Improve your FOOD Vocabulary with this Story

- Hello, and welcome.

- درود و خوش آمد.

It's Keith from the Keith Speaking Academy,

این کیت از آکادمی صحبت کردن کیت

and the YouTube channel English Speaking Success.

و کانال YouTube English Speaking Success است.

Today, I have another story for you.

امروز یه داستان دیگه براتون دارم

Stories are fantastic ways to learn vocabulary,

داستان‌ها راه‌های فوق‌العاده‌ای برای یادگیری لغات،

develop your listening skills,

توسعه مهارت‌های شنیداری شما هستند که

all of which will actually help your speaking skills

همه این‌ها در واقع به رشد مهارت‌های گفتاری شما

develop as well.

نیز کمک می‌کنند.

Today's story is actually all about the topic of food.

داستان امروز در واقع همه چیز در مورد موضوع غذا است.

Recently, not recently, a while back,

اخیراً، نه اخیراً، مدتی پیش،

I did a live lesson all about food.

یک درس زنده درباره غذا انجام دادم.

Today, we're gonna look at lots of the vocabulary there

امروز، واژگان زیادی را در آنجا بررسی می‌کنیم

that will help you get a context for that vocabulary

که به شما کمک می‌کند زمینه‌ای برای آن واژگان

and language so you can learn it more deeply.

و زبان پیدا کنید تا بتوانید آن را عمیق‌تر یاد بگیرید.

Great.

عالی.

Are you ready?

اماده ای؟

If you are, let's begin.

اگر هستید، بیایید شروع کنیم.

By the way, in this video, in the story,

ضمنا تو این ویدیو تو داستان

there are two words, two words, that are misspelt.

دو کلمه دو کلمه هست که غلط املایی داره.

They're spelled incorrectly.

املای آنها اشتباه است

Deliberately, of course.

البته به عمد.

It's just a test for you.

این فقط یک امتحان برای شماست. آیا

Can you spot which two words are misspelt?

می توانید متوجه شوید که کدام دو کلمه غلط املایی دارند؟

(chuckles) If you can, let me know in the comments.

(می خندد) اگر می توانید در نظرات به من اطلاع دهید.

Let's get on with it.

بیایید با آن ادامه دهیم.

Oh by the way, it's a story about a girl called Anya

اتفاقاً داستان دختری به نام آنیا است

who wants to be a chef,

که می‌خواهد سرآشپز شود

and it's called "The Chef That Froze".

و اسمش «آشپزی که یخ زد».

(bright music)

(موسیقی روشن)

Now, freeze can have two meanings here.

حالا فریز در اینجا می تواند دو معنی داشته باشد.

It can mean that you freeze the food to use later,

این می تواند به این معنی باشد که غذا را منجمد می کنید تا بعداً استفاده کنید،

or it can mean that you freeze and don't move.

یا می تواند به این معنی باشد که یخ زده اید و حرکت نمی کنید.

So when you're really nervous, maybe you might freeze.

بنابراین وقتی واقعا عصبی هستید، شاید یخ بزنید.

So it's called "The Chef That Froze".

بنابراین به آن "آشپزی که یخ زد" می گویند.

Chapter 1, The Amateur Chef.

فصل 1، آشپز آماتور.

"Anya loved to cook.

آنیا عاشق آشپزی بود.

"She had been cooking since she was a little girl,

"او از کودکی آشپزی می کرد

"and she had always dreamed of being a professional chef.

و همیشه آرزو داشت که یک آشپز حرفه ای باشد.

"Friends often said her food was delicious and original,

"and even the fussy eaters would pig out

"

"when they went round to her house for dinner."

«وقتی برای شام به خانه اش رفتند.»

Now, a fussy eater is somebody who doesn't eat everything.

حالا، یک غذاخور دمدمی مزاج کسی است که همه چیز را نمی خورد.

They're quite picky.

You can say a picky eater, or a fussy eater.

So they're picky, they only like certain things.

آنها کاملاً ضربه زننده هستند. آنها فقط چیزهای خاصی را دوست دارند.

Typically they don't like greens and vegetables.

معمولاً آنها سبزیجات و سبزیجات را دوست ندارند.

To pig out is to eat too much of something, very informally.

خوردن خوک به معنای خوردن بیش از حد چیزی است، بسیار غیر رسمی.

"But she had never had the opportunity

"to pursue her dream.

"She had a good job as a software engineer,

به عنوان یک مهندس نرم افزار،

"and she didn't want to risk it all."

"و او نمی خواست همه آن را به خطر بیندازد."

Oh, I know the feeling, right?

اوه، من این احساس را می دانم، درست است؟

You wanna live your dream, but you've got security

شما می خواهید رویای خود را زندگی کنید، اما

in the job you have.

در شغلی که دارید امنیت دارید.

"Then one day, her best friend Sarah

"سپس یک روز، بهترین دوستش سارا

"asked her to cater her wedding.

" از او خواست تا مراسم عروسی او را انجام دهد.

"Anya was thrilled.

"آنیا هیجان زده بود.

"This was the perfect opportunity to finally show the world

"what she was capable of."

"

So, to cater is to provide the food

بنابراین، تهیه غذا به معنای تهیه غذا

for some social event, maybe a party,

برای برخی رویدادهای اجتماعی، شاید یک مهمانی

or a wedding.

یا عروسی است.

So that's to provide the food.

بنابراین برای تهیه غذا.

Very often, we have a professional caterer

خیلی اوقات، ما یک تهیه کننده حرفه ای داریم

who will organise that, but obviously here,

که این کار را سازماندهی می کند، اما واضح است که در اینجا،

Sarah knows that Anya has potential.

سارا می داند که آنیا پتانسیل دارد.

"Anya immediately started planning the menu.

"آنیا بلافاصله شروع به برنامه ریزی منو کرد.

"She was determined to make Sarah's wedding meal

او مصمم بود که غذای عروسی سارا را به

"the best meal of her life.

"بهترین وعده غذایی زندگی خود

"She would deliver a spread of the most

تبدیل کند

"mouth-watering food on the planet."

."

Now, spread is an interesting word.

در حال حاضر، گسترش کلمه جالبی است.

Often, well, many students know it as a verb,

اغلب، خوب، بسیاری از دانش‌آموزان آن را به‌عنوان یک فعل می‌شناسند،

when you spread, for example, you spread butter

مثلاً وقتی

on your toast,

روی نان تست خود را کره می‌مالید،

or spread can be used in many, many different contexts.

یا اسپرد را می‌توان در زمینه‌های بسیار بسیار مختلف استفاده کرد.

As a noun, a spread also has different meaning.

به عنوان یک اسم، اسپرد نیز معنای متفاوتی دارد.

For example, butter or jam is a spread

به عنوان مثال، کره یا مربا نوعی اسپری است که

you put on your toast.

روی نان تست خود می زنید.

But here, a spread means a feast, or a banquet, right?

اما در اینجا، اسپرد به معنای یک جشن یا ضیافت است، درست است؟

A very, very big meal, or a lovely meal.

یک وعده غذایی بسیار بسیار بزرگ یا یک غذای دوست داشتنی.

So when you put on a spread,

بنابراین وقتی اسپری می‌زنید، به این

it means you put on a meal, a really nice meal for friends.

معنی است که یک وعده غذایی می‌خورید، یک وعده غذایی واقعاً خوب برای دوستان.

So here she would deliver a spread.

بنابراین در اینجا او یک گسترش ارائه می دهد.

Mouth-watering food, literally food that is so delicious

غذای مزه دار، به معنای واقعی کلمه غذایی که آنقدر خوشمزه است که باعث

it makes you saliva, it makes your mouth water

آب دهان شما می شود،

because you're so keen to eat it.

چون خیلی مشتاق خوردن آن هستید.

Let's move on to Chapter 2, The Menu.

بیایید به فصل 2، منو، برویم.

(bright music)

(موسیقی روشن)

"She spent weeks planning the menu,

"او هفته ها را صرف برنامه ریزی منو کرد،

"and she tasted countless recipes.

"و دستور العمل های بی شماری را چشید.

"She wanted to create a meal

"او می خواست غذایی درست کند

"that was both delicious and unique.

" که هم خوشمزه و هم منحصر به فرد باشد.

"In the end, she decided on the following menu."

"در پایان، او در منوی زیر تصمیم گرفت."

And feast your eyes on this.

و چشمان خود را به این بچشید.

It looks great.

این به نظر عالی می آید.

Appetisers, or starters, mini quiche

پیش غذا یا پیش غذا، مینی کیش

with spinach and feta cheese.

با اسفناج و پنیر فتا.

What?

چی؟

A mini quiche, well, they look like this.

یک مینی کیش، خوب، آنها شبیه این هستند.

They're kind of little pastry flans made with egg.

آنها نوعی شیرینی کوچک هستند که با تخم مرغ درست می شوند.

Bruschetta with tomatoes, ham, and basil.

بروسکتا با گوجه فرنگی، ژامبون و ریحان.

Oh, I think that's an Italian dish,

اوه، من فکر می کنم این یک غذای ایتالیایی است،

but they look a bit like this.

اما آنها کمی شبیه این هستند.

And then the main course, roasted chicken

و سپس غذای اصلی، مرغ سوخاری

with rosemary and garlic, salmon with lemon butter sauce,

با رزماری و سیر، سالمون با سس کره لیمو

and vegetable lasagna.

و لازانیا سبزیجات.

Gorgeous.

جذاب.

Dessert, chocolate mousse or tiramisu.

دسر، موس شکلاتی یا تیرامیسو.

Tiramisu, another Italian dish.

تیرامیسو، یکی دیگر از غذاهای ایتالیایی.

Looks a bit like this.

کمی شبیه این به نظر می رسد.

What a nice menu.

چه منوی خوبی به

Doesn't that look good?

نظر خوب نیست؟

"Anya was confident that this menu would please everyone.

"آنیا مطمئن بود که این منو همه را راضی می کند.

"She had something for everyone,

"او برای همه چیزهایی داشت،

"from the meat-eaters to the vegetarians.

"از گوشت خوارها گرفته تا گیاهخواران."

"She was sure everyone would eat their fill

او مطمئن بود که همه سیر می شوند

"and drink to their heart's content.

و می نوشند تا دلشان بخواهد.

"And she knew that the desserts would be a hit."

"و می دانست که دسرها بسیار عالی خواهند بود."

So, to eat their fill, or eat your fill,

بنابراین، سیر شدن آنها، یا سیر شدن، به این معناست که

is to eat enough until you are full.

تا زمانی که سیر شوید،

Drink to your heart's content is to drink enough,

as much as you want to, until your heart

به اندازه کافی بخورید.

is happy or content.

شاد یا راضی.

And to be a hit is to be popular, right?

و موفق بودن یعنی محبوب بودن، درست است؟

We talk about a song being a hit,

ما در مورد موفقیت یک آهنگ صحبت می کنیم،

but also, a person or a thing, here a dessert,

اما همچنین، یک شخص یا یک چیز، در اینجا یک دسر

can also be a hit to be popular.

نیز می تواند یک موفقیت برای محبوب شدن باشد.

Everybody loves a bit of chocolate, right?

همه عاشق یک آهنگ هستند. کمی شکلات، درست است؟

Let's move on, Chapter 3.

بیایید ادامه دهیم، فصل 3.

The Big Day.

روز بزرگ.

(bright music)

(موسیقی روشن)

"The day of the wedding finally arrived.

"بالاخره روز عروسی فرا رسید.

"Anya woke up early and started cooking.

آنیا زود از خواب بیدار شد و شروع به آشپزی کرد

"She had a lot of work to do, but she was excited.

.

"She was finally going to show the world

او بالاخره می‌خواست به دنیا نشان دهد که

"what she was capable of.

چه توانایی‌هایی دارد.

"Anya worked tirelessly all day.

"آنیا تمام روز بی وقفه کار می کرد.

"She prepared the appetisers, the main course,

"او پیش غذاها، غذای اصلی

"and the desserts.

" و دسرها را آماده کرد. "

"She even made her own bread,

او حتی نان خود را درست می کرد،

"and she did it all without any help."

"و همه این کارها را بدون هیچ کمکی انجام داد."

Oh, interesting.

اوه جالبه

The appetisers, as we mentioned,

پیش‌غذاها، همانطور که اشاره کردیم،

sometimes we call that the starters,

گاهی اوقات به آن پیش‌غذا می‌گوییم،

but it's the small snacks at the beginning of a meal.

اما این میان‌وعده‌های کوچک در ابتدای غذا است.

"When the guests arrived, Anya was exhausted, but happy.

"وقتی مهمان ها آمدند، آنیا خسته بود، اما خوشحال بود.

"But then, just as the guests were beginning

"اما پس از آن، درست زمانی که میهمانان شروع به

"to take their seats, Anya realised she had made

نشستن روی صندلی های خود کردند، آنیا متوجه شد که

"a terrible mistake."

"یک اشتباه وحشتناک" مرتکب شده است.

(gasps) Oh no.

(نفس می کشد) اوه نه.

What had Anya done?

آنیا چه کرده بود آیا

Can you guess the mistake that she had made?

می توانید اشتباهی را که او مرتکب شده بود حدس بزنید؟

(tense music)

(موسیقی فشرده)

Hmm, let's find out.

هوم، بیایید بفهمیم.

"She had forgotten to buy chocolate for the desserts.

"او فراموش کرده بود برای دسرها شکلات بخرد.

"How can you have chocolate mousse

«چطور می‌توان موس شکلاتی

"and tiramisu without chocolate?"

و تیرامیسو بدون شکلات داشت؟»

Well, you can imagine what happened next.

خوب، می‌توانید تصور کنید که بعداً چه اتفاقی افتاد

"Anya was panicking.

.

"She didn't have enough time to make

او زمان کافی برای درست کردن

"a new dessert from scratch.

یک دسر جدید از ابتدا نداشت.

"She was a bundle of nerves, and about to give up

"او یک بسته اعصاب بود، و می خواست تسلیم شود

"when she suddenly remembered a recipe

"وقتی ناگهان دستور پخت

"for a quick and easy dessert that she used to make

یک دسر سریع و آسان را به یاد آورد که

"with her mum at her own birthday parties

"در دوران کودکی با مادرش در جشن های تولدش

"when she was a child."

" درست می کرد.

So, she didn't have time to make a dessert from scratch.

بنابراین، او وقت نداشت یک دسر از ابتدا درست کند.

From scratch means from the beginning.

از ابتدا یعنی از ابتدا.

From nothing.

To scratch is literally to scratch an itch.

از هیچ چیز.

خاراندن به معنای واقعی کلمه خاراندن یک خارش است.

From scratch, from the very, very beginning.

از ابتدا، از همان ابتدا.

She was a bundle of nerves.

او یک بسته اعصاب بود.

Of course she was.

البته او بود.

I mean, a bundle of nerves is to be very nervous.

منظورم این است که یک دسته از اعصاب بسیار عصبی بودن است.

Maybe before your English test,

شاید قبل از امتحان زبان انگلیسی،

you might be a bundle of nerves.

شما ممکن است یک دسته از اعصاب باشید.

So, she was about to give up,

بنابراین، او در حال تسلیم شدن بود،

but she remembered this childhood recipe.

اما او این دستور العمل دوران کودکی را به یاد آورد.

I wonder what it was.

تعجب می کنم که چه بود.

Let's find out.

بیایید دریابیم.

"She asked her friend who was helping as sous chef

"او از دوستش که به عنوان آشپز کمک می کرد

"to pop down to the supermarket quickly

"به سرعت به سوپرمارکت برود

"and on her way back to pick up

" و در راه بازگشت

"three packets of cereal."

"سه بسته غلات" را بردارد.

Hmm.

هوم.

Cereal, like corn flakes, or Rice Krispies.

غلات، مانند دانه های ذرت، یا رایس کریسپی.

The sous chef, a word that we borrowed from the French.

کلمه ای که ما از فرانسوی ها قرض گرفتیم قرض گرفته ایم دزدیده شده

Borrowed?

Stolen.

Sous meaning under.

سوس به معنی زیر سوس

Sous chef, so underneath the main chef.

آشپز،

Underneath.

Becoming a Londoner all of a sudden.

Underneath Keith.

The sous chef, so it's not the head chef,

پس زیر سر آشپز اصلی زیر سرآشپز شدن.

it's the one below the head chef.

این یکی زیر سر آشپز است.

So pop down, very British expression.

بنابراین پاپ پایین، بیانی بسیار بریتانیایی.

To pop down means to go to the shop.

پاپ پایین به معنای رفتن به مغازه است.

To go quickly to someplace.

سریع به جایی رفتن.

Often pop down to the shops.

اغلب به مغازه ها پائین می آیند.

So what on earth is she going to make?

پس او چه چیزی می خواهد درست کند؟

Let's find out what happens in Chapter 4.

بیایید دریابیم که در فصل 4 چه اتفاقی می‌افتد.

(bright music)

(موسیقی روشن)

The Surprise.

سورپرایز:

"As the guests were finishing the main course

"در حالی که مهمانان در حال اتمام غذای اصلی

"and sipping on champagne, the best man

"و نوشیدن شامپاین بودند، بهترین مرد

"and father of the bride were giving

" و پدر عروس

"their after dinner speeches."

"سخنرانی‌های خود را بعد از شام" می‌گفتند.

So sipping just means drinking little small amounts, right?

بنابراین جرعه جرعه فقط به معنای نوشیدن مقادیر کم است، درست است؟

Little sips, right?

جرعه های کوچک، درست است؟

It's not gulping.

بلعیدن نیست

It's just sipping.

این فقط جرعه جرعه است.

It sounds like a very refined wedding, right?

به نظر یک عروسی بسیار شیک است، درست است؟

Very civilised.

خیلی متمدن

So you've got the best man,

پس شما بهترین مرد را دارید

and the father of the bride were giving speeches.

و پدر عروس در حال سخنرانی بودند.

The best man is the best friend of the groom

بهترین مرد بهترین دوست دامادی است

who's gonna get married.

که قرار است ازدواج کند.

And he'd normally give the rings to the groom

و او معمولاً حلقه ها را به داماد می داد

and makes a speech.

و سخنرانی می کرد.

Father of the bride, obviously the bride

پدر عروس، معلوم است که عروس

is the woman gonna get married.

زنی است که قرار است ازدواج کند.

And in England, the tradition,

و در انگلستان،

at least in Great Britain, I think the UK,

حداقل در بریتانیای کبیر، فکر می‌کنم بریتانیا،

the tradition is that the best man

سنت این است که بهترین مرد

and the father of the bride give

و پدر عروس

these after dinner speeches.

اینها را بعد از شام سخنرانی می‌کنند.

"Anya had just enough time to add the finishing touches

"آنیا به اندازه کافی زمان داشت تا "

"to her surprise dessert."

به دسر غافلگیر کننده اش" آخرین چیزها را اضافه کند.

To add the finishing touches

افزودن آخرین چیزها

is very much a cooking expression,

بسیار یک بیان آشپزی است،

and it's just to make the final adjustments.

و فقط برای انجام تنظیمات نهایی است.

Do you know when you're serving up

آیا می دانید چه زمانی در حال سرو کردن

or plating up the food, and you just wanna make

یا آبکاری هستید. غذا را بالا ببرید، و شما فقط می خواهید

some special little changes at the end?

در پایان تغییرات کوچک خاصی ایجاد کنید؟

The finishing touches.

کارهای نهایی.

You can do that, actually, not just for food,

شما می توانید این کار را، نه فقط برای غذا،

but for any kind of work that you're doing.

بلکه برای هر نوع کاری که انجام می دهید، انجام دهید.

"She had to announce that there was a change to the menu,

"او باید اعلام می کرد. تغییری در منو وجود دارد،

"that the new dessert would be a trip down memory lane

"این که دسر جدید

"for all of them, something that would remind them

برای همه آنها یک مسیر خاطره است، چیزی که آنها را به یاد

"of home, childhood and love."

"خانه، کودکی و عشق" می اندازد.

Wow.

وای.

"A perfect end to a wedding dinner."

"یک پایان عالی برای شام عروسی."

This is a nice expression, right?

این تعبیر خوبی است، درست است؟

A trip down memory lane.

سفر به خط حافظه

To have or to go on a trip down memory lane

داشتن یا رفتن به یک سفر به پایین حافظه،

is to do something or experience something

انجام کاری یا تجربه چیزی است

that reminds you of your childhood,

که شما را به یاد دوران کودکی تان می اندازد،

so memory lane is to revisit your childhood.

بنابراین خط خاطره یعنی مرور دوران کودکی خود.

So typically, I don't know, maybe you watch a film

بنابراین به طور معمول، من نمی دانم، شاید شما یک فیلم

or a series that you saw when you were a child,

یا سریالی را که در کودکی دیدید تماشا کنید

and you go oh, this is a trip down memory lane.

و بروید اوه، این یک سفر به پایین حافظه است.

Reminds you of your childhood.

شما را به یاد دوران کودکی خود می اندازد.

What's it gonna be?

قراره چی بشه؟

Let's find out.

بیایید دریابیم.

"And then they brought out the dessert,

"و سپس آنها دسر را بیرون آوردند،

"and everyone gasped."

"و همه نفس کشیدند."

(Keith gasps)

(کیث نفس می کشد)

Just like that.

دقیقاً همین طور.

"At first, no one was sure what to say,

"در ابتدا هیچ کس مطمئن نبود چه بگوید،

"but then some people started laughing."

"اما بعد برخی از مردم شروع به خندیدن کردند."

Ha-ha.

ها-ها.

"And very eagerly started to dig in."

"و خیلی مشتاقانه شروع به حفاری کرد."

To dig in is a lovely word,

حفاری کلمه دوست داشتنی است، غیر

it's more informal, but it's a phrase or verb

رسمی تر است، اما یک عبارت یا فعل

meaning to eat, to start eating the food.

به معنای خوردن، شروع به خوردن غذا است.

To dig, literally like you dig a hole.

برای حفاری، به معنای واقعی کلمه مانند حفر چاله.

Imagine you're digging into your food.

تصور کنید در حال حفاری در غذای خود هستید.

It means to start eating your food.

یعنی شروع به خوردن غذای خود کنید.

"The desert was frozen banana pops."

"صحرا موز یخ زده بود."

Not bananas, but banana pops.

نه موز، بلکه موز می ریزد.

"Wrapped in coloured corn flakes."

"پیچیده شده در دانه های ذرت رنگی."

Wow, what's that all about?

وای، این اصلاً برای چیست؟

Well, if you don't know them, they look like this.

خوب، اگر شما آنها را نمی شناسید ، آنها به این شکل هستند.

Bananas in corn flakes.

موز در کورن فلکس.

Fun, easy, and simple.

سرگرم کننده، آسان و ساده.

"It was fun, tongue in cheek, and everyone loved it.

"این سرگرم کننده بود، زبان در گونه، و همه آن را دوست داشتند.

"A perfect light-hearted note to end the wedding."

"یک یادداشت ساده و بی نقص برای پایان دادن به عروسی."

Tongue in cheek means that something is not serious.

زبان در گونه به این معنی است که چیزی جدی نیست.

When you say something tongue in cheek,

وقتی چیزی را زبان به گونه می گویید، به این

it means it's not serious.

معنی است که جدی نیست.

Take it with a pinch of salt.

آن را با کمی نمک مصرف کنید.

It's fun, right?

جالب است، درست است؟

Light hearted.

Nice.

Wow.

"Anya was relieved.

"She had saved the day.

او این روز را نجات داده بود.

"And she had realised that she didn't need

"و متوجه شده بود که "نیازی

"to be a professional chef to create delicious food.

به "آشپزی حرفه ای برای ایجاد غذاهای خوشمزه نیست."

"She was a talented amateur chef,

او یک آشپز آماتور با استعداد بود،

"and that was enough."

"و همین کافی بود."

And that, my friend, is the story of Anya

و این دوست من، داستان آنیا

and her cooking at her friend's wedding.

و آشپزی او در عروسی دوستش است.

(bright music)

(موسیقی روشن)

Recently some students were asking me,

اخیراً برخی از دانشجویان از من می‌پرسیدند،

'cause we have stories in the gold course as well,

چون ما در دوره طلا هم داستان داریم،

they said, what do I do with this story?

گفتند با این داستان چه کار کنم؟

It's there to review, like this story is to review,

اینجا برای مرور است، مثل این داستان برای مرور،

but some things you can do, you can just listen to it,

اما بعضی از کارها را می توانید انجام دهید، فقط می توانید به آن گوش دهید، می

you can just sit back, close your eyes,

توانید فقط بنشینید، چشمانتان را ببندید

and listen to it, and go to sleep.

و به آن گوش دهید و بخوابید.

You can use it for shadowing.

می توانید از آن برای سایه زدن استفاده کنید.

So shadowing is where you listen,

بنابراین سایه‌زنی جایی است که شما گوش می‌دهید،

and as you're listening, at the same time,

و همانطور که گوش می‌دهید، در همان زمان،

you try and repeat on top what you hear.

سعی می‌کنید و آنچه را که می‌شنوید تکرار کنید.

It's great for that, because it's nice and slow, and paced.

برای آن عالی است، زیرا خوب و کند است و سرعت دارد.

You can use it to repeat different words and phrases.

می توانید از آن برای تکرار کلمات و عبارات مختلف استفاده کنید.

As you're listening, you can just stop and repeat

همانطور که در حال گوش دادن هستید، می توانید فقط توقف کنید و

some key phrases, and then make some of your own

برخی از عبارات کلیدی را تکرار کنید، و سپس برخی از

phrases with the same words.

عبارات خود را با همان کلمات بسازید.

Most of all, enjoy it.

بیشتر از همه از آن لذت ببرید.

Have fun.

خوش بگذره.

Make your learning fun and interesting,

یادگیری خود را سرگرم کننده و جالب کنید

and you'll be engaged, and your learning will be deeper.

و درگیر خواهید شد و یادگیری شما عمیق تر خواهد شد.

Hey, by the way.

هی، اتفاقا آیا

Did you spot the two words that were misspelt?

دو کلمه ای را که اشتباه املایی شده اند متوجه شدید؟

Ha-ha.

ها-ها.

Well listen, if you want to find out and check,

خوب گوش کن اگه میخوای بفهمی و چک کنی

you can download this story with the correct spelling

میتونی این داستان رو با املای درست

of everything, and you can double check it,

همه چی دانلود کنی و دوبار چک کنی

and you'll find out the answer.

جوابش رو میفهمی.

That's it for today.

برای امروز همین است.

Listen, thank you so much for watching this video.

گوش کن، خیلی ممنون که این ویدیو را تماشا کردی.

If you've liked it, please do subscribe on YouTube

اگر آن را دوست داشتید، لطفاً در YouTube مشترک شوید

and turn on notifications to find out

و اعلان‌ها را روشن کنید تا

about new upcoming videos.

از ویدیوهای جدید آینده مطلع شوید.

And that's it.

و بس.

And I will see you in the next video.

و در ویدیوی بعدی شما را خواهم دید.

Take care, my friend.

مراقب خودت باش دوست من.

Keep practising .

به تمرین ادامه دهید.

All the best.

بهترین ها.

Bye-bye.

خداحافظ.

(bright music)

(موسیقی روشن)