Learn 15 time expressions in English! (+ Free PDF & Quiz)

- Hello everyone, and welcome back to "English With Lucy."

- سلام به همه، و به «انگلیسی با لوسی» خوش آمدید.

Today I have got a vocabulary video for you

امروز یک ویدیوی واژگانی برای شما

on expressions using the word "time."

در مورد عبارات استفاده از کلمه "زمان" دارم.

"In time," "on time."

"در زمان و به موقع."

What's the difference? I will explain.

تفاوت در چیست؟ توضیح خواهم داد.

"Just in time," "in good time," "time off."

"در زمان مناسب"، "به موقع"، "وقت استراحت".

We're going to go through everything.

ما از همه چیز عبور خواهیم کرد.

Your vocabulary is going to be so enriched

تا پایان این ویدیو دایره واژگان شما بسیار غنی خواهد

by the end of this video.

شد.

But before we get started,

اما قبل از شروع،

I would just like to thank the sponsor of today's video,

من فقط می خواهم از اسپانسر ویدیوی امروز تشکر کنم،

it is Lingoda, your new language school.

این Linguda است، آموزشگاه زبان جدید شما.

You can attend this language school

شما می توانید در این آموزشگاه زبان

from the comfort of your own home, 24/7, at your own pace.

از آسایش خانه خود، 24 ساعته و با سرعت دلخواه خود شرکت کنید.

Cut the travel time, not the quality.

زمان سفر را کاهش دهید، نه کیفیت.

Lingoda has an interactive curriculum,

لینگودا دارای یک برنامه درسی تعاملی است،

with average class sizes of just three to four students,

با اندازه متوسط ​​کلاس فقط سه تا چهار دانش آموز،

with amazing, qualified teachers.

با معلمان شگفت انگیز و واجد شرایط.

You can learn English, Business English,

شما می توانید انگلیسی، انگلیسی تجاری،

French, Spanish, and German,

فرانسوی، اسپانیایی و آلمانی را بیاموزید

and prices start from just eight euros per group class.

و قیمت ها از هشت یورو برای هر کلاس گروهی شروع می شود.

I have attended many English classes to make sure

من در بسیاری از کلاس‌های انگلیسی شرکت کرده‌ام تا مطمئن شوم

that they are consistently ideal for my students,

که آنها به طور مداوم برای دانش‌آموزانم ایده‌آل هستند

and I was so impressed and excited by them.

و بسیار تحت تأثیر و هیجان‌زده بودم.

The teachers are engaged and entertaining,

معلمان درگیر و سرگرم کننده هستند

and the class materials,

و مطالب کلاس

which you can download for personal use, are top-notch.

که می توانید برای استفاده شخصی دانلود کنید، درجه یک هستند.

You can see here I am having a pretty good time.

می توانید اینجا ببینید که من اوقات بسیار خوبی را سپری می کنم.

(chuckles)

(می خندد) وقتی روی پیوند در کادر توضیحات کلیک می کنید،

You can get 20 euros off your first month at Lingoda

می توانید با استفاده از کد من، LUCY13، 20 یورو از اولین ماه خود در Linguda دریافت

by using my code, LUCY13,

when you click on the link in the description box.

کنید .

If you aren't sure yet, you can claim

اگر هنوز مطمئن نیستید، می توانید

a seven-day free trial with three free classes.

یک دوره آزمایشی رایگان هفت روزه با سه کلاس رایگان درخواست کنید.

What are you waiting for? You can try before you buy.

منتظر چی هستی؟ می توانید قبل از خرید امتحان کنید.

Don't forget to download your free PDF for this lesson.

فراموش نکنید که PDF رایگان خود را برای این درس دانلود کنید.

Alfonso thinks you should definitely do that.

آلفونسو فکر می کند که شما باید حتما این کار را انجام دهید.

It's got all of the vocabulary and examples,

همه واژگان و مثال‌ها را دارد،

plus an extra activity that I think you'll really like.

به‌علاوه یک فعالیت اضافی که فکر می‌کنم واقعاً دوست خواهید داشت.

Right, let's get started with the lesson.

درست است، بیایید با درس شروع کنیم.

So first let's talk about "in time" and "on time."

بنابراین ابتدا اجازه دهید در مورد "به موقع" و "به موقع" صحبت کنیم.

What are the differences?

چه تفاوت هایی دارند؟

We'll start with number one, "on time."

ما با شماره یک، "به موقع" شروع می کنیم.

This means at the scheduled time.

این یعنی در زمان مقرر.

Quick note, a lot of students ask me

توجه داشته باشید، بسیاری از دانش آموزان از من می پرسند

whether they should say schedule or schedule.

که آیا باید برنامه را بگویند یا برنامه زمانی.

Schedule is considered to be British English,

Schedule انگلیسی بریتانیایی در نظر گرفته می شود

and schedule is considered to be American English,

و برنامه زمانی انگلیسی آمریکایی در نظر گرفته می شود،

but I actually grew up saying schedule.

اما من در واقع با گفتن برنامه بزرگ شدم.

My mum taught me to say schedule,

مادرم به من یاد داد که بگویم برنامه،

so that's what I grew up saying.

بنابراین من با گفتن این حرف بزرگ شدم.

I use schedule now for consistency.

من اکنون از برنامه برای ثبات استفاده می کنم.

Let's say we have a meeting at 10:00 AM,

فرض کنید ساعت 10 صبح

the meeting was scheduled for 10:00 AM.

جلسه داریم، جلسه قرار بود ساعت 10 صبح باشد.

I arrived to the meeting at 10:00 AM.

ساعت 10 صبح به جلسه رسیدم.

I arrived on time, I arrived at the scheduled time.

به موقع رسیدم، سر ساعت مقرر رسیدم .

Now, what about number two, "in time?"

حالا، در مورد شماره دو، "به موقع؟"

This means that I arrived before the scheduled time.

یعنی قبل از زمان مقرر رسیدم.

The meeting was scheduled for 10:00 AM,

جلسه قرار بود ساعت 10 صبح بود،

I arrived at 9:30 AM.

ساعت 9:30 رسیدم.

I arrived in time to buy a coffee before the meeting.

به موقع رسیدم تا قبل از جلسه یک قهوه بخرم.

We have number three, "just in time," "just in time."

ما شماره سه را داریم، "درست به موقع"، "درست به موقع".

This means immediately before the scheduled time.

این به معنای بلافاصله قبل از زمان برنامه ریزی شده است.

The meeting was at 10:00 AM, as we all know.

همانطور که همه می دانیم جلسه ساعت 10 صبح بود.

I arrived at 9:59 AM.

ساعت 9:59 رسیدم.

I arrived just in time for the meeting, just before.

درست به موقع برای جلسه رسیدم، درست قبل از آن.

It can also mean right before it was too late.

همچنین می تواند به معنای درست قبل از اینکه خیلی دیر شود باشد.

The baby was about to fall out of bed,

بچه نزدیک بود از تخت بیفتد،

but his mum arrived just in time,

اما مادرش

right before it was too late.

درست قبل از اینکه خیلی دیر شود، به موقع آمد.

We also have number four, "in good time," "in good time."

شماره چهار را هم داریم «به وقت خوب»، «به وقت خوب».

There are two meanings that I'm going to discuss with you.

دو معنا وجود دارد که من با شما صحبت خواهم کرد.

The first is with no risk of being late.

اولین مورد بدون خطر دیر رسیدن است.

The meeting was at 10, I arrived at 9:45.

جلسه ساعت 10 بود، ساعت 9:45 رسیدم.

I arrived in good time for the 10:00 meeting.

من به موقع برای جلسه 10:00 رسیدم.

We also use "in good time" as an expression

ما همچنین از "به موقع" به عنوان تعبیری استفاده می کنیم

to tell someone that they should be patient.

تا به کسی بگوییم که باید صبور باشد.

It means in due course.

یعنی در زمان مقتضی

It will happen, but without haste.

این اتفاق خواهد افتاد، اما بدون عجله.

We often say "all in good time."

ما اغلب می گوییم "همه به موقع".

I remember asking my mum when I was a child

یادم می آید وقتی بچه بودم

on Christmas morning, "When can we open our presents?

در صبح کریسمس از مادرم پرسیدم: "کی می توانیم هدایای خود را باز کنیم؟

When can we open our presents?"

کی می توانیم هدایای خود را باز کنیم؟"

And she would always say,

و او همیشه می گفت:

"All in good time, Lucy, all in good time.

"به وقتش، لوسی، به موقع.

It will happen, but just be patient, stop rushing."

این اتفاق خواهد افتاد، اما فقط صبور باش، عجله نکن."

We have number five, which is

ما عدد پنج را داریم که

"in your own time," "in your own time."

«در زمان خودت»، «در زمان خودت» است.

Again, this is another one with two meanings.

باز هم این یکی دیگر با دو معنی است.

The first meaning, at a time and a rate

معنی اول، در یک زمان و نرخی

decided by you, decided by oneself.

که توسط شما تعیین می شود، توسط خود شخص تعیین می شود.

We often use this sarcastically

ما اغلب از این به طعنه استفاده می کنیم

to imply that somebody is taking too long

تا بگوییم که کسی خیلی طول می کشد

and they need to hurry up.

و آنها باید عجله کنند.

For example, "In your own time, Will.

به عنوان مثال، "در زمان خودت، ویل.

Diego and I have been waiting to go on a walk

من و دیگو 15 دقیقه منتظریم تا به پیاده روی برویم

for 15 minutes."

."

Whenever we take Diego on a family walk,

هر وقت دیگو را به پیاده روی خانوادگی

Will always seems to take so long

می بریم، به نظر می رسد که ویل برای

getting his coat and his boots on, so I often have to say,

پوشیدن کت و چکمه هایش خیلی طول می کشد ، بنابراین اغلب مجبور می شوم به طعنه بگویم:

"In your own time, at your own pace," sarcastically.

«در زمان خودت، با سرعت خودت».

Will is going to be so cross when he sees this video,

وقتی ویل این ویدیو را می‌بیند بسیار متقابل می‌شود ،

because it's actually normally me taking too long. (laughs)

زیرا در واقع معمولاً من خیلی طول می‌کشد. (می خندد

The second meaning is outside of work hours, or unpaid.

) معنای دوم خارج از ساعات کاری یا بدون حقوق است.

For example, you can use social media

به عنوان مثال، می توانید از شبکه های اجتماعی

in your own time, not at work.

در زمان خود استفاده کنید، نه در محل کار.

Don't use social media

whilst I'm paying you to do something else.

در حالی که برای انجام کار دیگری به شما پول می دهم از رسانه های اجتماعی استفاده نکنید.

We also have number six, "about time," "about time."

شماره شش را هم داریم «درباره زمان»، «درباره زمان».

It's used to say that something should have happened sooner,

معمولاً می‌گفتند باید زودتر اتفاق می‌افتاد

and we often say it in an annoyed way.

و ما اغلب آن را با دلخوری می‌گوییم.

For example, "It's about time they got married,

به عنوان مثال، " زمان

they've been engaged for two-and-a-half years!"

ازدواج آنها فرا رسیده است، آنها دو سال و نیم نامزد کرده اند!"

Story of my life.

داستان زندگی من.

Number seven is "time off," "time off."

شماره هفت "زمان مرخصی"، "زمان مرخصی" است.

And this means time for rest and recreation

و این یعنی زمانی برای استراحت و تفریح ​​به

away from one's usual studies or work.

دور از مطالعه یا کار معمولی.

For example, "I need to call my boss

به عنوان مثال، "من باید با رئیسم تماس بگیرم

and book some time off, some time away from work."

و مدتی مرخصی، مدتی دور از کار رزرو کنم."

Another really nice phrase is "take your time,"

یکی دیگر از عبارت‌های واقعاً خوب این است که "وقت خود را بگذران"،

"take your time," although, like most phrases,

"وقت خود را بگذران"، اگرچه، مانند بسیاری از عبارات

it is often used sarcastically.

، اغلب به طعنه استفاده می شود.

It means to not hurry.

یعنی عجله نکردن

For example, "Take your time with the book I lent you,

به عنوان مثال، "وقت خود را با کتابی که به شما قرض

I don't need it back anytime soon."

دادم اختصاص دهید، به این زودی ها به آن نیازی ندارم."

If I were to say it sarcastically,

اگر بخواهم آن را به طعنه بگویم،

I would imply that somebody

می گویم که

is taking too long with something.

کسی با چیزی طولانی می شود.

"Take your time, I'll be here all day."

"وقتت را نگیر، من تمام روز اینجا خواهم بود."

Number nine, a phrase for busy people,

شماره نه، عبارتی برای افراد پرمشغله، «وقت گذاشتن»، «وقت گذاشتن

it is "to make time," "to make time."

» است.

This means to find an occasion

این به معنای یافتن موقعیتی است

when time is available to do something.

که زمان برای انجام کاری در دسترس است.

An example, "I will see if I can make time

به عنوان مثال، "ببینم آیا می توانم

to visit the new coffee shop."

برای بازدید از کافی شاپ جدید وقت بگذارم."

I'm implying that I'm very busy,

منظورم این است که خیلی سرم شلوغ است،

but I will try and find a time where I can go and visit it.

اما سعی می کنم زمانی را پیدا کنم که بتوانم بروم و از آن بازدید کنم.

Number 10, "time will tell," "time will tell."

شماره 10، "زمان خواهد گفت"، "زمان خواهد گفت."

It means that sooner or later

یعنی دیر یا زود

something will become known or revealed.

چیزی معلوم یا آشکار می شود.

For example, "I don't think their relationship will last,

به عنوان مثال، "من فکر نمی کنم رابطه آنها دوام بیاورد،

but only time will tell."

اما فقط زمان مشخص خواهد کرد."

Number 11, "time is money," "time is money."

شماره 11، "زمان پول است"، "زمان پول است."

It means that time is a valuable resource,

این بدان معناست که زمان یک منبع ارزشمند است،

so it's better to get things done quickly.

بنابراین بهتر است کارها را سریع انجام دهید.

An example, "Time is money, Peter,

به عنوان مثال، "زمان پول است، پیتر،

I need that report finished by tomorrow."

من باید آن گزارش را تا فردا تمام کنم."

We also have number 12, "to kill time," "to kill time."

ما همچنین شماره 12 "برای کشتن زمان"، "برای کشتن زمان" داریم.

And this means to do something

و این به این معنی است که کاری را

with the goal of making time appear to pass more quickly.

با این هدف انجام دهیم که زمان را سریعتر جلوه دهیم.

An example, "I can't wait until the party tonight,

یک مثال، "من نمی توانم تا مهمانی امشب صبر کنم،

I'm going to go for a walk to kill time."

می روم پیاده روی تا زمان را بکشم."

I need to find something to do

من باید کاری پیدا کنم

so I can feel as if time is passing more quickly.

تا بتوانم احساس کنم زمان سریعتر می گذرد.

Number 13, we have "time after time," "time after time."

شماره 13، "زمان پس از زمان"، "زمان پس از زمان" داریم.

This means repeatedly, again and again.

این بدان معنی است که مکرر، بارها و بارها.

An example, "I've told her time after time

به عنوان مثال، "من بارها به او گفته ام

to not leave empty milk cartons in the fridge."

که کارتن های شیر خالی را در یخچال نگذارد."

Does anyone know anyone who does that?

آیا کسی کسی را می شناسد که این کار را انجام دهد؟

I used to have a roommate, or a flatmate,

من قبلاً یک هم اتاقی یا هم اتاقی

that used to finish milk,

داشتم که شیر را تمام می کرد

and then put it back in the fridge.

و دوباره در یخچال می گذاشت.

I was like, "What?

گفتم: "چی؟

When is that ever okay?"

چه زمانی خوب است؟"

Let me know in the Comments section down below

if you've ever had a nightmare flatmate,

اگر تا به حال یک همخانه کابوس دیده اید

or just lived with someone unbearable.

یا فقط با کسی غیرقابل تحمل زندگی کرده اید، در قسمت نظرات به من اطلاع دهید.

And if you haven't, it means you might've been them.

و اگر این کار را نکرده اید، به این معنی است که شما ممکن است آنها بوده باشید.

(chuckles)

(می خندد)

Number 14, "in the nick of time."

شماره 14، "در زمان کوتاه".

This means just in time, right before the scheduled time,

این یعنی درست به موقع، درست قبل از زمان برنامه ریزی شده

or right before it was too late.

یا درست قبل از اینکه خیلی دیر شود.

For example, "The police arrived at the scene

به عنوان مثال، "پلیس در

in the nick of time, right before it was too late."

زمان کوتاه، درست قبل از اینکه خیلی دیر شود به محل حادثه رسید."

And the last one, I've saved a positive one till last,

و آخرین مورد، من یک مورد مثبت را تا آخر ذخیره کرده ام،

"a whale of a time," "a whale of a time,"

"یک نهنگ یک زمان"، "یک نهنگ از یک زمان"

and this means a really good time.

و این به معنای زمان بسیار خوبی است.

"We had a whale of a time at the theatre last night.

"دیشب یک نهنگ در تئاتر

We had such a good time."

داشتیم. خیلی خوش گذشت."

Do you remember theatres? Weren't they nice?

تئاترها را به خاطر دارید؟ خوب نبودند؟

Wow, I did not appreciate things

وای،

when I had them pre-lockdown.

زمانی که آنها را قبل از قفل کردن داشتم قدردان چیزها نبودم.

Right, that's it for today's lesson.

درست است، برای درس امروز همین است.

Don't forget to check out Lingoda,

فراموش نکنید که Lingoda را بررسی کنید،

you can get 20 euros off your first month

می توانید

by using my code, LUCY13,

با کلیک بر روی پیوند در کادر توضیحات، با استفاده از کد من، LUCY13، 20 یورو در ماه اول خود دریافت کنید

when clicking on the link in the description box.

.

You can also claim your free seven-day trial

همچنین می توانید با سه کلاس رایگان هفت روز آزمایشی رایگان خود را درخواست کنید

with three free classes.

.

Don't forget to download your free PDF for this lesson.

فراموش نکنید که PDF رایگان خود را برای این درس دانلود کنید.

Alfonso thinks you should definitely do that.

آلفونسو فکر می کند که شما باید حتما این کار را انجام دهید.

It's got all of the vocabulary and examples,

همه واژگان و مثال‌ها را دارد،

plus an extra activity that I think you'll really like.

به‌علاوه یک فعالیت اضافی که فکر می‌کنم واقعاً دوست خواهید داشت.

If you want to improve your listening skills,

اگر می‌خواهید مهارت‌های شنیداری خود را بهبود ببخشید،

you can follow my vlogging channel, Lucy Bella,

می‌توانید کانال وبلاگ‌نویسی من ، لوسی بلا را دنبال کنید،

where I post fully subtitled blogs

جایی که من وبلاگ‌های کاملاً زیرنویس

of my life in the English countryside

زندگی‌ام در حومه‌های انگلیسی

with my beautiful animals.

با حیوانات زیبای خود را پست می‌کنم.

You can also connect with the rest of my social media,

شما همچنین می توانید با بقیه رسانه های اجتماعی من ارتباط برقرار کنید

I've got my Facebook, my Instagram, and my mailing list.

، من فیس بوک ، اینستاگرام و لیست پستی ام را دارم.

I will see you soon for another lesson.

به زودی برای یک درس دیگر می بینمت.

(smooches)

(اسموچ)

(gentle music)

(موسیقی ملایم)