10 WORK Expressions in English

Hello. My name is Emma, and today we are going to learn some work expressions, okay? So these

سلام. اسم من اِما است و امروز قصد داریم چند عبارات کاری را یاد بگیریم، باشه؟ بنابراین این

expressions don't necessarily actually have to do with work, but they're expressions that

عبارات لزوماً با کار ارتباطی ندارند، بلکه عباراتی هستند که

use the word "work". So today, I will teach you ten new expressions. Let's get started.

از کلمه "کار" استفاده می کنند. بنابراین امروز ده عبارت جدید را به شما آموزش می دهم. بیایید شروع کنیم.

Expression No. 1: "overworked". What does it mean to be "overworked"? If you are "overworked",

عبارت شماره 1: "بیش از حد کار". "بیش از حد کار کردن" به چه معناست؟ اگر "بیش از حد کار" دارید، به

it means you have too much work, okay? So this is not a happy situation. So you might

این معنی است که کار زیادی دارید، خوب؟ پس این وضعیت خوشحال کننده ای نیست. بنابراین ممکن است

tell your boss, "Listen. I feel a little overworked." Maybe you complain to your friends on the

به رئیس خود بگویید: "گوش کن. من احساس می کنم کمی بیش از حد کار کرده ام." شاید تلفنی از دوستانتان شکایت کنید

phone, "Work is so hard. I'm overworked. There's no staff. It's all me. I work, work, work.

که "کار خیلی سخت است. من کارم زیاد است. پرسنل نیست . همه من هستم. من کار می کنم، کار می کنم، کار

I'm overworked." So "over" usually means, like, "more". So that's a hint, "overworked".

می کنم. بنابراین "بیش از" معمولاً به معنای "بیشتر" است. بنابراین این یک اشاره است، "بیش از حد کار".

One thing about all of these expressions: Pay careful attention to the preposition because

یک نکته در مورد همه این عبارات: به حرف اضافه دقت کنید زیرا

with work expressions, a change in preposition can completely change the meaning of the expression.

با عبارات کاری، تغییر در حرف اضافه می تواند معنای عبارت را کاملاً تغییر دهد.

So that is "overworked". I hope none of you are overworked, and I hope none of you are

بنابراین "بیش از حد کار" است. امیدوارم هیچ یک از شما بیش از حد کار نکنید، و امیدوارم هیچ یک از شما

"underpaid", meaning you're not getting enough money.

"کم دستمزد" نداشته باشید، به این معنی که پول کافی دریافت نمی کنید.

Our next expression is "dirty work". I really like this expression. So what is "dirty work"?

تعبیر بعدی ما «کار کثیف» است. من این عبارت را خیلی دوست دارم. پس «کار کثیف» چیست؟

Well, "dirty" is the opposite of "clean", okay? So "dirty" is "no clean" -- "not clean".

خب، "کثیف" مقابل "تمیز" است، خوب؟ بنابراین "کثیف" "نه تمیز" است - "پاک نیست".

"Dirty work" is work that is not fun work. No one wants to do dirty work, okay? So it's

«کار کثیف» کاری است که کار مفرح نیست. هیچ کس نمی خواهد کار کثیف انجام دهد، خوب؟ بنابراین

unpleasant -- see the sad face? -- work. What is an example of dirty work? Well, maybe you

ناخوشایند است - چهره غمگین را می بینید؟ -- کار مصداق کثیف کاری چیست؟ خوب، شاید

work at a company, and maybe there's a co-worker, or maybe you have some staff, and someone

شما در یک شرکت کار می کنید، و شاید یک همکار وجود داشته باشد، یا شاید شما تعدادی پرسنل داشته باشید، و یکی

wants you to "fire" that staff, meaning someone is not happy with this person's work, so they

از شما بخواهد که آن کارکنان را "اخراج کنید"، یعنی کسی از کار این شخص راضی نیست، بنابراین

want this person to be "fired". Instead of them saying "You can't work here now", they

آنها این شخص را می خواهند. اخراج شدن". به جای اینکه بگویند «الان نمی‌توانی اینجا کار کنی»،

will tell you to fire this person. So it's a job you don't want to do, essentially.

می‌گویند این فرد را اخراج کن. بنابراین این شغلی است که شما نمی خواهید انجام دهید، اساسا.

There are many examples of "dirty work", but what it really is, is a job no one wants to do.

نمونه های زیادی از "کار کثیف" وجود دارد، اما آنچه واقعاً هست، کاری است که هیچ کس نمی خواهد انجام دهد.

Clean toilets might be dirty work. Maybe your friend is having a party, and there're a lot

توالت های تمیز ممکن است کار کثیفی باشد. شاید دوست شما در حال برگزاری یک مهمانی باشد و

of people invited, and the party has to be cancelled. Maybe the dirty work is you have

افراد زیادی دعوت شده باشند و مهمانی باید لغو شود. شاید کار کثیف این است که باید

to tell everyone the party is cancelled. So it's work you don't want to do.

به همه بگویید که مهمانی لغو شده است. بنابراین این کاری است که شما نمی خواهید انجام دهید.

Example No. 3: "get worked up". What does it mean to "get worked up"? It means you get

مثال شماره 3: "کار کردن". منظور از "کار کردن" چیست؟ یعنی

very, very angry or very upset. It means you get very emotional. When you get worked up,

خیلی خیلی عصبانی یا خیلی ناراحت می شوید. یعنی خیلی احساساتی میشی هنگامی که شما را مشغول می کنند،

you get very angry or emotional. So "get worked up". An example of that: Maybe it's the night

بسیار عصبانی یا احساساتی می شوید. پس "دست به کار شوید". مثال آن: شاید شب

before your big test, and you haven't studied, and you're very stressed out, and you start

قبل از امتحان بزرگ شما باشد و درس نخوانده اید و استرس زیادی دارید و شروع

to cry, and you say, "I'm not going to pass this test. My life is ruined. I'll never get

به گریه می کنید و می گویید: «این آزمون را قبول نمی کنم. زندگی من خراب شده است. من هرگز

into a university. Everything's horrible." That's you getting worked up, okay? Because

وارد دانشگاه نمی شوم. همه چیز وحشتناک است." داری مشغول کار میشی، باشه؟ زیرا

chances are you will do all right on your test, and you will get into university, and

به احتمال زیاد در آزمون خود همه چیز را به درستی انجام خواهید داد و وارد دانشگاه خواهید شد و

even if you don't, you can try again at a later time.

حتی اگر این کار را نکنید، می توانید بعداً دوباره امتحان کنید.

No. 4: "work out". So "work out" has two meanings. The first meaning is "exercise", okay? Do

شماره 4: "ورزش کردن". پس «ورزش کردن» دو معنا دارد. معنی اول "ورزش" است، خوب؟ آیا

any of you guys work out? I think working out is fun. So it just means, you know, if

هیچ کدام از شما ورزش می کند؟ فکر می کنم ورزش کردن سرگرم کننده است. بنابراین فقط به این معنی است که اگر

you like to run, if you like to lift weights. Maybe you like to play basketball -- these

دوست دارید بدوید، اگر دوست دارید وزنه برداری کنید. شاید دوست دارید بسکتبال بازی کنید --

are "workouts"; it's exercise to become healthy. The second meaning of "work out" is when you

اینها "تمرینات" هستند. این ورزش برای سالم شدن است. معنای دوم "کار کردن" این است که وقتی

"work something out", you find a solution to that. So for example, maybe you have a

"کاری را انجام می دهید"، راه حلی برای آن پیدا می کنید. به عنوان مثال، شاید شما یک

math problem, maybe two times two, two times two: You have to "work it out". That one is

مشکل ریاضی دارید، شاید دو بار دو، دو بار دو: شما باید آن را حل کنید. این

a little easy, but maybe you have calculus. One more example of "work out" is the expression,

یکی کمی آسان است، اما شاید شما حساب دیفرانسیل و انتگرال داشته باشید. یک مثال دیگر از "کار کردن" عبارت

"It will all work out", meaning "everything in the end will be good". So if maybe you

"همه چیز درست خواهد شد" است، به این معنی که " در پایان همه چیز خوب خواهد بود". بنابراین اگر

have a friend -- you have a big fight; it will all "work out", meaning "in the end,

ممکن است دوستی داشته باشید -- دعوای بزرگی دارید. همه چیز "به نتیجه می رسد"، یعنی "در پایان،

everything will be good", so "find a solution". No. 5: "work on" -- "work on something". "I

همه چیز خوب خواهد شد"، بنابراین "راه حلی پیدا کنید". شماره 5: "روی کار کن" -- "روی چیزی کار کن".

worked on a project all night." "I worked on these English videos." "I worked on an

من تمام شب را روی یک پروژه کار کردم. من روی این ویدیوهای انگلیسی کار کردم.» من روی یک اثر هنری کار کردم

art piece." "I worked on a painting." "Work on" just means you do work, usually on a project.

. من روی یک نقاشی کار کردم. "Work on" فقط به این معنی است که شما معمولاً روی یک پروژه کار می کنید.

You can work on your basketball skills. You can get better at playing basketball. You

می توانید روی مهارت های بسکتبال خود کار کنید. شما می توانید در بازی بسکتبال بهتر شوید. شما

can work on your painting skills, your English skills -- every day I work on my Chinese.

می توانید روی مهارت های نقاشی خود، مهارت های انگلیسی خود کار کنید -- هر روز من روی چینی ام کار می کنم.

I hope every day you work on your English. So that's an example of "work on". But it's

امیدوارم هر روز روی زبان انگلیسی خود کار کنید. بنابراین این یک مثال از "کار بر روی" است. اما

usually something that isn't yet finished -- you're still on the journey to completing.

معمولاً چیزی است که هنوز تمام نشده است -- شما هنوز در مسیر تکمیل هستید.

You haven't finished yet. Usually, "work on" refers to: you're doing a project, but you

هنوز تموم نکردی معمولاً «کار روی» به این معناست: شما در حال انجام پروژه‌ای هستید، اما

haven't finished a project. Expression No. 6: "Work up an appetite". What

پروژه‌ای را تمام نکرده‌اید. تعبیر شماره 6: "اشتها را بالا بیاور".

does this mean? "Appetite" has to do with food, okay? When you "work up on appetite",

این یعنی چی؟ "اشتها" به غذا ربط دارد، خوب؟ وقتی "اشتها"

it means you've been maybe exercising. Maybe you've been at work all day. Maybe you've

را بالا می برید، به این معنی است که شاید در حال ورزش بوده اید. شاید تمام روز سر کار بوده اید. شاید

been in the office at the computer, but you're getting more and more hungry. Your stomach

در دفتر کامپیوتر بوده‌اید، اما گرسنه‌تر می‌شوید. شکم شما

is rumbling. You want food. You have worked up an appetite. So it just means you're very

غرغر می کند. غذا میخوای اشتها را زیاد کرده اید. بنابراین فقط به این معنی است که شما بسیار

hungry. Okay, so now we are at expression number 7:

گرسنه هستید. بسیار خوب، پس اکنون ما در عبارت شماره 7 هستیم:

"Workaholic". So this has one, two, three, four parts, four syllables: "Work", "a", "hol",

"Workaholic". پس این یک، دو، سه، چهار قسمت، چهار هجا دارد: «کار»، «الف»، «هول»،

"ic". What's a "workaholic"? A "workaholic" is a person. You use it as a noun: "He is

«یک». "معتاد به کار" چیست؟ "معتاد به کار" یک شخص است. شما آن را به عنوان یک اسم استفاده می کنید: "او

a workaholic." She is a workaholic." What does it mean? It's someone who works all the

یک معتاد به کار است." او یک معتاد به کار است." یعنی چه؟ این کسی است که همیشه کار می

time. They have a problem because they work so much. Maybe they never see their family

کند. آنها به دلیل کار زیاد مشکل دارند. شاید آنها هرگز خانواده خود را نمی بینند

because they're always working. So it's -- it's a problem. We use "aholic" whenever we're

زیرا آنها همیشه کار می کنند. بنابراین این یک مشکل است. ما هر زمان که در مورد انجام کاری بیش از حد صحبت می کنیم از "آهولیک" استفاده می کنیم

talking about doing something too much. So if you drink too much alcohol, you would be

. بنابراین اگر الکل زیاد مصرف کنید،

an "alcoholic". If you drink every day at breakfast, and it's very unhealthy, it's an

یک "الکلی" خواهید بود.

"alcoholic". If you shop all the time, and you spend all your money shopping -- every

اگر همیشه خرید می کنید، و تمام پول خود را برای خرید خرج می کنید - هر

day you go shopping -- and you can't pay your bills, you're a "shopaholic", "shopaholic".

روز که به خرید می روید - و نمی توانید قبض های خود را بپردازید ، شما یک "خریدار"، "خرید خرید" هستید.

So you will see "aholic", and it just means "to do something too much and it's not healthy".

پس خواهید دید " aholic"، و فقط به معنای " انجام کاری بیش از حد و سالم نیست".

So "workaholic" is not a good thing. It means you work too much, and you're missing out

بنابراین "معتاد به کار" چیز خوبی نیست. به این معنی است که شما بیش از حد کار می کنید و

on time with your family and your friends. So I hope none of you are workaholics.

وقت خود را با خانواده و دوستان خود از دست می دهید. بنابراین امیدوارم هیچ یک از شما

No. 8: "work it". This expression is a fun expression. You might see it on TV sometimes,

معتاد به کار نباشید. شماره 8: "کار کن".

and it means -- it's almost to encourage someone. So maybe someone is up on a stage, and they're

بنابراین شاید کسی روی صحنه باشد و در حال

walking. Maybe they're modeling clothes. You might call out, "Work it." And it means you're

راه رفتن باشد. شاید دارند مدل لباس می کنند. ممکن است فریاد بزنید، "کار کن." و این بدان معنی است که شما

giving them encouragement. You're telling them, "Yeah, you're doing something confident."

آنها را تشویق می کنید. شما به آنها می گویید: "آره، شما کاری را با اطمینان انجام می دهید."

So when you see someone do something confidently, and you want to encourage them, you can say,

بنابراین وقتی می بینید که شخصی کاری را با اطمینان انجام می دهد، و می خواهید او را تشویق کنید، می توانید بگویید:

"Work it." I had a friend who always said this. Anytime she saw me walking down the

«کارش کن». دوستی داشتم که همیشه این را می گفت. هر وقت من را در حال قدم زدن در

street, she would yell, "Work it! Work it!" Which means, you know, "walk confidently."

خیابان می دید، فریاد می زد: "کار کن! کار کن!" به این معنی که، می دانید، "با اعتماد به نفس راه بروید."

So it's an encouraging expression. No. 9: "to work someone in". What does it

بنابراین این یک بیان دلگرم کننده است. شماره 9: "کار کسی در".

mean to "work someone in"? It means -- in this case, we're talking about maybe you're

"کار کردن در یک نفر" به چه معناست؟ به این معنی است که -- در این مورد، ما در مورد این صحبت می کنیم که شاید شما

at the doctor's or the dentist, and you're talking to the receptionist, and you want

در دکتر یا دندانپزشک هستید، و با مسئول پذیرش صحبت می کنید و

to get an appointment. You need to see the doctor. The receptionist might say, "Today

می خواهید یک قرار ملاقات بگیرید. باید به دکتر مراجعه کنید. مسئول پذیرش ممکن است بگوید: "

we're busy, but I can work you in." This means, "even though it's busy, you can get an appointment".

امروز سرمان شلوغ است، اما می توانم با شما کار کنم." این به این معنی است که "حتی اگر شلوغ است، می توانید یک قرار ملاقات بگیرید".

So we use "work someone in" a lot with dentists, doctors. Usually it's a receptionist or a

بنابراین ما با دندانپزشکان و پزشکان از "کار کسی در" زیاد استفاده می کنیم. معمولا این یک مسئول پذیرش یا یک

secretary who says this, meaning, "I can get you an appointment for what you need." Same

منشی است که این را می گوید، به این معنی که "من می توانم برای آنچه شما نیاز دارید یک قرار ملاقات بگیرم." در مورد موها هم همینطور

with hair. If you ever get your hair cut -- they're very busy -- maybe the hairdresser will say,

. اگر زمانی موهایتان را کوتاه کنید - آنها خیلی سرشان شلوغ است - شاید آرایشگر بگوید:

"I'm busy today, but I will work you in. I will cut your hair."

"امروز سرم شلوغ است، اما با شما کار می کنم. موهای شما را کوتاه می کنم."

No. 10, last expression on the list: "work something out". What does it mean to "work

شماره 10، آخرین عبارت در لیست: " کاری را انجام بده". "کار

something out"? It means "to make an arrangement". So for example, usually people will say, "We

کردن به چیزی" به چه معناست؟ به معنای "قرار دادن" است. به عنوان مثال، معمولاً مردم می گویند: "ما

can work something out. We can make an arrangement. We can make some sort of plan." So maybe you

می توانیم کاری را حل کنیم. می توانیم ترتیبی دهیم. می توانیم نوعی برنامه ریزی را انجام دهیم." بنابراین ممکن است

have a new job, but you live in France, and the job is in Dubai. How are you going to

شما یک شغل جدید داشته باشید، اما در فرانسه زندگی می کنید، و کار در دبی است. چگونه می خواهید

work in Dubai? Maybe your boss will say, "It's okay, we can work something out. We will make

در دبی کار کنید؟ شاید رئیس شما بگوید، " اشکالی ندارد، ما می توانیم چیزی را حل کنیم. ما

some sort of plan." So it's just where two people make some sort of plan together.

نوعی برنامه ریزی خواهیم کرد." بنابراین اینجاست که دو نفر با هم نوعی برنامه ریزی می کنند.

Okay, so I hope you have worked hard today while watching these videos. I hope, again,

بسیار خوب، پس امیدوارم امروز هنگام تماشای این ویدیوها سخت کار کرده باشید.

that you're not going to be workaholics with English and study all the time, but that you'll

امیدوارم دوباره با زبان انگلیسی معتاد کار نباشید و مدام مطالعه کنید، بلکه

take some breaks. I also hope you will come and work on our test at www.engvid.com. I

کمی استراحت کنید. همچنین امیدوارم بیایید و روی تست ما در www.engvid.com کار کنید. من

promise you there will be no dirty work. Until next time.

به شما قول می دهم هیچ کار کثیفی وجود نخواهد داشت. تا دفعه بعد.