Basic English Grammar Made Easy

- Do you think grammar is just a lot of boring rules?

- آیا فکر می کنید گرامر فقط قوانین خسته کننده زیادی است؟

Well, think again, my friend.

خب دوست من دوباره فکر کن

Think differently, because learning English grammar

متفاوت فکر کنید، زیرا یادگیری گرامر انگلیسی

can be easy and fun if you think about it correctly.

می تواند آسان و سرگرم کننده باشد اگر به درستی در مورد آن فکر کنید.

Let me help you change your thinking.

اجازه دهید به شما کمک کنم تفکر خود را تغییر دهید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Hi, nice to see you again.

سلام، خوشحالم که دوباره شما را می بینم.

Oh, and if you're new, my name's Keith.

اوه، و اگر تازه کار هستید، اسم من کیث است.

I run the website, The Keith Speaking Academy

من وب سایت، The Keith Speaking Academy

and the YouTube channel, English Speaking Success.

و کانال YouTube، English Speaking Success را اداره می کنم.

So listen, in this fun lesson,

بنابراین گوش کنید، در این درس سرگرم کننده،

I'm going to make grammar easy for you.

من قصد دارم گرامر را برای شما آسان کنم.

I'm going to do this first with a short story, an anecdote,

من قصد دارم این کار را ابتدا با یک داستان کوتاه، یک حکایت

and then we'll do a review of

انجام دهم و سپس به بررسی

the most important parts of speech,

مهم ترین بخش های گفتار

including verbs, nouns, prepositions,

از جمله افعال، اسم ها، حروف اضافه،

adjectives, and many, many more.

صفت ها و بسیاری از موارد دیگر می پردازیم.

In the end, there's a little quiz

در پایان، یک مسابقه کوچک وجود دارد که

to help you review and have a bit of fun.

به شما کمک می کند مرور کنید و کمی سرگرم شوید.

And also, don't forget to click the link below

و همچنین فراموش نکنید که روی لینک زیر کلیک کنید

and you can download that PDF of this lesson.

و می توانید پی دی اف این درس را دانلود کنید.

Finally, if you want to practise your spoken grammar

در نهایت، اگر می خواهید گرامر گفتاری خود را

with a native English speaker, then check out Cambly.

با یک انگلیسی زبان مادری تمرین کنید، Cambly را بررسی کنید.

This is a fantastic platform where you can find

این یک پلت فرم فوق العاده است که در آن می توانید

native English speaking teachers

معلمان بومی زبان انگلیسی را پیدا کنید

and improve your speaking skills.

و مهارت های گفتاری خود را بهبود بخشید.

The great thing is the teachers

نکته مهم این است که معلمان

come from lots of backgrounds.

از پیشینه های زیادی آمده اند.

So you have IELTS and TOEFL trainers,

بنابراین شما مربیان آیلتس و تافل

you also have teachers who have a background in business,

دارید، همچنین معلمانی دارید که در زمینه تجارت،

filmmaking, music, even journalism.

فیلمسازی، موسیقی و حتی روزنامه نگاری سابقه دارند.

So you can find somebody to match your needs.

بنابراین می توانید فردی را پیدا کنید که با نیازهای شما مطابقت داشته باشد.

More about that later, let's get into it

بیشتر در مورد آن بعداً، بیایید وارد آن شویم

and start making grammar easy.

و گرامر را آسان کنیم.

I think language is like music.

به نظر من زبان مثل موسیقی است.

(soft music)

(موسیقی ملایم)

You listen to music and you hear beautiful sounds.

به موسیقی گوش می دهید و صداهای زیبایی می شنوید.

You listen to a language and I hear beautiful sounds.

شما به یک زبان گوش می دهید و من صداهای زیبایی می شنوم.

With music, you have different names

با موسیقی، نام‌های متفاوتی

for the notes and the order they go in.

برای نت‌ها و ترتیبی که آنها به کار

With language, you have different names

می‌برند، دارید. با زبان، نام‌های متفاوتی

for the words and the order they go in.

برای کلمات و ترتیبی که آنها وارد می‌شوند دارید.

And that's it, grammar just describes the language.

و بس، دستور زبان فقط زبان را توصیف می‌کند.

It's not the actual language,

این زبان واقعی نیست

it's just a way of talking about it.

، فقط راهی برای صحبت کردن در مورد آن است.

Now, maybe you started to get

اکنون، شاید

nervous about grammar at school

when your teacher began to introduce some names and labels

زمانی که معلم شما شروع به معرفی برخی از نام‌ها و برچسب‌ها

for things like the present perfect subjunctive,

برای مواردی مانند فاعل فعلی کامل، تعین‌های ملکی

the possessive determiners, the predicate,

، محمول،

and then suddenly lots of rules, and then exceptions,

و سپس ناگهان قوانین زیادی، و سپس استثناها کرد، شروع به عصبی شدن درباره دستور زبان در مدرسه کردید.

and then at the end of the day,

در پایان روز،

you felt that grammar was the same as headache.

احساس کردید که دستور زبان همان سردرد است.

And that's very, very common.

و این بسیار بسیار رایج است.

You see, I think we need to change things.

می بینید، من فکر می کنم ما باید شرایط را تغییر دهیم.

I think we should start by listening to the language,

من فکر می کنم باید با گوش دادن به زبان،

loving it, and then repeating it.

دوست داشتن آن و سپس تکرار آن شروع کنیم.

Not starting with the grammar, talking about it.

با گرامر شروع نمی کنیم ، در مورد آن صحبت می کنیم.

So we're learning English.

بنابراین ما در حال یادگیری زبان انگلیسی هستیم.

I suggest you listen, you love it, and then you repeat it.

پیشنهاد می کنم گوش کنید، دوستش دارید و سپس آن را تکرار کنید.

And let me tell you a little anecdote, right?

و بگذارید یک حکایت کوچک به شما بگویم ، درست است؟

This is when I was younger.

این زمانی است که من جوانتر بودم.

I was a teenager and I began learning to play the piano.

من یک نوجوان بودم و شروع به یادگیری نواختن پیانو کردم.

I did it on my own.

I had a little keyboard, something,

من این کار را به تنهایی انجام دادم.

من یک کیبورد کوچک داشتم، چیزی،

probably something like this.

احتمالاً چیزی شبیه به این.

Yep.

بله

Of course, those days we didn't have apps,

البته آن روزها اپلیکیشن

but we had something similar.

نداشتیم اما چیزی شبیه به آن داشتیم.

And so I was at home, and I was playing.

و بنابراین من در خانه بودم و بازی می کردم.

(soft piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

And I was, you know, practising , teaching myself.

و من، می دانید، داشتم تمرین می کردم و به خودم آموزش می دادم.

And then after a few weeks,

و بعد از چند هفته،

my friend came along, and he's a musician.

دوستم آمد، و او یک نوازنده است.

He played the guitar and he said,

گیتار زد و گفت

oh, what are you learning?

اوه چی یاد میگیری؟

So I showed him like.

بنابراین من به او مانند نشان دادم.

(soft piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

And he said, great, that's a scale in C major.

و او گفت، عالی است، این مقیاس در C ماژور است.

And I was like, a what?

و من مثل این بودم که چی؟

A scale in C major?

ترازو در سی ماژور؟

And he said, yes.

و او گفت: بله.

I thought, that's interesting.

فکر کردم جالبه

And then I played him something I'd learned.

و سپس چیزی را که یاد گرفته بودم برای او بازی کردم.

(soft piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

And he said, oh, an arpeggio.

و او گفت، اوه، یک آرپژ.

I had no idea, and then.

من هیچ ایده ای نداشتم و بعد.

(soft bluesy piano music)

(موسیقی ملایم پیانوی بلوزی)

Oh, a blues scale in C minor.

اوه، یک مقیاس بلوز در سی مینور.

I had no idea.

من هیچ ایده ای نداشتم.

And he said, that's great.

و او گفت، این عالی است.

And what he was doing, he was describing what I was playing,

و کاری که او انجام می‌داد، توصیف می‌کرد که من می‌نوازم،

but I had listened, loved it, and repeated.

اما من گوش داده بودم، دوستش داشتم و تکرار کرده بودم.

What's interesting is that then I began to get curious

جالب اینجاست که بعد شروع کردم به کنجکاوی

about the names, and the rules, and the order,

در مورد اسامی ، قوانین و ترتیب،

and it actually started to help me.

و در واقع شروع به کمک به من کرد.

And I think it's the same with language, right?

و من فکر می کنم در مورد زبان هم همینطور است، درست است؟

What we should do is start by listening, loving, repeating,

کاری که باید انجام دهیم این است که با گوش دادن، عشق ورزیدن، تکرار،

and then get curious, find out the names,

و سپس کنجکاو شدن شروع کنیم، نام ها

the labels, the rules, and that can help us.

، برچسب ها، قوانین را بیابیم و این می تواند به ما کمک کند.

And that's exactly what I did

و این دقیقاً همان کاری است که

when I learned Spanish and when I learned Chinese.

وقتی اسپانیایی یاد گرفتم و وقتی چینی یاد گرفتم، انجام دادم.

I began with the language and doing it,

من با زبان شروع کردم و آن را انجام دادم، آن را

loving it, repeating it, and then bit by bit

دوست داشتم، آن را تکرار کردم، و سپس ذره ذره

learning the labels and the rules.

برچسب ها و قوانین را یاد گرفتم.

And I think that's the way to do it,

و من فکر می‌کنم این راهی است که می‌توان آن را انجام داد،

and that's the way to think about it.

و این روشی است که باید درباره آن فکر کرد.

So for me, grammar always comes second.

بنابراین برای من، گرامر همیشه در رتبه دوم قرار دارد.

It's a kind of a way of clarifying

این به

rather than a basis for learning.

جای اینکه مبنایی برای یادگیری باشد، نوعی روش شفاف سازی است.

With this in mind, I offer you

با در نظر گرفتن این موضوع،

this lesson coming up now, basic grammar.

این درس را که اکنون در راه است، گرامر پایه را به شما پیشنهاد می کنم.

I imagine most of you are beyond beginner level,

تصور می کنم بیشتر شما فراتر از سطح مبتدی هستید،

otherwise you wouldn't really understand me.

وگرنه واقعاً مرا درک نمی کردید.

So use this as a way of kind of

بنابراین از این به عنوان راهی

getting clear about the grammar, reviewing it,

برای شفاف شدن در مورد گرامر، مرور آن

getting curious about the rules,

، کنجکاوی در مورد قوانین

and use it as something to help you move along,

استفاده کنید و از آن به عنوان چیزی برای کمک به شما استفاده کنید،

not as a starting point.

نه به عنوان نقطه شروع.

Great, let's get into it.

عالی است، بیایید وارد آن شویم.

Okay, so we're going to look at, well,

خوب، بنابراین ما

eight of the most important parts of speech, speaking,

هشت مورد از مهم‌ترین بخش‌های گفتار، صحبت کردن را بررسی می‌کنیم

and these include verbs, adverbs, nouns, articles,

، که شامل افعال، قیدها، اسم‌ها، مقالات،

adjectives, pronouns, prepositions, and conjunctions, OMG.

صفت‌ها، ضمایر، حروف اضافه و حروف ربط، OMG است.

Now you may be thinking that's a lot, Keith.

حالا ممکن است فکر کنی که خیلی زیاد است، کیت.

Yes it is, but don't worry.

بله همینطور است، اما نگران نباشید.

You don't have to be stuck in the classroom with me.

مجبور نیستی با من در کلاس گیر کنی.

This is YouTube, right?

این یوتیوب است، درست است؟

You can go down to the description,

می‌توانید به توضیحات پایین بروید،

and there's a timestamp, and you can click

و یک مهر زمانی وجود دارد، و می‌توانید

on the part that is most interesting

روی قسمتی که

or useful for you, and just watch that.

برای شما جالب‌تر یا مفیدتر است کلیک کنید و فقط آن را تماشا کنید.

You don't have to watch the whole video.

لازم نیست کلیپ را تماشا کنید.

You can, but you don't have to.

شما می توانید، اما مجبور نیستید.

Okay, I'm gonna begin with verbs.

خوب، من با افعال شروع می کنم.

So, what are the verbs?

بنابراین، افعال چیست؟

Simply, verbs are doing words.

به سادگی، افعال در حال انجام کلمات هستند.

They describe actions that we do, right?

آنها اقداماتی را که ما انجام می دهیم توصیف می کنند، درست است؟

Like drive.

مانند رانندگی.

Spanish roundabout, always fun and games.

میدان اسپانیایی، همیشه سرگرم کننده و بازی.

Cook.

پختن.

Lose.

از دست دادن.

Where's my pen?

قلم من کجاست؟

Also, they can describe states of being like be or seem.

همچنین، آنها می توانند حالات شبیه بودن یا به نظر رسیدن را توصیف کنند.

Okay, the most important thing about verbs

بسیار خوب، مهمترین چیز در مورد افعال

is they tend to describe actions

این است که آنها تمایل دارند اعمالی را

in the present, in the past,

در زمان حال، گذشته

and in the future, different tenses.

و آینده در زمان های مختلف توصیف کنند.

So in the present, we can say I'm cooking a soup.

بنابراین در حال حاضر، می توانیم بگوییم که دارم سوپ درست می کنم.

Or we can talk about a present habit, for example,

یا مثلاً می‌توانیم در مورد یک عادت فعلی صحبت کنیم

and say, I usually cook on Sundays.

و بگوییم من معمولا یکشنبه‌ها آشپزی می‌کنم.

And one of the most important things to remember,

و یکی از مهم‌ترین چیزهایی که باید به خاطر بسپارید،

because we don't really conjugate verbs in English,

زیرا ما واقعاً افعال را در انگلیسی با هم ترکیب نمی‌کنیم،

it's I cook, you cook, they cook, we cook, we all cook.

این است که من می‌پزم، شما آشپزی می‌کنید، آنها می‌پزند، ما آشپزی می‌کنیم، همه ما آشپزی می‌کنیم.

However, he, she, and it cooks.

با این حال، او، او، و آن آشپزی می کند.

You must add an S when you're talking about another person,

وقتی در مورد شخص دیگری صحبت می کنید

he, or she, or a thing, it, the dog.

، او یا او، یا چیزی، آن سگ، باید یک S اضافه کنید.

So add the S.

پس S را اضافه کنید.

Now you're saying, of course, I know that Keith,

حالا که می‌گویید، البته، من کیت را می‌شناسم،

but when you're speaking, lots of students

اما وقتی صحبت می‌کنید، بسیاری از دانش‌آموزان

at a high level forget the S.

در سطح بالا حرف S را فراموش

Yes, he cook a lot.

می‌کنند. بله، او زیاد آشپزی می‌کند.

No, he cooks a lot.

نه، او زیاد آشپزی می کند.

So you need to practise a lot speaking out the S.

بنابراین باید تمرین زیادی برای صحبت کردن با S داشته باشید.

And the thing is, there are three different pronunciations.

و نکته اینجاست که سه تلفظ مختلف وجود دارد.

There's /Z/, /S/, /IZ/

بسته به کلمه /Z/، /S/، /IZ/ وجود دارد

depending on the word, right?

، درست است؟

She drives.

او رانندگی می کند.

He cooks.

او آشپزی میکند.

He loses.

او می بازد.

So be careful about the pronunciation,

پس مراقب تلفظ باشید،

especially when speaking.

به خصوص در هنگام صحبت کردن.

Especially when speaking?

مخصوصا موقع حرف زدن؟

Only when speaking.

فقط موقع صحبت کردن

Now, when we talk about the past, verbs can be regular,

حالا، وقتی در مورد گذشته صحبت می کنیم ، افعال می توانند منظم باشند،

which means they're all the same,

یعنی همه یکسان هستند،

or irregular means they're a bit different, right?

یا نامنظم به این معنی که کمی متفاوت هستند، درست است؟

Now, the regular past, you just add E-D.

اکنون، گذشته منظم، شما فقط E-D را اضافه کنید.

But again, when you're speaking,

اما دوباره، زمانی که شما در حال صحبت هستید،

that can be three different sounds.

این می تواند سه صدای مختلف باشد. بسته

It can be /d/, /t/, /Id/ depending on the verb.

به فعل می تواند /d/، /t/، /Id/ باشد.

So you may have, for example, I cooked yesterday.

بنابراین ممکن است مثلاً من دیروز آشپزی کردم.

I washed my face.

صورتم را شستم.

I wanted to go to the cinema.

می خواستم بروم سینما.

So be careful on the pronunciation.

پس در تلفظ دقت کنید.

If it's not regular, then it's irregular,

اگر منظم نیست، پس نامنظم است،

and they're all different, and you just have to learn them.

و همه آنها متفاوت هستند، و شما فقط باید آنها را یاد بگیرید.

There are about 200 irregular verbs in English,

حدود 200 فعل بی قاعده در زبان انگلیسی وجود دارد

and in my free PDF you can see

و در PDF رایگان من می

the most important ones for you

توانید مهمترین آنها را

at a beginner-intermediate level.

در سطح مبتدی تا متوسط ​​برای خود ببینید.

An example might be drive.

یک مثال ممکن است درایو باشد.

I drove yesterday.

دیروز رانندگی کردم

A final interesting thing about verbs

نکته جالب آخر در مورد افعال

is that they can become a noun very easily

این است که

if you add I-N-G, right?

اگر I-N-G را اضافه کنید، می توانند به راحتی به اسم تبدیل شوند، درست است؟

Cook, cooking, cooking becomes a noun.

آشپزی، آشپزی، آشپزی تبدیل به اسم می شود.

I like cooking, or cooking is fun.

من آشپزی را دوست دارم، یا آشپزی سرگرم کننده است.

Driving is dangerous.

رانندگی خطرناک است.

It becomes a noun.

اسم می شود.

Great, that's it let's move on

عالی است، بیایید به مرحله

Next up, adverbs.

بعدی برویم، قیدها.

Now, adverbs tell you how you do something, right?

حالا، قیدها به شما می‌گویند که چگونه کاری را انجام می‌دهید، درست است؟

So if you drive, how do you drive?

پس اگر رانندگی می کنید، چگونه رانندگی می کنید؟

I drive quickly, I drive safely.

من سریع رانندگی می کنم، با خیال راحت رانندگی می کنم.

They tell me how I do something.

آنها به من می گویند که چگونه کاری را انجام دهم.

So they describe the verb.

پس فعل را توصیف می کنند.

Normally they're easy to make, right?

به طور معمول درست کردن آنها آسان است، درست است؟

You would take an adjective

شما یک صفت

like quick, and you add L-Y, quickly.

مانند سریع می گیرید و L-Y را به سرعت اضافه می کنید.

Or safe, safely.

یا ایمن، ایمن.

And normally, usually, the adverb comes after the verb.

و معمولاً معمولاً قید بعد از فعل می آید.

I drive quickly, I drive safely.

من سریع رانندگی می کنم، با خیال راحت رانندگی می کنم.

If there is a thing, I read books,

اگر چیزی هست، کتاب می خوانم،

then the adverb will come after the thing,

قید بعد از چیز

or after the object.

یا بعد از مفعول می آید.

I read books slowly.

آرام آرام کتاب می خوانم.

Now, in a similar way to verbs,

حال، مانند افعال،

adverbs can also be regular or irregular.

قیدها نیز می توانند منظم یا بی قاعده باشند.

99% of them are regular.

99 درصد آنها منظم هستند.

Whew, great, but there are a handful,

وای، عالی، اما تعداد انگشت شماری،

maybe five or six, which are irregular.

شاید پنج یا شش، وجود دارد که نامنظم هستند.

So instead of taking the adjective and adding L-Y,

بنابراین به جای اینکه صفت را بگیرید و L-Y را اضافه کنید،

you have a different word.

کلمه دیگری دارید.

Most common one is good.

رایج ترین آنها خوب است.

Well, so we don't say I cook goodly.

خب پس نمیگیم خوب میپزم.

No, I cook well.

نه خوب آشپزی میکنم

And the others are quite easy,

و بقیه بسیار آسان هستند،

'cause a lot of them are the same

زیرا بسیاری از آنها

as the adjective and the adverb,

با صفت و قید یکسان هستند،

like fast, fast, hard, hard, late, late, right?

مانند سریع، سریع، سخت، سخت، دیر، دیر، درست است؟

I drive fast, I play hard, I arrived late.

تند رانندگی می کنم، سخت بازی می کنم، دیر رسیدم.

So these are quite easy to remember.

بنابراین به خاطر سپردن این موارد بسیار آسان است.

In addition to talking about how you do something,

علاوه بر صحبت در مورد اینکه چگونه کاری را انجام می دهید،

we can talk about the time,

می توانیم در مورد زمان،

when you do it, and how often you do it.

زمان انجام آن و تعداد دفعات انجام آن صحبت کنیم.

And we use adverbs for this, right?

و برای این از قید استفاده می کنیم، درست است؟

For example, I drive carefully, we said.

مثلاً من با احتیاط رانندگی می کنم، گفتیم.

I always drive carefully.

من همیشه با احتیاط رانندگی می کنم.

Always tells us how often I do it.

همیشه به ما می گوید که چند بار این کار را انجام می دهم.

And that adverb normally goes in between

و آن قید معمولاً

the subject and the verb, the person and the doing word.

بین فاعل و فعل، شخص و کلمه انجام دهنده قرار می گیرد.

I always drive carefully.

من همیشه با احتیاط رانندگی می کنم.

I always drive my car.

من همیشه ماشینم را می‌رانم.

I don't let any Tom, Dick, or Harry drive my car.

من به هیچ تام، دیک یا هری اجازه نمی‌دهم ماشین من را برانند.

The most common adverbs hear of frequency

متداول‌ترین قیدهایی که از بسامد شنیده

are sometimes, always rarely, hardly ever, never.

می‌شوند، گاهی اوقات، همیشه به ندرت، به سختی هرگز، هرگز.

Others are things like now and again,

دیگران چیزهایی هستند مثل حالا و دوباره، هر

from time to time, once in a blue moon, meaning very rarely.

از چند گاهی، یک بار در ماه آبی، یعنی خیلی به ندرت.

When you have more than one word,

وقتی بیش از یک کلمه دارید

it's usually called an adverbial,

، معمولاً به آن قید می گویند،

and this can go either at the beginning

و این می تواند در ابتدا

or at the end of the sentence.

یا انتهای جمله باشد.

So you may say, well, once in a blue moon,

بنابراین ممکن است بگویید، خوب، یک بار در ماه آبی،

I drive my wife's car,

من ماشین همسرم را می رانم،

or I drive my wife's car once in a blue moon,

یا یک بار با ماشین همسرم در ماه آبی،

at the beginning or at the end.

در ابتدا یا در انتها.

A final note is that adverbs actually

نکته پایانی این است که قیدها در واقع

can also describe adjectives.

می توانند صفت ها را نیز توصیف کنند.

Ho, yes, how interesting!

هو، بله، چقدر جالب است!

More about that later.

بیشتر در مورد آن بعدا.

Let's move on now to talk about nouns.

بیایید اکنون در مورد اسم ها صحبت کنیم.

Right, next, nouns.

سمت راست، بعدی، اسم ها.

So nouns are things like piano,

بنابراین اسامی چیزهایی مانند پیانو،

pen,

خودکار،

book,

کتاب،

book,

کتاب،

or people

یا افرادی

like friend, teacher, colleague,

مانند دوست، معلم، همکار

or places like classroom, city, kitchen.

یا مکان هایی مانند کلاس درس، شهر، آشپزخانه هستند.

Notice if you take things like friend or city

توجه کنید اگر چیزهایی مانند دوست یا شهر را

and you actually use the name like Jack and Manchester,

انتخاب کنید و در واقع از نامی مانند جک و منچستر استفاده کنید،

it's still a noun, but we call that a proper noun.

این هنوز یک اسم است، اما ما آن را یک اسم خاص می نامیم.

I don't know why a proper noun.

من نمی دانم چرا یک اسم خاص.

And if you're writing it, it has a capital letter,

و اگر آن را می نویسید ، حروف بزرگ دارد،

but not when you're speaking it, obviously.

اما بدیهی است که نه زمانی که آن را صحبت می کنید.

Now the thing about nouns, right,

حالا چیزی که در مورد اسم ها وجود دارد، درست است،

is that you can either have one or more than one,

این است که شما می توانید یک یا بیشتر از یک،

singular, one, or plural, more than one,

مفرد، یک یا جمع، بیش از یک،

three, four, two, three, four, five, six, and so on.

سه، چهار، دو، سه، چهار، پنج، شش و غیره داشته باشید.

When you make a noun into a plural then,

وقتی اسمی را به صورت جمع در

you know this, right?

می آورید، این را می دانید، درست است؟

You add an S or an E-S, but be careful when speaking,

شما یک S یا یک E-S اضافه می کنید، اما در صحبت کردن مراقب باشید،

because to make a noun into a plural when speaking

زیرا برای اینکه اسم را به صورت جمع در بیاورید،

you either add, well, there are three sounds, right?

یا اضافه می کنید، خوب، سه صدا وجود دارد، درست است؟

There's /S/, /Z/, /IZ/.

/S/، /Z/، /IZ/ وجود دارد.

For example, books, cars, boxes.

به عنوان مثال، کتاب، ماشین، جعبه.

So depending on the last sound of the noun,

بنابراین بسته به آخرین صدای اسم،

it will tell you which sounds to make at the end.

به شما می گوید که در آخر کدام صداها را بسازید.

Another important thing about nouns

نکته مهم دیگر در مورد اسم ها

is that you can count them.

این است که می توانید آنها را بشمارید.

A pen, two pens, three pens.

یک خودکار، دو خودکار، سه خودکار.

So you can count nouns.

بنابراین می توانید اسامی را بشمارید.

However, you can't count all nouns.

با این حال، شما نمی توانید همه اسم ها را بشمارید.

Some of them are uncountable.

برخی از آنها غیرقابل شمارش هستند.

Things like liquids or powders.

چیزهایی مانند مایعات یا پودرها.

For example, water, you can't count water.

مثلا آب، آب را نمی توانید بشمارید.

Or coffee, you can't count coffee grammatically.

یا قهوه، شما نمی توانید قهوه را از نظر دستوری بشمارید.

So what we can do is we can use

بنابراین کاری که می توانیم انجام دهیم این است که بتوانیم از

a trick to count, right?

یک ترفند برای شمارش استفاده کنیم، درست است؟

We can say a glass of water

می توان گفت یک لیوان آب

or a cup of coffee.

یا یک فنجان قهوه.

Rice, you can't count rice grammatically,

برنج، از نظر دستوری نمی توان برنج را شمرد،

but you can say a grain of rice or a bowl of rice.

اما می توان گفت یک دانه برنج یا یک کاسه برنج.

So these are the tricks we use to make them countable.

بنابراین این ترفندهایی است که ما برای شمارش آنها استفاده می کنیم.

The most, or some of the most common uncountable nouns

بیشترین یا برخی از رایج‌ترین اسم‌های غیرقابل شمارش

that are probably countable in your language,

که احتمالاً در زبان شما قابل شمارش هستند،

so can be confusing, things like furniture,

بنابراین ممکن است گیج‌کننده باشند، چیزهایی مانند مبلمان،

information, news, advice, they're uncountable,

اطلاعات، اخبار، توصیه‌ها، غیرقابل شمارش هستند،

so you cannot make a plural.

بنابراین نمی‌توانید جمع بسازید.

You can't say furnitures, no,

شما نمی توانید بگویید مبلمان، نه

you have to say furniture.

، باید بگویید مبلمان.

You can say five pieces of furniture, right?

می توانید بگویید پنج تکه مبلمان، درست است؟

If you want to make it countable.

اگر می خواهید آن را قابل شمارش کنید.

Likewise, pieces of advice, some pieces of news,

به همین ترتیب، توصیه ها، برخی اخبار،

pieces of information if you want to make them countable.

اطلاعاتی که می خواهید آنها را قابل شمارش کنید.

The final thing to mention about nouns

آخرین چیزی که باید در مورد اسم ها ذکر

is that they're not only single words.

شود این است که آنها فقط کلمات مجرد نیستند.

They can also be several words,

آنها همچنین می توانند چندین کلمه باشند

and that we would call a noun phrase.

و ما آنها را یک عبارت اسمی می نامیم.

Logical, right, noun phrase.

منطقی، درست، عبارت اسمی.

Noun phrases, it's interesting to be aware of this

عبارات اسمی، آگاهی از این موضوع جالب است

because when you're listening,

زیرا وقتی در حال گوش دادن هستید،

it will help you mark the boundaries

به شما کمک می کند مرزهای

between the noun phrase, the verb,

بین عبارت اسمی، فعل

adjective, and other parts of speech.

، صفت و سایر قسمت های گفتار را مشخص کنید.

So for example, if I say the pen in my hand is black,

به عنوان مثال، اگر بگویم قلم در دست من سیاه است

the pen in my hand, that's the noun phrase, is, verb, black.

، قلم در دست من، این عبارت اسمی است، فعل، سیاه است.

So it's a longer phrase.

بنابراین عبارت طولانی تری است.

It's useful, 'cause when you're listening,

این مفید است، زیرا وقتی در حال گوش دادن هستید،

you wanna be listening for the verb and then go back.

می خواهید به فعل گوش دهید و سپس به عقب برگردید.

For example, the woman with blonde hair

مثلا زنی که موها

and glasses is from London.

و عینک های بلوند دارد اهل لندن است.

Is from London, that's the verb, is,

از لندن است، این فعل است،

everything before then is a noun phrase.

همه چیز قبل از آن یک عبارت اسمی است.

The woman with blonde hair and glasses,

زن با موهای بلوند و عینک،

that's the noun phrase.

این عبارت اسمی است.

So as you're listening,

بنابراین همانطور که در حال گوش دادن هستید،

it can really help your listening comprehension

این واقعا می تواند به درک شنیداری شما کمک کند

to be aware that the noun is not just one word.

که بدانید اسم فقط یک کلمه نیست.

It can be a phrase.

می تواند یک عبارت باشد.

Okay, let's move on.

باشه بریم جلو

Next up, I'm gonna talk about articles,

در مرحله بعد، من در مورد مقالات

and three kinds of articles we'll talk about.

و سه نوع مقاله صحبت خواهیم کرد.

The first one is a or an, and you'll notice, hopefully,

اولی a یا an است و متوجه خواهید شد،

when I talked about nouns, I said pen, book,

امیدوارم وقتی در مورد اسم ها صحبت کردم، گفتم قلم، کتاب،

but of course we usually say a pen,

اما البته معمولاً می گوییم قلم

a blue pen, a black pen, a book.

، خودکار آبی، سیاه قلم، کتاب.

If a noun begins with a vowel sound

اگر اسمی با صدای مصوت

like elephant or apple, then we say an.

مانند فیل یا سیب شروع شود، آن را an می گوییم.

And when you're speaking, link,

و وقتی دارید صحبت می کنید،

an elephant, an apple.

یک فیل، یک سیب را لینک کنید.

And people go napple, what's napple?

و مردم به ناپل می روند، ناپل چیست؟

No, an apple, 'cause you're linking, an elephant.

نه، یک سیب، چون شما در حال پیوند هستید، یک فیل.

Do notice with plurals like dogs,

آیا با جمع هایی مانند سگ توجه کنید،

we don't use a, right?

ما از a استفاده نمی کنیم، درست است؟

I love dogs.

من سگها را دوست دارم.

I like cats.

من گربه ها را دوست دارم.

Also with uncountable nouns, we don't use a or an.

همچنین در مورد اسم های غیرقابل شمارش، از a یا an استفاده نمی کنیم.

I need information.

من به اطلاعات نیاز دارم

Okay, the second kind is the,

بسیار خوب، نوع دوم آن است،

and this is when we basically

و این زمانی است که ما اساساً

are referring to a specific noun,

به یک اسم خاص اشاره می کنیم،

and it's where you know which one, I mean, right?

و اینجاست که می دانید کدام یک، درست است؟

Can you pass me the blue pen?

آیا می توانی خودکار آبی را به من بسپاری؟

We can see the blue pen.

ما می توانیم قلم آبی را ببینیم.

We both know which one I mean, that's when we use the.

هر دوی ما می دانیم که منظور من کدام است، آن موقع است که از آن استفاده می کنیم.

The third kind is what is called demonstratives articles

نوع سوم آن چیزی است که به آن مقالات

because they kind of demonstrate

نمایشی می گویند، زیرا به نوعی نشان می دهند

where the thing is, this and that.

که آن چیز کجاست، این و آن.

So for example, this pen is blue, that pen is black.

به عنوان مثال، این خودکار آبی است، آن خودکار سیاه است.

This is close, that is far.

این نزدیک است، آن دور است.

Some students asked me what's the distance

برخی از دانش آموزان از من پرسیدند که فاصله

when it goes from this to that?

از این تا آن چقدر است؟

One metre, two metres?

یک متر، دو متر؟

It's not about distance, it's about feeling, right?

این در مورد فاصله نیست، بلکه در مورد احساس است، درست است؟

If you say that, you're creating the feeling of distance.

اگر این را بگویید، احساس فاصله را ایجاد می کنید.

So it's all relative, and it's not only physical distance.

بنابراین همه چیز نسبی است و فقط فاصله فیزیکی نیست.

It can be time distance, right?

ممکن است فاصله زمانی باشد، درست است؟

This story I'm gonna tell you

این داستانی که برایت تعریف می

is very interesting, this story, now.

کنم بسیار جالب است، این داستان، اکنون.

That story you told me yesterday

آن داستانی که دیروز به من گفتی

was interesting, that story.

جالب بود، آن داستان.

In the past, right?

در گذشته، درست است؟

Okay, so it's also a time distance.

بسیار خوب، پس یک فاصله زمانی نیز هست.

Singular, this, plural, these.

مفرد، این، جمع، اینها.

You have to smile a lot, these.

اینها باید خیلی لبخند بزنی.

Singular, that, plural, those.

مفرد، آن، جمع، آن ها.

Oh, those.

اوه، آن ها

Great, let's move on

عالی است، بیایید به سمت

Next up, adjectives.

بعدی برویم، صفت ها.

So adjectives can describe nouns, right?

بنابراین صفت ها می توانند اسم ها را توصیف کنند، درست است؟

For example, we had a book, an interesting book.

مثلاً یک کتاب داشتیم، یک کتاب جالب.

Notice the a from book becomes an

توجه کنید که a from book به

because of the adjective beginning with a vowel sound.

خاطر صفتی که با صدای مصوت شروع می شود تبدیل به an می شود.

An interesting book.

یک کتاب جالب.

Actually, it's an exciting book.

در واقع کتاب هیجان انگیزی است.

A delicious chocolate.

یه شکلات خوشمزه

A refreshing drink.

یک نوشیدنی با طراوت.

Mmm.

ممم

It's the great thing about YouTube teaching.

این نکته عالی در مورد آموزش YouTube است.

You can stuff yourself with chocolates in the classroom.

می توانید خودتان را در کلاس با شکلات پر کنید.

And notice the adjective comes before the noun.

و توجه کنید که صفت قبل از اسم می آید.

A refreshing drink, a refreshing drink.

یک نوشیدنی گوارا، یک نوشیدنی با طراوت.

When learning adjectives I think it's also a very good idea

هنگام یادگیری صفت، فکر می کنم

to learn the antonyms at the same time.

یادگیری متضادها به طور همزمان ایده خوبی است.

So an antonym is a word with the opposite meaning.

پس متضاد کلمه ای است با معنای مخالف.

For example, big, small.

مثلاً بزرگ، کوچک.

When you learn big, learn small.

وقتی بزرگ یاد می گیری، کوچک یاد بگیر.

When you learn thick, a thick book, a thin book.

وقتی کتاب ضخیم، قطور، کتاب نازک یاد می گیری.

Learn the antonyms, great.

متضادها را یاد بگیرید، عالی است.

And we can also use adverbs to describe adjectives.

و همچنین می توانیم از قیدها برای توصیف صفت ها استفاده کنیم.

Adverbs like really, absolutely, totally, completely.

قیدهایی مانند واقعاً، مطلقا، ​​کاملاً، کاملاً.

For example, this is an exciting book.

به عنوان مثال، این یک کتاب هیجان انگیز است.

This is a really exciting book,

این یک کتاب واقعاً هیجان انگیز است

or that was an absolutely delicious chocolate.

یا یک شکلات کاملاً خوشمزه بود.

Great, let's move on.

عالیه، ادامه بدیم

So thank you for watching so far.

پس ممنون که تا الان تماشا کردید.

I thought we should have a break,

من فکر کردم که باید استراحت کنیم،

maybe have a refreshing drink

شاید یک نوشیدنی تازه بنوشیم،

because you've been seeing so much new grammar.

زیرا شما دستور زبان بسیار جدیدی را مشاهده کرده اید.

Now then, knowing grammar is one thing,

حالا پس دانستن گرامر یک چیز است،

but what happens when you speak?

اما وقتی صحبت می کنید چه اتفاقی می افتد؟

Sometimes you forget, you make mistakes,

گاهی اوقات فراموش می کنید، اشتباه می کنید

and that is absolutely normal.

و این کاملا طبیعی است.

It's fine, it's part of the learning process, right?

خوب است، بخشی از فرآیند یادگیری است، درست است؟

Now, the thing is I always suggest,

حالا، موضوع این است که من همیشه پیشنهاد می‌کنم،

start listening, then loving, and then repeating,

شروع به گوش دادن، سپس دوست داشتن، و سپس تکرار کنید،

and then you can start reviewing the grammar,

و سپس می‌توانید

like in this video, and practising more.

مانند این ویدیو، گرامر را مرور کنید و بیشتر تمرین کنید.

Practising is great.

تمرین کردن عالیه

You can practise on your own.

شما می توانید به تنهایی تمرین کنید.

You can also practise with somebody else.

شما همچنین می توانید با شخص دیگری تمرین کنید.

And if you can get feedback on your speaking, even better.

و اگر بتوانید در مورد سخنرانی خود بازخورد دریافت کنید، حتی بهتر است.

A great place to do that, I think, is Cambly.

یک مکان عالی برای انجام این کار، به نظر من، کمبلی است.

Cambly is an online platform where you can find

کمبلی یک پلت فرم آنلاین است که در آن می توانید معلمان بومی زبان انگلیسی را پیدا کنید که می توانند در مورد

native English speaking teachers

زبان انگلیسی

who can help you with your English.

به شما کمک کنند.

It's great, right?

عالی است، درست است؟

You can choose the teacher

شما می توانید معلمی را انتخاب کنید

that you want to match your needs.

که می خواهید با نیازهای شما مطابقت داشته باشد.

You can decide on the time,

شما می توانید در مورد زمان تصمیم بگیرید،

and you can find Cambly tutors 24/7, around the clock.

و می توانید معلمان کمبلی را 24/7، شبانه روزی پیدا کنید.

You choose the content of your class,

شما محتوای کلاس خود را انتخاب می کنید

and you can also watch the recording so you can review.

و همچنین می توانید ضبط را تماشا کنید تا بتوانید مرور کنید.

There are lots of packages available.

بسته های زیادی موجود است.

You can find one to suit you,

شما می توانید یکی را پیدا کنید که مناسب شما باشد،

and because Cambly are sponsoring this video,

و چون کمبلی اسپانسر این ویدیو است،

thank you, Cambly, then there are discounts for you.

از شما متشکرم، کمبلی، پس تخفیف هایی برای شما وجود دارد.

First of all, if you're a first time user,

اول از همه، اگر برای اولین بار از کاربران استفاده

you can get a 50 minute free lesson,

می کنید، می توانید یک درس رایگان 50 دقیقه ای دریافت کنید،

which is great, to find out if Cambly is right for you.

که بسیار عالی است تا بفهمید که آیا کمبلی برای شما مناسب است یا خیر.

And then if you get a 12 month plan,

و سپس اگر یک برنامه 12 ماهه

you can get a 40% discount.

دریافت کنید، می توانید 40٪ تخفیف دریافت کنید.

12 months is great 'cause it's a long-term investment

12 ماه عالی است، زیرا این یک سرمایه گذاری طولانی مدت

in your English and improving your English language.

در انگلیسی شما و بهبود زبان انگلیسی شما است.

That's it, Cambly,

همین است، کمبلی،

you can check out the link below, below the video.

می‌توانید لینک زیر را در زیر ویدیو ببینید.

It will take you to the website.

شما را به وب سایت می برد.

Find out if it's right for you

دریابید که آیا این برای شما مناسب است یا خیر

and then start practising with Cambly.

و سپس شروع به تمرین با کمبلی کنید.

Great, we're gonna go back now

عالی است، ما اکنون

to the refreshing drink and a bit more grammar.

به نوشیدنی طراوت و کمی گرامر بیشتر برمی گردیم.

Next, let's talk about pronouns.

بعد، بیایید در مورد ضمایر صحبت کنیم.

As you can probably guess, they replace nouns.

همانطور که احتمالاً می توانید حدس بزنید، آنها جایگزین اسم ها می شوند.

Remember, people, places, things,

به یاد داشته باشید، افراد، مکان ها، چیزها،

and also they replace noun phrases.

و همچنین آنها جایگزین عبارات اسمی می شوند.

Do you remember the woman with blonde hair and glasses?

آیا آن زن با موهای بلوند و عینک را به خاطر دارید؟

The noun phrase.

عبارت اسمی.

We use them really to avoid repetition, right?

ما واقعا از آنها برای جلوگیری از تکرار استفاده می کنیم، درست است؟

Because you could say your car is lovely.

چون می توان گفت ماشین شما دوست داشتنی است.

She likes your car, but it's a bit repetitious.

او ماشین شما را دوست دارد، اما کمی تکراری است.

It would be better to say your car is lovely.

بهتر است بگوییم ماشین شما دوست داشتنی است.

She likes it.

او آن را دوست دارد.

There are different kinds of pronouns.

ضمایر انواع مختلفی دارند.

First of all, subject pronouns

اول از همه، ضمایر فاعل

where the pronoun replaces the noun that is a subject.

که در آن ضمیر جایگزین اسمی شود که فاعل است.

For example, Jack is a subject.

مثلا جک سوژه است.

Jack ate the chocolate.

جک شکلات را خورد.

The pronoun would be he ate the chocolate.

ضمیر این خواهد بود که او شکلات را خورد.

The other pronouns, I ate the chocolate.

ضمایر دیگر، من شکلات را خوردم.

It was mine.

مال من بود

You ate the chocolate.

شکلات رو خوردی

He, she, it ate the chocolate,

او، او، شکلات را خورد،

or we ate the chocolate.

یا ما شکلات را خوردیم.

You plural ate the chocolate, all of you.

همه شما شکلات را جمع خوردید.

Or they ate the chocolate.

یا شکلات را خوردند.

Secondly, we've got object pronouns,

ثانیاً ما ضمایر مفعولی داریم

and this is where the pronoun

و اینجاست که ضمیر

replaces a noun that is an object.

جایگزین اسمی می شود که مفعول است.

For example, she likes Keith.

مثلاً کیت را دوست دارد.

Keith is the object of her liking.

کیت مورد علاقه اوست.

She likes Keith, pronoun for Keith

او کیت را دوست دارد، ضمیر کیث

is she likes him, or she likes me.

این است که او را دوست دارد یا من را دوست دارد.

The other pronouns, she likes you.

ضمایر دیگر، او شما را دوست دارد.

She likes him.

She likes her.

او را دوست دارد.

او را دوست دارد.

She likes it.

او آن را دوست دارد.

She likes us.

او ما را دوست دارد.

She likes you, all of you.

اون همه شما رو دوست داره

She likes them.

او آنها را دوست دارد.

Object pronouns.

ضمایر مفعولی.

Thirdly, we've got possessive pronouns,

ثالثاً، ما ضمایر ملکی داریم،

and this is where the pronoun is a possession.

و اینجاست که ضمیر دارایی است.

For example, my hat, right?

مثلا کلاه من درسته؟

My, we can replace, or my hat,

کلاه من را می توانیم جایگزین کنیم یا کلاه من را

we replace with it's mine.

با آن جایگزین می کنیم.

Your hat, it's yours.

کلاه تو، مال توست

His hat, it's his.

کلاهش، مال اوست.

Her hat, it's hers.

کلاه او، مال اوست.

Our hat, it's ours.

کلاه ما، مال ماست.

Their hat, it's theirs.

کلاه آنها، مال آنهاست.

Notice of course, with it's mine,

البته توجه کنید که با it's mine

there is no noun because you're replacing

هیچ اسمی وجود ندارد زیرا شما

the noun with the possessive pronoun.

اسم را با ضمیر ملکی جایگزین می کنید.

Great, let's move on.

عالیه، ادامه بدیم

Next we're gonna talk about prepositions, my oh my.

بعد در مورد حروف اضافه صحبت می کنیم ، اوه من.

Now, prepositions are challenging

در حال حاضر، حروف اضافه چالش برانگیز هستند،

because often they don't

زیرا اغلب آنها

translate the same into your language

یکسان را به زبان شما ترجمه نمی کنند

and we use them differently.

و ما آنها را متفاوت استفاده می کنیم.

So if you translate word for word,

بنابراین اگر کلمه به کلمه ترجمه کنید

you're probably gonna make

، احتمالاً

lots of mistakes with prepositions.

با حروف اضافه اشتباهات زیادی خواهید کرد.

Much more useful is to try and get

بسیار مفیدتر این است که سعی

the feeling of the preposition

کنید احساس حرف اضافه

and what native speakers feel it represents or it means.

و آنچه را که بومی‌ها احساس می‌کنند نشان‌دهنده یا معنی آن احساس می‌کنند را دریافت کنید.

I'm gonna try and do that

من سعی می

with you today with three prepositions.

کنم امروز با سه حرف اضافه این کار را با شما انجام دهم.

I'm not gonna give you a big list of prepositions

من یک لیست بزرگ از حروف اضافه

and a list of all the different uses.

و فهرستی از تمام کاربردهای مختلف به شما ارائه نمی کنم.

That would be a waste of time.

این اتلاف وقت خواهد بود.

You wouldn't use it, you wouldn't follow it.

شما از آن استفاده نمی کنید، آن را دنبال نمی کنید.

It wouldn't help you.

این به شما کمک نمی کند.

Let's just try and zone in on three prepositions

بیایید سعی کنیم سه حرف اضافه را منطقه بندی کنیم

and give you a little bit of a feeling of how we use them.

و کمی احساس کنید که چگونه از آنها استفاده می کنیم.

I've chosen at, on, in, because I think these are

من در، در، در را انتخاب کرده‌ام، زیرا فکر می‌کنم این

three of the most important and most challenging ones,

سه مورد از مهم‌ترین و چالش‌برانگیزترین‌ها هستند،

and also they are quite closely connected.

و همچنین کاملاً به هم مرتبط هستند.

So let's have a go, wish me luck.

پس بیا برویم، برای من آرزوی موفقیت کن.

I wish you luck.

برات آرزوی موفقیت میکنم

At is used, the feeling of a specific point,

در استفاده می شود، احساس یک نقطه خاص،

a specific place or time, right?

یک مکان یا زمان خاص، درست است؟

I live at 221 Baker Street.

من در خیابان بیکر 221 زندگی می کنم.

Really?

واقعا؟

It's a specific point, right?

این یک نقطه خاص است، درست است؟

A specific house.

یه خونه خاص

I get up at six o'clock in the morning, a specific time.

من ساعت شش صبح، ساعت مشخصی از خواب بیدار می شوم.

Also, at has the idea, if you like, of a space, or a bubble.

همچنین، اگر دوست دارید، در ایده یک فضا یا حباب است.

If you imagine, for example, I'm at home,

اگر تصور کنید، برای مثال، من در خانه هستم،

the idea of a feeling of a bubble or a space,

تصور یک حباب یا یک فضا،

that you're in that bubble, so at home,

که شما در آن حباب هستید، بنابراین در خانه،

you don't know if I'm in the kitchen,

نمی دانید که آیا من در آشپزخانه هستم،

in the bathroom, in the study, in the lounge,

در حمام، در اتاق کار، در سالن،

but I'm in that bubble, right?

اما من در آن حباب هستم، درست است؟

I'm at home.

من در خانه هستم.

Likewise at work, but you don't know exactly

به همین ترتیب در محل کار، اما شما دقیقا نمی دانید که

if I'm at my desk, in the toilet, in the office.

آیا من پشت میز، توالت، یا در دفتر هستم.

At the beach, right?

در ساحل، درست است؟

Am I on the sand, in the water,

آیا من روی شن، در آب،

in the coffee bar, at the beach.

در قهوه خانه، در ساحل هستم؟

At the cinema, at the shops.

در سینما، در مغازه ها.

Idea of a bubble, right?

ایده یک حباب، درست است؟

Next, on, on can represent more,

در مرحله بعد، روی، روی می‌تواند نشان‌دهنده

well kind of touching a surface

بیشتر لمس کردن یک سطح

or a platform, generally speaking.

یا یک پلت فرم باشد.

Talking about places, right?

در مورد مکان ها صحبت می کنیم، درست است؟

On the table, the cup is on the table.

روی میز، فنجان روی میز است.

It's a surface.

این یک سطح است.

On the wall, there's a picture on the wall.

روی دیوار، یک عکس روی دیوار است.

On Baker Street, I live on Baker Street.

در خیابان بیکر، من در خیابان بیکر زندگی می کنم.

You're on the surface of the street.

شما در سطح خیابان هستید.

Platforms, well, I'm on the internet,

پلتفرم ها، خوب، من در اینترنت

I'm on the phone, I'm on Facebook.

هستم، من در تلفن هستم، من در فیس بوک هستم.

They're all kinds of platforms that you're on.

آنها همه نوع پلتفرم هایی هستند که شما روی آنها هستید.

Time, on Monday, days of the week, on Monday, on Tuesday,

زمان، دوشنبه، روزهای هفته، دوشنبه، سه شنبه

on the 5th of January, which is also a day.

، 5 ژانویه، که آن هم یک روز است.

So again, it's the idea of being on,

بنابراین دوباره، این ایده قرار گرفتن بر

on a kind of a platform.

روی یک سکو است.

If you think of all the days of the month as a platform,

اگر تمام روزهای ماه را به عنوان یک سکو در نظر

you're on one day, I'm on Monday.

بگیرید، شما در یک روز هستید، من در روز دوشنبه.

I'm not on Monday, I work on Monday.

من دوشنبه نیستم، دوشنبه کار می کنم.

I don't work on Sunday.

یکشنبه کار نمیکنم

Next, in, in has the idea of being

بعد، in، in این ایده را دارد که

contained in a container like in a box.

در یک ظرف مانند یک جعبه قرار گیرد.

Clear, right?

روشن است، درست است؟

In Manchester, think of the city

در منچستر، شهر را

as a container you're inside, I'm in Manchester,

به عنوان ظرفی در نظر بگیرید که داخل آن هستید، من در منچستر

I'm in the car, get in the car.

هستم، من در ماشین هستم، سوار ماشین شوید.

Okay, with time in July, in August.

خوب، با گذشت زمان در ژوئیه، در ماه اوت.

So think of the month, there's a number of days,

بنابراین به ماه فکر کنید، چند روز وجود دارد،

and you're contained in that.

و شما در آن قرار دارید.

So in July could be one day in the month.

بنابراین ماه جولای می تواند یک روز در ماه باشد.

In summer, idea of contained in the season.

در تابستان، ایده موجود در فصل است.

And also in 2021, right?

و همچنین در سال 2021، درست است؟

The idea of being in the year.

ایده بودن در سال.

There are many different parts of the year

بخش های مختلف سال

or months of the year.

یا ماه های سال بسیار متفاوت است.

So at, on, in, there is a connection between them,

بنابراین در، در، در، ارتباطی بین آنها وجود دارد،

and I'd like to show it like this.

و من می خواهم آن را اینگونه نشان دهم.

At being very specific, on being bigger,

در بسیار خاص بودن، بزرگتر

and in being even bigger.

بودن و حتی بزرگتر بودن.

Let me show you some examples, right?

بگذارید چند نمونه به شما نشان دهم، درست است؟

At six o'clock, very specific.

ساعت شش، خیلی خاص.

On Monday, bigger.

دوشنبه، بزرگتر.

In July, bigger.

در جولای، بزرگتر.

He lives at 221 Baker Street, at very specific.

او در 221 خیابان بیکر، در بسیار خاص زندگی می کند.

He lives on Baker Street, bigger.

او در خیابان بیکر، بزرگتر زندگی می کند.

He lives in London, even bigger.

او در لندن زندگی می کند، حتی بزرگتر.

At, on, in, think of it like that.

در، در، در، به آن فکر کنید که آن را.

I hope this helps you get

امیدوارم این به شما کمک کند تا

a bit of a feeling for the different prepositions.

حسی نسبت به حروف اضافه مختلف داشته باشید.

I should do a whole video

من باید یک ویدیو کامل

about prepositions and the feelings.

در مورد حروف اضافه و احساسات بسازم.

Let me work on that.

بگذارید روی آن کار کنم.

For now, let's move on.

در حال حاضر، اجازه دهید به جلو بروید.

Last but not least, conjunctions.

آخرین اما نه کم اهمیت ترین، ربط ها.

Conjunctions are words like, and, or, but, so, because,

حروف ربط کلماتی مانند، و، یا، اما، بنابراین، زیرا،

and these are words we use to join

و اینها کلماتی هستند که ما برای پیوستن به

other words, phrases, and even clauses.

سایر کلمات، عبارات، و حتی بند استفاده می کنیم.

They're very, very useful, and they actually,

آنها بسیار بسیار مفید هستند، و در واقع،

as you use them, they help you build up longer sentences,

همانطور که از آنها استفاده می کنید، به شما کمک می کنند تا جملات طولانی تر بسازید،

which helps build your fluency.

که به افزایش تسلط شما کمک می کند.

For example, right?

مثلا درسته؟

We could say he eats a lot.

می توانیم بگوییم که زیاد غذا می خورد.

He is fat.

او چاق است.

Two sentences, two clauses.

دو جمله، دو بند.

We can use a conjunction,

ما می توانیم از یک ربط استفاده کنیم،

different ones to connect them, right?

موارد مختلف برای اتصال آنها، درست است؟

He eats a lot so he is fat.

او زیاد غذا می خورد پس چاق است.

He eats a lot because he is fat.

چون چاق است زیاد غذا می خورد.

He eats a lot and he is fat.

زیاد غذا می خورد و چاق است.

You see, there are different possibilities.

ببینید، احتمالات مختلفی وجود دارد.

The good thing to know as a beginner

نکته خوبی که باید به عنوان یک مبتدی

is that in spoken English,

بدانید این است که در گفتار انگلیسی،

we mostly use very simple conjunctions.

ما بیشتر از حروف ربط بسیار ساده استفاده می کنیم.

There are more complex ones you can learn as you go on,

موارد پیچیده تری وجود دارند که می توانید در حین انجام کار یاد بگیرید،

but if you can master using the basic simple ones,

اما اگر بتوانید در استفاده از موارد ساده ابتدایی تسلط پیدا کنید،

these are what we normally use when we're speaking.

این مواردی است که ما معمولاً هنگام صحبت از آنها استفاده می کنیم.

But as I said, practise building up

اما همانطور که گفتم، ساختن

your sentences using conjunctions,

جملات خود را با استفاده از حروف ربط تمرین کنید،

and that really gives you more complex sentences.

و این واقعا جملات پیچیده تری به شما می دهد .

If you're studying for IELTS,

اگر برای آیلتس مطالعه می کنید،

you'll know complex grammar is very important.

می دانید که گرامر پیچیده بسیار مهم است.

This is a great first step to mastering

این اولین قدم عالی برای تسلط بر

just joining your clauses together over a longer sentence.

پیوستن بندهای خود به یکدیگر در یک جمله طولانی تر است.

Excellent, that's it.

عالی، همین.

Let's see how well you have learned.

بیایید ببینیم چقدر خوب یاد گرفته اید.

We're gonna move on to a little quiz.

ما به یک مسابقه کوچک می رویم.

Right, in this quiz we've got five quick fire questions.

درست است، در این مسابقه ما پنج سوال آتش سریع داریم.

You need to say if the phrase

شما باید بگویید که آیا عبارت از

is grammatically correct or incorrect,

نظر گرامری صحیح است یا نادرست،

and then think about why.

و سپس به دلیل آن فکر کنید.

If you like, you can put your answers in the comments below.

در صورت تمایل می توانید پاسخ های خود را در نظرات زیر درج کنید.

Let's do question number one.

بیایید سوال شماره یک را انجام دهیم.

I think cook is fun.

به نظر من آشپزی سرگرم کننده است.

(clock ticking)

(تیک تاک ساعت

It's incorrect, right?

) اشتباه است، درست است؟

Because cook is a verb,

چون cook یک فعل است،

but here it's the subject of the sentence,

اما در اینجا فاعل جمله است

it must be a noun.

، باید اسم باشد.

I think cooking is fun.

به نظر من آشپزی سرگرم کننده است.

Question number two, I read slowly books.

سوال شماره دو، کتاب ها را آرام آرام می خوانم.

(clock ticking)

(تیک تاک ساعت

It's incorrect, right?

) اشتباه است، درست است؟

It should be I read books slowly.

باید آرام آرام کتاب بخوانم.

The adverb comes after the verb,

قید بعد از فعل می آید،

but if there's an object,

اما اگر مفعول

a direct object, books,

، مفعول مستقیم، books وجود داشته باشد،

then the adverb comes after the object.

قید بعد از مفعول می آید.

I read books slowly.

آرام آرام کتاب می خوانم.

Number three, I bought three furnitures.

شماره سه، من سه مبلمان خریدم.

(clock ticking)

(تیک تاک ساعت

It's incorrect again, because furnitures

) دوباره نادرست است، زیرا مبلمان

is an uncountable noun.

یک اسم غیرقابل شمارش است.

You cannot count it or them.

شما نمی توانید آن یا آنها را بشمارید.

You must say I bought three pieces of furniture.

باید بگویید من سه تکه مبلمان خریدم.

Number four, I love cats.

شماره چهار، من عاشق گربه ها هستم.

(clock ticking)

(تیک تاک ساعت)

Yes, it's correct, well done.

بله، درست است، آفرین.

Cats as a plural does not take a, or an, or the.

گربه به عنوان جمع ، a، یا an، یا the را نمی گیرد.

I love cats.

من گربه ها را دوست دارم.

Final question, number five.

سوال آخر شماره پنج

The hat is mine hat.

کلاه کلاه من است.

(clock ticking)

(تیک تاک ساعت)

Right, it's incorrect.

درست است، اشتباه است.

Okay, it should be that hat is mine

بسیار خوب، این باید این باشد که کلاه مال من

because mine is the possessive pronoun replacing hat.

است زیرا من ضمیر ملکی جایگزین کلاه است.

So you don't need to say hat again.

پس نیازی نیست دوباره کلاه بگویید.

Right, great, well done.

درست است، عالی، آفرین.

How did you do?

چطور انجامش دادی؟

How many did you get correct?

چند تا رو درست گرفتی؟

Tell me in the comments down below,

در نظرات زیر

and also tell me about any other grammar

به من بگویید، و همچنین در مورد هر دستور زبان دیگری

that you find difficult or challenging

که برایتان دشوار یا چالش برانگیز است به من بگویید

and I can make a video about that in the future.

و من می‌توانم در آینده ویدیویی درباره آن بسازم.

So listen, if you've enjoyed this video,

پس گوش کنید، اگر از این ویدیو لذت بردید،

please do subscribe and turn on the notifications.

لطفاً مشترک شوید و اعلان‌ها را روشن کنید.

I hope this has made grammar a little bit easier for you,

امیدوارم این گرامر را برای شما کمی آسان‌تر کرده باشد،

especially the basic grammar

به خصوص گرامر پایه

to give you a basic understanding.

که به شما درک اساسی بدهد.

Remember my philosophy, listen to English,

فلسفه من را به خاطر بسپارید، به زبان انگلیسی گوش دهید،

love it, repeat it, and then practise as well.

آن را دوست داشته باشید، آن را تکرار کنید و سپس تمرین کنید.

And of course, if you want to practise,

و البته، اگر می‌خواهید تمرین کنید،

go and check out Cambly

بروید و کمبلی را بررسی کنید،

where you can practise with native English speakers,

جایی که می‌توانید با زبان مادری انگلیسی تمرین کنید و

choosing the teacher of your choice.

معلم مورد نظر خود را انتخاب کنید.

If you want to try it,

اگر می خواهید آن را امتحان کنید،

you can do a 50 minute class for free,

می توانید یک کلاس 50 دقیقه ای را به صورت رایگان انجام دهید

and then you can, if you choose a 12 month package,

و سپس می توانید در صورت انتخاب بسته 12 ماهه،

you can get a 40% discount.

می توانید از 40 درصد تخفیف برخوردار شوید.

Just use the code newkeith when you sign up.

فقط هنگام ثبت نام از کد newkeith استفاده کنید.

That's it, great.

همین، عالیه

Most of all, have fun when you're studying,

بیشتر از همه، زمانی که در حال مطالعه

and learning, and growing into

و یادگیری هستید، لذت ببرید و به

a more confident English speaker.

یک انگلیسی زبان با اعتماد به نفس بیشتر تبدیل شوید.

And I look forward to seeing you

و من مشتاقانه منتظر دیدار شما هستم

very, very soon in the next video.

، خیلی زود در ویدیوی بعدی.

Take care, my friend, bye bye.

مواظب خودت باش دوست من خداحافظ

(upbeat music)

(موسیقی شاد)