How To Speak English When You Don't Know The Right Words

everybody out there I am Drew Badger  the founder of englishanyone.com and  

همه کسانی که آنجا هستند، من درو بجر هستم، بنیانگذار englishanyone.com و

the English fluency guide welcome to  another live video here on YouTube uh  

راهنمای تسلط انگلیسی به ویدیوی زنده دیگری در اینجا در YouTube خوش آمدید اوه..

I thought this would be an interesting  lesson because of a comment I received  

من فکر می‌کردم این درس جالبی خواهد بود، زیرا

uh last week the previous video uh I didn't  answer that in the comments but I thought it  

هفته گذشته ویدیوی قبلی را دریافت کردم. در نظرات به آن پاسخ ندهید، اما فکر کردم

was worth answering in an actual video  so here we are let me erase the title

ارزش پاسخ دادن در یک ویدیوی واقعی را دارد، بنابراین در اینجا به من اجازه می‌دهیم عنوانی را که

I need to put up like a plastic screen or  something like that so I can erase this much

باید مانند یک پلاستیک قرار دهم پاک کنم. صفحه نمایش یا چیزی شبیه به آن، بنابراین من می توانم به این سرعت پاک کنم،

fast but it is my workout before we

اما این تمرین من است قبل از

begin all right all right I think my the next  thing I will do is uh produce some some dry  

شروع همه چیز خوب، فکر می کنم کار بعدی من این است که مقداری

erase mark that erase easily so I can have  that but nice to see everybody there uh I'll  

علامت پاک کردن خشک ایجاد کنم که به راحتی پاک شود تا بتوانم آن را داشته باشم. خوشحالم که همه را آنجا می‌بینم، اوه،

go through this pretty quickly uh and see if  anybody has any questions I'll keep my eye on  

خیلی سریع این را مرور می‌کنم و می‌بینم که آیا کسی سؤالی دارد، من به

the chat uh but this should be a pretty quick  video we'll see but I always say that and then  

چت نگاه می‌کنم، اوه، اما این باید یک ویدیوی بسیار سریع باشد. ببینید اما من همیشه این را می گویم و سپس

they're like two hours long so excuse me uh if  if you're new to the channel uh please click the  

آنها تقریباً دو ساعت طول می کشند، پس ببخشید اگر  تازه وارد کانال شده اید لطفاً روی

Subscribe button especially if you are enjoying  the video I know we've just started but uh that  

دکمه اشتراک کلیک کنید مخصوصاً اگر از  ویدیو لذت می برید می دانم که تازه شروع کرده ایم اما اوه که   به

tells YouTube hey we should let let other  people know about this uh and also I try to  

YouTube می‌گوید هی ما باید به افراد دیگر در مورد این موضوع اطلاع دهیم و همچنین سعی می‌کنم

have the lesson portion uh of videos right  at the beginning and then I leave time for  

قسمت درس ویدیوها را درست در ابتدا داشته باشم و سپس وقت می‌گذارم

people to ask uh questions after that so as I  mentioned uh the uh the previous video Someone  

افراد سؤال بپرسند پس از آن، همانطور که به ویدیوی قبلی اشاره کردم که شخصی

posted in the comment I forget exactly what  the comment was I should probably look that  

در کامنت پست کرده بود، دقیقاً فراموش می‌کنم نظر چیست، احتمالاً باید آن را

up uh but I remember the general idea uh  which is the important part so they were  

بررسی کنم، اما ایده کلی را به یاد می‌آورم که بخش مهمی است، بنابراین آنها می‌پرسیدند که

asking uh they had seen I think they bought  some flash cards or something uh and so one  

آیا این کار را کرده‌اند. دیده شده فکر می کنم آنها چند فلش کارت یا چیزی خریدند و بنابراین یکی

of them said something like uh lions live in  grassy areas I think so that was one sentence  

از آنها گفت چیزی شبیه شیرها در مناطق چمنی زندگی می کنند، فکر می کنم این یک جمله بود

uh but they had seen in some other place uh  Lions l i o n so lions live on grasslands

اما آنها در اینجا دیده بودند. جای دیگری شیرها در علفزارها زندگی می‌کنند،

oh no we've got like a loudspeaker outside so  hopefully that doesn't get too annoying uh but  

اوه نه، ما مانند یک بلندگو در بیرون هستیم، امیدوارم که خیلی آزاردهنده نباشد، اما

anyway this learner was was saying hey I I had  seen like both of these different things and was  

به هر حال این یادگیرنده می‌گفت هی من هر دوی این چیزهای مختلف را دیده بودم و

just kind of surprised that there were two ways of  saying this uh and so they maybe they had uh some  

فقط تعجب کردم که دو راه برای گفتن این حرف وجود دارد و بنابراین آنها ممکن است

some specific question they didn't go into a lot  of detail about it but part of that might be about  

سؤال خاصی داشته باشند که نمی‌دانند. به جزئیات زیادی در مورد آن بپردازید، اما بخشی از آن ممکن است مربوط به

the difference between uh using in and using on in  here and also just talking about grassy g r SS y  

تفاوت بین استفاده از در و استفاده از در اینجا و همچنین صحبت کردن در مورد

grassy uh areas or grassy places I think maybe  that was at Grassy places uh or lions live on  

مناطق چمن‌آلود یا مکان‌های علف‌آلود باشد. یا شیرها در چمنزارها زندگی می کنند

grasslands lions live on Grassland so I wanted  to make this video because a lot of people are  

شیرها در علفزار زندگی می کنند بنابراین من می خواستم این ویدیو را بسازم زیرا بسیاری از مردم

trying to learn and be very specific and be very  correct and perfect really by mastering specific  

سعی می کنند یاد بگیرند و بسیار خاص باشند و با تسلط بر

grammar rules or specific spe ific vocabulary  and so they're beginning with words where we'll  

قواعد گرامری خاص یا واژگان خاص خاص، واقعاً بسیار صحیح و کامل باشید، بنابراین آنها با کلماتی شروع می شوند که در

put rules up here as well uh but these are the the  the basic parts of the language obviously we have  

اینجا قوانینی را نیز قرار می دهیم، اما اینها قسمت های اساسی زبان هستند که واضح است که ما

pronunciation there and culture and other things  but the basic just words on the paper uh you know  

تلفظ داریم. وجود دارد و فرهنگ و چیزهای دیگر، اما کلمات اساسی روی کاغذ، آه،

if you're reading something or in a book and the  rules for how to put those words together they're  

اگر در حال خواندن چیزی یا در کتابی هستید، می‌دانید و قوانین نحوه کنار هم قرار دادن آن کلمات آنها

usually starting with this and then they might uh  get a situation like this and and think okay so  

معمولاً با این شروع می‌کنند و بعد ممکن است با چنین موقعیتی مواجه شوند و فکر کنند خوب است، بنابراین

lions live on something so whenever whenever  we hear about where lions live we talk about  

شیرها با چیزی زندگی می‌کنند، بنابراین هر زمان که درباره محل زندگی شیرها می‌شنویم درباره

lions living on a particular place so that's  what they're thinking they're thinking okay  

شیرهایی که در یک مکان خاص زندگی می‌کنند صحبت می‌کنیم، بنابراین آنها اینطور هستند. فکر می‌کنند خوب فکر می‌کنند

here is the rule for this situation so again you  begin with studying some kind of rules and then  

اینجا قانون این وضعیت است، بنابراین دوباره با مطالعه برخی از قوانین شروع کنید و سپس

here's an example you might find like on a flash  card or a textbook or something like that so this  

در اینجا مثالی است که ممکن است مانند یک فلش پیدا کنید کارت یا کتاب درسی یا چیزی شبیه به آن، بنابراین این

example here would be a particular situation  but the point is they have the rules first  

مثال در اینجا یک موقعیت خاص است اما نکته اینجاست که آنها ابتدا قوانین را دارند

and they look for places to apply those rules  and what people are often hoping for is that  

و به دنبال مکان هایی برای اعمال آن قوانین هستند و چیزی که مردم اغلب به آن امیدوارند این است که

there's one correct way to say something so that  they can memorize that one correct thing and then  

یک راه صحیح برای گفتن وجود دارد. چیزی برای اینکه آنها بتوانند آن یک چیز صحیح را حفظ کنند و سپس

they always know what to say but uh what actually  happens is that people get into conversations and  

همیشه می‌دانند چه باید بگویند، اما واقعاً اتفاقی که می‌افتد این است که مردم وارد مکالمه می‌شوند و

people don't speak the way you learned something  in a textbook or people break the rules or people  

مردم آنطور که شما چیزی را در یک کتاب درسی یاد گرفته‌اید صحبت نمی‌کنند. یا مردم قوانین را زیر پا می گذارند یا افراد

uh you know they they maybe uh blend their words  together they speak too quickly or they have an  

اوه می دانید که آنها ممکن است کلمات خود را با هم ترکیب کنند  خیلی سریع صحبت می کنند یا

accent that you're not familiar with uh this is  one of the major causes of Doubt for people in  

لهجه  دارند که شما با آن آشنایی ندارید، این یکی از دلایل اصلی شک برای افراد در

communication uh and that's the unpredictability  of actual conversations or just real life speaking  

ارتباطات است. این غیرقابل‌پیش‌بینی بودن مکالمات واقعی یا صحبت کردن در زندگی واقعی است.

in general uh so you you don't know what  people are going to say and people often  

don't say things in the way you might get from  a textbook or an English lesson so I I wanted to  

راهی که ممکن است از یک کتاب درسی یا یک درس انگلیسی دریافت کنید، بنابراین من می‌خواستم

try to I can I can help people understand these  specific grammar rules but I want you to look  

تلاش کنم می‌توانم می‌توانم به مردم کمک کنم این قوانین گرامری خاص را درک کنند، اما از شما می‌خواهم

at the deeper picture here and change the way you  think from trying to find the right way to express  

به تصویر عمیق‌تر اینجا نگاه کنید و طرز فکر خود را از تلاش برای پیدا کردن تغییر دهید. روش درست برای بیان

something to what do I feel comfortable using  in this situation so what do I feel comfortable  

چیزی به چه چیزی احساس راحتی می‌کنم در این موقعیت استفاده کنم، بنابراین از چه چیزی احساس راحتی می‌کنم

or confident about so what specific vocabulary  what way might I express something uh and that's  

یا در مورد آن اطمینان دارم، بنابراین با چه واژگان خاصی  به چه روشی می‌توانم چیزی را بیان کنم و به همین

why instead of learning this way where we begin  with rules in grammar so we don't want to do this  

دلیل است  به جای یادگیری از این طریق، جایی که ما با قوانین گرامر شروع می کنیم، بنابراین نمی خواهیم این کار را انجام دهیم.

I know it sounds like an odd thing we do want to  learn vocabulary we do want to learn grammar but  

می دانم که چیز عجیبی به نظر می رسد که می خواهیم واژگان را یاد بگیریم، ما می خواهیم گرامر را یاد بگیریم، اما

how we learn it is really important so we're going  to do this the opposite way uh which is beginning  

نحوه یادگیری آن واقعا مهم است. ما این کار را برعکس انجام می‌دهیم که

with the actual situation over here like some  Lions living in a particular place and then we  

با وضعیت واقعی اینجا شروع می‌شود، مانند شیرهایی که در یک مکان خاص زندگی می‌کنند و سپس

learn the various ways that people might Express  that and there are many and so this is another  

روش‌های مختلفی را یاد می‌گیریم که مردم می‌توانند آن را بیان کنند. تعداد زیادی هستند و بنابراین این دلیل دیگری است که

reason why we don't have just like specific words  or phrases that get applied it's more like in this  

چرا ما کلمات یا عبارات خاصی مانند کلمات یا عباراتی را نداریم که به کار می روند، بیشتر شبیه این است که در این

situation how many different ways might you be  able to express that so let me first just because  

موقعیت به چند روش مختلف می توانید آن را بیان کنید، بنابراین اجازه دهید ابتدا فقط به این دلیل که

I know people will want to know the difference  for something like this like imagine you have a  

من می دانم که مردم این کار را انجام خواهند داد. می‌خواهم تفاوت را برای چیزی شبیه به این بدانم، مانند تصور کنید شما یک

large I'm going to draw this as just like a large  uh space like a grass land imagine there's lots of  

بزرگ دارید، من این را می‌کشم مانند یک فضای بزرگ مانند یک زمین چمن، تصور کنید در

grass growing here you can put something on top  of this I'll draw a uh here's a lion uh that's a  

اینجا علف‌های زیادی در حال رشد است. یک چیزی روی این می‌کشم، این یک شیر است، اوه، یک

kind of a lion right there and the legs is kind of  sitting down and there's the Lion's Tail so that's  

نوع شیر همان‌جاست و پاها به نوعی نشسته است و دم شیر وجود دارد، بنابراین

a lion a male lion so the lion is physically on  top of that space so he's on a grassland so you  

شیر یک شیر نر است، بنابراین شیر از نظر بدنی روی بدن است. بالای آن فضا، بنابراین او در یک علفزار است تا

can talk about animals being on a particular kind  of area like uh like penguins live on ice or uh  

بتوانید در مورد حیوانات در نوع خاصی از منطقه صحبت کنید. پنگوئن‌ها روی یخ زندگی می‌کنند یا

like I don't know some some small small mouse or  something lives on rocks or on Sand or whatever  

مثلاً نمی‌دانم برخی از موش‌های کوچک یا چیزی روی سنگ‌ها یا روی شن یا هر چیز دیگری زندگی می‌کنند،

something like that just like we might talk about  being on a mountain uh but if we're talking about  

مثل اینکه ممکن است در مورد روی کوه بودن صحبت کنیم، اما اگر در مورد

being kind of surrounded by something a slightly  different meaning here we're going to extend this  

مهربان بودن صحبت می‌کنیم. احاطه شده توسط چیزی با معنای کمی متفاوت در اینجا، ما این

area up so we get more of like a box a box kind  of area and there's there's no real difference  

ناحیه را به سمت بالا گسترش می دهیم تا بیشتر شبیه یک جعبه، یک جور منطقه، و هیچ چیز واقعی وجود نداشته باشد. تفاوت

between these two things they mean the same thing  but the Nuance is slightly different so the lion  

بین این دو چیز، معنی یکسانی دارند، اما تفاوت کمی متفاوت است، بنابراین شیر   که

being on we're really just talking about the  flat surface you know the lion is physically on  

روی آن قرار دارد، ما در واقع فقط در مورد سطح صاف صحبت می کنیم، می دانید که شیر از نظر فیزیکی روی

something like that but being inside something  like lions live in grassy areas we can kind of  

چیزی شبیه به آن است، اما قرار گرفتن در داخل چیزی مانند شیرها در علفزار زندگی می کنند. مناطقی که می‌توانیم

imagine it as having like walls like it's a box  okay so there's no real difference here uh and  

آن را به شکلی تصور کنیم که دارای دیوارهایی مانند یک جعبه است، بنابراین هیچ تفاوت واقعی در اینجا وجود ندارد و

this can help you understand the difference for  this situation for this situation the difference  

این می‌تواند به شما کمک کند تفاوت این وضعیت را درک کنید. این وضعیت تفاوت

between in and on and I've talked about this in  various videos cuz these are very commonly used  

بین داخل و روی است و من در مورد آن در ویدیوهای مختلف صحبت کرده‌ام، زیرا این موارد بسیار رایج استفاده می‌شوند

like I might be sitting on a chair or sitting in  a chair I can use both of those and both of them  

مانند من ممکن است روی صندلی نشسته باشم یا روی صندلی نشسته باشم، می‌توانم از هر دوی آن‌ها استفاده کنم و هر دوی آنها

are correct so here's a chair draw my my picture  of a chair here and of course we get our usual uh  

درست هستند. اینجا یک صندلی است که تصویر من از یک صندلی را در اینجا بکشید و البته ما آمبولانس معمولی خود را دریافت می کنیم

ambulance or whatever so here is a chair I could  be sitting down to describe this situation I could  

یا هر چیز دیگری، بنابراین اینجا یک صندلی است که می توانم برای توصیف این وضعیت بنشینم. ممکن

be sitting on the chair or I could be sitting  in the chair now what might be the difference it  

است   روی صندلی بنشینم یا من اکنون روی صندلی بنشینم، چه تفاوتی ممکن است داشته باشد

doesn't matter natives will use both of those  things but the Nuance if you care is slight  

مهم نیست که بومی‌ها از هر دوی این موارد استفاده می‌کنند، اما نکته ظریف، اگر اهمیت می‌دهید، جزئی است

more like remember on is just thinking about  the seat area like that like I'm sitting on  

بیشتر به یاد داشته باشید، فقط به  فکر کردن به صندلی است. منطقه ای مانند آن مانند من روی

some particular thing but if we're going to add  maybe some arm rests on the sides of this or we  

یک چیز خاص نشسته ام، اما اگر بخواهیم اضافه کنیم، ممکن است مقداری بازو در کناره های آن قرار گیرد یا

can imagine the chair as kind of a a particular  space just like it has walls like that then we can  

بتوانیم صندلی را به عنوان یک صندلی تصور کنیم. یک فضای خاص دقیقاً مانند آن دیوارهایی دارد، پس می‌توانیم

see it as being on the chair or in the chair okay  so uh hopefully that makes it a little bit more  

آن را به صورت روی صندلی یا روی صندلی ببینیم، خوب است بنابراین امیدواریم که این امر کمی

clear about specific rules but the point of this  video is to get you to stop thinking like that and  

در مورد قوانین خاص شفاف‌تر شود، اما هدف این ویدیو این است که شما را به از این فکر کردن دست بردارید و به

begin more with instead of again like this thing  we want to begin with the situation like here is  

جای دوباره مانند این، بیشتر با آن شروع کنید. می‌خواهیم با وضعیتی شروع کنیم، مثل اینکه اینجا

a person sitting and how might we describe that  so as I just gave the examples a person might be  

فردی نشسته است و چگونه می‌توانیم آن را توصیف کنیم. ممکن است

sitting on a chair or a person might be sitting in  a chair or he's just sitting person might be just  

روی صندلی نشسته باشد یا شخصی روی صندلی نشسته باشد یا فقط نشسته باشد فرد ممکن است فقط

sitting you don't even need to say on or in the  chair uh or they're just relaxing over there uh so  

نشسته باشد، شما حتی نیازی به گفتن روی صندلی یا روی صندلی ندارید آهان یا آنها فقط در حال استراحت هستند. در

they're they are reclining or they're sitting back  there are different ways that people might Express  

حالتی که دراز کشیده اند یا عقب نشسته اند، راه های مختلفی وجود دارد که افراد می توانند این را بیان کنند

this and so what natives are doing as they're  learning is they're beginning with particular  

و بنابراین، آنچه بومیان در حال یادگیری انجام می دهند این است که آنها با آن شروع می کنند.

situations even something very simple like a  small action like this often uh young children  

موقعیت‌های   خاص، حتی چیزی بسیار ساده مانند یک اقدام کوچک مثل این، اغلب بچه‌های خردسال

when they're learning the language parents will  be very specific about what they're showing them  

وقتی زبان را یاد می‌گیرند، والدین درباره چیزی که به آنها نشان می‌دهند بسیار مشخص می‌شوند .

like look this is a marker we're having uh the  cap and the and the marker over here so we put  

و نشانگر را اینجا قرار می دهیم، بنابراین

the cap on the marker just like I put a cap on  my head like a like a hat or a cap like that  

کلاه را روی نشانگر می گذاریم، درست مثل من کلاهی مانند کلاه روی سرم یا کلاهی مانند آن

so I put on the cap just like I put on a shirt  and I can take off my shirt and I could take off  

می گذارم. و من می‌توانم پیراهنم را در بیاورم و می‌توانم

the cap same kind of idea so we're beginning with  the situation and that's how we learn the rules in  

همان ایده کلاه را در بیاورم، بنابراین ما با وضعیت شروع می‌کنیم و اینگونه است که قوانین را در

the vocabulary and we learn them and understand  them intuitively naturally automatically without  

فرهنگ لغت یاد می‌گیریم و آنها را یاد می‌گیریم و به طور شهودی به طور طبیعی به طور خودکار بدون

having to begin with thinking about rules and then  thinking about how that might work because what  

اینکه شروع کنیم، آنها را می‌فهمیم. با فکر کردن در مورد قوانین و سپس فکر کردن در مورد اینکه چگونه ممکن است کار کند زیرا آنچه

happens is rules it's it's learning vocab ulary  but taking taking a few words and using them or  

اتفاق می‌افتد، قوانین است، یادگیری لغات است، اما چند کلمه را در نظر بگیرید و از آنها استفاده کنید یا

mixing them in different ways and that creates a  rule that we might learn so it gets a little bit  

مخلوط کردن آنها به روش‌های مختلف و این یک قانون ایجاد می‌کند که ممکن است یاد بگیریم، بنابراین

more confusing uh for people that way but if you  learn this way where you begin with a situation  

برای مردم کمی گیج‌کننده‌تر می‌شود، اما اگر به این روش یاد بگیرید از کجا شروع می‌کنید

and think about what are the specific ways that  people might say that and there are many it's  

و به این فکر می‌کنید که راه‌های خاصی که ممکن است افراد وجود داشته باشند چیست. این را بگویید و تعداد زیادی وجود دارد،

not just one right thing the whole point is that  natives might be able to express many different  

فقط یک چیز درست نیست، نکته اصلی این است که بومی‌ها ممکن است بتوانند

ways of saying something and you can learn  in this exact same way by understanding and  

روش‌های مختلفی را برای گفتن چیزی بیان کنند و شما می‌توانید دقیقاً به همین روش با درک و  یاد بگیرید.

following situations rather than trying to look at  specific rules or grammar so if you do learn rules  

دنبال کردن موقعیت‌ها به جای تلاش برای نگاه کردن به قوانین خاص یا دستور زبان، بنابراین اگر قوانین

or grammar first uh the the difficulty here is  that you might learn a word like in but then that  

یا دستور زبان را یاد بگیرید، مشکل اینجاست که ممکن است کلمه‌ای مانند in را یاد بگیرید، اما سپس آن

word is used differently in some other context and  then you're confused because you think oh like the  

کلمه در زمینه دیگری به‌طور متفاوتی استفاده می‌شود و سپس شما. گیج شده‌اید چون فکر می‌کنید اوه،

word in goes for this situation but the truth is  that in could work in many different situations  

کلمه in برای این موقعیت صدق می‌کند، اما حقیقت این است که in می‌تواند در بسیاری از موقعیت‌های مختلف کار کند،

it just depends on what people are talking about  so the opposite way here where we begin with a  

این فقط به آنچه مردم درباره آن صحبت می‌کنند بستگی دارد. با یک موقعیت  شروع کنید،

situation like again even something simple take  off put on take off put on okay so I snap on so  

مانند دوباره حتی یک چیز ساده، خارج کردن، باز کردن، خاموش کردن، قرار دادن، بسیار خوب است، بنابراین من می‌کوبم تا

in this way you can hear a little sound as the cap  clicks on here I'm snapping on the cap you hear  

به این ترتیب شما می‌توانید صدای کمی را بشنوید که کلاه روی آن کلیک می‌کند.

that snap the snap on so I'm snapping something on  or I'm clicking something on uh and again you're  

snap on بنابراین من چیزی را می گیرم یا روی چیزی کلیک می کنم و دوباره شما

learning it the native way without having to try  to translate anything because you're you're seeing  

آن را به روش اصلی یاد می گیرید بدون اینکه مجبور باشید چیزی را ترجمه کنید زیرا شما همزمان

the example and hearing the native English at the  same same time so you have the situation with the  

مثال را می‌بینید و انگلیسی بومی را می‌شنوید، بنابراین وضعیت

vocabulary rather than the vocabulary in your  language and vocabulary in English Okay so uh  

واژگان را به جای واژگان زبان و واژگان انگلیسی خود دارید، بسیار خوب،

when when I'm hearing like questions like this I I  understand and I want to help people answer these  

وقتی من سؤالاتی مانند این را می‌شنوم این را می‌فهمم و می‌خواهم به مردم کمک کنم تا به این‌ها پاسخ دهند،

but I really uh want you to to get to the bottom  of why people have these questions uh and that's  

اما واقعاً از شما می‌خواهم که به این موضوع بپردازید که چرا مردم این سؤال‌ها را دارند و این به

because of the way they learn so it's typically  they're beginning with rules and things like  

این دلیل است  روشی که آنها یاد می‌گیرند، بنابراین معمولاً آنها با قوانین و چیزهایی مانند

this or they get a particular example and then  think wait a minute like this is not the way I  

این شروع می‌کنند یا مثال خاصی می‌گیرند و سپس فکر می‌کنند یک دقیقه صبر کنید مثل این روشی نیست که من

learned it or this is a different example it's  really difficult for people to accept multiple  

یاد گرفتم یا این یک مثال متفاوت است، برای مردم واقعاً دشوار است چندین

ways of saying things but that's the key to fluent  speech because when you're in a conversation and  

روش برای گفتن چیزها را بپذیرید، اما این نکته کلیدی برای گفتار روان است، زیرا وقتی در مکالمه هستید و

you forget something or you don't feel confident  about one way of saying something you can easily  

چیزی را فراموش می‌کنید یا در مورد یکی از روش‌های گفتن چیزی مطمئن نیستید، می‌توانید به راحتی

switch to something else okay so that's me right  now as I'm speaking to you I don't have a plan I'm  

به چیز دیگری بروید، خوب است تا من هستم همین الان که دارم با شما صحبت می‌کنم، برنامه‌ای ندارم

not looking at an outline of the things I want  to say I'm just continuing to to flow with my  

به طرح کلی چیزهایی که می‌خواهم بگویم نگاه نمی‌کنم، فقط به

words and the the reason I'm able to do that  is because I I have kind of a general goal a  

حرف‌هایم ادامه می‌دهم. و دلیل اینکه می‌توانم این کار را انجام دهم این است که به نوعی هدف کلی دارم،

place I'd like to be a thing I'd like to explain  but there could be many different ways I explain  

جایی که می‌خواهم چیزی باشم که می‌خواهم توضیح دهم، اما راه‌های مختلفی برای توضیح دادن وجود دارد.

them so I could start by saying one thing and  maybe I don't think that's the best way and  

بنابراین من می توانم با گفتن یک چیز شروع کنم و شاید فکر نمی کنم این بهترین راه باشد و

I switch to something else does that make sense  all right so uh another example of this uh it's  

من به چیز دیگری تغییر می کنم که منطقی است خیلی خوب، بنابراین اوه مثال دیگری از این، اوه

a slightly different thing this is from I think  maybe two videos ago let me erase this bottom

چیزی کمی متفاوت است که من فکر می کنم  دو ویدیو قبل اجازه دهید این قسمت پایینی را پاک کنم

part uh and this is where I gave  a story actually this was a while  

و اینجا جایی است که داستانی را ارائه دادم که در واقع چند وقت

ago but this is my my wife my wife had confused uh

پیش بود اما این همسرم است که همسرم اوه

oversleep to over sleep and sleep

خواب بیش از حد را با خواب و خواب اشتباه گرفته بود.

over uh and another example of this  that came from a video recently this  

بیش از اوه و مثال دیگری از این که اخیراً از ویدیویی آمده

is maybe last week or two weeks ago um  was someone who had said uh like to to

شاید هفته گذشته یا دو هفته پیش باشد، اوم کسی بود که گفته بود دوست دارم

think on your toes to think on your toes uh and I  I'll tell you this story again very quickly but I  

روی انگشتان پا فکر کنم تا روی انگشتان پا فکر کنم اوه و من این را به شما خواهم گفت داستان دوباره خیلی سریع اما من

was speaking with my wife and she said oh like  uh I I couldn't uh take our daughter somewhere  

داشتم با همسرم صحبت می‌کردم و او گفت: آه، من نمی‌توانم دخترمان را به جایی ببرم،

because I I was sleeping over and I said what  you're sleeping over uh and she was like yeah  

چون من خوابم می‌برد و گفتم تو چه می‌خوابی. بیش از اوه و او انگار آره

you're like I was I was sleeping and a I like  I slept for too long or whatever and I said Oh  

تو مثل من هستی که من می‌خوابیدم و دوست دارم، خیلی طولانی می‌خوابیدم یا هر چیز دیگری، و من گفتم اوه

you mean you over slept to sleep over means like  you're actually sleeping over at somebody else's  

یعنی تو بیش از حد خوابیده‌ای که بیش از آن بخوابی، به این معناست که تو واقعاً در حال خوابیدن در کس دیگری هستید.

house and I said I hope you're not doing that so  hopefully she's not but uh this is the difference  

خانه و من گفتم امیدوارم این کار را انجام ندهی، امیدوارم او این کار را نکند، اما این تفاوت

between oversleep and sleep over and because my  wife made this mistake it's an example of trying  

بین پرخوابی و بیش از حد خوابیدن است و به خاطر همسرم این اشتباه را مرتکب شده است، مثالی از تلاش

to learn the vocab ulary often people will hear a  phrase and think oh that's an interesting phrase  

برای یادگیری لغات است که اغلب افراد یک عبارت را می‌شنوند و فکر می‌کنند اوه، این عبارت جالبی است

I'd like to use that but they're focusing more  on just trying to remember the specific words  

من می‌خواهم از آن استفاده کنم، اما آنها بیشتر روی تلاش برای به خاطر سپردن کلمات خاص

or remember them in a certain order rather than  really understanding what something means and  

یا به خاطر سپردن آنها تمرکز می‌کنند. با یک ترتیب خاص به جای اینکه واقعاً معنی چیزی را بفهمم و

eliminating all the doubt and thinking ah okay  now I understand like you're actually sleeping  

همه شک و تردیدها را از بین ببرم و فکر کنم خوب است، اکنون می فهمم که شما واقعاً

over at somebody's house like I'm playing over  at the park I'm over in a different location I'm  

در خانه کسی می خوابید. مثل اینکه دارم در پارک بازی می‌کنم، در مکان دیگری هستم، در

doing something someplace else so to over  sleep means to do something too much so I  

جای دیگری کار می‌کنم، بنابراین خواب بیش از حد به معنای انجام کاری زیاد است، بنابراین

might overeat if I eat too much or I'm I don't  know maybe I'm like over doing something so as  

اگر زیاد غذا بخورم ممکن است پرخوری کنم. نمی‌دانید شاید دوست دارم کاری انجام دهم تا

you get more examples so related examples this  is that naturally varied review that helps you  

نمونه‌های بیشتری به دست آورید، بنابراین مثال‌های مرتبط، این مرور طبیعی متنوع است که به شما کمک می‌کند

understand the language better by getting related  examples so I might oversleep overdo overthink I'm  

با گرفتن مثال‌های مرتبط، زبان را بهتر درک کنید. بیش از حد خوابیدن بیش از حد بیش از حد فکر می کنم من

thinking too much I I need to just calm down I'm  overthinking a situation to overthink something so  

بیش از حد فکر می کنم من فقط باید آرام باشم در حال فکر کردن بیش از حد به موقعیتی هستم تا به چیزی بیش از حد فکر کنم بنابراین

a native hears these different examples they're  beginning with the situation and they think oh  

یک بومی این مثال های مختلف را می شنود که آنها با موقعیت شروع می کنند و فکر می کنند اوه

that's interesting a lot of these things are  related so I might over sleep or overthink or  

جالب است بسیاری از این چیزها مرتبط است، بنابراین من ممکن است بیش از حد بخوابم یا بیش از حد فکر کنم، یا

overdo or overplay or ovat all of these different  examples and that's how they come to understand  

بیش از حد فکر کنم، یا بیش از حد بازی کنم یا بیضی از تمام این مثال‌های مختلف

the vocabulary so they begin with the situation  then learn the vocabulary and as they they kind  

واژگان، بنابراین آنها با موقعیت شروع می کنند سپس واژگان را یاد می گیرند و همانطور که به

of build this web in their mind it's a it's a  connection of all these different words and their  

نوعی این وب را در ذهن خود می سازند، ارتباطی است بین همه این کلمات مختلف و

meanings and how they might be used and they feel  confident about using them because number one they  

معانی آنها و نحوه استفاده از آنها و آنها در مورد استفاده از آنها احساس اطمینان می کنند. شماره یک آنها

have different ways of expressing themselves  but number two they actually understand the  

روش‌های متفاوتی برای بیان خود دارند، اما شماره دو آنها در واقع

vocabulary well so you you develop confidence and  fluency by understanding the vocabulary well by  

واژگان را به خوبی درک می‌کنند، بنابراین شما با درک خوب واژگان، اعتماد به نفس و تسلط خود را افزایش می‌دهید. با

beginning with situations rather than by beginning  with the vocabulary which is just more difficult  

شروع با موقعیت‌ها به جای شروع با واژگانی که درک آن دشوارتر است،

to understand because you don't know what a word  means uh outside of a context so words are always  

زیرا شما نمی‌دانید که یک کلمه در خارج از یک متن به چه معناست، بنابراین کلمات همیشه

connected with something so it's much better to  begin with that thing uh they're connected with  

با چیزی مرتبط هستند، بنابراین خیلی بهتر است با آن چیز شروع کنید. آنها با   مرتبط هستند،

so here uh so this example is sleep over and  sleep with this was another example I heard  

پس این مثال خواب تمام شده است و خواب با این مثال دیگری بود   که

from a learner so this is uh an incorrect way to  use this expression uh the example is actually to  

از زبان یک زبان آموز شنیدم، بنابراین این روشی نادرست برای استفاده از این عبارت است. مثال در واقع این است که

think on your feet uh but it's it's an example of  someone who might learn the vocabulary but not use  

روی پاهای خود فکر کنید، اوه، اما این مثالی است از کسی که ممکن است واژگان را یاد بگیرد اما از

uh the right words because they're um they're  maybe like confusing different expressions and  

کلمات درست استفاده نکند، زیرا آنها ممکن است مانند گیج کردن عبارات مختلف هستند و

they're trying to organize those and make sure  they use the right thing in their head uh before  

سعی می کنند آنها را سازماندهی کنند. و مطمئن شوید که قبل از صحبت کردن از چیز درستی در ذهن خود استفاده می کنند،

they speak but the the other expression  that's related to this is to keep to keep

اما عبارت دیگر مربوط به این موضوع این است که

someone on their their toes so to think on your  feet like right now I'm standing I'm I'm not on  

کسی را روی انگشتان خود نگه دارید تا روی پاهای خود فکر کنید مثل همین الان که ایستاده ام من روی

my toes I'm just on my feet because I'm standing  and it means that if something happens to me  

انگشتان پا نیستم فقط روی پاهایم هستم چون ایستاده ام و این بدان معناست که اگر اتفاقی برای من بیفتد

I can react to to something or I can think of a  way to respond to that very quickly I can think  

می توانم به چیزی واکنش نشان دهم یا من می‌توانم راهی برای پاسخ دادن به آن خیلی سریع بیاندیشم، می‌توانم

on my feet I can think on my feet so we're not  really thinking like you know trying to imagine  

روی پاهایم فکر کنم، می‌توانم روی پاهایم فکر کنم، بنابراین واقعاً مثل شما فکر نمی‌کنیم که می‌خواهید تصور کنید که

yourself standing on your toes it just it's just  talking about being able to stand up um without  

روی انگشتان پا ایستاده‌اید. این فقط درباره این است که بتوانم بدون

having any preparation or me planning anything  beforehand like someone says something to me and  

داشتن آمادگی بایستم یا از قبل برنامه‌ریزی کنم مثل اینکه کسی چیزی به من می‌گوید و

I'm able to react immediately so I can think on my  feet or someone else can think on their feet but  

من می‌توانم فوراً عکس‌العمل نشان دهم تا بتوانم روی پاهای خودم فکر کنم یا شخص دیگری بتواند روی پاهای خود فکر کند.

to keep someone on their toes you can imagine an  athlete I know you can't really see my feet right  

کسی را روی پا نگه دارید، می‌توانید یک ورزشکار را تصور کنید، می‌دانم که واقعاً نمی‌توانید پای من را اینجا ببینید،

here but imagine someone who's who's like moving  around like a boxer they don't stand flat footed  

اما کسی را تصور کنید که مانند یک بوکسور حرکت می‌کند و نمی‌ایستد. کف پای صاف

usually they're they're kind of up on the balls of  their you know like the like the the little kind  

معمولاً آنها به نوعی روی توپ‌های شان بالا می‌روند، می‌دانید مانند نوع کوچک

of toes right there they're moving up a little bit  like that so they can move quickly if I just stand  

انگشتان پا همانجا آنها کمی به سمت بالا حرکت می‌کنند، بنابراین اگر من فقط روی آن بایستم می‌توانند سریع حرکت کنند.

on my feet if I'm flat footed flat footed just  means I'm I'm standing like like this instead of  

پاهای من اگر پا صاف باشم، فقط به این معنی است که من به جای اینکه

kind of bouncing like that ready to move around  uh if I if if you keep someone on your on their  

یک جور جهش کنم، اینطوری ایستاده ام و آماده حرکت کردن هستم. آه، اگر کسی را نگه دارید

toes just like you're fighting another Boxer  you're keeping them on their toes you're trying  

همانطور که با یک باکسر دیگر می جنگید روی انگشتان پا هستید، آنها را روی انگشتان خود نگه می دارید، سعی می کنید

to get them to keep moving around they need  to feel prepared so that they can react okay  

آنها را مجبور کنید به حرکت خود ادامه دهند، آنها باید احساس آمادگی کنند تا بتوانند واکنش خوبی نشان دهند.

so again these phrases they become much easier to  understand when you connect them with the actual  

بنابراین دوباره این عبارات بسیار ساده تر می شوند. درک اینکه چه زمانی آن‌ها را با موقعیت واقعی مرتبط می‌کنید،

situation rather than just trying to think like  oh think on your think on your pose means like  

نه اینکه فقط سعی کنید مثل این فکر کنید.

reacting quickly and you're you're you're trying  to begin with the vocabulary and then think back  

سعی کنید با واژگان شروع کنید و سپس

to what it means but it's much easier if we  begin with the idea of a boxer so someone is  

به معنای آن فکر کنید، اما اگر با ایده یک بوکسور شروع کنیم خیلی راحت‌تر است، بنابراین یک نفر

kind of moving like this and I feel bad that you  can't see my feet right here but you can imagine  

مثل این حرکت می‌کند و من احساس بدی دارم که شما نمی‌توانید پای من را در اینجا ببینید. می‌توانید تصور کنید

somebody like try moving around you know it's much  easier to do it if you if you're on kind of the  

کسی دوست دارد در اطراف شما حرکت کند، می‌دانید که اگر روی

little balls right before your toes so it's much  easier to do that like just the the bottom draw  

توپ‌های کوچک درست قبل از انگشتان پا قرار بگیرید، انجام آن بسیار آسان‌تر است، بنابراین انجام این کار بسیار آسان‌تر است. پایین کشیدن

like a little foot right here it's maybe a little  bit easier to see that so here's the ankle coming  

مثل یک پای کوچک درست در اینجا، شاید کمی راحت‌تر باشد که ببینیم، بنابراین اینجا مچ پا

down uh and so this person right here this is a  flat footed person like the whole heel so this  

پایین می‌آید و بنابراین این شخص در اینجا یک فرد صافی است مثل تمام پاشنه پا، بنابراین این

is the heel back here uh and then like the whole  foot is on the ground like this but someone who's  

پاشنه پا در اینجا است. و بعد مثل اینکه کل پا روی زمین است اینطوری، اما کسی که

on their toes a boxer you know here's the heel  like this and the toes kind of go down like that  

روی پنجه هایش یک بوکسور است، می دانید اینجا پاشنه پا اینطور است و انگشتان پا به نوعی پایین می آیند که

so they're they got like the ball like the heel is  up here there's lots of space just the bottom part  

بنابراین آنها مانند توپ مانند پاشنه هستند اینجا بالا فضای زیادی وجود دارد، فقط قسمت پایین

where the toes are is touching the ground okay  so when when someone is playing a sport they're  

جایی که انگشتان پا با زمین تماس می‌گیرند خوب است بنابراین وقتی شخصی در حال انجام ورزشی است

usually not standing flat footed like that they're  kind of up a little bit they're on their toes so  

معمولاً مانند پا صاف نمی‌ایستد. که آنها کمی بالا هستند، آنها روی انگشتان خود هستند، بنابراین

they're not it's not like a ballet dancer but you  know the same kind of idea of being on your toes  

آنها نیستند، مانند یک رقصنده باله نیست، اما شما همان ایده حضور در آن را می دانید انگشتان پاهایتان

it means you're ready to deal with something so if  I'm keeping someone on my toes that's the physical  

به این معنی است که شما آماده‌اید با چیزی کنار بیایید، بنابراین اگر کسی را روی انگشتانم نگه دارم، این

idea where this phrase comes from but then we  once we understand understand that we can apply  

ایده فیزیکی   است که این عبارت از کجا می‌آید، اما پس از آن که فهمیدیم می‌توانیم

it to other situations where like my wife is you  know like asking me to do different things or I  

آن را در موقعیت‌های دیگری مانند همسرم به کار ببریم. آیا می دانید مانند اینکه از من بخواهید کارهای مختلفی انجام دهم یا من

try to do something and help out at home but then  she gets angry at me so I use the wrong sponge or  

سعی می کنم کاری انجام دهم و در خانه کمک کنم اما او از دست من عصبانی می شود بنابراین من از اسفنج نامناسب استفاده می کنم یا از

something like that so if those things happen my  wife is keeping me on my toes I'm kind of like  

چیزی شبیه به آن استفاده می کنم. اتفاق می‌افتد همسرم مرا روی پا نگه می‌دارد.

I don't know what what what I should do in that  situation so there are many different places or  

من به نوعی می‌دانم در آن موقعیت باید چه کاری انجام دهم، بنابراین مکان‌ها یا زمان‌های مختلفی وجود دارد که

times where I might use an expression like that  even if I'm not physically moving around but  

ممکن است از چنین عبارتی استفاده کنم، حتی اگر باشم. از نظر فیزیکی در اطراف حرکت نمی‌کنید، اما

doesn't it make you understand it a lot better  don't you feel more confident about using it if  

آیا این باعث نمی‌شود که شما آن را خیلی بهتر درک کنید، آیا در مورد استفاده از آن احساس اطمینان بیشتری نمی‌کنید اگر

you really understand what's happening so if you  are keeping someone else on their toes or they  

واقعاً بفهمید که چه اتفاقی می‌افتد، بنابراین اگر شخص دیگری را روی پا نگه می‌دارید یا آن‌ها

are keeping you on your toes it's the same idea  of like not not really like feeling comfortable  

تو را روی پنجه‌هایت نگه می‌دارند، این همان ایده‌ای است  مثل اینکه واقعاً دوست ندارم احساس راحتی کنم

and you have to you have to be ready to react just  like a boxer is okay so to think on your feet I'm  

و باید آماده عکس‌العمل نشان دهی درست مثل یک بوکسور خوب است، بنابراین روی پاهایت فکر کنی

again I'm like thinking on my feet over here it  means I'm just standing up even if I'm not sitting  

من هستم   دوباره فکر کردن روی پاهایم در اینجا به این معنی است که من فقط ایستاده ام حتی اگر

down down writing something preparing something  I could just be in a conversation standing and  

ننشینم و چیزی بنویسم و ​​چیزی را آماده کنم.

talking just like I am now and I can respond  quickly and easily and comfortably to people I can  

من الان هستم و می‌توانم سریع و راحت و راحت به افرادی که می‌توانم

think on my feet think on my feet so you probably  wouldn't like think on your fingers or whatever  

روی پای من فکر کنم روی پای من فکر کنم، بنابراین احتمالاً دوست ندارید روی انگشتانتان فکر کنید یا هر چیز دیگری

because you don't stand on your fingers at least  most people don't I don't know how to do that but  

زیرا حداقل اکثر مردم روی انگشتان خود نمی ایستید. نمی‌دانم چگونه این کار را انجام دهم، اما

uh this is the general idea over here so thinking  on your feet it just means you're ready to react  

این ایده کلی در اینجاست، بنابراین فکر کردن روی پای خود به این معنی است که آماده واکنش نشان دادن هستید،

all right so we can use this that's where the idea  comes from but even if you're sitting down we can  

بنابراین ما می‌توانیم از این ایده از کجا آمده است، اما حتی اگر نشسته‌اید، ما

still use the Expression like ooh that person can  really respond well and have a good conversation  

هنوز می‌توانیم از عبارتی استفاده کنیم، مثلاً اوه، آن شخص می‌تواند واقعاً به خوبی پاسخ دهد و مکالمه خوبی داشته باشد.

that person can think on their feet if something  happens there's trouble or they need to respond  

in conversation quickly they can do that they can  think on their feet okay all right hopefully that  

آنها می توانند به سرعت مکالمه را انجام دهند که می توانند روی پای خود فکر کنند، بسیار خوب، امیدوارم که

makes sense let me go back and look at uh comments  but uh just to recap this idea very quickly when  

منطقی باشد به من اجازه دهید به عقب برگردم و به نظرات نگاه کنم. وقتی

people are beginning with vocabulary they they're  typically trying to connect some vocabulary with  

افراد با واژگان شروع می‌کنند، معمولاً سعی می‌کنند واژگانی را با

words that they know in their native language  because it it just feels more comfortable to  

کلماتی که در زبان مادری خود می‌دانند مرتبط کنند، زیرا

do that so you already know the thing or maybe  something related in your native language and  

انجام این کار راحت‌تر است، بنابراین شما قبلاً آن چیز یا شاید چیزی را که به زبان مادری‌تان مرتبط است، می‌دانید.

you try to translate this is the way most people  learn languages especially uh in regular school uh  

شما سعی می کنید ترجمه کنید این روشی است که بیشتر مردم زبان ها را یاد می گیرند، مخصوصاً در مدرسه معمولی، اوه،

but if you want to become fluent if you want  to be able to think on your toes or even you  

اما اگر می خواهید مسلط باشید اگر می خواهید بتوانید روی انگشتان پا فکر کنید یا حتی شما

know if other people are keeping you on or you  know think on your feet or if other people are  

می‌دانید که آیا دیگران شما را نگه می‌دارند یا می‌دانید که روی پای خود فکر می‌کنید یا اگر دیگران

keeping you on your toes then you need to be able  to respond quickly and automatically and you do  

شما را روی پا نگه می‌دارند، باید بتوانید سریع و خودکار پاسخ دهید و

that by beginning with the situation and then  seeing these different ways people communicate  

این کار را با شروع موقعیت و سپس دیدن انجام دهید. این روش‌های مختلف ارتباط افراد

so number one it will make you feel more confident  about the vocabulary because you really understand  

آنقدر شماره یک باعث می‌شود که شما نسبت به واژگان اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، زیرا واقعاً

it well and number two you will also see lots of  different ways that people respond so if I go out  

آن را به خوبی درک می‌کنید و شماره دو، راه‌های مختلفی را نیز مشاهده خواهید کرد که افراد به آنها پاسخ می‌دهند، بنابراین اگر من بیرون می‌روم

here I am living in Nagasaki Japan and I go to a  department store I can just sit on a little chair  

اینجا من در ناکازاکی ژاپن زندگی می‌کنم و به یک فروشگاه بزرگ می‌روم، فقط می‌توانم روی یک صندلی کوچک

or something so again I'm sitting on a chair or I  can sit in a chair uh and I can listen to people  

یا چیزی بنشینم، بنابراین دوباره روی یک صندلی می‌نشینم یا می‌توانم روی یک صندلی بنشینم و می‌توانم به حرف‌های مردم گوش کنم.

talk and I can hear even like a child says I want  to buy that toy and the parent says no you can't  

صحبت کنم و من می‌شنوم حتی مثل کودکی که می‌گوید می‌خواهم آن اسباب‌بازی را بخرم و والدین می‌گویند نه، نمی‌توانی

get that so this is a common situation American  parents will experience this uh Japanese parents  

آن را بخری، بنابراین این یک موقعیت رایج است و والدین آمریکایی این را تجربه می‌کنند، والدین ژاپنی.

will see this same kind of thing uh but How might  people say that so in English a mother might say  

همین چیزها را خواهد دید، اوه، اما چگونه ممکن است مردم این را به زبان انگلیسی بگویند: «

oh I'm sorry we can't get you that or or they  might be like if the child is really whining  

اوه متاسفم که نمی‌توانیم آن را بفهمیم یا ممکن است اینطور باشد که کودک واقعاً ناله می‌کند

or something like please buy me that toy I really  want to buy that toy and parent says no like no we  

یا چیزی شبیه به لطفاً بخرید من آن اسباب‌بازی را واقعاً می‌خواهم آن اسباب‌بازی را بخرم و والدین می‌گویند نه مثل نه، ما

bought you a toy last week you know or whatever  the thing is but if you listen to that if you  

هفته گذشته برای شما یک اسباب‌بازی خریدیم، می‌دانید یا هر چیز دیگری اتفاق می‌افتد، اما اگر به آن گوش کنید، اگر

watch 10 different parents in a situation in that  particular situation you will hear some different  

10 والدین مختلف را تماشا کنید. در آن موقعیت خاص،

ways of expressing that and that's what makes  you feel confident about knowing what to say  

راه‌های متفاوتی برای بیان آن می‌شنوید و این چیزی است که باعث می‌شود نسبت به دانستن چه چیزی احساس اطمینان کنید. این به

it's not because you learned one right way to  say something it's because you've seen examples  

این دلیل نیست که یک راه درست برای گفتن چیزی را یاد گرفته‌اید، به این دلیل است که نمونه‌هایی

of lots of natives doing that okay so that's what  gives you the confidence to say something it's the  

از افراد بومی زیادی را دیده‌اید که این کار را انجام می‌دهند. بسیار خوب پس این همان چیزی است که به شما اعتماد به نفس می‌دهد تا چیزی بگویید،

same thing with pronunciation if you only hear  one example of something like one teacher tells  

اگر فقط یک مثال از چیزی شبیه یک معلم بشنوید، در تلفظ یکسان است.

you something you will feel less confident than  uh hearing a bunch of different natives express  

چیزی به شما می‌گوید که اعتماد به نفس کمتری نسبت به شنیدن یک دسته از بومیان مختلف دارید،

the same thing so if I hear 10 different natives  say uh you have to think on your feet you have to  

بنابراین اگر از 10 بومی مختلف بشنوم که می‌گویند اوه، باید روی پای خود فکر کنید، باید

think on your feet some people will say it  more slowly others will be faster or maybe  

روی پای خود فکر کنید، برخی افراد آهسته‌تر آن را می‌گویند. دیگران سریع‌تر خواهند بود یا شاید

have a different accent or something but you will  feel a lot more confident about that and that will  

لهجه یا چیزی متفاوت داشته باشند، اما شما در مورد آن احساس اعتماد بیشتری خواهید کرد و

also prepare you to hear different examples of  natives you know just in movies or real life  

همین  شما را برای شنیدن مثال‌های مختلف آماده می‌کند بومی‌هایی که فقط در فیلم‌ها یا زندگی واقعی می‌شناسید

talking about things if you're prepared in that  way does this make sense hopefully it does uh but  

صحبت کردن در مورد چیزهایی که به این ترتیب آماده شده‌اید، منطقی است، امیدواریم درست باشد، اما

this is how you learn to express yourself even  if you don't know the right words because there  

اینگونه یاد می‌گیرید که خود را بیان کنید، حتی اگر کلمات مناسب را نمی‌دانید، زیرا

could be some perfect way to express yourself  but there are usually multiple ways to do that  

راهی عالی برای بیان خود باشید، اما معمولاً راه‌های متعددی برای انجام این کار وجود دارد.

and native speakers or fluent speakers even  if they're not native they're able to express  

themselves because they don't get stuck looking  for one way to say something they always have a  

برای گفتن چیزی همیشه

different ways of expressing things I could I  could get stuck or forget how to say something  

روش‌های متفاوتی برای بیان چیزهایی دارند که من می‌توانم ممکن است گیر کنم یا فراموش کنم که چگونه چیزی بگویم

or not feel confident about this word that's okay  I easily switch to something else so just like  

یا در مورد این کلمه اعتماد به نفس نداشته باشم که اشکالی ندارد من به راحتی به چیز دیگری تغییر می‌دهم، بنابراین درست مانند

our examples about the lion uh living in grassy  areas I could even use other words like uh lions  

مثال‌های ما در مورد شیر اوه، زندگی در مناطق چمن‌زار، حتی می‌توانم از کلمات دیگری مانند شیرها استفاده کنم.

live on a Savannah Savannah Savannah uh I think  that's S V a and and a Savannah Savannah if I'm  

Savannah Savannah اگر به

spelling that correctly Savannah uh but Savannah  just means a grassy area so it's another way of  

درستی املای آن را درست می‌گویم ساوانا اوه، اما Savannah فقط به معنی یک منطقه چمن‌زار است، بنابراین

saying that same thing now if I say grassy area  that's particularly fine but typically when people  

اگر من بگویم منطقه چمن‌زار، روش دیگری برای گفتن همین موضوع است.

think of like Savannah it's like like the kind  of drier grassy area it gets a little bit more  

در منطقه چمن خشک تر، کمی

nuanced or a bit more specific but a savannah is  basically a large grassy area a grassland okay  

ریزتر یا کمی خاص تر می شود، اما ساوانا اساساً یک منطقه علفزار بزرگ یک علفزار است،

so the point is not to find one specific way  because you could get 10 native speakers together  

بنابراین نکته این نیست که یک راه خاص پیدا کنید، زیرا می‌توانید 10 سخنران بومی را با هم جمع کنید

or 10 just fluent speakers and they would each say  things in a slightly different way I guarantee it  

یا 10 سخنران فقط مسلط و هر کدام به روشی کمی متفاوت می‌گویند.

uh and is what we show in fluent for life we  get all these different people together and  

این چیزی است که ما در زندگی روان نشان می‌دهیم، همه این افراد مختلف را دور هم جمع می‌کنیم و از

have them have conversations and uh listen to  the way they speak and people don't all speak  

آنها می‌خواهیم مکالمه کنند و به روشی که مردم صحبت می‌کنند و مردم نمی‌گویند گوش کنیم. همه به

the same way there's some overlap so you might  have a u you know people are talking about some  

یک شکل صحبت می‌کنند، بنابراین ممکن است شما یک هم‌پوشانی داشته باشید، می‌دانید که مردم در مورد

specific situation uh and so one person says  something another person is describing that  

موقعیت خاصی صحبت می‌کنند و بنابراین یک نفر چیزی می‌گوید که شخص دیگری آن

situation in a slightly different way but there  is some overlap there or maybe another person  

موقعیت را به روشی کمی متفاوت توصیف می‌کند، اما در آنجا همپوشانی وجود دارد یا شاید شخص دیگری

describes it and there's another overlap here I  told this story uh maybe like a few years ago or  

آن را توصیف می کند و یک همپوشانی دیگر در اینجا وجود دارد که من این داستان را گفتم شاید مثل چند سال پیش یا

something like this but there is a a a video  series about sports uh that I enjoy watching  

چیزی شبیه به این، اما یک مجموعه ویدیویی درباره آن وجود دارد ورزش‌هایی که من از تماشای آن لذت می‌برم

called uh 30 for 30 if you've ever seen this 30  430 so this was a a sports uh documentary film  

به نام uh 30 برای 30 اگر تا به حال این 30 430 را دیده‌اید، پس این یک مجموعه فیلم مستند ورزشی بود

series and one of these videos I think you can  find it on YouTube is it's called Reggie Miller  

و یکی از این ویدیوها که فکر می‌کنم می‌توانید آن را  در YouTube پیدا کنید این است که به نام Reggie Miller

versus the New York Knicks so it's just a story  about basketball but there's one scene where uh  

در مقابل The New است. یورک نیکس، پس این فقط یک داستان درباره بسکتبال است، اما یک صحنه وجود دارد که اوه

this this player Reggie Miller he he makes I  think 11 points or something like that in 10  

این بازیکن، رجی میلر، او را می سازد. فکر می‌کنم 11 امتیاز یا چیزی شبیه به آن در 10

seconds so the team was losing but then he gets  these points and then the team is winning again  

ثانیه می‌گیرد، بنابراین تیم در حال باخت بود، اما بعد او این امتیازها را می‌گیرد و سپس تیم دوباره برنده می‌شود

and everyone's going crazy like how did he do that  and so some different people are being interviewed  

و همه دیوانه می‌شوند که چگونه او این کار را انجام داده است و بنابراین با افراد مختلف

for for this they're just talking about this  specific situation again we're talking about  

برای این کار مصاحبه می‌شود. آنها فقط در مورد این موقعیت خاص صحبت می کنند، ما دوباره در مورد

a situation so we've got different people being  interviewed about a situation and they all said  

یک موقعیت صحبت می کنیم، بنابراین با افراد مختلفی در مورد یک موقعیت مصاحبه می کنیم و همه آنها

the same thing so they're describing the situation  in slightly different ways but there was one  

یک چیز را می گویند. آن‌ها وضعیت را به روش‌های کمی متفاوت توصیف می‌کنند، اما یک

expression that they all used to describe this so  again there's describing this player so he gets he  

عبارت وجود داشت که همه آن‌ها برای توصیف آن استفاده می‌کردند، بنابراین دوباره این بازیکن را توصیف می‌کردند تا او

gets the ball he shoots a like a three-pointer and  then he steals the ball and goes back and shoots  

توپ را بگیرد، او مانند یک شوت سه امتیازی شوت می‌کند و سپس توپ را می‌دزدد و به عقب برمی‌گردد و یک

another three-pointer so he he understands what's  happening and he knows he needs to get points uh  

سه امتیاز دیگر شلیک می‌کند تا بفهمد چه اتفاقی دارد می‌افتد و بداند که باید امتیاز بگیرد،

like even how many points to to win the game and a  lot of players like they're not really thinking so  

مثلاً چند امتیاز کسب کند. برای برنده شدن در بازی و بسیاری از بازیکنان مانند آنها واقعاً آنقدر فکر نمی کنند

much like that they might just try to quickly  panic and get the ball up and try to throw it  

که ممکن است فقط سعی کنند به سرعت وحشت کنند و توپ را بالا ببرند و سعی کنند آن را با بیشترین

up as quickly as possible and maybe they shoot  but they use a very specific expression uh to  

سرعت ممکن به سمت بالا پرتاب کنند و شاید شوت کنند اما از یک توپ استفاده می کنند. عبارت بسیار خاصی برای

describe this and so they all they all use the  same thing and that was uh to have to have the

توصیف این موضوع

presence of mine p r e s p r s e n c the presence  of mind so it's really interesting when they when  

واقعاً جالب است وقتی آنها

they cut the documentary and they show these  different people talking about that scene they  

مستند را قطع می کنند و به این افراد مختلف نشان می دهند که در مورد آن صحنه صحبت می کنند

all say to have the presence of mind to have the  presence of mind to have the presence of mind so  

همه می گویند حضور ذهن داشته باشید تا حضور ذهن داشته باشید تا حضور ذهن داشته باشید بنابراین

these are people being interviewed individually  separately they don't know they're they're like  

اینها افرادی هستند که به صورت جداگانه مصاحبه می شوند. نمی دانم آنها مانند

talking to other people but they all use this same  expression because it it like it really captures  

صحبت کردن با افراد دیگر هستند، اما همه آنها از این عبارت استفاده می کنند زیرا واقعاً

that thing well but it's not the only way you  could say that anyway to have the presence of  

آن چیز را به خوبی نشان می دهد، اما این تنها راهی نیست که می توانید بگویید به هر حال حضور

mind it means like you're you're aware of what's  Happening rather than just kind of panicking or or  

ذهن به این معنی است که شما از آنچه در حال رخ دادن است آگاه هستید به جای اینکه فقط یک نوع وحشت داشته باشید یا

you don't really know what you're doing right now  all right so to have the have the presence of mind  

واقعاً نمی دانید در حال حاضر چه می کنید. حضور ذهن

so uh as you see uh lots of people talking about  a particular situation you will automatically  

بنابراین وقتی می بینید که افراد زیادی در مورد یک موقعیت خاص صحبت می کنند، به طور خودکار

come to understand the vocabulary and the grammar  and this is the same thing you did in your native  

واژگان و دستور زبان را درک خواهید کرد و این همان کاری است که در خود انجام دادید.

language it's the same thing you continue to do  today as you learn and hear new things there are  

زبان مادری   این همان کاری است که امروز به انجام آن ادامه می‌دهید وقتی چیزهای جدیدی یاد می‌گیرید و می‌شنوید،    چیزهای

new you know maybe you heard about I don't know  like some new uh product or a new disease or  

جدید می‌دانید، شاید درباره‌ی من نمی‌دانم مثل محصول جدید یا بیماری جدید یا

something like that and and people begin talking  about it that's how you learned it to talk about  

چیزی شبیه به آن شنیده باشید و مردم شروع به صحبت کنند. در مورد آن اینگونه یاد گرفتید که در مورد

it you just hear different people talking about  it you feel confident as you understand it well  

آن صحبت کنید   فقط می‌شنوید که افراد مختلف در مورد آن صحبت می‌کنند  شما احساس اطمینان می‌کنید زیرا آن را به خوبی درک می‌کنید

and then you can start talking about it too it's  really that simple all right let me go back and  

و سپس می‌توانید شروع به صحبت کردن در مورد آن نیز کنید، واقعاً به همین سادگی است خیلی خب، اجازه دهید به عقب برگردم و

check comments uh but let me know if you have  any questions about about this idea because this  

نظرات را بررسی کنم، اما اگر سؤالی در مورد این ایده دارید به من اطلاع دهید زیرا این

really is the uh the simpler easier way to find  the words when you need them in conversations the  

واقعاً ساده‌تر راه ساده‌تر برای یافتن کلمه‌ها در مواقعی که به آنها نیاز دارید در مکالمات

point is just to let go of like one specific way  of saying something all right so let's take a look  

است. مثل یک راه خاص برای گفتن چیزی خوب است، پس بیایید نگاهی بیندازیم

uh got a couple of good mornings there nice to  see everybody I will go uh quickly through these  

اوه، چند صبح خوب در آنجا داشتم، دیدن همه خوب است، من سریعاً از اینها عبور خواهم کرد

to get to uh let's see some more questions here  Jack Smith says hey oh hi maybe lions live at  

تا به آن برسم، بیایید ببینیم چند سوال دیگر در اینجا جک اسمیت می‌گوید: سلام، شاید شیرها در

grassy areas what's the difference thanks um well  we don't really live at like a large open area  

مناطق چمن‌زی زندگی می‌کنند، چه تفاوتی دارد، متشکرم، ما واقعاً مانند یک منطقه باز بزرگ زندگی نمی‌کنیم

typically when we're talking about an environment  like I wouldn't live at Chicago I would live in  

معمولاً وقتی در مورد محیطی صحبت می‌کنیم که من در آن زندگی نمی‌کنم. شیکاگو من در

Chicago because we're talking about being within  a particular area but if if I'm at a a specific  

شیکاگو زندگی می کنم زیرا ما در مورد حضور در یک منطقه خاص صحبت می کنیم، اما اگر در یک مکان خاص باشم

location like like a grassland uh if we if we  if we were talking about that I'm just trying to  

مانند یک علفزار اگر در مورد آن صحبت می‌کردیم، من فقط سعی می‌کردم به

think about how we might say like at a grassland  like I might meet you at the grassland if that's  

فکر کنم که چگونه می‌توانیم بگوییم مثل یک علفزار مثل من ممکن است شما را در علفزار ملاقات کنم، اگر این

kind of a smaller area but it's like a grassland  is usually a really big area it's not it's not  

یک جور منطقه کوچک‌تر است، اما مثل یک علفزار است که معمولاً یک منطقه واقعاً بزرگ است. اینطور نیست،

just like even even a city is a large space if I  say hey I'll meet you at Chicago it wouldn't make  

درست مثل اینکه حتی یک شهر هم فضای بزرگی است، اگر بگویم سلام، شما را در شیکاگو ملاقات خواهم کرد، منطقی نیست،

sense because it's just too to B but I would meet  you at a store in Chicago or I would meet you at a  

زیرا خیلی به B است، اما من شما را در فروشگاهی در شیکاگو ملاقات می‌کردم یا شما را در یک

particular I don't know like corner or something  like that and again there are different ways  

گوشه خاص که نمی‌دانم مانند آن یا چیزی شبیه به آن ملاقات می‌کردم و دوباره راه‌های مختلفی وجود دارد که

you could express this but that's when we use at  rather than for having a large area and describing  

می‌توانید این را بیان کنید، اما این زمانی است که ما در به جای داشتن یک منطقه بزرگ و توصیف

where we might be on that thing so I could be on  a grassy area or within a grassy area it just like  

جایی که ممکن است در آن چیز باشیم تا من بتوانم در یک منطقه چمن یا در یک منطقه چمن باشم، درست مثل   که

are you talking about the space where you're  on top of something or kind of feeling within  

شما در مورد فضایی صحبت می کنید شما در بالای چیزی یا نوعی احساس در

a particular area all right uh dlin says hello  sir which is the correct one in the sky or on the  

یک منطقه خاص هستید، خیلی خوب، اوه دلین می گوید سلام، آقا، کدام یک در آسمان یا در

sky uh on sounds weird yeah uh most people would  just say in you know you're because it's the same  

آسمان درست است، آه در صداهای عجیب و غریب، بله، اکثر مردم فقط به شما می گویند که شما می دانید. چون این همان

thing like being in in the water so remember if  it's if it's more of like a box a box area uh and  

چیزی است که در آب بودن

it doesn't matter if this is grass or if this is  water or if this is air like you're up in the sky  

چمن یا اگر این آب است یا اگر این هوا است، مثل اینکه در آسمان هستید

if you are inside this and you're talking about  being in that just like you might be an astronaut  

اگر در داخل آن هستید و در مورد بودن در آن صحبت می کنید، دقیقاً مثل اینکه ممکن است یک فضانورد

up in space so the same thing it's like being  inside of a box even if there are not actual walls  

در فضا باشید، بنابراین همان چیزی است که مانند بودن داخل یک جعبه حتی اگر دیوارهای واقعی وجود نداشته باشد،

it's it's still a space like just like I'm in a  room right now okay or I'm in Nagasaki I could  

باز هم فضایی است مثل اینکه من الان در یک اتاق هستم، خوب یا در ناکازاکی هستم، می‌توانم

be in a a larger area like that all right so if I  were on the sky it's more like if the sky has a if  

در یک منطقه بزرگتر مانند آن باشید، بنابراین اگر من در آسمان بودم، بیشتر شبیه این است که اگر آسمان

it's like a dome or something or there's there's  a place where it ends and I could be on top of the  

مانند یک گنبد یا چیزی باشد یا جایی وجود داشته باشد که به پایان می رسد و من می توانم در بالای

sky like that but nobody would really talk about  it usually uh if they're just like a plane or a  

آسمان مثل آن باشم. اما هیچ‌کس واقعاً در مورد آن صحبت نمی‌کند، معمولاً اگر مثل یک هواپیما یا

helicopter or flying I'm up in the sky they're not  on the sky they're they're inside of it so water  

هلیکوپتر باشند یا در حال پرواز باشند، من در آسمانی که سوار آن نیستند. آسمان هستند، آنها در داخل آن هستند، بنابراین آب

uh is an example where we might have like let's  say we have a swimming pool and we could be uh  

اوه مثالی است که ممکن است داشته باشیم، مثلاً یک استخر شنا داریم و می‌توانیم

like I'm talking to my friend I'm on the phone  I could be sitting on a little floating chair  

مثل اینکه دارم با دوستم صحبت می‌کنم، تلفنی هستم. روی یک صندلی شناور کوچک

like that so this is me up here on a on a little  like a floating chair technically I'm on the  

مثل آن بنشینید، بنابراین من اینجا هستم، روی یک صندلی شناور، از نظر فنی روی

water but I could also tell my friend hey I'm  in the pool right now like I wouldn't say I'm  

آب هستم، اما می‌توانم به دوستم هم بگویم سلام، من در حال حاضر در استخر هستم، مثل اینکه نمی گویم

on the pool I'd be in the pool even if I'm not  physically in the water so it again these are  

روی استخر هستم، حتی اگر از نظر فیزیکی در آب نباشم، در استخر خواهم بود، بنابراین دوباره اینها

slight nuances that you you care more about as a  non-native learner because you're beginning with  

نکات جزئی هستند که شما بیشتر به آن اهمیت می دهید. در مورد به عنوان یک یادگیرنده غیر بومی، زیرا شما با

the vocabulary not with the situation so regularly  uh a n might be if I'm talking with my friend I'm  

واژگان شروع می کنید نه با موقعیت، خیلی منظم ممکن است اگر من با دوستم صحبت کنم.

on the phone and he can't see me and he says oh  what are you doing right now I mean what would I  

تلفن و او نمی تواند من را ببیند و او می گوید آه، در حال حاضر چه کار می کنی، منظورم این است که چه می خواهم

probably say oh I'd say like I'm at the pool I  could be at the pool I could be in the pool he  

بگویم اوه، من می گویم مثل اینکه در استخر هستم، می توانم در استخر باشم، می توانم در استخر باشم او

doesn't really know that and I'm not going to  go into detail about like actually I'm sitting  

واقعاً این را نمی‌داند و من نمی‌خواهم به جزئیات بپردازم، مثلاً

on a little floating chair so really I'm not in  the water but I'm kind of on the water nobody  

روی یک صندلی شناور کوچک نشسته‌ام، بنابراین واقعاً در آب نیستم اما به نوعی روی صندلی هستم. آب هیچ کس

talks like that so in general there are different  ways I could Express this all right and that's the  

آنطور صحبت نمی کند، بنابراین به طور کلی روش های مختلفی وجود دارد که می توانم این را به درستی بیان کنم و

that's the point so we begin with the situation  there's somebody here how might we talk about  

این نکته است، بنابراین ما با این وضعیت شروع می کنیم اینجا کسی وجود دارد که چگونه می توانیم در مورد آن صحبت کنیم

that so they're different ways but it's important  to to begin with the situation and you you learn  

بنابراین آنها روش های مختلفی دارند، اما مهم است با موقعیت شروع کنید و شما

the nuances that way uh but as you as you see  them and it's not just a situation you can see  

تفاوت های ظریف را از این طریق یاد می گیرید، اما همانطور که می بینید آنها را می بینید و این فقط موقعیتی نیست که می توانید ببینید

I'm just trying to make it easier to understand  the point but here again he's on the water he's  

من فقط سعی می کنم آن را آسان تر کنم برای فهمیدن نکته اما اینجا دوباره روی آب است او

not in the water maybe his maybe part maybe his  foot is in the water but the rest of his body is  

در آب نیست شاید قسمت شاید شاید پایش در آب است اما بقیه بدنش

not so which do you say is he on the water or in  the water okay doesn't really matter uh but those  

نیست پس شما می گویید او روی آب است یا در آب خوب است واقعاً مهم نیست، اوه، اما اینها

are the kinds of nuances that you understand as  you as you look at the situation and hear natives  

انواع تفاوت‌های ظریفی هستند که وقتی به موقعیت نگاه می‌کنید و می‌شنوید که بومی‌ها

describing it okay so don't worry about one way  to say something uh the more important thing is uh  

آن را توصیف می‌کنند، آن‌ها را درک می‌کنید، پس نگران نباشید. یکی از راه های برای گفتن چیزی آه مهمتر این است که آه

how can I how can I really understand things the  same way a native would and you do that by getting  

چگونه می توانم واقعاً چیزها را به همان روشی که یک بومی درک می کند و شما این کار را با به دست آوردن

more native examples it's pretty simple all right  let me see here did I miss anybody else uh let's  

نمونه های بومی بیشتر انجام می دهید، بسیار ساده است، خوب اجازه دهید اینجا ببینم آیا دلم برای کسی دیگر تنگ شده است اوه بیایید

see Bridget he's on the ball yeah it's another  way you express that uh fingers a toe I think I  

ببینیم بریجت او روی توپ است، بله، این روش دیگری است که شما با انگشتان دست و پا بیان می‌کنید، فکر می‌کنم

answered that one already and merik says hello I  just want to say that it's better to pay someone  

قبلاً به آن یکی پاسخ داده‌ام و مریک می‌گوید سلام، فقط می‌خواهم گفتن اینکه بهتر است

to teach you instead of learning English on your  own I've been learning English for six years for  

به جای یادگیری زبان انگلیسی به تنهایی به کسی پول بدهید   به شما آموزش دهد، من شش سال است که انگلیسی یاد می‌گیرم

the first year I was learning on my own was bad  now I learn Chinese and from the beginning with  

سال اولی که به تنهایی یاد می‌گرفتم بد بود حالا چینی یاد می‌گیرم و از ابتدا با

the teacher goes much quicker saying it because  people have questions non-stop these videos are  

معلم گفتن آن خیلی سریع‌تر انجام می‌شود، زیرا افراد بدون وقفه سؤالاتی دارند، این ویدیوها

useful thanks for them but I still think it's  better to pay someone to teach you cuz you can  

مفید هستند، از آنها تشکر می‌کنم، اما هنوز فکر می‌کنم بهتر است به کسی پول بدهید تا به شما آموزش دهد، زیرا می‌توانید

get straight answers straight away yeah so this  is another reason to join fluent for life for  

بلافاصله پاسخ‌های مستقیم دریافت کنید، بله. این دلیل دیگری است برای پیوستن به fluent مادام العمر برای

the people who do join uh we are here 24 hours a  day to answer questions people have but the the  

افرادی که به آن ملحق می شوند، ما 24 ساعت شبانه روز اینجا هستیم تا به سؤالاتی که مردم دارند پاسخ دهیم، اما

more important point is not like having a teacher  there it's more do I have correct examples natural  

نکته مهمتر این نیست که معلمی در آنجا داشته باشید، بلکه بیشتر این است که آیا مثال های صحیحی دارم.

examples that can help me understand the language  how can I erase the doubt because lots of people  

مثال های طبیعی. این می تواند به من کمک کند زبان را بفهمم چگونه می توانم شک را از بین ببرم زیرا بسیاری از افراد

do study with personal teachers private tutors  and they still don't get fluent and the reason is  

با معلمان شخصی معلمان خصوصی مطالعه می کنند و هنوز هم مسلط نیستند و دلیل آن به

because either that person doesn't really know how  to teach very well so they they can explain the  

این دلیل است که یا آن شخص واقعاً نمی‌داند چگونه به خوبی تدریس کند، بنابراین می‌تواند زبان را توضیح دهد،

language but they don't really help you understand  it intuitively and the second part is you're not  

اما واقعاً به شما کمک نمی‌کند آن را به طور شهودی درک کنید و بخش دوم این است که شما

getting lots of examples from a variety of people  so even in my case like I don't have a a specific  

مثال‌های زیادی از انواع مختلف دریافت نمی‌کنید. مردم بنابراین حتی در مورد من مثلاً معلم   خاصی ندارم،

teacher but like the whole country is my teacher  I get examples from TV examples from uh family  

اما مثل اینکه کل کشور معلم من است از نمونه‌های تلویزیونی از خانواده

or going out and just meeting people or hearing  people on the street for learning Japanese all  

یا بیرون رفتن و فقط ملاقات با مردم یا شنیدن افراد مثال می‌گیرم. در خیابان برای یادگیری ژاپنی، همه

of those things come naturally and that those  are the things that answer my questions and so  

این چیزها به طور طبیعی به وجود می آیند و اینها چیزهایی هستند که به سؤالات من پاسخ می دهند، بنابراین

it's nice if you do have a teacher but a lot of  people do have teachers and still don't get fluent  

خوب است اگر معلم داشته باشید، اما بسیاری از افراد معلم دارند و هنوز هم مسلط نیستند.

all right so the key is not having uh a personal  teacher although that's nice but the person also  

نکته کلیدی این است که یک معلم شخصی نداشته باشید، اگرچه این خوب است، اما فرد نیز

needs to be able to explain things and help you  understand them intuitively uh but also somehow  

باید بتواند چیزها را توضیح دهد و به شما کمک کند آنها را به طور شهودی درک کنید، اما همچنین به نحوی

you need to be able uh to get multiple examples  because one clear teacher is going to be different  

باید بتوانید. برای به دست آوردن مثال‌های متعدد، زیرا یک معلم واضح

from hearing lots of native examples in movies  or TV shows or whatever so you need to get that  

با شنیدن مثال‌های بومی زیاد در فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی یا هر چیز دیگری متفاوت خواهد بود، بنابراین

naturally varied review if you want to be prepared  for that uh I am in your mind it's good says uh  

اگر می‌خواهید برای آن آماده باشید، باید آن بررسی متفاوت را دریافت کنید. من در ذهن شما هستم. خوب می‌گوید اوه

pero if I'm pronouncing that correctly uh and  sir when we are on live TV we can say on Sky uh  

اما اگر من آن را درست تلفظ کنم و آقا وقتی در تلویزیون زنده هستیم، می‌توانیم در Sky بگوییم آه

uh I mean if that if like on I nobody  would like no native I've ever heard  

اوه، منظورم این است که اگر اینطور باشد من هیچ کس دوست ندارم هیچ بومی وجود نداشته باشد. من تا به حال شنیده ام

anyone say that we would just say uh on  the air if that's what you're talking

کسی بگوید که ما فقط می گوییم آه در  اگر شما

about and this is a this is another it's another  one of these same kinds of examples where people  

در مورد آن صحبت می کنید و این یکی دیگر است یکی دیگر از همین نمونه هایی است که مردم   را

are confusing and again I don't know if uh  uh if this is the case but it sounds like it  

گیج می کنند و دوباره نمی‌دانم اگر اینطور است یا نه، اما به نظر می‌رسد که

so Sky versus Air so usually what happens  is like the example I gave about my wife  

آسمان در مقابل هوا، بنابراین معمولاً آنچه اتفاق می‌افتد مانند مثالی است که در مورد همسرم زدم   درک

misunderstanding vocabulary or this other  example about like like keeping people on  

نادرست واژگان یا این مثال دیگر در مورد مانند نگه داشتن مردم روی

their feet or thinking on your toes where  you misuse the vocabulary I remember a uh  

پاها یا فکر کردن روی انگشتان پا که در آن از واژگان اشتباه استفاده می‌کنید، یادم می‌آید که

like if you've ever seen uh Die Hard three so  Bruce Willis movie Die Hard with a Vengeance  

اگر تا به حال دیده‌اید سه سخت بمیرید، فیلم بروس ویلیس Die Hard with a Vengeance

he's in an elevator with uh some German I  don't know they're like the German bad guys  

در آن حضور دارد. یک آسانسور با مقداری آلمانی، نمی‌دانم که آنها مانند آدم‌های بد آلمانی

in the movie um but one of the one of the guys  says oh it's it's like raining like dogs and cats  

در فیلم هستند. اما یکی از آن بچه‌ها می‌گوید آه، مثل این است که اخیراً مثل سگ‌ها و گربه‌ها باران می‌بارد

recently and then he's hearing that he's like oh  like they're using English but they're using it  

و بعد می‌شنود که او مثل آه  انگار از انگلیسی استفاده می‌کنند، اما آنها از آن استفاده می‌کنند   به اشتباه از آن استفاده می‌کنند.

incorrectly the actual expression is it's raining  cats and dogs now it doesn't really matter if you  

واقعاً مهم نیست که می‌گویید

say dogs and cats but the point is if you use that  incorrectly it means you've just kind of learned  

سگ و گربه به این معنی است که شما به نوعی بیان را یاد گرفته‌اید

the expression and you're trying to remember the  words rather than really understanding where it  

و سعی می‌کنید کلمات را به خاطر بسپارید نه اینکه واقعاً بفهمید از کجا

comes from or really getting lots of examples  to use something correctly so in the movie he's  

آمده است یا واقعاً مثال‌های زیادی برای استفاده درست از چیزی به دست می‌آورید، بنابراین در فیلم او

like ah I guess these guys are not natives or  whatever I think he knew that anyway but it's  

مانند آه، فکر می‌کنم این بچه‌ها نیستند. بومی‌ها یا هر چیز دیگری که فکر می‌کنم او این را می‌دانست، اما

interesting uh like one of them is saying oh  it's raining dogs and cats and he's like yes  

جالب است یکی از آنها می‌گوید آه، باران سگ و گربه می‌بارد و او شبیه بله

so they they know the English but they're using  it incorrectly meaning that oh no maybe these  

بنابراین آنها انگلیسی می دانند اما به اشتباه از آن استفاده می کنند به این معنی که اوه نه شاید اینها به

are the bad guys somehow anyway uh so talking  about being on the radio that's a more specific  

هر حال آدم های بدی هستند، بنابراین صحبت کردن درباره حضور در رادیو مثالی خاص تر

example of being on the air and we get this  expression because we're talking about radio

از حضور در آنتن است و ما این عبارت را دریافت می کنیم زیرا ما در مورد امواج رادیویی صحبت می کنیم،

waves if I can draw a uh a little like radio you  know just very simple kind of radio tower here  

اگر بتوانم کمی شبیه به رادیو بکشم، شما فقط نوع بسیار ساده برج رادیویی را در اینجا می شناسید

and the little the signal goes out like this  so if you're uh yeah I think it's called Simon  

و هرچه سیگنال به این شکل خاموش شود بنابراین اگر شما اوه بله، من فکر می‌کنم اسمش Simon

Says in uh like in in other countries that was the  original name for the movie in uh in America but I  

Says in Uh در کشورهای دیگر است که نام اصلی فیلم در اوه در آمریکا بود، اما

think they they just changed it to Die Hard with a  Vengeance but the character's name is uh is Simon  

فکر می‌کنم آنها آن را به Die Hard with a  Vengeance تغییر دادند، اما نام شخصیت آیا اوه سیمون است

uh so anyway if you're if you're imagining this  it's like some people are talking and look at that  

اوه پس به هر حال اگر این را تصور می‌کنید مثل این است که بعضی‌ها دارند صحبت می‌کنند و به آن نگاه کنید   که

who we're on the air we're like we are voices  our voices are kind of floating on the air our  

ما در آن هستیم هوا ما مانند صداهایی هستیم که صدایمان به نوعی روی آنتن شناور است

voices are on the air so this is where we get the  expression on the air so when a a a voice or a you  

صداهای ما روی آنتن می‌آیند، بنابراین این جایی است که بیان روی آنتن را دریافت می‌کنیم، بنابراین وقتی یک صدا یا شما

know some kind of sound or radio or music whatever  is being broadcast like this so we're sending a  

نوعی صدا یا رادیو یا موسیقی را می‌شناسید. هر چیزی که به این شکل پخش می‌شود، بنابراین ما

signal out it's physically traveling through the  air so we are on the air right now but we don't  

سیگنالی ارسال می‌کنیم که از نظر فیزیکی در حال حرکت در هوا است، بنابراین ما در حال حاضر روی آنتن هستیم، اما نمی‌گوییم که

say we are on the sky because we're not we're  not talking about like physical Sky it's just  

در آسمان هستیم زیرا ما نیستیم مثل آسمان فیزیکی صحبت نمی‌کنیم، فقط

look at that like here's the air like I'm kind of  you know even broadcasting right now I could say  

به آن نگاه کنید مثل این است که این هوا شبیه من است شما می‌دانید که در حال حاضر پخش می‌شود، می‌توانم بگویم

I'm on the air just like a television signal  is also on the air in the same way but radio  

من روی آنتن هستم دقیقاً مانند سیگنال تلویزیونی روی آنتن به همان شیوه اما رادیو

came before television uh and we're using the same  kind of Technology like that so when people were  

قبل از تلویزیون آمد و ما از همان فناوری استفاده می‌کنیم، بنابراین وقتی مردم

were talking about being on the air that's what  they're talking about but Air does not mean the  

در مورد روی آنتن بودن صحبت می‌کردند، این همان چیزی است که در مورد آن صحبت می‌کردند. اما هوا

same thing as sky in this situation and this is  another example that proves my point so if you  

در این موقعیت به معنای آسمان نیست و این مثال دیگری است که حرف من را ثابت می‌کند، بنابراین اگر شما

begin with like oh that's interesting someone  like I'm maybe maybe I get a a mistranslation  

با این جمله شروع کنید که جالب است، کسی مثل من شاید ترجمه اشتباهی

of this so I'm learning this like I hear like like  in Japanese air is like cookie and so maybe I hear  

از آن دریافت کنم، بنابراین دارم این را یاد می‌گیرم. مثل من می‌شنوم مثل مثل در هوای ژاپن مثل شیرینی است و بنابراین شاید من می‌شنوم

that and I'm like Sak like I'm like is that does  that mean sky and I'm trying to understand that  

آن را می‌شنوم و من مثل [ __ ] هستم مثل من مثل این هستم که این یعنی آسمان و من سعی می‌کنم درک کنید که

that's me not learning the language correctly or  not learning the language in a way that will help  

این من هستم که زبان را به درستی یاد نمی‌گیرم یا زبان را طوری یاد نمی‌گیرم که به  کمک می‌کند

me feel confident about it so I'm not eliminating  any doubt because I learned something probably  

در مورد آن اعتماد به نفس داشته باشم، بنابراین هیچ شکی را از بین نمی‌برم زیرا احتمالاً

through a mistranslation and that's why I don't  use it correctly but if you understand hopefully  

از طریق ترجمه اشتباه چیزی یاد گرفته‌ام و به همین دلیل از آن  استفاده نمی‌کنم. درست است، اما اگر متوجه شدید امیدواریم

is it clear now why we talk about being on the  air let me know just like click the like button  

آیا اکنون واضح است که چرا ما در مورد روی آنتن بودن صحبت می کنیم، به من اطلاع دهید فقط مانند کلیک روی دکمه «پسندیدن»

or just let me know if that makes sense but the  point is when a broadcast you're sending a signal  

یا فقط به من اطلاع دهید اگر منطقی است اما نکته زمانی است که در یک پخش، سیگنالی

out like this you have a tower and it's going  through the air so we can kind of imagine being  

به این شکل ارسال می‌کنید، شما یک برج دارید و آن را از طریق هوا می‌گذرانید، بنابراین ما می‌توانیم تصور کنیم که

like you know like just like a surfer riding a  wave we are on the air like that so we could be  

مانند شما می‌دانید، مانند موج سواری که موج سواری می‌کند، ما آنطور روی آنتن هستیم، بنابراین می‌تواند

like in the air that's another way we express it  but uh the typical expression is on the air so  

مثل در هوا باشد که روش دیگری است که آن را بیان می‌کنیم اما اوه عبارت معمولی روی آنتن است، بنابراین   در

right now like I'm on the air in in in a similar  kind of way so we still use this expression even  

حال حاضر مانند من در هوا به روشی مشابه در هوا هستم، بنابراین ما هنوز از این عبارت استفاده می‌کنیم حتی

if we're talking about streaming like I'm doing a  live video like this right now same kind kind of  

اگر در مورد پخش جریانی صحبت می‌کنیم، مثل اینکه من در حال انجام یک ویدیوی زنده مثل این هستم.

idea all right so uh if that's what your question  was I don't know if that's for sure I didn't get  

much information about that but I imagine uh this  is another kind of example of this similar mistake  

اطلاعاتی در مورد آن، اما تصور می‌کنم آه، این نمونه دیگری از این اشتباه مشابه است که

of of like thinking that the vocabulary is the  same because you're beginning with the uh the  

فکر می‌کنیم واژگان یکسان است، زیرا با واژگان آه شروع می‌کنید.

vocabul hopefully that clears the air over here  all right makes everything we we get all the the  

امیدواریم که هوای اینجا پاک شود همه چیز باعث شود همه چیزهایی که ما به دست می‌آوریم همه

pollution and the misunderstanding and the doubt  out of the way we clear the air okay we don't  

آلودگی‌ها و سوء تفاهم‌ها و تردیدها از راه پاک کردن هوا خارج شود، خوب، ما

clear the Sky we clear the air it's like we got  like kind of bad air in this room we got to clear  

از هوای بد در این اتاق، باید

the air all right let me see if anybody else had  some entertaining questions over here and am says  

هوا را کاملاً پاک کنیم، اجازه دهید ببینم آیا کسی سؤالات سرگرم‌کننده‌ای در اینجا دارد و می‌گوید

I have to admit that I live in the UK I have to  speak English at work etc it's a huge Advantage  

باید اعتراف کنم که در این اتاق زندگی می‌کنم. بریتانیا من باید در محل کار انگلیسی صحبت کنم و غیره این یک مزیت بزرگ است

but I still pay for lessons yeah and so again this  is why a lot of people I mean typically the people  

اما من هنوز برای درس‌ها هزینه می‌کنم، بله، باز هم به همین دلیل است که بسیاری از افرادی که به برنامه‌های من می‌پیوندند، معمولاً افرادی

like the people who join my programs are often  people living in the United States or Canada or  

مانند افرادی که به برنامه‌های من می‌پیوندند، اغلب افرادی هستند که در ایالات متحده زندگی می‌کنند. یا کانادا یا

Australia it's people who who like really  feel that they need to uh get fluent quickly  

استرالیا، افرادی هستند که واقعاً دوست دارند احساس می کنند که باید سریعاً مسلط شوند

and understand the language quickly if you live  you know like far away and you don't need to use  

و زبان را به سرعت بفهمند، اگر زندگی می کنید می دانید خیلی دور و شما نیازی نیست از    انگلیسی استفاده کنید،

English you're less motivated to you know to learn  or to pay for programs but when you really need to  

شما انگیزه کمتری دارید که بدانید یا برای برنامه ها هزینه کنید، اما وقتی واقعاً نیاز دارید

get fluent uh this is when people are like yes I  should I should pay for people to get me fluent  

مسلط باشید، این زمانی است که مردم مثل بله هستند، باید برای مردم هزینه کنم تا سریعتر به من مسلط شوند.

faster hello teacher uh is in for a long period  of time for example in spring and summer yeah so  

سلام معلم، اوه برای یک دوره زمانی طولانی است، مثلاً در بهار و تابستان، بله، پس

again if you're thinking a like a calendar period  or a time period we have a start and an end of  

دوباره اگر به یک دوره تقویمی یا دوره زمانی فکر می کنید، ما یک شروع و یک پایان داریم. از

that so this is Springtime so we can talk about  being in Spring but within a like a particular  

این بهار است، بنابراین ما می‌توانیم در مورد بودن در بهار صحبت کنیم، اما در یک

day we might be doing something my birthday is on  a particular day so I'm talking about the whole  

روز خاص ممکن است در حال انجام کاری باشیم که روز تولد من در یک روز خاص است، بنابراین من در مورد کل

day not just like a piece of something like that  okay so yes we we can use a language like that Aon  

روز صحبت می‌کنم نه فقط مانند یک قطعه که باشه پس بله، ما می‌توانیم از زبانی مانند آن استفاده کنیم که Aon

says how can I get fluent in advanced words it's  simple to speak and express fluently with simple  

می‌گوید چگونه می‌توانم به کلمات پیشرفته مسلط باشم، صحبت کردن و بیان روان با کلمات ساده آسان است،

words but it's harder with abstract things do you  have any good advice being fluent in individual I  

اما سخت‌تر است در مورد چیزهای انتزاعی آیا توصیه خوبی دارید که به فردی مسلط هستید من

don't know maybe did you finish that somewhere uh  if you're I mean are you really fluent in basic  

نمی‌دانم شاید آن را در جایی تمام کرده‌اید، اگر می‌خواهید منظورم این است که آیا واقعاً به چیزهای اولیه مسلط هستید،

things but but you're not fluent in more advanced  things maybe you can give me an example of that um  

اما به چیزهای پیشرفته‌تر مسلط نیستید، شاید شما می توانید مثالی از آن به من بدهید

but typically I find people think they're fluent  uh like they know a lot but they don't actually  

اما معمولاً من می بینم که مردم فکر می کنند مسلط هستند مثل اینکه چیزهای زیادی می دانند اما در واقع

Express themselves very well so if you do if  you are actually fluent and you feel complete  

خود را خیلی خوب بیان نمی کنند. اگر این کار را انجام دهید، اگر واقعاً مسلط هستید و

confidence when you're speaking with just basic  things it's easy to start looking at different  

وقتی فقط با چیزهای اولیه صحبت می‌کنید، احساس اعتماد کامل می‌کنید، به راحتی می‌توانید نمونه‌های مختلف را شروع کنید که

examples of how natives might Express those  things in a more advanced way so like the the  

چگونه بومی‌ها می‌توانند آن چیزها را به روشی پیشرفته‌تر بیان کنند، مانند

Lions living on the grassland uh that's an example  so I might watch a program for children about  

شیرهایی که روی آن زندگی می‌کنند. علفزار اوه، این یک مثال است، بنابراین من ممکن است برنامه‌ای برای کودکان درباره

lions and they're going to give me more basic  vocabulary they might teach me some new things but  

شیرها تماشا کنم و آنها واژگان پایه‌تری به من بدهند تا شاید چیزهای جدیدی به من بیاموزند. اما از

adult vocabulary would be used or more advanced  vocabulary would be used uh in a like a program  

واژگان بزرگسالان استفاده می‌شود یا واژگان پیشرفته‌تر در برنامه‌ای

for college kids or adults so that would be a  way to improve or to go from Basic things to more  

برای بچه‌های کالج یا بزرگسالان استفاده می‌شود تا راهی برای بهبود یا رفتن از چیزهای اساسی به

advanced things or more detailed or more complex  things it's just again we begin with a situation  

چیزهای پیشرفته‌تر یا چیزهای دقیق‌تر یا پیچیده‌تر باشد. فقط دوباره با یک موقعیت شروع می کنیم

and then think about how different people might  describe that I think there's a there's a series  

و سپس به این فکر می کنیم که چگونه افراد مختلف ممکن است توصیف کنند که فکر می کنم سریالی

on YouTube that's talking about it's like experts  explain something to different to people at  

در YouTube وجود دارد که در مورد آن صحبت می کند مثل این است که متخصصان چیزی را برای افراد مختلف در

different levels so an expert would try to explain  I don't know space travel or something like that  

سطوح  مختلف توضیح می‌دهند، بنابراین یک متخصص سعی می‌کند توضیح دهد سفر فضایی نمی‌دانم یا چیزی شبیه به آن

they try to explain that to a 5-year-old kid and  they're very simple it's a very easy explanation  

آنها سعی می‌کنند آن را برای یک بچه 5 ساله توضیح دهند و بسیار ساده هستند. یک توضیح بسیار آسان

and then they go through different levels and  then one is like how do I explain this to a like  

و سپس آنها از سطوح مختلف عبور می کنند و سپس یکی مانند این است که چگونه این را به یک دانشجوی مشابه توضیح دهم

a highlevel you know Master's student or something  like that so that's another interesting example  

دانشجوی سطح بالایی که شما دانشجوی کارشناسی ارشد می شناسید یا چیزی شبیه به آن، بنابراین این یک مثال جالب دیگر است

that's just another example of naturally varied  review where we get a specific situation how do  

این فقط یک مثال دیگر از بررسی‌های طبیعی متنوع است که در آن موقعیت خاصی را دریافت می‌کنیم، چگونه

we describe this so how do I describe that to a  beginner or to intermediate or to more advanced  

این را توصیف می‌کنیم، بنابراین چگونه می‌توانم آن را برای یک مبتدی یا متوسط ​​یا پیشرفته‌تر

something like that but that's how you would do  that so you just get uh like different examples  

چیزی شبیه به آن توصیف کنم، اما اینطوری این کار را انجام می‌دهید تا متوجه شوید مانند نمونه‌های مختلف

of of natives expressing things in a more advanced  way but they could be talking about the same kinds  

از بومیان که چیزها را به روشی پیشرفته‌تر بیان می‌کنند، اما می‌توانند در مورد موارد مشابه صحبت کنند،

of stuff uh let's see this guy Jason says hi Drew  from China I've been watching your videos for a  

بیایید ببینیم این پسر، جیسون سلام می‌کند. Drew از چین مدت‌هاست که ویدیوهای شما را تماشا می‌کنم،

long you would just say for a long time sometimes  I still need to understand words with translations  

شما فقط برای مدت طولانی می‌گویید گاهی اوقات هنوز باید کلمات را با ترجمه بفهمم

some words are abstract yes like I understand  that people might still need translations and for  

برخی کلمات انتزاعی هستند بله مثل من می‌دانم که ممکن است مردم همچنان به ترجمه نیاز داشته باشند و برای

me like if I if I don't have anyone to teach me  anything or I can't get an explanation in Japanese  

من دوست دارم اگر من اگر کسی را ندارم که به من چیزی یاد بدهد یا نمی‌توانم توضیحی به ژاپنی بیاموزم،

if I'm trying to learn uh something in Japanese  but typically you could get explanations or find  

اگر می‌خواهم چیزی به ژاپنی یاد بگیرم، اما معمولاً می‌توانید توضیحاتی دریافت کنید یا راهی پیدا کنید.

a way to understand things within the language  because that's how people in the language do it so  

برای فهمیدن چیزهای درون زبان، زیرا افراد زبان اینگونه این کار را انجام می‌دهند، بنابراین

if you have like a specific question about me you  can also look up the question you can ask me just  

اگر سؤال خاصی درباره من دارید، می‌توانید سؤالی را که می‌توانید از من بپرسید درست

like you did or you can look up in an English to  English dictionary to get that explanation rather  

مانند خودتان یا می‌توانید از انگلیسی به انگلیسی جستجو کنید. فرهنگ لغت برای دریافت این توضیح

than using Chinese or you know for anyone here  uh whatever your native language might be uh but  

به جای استفاده از چینی یا شما برای هر کسی اینجا را می شناسید. اوه، زبان مادری شما هر چه که ممکن است باشد، اما

the point is as best you can even if an idea is  abstract or something like I was asking my uh this  

نکته این است که به بهترین نحو ممکن است، حتی اگر ایده ای انتزاعی یا چیزی شبیه به من می پرسیدم. این

happened to me last night my daughter used some  Japanese that I didn't know and I said oh what  

اتفاق دیشب برای من اتفاق افتاد دخترم از ژاپنی‌هایی استفاده کرد که من نمی‌دانستم و من گفتم آه

does that mean because there there was no real  context for it she was folding some laundry uh and  

این به چه معناست، زیرا هیچ زمینه‌ای برای آن وجود نداشت، او لباس‌های شسته شده را تا می‌کرد و

I I even what did she say I forget I forget the  word now I heard it like one time and I need to  

من حتی آنچه می‌گفت فراموش کردم کلمه را فراموش کن الان مثل یک بار شنیدم و باید

hear it again to remember it but um in that case  I was like what did you what did you just say  

دوباره بشنوم تا به خاطر بیاورم اما اوم در آن صورت من مثل این بودم که تو چه گفتی

and she couldn't explain it to me in English or  Japanese uh and it she was just folding laundry  

و او نتوانست آن را برای من توضیح دهد به زبان انگلیسی یا ژاپنی اوه و او فقط لباس‌های شسته شده را تا می‌کرد

and like I I kind of understood the idea but I I  did not have confidence to use it and as you can  

و مثل من ایده را فهمیدم اما اعتماد به نفس نداشتم که از آن استفاده کنم و همانطور که می‌بینید

see I don't even remember the word if I heard it  again I would probably recognize it again that's  

حتی کلمه‌ای را به خاطر نمی‌آورم اگر دوباره آن را می‌شنیدم. دوباره آن را تشخیص دهم،

that that awareness level so gotten to awareness  for that vocabulary I recognize it when I hear  

یعنی   آن سطح آگاهی برای آن واژگان بسیار به آگاهی رسیده است، وقتی آن را می‌شنوم  آن را تشخیص می‌دهم،

it but I don't own the word yet so I don't feel  100% confident about it so yes it's okay uh if  

اما هنوز مالک کلمه نیستم، بنابراین احساس نمی‌کنم 100% در مورد آن مطمئن هستم، بنابراین، بله، اشکالی ندارد، اگر

translations are your only option then get those  uh but usually there are ways to get things in  

ترجمه‌ها تنها گزینه شما هستند، آن‌ها را دریافت کنید، اما معمولاً راه‌هایی برای دریافت مطالب به

English either uh just a dictionary definition uh  or some kind of explanation from somebody else uh  

زبان انگلیسی وجود دارد یا فقط تعریف فرهنگ لغت یا نوعی توضیح از طرف شخص دیگری اوه

let's see Ro says English native speakers living  in Tokyo don't seem to feel the need to learn  

بیایید ببینیم رو می‌گوید به نظر نمی رسد که افراد بومی انگلیسی که در توکیو زندگی می کنند نیازی به یادگیری

Japanese quickly yeah Japan is interesting  in that way because a lot of people you can  

سریع ژاپنی نداشته باشند، بله ژاپن از این نظر جالب است زیرا بسیاری از مردم شما می‌توانی

you can get by without knowing much Japanese  and Japanese people are often uh very kind and  

می‌توانی بدون دانستن خیلی از زبان ژاپنی، از پسش بر بیایی و ژاپنی‌ها اغلب بسیار مهربان و

accommodating so they they are helpful even if  you don't if if I don't if I I do that sometimes  

مهربان هستند، بنابراین آنها مفید هستند، حتی اگر این کار را نکنی، اگر من انجام نمی‌دهم، اگر گاهی این کار را انجام دهم

so I go around like pretending I don't speak  Japanese and and people will try to speak more  

بنابراین می‌گردم مثل تظاهر به اینکه ندارم. ژاپنی صحبت نمی‌کند و مردم سعی می‌کنند بیشتر انگلیسی صحبت کنند،

English so they they feel a bit more comfortable  speaking English if they think I don't speak any  

بنابراین اگر فکر می‌کنند من اصلاً ژاپنی صحبت نمی‌کنم، کمی راحت‌تر به انگلیسی صحبت می‌کنند،

Japanese at all but usually if my Japanese is  is is good I'm speaking to people in Japanese  

اما معمولاً اگر ژاپنی‌ام صحبت می‌کنم اینطور است. خوب است که من با مردم ژاپنی صحبت می کنم

normally uh they will not try to speak any English  to me usually uh but people will try to make more  

معمولاً آنها سعی نمی کنند با من انگلیسی صحبت کنند، اما

of an effort uh if they if they think I don't  know any Japanese but yeah you know it's good  

اگر فکر کنند من ژاپنی نمی دانم سعی می کنند بیشتر تلاش کنند. خوب است

if you know the language and that's why I wanted  to learn it but uh obviously especially in Tokyo  

اگر زبان را می‌دانید و به همین دلیل من می‌خواستم آن را یاد بگیرم، اما واضح است که به خصوص در توکیو

like a larger City like that there are many  places that you're you're okay without it uh  

مانند شهر بزرگ‌تری مانند آن، مکان‌های زیادی وجود دارد که شما در آن هستید، شما خوب هستید. بدون آن آه

yes says Erin I can express myself confid comely  but the goal is to write professional emails with  

بله می‌گوید ارین می‌توانم خودم را به خوبی بیان کنم، اما هدف این است که ایمیل‌های حرفه‌ای با

better vocabulary or read articles and so on what  to what do I need to do well just do those things  

واژگان بهتر بنویسم یا مقالاتی بخوانم و غیره چه کارهایی را باید به خوبی انجام دهم، فقط آن کارها را انجام دهم

so get examples of those things so if you if you  want to write better Mals and I don't know what  

پس نمونه‌هایی از آن کارها را دریافت کنید، بنابراین اگر می‌خواهید Mals بهتری بنویسید و من نمی‌دانم

you mean exactly by that because uh often when  people are writing they think they need to use  

منظورتان از آن دقیقاً چیست زیرا اغلب وقتی افراد در حال نوشتن هستند فکر می‌کنند باید از

more advanced vocabulary when most professional  email is just let's be clear and specific and  

موارد پیشرفته‌تر استفاده کنند. واژگان زمانی که بیشتر ایمیل‌های حرفه‌ای هستند، بیایید واضح و مشخص و

short without trying to make things sound more  difficult or more or more complex or trying to  

کوتاه باشیم، بدون اینکه سعی کنیم همه چیز را سخت‌تر یا پیچیده‌تر به نظر برسانیم یا سعی کنیم

sound like you're more intelligent or whatever you  just want to get people to the point especially in  

باهوش‌تر به نظر برسیم یا هر چیزی که می‌خواهیم مردم را به نقطه اصلی برسانیم.

professional communication it's not like writing  a novel where you're trying to tell an interesting  

ارتباط حرفه ای مانند نوشتن یک رمان نیست که در آن بخواهید داستان جالبی را تعریف کنید

story or describe things in great detail so I just  want to make sure you don't do something that like  

یا چیزهایی را با جزئیات زیاد توصیف کنید، بنابراین من فقط می‌خواهم مطمئن شوم که کاری انجام نمی‌دهید.

is getting uh kind of like not not getting you to  the goal you want so it might be better to to read  

مثل این است که شما را به هدفی که می‌خواهید نرساند، بنابراین بهتر است

more um I don't know novels or things like that  if you just want to expand your vocabulary but if  

اگر فقط می‌خواهید دایره لغات خود را گسترش دهید، بیشتر بخوانید.

you want to learn how to communicate correctly for  professional purposes then I would do um just get  

برای برقراری ارتباط صحیح برای اهداف حرفه‌ای، من فقط

examples of people writing letters like that so I  actually have a course I have a course in business  

نمونه‌هایی از افرادی که چنین نامه‌هایی می‌نویسند را دریافت می‌کنم، بنابراین من در واقع دوره‌ای دارم که دوره‌ای در زمینه کسب‌وکار دارم

English communication from over 100 years ago that  I just bought because I was interested to see what  

ارتباطات انگلیسی مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پیش که من همین الان خریدم چون علاقه داشتم ببینم آنها چه چیزهایی

they were teaching and you know what they were  teaching exactly the same thing I do which is not  

تدریس می کنند و شما می دانید که آنها دقیقاً همان کاری را که من انجام می دهم آموزش می دهند که

trying to be fancy just communicate directly with  people be simple make sure you're communicating  

سعی نمی کنم که شیک باشم، فقط مستقیماً با  مردم ارتباط برقرار کنید، ساده مطمئن شوید که در حال برقراری ارتباط

without trying to confuse people or or you know  whatever the point is uh to make sure that people  

بدون تلاش هستید مردم را گیج کنید یا می‌دانید هر چه که می‌خواهید مطمئن شوید که مردم

are understood and that you were uh understood as  well so again think about what your specific goal  

فهمیده می‌شوند و شما نیز درک شده‌اید، پس دوباره به این فکر کنید که هدف خاص شما چیست،

is I would probably read more maybe fiction novels  if you're just trying to understand things uh in  

شاید بیشتر بخوانم. رمان‌های داستانی اگر فقط سعی می‌کنید چیزها را به

a more interesting way and learn new vocabulary  uh or watch videos about that but if you want to  

روشی جالب‌تر درک کنید و واژگان جدیدی یاد بگیرید یا ویدیوهایی در مورد آن تماشا کنید، اما اگر می‌خواهید

communicate better just get examples of how people  are doing that uh let's see and meric says do you  

بهتر ارتباط برقرار کنید، فقط نمونه‌هایی از نحوه انجام این کار را دریافت کنید، بیایید ببینیم و مریک می‌گوید انجام دهید شما

have any any videos that specifically explain  when to use present perfect and past simple  

هر ویدیویی دارید که به طور خاص توضیح دهد چه زمانی باید از زمان حال کامل و گذشته ساده استفاده کرد   از

theoretically it's simple but when it comes to  practice uh English people use it when I wouldn't  

نظر تئوری ساده است، اما وقتی صحبت از  تمرین به میان می‌آید، انگلیسی‌ها از آن استفاده می‌کنند. نمی‌خواهم

thanks um search the channel for present perfect  but that's like I I I gave an example about that  

متشکرم، کانال را برای زمان حال کامل جستجو کنید، اما این مثل من است که مثالی در مورد آن زدم

um watch the video about have so search my channel  for a video about it's like uh uses of have or  

اما ویدیوی مربوط به داشتن را تماشا کنید، پس کانال من را جستجو کنید برای ویدیویی در مورد آن مانند موارد استفاده از have یا

something like that but I talk about this and and  how people are are using the the present perfect  

چیزی شبیه به آن، اما من در مورد این صحبت می‌کنم و و نحوه استفاده مردم از زمان حال عالی

and it it just it gives an example of uh the  same kind of thing of how to how to use a fluency  

trigger to understand the vocabulary more like  a native um but yeah I I would look just search  

واژگان بیشتر شبیه به یک زبان بومی است، اما بله، من فقط در کانال جستجو می‌کنم،

the channel for that uh let's see Arthur says I  just got in welcome to the program and Guadalupe  

بیایید ببینیم که آرتور می‌گوید من به برنامه خوش آمدم و گوادالوپ

says hi Drew from sebasto I like to watch your  video every time I get the time glad to hear it  

می‌گوید سلام درو از سباستو من دوست دارم هر بار که وقت می‌کنم ویدیوی شما را تماشا کنم. برای شنیدن آن

uh let's see Rocky says do you feel being a  foreigners within the United States when you  

اوه، بیایید ببینیم راکی ​​می‌گوید آیا وقتی از ایالت‌های دیگر بازدید می‌کنید، احساس می‌کنید در داخل ایالات متحده خارجی هستید

are visiting other states of uh I've ever heard  that rules of ways ah you mean do I feel like a  

؟ تا به حال شنیده‌ام که قوانین روش‌ها آه، منظورتان این است که آیا

foreigner when I travel to different places in  America um not not especially I mean it's like  

وقتی به مکان‌های مختلف در آمریکا سفر می‌کنم، احساس می‌کنم یک خارجی هستم، نه به خصوص، منظورم این است که

an interesting maybe some cultural differences  or something a little bit but no it's most  

جالب است، شاید برخی تفاوت‌های فرهنگی یا چیزی کمی وجود داشته باشد، اما نه، بیشتر

people just feel like American Americans I  get that kind of General American feel uh  

مردم این احساس را دارند. آمریکایی‌های آمریکایی من چنین احساس ژنرال آمریکایی دارم، اوه

and let's see and Aaron says yes I have your  course and I've been your student for a long  

و بیایید ببینیم و آرون می‌گوید بله، من دوره شما را دارم و برای مدت طولانی شاگرد شما هستم.

time uh thanks for your advice again yeah glad  to hear if you have any questions also you can  

اوه ممنون از راهنمایی شما، بله خوشحالم اگر سؤالی دارید می شنوم  همچنین می توانید

post in the comment section uh and let us know  and we're here to help all right look at that  

در بخش نظرات پست کنید و به ما اطلاع دهید و ما اینجا هستیم تا به شما کمک کنیم تا به درستی به این موضوع کمک کنیم

we got through the video fantastic so uh I'll  give a quick recap for everyone again the basic  

ما از ویدیو فوق العاده عبور کردیم، بنابراین من دوباره خلاصه‌ای سریع برای همه ارائه می‌کنم،

idea is when you start learning with vocabulary  especially through translations uh and then you  

ایده اصلی این است که وقتی شروع به یادگیری با واژگان می‌کنید، مخصوصاً از طریق ترجمه، و سپس

try to try to fit that vocabulary with different  situations it's much more difficult and it's more  

سعی می‌کنید آن واژگان را با موقعیت‌های مختلف تطبیق دهید. بسیار دشوارتر است و

confusing to learn that way uh but if you begin  with the situation and see how different natives  

گیج‌کننده‌تر است، اما اگر با این موقعیت شروع کنید و ببینید که چگونه بومیان مختلف

Express that then you can learn the English in  English and you also learn many ways to express  

آن را بیان می‌کنند، می‌توانید انگلیسی را به انگلیسی بیاموزید و همچنین راه‌های زیادی برای بیان

yourself so that's part of the uh the ways of kind  of eliminating doubt that that stop people from  

خود یاد می‌گیرید، بنابراین این بخشی از این موضوع است. راه‌هایی برای از بین بردن شک و تردیدی که افراد را از

speaking is they're often beginning with grammar  rules or words and then they're trying to think  

صحبت کردن باز می‌دارد این است که اغلب با قواعد یا کلمات دستور زبان شروع می‌کنند و سپس سعی می‌کنند

about the right way like the one way to express  something because that's what their teacher told  

درباره راه درست فکر کنند. یکی از راه‌های بیان چیزی است زیرا این همان چیزی است که معلم آن‌ها

them to say but just like in your native language  you probably have many ways of expressing things  

به آن‌ها گفته است، اما درست مانند زبان مادری‌تان، احتمالاً راه‌های زیادی برای بیان چیزها دارید

and in English we do the same thing so pay  attention watch what natives are doing if you  

و در انگلیسی نیز ما همین کار را انجام می‌دهیم، بنابراین اگر علاقه دارید، توجه داشته باشید که بومی‌ها چه می‌کنند.

have an interest in something like watching Lions  on the African grasslands or whatever uh watch a  

در چیزی مانند تماشای شیرها در علفزارهای آفریقا یا هر چیز دیگری،

bunch of videos about that and I promise you you  will learn to speak much more fluently just by  

مجموعه‌ای از ویدیوها را در مورد آن تماشا کنید و به شما قول می‌دهم که فقط با دیدن، صحبت کردن بسیار روان‌تر را یاد خواهید گرفت.

seeing all these different examples because  they're eliminating the doubt you have and  

همه این مثال‌های مختلف، زیرا آنها شک و تردیدی را که دارید از بین می‌برند و به

showing you how natives really Express themselves  all right well if you'd like to learn more about  

شما نشان می‌دهند که بومی‌ها چگونه واقعاً خودشان را ابراز می‌کنند. اگر می‌خواهید بیشتر در مورد

this and get help uh for the people who just like  to you know get fluent as quickly as possible uh  

این موضوع بدانید و کمک بگیرید، برای افرادی که دوست دارند به شما مسلط باشند، خیلی خوب است. در سریع ترین زمان ممکن

and without having to search for things or try to  teach themselves or they get stuck because they're  

و بدون نیاز به جستجوی چیزها یا تلاش برای آموزش دادن به خود یا گیر می کنند زیرا آنها گیر می کنند.

oh know I all I can do is translate I don't have  anyone to explain things uh that's what we do in  

اوه این کاری است که ما در

fluent for life so you can click on the link in  the description below this video to learn more  

مسلط برای زندگی انجام می‌دهیم، بنابراین می‌توانید روی پیوند موجود در توضیحات زیر این ویدیو کلیک کنید تا

about that the link for Frederick which I haven't  spoken about in this video uh but that's another  

درباره پیوند فردریک که من در این ویدیو درباره آن صحبت نکرده‌ام بیشتر بدانید، اما این

way to discover the language for yourself and  teach yourself the language very quickly learn  

روش دیگری برای کشف زبان است. برای خودتان و به خودتان زبان را یاد دهید خیلی سریع

lots of words and grammar and pronunciation but do  it from situations rather than trying to learn it  

کلمات و دستور زبان و تلفظ را یاد بگیرید، اما این کار را از موقعیت‌ها انجام دهید نه اینکه سعی کنید آن را یاد بگیرید.

from the vocabulary uh and try to fit things in  where maybe it doesn't feel natural or you don't  

واژگان و سعی کنید چیزهایی را در جایی جا دهید که شاید طبیعی به نظر نمی‌رسد یا

really feel that you understand something  very well so if you'd like to do that you  

واقعاً احساس نمی‌کنید که چیزی را خیلی خوب می‌فهمید، بنابراین اگر می‌خواهید این کار را انجام دهید،

can click on the links in the description  and I'll see you in the next video bye-bye

می‌توانید روی پیوندهای موجود در توضیحات کلیک کنید و من. شما را در ویدیوی بعدی بای-بای می بینم