10 words in English that don't make sense! Hmmm...

Hello out there? Hello? It's me. Oh, hello, hello, hello. Ronnie. Ronnie here.

سلام اونجا؟ سلام؟ منم. اوه، سلام، سلام، سلام. رونی رونی اینجا

This is a really fun lesson, kind of something that I live for every day. One of my...

این یک درس واقعا سرگرم کننده است، چیزی که من هر روز برای آن زندگی می کنم. یکی از من...

It's not a hobby. One thing that I think is cool, generally and for real, are words in English. Being

این یک سرگرمی نیست. یکی از چیزهایی که فکر می کنم جالب است، به طور کلی و واقعی، کلمات به زبان انگلیسی هستند. از آنجایی

an English teacher, teaching you English, I come across words that just don't make sense.

که معلم زبان انگلیسی هستم و به شما زبان انگلیسی یاد می دهم، با کلماتی مواجه می شوم که منطقی نیستند.

If you think of them in a different language, maybe your language, and then you translate

اگر آنها را به زبان دیگری فکر کنید، شاید به زبان خود، و سپس

it into English, it... What? It just does not make sense. So, I've got only 10 of these

آن را به انگلیسی ترجمه کنید، آن را... چه؟ فقط منطقی نیست. بنابراین، من امروز فقط 10 مورد از اینها را

for you today, and I could go on with a thousand, but we are limited in our video time. So,

برای شما دارم، و می توانم با هزار مورد ادامه دهم، اما ما در زمان ویدیوی خود محدود هستیم. بنابراین،

today, 10 words, 10 things in English that just don't make sense.

امروز، 10 کلمه، 10 چیز در زبان انگلیسی که فقط معنی ندارد.

First one. You have probably learned that in English, if you have: "in" or "un" or "anti"

اولی. احتمالاً یاد گرفته اید که در زبان انگلیسی، اگر قبل از یک کلمه: "in" یا "un" یا "anti"

or "un" or "dis" before a word, it means not. So, your brain looks at this and says: "inflammable",

یا "un" یا "dis" داشته باشید، به معنای خیر است. بنابراین، مغز شما به این نگاه می کند و می گوید: "اشتعال پذیر"،

"flammable". Okay. So, maybe you know the word, maybe you're French, maybe you know

"اشتعال پذیر". باشه. بنابراین، شاید شما این کلمه را می دانید، شاید فرانسوی هستید، شاید

"flammable" or you can decide that "flame" means fire. So, if you look at this word in

"اشتعال پذیر" را می دانید یا می توانید تصمیم بگیرید که "شعله" به معنای آتش است. بنابراین، اگر در مغز منطقی خود به این کلمه نگاه کنید

your logical brain, "inflammable" and "flammable" must mean the opposite. "Inflammable" must

، "اشتعال پذیر" و "اشتعال پذیر" باید برعکس این کلمه باشند. «اشتعال پذیر» باید

mean that something cannot catch fire, while as "flammable" must mean logically that something

به این معنا باشد که چیزی نمی تواند آتش بگیرد، در حالی که «اشتعال پذیر» منطقاً به معنای

can catch fire. Guess what? Not in English. "Inflammable" and "flammable" both mean the

آتش گرفتن چیزی است. حدس بزن چی شده؟ به زبان انگلیسی نیست. "اشتعال پذیر" و "اشتعال پذیر" هر دو به یک

same thing. What? So, the reason is "inflammable", sometimes the preposition... Not the prepositions.

معنا هستند. چی؟ پس دلیل «اشتعال پذیر» است، گاهی حرف اضافه... نه حرف اضافه.

The things before the words can make it to do with it. So, actually "inflammable" means

چیزهای قبل از کلمات می توانند آن را به آن ربط دهند. بنابراین، در واقع "اشتعال پذیر" به معنای

in flames. Do you know that band, In Flames? So, the prefix of "in"-it's a prefix-you know

در شعله های آتش است. آیا آن گروه In Flames را می شناسید؟ بنابراین، پیشوند "در" - این یک پیشوند است - می دانید

means not, but in this case, it means with or in, together. Mind.

به معنای نه است، اما در این مورد، به معنای با یا در، با هم است. ذهن

Next one, this is fun: "noses run". Okay. So, you have a nose, it runs. This means that

مورد بعدی، این سرگرم کننده است: "دما می ریزد". باشه. بنابراین، شما یک بینی دارید، می ریزد. این بدان معنی است که

some liquid, which is called "mucus" or "snot", comes out of your nose. So, we say:

مقداری مایع که به آن "موکوس" یا "خروج" می گویند، از بینی شما خارج می شود. پس می گوییم

"My nose is running. Ah, my nose is running." But: "Your feet smell."

: دماغم می ریزد آخه دماغم می رود . اما: «پاهایت بو می دهد».

Is this funny yet? So,

آیا این هنوز خنده دار است؟ بنابراین،

noses run and feet smell. This is another way how English is funny for me, because

بینی می رود و پاها بوی می دهند. این یکی دیگر از راه های خنده دار انگلیسی برای من است، زیرا

"feet smell" has two meanings. One, "smell" is a verb, and the other one:

"بوی پا" دو معنی دارد. یکی «بوییدن» فعل است و دیگری:

"Your feet smell bad." So, I can say: "My nose is running, and your feet smell." Because usually we run

«بوی بد پاهایت می آید». بنابراین، می توانم بگویم: "بینی من می رود و پاهای شما بوی می دهد." چون معمولا

with our feet and we smell with our nose. Crazy.

با پا می دویم و با بینی بو می گیریم. دیوانه.

Good luck with this language.

با این زبان موفق باشید.

The next one I've already kind of talked about, is: "mucus", "snot", or this word which is

مورد بعدی که قبلاً به نوعی در مورد آن صحبت کردم این است: "مخاط"، "خروج" یا این کلمه که

"phlegm". So, in your language-Japanese, Korean, Spanish-you probably... Not Spanish. But you

"بلغم" است. بنابراین، به زبان شما - ژاپنی، کره ای، اسپانیایی - احتمالا... نه اسپانیایی. اما

probably say something close to "nose water", "hana sui". But guess what? In English, no.

احتمالا چیزی نزدیک به «آب بینی»، «هانا سویی» می گویید. اما حدس بزنید چی؟ به انگلیسی، خیر.

"Nose water" would be too easy. "Hana mizu", no way. We call it: "mucus", "snot", or "phlegm".

"آب بینی" خیلی آسان خواهد بود. "هانا میزو"، به هیچ وجه. ما به آن می گوییم: «مخاط»، «خروج» یا «بلغم».

We also have another word that's quite fun, it's called a "booger". A booger is something

ما همچنین یک کلمه دیگر داریم که بسیار سرگرم کننده است، به آن "booger" می گویند. بوگر چیزی است

that you pick from your nose and you can flick. The mucus or the snot is the liquid, like

که از بینی خود برمی دارید و می توانید آن را تکان دهید. مخاط یا پوزه مایع است

the water. Nose water. It's nose water. So, mucus and snot is liquid, and the booger is

مانند آب. آب بینی آب بینی است بنابراین، مخاط و پوزه مایع است و بوگر

more of a solid. Delicious. Okay.

بیشتر جامد است. خوشمزه - لذیذ. باشه.

Speaking about the nose, we have holes in our nose. Everyone probably has two. Yeah?

وقتی در مورد بینی صحبت می کنیم، ما سوراخ هایی در بینی خود داریم. همه احتمالاً دو تا دارند. آره؟

Most people have two. Does anybody have one nostril out there? Because if you... You'd

اکثر مردم دو تا دارند. آیا کسی یک سوراخ بینی دارد؟ چون اگر تو...

have to breathe double, I guess. Guess what? They're not called "nose holes", "hana no ana",

باید دو برابر نفس بکشی، حدس می‌زنم. حدس بزن چی شده؟ آنها "سوراخ های بینی"، "هانا نو آنا"،

mm-mm. They're called: "nostrils". Yeah, don't know why. It'd be easier if we just

میلی متر-میلی متر نامیده نمی شوند. آنها را "نفخ بینی" می نامند. آره نمی دونم چرا اگر فقط بگوییم

said: "Hey. My nose hole is really not doing too well over here." But we have to say:

: "هی. سوراخ بینی من واقعاً اینجا خیلی خوب نیست." اما باید بگوییم

"My nostril is full of mucus." We can't say: "Hey. My nose hole is full of nose water." People

: سوراخ بینی من پر از بلغم است. ما نمی توانیم بگوییم: "هی، سوراخ بینی من پر از آب بینی است." مردم

would go: "Ah, cool. Want a Kleenex?" But no, no, we have to use these crazy words.

می گفتند: "آه، عالی. کلینکس می خواهید؟" اما نه، نه، ما باید از این کلمات دیوانه کننده استفاده کنیم.

The other word, like in your language-Spanish "dedo", mm-hmm-you guys probably have something

کلمه دیگر، مانند زبان شما - اسپانیایی "dedo"، mm-hmm- شما بچه ها احتمالاً

to do with your foot and a finger. Lots of languages you guys will probably say:

با پا و انگشت خود کاری دارید. شما بچه ها احتمالاً به بسیاری از زبان ها خواهید گفت:

"foot fingers", but not in English. We have to say: "toes". Hmm.

"انگشت پا"، اما نه به انگلیسی. باید بگوییم: «انگشت پا». هوم

"Foot fingers", it's really funny for me, because I've grown up my whole life knowing them as "toes", but "foot fingers"

"انگشت پا"، برای من واقعا خنده دار است، زیرا من در تمام زندگی ام بزرگ شده ام و آنها را به عنوان "انگشت پا" می شناسم، اما "انگشت پا

just makes more sense. English doesn't make sense.

" منطقی تر است. انگلیسی معنی نداره

On to the next five. If you have a car and you want to leave the car somewhere near your

به پنج بعدی بعدی. اگر ماشین دارید و می‌خواهید ماشین را در جایی نزدیک خانه‌تان رها

house, this place is called a "driveway". So, you park your car in a driveway. However,

کنید، به این مکان «راهرو» می‌گویند. بنابراین، شما ماشین خود را در یک خیابان پارک می کنید. با این حال،

if you want to take your car someplace, like on a drive, you drive on a parkway. Obviously,

اگر می خواهید ماشین خود را به جایی ببرید، مثلاً در یک رانندگی، در پارک وی رانندگی می کنید. بدیهی است

it would make more sense if I park in my parkway and drive on the driveway, but again, this

که اگر در پارکینگ خود پارک کنم و در خیابان رانندگی کنم منطقی تر خواهد بود ، اما باز

is why I have a job to teach you the crazy things, this is why learning English makes

هم به همین دلیل است که من وظیفه دارم چیزهای دیوانه کننده را به شما آموزش دهم ، به همین دلیل است که یادگیری زبان انگلیسی

you crazy. Welcome to my world.

شما را دیوانه می کند. به دنیای من خوش آمدید.

Next one, Canadian people, American people, I'm sorry, you're wrong. Okay? This sport

نفر بعدی، مردم کانادا، مردم آمریکا، متاسفم، شما اشتباه می کنید. باشه؟ این

is "football". All right? Let me explain something to you: It's a ball, you use your feet. So,

ورزش «فوتبال» است. خیلی خوب؟ بگذارید چیزی را برای شما توضیح دهم: این یک توپ است، شما از پاهای خود استفاده می کنید. بنابراین،

why have Canadians and Americans called it "soccer"? There's no socks, there's no hers.

چرا کانادایی ها و آمریکایی ها آن را "فوتبال" نامیده اند؟ جوراب نیست، مال او نیست.

It's football, people. Let's change this. Let's be... Let's start a new revolution in

این فوتبال است، مردم. بیایید این را تغییر دهیم. بیایید باشیم... بیایید یک انقلاب جدید در

Canada, and call it football, that'll be fun. Toronto, the great city that I live in has

کانادا راه بیندازیم، و اسمش را بگذاریم فوتبال، این سرگرم کننده خواهد بود. تورنتو، شهر بزرگی که من در آن زندگی می کنم،

a football team. The name of it is Toronto FC. Hmm. What do you think the "F" means?

یک تیم فوتبال دارد. نام آن تورنتو اف سی است. هوم به نظر شما "F" به چه معناست؟

It means Football. I think we would get laughed at if they said: "Toronto SC, Toronto Soccer".

یعنی فوتبال فکر می‌کنم اگر بگویند: "تورنتو اس سی، فوتبال تورنتو" ما به خنده خواهیم افتاد.

What? Soccer Club? Do you have socks and hers? Please, it's football. "American football?"

چی؟ باشگاه فوتبال؟ آیا شما جوراب و او دارید؟ لطفا، این فوتبال است. "فوتبال آمریکایی؟"

you might be asking yourself, okay, you can't use your feet. Only when you kick it one time,

ممکن است از خود بپرسید، خوب، نمی توانید از پاهای خود استفاده کنید. فقط زمانی که یک بار به آن لگد بزنید،

and the ball's kind of like an egg, so, sorry, no, I'm not having it. Bye-bye, soccer, you're

و توپ شبیه یک تخم مرغ است، پس، متاسفم، نه، من آن را ندارم. خداحافظ، فوتبال، تو

gone forever.

برای همیشه رفتی.

One of the most confusing things in English and one of the most difficult things for most

یکی از گیج‌کننده‌ترین چیزها در زبان انگلیسی و یکی از سخت‌ترین چیزها برای

people to remember is singular and plural-yeah-of words. So, one of them in your mouth is called

به خاطر سپردن کلمات مفرد و جمع-yeah-of است. بنابراین، یکی از آنها در دهان شما

a "tooth". Okay? And the plural or more than one are called "teeth". So, every day, please,

"دندان" نامیده می شود. باشه؟ و جمع یا بیش از یک را «دندان» می گویند. پس لطفاً هر روز،

maybe twice, three times a day, we do something that's called: "brush your teeth". So, we

شاید دو بار، سه بار در روز، کاری انجام می دهیم که به آن می گویند: «دندان هایت را مسواک بزن». پس می

say: "I brush my teeth." Because you want to brush all of them. But the thing that we

گوییم: «من مسواک می زنم». چون می خواهید همه آنها را مسواک بزنید. اما چیزی که

use to brush our teeth is a "toothbrush". Why is it not called a "teethbrush"? You're

ما برای مسواک زدن از آن استفاده می کنیم "مسواک" است. چرا به آن "مسواک" نمی گویند؟ شما

not sitting in the mirror only doing one at a time. It would take you ages to get ready.

در آینه نمی نشینید و فقط یکی یکی انجام می دهید . برای آماده شدن زمان زیادی طول می کشد.

-"What are you doing?" -"I'm brushing my teeth. I'll be there in like two hours tops. I'll

-"چه کار می کنی؟" -"دارم مسواک میزنم. تا دو ساعت دیگه اونجا

take the fast way." And the stuff that we use to clean our teeth-"teeth", not "tooth"-is

هستم. راه سریع رو میرم." و به چیزهایی که برای تمیز کردن دندان های خود استفاده می کنیم - "دندان"، نه "دندان" - "خمیر دندان" نامیده می

called "toothpaste". Again, I would like to change this to "teethpaste", but apparently

شود. باز هم می‌خواهم این را به «خمیر دندان» تغییر دهم، اما ظاهراً

whoever made this crazy English language decided: "We're going to call it toothpaste." Yeah,

کسی که این زبان انگلیسی دیوانه‌کننده را ساخته تصمیم گرفته است: «ما آن را خمیر دندان می‌نامیم». آره

okay, good.

باشه خوبه

Another problem with the plural are things that you wear on your lower body. We always

مشکل دیگر جمع چیزهایی است که در قسمت پایین تنه می پوشید. ما همیشه

have to call them "pants" and "jeans". The last time I checked, I had one lower body,

باید آنها را "شلوار" و "جین" بنامیم. آخرین باری که چک کردم، یک پایین تنه داشتم،

but we always have to put the plural on "pants" and "jeans". "I went shopping and I bought

اما همیشه باید جمع را روی «شلوار» و «جین» بگذاریم. "رفتم خرید و

pant." Nope, we have to say "pants". "I got a new pair of jean." Who's Jean? If you say

شلوار خریدم." نه، باید بگوییم "شلوار". "من یک جین جدید گرفتم." ژان کیه؟ اگر بگویید

even a pair, we have to say: "A pair of jeans." So this makes me think now that I have four

حتی یک جفت، باید بگوییم: "یک شلوار جین." پس این باعث می شود که حالا که من چهار

of these things, because you have a pair of... So, we say: "A pair of pants" and "a pair

تا از این چیزها را دارم فکر کنم، چون شما یک جفت دارید... پس می گوییم: «یک شلوار» و «یک

of jeans". I think I'm going to quit this English thing. Can I learn your language?

جین». فکر می‌کنم این انگلیسی را کنار بگذارم . آیا می توانم زبان شما را یاد بگیرم؟

Will you teach me?

به من یاد می دهی؟

The last one is kind of cute, kind of funny. We have these things called "shipments" or

آخری یه جورایی بامزه، یه جورایی خنده دار. ما این چیزها را به نام "محموله" یا

"cargo". "Shipments" or "cargo" are ways to deliver things that you want. So, for example,

"محموله" داریم. "محموله" یا "محموله" راه هایی برای تحویل چیزهایی هستند که می خواهید. بنابراین، به عنوان مثال،

if you order something off the internet, off of internet website-Amazon-or something like

اگر شما چیزی را خارج از اینترنت، خارج از وب سایت اینترنتی - آمازون - یا چیزی شبیه به

that, and you want it delivered to your house, they will tell you: "Your shipment will arrive"

آن سفارش دهید و بخواهید آن را به خانه خود تحویل دهید، به شما می گویند: "محموله شما می رسد"

-never-"in two weeks". Now, the interesting thing about this is the way that they actually ship the

-هرگز-"در دو هفته". حال، نکته جالب در مورد این روش این است که آنها در واقع

thing is with a car or a truck. Mm-hmm. But if it's actually on a ship, it's called "cargo".

کالا را با ماشین یا کامیون ارسال می کنند. مممم اما اگر واقعاً در یک کشتی باشد، به آن "محموله" می گویند.

So, the "cargo" gets on a ship or an airplane, but a "shipment" is sent by a car or a truck.

بنابراین، "محموله" سوار کشتی یا هواپیما می شود، اما "محموله" با ماشین یا کامیون ارسال می شود.

Logically, Ronnie thinks that "cargo" should be by a car, and "shipment" should be made

منطقاً رونی فکر می کند که "محموله" باید با ماشین باشد و "محموله" باید

by a ship. This is why Ronnie was not allowed to invent the English language, because then

توسط کشتی انجام شود. به همین دلیل است که رونی اجازه نداشت زبان انگلیسی را اختراع کند، زیرا

you would have nothing to study.

در این صورت چیزی برای مطالعه نخواهید داشت.

So, if you want to study more, check out www.engvid.com, subscribe to my YouTube channel.

بنابراین، اگر می خواهید بیشتر مطالعه کنید، www.engvid.com را بررسی کنید ، در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

You can learn lots of fun things, and you might just go crazy doing it, or not.

شما می توانید بسیاری از چیزهای سرگرم کننده را یاد بگیرید، و ممکن است از انجام آن دیوانه شوید یا نه.

Until then, I'll see you soon.

تا اون موقع به زودی میبینمت