Try it out! Go from Standard to Casual English (15 Common Sentences)

Hey. Oh, you're going for lunch?

سلام. اوه، برای ناهار می روی؟

Oh, where are you going?

اوه کجا میری؟

Ooh, that sounds good.

اوه، این خوب به نظر می رسد.

You know what? I'm starving.

میدونی چیه؟ دارم از گرسنگی میمیرم

Can I tag along? Yeah.

میتونم تگ کنم؟ آره

Don't worry. I'll cover it.

نگران نباشید. من آن را پوشش می دهم.

No, no, no. Just pick me up and yeah, thanks.

نه نه نه. فقط منو انتخاب کن و آره، ممنون

Okay. Yeah. About 20 minutes.

باشه. آره حدود 20 دقیقه.

Yeah. Okay. See you soon. Bye.

آره باشه. به زودی میبینمت. خدا حافظ.

Yes. All right.

آره. خیلی خوب.

Hey everyone. I'm Alex. Thanks for clicking and welcome to this lesson on going from standard

هی همه. من الکس هستم از اینکه کلیک کردید متشکریم و به این درس در مورد رفتن از

English to casual English. So, in this video, I will provide you with some casual English sentences

انگلیسی استاندارد به انگلیسی معمولی خوش آمدید. بنابراین، در این ویدیو، چند جملات معمولی انگلیسی را در اختیار شما قرار می‌دهم

that you can use with friends, with English-speaking colleagues, whether you're in

که می‌توانید با دوستان، با همکاران انگلیسی‌زبان، چه در

school, or at work, or out somewhere. Most English speakers use either standard or casual

مدرسه، چه در محل کار، یا خارج از خانه از آنها استفاده کنید. بیشتر انگلیسی زبانان از انگلیسی استاندارد یا معمولی استفاده می کنند

English. Most people don't really use like formal English when you're out at the mall or something

. به عنوان مثال، بیشتر مردم وقتی در مرکز خرید هستید یا چیزی شبیه به آن واقعاً از انگلیسی رسمی استفاده نمی کنند

like that, for example. So, today, I want to give you some standard phrases, but also some

. بنابراین، امروز، می‌خواهم عبارات استاندارد، و همچنین

casual phrases to help you speak more in English and to understand more in English.

عبارات معمولی را به شما بدهم تا به شما کمک کند بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنید و بیشتر به زبان انگلیسی بفهمید.

So, let's begin. We have 15 phrases, 15 sentences in total, and we'll start with, "Look at this."

بنابراین، بیایید شروع کنیم. ما 15 عبارت داریم، در مجموع 15 جمله، و با "به این نگاه کن" شروع می کنیم.

So, of course, you can say, "Hey, look at this video." For example, if I have a video on my phone,

بنابراین، البته، می توانید بگویید: "هی، به این ویدئو نگاه کن." به عنوان مثال، اگر من یک ویدیو در تلفن خود دارم،

the casual way to say, "Look at this," is, "Hey, check this out." Okay? So, if you check something

روش معمولی برای گفتن "به این نگاه کن" این است: "هی، این را بررسی کن." باشه؟ بنابراین، اگر چیزی را بررسی کنید

out, you direct your attention towards it. You look at it, or you can check out a movie. You

، توجه خود را به سمت آن معطوف می کنید. شما به آن نگاه می کنید، یا می توانید یک فیلم را تماشا کنید.

can check out a song. You can check out a book. So, anything that you can direct your attention

می توانید یک آهنگ را بررسی کنید. می توانید یک کتاب را بررسی کنید. بنابراین، هر چیزی که می توانید توجه خود را

towards, you can look at or listen to even, you can say, "Hey, check this out." Okay.

به سمت آن معطوف کنید، می توانید به آن نگاه کنید یا به آن گوش دهید، حتی می توانید بگویید: "هی، این را بررسی کن." باشه.

Next, "I don't understand." A more casual way to say, "I don't understand," is,

بعد، «نمی‌فهمم». یک راه معمولی تر برای گفتن "من متوجه نمی شوم" این است:

"I don't get it." So, repeat after me, "I don't get it."

"من متوجه نمی شوم." بنابراین، بعد از من تکرار کنید، "من متوجه نشدم."

Perfect. So, it means, "I haven't caught it." Like, "I don't have it." Basically,

کامل. بنابراین، به این معنی است که "من آن را نگرفته ام." مانند "من آن را ندارم." اساساً

I don't understand the meaning. Next, a way to say, "I understand," you have, "I get it."

معنی آن را نمی فهمم. در مرحله بعد، راهی برای گفتن "من متوجه شدم"، شما باید "من متوجه شدم".

So, you have, "I don't get it," for, "I don't understand." And you have, "I get it," for,

بنابراین، "من متوجه نمی شوم" برای "من نمی فهمم" دارید. و شما "من متوجه شدم" برای

"I understand." Or, "I got it." Now, this is actually the short spoken form for, "I have got

"من می فهمم" دارید. یا "من متوجه شدم." اکنون، این در واقع شکل گفتاری کوتاه "من

it," or, "I've got it," which is another way to say, like, "I have it." Most people, they either

آن را دارم" یا "من آن را دریافت کردم" است که راه دیگری برای گفتن است، مانند "من آن را دارم." اکثر مردم یا می

say, "I get it," or, "I got it." So, repeat after me, "I get it."

گویند: «دریافتم» یا «دریافتم». بنابراین، بعد از من تکرار کنید: "من متوجه شدم."

"I got it."

"دریافت کردم."

Good. Next up, we have, "I'm really hungry." You heard me at the beginning of this video.

خوب در مرحله بعد، "من واقعا گرسنه هستم." در ابتدای این ویدیو صدای من را شنیدید.

I said, "I'm starving." Now, starvation is a serious world problem. If you are starving,

گفتم: من از گرسنگی می‌میرم. اکنون، گرسنگی یک مشکل جدی جهانی است. اگر گرسنه هستید،

you literally need food or you might die or go to the hospital. But we exaggerate in casual

به معنای واقعی کلمه به غذا نیاز دارید یا ممکن است بمیرید یا به بیمارستان بروید. اما در موقعیت‌های معمولی اغراق می‌کنیم

situations. So, if you want to sound more casual, a little more relaxed, a little more emphatic,

. بنابراین، اگر می‌خواهید معمولی‌تر، کمی آرام‌تر، کمی تأکید بیشتری به نظر برسید،

I guess, you can say, "I'm starving. I'm really, really hungry." So, repeat after me, "I'm starving."

می‌توانید بگویید: "من از گرسنگی می‌میرم. من واقعاً، واقعاً گرسنه هستم." بنابراین، بعد از من تکرار کنید: "من از گرسنگی می میرم."

Did you copy my intonation as well? Also important. Try it one more time, "I'm starving."

لحن من رو هم کپی کردی؟ همچنین مهم است. یک بار دیگر آن را امتحان کنید، "من از گرسنگی می میرم."

Good. Next, "You're welcome." So, if someone says, "Oh, thank you for your help." For example,

خوب بعد، "خوش آمدید." بنابراین، اگر کسی بگوید، "اوه، از کمک شما متشکرم." برای مثال،

instead of saying, "You're welcome," which is very standard, you can use one of these

به‌جای گفتن «خوش آمدید» که بسیار استاندارد است، می‌توانید از یکی از این

more casual options, "Anytime," or, "No worries." "No worries" is another way to say,

گزینه‌های معمولی‌تر، «هر زمان» یا «بدون نگرانی» استفاده کنید. "نگران نباش" راه دیگری برای گفتن

"Don't worry about it." So, I didn't write that here, but that'll be a bonus casual sentence for you.

"نگران نباش" است. بنابراین، من آن را اینجا ننوشتم، اما این یک جمله گاه به گاه برای شما خواهد بود.

So, if someone says, "Thank you," you can say, repeat after me, "Anytime."

بنابراین، اگر کسی گفت، "متشکرم"، می توانید بگویید، پس از من تکرار کنید، "هر زمان."

"No worries."

"نگران نباش."

"Don't worry about it."

"نگرانش نباش."

Okay. Not bad. Not bad. How do you feel so far? We have, "Check this out." "I don't get it."

باشه. بد نیست. بد نیست. تا الان چه حسی داری؟ ما "این را بررسی کنید." "من متوجه نمی شوم."

"I'm starving." "Anytime." Feeling good. Feeling good. Let's continue with, "You can do it."

"من از گرسنگی میمیرم." "هر زمان." احساس خوب. احساس خوب. بیایید با "شما می توانید آن را انجام دهید" ادامه دهیم.

If you want to encourage someone, of course, you can say, "Hey, you can do it." It's possible.

اگر می‌خواهید کسی را تشویق کنید، البته، می‌توانید بگویید: «هی، تو می‌توانی این کار را انجام دهی». ممکن است.

Anything is possible. You can also say, "You got this." Now, again, this is the short form for,

هر چیزی ممکن است. همچنین می توانید بگویید: "این را گرفتی." اکنون، دوباره، این فرم کوتاه برای

"You have got this." This means like, yeah, you can handle this. This is not going to be

"شما این را دارید." این به این معنی است که بله، شما می توانید از عهده این کار برآیید. این

unmanageable or impossible for you. "You can do it," or, "You got this." Now, again, you can say,

برای شما غیرقابل کنترل یا غیرممکن نخواهد بود. "شما می توانید این کار را انجام دهید" یا، "تو این را فهمیدی." اکنون، دوباره، می‌توانید بگویید:

"You've got this," or, "You have got this." Really, "You have got this" sounds a little too

«تو این را گرفتی» یا «تو این را گرفتی». واقعاً، "تو این را گرفتی"

formal for me when you're splitting it up and saying the individual words in a casual situation.

برای من کمی رسمی به نظر می رسد وقتی آن را تقسیم می کنی و تک تک کلمات را در یک موقعیت معمولی می گویی.

Most people in like a relaxed atmosphere will just say, "You got this." So, repeat after me

اکثر مردم در یک فضای آرام فقط می گویند: "تو این را فهمیدی." پس بعد از من تکرار کنید

and try to say it fast as well. "You got this."

و سعی کنید آن را سریع هم بگویید. "تو متوجهش شدی."

Nice one. Let's continue, "I'll pay for it." So, later, I'm meeting my friend,

ایول! احسنت. بیایید ادامه دهیم، "من هزینه آن را خواهم پرداخت." بنابراین، بعدا، من با دوستم ملاقات می کنم،

we're going to a restaurant. He didn't mention which restaurant actually, but okay, well,

ما به یک رستوران می رویم. او اشاره نکرد که کدام رستوران واقعاً، اما خوب، خوب،

we'll see. Anyway, I said that I would pay for it. So, if you want to say that you will pay

خواهیم دید. به هر حال من گفتم هزینه اش را می دهم. بنابراین، اگر می‌خواهید بگویید که

for something, typically it's food or maybe tickets to a movie or something like that,

برای چیزی پول می‌دهید، معمولاً آن غذا یا شاید بلیط یک فیلم یا چیزی شبیه به آن،

you can say, "It's on me." You can also say, "I'll cover it."

می‌توانید بگویید: «این به عهده من است». شما همچنین می توانید بگویید: "من آن را پوشش می دهم."

So, repeat after me, "It's on me."

بنابراین، بعد از من تکرار کنید، "این به من است."

"I'll cover it." Now, the "it" in "I'll cover it" refers to, "I will cover the cost," or,

"من آن را پوشش می دهم." حال، «آن» در «من آن را پوشش می‌دهم» به «هزینه را پوشش می‌دهم» یا «

"I will cover the ticket," or, "I will cover the bill," means like, "You don't have to worry

بلیت را پوشش می‌دهم» یا «من صورتحساب را پوشش می‌دهم» اشاره دارد، به این معنی که «شما» لازم نیست نگران

about it. I will do it. I will get it." "It's on me" means, "You don't have to worry about the

آن باشید، من این کار را انجام خواهم داد. "این به عهده من است" یعنی "شما لازم نیست نگران

bill. You don't have to worry about paying. I will pay. It's on me. Don't worry about it."

قبض باشید. لازم نیست نگران پرداخت باشید. من می پردازم. این به عهده من است. نگران نباشید."

Okay, "Can I come?" So, the standard way, for example, if your friends are going somewhere

باشه "میتونم بیام؟" بنابراین، روش استاندارد، برای مثال، اگر دوستان شما به جایی می روند

and, "Oh, that sounds like fun." Originally, you were not part of the plan and you decided to ask

و "اوه، به نظر سرگرم کننده است." در اصل، شما جزو برنامه نبودید و تصمیم گرفتید بپرسید که

if you can come too, you can also say, "Can I tag along?" Now, "to tag along" means to, like,

آیا شما هم می توانید بیایید، همچنین می توانید بگویید "می توانم تگ کنم؟" حالا، "برچسب کردن" به معنای

follow beside someone, okay? But, of course, this is not literally going beside the person,

دنبال کردن در کنار کسی است، خوب؟ اما، البته، این به معنای واقعی کلمه رفتن در کنار شخص نیست،

although you are going to be beside them or behind them in the car. But, yeah, "to tag along"

اگرچه شما در ماشین در کنار او یا پشت سر او خواهید بود. اما، بله، "تگ کردن"

means to follow along with someone else. And it's like, again, someone is going somewhere,

به معنای دنبال کردن با شخص دیگری است. و مثل این است که، دوباره، یکی دارد جایی می‌رود، می‌گوید

they say, "Oh, we're going to the mall. Oh, I need to buy new shoes. I could go to the mall.

: "اوه، ما داریم به مرکز خرید می‌رویم. اوه، من باید کفش‌های جدید بخرم. می‌توانم به مرکز خرید بروم. آیا

Can I tag along?" So, you want to follow with that person, go with them where they are going.

می‌توانم با هم تگ کنم؟" بنابراین، شما می خواهید با آن شخص دنبال کنید، با او به جایی بروید که او می رود.

So, repeat after me, "Can I tag along?"

بنابراین، بعد از من تکرار کنید، "آیا می توانم با هم تگ کنم؟"

I know, I said it a little fast on purpose. Let's say it a little slower, "Can I tag along?"

میدونم از عمد کمی سریع گفتم. بیایید کمی آهسته‌تر بگوییم، "می‌توانم با هم تگ کنم؟"

Excellent. So, so far, we have done one, two, three, four, five, six, seven, eight.

عالی بنابراین، تا کنون، ما یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت را انجام داده ایم.

We have seven more to go. Let's go. They're over there.

ما هفت تا دیگر فرصت داریم. بیا بریم. آنها آنجا هستند.

Hey, so these are the other seven. Now, before we get to these, I just want to encourage you

سلام، پس این هفت نفر دیگر هستند. اکنون، قبل از اینکه به این موارد بپردازیم، فقط می‌خواهم شما را تشویق کنم که

to check out this video on www.engvid.com where you can do a quiz on all of these casual sentences

این ویدیو را در www.engvid.com تماشا کنید، جایی که می‌توانید در مورد همه این جملات معمولی امتحان کنید

to test your understanding and to develop your confidence. And also, make sure to like this video

تا درک خود را آزمایش کنید و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید. و همچنین حتما این ویدیو را

on YouTube and share it with your friends. Subscribe to my channel and check out everything

در یوتیوب لایک کنید و با دوستان خود به اشتراک بگذارید. در کانال من مشترک شوید و هر چیز

else I have here because there's a lot. And I hope if you're finding this useful,

دیگری را که در اینجا دارم بررسی کنید زیرا تعداد زیادی وجود دارد. و امیدوارم اگر این برای شما مفید بود،

you will find a lot of other things that are useful on my channel just for you.

چیزهای دیگری را که فقط برای شما مفید هستند در کانال من پیدا کنید.

Now, let's continue. Standard, let's meet tomorrow. So, if you want to ask someone to

حالا بیایید ادامه دهیم. استاندارد، بیا فردا همدیگر را ببینیم. بنابراین، اگر می خواهید از کسی بخواهید که

meet with you, either for a coffee or for a work meeting, you can say, "Let's get together."

با شما ملاقات کند، چه برای یک قهوه یا برای یک جلسه کاری، می توانید بگویید "بیا دور هم جمع شویم."

So, let's connect. Let's get together tomorrow, for example. So, repeat after me,

بنابراین، بیایید وصل شویم. مثلا فردا دور هم جمع شویم. بنابراین، بعد از من تکرار کنید:

"Let's get together tomorrow." Good. You can also use this to talk about the past, like, "Oh,

"بیا فردا دور هم جمع شویم." خوب همچنین می‌توانید از این برای صحبت در مورد گذشته استفاده کنید، مانند: "اوه،

I got together with Lisa last weekend," or, "Oh, we got together last month," or something like,

من آخر هفته گذشته با لیزا جمع شدیم" یا "اوه، ماه گذشته با هم جمع شدیم" یا چیزی مانند

"We met, we connected, we contacted each other and had coffee," or, "We went to the library

"ما ملاقات کردیم، ارتباط برقرار کردیم، تماس گرفتیم. همدیگر را خوردیم و قهوه خوردیم» یا «با هم به کتابخانه رفتیم

together because we both like books," or something. Okay, "I went to bed at 1 a.m." So,

چون هر دو کتاب دوست داریم» یا چیز دیگری. باشه، "ساعت 1 بامداد به رختخواب رفتم." بنابراین،

if you go to bed at a late hour, you can use the phrasal verb "stay up." So, instead of saying,

اگر ساعت دیر به رختخواب می روید، می توانید از فعل اصطلاحی «بیدار ماندن» استفاده کنید. بنابراین، به جای اینکه بگویید:

"I went to bed at 1 a.m." you can say, "I stayed up until 1 a.m." So, think of "stay up."

"ساعت 1 بامداد به رختخواب رفتم." می توانید بگویید: "تا ساعت 1 صبح بیدار ماندم." بنابراین، به "بیدار ماندن" فکر کنید.

When you are staying up, you're not lying down in bed. You are up, awake, active.

وقتی بیدار می‌مانید، در رختخواب دراز نمی‌کشید. شما بیدار، بیدار، فعال هستید.

So, "I stayed up until 1 a.m." Repeat after me, "I stayed up until 1 a.m."

بنابراین، "تا ساعت 1 صبح بیدار ماندم." بعد از من تکرار کنید: «تا ساعت 1 صبح بیدار ماندم».

Good. "How late do you usually stay up?" That's, you can answer that in your mind. Next, "How are

خوب "معمولا چقدر دیر بیدار می مانی؟" یعنی شما می توانید در ذهن خود به آن پاسخ دهید. بعد "حالت چطوره

you?" Now, there are many, many, many ways to say, "How are you?" I have videos on that also

؟" اکنون، راه‌های بسیار، بسیار، بسیار زیادی برای گفتن "حالت چطور است؟" من ویدیوهایی در مورد آن

on www.engvid.com. One of those ways is, "How's it going?" So, "How is it going?" is the full

در www.engvid.com نیز دارم. یکی از این راه‌ها این است که "حالت چطور است؟" بنابراین، "چطور است؟"

question here. But the contracted form, when said quickly, "Repeat after me, 'How's it going?'"

سوال کامل اینجاست اما شکل قراردادی، وقتی سریع گفته شد: "بعد از من تکرار کن، "حالت چطور است؟"

Good. You can also say, "How you doing?"

خوب است. همچنین می توانید بگویید: "حالت چطور است؟"

Did you repeat? I hope so. I left the space there just for you.

تکرار کردی؟ امیدوارم. من فضای آنجا را فقط برای تو گذاشتم.

This is the grammatically incorrect form of, "How are you doing?" You can, of course, ask,

این شکل گرامری نادرست است "چطوری؟" البته می توانید بپرسید:

"How are you doing?" Most people in casual, relaxed situations just drop the "R" in "How are

"حالت چطور است؟" اکثر مردم در موقعیت‌های معمولی و آرام فقط "R" را در "

you?" and they say, "Hey, how you doing?" Okay. And instead of, "How are you?" you can also say,

چطوری؟" و آنها می گویند: "هی، چطوری؟" باشه. و به جای "چطوری؟" شما همچنین می توانید بگویید:

"Yeah." Very American, Canadian, "How are you?" So, "Repeat after me," instead of "You," "Yeah,"

"بله." خیلی آمریکایی، کانادایی، "چطوری؟" بنابراین، "بعد از من تکرار کن"، به جای "تو"، "آره"،

like "Y-A," "How are you?" Good. I hope you're doing well. Next, "Try it." So, if you want to

مانند "Y-A"، "حالت چطور است؟" خوب امیدوارم حالتون خوب باشه بعد، «امتحان کن». بنابراین، اگر می‌خواهید

encourage someone to sample something, try something, whether it's, you know, a new app

کسی را تشویق کنید که از چیزی نمونه‌برداری کند، چیزی را امتحان کنید، چه برنامه جدیدی باشد

that you want to show them on your phone or you are, you know, shopping for a bicycle

که می‌خواهید در تلفن خود به او نشان دهید یا می‌خواهید یک دوچرخه

at the store and you want to sample the bike, you want to try the bike before you buy it,

از فروشگاه می‌خرید و می‌خواهید برای نمونه دوچرخه، می‌خواهید قبل از خرید دوچرخه را امتحان کنید، می‌توانید به

you can tell someone to, "Try it out." So, "Try it out" is just the phrasal verb form of, "Try it."

کسی بگویید: «آن را امتحان کن». بنابراین، "امتحانش کن" فقط شکل عبارتی "امتحانش کن" است.

So, you can try things out or just try them. So, "Repeat after me, 'Try it out.'"

بنابراین، می توانید چیزهایی را امتحان کنید یا فقط آنها را امتحان کنید. بنابراین، "بعد از من تکرار کنید، "آن را امتحان کنید."

Good. All right. Next, "I will contact you," or "I will message you," "I will email you,"

خوب است. خیلی خوب. در مرحله بعد، «با شما تماس خواهم گرفت» یا «به شما پیام می‌دهم»، «به شما ایمیل می‌زنم»،

"I will text you." A more casual way to say, "I will contact you," "I will message you,"

«به شما پیامک می‌فرستم». یک راه معمولی تر برای گفتن، "من با شما تماس خواهم گرفت"، "به شما پیام خواهم داد"،

is, "I'll get in touch with you." So, "Get in touch," "I will contact you,"

"با شما تماس خواهم گرفت." بنابراین، "تماس بگیرید"، "من با شما تماس خواهم گرفت"،

"Connect with you." So, "Repeat after me, 'I'll get in touch with you.'"

"ارتباط با شما." بنابراین، "بعد از من تکرار کنید، "من با شما تماس خواهم گرفت.""

Good. And if you want to tell someone that you will continue, you know, keeping your contact

خوب است. و اگر می‌خواهید به کسی بگویید که ادامه می‌دهید، می‌دانید که ارتباط خود را

with them, you can say, "I will keep in touch," "I will stay in touch," as well.

با او حفظ می‌کنید، می‌توانید بگویید: «درارتباط خواهم بود»، «در ارتباط خواهم بود».

Next, "He's angry." So, a casual way to say, "angry," this is kind of slang, actually.

بعد، "او عصبانی است." بنابراین، یک روش معمولی برای گفتن «عصبانی»، در واقع نوعی عامیانه است.

Instead of "angry," you can say, "He's pissed off." So, you have maybe, probably heard this

به جای "عصبانی" می توانید بگویید "او عصبانی است". بنابراین، احتمالاً این را

in television shows or in movies. So, it's "pissed off." If someone is "pissed off,"

در برنامه های تلویزیونی یا فیلم ها شنیده اید. بنابراین، آن را "ناراحت شده است." اگر کسی "خشمگین" باشد، به

they are incredibly upset, incredibly angry. So, you can say, "Why are you so pissed off?"

طرز باورنکردنی ناراحت، فوق العاده عصبانی است. بنابراین، می توانید بگویید: "چرا اینقدر عصبانی هستی؟"

Again, it's a little stronger, definitely stronger than "angry," more casual,

باز هم، کمی قوی تر است، قطعا قوی تر از "عصبانی"، معمولی تر،

kind of slang. So, "Repeat after me, 'He's pissed off.'"

نوعی عامیانه. بنابراین، "بعد از من تکرار کنید، "او عصبانی است."

Don't go into his office right now. He's pissed off. It's a bad time. It's a bad

فعلا به دفتر او نروید. او عصبانی شده است. زمان بدی است.

time to talk to him. He's not happy. Finally, "I'm tired." Right? Your energy is low.

زمان بدی برای صحبت کردن با او است. او خوشحال نیست. بالاخره "خسته ام." درست؟ انرژی شما کم است.

You're ready to go to bed. You want to go home. You can say, "I'm tired," or a more casual way,

شما برای رفتن به رختخواب آماده هستید. میخوای بری خونه می‌توانید بگویید: «خسته‌ام» یا به شیوه‌ای معمولی‌تر،

"I'm beat." So, "Repeat after me." We'll do this one first. "I'm beat."

«کتک خورده‌ام». پس «بعد از من تکرار کن». اول این کار را انجام می دهیم. "من کتک خورده ام."

Not, "I am beaten." Say, "I'm beat." So, just your beat, it means all the energy has been

نه، "من کتک خوردم." بگو من کتک خوردم. بنابراین، فقط ضربان شما، به این معنی است که تمام انرژی

hit out of you by life or your circumstances or whatever you did that day. You can also say,

توسط زندگی یا شرایط شما یا هر کاری که آن روز انجام دادید از شما خارج شده است. شما همچنین می توانید بگویید:

"I'm spent." Did you repeat? If you didn't, repeat now. "I'm spent."

"من خرج شده ام". تکرار کردی؟ اگر این کار را نکردید، همین حالا تکرار کنید. "من تمام شده ام."

So, here, the adjective "spent" means I have no more energy. So, you can spend money or,

بنابراین، در اینجا، صفت "سپری شده" یعنی من دیگر انرژی ندارم. بنابراین، می توانید پول خرج کنید یا

you know, spend things. If you use all of your energy, you spend your energy, you can say,

می دانید، چیزهایی خرج کنید. اگر از تمام انرژی خود استفاده کنید، انرژی خود را خرج می کنید، می توانید بگویید:

"I have no more. I am spent. I have spent all of my energy." Just if that explanation was too

"دیگر ندارم. من خرج شده ام. من تمام انرژی خود را خرج کرده ام." فقط اگر این توضیح بیش از حد

complex, just remember, "I'm spent." And people will know exactly what you mean because they will

پیچیده بود، فقط به یاد داشته باشید: "من تمام شده ام." و مردم دقیقاً منظور شما را می‌دانند، زیرا

understand you're speaking in a casual way, in a casual situation. So, one more time,

متوجه خواهند شد که شما به شیوه‌ای معمولی، در یک موقعیت معمولی صحبت می‌کنید. بنابراین، یک بار دیگر،

"Repeat after me." "I'm beat."

"بعد از من تکرار کنید." "من کتک خورده ام."

"I'm spent."

"من تمام شده ام."

Good. Okay, that's it. So, I hope you have learned a lot of valuable sentences,

خوب باشه همین. بنابراین، امیدوارم جملات ارزشمند زیادی را یاد گرفته باشید،

a lot of language that you can actually use in your daily life. In this video,

زبان زیادی که واقعاً بتوانید در زندگی روزمره خود از آنها استفاده کنید. در این ویدیو

we have practiced 15 different casual sentences. So, it's a lot. So, go back, review this video,

15 جمله گاه به گاه مختلف را تمرین کرده ایم. بنابراین، این مقدار زیادی است. بنابراین، به عقب برگردید، این ویدیو را مرور کنید،

check out the quiz on www.engvid.com, as I said, and check out my YouTube channel where you can

همانطور که گفتم مسابقه www.engvid.com را بررسی کنید، و کانال یوتیوب من را ببینید که در آن می توانید

like, share, and subscribe to my channel. All that stuff really helps me, keeps me going,

لایک کنید، به اشتراک بگذارید و در کانال من مشترک شوید. همه آن چیزها واقعاً به من کمک می‌کند، من را ادامه می‌دهد، و

keeps me making more videos for you guys for many more years to come. So, I'll see you guys

باعث می‌شود تا سال‌های آینده ویدیوهای بیشتری برای شما بچه‌ها بسازم. بنابراین، من شما را

in the next one. Take care, and you got this.

در قسمت بعدی می بینم. مواظب باش و اینو گرفتی