PHRASAL VERBS that mean the same thing!

Oh, hey, thanks for stopping by.

اوه، هی، ممنون که سر زدی

Hey, everyone, I'm Alex.

سلام، همه، من الکس هستم.

Thanks for clicking, and welcome to this lesson on phrasal verb synonyms.

با تشکر از کلیک کردن، و به این درس در مورد مترادف فعل عبارتی خوش آمدید.

So in this video, we are going to look at several phrasal verbs that mean the same thing.

بنابراین در این ویدیو، ما قصد داریم به چند فعل عبارتی که معنی یکسانی دارند نگاه کنیم.

And if you enjoy this lesson and you would like to improve your phrasal verbs, continue

و اگر از این درس لذت می برید و می خواهید افعال عبارتی خود را بهبود بخشید، به

improving your knowledge, your use of phrasal verbs, and to practice using them in real

بهبود دانش خود، استفاده از افعال عبارتی و تمرین استفاده از آنها در

context, check out 100 Practical English Phrasal Verbs.

زمینه واقعی ادامه دهید، 100 فعل عباراتی کاربردی انگلیسی را بررسی کنید. می

You can check out the link that is attached to this video, where you can find the PDF

توانید لینکی که به این ویدیو پیوست شده است را بررسی کنید، جایی که می توانید PDF

and EPUB, or if you want this beautiful physical version, you can go to Amazon to pick it up.

و EPUB را پیدا کنید، یا اگر این نسخه فیزیکی زیبا را می خواهید، می توانید برای دریافت آن به آمازون بروید.

100 Practical English Phrasal Verbs, and that's my promotion for the book.

100 فعل عبارتی انگلیسی کاربردی، و این تبلیغ من برای کتاب است.

So check it out.

پس آن را بررسی کنید.

I think you will like it.

فکر کنم خوشت بیاد.

So let's start.

پس بیایید شروع کنیم.

We have cut back on something, cut down on something.

چیزی را کم کرده ایم، چیزی را کم کرده ایم.

Both of these phrasal verbs mean that you are reducing the usage of something, usually

هر دوی این افعال عبارتی به این معنی است که شما استفاده از چیزی را کاهش می‌دهید، معمولاً

something that's bad for you, because you feel like you need to, hmm, I need to reduce

چیزی که برای شما بد است، زیرا احساس می‌کنید نیاز دارید، هوم، من باید

like what I'm doing here.

مانند کاری که اینجا انجام می‌دهم کم کنم.

So, for example, I'm trying to cut down on sugar.

بنابراین، به عنوان مثال، من سعی می کنم قند را کاهش دهم.

So this means I am eating too many sweet things.

بنابراین این بدان معناست که من چیزهای شیرین زیادی می خورم.

I have too much sugar in my diet.

من قند زیادی در رژیمم دارم.

I'm trying to cut down on sugar.

من سعی می کنم قند را کم کنم.

You can also say I'm trying to cut back on sugar.

شما همچنین می توانید بگویید من سعی می کنم قند را کاهش دهم.

Now, you saw my hand doing this and then doing this.

حالا دیدی دست من این کار را می کند و بعد این کار را می کند.

So visually, if you are visualizing cut down, cut back, both of them refer to reducing.

بنابراین از نظر بصری، اگر در حال تجسم برش هستید، کاهش دهید، هر دوی آنها به کاهش اشاره دارند.

When you have cut back, think of I need to cut back.

وقتی کم کردی، به این فکر کن که باید کم کنم.

So you're going horizontally back.

بنابراین شما به صورت افقی به عقب بر می گردید.

I need to cut down vertically, cut down the amount of sugar.

باید به صورت عمودی کم کنم، مقدار شکر را کم کنم.

So you can cut down on screen time if you spend too much time on your phone.

بنابراین اگر زمان زیادی را با تلفن خود می گذرانید، می توانید زمان استفاده از صفحه نمایش را کاهش دهید.

You can cut back on alcohol if you drink too much alcohol.

در صورت مصرف زیاد الکل می توانید مصرف الکل را کاهش دهید.

Companies can cut back or cut down on their spending.

شرکت ها می توانند هزینه های خود را کاهش داده یا کاهش دهند.

So how much money they spend.

پس چقدر پول خرج می کنند.

It just means to reduce your usage of something, usually a bad habit.

این فقط به معنای کاهش استفاده از چیزی است که معمولاً یک عادت بد است.

Next, or something that is not good for you.

بعد، یا چیزی که برای شما خوب نیست.

Next, we have, I said, "Hey, thanks for stopping by."

بعد، گفتم، "هی، ممنون که سر زدی."

But you can also say, "Thanks for passing by.

اما شما همچنین می توانید بگویید: "ممنون که گذشتی.

Thanks for dropping by.

ممنون که سر زدی.

Thanks for popping by.

متشکرم که سر زدی.

Thanks for swinging by."

ممنون که گذر کردی."

And all of these mean, excuse me, all of these mean, there are so many of them that my tongue got mixed up.

و همه اینها ببخشید همه اینها بدشانسی زیاد است که زبانم به هم ریخت.

So all of these mean to make a quick visit, a quick stop somewhere.

بنابراین همه اینها به معنای یک بازدید سریع، توقف سریع در جایی است.

Let's look at the example sentence.

بیایید به مثال جمله نگاه کنیم.

Could you pop by my office after work?

آیا می توانید بعد از کار به دفتر من بروید؟

Now pop by is quite casual, as is swing by.

در حال حاضر پاپ بای کاملا معمولی است، مانند نوسان.

These two, pop by, swing by, they're a little more informal, a little more casual than stop

این دو، پاپ کنار، تاب خوردن، کمی غیررسمی‌تر هستند، کمی معمولی‌تر از توقف،

by, pass by.

عبور.

Even drop by is a bit informal.

حتی رفتن هم کمی غیر رسمی است.

This is your cool boss.

این رئیس باحال شماست

Your boss is cool and says, "Hey, could you pop by my office after work?"

رئیس شما باحال است و می‌گوید: "هی، می‌توانی بعد از کار به دفتر من سر بزنی؟"

So think of pop, right?

پس به پاپ فکر کنید، درست است؟

You think of a pop.

شما به یک پاپ فکر می کنید.

A pop is usually very fast.

پاپ معمولاً بسیار سریع است.

So a quick stop, you know, maybe he wants to ask you about your schedule for next week

بنابراین یک توقف سریع، می دانید، شاید او می خواهد از شما در مورد برنامه هفته آینده

or something.

یا چیزی بپرسد.

So let me explain these one by one.

پس بگذارید اینها را یکی یکی توضیح دهم.

Stop by my office after work.

بعد از کار به دفتر من بروید.

You stopped in front of the office, right?

جلوی دفتر ایستادی، درسته؟

Pass by.

عبور کن

You pass.

شما عبور می کنید.

Oh, hey, right?

اوه، هی، درسته؟

Next, drop by, drop.

بعد، رها کن، رها کن.

So if I have something in my hand, I drop it and you can like drop by the office like

بنابراین اگر چیزی در دستم باشد، آن را رها می‌کنم و شما می‌توانید مانند اینکه در

you're falling by the office.

حال افتادن در کنار دفتر هستید، آن را دوست داشته باشید.

Pop by, I explained, maybe like popcorn or like some kind of spell where you appear like

توضیح دادم، شاید مانند پاپ کورن یا نوعی طلسم که در آن مانند جادو ظاهر می شوید

magic and swing by like Spider-Man, swing by the office.

و مانند مرد عنکبوتی تاب می خورید، کنار دفتر تاب بخورید.

So all of these mean to make a quick visit.

بنابراین همه اینها به معنای بازدید سریع است.

Think of any place, almost any place you can stop by or pass by.

به هر مکانی فکر کنید، تقریباً به هر مکانی که می توانید از کنار آن توقف کنید یا از کنار آن عبور کنید.

Maybe on the way home from work today, you need to pass by the bank or pop by the bank.

شاید امروز در راه خانه از محل کار، لازم باشد از کنار بانک عبور کنید یا از کنار بانک عبور کنید.

Maybe you need to stop by your sister's house to pick up a cake for a party or something

شاید لازم باشد برای گرفتن یک کیک برای یک مهمانی یا چیزی شبیه به آن، در خانه خواهرتان توقف کنید

like that.

.

Okay, let's continue.

باشه ادامه بدیم

We have mess up and screw up.

ما بهم ریخته و خراب شده ایم.

Both of these mean to make a mistake.

هر دوی اینها به معنای اشتباه کردن است.

So if you mess up something, you screw up something, you didn't do so well.

بنابراین اگر چیزی را به هم ریخته اید، چیزی را خراب کرده اید، آنقدرها هم خوب انجام نداده اید.

Everyone messes up sometimes.

همه گاهی اوقات به هم می ریزند.

I can also say everyone screws up sometimes.

همچنین می توانم بگویم که همه گاهی اوقات خراب می شوند.

So repeat after me.

پس بعد از من تکرار کن

I really messed up.

واقعا بهم ریختم

One more time.

یک بار دیگر

This time with screw up.

این بار با پیچ و خم.

I really screwed up.

واقعا گند زدم

Okay.

باشه.

So if you say I really messed up or I really screwed up, it means I made a big mistake.

بنابراین اگر می گویید من واقعاً خراب کردم یا واقعاً اشتباه کردم، به این معنی است که اشتباه بزرگی کردم.

Maybe you made a mistake at work.

شاید شما در محل کار اشتباه کرده اید.

Maybe you made a mistake in a relationship or in some kind of social situation.

شاید در یک رابطه یا در نوعی موقعیت اجتماعی اشتباه کرده باشید.

You can mess up on a test, for example.

به عنوان مثال می توانید در یک آزمون به هم بزنید.

You can screw up on an exam.

می توانید امتحان را خراب کنید.

So mess up, screw up, both mean to make mistakes.

پس خراب کن، خراب کن، هر دو به معنای اشتباه کردن هستند.

There's another thing here.

اینجا یه چیز دیگه هم هست

You can also use the adjective phrase like that is messed up or that is screwed up.

همچنین می توانید از عبارت صفت مانند that is missed up or that is screw up استفاده کنید.

If something is messed up or is screwed up, it's really chaotic, hard to understand, abnormal

اگر چیزی بهم ریخته یا خراب شده باشد، واقعاً آشفته است، درک آن سخت،

in a way.

به نوعی غیرعادی است.

So if you see a picture of, I don't know, this is not really messed up, but my channel

بنابراین اگر تصویری از آن را می‌بینید، نمی‌دانم، این واقعاً بهم ریخته نیست، اما کانال من

is a little PG, so I don't want to do anything really messed up.

کمی پی‌جی است، بنابراین نمی‌خواهم واقعاً کار خرابی انجام دهم.

But if you see a picture of a rabbit riding on top of an elephant, I guess that's cute.

اما اگر تصویری از یک خرگوش سوار بر فیل را ببینید، حدس می‌زنم که زیبا باشد.

But you might say like, that's kind of messed up.

اما ممکن است بگویید، این به نوعی بهم ریخته است.

Like that's weird.

مثل اینکه عجیب است.

Like how, why would a rabbit ride on an elephant?

مثلاً چرا خرگوش سوار فیل شود؟

It's very strange.

خیلی عجیب است.

I'm sure you can think of many messed up things.

من مطمئن هستم که شما می توانید به بسیاری از چیزهای درهم و برهم فکر کنید.

The internet is full of messed up and screwed up things.

اینترنت پر از چیزهای بهم ریخته و خراب است.

Okay.

باشه.

And also great things.

و همچنین چیزهای بزرگ.

Many great things on the internet like this channel.

بسیاری از چیزهای عالی در اینترنت مانند این کانال.

Thank you for watching.

ممنون که تماشا کردید

Nope.

Sorry about that.

جواب منفی. از

این بابت متاسفم.

I hope it wasn't too loud.

امیدوارم زیاد بلند نبوده باشه

That was a little messed up.

که کمی به هم ریخته بود.

Okay.

Actually, I messed up.

باشه.

راستش من بهم ریختم

I screwed up by touching my microphone.

با لمس میکروفونم خراب شدم.

I made a mistake.

من اشتباه کردم

Perfect.

کامل.

We learn all the time.

ما همیشه یاد می گیریم.

Next, push back and put off.

بعد، به عقب فشار دهید و آن را به تعویق بیندازید.

Now, okay, first let me talk about how these are similar.

خوب، ابتدا اجازه دهید در مورد اینکه چگونه اینها شبیه هستند صحبت کنم. هر

They both mean to postpone something or to delay something.

دو به معنای به تعویق انداختن کاری یا به تاخیر انداختن کاری هستند.

So for example, could we put off the meeting until tomorrow?

مثلاً آیا می‌توانیم جلسه را به فردا موکول کنیم؟

Could we push back the meeting until tomorrow?

آیا می توانیم جلسه را تا فردا عقب بیندازیم؟

In both cases, you are postponing the meeting.

در هر دو صورت جلسه را به تعویق می اندازید.

You say, no, I can't do the meeting today.

شما می گویید، نه، من نمی توانم جلسه امروز را انجام دهم.

I need to put off the meeting.

باید جلسه را به تعویق بیندازم

I need to push back the meeting until tomorrow.

باید جلسه را تا فردا به تعویق بیندازم.

Put off has an extra meaning where it can mean to procrastinate a little bit.

عقب انداختن معنای اضافی دارد که می تواند به معنای کمی به تعویق انداختن باشد.

So you can say, oh, I keep putting off my homework.

بنابراین می توانید بگویید، اوه، من همچنان تکالیفم را به تعویق می اندازم.

I keep putting it off and putting it off and putting it off.

مدام آن را به تعویق می اندازم و به تعویق می اندازم و به تعویق می اندازم.

Push back has this meaning too a little bit, but push back is more just about like postponing

عقب راندن کمی این معنی را دارد، اما پس زدن بیشتر شبیه به تعویق انداختن است

and not procrastination.

و نه به تعویق انداختن.

So put off can also have an extra meaning of procrastinating.

بنابراین به تعویق انداختن می‌تواند معنای اضافی به تعویق انداختن نیز داشته باشد.

It's like, yeah, I keep putting it off and putting it over there where I can't see it.

مثل این است که، بله، آن را به تعویق می اندازم و آن را در جایی می گذارم که نمی توانم آن را ببینم.

OK, but in the context of meetings and appointments and events, you can push back a meeting, push

خوب، اما در زمینه جلسات و قرارها و رویدادها، می توانید یک جلسه را عقب بیندازید،

back an appointment, put off a meeting, put off an appointment.

یک قرار ملاقات را عقب بیندازید، یک جلسه را به تعویق بیندازید، یک قرار را به تعویق بیندازید.

Finally, turn up and crank up.

در نهایت، بالا بروید و میل لنگ را بالا ببرید.

So both of these mean to increase the intensity of something.

پس هر دوی اینها به معنای افزایش شدت چیزی است.

Typically, we use turn up with turn up the volume or turn up the heat.

به طور معمول، ما از افزایش صدا با افزایش صدا یا افزایش حرارت استفاده می کنیم.

Oh, it's really cold in here.

اوه، اینجا واقعا سرد است.

Turn up the heat or turn up the air conditioning because I want the air conditioning to be

حرارت را زیاد کنید یا تهویه هوا را زیاد کنید چون می خواهم تهویه هوا

stronger.

قوی تر باشد.

So to increase the intensity of something.

بنابراین برای افزایش شدت چیزی.

Let's look at the example before we talk about crank up a little bit.

قبل از اینکه کمی در مورد میل لنگ صحبت کنیم، به مثال نگاه می کنیم.

Crank up the volume.

صدا را افزایش دهید

I love this song.

من این آهنگ را دوست دارم.

So crank up, crank like this.

پس خفه شو، اینجوری بچرخ.

That's a good sound, right?

این صدای خوبی است، درست است؟

If you crank something up, you turn it up, you increase the intensity.

اگر چیزی را بالا می برید، آن را بالا می برید، شدت آن را افزایش می دهید.

And this is kind of like a slang version of turn up.

و این به نوعی شبیه یک نسخه عامیانه از نوبت است.

It's a more informal and casual way to say turn up.

این یک راه غیررسمی و غیررسمی تر برای گفتن است.

So if I say I can't say, oh, turn up the volume.

بنابراین اگر بگویم نمی توانم بگویم، اوه، صدا را زیاد کن.

I love this song.

من این آهنگ را دوست دارم.

But if I'm like super cool, I say, whoa, just crank up the volume.

اما اگر خیلی باحال باشم، می گویم، اوه، فقط صدا را زیاد کن.

I love this song like crank it.

من عاشق این آهنگم مثل کرانک

Just you're holding something and you're turning it.

فقط چیزی را نگه می‌دارید و آن را می‌چرخانید.

It's it's a lot more intense.

این خیلی شدیدتر است.

And you sound like you want to say, bro, crank up the volume or don't.

و به نظر می رسد که می خواهید بگویید، برادر، صدا را بلند کن یا نده.

It's up to you.

این به شما بستگی دارد.

It's your decision.

این تصمیم شماست

OK, so we did a lot of phrasal verb synonyms.

خوب، بنابراین ما مترادف های فعل عبارتی زیادی انجام دادیم.

Make sure you check out the quiz on www.engvid.com to practice using all of these and to learn

مطمئن شوید که امتحان را در www.engvid.com بررسی کرده اید تا استفاده از همه این ها را تمرین کنید و یاد بگیرید

and remember which ones are which and how to use them, what their meanings are.

و به یاد بیاورید که کدام یک هستند و چگونه از آنها استفاده کنید، معنی آنها چیست.

So I have exposed you to these phrasal verbs.

بنابراین من شما را در معرض این افعال عبارتی قرار داده ام.

The next thing you have to do is put them in to practice.

کار بعدی که باید انجام دهید این است که آنها را تمرین کنید.

So try to use them in a sentence.

پس سعی کنید از آنها در یک جمله استفاده کنید.

Try to use them while you are speaking.

سعی کنید هنگام صحبت کردن از آنها استفاده کنید. با

Speak out loud, not just in your head and in the comments, whether on EngVid or anywhere

صدای بلند صحبت کنید، نه فقط در ذهن خود و در نظرات، چه در EngVid یا هر جای

else online.

دیگر آنلاین.

See if you can use these phrasal verbs in a sentence.

ببینید آیا می توانید از این افعال عبارتی در یک جمله استفاده کنید.

And if you're watching this on YouTube, make sure to like the video, subscribe to my channel,

و اگر این را در یوتیوب تماشا می‌کنید، حتماً ویدیو را لایک کنید، در کانال من مشترک شوید،

share everything, and, oh, 100 practical English phrasal verbs.

همه چیز را به اشتراک بگذارید، و اوه، 100 فعل انگلیسی کاربردی.

Can I use one of these here?

آیا می توانم از یکی از اینها در اینجا استفاده کنم؟

Don't cut back on your English learning.

یادگیری زبان انگلیسی خود را کاهش ندهید.

Make sure you pass by my website.

حتما از وب سایت من عبور کنید.

You are going to mess up if you don't get this book.

اگر این کتاب را نگیرید به هم خواهید خورد.

Stop putting it off.

متوقف کردن آن را متوقف کنید.

You know you want to buy it.

می دانید که می خواهید آن را بخرید.

Turn up the volume to this video and listen to me talk about this book.

صدای این ویدیو را زیاد کنید و به صحبت های من در مورد این کتاب گوش دهید.

Sorry, that was spontaneous.

متاسفم، این خود به خودی بود.

That was the best I could do.

این بهترین کاری بود که می توانستم انجام دهم.

I hope you enjoyed it.

امیدوارم ازش لذت برده باشی.

I did.

من کردم.

So, yeah, the PDF is available on my website, as is the EPUB.

بنابراین، بله، PDF مانند EPUB در وب سایت من موجود است.

Check out the Amazon links for the physical version.

لینک های آمازون را برای نسخه فیزیکی بررسی کنید.

That is all for today, folks.

این همه برای امروز است، مردم.

Until next time, I never say folks.

تا دفعه بعد، هرگز نمی گویم مردم.

It's a very American thing.

این یک چیز بسیار آمریکایی است.

I am in Canada, but that's all, folks.

من در کانادا هستم، اما این همه است.

That's not copyright infringement.

این نقض حق چاپ نیست. به دنبال

Look up copyright infringement.

نقض حق چاپ باشید.

Until next time, thanks for clicking, and thanks for popping by.

تا دفعه بعد، از اینکه کلیک کردید متشکرم و از حضورتان متشکرم. می

See ya.

بینمت.