4 Slang Expressions in English with “ON”

Oh, it's on. I'm Ronnie. And I'm here to teach you some slang because it's what I

اوه، روشن است. من رونی هستم. و من اینجا هستم تا به شما چند زبان عامیانه یاد بدهم زیرا این کاری است که من

do. It's on, though. It's on. What's on? Check. Is it on? Is it on? Today's slang

انجام می دهم. با این حال روشن است. روشن است. چه خبر؟ بررسی. روشن است؟ روشن است؟ درس عامیانه امروز

lesson is about "on". So, probably your TV's "on", your laptop is "on", your

درباره «رو» است. بنابراین، احتمالاً تلویزیون شما روشن است، لپ تاپ شما روشن است،

phone is "on". We never really turn our phones off, do we? So, whatever you're

تلفن شما روشن است. ما واقعاً هرگز تلفن هایمان را خاموش نمی کنیم، اینطور نیست؟ بنابراین، هر چیزی که

watching me "on" — hello. Ha-ha. Get ready for some slang. Woo-hoo. It's on.

"در" من را تماشا می کنید - سلام. ها-ها. برای یک لغت عامیانه آماده شوید. وو هو. روشن است.

So, literally, this means that something is... has power to it. Well, so, for

بنابراین، به معنای واقعی کلمه، این به این معنی است که چیزی در آن قدرت دارد. خوب، برای

example, I can say: "The oven is on." It's the opposite of "off". I just

مثال، می توانم بگویم: "فر روشن است." برعکس "خاموش" است. من

happen to have this... this thing, here, and I have a light on top of the hand.

اتفاقاً این را دارم... این چیز را، اینجا، و من یک چراغ بالای دست دارم.

So, the light is "on". Quite literally, I can turn it "off". Okay. I did; I

بنابراین، چراغ "روشن" است. به معنای واقعی کلمه، می توانم آن را "خاموش" کنم. باشه. من کردم؛ من

turned it off, and I can turn it "on". So, I can say: "The light is on" or

آن را خاموش کردم و می توانم آن را "روشن" کنم. بنابراین، می توانم بگویم: "چراغ روشن است" یا

"It's on".

"روشن است".

But, in slang, if I say: "It's on", it's provocative. It means: "I want to start

اما در زبان عامیانه، اگر بگویم: «روشن است» تحریک کننده است. یعنی: می خواهم

a fight with you." Oh, I don't, but that's what it means. It's in slang. So,

با تو دعوا راه بیندازم. اوه، من نمی دانم، اما معنی آن همین است. به زبان عامیانه است. بنابراین،

you will hear this in movies, like: "Oh, it's on, bro. It's on. Bring it on. It's

شما این را در فیلم ها خواهید شنید، مانند: "اوه، روشن است، برادر. روشن است. بیاور. روشن است

on". "Bring it on" is also another way to, like: "Let's start a fight"; sort of

". "بیاور" نیز راه دیگری است، مانند: "بیا دعوا را شروع کنیم";

some kind of a battle. So, if someone says: "Oh, it's on." You're like: "Oh.

نوعی نبرد بنابراین، اگر کسی بگوید: "اوه، روشن است." شما مانند: "اوه

What's 'on'?" It means they want to fight you. So, I don't know. Run? Try to

، "روشن" چیست؟ یعنی می خواهند با شما بجنگند. بنابراین، من نمی دانم. اجرا کن؟ سعی کنید

have a conversation with them. You know, literally... If something's "literal",

با آنها گفتگو کنید. می دانی، به معنای واقعی کلمه... اگر چیزی «اللفظی»،

"literally", it means: This is the meaning of it; and then we have the

«لفظی» باشد، یعنی: معنای آن همین است. و سپس

slang meaning. So: "It's on" — the slang meaning — means you're going to start a

معنای عامیانه را داریم. بنابراین: "روشن است" - به معنای عامیانه - به این معنی است که شما قصد دارید دعوا را شروع کنید

fight, as I described; but if something is literal, like "literature" or

، همانطور که توضیح دادم. اما اگر چیزی تحت اللفظی است، مانند "ادبیات" یا

"literally" — you guys know this, especially from Brazil. Where's the

"به معنای واقعی کلمه" - شما بچه ها این را می دانید، به خصوص از برزیل.

book? The book is on the table. It's on the table. I can say: "The hand is on

کتاب کجاست؟ کتاب روی میز است. رو میزه. می توانم بگویم: "دست

the table." The candle, or the fake candle: "The light is on." And it's

روی میز است." شمع یا شمع تقلبی: «چراغ روشن است». و

also: "On the hand" as a preposition. The opposite of "off" is "on". Have you

نیز این است: «در دست» به عنوان حرف اضافه. متضاد «خاموش» «روشن» است. آیا

left the oven on? Have you done that? I did that. I was on a long bike ride.

فر را روشن گذاشته اید؟ تو آن کار را کردی؟ من انجامش دادم. من در یک دوچرخه سواری طولانی بودم.

Beautiful; amazing. And all of a sudden I was, like: "Oh, oh. I think I left the

زیبا؛ شگفت انگيز. و ناگهان گفتم: "اوه، اوه. فکر کنم

toaster oven on." I had to drive an hour back home, and I didn't leave the

توستر را روشن گذاشتم." مجبور شدم یک ساعتی به خانه برگردم و

toaster oven on; I had turned it off. But I didn't want my house to burn down;

اجاق توستر را روشن نگذاشتم. خاموشش کرده بودم اما من نمی خواستم خانه ام بسوزد.

didn't want my dog to die. So, yeah. It's not a good memory.

نمی خواستم سگم بمیرد پس آره. خاطره خوبی نیست

Let's continue. If you're going someplace; maybe you're at a restaurant

بیا ادامه بدهیم. اگر به جایی می روید؛ شاید شما در یک رستوران

or you're going to get a couple of drinks, or somebody says: "It's on me."

هستید یا می خواهید چند نوشیدنی بخورید، یا کسی بگوید: "این به عهده من است."

And you look at them and go: "No. You physically don't have anything on you.

و به آنها نگاه می کنی و می گویی: "نه. شما از نظر بدنی چیزی روی خود ندارید.

You're clean; you didn't slop anything on you." But if someone says: "It's on

شما تمیز هستید، چیزی روی خودت نذاشتی." اما اگر کسی بگوید: "این به عهده

me" — this is a good thing. It means that this person is going to pay. So,

من است" - این چیز خوبی است. یعنی این شخص قرار است پول بدهد. بنابراین،

let's say you go out for dinner and somebody says: "Ah, you know, Ronnie,

فرض کنید برای شام بیرون می‌روید و یکی می‌گوید: "آه، می‌دانی، رونی،

don't worry about it. It's on me." Ronnie's happy, like: "Yes. I don't have

نگران نباش. این به عهده من است." رونی خوشحال است، مانند: "بله. من مجبور نیستم

to pay for this dinner! Perfect!" Or you go someplace and somebody says: "All the

برای این شام پولی بپردازم! ​​عالی!" یا جایی می روی و یکی می گوید: "همه

drinks are on me", like: "But they're not on your head." It's not literal, not

نوشیدنی ها روی من است"، مانند: "اما آنها روی سر تو نیستند." نه

literally on someone's head; it means they're going to pay for you. This is

به معنای واقعی کلمه، نه به معنای واقعی کلمه روی سر کسی. این بدان معنی است که آنها برای شما پول می پردازند. این

wonderful. "Don't worry; these drinks are on me." But they're not sitting

فوق العاده است. "نگران نباش، این نوشیدنی ها روی من است." اما آنها آنجا نمی نشینند

there, like this: "All drinks on me." It's not; it just means they're going to

، مثل این: "همه نوشیدنی ها روی من است." این نیست. این فقط به این معنی است که آنها می خواهند

pay. It also can talk about possession; what you have. So, somebody might say:

پرداخت کنند. همچنین می تواند در مورد مالکیت صحبت کند. چی داری. بنابراین، ممکن است کسی بگوید:

"Oh, okay. Oh. I'd like to buy this." Oh, but you know what? Because I'm old

"اوه، باشه. اوه. من می خواهم این را بخرم." اوه، اما می دانید چیست؟ چون سنم بالاست

and I carry cash, I say: "Oh. I don't have any money on me." It means: "I,

و پول نقد حمل می کنم، می گویم: آخه من پول ندارم. یعنی: "من از

physically, I'm not holding any money. I don't have money; I'm not possessing

نظر جسمی پولی در دست ندارم، پول ندارم، پول ندارم

money." Because now everyone uses a card. Right? A cash card, a debit card,

." چون الان همه از یک کارت استفاده می کنند. درست؟ یک کارت نقدی، یک کارت نقدی،

a credit card. "Oh no. I don't have my wallet on me." It means: "I'm not in

یک کارت اعتباری. "اوه نه. من کیف پولم را ندارم." یعنی:

possession of my wallet. I forgot my wallet." This is a bad thing. Remember

کیف پولم را در اختیار ندارم، کیف پولم را فراموش کردم . این چیز بدی است. به یاد داشته باشید

to bring your wallet. Always happens to me. Usually, I don't like to have my

که کیف پول خود را بیاورید. همیشه برای من اتفاق می افتد . معمولاً

phone on me if I'm going for walks; I like to leave my phone at home. But,

اگر قصد پیاده روی دارم، دوست ندارم تلفنم را در دست داشته باشم. دوست دارم گوشیم را در خانه بگذارم. اما، به

inevitably, there will be something cool that I want to take a picture of. I'm

ناچار، چیز جالبی وجود خواهد داشت که می خواهم از آن عکس بگیرم. من می گویم

like: "Aw, man, I don't have my phone on me." So, I didn't bring my phone; I

: "اوه، مرد، من تلفنم را در دست ندارم." بنابراین، من تلفنم را نیاوردم.

can't take a picture of it. No Instagram for me.

نمیتونم ازش عکس بگیرم برای من اینستاگرام نیست

Another way that we use: "on me" in slang is to blame someone. Let's say you

راه دیگری که در زبان عامیانه از «بر من» استفاده می کنیم ، مقصر دانستن کسی است. فرض کنید شما

do something wrong, and you want to admit to people, say: "Oh, you know,

کار اشتباهی انجام می‌دهید، و می‌خواهید به مردم اعتراف کنید، بگویید: "اوه، می‌دانی،

that's on me. I did that. It's my fault. It's my mistake." Or you can also blame

این به عهده من است. من این کار را کردم. این تقصیر من است. این اشتباه من است." یا می توانید دیگران را نیز مقصر بدانید

other people. If you say: "It's all on me", it means: "It's my fault." But I

. اگر بگویید: «همه از من است» یعنی: «تقصیر من است». اما من

can say: "That's on you." Okay? That means that's... I'm saying: "It's your

می توانم بگویم: "این به عهده شماست." باشه؟ یعنی همین... من می گویم: «تقصیر توست

fault". "Oh, that's on him. That's... that's his problem." You hear that a lot

». "اوه، این به او مربوط است. این مشکل اوست." این را

in relationship movies, like: "That's on him. He... he owes you an apology."

در فیلم‌های رابطه‌ای زیاد می‌شنوید، مانند: "این به عهده اوست. او ... او یک عذرخواهی به شما بدهکار است."

Literally — okay? — is if something's "on me", like a drink, it means it's

به معنای واقعی کلمه - باشه؟ - اگر چیزی "روی من" باشد، مانند نوشیدنی، به این معنی است که از

physically on your body. So, "on me" I am wearing... I have a beautiful

نظر فیزیکی روی بدن شما است. پس «روی من» می پوشم... یک دستبند زیبا دارم

bracelet. So, it's physically "on" my body. I'm wearing glasses — glasses are

. بنابراین، از نظر فیزیکی "روی" بدن من است. من عینک می زنم -

"on me". And the last one: "I'm on it. Don't worry about it; I got this." This

عینک روی من است. و آخرین مورد: "من در مورد آن هستم. نگران نباشید، من این را دریافت کردم." این

means: "I'm doing the task, or I'm doing the work that needs to be done." So:

به این معنی است: "من کار را انجام می دهم یا کاری را که باید انجام شود انجام می دهم." بنابراین:

"I'm on it. Don't worry." So, your boss will say: "Hey, come on. You have to do

"من در آن هستم. نگران نباش." بنابراین، رئیس شما خواهد گفت: "هی، بیا. شما باید این کار را انجام

this." Like: "I'm on it, lady. I've already started the task. I'm doing the

دهید." مانند: "من در آن هستم، خانم، من قبلاً کار را شروع کرده ام. من کار را انجام می دهم

task." But instead of saying: "I'm doing this already", we say: "I'm on it." It's

." اما به جای اینکه بگوییم: "من قبلاً این کار را انجام می دهم " می گوییم: "من در آن هستم."

shorter, faster. Literally — right? — if you're "on" something, that means that

کوتاه تر، سریع تر است. به معنای واقعی کلمه - درست است؟ - اگر "روی" چیزی هستید، به این معنی است که

your body's physically "on" top of something. So, I'm on the table. I'm

بدن شما از نظر فیزیکی "روی" چیزی است. بنابراین، من روی میز هستم. من

not, but if I was, I would say: "I'm on the table."

نیستم، اما اگر بودم، می گفتم: من روی میز هستم.

And Ronnie's favorite: "Get it on". "Bang a Gong (Get It On)". Who sings

و مورد علاقه رونی: "دریافت کن". "Bang a Gong (Get it on)". چه کسی

that song? I don't know. But if you "get it on" — oh, hmm, hmm — it means you

آن آهنگ را می خواند؟ من نمی دانم. اما اگر " آن را به دست بیاورید" - اوه، هوم، هوم - به این معنی است

have sex. Yeah. So, I encourage everyone to bang a gong, get it on; and I'll see

که رابطه جنسی دارید. آره بنابراین، من همه را تشویق می‌کنم که یک گونگ را بکوبند، آن را در دست بگیرند.

you next time, if you're lucky. I'm Ronnie. Bye. If you want to see some

و اگر خوش شانس باشید دفعه بعد می بینمت. من رونی هستم. خدا حافظ. اگر می‌خواهید چند

more slang lessons — I do them privately, mm-mm —

درس عامیانه بیشتری ببینید - من آنها را به‌صورت خصوصی انجام می‌دهم، mm-mm -

www.englishwithronnie.com Check out the website, and I'll see you on the flip

www.englishwithronnie.com وب‌سایت را بررسی کنید، و من شما را از

side.

طرف دیگر می‌بینم.