The Many Meanings of "LOAD" in English

Hi there. My name is Emma,

سلام. اسم

and in today's lesson I'm going to teach you 10 different expressions

من اِما است و در درس امروز 10 عبارت مختلف با کلمه بار را به شما آموزش می

with the word "load". Some of these expressions are going to be slang expressions,

دهم. برخی از این عبارات عبارات عامیانه،

some of them are going to be verbs, nouns, adjectives;

برخی از آنها فعل، اسم، صفت هستند.

and they all have very, very different meanings.

و همه آنها معانی بسیار بسیار متفاوتی دارند.

So with the word "load", you might see it a lot. It has a lot of different

بنابراین با کلمه "بار"، ممکن است آن را زیاد ببینید. این معانی مختلف

possible meanings, so you're going to learn 10 today.

ممکن است، بنابراین شما امروز 10 مورد را یاد خواهید گرفت.

I'm also going to teach you two different strategies you should use when you see a word

من همچنین قصد دارم دو استراتژی مختلف را به شما آموزش دهم که باید هنگام دیدن کلمه ای

you don't know. Okay? So, in this case, we have the word "load" in many different ways.

که نمی دانید از آنها استفاده کنید. باشه؟ بنابراین، در این مورد، ما کلمه "بار" را به طرق مختلف داریم.

I'm going to teach you two strategies you should use whenever you see a word you don't

من دو استراتژی را به شما آموزش می دهم که باید هر زمان که کلمه ای را می بینید که نمی

know or recognize. Okay? So let's talk about the strategies first, and then I'm going to

دانید یا نمی شناسید استفاده کنید. باشه؟ پس بیایید ابتدا در مورد استراتژی ها صحبت کنیم و سپس

teach you about the different ways we use the word "load".

روش های مختلف استفاده از کلمه "بار" را به شما آموزش می دهم.

Okay, so when you come across a word you don't know, the first thing you should do is you

بسیار خوب، پس وقتی با کلمه ای روبرو می شوید که نمی دانید، اولین کاری که باید انجام دهید این است که

should try to figure out how much information you can get from it.

باید سعی کنید بفهمید چقدر اطلاعات می توانید از آن به دست آورید.

You can try to figure out if it's a noun, which is a person, a place, or a thing.

می توانید سعی کنید بفهمید که آیا این یک اسم است ، یک شخص، یک مکان یا یک چیز.

Is it a verb? Is it an action?

آیا فعل است؟ آیا این یک عمل است؟

Is it an adjective? Which means: Does it describe something?

آیا این یک صفت است؟ یعنی: آیا چیزی را توصیف می کند؟

Or is it an adverb? Does it describe a verb? Okay?

یا قید است؟ آیا این یک فعل را توصیف می کند؟ باشه؟

So it's good to know these words, and to try to figure out if a word is

بنابراین خوب است که این کلمات را بدانید و سعی کنید بفهمید که آیا یک کلمه

a noun, a verb, an adverb, or an adjective. Okay?

اسم، فعل، قید یا صفت است. باشه؟

Another thing you should do when you come across a new word is you should try to guess

یکی دیگر از کارهایی که باید هنگام برخورد با یک کلمه جدید انجام دهید این است که باید سعی

what it means based on the words around it. Okay? We call this "context".

کنید معنی آن را بر اساس کلمات اطراف آن حدس بزنید. باشه؟ ما این را "زمینه" می نامیم.

So, you should look at the sentence, look at the words in the sentence, and look at some of the words

بنابراین، باید به جمله نگاه کنید، به کلمات جمله نگاه کنید، و به برخی از

in the other sentence, and try to guess what the word means before you look in the dictionary

کلمات جمله دیگر نگاه کنید، و سعی کنید قبل از اینکه در فرهنگ لغت نگاه کنید

or before you ask your teacher. Remember: The more effort and the more work you do for

یا قبل از اینکه از معلم خود بپرسید، معنی کلمه را حدس بزنید. به یاد داشته باشید: هر چه تلاش و کار بیشتری برای

a word, the more likely you will remember it. Okay? So you want to work hard to remember

یک کلمه انجام دهید، احتمال اینکه آن را به خاطر بسپارید بیشتر می شود. باشه؟ بنابراین شما می خواهید سخت کار کنید تا

these words. You want to guess what they mean before you actually find out what they mean.

این کلمات را به خاطر بسپارید. شما می خواهید قبل از اینکه واقعاً منظور آنها را بفهمید، معنی آنها را حدس بزنید.

So let's get started with the word "load". Okay, so I have here the first example we're

پس بیایید با کلمه "بار" شروع کنیم. بسیار خوب، بنابراین من در اینجا اولین مثالی را که

going to do, and that is the word "loaded" with "ed".

قرار است انجام دهیم، دارم، و آن کلمه "بارگذاری شده" با "ed" است.

I have an example sentence.

من یک جمله مثال دارم.

"Bill Gates is loaded. He has so much money."

"بیل گیتس بار است. او پول زیادی دارد."

All right? So I want you to take a moment and

خیلی خوب؟ بنابراین می‌خواهم لحظه‌ای وقت بگذارید و

think: Is this a noun, a verb, an adjective, or an adverb?

فکر کنید: آیا این یک اسم، یک فعل، یک صفت یا یک قید است؟

So here it is in the sentence.

بنابراین در این جمله است.

This is... What is this?

این است... این چیست؟

Well, it ends in "ed", okay? So that means it's probably going

خوب، به "ed" ختم می شود، خوب؟ بنابراین این بدان معنی است که

to either be a verb or an adjective, because both of these often end in "ed".

احتمالاً یا فعل یا صفت خواهد بود، زیرا هر دوی اینها اغلب به "ed" ختم می شوند.

But because it's followed by "is": "Bill Gates is loaded", it sounds like "loaded" is describing Bill Gates.

اما از آنجایی که به دنبال آن "is" آمده است: "بیل گیتس بارگیری شده است"، به نظر می رسد که "بارگذاری" بیل گیتس را توصیف می کند.

So it's an adjective. Okay? So in this case, "loaded" is an adjective. It's describing

پس یک صفت است. باشه؟ بنابراین در این مورد، "بارگذاری" یک صفت است. در حال توصیف

Bill Gates. "Bill Gates is loaded." That's a description of Bill Gates. Okay, so we've

بیل گیتس است. "بیل گیتس بارگیری شده است." این توصیفی از بیل گیتس است. خوب، پس ما

done the first one. What about the second one? What do you think "loaded" means? Okay?

اولین مورد را انجام دادیم. در مورد دومی چطور؟ به نظر شما "بارگذاری" به چه معناست؟ باشه؟

So look at all the words in the sentence. What do you know about Bill Gates?

بنابراین به تمام کلمات جمله نگاه کنید. درباره بیل گیتس چه می دانید؟

"Bill Gates is loaded. He has so much money."

"بیل گیتس بار است. او پول زیادی دارد."

If you focus on "much money" and "Bill Gates", you know

اگر روی «پول زیاد» و «بیل گیتس» تمرکز کنید، می‌دانید که

Bill Gates is rich; he has a lot of money. "Loaded" means rich. So we can guess that

بیل گیتس ثروتمند است. او پول زیادی دارد «لود» به معنای ثروتمند است. بنابراین می توانیم

it means rich, based on the words around it. So, I'm going to write that here.

بر اساس کلمات اطراف آن حدس بزنیم که به معنای ثروتمند است . بنابراین، من قصد دارم آن را اینجا بنویسم.

The first meaning of the word "loaded" is rich. I have a friend, she's loaded. She lives in a mansion.

معنای اول کلمه "بار" غنی است. من یک دوست دارم، او بارگذاری شده است. او در یک عمارت زندگی می کند.

Okay? Prince William is loaded. You know, he's a prince, he's going to have a lot of

باشه؟ شاهزاده ویلیام بار می شود. می دانید، او یک شاهزاده است، او

money. I wish I was loaded. Unfortunately, I'm not, but it would be so great to be loaded.

پول زیادی خواهد داشت. کاش بارم بود متأسفانه، من نیستم، اما خیلی عالی است که لود شوم.

So, in this case, "loaded" means rich.

بنابراین، در این مورد، "لود" به معنای غنی است.

Okay, so we have the word again, "loaded". This is another different meaning of the word.

خوب، پس ما دوباره کلمه "بارگذاری شده" را داریم. این یکی دیگر از معنای متفاوت کلمه است.

Okay, so I want you to look at the example.

خوب، بنابراین می خواهم به مثال نگاه کنید.

"She's loaded. She had 10 beers."

او 10 آبجو خورده است.

Okay. "She's loaded. She had 10 beers."

باشه. او 10 آبجو خورده است.

So first, let's ask ourselves: Is it a noun, verb, adjective, or adverb?

پس ابتدا از خود بپرسیم: آیا اسم، فعل، صفت یا قید است؟

Okay? So we look here: "She is loaded." Well, again, it ends in "ed", so

باشه؟ بنابراین ما به اینجا نگاه می کنیم: "او بارگیری شده است." خوب، دوباره به "ed" ختم می شود، بنابراین

this is a clue. Usually verbs or adjectives end in "ed". In this case, we can guess that

این یک سرنخ است. معمولا افعال یا صفت ها به «ed» ختم می شوند. در این صورت، می‌توان حدس زد که

it's an adjective, because it's after "is" and so it's describing the woman. She is loaded.

این صفت است، زیرا بعد از «است» و بنابراین توصیف زن است. او بارگیری شده است.

She is happy. She is sad. So, "loaded" is an adjective, just like "happy" or "sad".

او خوشحال است. او غمگین است. بنابراین، "بارگذاری" یک صفت است، درست مانند "خوشحال" یا "غمگین".

"She's loaded. She had 10 beers." So let's try to guess. What do you think this means?

او 10 آبجو خورده است. پس بیایید سعی کنیم حدس بزنیم. فکر می کنی این چه معنایی دارد؟

Okay? So you know she's loaded. You know it has to do with beer, and it has to do with 10.

باشه؟ بنابراین شما می دانید که او بارگیری شده است. شما می دانید که این به آبجو مربوط می شود، و با

10 beers. Is that a lot of beer or a little? If you drink 10 beers, 10 bottles of beer,

10.10 آبجو ارتباط دارد. آبجو زیاد است یا کم؟ اگر 10 آبجو، 10 بطری آبجو بنوشید،

what would happen? Well, if you said you'd probably be very drunk, you're right.

چه اتفاقی می افتد؟ خوب، اگر گفتید احتمالاً خیلی مست هستید، حق با شماست.

In this case, "loaded" means very drunk. Okay? If you have 10 shots of tequila, what are you?

در این مورد، "بار" به معنای بسیار مست است. باشه؟ اگر 10 شات تکیلا دارید، چه هستید؟

You're probably loaded. If you spend the whole night at the bar, drinking, doing shots with

شما احتمالا بارگیری شده اید. اگر تمام شب را در بار می گذرانید، مشروب می خورید، با

your friends, you are probably loaded. You are drunk. You are loaded. Okay? So this is

دوستان خود عکس می گیرید، احتمالاً در حال بارگذاری هستید. تو مست هستی. شما بارگیری شده اید. باشه؟ پس این

the second meaning of the word "loaded". Both of these-it's very important to know-are slang

معنای دوم کلمه «بار شده» است. هر دوی اینها - دانستن عبارات عامیانه بسیار مهم است

expressions. So you would never use this language in an essay; you would use it in a conversation

. بنابراین شما هرگز از این زبان در یک مقاله استفاده نمی کنید. شما از آن در مکالمه

with your friends. Okay? So now let's look at some other examples of words... Or other

با دوستان خود استفاده می کنید. باشه؟ پس حالا به چند مثال دیگر از واژه ها می پردازیم... یا

examples of "load" and "loaded" and their meanings.

مثال های دیگر « بار» و «باردار» و معانی آنها.

Okay, so our next expression-I really like this one actually-is: "a load of crap" or

بسیار خوب، پس عبارت بعدی ما - من واقعاً این را دوست دارم - این است: "یک بار مزخرف" یا

"a load of rubbish". So one of these is more American English, "a load of crap", whereas

"یک بار زباله". بنابراین یکی از اینها بیشتر انگلیسی آمریکایی است، "یک بار مزخرف"، در حالی

the other one, "a load of rubbish" is more British English. Okay? So "a load of crap",

که دیگری، "یک بار زباله" بیشتر انگلیسی بریتانیایی است. باشه؟ بنابراین "یک بار مزخرف"،

American; "a load of rubbish", more British. Okay, so let's look at our sentence and try

آمریکایی; "یک بار زباله"، بیشتر بریتانیایی. خوب، پس بیایید به جمله خود نگاه کنیم و

to figure out if this is a noun, an adverb, an adjective, or a verb. Okay?

سعی کنیم بفهمیم که آیا این یک اسم است، یک قید، یک صفت یا یک فعل. باشه؟

My sentence is:

جمله من این است:

"Mark said Michael Jackson lives in his basement. What a load of crap/rubbish!" Okay?

"مارک گفت مایکل جکسون در زیرزمین خود زندگی می کند . باشه؟

So if we just look at "load of crap",

بنابراین اگر فقط به "بار مزخرف" نگاه کنیم،

do you think...? What do you think it is? A noun, adjective, adverb, verb?

آیا فکر می کنید ...؟ به نظر شما چیست؟ اسم، صفت، قید، فعل؟

Well, if you look at what comes before "load",

خوب، اگر به آنچه قبل از "بار" آمده است نگاه

it's "a load".

کنید، "یک بار" است.

Any time we see an article, we know that the word afterwards

هر بار که مقاله ای را می بینیم، می دانیم که کلمه بعداً

is going to be a noun. So:

یک اسم خواهد بود. پس:

"What a load of crap", we could also say: "It is a load of crap". "Load" is a noun in

«چه بار مزخرفی است»، می‌توانیم بگوییم: «بار چرند است». "بار" در این مورد یک اسم

this case. Okay, so let's try to guess what the meaning is.

است. خوب، پس بیایید سعی کنیم معنی آن را حدس بزنیم.

"Mark said Michael Jackson lives in his basement."

مارک گفت مایکل جکسون در زیرزمین خود زندگی می کند.

And I actually knew a guy in high school who said this, and he

و من در واقع پسری را در دبیرستان می شناختم که این را می گفت و

was being serious. He said: -"Michael Jackson lives in his basement." -"What a load of crap",

جدی می گفت. او گفت: "مایکل جکسون در زیرزمین خود زندگی می کند." -گفتم: "چه مزخرفی

I said. So, do you think I believed Mark, or do you think I don't believe him?

". بنابراین، به نظر شما من به مارک اعتقاد داشتم یا فکر می کنید من او را باور نمی کنم؟

Okay, if I say: "What a load of crap", it means

بسیار خوب، اگر بگویم: "چه بار مزخرفی"، به این معنی است

I think Mark is lying. Mark is not being honest.

که فکر می کنم مارک دروغ می گوید. مارک صادق نیست.

Mark is being stupid. He's wrong. Okay? So that means I don't believe or I don't agree.

مارک دارد احمق است او اشتباه می کند. باشه؟ پس این یعنی من باور ندارم یا موافق نیستم.

Okay? You know, if somebody says: "Global warming isn't happening. It's not true."

باشه؟ می دانید، اگر کسی بگوید: " گرمایش جهانی اتفاق نمی افتد. این درست نیست."

I think it's true, so I would say: "What a load of crap. It's true." Okay? It means I don't

من فکر می کنم این درست است، بنابراین می گویم: "چه بار مزخرفی. این درست است." باشه؟ یعنی

agree. I don't believe it. I think it's true. So, in terms of this,

موافق نیستم من آن را باور نمی کنم. من فکر می کنم درست است. بنابراین، از نظر این،

"load of crap/load of rubbish", do you think it's formal or informal?

"بار مزخرف / بار زباله"، به نظر شما رسمی است یا غیر رسمی؟

Would we use this expression, you know, on

آیا از این عبارت، می دانید،

an essay at university, or would we use it with our friends? This expression we would

در مقاله ای در دانشگاه استفاده می کنیم، یا آن را با دوستان خود به کار می بریم؟ این عبارت را ما

not use at university on an essay; it's for using with your friends. Okay? So it's informal,

در دانشگاه در یک مقاله استفاده نمی کنیم. برای استفاده با دوستانتان است. باشه؟ بنابراین غیر رسمی است

it's slang. But it's really common. Okay? So if you don't agree with somebody or if

، عامیانه است. اما واقعاً رایج است. باشه؟ بنابراین اگر با کسی موافق نیستید یا

you think they're lying, you can say: "What a load of crap!" Or: "What a load of rubbish!"

فکر می‌کنید که او دروغ می‌گوید، می‌توانید بگویید: "چه بار مزخرفی!" یا: "چه بار آشغال!"

if you're in England.

اگر در انگلیس هستید

Okay, the next expression: "a shitload". Okay? "A shitload".

بسیار خوب، عبارت بعدی: "a shitload". باشه؟ "یه بار".

"I have a shitload of homework. Too bad!"

"من کلی تکلیف دارم. حیف!"

I have a shitload of homework. I'm not happy about that. So, "shitload", do you

من کلی تکلیف دارم من از این بابت خوشحال نیستم. بنابراین، "shitload"، به نظر شما

think "shitload" is a noun, a verb, an adverb, or an adjective?

"shitload" یک اسم، یک فعل، یک قید یا یک صفت است؟

Okay, well if we look at what we noticed here with "a", we see "a" down here also.

خوب، خوب، اگر به آنچه در اینجا با "الف" توجه کردیم نگاه کنیم، "a" را در اینجا نیز می بینیم.

And remember what I said?

و یادت هست چی گفتم؟

After "a" comes a noun. A noun is a person, a place, or a thing. "A shitload" is a thing.

بعد از "الف" یک اسم می آید. اسم یک شخص، یک مکان یا یک چیز است. "یه بار" یک چیز است.

So: "I have a shitload of homework." Okay, so we know it's a noun. What do you think

بنابراین: "من کلی تکلیف دارم." خوب، پس می دانیم که یک اسم است. به نظر شما

it means? Just looking: Do you think a shitload of homework is a good thing or a bad thing?

یعنی چه؟ فقط نگاه می‌کنی: فکر می‌کنی حجم زیاد تکالیف خوب است یا بد؟

Okay, for you it would probably be a bad thing; a lot of students don't like homework. So

خوب، برای شما احتمالاً چیز بدی خواهد بود. بسیاری از دانش آموزان مشق شب را دوست ندارند. بنابراین

if you have a shitload of something, it means you have a lot of something.

اگر شما مقدار زیادی از چیزی دارید، به این معنی است که شما چیز زیادی دارید.

So this means,

بنابراین این به این معنی است که

in this case, "a shitload of homework" means a lot of homework. Okay? There is a shitload

در این مورد، "تکلیف مشق شب" به معنای تکالیف زیاد است. باشه؟

of things you must learn if you're learning English. This means there's a lot you must

اگر در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید، چیزهای زیادی وجود دارد که باید یاد بگیرید . این بدان معناست که چیزهای زیادی وجود دارد که باید

learn. So, "shitload" means a lot. Now, here's one difference: Do you think you could use

یاد بگیرید. بنابراین، "shitload" به معنای زیادی است. حالا، یک تفاوت وجود دارد: آیا فکر می‌کنید می‌توانید از

"shitload" with your teachers, or you know, on a university essay, or with your boss?

"shitload" با معلمان خود استفاده کنید، یا می‌دانید، در مقاله دانشگاهی یا با رئیس خود؟

Probably not. "Shitload" is slang, it's something we would use with our friends. Okay? So "shitload"...

احتمالا نه. "Shitload" عامیانه است، چیزی است که ما با دوستان خود استفاده می کنیم. باشه؟ بنابراین "shitload" ...

A shitload of these expressions you're going to see are slang.

یک سری از این عبارات که قرار است ببینید عامیانه هستند.

Okay, so the next expression: "loads of".

بسیار خوب، پس عبارت بعدی: "بارهای از".

"I have loads of food at my place. Come over!"

"من بارهای غذا در محل خود دارم. بیا!"

Okay? "I have loads of food at my place. Come over!"

باشه؟ "من بارهای غذا در محل خود دارم. بیا!"

Do you think "loads" is a verb, an adverb, an adjective, or a noun?

به نظر شما "بارها" یک فعل، یک قید، یک صفت یا یک اسم است؟

Let's take a moment.

بیایید یک لحظه وقت بگذاریم.

"I have loads of".

"من بارهای از".

Well, in this case, we have the word "have" here. Usually you have something, so that usually indicates

خوب، در این مورد، ما در اینجا کلمه "داشتن" را داریم. معمولاً شما چیزی دارید، به طوری که معمولاً

a noun. So "loads" is a noun.

یک اسم را نشان می دهد. بنابراین "بارها" یک اسم است.

"I have loads of food at my place. Come over!"

"من بارهای غذا در محل خود دارم. بیا!"

Okay, so what do you think it means, "loads of"? Do you think I have a lot of food or a little food?

خوب، پس فکر می کنید معنی آن چیست؟ به نظر شما من غذای زیادی دارم یا غذای کمی؟

If I invite you to come over, it probably means I have a lot of food at my house, because

اگر از شما دعوت کنم که بیایید، احتمالاً به این معنی است که در خانه ام غذای زیادی دارم،

I wouldn't invite somebody if there's no food. So "loads of food" means a lot of food. So,

زیرا اگر غذا نباشد، کسی را دعوت نمی کنم. پس «باران طعام» به معنای غذای زیاد است. بنابراین،

again, "loads of" actually is the same as "shitload". It means a lot of. Now, "shitload"

دوباره، "بارهای" در واقع همان "shitload" است. به معنای زیاد است. حالا «شیت لود

is a little bit... It's not polite. It's used a lot, but it's not polite. "Loads of" is

» کمی... مودبانه نیست. زیاد استفاده شده ولی مودبانه نیست. "Loads of"

something you can use with your Grandma, with kids. Okay? It's informal, but it's polite;

چیزی است که می توانید با مادربزرگ خود، با بچه ها استفاده کنید. باشه؟ غیر رسمی است، اما مؤدبانه است.

whereas "shitload", you really just want to use it with your friends or in informal situations.

در حالی که "shitload"، شما واقعاً فقط می خواهید از آن با دوستان خود یا در موقعیت های غیررسمی استفاده کنید.

Okay, so now let's look at a couple more expressions that have the word "load" in them.

خوب، حالا بیایید به چند عبارت دیگر نگاه کنیم که کلمه "بار" در آنها وجود دارد.

Okay, so our next word... We have two: "freeload" or "free loader". Okay? So the difference

بسیار خوب، پس کلمه بعدی ما... ما دوتا داریم: "freeload" یا "free loader". باشه؟ بنابراین تفاوت

here is with the "er". Okay. So let's look at our sentence to try to figure out if it's

اینجا با "er" است. باشه. بنابراین بیایید به جمله خود نگاه کنیم تا بفهمیم که آیا این

a noun and whatnot, and also the meaning.

یک اسم است یا نه، و همچنین معنی آن.

"He freeloads. He never buys the beer, but drinks our beer. He drinks our beer.

او هیچ وقت آبجو نمی خرد، بلکه آبجو ما را می نوشد. او آبجو ما را می

He is a freeloader." Okay? So let's look up here first.

نوشد. باشه؟ پس بیایید ابتدا به اینجا نگاه کنیم.

"He freeloads." Do you think this is a verb, an adjective, a noun, or an adverb?

او بارگذاری رایگان می کند. به نظر شما این یک فعل، یک صفت، یک اسم یا یک قید است؟

"He freeloads." Well, considering we just have a subject here and there's nothing after,

او بارگذاری رایگان می کند. خوب، با توجه به اینکه ما در اینجا فقط یک فاعل داریم و چیزی بعد از آن وجود ندارد،

we can guess that it's a verb. Okay? So "freeload" can be a verb.

می توانیم حدس بزنیم که این یک فعل است. باشه؟ بنابراین "بارگیری رایگان" می تواند یک فعل باشد.

"He never buys the beer, but drinks ours. He is a freeloader."

او هرگز آبجو نمی‌خرد، اما آبجو ما را می‌نوشد.

Okay? So the word "freeloader", do you think it's an

باشه؟ پس کلمه "freeloader" به نظر شما یک

adjective, noun, adverb, verb?

صفت، اسم، قید، فعل است؟

In this case, again, we have the word "a" before it, and

در این صورت باز هم قبل از آن کلمه «الف» داریم و

we also have "er". These are clues that it's a noun. Okay? So nouns have "a" before them

«ار» هم داریم. اینها نشانه هایی است که نشان می دهد اسم است. باشه؟ بنابراین اسم‌ها اغلب قبل از خود "a" دارند

often, as well as... Whenever you see "er", a lot of the times it's going to be a noun.

، و همچنین... هر وقت "er" را می‌بینید ، در بسیاری از مواقع این اسم خواهد بود.

Not always, but a lot of the times. So, for example: teacher, officer, leader. Okay?

نه همیشه، اما در بسیاری از مواقع. به عنوان مثال: معلم، افسر، رهبر. باشه؟

What do those three words have in common? They're all people. Many times when you see "er",

این سه کلمه چه مشترکاتی دارند؟ همشون آدمن خیلی وقت ها وقتی "ار" را می بینید به

it means it's a person. So, a freeloader is a person. Okay? It's a person who freeloads.

این معنی است که یک شخص است. بنابراین، مفت گیر یک شخص است. باشه؟ این فردی است که بارگذاری رایگان می کند.

All right? So, let's guess the meaning now.

خیلی خوب؟ بنابراین، بیایید اکنون معنی را حدس بزنیم.

"He freeloads. He never buys the beer, but he drinks our beer. He is a freeloader."

او مجانی بار می کشد. او هرگز آبجو نمی خرد، اما آبجوی ما را می نوشد. او مفت بار است.

I want you to take a moment and guess what it means. Okay?

من از شما می خواهم یک لحظه وقت بگذارید و معنی آن را حدس بزنید. باشه؟

So what do you think it means? Do you think that a freeloader shares with people?

پس به نظر شما یعنی چه؟ آیا فکر می کنید که یک رایگان بار با مردم به اشتراک می گذارد؟

No. A freeloader likes to not spend money. A freeloader likes to keep their money

نه. مفت خور دوست دارد پول خرج نکند. مفت خور دوست دارد پولش را نگه دارد

or they don't have money. They like to use other people's things so they don't have to

یا پول ندارد. آنها دوست دارند از وسایل دیگران استفاده کنند تا مجبور نباشند آنها را

buy them. Okay? So, for example, I know somebody who whenever, you know, we go to a restaurant,

بخرند. باشه؟ مثلاً من یکی را می شناسم که هر وقت می دانی به رستوران

they don't usually have their wallet and they say:

می رویم، معمولاً کیف پولشان را ندارند و می گویند:

"Oh, can you buy my dinner for me? I forgot my wallet."

"اوه، می توانی برای من شام بخری؟ کیف پولم را فراموش کردم."

That person's a freeloader, because they don't put money in; what they

آن شخص مفت است، زیرا پولی در آن نمی گذارد. کاری که آن‌ها

do is they use other people, and they want other people to pay for their things. Or imagine this:

انجام می‌دهند این است که از افراد دیگر استفاده می‌کنند و می‌خواهند دیگران برای چیزهایشان پول بپردازند. یا این را تصور کنید:

Imagine somebody comes to stay at my apartment, but they never pay me money. They

تصور کنید کسی به آپارتمان من می‌آید ، اما هرگز به من پول نمی‌دهد. آنها

sleep on my couch for like a year, they never pay me money. That person is a freeloader

یک سال روی مبل من می خوابند، هرگز به من پول نمی دهند. آن شخص رایگان است

because they're not using their money, they're not sharing their money. Instead, they're

زیرا از پول خود استفاده نمی کند، پول خود را تقسیم نمی کند. در عوض، آنها

using me, and my money, and my resources. Okay? So if you freeload, it means you don't

از من، پول و منابع من استفاده می کنند. باشه؟ بنابراین اگر شما رایگان بارگذاری کنید، به این معنی است که

spend money; other people have to spend money for you. Okay? Okay, so let's write that down.

پول خرج نمی کنید. دیگران باید برای شما پول خرج کنند . باشه؟ خوب، پس بیایید آن را بنویسیم.

So it's almost like take advantage of someone,

بنابراین تقریباً مانند این است که از کسی سوء استفاده کنید

and not spend your money;

و پول خود را خرج نکنید.

you spend other people's.

شما خرج دیگران می کنید

Okay. So you spend other people's money or resources; not your own.

باشه. بنابراین شما پول یا منابع دیگران را خرج می کنید. مال خودت نیست

Okay, and again, "freeloader" is the person who does this; whereas "freeload" is the verb.

بسیار خوب، و دوباره، "freeloader" شخصی است که این کار را انجام می دهد. در حالی که "بارگذاری رایگان" فعل است.

So we could say:

بنابراین می‌توانیم بگوییم:

"A freeloader freeloads." That's a possible sentence.

«آزاد بار آزاد می‌شود». این یک جمله ممکن است.

All right, let's look at the next expression.

بسیار خوب، بیایید به عبارت بعدی نگاه کنیم.

"A load off my chest" or "a load of my mind".

"باری از سینه ام" یا "باری از ذهن من".

So this is an expression.

پس این یک بیان است.

"The project is done. It's a load off my mind."

این پروژه تمام شده است.

So in this case, "load", do you think it's a noun, verb, adjective, or adverb?

بنابراین در این مورد، "بار"، به نظر شما اسم، فعل، صفت یا قید است؟

If you guessed a noun, you're correct. We know that because of the word "a":

اگر اسمی را حدس زدید، درست می گویید. ما می دانیم که به دلیل کلمه "الف":

"a load off my mind".

"باری از ذهن من".

So what does this mean? I want you to take a moment and take a guess.

خوب این به چه معنا است؟ من از شما می خواهم یک لحظه وقت بگذارید و حدس بزنید.

"The project is finished."

"پروژه به پایان رسیده است."

If you finished a project, would you feel stressed or no stress?

اگر پروژه ای را تمام کنید، آیا استرس دارید یا بدون استرس؟

You'd probably feel very happy.

احتمالاً احساس خوشبختی می کنید.

You probably would feel that there was stress, but now you're finished there's no stress.

احتمالاً احساس می‌کنید که استرس وجود دارد، اما اکنون تمام شده‌اید، هیچ استرسی وجود ندارد.

So: "The project is done. It's a load off my mind." It means I had a problem, but now

بنابراین: "پروژه انجام شد. این بار ذهن من را سنگین کرده است." یعنی مشکل داشتم ولی

the problem is gone. I feel relief. Okay?

الان مشکل برطرف شده. احساس آرامش می کنم باشه؟

It's a load off my mind, it's a load off my chest. They have the same meaning, and they mean

این بار از روی ذهن من است، این بار از روی سینه من است. آنها هم همین معنا را دارند و می گویند

I'm not worried now, I feel great, I'm relieved. Okay?

من الان نگران نیستم، احساس خوبی دارم، خیالم راحت است. باشه؟

So the meaning is: "I'm relieved."

پس معنا این است: «آرام شدم».

Imagine you have an English test, you're really nervous, really stressed,

تصور کنید که یک آزمون انگلیسی دارید، واقعاً عصبی هستید، واقعاً استرس دارید،

and then you finish the test, you're going to say:

و سپس امتحان را تمام می‌کنید، می‌خواهید بگویید:

"That's a load off my mind." It means: "I'm not stressed now. I finished my test. Whew. I feel relief."

"این بار ذهن من را سنگین کرده است." یعنی: الان استرس ندارم امتحانم تموم شد وای خیالم راحت شد.

Okay?

باشه؟

Okay, the next sentence, "loaded":

بسیار خوب، جمله بعدی، "لود شده":

"The gun is loaded. I loaded the gun."

"تفنگ پر است. تفنگ را پر کردم."

Okay, so I want you to take a moment, are these nouns, verbs, adjectives, adverbs? What are they?

خوب، پس می خواهم یک لحظه وقت بگذارید، آیا این اسم ها، فعل ها، صفت ها، قید هستند؟ آنها چه هستند؟

Well, in this case: "The gun is loaded."

خوب، در این مورد: "اسلحه پر است."

It's probably an adjective; it's describing a verb. Or it

احتمالاً یک صفت است. این یک فعل را توصیف می کند. یا

could also be passive tense, but we won't get into that. We also have:

ممکن است زمان منفعل نیز باشد، اما ما وارد آن نمی شویم. همچنین داریم:

"I loaded the gun." This one

«اسلحه را پر کردم».

is a verb. Okay? We know that because it comes after the subject, and it's

این یکی فعل است. باشه؟ این را می دانیم زیرا بعد از فاعل می آید و

the action of the sentence. So what do you think it means to load a gun?

عمل جمله است. پس به نظر شما پر کردن تفنگ به چه معناست؟

What can you do with a gun? There's only a couple of things. You can shoot a gun, but before you shoot

با تفنگ چه می توان کرد؟ فقط یکی دو چیز هست شما می توانید یک تفنگ شلیک کنید، اما قبل از

the gun, you need to put the bullet in the gun. So when you load a gun, it means you

شلیک به تفنگ، باید گلوله را در تفنگ قرار دهید. بنابراین وقتی یک اسلحه را پر می کنید، به این معنی است

put a bullet in a gun. Okay? So, in some countries, people carry around loaded guns. This means

که یک گلوله را در یک تفنگ قرار داده اید. باشه؟ بنابراین، در برخی از کشورها، مردم اسلحه های پر شده را به اطراف حمل می کنند. این به این معنی است

their gun has a bullet in it. Okay? So a loaded gun has a bullet. All right, so let's look

که تفنگ آنها یک گلوله در آن است. باشه؟ بنابراین یک تفنگ پر شده دارای یک گلوله است. بسیار خوب، پس بیایید

at a couple final expressions-okay?-in a moment.

در یک لحظه به چند عبارت پایانی نگاه کنیم - باشه؟

Okay, so our last expression of the day is, again, "load",

بسیار خوب، پس آخرین عبارت ما در روز دوباره "بار" است،

but in this case we're using it with the word "truck".

اما در این مورد ما از آن با کلمه "کامیون" استفاده می کنیم.

"I loaded the truck. It's full."

"کامیون را بار کردم. پر است."

So in this case, do you think this is a noun, verb, adjective, or adverb?

بنابراین در این مورد، به نظر شما این یک اسم، فعل، صفت یا قید است؟

If you said verb, you're correct. Okay?

اگه فعل گفتی درست میگی باشه؟

It's an action. I load the truck. So what does this mean? So take a moment, make a guess.

این یک عمل است. کامیون را بار می کنم. خوب این به چه معنا است؟ پس یک لحظه وقت بگذارید، حدس بزنید.

Okay? Take a guess.

باشه؟ حدس بزن.

If you load a truck and it becomes full, it means you're putting something

اگر کامیونی را بارگیری کنید و پر شود، به این معنی است که چیزی

into the truck. Okay? We can load a truck, we can load cars, we can load airplanes. It

را در کامیون می‌گذارید. باشه؟ ما می توانیم یک کامیون بارگیری کنیم، می توانیم ماشین ها را بارگیری کنیم، می توانیم هواپیماها را بارگیری کنیم. این

means we're taking things like boxes or, you know, any types of things, and we're filling

بدان معناست که ما چیزهایی مانند جعبه یا هر نوع چیز دیگری می بریم، و

a truck, a car, a bus with these things. Okay?

کامیون، ماشین، اتوبوس را با این چیزها پر می کنیم. باشه؟

So it means to put something into a vehicle.

بنابراین به معنای قرار دادن چیزی در وسیله نقلیه است.

Okay? And "vehicle" means truck, bus, plane, car. Okay? Those are all vehicles.

باشه؟ و «وسیله» به معنای کامیون، اتوبوس، هواپیما، اتومبیل است. باشه؟ اینها همه وسیله نقلیه هستند.

So you're putting something, it can be anything, into a vehicle. You're loading it. Okay? You're

بنابراین شما چیزی را در یک وسیله نقلیه قرار می دهید، می تواند هر چیزی باشد. شما در حال بارگیری آن هستید. باشه؟ شما

filling it up with things, that means "to load".

آن را با چیزهایی پر می کنید، این یعنی "بار کردن".

So, I invite you to come check out our website at www.engvid.com.

بنابراین، از شما دعوت می کنم که از وب سایت ما در www.engvid.com دیدن کنید.

There you can take our quiz and practice these words to make sure you understand them,

در آنجا می توانید امتحان ما را انجام دهید و این کلمات را تمرین کنید تا مطمئن شوید که آنها را متوجه شده

and you can also see more examples of them used in sentences.

اید و همچنین می توانید نمونه های بیشتری از آنها را که در جملات استفاده می شوند مشاهده کنید.

I also invite you to subscribe to my YouTube channel.

همچنین از شما دعوت می کنم که در کانال یوتیوب من عضو شوید.

There, you will find all sorts of videos on pronunciation, vocabulary, grammar, listening, and many other topics.

در آنجا انواع ویدئوها در مورد تلفظ، واژگان، دستور زبان، گوش دادن و بسیاری موضوعات دیگر را خواهید یافت.

So, thank you for watching, and until next time, take care.

پس از تماشای شما متشکرم و تا دفعه بعد مراقب باشید.