How to understand new English vocabulary by learning roots!

Hi, everyone. I'm Jade. Today we're talking about Greek words in English, and I'm not

سلام به همه. من جید هستم. امروز ما در مورد کلمات یونانی در انگلیسی صحبت می کنیم، و من

teaching you these words because they'll be the most useful words for you, and I'm not

این کلمات را به شما آموزش نمی دهم زیرا آنها مفیدترین کلمات برای شما خواهند بود، و من

teaching you these words so you can go around sounding really clever using long words when

این کلمات را به شما آموزش نمی دهم تا بتوانید با استفاده از آن بسیار هوشمندانه به نظر برسید. کلمات طولانی زمانی

you're speaking English. The reason is to show you a little bit about how the English

که انگلیسی صحبت می کنید. دلیل آن این است که کمی در مورد چگونگی تکامل زبان انگلیسی به شما نشان دهم

language has evolved, and also so that when you do encounter a long word, you can use

، و همچنین به این ترتیب که وقتی با یک کلمه طولانی مواجه شدید، بتوانید از

what I'm teaching you today to break it down, and maybe you'll recognize parts of this word

آنچه امروز به شما یاد می دهم برای تجزیه آن استفاده کنید و شاید تشخیص دهید. بخش هایی از این کلمه

and that will help you understand.

و آن به شما کمک می کند تا بفهمید.

So, let's have a look at some Greek words in English. So, most of the time, when we

بنابراین، بیایید نگاهی به برخی از کلمات یونانی در انگلیسی بیندازیم. بنابراین، بیشتر اوقات، وقتی

find a Greek word in English, it's academic language, it represents a concept or idea,

یک کلمه یونانی را در انگلیسی می‌یابیم ، آن زبان آکادمیک است، یک مفهوم یا ایده را نشان می‌دهد،

and there'll be quite a lot of medical language as well. So, looking at medical words for

و همچنین زبان پزشکی بسیار زیادی وجود خواهد داشت. بنابراین، نگاه کردن به کلمات پزشکی

the mind and body. The Greeks from a long time ago, they were very knowledgeable about

برای ذهن و بدن. یونانیان از قدیم الایام در مورد

medicine and things like that, so we took a lot of words from their language. We didn't

پزشکی و این قبیل چیزها بسیار آگاه بودند، بنابراین ما کلمات زیادی از زبان آنها برداشتیم. ما

have idea... We didn't have words for these things, because it was not knowledge known

تصوری نداشتیم... ما برای این چیزها واژه ای نداشتیم ، چون دانش

here, so the concepts came from Greece, and with that, the language came from Greece.

در اینجا معلوم نبود، بنابراین مفاهیم از یونان آمدند و با آن زبان از یونان آمد.

So, when we find a word with "dermo" or "derma" in it, we need to think of this part of the

بنابراین، وقتی کلمه‌ای را با «درمو» یا «درما» در آن پیدا می‌کنیم، باید این قسمت از

word as a building block, and you put different building blocks together, and that can help

کلمه را به عنوان یک بلوک ساختمانی در نظر بگیریم، و شما بلوک‌های ساختمانی مختلف را کنار هم قرار دهید، و این می‌تواند به

you understand the whole meaning of the word; otherwise known as a root. So, that means

شما در درک کل معنی کمک کند. از کلمه؛ در غیر این صورت به عنوان ریشه شناخته می شود. بنابراین، این به معنای

skin. And when we get this end part of the world... Word, which sounds like "ology",

پوست است. و وقتی به این قسمت پایانی جهان رسیدیم... کلمه ای که به نظر می رسد "شناسی" است،

that means study of the subject. So, skin, study of the skin. You put it together, and

این به معنای مطالعه موضوع است. بنابراین، پوست، مطالعه پوست. شما آن را کنار هم می گذارید و

that gives you the full meaning. So, if you have a problem with... With your skin and

این به شما معنی کامل می دهد. بنابراین، اگر مشکلی با ... با پوست خود

you need to go to the hospital, you would go to the "dermatology department", and the

دارید و باید به بیمارستان بروید، به "بخش پوست" مراجعه کنید، و

doctor would be a "dermatologist"; a special doctor who knows about skin problems. A different

دکتر "متخصص پوست" خواهد بود. یک دکتر خاص که در مورد مشکلات پوستی می داند. یک

skin problem is "dermatitis", and the "titis" part means inflammation, it means... Could

مشکل پوستی متفاوت "درماتیت" است، و قسمت "تیت" به معنای التهاب است، یعنی... ممکن

be... Could be swollen skin, or it could be inside your body. If it's a problem with your

است... ممکن است پوست متورم باشد یا در داخل بدن شما باشد. اگر مشکل

bones, you get a disease called "arthritis" that older people get, usually, and it's quite

استخوان‌های شما باشد، به بیماری به نام «آرتریت» مبتلا می‌شوید که معمولاً افراد مسن به آن مبتلا می‌شوند و

painful and difficult to move their fingers, and things like that. So, these are examples

حرکت دادن انگشتانشان بسیار دردناک و دشوار است و مواردی از این قبیل. بنابراین، اینها نمونه هایی

of medical words. You can sometimes get a sense of what one part means, and maybe guess

از کلمات پزشکی هستند. گاهی اوقات می توانید معنای یک قسمت را درک کنید و شاید

the other.

دیگری را حدس بزنید.

Similarly, when we get words with "hemo" or "hema", this is related to blood. "Hemoglobin"

به همین ترتیب، وقتی کلماتی را با "همو" یا "هما" دریافت می کنیم، این مربوط به خون است. "هموگلوبین

is a part of what makes up our blood. "Hematoma" is the medical word for bruise. You know when

" بخشی از خون ما است. "هماتوم " کلمه پزشکی برای کبودی است. می دانید چه زمانی

you hit yourself and skin goes purple? If it's a... If it's a big bruise, then it's

به خود ضربه می زنید و پوست بنفش می شود؟ اگر یک ... اگر کبودی بزرگ است،

a hematoma. And a "hemorrhage" is a medical problem where... Where blood is suddenly,

پس هماتوم است. و "خونریزی" یک مشکل پزشکی است که در آن... جایی که خون ناگهان

like, leaking out where it's not meant to be inside your body, and you can be in very

بیرون می‌آید، مثلاً جایی که قرار نیست داخل بدن شما باشد، و در صورت خونریزی می‌توانید در مشکل بسیار

big, big, big trouble if you get a hemorrhage. Sometimes people get a brain hemorrhage, and

بزرگ، بزرگ و بزرگی قرار بگیرید. گاهی اوقات افراد دچار خونریزی مغزی می شوند و

maybe they die from that. So, "hemo" or "hema" means blood.

شاید به خاطر آن بمیرند. پس همو یا هما به معنای خون است.

What about "psycho" or "psych"? What does this mean? Well, this is to do with the mind,

در مورد "روانی" یا "روانی" چطور؟ این یعنی چی؟ خب، این مربوط به ذهن است،

and I think these words have... These words are interesting because we can see how they're

و من فکر می کنم این کلمات ... این کلمات جالب هستند زیرا می توانیم ببینیم که چگونه به هم

related. So, we have "psychic", that's the power of being able to read somebody's mind;

مرتبط هستند. بنابراین، ما "روانی" داریم، این قدرت توانایی خواندن ذهن کسی است.

one mind to another mind. "Psycho" means, like, crazy. And "psychiatrist" means doctor

یک ذهن به ذهن دیگر "روانی" به معنای دیوانه است. و «روانپزشک» به معنای

of the mind. So, whenever you see a word with this, you know it's to do with the mind basically.

طبیب ذهن است. بنابراین، هر زمان که کلمه ای با این را می بینید، می دانید که اساساً به ذهن مربوط است.

That's a useful one, I think; you can find that in a lot of words.

من فکر می کنم که یک مورد مفید است. شما می توانید آن را در بسیاری از کلمات پیدا کنید.

Then, let's have a look at words with "mania". You'll find words with "mania" at the end.

سپس، بیایید نگاهی به کلمات با "شیدایی" بیندازیم. در پایان کلماتی با "شیدایی" پیدا خواهید کرد.

"Mania" means to be mad or addicted to something, so here are two... Here are two words. "Cleptomania"

«شیدایی» به معنای دیوانه شدن یا معتاد شدن به چیزی است، پس در اینجا دو ... اینجا دو کلمه است. «کلپتومانیا»

means somebody addicted to stealing things; thief. They can't help themselves, but steal

به معنای کسی است که به دزدی اشیا معتاد است. دزد. آنها نمی توانند به خود کمک کنند، اما

things. And "nymphomania" means somebody addicted to sex, somebody who can't help themselves

چیزهایی را می دزدند. و "نیمفومانیا" به معنای کسی است که به رابطه جنسی معتاد است، کسی که نمی تواند

from having sex. But that we've got many, many words with this "mania" on the end, so

از داشتن رابطه جنسی جلوگیری کند. اما اینکه ما کلمات بسیار بسیار زیادی با این "شیدایی" در پایان داریم، بنابراین

if you see that, you can... You ca get a sense, again, of what it actually means.

اگر آن را دیدید، می توانید... باز هم می توانید معنای واقعی آن را درک کنید.

And we've got words here, "anthrop" and that means human, related to human things. "Anthropology",

و ما در اینجا کلماتی داریم، "انتروپ" و این به معنای انسان، مربوط به چیزهای انسانی است. «انسان شناسی»،

do you remember what this part means? The study of. The study of humans. So, "an anthropologist"

یادتان هست این قسمت یعنی چه؟ مطالعه از. مطالعه انسان ها. بنابراین، «انسان شناس

is somebody who studies the way people live in society and culture in the worlds. And

» کسی است که به بررسی نحوه زندگی مردم در جامعه و فرهنگ در جهان می پردازد. و

"anthropomorphic", you might use this if you're a kind of literature student or something.

"انتروپومورفیک"، اگر یک نوع دانشجوی ادبیات یا چیز دیگری هستید، ممکن است از این استفاده کنید.

This is a word for when we make things that aren't humans... We talk about things that

این یک کلمه برای زمانی است که ما چیزهایی می سازیم که انسان نیستند... ما در مورد چیزهایی که انسان نیستند صحبت می کنیم

aren't humans as if they were. So, when you put a little puppy dog in human clothes, and

انگار که هستند. بنابراین، وقتی یک سگ توله‌سگ کوچک را در لباس انسان می‌پوشانید و با او

you start talking to it like it's a person, you're "anthropomorphising" the little dog,

شروع به صحبت می‌کنید که انگار یک شخص است، سگ کوچک را «انسان‌سازی» می‌کنید،

but it's an anthropomorphic behaviour to dress up a little puppy dog like that. Very long,

اما این یک رفتار انسان‌وارانه است که یک سگ توله‌سگ کوچک را به این شکل بپوشانید. کلمات بسیار طولانی و

complicated words, I know. But we can break it down a little bit more. When you see "ic"

پیچیده، می دانم. اما ما می توانیم آن را کمی بیشتر تجزیه کنیم. وقتی "ic"

on the end, it means it's an adjective and we're describing something. So, when we come

را در انتها می بینید، به این معنی است که این یک صفت است و ما داریم چیزی را توصیف می کنیم. بنابراین، وقتی

back we'll look at the next Greek roots... Greek words I want to show you.

برگردیم، به ریشه های یونانی بعدی نگاه خواهیم کرد... کلمات یونانی می خواهم به شما نشان دهم.

Let's take a look at more Greek words in English. We'll start with words with "phone" or "phoney"

بیایید نگاهی به کلمات یونانی بیشتر در انگلیسی بیندازیم. ما با کلماتی که در آنها "تلفن" یا "فونی" وجود دارد شروع

in them. Of course, we've got the "phone" that we use, and this root means "sound".

می کنیم. البته ما "تلفن" را داریم که استفاده می کنیم و این ریشه به معنای "صدا" است.

"Phone" is the informal word for "telephone". And this word: "cacophony", I remember...

"تلفن" کلمه غیررسمی برای "تلفن" است. و این کلمه: "ککوفونی"، یادم می

I'll never forget this word because when I was at school, we wrote... You know, you write

آید... هرگز این کلمه را فراموش نمی کنم چون وقتی در مدرسه بودم، می نوشتیم... می دانید، شما داستان می نویسید

stories. I think I was quite young when this happened, and somebody else's story was read

. فکر می‌کنم وقتی این اتفاق افتاد، خیلی جوان بودم ، و داستان یکی دیگر خوانده

out, and she used the word "cacophony" in it, and I was so jealous. I was like:

شد، و او از کلمه "کاکفونی" در آن استفاده کرد، و من خیلی حسادت کردم. من می گفتم:

"That's a really long word and you sound really clever", so I think I tried to, like, use it in every

"این یک کلمه واقعا طولانی است و شما واقعا هوشمندانه به نظر می رسید"، بنابراین فکر می کنم سعی کردم از آن در

single story I write after then. But it means, like, having very loud, different sounds that

هر داستانی که بعد از آن می نویسم استفاده کنم. اما این به این معناست که صداهای بسیار بلند و متفاوتی داشته باشید که

go together, and it's like... It's an unpleasant sort of noise, basically.

با هم می‌آیند، و مثل این است که ... این یک نوع صدای ناخوشایند است.

So, anyway, I won't forget that word.

بنابراین، به هر حال، من این کلمه را فراموش نمی کنم.

Also, I remember that learning this part of the word means string when I was at school

همچنین یادم می‌آید که وقتی در مدرسه بودم، یادگیری این قسمت از کلمه به معنای ریسمان

as well, because "poly", we see this in lots of words, like: "polyester" is a kind of plastic,

است، زیرا «پلی» این را در بسیاری از کلمات می‌بینیم، مثلاً: «پلی‌استر» نوعی پلاستیک است

or when you... When you go to the shop and they give you a plastic bag, that one's "polythene",

یا زمانی که شما... وقتی به مغازه می روی و یک کیسه پلاستیکی به تو می دهند، آن یکی "پلی اتیلن" است،

a polythene bag. And I remember being at school and my science teacher telling me that "poly"

یک کیسه پلی اتیلن. و یادم می آید که در مدرسه بودم و معلم علومم به من گفت که «پلی»

means string. Because if you think about how plastic is made, it's different atoms stringing

به معنای ریسمان است. زیرا اگر به نحوه ساخته شدن پلاستیک فکر کنید، اتم های مختلف در

together. You know what? I'm getting a bit science... We're talking about the English

کنار هم هستند. میدونی چیه؟ دارم کمی علم می گیرم ... اینجا داریم در مورد زبان انگلیسی

language, here. Anyway, so it's... Yeah, "string" meaning different things together, basically,

صحبت می کنیم. به هر حال، اینطور است... آره، "رشته" به معنای چیزهای مختلف با هم، اساسا،

so that's what all plastics are. Here's a word: "polyamorous", so we've got more than

بنابراین همه پلاستیک ها همین هستند. این یک کلمه است: "polyamorous"، بنابراین ما بیش از

one, and this root, "amor" is related to love, and what this word means is relationships

یک مورد داریم، و این ریشه، "amor" مربوط به عشق است، و معنای این کلمه روابطی است

where they're, like, open relationships, and the people can have more than one partner,

که در آن، مانند روابط باز هستند، و مردم می توانند بیش از یک شریک داشته باشید،

polyamorous love; different lovers.

عشق چندعشقی. عاشقان مختلف

Looking on this side for more technological words, we've got "tele", we already looked...

اگر از این طرف به دنبال کلمات تکنولوژیکی بیشتر بگردیم، «تله» را داریم، قبلاً نگاه کردیم...

Already mentioned "telephone", but the "tele" part means distant or far away. So, we have

قبلاً به «تلفن» اشاره شده است، اما قسمت «تله» به معنای دور یا دور است. بنابراین، ما

"telephone", you know, communicating with someone who's not physically near you, someone

"تلفن" داریم، می دانید که با کسی که از نظر فیزیکی نزدیک شما نیست، کسی

who's far away. "Telepathy" is also communicating with someone who is not with you. Actually,

که دور است ارتباط برقرار می کنیم. "تله پاتی" همچنین برقراری ارتباط با کسی است که با شما نیست. در واقع،

no, they can be with you, but it's just through the mind communication. And "teleport" which,

نه، آنها می توانند با شما باشند، اما این فقط از طریق ارتباط ذهنی است. و «تله‌پورت» که

as far as I know, hasn't been invented yet, but it would be really cool, it's when you

تا آنجا که من می‌دانم هنوز اختراع نشده است، اما واقعاً جالب است، زمانی است که

can travel to one place, just like that basically, to be in a different place. You don't need

می‌توانید به یک مکان سفر کنید، دقیقاً مانند آن، در یک مکان متفاوت باشید. شما نه به

planes, you don't need buses, you don't need Oyster cards. You can just go, using a teleport.

هواپیما نیاز دارید، نه به اتوبوس، نه به کارت اویستر نیاز دارید. شما فقط می توانید با استفاده از تله پورت بروید.

But we haven't managed to invent that one yet.

اما ما هنوز موفق به اختراع آن نشده ایم.

And "micro", this root means small. So, we've got "microchip", you find these in laptops,

و «میکرو» این ریشه به معنای کوچک است. بنابراین، ما یک «ریزتراشه» داریم، شما اینها را در لپ‌تاپ‌ها،

any kind of electronic devices where all the... All the information... This is, again, like

هر نوع دستگاه الکترونیکی که در آن همه... همه اطلاعات... اینها دوباره مانند

a science lesson. I'm not going to explain what a microchip is, except that it makes

یک درس علوم هستند، پیدا می‌کنید. من قصد ندارم توضیح دهم که میکروچیپ چیست، به جز اینکه باعث می شود

electronic things work, I think is a good way to explain it. And "microcosm" means something

چیزهای الکترونیکی کار کنند، فکر می کنم راه خوبی برای توضیح آن است. و «جهان صغیر» به معنای چیزی

small within something bigger. So, one way people talk about it, mostly I find is when

کوچک در چیزی بزرگتر است. بنابراین، یکی از راه‌هایی که مردم در مورد آن صحبت می‌کنند، اکثراً من پیدا می‌کنم این است که

talking about the weather, so like in the UK, we don't have many places with good weather,

در مورد آب و هوا صحبت می‌کنیم، بنابراین مانند بریتانیا، ما مکان‌های زیادی با آب و هوای خوب نداریم،

but some places are described as being microcosms, like some particular beaches are more... Seem

اما برخی مکان‌ها به عنوان کیهان‌های کوچک توصیف می‌شوند، مانند برخی از سواحل خاص. بیشتر...

to be sunnier than general... General places in England. Not as much rain, and things like

به نظر می رسد آفتابی تر از عمومی است... مکان های عمومی در انگلستان. نه به اندازه باران، و چیزهایی از این

that, so those places would be described as microcosms of the bigger... You know, the

قبیل، بنابراین آن مکان ها به عنوان جهان های کوچک بزرگتر توصیف می شوند ... می دانید،

surrounding climate, which is generally rainy.

آب و هوای اطراف، که عموماً بارانی است.

We can also thank the Greeks for analytical words. Like, they were, they were measuring

همچنین می‌توانیم از یونانیان بابت کلمات تحلیلی تشکر کنیم . مثل، بودند، چیزها را اندازه می گرفتند

things, probably weren't... We weren't measuring things then, I don't know. But yeah, so, from

، احتمالاً نبودند... ما آن موقع چیزها را اندازه نمی گرفتیم، نمی دانم. اما بله، بنابراین، از

the metric system, we have the word "kilo" and related words. This means a thousand of

سیستم متریک، ما کلمه "کیلو" و کلمات مرتبط را داریم. این یعنی

something. So, a "kilometre" is 1,000 metres, and "kilogram" is 1,000 grams. So, this one

هزارتا. بنابراین، "کیلومتر" 1000 متر است و "کیلوگرم" 1000 گرم است. بنابراین، این

is for distance, and this one is for measurement.

یکی برای فاصله است، و این یکی برای اندازه گیری است.

Then you've probably seen "geo" in some words, and that root means the earth and things related

سپس احتمالاً در برخی کلمات "geo" را دیده اید، و این ریشه به معنای زمین و چیزهای مربوط

to the planet where we live. So, we've got "geography", which is another school science.

به سیاره ای است که در آن زندگی می کنیم. بنابراین، ما "جغرافیا" را داریم که یکی دیگر از علوم مدرسه است.

It's about learning about our world, and how it's made up. And "geology", which is the

این در مورد یادگیری در مورد جهان ما، و چگونگی تشکیل آن است. و «زمین‌شناسی»

study of rocks, stones, that kind of thing. So, yeah, here are some Greek words for you.

که مطالعه سنگ‌ها، سنگ‌ها و این‌جور چیزهاست. بنابراین، بله، در اینجا چند کلمه یونانی برای شما آورده شده است.

No... Just paying attention to roots can really help you develop your vocabulary, you just

نه... فقط توجه به ریشه ها واقعا می تواند به شما در توسعه دایره لغات کمک کند، شما فقط

start to guess things, you don't have to check the meaning of every word that you encounter.

شروع به حدس زدن چیزها می کنید، لازم نیست معنی هر کلمه ای را که با آن روبرو می شوید بررسی کنید.

You can go to the engVid website, do a quiz on this lesson, test out your vocabulary brain power.

می توانید به وب سایت engVid بروید، یک مسابقه در این درس انجام دهید، قدرت مغز واژگان خود را آزمایش کنید.

And if you like this lesson, please subscribe.

و اگر این درس را دوست دارید، لطفا مشترک شوید.

I've got all different kinds of lessons on my engVid channel; not just about really long words that you might not ever use when you're speaking.

من انواع مختلف درس ها را در کانال engVid خود دارم. نه فقط در مورد کلمات بسیار طولانی که ممکن است هرگز در هنگام صحبت کردن از آنها استفاده نکنید.

I've also got my personal channel, and there's lots and lots

من همچنین کانال شخصی خود را دارم، و

of videos on my personal channel, so you need to go and check that out, too. And yeah, I'm

ویدیوهای زیادی در کانال شخصی من وجود دارد، بنابراین شما باید بروید و آن را نیز بررسی کنید. و بله، کارم

finished, so I'm going to go and

تمام شده است، پس می‌روم و

swallow a dictionary now, and learn some really complicated words. So, see ya later.

یک فرهنگ لغت را قورت می‌دهم و چند کلمه واقعاً پیچیده را یاد می‌گیرم. پس بعدا میبینمت

Bye.

خدا حافظ.