Phrasal Verbs and Expressions about FOOD

Hello. My name is Emma, and today, we are going to be talking about something I love

سلام. اسم من اِما است و امروز قرار است در مورد چیزی صحبت کنیم که دوست دارم

to talk about. And that is food. Okay? So today, I'm going to teach you many, many words

درباره اش صحبت کنم. و آن غذاست. باشه؟ بنابراین امروز، من قصد دارم کلمات بسیار زیادی را

that have to do with food. Specifically, we are going to be looking at phrasal verbs.

که مربوط به غذا هستند به شما آموزش دهم. به طور خاص، ما به دنبال افعال عبارتی هستیم.

So your first question might be, "Emma, what is a phrasal verb?" Well, I want you to look

بنابراین اولین سوال شما ممکن است این باشد، "اما، فعل عبارتی چیست؟" خوب، می خواهم به

at all of these sentences, okay? "Pick at", "snack on", "pig out", "polish off". These

همه این جملات نگاه کنید، باشه؟ "انتخاب کردن"، "میان وعده"، "خوک کردن"، "جلی کردن".

are all phrasal verbs. So which part of this is the verb? If you said "pick", "snack",

اینها همه افعال عبارتی هستند. پس کدام قسمت از این فعل است؟ اگر گفتید "انتخاب"، "میان وعده"،

"pig" -- surprisingly -- and "polish", you're right. We have verbs here, and then we have

"خوک" - در کمال تعجب - و "جلی"، حق با شماست . ما در اینجا افعال داریم، و سپس

something -- "at", "on", "out", "off". These words are called "prepositions", okay? So

چیزی داریم -- "at"، "on"، "out"، "off". به این کلمات "حرف اضافه" می گویند، خوب؟ بنابراین

a phrasal verb is a mix of a verb with a preposition. English has many, many phrasal verbs, and

یک فعل عبارتی ترکیبی از یک فعل با حرف اضافه است. انگلیسی افعال عباراتی بسیار بسیار زیادی دارد و

this is one of the reasons why English is sometimes difficult because if we say, "look

این یکی از دلایلی است که گاهی اوقات انگلیسی دشوار است زیرا اگر بگوییم "به بالا نگاه کن

up", "look down", "look around", "look to", "look at", these each have a different meaning.

" ، "نگاه به پایین" ، "به اطراف نگاه کن" ، "نگاه کن" ، "نگاه کن" اینها هر کدام معنای متفاوتی دارند

The preposition is very important to the meaning of the word. Okay.

حرف اضافه برای معنای کلمه بسیار مهم است. باشه.

So I'm going to teach you various phrasal verbs that have a verb and a preposition.

بنابراین من قصد دارم افعال مختلف عبارتی که دارای فعل و حرف اضافه هستند را به شما آموزش دهم.

Let's get started.

بیایید شروع کنیم.

So the first verb I want to teach you is "pick at". Okay? "Pick at." So you'll notice that

بنابراین اولین فعل من می خواهم به شما آموزش دهم "انتخاب در" است. باشه؟ "انتخاب کن." بنابراین متوجه خواهید شد

the part of this word I say louder is the preposition. "Pick at." "I'm sad, so I pick

که بخشی از این کلمه که بلندتر می گویم حرف اضافه است. "انتخاب کن." "من غمگین هستم، بنابراین

at my food." Can you guess what this means based on the sentence you see here? When you

غذای خود را انتخاب می کنم." بر اساس جمله ای که اینجا می بینید، می توانید حدس بزنید که این به چه معناست؟ وقتی

are sad, do you eat a lot, or do you eat a little? Well, some people eat a lot. But many

غمگین هستید زیاد می خورید یا کم می خورید ؟ خب بعضیا زیاد میخورن اما بسیاری از

people, when they're very sad, they don't want to eat. "Pick at" means you don't eat

مردم، زمانی که بسیار غمگین هستند، تمایلی به خوردن ندارند. "Pick at" به این معنی است که شما زیاد غذا نمی

a lot; you eat very, very little. You might pick at your food when you are sad or when

خورید. شما خیلی خیلی کم می خورید ممکن است زمانی که غمگین هستید یا مریض هستید غذای خود را انتخاب کنید

you are sick. Okay? So that is the word "pick at". And I've drawn a face here because this

. باشه؟ بنابراین این کلمه "انتخاب در" است. و من در اینجا یک چهره ترسیم کرده ام زیرا این

person is maybe sick or sad, so they're not eating a lot. They are picking at their food.

شخص ممکن است بیمار یا غمگین باشد، بنابراین زیاد غذا نمی خورد. در حال چیدن غذایشان هستند.

The next word we use, "snack on". Okay? When you "snack on" something, you don't eat a

کلمه بعدی که استفاده می کنیم، "میان وعده" است. باشه؟ وقتی چیزی را «میان‌وعد» می‌خورید، زیاد غذا نمی‌خورید

lot, but you're not going to a restaurant and snacking on food. It's usually you snack

، اما به رستوران نمی‌روید و غذا می‌خورید. معمولاً میان وعده میل می کنید

on, maybe, popcorn, potato chips, junk food, candy, maybe sunflower seeds. When you "snack

، شاید پاپ کورن، چیپس سیب زمینی، غذای ناسالم، آب نبات، شاید تخمه آفتابگردان. وقتی چیزی را «میان‌وعده» می‌خورید

on" something, it means you're eating some of it, but it's not your dinner. It's not

، به این معنی است که مقداری از آن را می‌خورید، اما شام شما نیست. این

your lunch. You're eating it, maybe, between meals. Okay? Because you're a little hungry.

ناهار شما نیست. شما آن را می خورید، شاید بین وعده های غذایی. باشه؟ چون کمی گرسنه ای

So for example, "Tonight, I will see a movie. At the movie theater, I will snack on popcorn."

به عنوان مثال، "امشب، من یک فیلم می بینم. در سالن سینما، پاپ کورن می خورم."

Okay? Popcorn is not my dinner, but I will eat some popcorn. I will snack on popcorn.

باشه؟ پاپ کورن شام من نیست، اما کمی پاپ کورن خواهم خورد. پاپ کورن می خورم.

Okay?

باشه؟

So again, these two words have to do with eating. This means eating very, very little.

پس باز هم این دو کلمه مربوط به خوردن است. این به معنای خوردن بسیار بسیار کم است.

And this means eating a little bit more.

و این به معنای خوردن کمی بیشتر است.

Then, we have the next word. I love this word, "pig out". Okay? If you know what the animal

سپس، ما کلمه بعدی را داریم. من عاشق این کلمه "خوک کردن" هستم. باشه؟ اگر می دانید حیوان چیست

-- a pig is -- if you know what a pig is, you can probably guess that this word means

- خوک - اگر می دانید خوک چیست، احتمالاً می توانید حدس بزنید که این کلمه به معنای

to eat a lot. If you "pig out", you eat a lot of something. Okay? So if you went to

زیاد خوردن است. اگر "خوک" کنید، چیز زیادی می خورید . باشه؟ بنابراین، اگر به

a restaurant and you ate five hamburgers -- maybe not a fancy restaurant, but if you went to

یک رستوران رفتید و پنج همبرگر خوردید - شاید یک رستوران مجلل نباشید، اما اگر به

a restaurant and ate five hamburgers, you probably "pigged out". You ate a lot. Okay?

یک رستوران رفتید و پنج همبرگر خوردید، احتمالاً "خطا کرده اید". خیلی خوردی باشه؟

So our example sentence, "I pigged out. On Friday, I went to a restaurant. The food was

بنابراین جمله مثال ما، "من پیغام دادم. روز جمعه، به یک رستوران رفتم. غذا

so good, I pigged out. I ate a lot."

خیلی خوب بود، من خیلی غذا خوردم."

Then, we have this word, "polish off". And you'll notice there's a smiley face here.

سپس، ما این کلمه را داریم، "جلی کردن". و متوجه خواهید شد که یک صورتک در اینجا وجود دارد.

And this is when you eat even more than "pig out". Okay? "Polish off" is when you take

و این زمانی است که شما حتی بیشتر از "خوک" می خورید . باشه؟ "Polish off" زمانی است که

all the food. There's no food left on your plate. Everything is gone. You've eaten everything

تمام غذا را بردارید. هیچ غذایی در بشقاب شما باقی نمانده است. همه چیز از بین رفته است. شما همه چیز را

on your plate. You polished it off. Okay?

در بشقاب خود خورده اید. جلا دادی باشه؟

So for example, "Jen polished off her dinner." It means she ate all of her dinner. There's

به عنوان مثال، "جن شام خود را جلا داد." یعنی تمام شامش را خورده است.

not even a crumb. She ate everything. She polished off her dinner. You can also use

حتی یک خرده هم وجود ندارد. او همه چیز را خورد. شامش را جلا داد. شما همچنین می توانید از

"polished off" with drinks, too. Imagine if somebody loves wine and they drink the whole

"Polish off" با نوشیدنی ها نیز استفاده کنید. تصور کنید کسی شراب را دوست دارد و کل

bottle, okay? "They polished off the wine." There's no more wine left. So that means there's

بطری را بنوشد، خوب؟ شراب را جلا دادند. دیگر شرابی باقی نمانده است بنابراین این بدان معناست که

none left because you ate or drank it all.

هیچ چیزی باقی نمانده است زیرا شما همه آن را خوردید یا نوشیدید.

So let's look at some more expressions about food and phrasal verbs.

بنابراین بیایید به برخی عبارات بیشتر در مورد غذا و افعال عبارتی نگاه کنیم.

Okay. The next phrasal verb we're going to learn is "live on". When you "live on" something,

باشه. فعل عبارتی بعدی که میخواهیم یاد بگیریم "زنده کردن" است. وقتی با چیزی "زندگی می کنید" به

it means you eat a lot of it. It is the main thing you eat. So for example, a lot of students,

این معنی است که مقدار زیادی از آن را می خورید. این اصلی ترین چیزی است که می خورید. به عنوان مثال، بسیاری از دانش آموزان،

they don't have a lot of money. They can't afford to go to restaurants. They can't afford

آنها پول زیادی ندارند. آنها نمی توانند به رستوران بروند. آنها نمی

to, maybe, cook very healthy meals. And maybe they don't have a lot of time. So what do

توانند، شاید، غذاهای بسیار سالم بپزند. و شاید زمان زیادی هم ندارند. پس با چه

they live on? Well, they live on macaroni and cheese. Very common for students to live

چیزی زندگی می کنند؟ خوب، آنها با ماکارونی و پنیر زندگی می کنند . زندگی با ماکارونی و پنیر برای دانش آموزان بسیار رایج است

on macaroni and cheese. Other students live on ramen noodles, okay? Or instant noodle

. دانش آموزان دیگر با رشته فرنگی رامن زندگی می کنند، خوب؟ یا

cups, I think. So "live on" means this is the main food you eat. I could live on chocolate.

فنجان های نودل فوری، فکر می کنم. بنابراین «زندگی کن» یعنی این غذای اصلی است که می خورید. من می توانستم با شکلات زندگی کنم.

No. I couldn't. I think I would get sick after a while. But you can "live on" different foods

نه. نتوانستم. فکر می کنم بعد از مدتی مریض خواهم شد . اما شما می توانید با غذاهای مختلف "زندگی کنید"

means it's the main food you eat.

به این معنی که این غذای اصلی است که می خورید.

If you live on something or if you eat a lot of something, sometimes, it becomes important

اگر با چیزی زندگی می کنید یا اگر مقدار زیادی از چیزی می خورید، گاهی اوقات،

to "cut down" on something. This means to eat less. "Live on" is you're eating a lot

"کم کردن" چیزی مهم می شود. این به معنای کمتر خوردن است. "زندگی کن" این است که شما مقدار زیادی چیزی می خورید

of something. "Cut down on" means you want to eat less or drink less. So for example,

. "کم کردن" به این معنی است که شما می خواهید کمتر بخورید یا کمتر بنوشید. به عنوان مثال،

imagine if I drink a lot of beer. It's not true, but imagine I drink lots and lots of

تصور کنید که من زیاد آبجو بنوشم. این درست نیست، اما تصور کنید من مقدار زیادی

beer and I decide I want to cut down on the amount of beer I drink. Okay? I could make

آبجو می‌نوشم و تصمیم می‌گیرم که مقدار آبجوی که می‌نوشم را کاهش دهم. باشه؟ می توانم

this sentence, "I cut down on beer." It means I drink less beer. "I cut down on sugar."

این جمله را بسازم: "من آبجو را کم کردم." یعنی کمتر آبجو میخورم. من شکر را کم کردم.

It means I eat less sugar. "I cut down on candy." I don't eat so much candy. I eat less

یعنی شکر کمتری میخورم. "من آب نبات را کم کردم." من اینقدر آب نبات نمی خورم من کمتر

candy. Okay? So if you ever go on a diet, if you ever try to lose weight, you will probably

آب نبات میخورم باشه؟ بنابراین اگر روزی رژیم بگیرید، اگر سعی کنید وزن کم کنید، احتمالاً

cut down on junk food or cut down on McDonald's. This is a very, very common expression. Very

غذاهای ناسالم را کاهش می دهید یا مک دونالد را کم می کنید. این یک عبارت بسیار بسیار رایج است. خیلی

important that you know this one.

مهمه که این یکی رو بدونی

Okay. The next one is also very common, "order in". Okay? This refers to -- if you're at

باشه. مورد بعدی نیز بسیار رایج است، "به ترتیب". باشه؟ این به این اشاره دارد - اگر در

home and, maybe, there's a snowstorm out or maybe you're very lazy; you don't want to

خانه هستید و شاید طوفان برفی بیرون آمده یا شاید خیلی تنبل هستید. شما نمی خواهید

go outside to a restaurant. You also do not want to cook. So what do you do? You call

به رستوران بروید. شما همچنین نمی خواهید آشپزی کنید. پس چیکار میکنی؟ شما با

the pizza guy, or you order food in. So it means that you call someone to bring you food.

پیتزا تماس می گیرید یا غذا سفارش می دهید. پس به این معنی است که شما با کسی تماس می گیرید تا برای شما غذا بیاورد.

So a lot of pizza delivery is when you order in. Okay? So let's look at some examples for

بنابراین بسیاری از تحویل پیتزا زمانی است که شما سفارش می دهید . باشه؟ پس بیایید به چند نمونه برای

this sentence. "Let's order in. I'm lazy today. I'm too lazy to cook. Let's order in." Okay?

این جمله نگاه کنیم. "بیا سفارش بدهیم. من امروز تنبل هستم. من برای آشپزی تنبل هستم. باشه؟

So the food comes to your house."

بنابراین غذا به خانه شما می آید.»

Then we have the next expression, "eat out. Okay. Here, you're at home. Here, when you

سپس عبارت بعدی را داریم، «بیرون بخور. باشه. اینجا، شما در خانه هستید. اینجا

eat out, you're actually going somewhere. You're going to a restaurant or maybe a fast

، وقتی بیرون غذا می خورید، در واقع به جایی می روید. شما به یک رستوران یا شاید یک فست

food chain. So when you eat out, you go outside. I don't like to cook. I love to eat out. I

فود زنجیره ای می روید. بنابراین وقتی بیرون غذا می خورید، بیرون می روید. من دوست ندارم آشپزی کنم. من دوست دارم بیرون غذا بخورم. من

love to go to restaurants. I love to eat out. Okay?

عاشق رستوران رفتن هستم. من دوست دارم بیرون غذا بخورم. باشه؟

So our example, very simple, "Let's eat out."

بنابراین مثال ما، بسیار ساده است، "بیا بیرون غذا بخوریم."

The last expression, "dig in". Okay. "Dig in." It's a very common expression, too. "Dig

آخرین عبارت، "کاهش در". باشه. "حفاری کن ." این یک عبارت بسیار رایج است، بیش از حد. «

in" means, pretty much, "eat". Okay. So if you have your friends over to your house for

حفاری» تقریباً به معنای «خوردن» است. باشه. بنابراین اگر دوستان خود را برای شام به خانه خود

dinner and you've just given them food and everybody's waiting, you can say, "Dig in.

دارید و به تازگی به آنها غذا داده اید و همه منتظر هستند، می توانید بگویید: "بگرد.

Eat." Okay? So it just means, "Eat the food." For example, "The food is getting cold. Dig

بخور." باشه؟ بنابراین فقط به این معنی است که "غذا را بخور." مثلاً «غذا در حال سرد شدن است

in." Eat the food. All right?

. غذا را بخور خیلی خوب؟

So these expressions are very useful. They're very common. And you will hear them a lot

بنابراین این عبارات بسیار مفید هستند. آنها بسیار رایج هستند. و

if you go to restaurants, if you're talking to people about food. So they're very important

اگر به رستوران بروید، اگر با مردم در مورد غذا صحبت کنید، آنها را زیاد خواهید شنید. بنابراین دانستن آنها بسیار

to know. Feel free to come visit our site at www.engvid.com. There, you can actually

مهم است. از سایت ما به آدرس www.engvid.com دیدن کنید. در آنجا، می‌توانید

do a quiz to practice these expressions and to make sure you really, really understand

برای تمرین این عبارات و مطمئن شوید که واقعاً

their meaning. All right? You can also subscribe to my YouTube channel to see more videos on

معنای آنها را درک کرده‌اید، یک مسابقه امتحانی انجام دهید. خیلی خوب؟ همچنین می‌توانید در کانال یوتیوب من مشترک شوید تا ویدیوهای بیشتری را در

various topics including food, you know, phrasal verbs -- all sorts of different things.

مورد موضوعات مختلف از جمله غذا، می‌دانید، افعال عبارتی - انواع چیزهای مختلف ببینید.

So until next time, take care.

پس تا دفعه بعد مراقب باشید.