How to introduce yourself in a natural, advanced way. (C1+ English)

Hello, everyone, and welcome to English  with Lucy. I'm Lucy and it's nice to meet  

سلام به همگی، و به برنامه‌ی انگلیسی با لوسی خوش آمدید. من لوسی هستم و از آشنایی با

you. Have you ever felt awkward when it  comes to introducing yourself? Maybe you  

شما خوشبختم. آیا تا به حال هنگام معرفی خودتان احساس معذب بودن کرده‌اید؟ شاید در

look online for a video on how to introduce  yourself, but it's at a very basic level. I  

اینترنت به دنبال ویدیویی در مورد نحوه معرفی خودتان بگردید، اما این ویدیو در سطح بسیار ابتدایی است.

mean introducing yourself in another language  is one of the first things they teach you.

منظورم این است که معرفی خودتان به زبانی دیگر یکی از اولین چیزهایی است که به شما یاد می‌دهند.

But how do we introduce ourselves at  an advanced level of English—let's  

اما چگونه خودمان را در سطح پیشرفته انگلیسی -

say C1 or even C2? I'm going to help you today.  I'm going to train you to introduce yourself in  

مثلاً C1 یا حتی C2 - معرفی کنیم؟ امروز قراره کمکت کنم. من به شما آموزش می‌دهم که خودتان را به

English in a very natural, advanced way.  I'm going to give you lots of options,  

انگلیسی به روشی بسیار طبیعی و پیشرفته معرفی کنید. من گزینه‌های زیادی به شما ارائه خواهم داد،

so they will definitely apply to you  and your situation. Introductions are  

بنابراین قطعاً در مورد شما و شرایط شما صدق خواهند کرد. مقدمه‌ها

so important—I want to help you get it right.  To help you even further, I've also created a  

خیلی مهم هستند—می‌خواهم به شما کمک کنم تا آن را درست انجام دهید. برای کمک بیشتر به شما، یک

PDF Introductions Guide. You can download this  for free. It covers everything we are going to  

راهنمای معرفی PDF نیز ایجاد کرده‌ام. شما می‌توانید این را به صورت رایگان دانلود کنید. این شامل همه چیزهایی است که قرار است

talk about in this lesson, plus lots of extra  information. I've included some extra dialogs,  

در این درس در مورد آنها صحبت کنیم، به علاوه اطلاعات اضافی زیادی . من چند دیالوگ اضافی،

a quiz and a link to some secret exercises so  that you can put what you've learnt into practice.

یک آزمون و لینکی به چند تمرین مخفی اضافه کرده‌ام تا بتوانید آموخته‌هایتان را در عمل به کار ببرید.

If you'd like to download that PDF, just  click on the link in the description box  

اگر می‌خواهید آن PDF را دانلود کنید، کافیست روی لینک موجود در کادر توضیحات کلیک کنید

or scan that QR code there. Enter your name  and email address, sign up to my mailing list  

یا کد QR موجود در آنجا را اسکن کنید. نام و آدرس ایمیل خود را وارد کنید، در فهرست پستی من ثبت نام کنید

and the PDF will arrive directly in your  inbox. After that, you will automatically  

و فایل PDF مستقیماً به صندوق ورودی شما خواهد رسید . پس از آن، شما به طور خودکار

receive my free weekly PDFs, plus all of my  other updates, offers and course information.

فایل‌های PDF هفتگی رایگان من، به علاوه تمام به‌روزرسانی‌ها، پیشنهادات و اطلاعات دوره‌های دیگر من را دریافت خواهید کرد.

But now, let's get started with the lesson.  So, in this lesson, you're going to listen  

اما حالا، بیایید درس را شروع کنیم. بنابراین، در این درس، شما

to 2 dialogues. The first one is going to be  fairly simple. You'll hear 2 people introducing  

به ۲ دیالوگ گوش خواهید داد. مورد اول نسبتاً ساده خواهد بود. شما صدای معرفی دو نفر را

themselves at a cheese convention — this is  my dad's dream situation. Later in the video,  

در یک گردهمایی پنیر خواهید شنید - این موقعیت رویایی پدرم است. بعداً در ویدیو،

you'll hear a much more advanced version.  'Hi, I'm Alex, nice to meet you. Claire,  

نسخه بسیار پیشرفته‌تری را خواهید شنید. «سلام، من الکس هستم، از آشنایی با شما خوشبختم.» کلر، منم از

nice to meet you, too. What are you doing here?  I sell cheese. You? I'm with the marketing team.'  

آشنایی باهات خوشبختم. اینجا چیکار میکنی؟ من پنیر می‌فروشم. شما؟ من با تیم بازاریابی هستم.

Now, I want to make this clear: there is  nothing wrong with that exchange! In fact,  

حالا، می‌خواهم این را روشن کنم: هیچ مشکلی با این تبادل وجود ندارد! در واقع،

I've had hundreds of conversations like that. But  today, we're focusing on C1 or advanced English,  

من صدها مکالمه از این دست داشته‌ام. اما امروز، ما روی سطح C1 یا انگلیسی پیشرفته تمرکز داریم،

so let's learn some more advanced  phrases. So, how do you begin?

پس بیایید چند عبارت پیشرفته‌تر یاد بگیریم . خب، چطور شروع می‌کنید؟ می‌توانید

You could say—'I don't think we've been  introduced.' Or—'I'm not sure we've met before.'  

بگویید—«فکر نمی‌کنم به هم معرفی شده باشیم.» یا—«مطمئن نیستم قبلاً همدیگر را دیده باشیم.»

You can use these phrases if you're fairly sure  that you haven't met the person before. They  

اگر کاملاً مطمئن هستید که قبلاً آن شخص را ملاقات نکرده‌اید، می‌توانید از این عبارات استفاده کنید. آنها

are just polite introductory phrases. If you  want to introduce someone else, you might say:  

فقط عبارات مقدماتی مودبانه هستند. اگر می‌خواهید شخص دیگری را معرفی کنید، می‌توانید بگویید:

'I'd like to introduce my colleague, Karson  Chang.' This is more formal. A less formal way to  

«می‌خواهم همکارم، کارسون چانگ، را معرفی کنم.» این رسمی‌تر است. یک روش غیر رسمی‌تر برای

do this would be—'Have you met Julie? She's a mate  from school.' Okay, when you introduce yourself,  

انجام این کار می‌تواند این باشد: «آیا جولی را ملاقات کرده‌اید؟» او دوست دوران مدرسه است. خب، وقتی خودت را معرفی می‌کنی،

you need to share your name — that's probably the  most important thing. It's fine to just say 'I'm  

باید اسمت را هم بگویی - این احتمالاً مهم‌ترین چیز است. اشکالی ندارد که فقط بگویید «من

Lucy', but you could expand a little, especially,  if you use a shortened version of your name or you  

لوسی هستم»، اما می‌توانید کمی بیشتر توضیح دهید، مخصوصاً اگر از نسخه کوتاه‌شده نام خود استفاده می‌کنید یا

have a nickname. Here are some phrases to use—'I'm  Magdalena, but most people call me Magda.' Or—'My  

لقب دارید. در اینجا چند عبارت برای استفاده وجود دارد - «من ماگدالنا هستم، اما بیشتر مردم من را ماگدا صدا می‌کنند.» یا—«

name's Roberto but I usually go by Beto.'  'I go by' means I use this name. Or—'Please,  

اسم من روبرتو است، اما معمولاً بتو صدایش می‌کنم.» «من عبور می‌کنم» یعنی من از این اسم استفاده می‌کنم. یا— «لطفاً،

call me Pati. It's short for Patricia.' Or  a longer, more advanced one—'Bartholomew's  

من را پاتی صدا کن.» مخفف پاتریشیا است. یا یه جور دیگه و طولانی‌تر - «بارتولومیو

my given name, but only my grandmother calls  me that! I've always felt more like a Bart.'  

اسم کوچیک منه، اما فقط مادربزرگم منو اینجوری صدا می‌کنه!» من همیشه بیشتر احساس می‌کردم که یک بارت هستم.

You could also inject a little humor—'I  respond to William or Will, but never Bill!'

همچنین می‌توانید کمی شوخ‌طبعی اضافه کنید - «من به ویلیام یا ویل پاسخ می‌دهم، اما هرگز به بیل!»

Now, let's say you know you have a  mutual connection with someone. You  

حالا، فرض کنید می‌دانید که با کسی ارتباط متقابل دارید. می‌توانید

could say—'I'm a friend or colleague  of Keiko's.' You might add—'She speaks  

بگویید—«من دوست یا همکار کیکو هستم.» می‌توانید اضافه کنید—«او

very highly of you.' This means that  Keiko says very nice things about you  

از شما خیلی تعریف می‌کند.» این یعنی کیکو حرف‌های خیلی خوبی درباره شما می‌زند

and this is a very flattering thing to  say when you first meet someone. Nearly  

و این حرف خیلی خوبی است که وقتی برای اولین بار کسی را می‌بینید، بزنید. تقریباً

everyone loves a compliment. Another common  phrase is—'I've heard a lot about you.'

همه عاشق تعریف و تمجید هستند. یک عبارت رایج دیگر این است: «من چیزهای زیادی در مورد شما شنیده‌ام.»

And the most common responses are—'All  good, I hope!' Or—'Should I be worried?'  

و رایج‌ترین پاسخ‌ها این‌ها هستند: « امیدوارم همه چیز خوب باشد!» یا—«آیا باید نگران باشم؟»

Or—'Don't believe a word of it! You could also  say—'It's good to put a face to the name.'  

یا— «حتی یک کلمه از آن را هم باور نکن!» همچنین می‌توانید بگویید - «خوب است که برای این اسم چهره هم بگذاریم.»

This means it's good to finally see the  person whose name I've heard many times. Now,  

این یعنی خوشحالم که بالاخره کسی را که اسمش را بارها شنیده‌ام، می‌بینم. حالا،

let's say you might have met someone  before but don't remember clearly.

فرض کنید قبلاً کسی را ملاقات کرده‌اید اما چیزی به خاطر نمی‌آورید. می‌توانید

You can say—'I think our paths have crossed  before.' This phrase is perfect when you  

بگویید—«فکر می‌کنم قبلاً مسیرمان به هم رسیده است .» این عبارت زمانی عالی است که

vaguely recognise someone but aren't entirely sure  where from. When you 'cross paths with someone',  

کسی را به طور مبهم می‌شناسید اما کاملاً مطمئن نیستید که از کجا آمده است. وقتی «با کسی برخورد می‌کنید»

or 'your paths cross', it means you've met by  chance at some point. If you're in a similar  

یا «مسیرتان به هم می‌رسد»، یعنی در مقطعی به‌طور اتفاقی همدیگر را ملاقات کرده‌اید. اگر در یک

social or professional circle, you could  say—'We must move in the same circles.'

حلقه اجتماعی یا حرفه‌ای مشابه هستید، می‌توانید بگویید - «ما باید در یک حلقه فعالیت کنیم.»

And if you're surprised that you haven't  met sooner, you might add—'I can't believe  

و اگر از اینکه زودتر همدیگر را ندیده‌اید تعجب می‌کنید، می‌توانید اضافه کنید—«باورم نمی‌شود که

we haven't crossed paths before!' So, next you  might want to ask someone where they're from.  

قبلاً مسیرمان به هم نخورده است!» خب، شاید بخواهید از کسی بپرسید اهل کجاست.

You could say—'Are you from around here?'  And some different ways to answer—'Yep,  

می‌توانید بگویید—«اهل همین اطراف هستید؟» و چند راه مختلف برای پاسخ دادن - «بله،

Portsmouth born and bred.' Or—'Yeah, I was  born and raised just around the corner.'

متولد و بزرگ شده پورتسموث.» یا—«آره، من همین اطراف به دنیا اومدم و بزرگ شدم.»

These phrases mean you were born and grew up  in a place. Here are some more: 'Originally,  

این عبارات به این معنی است که شما در مکانی متولد شده و بزرگ شده‌اید . در اینجا چند مورد دیگر آمده است: «در اصل،

but I've moved around a lot. I'm based in Milan  at the moment.' Or—'I grew up here, but I've been  

اما من زیاد نقل مکان کرده‌ام.» من در حال حاضر در میلان هستم. یا—«من اینجا بزرگ شدم، اما

living in Belfast for the past few years.' Or  you could say—'No, just passing through.' 'To  

چند سال گذشته را در بلفاست زندگی کرده‌ام.» یا می‌توانید بگویید - «نه، فقط داشتم از آنجا رد می‌شدم.» «

pass through' means to stop in a place for  a short time before going somewhere else.

عبور کردن» به معنی توقف کوتاه در مکانی قبل از رفتن به جای دیگر است.

Now, let's say you want to introduce  yourself to someone at an event.  

حالا، فرض کنید می‌خواهید خودتان را در یک رویداد به کسی معرفی کنید.   می‌توانید

You could ask—'Why are you here?' But that is  very direct, so here are some alternatives:  

بپرسید—«چرا اینجا هستید؟» اما این خیلی سرراست است، بنابراین در اینجا چند جایگزین وجود دارد:

'What brings you here today? What brings  you to this part of the world? What brings  

«چه چیزی شما را امروز به اینجا آورده است؟» چه چیزی شما را به این بخش از جهان آورده است؟ چه چیزی

you to the conference today?' You  might add—'Business or pleasure?'  

شما را امروز به کنفرانس آورده است؟ می‌توانید اضافه کنید—«کار یا تفریح؟»

For example—'What brings you to the  World Coffee Championships today?

برای مثال— «چه چیزی شما را امروز به مسابقات جهانی قهوه آورده است؟»

Business or pleasure?' And the answer could  be—'Business! I'm with Beans Beans Beans.' Or—'Oh,  

تجارت یا تفریح؟ و جواب می‌تواند این باشد—«کسب و کار!» من با بینز بینز بینز هستم. یا—«اوه،

purely pleasure! I'm a bit of a caffeine  addict.' Did you hear that additional detail:  

صرفاً لذت!» من کمی معتاد به کافئین هستم . اون جزئیات اضافه رو شنیدی:

'I'm a bit of a caffeine addict.' We  often add something about our likes,  

«من یه کم به کافئین معتادم.» ما اغلب هنگام معرفی خودمان، چیزهایی در مورد علایق،

interests and hobbies when we were  introducing ourselves. 'I'm a bit  

سلایق و سرگرمی‌هایمان اضافه می‌کنیم . «من یه کم

of a' is a common expression used to  soften a statement about ourselves.

گشنمه» یه اصطلاح رایجه که برای تلطیف یه جمله در مورد خودمون استفاده میشه.

It suggests we have a certain trait or  interest but in a more casual or modest  

این نشان می‌دهد که ما یک ویژگی یا علاقه خاص داریم، اما به شیوه‌ای خودمانی‌تر یا فروتنانه‌تر

way. For example—'I am a bit of a foodie.'  You might also say—'I guess you could say I'm  

. برای مثال - «من کمی اهل غذا هستم.» همچنین می‌توانید بگویید - «فکر کنم می‌شود گفت من

a bit of a bookworm.' Or—'I consider myself  a bit of a language geek.' You'll often hear  

کمی اهل کتاب خواندن هستم.» یا—«من خودم را کمی خوره‌ی زبان می‌دانم.» اغلب می‌شنوید که

people refer to themselves as 'a geek', but  I don't recommend calling someone else that.

مردم خودشان را «گیک» می‌نامند، اما من توصیه نمی‌کنم شخص دیگری را با این عنوان صدا بزنید.

You could also say that you 'have' or 'have  got a soft spot for something or someone',  

همچنین می‌توانید بگویید که «نسبت به چیزی یا کسی حساسیت دارید» یا «به او علاقه دارید»؛

it means I like it or I like them. For  example—'I've got a soft spot for stray  

یعنی من آن را دوست دارم یا از او خوشم می‌آید. برای مثال، «من به گربه‌های ولگرد علاقه‌ی خاصی دارم

cats and now I have 7 at home.' Or—'I've always  had a soft spot for cheesy 80s music.' Okay,  

و حالا ۷ تا از آنها را در خانه دارم.» یا—«من همیشه به موسیقی‌های بی‌مزه دهه هشتاد میلادی علاقه خاصی داشته‌ام.» خب،

are you ready for a more advanced dialogue now?

حالا برای یه گفتگوی پیشرفته‌تر آماده‌ای؟ قرار

You're not just going to listen.  There are some gaps in this dialogue,  

نیست فقط گوش بدی. در این گفتگو چند جای خالی وجود دارد،

so you need to complete the phrases as we go.  'Hi. I don't think we've been introduced. I'm  

بنابراین شما باید عبارات را در حین انجام کار کامل کنید. «سلام.» فکر نمی‌کنم به هم معرفی شده باشیم. من

Alexandra but I usually _ by Alex.' What do  you think? 'Go.' 'I go by Alex.' All right,  

الکساندرا هستم اما معمولاً _ با نام الکس. نظر شما چیست؟ «برو.» «من با الکس صحبت می‌کنم.» بسیار خب،

let's continue. 'Nice to meet you. I'm  Claire. So, what _ you here today?'

ادامه می‌دهیم. از آشنایی با شما خوشبختم. من کلر هستم. (Man kler hamishe kardam.) خب، امروز چی؟ (چی شد که امروز اینجایی؟)

'Brings.' Did you get that one? 'I'm with the  marketing team organising this event. What about  

«می‌آورد.» اون یکی رو گرفتی؟ «من با تیم بازاریابی هستم که این رویداد را سازماندهی می‌کند.»

you? Business or _?' 'Business or pleasure?'  'A bit of both! I'm here on holiday, but I  

شما چطور؟ تجارت یا _؟ «تجارت یا تفریح؟» «کمی از هر دو!» من برای تعطیلات اینجا هستم، اما

sell cheese back in London, so I thought I'd pop  in.' 'You know, I think our _ have crossed before,  

در لندن پنیر می‌فروشم، بنابراین فکر کردم سری به آنجا بزنم. «می‌دونی، فکر کنم قبلاً هم از اینجا رد شده بودیم،

actually. Were you at the Cheddar Together  conference in Melbourne?' What about that one?

راستش رو بخوای.» تو کنفرانس «چدار با هم» تو ملبورن بودی؟ در مورد اون یکی چی؟

'Paths' 'Our paths have crossed before…' 'Yeah,  I was. We must move in the same _. So, are you  

«مسیرها» «مسیرهای ما قبلاً با هم تلاقی کرده‌اند...» «آره، همینطور بود.» ما باید در یک راستا حرکت کنیم. خب، تو

a bit of a cheese addict, too?' 'Yeah, you could  say that!' They move in the same 'circles'. Okay,  

هم یه کم به پنیر اعتیاد داری؟ «آره، میشه اینو گفت!» آنها در همان «دایره‌ها» حرکت می‌کنند. خب،

how did you do? I would love for you to practise  introducing yourself in the comments. Let me know  

چطور بود؟ (or: خب، چطور بود؟) دوست دارم تمرین کنید که خودتان را در نظرات معرفی کنید.

if you have a nickname you go by, if you have  a soft spot for something… I'll keep my eyes  

اگر لقبی داری که به آن معروفی، یا اگر به چیزی علاقه داری، به من بگو... من

peeled for your practice introductions. And with  that, we're at the end of the lesson! Make sure to  

منتظر معرفی‌های تمرینی تو خواهم بود. و با این اوصاف، به پایان درس رسیدیم! حتماً

download the PDF Introductions Guide to refresh  your memory of everything we've covered today,  

راهنمای مقدماتی PDF را دانلود کنید تا تمام مطالبی که امروز پوشش دادیم را به خاطر بسپارید

and to get access to another dialogue, as  well as a quiz and some secret exercises.

و به یک گفتگوی دیگر و همچنین یک آزمون و چند تمرین مخفی دسترسی پیدا کنید.

The link is in the description or you can scan  

لینک در توضیحات موجود است یا می‌توانید

the QR code there. I will see  you in the next lesson! Muah!

کد QR را آنجا اسکن کنید. شما را در درس بعدی خواهم دید! موآ!