How to LEARN & REMEMBER English Words: My Top Tips

Hello.

سلام.

My name is Emma, and in today's video we are going to talk about learning new words, and

اسم من اِما است و در ویدیوی امروز قصد داریم در مورد یادگیری لغات جدید و

some tips and tricks that can really help you with this.

چند نکته و ترفند صحبت کنیم که واقعاً می تواند در این مورد به شما کمک کند.

Okay?

باشه؟

So, English has one of the world's largest vocabularies, and every year there are more

بنابراین، انگلیسی یکی از بزرگترین واژگان جهان را دارد و هر سال تعداد

and more words that come into the English language.

کلمات بیشتری وارد زبان انگلیسی می شود.

So, every year I learn new words, and every year I hope you learn new words, too.

بنابراین، هر سال لغات جدیدی یاد می‌گیرم، و امیدوارم هر سال شما نیز لغات جدیدی یاد بگیرید.

So, in this video I'm going to talk about how we can really learn all these new words

بنابراین، در این ویدیو می‌خواهم در مورد اینکه چگونه می‌توانیم واقعاً همه این کلمات جدید را به خوبی یاد بگیریم

well, and how we can get a really deep understanding of these words and really know what they mean.

، و چگونه می‌توانیم درک عمیقی از این کلمات به دست آوریم و واقعاً معنی آنها را بدانیم صحبت خواهم کرد.

Okay?

باشه؟

So, to get started, I've drawn a beautiful picture of a guy who kind of looks like Charlie

بنابراین، برای شروع، من یک تصویر زیبا از مردی کشیده ام که شبیه به چارلی

Brown, and I have here HIS SKULL IS OPENED, and you can see at the top...

براون است، و من اینجا دارم جمجمه او باز شده است، و شما می توانید در بالا ببینید...

I don't know if you realize what that is, but that's his brain.

نمی دانم آیا شما بفهمد که چیست، اما این مغز اوست.

And the reason I've drawn this is because when we're learning new words, what we're

و دلیلی که من این را ترسیم کردم این است که وقتی ما در حال یادگیری کلمات جدید هستیم، کاری که

really doing is we're taking new words and we're putting them into our brains, and we're

واقعا انجام می دهیم این است که کلمات جدید را می گیریم و آنها را در مغز خود قرار می دهیم، و

storing them in different ways.

آنها را به روش های مختلف ذخیره می کنیم. .

Okay?

باشه؟

So, what we want to do is we want to find the best way that makes our brain really happy

بنابراین، کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که می‌خواهیم بهترین راهی را پیدا کنیم که مغز

when we're learning these words, because that will help us remember them better, and learn

ما را در هنگام یادگیری این کلمات واقعاً خوشحال کند، زیرا این به ما کمک می‌کند آنها را بهتر به خاطر بسپاریم و بهتر یاد

them better.

بگیریم.

So, I'm going to talk about maybe a word that I learned recently, and I want you to think

بنابراین، من قصد دارم در مورد شاید کلمه ای که اخیراً یاد گرفتم صحبت کنم و می خواهم به

about maybe the last word you learned.

آخرین کلمه ای که یاد گرفته اید فکر کنید.

Okay?

باشه؟

Because that'll help you in this video to think about a word that you have learned recently.

زیرا در این ویدیو به شما کمک می کند تا به کلمه ای که اخیراً یاد گرفته اید فکر کنید.

The word I learned recently was "binge-watch", and I'll be talking about this word to give

کلمه ای که اخیراً یاد گرفتم «بینگ-واچ» بود، و در مورد این کلمه

examples when we talk about how to help your brain learn new English words.

صحبت خواهم کرد تا در مورد چگونگی کمک به مغزتان در یادگیری لغات جدید انگلیسی مثال هایی بیاورم.

So, there are four areas we're going to be talking about today.

بنابراین، چهار حوزه وجود دارد که امروز در مورد آنها صحبت خواهیم کرد.

We're going to be talking about meaning and that's, like, you know, understanding a word.

ما قرار است در مورد معنا صحبت کنیم و آن، مانند، می دانید، درک یک کلمه است.

Understanding it, and knowing how to use it and when to use it.

درک آن، و دانستن نحوه استفاده از آن و زمان استفاده از آن.

We're going to talk about spelling.

ما در مورد املا صحبت خواهیم کرد.

A lot of people don't know this, but spelling is very important when you're learning new

بسیاری از مردم این را نمی دانند، اما زمانی که شما در حال یادگیری کلمات جدید هستید، املا بسیار مهم است

words, and I'll tell you why.

، و من به شما می گویم چرا.

We're going to talk about pronunciation, which is another key and another very important

ما در مورد تلفظ صحبت خواهیم کرد، که کلید دیگری و یکی دیگر از

area of learning new words.

زمینه های بسیار مهم یادگیری کلمات جدید است.

And then the grammar of the words-okay?-which is also very important.

و سپس گرامر کلمات - باشه؟ - که خیلی هم مهم است.

Each of these areas-meaning, spelling, pronunciation, and grammar-each of these are ways your brain

هر یک از این بخش ها - معنی، املا، تلفظ و دستور زبان - هر یک از اینها روش هایی هستند که مغز شما

stores a new word.

یک کلمه جدید را ذخیره می کند.

Okay?

باشه؟

So that's why each of them is very important.

بنابراین به همین دلیل است که هر یک از آنها بسیار مهم است.

Your brain, when you learn a new word, it stores it based on the meaning, on the spelling,

مغز شما، زمانی که یک کلمه جدید را یاد می گیرید، آن را بر اساس معنی، املا

on the pronunciation, and on the grammar, so that's why we're going to look at each

، تلفظ و دستور زبان ذخیره می کند، به همین دلیل است که ما امروز به هر یک

of these areas today and think about them when we're learning a new word.

از این قسمت ها نگاه می کنیم و در مورد آنها فکر می کنیم. وقتی در حال یادگیری یک کلمه جدید هستیم

So, let's get started with meaning.

بنابراین، بیایید با معنا شروع کنیم.

Okay, so the first thing we're going to talk about is a word's meaning.

بسیار خوب، بنابراین اولین چیزی که در مورد آن صحبت می کنیم ، معنای یک کلمه است.

Okay?

باشه؟

What does it mean?

چه مفهومی داره؟

So this is, of course, very important when you're learning a new word because, you know,

بنابراین، این البته زمانی که شما در حال یادگیری یک کلمه جدید هستید بسیار مهم است، زیرا، می دانید،

without knowing the meaning, how can you use the new word, right?

بدون دانستن معنی، چگونه می توانید از کلمه جدید استفاده کنید، درست است؟

So, I have here some questions that I like to ask myself when I'm learning new words,

بنابراین، من در اینجا چند سوال دارم که دوست دارم هنگام یادگیری کلمات جدید از خودم بپرسم،

because it helps me to think about what's important about the word, and also it helps

زیرا به من کمک می کند تا به آنچه در مورد کلمه مهم است فکر کنم، و همچنین به

me to make more connections with the word, and that will help me remember the word more.

من کمک می کند تا ارتباط بیشتری با کلمه برقرار کنم، و این باعث می شود که کمکم کن این کلمه را بیشتر به خاطر بسپارم

Okay?

باشه؟

So, first of all, I like to ask myself when I see a word maybe that I kind of know: "How

بنابراین، اول از همه، دوست دارم وقتی کلمه ای را می بینم که شاید به نوعی می دانم از خودم بپرسم: "چقدر

well do I know this word?

این کلمه

Do I know it really well?

را می شناسم؟ آیا واقعاً آن را خوب می شناسم

Do I use it all the time already?

؟ آیا قبلاً همیشه از آن استفاده می کنم؟

Have I never seen this word before?

این کلمه را قبلاً

Maybe I've seen this word before, but I don't know what it means.

ندیده بودم؟ شاید قبلاً این کلمه را دیده باشم، اما معنی آن را نمی دانم.

Or maybe I kind of know what it means, but I'm not really comfortable with it."

یا شاید به نوعی می دانم معنی آن چیست، اما واقعاً با آن راحت نیستم."

Okay?

باشه؟

So I usually ask myself, if I see a word: "Have I seen it before?

بنابراین معمولاً از خودم می‌پرسم، اگر کلمه‌ای را ببینم: "آیا قبلاً آن را دیده‌ام؟

Can I guess what it means?"

آیا می‌توانم معنی آن را حدس بزنم؟"

Okay?

باشه؟

Do I understand the word?

آیا من کلمه را می فهمم؟

And this is different than: Can I use the word?

و این متفاوت از: آیا می توانم از کلمه استفاده کنم؟

Because when we're talking about understanding, we're talking about, you know, reading.

زیرا وقتی از درک صحبت می کنیم، در مورد خواندن صحبت می کنیم.

When you look in a book and you see the word written, can you understand what it says?

وقتی به کتابی نگاه می کنید و کلمه نوشته شده را می بینید، می توانید بفهمید که چه می گوید؟

And we're also talking about listening.

و همچنین در مورد گوش دادن صحبت می کنیم.

When you hear someone say it, do you know what they're saying?

وقتی می شنوید کسی می گوید، می دانید چه می گوید؟

Do you understand the word when they're...?

آیا این کلمه را می فهمی وقتی آنها ...؟

They're using it in a sentence?

آنها از آن در یک جمله استفاده می کنند؟

So, we have understand, which is about reading and listening, and then we have using it:

بنابراین، درک داریم که در مورد خواندن و شنیدن است، و سپس استفاده از آن را داریم:

Can I use the word?

آیا می توانم از کلمه استفاده کنم؟

And this is: Can I use the word in conversation or when I talk?

و این این است: آیا می توانم از کلمه در مکالمه استفاده کنم یا هنگام صحبت؟

Can I use the word in writing?

آیا می توانم از کلمه در نوشتن استفاده کنم؟

So you might be able to use the word in some of these, but not all.

بنابراین ممکن است بتوانید از این کلمه در برخی از این موارد استفاده کنید، اما نه همه.

For example, maybe you can use the word in conversation, but you can't write it; or maybe

برای مثال، شاید بتوانید از کلمه در مکالمه استفاده کنید، اما نمی توانید آن را بنویسید. یا شاید

you can understand the word when somebody says it, but you don't know how to spell it

وقتی کسی آن کلمه را می گوید بتوانید آن را بفهمید، اما نمی دانید چگونه آن را املا کنید

- you can't read it.

- نمی توانید آن را بخوانید.

Okay?

باشه؟

So, you want to look at all of these areas when you're learning a new word.

بنابراین، وقتی در حال یادگیری یک کلمه جدید هستید، می خواهید به همه این زمینه ها نگاه کنید .

You want to be able to read it, to listen to it, to say it, as well as to write it.

شما می خواهید بتوانید آن را بخوانید، گوش دهید ، بگویید و همچنین بنویسید.

And each of these will help make more connections to the word.

و هر یک از اینها به ایجاد ارتباط بیشتر با کلمه کمک می کند .

Another important thing to do when you're learning a new word is: Can you make a definition

نکته مهم دیگری که باید هنگام یادگیری یک کلمه جدید انجام دهید این است: آیا می توانید

in your own words?

با کلمات خود تعریفی بسازید؟

Okay?

باشه؟

So, a lot of students will, like, look in a dictionary, and they'll look at the new

بنابراین، بسیاری از دانش‌آموزان، مثلاً به یک فرهنگ لغت نگاه می‌کنند، و به کلمه جدید نگاه

word, and then they'll just write out the dictionary's definition; but a lot of the

می‌کنند، و سپس فقط تعریف فرهنگ لغت را می‌نویسند. اما بسیاری از

times when you look at a dictionary's definition, it's very confusing and it's filled with a

مواقع وقتی به تعریف یک فرهنگ لغت نگاه می کنید ، بسیار گیج کننده است و پر

whole bunch of other words that you might not know.

از کلمات دیگری است که ممکن است ندانید.

So, a better thing to do is write a simple definition in your own words.

بنابراین، کار بهتر این است که یک تعریف ساده به زبان خودتان بنویسید.

Okay?

باشه؟

So, for example, I learned the word: "binge-watch" or "binge-watching", so what does this word mean?

مثلاً من کلمه : « تماشای پرحرفی » یا « تماشای افراطی » را یاد گرفتم، پس این کلمه به چه معناست؟

Well, I might write something like: It means to watch too many episodes of a show in one

خوب، ممکن است چیزی مانند این بنویسم: یعنی تماشای بیش از حد قسمت های یک برنامه در یک

sitting.

جلسه.

And I might give an example: Game of Thrones.

و ممکن است مثالی بزنم: Game of Thrones.

If you have watched all of season one in one day, that's binge-watching.

اگر تمام فصل اول را در یک روز تماشا کرده اید ، این تماشای پرحرفی است.

Or maybe you like another show and you just sit in one sitting, and you stay on your couch

یا شاید شما برنامه دیگری را دوست دارید و فقط در یک جلسه می نشینید، و تمام روز روی مبل خود می مانید

all day, and you just keep watching episodes - that's binge-watching.

، و فقط به تماشای اپیزودها ادامه می دهید - این همان تماشای افراطی است.

And this is something I hate to admit, but I do a lot.

و این چیزی است که من از اعتراف آن متنفرم، اما کارهای زیادی انجام می دهم.

So, "binge-watching" is a word I probably will use a lot in my life.

بنابراین، "تماشا کردن" کلمه ای است که احتمالاً در زندگی خود از آن استفاده خواهم کرد.

So, can I read this word?

بنابراین، آیا می توانم این کلمه را بخوانم؟

Yes.

آره.

If I see it, I can understand it in reading.

اگر آن را ببینم، می توانم آن را در خواندن درک کنم.

If somebody says the word, I can understand it in listening.

اگر کسی کلمه را بگوید، من می توانم آن را در گوش دادن بفهمم.

I can use it in a conversation, and I can also use it in writing, so I feel pretty comfortable

من می توانم از آن در مکالمه استفاده کنم، و همچنین می توانم از آن در نوشتن استفاده کنم، بنابراین

using this word.

استفاده از این کلمه احساس راحتی می کنم.

Another thing I might ask when I'm learning a new word is I might think about the synonyms.

چیز دیگری که ممکن است در هنگام یادگیری یک کلمه جدید بپرسم این است که ممکن است در مورد مترادف ها فکر کنم.

So, what's a "synonym"?

بنابراین، "مترادف" چیست؟

A "synonym" is a word, a different word that has the same meaning as the word you're interested in.

"مترادف" یک کلمه است، یک کلمه متفاوت که همان معنای کلمه ای است که شما به آن علاقه دارید.

So, for example, maybe you learned the word "smart".

بنابراین، برای مثال، شاید کلمه "هوشمند" را یاد گرفته باشید.

What's a synonym of "smart"?

مترادف کلمه "هوشمند" چیست؟

What means the same thing?

معنی همان چیست؟

"Intelligent".

"باهوش".

Okay?

باشه؟

So, these are synonyms; they have the same meaning.

بنابراین، اینها مترادف هستند; آنها همین معنی را دارند.

Another example would be "small" and "little" - those two words have the same meaning, so

مثال دیگر می تواند "کوچک" و "کم" باشد - این دو کلمه معنی یکسانی دارند، بنابراین

they're synonyms.

آنها مترادف هستند.

So, it's good to find out synonyms for your word, because the more connections you have

بنابراین، خوب است که مترادف کلمه خود را پیدا کنید ، زیرا هر چه ارتباط

to a word, the more you will remember it.

بیشتری با یک کلمه داشته باشید، بیشتر آن را به خاطر خواهید آورد.

Okay?

باشه؟

And you can use synonyms when you make your own definition; that can be very helpful.

و هنگامی که تعریف خود را انجام می دهید می توانید از مترادف ها استفاده کنید . که می تواند بسیار مفید باشد.

Now, the opposite of a synonym is an "antonym".

حال متضاد مترادف «متضاد» است.

So, "antonym" means the opposite.

پس «متضاد» به معنای مخالف است.

It's good to also know if there is an opposite of your word: What's the opposite?

همچنین خوب است بدانید که آیا نقطه مقابل کلمه شما وجود دارد یا خیر : برعکس چیست؟

So, for example, the opposite of "big" is "small".

پس مثلاً نقطه مقابل «بزرگ » «کوچک» است.

For "binge-watch", there's not exactly an opposite, but I might say: "doing something

برای "بینگ-واچ" دقیقاً مخالفی وجود ندارد، اما ممکن است بگویم: "انجام کاری

in moderation".

در حد اعتدال".

"Moderation" is the opposite of "binging" - when you're doing a lot; whereas "moderation"

«اعتدال» برعکس «مصرف» است - وقتی کارهای زیادی انجام می دهید. در حالی که "اعتدال"

it's more balanced.

متعادل تر است.

Okay?

باشه؟

It might not be an exact opposite, but it's good to try to think about antonyms or the

ممکن است کاملاً متضاد نباشد، اما خوب است که سعی کنید به متضاد یا

opposite of the word you're looking at.

متضاد کلمه ای که به آن نگاه می کنید فکر کنید.

Another important thing is: Are there other meanings for this word?

نکته مهم دیگر این است: آیا این کلمه معانی دیگری دارد؟

Okay?

باشه؟

English is a tricky language because each word you look at often has many meanings.

انگلیسی زبان پیچیده ای است زیرا هر کلمه ای که به آن نگاه می کنید اغلب معانی زیادی دارد.

Just look at the word "get".

فقط به کلمه "دریافت" نگاه کنید.

Okay?

باشه؟

"Get up", "get down", "get over" - there are so many meanings to the word "get", and that's

«برخیز»، «پایین»، «برو» - معانی زیادی برای کلمه «برداشتن» وجود دارد و این

one of the most used words in English.

یکی از پرکاربردترین کلمات در زبان انگلیسی است.

So it's good to know some other meanings of the word you're interested in, especially

بنابراین خوب است که معانی دیگری از کلمه مورد علاقه خود را بدانید، به خصوص

if it has any embarrassing meanings.

اگر معانی شرم آور داشته باشد.

Okay?

باشه؟

Because a lot of words in English have...

از آنجا که بسیاری از کلمات در انگلیسی ...

You know, maybe they have their normal meaning; but they might also have, like, an embarrassing

می دانید، شاید آنها معنای عادی خود را داشته باشند. اما ممکن است مانند معنای شرم آور

meaning, or a sexual meaning, or something else.

، یا معنای جنسی، یا چیز دیگری نیز داشته باشند.

So it's good to also know that.

پس خوب است که این را نیز بدانید.

You might not want to use that word in that way, but just so you're...

ممکن است نخواهید از آن کلمه به این شکل استفاده کنید، اما فقط برای اینکه ...

You understand it better so that you're not in any embarrassing situations.

شما بهتر آن را درک می کنید تا در شرایط شرم آور قرار نگیرید.

Like, I'll give you an example.

مثلا من برای شما مثال می زنم.

"Make out" has multiple meanings.

"تشکیل کردن" معانی متعددی دارد.

You can ask somebody: "How did you make out?" and that can mean two things.

می‌توانید از کسی بپرسید: "چطور فهمیدی؟" و این می تواند به معنای دو چیز باشد.

"How did you make out?" can mean, like: How did something go?

"چطور فهمیدی؟" می تواند به این معنی باشد: چگونه چیزی پیش رفت؟

So, imagine you did a presentation: -"Oh, how did you make out?

بنابراین، تصور کنید که ارائه‌ای انجام داده‌اید: -"اوه، چطور متوجه شدید؟

Was your presentation good?"

ارائه شما خوب بود؟"

-"Oh, yes, you know, it was...

-اوه آره میدونی بود...

It went well."

خوب شد.

But "make out" can also mean, like, to kiss passionately.

اما «جدا کردن» همچنین می‌تواند به معنای بوسیدن پرشور باشد.

"You know, in the movie these two people were making out", so it's good to know if the word

«می‌دانی، در فیلم این دو نفر در حال ساختن بودند»، پس خوب است بدانید که آیا کلمه‌ای

you're interested in has another, like...

که به آن علاقه دارید، معنای دیگری دارد، مثلا

You know, different meaning that might be embarrassing in some situations.

... می‌دانید، معنای متفاوتی دارد که ممکن است در برخی موقعیت‌ها خجالت‌آور باشد.

And if...

و اگر...

If you do say something embarrassing, it happens all the time; it's okay.

اگر چیزی شرم آور بگویید، همیشه اتفاق می افتد. مشکلی نیست.

You should have seen when I was first learning French and Spanish, the number of embarrassing

وقتی برای اولین بار فرانسه و اسپانیایی یاد می گرفتم، باید می دیدید که تعداد اشتباهات شرم آور

mistakes I made - it just felt like every time I said anything in either of those languages,

من مرتکب شدم - احساس می کردم هر بار که چیزی به یکی از این زبان ها می گویم،

it was always either accidentally sexual or accidentally embarrassing.

همیشه یا تصادفاً جنسی یا به طور تصادفی شرم آور بود.

Okay?

باشه؟

So, it happens and it...

بنابراین، اتفاق می افتد و آن...

All you can do is laugh; laugh it off.

تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که بخندید. بخند

All right, so we've talked a lot about meaning, and again, this is very important for learning

بسیار خوب، بنابراین ما در مورد معنی زیاد صحبت کرده ایم، و دوباره، این برای یادگیری کلمات جدید بسیار مهم است

new words.

.

Now let's talk about spelling.

حالا بیایید در مورد املا صحبت کنیم.

Okay, so the next part about really understanding a word has to do with learning its spelling.

بسیار خوب، پس قسمت بعدی در مورد درک واقعی یک کلمه به یادگیری املای آن مربوط می شود.

Now, I'm going to be honest with you: Early on in my teaching career, I always kind of

حالا می‌خواهم با شما روراست باشم: در اوایل کار تدریس، من همیشه به نوعی

didn't put a lot of emphasis on spelling because I always thought: "Okay, well, you know, we

روی املا تأکید زیادی نداشتم، زیرا همیشه فکر می‌کردم: "خوب، خوب، می‌دانی، ما

have auto-correct or we have these things on the computer that can help us with our

خودکار داریم. درست است یا ما این چیزها را در رایانه داریم که می تواند در املای ما به ما کمک کند

spelling, so it's not that big of a deal if, you know, students don't spell as well."

، بنابراین اگر، می دانید، دانش آموزان نیز املا نمی کنند، مشکل چندانی نیست."

But that's not true.

اما این درست نیست.

Spelling really, really helps you remember a word, and it actually is very important.

املا واقعاً به شما کمک می کند یک کلمه را به خاطر بسپارید و در واقع بسیار مهم است.

Okay?

باشه؟

So, I am totally different now as a teacher than I was originally.

بنابراین، من اکنون به عنوان یک معلم کاملاً متفاوت از ابتدا هستم.

I think spelling is something students should really practice and learn, because it really

من فکر می کنم املا چیزی است که دانش آموزان باید واقعا تمرین کنند و یاد بگیرند، زیرا

does help you remember a word and make connections to other words.

واقعا به شما کمک می کند یک کلمه را به خاطر بسپارید و با کلمات دیگر ارتباط برقرار کنید.

All right?

خیلی خوب؟

So let's talk a little bit about spelling.

پس بیایید کمی در مورد املا صحبت کنیم.

So, one of the key things with spelling is: Each time you're learning a new word, different

بنابراین، یکی از نکات کلیدی در املا این است: هر بار که یک کلمه جدید یاد می‌گیرید،

activities help you store the word in different parts of your brain, and that means you remember

فعالیت‌های مختلف به شما کمک می‌کند کلمه را در قسمت‌های مختلف مغز خود ذخیره کنید، و این بدان معناست

the word better and you have a deeper understanding of the word.

که کلمه را بهتر به خاطر می‌آورید و درک عمیق‌تری از آن دارید. کلمه

Okay?

باشه؟

So spelling is important because it's helping you store the word in your brain better.

بنابراین املا مهم است زیرا به شما کمک می کند کلمه را بهتر در مغز خود ذخیره کنید.

Another reason why it's important to learn proper spelling of a word is when you can

یکی دیگر از دلایل مهم یادگیری املای صحیح یک کلمه این است که وقتی می توانید

spell it, it means you see it more; whether you're reading or, you know, you're reading

آن را املا کنید، یعنی بیشتر آن را می بینید. چه در حال مطالعه باشید و چه می دانید

the newspaper or a book - it gives you more opportunities to actually see the word in

روزنامه یا کتاب می خوانید - این به شما فرصت بیشتری می دهد تا کلمه را در

different contexts.

زمینه های مختلف ببینید.

So, if you can spell it, it will really help you come across the word or see the word more

بنابراین، اگر بتوانید آن را هجی کنید، واقعاً به شما کمک می کند که با کلمه برخورد کنید یا کلمه را بیشتر ببینید

often, and that's what you want because you want to see the word in as many different

، و این همان چیزی است که می خواهید زیرا می خواهید کلمه را در مکان های مختلف ببینید

places as possible because that's how you find out other meanings of the word or, you

زیرا اینگونه است که دیگران را پیدا می کنید. معانی کلمه یا، می

know, how to use it and how not to use it.

دانید، چگونه از آن استفاده کنید و چگونه از آن استفاده نکنید.

Another reason why spelling's important is the more you practice your spelling, the more

دلیل دیگر اهمیت املا این است که هر چه بیشتر املای خود را تمرین کنید، بیشتر

you will start to notice English spelling patterns.

متوجه الگوهای املای انگلیسی خواهید شد .

Okay?

باشه؟

When people first learn English, I think they often look at our spelling system and they

وقتی مردم برای اولین بار انگلیسی یاد می گیرند، فکر می کنم اغلب به سیستم املایی ما نگاه می کنند و

think: "I don't understand this.

فکر می کنند: "من این را نمی فهمم

There's all these silent letters.

. همه این حروف بی صدا وجود دارد.

You know, they put an 'e' here, but we don't pronounce it.

می دانید، آنها یک "e" را اینجا می گذارند، اما ما تلفظ نمی کنیم.

It's just so hard."

خیلی سخت است."

Well, over time, the more you practice spelling, the more you will see there actually are a

خوب، با گذشت زمان، هر چه بیشتر املا را تمرین کنید ، بیشتر خواهید دید که در واقع

lot of patterns; and when you notice the patterns, these will help you remember the word better

الگوهای زیادی وجود دارد. و وقتی متوجه الگوها می‌شوید، به شما کمک می‌کنند کلمه را بهتر به خاطر بسپارید

and make connections to other words that have the same spelling pattern.

و با کلمات دیگری که الگوی املایی یکسانی دارند ارتباط برقرار کنید.

Okay?

باشه؟

So it's...

پس همین است...

It's good to learn these patterns, and the way you learn them is by spelling words and

یادگیری این الگوها خوب است و روش یادگیری آنها با املای کلمات و

practicing.

تمرین است.

Spelling is also very important when we have miscommunications.

املا نیز در مواقعی که ارتباط نادرست داریم بسیار مهم است .

Okay?

باشه؟

So, when we're trying to talk to somebody and they don't understand us - maybe we're

بنابراین، وقتی می‌خواهیم با کسی صحبت کنیم و او ما را نمی‌فهمد - شاید در

having trouble with our pronunciation, maybe the other person, you know, can't hear us

تلفظ خود مشکل داریم، شاید طرف مقابل، می‌دانید، نمی‌تواند به خوبی صدای ما را بشنود

that well.

.

So, it's important to be able to spell because being able to spell can help you during a

بنابراین، مهم است که بتوانید املا بنویسید، زیرا توانایی املا می تواند به شما در هنگام ارتباط نادرست کمک کند

miscommunication.

.

Because what you can do is you can say the word to the person, and you can spell it at

زیرا کاری که می توانید انجام دهید این است که می توانید کلمه را به آن شخص بگویید و همزمان می توانید آن را هجی کنید

the same time, so then that way they really understand what you're saying, and it becomes

، بنابراین به این ترتیب او واقعاً آنچه را که می گویید می فهمد و واضح تر می شود

clearer and you have less of a communication problem.

و شما مشکل ارتباطی کمتری خواهید داشت. .

Okay?

باشه؟

So this is a good idea.

پس این ایده خوبی است.

Spelling can help.

املا می تواند کمک کند.

A lot of the times when we're talking about spelling, one way...

بسیاری از مواقع که ما در مورد املا صحبت می کنیم ، یک راه...

You know, a lot of students really want a quick way to learn how to spell, and one thing

می دانید، بسیاری از دانش آموزان واقعاً یک راه سریع برای یادگیری املا می خواهند، و چیزی

that can really help improve your spelling is learning prefixes and suffixes.

که واقعاً می تواند به بهبود املای شما کمک کند یادگیری پیشوندها و پسوندها

So, "prefixes" and "suffixes" are parts of words...

بنابراین، "پیشوند" و "پسوند" بخشی از کلمات هستند ...

You know, just like I was talking about English spelling patterns, they can help you with

می دانید، همانطور که در مورد الگوهای املای انگلیسی صحبت کردم ، آنها می توانند در املای شما به شما کمک

your spelling.

کنند.

So I'll give you some examples.

بنابراین من برای شما چند مثال می زنم.

It's probably easier to understand what a prefix or a suffix is by seeing examples of

با دیدن نمونه هایی از آنها احتمالاً درک اینکه یک پیشوند یا پسوند چیست آسان تر است

them.

.

We'll start with suffixes.

با پسوندها شروع می کنیم.

"Suffixes" are parts of a word that are at the end of the word that have meaning.

«پسوندها» قسمت هایی از کلمه هستند که در انتهای کلمه قرار دارند و دارای معنی هستند.

So, for example, we have: "racism", "sexism", "Buddhism", "Catholicism".

بنابراین، برای مثال، ما داریم: "نژادپرستی"، "سکسیسم"، "بودیسم"، "کاتولیک".

Okay?

باشه؟

"ism", "ism", "ism", "ism", and there's many more ism's in English.

"ism"، "ism"، "ism"، "ism"، و بسیاری از ism در انگلیسی وجود دارد.

"ism" is a suffix that has meaning; it means a belief in something.

«ایسم» پسوندی است که معنی دارد; یعنی اعتقاد به چیزی

Okay?

باشه؟

So, here you have you believe in...

بنابراین، در اینجا شما به نژادپرستی اعتقاد دارید

In racism.

.

Okay?

باشه؟

Or you...

یا شما...

Or it can also be like an ideology.

یا می تواند مانند یک ایدئولوژی باشد.

So it's like a system of thought.

بنابراین مانند یک سیستم فکری است.

So, the key here is that we have a lot of ism's in English, and if you realize that

بنابراین، نکته کلیدی در اینجا این است که ما تعداد زیادی ism در زبان انگلیسی داریم، و اگر شما این را متوجه

and you see that pattern, then it helps you understand more words that also have that

شوید و آن الگو را ببینید، به شما کمک می کند تا کلمات بیشتری را درک کنید که آن

pattern.

الگو را نیز دارند.

We also have, like, other than a suffix, we also have these things called "prefixes",

ما هم داریم، مثل اینکه غیر از پسوند، این چیزها را هم داریم به نام «پیشوند»

and this is where we have a part of the word at the beginning that also has meaning.

و اینجاست که بخشی از کلمه را در ابتدا داریم که معنی هم دارد.

So, for example: "unhappy", "unfriendly" - "un" means not.

بنابراین، به عنوان مثال: "ناراضی"، "غیر دوستانه" - "un" به معنای نه.

So, as soon as we see "un", a lot of the times we kind of know what the word might mean.

بنابراین، به محض اینکه "un" را می بینیم، بسیاری از مواقع به نوعی می دانیم که این کلمه ممکن است چه معنایی داشته باشد.

"'un', okay it means something not; not happy, not friendly".

"Un"، خوب این به معنای چیزی نیست، نه خوشحال، نه دوستانه.

Okay?

باشه؟

So learning these can really help your spelling, because we have tons of them in English, and

بنابراین یادگیری اینها واقعاً می تواند به املای شما کمک کند، زیرا ما تعداد زیادی از آنها را به زبان انگلیسی داریم، و

they can also help you understand words' meanings better, and to have deeper connections to

همچنین می توانند به شما کمک کنند تا معانی کلمات را بهتر درک کنید و ارتباط عمیق تری با

these words, which will help you remember them more.

این کلمات داشته باشید که به شما کمک می کند آنها را بیشتر به خاطر بسپارید.

My next piece of advice: Spelling is something that takes time, so practice, practice, practice.

توصیه بعدی من: املا چیزی است که زمان می برد، بنابراین تمرین، تمرین، تمرین.

And practice can be fun.

و تمرین می تواند سرگرم کننده باشد.

You know?

میدونی؟

Like, what I like to do is I like to listen to music while I practice, you know, writing

مثلاً، کاری که دوست دارم انجام دهم این است که دوست دارم در حین تمرین یک کلمه، به موسیقی گوش کنم

a word, and I might just keep writing the same word over and over again.

، و ممکن است دوباره و دوباره همان کلمه را بنویسم.

But if I'm doing it to music or something, it doesn't seem so boring or tedious to me,

اما اگر من این کار را با موسیقی یا چیزی انجام می دهم، به نظر من خیلی خسته کننده یا خسته کننده نیست،

so that's, you know, one suggestion I have for you.

بنابراین، می دانید، یک پیشنهاد من برای شماست.

All right, now let's look at some other important areas we need to look at when we're learning

بسیار خوب، حالا بیایید به برخی از زمینه های مهم دیگری که باید در هنگام یادگیری کلمات جدید توجه کنیم، نگاه کنیم

new words.

.

Okay, so we've talked now about meaning and about spelling.

خوب، پس ما اکنون در مورد معنی و املا صحبت کردیم.

Another important area we need to focus on when we're learning a new word is pronunciation.

یکی دیگر از زمینه های مهمی که باید در هنگام یادگیری یک کلمه جدید روی آن تمرکز کنیم، تلفظ است.

Okay?

باشه؟

How we say the word.

چگونه کلمه را می گوییم.

This is really important because, just like spelling, when we learn the correct pronunciation

این واقعاً مهم است زیرا درست مانند املا، وقتی تلفظ

of a word, it helps us store the word in a certain part of our brain; and so we have,

صحیح یک کلمه را یاد می گیریم، به ما کمک می کند کلمه را در قسمت خاصی از مغزمان ذخیره کنیم. و بنابراین،

again, you know, deeper levels in our brain where the word is stored, and we have more

دوباره، می دانید، سطوح عمیق تری در مغز خود داریم که در آن کلمه ذخیره می شود، و ما

connections to other words.

ارتباطات بیشتری با کلمات دیگر داریم.

So, pronunciation is very important.

بنابراین، تلفظ بسیار مهم است.

Also, another reason why pronunciation or how we say the word is important is because

همچنین، دلیل دیگر اهمیت تلفظ یا نحوه بیان کلمه این است که

if we know how the word sounds and if we can pronounce it, and hear it - it makes it easier

اگر بدانیم کلمه چگونه به نظر می رسد و آیا می توانیم آن را تلفظ کنیم و بشنویم -

to find in movies, or in TV, or in conversation, and so that gives us more opportunities to

پیدا کردن آن را در فیلم ها، تلویزیون یا در مکالمه آسان تر می کند. ، و این به ما فرصت بیشتری برای

hear the word.

شنیدن کلمه می دهد.

Okay?

باشه؟

And that's what we want, because we want to know: "How is this word used in different

و این همان چیزی است که ما می خواهیم، ​​زیرا می خواهیم بدانیم: "این کلمه چگونه در

contexts, in different ways?

زمینه های مختلف، به روش های مختلف استفاده می شود؟

Are there more than one meaning of this word?

آیا بیش از یک معنی برای این کلمه وجود دارد؟

How can I use this word?"

چگونه می توانم از این کلمه استفاده کنم؟"

So if you can pronounce the word correctly and if you know how it should be pronounced,

بنابراین اگر بتوانید کلمه را به درستی تلفظ کنید و اگر می دانید چگونه باید تلفظ شود،

that can really help you understand...

واقعاً می تواند به شما کمک کند تا بفهمید...

Or find the word more frequently or more often, and that's what you want.

یا کلمه را بیشتر یا بیشتر پیدا کنید، و این همان چیزی است که می خواهید.

So, hear it more often in movies and conversation equals better understanding of the word and

بنابراین، شنیدن آن بیشتر در فیلم ها و مکالمه برابر است با درک بهتر کلمه و

more memory; you can remember when you heard the word, and that can also help you remember it.

حافظه بیشتر. شما می توانید زمانی که این کلمه را شنیدید به یاد بیاورید، و همچنین می تواند به شما کمک کند آن را به خاطر بسپارید.

When we're talking about pronunciation, we're talking about many things.

وقتی در مورد تلفظ صحبت می کنیم، در مورد چیزهای زیادی صحبت می کنیم.

We're talking about how each sound in the word sounds, and we're also talking about

ما در مورد این صحبت می کنیم که هر صدایی در کلمه چگونه به نظر می رسد، و همچنین در مورد هجاها صحبت می کنیم

syllables.

.

So, for example, if I say the word: "cat" - that has one syllable; if I say: "zebra"

به عنوان مثال، اگر من کلمه "گربه" را بگویم - که یک هجا دارد. اگر بگویم: گورخر

- that has two syllables; if I say: "intelligent" - that has four syllables.

- که دو هجا دارد; اگر بگویم: «عقل» - که چهار هجا دارد.

Okay?

باشه؟

So, you know, we can also clap out syllables; that sometimes helps.

بنابراین، می دانید، ما همچنین می توانیم هجاها را کف بزنیم. که گاهی کمک می کند

So: "ze-bra", "ant", "cat", "in-tell-i-gent".

پس: «ز-برا»، «مورچه»، «گربه»، «در-تل-ای-جنت».

Or counting them can help us be more aware of how many syllables are in a word, and that's

یا شمارش آنها می تواند به ما کمک کند تا از تعداد هجاها در یک کلمه بیشتر آگاه شویم و این

important for the pronunciation.

برای تلفظ مهم است.

In English, we sometimes have silent syllables.

در زبان انگلیسی گاهی اوقات هجاهای بی صدا داریم.

So, for example, I have here the word: "chocolate".

بنابراین، برای مثال، من در اینجا کلمه: "شکلات" را دارم.

Many students don't know that this part is silent; we don't say it.

بسیاری از دانش آموزان نمی دانند که این قسمت ساکت است. ما آن را نمی گوییم

So, many students will say: "choc-o-late", but it's actually: "choc-late", "choc-late".

بنابراین، بسیاری از دانش‌آموزان خواهند گفت: "چوک-ا-دیر"، اما در واقع این است: "چوک-دیر"، "چوک دیر".

Okay?

باشه؟

It's two parts to that word: "chocolate".

این کلمه دو بخش است: "شکلات".

So that's how knowing how many syllables can help you with your pronunciation, and that

بنابراین دانستن چند هجا می تواند به شما در تلفظ شما کمک کند، و

can also help you with remembering the words.

همچنین می تواند به شما در به خاطر سپردن کلمات کمک کند.

We also have sometimes silent letters in English.

گاهی اوقات حروف بی صدا در انگلیسی هم داریم.

It's important when you're learning a new word to know if it has any silent letters,

هنگامی که یک کلمه جدید را یاد می گیرید مهم است که بدانید آیا حروف بی

and which sounds you should not pronounce.

صدا دارد یا خیر و کدام صداها را نباید تلفظ کنید.

So, for example, I've met many students who have trouble with this word: "island".

به عنوان مثال، من دانش آموزان زیادی را ملاقات کرده ام که با این کلمه مشکل دارند: جزیره.

There's one silent letter in it.

یک حرف بی صدا در آن وجود دارد.

Do you know which one it is?

میدونی کدومه؟

"Island".

"جزیره".

The "s" is silent.

"س" ساکت است.

We don't say: "island"; we say: "i-land".

ما نمی گوییم: «جزیره»؛ می گوییم: «آی-لند».

Okay?

باشه؟

So, knowing what is a silent letter is very important because that will help you, you

بنابراین، دانستن اینکه حرف بی صدا چیست، بسیار مهم است، زیرا این به شما کمک می کند، می

know...

دانید...

First off, people will understand you better, and also it will help you remember the word.

اول از همه، مردم شما را بهتر درک خواهند کرد و همچنین به شما کمک می کند کلمه را به خاطر بسپارید.

Knowing the stress of the word.

دانستن استرس کلمه.

When I talk about stress, I'm not talking about, you know, the stress you feel during

وقتی من در مورد استرس صحبت می کنم، در مورد استرسی که در طول آزمون احساس می کنید صحبت نمی کنم

a test.

.

I'm talking about: In language, when we talk about stress, we're talking about the way

من در مورد این صحبت می کنم: در زبان، وقتی از استرس صحبت می کنیم، در مورد

we pronounce the word, and we're talking about when we say a word or a part of a word louder

نحوه تلفظ کلمه صحبت می کنیم و زمانی صحبت می کنیم که یک کلمه یا بخشی از یک کلمه را بلندتر

and longer.

و طولانی تر بیان می کنیم.

Okay?

باشه؟

So, this is really important in English because the stress on a word can change the meaning.

بنابراین، این در زبان انگلیسی واقعاً مهم است زیرا فشار روی یک کلمه می تواند معنی را تغییر دهد.

So, for example, I have here the word "present".

بنابراین، برای مثال، من در اینجا کلمه "حال" را دارم.

If I put stress or if I say louder and longer the first part: "pre-sent", "I have many presents",

اگر استرس داشته باشم یا اگر قسمت اول را بلندتر و طولانی تر بگویم : «پیش ارسال شده»، «هدایای زیادی دارم»

then this means, like a gift.

، این یعنی مانند یک هدیه.

Okay?

باشه؟

Versus: "pre-sent", that's an action; that's a verb.

در مقابل: "پیش ارسال"، این یک عمل است. این یک فعل است

"I presented today.

«امروز ارائه کردم.

I present", it means giving, like, a formal talk.

ارائه می‌کنم»، به معنای ارائه یک سخنرانی رسمی است .

So, in this case we have a noun, and in this case we have a verb.

بنابراین، در این مورد ما یک اسم داریم و در این مورد یک فعل داریم.

How did we know the difference?

چگونه تفاوت را فهمیدیم؟

Based on pronunciation and based on knowing the correct stress.

بر اساس تلفظ و بر اساس دانستن استرس صحیح.

So, I know I've just talked a lot about a lot of different things here; I've talked

بنابراین، می دانم که در اینجا در مورد چیزهای مختلف زیادی صحبت کرده ام. من در

about silent syllables, I've talked about sentence stress, I've talked about silent

مورد هجاهای بی صدا صحبت کرده ام، درباره تاکید جمله صحبت کرده ام، درباره حروف بی صدا صحبت کرده ام

letters.

.

We have resources on all of these things at www.engvid.com.

ما در مورد همه این موارد در www.engvid.com منابع داریم.

So, if you're interested in finding out more words that have these things, you can come

بنابراین، اگر علاقه مند به یافتن کلمات بیشتری هستید که این موارد را دارند، می توانید

visit our website there and find some resources, because that will really help you understand

از وب سایت ما در آنجا دیدن کنید و منابعی را بیابید، زیرا واقعاً به شما کمک می کند تا

these words better.

این کلمات را بهتر درک کنید.

The last thing I wanted to say about pronunciation and why it's important is: There are a lot

آخرین چیزی که می خواستم در مورد تلفظ و چرایی اهمیت آن بگویم این است:

of words in English where, if we don't say them correctly or if we mispronounce them,

کلمات زیادی در زبان انگلیسی وجود دارد که اگر آنها را درست بیان نکنیم یا اشتباه

we might say an embarrassing word instead.

تلفظ کنیم، ممکن است به جای آن یک کلمه شرم آور بگوییم.

Okay?

باشه؟

So I know a lot of students have trouble with the word "sheet", and they...

بنابراین من می دانم که بسیاری از دانش آموزان با کلمه "ورق" مشکل دارند و آنها ...

They say: "shit", which is, you know, a bad word in English.

می گویند: "shit" که می دانید یک کلمه بد در انگلیسی است.

Or same with "beach", they say, you know, a different word in English which is also

یا همان "ساحل"، می گویند، می دانید، یک کلمه متفاوت در انگلیسی که

a bad word.

کلمه بدی نیز هست.

So, it's very important that you know correct pronunciation to help you so you don't make

بنابراین، بسیار مهم است که تلفظ صحیح را بدانید تا به شما کمک کند تا

any embarrassing mistakes.

مرتکب اشتباهات شرم آور نشوید.

And, again, all of these things will help you remember the words better.

و، دوباره، همه این موارد به شما کمک می کند کلمات را بهتر به خاطر بسپارید.

So now let's look at the final part of the word...

خب حالا بیایید به قسمت پایانی کلمه نگاه کنیم...

When we learn new words, we really need to understand the grammar.

وقتی لغات جدیدی یاد می گیریم، واقعاً باید گرامر را بفهمیم.

Okay, so we have covered meaning, we've covered spelling, and we've covered pronunciation.

بسیار خوب، پس معنی را پوشش داده ایم، املا را پوشش داده ایم ، و تلفظ را پوشش داده ایم.

So, what's left?

بنابراین، چه چیزی باقی مانده است؟

Well, that would be grammar.

خب، این دستور زبان خواهد بود.

So, like I said before, you know, spelling is important because it helps you store the

بنابراین، همانطور که قبلاً گفتم، می دانید، املا مهم است زیرا به شما کمک می کند

word a certain way in your brain, pronunciation does the same thing - it's same with grammar.

کلمه را به روشی خاص در مغز خود ذخیره کنید، تلفظ همان کار را انجام می دهد - در گرامر هم همینطور است.

If you understand how to use the word in a sentence, you will have more connections or

اگر نحوه استفاده از کلمه را در یک جمله درک کنید، ارتباطات یا

more links in your brain, and that will help you remember the word better and connect it

پیوندهای بیشتری در مغز خود خواهید داشت و این به شما کمک می کند کلمه را بهتر به خاطر بسپارید و آن را

to other words, which is also very important.

به کلمات دیگر متصل کنید که این نیز بسیار مهم است.

So, when we're talking about grammar, one of the things you need to ask yourself is:

بنابراین، وقتی در مورد دستور زبان صحبت می کنیم، یکی از چیزهایی که باید از خود بپرسید این است:

"Can I use this word in a sentence?

"آیا می توانم از این کلمه در یک جمله استفاده کنم؟

Do I feel comfortable using this word in a sentence?"

آیا احساس راحتی می کنم که از این کلمه در جمله استفاده کنم؟"

So, for example, the word I was learning, if you remember, was "binge-watching": "I

بنابراین، برای مثال، کلمه ای که من در حال یادگیری بودم، اگر به خاطر داشته باشید، "بیش از حد تماشا کردن" بود: "

am binge-watching Game of Thrones."

من در حال تماشای بازی تاج و تخت هستم."

Okay?

باشه؟

So, yes, I used it in a sentence.

بنابراین، بله، من از آن در یک جمله استفاده کردم.

I can use it in the past tense: "I watched Game of Thrones last night."

من می توانم آن را در زمان گذشته استفاده کنم: "من دیشب بازی تاج و تخت را تماشا کردم."

Or, sorry: "I binge-watched Game of Thrones last night."

یا ببخشید: "من دیشب بازی تاج و تخت را زیاد تماشا کردم."

Okay?

باشه؟

So, I really recommend putting your new word into a sentence and seeing how it fits.

بنابراین، من واقعاً توصیه می کنم کلمه جدید خود را در یک جمله قرار دهید و ببینید که چگونه می شود.

You know, does it go in the subject area?

می دانید، آیا در حوزه موضوع می رود؟

Does it go...?

میره...؟

Is it a verb?

آیا فعل است؟

So, the way to figure this out is to...

بنابراین، راه برای فهمیدن این موضوع این است که

To ask yourself: "Are you looking at a noun - a person, place, or thing?

... از خود بپرسید: "آیا به یک اسم نگاه می کنید - یک شخص، مکان یا چیز؟

Are you looking at a verb - an action; an adjective - something that's describing something

آیا به یک فعل - یک عمل، یک صفت - چیزی که چیزی را توصیف می کند نگاه می کنید.

else; or an adverb - something that's, you know, describing the manner of something?"

else؛ یا یک قید - چیزی که، می دانید، نحوه چیزی را توصیف می کند؟

So, knowing this can help you.

بنابراین، دانستن این موضوع می تواند به شما کمک کند.

And sometimes words might have a form in each of these.

و گاهی ممکن است کلمات در هر یک از اینها شکلی داشته باشند .

So, for example, maybe there's a part of the word that's a noun, and then if you change

مثلاً ممکن است قسمتی از کلمه وجود داشته باشد که اسم باشد و سپس اگر

the word a bit, it becomes a verb; maybe you can make it into an adjective or into an adverb.

کلمه را کمی تغییر دهید تبدیل به فعل می شود. شاید بتوانید آن را به صفت یا قید تبدیل کنید.

So that's also very good to know as well.

بنابراین دانستن آن نیز بسیار خوب است.

Like, I'll give you an example: "intelligent" is an adjective, but I can also turn that

مثلاً برایتان مثال می‌زنم: «عقل» یک صفت است، اما می‌توانم آن

into a noun by saying: "intelligence".

را با گفتن «هوش» به اسم تبدیل کنم.

So, knowing, you know, how to make it into a noun or a verb; if it can be made into a

بنابراین، دانستن، شما می دانید، چگونه آن را به یک اسم یا فعل تبدیل کنید. اگر بتوان آن را به یک

verb, or a noun, or an adjective can help you understand the word better and know how

فعل، یا اسم یا صفت تبدیل کرد، می تواند به شما کمک کند تا کلمه را بهتر درک کنید و بدانید که

to use it in sentences.

چگونه از آن در جملات استفاده کنید.

Another thing is if you're talking about a noun, knowing the plural of a word can also

نکته دیگر این است که اگر در مورد یک اسم صحبت می کنید ، دانستن جمع یک کلمه نیز می

be really important to using it correctly.

تواند برای استفاده صحیح از آن بسیار مهم باشد.

So, for example: "milk" is, you know...

پس مثلاً: «شیر» است، می دانید

The plural of "milk", we never say: "I have lots of milks."

... جمع «شیر» هرگز نمی گوییم: « شیر زیاد دارم».

Okay?

باشه؟

This would be wrong.

این اشتباه خواهد بود.

We can't...

ما نمی‌توانیم...

We can't add an "s" to "milk" in English, but for other words we do.

نمی‌توانیم یک «s» به «milk» در انگلیسی اضافه کنیم، اما برای کلمات دیگر این کار را می‌کنیم.

"I have two dogs."

"من دو سگ دارم."

In that case, yeah, that would be okay.

در آن صورت، بله، اشکالی ندارد.

So, you know, learning this for each word will help you and save you a lot of time because,

بنابراین، می دانید، یادگیری این برای هر کلمه به شما کمک می کند و در زمان شما صرفه جویی زیادی می کند، زیرا،

you know, if you ever have a test or something like that, it's good to know this when you

می دانید، اگر یک تست یا چیزی شبیه به آن دارید، خوب است که این را زمانی که

actually learn the word the first time.

واقعاً اولین بار کلمه را یاد می گیرید بدانید. .

The other thing you might want to ask yourself is: Is this...?

چیز دیگری که ممکن است بخواهید از خود بپرسید این است: آیا این ...؟

If you're talking about a noun: "Is it something you can count?

اگر در مورد یک اسم صحبت می کنید: "آیا چیزی است که می توانید بشمارید؟

Is it countable or uncountable?"

آیا قابل شمارش است یا غیرقابل شمارش؟"

So, for example, an apple - that's something we can count; I have one apple, two apples,

بنابراین، برای مثال، یک سیب - این چیزی است که ما می توانیم بشماریم. من یک سیب، دو سیب،

three apples, four apples.

سه سیب، چهار سیب دارم.

But "love" is uncountable; we can't say: "I have five loves.

اما «عشق» غیرقابل شمارش است. ما نمی توانیم بگوییم: " من پنج عشق

I have 10 loves."

دارم. من 10 عشق دارم."

No, that would be considered uncountable.

نه، این غیرقابل شمارش در نظر گرفته می شود.

And so, knowing these types of grammar rules can help us use these words correctly in a

و بنابراین، دانستن این نوع قواعد دستور زبان می تواند به ما کمک کند تا از این کلمات به درستی در یک

sentence, and can really help our English become more understandable to other people.

جمله استفاده کنیم و واقعاً می تواند به درک بیشتر انگلیسی ما برای سایر افراد کمک کند.

So, I hope you've enjoyed this video.

بنابراین، امیدوارم از این ویدیو لذت برده باشید.

We've covered a lot, and I know what you might be thinking: "Oh, Emma, this is so much work

ما چیزهای زیادی را پوشش داده‌ایم، و می‌دانم ممکن است به چه چیزی فکر کنید: "اوه، اِما، این کار خیلی زیادی است

just for one word.

فقط برای یک کلمه.

This is...

This is going to take so much time."

I'm telling you right now: Doing even part of these things at the beginning will help

همین الان به شما می‌گویم: انجام حتی بخشی از این کارها در ابتدا به شما کمک

you remember the word sooner, and then you're not going to keep forgetting the word, and

می‌کند کلمه را زودتر به خاطر بیاورید، و سپس دیگر کلمه را فراموش نخواهید کرد، و اگر صرف

the whole process will actually take less time if you spend more time working to know

کنید، کل فرآیند در واقع زمان کمتری خواهد برد. زمان بیشتری برای دانستن

a word.

یک کلمه کار کنید.

Okay?

باشه؟

So, you know, the more time you spend on a word, the more you will remember it, and the

بنابراین، می دانید، هرچه زمان بیشتری را صرف یک کلمه کنید، بیشتر آن را به خاطر خواهید آورد و استفاده از

easier it will be for you to use, so I really recommend doing this.

آن برای شما آسان تر خواهد بود، بنابراین من واقعاً توصیه می کنم این کار را انجام دهید.

I invite you to come check out our website at www.engvid.com.

از شما دعوت می کنم که از وب سایت ما به آدرس www.engvid.com دیدن کنید.

There we have a quiz, and you can, you know, practice some of what we've talked about in

در آنجا ما یک مسابقه داریم، و می دانید، می توانید برخی از مواردی را که در این ویدیو در مورد آن صحبت کرده ایم، تمرین

this video.

کنید.

You know, you can practice, like, the word "binge-watching", for example or, you know,

می‌دانید، می‌توانید مثلاً کلمه «تماشا کردن» یا، می‌دانید،

your listening.

شنیدن خود را تمرین کنید.

And there you can also find a lot of other resources.

و در آنجا می توانید بسیاری از منابع دیگر را نیز بیابید .

I also recommend you come and subscribe to my channel; there, again, we have a lot of

همچنین توصیه می کنم بیایید و در کانال من عضو شوید. در آنجا، دوباره، ما منابع زیادی

resources on pronunciation, spelling, grammar, you know, new words.

در مورد تلفظ، املا، دستور زبان، می دانید، کلمات جدید داریم.

We have so many different resources, and you know, I'm okay if you binge-watch my videos.

ما منابع مختلفی داریم، و می دانید، اگر ویدیوهای من را زیاد تماشا کنید، مشکلی ندارم.

Okay?

باشه؟

So if you want, feel free to binge-watch and learn as much English as you can.

بنابراین اگر می خواهید، با خیال راحت تماشا کنید و تا جایی که می توانید انگلیسی یاد بگیرید.

There are a lot of videos.

ویدیوهای زیادی وجود دارد.

So, thank you for watching; and until next time, take care.

بنابراین، از تماشای شما متشکرم؛ و تا دفعه بعد مراقب باشید