Basic English Grammar - MOST, ALMOST, or ALMOST ALL?

Hi, my name is Emma, and today we are going to talk about the difference between "most"

سلام اسم من اِما است و امروز قصد داریم در مورد تفاوت بین «بیشترین»

and "almost."

و «تقریباً» صحبت کنیم.

Now this is something I have seen many students make mistakes with.

اکنون این چیزی است که من دیده ام که بسیاری از دانش آموزان با آن اشتباه می کنند.

If you say "almost" instead of "most" in a sentence, sometimes it sounds a little funny.

اگر در یک جمله به جای "بیشترین" بگویید "تقریبا" ، گاهی اوقات کمی خنده دار به نظر می رسد.

So you have to be very careful with the difference between "most" and "almost."

پس باید خیلی مراقب تفاوت «بیشترین» و «تقریبا» باشید.

So to start, I am going to tell you what the difference between these two are.

بنابراین برای شروع، من قصد دارم به شما بگویم که تفاوت بین این دو چیست.

So "most."

بنابراین "بیشترین."

"Most" is an adjective.

"بیشتر" یک صفت است.

That means it describes a noun.

یعنی یک اسم را توصیف می کند.

It means a large percent.

یعنی درصد زیادی.

So by large percent, usually we are talking about between 80 to 99 percent.

بنابراین در درصد زیادی، معمولاً ما در مورد بین 80 تا 99 درصد صحبت می کنیم.

So let's look at some examples with "most."

پس بیایید به چند مثال با "بیشترین" نگاه کنیم.

Most children like candy.

اکثر بچه ها آب نبات دوست دارند.

So this means between 80 to 99 percent of children like candy.

بنابراین این بدان معناست که بین 80 تا 99 درصد کودکان آب نبات دوست دارند.

Children is the noun.

بچه ها اسم است.

So "most" is what describes children.

بنابراین "بیشترین" چیزی است که کودکان را توصیف می کند.

It's the adjective.

این صفت است.

Let's look at example number two.

بیایید به مثال شماره دو نگاه کنیم.

Most people watch movies.

اکثر مردم فیلم می بینند.

So again, "people" is the noun, and "most" is the adjective that is describing people.

پس باز هم «مردم» اسم است و «بیشتر » صفتی است که مردم را توصیف می کند.

So again, "most" is a large percent.

بنابراین دوباره، "بیشترین" درصد زیادی است.

All right.

خیلی خوب.

So what is "almost" then?

پس "تقریبا" چیست؟

Well, "almost" is an adverb.

خوب، "تقریبا" یک قید است.

So "almost" -- sorry -- an adverb can describe a noun in certain cases.

بنابراین "تقریبا" - متاسفم - یک قید می تواند یک اسم را در موارد خاص توصیف کند.

It can describe a verb.

می تواند یک فعل را توصیف کند.

It can describe an adjective.

می تواند یک صفت را توصیف کند.

And it can describe other adverbs.

و می تواند قیدهای دیگر را توصیف کند.

So whereas "most" you're limited.

بنابراین در حالی که "بیشتر" شما محدود هستید.

It can only describe a noun, "almost" can describe all sorts of categories of words.

فقط می تواند یک اسم را توصیف کند، "تقریبا" می تواند انواع دسته بندی کلمات را توصیف کند.

So "almost" -- when we talk about "almost," we're talking about how close.

بنابراین "تقریبا" -- وقتی در مورد "تقریبا" صحبت می کنیم، در مورد نزدیکی صحبت می کنیم.

Another synonym of "almost" is "nearly."

مترادف دیگر "تقریبا" "نزدیک" است.

So let's look at some examples to better understand "almost."

بنابراین برای درک بهتر «تقریبا» به چند نمونه نگاه می کنیم.

Number one.

شماره یک.

I was almost late for school.

تقریبا دیر به مدرسه رسیده بودم.

So in this case, we are describing an adjective.

بنابراین در این مورد، ما یک صفت را توصیف می کنیم.

Late is an adjective.

دیر یک صفت است.

And "almost" is describing late.

و "تقریبا" دیر توصیف می کند.

So what does this sentence mean?

پس این جمله به چه معناست؟

I was almost late for school.

تقریبا دیر به مدرسه رسیده بودم.

Well, it means I was on time, but maybe school starts at 9 a.m.

خب یعنی من به موقع بودم، اما شاید مدرسه ساعت 9 صبح شروع شود،

I arrived at 8.59.

من ساعت 8.59 رسیدم.

I was very close to being late.

خیلی نزدیک بود دیر بیام.

Second example.

مثال دوم

My niece is almost walking.

خواهرزاده من تقریباً دارد راه می رود.

So "walking" is a verb.

پس «راه رفتن» یک فعل است.

Sorry, it's a verb.

ببخشید، این یک فعل است.

"Almost" is describing the verb "walking."

"تقریبا" فعل "راه رفتن" را توصیف می کند.

My niece is almost walking.

خواهرزاده من تقریباً دارد راه می رود.

She's not walking yet.

او هنوز راه نمی رود.

She is close to walking.

او به راه رفتن نزدیک است.

So in this case, when I say my niece is almost walking, what do I mean?

بنابراین در این مورد، وقتی می گویم خواهرزاده من تقریباً در حال راه رفتن است، منظورم چیست؟

Probably my niece is a small child, maybe a baby, and she's taking her first steps.

احتمالا خواهرزاده من یک بچه کوچک است، شاید یک نوزاد، و او اولین قدم های خود را بر می دارد.

She's crawling right now, but soon she will walk.

او در حال حاضر در حال خزیدن است، اما به زودی راه می رود.

Number three.

شماره سه.

I am almost 26 years old.

من تقریبا 26 ساله هستم.

So when we use "almost," oftentimes we describe certain types of nouns.

بنابراین وقتی از "تقریبا" استفاده می کنیم، اغلب انواع خاصی از اسم ها را توصیف می کنیم.

We describe nouns of time and nouns of place.

ما اسم زمان و اسم مکان را توصیف می کنیم.

So "I am almost 26 years old" means I am nearly 26 years old.

بنابراین «من تقریباً 26 سال دارم» یعنی من نزدیک به 26 سال دارم.

So 26, that's a noun.

بنابراین 26، این یک اسم است.

So in this case, "almost" is describing a noun.

بنابراین در این مورد، «تقریبا» توصیف یک اسم است.

And again, it's describing a noun that has to do with time.

و دوباره، اسمی را توصیف می کند که با زمان ارتباط دارد.

I am almost 26 years old, and that means I am close to being 26 years old.

من تقریبا 26 ساله هستم و این یعنی نزدیک به 26 سالگی هستم.

It means I'm 25 turning 26.

یعنی من 25 ساله هستم و 26 ساله می شوم.

Finally, I'm almost there.

بالاخره تقریباً رسیدم.

So this is referring to a place.

پس این اشاره به یک مکان است.

Where are you?

شما کجا هستید؟

I'm almost there means you're very close.

من تقریباً آنجا هستم یعنی شما خیلی نزدیک هستید.

How close are you?

چقدر نزدیکی؟

Very close, but not there yet.

خیلی نزدیکه ولی هنوز نرسیده

So again, we're describing a place, we're describing a noun.

بنابراین دوباره، ما یک مکان را توصیف می کنیم، ما یک اسم را توصیف می کنیم.

We can change "there" to any destination we want.

ما می توانیم «آنجا» را به هر مقصدی که بخواهیم تغییر دهیم.

I'm almost at the theater.

من تقریباً در تئاتر هستم.

I'm almost at your house.

من تقریباً در خانه شما هستم.

I'm almost at school.

من تقریباً در مدرسه هستم.

So again, "almost" is an adverb that can describe adjectives, verbs, nouns, and other adverbs.

پس باز هم «تقریبا» قیدی است که می تواند صفت، افعال، اسم و سایر قیدها را توصیف کند.

So this is when things get a little confusing.

بنابراین این زمانی است که همه چیز کمی گیج کننده می شود.

A lot of students mix up "almost all" with "almost".

بسیاری از دانش آموزان "تقریبا همه" را با "تقریبا" مخلوط می کنند.

Now there is a key difference here.

حالا یک تفاوت کلیدی در اینجا وجود دارد.

"All" is 100%.

"همه" 100٪ است.

When we talk about all the books, we mean 100% of the books.

وقتی درباره همه کتاب ها صحبت می کنیم، منظور 100 درصد کتاب هاست.

All of the students, 100% of the students.

همه دانش آموزان، 100٪ از دانش آموزان.

"Almost all" means about 99%, so you're missing that 1%.

"تقریبا همه" به معنای حدود 99٪ است، بنابراین شما آن 1٪ را از دست می دهید.

So again, I told you before that "almost" is an adverb that can modify a noun, an adjective,

بنابراین مجدداً قبلاً به شما گفتم که "تقریبا " قیدی است که می تواند یک اسم، یک صفت،

a verb, and an adverb.

یک فعل و یک قید را تغییر دهد.

"All" is an adjective.

«همه» یک صفت است.

So in this case, "almost" is modifying an adjective.

بنابراین در این مورد، "تقریبا" تعدیل یک صفت است.

We also have "most" here.

ما همچنین "بیشترین" را در اینجا داریم.

"Most" is less than "almost all".

«بیشتر» کمتر از «تقریباً همه» است.

So I told you before, "most" is usually about 80% to 99%.

بنابراین قبلاً به شما گفتم، "بیشترین" معمولاً حدود 80٪ تا 99٪ است.

If this is a ranking scale, "most" is a little less than "almost all".

اگر این مقیاس رتبه‌بندی باشد، «بیشترین» کمی کمتر از «تقریباً همه» است.

So let's look at some examples.

پس بیایید به چند نمونه نگاه کنیم.

Almost all teachers want their students to do well.

تقریباً همه معلمان دوست دارند دانش آموزانشان خوب عمل کنند.

Almost all teachers want their students to do well.

تقریباً همه معلمان دوست دارند دانش آموزانشان خوب عمل کنند.

So this means about 99% of teachers want their students to do well.

بنابراین این بدان معناست که حدود 99 درصد از معلمان می خواهند دانش آموزانشان خوب عمل کنند.

Just a side note, I want you guys to do well.

فقط یک نکته جانبی، از شما بچه ها می خواهم که خوب عمل کنید.

So I'm a part of this 99.

بنابراین من بخشی از این 99 هستم.

So this "almost all" is also used for emphasis.

بنابراین این "تقریبا همه" نیز برای تاکید استفاده می شود.

We're really emphasizing the fact of this number, "almost all".

ما واقعاً بر واقعیت این عدد، "تقریبا همه" تأکید می کنیم.

We're emphasizing the fact it's 99%.

ما بر این واقعیت تأکید می کنیم که 99٪ است.

And here is a different example.

و در اینجا یک مثال متفاوت است.

Most teachers want their students to do well.

بیشتر معلمان می خواهند دانش آموزانشان خوب کار کنند.

In this case, we have used "most".

در این مورد از «بیشترین» استفاده کرده ایم.

Now again, this is saying that it is less than "almost all", but still a large percentage.

حالا دوباره، این می‌گوید که از «تقریباً همه» کمتر است، اما هنوز درصد زیادی است.

Most teachers want their students to do well.

بیشتر معلمان می خواهند دانش آموزانشان خوب کار کنند.

Finally, and in this case, there is no emphasis.

در نهایت، و در این مورد، هیچ تاکیدی وجود ندارد.

So in the first case when we say "almost all", there's a strong emphasis.

بنابراین در مورد اول وقتی می گوییم "تقریبا همه"، تاکید زیادی وجود دارد.

For "most teachers", when you use "most", there's not a strong emphasis.

برای "اکثر معلمان"، وقتی از "بیشترین" استفاده می کنید، تاکید زیادی وجود ندارد.

Last example, "almost teachers want".

مثال آخر، "تقریبا معلمان می خواهند".

I didn't finish this example.

من این مثال را تمام نکردم.

I'm just showing you this.

من فقط این را به شما نشان می دهم.

This sentence is incorrect.

این جمله نادرست است.

I never want to see "almost teachers".

من هرگز نمی خواهم "تقریبا معلمان" را ببینم.

So let's practice "almost" and "most" in some questions.

پس بیایید در برخی سؤالات «تقریباً» و «بیشترین» را تمرین کنیم.

Number one, blank students passed the test.

شماره یک، دانش آموزان خالی آزمون را قبول کردند.

Blank students passed the test.

دانش آموزان خالی آزمون را قبول کردند.

What do you think it is, "almost" or "most"?

به نظر شما "تقریبا" یا "بیشترین" چیست؟

The answer, "most" or "almost all".

پاسخ، «بیشترین» یا «تقریباً همه».

You can have either "most", "almost all".

شما می توانید "بیشترین"، "تقریبا همه" را داشته باشید.

You can't have just "almost".

شما نمی توانید فقط "تقریبا" داشته باشید.

Number two, I am blank finished.

شماره دو، من خالی هستم.

I am blank finished.

من خالی تمام شد.

Well, we know that "most" modifies a noun, "finished".

خوب، ما می دانیم که "most" یک اسم را تغییر می دهد، "تمام".

It's not a noun, so therefore we know "almost".

این یک اسم نیست، بنابراین ما "تقریبا" را می دانیم.

I am almost finished, meaning close to finish.

من تقریبا تمام شده ام، یعنی نزدیک به پایان.

I will be finished soon.

من به زودی تمام خواهم شد.

Three, it is blank three o'clock.

سه ، ساعت سه خالی است.

It is blank three o'clock.

ساعت سه خالی است.

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

We said "almost", you are correct.

گفتیم «تقریباً» ، درست می گویید.

It is almost three o'clock.

ساعت نزدیک به سه است.

So we use "almost", like I said before, with time.

بنابراین ما از "تقریبا"، همانطور که قبلاً گفتم، با زمان استفاده می کنیم.

Time and place.

زمان و مکان.

Number four, and this means, again, it is close to three o'clock.

شماره چهار و این یعنی باز هم نزدیک ساعت سه است.

So maybe it is 2.59.

پس شاید 2.59 باشد.

Maybe it's 2.55.

شاید 2.55 باشد.

It's close to three o'clock.

نزدیک ساعت سه است.

Number four, I am 40 years old.

شماره چهار، من 40 سال سن دارم.

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

I am almost 40 years old.

من تقریبا 40 ساله هستم.

All right, excellent lesson.

بسیار خوب، درس عالی.

If you need more practice, I highly recommend visiting us at our site, www.engvid.com.

اگر به تمرین بیشتری نیاز دارید، به شدت توصیه می کنم از سایت ما www.engvid.com دیدن کنید.

Until next time.

تا دفعه بعد.