English Vocabulary: Talking about WORK

Hey, everyone. I'm Alex.

هی همه. من الکس هستم

Thanks for clicking, and welcome to this vocabulary lesson on

با تشکر از کلیک کردن، و به این درس واژگان در

talking about work.

مورد صحبت کردن در مورد کار خوش آمدید.

In this lesson, we will learn some phrases that we use to talk about work

در این درس عباراتی را یاد می گیریم که برای صحبت در مورد کار

with our friends, family, colleagues, etc. So, you will see some sentences, as well as

با دوستان، خانواده، همکاران و غیره استفاده می کنیم. بنابراین، تعدادی جملات و

some questions that you can use to talk about your job.

همچنین سوالاتی را مشاهده خواهید کرد که می توانید از آنها برای صحبت در مورد شغل خود استفاده کنید.

So, let's start with some basic questions that people might ask about your work, your

بنابراین، اجازه دهید با چند سوال اساسی که ممکن است مردم در مورد کار و شغل شما بپرسند، شروع کنیم

job. For example, the most basic one, if you have a job:

. به عنوان مثال، ابتدایی ترین آن، اگر شغلی دارید:

"Where do you work?"

"کجا کار می کنید؟"

Right? Where do you work? Do you work at Microsoft, maybe?

درست؟ كجا كار ميكني؟ آیا شما در مایکروسافت کار می کنید، شاید؟

Do you work at Google? Do you work somewhere else?

آیا در گوگل کار می کنید؟ آیا جای دیگری کار می کنید؟

And, this is a very common question, especially if you don't have, you know, like a set schedule

و، این یک سوال بسیار رایج است، به خصوص اگر ندارید، می دانید، مانند یک برنامه زمان بندی مشخص

where you work, you can say: "Hey. When do you start?" Right? If you ask a person:

که در آن کار می کنید، می توانید بگویید: "هی. کی شروع می کنی؟" درست؟ اگر از شخصی بپرسید:

"When do you start? Do you start at 8 o'clock? 9 o'clock? 10 o'clock?"

"چه زمانی شروع می کنید؟ آیا از ساعت 8 شروع می کنید ؟ ساعت 9؟ ساعت 10؟"

This might be a common question, you know, if you're wondering if you can have breakfast with someone

این ممکن است یک سوال رایج باشد، می‌دانید، اگر از خود می‌پرسید که آیا می‌توانید با کسی صبحانه

or maybe lunch with someone,

بخورید یا شاید ناهار را با کسی بخورید،

depending on if they work in the afternoon, if they work in the morning,

بسته به اینکه بعد از ظهر کار می‌کند، آیا صبح کار می‌کند یا نه

etc. And obviously, you can also ask when a person finishes their job.

. و بدیهی است که شما همچنین می تواند بپرسد که چه زمانی یک فرد کار خود را تمام می کند.

"When do you finish?" Okay?

"کی تمام می کنی؟" باشه؟

Two other ways that we can ask when a person is finished are:

دو راه دیگر که می‌توانیم وقتی یک نفر تمام شد بپرسیم:

"Hey. When are you off?"

"هی. کی خاموشی؟"

Okay? So, if you say: "When are you off?" you know, you're asking them:

باشه؟ بنابراین، اگر بگویید: " کی مرخصی؟" می‌دانی، از آنها می‌پرسی:

What time do you finish? Same with this:

چه ساعتی تمام می‌کنی؟ به همین ترتیب:

"When do you get off work?",

"چه زمانی از کار خارج می شوید؟"،

"When do you get off work?",

"چه زمانی از کار خارج می شوید؟"،

"When do you finish work?" All right?

"چه زمانی کار را تمام می کنید ؟" خیلی خوب؟

So, again, you can say: "When do you finish?",

بنابراین، دوباره می‌توانید بگویید: «کی تمام می‌کنی؟»،

"When are you off?", "When do you get off work?"

«کی مرخصی؟»، « کی از کار خارج می‌شوی؟»

Now, some sentences that we can use. You can say:

حالا جملاتی که می توانیم استفاده کنیم. می توانید بگویید:

"Oh, I work day shift.",

"اوه، من شیفت روز کار می کنم."،

"I work afternoon shift." or "I work night shift."

"من شیفت بعدازظهر کار می کنم." یا "من شیفت شب کار می کنم."

Now, a shift is basically the time... The period of time,

حالا، یک شیفت اساساً زمان است ... دوره زمانی

the block of time of work that you do. So, if you work in a factory, usually factories,

، بلوک زمانی کاری که شما انجام می دهید. بنابراین، اگر در یک کارخانه کار می کنید، معمولاً کارخانه

a lot of them are open 24 hours per day. They have some people who work in the daytime,

ها، بسیاری از آنها 24 ساعته باز هستند. آنها یک عده دارند که در روز

some people work in the afternoon, some people work at nighttime. So you can say:

کار می کنند، یک عده بعد از ظهر کار می کنند، یک عده هم شب کار می کنند. بنابراین می توانید بگویید:

"Oh, I'm on day shift.",

"اوه، من در شیفت روز هستم."،

"I am on afternoon shift.",

"من در شیفت بعدازظهر هستم."،

"I am on night shift."

"من در شیفت شب هستم."

Instead of saying, you know: "I work day shift, afternoon shift, night shift", you can also say:

به جای اینکه بگویید، می دانید: «من شیفت روز کار می کنم، شیفت بعدازظهر، شیفت شب»، همچنین می توانید بگویید:

"I'm on days.", "I'm on afternoons.", "I'm on nights."

«روزها هستم.»، « بعدازظهر هستم»، «شب هستم». "

And this can change, depending on how your schedule

و این بسته به نحوه عملکرد برنامه شما می تواند تغییر

works. You can say: "I'm on afternoons this week, but next week I'm on days."

کند. می توانید بگویید: "من این هفته بعدازظهر هستم، اما هفته بعد روزها هستم."

And again,

و باز هم،

this is important information, depending on who you're talking to, if they want to get

این اطلاعات مهمی است، بسته به اینکه با چه کسی صحبت می‌کنید، اگر آنها می‌خواهند

together with you for something, it's important to know. -"What shift are you on next week?"

برای چیزی با شما جمع شوند، مهم است که بدانید. -"هفته بعد تو چه شیفتی هستی؟"

-"Next week I'm on nights, so that means that we can get together for dinner

-"هفته بعد من شب ها هستم، یعنی می توانیم قبل از شروع کار برای شام دور هم جمع شویم

before I start work." Okay?

." باشه؟

Now, "overtime". "Overtime" is time that you work longer than you are expected to legally

حالا «اضافه کاری». "اضافه کاری" زمانی است که شما بیشتر از زمانی که از نظر قانونی انتظار می رود

work. So, for example, in most companies... I'm just going to talk about the North American

کار کنید. بنابراین، برای مثال، در اکثر شرکت ها... من فقط در مورد زمینه آمریکای شمالی صحبت

context. Typically, one week a person is expected to work in most jobs 40 hours per week. If

می کنم. به طور معمول، یک هفته انتظار می رود که یک فرد در اکثر مشاغل 40 ساعت در هفته کار کند.

you work beyond that, you can work overtime. Right? You work overtime. Or if you work eight

اگر فراتر از آن کار کنید، می توانید اضافه کار کنید. درست؟ شما اضافه کار می کنید. یا اگر هشت

hours per day, if you work more than eight hours per day, you work overtime. So a person,

ساعت در روز کار می کنید، اگر بیش از هشت ساعت در روز کار می کنید، اضافه کار می کنید. بنابراین یک شخص

your friends, colleague, family member can ask you:

، دوستان، همکار، عضو خانواده شما می توانند از شما بپرسند:

"Hey. Are you doing overtime tonight?"

"هی. آیا امشب اضافه کاری می کنی؟"

Or: "Are you working overtime tonight?"

یا: " امشب اضافه کاری می کنی؟"

And short form for overtime: you can also say

و فرم کوتاه برای اضافه کاری: شما همچنین می توانید بگویید

"OT". "Are you doing OT tonight?"

"OT". " امشب OT انجام می دهی؟"

You can say: "Yeah, I'm staying OT."

شما می توانید بگویید: "بله، من در OT می مانم."

Or: "I'm staying for two hours of OT." for example.

یا: "من دو ساعت OT می مانم." مثلا.

Okay, next: maybe a common sentence for you, maybe not; depends on who you are.

خوب، بعدی: شاید یک جمله رایج برای شما، شاید نه. بستگی به این دارد که شما کی هستید

So, for example, here I wrote:

بنابراین، برای مثال، اینجا نوشتم:

"Jackie called in sick last Friday."

" جمعه گذشته جکی بیمار تماس گرفت."

So if you are sick and you call your job to tell them:

بنابراین اگر شما مریض هستید و به شغل خود زنگ می زنید و به آنها می

"I'm sick. I can't come today." you are calling in sick.

گویید: "من مریض هستم. امروز نمی توانم بیایم." مریض زنگ میزنی

So the phrase is "call in". Okay? You might... Your friend might also tell you:

پس عبارت «تذکر کن». باشه؟ ممکن است... دوستتان ممکن است به شما بگوید:

"Hey. Monday, you know, we're going to have a big party on Sunday night,

"هی. دوشنبه، می‌دانی، یکشنبه شب یک مهمانی بزرگ داریم،

so Monday you're going to be very tired. Just call in. Call in."

پس دوشنبه خیلی خسته می‌شوی. فقط تماس بگیر. تماس بگیر. "

Or: "Call in sick". Okay?

یا: «در مریض تماس بگیرید». باشه؟

I'm not recommending this, but it's something people do.

من این را توصیه نمی کنم، اما این کاری است که مردم انجام می دهند.

Next: "I need a vacation."

بعدی: "من به یک تعطیلات نیاز دارم."

And if you want to say you have been working really hard,

و اگر می خواهید بگویید که واقعاً سخت کار کرده اید،

one expression you can use is:

یک عبارتی که می توانید استفاده کنید این است:

"I've been working like a dog." Okay?

"من مثل یک سگ کار کرده ام." باشه؟

You think of a dog like

شما به سگی مانند

[pants like a dog]

[شلوار مانند سگ]

like this, if you are working very hard, you can say:

فکر می کنید، اگر خیلی سخت کار می کنید، می توانید بگویید:

"I've been working like a dog." Another more slang-like expression that I'll put here,

"من مثل یک سگ کار کرده ام." تعبیر عامیانه‌تر دیگری که اینجا می‌گذارم،

you can also say (cover your ears, children):

همچنین می‌توانید بگویید ( بچه‌ها گوش‌هایتان را بپوشانید):

"I've been working my ass off."

"من کارم را از دست داده‌ام."

I'm sorry, my marker is not working very well here, but I'll do my best.

متاسفم، نشانگر من در اینجا خیلی خوب کار نمی کند ، اما تمام تلاشم را می کنم.

So you can say: "I have been working my ass off."

بنابراین می‌توانید بگویید: "من در حال کار کردن هستم."

Your ass or your butt. You can say: "my butt off"

الاغ یا باسنت اگر می‌خواهید کمی مؤدبانه‌تر باشد، می‌توانید بگویید: «باسن من»

if you want it to be a little more polite. Okay?

. باشه؟

Because you're working so hard that I guess your butt starts to sweat

چون آنقدر کار می کنی که حدس می زنم باسنت عرق می کند

or it falls off, maybe. I don't know.

یا می افتد، شاید. من نمی دانم.

Another common phrase, you know, if you are at a job where you work part time, maybe you're

یکی دیگر از عبارت رایج، می دانید، اگر در شغلی هستید که در آن به صورت پاره وقت کار می کنید، شاید

a student, and maybe there are people with more experience, more seniority than you,

دانشجو هستید، و شاید افرادی با تجربه بیشتر و سابقه کار بیشتر از شما وجود داشته باشند،

you could say: "I'm not getting enough hours."

می توانید بگویید: "من کار نمی کنم. ساعت کافی."

This means my employer, the person who gives

این به این معنی است که کارفرمای من ، فردی که به

me the job is not giving me enough work. So I'm working 10 hours a week, that's it.

من این کار را می دهد، به من کار کافی نمی دهد. بنابراین من 10 ساعت در هفته کار می کنم، همین.

I need minimum 15 hours, 20 hours, maybe you want more hours than that to survive as a

من حداقل به 15 ساعت، 20 ساعت نیاز دارم، شاید شما برای زنده ماندن به عنوان یک

student or whatever your life situation is.

دانش آموز یا هر شرایطی که زندگی می کنید، ساعت بیشتری از آن می خواهید.

We'll move over here. Another common phrase:

ما اینجا حرکت می کنیم یک جمله رایج دیگر:

"Hey. Can you come in early?"

"هی، می توانی زودتر بیایی؟"

This might be your boss asking you: "Can you come in early?"

این ممکن است رئیس شما از شما بپرسد: "می توانید زودتر بیایید؟"

If you come in early, you come in before your

اگر زود وارد شوید ، قبل

job is scheduled to start. Okay?

از شروع کارتان وارد می شوید. باشه؟

And another way to say: "I worked overtime", you can say:

و یک راه دیگر برای گفتن: "من اضافه کار کردم"، می توانید بگویید:

"Last night, I had to stay late."

"دیشب مجبور شدم تا دیر وقت بمانم."

So maybe, you know, you are an employee, you work at

پس شاید، می دانید، شما یک کارمند هستید،

a job where you can't finish everything in your eight hours, or nine hours,

در شغلی کار می کنید که نمی توانید همه چیز را در هشت ساعت، نه ساعت،

or whatever you work, and you have to stay later, later, later - you can tell your friends:

یا هر کاری که کار می کنید تمام کنید، و باید بعدا، بعدا، دیرتر بمانید - می توانید به دوستان خود بگویید:

"I had to stay late last night."

"دیشب مجبور شدم تا دیر وقت بمانم."

Or you tell them today: "Sorry, I can't come dancing", or:

یا امروز به آنها می گویید: "ببخشید، نمی توانم بیایم و برقصم" یا:

"I can't go to the movie. I have to stay late. I have to work more at my job."

"نمی توانم به سینما بروم. باید تا دیر وقت بمانم. باید بیشتر در کارم کار کنم."

And again, talking about vacation:

و دوباره، صحبت کردن در مورد تعطیلات:

"Have you had any time off this year?"

" آیا امسال مرخصی داشته اید؟"

So, you can say:

بنابراین، می توانید بگویید:

"I need some time off."

"من به مدتی استراحت نیاز دارم."

Time off is time away from work; you're not really working. Right?

زمان مرخصی زمان دوری از کار است. شما واقعا کار نمی کنید درست؟

You're taking a vacation, paid, usually. I hope.

معمولاً مرخصی می‌گیرید ، پولی. امیدوارم.

And finally: "She took a day off yesterday."

و در آخر: "او دیروز یک روز مرخصی گرفت."

We talked about taking a sick day, being sick.

ما در مورد گرفتن یک روز مریض صحبت کردیم، بیمار بودن.

You can also take a day off because you have a personal emergency, or you have a schedule

شما همچنین می توانید یک روز مرخصی بگیرید زیرا یک اورژانس شخصی دارید یا برنامه ای

with a doctor, or something like that. You can take a day off.

با پزشک دارید یا چیزی شبیه به این. می توانید یک روز مرخصی بگیرید.

All right, so a lot of vocabulary here.

بسیار خوب، بنابراین واژگان زیادی در اینجا وجود دارد.

If you'd like to test your understanding of the

اگر می‌خواهید درک خود را از

structure of these phrases, questions, all of this vocabulary,

ساختار این عبارات، سؤالات، و همه این واژگان،

as always, you can check out the quiz on www.engvid.com.

مانند همیشه آزمایش کنید، می‌توانید امتحان را در www.engvid.com بررسی کنید.

And please don't forget to subscribe to my YouTube channel.

و لطفا فراموش نکنید که در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

Don't work too hard. See you, guys.

خیلی سخت کار نکن میبینمتون بچه ها