Advanced connectors and phrases for IELTS Speaking: How to give opinions

Hello my friends!

سلام دوستان من!

You know,

in IELTS speaking, especially part three, you need to give opinions, right?

میدونی تو

اسپیکینگ آیلتس مخصوصا قسمت سوم باید نظر بدی درسته؟

But many students just use the same expressions.

اما بسیاری از دانش آموزان فقط از همان عبارات استفاده می کنند.

Um…I think… I think…

اوم... فکر می کنم... فکر می کنم...

Yes, I agree.

بله، موافقم.

I think…, right?

فکر کنم…، درسته؟

Well today, I’m going to give you some advanced phrases and connectors

خوب امروز، من قصد دارم عبارات و رابط های پیشرفته ای را به شما ارائه کنم

so you can give opinions confidently in IELTS speaking.

تا بتوانید با اطمینان در سخنرانی آیلتس نظرات خود را بیان کنید.

Let's do it.

بیایید آن را انجام دهیم.

Hello! This is Keith from the “Keith Speaking Academy”

سلام! این کیت از "آکادمی مکالمه کیت"

here to help you speak better English, give better answers,

است تا به شما کمک کند انگلیسی بهتر صحبت کنید ، پاسخ های بهتری بدهید

and get a higher score on the IELTS speaking test.

و در آزمون اسپیکینگ آیلتس نمره بالاتری کسب کنید .

So IELTS speaking, right?

بنابراین صحبت کردن آیلتس، درست است؟

Especially part three is your chance to give opinions and develop your ideas.

مخصوصاً قسمت سوم شانس شما برای اظهار نظر و توسعه ایده هایتان است.

You must do this, right?

شما باید این کار را انجام دهید، درست است؟

And you also need to be flexible

و همچنین باید انعطاف پذیر باشید

because the examiner will challenge you and ask you to justify your opinions

زیرا ممتحن شما را به چالش می کشد و از شما می خواهد که نظرات خود را توجیه کنید

and when appropriate, you want to show off your language.

و در صورت لزوم می خواهید زبان خود را به رخ بکشید.

So I’m going to show you starting today,

بنابراین من از امروز به شما نشان خواهم داد که

how you can use a variety of phrases and connectors,

چگونه می توانید از عبارات و رابط های مختلفی استفاده کنید

that will help you build that flexibility.

که به شما در ایجاد این انعطاف کمک می کند .

They'll also help with your fluency because many of them are like connectors

آنها همچنین به تسلط شما کمک می کنند زیرا بسیاری از آنها مانند رابط هایی هستند

that show or tell the examiner what you're going to say.

که آنچه را که می خواهید بگویید را نشان می دهند یا به ممتحن می گویند.

So that helps with the coherence of your speech

به طوری که به انسجام گفتار شما کمک می کند

and finally, they will also help build your vocabulary score.

و در نهایت به ایجاد امتیاز واژگان شما نیز کمک می کند .

But, I’m not talking about kind of fancy vocabulary that's not very natural.

اما، من در مورد واژگان فانتزی که خیلی طبیعی نیست صحبت نمی کنم.

I’m talking really about advanced, natural phrases

من واقعاً در مورد عبارات و اتصالات طبیعی و پیشرفته صحبت می کنم

and connectors that native English speakers use and Band 9 students use.

که انگلیسی زبانان بومی و دانشجویان گروه 9 استفاده می کنند.

So let's get into it.

پس بیایید وارد آن شویم.

So first of all,

بنابراین قبل از هر چیز،

let's just have a look at some of the kind of typical question types

اجازه دهید نگاهی به انواع سؤالات معمولی

that you get in IELTS speaking part three,

که در بخش سوم سخنرانی آیلتس دریافت می کنید، بیندازیم ،

where you are being asked to give and justify your opinion.

جایی که از شما خواسته می شود نظر خود را ارائه و توجیه کنید.

You may see questions like,

ممکن است سوالاتی از این قبیل ببینید،

what do you think about blah blah blah?

نظر شما در مورد بلا بله بلا چیست؟

How can we solve this problem?

چگونه می توانیم این مشکل را حل کنیم؟

Should we blah blah blah?

آیا ما باید بله بله بلا؟

Why do you think blah blah blah blah blah?

به نظر شما چرا بله بله بله بلا بله؟

Tell me more…

بیشتر به من بگو...

That's a common one.

این یک مورد رایج است.

Tell me more…

بیشتر به من بگویید...

So let's take an IELTS speaking part three,

پس بیایید بخش سوم اسپیکینگ آیلتس را انتخاب

let's take the topic of food

کنیم، بیایید موضوع غذا

and let's take maybe a typical question you might be asked about food

را در نظر بگیریم و شاید یک سوال معمولی در مورد غذا

in part three, right?

در قسمت سوم از شما بپرسند، درست است؟

It could be something like, why do you think some people eat a lot of fast food?

ممکن است چیزی شبیه به این باشد، به نظر شما چرا برخی افراد فست فود زیادی می خورند؟

Right?

درست؟

Let me give you the first part of my answer.

اجازه بدهید قسمت اول پاسخم را خدمتتان عرض کنم.

Maybe something like this.

شاید همچین چیزی

They're addicted to it because it's just so tasty,

آنها به آن معتاد هستند، زیرا بسیار خوشمزه است،

even though they know it's bad for their health.

حتی اگر می دانند برای سلامتی آنها مضر است.

Okay.

باشه.

So what I’m going to do is show you how we can take the first part of an answer

بنابراین کاری که من می‌خواهم انجام دهم این است که به شما نشان دهم چگونه می‌توانیم قسمت اول یک پاسخ را بگیریم

and add some different connectors to make it better.

و چند رابط مختلف برای بهتر کردن آن اضافه کنیم.

I’ll start simple and then get more complicated as we move along.

من ساده شروع می کنم و سپس با پیشروی پیچیده تر می شوم.

Okay?

باشه؟

Great.

عالی.

So the question was, why do you think some people eat a lot of fast food?

بنابراین سوال این بود که چرا فکر می کنید برخی افراد زیاد فست فود می خورند؟

The most basic connector you can add that is supernatural is just,

ابتدایی‌ترین رابطی که می‌توانید اضافه کنید و ماوراء طبیعی است، فقط

“well”

«خوب» است

Well, they're addicted to it because…, right?

، خب، آنها به آن معتاد هستند زیرا...، درست است؟

Well, they're addicted to it because…

خب، آنها به آن معتاد هستند، زیرا...

That's it.

همین. همینطور

As we go through, I want you actually to just repeat with me,

که می گذریم، از شما می خواهم که فقط با من تکرار کنید،

so you can pick up the intonation which is really important as well, okay?

تا بتوانید لحنی را که واقعاً مهم است، انتخاب کنید، خوب؟

Well, they're addicted to it because…, right?

خوب، آنها به آن معتاد هستند زیرا ...، درست است؟

Well, I guess they're addicted to it because…

خب، من حدس می‌زنم که آنها به آن معتاد هستند زیرا...

or well, I suppose they're addicted to it because…

یا خوب، فکر می‌کنم آنها به این معتاد هستند زیرا ...

or well, I reckon they're addicted to it because…, right?

یا خوب، فکر می‌کنم آنها به آن معتاد هستند زیرا ...، درست است؟

I reckon just means I think.

من فکر می کنم فقط به این معنی است که فکر می کنم.

So we can add well, I suppose/ I guess or I reckon, right?

بنابراین ما می توانیم به خوبی اضافه کنیم، فکر می کنم / حدس می زنم یا فکر می کنم، درست است؟

I reckon is I think.

من فکر می کنم من فکر می کنم.

I suppose and I guess is more speculation, that you're not 100% sure but possibly.

من گمان می کنم و حدس می زنم بیشتر حدس و گمان است، که شما 100٪ مطمئن نیستید، اما احتمالا.

Okay, that's a very simple and easy connector to start with.

بسیار خوب، این یک رابط بسیار ساده و آسان برای شروع است.

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

So the question was,

بنابراین سوال این بود

why do you think some people eat a lot of fast food?

که چرا فکر می کنید برخی افراد زیاد فست فود می خورند؟

Well, to be honest, I think they're addicted to it because…, right?

خب، راستش را بخواهید، فکر می‌کنم آنها به آن معتاد هستند زیرا...، درست است؟

“Well, to be honest”

"خب، صادقانه بگویم"

and then pause so that you're chunking your answer.

و سپس مکث کنید تا پاسخ خود را تکه تکه کنید.

Well, to be honest,

خب، راستش را بخواهید،

I think they're addicted to it because…

فکر می‌کنم آنها به آن معتاد هستند، زیرا

Can you see?

... می‌بینی؟

We've got little chunks of language that help you be more fluent, okay.

ما تکه های کوچکی از زبان داریم که به شما کمک می کند مسلط تر باشید، بسیار خوب.

Here's another.

اینم یکی دیگه

Between you and me, I think they're addicted to it because…

بین من و تو، من فکر می کنم آنها به آن معتاد هستند، زیرا...

okay?

باشه؟

Between you and me, I think they're addicted to it because…

بین من و تو، فکر می‌کنم آنها به آن معتاد شده‌اند، زیرا...

“between you and me”

«بین من و تو

it's almost like, you know, you're telling a secret

» تقریباً مثل این است که، می‌دانی، رازی را

but, you're just sharing your opinion with the examiner.

می‌گویی، اما، فقط نظرت را با ممتحن در میان می‌گذاری.

Or well, it could be that they are addicted to it because…, right?

یا خوب، ممکن است به این دلیل معتاد شده باشند که...، درست است؟

That's a nice way of putting possibility.

این یک راه خوب برای قرار دادن امکان است.

So if you're not 100% sure, well, it could be that…

بنابراین، اگر 100% مطمئن نیستید، خوب، ممکن است این باشد که...

it could be that…

ممکن است این باشد...

and you can say this quite slowly with different intonations.

و شما می توانید این را کاملا آهسته با لحن های مختلف بگویید.

Well it could be that they're addicted to it because…

خوب ممکن است به این دلیل معتاد شده باشند که...

or well, it could be that they're addicted to it because…, right?

یا خوب، ممکن است به این دلیل باشد که به آن معتاد شده اند، درست است؟

Notice how I’m using pause and pauses to chunk my language.

توجه داشته باشید که چگونه از مکث و مکث برای تکه تکه کردن زبانم استفاده می کنم.

Great.

عالی.

Let's move on to a different question and some more connectors.

بیایید به یک سوال متفاوت و چند رابط دیگر برویم.

Let's take for example the topic of pollution.

بیایید به عنوان مثال موضوع آلودگی را در نظر بگیریم .

So a typical part three question you might get is,

بنابراین یک سوال معمولی قسمت سوم که ممکن است برای شما پیش بیاید این است

how can we solve the problem of noise pollution in big cities?

که چگونه می توانیم مشکل آلودگی صوتی را در شهرهای بزرگ حل کنیم؟

Right?

درست؟

A possible answer here and I know this is part three.

پاسخ ممکن در اینجا و من می دانم که این قسمت سوم است.

You would give a longer answer but I’ll just give you the first sentence, right?

شما پاسخ طولانی تری می دهید، اما من فقط اولین جمله را به شما می گویم، درست است؟

I think we can solve this issue by introducing regulations,

فکر کنم با وضع مقررات،

limiting noise in certain parts of the city, okay?

محدود کردن صدا در نقاط خاصی از شهر این مشکل را حل کنیم، خوب است؟

Simple answer, we could do that.

پاسخ ساده، ما می توانیم این کار را انجام دهیم.

Now then, let's put in some connectors.

حالا بیایید چند کانکتور قرار دهیم.

Let's take a situation where you may have more than one idea.

بیایید موقعیتی را در نظر بگیریم که ممکن است بیش از یک ایده داشته باشید.

You may have different ideas, okay?

شما ممکن است ایده های متفاوتی داشته باشید، خوب؟

What we could say here is,

چیزی که می‌توانیم در اینجا بگوییم این است

I’ve got mixed feelings about this,

که من احساسات متفاوتی در مورد این موضوع

I suppose we can solve this issue by introducing regulations…, right?

دارم، فکر می‌کنم بتوانیم این موضوع را با معرفی مقررات حل کنیم، درست است؟

I’ve got mixed feelings about this, right?

من احساسات متفاوتی در مورد این موضوع دارم، درست است؟

Which means you've got different feelings about it.

این بدان معناست که شما احساسات متفاوتی در مورد آن دارید.

So actually here, we would often then have a second connector later.

بنابراین در واقع در اینجا، ما اغلب بعداً یک کانکتور دوم خواهیم داشت.

Something like,

چیزی شبیه این،

I’ve got mixed feelings about this,

من احساسات متفاوتی در مورد این موضوع

I suppose we could solve this issue by introducing regulations,

دارم، فکر می‌کنم می‌توانیم این موضوع را با معرفی مقررات حل کنیم،

but then again it might be better to do this.

اما دوباره شاید بهتر باشد این کار را انجام دهیم.

“But then again”,

"اما دوباره"

it's a bit like on the other hand or introducing a different idea.

، از طرف دیگر کمی شبیه به معرفی یک ایده متفاوت است.

But then again this might be better, right?

اما دوباره این ممکن است بهتر باشد، درست است؟

Great.

عالی.

Or we could say,

یا می‌توانیم بگوییم،

I’ve got mixed feelings about this,

من در این مورد احساسات متفاوتی دارم،

I suppose we can solve this issue by introducing regulations,

فکر می‌کنم می‌توانیم این موضوع را با ارائه مقررات حل کنیم،

but on the other hand it might be better to do…

اما از طرف دیگر شاید بهتر باشد این کار را انجام دهیم...

Okay?

باشه؟

So you've got a couple.

بنابراین شما یک زوج دارید.

You've got your first one “I’ve got mixed feelings about this”

شما اولین مورد خود را دریافت کردید "من احساسات متفاوتی در مورد این دارم"

“but on the other hand”

"اما از طرف دیگر"

Those are really nice connectors.

اینها اتصال دهنده های بسیار خوبی هستند.

In a similar way, we can also say,

به همین ترتیب، می‌توانیم بگوییم،

I’m in two minds about this,

من در این مورد دو دل هستم،

I suppose we could introduce regulations to solve this issue

فکر می‌کنم بتوانیم مقرراتی را برای حل این موضوع معرفی کنیم،

but on the other hand…

اما از طرف دیگر...

Okay?

باشه؟

“I’m in two minds about this”,

"من در مورد این دو ذهن هستم"

and then but on the other hand,

و سپس اما از طرف دیگر،

but then again for the second idea.

اما دوباره برای ایده دوم.

And then you can start adding some of the other connectors, right?

و سپس می توانید شروع به اضافه کردن برخی از اتصال دهنده های دیگر کنید، درست است؟

So how can we solve the problem of noise pollution in big cities?

پس چگونه می توانیم مشکل آلودگی صوتی در شهرهای بزرگ را حل کنیم؟

I’m in two minds about this actually,

من در واقع در مورد این موضوع دو دل هستم،

I reckon we can solve this issue by introducing regulations,

فکر می‌کنم می‌توانیم این موضوع را با معرفی مقررات حل کنیم،

but then again, it might be better to do this.

اما دوباره، شاید بهتر باشد این کار را انجام دهیم.

Okay.

باشه.

So you're chopping up, mixing up, mashing up some different connectors.

بنابراین، شما در حال خرد کردن، مخلوط کردن، و له کردن چند کانکتور مختلف هستید.

Once you've got them in your bag, right?

وقتی آنها را در کیف خود دارید ، درست است؟

You can pull them out and start mixing them up, build up your flexibility.

می توانید آنها را بیرون بکشید و شروع به مخلوط کردن آنها کنید، انعطاف پذیری خود را افزایش دهید.

So other things for this question, we could say,

پس چیزهای دیگر برای این سوال، می توان گفت،

first of all, we can solve this issue by introducing regulations,

اول از همه، می توانیم این موضوع را با معرفی مقررات حل کنیم،

right?

“First of all”

درست است؟

"اول از همه"

and that again is a chunk first-of-all, first of all.

و این دوباره یک تکه اول از همه، اول از همه است.

It's almost it sounds like festival, right?

تقریباً شبیه جشنواره است، درست است؟

But slightly different.

اما کمی متفاوت است.

First-of-all,

first of all, pause,

اول از همه، اول مکث کنید،

we can solve this issue by introducing regulations.

می توانیم با معرفی مقررات این موضوع را حل کنیم .

Let's chop it up.

بیایید آن را خرد کنیم.

Well, to be honest,

خوب، صادقانه بگویم،

first of all, we can solve this issue by…, right?

اول از همه، ما می توانیم این موضوع را با ... حل کنیم، درست است؟

Or even more natural.

یا حتی طبیعی تر.

Well, for starters, we can solve this issue by introducing regulations…

خوب، برای شروع، ما می توانیم این مشکل را با معرفی مقررات حل کنیم...

that's nice.

این خوب است.

“For starters” we sometimes use that for food, right?

"برای شروع" ما گاهی اوقات از آن برای غذا استفاده می کنیم، درست است؟

At the beginning of a meal you have the starter

در ابتدای غذا شما پیش غذا را دارید،

but when you're beginning an idea, for starters,

اما زمانی که ایده ای را شروع می کنید، برای شروع،

you can do this.

می توانید این کار را انجام دهید.

It's a nice connector.

این یک رابط خوب است.

Great.

عالی.

So let's move on to another question.

پس بریم سراغ سوال دیگه.

Let's look now at another topic what about mobile phones, right?

بیایید اکنون به موضوع دیگری نگاه کنیم که در مورد تلفن های همراه چیست، درست است؟

Technology, computers.

فناوری، کامپیوتر

Mobile phones is a topular popic.

تلفن همراه یک موضوع محبوب است.

It's a popular topic.

این یک موضوع محبوب است.

I’ve got spoonerismitis go and look it up.

من مبتلا به اسپونریسمیت هستم برو و آن را جستجو کن.

And one question here, that you might be asked is about children, right?

و یک سوال در اینجا، که ممکن است از شما پرسیده شود، در مورد کودکان است، درست است؟

Should children be allowed to use a mobile phone at school?

آیا کودکان باید در مدرسه اجازه استفاده از تلفن همراه را داشته باشند؟

That's quite a controversial question and controversial topic, right?

این یک سوال کاملا بحث برانگیز و موضوع بحث برانگیز است، درست است؟

Oh! There's a nice connector.

اوه! یک رابط خوب وجود دارد.

That's quite a controversial question. I think…

این یک سوال کاملا بحث برانگیز است. فکر می‌کنم...

I’m making this up as I go along.

همینطور که پیش می‌روم، دارم این را درست می‌کنم.

I’m playing it by ear.

دارم با گوش بازی میکنم

Let me start with a very basic answer, right?

اجازه دهید با یک پاسخ بسیار اساسی شروع کنم ، درست است؟

So should children be allowed to use their mobile phone at school?

پس آیا باید به کودکان اجازه داد از تلفن همراه خود در مدرسه استفاده کنند؟

It's a bad idea because they will just use it for playing games.

این یک ایده بد است زیرا آنها فقط از آن برای بازی کردن استفاده می کنند.

And now let's see how we can improve the answer with some connectors.

و اکنون بیایید ببینیم که چگونه می توانیم پاسخ را با چند کانکتور بهبود دهیم.

Should children be allowed to use a mobile phone at school?

آیا کودکان باید در مدرسه اجازه استفاده از تلفن همراه را داشته باشند؟

I was mulling this over recently

من اخیراً در مورد این موضوع

and I think it's a bad idea because they will just use it for playing games.

فکر می کردم و فکر می کنم ایده بدی است زیرا آنها فقط از آن برای بازی کردن استفاده می کنند.

I was mulling this over recently, that's great.

من اخیراً در مورد این موضوع فکر می کردم ، عالی است.

“To mull over” is to think about or to ponder.

«تفکر کردن» به معنای اندیشیدن یا اندیشیدن است.

So I was thinking about this recently and I think it's a bad idea

بنابراین اخیراً به این موضوع فکر می کردم و فکر می کنم ایده بدی است

because they will just use it for playing games.

زیرا آنها فقط از آن برای بازی کردن استفاده می کنند.

But even better, right?

اما حتی بهتر است، درست است؟

I was mulling over, right?

داشتم فکر می کردم، درسته؟

No, I was mulling this over recently and I think…

نه، من اخیراً در مورد این موضوع فکر می کردم و فکر می کنم ...

Nice.

خوب است.

We could also use,

ما همچنین می‌توانیم استفاده کنیم،

I’ve been thinking about this quite a lot recently

اخیراً خیلی به

and I think it's a bad idea because they will just use it for playing games,

این موضوع فکر کرده‌ام و فکر می‌کنم این ایده بدی است زیرا آنها فقط از آن برای بازی کردن استفاده می‌کنند،

right?

Nice use of the present perfect continuous.

درست است؟

استفاده خوب از حال کامل استمراری.

I’ve been thinking about this a lot recently,

اخیراً خیلی به این موضوع فکر کرده ام،

maybe that's true.

شاید این درست باشد.

So you can use it, right?

بنابراین می توانید از آن استفاده کنید، درست است؟

It's nice.

خوبه.

It's complicated.

این پیچیده است.

It's showing off your language use.

استفاده از زبان شما را نشان می دهد.

But the more you use these, the more you'll build that flexibility.

اما هرچه بیشتر از اینها استفاده کنید، انعطاف پذیری بیشتری خواهید داشت.

And that's the key.

و این کلید است.

Here's another.

اینم یکی دیگه

The way I see it, it's a bad idea because they will just use it for playing games.

این طور که من آن را می بینم، ایده بدی است زیرا آنها فقط از آن برای بازی کردن استفاده می کنند.

The way I see it, it's a bad idea, right?

اینطور که من می بینم، ایده بدی است، درست است؟

In my opinion, from my point of view, right?

به نظر من از نظر من درسته؟

In my opinion, it's a bad idea.

به نظر من ایده بدی است.

That's okay.

اشکالی ندارد.

But this is quite idiomatic, right?

اما این کاملا اصطلاحی است، درست است؟

"The way I see it"

"همانطور که من آن را می بینم"

The way I see it, it's a bad idea.

این طور که من آن را می بینم، ایده بدی است.

Listen to the intonation.

به لحن گوش کن

The way I see it,

آن گونه که من آن را می بینم،

emphasis on the “I”, right?

تأکید بر «من» است، درست است؟

The way I see it, it's a bad idea because they will just use it for playing games.

این طور که من آن را می بینم، ایده بدی است زیرا آنها فقط از آن برای بازی کردن استفاده می کنند.

Excellent.

عالی

Here's another.

اینم یکی دیگه

What I reckon is,

چیزی که من فکر می کنم

it's a bad idea because they will just use it for playing games.

این است که ایده بدی است زیرا آنها فقط از آن برای بازی کردن استفاده می کنند.

What I reckon is, it's a bad idea.

چیزی که من فکر می کنم این است که ایده بدی است.

The connector “what I”, what-I,

رابط "چیزی که من"، "چی-من

“reckon is”, reckon-is.

"، "حساب است"، حساب کردن است.

What I reckon is…

آنچه من فکر می کنم این است ...

and can you see how that becomes one of your chunks?

و آیا می توانید ببینید که چگونه به یکی از تکه های شما تبدیل می شود؟

And just practice it.

و فقط آن را تمرین کنید.

What I reckon is.

چیزی که من حساب می کنم این است.

What I reckon is.

چیزی که من حساب می کنم این است.

What I reckon is.

چیزی که من حساب می کنم این است.

It sounds like one word, right?

مثل یک کلمه به نظر می رسد، درست است؟

What I reckon is, it's a bad idea because they will just use it for playing games.

چیزی که من فکر می کنم این است که ایده بدی است زیرا آنها فقط از آن برای بازی کردن استفاده می کنند.

Nice.

خوب.

Sometimes also we want to give a general opinion like, overall I think this.

گاهی اوقات نیز ما می خواهیم یک نظر کلی بدهیم، به طور کلی من فکر می کنم این است.

We could say,

ما می‌توانیم بگوییم

by and large, I think it's a bad idea

، در کل، فکر می‌کنم این ایده بدی است،

because they will just use it for playing games.

زیرا آنها فقط از آن برای بازی کردن استفاده می‌کنند.

“by and large”,

"به طور کلی"،

by “an” large “and” becomes “an”.

با "an" بزرگ "و" تبدیل به "an" می شود.

By an, buy-an-large.

با یک خرید بزرگ.

Again chunk it.

دوباره تکه اش کن

By an large.

در حد بزرگ.

Try again.

دوباره امتحان کنید.

By an large.

در حد بزرگ.

Try again, repeat with me and focus on those chunks, right?

دوباره امتحان کنید، با من تکرار کنید و روی آن تکه‌ها تمرکز کنید، درست است؟

By and large, it's a bad idea because they will just use it for playing games.

به طور کلی، این ایده بدی است زیرا آنها فقط از آن برای بازی کردن استفاده می کنند.

That's good.

خوبه.

Very good.

خیلی خوب.

Keep chunking.

به تکه تکه کردن ادامه دهید.

Let's move on to another.

به سراغ دیگری برویم.

The next one is a little bit like when you've got two ideas.

مورد بعدی کمی شبیه زمانی است که شما دو ایده دارید.

So you have a first initial opinion

بنابراین شما یک نظر اولیه

but then you have a second one that may be a bit different, right?

دارید اما بعد نظر دومی دارید که ممکن است کمی متفاوت باشد، درست است؟

And here we can use

و در اینجا می توانیم از

“at first sight” or “at first glance”

"در نگاه اول" یا "در نگاه اول"

and then for example, right?

و سپس برای مثال استفاده کنیم، درست است؟

At first glance, it's a bad idea because they'll just use it for playing games,

در نگاه اول، این یک ایده بد است زیرا آنها فقط از آن برای بازی کردن استفاده می کنند،

mind you it could be a good idea because it can help them learn more.

توجه داشته باشید که می تواند ایده خوبی باشد زیرا می تواند به آنها کمک کند بیشتر بیاموزند.

“Mind you”

great intonation, right?

لحن فوق‌العاده‌ای «به فکرت باش»، درست است؟

Mind you,

توجه داشته باشید،

you, that's falling and rising,

شما، که سقوط و افزایش است،

great way to break up your fluency or not break up your fluency.

راهی عالی برای از بین بردن تسلط یا عدم از بین بردن تسلط شما.

I mean it adds to your fluency, right?

منظورم این است که به تسلط شما می افزاید، درست است؟

Because it's also a signpost indicating to the examiner, that a contrast is coming,

چون یک تابلوی راهنما نیز هست که به ممتحن نشان می دهد که تضاد در راه است،

right?

درست است؟

Mind you, it's the same as but.

توجه داشته باشید، این همان اما است.

But, but, but, it's a bit dry, right?

اما، اما، اما، کمی خشک است، درست است؟

A bit boring, but.

کمی خسته کننده است، اما.

Mind you, whoa! That's really interested, it's got texture, it's got feeling, right?

حواست باشه، اوه! این واقعاً جالب است ، بافت دارد، احساس دارد، درست است؟

At first sight, it's a bad idea because they will use it you know,

در نگاه اول، این ایده بدی است زیرا آنها از

just for playing games mind you,

it could be good because it can help them learn, right?

آن استفاده خواهند کرد.

Much more interesting.

خیلی جالب تر

Another one similar.

یکی دیگه مشابه

At first glance, it's a bad idea because they will just use it for playing games,

در نگاه اول، این یک ایده بد است زیرا آنها فقط از آن برای بازی کردن استفاده می کنند،

that said it could be good because it might help them learn more, right?

که می گوید می تواند خوب باشد زیرا ممکن است به آنها کمک کند بیشتر بیاموزند، درست است؟

“That said” similar to mind you or but.

"که گفت" شبیه به ذهن شما یا اما.

Great.

Let's move on to the final section.

عالی.

بیایید به بخش پایانی برویم.

Okay.

So giving the opinion,

باشه.

بنابراین با دادن نظر

you may also give actually at the end of the answer as a kind of

، ممکن است در واقع در انتهای پاسخ به عنوان یک نوع

summary or final opinion.

خلاصه یا نظر نهایی نیز ارائه دهید.

So let's look at the topic here of teamwork,

بنابراین بیایید در اینجا به موضوع کار تیمی نگاه کنیم،

another popular topic when it comes to work, working in teams.

یکی دیگر از موضوعات محبوب در هنگام کار، کار در تیم.

Questions that sometimes people may ask you or,

سوالاتی که گاهی ممکن است مردم از شما بپرسند یا

should we encourage children to participate in teams?

باید بچه ها را تشویق به شرکت در تیم ها کنیم؟

Is that a good idea or a bad idea?

آیا این ایده خوبی است یا بد؟

My simple answer might be,

پاسخ ساده من ممکن است این باشد،

yes, they need to get ready to live in a competitive society

بله، آنها باید برای زندگی در یک جامعه رقابتی آماده شوند

and then blah blah blah blah,

و سپس بله بلا بله،

if it's a part three answer, I will give more detail, right?

اگر پاسخ قسمت سوم باشد، جزئیات بیشتری ارائه خواهم کرد، درست است؟

But, yes, they need to get ready to live in a competitive society.

اما، بله، آنها باید برای زندگی در یک جامعه رقابتی آماده شوند.

And I might put this at the end or as a summary with.

و من ممکن است این را در پایان یا به عنوان یک خلاصه با.

All in all, I’d say yes,

در کل، من می گویم بله،

because they need to get ready to live in a competitive society.

زیرا آنها باید برای زندگی در یک جامعه رقابتی آماده شوند.

“all in all”, right?

"در کل"، درست است؟

All in all, just means overall.

در کل، فقط به معنای کلی است.

All in all, it's a lovely sound, right?

در کل، این یک صدای دوست داشتنی است، درست است؟

All in all, I’d say yes, they need to get ready to live in a competitive society.

در کل، من می گویم بله، آنها باید برای زندگی در یک جامعه رقابتی آماده شوند.

Or another one.

یا یکی دیگه

At the end of the day, I’d say yes, because they need to get ready

در پایان روز، من می گویم بله، زیرا آنها باید

to live in a competitive society.

برای زندگی در یک جامعه رقابتی آماده شوند.

At the end of the day, I’d say yes.

در پایان روز، من می گویم بله.

And listen again.

و دوباره گوش کن

Listen to the chunks and the pauses.

به تکه ها و مکث ها گوش کنید.

At the end of the day,

در پایان روز،

I’d say yes,

من می گویم بله،

because they need to get ready

زیرا آنها باید

to live in a competitive society.

برای زندگی در یک جامعه رقابتی آماده شوند.

Can you hear how it breaks up

آیا می توانید بشنوید که چگونه شکسته می شود

and the really powerful way of using pauses to mark your speech.

و روش واقعاً قدرتمند استفاده از مکث برای علامت گذاری سخنرانی شما.

Try it with me.

با من امتحانش کن

At the end of the day,

در پایان روز،

I’d say yes, they need to get ready to live in a competitive society.

من می گویم بله، آنها باید برای زندگی در یک جامعه رقابتی آماده شوند.

Nice.

خوب.

And here's another one.

و اینم یکی دیگه

Should we encourage children to participate in teams?

آیا باید کودکان را به شرکت در تیم ها تشویق کنیم؟

Yes, we might as well,

بله، ما نیز ممکن است،

because they need to get ready to live in a competitive society.

زیرا آنها باید برای زندگی در یک جامعه رقابتی آماده شوند.

“We might as well”

"ما نیز ممکن است"

this means there is no harm in doing this.

این بدان معنی است که انجام این کار ضرری ندارد.

So, yes, right?

بنابراین، بله، درست است؟

We might as well, we might as well,

ما همچنین ممکن است، ما نیز ممکن است

make it into one link into one, we-might-as-well,

آن را به یک پیوند تبدیل کنیم به یک، ما ممکن است،

we-might-as-well.

ما ممکن است.

Yes, we might as well, because they need to live in a competitive society.

بله، ما نیز ممکن است، زیرا آنها باید در یک جامعه رقابتی زندگی کنند.

So meaning, you know, there's no harm in doing that.

بنابراین، می دانید، هیچ ضرری در انجام این کار وجود ندارد.

It's probably a good idea.

احتمالا ایده خوبی است.

You know, for example,

می دانید، برای مثال،

“Oh! It's 11 o'clock in the morning. We might as well, go for a snack or a coffee”

"اوه! ساعت 11 صبح است. ما هم ممکن است برای یک میان وعده یا قهوه برویم.

there's no harm, right?

ضرری ندارد، درست است؟

We might as well, go for a coffee.

شاید ما هم برویم قهوه بخوریم.

Great.

عالی.

Okay.

باشه.

So there are lots of connectors and remember, you can mash them up, right?

بنابراین تعداد زیادی کانکتور وجود دارد و به یاد داشته باشید، می توانید آنها را له کنید، درست است؟

Mix them around, right?

آنها را در اطراف مخلوط کنید، درست است؟

To be honest, at the end of the day, I think they can be really useful for you.

صادقانه بگویم، در پایان روز، فکر می کنم آنها می توانند واقعا برای شما مفید باشند.

The way I see it actually, is that they can help you be more fluent.

روشی که من در واقع می بینم این است که آنها می توانند به شما کمک کنند که مسلط تر باشید.

So you might as well, start using them right now.

بنابراین ممکن است شما نیز همین الان شروع به استفاده از آنها کنید.

I reckon, it's a great way to build your flexibility

من فکر می کنم، این یک راه عالی برای ایجاد انعطاف پذیری شما است

and by and large, it will improve your fluency.

و به طور کلی، تسلط شما را بهبود می بخشد .

So start using them now.

پس همین الان شروع به استفاده از آنها کنید.

Get flexible, get fluent and that's it.

انعطاف پذیر باشید، مسلط شوید و تمام.

Thank you very much for watching today!

از تماشای امروز شما بسیار سپاسگزارم!

If you want to find out more about my work, do go to the website,

اگر می‌خواهید درباره کار من اطلاعات بیشتری کسب کنید ، به وب‌سایت

www.keithspeakingacademy.com

www.keithspeakingacademy.com

the links down below.

که در لینک‌های زیر قرار دارد، بروید.

If you've liked this video,

اگر این ویدیو را دوست داشتید،

please do subscribe, turn on the notifications

لطفاً سابسکرایب کنید، اعلان‌ها را روشن

and look out for the next video.

کنید و منتظر ویدیوی بعدی باشید.

I can't wait to see you here again soon.

من نمی توانم صبر کنم تا به زودی دوباره شما را اینجا ببینم.

Best wishes!

بهترین آرزوها!

Take care now.

حالا مراقب باش

Bye-bye!

خداحافظ!