DO say “You’re welcome”: And Other Replies to “Thank you”!

- Which of these 17 interesting ways do you use

- از کدام یک از این 17 روش جالب

to reply to thank you?

برای تشکر از شما پاسخ می دهید؟

Let's find out.

بیایید دریابیم.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Hello, this is Keith from English Speaking Success

سلام، این کیث از English Speaking Success

and the Keith Speaking Academy.

و Keith Speaking Academy است.

So listen, probably the most common answer

بنابراین گوش کنید، احتمالاً متداول ترین پاسخ

to thanks or thank you is you're welcome, right?

به تشکر یا تشکر این است که خوش آمدید، درست است؟

You are welcome.

خواهش میکنم.

We pronounce it you're welcome.

ما آن را تلفظ می کنیم شما خوش آمدید.

You're welcome.

خواهش میکنم.

And that's absolutely fine.

و این کاملاً خوب است.

You can use that.

می توانید از آن استفاده کنید. با

That said, there are a lot of other ways

این اوصاف، راه‌های زیادی

of replying to thank you,

برای پاسخ دادن برای تشکر وجود دارد،

and it's probably useful for you to know about them,

و احتمالاً برای شما مفید است که در مورد آنها بدانید،

at least to understand them,

حداقل برای درک آنها،

if not maybe to use them as well.

اگر نه شاید استفاده از آنها نیز مفید باشد.

So in this video, I'm gonna show you 16 other ways

بنابراین در این ویدیو، من 16 راه دیگر را به شما نشان می دهم که

you can answer thank you.

می توانید با تشکر از شما پاسخ دهید.

And at the end of the video,

و در پایان ویدیو،

I'll show you one way that if you use this,

یک راه را به شما نشان می دهم که اگر از این استفاده کنید،

you can show any British person

می توانید به هر انگلیسی نشان دهید

that you really know your onions.

که واقعا پیازهای خود را می شناسید.

I mean, that you really control English well.

منظورم این است که شما واقعا انگلیسی را به خوبی کنترل می کنید.

To know your onions, great expression.

برای شناخت پیاز شما، بیان عالی است.

If you know your onions, right,

اگر پیازهای خود را بشناسید، درست است، به این

it means you know something really well, right?

معنی است که شما چیزی را به خوبی می دانید، درست است؟

My computer's broken.

کامپیوترم خرابه

Well, go and get Jack.

خب برو جک رو بیار

Jack's good with computers.

جک با کامپیوتر خوب است.

He really knows his onions.

او واقعا پیازهایش را می شناسد.

So listen, let's make sure that you, with your English,

پس گوش کنید، بیایید مطمئن شویم که شما، با زبان انگلیسی خود،

that you really know your onions in this video.

واقعا پیازهای خود را در این ویدیو می شناسید.

Let's jump straight in.

بیایید مستقیم وارد شویم.

Let's look first of all at some informal situations

بیایید اول از همه به برخی موقعیت‌های غیررسمی نگاه کنیم

where you may reply to thanks or thank you.

که ممکن است به تشکر یا تشکر پاسخ دهید.

I mean, imagine a simple situation where,

منظورم این است که یک موقعیت ساده را تصور کنید که

for example, you give a friend a nice cup of tea

مثلا به یک دوست یک فنجان چای

or a cup of coffee and they say, "Thanks,"

یا یک فنجان قهوه خوب بدهید و آنها بگویند "ممنون"

and you say, "That's okay.

و شما بگویید "اشکالی ندارد. اشکالی

That's okay, that is okay."

ندارد، اشکالی ندارد."

Normally we link, right?

به طور معمول ما پیوند می دهیم، درست است؟ اشکالی ندارد

That's okay. 's okay, that's okay.

. اشکالی نداره، اشکالی نداره

Or they say, "Thanks," and you say, "That's fine.

یا آنها می گویند "ممنون" و شما می گویید "بسیار خوب است. خوب است

That's fine.

. خوب است

That is fine, that's fine."

، خوب است."

Often we actually just say, "'s fine."

اغلب ما در واقع فقط می گوییم "خوب است."

We drop the that sound right?

ما آن صدا را رها می کنیم درست است؟

'S fine.

خوبه

Thanks. 'S fine.

با تشکر. خوبه

Another two you may say are, "Sure.

دو مورد دیگر که ممکن است بگویید این هستند: "مطمئن.

Thanks. Sure.

ممنون. مطمئنا.

Thanks. Anytime.

متشکرم. هر زمان.

Anytime."

هر زمان."

All of these four are quite simple.

همه این چهار مورد بسیار ساده هستند.

Now I have a friend, right?

حالا من یک دوست دارم، درست است؟

And I've known him for a long time,

و من او را برای مدت طولانی می شناسم،

and he has this thing where he will say, "Thanks."

و او این چیزی را دارد که می گوید: "متشکرم."

And I say, "No worries."

و من می گویم: "نگران نباش."

Which is a perfectly normal answer, right?

کدام یک پاسخ کاملا طبیعی است، درست است؟

No worries, no worries.

بدون نگرانی، بدون نگرانی.

And he says, "No, I'm not worried.

و او می گوید، "نه، نگران نیستم.

And I go, "Yeah, I know.

و می روم، "آره، می دانم.

I'm just saying it's fine, don't worry about it."

من فقط می گویم خوب است، نگران نباش.» می

He says, "No, but I'm not worried."

گوید: «نه، اما نگران نیستم.»

Okay, I mean, I'm just, you are saying thanks.

باشه، یعنی من فقط، شما می گویید تشکر می کنم.

I'm saying that's okay.

خوب.

And what he does,

و کاری که او انجام می دهد،

he often takes the words literally, no worries,

اغلب کلمات را به معنای واقعی کلمه می گیرد، بدون نگرانی،

and says, "Well, but I'm not worried."

و می گوید، "خب، اما من نگران نیستم."

Now, of course it's more idiomatic.

حالا، البته این اصطلاح اصطلاحی تر است.

I mean somebody says, "Thanks,"

منظورم این است که یکی می گوید، "متشکرم"

and you are just saying, "That's okay,"

و شما فقط می گویید "اشکالی ندارد"،

you're saying no worries.

شما می گویید نگران نباشید.

It's interesting

جالب است که

even native speakers sometimes can take the words literally

حتی افراد بومی گاهی اوقات می توانند کلمات را به معنای واقعی کلمه بگیرند

and can answer in that way, right?

و می توانند به این شکل پاسخ دهند، درست است؟

There's a similar situation.

وضعیت مشابهی وجود دارد.

I know a few people working in waiter, in waiters?

من چند نفر را می شناسم که در گارسون کار می کنند. در گارسون ها؟

They're not working in waiters.

آنها در گارسون کار نمی کنند.

They're working as waiters in restaurants,

آنها به عنوان گارسون در رستوران ها کار می کنند

and in their training, they get told, right,

و در آموزش آنها به آنها گفته می شود، درست

not to say no problem.

Which is another answer: thank you, no problem.

است که نگویند مشکلی نیست.

Because if the customers say "Thanks,"

مشتریان می گویند «ممنون»

and the waiter says, "No problem,"

و گارسون می گوید «مشکلی نیست»،

the customers may go, "Problem, but what's the problem?"

مشتریان ممکن است بروند، «مشکل است، اما مشکل چیست؟»

And there's a negative feeling, right?

و یک احساس منفی وجود دارد، درست است؟

It's a bit like if I say,

"Don't think of a pink elephant," boom.

به ال صورتی فکر نکن فیل، بوم.

What's in your head?

تو سرت چیه؟

Boom. Pink elephant.

رونق. فیل صورتی.

When you say, "No problem,"

وقتی می گویید "مشکلی نیست"

people go, "Problem, what's the problem?"

مردم می گویند "مشکل، مشکل چیست؟"

No, no, no, there is no problem.

نه نه نه مشکلی نیست

No, but you said problem.

نه ولی گفتی مشکله

And so people focus on the word

و بنابراین مردم بر کلمه تمرکز می کنند

not the negation, the negative.

نه نفی، منفی.

So in training, they're told don't say no problem

بنابراین در تمرین به آنها می گویند مشکلی نگویید

because it creates a negative atmosphere.

چون جو منفی ایجاد می کند.

Like there's a problem in the kitchen.

مثل اینکه مشکلی در آشپزخانه وجود دارد.

Just say that's fine.

فقط بگو خوبه

Sure. Anytime.

مطمئن. هر زمان.

Things like that.

چیزهایی مثل آن.

Now, I think it's perfectly fine

حالا، فکر می‌کنم خیلی خوب است که

to say no worries, no problem.

بگوییم نگران نباش، مشکلی نیست.

They're used a lot. Very natural.

زیاد استفاده میشن خیلی طبیعیه

And they are idiomatic.

و اصطلاحی هستند. از

Use what you feel comfortable with.

چیزی که با آن احساس راحتی می کنید استفاده کنید.

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

Okay, let's look now

خوب، بیایید اکنون

at maybe slightly more formal situations.

به موقعیت های شاید کمی رسمی تر نگاه کنیم.

I mean, let's imagine you've started a new job.

منظورم این است که تصور کنیم کار جدیدی را شروع کرده اید.

And you're meeting some new colleagues,

و با چند همکار جدید ملاقات می کنید

or you're speaking to someone you don't know very well.

یا با کسی صحبت می کنید که خیلی نمی شناسید.

They say, "Thank you."

آنها می گویند: "متشکرم."

You might say, "My pleasure, my pleasure, pleasure."

ممکن است بگویید: "خوشحالی من، لذت من، لذت."

It's a zh sound.

این یک صدای zh است.

My pleasure, my pleasure.

لذت من، لذت من.

Or you may say, "Glad I could help.

یا ممکن است بگویید: "خوشحالم که توانستم کمک کنم.

Glad I could help.

خوشحالم که توانستم کمک کنم.

Glad I could help."

خوشحالم که توانستم کمک کنم."

Actually it's I am glad I could help, but we drop the I'm.

در واقع خوشحالم که تونستم کمک کنم، اما من هستم.

We just say, "Glad I could help, glad I could help.

ما فقط می گوییم، "خوشحالم که توانستم کمک کنم، خوشحالم که می توانستم کمک کنم.

Okay.

بسیار خوب.

Or you may say, "Pleased to help.

یا ممکن است بگویید، "لطفا کمک می کنم.

Pleased to help, pleased to help.

خوشحالم که کمک می کنم، خوشحالم که کمک می کنم.

Pleased to help."

خوشحالم که کمک می‌کنم."

Again, it's I am pleased to help.

باز هم، خوشحالم که کمک می‌کنم.

We just say pleased to help.

ما فقط می‌گوییم از کمک کردن خوشحالم. استفاده از این موارد

Quite common, quite easy, quite regular to use these.

بسیار رایج، بسیار آسان، کاملاً معمولی است.

Now there are two more.

اکنون دو مورد دیگر وجود دارد.

Oh no, there's one more

اوه نه، یکی دیگر وجود دارد

which I think is quite a British thing.

که فکر می‌کنم کاملاً خوب است. یک چیز بریتانیایی.

Again, slightly more formal.

باز هم کمی رسمی تر.

Not at all. Not at all.

Link them together, not at all.

Right? Thanks.

Not at all.

I think that's quite British.

It sounds British, doesn't it?

Not at all.

نه اصلاً.

اصلاً.

And slightly more formal.

و کمی رسمی‌تر.

There are two others,

دو مورد دیگر وجود دارد

which I have run up against some interesting situations.

که من با موقعیت‌های جالبی برخورد کرده‌ام.

These are perfectly fine, they're great.

اینها کاملاً خوب هستند، عالی هستند.

But now again,

اما اکنون دوباره

you may meet somebody who doesn't like these answers, right?

ممکن است با کسی ملاقات کنید که این پاسخ‌ها را دوست نداشته باشد، درست است.

So the first one is, thanks, don't mention it.

پس اولی اینه که ممنون، اشاره

Don't mention it.

To mention, to say or comment or talk about.

Don't mention it.

نکن

It's a very natural answer.

Thanks. Don't mention it.

But once this guy said to me, "Why, why not?"

اما یک بار این مرد به من گفت: "چرا، چرا که نه؟"

And I was like, "What?"

و من می گفتم "چی؟"

Thanks. Don't mention it.

ممنون. به آن اشاره نکنید.

Why not?

چرا که نه؟ می

I want to mention it.

خواهم به آن اشاره کنم. می

I want to give my thanks.

خواهم تشکر کنم.

Why do you say don't mention it?

چرا می گویید آن را ذکر نکنید؟

And I was totally taken aback and surprised and thought,

من کاملاً متعجب شدم و متعجب شدم و فکر کردم،

"But it's an expression."

"اما این یک بیان است."

I don't mean don't talk about it,

منظورم این نیست که در مورد آن صحبت نکنید،

it's just a way of talking.

این فقط یک روش صحبت است.

But again, he took the words literally.

اما باز هم کلمات را به معنای واقعی کلمه برداشت کرد.

And personally he didn't like that expression.

و شخصاً این بیان را دوست نداشت.

That's fine.

خوبه.

I think 99% of the time nobody will think about that.

من فکر می کنم 99٪ از مواقع هیچ کس به آن فکر نمی کند.

So thanks, don't mention it.

پس متشکرم، به آن اشاره نکنید.

And again, a similar one could be, "Thanks.

و دوباره، یک مورد مشابه می تواند این باشد: "ممنون.

It's nothing."

چیزی نیست."

Some people may not like that 'cause it has, again,

برخی از مردم ممکن است آن را دوست نداشته باشند ، زیرا دوباره

the negative feeling, it's nothing.

احساس منفی دارد، چیزی نیست.

But actually giving thanks and accepting thanks

اما در واقع شکرگزاری و پذیرفتن سپاس

should be a good thing.

باید چیز خوبی باشد.

Don't make it negative.

آن را منفی نکنید.

I personally disagree.

من شخصا مخالفم

I would just say, "Thanks, don't mention it.

من فقط می گویم، "ممنون، به آن اشاره نکنید.

Thanks. It's nothing."

متشکرم، چیزی نیست."

Sounds absolutely fine to me.

برای من کاملاً خوب به نظر می رسد.

Hmm, so again, don't over-complicate things.

هوم، پس باز هم، مسائل را بیش از حد پیچیده نکنید.

Listen, notice what people use.

گوش کنید، توجه کنید که مردم از چه چیزی استفاده می کنند. به

Notice how people react,

واکنش مردم توجه کنید

and just use what you are comfortable with.

و فقط از چیزی که با آن راحت هستید استفاده کنید.

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

Okay, let's look at now situations where

خوب، بیایید در حال حاضر به موقعیت هایی نگاه کنیم که

you are maybe more than happy to help somebody.

ممکن است از کمک به کسی بیشتر خوشحال باشید.

And you want to express that you are really, really happy

و می خواهید بیان کنید که واقعاً از

to do something to help somebody.

انجام کاری برای کمک به کسی خوشحال هستید.

For example, when you give a gift to somebody,

به عنوان مثال، وقتی به کسی هدیه می دهید،

like a present or a birthday present,

مثلاً یک هدیه یا یک هدیه تولد،

and that person says, "There you go."

و آن شخص می گوید: "بفرمایید."

In English, if somebody gives you a gift,

در زبان انگلیسی، اگر کسی به شما هدیه ای بدهد،

what do you say when you're receiving the gift?

هنگام دریافت هدیه چه می گویید؟

"Oh, you shouldn't have.

"اوه، نباید می داشتی.

You shouldn't have.

نباید می داشتی.

You should not have bought the gift."

نباید هدیه می خریدی."

That is a such a common expression.

این یک عبارت رایج است.

But we say, "You shouldn't have.

اما ما می گوییم "نباید داشته باشی.

You shouldn't have.

نباید داشته باشی.

Oh, you shouldn't have."

اوه نباید داشته باشی."

And then you say, "Of course.

و سپس می گویید "البته.

Well, my pleasure," or, "You're welcome."

خب، خوشحالم" یا "خوش آمدید."

But if you want to be stronger, you can say,

اما اگر می‌خواهید قوی‌تر باشید، می‌توانید بگویید:

"Oh you are most welcome.

"اوه خیلی خوش آمدی.

You are most welcome.

خیلی خوش آمدی.

You are very welcome."

خیلی خوش آمدی."

Or my personal favorite, "It's the least I could do.

یا مورد علاقه شخصی من، "این کمترین کاری است که می توانم انجام دهم.

Oh, it's the least I could do."

اوه، این کمترین کاری است که می توانم انجام دهم."

It's the least I could do.

این کمترین کاری است که می توانم انجام دهم. به

Meaning I could do many, many things, but as a minimum,

این معنی که من می‌توانم خیلی کارها را انجام دهم، اما حداقل،

this is what I've chosen to do.

این کاری است که من انتخاب کرده‌ام.

But that's an expression of

اما این بیانگر این است که

really being happy to help, right?

واقعاً از کمک کردن خوشحال هستید، درست است؟

It's the least I could do.

این کمترین کاری است که می توانم انجام دهم.

This reminds me of a situation

این من را به یاد موقعیتی می اندازد

when I was living in China, actually.

که در چین زندگی می کردم.

And a student gave me a gift,

و دانش آموزی به من هدیه ای داد

which was nice for helping him.

که برای کمک به او بسیار خوب بود.

And I said, "Thanks," and they said, "I should do it."

و من گفتم "ممنون" و آنها گفتند "من باید این کار را انجام دهم."

And I said, "What do you mean you should do it?

و من گفتم: "منظورت چیست که باید این کار را انجام دهی؟

But you did it?"

اما تو این کار را کردی؟"

Because in English, when we say I should do something,

چون در زبان انگلیسی وقتی می گوییم من باید کاری را انجام دهم، به این

it means you're probably not going to do it.

معنی است که احتمالاً آن کار را انجام نمی دهید.

I should go and study English, but I'm not going to.

من باید بروم انگلیسی بخوانم، اما نمی روم.

So when the person said, "Oh it's what I should do,"

بنابراین وقتی آن شخص گفت: "اوه این کاری است که باید انجام دهم"

it was a bit strange.

کمی عجیب بود.

It didn't sound right.

صداش درست نبود

And I think what was happening as they explained to me

و من فکر می کنم آنچه در حال رخ دادن بود همانطور که آنها برای من توضیح دادند این

was there's an expression in Chinese. (speaks Chinese)

بود که عبارتی به زبان چینی وجود دارد. (چینی صحبت می کند)

Meaning, really, it's something I should do.

یعنی واقعاً این کاری است که باید انجام دهم.

It's my duty, it's my responsibility,

این وظیفه من است، مسئولیت من است

and it's my honor, if you like, to do it.

و افتخار من است، اگر دوست دارید انجام دهم.

So I was racking my brains thinking a lot,

بنابراین، ذهنم را درگیر فکر کردن زیاد می‌کردم،

to rack my brains, about how you would say that in English.

تا مغزم را درگیر کنم، در مورد اینکه چگونه به انگلیسی می‌گویید.

Well, yeah, it's my responsibility, it's my duty.

خب، بله، این مسئولیت من است ، این وظیفه من است.

No, something I should do.

نه، کاری که باید انجام دهم.

Not really.

نه واقعا.

And one expression that I came up with

و یک عبارتی که به ذهنم رسید این

was, well, it's my honor.

بود که این افتخار من است.

It's my honor, right.

این افتخار من است، درست است.

Now, I think speaking with British and American people,

اکنون، فکر می‌کنم وقتی با مردم بریتانیا و آمریکا صحبت می‌کنم،

I would very rarely say that.

به ندرت این حرف را می‌زنم.

It's very strong.

خیلی قویه

However, when speaking with Asian people

با این حال، هنگام صحبت با مردم آسیایی

in that Asian context,

در آن زمینه آسیایی،

for me it felt comfortable.

برای من احساس راحتی می کردم.

And maybe it's 'cause, in my opinion,

و شاید به این دلیل است که، به نظر من، به

I think a lot of Asian languages,

بسیاری از زبان‌های آسیایی فکر می‌کنم،

and I'm thinking like Chinese maybe,

و من مانند چینی فکر می‌کنم، شاید

there's more expressions of formality

around etiquette and behavior than in English.

در مورد آداب و رفتار بیشتر از زبان انگلیسی بیان رسمی وجود داشته باشد.

And trying to capture that

و تلاش برای گرفتن آن

is sometimes difficult in English.

گاهی اوقات در انگلیسی دشوار است.

And so for me, that worked, it's my honor.

و بنابراین برای من، که کار کرد، این افتخار من است.

I've done this a lot with students.

من این کار را زیاد با دانش آموزان انجام داده ام.

For example, if I make a video with a student,

به عنوان مثال، اگر من با یک دانش آموز ویدیویی بسازم

and the student says, "Oh thanks, this is great."

و دانش آموز بگوید: "اوه ممنون، این عالی است."

And I say, "No, it's my honor, really, it's my honor."

و من می گویم: نه، این افتخار من است ، واقعاً این افتخار من است.

And it really helps capture the idea of I'm happy to do it.

و این واقعا به درک این ایده کمک می کند که من از انجام آن خوشحالم.

I'm very happy to do it.

من بسیار خوشحالم که این کار را انجام می دهم.

It not only a duty, but it's a privilege for me.

این نه تنها یک وظیفه، بلکه برای من یک امتیاز است.

And I like that. It's my honor.

و من این را دوست دارم. مایهی افتخارم است.

I was reading recently on a blog

من اخیراً در یک وبلاگ

about some comments by a veteran.

در مورد برخی از نظرات یک جانباز مطالعه می کردم.

He was a US war veteran.

او یک جانباز جنگ آمریکا بود.

So this soldier,

بنابراین، این سرباز،

often American people will say to a soldier,

اغلب مردم آمریکا، به سربازی

if he's in uniform, "Thank you for your service."

که یونیفورم پوش است، می گویند: " از خدمات شما متشکرم."

And this soldier said, "It's my honor."

و این سرباز گفت: این افتخار من است.

And it was that idea, right,

و این ایده، درست،

of it's a duty.

یک وظیفه بود.

It's responsibility.

این مسئولیت است.

It's my privilege to serve for my country.

این افتخار من است که برای کشورم خدمت کنم. مایهی

It's my honor.

افتخارم است.

So we do use it in English.

بنابراین ما از آن در انگلیسی استفاده می کنیم.

I think it's just used looking for the right time

من فکر می‌کنم این فقط از جستجوی زمان مناسب

to express what you want to feel.

برای بیان آنچه می‌خواهید احساس کنید استفاده می‌شود. ما

There we go. Let's move on.

میرویم آنجا. بیایید ادامه دهیم.

Right, finally,

درست است، در نهایت،

that expression that will make you sound super British,

آن عبارتی که شما را فوق العاده انگلیسی به نظر می‌رساند،

right, the one that will, when you say

درست است، آن عبارتی که می‌گویید،

it will show that you know your onions.

نشان می‌دهد که پیازهای خود را می‌شناسید.

Remember, you are very knowledgeable about English.

به یاد داشته باشید، شما در مورد زبان انگلیسی بسیار آگاه هستید.

This expression is an answer to thank you.

این عبارت پاسخی برای تشکر است.

And I remember this was going back a while,

و من به یاد دارم که این به مدتی قبل برمی گشت

and my wife and I were traveling in the UK.

و من و همسرم در حال سفر به بریتانیا بودیم.

We were in a pub and we met this guy,

ما در یک میخانه بودیم و با این مرد آشنا شدیم که

I think he was Spanish.

فکر می کنم اسپانیایی بود.

And we sat down, and after about two or three sentences,

و نشستیم و بعد از حدود دو سه جمله

I said to my wife, "God, he's been in England a long time."

به همسرم گفتم: خدایا او خیلی وقت است که در انگلیس است.

And she said, "How do you know that?

و او گفت: "تو از کجا می دانی؟

We've only started talking."

ما تازه شروع به صحبت کرده ایم."

And I said, "Yeah, but when I said 'Thanks,'

و من گفتم، "آره، اما وقتی گفتم "متشکرم"،

he said, 'That's quite all right.'"

او گفت، "بسیار اشکالی ندارد."

And I just said, "That's the kind of local expression

و من فقط گفتم، "این نوعی از تعبیر محلی است که

you only know when you come and live in Britain."

شما فقط وقتی می‌آیید و در بریتانیا زندگی می‌کنید، می‌دانید."

And that was it.

و همین بود.

That's quite all right.

اصلا مشکلی نداره.

That's quite alright.

این کاملاً درست است.

The t of the quite, we often drop that sound.

تی از کاملا، ما اغلب آن صدا را رها می کنیم.

That's quite alright.

این کاملاً درست است.

That's quite alright.

این کاملاً درست است.

Thanks. That's quite alright.

با تشکر. این کاملاً درست است.

And I think that's just such a typical local expression.

و من فکر می کنم که این فقط یک عبارت محلی معمولی است.

One, good for you to know

یکی، برای شما خوب است که بدانید

if you are going to travel to Britain,

آیا قصد دارید به بریتانیا سفر کنید یا خیر،

maybe one that you could use.

شاید یکی از آنها که بتوانید از آن استفاده کنید.

I'm not sure they use it in the States.

من مطمئن نیستم که آنها از آن در ایالات متحده استفاده کنند.

Probably not.

احتمالا نه.

But anyway, good to know.

اما به هر حال خوب است بدانید.

That's it for today's video.

این برای ویدیوی امروز است.

If you would like the full list of all these expressions,

اگر لیست کامل همه این عبارات را می خواهید،

just click on the link in the description,

فقط روی لینک در توضیحات کلیک کنید

and you can download the PDF for free.

و می توانید PDF را به صورت رایگان دانلود کنید.

Start practicing and start getting better and better.

شروع به تمرین کنید و شروع به بهتر شدن و بهتر شدن کنید.

Listen, thank you so much for watching.

گوش کن، خیلی ممنون که تماشا کردی.

If you've liked it, do subscribe, turn on the notifications,

اگر آن را دوست داشتید، مشترک شوید، اعلان‌ها را روشن کنید، برای

leave me a comment down there,

من نظر بگذارید

and let me know which is your favorite answer to thanks.

و به من اطلاع دهید که پاسخ مورد علاقه شما برای تشکر چیست.

And thanks for watching.

و ممنون که تماشا کردید

I'll see you in the next video.

در ویدیوی بعدی شما را می بینم.

Take care. Bye-bye.

مراقب باش. خداحافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)