغ قدم می زنید،

notice, "Oh, hey, what's that in the ground?

متوجه می شوید، "اوه، هی، این چه چیزی در زمین است؟

Oh, hey.

It's a cup.

اوه، هی.

این یک فنجان است.

Huh."

Now, tell me, what material is the cup made of or made from?

ها."

حالا به من بگویید لیوان از چه ماده ای ساخته شده یا از چه ماده ای ساخته شده است؟

Okay?

باشه؟

So, the top...

بنابراین، بالا...

The top.

بالا.

See?

دیدن؟

What's your cup?

فنجان شما چیست؟

Describe the cup to me.

فنجان را برایم تعریف کن

Okay?

باشه؟

The cup that I saw was a teacup.

فنجانی که دیدم یک فنجان چای بود.

It was made of china or porcelain, something really hard.

از چینی یا چینی ساخته شده بود، چیزی واقعا سخت.

The next question is, what do you do with the cup?

سوال بعدی این است که با فنجان چه کار می کنید؟

In my imagination, I picked up the cup, I

در تصورم، فنجان را برداشتم،

looked at it, and I was like, "Hmm", and then

به آن نگاه کردم و مثل "هوم" بودم و سپس

I put it down.

آن را زمین گذاشتم. همین الان

I just left it there.

گذاشتمش

I didn't want any tea.

من چای نمی خواستم

I've had some wine, so I just left it.

من مقداری شراب خورده ام، بنابراین آن را ترک کردم.

What did you do with your cup?

با جامت چیکار کردی؟

After you're in the beautiful garden, you go for a walk, you're walking around more,

بعد از اینکه در باغ زیبا هستید، به پیاده روی می روید، بیشتر در اطراف قدم می زنید،

it's a beautiful day.

روز زیبایی است.

Okay?

باشه؟

And you come across a body of water.

و با یک بدنه آبی روبرو می شوید.

Huh?

A body?

متعجب؟

پیکره؟

Not a dead body.

جسد مرده نیست

Sorry.

متاسف.

A body of water means kinds of water.

بدن آب به معنای انواع آب است.

So, let me give you examples of bodies of water.

بنابراین، اجازه دهید نمونه هایی از توده های آبی را برای شما بیان کنم.

It could be, for example, a lake, which is a

به عنوان مثال، این می تواند یک دریاچه باشد، که یک آب شیرین و

pretty small, fresh water, which means it's

بسیار کوچک است ، به این معنی که

not salt, body of water.

نمک نیست، بدن آب است.

It could be a river.

این می تواند یک رودخانه باشد.

It could be a stream.

این می تواند یک جریان باشد.

Now, the difference between a river and a stream, rivers are big and they're usually

در حال حاضر، تفاوت بین یک رودخانه و یک رودخانه ، رودخانه ها بزرگ هستند و معمولاً

very fast-flowing or fast-moving.

بسیار سریع یا سریع هستند.

A stream is smaller, it can go fast or slow,

یک نهر کوچکتر است، می تواند تند یا کند حرکت کند،

depends on the season, but basically the difference

بستگی به فصل دارد، اما اساساً تفاوت

between a river and a stream is a river's bigger than a stream.

بین رودخانه و نهر یک رودخانه بزرگتر از یک نهر است.

A stream, it could be, hey, it could be an ocean or the sea, which is salt water.

یک نهر، می تواند، هی، می تواند یک اقیانوس یا دریا باشد، که آب شور است.

It could be something simple, like a pond, and let's spell "pond" correctly.

این می تواند یک چیز ساده باشد، مانند یک حوض، و بیایید املای "حوض" را درست بنویسیم.

Pond is P. Help me out, how do you spell it, P-O-N-D, it's a pond.

حوض P است. کمکم کنید، چگونه آن را املا کنید، P-O-N-D، این یک حوض است.

A pond is probably a really, really small lake.

یک برکه احتمالاً یک دریاچه واقعاً بسیار کوچک است.

You can have fake ponds in your backyard with some fish.

می توانید با مقداری ماهی در حیاط خانه خود حوضچه های تقلبی داشته باشید.

It could be a pond, a river, a stream, a swamp, or a mangrove.

این می تواند یک برکه، یک رودخانه، یک نهر، یک مرداب یا یک حرا باشد.

A swamp is water that has a lot of vegetation or

باتلاق آبی است که پوشش گیاهی یا گیاهان زیادی در آن وجود دارد،

plants through it, there's probably a crocodile

احتمالاً یک تمساح

or an alligator in it, so be careful, but whatever.

یا تمساح در آن وجود دارد، پس مراقب باشید، اما هر چه باشد.

What body of water do you picture in your adventure?

در ماجراجویی خود کدام آب را تصور می کنید؟

And the next one, it's your job, you are going to cross the body of water.

و مورد بعدی، این کار شماست، شما می خواهید از بدنه آب عبور کنید.

So what did you choose?

پس چه چیزی را انتخاب کردید؟

Ocean, sea.

اقیانوس، دریا آیا

On your voyage across the water, did you get wet?

در سفری که بر روی آب انجام دادید، خیس شدید؟

Did you fall in something?

در چیزی افتادی؟

Was it terrible?

وحشتناک بود؟

Or are you like, wow, jump that, dry as a bone.

یا مثل عجب، بپر که مثل استخوان خشک کن.

So, in your imagination, did you get wet?

بنابراین، در تصورات خود، آیا خیس شدید؟

Now, I'll tell you, I've told you I chose a teacup, it was made of China, and yeah,

حالا، به شما می گویم، به شما گفته ام که یک فنجان چای را انتخاب کردم، آن از چین بود، و بله،

just because that's who I am.

فقط به این دلیل که من این هستم.

Of course I pictured an ocean, I'm like, yeah,

البته من یک اقیانوس را تصویر کردم، من مانند، آره،

ocean, it's my imagination, I'll have an ocean

اقیانوس، این تخیل من است، من یک اقیانوس را

as I want.

همانطور که می خواهم خواهم داشت.

I got soaked.

خیس شدم

I was done, just I came out of the other side

کارم تمام شده بود، همین الان از آن طرف اقیانوس بیرون آمدم،

of the ocean going like, wow, that was fun.

وای، خیلی جالب بود.

Towel, anyone got a towel?

حوله، کسی حوله گرفته؟

No?

نه؟

So, I want you to think about all these questions,

بنابراین، از شما می‌خواهم که درباره همه این سؤالات فکر کنید،

write them down, and I'm going to be back

آنها را بنویسید، و من

with your answers to dive into your psyche, dive into your brain.

با پاسخ‌های شما برمی‌گردم تا در روان شما فرو بروم، در مغز شما فرو بروم.

You can find out about you.

شما می توانید از خود مطلع شوید. حتما نتیجه

It's going to be great.

Hold on.

خوبی خواهد داشت.

صبر کن.

Are you ready for the answers?

آیا برای پاسخ ها آماده اید؟

Yeah, yeah, excited?

آره، آره، هیجان زده؟

Okay.

باشه.

So, you're out of the forest, or you can stay in the forest, it's up to you.

بنابراین، شما خارج از جنگل هستید، یا می توانید در جنگل بمانید، این به شما بستگی دارد.

I mean, I'm not going to tell you where to go.

منظورم این است که من به شما نمی گویم کجا بروید.

Let's go through the answers and what these things mean.

بیایید از طریق پاسخ ها و معنای این موارد بپردازیم.

So, who is with you?

پس کی با شماست؟

Whoever you chose to be with you on this adventure

هر کسی که انتخاب کردید در این ماجراجویی با شما باشد، در حال حاضر

is the most important person in your life

مهمترین فرد زندگی شماست

right now.

.

And actually, you know how I told you I wrote down my dad?

و در واقع، می دانید چگونه به شما گفتم که پدرم را یادداشت کردم؟

I was lying.

دروغ میگفتم

When I originally did this test myself, I wrote down me.

وقتی خودم این آزمایش را انجام دادم، من را یادداشت کردم.

In my forest, I was walking alone.

در جنگلم تنها قدم می زدم.

There was no one with me except...

هیچ کس با من نبود جز ....

I was like, "Me, hey, what's up?

گفتم: "من، هی، چه خبر؟

Yeah."

So, I just want to be honest with everyone.

آره."

بنابراین، من فقط می خواهم با همه صادق باشم.

The animal that you saw.

حیوانی که دیدی

The size of the animal represents your problems.

اندازه حیوان نشان دهنده مشکلات شماست.

So, if your animal's big, like a deer or an

بنابراین، اگر حیوان شما بزرگتر است، مانند یک آهو یا

elephant, or a large animal, bigger than you,

فیل، یا یک حیوان بزرگ، بزرگتر از شما،

it represents that you have a lot of problems in your life.

نشان دهنده این است که مشکلات زیادی در زندگی خود دارید.

Obviously, the smaller the animal, the less problems.

بدیهی است که هر چه حیوان کوچکتر باشد، مشکلات کمتری دارد.

So, hey, guess what?

خب، هی، حدس بزن چیه؟

Ronnie has chipmunk-sized problems right now.

رونی در حال حاضر مشکلاتی به اندازه سنجاب دارد.

Cool.

سرد.

You can make those problems end.

شما می توانید به این مشکلات پایان دهید.

Do you know how?

آیا می دانید چگونه؟

Do you want to make Ronnie have, like, a tiny, tiny, tiny little bug in this?

آیا می خواهید کاری کنید که رونی یک اشکال کوچک، کوچک و کوچک در این مورد داشته باشد؟

Send me money.

برایم پول بفرست.

www.engvid.com, press the donation button, there, and you'll see a very happy Ronnie.

www.engvid.com، دکمه اهدا را فشار دهید ، و یک رونی بسیار خوشحال خواهید دید.

Anyways.

به هر حال.

All right, so the next thing is what does the animal do?

بسیار خوب، پس چیز بعدی این است که حیوان چه می کند؟

Your large animal or your small animal.

حیوان بزرگ شما یا حیوان کوچک شما.

Like I said, my animal was small, and my animal ran away.

همانطور که گفتم حیوان من کوچک بود و حیوانم فرار کرد.

You have two options, here.

در اینجا شما دو گزینه دارید.

If your animal was aggressive, which means they tried to kill you, or run after you,

اگر حیوان شما پرخاشگر بود، به این معنی که آنها سعی کردند شما را بکشند، یا به دنبال شما دویدند،

or growl at you, bark at you, show their teeth,

یا بر سر شما غرغر کردند، به شما پارس کردند، دندان های خود را نشان دادند، رفتار

had aggressive behaviour, it indicates that

تهاجمی داشتند ، نشان دهنده این است که

you're an aggressive person.

شما فردی پرخاشگر هستید.

If your animal, the opposite of aggressive,

اگر حیوان شما، برعکس پرخاشگر،

was passive, which means kind of calm, relaxed,

منفعل بود، یعنی نوعی آرام، ریلکس،

like, "Hey, what's up?

مانند «هی، چه خبر؟

I'm a chipmunk", and then run away, it's telling

من یک سنجاب هستم» و سپس فرار کرد، این به

us that you are more of a passive person.

ما می گوید که شما بیشتر منفعل هستید. شخص

So, apparently I'm passive.

بنابراین، ظاهرا من منفعل هستم.

Yeah, cool.

آره باحال

Believe everything that they tell you.

هرچی بهت میگن باور کن از

I asked you to think about a house and describe the house.

شما خواستم در مورد یک خانه فکر کنید و خانه را توصیف کنید.

The only thing that matters in this one is the size, of course, of the house.

تنها چیزی که در این مورد مهم است، البته اندازه خانه است.

"Oh, I said that my house is small."

آخه گفتم خونه من کوچیکه.

The size of your house represents-no, not that-your ambition in life.

اندازه خانه شما نشان دهنده جاه طلبی شما در زندگی است - نه، نه این.

So, if your house is very small, it means you're not very ambitious in life.

بنابراین، اگر خانه شما بسیار کوچک است، به این معنی است که شما در زندگی چندان جاه طلب نیستید.

If you pictured a huge house or a castle, it represents that you're more ambitious.

اگر یک خانه یا قلعه بزرگ را به تصویر کشیدید، نشان دهنده این است که شما جاه طلب تر هستید.

So this represents your ambition.

بنابراین این نشان دهنده جاه طلبی شماست.

Next, what's on the table?

بعد، چه چیزی روی میز است؟

So, mine had food and, of course, red wine.

پس مال من غذا و البته شراب قرمز داشت.

You can send me some red wine, too.

می توانید برای من شراب قرمز نیز بفرستید.

Spanish, please.

لطفا اسپانیایی.

If your table had food, wine, flowers, and/or

اگر میز شما غذا، شراب، گل و/یا

people around it, this means that you're genuinely

افرادی در اطراف آن بود، این بدان معناست که شما واقعاً

happy.

خوشحال هستید.

Generally happy, not genuinely.

به طور کلی خوشحال، نه واقعاً.

Generally happy.

به طور کلی خوشحال است.

If there was no food, wine, people, bread, flowers, it kind of means you're sad.

اگر غذا، شراب، مردم، نان، گل وجود نداشت، به این معنی است که شما غمگین هستید.

But, I don't know, what was on your table?

اما، نمی دانم، روی میز شما چه بود؟

Maybe it's something funky, like a dead goat.

شاید این یک چیز بد بو، مانند یک بز مرده است.

Hey, that's still food, so keep on with the happiness.

هی، این هنوز غذاست، پس به شادی ادامه دهید.

Next up was the cup.

بعدی جام بود.

Remember, you were in the garden and you found a cup.

یادت باشه تو باغ بودی و یه فنجان پیدا کردی.

The material, what the cup is made of or made

مواد، چیزی که فنجان از آن ساخته شده یا از آن ساخته شده است

from represents-get this, it's linked to number

نشان دهنده این است - این را دریافت کنید، به شماره

one-me-the strength of your relationship with the first person.

یک - من - قدرت رابطه شما با نفر اول مرتبط است.

So if someone found, like, a plastic cup, red solo cup, or a styrofoam cup-we don't

بنابراین اگر کسی مانند یک فنجان پلاستیکی، یک فنجان انفرادی قرمز یا یک فنجان پلی استایرن پیدا کرد - ما دیگر

have styrofoam anymore-or a paper cup, it

فوم پلی اتیلن نداریم - یا یک لیوان کاغذی، به این

means your relationship's kind of, like, not

معنی است که رابطه شما

very strong.

خیلی قوی نیست.

On the other hand, if it's metal or china,

از طرف دیگر، اگر فلز یا چینی،

porcelain, something stronger, it means you've

چینی، چیزی قوی تر باشد، به این معنی است که

got a good relationship.

رابطه خوبی با هم دارید.

So, hey, guess what?

خب، هی، حدس بزن چیه؟

I have a really good relationship with myself.

من واقعا رابطه خوبی با خودم دارم.

Yes.

آره.

Ha-ha.

ها-ها.

Thank you, me.

متشکرم، من.

What do you do with the cup?

با جام چیکار میکنی؟

Again, this is foretelling the future.

باز هم، این پیشگویی آینده است.

So, oh, I just left it.

بنابراین، اوه، من آن را تنها گذاشتم.

Some people bring the cup with them, it means they'll be together forever.

بعضی ها فنجان را با خود می آورند ، یعنی برای همیشه با هم خواهند بود.

Some people leave the cup.

بعضی ها جام را ترک می کنند.

Hey, that means I'm leaving myself, maybe to another dimension, but hey, that's fine.

هی، این یعنی من خودم را رها می کنم، شاید به بعد دیگری، اما هی، خوب است.

Again, physical, spiritual body.

باز هم جسم جسمانی و روحی.

What's your relationship with the person?

رابطه شما با آن شخص چیست؟

Do you smash it?

خردش می کنی؟

Oh, I hate you, cup.

اوه، من از تو متنفرم، فنجان.

Or do you drink out of it?

یا از آن می نوشید؟

Is the cup broken?

آیا جام شکسته است؟

Did you put it back together?

دوباره جمعش کردی؟

Maybe you're helping the person.

شاید شما به آن شخص کمک می کنید.

Oh, now it comes to my personal favourite, the body of water.

اوه، حالا نوبت به مورد علاقه شخصی من می رسد ، بدن آب.

Yes.

آره.

So, how big is the body of water?

بنابراین، حجم آب چقدر است؟

No, not that again.

نه، دوباره اینطور نیست.

The size of the body of water represents your sex drive.

اندازه بدن آب نشان دهنده میل جنسی شماست.

Brrm, brrm, honk, honk.

برم، برم، بوق، بوق.

Sex drive means your sexual appetite, how much you like, want, or have sex.

میل جنسی یعنی اشتهای جنسی شما، اینکه چقدر دوست دارید، می خواهید یا چقدر رابطه جنسی دارید.

So, if you chose, like, a pond or a babbling

بنابراین، اگر یک برکه یا یک جوی آبگوشت را انتخاب کردید

brook, if you will, yeah, good luck there.

، اگر بخواهید، بله، آنجا موفق باشید.

I chose an ocean, no surprise here.

من یک اقیانوس را انتخاب کردم، اینجا جای تعجب نیست.

Yep.

بله

And next, going right along, oceans are big, by the way.

و در مرحله بعد، درست در امتداد، اقیانوس ها بزرگ هستند، اتفاقا.

The body of water when you crossed it, double entendre, how wet did you get?

بدنه آبی وقتی از آن عبور کردی، دو طرفه، چقدر خیس شدی؟

How wet did you get, ladies?

چقدر خیس شدید خانم ها؟

How wet did you get?

چقدر خیس شدی

This represents...

این نشان دهنده ...

Oh, it has to do with sex again, doesn't it?

اوه، دوباره به رابطه جنسی ربط دارد، اینطور نیست؟

It represents how long you're going to continue to have sex in your life.

این نشان دهنده مدت زمانی است که می خواهید به رابطه جنسی در زندگی خود ادامه دهید.

So, if you didn't really get wet, then maybe

بنابراین، اگر واقعاً خیس نشدید، شاید

your sex life is going to be over soon.

زندگی جنسی شما به زودی به پایان برسد.

I don't know.

من نمی دانم.

But if you got really wet, like me, long sex life.

اما اگر شما واقعاً خیس شده اید، مانند من، زندگی جنسی طولانی خواهید داشت.

Oh, yeah.

Good times.

اوه، آره

اوقات خوب

Good times.

اوقات خوب

So, when doing any fun games like this, you might be asking again, like, "Huh?

بنابراین، هنگام انجام هر گونه بازی سرگرم کننده ای مانند این، ممکن است دوباره بپرسید، "ها؟

Why are we doing this?

چرا ما این کار را انجام می دهیم؟

Ronnie, you're an English teacher.

رونی، تو معلم انگلیسی هستی.

Why are you teaching us this?"

چرا این را به ما آموزش می دهی؟"

I think it's very important to know about yourself.

من فکر می کنم خیلی مهم است که در مورد خودتان بدانید.

And maybe you've watched another lesson about

و شاید درس دیگری را در

this, it's a great icebreaker if you're a

این مورد تماشا کرده باشید، اگر

teacher, if you have to do, like, group meetings

معلم هستید، اگر مجبورید جلسات گروهی

or things at work, and you're like, "I don't

یا کارهایی را در محل کار انجام دهید، یخ شکن بسیار خوبی است، و می گویید: "نمی

know what to say to people.

دانم چه کاری به مردم بگویم.

What do I do?

چه کار کنم؟

There's humans in a room."

انسان ها در یک اتاق هستند."

You can always do this little walkthrough activity.

شما همیشه می توانید این فعالیت کوچک را انجام دهید.

People love it.

مردم آن را دوست دارند.

You liked it?

خوشت اومد؟

Yeah.

آره

English should be fun.

انگلیسی باید سرگرم کننده باشد.

If you're studying English and you're stuck and you think it's really boring, try and

اگر در حال مطالعه زبان انگلیسی هستید و گیر کرده اید و فکر می کنید واقعاً خسته کننده است، سعی کنید

do fun activities to help you, like psychology games, watch...

فعالیت های سرگرم کننده ای را انجام دهید که به شما کمک کند، مانند بازی های روانشناسی، تماشای ...

Play video games, watch movies.

بازی های ویدیویی، تماشای فیلم.

Doing something fun that interests you is our main goal in learning English.

انجام کاری سرگرم کننده که مورد علاقه شما باشد هدف اصلی ما در یادگیری زبان انگلیسی است.

My name's Ronnie, and I'm out to go for a swim, if you know what I mean.

اسم من رونی است و اگر می‌دانید منظورم را می‌دانید، می‌روم برای شنا.

Yeah.

آره

In a lake, ocean.

در یک دریاچه، اقیانوس.