8 Advanced PHRASAL VERBS (with a story)

You probably know these verbs,

شما احتمالاً این افعال را می دانید،

but do you know they're related phrasal verbs?

اما آیا می دانید که آنها افعال عبارتی مرتبط هستند؟

Let's find out.

بیایید دریابیم.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Hello, it's Keith from English Speaking Success

سلام، این کیث از English Speaking Success

and the website, the Keith Speaking Academy,

و وب سایت، Keith Speaking Academy،

here to help you become a more confident speaker of English.

اینجاست تا به شما کمک کند تا به یک سخنران با اعتماد به نفس بیشتر به زبان انگلیسی تبدیل شوید.

So, this video is about phrasal verbs.

بنابراین، این ویدیو در مورد افعال عبارتی است.

Do you remember phrasal verbs?

آیا افعال عبارتی را به خاطر دارید؟

That's a verb plus a preposition,

این یک فعل به اضافه یک حرف اضافه است،

sometimes plus two prepositions.

گاهی اوقات به اضافه دو حرف اضافه.

So, a verb like to come, come here,

بنابراین، یک فعل مانند آمدن، آمدن به اینجا،

we can add prepositions

می‌توانیم حروف اضافه اضافه کنیم

and it becomes to come up,

و می‌شود به آمدن، بیرون آمدن

come out, come away, come off, come round.

، بیرون آمدن، بیرون آمدن، دور آمدن.

And when you add the preposition, it becomes a phrasal verb

و وقتی حرف اضافه را اضافه می کنید، تبدیل به فعل عبارتی می شود

and the meaning changes.

و معنی آن تغییر می کند.

To come off, for example, means to work.

مثلاً بیرون آمدن یعنی کار کردن.

In the idea I had a plan and it came off,

در این ایده که من یک برنامه داشتم و آن را اجرا می‌کردم،

the plan worked.

این طرح جواب داد.

Or to come round, meaning to visit someone.

یا دور آمدن به معنای عیادت کردن.

Why don't you come round tomorrow for dinner?

چرا فردا برای شام نمی آیی؟

Good idea, right?

ایده خوبی است، درست است؟

Now, the challenge,

حالا، چالش،

I mean the fun thing about phrasal verbs

منظور من چیز جالب در مورد افعال عبارتی این است

is that when you add the preposition, the meaning changes,

که وقتی حرف اضافه را اضافه می‌کنید، معنی تغییر می‌کند

and it's not always clear what the meaning is.

و همیشه مشخص نیست که معنی چیست.

And sometimes it can be idiomatic, sometimes not.

و گاهی اوقات می تواند اصطلاحی باشد، گاهی اوقات نه.

So, I recommend actually don't learn

بنابراین، توصیه می‌کنم در واقع

a list of phrasal verbs,

فهرستی از افعال عبارتی را یاد نگیرید،

just learn them as and when you discover them

فقط آن‌ها را همانطور که

in your study or your practice.

در مطالعه یا تمرین خود کشف کردید، یاد بگیرید.

The other fun thing about phrasal verbs

نکته جالب دیگر در مورد افعال عبارتی این

is that sometimes the same phrasal verb

است که گاهی اوقات همان فعل عبارتی

can have different meanings.

می تواند معانی مختلفی داشته باشد.

For example, come round,

مثلا بیا گرد،

it can have more than one meaning.

می تواند بیش از یک معنی داشته باشد.

And we're gonna find out in a few moments the other meaning.

و ما تا چند لحظه دیگر معنای دیگر را خواهیم فهمید.

So, it's very important

بنابراین،

when you are checking phrasal verbs in a dictionary,

هنگامی که افعال عبارتی را در فرهنگ لغت بررسی می کنید، بسیار مهم است،

don't just check the first meaning,

فقط معنی اول را بررسی نکنید، به

scroll down and check the different meanings

پایین بروید و معانی مختلف را بررسی کنید

to make sure you've got the right one.

تا مطمئن شوید که معنای درست را دریافت کرده اید.

Okay, so in this video,

خوب، بنابراین در این ویدیو،

I'm gonna look at eight phrasal verbs

من به هشت فعل عبارتی

based on these verbs we saw at the beginning.

بر اساس این افعالی که در ابتدا دیدیم نگاه می کنم.

And I think they'll be easy

و من فکر می کنم آنها آسان خواهند بود

because you know the verbs already,

زیرا شما از قبل افعال را می دانید،

but the phrasal verbs are like a secret weapon.

اما افعال عبارتی مانند یک سلاح مخفی هستند.

You can use them to have different meanings

می توانید از آنها برای داشتن معانی مختلف

and express yourself more clearly.

و بیان واضح تر خود استفاده کنید.

And because phrasal verbs

و از آنجایی که افعال عبارتی

are really popular in spoken English

در زبان انگلیسی گفتاری بسیار محبوب هستند،

so they'll make you sound more natural,

بنابراین باعث می شوند که شما به زبان انگلیسی طبیعی تر،

more proficient and confident speaker of English.

ماهرتر و مطمئن تر به نظر برسید.

And what's more, at the end of this video,

و علاوه بر این، در پایان این ویدیو،

I'll give you a story

داستانی را به شما ارائه خواهم داد که

in which will include all of these phrasal verbs.

در آن تمام این افعال عبارتی را شامل می شود.

And hopefully then you'll start to see

و امیدوارم بعد از آن متوجه شوید که

how you are really starting to learn more deeply with me

چگونه واقعاً با من

these phrasal verbs.

این افعال عبارتی را عمیق‌تر یاد می‌گیرید.

Are you ready?

اماده ای؟

Let's do it.

بیایید آن را انجام دهیم.

(air whooshing)

(air whooshing)

(air whooshing)

(air whooshing)

Okay, let's kick off.

باشه، بیایید شروع کنیم.

Ooh, another phrasal verb.

اوه، یک فعل عبارتی دیگر.

Kick off, to begin.

شروع کنید، برای شروع.

Let's kick off with to come round.

بیایید با آمدن به دور شروع کنیم.

Now, remember, I told you that could mean to visit somebody.

حالا، به یاد داشته باشید، من به شما گفتم که می تواند به معنای ملاقات با کسی باشد.

Are you coming round to my house?

به خانه من می آیی؟

But it can also mean to change your opinion

اما می تواند به معنای تغییر نظر

and finally agree to something.

و در نهایت موافقت با چیزی باشد.

For example, my friend Emily,

به عنوان مثال، دوست من امیلی،

right, was reluctant to join a course.

درست، تمایلی به شرکت در یک دوره نداشت.

She didn't want to.

او نمی خواست.

I spoke to her, gave her my advice,

من با او صحبت کردم، توصیه هایم را به او دادم

and finally she came round

و در نهایت او آمد

and agreed to join in the course.

و موافقت کرد که در دوره شرکت کند.

To come round, nice.

برای آمدن، خوب است.

Number two, you know the verb to jump, like this,

شماره دو، می‌دانید که فعل پریدن، مانند این،

to jump at something is to eagerly, enthusiastically accept

پریدن به روی چیزی، مشتاقانه، مشتاقانه پذیرفتن

or take advantage of an opportunity.

یا استفاده از یک فرصت است.

For example, my friend Emily

به عنوان مثال، دوست من امیلی

jumped at the chance to join the course for free.

از فرصتی برای پیوستن به دوره رایگان استفاده کرد.

To jump at.

برای پرش.

You can often link as well, jump at.

شما اغلب می توانید پیوند نیز داشته باشید، به آن بپرید.

Or in the past jumped at,

یا در گذشته پرید،

she jumped at the chance

او از شانس

to join the course for free.

پیوستن به دوره به صورت رایگان استفاده کرد.

Number three, to crack down on.

شماره سه، برای سرکوب.

Now, a crack in the wall looks like this.

حالا یک شکاف در دیوار به این شکل است.

And so, if you crack something like you crack an egg,

و بنابراین، اگر چیزی مانند شکستن یک تخم مرغ بشکنید،

you break it, right?

آن را می شکنید، درست است؟

To crack down on,

سرکوب کردن،

crack down on, stress down,

سرکوب کردن، فشار دادن،

crack down on means to take strong measures

سرکوب کردن به معنای انجام اقدامات قوی

to stop or control something,

برای متوقف کردن یا کنترل چیزی است که

usually illegal or bad behavior.

معمولاً رفتار غیرقانونی یا بد است.

We often talk about the government cracks down on something.

ما اغلب در مورد برخورد دولت با چیزی صحبت می کنیم.

For example, the government is cracking down

به عنوان مثال، دولت در حال سرکوب

on new online businesses scamming people.

مشاغل آنلاین جدید است که از مردم کلاهبرداری می کنند.

Scamming just means cheating, right?

کلاهبرداری فقط به معنای تقلب است، درست است؟

Number four, to go through with.

شماره چهار، برای ادامه با.

Now, to go through,

حالا، رفتن از طریق،

like to, well, to go is to go. (laughs)

دوست داشتن، خوب، رفتن، رفتن است. (می خندد)

To go through a tunnel

عبور از یک تونل به

is to go through literally.

معنای واقعی کلمه عبور است.

To go through with something is to complete

انجام کاری به معنای تکمیل

or carry out a plan, a decision, some kind of action,

یا اجرای یک برنامه، یک تصمیم، نوعی اقدام است،

especially where it's something that's difficult

به خصوص در جایی که کاری دشوار است

or where you were reluctant to do it.

یا در جایی که تمایلی به انجام آن نداشتید.

For example, a few years ago

به عنوان مثال، چند سال پیش در

I was thinking about setting up my own business,

فکر راه اندازی کسب و کار خودم بودم،

but I wasn't sure.

اما مطمئن نبودم.

But in the end, I went through with it.

اما در نهایت با آن کنار آمدم.

Despite my doubts,

علیرغم شک و تردیدهایم،

I decided to go through with setting up my own business.

تصمیم گرفتم تا کار خود را راه اندازی کنم.

I was also thinking about teaching French,

به آموزش زبان فرانسه

and English, and Spanish.

و انگلیسی و اسپانیایی هم فکر می کردم.

But in the end, I didn't go through with that,

اما در نهایت این کار را انجام ندادم،

I just decided to teach English.

فقط تصمیم گرفتم انگلیسی تدریس کنم.

(air whooshing)

(air whooshing)

(air whooshing)

(air whooshing)

By the way, if you are learning something new,

به هر حال، اگر چیز جدیدی یاد می گیرید، به

then do remember you can download the PDF

یاد داشته باشید که می توانید PDF

for these words from the link down below, below the video.

این کلمات را از لینک زیر، زیر ویدیو دانلود کنید.

Also, actually, you can go one better.

همچنین، در واقع، شما می توانید یکی را بهتر انجام دهید.

You can go to DuoCards.

می توانید به DuoCards بروید.

Now, this is an app, it's a flashcard app.

حالا، این یک برنامه است، یک برنامه فلش کارت است.

I've worked with the team on DuoCards

من با تیم روی DuoCards کار کرده‌ام

to create a flashcard set

تا یک مجموعه فلش کارت

with these phrasal verbs and more that you can practice.

با این افعال عبارتی و موارد دیگر ایجاد کنم که بتوانید تمرین کنید.

So, if you go to the link in the description below

بنابراین، اگر به لینک موجود در توضیحات زیر

for DuoCards, click on that,

برای DuoCards بروید، روی آن کلیک کنید،

you can download it on your phone for free.

می توانید آن را به صورت رایگان در گوشی خود دانلود کنید.

That it's the elephant, it's that one there.

این که فیل است، آن یکی آنجاست.

And then, you can go in

و سپس، می توانید وارد شوید

and you can find the the cards and practice.

و می توانید کارت ها را پیدا کنید و تمرین کنید.

I like DuoCards 'cause I use it

من DuoCards را دوست دارم، زیرا از آن

for my French and my Chinese practice,

برای تمرین فرانسوی و چینی خود استفاده می کنم،

and it's great.

و عالی است.

It's spaced repetition learning.

این یادگیری تکرار فاصله است.

If you like flashcards, if you like gamification,

اگر فلش کارت را دوست دارید، اگر گیمیفیکیشن را دوست دارید،

it's fun, it's entertaining, really engaging.

سرگرم کننده است، سرگرم کننده و واقعا جذاب است.

It is a nice way to learn vocabulary.

این یک راه خوب برای یادگیری لغات است.

You can download the app for free.

می توانید برنامه را به صورت رایگان دانلود کنید.

You can go and check it out.

می توانید بروید و آن را بررسی کنید.

There is a paid for version, but you don't have to do that.

یک نسخه پولی وجود دارد، اما لازم نیست این کار را انجام دهید.

Go and try it, see what you think.

برو امتحان کن ببین نظرت چیه اگر DuoCards را دوست دارید،

Let me know in the comments below

در نظرات زیر به من اطلاع دهید

if you like DuoCards.

.

And if it's useful for you,

و اگر برای شما مفید است،

then I can make more lists in the DuoCard app

می توانم لیست های بیشتری را در برنامه DuoCard که

working with the team there.

با تیم آنجا کار می کند ایجاد کنم.

Thank you, DuoCard Team,

از شما، تیم DuoCard،

Simona and the the guys, thank you.

سیمونا و بچه ها، متشکرم.

Great, let's get back into our phrasal verbs.

عالی است، بیایید به افعال عبارتی خود برگردیم.

(air whooshing)

(هوا وهوا)

Okay, number five, to catch. (air whooshing)

باشه، شماره پنج، برای گرفتن. (هوا کوبیدن)

(ball thudding)

(تپ زدن توپ)

That's to catch.

این برای گرفتن است.

To catch on, well, this is interesting.

برای فهمیدن، خوب، این جالب است.

To catch on, catch on,

برای پیگیری، پیگیری کنید،

you can link, but you don't have to.

می توانید پیوند دهید، اما مجبور نیستید.

To catch on, it can have different meanings.

برای درک، می تواند معانی مختلفی داشته باشد.

It can mean to become popular.

می تواند به معنای محبوب شدن باشد.

For example, have you noticed country music is catching on?

به عنوان مثال، آیا متوجه شده اید که موسیقی کانتری در حال گسترش است؟

Especially, with Beyonce's latest single,

به خصوص، با آخرین تک آهنگ بیانسه،

it's becoming popular.

این آهنگ در حال محبوب شدن است.

But to catch on, if I catch on,

اما برای گرفتن، اگر گیر بیاورم به این

it doesn't mean I'm becoming popular,

معنی نیست که محبوب می شوم، به این

it means that I finally understand something.

معنی است که بالاخره یک چیزی را می فهمم.

Something that I may not have understood before.

چیزی که شاید قبلاً متوجه نشده بودم.

Do you remember my friend Emily,

دوست من امیلی را به خاطر دارید که

who wasn't sure about joining the course?

از پیوستن به دوره مطمئن نبود؟

She didn't really understand the benefit,

او واقعاً فایده را درک نمی کرد،

but when I explained and showed her the course,

اما وقتی من برایش توضیح دادم و دوره را به او نشان دادم،

she caught on,

او ادامه داد،

in the past she caught on

در گذشته موفق شد

and decided to join.

و تصمیم گرفت به آن ملحق شود.

To catch on, can you say?

برای پیگیری، می توانید بگویید؟

She caught on.

او گرفتار شد.

And she catches on very quickly.

و او خیلی سریع به آن می رسد.

That Emily, very clever girl.

آن امیلی، دختر بسیار باهوشی.

Number six.

شماره شش.

Number six is to fill in.

عدد شش پر کردن است.

Now, again, to fill in has different meanings.

حالا دوباره پر کردن معانی مختلفی دارد.

The most common is to fill in a form.

رایج ترین روش پر کردن یک فرم است.

You know, sometimes they give you a form

میدونی بعضی وقتا یه فرم بهت میدن

and say, "Can you fill in your name,

و میگن اسمت رو می تونی،

fill in your address,

آدرست رو پر کنی،

fill in your phone number, right?"

شماره تلفنت رو پر کنی، درسته؟

However, another meaning is if I fill you in,

با این حال، یک معنی دیگر این است که اگر شما را پر کنم، به این

that doesn't mean I'm gonna write on your head,

معنی نیست که روی سر شما می نویسم، به این

it means I fill someone in,

معنی است که یک نفر را پر می کنم، به

it means I give them new information

این معنی است که اطلاعات جدیدی به او می دهم

so that they are up to date with what is happening.

تا او در جریان اتفاقاتی باشد که در حال رخ دادن است. .

So, I can fill you in with the new details of my new course.

بنابراین، من می توانم شما را با جزئیات جدید دوره جدید خود تکمیل کنم.

I'm starting a new project

من در حال شروع یک پروژه جدید هستم

and I have just filled my assistant in with all the details.

و به تازگی دستیارم را با تمام جزئیات تکمیل کرده ام.

That's it.

خودشه.

Number seven, to talk.

شماره هفت، برای صحبت کردن.

To talk, to speak.

صحبت کردن، صحبت کردن.

But to talk someone into something

اما صحبت کردن با کسی در مورد چیزی،

is to persuade someone to do something.

متقاعد کردن کسی برای انجام کاری است.

And the opposite, to talk someone out of something

و برعکس، صحبت کردن با کسی در مورد چیزی به معنای

is to dissuade them so they don't do it.

منصرف کردن اوست تا این کار را انجام ندهد.

Example of the first, to talk someone into something.

مثال اول، صحبت کردن با کسی در مورد چیزی.

Emily, my friend,

امیلی، دوست من،

Emily's friends talked her into setting up her own business.

دوستان امیلی با او صحبت کردند تا کسب و کار خودش را راه اندازی کند.

Right, she was thinking about it,

درست است، او در مورد آن فکر می کرد،

she was hesitating,

مردد بود،

but then her friends talked her into doing it.

اما بعد دوستانش با او صحبت کردند که این کار را انجام دهد.

They persuaded her.

او را متقاعد کردند.

Her parents tried to talk her out

والدینش سعی کردند او را

of setting up her own business

از راه اندازی کسب و کار خود منصرف کنند،

'cause they were nervous about it.

زیرا آنها در مورد آن عصبی بودند.

It's a very risky thing, right,

درست است،

setting up your own business.

راه اندازی کسب و کار خودتان یک چیز بسیار خطرناک است.

That's number seven.

این عدد هفت است.

(train rumbling)

(قطار غرش می کند)

Here's number eight.

اینجا شماره هشت است.

Now, number eight is to see through.

اکنون باید شماره هشت را مشاهده کرد.

So, to see, see through the window,

بنابراین، برای دیدن، دیدن از طریق پنجره،

see through the window.

دیدن از طریق پنجره.

However, it has many different meanings.

با این حال، معانی مختلفی دارد.

If I see someone through something,

اگر کسی را از طریق چیزی می بینم، به

I help them and support them

او کمک می کنم و از او حمایت می کنم

to get through a difficult time.

تا دوران سختی را پشت سر بگذارد. برای مثال،

My colleagues helped see me through

همکارانم به من کمک کردند تا

my first day at work, for example.

اولین روز کارم را ببینند.

If I see through someone,

اگر من از طریق کسی ببینم، به این

it means I can see their real intention,

معنی است که می توانم قصد واقعی او را ببینم،

although they're hiding them.

اگرچه او آنها را پنهان می کند.

This salesman was trying to sell me this old car

این فروشنده سعی می کرد این ماشین قدیمی را به من بفروشد

saying it was really good.

که واقعاً خوب است.

But I saw through him, I knew it was a terrible deal.

اما من از طریق او دیدم، می دانستم که این معامله وحشتناکی است.

And finally here, to see something through

و در نهایت در اینجا، برای دیدن چیزی از طریق

is to continue with an action

ادامه دادن به یک عمل است،

even though it's quite difficult

حتی اگر بسیار دشوار است

and there's lots of challenges around it.

و چالش های زیادی در اطراف آن وجود دارد.

Okay, I remember about 10 years ago,

باشه، یادم میاد حدود 10 سال پیش

I decided to do a Master's degree

تصمیم گرفتم کارشناسی ارشد بگیرم

and halfway through, to be honest,

و راستش را بخواهید،

because I was working at the same time,

چون همزمان کار میکردم،

it was so difficult to find time to do it,

خیلی سخت بود که برای این کار وقت پیدا کنم،

I almost gave up.

تقریباً منصرف شدم.

But I found my motivation

اما من انگیزه‌ام را پیدا کردم

and was able to see it through.

و توانستم آن را از پیش ببینم.

I saw it through to the end.

تا آخرش دیدم

Despite facing many challenges,

علیرغم اینکه با چالش های زیادی روبرو بودم،

I was determined to see my studies through to the end.

مصمم بودم که تحصیلاتم را تا پایان ادامه دهم.

Got it?

فهمیدم؟

I hope you will see your IELTS preparation

امیدوارم آمادگی آیلتس خود را

through to the end.

تا انتها ببینید.

Nice, let's move on.

خوب است، بیایید ادامه دهیم.

(air whooshing)

(air whooshing)

(air whooshing)

(air whooshing)

Now, to help you understand and learn even more deeply,

حالا، برای کمک به درک و یادگیری عمیق‌تر،

I'm going to tell you a story.

داستانی را برای شما تعریف می‌کنم.

In this story, I'm gonna use those eight phrasal verbs

در این داستان، من از آن هشت فعل عبارتی استفاده خواهم کرد

so the context will help you understand.

تا زمینه به شما کمک کند تا بفهمید.

And it's a story about Emily,

و این یک داستان در مورد امیلی است،

remember my friend,

دوستم را به یاد بیاور،

and something that happened to her.

و اتفاقی که برای او افتاد.

You can listen to the story,

شما می توانید به داستان گوش دهید،

you can read it at the same time.

می توانید همزمان آن را بخوانید.

If you want, you can note any phrasal verbs.

اگر بخواهید، می توانید هر افعال عبارتی را یادداشت کنید.

Do notice when you see and hear the phrasal verbs

هنگامی که افعال عبارتی را می بینید و می شنوید

and how they're used.

و نحوه استفاده از آنها توجه کنید.

But right now, just sit back,

اما در حال حاضر، فقط بنشینید،

relax, listen, and enjoy.

استراحت کنید، گوش دهید و لذت ببرید.

The story is called A Cracking Opportunity.

نام این داستان A Cracking Opportunity است.

Cracking here means amazing, very good.

کرک کردن در اینجا به معنای شگفت انگیز، بسیار خوب است.

(air whooshing)

(هوا وهوا)

A Cracking Opportunity.

فرصتی برای شکستن.

Emily had always dreamed

امیلی همیشه آرزوی

of starting her own online business,

راه اندازی کسب و کار آنلاین خود را داشت،

but she was unsure if she should do it.

اما مطمئن نبود که آیا باید این کار را انجام دهد.

One day, she received an invitation

یک روز، او دعوت نامه ای دریافت کرد

to join a famous business school program.

تا به یک برنامه مدرسه تجاری معروف بپیوندد.

This would show her

این به او نشان می دهد که

how to start and run a new business.

چگونه یک کسب و کار جدید راه اندازی و اداره کند.

At first, Emily wasn't sure

در ابتدا، امیلی مطمئن نبود که آیا

if she should go through with applying.

باید درخواست را انجام دهد یا خیر.

She had some doubts.

او تردیدهایی داشت.

However, her friend Mike,

با این حال، دوست او مایک،

who had joined the program the year before,

که سال قبل به برنامه ملحق شده بود،

filled her in on all of the benefits.

تمام مزایا را به او داد.

As Mike talked and explained the details of the course,

همانطور که مایک صحبت می کرد و جزئیات دوره را توضیح می داد،

Emily finally caught on

امیلی بالاخره

and realized what an amazing opportunity this was,

متوجه شد که این چه فرصت شگفت انگیزی است،

especially as the program was free.

به خصوص که برنامه رایگان بود.

Although she was reluctant at first,

اگرچه او ابتدا تمایلی نداشت، اما

she finally came round

در نهایت به این سمت آمد

because she knew that if she didn't take this opportunity,

زیرا می دانست که اگر از این فرصت استفاده نکند،

she might regret it later.

ممکن است بعداً پشیمان شود.

Mike had easily talked her into doing it,

مایک به راحتی با او صحبت کرده بود که این کار را انجام دهد،

so she decided to see the application process

بنابراین تصمیم گرفت تا روند درخواست را

through to the end.

تا آخر ببیند.

Weeks went by,

هفته ها گذشت

and Emily anxiously waited for the results.

و امیلی مشتاقانه منتظر نتایج بود.

Finally, she received an email

در نهایت، او ایمیلی دریافت کرد که به

telling her that she had been accepted into the program.

او گفته بود در این برنامه پذیرفته شده است.

Hooray.

هورا.

She began the course and was so excited,

او دوره را آغاز کرد و بسیار هیجان زده بود،

but soon, a new challenge emerged.

اما به زودی، یک چالش جدید ظاهر شد.

Emily's family were worried

خانواده امیلی

about the risks of starting an online business.

نگران خطرات راه اندازی یک تجارت آنلاین بودند.

They even tried to talk her out of pursuing her dream.

آنها حتی سعی کردند او را از دنبال کردن رویای خود منصرف کنند.

They knew that the local government was cracking down

آنها می دانستند که دولت محلی با

on new businesses that were setting up illegally

کسب و کارهای جدیدی که به طور غیرقانونی راه اندازی می کنند

and scamming people.

و از مردم کلاهبرداری می کنند، سرکوب می کند.

They told Emily she should continue with her current job.

آنها به امیلی گفتند که باید به کار فعلی خود ادامه دهد.

Despite their concerns,

علیرغم نگرانی‌هایشان،

Emily decided to go through with doing the course

امیلی تصمیم گرفت دوره را طی کند

and she went on to set up her own new business.

و به راه‌اندازی کسب‌وکار جدید خود ادامه داد.

As she started, she faced many obstacles and challenges,

همانطور که شروع کرد، با موانع و چالش های زیادی روبرو شد،

but she was happy

اما خوشحال بود

that she had jumped at the chance to do the course,

که از فرصتی برای انجام این دوره استفاده کرده است،

and that she had seen it through

و آن را از سر گذرانده است،

because it helped her build her confidence

زیرا به او کمک کرد تا اعتماد به نفس

and her belief that she could make it a success.

و باورش را ایجاد کند که می تواند آن را به یک دوره تبدیل کند. موفقیت

And that is a cracking opportunity.

و این یک فرصت شکست خورده است.

(air whooshing)

(صدای هوا)

So, what did you think of the story?

بنابراین، نظر شما در مورد داستان چیست؟

(graphics beeping)

(صدای گرافیکی)

Tell me in the comments below.

در نظرات زیر به من بگویید.

If you want to review the phrasal verbs even more,

اگر می خواهید افعال عبارتی را بیشتر مرور کنید،

two things you can do.

دو کار می توانید انجام دهید.

One, download the PDF from the link below the video.

یک، PDF را از لینک زیر دانلود کنید.

The other one, click on the link to DuoCards

یکی دیگر، روی پیوند DuoCards کلیک کنید

and you can go and access the set of my phrasal verbs

و می توانید بروید و به مجموعه افعال عبارتی من

on the DuoCard apps.

در برنامه های DuoCard دسترسی پیدا کنید.

You can go and practice.

می توانید بروید و تمرین کنید.

It's fun, I think you will like it.

جالب است، فکر می کنم شما آن را دوست خواهید داشت.

Finally, if you've enjoyed this,

در نهایت، اگر از این کار لذت بردید، به

do remember to like and subscribe to the channel

یاد داشته باشید که کانال را لایک کرده و در آن عضو شوید

to find out about new videos coming your way.

تا از ویدیوهای جدیدی که در راه شماست مطلع شوید.

Thank you so much for taking this time to be with me,

از اینکه این زمان را برای همراهی،

to study and to learn.

مطالعه و یادگیری در اختیار من گذاشتید بسیار سپاسگزارم.

I hope you are learning lots

امیدوارم چیزهای زیادی یاد بگیرید

and slowly becoming a more confident speaker of English.

و کم کم به یک سخنران با اعتماد به نفس بیشتر انگلیسی تبدیل شوید.

Thanks again, and I'll see you maybe in the next video.

باز هم متشکرم، و شاید در ویدیوی بعدی شما را ببینم.

Take care, my friend. Bye-bye.

مراقب خودت باش دوست من. خداحافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)