Learn 14 GO Expressions in English

Hello.

سلام.

My name is Emma and in today's video I am going to teach you some very important conversational English.

اسم من اِما است و در ویدیوی امروز قصد دارم چند زبان انگلیسی مکالمه بسیار مهم را به شما آموزش دهم.

I'm going to teach you some expressions we use a lot, and all of these expressions have

من قصد دارم عباراتی را به شما آموزش دهم که ما زیاد استفاده می کنیم، و همه این عبارات

one thing in common: They all use the word "go".

یک ویژگی مشترک دارند: همه آنها از کلمه "برو" استفاده می کنند.

So, "go" is one of the first words you probably will learn in English.

بنابراین، "go" یکی از اولین کلماتی است که احتمالاً در انگلیسی یاد خواهید گرفت.

We use it when we talk about going to a different place, so for example: I go to school or I

هنگامی که در مورد رفتن به مکان دیگری صحبت می کنیم از آن استفاده می کنیم ، به عنوان مثال: من به مدرسه می روم یا

go to the park.

به پارک می روم.

So, we have "go" and it has that meaning, but it also can have a lot of other meanings

بنابراین، ما "go" را داریم و این معنی را دارد، اما می‌تواند معانی زیادی

in English, and those are the ones we're going to look at today.

در انگلیسی داشته باشد، و اینها معانی هستند که امروز به آنها نگاه خواهیم کرد.

So, again, we use it a lot in conversation.

بنابراین، دوباره، ما از آن در مکالمه بسیار استفاده می کنیم .

So let's get started with some of the most basic ways we use "go" in conversation.

پس بیایید با برخی از ابتدایی ترین روش هایی که از «go» در مکالمه استفاده می کنیم، شروع کنیم.

So I have here the question.

بنابراین من اینجا سوال دارم.

One of the first questions you ask a person when you meet them or when you see them, and

یکی از اولین سوالاتی که از یک نفر در هنگام ملاقات یا دیدن او می پرسی و

that is: "How are you?"

آن این است: "حالت چطور است؟"

We often use "go" in a way that means the same thing as this, so we often say: "How's

ما اغلب از "برو" به معنایی مشابه این استفاده می کنیم، بنابراین اغلب می گوییم: "حالت

it going?"

چطور است؟"

"How's it going?"

"اوضاع چطوره؟"

means the same thing as: "How are you?"

یعنی همان: "چطوری؟"

Notice that there is an apostrophe and an "s".

توجه کنید که یک آپستروف و یک "s" وجود دارد.

This actually is: "How is it going?" but we like to use a contraction in conversation.

این در واقع این است: "چطور است؟" اما ما دوست داریم از انقباض در مکالمه استفاده کنیم.

It's a little bit more informal, so we would probably use this with maybe our friends or

کمی غیررسمی‌تر است، بنابراین احتمالاً با دوستان

our family, or you know, somebody we meet but maybe not in a job interview.

یا خانواده‌مان، یا می‌دانید، با کسی که ملاقات می‌کنیم، اما شاید در مصاحبه شغلی از آن استفاده نکنیم، استفاده می‌کنیم.

Okay?

باشه؟

So we use this a lot: "How's it going?"

بنابراین ما از این بسیار استفاده می کنیم: "چطور است؟"

If you are in Australia, you might see: "How you going?"

اگر در استرالیا هستید، ممکن است ببینید: "چطور می روی؟"

We would not say this in North America, I don't think we say this in England, but in

ما این را در آمریکای شمالی نمی‌گوییم، فکر نمی‌کنم در انگلیس این را بگوییم، اما در

Australia you will often hear people say: "How you going?" and that means the same thing

استرالیا اغلب می‌شنوید که مردم می‌گویند: "حالت چطور است ؟" و این یعنی

as: "How are you?"

همان: "حالت چطوره؟"

Okay?

باشه؟

I was very confused when I went to Australia.

وقتی به استرالیا رفتم خیلی گیج بودم.

I thought that, you know, people were making grammar mistakes, but it turns out that this

من فکر می کردم که، می دانید، مردم اشتباهات گرامری مرتکب می شوند، اما معلوم شد که این

is actually a very common way in Australia to say: "How are you?"

در واقع یک روش بسیار رایج در استرالیا برای گفتن: "چطوری؟"

Another thing we can use with "go" is if we want to find out how something specific, you

چیز دیگری که می‌توانیم با «go» استفاده کنیم این است که اگر بخواهیم بفهمیم که یک

know, how is something.

چیز خاص چگونه است.

So, for example, maybe your friend has just started taking some new classes, you might

بنابراین، برای مثال، شاید دوست شما به تازگی شروع به شرکت در چند کلاس جدید کرده است، ممکن

say to them: "How are your classes going?" or "How is your job going?", "How...?"

است به آنها بگویید: "کلاس های شما چطور پیش می رود؟" یا "کارت چطور پیش میره؟"، "چطور...؟"

You know, if you're talking about the past: "How did the interview go?"

می دانید، اگر در مورد گذشته صحبت می کنید : "مصاحبه چطور پیش رفت؟"

So we often use "how" with, you know, some event or situation, and "going" to ask how

بنابراین ما اغلب از "چگونه" با، می دانید، برخی رویدادها یا موقعیت ها، و "رفتن" استفاده می کنیم تا بپرسیم

did it...

چطور شد...

Like, you know, how...

مثل، می دانید، چگونه...

How it was.

چطور بود.

Okay?

باشه؟

And you'll see this a lot.

و این را زیاد خواهید دید.

Okay, so these are some of the ways we use "go" when we're talking about how someone

خوب، پس اینها برخی از راه‌هایی است که ما از «برو» استفاده می‌کنیم، وقتی در مورد وضعیت شخصی صحبت

is, and we will come back to this one, but let's talk about some of the responses first.

می‌کنیم، و به این یکی باز خواهیم گشت، اما اجازه دهید ابتدا درباره برخی از پاسخ‌ها صحبت کنیم.

When somebody says: "How are you?"

وقتی یکی میگه: حالت چطوره؟

you often respond with: "I'm fine."

شما اغلب با این جمله پاسخ می دهید: "من خوبم."

So it's the same thing with when somebody asks you: "How's it going?"

بنابراین وقتی کسی از شما می پرسد: "حالت چطور است؟"

You can say: "I'm fine", but you can also use "go" in your response, so you can say:

می توانید بگویید: "من خوبم"، اما می توانید از "برو" نیز در پاسخ خود استفاده کنید، بنابراین می توانید بگویید:

-"How's it going?"

-"حالت چطور است؟"

-"It's going well."

-"داره خوب پیش میره."

or "It's going good."

یا "خوب پیش می رود."

I know that's not, you know, great grammar, but we do use "good" a lot when people ask

می‌دانم که این گرامر عالی نیست، اما وقتی مردم از ما می‌پرسند که چگونه کار می‌کنیم، از «خوب» زیاد استفاده

us how we're doing, like, in conversational English, not in written English.

می‌کنیم، مثلاً در مکالمه انگلیسی، نه در انگلیسی نوشتاری.

But yeah: "It's going well", "It's going good", "It's going amazing", "It's going terrible".

اما بله: "خوب پیش می رود"، "خوب پیش می رود"، "عالی پیش می رود"، "خیلی وحشتناک است".

Okay?

باشه؟

So you can use different adjectives here to describe how you're feeling or how your day

بنابراین می‌توانید از صفت‌های مختلف در اینجا برای توصیف احساس خود یا اینکه روزتان چگونه می‌گذرد استفاده کنید

is going.

.

You know, you can also just talk generally.

می دانید، شما همچنین می توانید به طور کلی صحبت کنید.

You can say: "It's" or you can also say: "Everything" or "Things".

می توانید بگویید: "این است" یا همچنین می توانید بگویید: "همه چیز" یا "چیزها".

There are many variations of this.

تنوع زیادی از این وجود دارد.

You might say: -"How's it going?"

ممکن است بگویید: -"حالت چطوره؟"

-"Everything is going amazing."

-"همه چیز شگفت انگیز پیش می رود."

or: "Things are great.", "Things are going good."

یا: "چیزها عالی هستند."، "کارها خوب پیش می روند."

Okay?

باشه؟

So there's a lot of variation.

بنابراین تنوع زیادی وجود دارد.

If somebody asks you how, you know: "How are your classes going?" or "How is...?

اگر کسی از شما بپرسد چگونه، می دانید: " کلاس های شما چگونه پیش می رود؟" یا "چطور است...؟

How is work going?"

کار چطور پیش می رود؟"

your answer could also be: "My classes are going great.", "Work is going great."

پاسخ شما همچنین می تواند این باشد: "کلاس های من عالی پیش می رود."، "کار عالی پیش می رود."

You know: "School is going amazing."

می دانید: " مدرسه شگفت انگیز پیش می رود."

Or maybe, you know: "School's going terrible."

یا شاید، می دانید: "مدرسه بد می رود."

Okay?

باشه؟

So you can use this in a lot of different ways.

بنابراین می توانید از این روش به روش های مختلف استفاده کنید.

We also have this question which people sometimes ask when, you know, they see you and, you

این سوال را هم داریم که مردم گاهی می پرسند وقتی، می دانی، تو را می بینند و می

know, maybe it's your friend and they're meeting you, they might say: "Hey.

دانی، شاید دوستت باشد و در حال ملاقات با شما هستند، ممکن است بگویند: "هی،

What's going on?"

چه خبر است؟"

Okay?

باشه؟

So: "What's going on?"

چه خبر؟"

This one you've got to be careful with, because: "What's going on?" can have multiple meanings,

این یکی که باید مراقبش باشی، چون: "چه خبره؟" می تواند معانی متعددی داشته باشد،

and it all depends on the way you say it.

و همه چیز به نحوه بیان آن بستگی دارد.

So, when you say: "What's going on?" it's very similar to: "How are you?"

بنابراین، وقتی می گویید: "چه خبر است؟" این بسیار شبیه به: "چطوری؟"

You just also have to be careful about your tone.

شما فقط باید مراقب لحن خود باشید.

So, for example: "What's going on?" is different than: "What's going on?"

بنابراین، به عنوان مثال: "چه خبر است؟" متفاوت از: "چه خبر است؟"

Okay?

باشه؟

So you see how I changed my voice?

پس می بینی چطور صدایم را تغییر دادم؟

So if you say this in a very friendly: "What's going on?"

بنابراین اگر این را به صورت خیلی دوستانه بگویید: "چه خبر است؟"

way, then it means pretty much: "How are you doing?" or "How are you?"

پس از آن تقریباً به این معنی است: "حالت چطور است ؟" یا "حالت چطوره؟"

And the response to this might be something like: "Oh, what's going on?

و پاسخ به این ممکن است چیزی شبیه این باشد: "اوه، چه خبر است؟

Nothing much.

چیز زیادی

Not much is happening.

نیست. چیز زیادی اتفاق نمی افتد.

You know, I've just started classes, they're going good."

می دانید، من تازه کلاس ها را شروع کرده ام، آنها خوب پیش می روند."

So, you know, you might answer in this way.

بنابراین، می دانید، ممکن است به این شکل پاسخ دهید.

There are many different ways to answer, but: "Nothing much" means: "Yeah, you know, my

راه های مختلفی برای پاسخ دادن وجود دارد، اما: "هیچ چیز زیاد" یعنی: "آره، می دانید،

life is pretty much the same."

زندگی من تقریباً مشابه است."

So these are all common at the very beginning of conversation.

بنابراین همه اینها در همان ابتدای گفتگو رایج است.

Okay?

باشه؟

And, again, be careful with formality.

و باز هم مراقب رسمی باشید.

"How's it going?", "How you going?", "What's going on?"

"حالت چطوره؟"، "حالت چطوره؟"، "چه خبره؟"

These are informal, so you use them with your friends, you use them with people your age,

اینها غیررسمی هستند، بنابراین شما از آنها با دوستان خود استفاده می کنید، آنها را با افراد هم سن و سال خود استفاده می کنید،

but you might not use them in maybe a business meeting or maybe a very serious situation.

اما ممکن است در یک جلسه کاری یا شاید در یک موقعیت بسیار جدی از آنها استفاده نکنید.

All right, so now let's look at some other expressions where we use the word "go".

بسیار خوب، حالا بیایید به عبارات دیگری نگاه کنیم که در آن از کلمه "برو" استفاده می کنیم.

Okay, so we talked a little bit about: "Hey, what's going on?" in terms of "go" expressions.

خوب، پس ما کمی در مورد: "هی، چه خبر؟" از نظر عبارات "برو".

Now I'm going to teach you another meaning of: "What's going on?"

حالا می خواهم معنی دیگری را به شما یاد بدهم : "چه خبر است؟"

"What's going on" or "What's going on here?" can also mean that maybe you're confused about

"چه خبر است" یا "اینجا چه خبر است؟" همچنین می تواند به این معنی باشد که شاید در مورد چیزی گیج شده

something, or you're actually asking: "What's happening?"

اید، یا در واقع می پرسید: "چه اتفاقی می افتد؟"

Okay?

باشه؟

So: "What's going on?" can also mean: "What's happening?"

چه خبر؟" همچنین می تواند به این معنی باشد: "چه اتفاقی می افتد؟"

So imagine if you saw a car accident, you might go up to somebody and say: "What's going

بنابراین تصور کنید اگر تصادف رانندگی دیدید، ممکن است به سراغ کسی بروید و بگویید: "

on here?

اینجا

What's happening?"

چه خبر است؟ چه اتفاقی می افتد؟"

Okay?

باشه؟

So they have the same meaning.

پس معنی یکسانی دارند.

You know, also, like another way we use: "What's going on here?" is with parents and kids.

می دانید، همچنین، مانند روش دیگری که ما استفاده می کنیم: "اینجا چه خبر است ؟" با والدین و فرزندان است

I remember when I was a kid, any time I was doing something bad, my mom wouldn't know

یادم می‌آید وقتی بچه بودم، هر وقت کار بدی انجام می‌دادم، مادرم نمی‌دانست

what I was doing but she would somehow know I was doing something bad.

دارم چه کار می‌کنم، اما به نوعی می‌دانست که کار بدی انجام می‌دهم.

So she didn't know what it was, but she knew...

بنابراین او نمی دانست چه چیزی است ، اما می دانست...

Maybe I had a guilty look on my face, she always knew.

شاید من چهره گناهکاری داشتم، او همیشه می دانست.

So she would always say to me: "What's going on here?"

بنابراین او همیشه به من می گفت: "اینجا چه خبر است؟"

meaning, you know: "What are you doing?

یعنی میدونی: "چیکار میکنی؟

I know you're doing something bad.

میدونم داری کار بدی

What's going on here?"

میکنی. اینجا چه خبره؟"

And so that's why using your tone is very important for this, because: "What's going...?"

و به همین دلیل است که استفاده از لحن شما برای این کار بسیار مهم است، زیرا: "چه خبر است...؟"

Or: "Hey, what's going on?" is different than: "What's going on?"

یا: "هی، چه خبر است؟" متفاوت از: "چه خبر است؟"

Okay?

باشه؟

So be very careful about the tone you're using because it's not the words that change the

بنابراین در مورد لحنی که استفاده می کنید بسیار مراقب باشید زیرا این کلمات نیستند که معنی را تغییر می دهند

meaning, it's the way you say it that changes the meaning for: "What's going on?"

، بلکه نحوه بیان آن است که معنی را تغییر می دهد: "چه خبر است؟"

Okay, we also have, you know: "Something is going on."

خوب، ما هم داریم، می دانید: "چیزی در حال وقوع است."

Or, you know...

یا می دانید...

This is similar to this, but: "Something is going on here", I'm not using it as a question.

این شبیه به این است، اما: « اینجا چیزی در جریان است»، من از آن به عنوان سؤال استفاده نمی کنم.

I put a lot of question marks to show something is going on, means you're confused, you know

من علامت سوال زیادی گذاشتم تا نشان دهم چیزی در حال وقوع است، یعنی شما گیج شده اید، می دانید

something is happening but you don't know what is happening.

چیزی در حال رخ دادن است اما نمی دانید چه اتفاقی می افتد.

So, sometimes, you know, for example, maybe you have two friends and, you know, they're

بنابراین، گاهی اوقات، شما می دانید، برای مثال، شاید شما دو دوست دارید و، می دانید، آنها

your friends and suddenly they're starting to act a bit funny around each other, and

دوستان شما هستند و ناگهان آنها شروع به خنده دار کردن در اطراف یکدیگر می کنند، و

you're thinking: "Hmm, these guys are acting kind of strange but I don't know why."

شما فکر می کنید: "هوم، اینها بچه ها به نوعی عجیب رفتار می کنند، اما من نمی دانم چرا."

Okay?

باشه؟

Maybe they're secretly in love, maybe they've been dating for the past five months and,

شاید آنها مخفیانه عاشق شده اند، شاید آنها در پنج ماه گذشته با هم قرار می گذارند و،

you know, you just had no idea.

می دانید، شما فقط نمی دانید.

So when you see something and you know that something is happening, but you don't know

بنابراین وقتی چیزی را می‌بینید و می‌دانید که چیزی در حال رخ دادن است، اما نمی‌دانید

what exactly is happening, you can say: "Hmm, something is going on.

دقیقاً چه اتفاقی می‌افتد، می‌توانید بگویید: "هوم، چیزی در حال وقوع است.

I don't know what's going on, but something is going on."

من نمی‌دانم چه اتفاقی می‌افتد، اما چیزی در حال وقوع است. "

And I'm blocking these because it's not a question, it's a statement, but this...

و من اینها را مسدود می کنم زیرا این یک سؤال نیست، یک بیانیه است، اما این ...

It's pretty much, you know, in your mind you're thinking: "What's...

تقریباً، می دانید، در ذهن شما فکر می کنید: "چه خبر است...

What's happening?

چه اتفاقی می افتد؟

Something is going on.

چیزی در حال وقوع است

I wonder what it is."

. تعجب می کنم که چیست."

Okay, we can also use "go" when we're talking about change.

بسیار خوب، هنگامی که در مورد تغییر صحبت می کنیم، می توانیم از "go" نیز استفاده کنیم.

Things changing, things becoming different, and a lot of the times we use "go" when we're

همه چیز در حال تغییر است، همه چیز متفاوت می شود، و بسیاری از مواقع از "برو" استفاده می کنیم، زمانی که در

talking about what some people would say are bad changes.

مورد آنچه برخی افراد می گویند تغییرات بد صحبت می کنیم.

Okay?

باشه؟

So, for example: "go crazy".

مثلاً: «دیوانه شو».

Okay?

باشه؟

So, like, you know, somebody is going crazy right now.

بنابراین، می دانید، یکی در حال حاضر دیوانه می شود.

Their girlfriend just broke up with them, they're really upset, they're going crazy.

دوست دخترشون به تازگی ازشون جدا شده ، واقعا ناراحتن، دارن دیوونه میشن.

Okay?

باشه؟

So there's a change there, there's a change in their behaviour.

بنابراین یک تغییر وجود دارد، یک تغییر در رفتار آنها وجود دارد.

And some people would say it's a negative change, or you know: "going mad".

و برخی افراد می گویند این یک تغییر منفی است ، یا می دانید: "دیوانه شدن".

We can also say, you know: "That guy's going mad", meaning crazy.

می‌توانیم بگوییم، می‌دانی: «آن پسر دیوانه می‌شود»، یعنی دیوانه.

Not angry.

عصبانی نیست.

You know, in this case these two have the same meaning.

می دانید، در این مورد این دو به یک معنا هستند.

Or, you know, I personally like grey hair, but some people when their hair changes to

یا، می دانید، من شخصاً موهای خاکستری را دوست دارم، اما برخی از افراد وقتی موهایشان

grey, some people see it as a bad thing.

خاکستری می شود، برخی افراد آن را یک چیز بد می دانند.

I don't see it as a bad thing, but some people get upset about it, and so for those people

من آن را چیز بدی نمی‌دانم، اما برخی از مردم از این موضوع ناراحت می‌شوند و بنابراین برای آن دسته از افرادی

who think, you know, grey hair is a bad thing, when their hair changes from brown to grey,

که فکر می‌کنند، سفیدی مو چیز بدی است، وقتی موهایشان از قهوه‌ای به خاکستری تغییر می‌کند،

maybe they say: "Oh, you know, his hair went grey." or "His hair is going grey."

شاید بگویند: "اوه، می دانید، موهایش خاکستری شد." یا "موهایش خاکستری می شود."

So we use "go" with the colour, and again, "grey" means your hair colour.

بنابراین ما از "go" با رنگ استفاده می کنیم و دوباره "خاکستری" به معنای رنگ موهای شما است.

Or, you know, I like people who are bald, but some people might see, like, losing your

یا، می دانید، من افرادی را که کچل هستند دوست دارم، اما برخی از افراد ممکن است

hair as, like, a negative thing.

ریزش مو را به عنوان یک چیز منفی ببینند.

I don't, you know.

من نمی دانم، شما می دانید.

My brother is actually bald, but some people would see it as a negative thing, and so they

برادر من در واقع کچل است، اما برخی آن را یک چیز منفی می‌دانستند و

would say: "go bald", you know: "My brother went bald."

می‌گفتند: «کچل شو»، می‌دانی: «برادرم کچل شد».

So it's a change from having hair to having no hair, and again, this...

بنابراین تغییر از داشتن مو به بی موی است، و دوباره، این ...

I'm going to say it again: I don't think it's bad necessarily, some people might say it's

من دوباره آن را می گویم: فکر نمی کنم لزوماً بد باشد، برخی ممکن است بگویند

bad, but you know, it's all opinion-based.

بد است، اما می دانید، همه چیز است مبتنی بر عقیده

Now, this is different from...

حالا این با ...

We have other changes that happen, we have: "old", "tired", "ill", these are also things

ما تغییرات دیگری داریم که اتفاق می افتد، داریم: "پیری"، "خسته"، "بیمار"، اینها هم چیزهایی است که

people see as negative changes, but we don't use "go" with these things.

مردم به عنوان تغییرات منفی می بینند، اما ما از "برو" استفاده نمی کنیم. با این چیزها

We actually use the word "get", so you get old, you get tired, you get ill.

ما در واقع از کلمه "گرفتن" استفاده می کنیم، بنابراین پیر می شوید، خسته می شوید، بیمار می شوید.

So, it really is, you know, sometimes we use "go", sometimes we use "get" when we're talking

بنابراین، واقعاً اینطور است، می‌دانید، گاهی اوقات از «برو» استفاده می‌کنیم، گاهی اوقات وقتی در مورد تغییرات منفی صحبت می‌کنیم از «گرفتن» استفاده می‌کنیم

about negative changes.

.

You just need to, like, learn the word and figure out: Is it with "go" or is it with

فقط باید این کلمه را یاد بگیرید و بفهمید: آیا با "برو" است یا با

"get"?

"دریافت"؟

But again, this is another way we use "go".

اما باز هم این روش دیگری است که ما از "go" استفاده می کنیم.

So now let's look at some other examples of "go".

بنابراین اکنون به چند نمونه دیگر از "برو" نگاه می کنیم.

Okay, so another way that we use "go"...

بسیار خوب، پس روش دیگری که ما از "برو" استفاده می کنیم...

So as you can see, there are many different ways we use "go" instead of just: "go to the

بنابراین همانطور که می بینید، روش های مختلفی وجود دارد که ما از "برو" به جای "برو به

park".

پارک" استفاده می کنیم.

We use it in many different expressions.

ما از آن در بسیاری از عبارات مختلف استفاده می کنیم .

Another expression is: "There you go" or "Here you go".

تعبیر دیگر این است: «آنجا می روی» یا «اینجا می روی».

Now, this is one we use a lot in conversation.

اکنون، این موردی است که ما در مکالمه زیاد از آن استفاده می کنیم .

Okay?

باشه؟

So we don't really use it in writing, but in conversation you will hear it a lot.

بنابراین ما واقعاً از آن در نوشتن استفاده نمی کنیم، اما در مکالمه شما آن را زیاد خواهید شنید.

And so what does it mean?

و پس به چه معناست؟

Well, usually we use: "There you go" or "Here you go" when we're giving something to somebody.

خوب، معمولاً وقتی چیزی را به کسی می‌دهیم، از «آنجا می‌روی» یا «اینجا می‌روی» استفاده می‌کنیم.

It's what we say as we give something to somebody.

این چیزی است که وقتی چیزی به کسی می دهیم می گوییم .

So imagine I have this marker, I want to give you the marker, I will say: "There you go"

بنابراین تصور کنید من این نشانگر را دارم، می‌خواهم نشانگر را به شما بدهم، می‌گویم: "آنجا می‌روی"

or "Here you go".

یا "اینجا می‌روی".

A lot of students get very, like, worried about the difference between "there" and "here".

بسیاری از دانش آموزان در مورد تفاوت بین "آنجا" و "اینجا" بسیار نگران هستند.

For these expressions usually it means pretty much the same thing, so don't worry about

برای این عبارات معمولاً معنای تقریباً یکسانی دارد، بنابراین نگران

it.

آن نباشید.

You know, if you say: "Here we go", or you know: "There you go", it sounds the same to

می‌دانید، اگر بگویید: «اینجا می‌رویم»، یا بدانید: «اونجا می‌روید»، برای افرادی که بومی زبان انگلیسی هستند، یکسان به نظر می‌رسد

native speakers of English.

.

So, don't worry so much about if you use "there" or "here".

بنابراین، زیاد نگران استفاده از «آنجا» یا «اینجا» نباشید.

Okay?

باشه؟

You can use both.

می توانید از هر دو استفاده کنید.

So, my example is: -"Can I use your pen?"

بنابراین، مثال من این است: -"آیا می توانم از قلم شما استفاده کنم؟"

-"There you go" or -"Here you go".

-"اینجا میروی" یا -"اینجا میروی".

And so this also means: "Yes you can."

و بنابراین این نیز به این معنی است: "بله شما می توانید."

If somebody is asking you for something: -"Can I borrow, you know...?

اگر کسی از شما چیزی می خواهد: -"می توانم قرض کنم، می دانید...؟

Or can I have a piece of paper?"

یا می توانم یک تکه کاغذ داشته باشم؟"

-"Yes, there you go."

-"بله، شما برو."

It means you're giving them permission and you're also handing them something.

یعنی شما به آنها اجازه می دهید و همچنین چیزی به آنها می دهید.

You can also say it if you do something for somebody.

همچنین اگر کاری برای کسی انجام می دهید می توانید آن را بگویید .

So, for example, maybe somebody wants you to give them a whole new hairstyle, so you

بنابراین، برای مثال، شاید کسی از شما بخواهد که یک مدل موی کاملاً جدید به او بدهید، بنابراین شما

work on their hairstyle, you make their hair look really nice, and you might say: "There

روی مدل موی او کار می کنید، موهای او را واقعاً زیبا نشان می دهید، و ممکن است بگویید: "اینجا

you go", meaning, you know: "I've just done this for you."

می روی"، یعنی می دانید: "من فقط این کار را برای شما انجام دادم."

So we use this a lot in speech.

بنابراین ما از این در گفتار بسیار استفاده می کنیم.

Main one, though, is when you're giving something to somebody, you say: "There we go."

با این حال، یکی از اصلی‌ترین آنها این است که وقتی چیزی به کسی می‌دهید، می‌گویید: "به همین جا می‌رویم."

Okay, we can also use: "There we go again" or "There you go again", you can change the

بسیار خوب، ما همچنین می توانیم از: "There we go again" یا "There you go again" استفاده

subject here, depending on the situation.

کنیم، بسته به موقعیت می توانید موضوع را در اینجا تغییر دهید .

You can use this when you want to show you are kind of annoyed or, you know, this is

وقتی می‌خواهید نشان دهید که به نوعی عصبانی هستید یا می‌دانید، این

an annoyed face.

یک چهره عصبانی است، می‌توانید از این استفاده کنید.

It's not a happy face.

چهره شادی نیست.

It's more of an angry face.

این بیشتر یک چهره عصبانی است.

So when you want to show you are frustrated about something.

بنابراین وقتی می خواهید نشان دهید از چیزی ناامید هستید.

So, for example, I'll give you a good example of this: Imagine you have a friend who gets

بنابراین، برای مثال، من یک مثال خوب از این موضوع به شما می زنم : تصور کنید دوستی دارید که

very mad or very angry, and he gets angry often.

خیلی عصبانی یا خیلی عصبانی می شود، و او اغلب عصبانی می شود.

Okay?

باشه؟

So imagine you want to go to a movie theatre, and your friend is supposed to come with you

بنابراین تصور کنید می خواهید به سینما بروید، و دوستتان قرار است با شما بیاید

but, you know, his girlfriend and him had a fight, now he doesn't want to come, so maybe

، اما، می دانید، دوست دخترش و او با هم دعوا کردند، حالا او نمی خواهد بیاید، پس شاید

you're a little bit annoyed.

شما کمی اذیت شده

You're not really happy about that.

شما واقعاً از این موضوع خوشحال نیستید.

If this is something that happens often...

اگر این چیزی است که اغلب اتفاق می افتد...

Okay?

باشه؟

So it happens again, and again, and again, you would probably say this, you would say:

بنابراین دوباره تکرار می‌شود، و دوباره، و دوباره ، احتمالاً این را می‌گویید، می‌گویید:

"Ah, there we go again" or "Here we go again".

«آه، دوباره می‌رویم» یا «اینجا دوباره می‌رویم».

And this means...

و این به این معنی است که

It's showing that something keeps happening and, you know, it's making you kind of annoyed

... نشان می‌دهد که چیزی مدام اتفاق می‌افتد و، می‌دانید، شما را به نوعی آزرده

or angry because it happens a lot.

یا عصبانی می‌کند، زیرا این اتفاق زیاد می‌افتد.

You know, another example of this might be maybe you have a friend who, like, you know,

می دانید، مثال دیگری از این ممکن است این باشد که شاید دوستی داشته باشید که، مثلاً می دانید، زیاد

drinks a lot, and maybe you get like a phone call and your friend says, you know: "I can't

مشروب می نوشد، و شاید مثل یک تماس تلفنی با شما تماس بگیرد و دوستتان بگوید، می دانید: «من نمی

find my house.

توانم خانه ام را پیدا کنم.

I don't know where I am.

نمی دانم کجا هستم،

I'm lost in the city.

در شهر گم شده ام

You know, please help me.

، می دانی، لطفا کمکم کن،

Come find me."

بیا مرا پیدا کن.»

If you get this call every Friday night, you're going to start getting, like: "Oh, again?"

اگر این تماس را هر جمعه شب دریافت کنید، شروع به دریافت خواهید کرد، مانند: "اوه، دوباره؟"

And so what you would say is: "Ugh, Chelsea's drunk again.

و بنابراین آنچه شما می گویید این است: "اوه، چلسی دوباره مست است.

Here we go again" or "There we go again".

اینجا دوباره می رویم" یا "باز هم به آنجا می رویم".

Okay?

باشه؟

So that's the meaning of it, it's when you're showing you're annoyed with something that

بنابراین معنی آن این است، زمانی است که نشان می دهید از چیزی که

happens a lot.

زیاد اتفاق می افتد عصبانی هستید.

On the positive side, so on the happy side of this, we also use: "There we go" or "There

از جنبه مثبت، بنابراین در جنبه شاد ، زمانی که برای چیزی تشویق می‌کنیم، از «اونجا می‌رویم» یا «آنجا می‌روید» نیز استفاده می‌کنیم

you go" when we're showing encouragement for something.

.

Okay?

باشه؟

When we want to encourage somebody or, you know, congratulate them for doing something...

وقتی می‌خواهیم کسی را تشویق کنیم یا به خاطر انجام کاری به او تبریک بگوییم...

Doing a good job on something.

انجام کار خوب در مورد چیزی.

Okay?

باشه؟

So, for example, imagine...

بنابراین، برای مثال، تصور کنید...

This is so far from the truth, but imagine I'm a hockey player and I'm really good at

این خیلی دور از واقعیت است، اما تصور کنید من یک بازیکن هاکی هستم و واقعا در

hockey and I love hockey, and you know, I'm playing in a game and my team wins.

هاکی مهارت دارم و من عاشق هاکی هستم، و می دانید، من در یک بازی بازی می کنم و تیم من برنده می شود

We're so excited.

ما خیلی هیجان زده ایم

We can say: "There we go!

ما می توانیم بگوییم: "به همین جا رفتیم!

We did it!"

ما آن را انجام دادیم!"

Okay?

باشه؟

Meaning: "Yes, we won the game!

معنی: "بله، ما بازی را

There we go!"

بردیم!

Okay?

باشه؟

So we're encouraging and congratulating ourselves.

بنابراین ما خود را تشویق می کنیم و به خود تبریک می گوییم.

Maybe if I'm not included, maybe if I'm talking to you and you just did really well on your

شاید اگر من شامل نمی شوم، شاید اگر با شما صحبت می کنم و شما در آزمون انگلیسی خود واقعاً خوب عمل کرده اید

English test, I'd say: "There you go!"

، می گویم: "بفرمایید!"

Okay?

باشه؟

And sometimes we also do the, you know, this motion: "There you go!" to show our excitement

و گاهی اوقات ما این حرکت را نیز انجام می دهیم : "اینجا می روی!" برای نشان دادن هیجان ما از

that you did well.

اینکه شما خوب عمل کردید.

We can also say: "Way to go!"

ما همچنین می توانیم بگوییم: "خوشحال!"

Okay?

باشه؟

To show, like, you know: "Well done!

برای نشان دادن، مانند، می دانید: "آفرین!

Way to go!"

آفرین!

So you might see a teacher write this on, you know, a test if you did a good job, and

بنابراین ممکن است ببینید که معلمی این را در آزمونی می‌نویسد، اگر کارتان را خوب انجام داده‌اید، و

so it means the same thing, it means, you know: "Good job.

به همین معنی است ، یعنی می‌دانید: «کار خوب است.

I want to congratulate you for doing something well."

می‌خواهم به شما تبریک بگویم که کاری را خوب انجام دادید. "

All right, so now let's look at some more expressions of "go".

بسیار خوب، حالا بیایید به چند عبارت دیگر از "برو" نگاه کنیم.

Okay, so I really like the next expression because it's very positive, very upbeat, it's

بسیار خوب، پس من واقعاً عبارت بعدی را دوست دارم زیرا بسیار مثبت است، بسیار خوشحال کننده است،

a very good message, and that's: "Go for it!"

پیام بسیار خوبی است، و آن این است: "برو!"

So, we use this a lot in conversation, all of these expressions are very conversational

بنابراین، ما از این در مکالمه زیاد استفاده می کنیم، همه این عبارات عبارات بسیار محاوره ای هستند

expressions we use.

که ما استفاده می کنیم.

"Go for it!" is what we tell somebody when they want to do something and they're not

"به دنبال آن برو!" این چیزی است که به کسی می گوییم وقتی می خواهد کاری انجام دهد و

sure if they should or not, but it is a good idea.

مطمئن نیست که باید انجام دهد یا نه، اما ایده خوبی است.

Maybe they're afraid to do something, and you want to tell them: "No, do it", you could

شاید آنها از انجام کاری می ترسند، و شما می خواهید به آنها بگویید: "نه، انجامش بده"، می توانید

say: "Go for it."

بگویید: "برو".

It kind of reminds me of a Nike commercial.

من را به یاد تبلیغات نایک می اندازد.

You know how they say: "Just do it"?

می دانید چگونه می گویند: "فقط انجامش بده"؟

"Go for it" is kind of the same idea.

«برو» به نوعی همان ایده است.

So, for example, maybe somebody says to you: "You know what?

بنابراین، برای مثال، شاید کسی به شما بگوید: "می دانید چیست؟

I really want to get this job, but I don't think I'm a good candidate.

من واقعاً می خواهم این شغل را بدست بیاورم، اما فکر نمی کنم کاندیدای خوبی

I don't think I'm going to get the job.

باشم. فکر نمی کنم کار را بدست بیاورم.

You know, maybe I don't have enough education or, you know, my English isn't good enough,

می دانید، شاید من تحصیلات کافی ندارم یا، می دانید، انگلیسی من به اندازه کافی خوب نیست،

somebody might say to you: "Go for it" or "Go for it anyway", and it's, you know, to

ممکن است کسی به شما بگوید: "به آن برو" یا "به هر حال برو برای آن"، و این است، می دانید، به

tell you, you know, despite all that, do it, apply for that job.

تو بگویم، می‌دانی، با وجود همه این‌ها، این کار را انجام بده، برای آن کار درخواست بده.

Maybe you're thinking about going to school but you don't think, you know: -"Well, maybe

I shouldn't do it, or I don't know."

یا نمی‌دانم."

-"Go for it" means: Yeah, do it.

-"برو" یعنی: آره، انجامش بده.

So it's a way to encourage people to do something.

بنابراین راهی برای تشویق مردم به انجام کاری است.

And we often use it when somebody is having doubts.

و ما اغلب زمانی از آن استفاده می‌کنیم که کسی شک دارد.

They're not sure because maybe they don't have confidence.

آنها مطمئن نیستند زیرا ممکن است

So we often say: "Go for it" to our friends or, you know, to tell them: "Yeah, you can

بنابراین ما اغلب به دوستانمان می گوییم: "برو" یا می دانیم به آنها می گوییم: "بله، شما می توانید

do it."

این کار را انجام دهید."

Another way we use this is when we're talking about food, if there's one piece of candy

غذا، اگر یک تکه آب

left or one slice of cake left, or you know, one apple left, whatever you're eating and

نبات یا یک تکه کیک باقی مانده باشد، یا می دانید، یک سیب مانده است، هر چیزی که می خورید

there's only one left and somebody wants to eat it, but they're worried maybe you want

و فقط یک نفر باقی مانده است و کسی می خواهد آن را بخورد، اما آنها نگران هستند که شاید شما بخواهید

to eat it, you can tell them: "Yeah, you want it?

آن را بخورید، می توانید به آنها بگویید: "آره، می خواهی؟

Go for it."

برو دنبالش."

Means: "Yeah, you can eat it", so we also use it in that example as well.

یعنی: "آره، می تونی بخوریش"، پس ما هم در اون مثال ازش استفاده می کنیم.

Okay, the next one I wanted to talk about, the next "go" expression is: "Go out of your

باشه، مورد بعدی که می خواستم در موردش صحبت کنم ، عبارت "برو" بعدی اینه: "برو بیرون

way" for someone or something.

راه خود را" برای کسی یا چیزی.

So when you go out of your way for someone or something it means that you do something

بنابراین وقتی از راه خود برای کسی یا چیزی خارج می شوید به این معنی است که کاری را

with more effort...

با تلاش بیشتر انجام می دهید...

Okay?

باشه؟

So special effort.

خیلی تلاش ویژه ای.

So it's something you don't usually do, but you do something that makes your life a little

پس این کاری است که معمولا انجام نمی دهید، اما شما کاری کن که

bit more difficult to help someone or to do something.

برای کمک به کسی یا انجام کاری زندگیت را کمی سخت

So, for example, you know, maybe I'm going home and my mom calls me and says: "Can you

کند، مثلاً می‌دانی، شاید می‌روم خانه و مامانم به من زنگ می‌زند و می‌گوید: «

pick me up some bread?"

می‌توانی برای من نان برداری؟ "

Now, even though I'm close to home, this is my home, this is, you know, my car, and the

الان، با وجود اینکه به خانه نزدیک هستم ، اینجا خانه من است، می دانید، ماشین من است، و

bread's over here, I go out of my way to get the bread.

نان اینجاست، من برای تهیه نان دست از سرم برمی دارم.

So I do more work to accomplish some sort of go-, go-, goal.

بنابراین کار بیشتری برای انجام دادن انجام می دهم. نوعی go-, go-, target.

Sorry.

متاسفم.

You know, another example: "I always go out of my way to help someone."

می دانید، مثال دیگری: " من همیشه از راه خود برای کمک به کسی دست می کشم."

Okay?

خوب؟

So, you know, even though there's an easy way to do something, I will do extra things

پس، می دانید، حتی اگر یک راه آسان برای انجام کاری وجود دارد، من کارهای اضافی

to help somebody.

برای کمک به کسی انجام خواهد داد

Or maybe, you know...

یا شاید، بله می‌دانی

You know, some teachers go out of their way for students.

... می‌دانی، برخی از معلمان برای دانش‌آموزان تلاش می‌کنند.

Maybe their student is having a lot of trouble with, you know, the present perfect or, you

شاید دانش آموز آنها با زمان حال کامل یا، می

know, some sort of grammar, and so even though the teacher finishes her...

دانید، نوعی دستور زبان مشکل زیادی داشته باشد، و بنابراین حتی اگر معلم او را تمام می کند ...

His or her work at maybe 4pm, they will stay for an extra hour to help the student.

کار او شاید در ساعت 4 بعد از ظهر، آنها می مانند. یک ساعت اضافی برای کمک به دانش آموز

The teacher is going out of their way, meaning they're putting extra effort in, but it's

معلم از راه خود خارج می شود، یعنی آنها تلاش بیشتری می کنند، اما این

something, you know, they want to do, they want to help the student.

چیزی است، می دانید، آنها می خواهند انجام دهند، آنها می خواهند به دانش آموز کمک کنند.

So: "Go out of your way" means you make a special effort to help someone or to do something.

بنابراین: «از راه خود خارج شوید» یعنی تلاش خاصی برای کمک به کسی یا انجام کاری انجام می دهید.

Okay?

باشه؟

So we've looked at a lot of "go" expressions today.

بنابراین ما امروز به عبارات "برو" زیادی نگاه کردیم.

I recommend watching this video a couple of times because we have covered a lot and, you

توصیه می‌کنم این ویدیو را چند بار تماشا کنید زیرا ما موارد زیادی را پوشش داده‌ایم و،

know, usually your memory can only hold so many new pieces of vocabulary at a time.

می‌دانید، معمولاً حافظه شما فقط می‌تواند تعداد زیادی از واژگان جدید را در یک زمان نگه دارد.

So it's actually good to maybe concentrate on maybe three expressions, get those down,

بنابراین در واقع خوب است که شاید روی شاید سه عبارت تمرکز کنید، آن ها را پایین

get used to those expressions, and then watch it again, learn another three expressions

بیاورید، به آن عبارات عادت کنید، و سپس دوباره آن را تماشا کنید، سه عبارت دیگر را یاد بگیرید

we covered.

.

You know, that can be really, really helpful.

می دانید، این می تواند واقعاً بسیار مفید باشد.

You can also check out our website at www.engvid.com, and there you can do a quiz to practice a

همچنین می‌توانید از وب‌سایت ما به آدرس www.engvid.com دیدن کنید، و در آنجا می‌توانید یک مسابقه برای تمرین

lot of what you learned today.

بسیاری از چیزهایی که امروز آموخته‌اید انجام دهید.

I highly recommend that, too, and I also recommend you take the quiz multiple times.

من هم آن را به شدت توصیه می‌کنم، و همچنین توصیه می‌کنم چندین بار در مسابقه شرکت کنید.

You know, maybe you are really good at the quiz this week, but maybe next week you've

می دانید، شاید در مسابقه این هفته واقعاً خوب باشید، اما شاید هفته آینده

forgotten some of the words, so it's good to do these quizzes multiple times to really

برخی از کلمات را فراموش کرده باشید، بنابراین خوب است این آزمون ها را چندین بار انجام دهید تا واقعاً

help you remember the material.

به شما کمک کند مطالب را به خاطر بسپارید.

You can also subscribe to my channel; I have a lot of videos on all sorts of topics, including

شما همچنین می توانید در کانال من عضو شوید؛ من ویدیوهای زیادی در مورد انواع موضوعات، از جمله

vocabulary, IELTS, pronunciation, grammar, just all sort of different topics.

واژگان، آیلتس، تلفظ، گرامر، فقط انواع موضوعات مختلف دارم.

So I highly recommend you check that out.

بنابراین من به شدت توصیه می کنم آن را بررسی کنید.

Thank you for watching, and until next time, take care.

ممنون که تماشا کردید و تا دفعه بعد مراقب باشید.