Improve your Vocabulary: Learn 26 adjectives to describe the taste and texture of food!

Ah, it's so crunchy.

آه، خیلی ترد است.

Salty, too.

نمکی هم

I'm almost done.

من تقریباً تمام شده ام.

Ah, okay.

آهان باشه.

Now, I have energy.

الان انرژی دارم

Hey everyone, I'm Alex, thanks for clicking, and welcome to this lesson on how to talk

سلام به همه، من الکس هستم، با تشکر از کلیک کردن، و به این درس در مورد نحوه صحبت کردن

about food.

در مورد غذا خوش آمدید.

So today, I'm on a picnic, and I'm going to give you a lot of adjectives and words that

بنابراین، امروز، من در یک پیک نیک هستم، و من به شما صفت ها و کلمات زیادی می

you can use to talk about the taste, the flavor, the character, the sound of food.

دهم که می توانید از آنها برای صحبت در مورد طعم، طعم ، شخصیت، صدای غذا استفاده کنید.

Now, this vocabulary is going to be very useful because we all eat, right?

حالا، این واژگان قرار است بسیار مفید باشد، زیرا همه ما غذا می خوریم، درست است؟

We know that.

ما آن را میدانیم.

So, you can use it when you're having food in a restaurant when you're having lunch with

بنابراین، وقتی در رستوران غذا می خورید، وقتی با

your friends, when you're having breakfast, when you're having dinner, anytime you're

دوستانتان ناهار می خورید، وقتی صبحانه می خورید، وقتی شام می خورید، هر زمانی که

eating, you can use this vocabulary to describe the food that you're eating.

غذا می خورید، می توانید از این واژگان استفاده کنید. برای توصیف غذایی که می خورید

It's a very common, human experience.

این یک تجربه بسیار رایج و انسانی است.

So, let's go and start looking at some flavors of food.

بنابراین، بیایید برویم و شروع به بررسی طعم های غذا کنیم.

So first, we have the word "sweet".

بنابراین ابتدا کلمه "شیرین" را داریم.

So, we're going to do some pronunciation in this video too, so repeat after me: sweet.

بنابراین، ما قصد داریم در این ویدیو نیز تلفظی انجام دهیم، پس بعد از من تکرار کنید: شیرین.

So, anything that has sugar in it, so think of milk chocolate, right, that is very sweet.

بنابراین، هر چیزی که شکر در آن باشد، پس به شکلات شیری فکر کنید، درست است، که بسیار شیرین است.

Desserts like cakes and cookies are usually sweet.

دسرهایی مانند کیک و کلوچه معمولاً شیرین هستند.

Next, repeat after me: sour.

بعد، بعد از من تکرار کنید: ترش.

Think of a lemon, right?

به لیمو فکر کنید، درست است؟

I have a lemon here, and if you stick around to the end of this video, I am going to take

من اینجا یک لیمو دارم، و اگر تا آخر این ویدیو بمانید، من می‌خواهم

a bite of this lemon, so lemons make your face go - mm - right?

از این لیمو لقمه‌ای بخورم، بنابراین لیموها باعث می‌شوند صورت شما از بین برود - مم - درسته؟

If you go to Chinese restaurant, sometimes you can get sweet and sour pork, so sometimes

اگر به رستوران چینی بروید، گاهی اوقات می توانید گوشت خوک ترش و شیرین تهیه کنید، بنابراین

you have sweet and sour mixed together.

گاهی اوقات شیرین و ترش را با هم مخلوط می کنید.

Next, we have bitter.

بعد، ما تلخ است.

Okay, so bitter is something like medicine or dark chocolate or black coffee, it's not

خوب، تلخ چیزی شبیه دارو یا شکلات تلخ یا قهوه سیاه است،

a very great flavor.

طعم خیلی خوبی ندارد.

Most people don't like bitter food.

بیشتر مردم غذاهای تلخ را دوست ندارند.

Think of, again, syrup that you take, or if you have Aspirin or Tylenol, these things

دوباره به شربتی که مصرف می کنید فکر کنید، یا اگر آسپرین یا تیلنول دارید، این چیزها

are bitter.

تلخ هستند.

Dark chocolate, like 80% dark chocolate tastes very bitter.

شکلات تلخ مانند 80 درصد شکلات تلخ طعم بسیار تلخی دارد.

Next, bland.

بعد، آرام.

Now, I love potatoes, but if you put no salt in the potatoes, or nothing else in the potatoes,

حالا، من عاشق سیب زمینی هستم، اما اگر در سیب زمینی ها نمک نریزید، یا هیچ چیز دیگری در سیب زمینی نریزید،

and they're very boring to eat, they have no flavor, they are bland.

و خوردن آن ها بسیار کسل کننده است، طعم ندارند، بی مزه هستند.

So, think of anything with no spices that has no salt and has no taste, no flavor, it's

بنابراین، به هر چیزی بدون ادویه فکر کنید که نمک نداشته باشد، طعم و مزه نداشته باشد،

boring, it's - repeat after me - bland.

خسته کننده است، - بعد از من تکرار کنید - بی مزه است.

So, obviously, bland has a negative meaning, but sometimes you want something that is normal,

بنابراین، بدیهی است که ملایم معنای منفی دارد، اما گاهی اوقات شما چیزی می خواهید که عادی،

regular, and you can say "plain".

منظم است و می توانید بگویید "ساده".

So, if something is plain, this doesn't have a negative meaning.

بنابراین، اگر چیزی ساده است، این معنای منفی ندارد.

Sometimes you want to eat a plain donut, for example, with, you know, no frosting or syrups

گاهی اوقات شما می خواهید یک دونات ساده بخورید، مثلاً، بدون ماست یا شربت

or anything, just regular, normal, nothing special, but still good.

یا هر چیز دیگری، فقط معمولی، معمولی، چیز خاصی نیست، اما هنوز هم خوب است.

Okay?

باشه؟

Next, I put spicy.

بعد تند گذاشتم.

Now, I put a star beside spicy, because I don't think of spicy as a flavor, really,

حالا، من یک ستاره را در کنار تند قرار دادم، چون به طعم تند فکر نمی‌کنم، در واقع

it's more of like a temperature of food, so think of like jalape�o peppers are very

، بیشتر شبیه دمای غذا است، بنابراین فکر کنید فلفل‌های جالاپیو خیلی

spicy, hot.

تند و تند هستند.

So, a lot of Thai food is very spicy, okay?

بنابراین، بسیاری از غذاهای تایلندی بسیار تند هستند، خوب؟

Szechuan cuisine is also very spicy.

غذاهای سچوان نیز بسیار تند است.

Mexican food, a lot of Mexican food can be very spicy and maybe you have a lot of spicy

غذاهای مکزیکی، بسیاری از غذاهای مکزیکی می توانند بسیار تند باشند و شاید شما نیز غذاهای تند زیادی

food in your cuisine as well.

در آشپزی خود داشته باشید.

From Poland, we don't do spicy.

از لهستان، ما تند نمی کنیم.

I'm used to spicy now, but when I was growing up, we didn't have spicy food, just potatoes,

من الان به تند عادت کردم، اما وقتی بزرگ شدم، غذای تند نداشتیم، فقط سیب زمینی،

meat, vegetables, usually plain stuff, and maybe some salt, but that's about it.

گوشت، سبزیجات، معمولاً چیزهای ساده و شاید کمی نمک، اما همین.

Next, we have salty.

بعد نمک داریم.

So, I love salty snacks.

بنابراین، من عاشق تنقلات شور هستم.

When we started this video, I had a little salty cracker, so stuff that has salt, like

وقتی این ویدیو را شروع کردیم، من یک کراکر نمکی داشتم، بنابراین چیزهایی که نمک دارند، مانند

chips, are very salty.

چیپس، بسیار شور هستند.

Sometimes, you want to lick your fingers because it tastes good.

گاهی اوقات می خواهید انگشتان خود را لیس بزنید زیرا طعم خوبی دارد.

I'm not going to do that on camera because it's very rude, so next, savory.

من قصد ندارم این کار را در دوربین انجام دهم زیرا بسیار بی ادبانه است، پس مزه دار است.

So, repeat after me: savory.

پس بعد از من تکرار کن: مرزه.

So, when you think of savory, it kind of links with salty and spicy, could be mixed together.

بنابراین، وقتی به مرزه فکر می کنید، به نوعی با شور و تند پیوند دارد، می تواند با هم مخلوط شود.

It's the opposite of sweet.

این برعکس شیرین است.

So, think of like, a creamy soup that is a little salty and you just feel very comfortable

بنابراین، به یک سوپ خامه‌ای فکر کنید که کمی نمکی است و وقتی آن را می‌خورید احساس راحتی

when you're eating it and - mm - it's very savory, it just, it's dancing on your tongue

می‌کنید و - میلی‌متر - خیلی خوش طعم است، فقط روی زبانتان می‌رقصد

because it's salty, it's nice, it tastes good, and it's not sweet, so when you think of savory,

چون نمکی است، خوب است، طعم خوبی دارد، و شیرین نیست، بنابراین وقتی به مرزه

think of like, salty, sometimes mixed with spicy, okay?

فکر می کنید، به نمک مانند، گاهی اوقات مخلوط با تند فکر کنید، خوب؟

Alright.

بسیار خوب.

Next, let's look at some tastes and textures of food.

در ادامه به بررسی طعم و بافت غذا می پردازیم.

So, we have first, repeat after me: crunchy.

بنابراین، اول، بعد از من تکرار کنید: ترد.

Think of the sound when I was eating the cracker - crunch, crunch, crunch - right?

به صدای زمانی که داشتم ترقه را می خوردم فکر کنید - کرانچ، کرانچ، کرانچ - درست است؟

So, this is crunchy food.

بنابراین، این غذای ترد است.

Crackers, which I have here, are crunchy.

کراکرهایی که من اینجا دارم ترد هستند.

If you have a fresh apple, right, and it's hard when you bite it - crunch - it's going

اگر یک سیب تازه دارید، درست است، و وقتی آن را گاز می‌گیرید سخت است - ترد -

to be crunchy, okay?

ترد می‌شود، باشه؟

So, think of the sound, right, of like breaking glass together as being crunchy.

بنابراین، صدا را مانند شکستن شیشه با هم به عنوان صدایی ترد در نظر بگیرید.

Linked with crunchy is crispy.

مرتبط با کرانچی ترد است.

So, chips are also crispy.

بنابراین، چیپس ها نیز ترد هستند.

Fried chicken is crispy.

مرغ سرخ شده ترد است.

Any food that you fry in oil, okay, if you make it with oil and the outside is hard,

هر غذایی را که در روغن سرخ می کنید، خوب، اگر با روغن درست کنید و بیرون آن سفت باشد،

like a little hard, like the outside of the chicken skin if you fry it in oil, this is

مثل کمی سفت، مثل بیرون پوست مرغ اگر در روغن سرخ کنید، به این می

called crispy.

گویند کریسپی.

It's also why in British English, potato chips are called "crisps", right?

همچنین به همین دلیل است که در انگلیسی بریتانیایی، چیپس سیب‌زمینی را «ترد» می‌گویند، درست است؟

So, they're called crisps, they're crispy.

بنابراین، آنها را ترد می نامند، آنها ترد هستند.

Crispy food is usually crunchy, okay?

غذای ترد معمولاً ترد است، خوب؟

So, if you come from a country that has a lot of fried food, where you fry your food

بنابراین، اگر از کشوری آمده اید که غذاهای سرخ شده زیادی دارد، جایی که غذای خود را سرخ می

or deep fry your food in oil, that food is probably crispy and crunchy.

کنید یا غذای خود را در روغن سرخ می کنید، احتمالاً آن غذا ترد و ترد است.

Next, I hate this texture, so mealy.

بعد، من از این بافت متنفرم.

So, repeat after me: mealy.

پس بعد از من تکرار کن: mealy.

So, mealy is an apple or a tomato and they're a little too soft.

بنابراین، آرد یک سیب یا یک گوجه فرنگی است و کمی بیش از حد نرم هستند.

You bite it and it's not fresh.

گازش میگیری و تازه نیست.

It's not crunchy.

ترد نیست.

It kind of tastes like you're eating sand from the beach, okay?

یه جورایی مزه ی این میده که داری شن از ساحل میخوری، باشه؟

So, if something is mealy, it's soft and sandy.

بنابراین، اگر چیزی آرد آلود است، نرم و شنی است.

It's not a good texture in your mouth.

بافت خوبی در دهان شما نیست.

It tastes like you're eating sand.

این مزه مثل شن خوردن است.

So, I hate mealy apples and mealy tomatoes.

بنابراین، من از سیب و گوجه فرنگی آرد آلود متنفرم.

You probably do, too.

احتمالا شما هم همینطور.

You want a fresh apple, a nice crunchy apple, right?

شما یک سیب تازه می خواهید، یک سیب ترد خوب، درست است؟

Next, mushy.

بعد، لطیف.

So, it just so happens I went to my mom's house today and I got clementine.

بنابراین، اتفاقاً امروز به خانه مامانم رفتم و کلمانتین گرفتم.

This clementine is a little old.

این کلمانتین کمی قدیمی است.

When I press it, ugh, it's a little too soft.

وقتی فشارش میدم، اوه، کمی خیلی نرم است.

Ugh, it's very soft.

اوه خیلی نرمه

So, if something is mushy, like it's not hard anymore, it's not fresh anymore, it's too

بنابراین، اگر چیزی لطیف است، مثل اینکه دیگر سخت نیست، دیگر تازه نیست، خیلی

soft, it's mushy.

نرم است، خمیر است.

Now, you can also pronounce this, some people say "mochy", okay, so you can say "mochy"

حالا، می‌توانید این را هم تلفظ کنید، بعضی‌ها می‌گویند «mochy»، خوب، پس می‌توانید بگویید «mochy»

or "muchy", and it feels like Play-Doh, like I could make something with this.

یا «muchy»، و به نظر می‌رسد Play-Doh است، مثل اینکه می‌توانم با این چیزی بسازم.

So, this is a mushy clementine.

بنابراین، این یک کلمانتین خمیری است.

I am definitely not eating that.

من قطعا آن را نمیخورم

Next, soggy.

بعد، خیس.

Now, the most common food I think of when I think of soggy is cereal with milk.

اکنون، رایج ترین غذایی که وقتی به خیس فکر می کنم به آن فکر می کنم، غلات با شیر است.

So, obviously when you have cereal, you put milk, after about 30 seconds, one minute,

بنابراین، بدیهی است که وقتی غلات دارید، شیر را بعد از حدود 30 ثانیه، یک دقیقه،

perfect time to eat, right?

زمان مناسب برای خوردن قرار می دهید، درست است؟

It's not too crunchy, it's not too wet, but if you are a slow eater and you leave your

خیلی ترد نیست، خیلی خیس نیست، اما اگر دیر خور هستید و

cereal for ten minutes, fifteen minutes, you come back and you look at it, ugh, and the

غلاتتان را ده دقیقه، پانزده دقیقه بگذارید، برمی‌گردید و نگاهش می‌کنید، اوف،

milk is dripping from the cereal, it's soggy, okay?

شیر از غلات می‌چکد، خیس، باشه؟

It's not good anymore.

دیگه خوب نیست

I mean, you can eat it, but it's wet, alright?

منظورم اینه که می تونی بخوریش، ولی خیس باشه، باشه؟

The milk is inside the cereal now, and it's too wet, okay?

شیر الان داخل غلات است و خیلی خیس است، باشه؟

Next, let's do, yeah, we'll do tender.

بعد، بیایید انجام دهیم، بله، مناقصه را انجام می دهیم.

So, tender usually you use this when you're talking about meat.

بنابراین، زمانی که در مورد گوشت صحبت می کنید، معمولاً از آن استفاده می کنید .

So, if meat is soft, well cooked, and you know, you put it in your mouth and it just

بنابراین، اگر گوشت نرم و خوب پخته شده باشد و می دانید، آن را در دهان خود بگذارید و فقط

melts in your mouth, it is tender.

در دهان شما آب شود، نرم است.

So, a tender pork chop, or a tender steak, a tender piece of chicken, like it's not too

بنابراین، یک تکه گوشت خوک نرم، یا یک استیک لطیف، یک تکه مرغ لطیف، مثل اینکه نه خیلی

hard, not too tough, it's soft and tender.

سفت، نه خیلی سفت، نرم و لطیف است.

So, you want your meat, if you eat meat, to be tender.

پس می خواهی گوشتت، اگر گوشت می خوری، لطیف باشد.

You don't want it to be hard, so think of soft meat, okay?

نمی خواهی سفت شود، پس به گوشت نرم فکر کن، باشه؟

So first, repeat after me, and actually repeat this word first: soggy - tender.

پس ابتدا بعد از من تکرار کنید و در واقع اول این کلمه را تکرار کنید: خیس - لطیف.

Okay.

باشه.

And let's repeat the next one: juicy.

و بیایید مورد بعدی را تکرار کنیم: آبدار.

So, many vegetables and fruits can be juicy, so this tomato, I'm not going to bite it now,

بنابراین، بسیاری از سبزیجات و میوه ها می توانند آبدار باشند، بنابراین این گوجه فرنگی، من الان آن را گاز نمی گیرم،

but I can feel it, like it's the right amount of ready to be eaten.

اما می توانم آن را احساس کنم، مثل اینکه مقدار مناسبی برای خوردن است.

So, if I bite this, I'm going to make a big mess, have lots of juice on my mouth, this

بنابراین، اگر من این را گاز بگیرم، یک آشفتگی بزرگ ایجاد می کنم ، آب زیادی روی دهانم می ریزد،

is a juicy tomato, okay?

این یک گوجه فرنگی آبدار است، باشه؟

You can also have many juicy fruits, juicy grapes, juicy peaches, alright, anything that

شما همچنین می توانید میوه های آبدار ، انگور آبدار، هلو آبدار، خوب، هر چیزی

you bite and you have water coming down your chin, this is juicy.

که گاز می گیرید و آب از چانه شما پایین می آید ، آبدار است.

It's very juicy, full of juice, right?

خیلی آبداره، پر از آبمیوه، درسته؟

Alright, next, we have, repeat: fatty.

خوب، بعد، ما داریم، تکرار کنید: چرب.

So, this one is easy to guess, I think.

بنابراین، به نظر من حدس زدن این یکی آسان است.

You have the word "fat" and if something has a lot of fat, like if you have a steak, for

شما کلمه «چربی» را دارید و اگر چیزی چربی زیادی دارد، مثلاً اگر استیک

example, and you have more fat than actual meat, you can say "Ugh, this steak is too

دارید و چربی بیشتری نسبت به گوشت واقعی دارید، می‌توانید بگویید «اوه، این استیک

fatty.", so usually meat is too fatty, alright?

خیلی چرب است». معمولا گوشت خیلی چرب است، خوب؟

If you get a bad cut of meat, it is fatty.

اگر گوشت بدی خورد، چرب است.

And linked with fatty, we have oily and greasy.

و در ارتباط با چربی، ما روغنی و چرب داریم.

So, let's repeat those words with me: oily - greasy.

پس بیایید این کلمات را با من تکرار کنیم: روغنی - چرب.

You see the word "oil", right?

شما کلمه "نفت" را می بینید، درست است؟

So, if you say "Ugh, this food is oily", okay, or "This food is greasy", usually if you have

بنابراین، اگر بگویید «اوه، این غذا روغنی است»، خوب، یا «این غذا چرب است»، معمولاً اگر

fried food, you fry food in oil, if you put too much oil or you don't cook it the right

غذای سرخ شده دارید، غذا را در روغن سرخ می‌کنید، اگر روغن زیادی بریزید یا آن را نپزید. به

way, it will end up oily and greasy.

روش درست، در نهایت چرب و چرب خواهد شد.

So, think of if you order a pizza, I remember this pizza place I used to order pizza from

بنابراین، به این فکر کنید که اگر پیتزا سفارش دهید، یادم می‌آید این پیتزا فروشی که همیشه از آن پیتزا سفارش

all the time, when I ordered the pizza, the bottom of the box, you could see the oil underneath

می‌دادم، وقتی پیتزا سفارش می‌دادم، ته جعبه، روغن زیر جعبه را می‌بینید

the box.

.

They used so much, I guess in the cheese and when they were making the dough, I don't know

خیلی استفاده کردند، حدس می زنم در پنیر و زمانی که خمیر درست می کردند، نمی دانم

what they were doing, but the bottom of the box had a lot of oil and grease, so the pizza

چه کار می کردند، اما ته جعبه روغن و روغن زیادی داشت، بنابراین پیتزا

was greasy.

چرب بود.

You could think of a greasy hamburger, for example.

برای مثال می توانید به یک همبرگر چرب فکر کنید .

A lot of people say "Alright, after you - if you drink too much, if you go to the pub after,

بسیاری از مردم می گویند "خوب، بعد از شما - اگر زیاد مشروب بخورید، اگر بعد از آن به میخانه بروید،

it's good to have some greasy food."

خوب است که مقداری غذای چرب بخورید."

So like, chicken wings and hamburgers and French fries with a lot of oil can also be

بنابراین مانند بال مرغ و همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده با روغن زیاد نیز می توانند

greasy.

چرب باشند.

Just ugh, you need to wash your hands with soap after that.

فقط اوه، پس از آن باید دستان خود را با صابون بشویید.

Okay, and we're almost finished, so let's go to talk about like the character of some

بسیار خوب، و ما تقریباً تمام شده ایم، پس بیایید در مورد شخصیت یک

food.

غذا صحبت کنیم.

So, we have these kind of go together: rich.

بنابراین، ما این نوع از همراهی را داریم: ثروتمند.

So, repeat after me: rich.

پس بعد از من تکرار کن: ثروتمند.

Decadent.

منحط

Heavy.

سنگین.

So, food that is rich is usually made with a lot of butter, a lot of cream, and it has

بنابراین، غذاهایی که غنی هستند معمولاً با کره زیاد، خامه

a lot of calories, right?

زیاد درست می‌شوند و کالری زیادی دارند، درست است؟

So, this is food that is heavy, that makes your stomach feel bleh, like you're so full,

بنابراین، این غذایی است که سنگین است، که باعث می شود معده شما احساس نفخ کند، مثل اینکه شما خیلی سیر هستید،

because it is so loaded, so packed with these creams and butters and sugars.

زیرا بسیار پر است، بسیار مملو از این کرم ها، کره ها و قندها است.

Now, basically, this is food with a lot of calories.

در حال حاضر، اساسا، این غذا با کالری زیادی است .

Decadent, usually we refer to desserts, like big chocolate cakes, as decadent.

Decadent معمولاً به دسرهایی مانند کیک های شکلاتی بزرگ به عنوان دسر اشاره می کنیم.

It's too much, it's too rich, it's too full.

خیلی زیاد است، خیلی غنی است، خیلی پر است.

Heavy, like hamburgers with French fries and gravy, that is a heavy meal.

سنگین، مانند همبرگر با سیب زمینی سرخ کرده و سس، که یک وعده غذایی سنگین است.

Okay?

باشه؟

So, think of these words in kind of one family.

بنابراین، به این کلمات در یک خانواده فکر کنید.

Rich, decadent, heavy, calorie rich foods like, foods that are heavy with calories.

غذاهای غنی، فرسوده، سنگین و پر کالری مانند غذاهایی که کالری سنگینی دارند.

Right, next: ripe.

سمت راست، بعدی: رسیده.

So, ripe, we refer to fruit as being ripe most often.

بنابراین، رسیده، اغلب به میوه رسیده اشاره می کنیم.

So, if fruit is ripe or a vegetable is ripe, it means it is ready to be eaten.

پس اگر میوه رسیده یا سبزی رسیده باشد به این معنی است که آماده خوردن است.

So, yeah, this is a ripe apple, it is ready to be eaten.

بنابراین، بله، این یک سیب رسیده است، آماده خوردن است.

If you have a banana, if the banana is green, it is not ripe.

اگر موز دارید، اگر موز سبز است، رسیده نیست.

It is not ready to be eaten.

آماده خوردن نیست.

When the banana turns yellow, okay, the banana is ripe, it's ready to be eaten.

وقتی موز زرد شد، باشه، موز رسیده، آماده خوردن است.

You can take it from the tree and you can eat it.

می توانید آن را از درخت بگیرید و می توانید آن را بخورید.

Like this tomato, I'm going to eat this probably by myself later because yeah, this is a good

مثل این گوجه فرنگی، احتمالا بعدا خودم می خورم چون آره، این

tomato, it's ripe, it's ready, okay?

گوجه فرنگی خوبی است، رسیده است، آماده است، باشه؟

So, next: light.

بنابراین، بعدی: نور.

So, if you, you can have a light dessert.

بنابراین، اگر دوست دارید، می توانید یک دسر سبک بخورید.

Something that doesn't have a lot of sugar or cream and it tastes just hmm, you don't

چیزی که شکر یا خامه زیادی نداشته باشه و فقط مزه اش باشه،

feel it when you eat it, right?

وقتی میخوری حسش نمیکنی درسته؟

You can have a very soft cake.

می توانید یک کیک بسیار نرم داشته باشید.

So, a soft cake, you can say "Ah, this tastes very light", not heavy, not loaded with cream

بنابراین، یک کیک نرم، می توانید بگویید "آه، این طعم بسیار سبکی دارد"، نه سنگین، نه پر از خامه

and calories, it's light, it's nice.

و کالری، سبک است، خوب است.

You don't feel guilty after eating it.

بعد از خوردن آن احساس گناه نمی کنید.

Alright, next: burned.

خوب، بعدی: سوخته.

So, burned you can kind of tell if you have fried food and the food on the outside is

پس سوخته می توانید به نوعی متوجه شوید که آیا غذای سرخ شده دارید و غذای بیرونی آن

black from too much fire, you cooked it too long, you put too much oil and it's on high

سیاه است از آتش زیاد، زیاد پخته اید ، روغن زیادی گذاشته اید و روی حرارت زیاد است

heat, it is burned.

، سوخته است.

So, repeat after me: burned.

پس بعد از من تکرار کن: سوخته.

Alright, and we have two more.

خوب، و ما دو تا دیگر داریم.

We have undercooked and overcooked.

کم پخته ایم و زیاد پخته ایم.

So usually, you can do this with many things, but usually we talk about meat as being undercooked

بنابراین معمولاً می توانید این کار را با چیزهای زیادی انجام دهید، اما معمولاً در مورد گوشت به عنوان نیم پز

or overcooked.

یا بیش از حد پخته شده صحبت می کنیم.

It's - if something is undercooked, it means you didn't cook it long enough.

این - اگر چیزی نیم پز باشد، به این معنی است که شما آن را به اندازه کافی پخته نکرده اید.

So, for example, chicken.

بنابراین، به عنوان مثال، مرغ.

If you cut a piece of chicken and you see inside the chicken is pink, you can also say

اگر تکه‌ای از مرغ را برش دهید و دیدید داخل مرغ صورتی است، می‌توانید

the chicken is raw, r-a-w, raw, or it's not cooked properly.

بگویید مرغ خام، ر-آ-و، خام است یا درست پخته نشده است .

It's undercooked, okay?

نیم پز است، باشه؟

Something is overcooked usually when it's burned, if you overcook something, it is burned.

چیزی معمولاً هنگام سوختن بیش از حد پخته می شود، اگر چیزی را زیاد بپزید، سوخته است.

Think of a steak.

به یک استیک فکر کنید.

I will go back to steak because I like steak, so if you eat steak, and you cook it and you

من برمی گردم به استیک چون من استیک دوست دارم، پس اگر استیک بخوری و

leave it on the barbeque or inside, you know, your oven for too long, it becomes black or

بپزی و بگذاری روی باربیکیو یا داخلش، می دانی فرت خیلی طولانی می شود، سیاه می شود یا

it becomes very hard, very tough, not tender, it is overcooked, okay?

خیلی سفت می شود، خیلی سفت، نرم نیست، بیش از حد پخته شده است، خوب؟

That's a lot of vocabulary today, guys.

بچه ها امروز واژگان زیادی دارد.

So, I hope that you will take the words you learned today and apply them when you're eating

بنابراین، من امیدوارم که کلماتی را که امروز یاد گرفتید بردارید و زمانی که

out with your friends, with your family, or by yourself, you can practice vocabulary by

با دوستانتان، با خانواده خود یا خودتان بیرون غذا می خورید، آنها را به کار ببرید، می توانید واژگان

yourself, right?

را خودتان تمرین کنید، درست است؟

This is a juicy apple.

این یک سیب آبدار است.

This is a sour lemon.

این یک لیمو ترش است.

Whatever.

هر چه.

Okay.

باشه.

Now, if you want to test your understanding of all the material we learned today, as always,

حالا، اگر می‌خواهید درک خود را از تمام مطالبی که امروز یاد گرفتیم آزمایش کنید، مثل همیشه،

you can check out the quiz on www.engvid.com and also, don't forget, you can check me out

می‌توانید امتحان را در www.engvid.com بررسی کنید و همچنین، فراموش نکنید، می‌توانید من را

on Facebook, on Twitter, subscribe to my YouTube channel, hit that little bell and leave a

در فیس‌بوک و توییتر بررسی کنید. ، در کانال یوتیوب من مشترک شوید ، آن زنگ کوچک را بزنید و

comment for me.

برای من نظر بگذارید.

Do you prefer salty snacks, or do you prefer sweet snacks?

آیا تنقلات شور را ترجیح می دهید یا تنقلات شیرین را ترجیح می دهید ؟

Do you like spicy food?

آیا شما غذای تند دوست دارید؟

Tell me what you like.

بهم بگو چی دوست داری.

Tell me what you don't like, and we can have a conversation and continue talking forever

به من بگویید چه چیزی را دوست ندارید، و ما می توانیم با هم گفتگو کنیم و

and ever as long as you keep commenting, I'll do my best to reply to as many of you as possible.

تا زمانی که شما به اظهار نظر ادامه می دهید، همیشه و همیشه به صحبت ادامه دهیم، من تمام تلاش خود را می کنم تا به تعداد بیشتری از شما پاسخ دهم.

Until next time, thanks for - ah, I said I was going to eat a lemon, didn't I?

تا دفعه ی بعد ممنون که - آه، گفتم می خواهم لیمو بخورم، نه؟

Now, I've never done this before.

در حال حاضر، من هرگز این کار را انجام نداده بودم.

I've only eaten oranges and clementines.

من فقط پرتقال و کلمانتین خورده ام.

I put lemon in my tea sometimes.

من گاهی در چایم لیمو میریزم.

I put it on fish occasionally, but I've never eaten a lemon just like this.

من گهگاه آن را روی ماهی می گذارم، اما تا به حال یک لیمو به این شکل نخورده ام.

Whew.

وای

I'm getting nervous now.

الان دارم عصبی میشم

You ready?

آماده ای؟

I'm just going to take one bite.

من فقط یک لقمه میزنم

It's juicy and very sour!

آبدار و بسیار ترش است!

Very sour!

خیلی ترش!