How To Teach Your Dog English

to get

برای

started all right uh if you have any questions as  usual post them down in the comments I will keep  

شروع خوب، اگر سؤالی دارید، طبق معمول، آنها را در نظرات مطرح کنید، من

my eye on those uh and hopefully this should be  a fun kind of interesting uh lesson I thought I  

به آنها توجه خواهم کرد و امیدوارم این یک نوع درس جالب و سرگرم کننده باشد.

would try to teach things in a in a different  way today uh just had this uh interesting idea  

امروز به روشی متفاوت، آه، این ایده جالب را داشتم

a friend of mine was like oh why don't you like  you know you could teach people how to teach their  

یکی از دوستانم می‌گوید آه، چرا دوست ندارید، می‌دانید که می‌توانید به مردم بیاموزید چگونه به سگ خود انگلیسی آموزش دهند،

dog English so we we'll uh we'll get to that  looks like we're rolling over here all right  

بنابراین ما به آن خواهیم رسید. ما در حال چرخیدن اینجا هستیم

I am Drew Badger the founder of englishanyone.com  and the English fluency guide welcome to another  

من درو بجر هستم، بنیانگذار englishanyone.com و راهنمای تسلط انگلیسی به

live video here on YouTube uh today this will be  kind of a funny different kind of video uh but  

ویدیوی زنده دیگری در اینجا در YouTube خوش آمدید، اوه امروز این یک نوع ویدیو متفاوت خنده دار خواهد بود، اما

it hopefully will remind people uh to think in a  different way so I'm always trying to do this and  

امیدوارم یادآوری کند. مردم باید به روشی متفاوت فکر کنند، بنابراین من همیشه سعی می کنم این کار را انجام دهم

and to remind you uh like as a very simple thing  at the beginning of this video If you're trying to  

و به شما یادآوری کنم که به عنوان یک چیز بسیار ساده در ابتدای این ویدیو اگر می خواهید   به

teach especially a dog like you're trying to teach  a dog a trick or something uh you don't want to  

سگی مانند شما آموزش دهید. برای آموزش دادن به یک سگ ترفند یا چیزی که نمی‌خواهید به

give it some textbooks you really want to make the  information clear uh and so we'll talk a little  

او چند کتاب درسی بدهید، واقعاً می‌خواهید اطلاعات را روشن کنید، بنابراین ما

bit about that in this video uh it shouldn't  be that long of a video but if people do have  

در این ویدیو کمی درباره آن صحبت خواهیم کرد، آه، نباید آنقدر طولانی شود. از یک ویدیو، اما اگر افراد

questions I will hang around so I will stay longer  and ask or answer any questions people might have  

سؤالی داشته باشند، می‌مانم، بنابراین بیشتر می‌مانم و هر سؤالی را که ممکن است افراد داشته باشند می‌پرسم یا پاسخ می‌دهم

uh but it looks like we are rolling here and we'll  get started so I I thought about uh doing this  

اوه، اما به نظر می‌رسد که ما اینجا هستیم و شروع می‌کنیم، بنابراین فکر کردم این

video a friend of mine I was asking him hey what  what should I talk about uh like in a in a video  

ویدیو را انجام دهم. یکی از دوستانم از او می‌پرسیدم هی در مورد چه چیزی باید در یک ویدیو صحبت کنم

or whatever and he was like hey he happened to  have this book so this is teaching your dog Maui  

یا هر چیز دیگری، و او مثل این بود که او این کتاب را داشت، بنابراین این به سگ شما مائویی می‌آموزد

so like from uh from New Zealand like New Zealand  uh you know new zealanders might be interested in  

از اوه از نیوزلند مانند نیوزلند اوه می‌دانی که نیوزلندی‌ها ممکن است علاقه‌مند

doing this and I mean it's it's kind of a cute  little book I'll just show you the inside of it  

این کار باشند و منظورم این است که این یک کتاب کوچک زیبا است، من فقط داخل آن را به شما نشان می‌دهم

like pictures of dogs and uh teaching people stuff  but I mean it's not all that understandable which  

مانند تصاویر سگ‌ها و آموزش دادن به مردم چیزهایی ، اما منظورم این است که این همه چیز نیست. قابل درک است که

is which is kind of the the problem with it uh but  we'll talk about more uh how we can help people  

یکی از مشکلات آن است، اما ما بیشتر در مورد این صحبت خواهیم کرد که چگونه می توانیم به مردم کمک کنیم

actually learn and get fluent and use these same  ideas on yourself so for me uh even if I might be  

در واقع یاد بگیرند و مسلط شوند و از همین ایده ها روی خود استفاده کنند، بنابراین برای من حتی اگر

able to if I just draw a a quick image here of all  the things I could do to learn a language and try  

بتوانم   من فقط یک تصویر سریع در اینجا از همه کارهایی که می‌توانم برای یادگیری یک زبان انجام دهم ترسیم می‌کنم و سعی می‌کنم

to understand something so humans people we have  a wide range of things uh this is not going to  

چیزی را بفهمم تا انسان‌ها طیف وسیعی از چیزها را داشته باشیم، اوه، این

be a very scientific looking graph but I think you  should get the idea of it um so we could basically  

نمودار خیلی علمی نخواهد بود، اما فکر می‌کنم شما باید  ایده آن را دریابید، بنابراین ما می‌توانیم اساساً

learn by just seeing something down here using our  our senses so put like a little eyeball over here  

با دیدن چیزی در اینجا با استفاده از حواس خود یاد بگیریم، بنابراین چند مژه یا گوش خود را مانند یک کره چشم کوچک در اینجا قرار دهید، می‌دانید که می‌توانید

some eyelashes or your ear you know you're able to  to hear some information or touch something with  

اطلاعاتی را بشنوید یا چیزی را لمس کنید.

your hand so these are our senses over here and  as we get a little bit more refined with things  

پس اینها حواس ما در اینجا هستند و وقتی کمی با چیزها اصلاح می‌شویم

uh we can also use just basic contrasts so when  we're trying to teach someone a new language uh  

اوه، می‌توانیم فقط از تضادهای اساسی استفاده کنیم، بنابراین وقتی  می‌خواهیم زبان جدیدی را به کسی آموزش دهیم،

we would have especially if we want to teach that  language in the language we're we're teaching so  

مخصوصاً اگر بخواهیم آن را آموزش دهیم، این کار را می‌کنیم. زبان به زبانی که ما در حال آموزش آن هستیم، بنابراین

if you think about especially teaching a dog a  language you can't use any translations to teach  

اگر به خصوص به آموزش یک زبان به سگ فکر می‌کنید، نمی‌توانید از هیچ ترجمه‌ای برای آموزش به

a dog unless you know how to speak I guess the  dog's language but the point is uh it's easy to  

سگ استفاده کنید، مگر اینکه بلد باشید چگونه صحبت کنید، حدس می‌زنم زبان سگ، اما نکته اینجاست به آسانی می‌توان

show something like uh like up and down so we  can we can learn a contrast like this because  

چیزی مانند بالا و پایین را نشان داد تا بتوانیم تضاد مانند این را یاد بگیریم، زیرا

we're able to compare different things or at  least two different things so that's this maybe  

ما می‌توانیم چیزهای مختلف یا حداقل دو چیز متفاوت را مقایسه کنیم، بنابراین ممکن است این

slightly higher level up here so we have our base  senses where we can see something so I might learn  

سطح کمی بالاتر از اینجا باشد، بنابراین ما حواس اصلی خود را داریم جایی که می‌توانیم چیزی ببینیم تا شاید یاد بگیرم

a color like the color blue or the color black or  this color kind of I don't know what this color is  

رنگی مانند رنگ آبی یا سیاه یا این رنگ را نمی‌دانم این رنگ چیست

it's it's a kind of green I guess uh but it should  be pretty easy to understand if you can see these  

این یک نوع سبز است فکر می‌کنم اوه، اما باید کاملاً قابل درک باشد اگر می‌توانید این

things but the point is it becomes easier uh as  we're able to contrast these things with something  

چیزها را ببینید، اما نکته اینجاست که آسان‌تر می‌شود، زیرا ما می‌توانیم این چیزها را با چیز دیگری مقایسه کنیم،

else so if I have a blue marker and a black marker  you see that both of them are markers but you can  

بنابراین اگر من یک نشانگر آبی و یک نشانگر سیاه داشته باشم، می‌بینید که هر دو نشانگر هستند، اما می‌توانید

tell the difference in the vocabulary by what's  different so blue marker here and black marker  

تفاوت در واژگان بر اساس آنچه که نشانگر آبی اینجا و نشانگر سیاه

over here so same basic idea uh and as we go up we  could get as I mentioned getting like translations  

در اینجا متفاوت است، بنابراین همان ایده اولیه آه، و هرچه بالا می‌رویم، می‌توانیم به همان چیزی که اشاره کردم شبیه ترجمه‌های

of something so we'll put like translate so get  getting translations of something this is where  

چیزی برسیم، بنابراین مانند ترجمه را قرار می‌دهیم، بنابراین ترجمه‌های چیزی را دریافت می‌کنیم اینجاست که

we start needing to use another language to teach  ourselves a language so if I'm learning Chinese  

ما شروع به استفاده از زبان دیگری برای آموزش زبان به خود می‌کنیم، بنابراین اگر من چینی یاد می‌گیرم

and I'm learning Chinese through English then I'm  using translations to do that and of course the  

و چینی را از طریق انگلیسی یاد می‌گیرم، از ترجمه‌ها برای انجام این کار استفاده می‌کنم و البته

problem uh is that when I'm learning Chinese  through English I'm going to think in English  

مشکل این است که وقتی من چینی را از طریق انگلیسی یاد می‌گیرم،

when I try to speak Chinese so we really want to  understand things as best as possible uh of course  

وقتی سعی می‌کنم چینی صحبت کنم، به انگلیسی فکر می‌کنم، بنابراین واقعاً می‌خواهیم چیزها را به بهترین شکل ممکن بفهمیم، البته

I could get uh explanations and translations  definitions that kind of thing uh we just say  

من می‌توانم توضیحات و ترجمه‌ها را دریافت کنم.

Define uh or I get a like an explanation  in a textbook like we're going to get like  

اوه یا من یک توضیح شبیه به یک کتاب درسی دریافت می‌کنم، مثلاً ما می‌خواهیم شبیه به

uh the logic of a I don't know like a textbook  explanation something like that so as we go up  

اوه، منطق یک توضیح کتاب درسی را نمی‌دانم، چیزی شبیه به آن، بنابراین وقتی بالا می‌رویم

like you can you can see how and these this isn't  like a it's not like a specific order it's just  

مثل شما می‌توانید ببینید چگونه و اینها این مانند یک دستور خاص نیست، بلکه

more like the kinds of things that a person could  do to learn a language and a dog is is basically  

بیشتر شبیه کارهایی است که یک فرد می تواند برای یادگیری زبان انجام دهد و یک سگ اساساً

stuck down here all right so uh instead of having  you know like a textbook uh or using translations  

اینجا گیر کرده است، بنابراین به جای اینکه شما مانند یک کتاب درسی بدانید اوه یا استفاده از ترجمه‌ها

something that uh you know whatever you might  be might be able to use I recommend you do not  

چیزی که می‌دانید هر چیزی که ممکن است بتوانید از آن استفاده کنید، توصیه می‌کنم از

use these things unless you Absol absolutely  have to so the goal first should be trying to  

این موارد استفاده نکنید، مگر اینکه Absol کاملاً مجبور به این کار باشید، بنابراین هدف ابتدا باید تلاش برای

understand everything in the language the same  way we would teach a dog all right so if I'm  

فهمیدن همه چیز به زبان به همان روشی باشد که ما می‌کنیم. به یک سگ خیلی خوب آموزش دهید، بنابراین اگر می‌خواهم به

trying to teach a dog a language uh like English  and and even just for regular people you know if  

سگ زبانی مانند انگلیسی یاد بدهم، و حتی فقط برای افراد عادی، می‌دانید که اگر

you're a native Spanish speaker maybe you have to  speak with your dog in Spanish but your dog would  

اسپانیایی زبان مادری هستید، شاید مجبور باشید با سگ خود به اسپانیایی صحبت کنید، اما سگتان

learn the specific commands like sit or shake  or whatever things you know stop that you're  

دستورات خاصی مانند نشستن یا تکان دادن یا هر چیز دیگری را که می‌دانید متوقف می‌شود که به

teaching the dog to do but those same things they  become much faster and easier uh when the dog can  

سگ آموزش می‌دهید، اما همان چیزها بسیار سریع‌تر و آسان‌تر می‌شوند، وقتی سگ به

easily understand what you're saying and we make  things easier to understand when we can use these  

راحتی می‌تواند حرف شما را بفهمد و ما چیزهایی درست می‌کنیم. وقتی می‌توانیم از این

basic things down here like having a contrast  like I'm showing you a contrast here uh versus  

موارد اساسی در اینجا استفاده کنیم، مثل داشتن تضاد، مثل اینکه من یک تضاد را در اینجا به شما نشان می‌دهم، در مقابل

you know again like trying to use a textbook or a  linguistic explanation about why we do something  

شما می‌دانید مانند تلاش برای استفاده از یک کتاب درسی یا توضیح زبانی در مورد اینکه چرا ما کاری انجام می‌دهیم، راحت‌تر است. قرار

so the dog the dog isn't going to understand that  and in the same way uh your brain is going to have  

نیست آن را بفهمد و به همین ترتیب مغز شما برای

a harder time understanding things if you try  to uh if you try to give it these more difficult  

درک چیزها سخت‌تر خواهد بود اگر سعی کنید این چیزهای سخت‌تر را به او بدهید

things things to help it learn so it is possible  to learn this way but it becomes more difficult to  

تا به یادگیری آن کمک کند تا امکان یادگیری وجود داشته باشد. به این ترتیب، اما صحبت کردن سخت‌تر می‌شود

speak and really the whole point is just like  a dog we want the dog to react quickly when  

و واقعاً کل موضوع دقیقاً مانند یک سگ است که ما می‌خواهیم سگ سریعاً واکنش نشان دهد وقتی

we're you know if we tell the dog to stop doing  something or to go or to sit down or whatever  

ما می‌دانیم اگر به سگ بگوییم کاری را متوقف کند یا برود یا بنشیند یا هر چیز دیگری.

the the thing is we're saying we want the dog to  react quickly to that information or that command  

موضوع این است که ما می گوییم می خواهیم سگ به سرعت به آن اطلاعات یا آن فرمان واکنش نشان دهد،

uh just like we want our own brain to do that  too so we don't want to think about something  

درست مثل ما می خواهیم مغز خودمان هم این کار را انجام دهد، بنابراین نمی خواهیم به چیزی فکر کنیم   که

a person explains something to us and we have to  think and translate in our heads uh and then we  

یک شخص چیزی را برای ما توضیح می دهد و ما باید در ذهن خود فکر کنیم و ترجمه کنیم و سپس

start speaking so uh the basic idea of this video  is that it's a reminder and this is a reminder for  

شروع به صحبت کنیم، بنابراین ایده اصلی این ویدیو این است که این یک یادآوری است و این یادآوری برای

myself as well uh that I should be trying as best  as possible to learn everything in the language  

خودم و همچنین اوه که باید تا حد امکان سعی کنم همه چیز را یاد بگیرم. به زبان

I'm learning so if it's a dog learning English  then we have to make that language clear uh and  

من یاد می‌گیرم، بنابراین اگر سگی است که انگلیسی را یاد می‌گیرد، پس باید آن زبان را واضح کنیم و

so trying to compare different things and and  show the dog like yes this is correct and this  

بنابراین سعی کنیم چیزهای مختلف را با هم مقایسه کنیم و به سگ نشان دهیم که بله این درست است و این

is not and I'm not like a professional dog trainer  I used to walk dogs actually uh when I was uh back  

نیست و من دوست ندارم یک مربی حرفه‌ای سگ وقتی به دبیرستان برگشتم، سگ‌ها را پیاده‌روی می‌کردم

in high school that was a lot of fun uh and so I  could you know kind of talk with different dogs  

که خیلی سرگرم‌کننده بود، بنابراین می‌توانستم بدانم با سگ‌های مختلف صحبت می‌کنی

and and talk with their owners about how they're  training them that kind of thing uh but most of  

و با صاحبانشان درباره نحوه آموزش صحبت می‌کنم. آن‌ها چنین چیزی دارند، اوه، اما بیشتر

the time when I'm I'm just talking with them  like the dog wants to understand what you're  

وقت‌ها که من هستم، فقط با آنها صحبت می‌کنم، انگار سگ می‌خواهد بفهمد که شما چه

doing so the dog is trying to follow you and  understand what your commands are but if if  

می‌کنید، بنابراین سگ سعی می‌کند از شما پیروی کند و بفهمد که چه دستوراتی دارید، اما اگر

you're not very clear then obviously it's going to  be more difficult all right so just talking a lot  

شما خیلی واضح نیستید پس بدیهی است که سخت‌تر خواهد بود، بنابراین فقط

to your dog just like if I start talking to you  a lot in Chinese unless you're a native Chinese  

با سگتان زیاد صحبت کنید، درست مثل وقتی که من شروع به صحبت کردن با شما به زبان چینی کنم، مگر اینکه شما یک زبان بومی چینی باشید،

speaker you're probably not going to understand  me all right so we want to keep things as simple  

احتمالاً نمی‌خواهید بروید. برای درک درست من، بنابراین می‌خواهیم همه چیز را تا حد امکان ساده نگه داریم،

as possible we really want to make sure that we  can understand things in the language as as much  

ما واقعاً می‌خواهیم مطمئن شویم که می‌توانیم موضوعات را در زبان تا حد امکان درک کنیم،

as possible uh so I want to see if anybody has any  particular things that they're struggling with it  

بنابراین می‌خواهم ببینم آیا کسی چیزهای خاصی دارد که آنها را دارند. مبارزه با آن

could be particular grammar points or something  else they'd like to focus on in this video uh and  

می‌تواند نکات گرامری خاص یا چیز دیگری باشد که می‌خواهند در این ویدیو روی آن تمرکز کنند و

I can show you how these principles are applied  so rather than uh me trying to think of I could  

من می‌توانم به شما نشان دهم که چگونه این اصول اعمال می‌شوند بنابراین به جای اینکه بخواهم به آن فکر کنم، می‌توانم   به

easily but uh if there are specific things you'd  like to know about uh this is your time now uh  

راحتی به آن فکر کنم، اما اگر موارد خاصی وجود داشته باشد. چیزهایی که دوست دارید درباره آنها بدانید اکنون وقت شماست که از

to ask them and that way I can help you and do my  best to prove that this is actually the way that's  

آنها بپرسید و از این طریق می توانم به شما کمک کنم و تمام تلاشم را انجام دهم تا ثابت کنم که در واقع این راهی است که به

going to help you use the vocabulary when you  need it in actual conversations all right so let  

شما کمک می کند از واژگان زمانی که به آن نیاز دارید استفاده کنید. مکالمات واقعی خیلی خوب است، بنابراین

me go back and look at chat if you have specific  questions about grammar points or whatever day is  

اگر سؤالات خاصی در مورد نکات گرامری دارید یا هر روز دیگری دارید، اجازه دهید من برگردم و به چت نگاه کنم.

like a little bit more of a free for all this is  a really good expression here a free for all so  

a freefor all just means you can do whatever you  like and if you have questions about particular  

فقط به این معنی است که می‌توانید هر کاری را که دوست دارید انجام دهید و اگر در مورد چیزهای خاصی سؤالی دارید،

things uh I can help you understand that but the  the main idea of this kind of intro uh part of  

می‌توانم به شما کمک کنم تا آن را درک کنید، اما ایده اصلی این نوع مقدمه، بخشی از

the video here is to remind yourself that we are  the dog we are trying to teach so if we if we make  

ویدیوی اینجا این است که به خودتان یادآوری کنید که ما همان سگی هستیم که هستیم. سعی می کنیم آموزش دهیم بنابراین اگر ما

things uh clear for ourselves then we're not going  to react well in conversations so we really need  

چیزها را برای خودمان روشن کنیم، در مکالمات واکنش خوبی نشان نمی دهیم، بنابراین واقعاً باید

to make sure we understand things very well uh and  part of that is just making the language clear but  

مطمئن شویم که چیزها را به خوبی درک می کنیم و بخشی از آن فقط شفاف کردن زبان است، اما

the rest of that obviously when you're training a  dog there's a lot of repetition there uh but it's  

بدیهی است که وقتی سگی را آموزش می‌دهید، تکرارهای زیادی وجود دارد، اما

a little bit different for us because you know  we get a little bit bored with the repetition  

برای ما کمی متفاوت است، زیرا می‌دانید که از تکرار کمی خسته می‌شویم،

we can learn things in different ways see them in  different contexts and understand them better so  

می‌توانیم چیزها را به روش‌های مختلف یاد بگیریم. و آنها را بهتر درک کنید، بنابراین

often uh with basic things like seeing a color  you would maybe see that a few times times and  

اغلب با چیزهای اساسی مانند دیدن یک رنگ، ممکن است چند بار آن را ببینید و

you would recognize that color name and probably  be able to remember it but other things as they  

نام آن رنگ را تشخیص دهید و احتمالاً بتوانید آن را به خاطر بسپارید، اما چیزهای دیگر چون

get a little bit more difficult they require more  review more understanding to to help you make sure  

کمی سخت تر می شوند، نیاز دارند. بیشتر درک بیشتر را مرور کنید تا به شما کمک کند مطمئن شوید

you you really get those things all right so let  me look at chat see if anybody has any questions  

شما واقعاً همه چیز را درست انجام می‌دهید، بگذارید به چت نگاه کنم تا ببینم آیا کسی سؤالی

about this but it's a pretty simple idea I'm I'm  really again just trying to get people thinking  

در این مورد دارد   اما این یک ایده بسیار ساده است. افرادی که

in a different way and reminding yourself to keep  it simple when you're learning because the goal  

به روشی متفاوت فکر می‌کنند و به خود یادآوری می‌کنند که هنگام یادگیری آن را ساده نگه دارید، زیرا هدف

is really understanding everything in English if  you can uh rather than using your native language  

واقعاً درک همه چیز به زبان انگلیسی است اگر می‌توانید به جای استفاده از زبان مادری خود

or trying to translate things in your head all  right so Adriano says uh hi everyone Paris says  

یا سعی کنید چیزهایی را در ذهن خود به درستی ترجمه کنید، بنابراین آدریانو می‌گوید اوه سلام به همه پاریس می‌گوید

hi Musa says hi R says hello Annette nice to see  you there hello Drew greets from Wisconsin or that  

سلام موسی می‌گوید سلام R می‌گوید سلام آنت خوشحال می‌شوم تو را آنجا می‌بینم سلام درو از ویسکانسین سلام می‌کند یا اینکه

says greats greats from Wisconsin you mean like  G re T like a greeting greeting from Wisconsin  

می‌گوید بزرگان از ویسکانسین منظور شما مانند G re T مانند سلامی از ویسکانسین است

uh smil says hi great teacher am says nice to wash  you oh my goodness you're going to wash me there's  

اوه اسمیل می‌گوید سلام معلم بزرگ من می‌گوید خیلی خوبه که شستم، خدای من، میخوای منو بشور،

a couple of couple of spelling errors or something  in these first comments here you guys are making  

یکی دو تا اشتباه املایی یا یه چیز دیگه در این اولین کامنت‌ها وجود داره.

me nervous over here uh Adriana says let's share  this video yes please do if you know other people  

افراد دیگری

who would like to learn English and speak English  without hesitating or translating this is the way  

که دوست دارند انگلیسی یاد بگیرند و بدون تردید یا ترجمه انگلیسی صحبت کنند، این روش

to do it so you really want to help your brain  understand things the same way you would teach  

برای انجام این کار است، بنابراین شما واقعاً می خواهید به مغز خود کمک کنید تا مسائل را به همان روشی که به   سگ آموزش می دهید

a dog and keeping it simple so if you can't  use any of these other things to teach a dog  

و ساده نگه دارید، کمک کنید تا اگر نمی توانید از هر یک از این موارد دیگر برای آموزش به سگ استفاده کنید

you really have to be very simple and clear with  the language and make sure that the dog absolutely  

شما واقعاً باید با زبان بسیار ساده و واضح صحبت کنید و مطمئن شوید که سگ کاملاً

understands what you're asking for or what you're  angry about or whatever so the dog can actually  

می‌فهمد که شما برای چه چیزی می‌خواهید یا از چه چیزی عصبانی هستید یا هر چیز دیگری که سگ واقعاً می‌تواند

read our emotions very well uh and and so when  we're when we're trying to explain something they  

احساساتمان را خیلی خوب بخوانیم و به همین ترتیب زمانی که می‌خواهیم چیزی را توضیح دهیم، آنها

can easily tell if we're happy or sad or something  like that uh but we can use that to our advantage  

به راحتی می‌توانند تشخیص دهند که خوشحالیم یا غمگین یا چیزی شبیه به آن، اما ما می‌توانیم از آن به نفع خود استفاده کنیم.

uh to help them understand let's see Salma Woods  is really a very good book yes it's an interesting  

بیایید ببینیم سالما وودز واقعاً کتاب بسیار خوبی است، بله، کتاب جالبی است،

book but it's basically like the the kind of funny  thing about this book is that it's uh the idea the  

اما اساساً چیز خنده‌داری در مورد این کتاب این است که

idea itself from like a marketing perspective  is clever like okay teach your dog Maly but uh  

ایده خود ایده از دیدگاه بازاریابی، هوشمندانه است، درست است که به سگ خود به مالی آموزش دهید. اما اوه

these are it's actually like an example of the uh  the wrong way to teach so I didn't want to like  

اینها در واقع مثالی از روش اشتباه آموزش هستند، بنابراین من نمی خواستم دوست داشته باشم

talk too much about it but like if we have let's  let's say we we'll kind of use this book as an  

زیاد در مورد آن صحبت کنم، اما اگر داشته باشیم، فرض کنیم از این کتاب به عنوان نمونه استفاده می کنیم.

example so it's it's obviously it's for helping  people learn some specific phrases but it's it's  

بنابراین بدیهی است که برای کمک به افراد برای یادگیری برخی عبارات خاص است، اما این به معنای

breaking the rules of this so one of those would  be understanding things through simple contrast  

زیر پا گذاشتن قواعد این است، بنابراین یکی از آنها درک چیزها از طریق تضاد ساده است.

so I haven't looked carefully at the book I've  looked through a couple of different things but  

چیزهایی اما   به

it looks like it's some some cute pictures like  this then we get the English up here then we get a  

نظر می‌رسد این چند عکس بامزه مانند این است، سپس انگلیسی را اینجا می‌آوریم، سپس

translation down here uh and then a pronunciation  of whatever that is so if we want to say get down  

ترجمه‌ای را در اینجا دریافت می‌کنیم و سپس تلفظی از هر چیزی که باشد، بنابراین اگر می‌خواهیم بگوییم پایین بروید   می‌گوییم

we say e let's see it's the pronunciation is e  he I guess if I'm pronouncing that correctly but  

e بیایید ببینیم تلفظ این است e he من حدس می‌زنم اگر آن را درست تلفظ کنم، اما

you don't really understand what that means or  like like which which of these is it a or heck  

شما واقعاً معنی آن را نمی‌دانید یا دوست دارید کدام یک از اینها است یا هک

that that refers to like up or down so let's see  if there's also another example here that's like  

که به بالا یا پایین اشاره دارد، پس بیایید ببینیم آیا دیگری نیز وجود دارد مثالی در اینجا مانند

get up or something so that would be helpful so  if we if we can see like here's turn right let's  

بلند شدن یا چیزی است که مفید خواهد بود، بنابراین اگر ما می‌توانیم ببینیم مانند اینجا به سمت راست بپیچیم، بیایید

see there's turn left in here oh okay here's  turn left so this is a a better example of  

ببینیم اینجا به چپ بپیچید، اوه خوب اینجاست  به چپ بپیچید، بنابراین این یک مثال بهتر از

something so turn left is let's see uh HRI uh  f ma Maui so here's that's turn left and then  

چیزی است، بنابراین به چپ بپیچید، بیایید ببینیم اوه HRI uh f ma Maui پس اینجا این است که به چپ بپیچید و سپس

ah okay so now now we can see like left versus  right and we can understand it a little bit more  

آه بسیار خوب، بنابراین اکنون می‌توانیم مانند چپ در مقابل راست ببینیم و می‌توانیم آن را کمی بیشتر

in context although there's still a lot of  information here that's pretty complicated  

در زمینه درک کنیم، اگرچه هنوز اطلاعات  زیادی در اینجا وجود دارد که

to say turn right or left but the only thing  that's different between these two let's see  

گفتن چرخش بسیار پیچیده است   راست یا چپ، اما تنها چیزی که بین این دو تفاوت دارد بیایید ببینیم

because I'm going to pronounce it uh poorly so  HRI fak hopefully I don't get in trouble I'm  

زیرا من آن را ضعیف تلفظ خواهم کرد، بنابراین HRI fak امیدوارم مشکلی پیش نیاید.

GNA say some some bad words on this if I'm if  I'm saying this incorrectly uh so again hurri  

اگر این را اشتباه می‌گویم، اوه، دوباره عجله کنید

and then fak M and this is a fak mai so that's  the difference between these two like turn right  

و سپس M دروغین و این یک مای تقلبی است، بنابراین تفاوت بین این دو است مانند چرخش به راست

versus turn left the only thing different is like  toe versus weat and so that's the kind of thing  

در مقابل گردش به چپ، تنها چیزی که متفاوت است مانند انگشت پا در مقابل رطوبت است و بنابراین این نوع چیزها است.

that your brain would get uh get excited about  if it can understand those differences the same  

که مغز شما هیجان‌زده می‌شود، اگر بتواند آن تفاوت‌ها را به همان

way we can have black marker and blue marker and  you can see the difference between these two your  

روشی که ما می‌توانیم نشانگر سیاه و نشانگر آبی داشته باشیم، هیجان‌زده می‌شود و می‌توانید تفاوت بین این دو را ببینید.

brain is trying to think what's different just  like those uh like you probably seen these little  

این

images for little kids that have it's usually  two pictures and then it will have something in  

عکس‌های کوچک را برای بچه‌های کوچکی که معمولاً دو عکس دارند دیده‌ایم و سپس چیزی در

this picture and almost the similar thing in uh  this other picture here but then maybe one or two  

این تصویر و تقریباً مشابه آن در این عکس دیگر در اینجا وجود دارد، اما ممکن است یک یا دو

things will be different so it's like find the  find the find the difference between these two  

چیز متفاوت باشد، بنابراین مانند پیدا کردن آن است. تفاوت بین این دو   تصویر را پیدا کنید

images so that's how our brain works we're trying  to understand things and if we can understand them  

تا مغز ما چگونه کار می کند، سعی می کنیم چیزها را بفهمیم و اگر بتوانیم

all in English so it would be even better like  for the purposes of helping you understand Mai  

همه آنها را به زبان انگلیسی بفهمیم، بنابراین بهتر است به منظور کمک به شما در درک Mai

um to show those things on the same page so we  could see like what is the difference between  

um آن چیزها را نشان دهیم. همان صفحه، بنابراین ما می‌توانیم تفاوت بین

like oh like M to and maii all right see if  anything else in here is so here we have like  

like oh like M to و maii را ببینیم، ببینید آیا هر چیز دیگری در اینجا وجود دارد، بنابراین ما لایک داریم

so here's go right so we have go right and turn  right so that's interesting so we can see let's  

پس اینجا برو به راست، بنابراین به راست برویم و به راست بپیچیم، بنابراین جالب است. می‌توانیم ببینیم بیایید

see where is turn right so turn right is H fak  and then we have re a h so H is like a go but  

ببینیم کجاست به راست بپیچید، بنابراین به راست بپیچید H fak است و سپس یک h داریم، بنابراین H مانند یک رفتن است، اما

I I still don't it's still not clear what what  piece is meaning what thing all right so you can  

من هنوز نمی‌دانم هنوز مشخص نیست که چه قطعه به چه معناست چه چیزی خوب است، بنابراین می‌توانید

see if I'm still confused about it so I like I'm  getting these examples like here is a phrase in  

ببینید اگر هنوز در مورد آن سردرگم هستم، بنابراین دوست دارم این مثال‌ها را دریافت کنم، مثلاً در اینجا عبارتی به زبان

Mai that helps you understand something even if  it's a basic thing like turn right I still don't  

مای است که به شما کمک می‌کند چیزی را بفهمید، حتی اگر یک چیز اساسی مانند چرخش به راست باشد، من هنوز

have any confidence using it because I don't  really understand what I'm saying all right  

اعتمادی به استفاده از آن ندارم، زیرا من واقعاً نمی‌فهمم چه می‌گویم،

so if I'm using that to a dog the dog is really  going to be listening to what what's different  

بنابراین اگر از آن برای سگ استفاده کنم، سگ واقعاً به آنچه

between these things and hopefully getting like  okay like like the master said like where go  

بین این چیزها متفاوت است گوش می‌دهد و امیدواریم مثل آن‌ها خوب شود، مثل آن‌طور که استاد گفته است، مثل کجا برو

right like right and left and so we're looking  trying to make that very clear to the dog like  

راست مانند راست و چپ و بنابراین ما به دنبال این هستیم که این موضوع را برای سگ کاملاً واضح نشان دهیم

look look right like that way right left kind of  the same way you would teach a child but making  

مانند  درست شبیه به آن سمت راست چپ به همان روشی که به کودک آموزش می‌دهید، اما

sure it's clear that you know what you're saying  so it look I mean it like this this kind of thing  

مطمئن شویم که واضح است که شما چه چیزی را می‌دانید. دوباره می‌گویم پس به نظر می‌رسد منظورم این است که این‌جور چیزها

this is the the the typical way that people teach  languages and it becomes confusing when you don't  

این روش معمولی است که مردم زبان‌ها را آموزش می‌دهند و زمانی گیج‌کننده می‌شود که شما

actually understand how the pieces work let's  see if there's anything else so so like stay  

واقعاً نمی‌دانید قطعات چگونه کار می‌کنند، بیایید ببینیم چیز دیگری وجود دارد، پس مانند ماندن

is like e no no stay and no means a cow or C  elongate any vow with maon that's interesting  

مثل e نه نه ماندن و نه یعنی یک گاو یا C هر عهدی را با مائون که جالب است طولانی کن

sit is a no wait a minute stay now oh that's  interesting it's the same command for sit and  

بشین یک نه صبر کن یک دقیقه بمون الان آه جالبه همین دستور برای نشستن و

stay huh interesting and no ho or and no and no  were and no were and and no were again for sit  

ماندن خخ جالب و نه هو یا و نه و نه بودند و نه بودند و و و نه دوباره برای نشستن

and state anyway I think you guys get the idea  but hopefully uh it should be making a bit more  

و به هر حال من فکر می‌کنم شما بچه‌ها این ایده را دریافت کرده‌اید، اما امیدوارم این موضوع کمی بیشتر

sense about when we're learning something the same  way we really want to keep it very simple around  

در مورد زمانی که چیزی را یاد می‌گیریم به همان روشی که واقعاً می‌خواهیم آن را بسیار ساده نگه داریم، معنا پیدا کند. اطراف

this area here using your senses using contrasts  to help you understand things in English rather  

این ناحیه با استفاده از حواس شما با استفاده از تضادها برای کمک به درک مطالب به زبان انگلیسی   به

than understanding them through a a different  language or your native language all right uh  

جای فهمیدن آنها از طریق یک زبان  یا زبان مادری‌تان بسیار خوب است اوه

dinku says a good good morning sir and S says Hi  teacher it's a captivating thing to know how to  

دینکو می‌گوید صبح بخیر قربان و S می‌گوید سلام استاد، دانستن اینکه چگونه به   به

teach your dog yes so remember like just like  your brain wants to understand the dog wants  

سگ خود بیاموزید بله، بنابراین به یاد داشته باشید که درست مانند مغز شما می‌خواهد بفهمد که سگ می‌خواهد

to understand too usually because the dog gets a  treat when the dog does a good job or you know you  

معمولاً بفهمد، زیرا سگ وقتی کارش را خوب انجام می‌دهد یا شما می‌دانید که

you Pat the dog or you're you show the dog some  love and your brain works the same way so when  

سگ را نوازش می‌کنید یا نشان می‌دهید، از سگ لذت می‌برد. کمی دوست داشته باشید و مغز شما به همین صورت کار کند، بنابراین وقتی

our brain can understand something we get those  aha moments where we feel good like we've solved  

مغز ما می‌تواند چیزی را بفهمد، در آن لحظات احساس خوبی پیدا می‌کنیم، مثل اینکه

a puzzle and oh like that actual good feeling it  makes us the whole point is it makes us makes us  

یک معما را حل کرده‌ایم و آه، مثل آن احساس خوب واقعی، آن را به ما تبدیل می‌کند. به ما

feel good so we want to get more of those things  and understand the language even better ABDO says  

احساس خوبی می‌دهد، بنابراین می‌خواهیم بیشتر از آن چیزها به دست بیاوریم و زبان را حتی بهتر بفهمیم ABDO می‌گوید   آیا

could you borrow me this book I have a crocodile  teacher so could you borrow me this book here you  

می‌توانی این کتاب را به من قرض بدهی، من یک معلم کروکودیل دارم، پس می‌توانی این کتاب را از اینجا به من امانت بدهی،

would say could you lend me this book that's a  good example of like understanding the contrast  

می‌گوییم آیا می‌توانی این کتاب را به من قرض بدهی. یک مثال خوب برای درک تضاد

between two different things here so if I have  a one person let's see uh we'll just say this  

بین دو چیز مختلف در اینجا، بنابراین اگر من یک نفر دارم، بیایید ببینیم اوه، ما فقط می گوییم این

is a a librarian I'll put a bunch of books over  here these are supposed to be some books uh and  

یک کتابدار است، من یک دسته کتاب را اینجا قرار می دهم، اینها قرار است چند کتاب باشند. و

the librarian has here's a desk right here and  I am coming over so the librarian is going to

کتابدار اینجا یک میز دارد و من می‌آیم تا کتابدار

lend so lend me the book and I so I am kind of  receiving it as I do that I am borrowing the  

قرض بدهد، پس کتاب را به من قرض بده و من به نوعی آن را دریافت می‌کنم که دارم

book borrow the book all right and then another  contrast with this instead of lend and borrow so  

کتاب را امانت می‌گیرم. سپس یک تضاد دیگر با این به جای قرض دادن و امانت گرفتن،

the librarian lends the book I borrow the book  we also have if we're talking about renting so  

کتابدار کتاب را امانت می‌دهد، من کتاب را امانت می‌دهم، اگر در مورد اجاره صحبت می‌کنیم،

if somebody is renting uh like renting a book  or renting something you know some equipment or  

اگر کسی اجاره می‌کند، مثلاً کتابی را اجاره می‌کند یا چیزی را کرایه می‌کند، تجهیزاتی می‌دانید یا

something like that this is where you're paying  money for that all right so to rent something  

چیزی شبیه آن را می‌دانیم. این جایی است که شما برای آن پول می‌پردازید، بنابراین برای اجاره چیزی

like in in that case you would just say like I am  uh renting uh or they are renting to me so when  

مانند در این مورد، فقط می‌گویید مثل من اجاره می‌دهم یا آنها به من اجاره می‌دهند، بنابراین وقتی

you're paying it's the same word but when you're  borrowing or lending uh you're talking about like  

می‌پردازید همان کلمه است، اما وقتی شما دارید قرض می‌دهید یا امانت می‌دهید، اوه، دارید در مورد آن صحبت می‌کنید، مثلاً

whose perspective it is so you have a kind of  logical scene here you can understand oh The  

دیدگاه کیست، بنابراین شما یک جور صحنه منطقی در اینجا دارید که می‌توانید درک کنید: آه،

Librarian Is lending the book and I am borrowing  the book all right or if you want to ask someone  

کتابدار کتاب را امانت می‌دهد و من کتاب را امانت می‌دهم یا اگر می‌خواهید بپرسید. کسی

else to do something hey could you lend me that  book or could you lend me a hand so could you  

دیگری برای انجام کاری هی می‌توانی آن کتاب را به من قرض بدهی یا می‌توانی دستی به من قرض بدهی، پس می‌توانی   به

help me help me out lend me a hand could you lend  me a hand this is a casual conversational way of  

من کمک کنی تا دستی به من بده.

saying could you help me could you lend me a  hand for a minute it's perfectly fine to say  

برای یک دقیقه به من دستی دراز می‌کنی، خیلی خوب است که بگویم: آیا

could you help me but could you lend me a hand  all right so notice uh what I'm doing here I  

می‌توانی به من کمک کنی، اما آیا می‌توانی به من دستی دراز کنی، پس توجه کن که من اینجا چه کار می‌کنم،

want to show you a difference between something  make it very clear uh but also give you some  

می‌خواهم تفاوت بین چیزی را به تو نشان دهم. همچنین به شما یک

naturally varied review where we're talking about  a slightly different way of using a word so not  

مرور متفاوت طبیعی ارائه می‌دهیم که در آن ما در مورد روشی کمی متفاوت برای استفاده از یک کلمه صحبت می‌کنیم، بنابراین

just repeating it again and again like lend lend  lend lend because me repeating something something  

فقط تکرار آن را بارها و بارها مانند قرض دادن وام دادن، قرض دادن، قرض دادن را تکرار نکنید، زیرا تکرار چیزی از چیزی

doesn't really help you understand it better all  right seeing different and varied examples do help  

واقعاً به شما کمک نمی‌کند آن را بهتر درک کنید. دیدن مثال‌های مختلف و متنوع کمک می‌کند

you understand that better okay so those different  examples uh will help you understand things better  

درک کنید که بهتر است، بنابراین آن مثال‌های متفاوت به شما کمک می‌کند چیزها را بهتر بفهمید

than mere repetition than just repetition by  itself so someone is lending me someone I like  

از تکرار صرف تا تکرار به خودی خود، بنابراین کسی به من کسی را که دوست دارم به من قرض می‌دهد

someone might lend me a marker or lend me a book  or lend me uh lend me some help lend me a hand or  

ممکن است یک نشانگر به من قرض دهد یا کتابی به من قرض دهد. یا به من قرض بده، کمکی به من قرض بده، دستی به من قرض بده، یا

I might borrow a book or can I borrow something  from you can I borrow something from you whatever  

ممکن است کتابی قرض بگیرم یا می توانم چیزی را از تو قرض بگیرم، آیا می توانم چیزی را از تو قرض بگیرم.

so if you're if you're asking something someone  and you want them to do something you can use  

چیزی که می‌توانید از

either of these words uh but just make it clear uh  why why you're you're like why you're or kind of  

هر یک از این کلمات استفاده کنید، اوه، اما فقط روشن کنید آه، چرا اینطوری هستید یا به نوعی، چه

who who is the who is the subject here who are  you talking about so can I borrow a book may I  

کسی، موضوعی است که در اینجا درباره چه کسی صحبت می‌کنید، پس می‌توانم یک قرض بگیرم ممکن است

borrow a book you will hear both of those can I  borrow a book uh and may I borrow a book or you  

کتابی قرض بگیرم، هر دوی آنها را می‌شنوید، آیا می‌توانم کتابی قرض بگیرم یا کتابی قرض بگیرم یا شما

can ask someone else to do something and that  would be like would you so would you would you

می‌توانید از دیگری بخواهید کاری را انجام دهد و این کار مانند شما خواهد بود، آیا می‌خواهید به

would you lend me a book would you lend me a book  all right would you lend me a book or something  

من قرض بدهید. آیا کتابی به من قرض می‌دهی آیا کتابی به من قرض می‌دهی یا چیزی

like that so these are two basic ways of saying  that lend and borrow all right but yes if you  

شبیه به آن، بنابراین این دو راه اساسی برای گفتن است که قرض بده و قرض بگیر، اما بله،

if you want to teach a crocodile even I bet  a crocodile even would be even more difficult  

اگر می‌خواهی به یک تمساح آموزش بدهی، حتی شرط می‌بندم که تمساح آموزش دادن حتی سخت تر   خواهد بود،

to teach but I bet it I bet it's something is  possible all right uh M says the color of your  

اما شرط می بندم شرط می بندم که چیزی امکان پذیر است، خیلی خب، ام می گوید رنگ

shirt is light green light green really yeah I  guess I made it some kind of green Olympia nice  

پیراهن شما سبز روشن است، واقعاً بله، حدس می زنم آن را به نوعی سبز رنگ المپیا کردم.

to see you there hi like uh my amazing teacher I  was Ching talking English to my cat glad to hear  

مثل آه معلم شگفت‌انگیز من، چینگ داشتم با گربه‌ام انگلیسی صحبت می‌کردم، از شنیدن آن خوشحال شدم،

it uh yes so people will speak with their animals  they will do that naturally but if you actually  

بله، بنابراین مردم با حیوانات خود صحبت می‌کنند، آنها این کار را به طور طبیعی انجام می‌دهند، اما اگر واقعاً به

help the animal understand what you're doing I  mean it would be interesting to actually do a  

حیوان کمک کنید بفهمد چه کار می‌کنید، منظورم جالب خواهد بود. در واقع یک

lesson where I'm teaching a dog and see how well  I can help it understand the English how quickly I  

درسی را که در آن به سگی آموزش می‌دهم انجام دهم و ببینم که چقدر می‌توانم به او کمک کنم انگلیسی را بفهمد که چقدر سریع

could do that I bet I could do that pretty pretty  fast I don't have a dog unfortunately uh but that  

می‌توانم این کار را انجام دهم، شرط می‌بندم که می‌توانم خیلی سریع این کار را انجام دهم، متاسفانه سگ ندارم، اما این

would be interesting to do pel says hello teacher  I hope you are doing well I'm leaving Oh you mean  

انجام کار جالب باشد پل می گوید سلام معلم امیدوارم حالت خوب باشد من دارم می روم اوه یعنی

living living in California L IV i n g thank you  for taking your time to teach us it's my pleasure  

زندگی در کالیفرنیا L IV من از شما متشکرم که وقت خود را برای آموزش به ما اختصاص دادید خوشحالم

sadik says I'm exciting you would say I am excited  so I am excited I am scared I am interested you're  

سادیک می گوید من هیجان انگیز هستم که می گویید من هیجان‌زده هستم پس هیجان‌زده هستم می‌ترسم علاقه‌مندم شما

talking about yourself uh whenever watching your  lesson so Miguel says good afternoon teacher I  

هر وقت درس‌تان را تماشا می‌کنید در مورد خودتان صحبت می‌کنید، بنابراین میگل می‌گوید ظهر بخیر معلم، من

have a question is it true what Donald Trump said  about immigrants eating the pets and dogs and cats  

یک سؤال دارم آیا آنچه دونالد ترامپ درباره مهاجرانی که حیوانات خانگی و سگ‌ها و گربه‌ها را می‌خورند درست است.

of the residents of Springfield uh I don't well  I don't know I'm not a resident of Springfield  

ساکنان اسپرینگفیلد اوه من خوب نیستم نمی دانم که ساکن اسپرینگفیلد نیستم

but uh the way to check that would be to look at  police records and say what they say I don't know  

اما آه راه بررسی این است که به سوابق پلیس نگاهی بیندازیم و بگویم که آنها چه می گویند من نمی دانم

I guess I I don't know I mean I'm I live in uh  Nagasaki Japan and I I hear news about all kinds  

حدس می زنم که من می دانم نمی دانم منظورم این است که من در ناکازاکی ژاپن زندگی می کنم و اخبار مربوط به انواع چیزها را می شنوم

of things but uh I am uh pretty much all news  for me is suspect when I hear anything I'm just  

اما اوه من می دانم که تقریباً همه اخبار برای من مشکوک هستند وقتی چیزی می شنوم.

like yeah I don't know if that's true or not I  would have to get uh confirmation uh it's actually  

نمی دانم که آیا این درست است یا نه، من باید تأییدیه بگیرم، اوه، در واقع

an interesting thing mentioning this news and  uh and thinking about how we come to information  

چیز جالبی است که این خبر را ذکر کنیم و فکر کنیم که چگونه به اطلاعات می رسیم

uh and so when we're when we're thinking about  something like let's say I hear some news like  

آه و بنابراین وقتی در حال فکر کردن به چیزی هستیم مثلاً من برخی اخبار را می شنوم مانند

people are eating pets or whatever let's say I  hear that um if I hear that from One Source like  

مردم در حال خوردن حیوانات خانگی یا هر چیز دیگری می شنوم اگر آن را از یک منبع بشنوم

a friend of mine just told me something and even  if my friend friend I don't know he's like a smart  

یکی از دوستانم فقط چیزی به من گفته است و حتی اگر دوست من نمی دانم که او مانند یک

guy or knows something if he tells me something I  might think uh okay that's you know I still don't  

پسر باهوش است یا چیزی می‌داند اگر چیزی به من بگوید ممکن است فکر کنم اوه خیلی خب، شما می‌دانید که من هنوز نمی‌دانم.

I I have I have no reason to believe that yes or  no I just you know somebody says something to me  

I don't know if that's true or not but if I hear  that from like another person and a completely  

نه، اما اگر بشنوم که از یک شخص دیگر و

different source so not not like a group of my  friends are all telling me the same thing like  

منبعی کاملاً متفاوت، بنابراین نه مانند گروهی از دوستانم، همه به من می‌گویند مانند همان چیزی که

like my enemy tolds me told me the same thing  as well as an example like I don't really I  

دشمنم به من می‌گوید همان چیزی را به من می‌گوید و همچنین مثالی مانند من. واقعاً

don't think I have any enemies but like let's say  someone I I I don't know like didn't know at all  

فکر نمی‌کنم دشمنی داشته باشم، اما مثلاً بگوییم: کسی که من نمی‌شناسم دوستش داشتم اصلاً نمی‌شناختم

uh or you know they they have completely different  ideas than me something like that if they also  

یا می‌دانی که او عقاید کاملاً متفاوتی با من دارد، اگر او هم به

told me the same thing then you know I would I  would be more inclined to believe it all right and  

من بگوید همان چیزی است که می‌دانید من تمایل بیشتری به باور آن دارم

this this is an interesting thing about language  as well like often people will hear something one  

time and think they know what it means or think  they know the truth about something but often  

چیزی اما اغلب

it's not or you know like news might be telling  you something but maybe it's not actually like  

اینطور نیست یا می‌دانید که اخبار ممکن است به شما چیزی بگوید، اما شاید در واقع اینطور نباشد

they're giving you a particular way of looking at  something rather than trying to give you factual  

آنها به جای اینکه سعی کنند اطلاعات واقعی به شما بدهند، روش خاصی برای نگاه کردن به چیزی به شما ارائه می‌دهند.

information so if I say like this is a blue marker  lots of people could correct that and we could all  

بسیاری از مردم می‌توانند آن را تصحیح کنند و همه

you know we could we could check that information  pretty easily uh but yeah so I I have no idea what  

شما می‌دانید که می‌توانیم آن اطلاعات را به راحتی بررسی کنیم، اما بله، بنابراین من نمی‌دانم

what's happening in many places in the United  States but I I would I would caution anyone  

در بسیاری از جاهای ایالات متحده چه اتفاقی می‌افتد، اما به هر کسی که

like uh more information you hear and this is kind  of getting uh it seems to be getting worse where  

بیشتر دوست دارد هشدار می‌دهم. اطلاعاتی که می شنوید و این به نوعی در حال افزایش است، به نظر می رسد در جایی که

more people are they're listening to like one  particular kind of news and that's all they listen  

افراد بیشتری به آن گوش می دهند، یک نوع خبر خاص را می پسندند و این تنها چیزی است که به آن گوش می دهند

to or they have their maybe group of friends or  something and so this this group of people will  

یا شاید گروهی از دوستان یا چیز دیگری دارند، بدتر می شود. این گروه از مردم   می‌گویند

say like yes something is happening and this other  group of people will say no it's not and like  

بله، اتفاقی در حال رخ دادن است و این گروه دیگر از مردم می‌گویند نه، اینطور نیست و مانند

usually there's some kind of truth whatever that  is uh but you want to be able to uh to get lots of  

معمولاً نوعی حقیقت وجود دارد که هر چه باشد اوه، اما شما می‌خواهید بتوانید آن را برای

different perspectives to understand understand  something in the same way that you want to hear  

درک دیدگاه‌های مختلف به دست آورید. چیزی را به همان شکلی که می‌خواهید بشنوید

lots of different examples of vocabulary to really  understand it very well uh right let's see Cano  

مثال‌های مختلف واژگانی را بفهمید تا واقعاً آن را خیلی خوب درک کنید، خب، بیایید ببینیم کانو

says your t-shirt is sage green oh okay well I  guess that settles it so here this is another  

می‌گوید تی شرت شما سبز مریمی است، اوه، خوب، من حدس می‌زنم که حل می‌کند، بنابراین اینجا یک  جالب دیگر است

interesting thing like one person says light green  another person says sage green I guess I don't  

چیزی مثل این که یک نفر می گوید سبز روشن یکی دیگر می گوید سبز مریم گلی، حدس می زنم    نمی

know is I didn't look at the uh the name of the  color but that's an interesting question uh let's  

دانم به نام رنگ نگاه نکردم، اما این یک سؤال جالب است، بیایید

see Bogden says hi there tar says good morning  sir and how do I teach my students a grammar  

ببینیم که بوگدن می گوید سلام تار می گوید صبح بخیر قربان و چگونه به دانش‌آموزانم یک

point with naturally varied review uh the point  is to pick something first of all they're they're  

نکته گرامر را با مروری متفاوت بیاموزم، اوه، نکته این است که اول از همه چیزی را انتخاب کنم که آنها به

kind of two two phases with this one or two steps  the first one is to make sure they just understand  

نوعی دو مرحله هستند با این یک یا دو مرحله. اولین مرحله این است که مطمئن شویم آنها فقط درک کنید

what the grammar point is um and and often the if  you if you can't make it clear like if here like a  

نکته گرامر چیست و اغلب اگر شما نمی توانید آن را روشن کنید، مثلاً اگر اینجا مانند یک

very simple thing is like like the present versus  the past so if I'm talking about something today

چیز بسیار ساده مانند حال حاضر در مقابل گذشته است، بنابراین اگر امروز در مورد چیزی صحبت می کنم

if I want to illustrate this so just like I'm  showing you here I want to make sure people  

اگر می خواهم این را نشان می‌دهم، بنابراین درست مثل اینکه من اینجا به شما نشان می‌دهم، می‌خواهم مطمئن شوم که مردم

understand the difference you you can give me a  specific grammar point if you if you'd like help  

تفاوت را درک می‌کنند، اگر می‌خواهید در این مورد کمک کنید، می‌توانید یک نکته گرامری خاص به من بدهید،

with that uh but if we if we understand uh the  context here so this is uh let's see like just  

اما اگر ما متن اینجا را درک کنیم. پس این است اوه بیایید ببینیم مثل همین

yesterday and this is today and if I understand  like right now like let's say I have a little a  

دیروز و این امروز است و اگر فهمیدم مثل همین الان مثل فرض کنید که من یک

little card of a person skiing so I have like  a little this a little image or a flash card  

کارت کوچک از شخصی دارم که اسکی می کند، بنابراین من یک تصویر کوچک یا فلش کارت

or something of a person uh skiing so here's a  little hat there and he got the ski poles uh and  

یا چیزی شبیه به این دارم. یک نفر در حال اسکی کردن، بنابراین اینجا یک کلاه کوچک وجود دارد و او میله های اسکی و

the little ski boots over here like that so this  is a it's supposed to be a person skiing I should  

کفش های اسکی کوچک را در اینجا به دست آورده است، بنابراین این فردی است که در حال اسکی کردن است.

I should do something simpler but uh if I take  this and then I I'm teaching the students and  

این و بعد من به دانش‌آموزان آموزش می‌دهم و

they understand like today is happening right now  and this was yesterday so I can actually show them  

آنها می‌دانند که امروز در حال حاضر اتفاق می‌افتد و این دیروز بود، بنابراین می‌توانم   تقویمی را به آنها نشان دهم

a calendar and they can understand the context so  I can take a card like this and put it today and  

و آنها بتوانند زمینه را درک کنند، بنابراین می‌توانم کارتی مانند این را بردارم و آن را امروز بگذارم و

say like he is skiing okay so he is or this person  like uh let's see let just say he because that's  

بگو که او خوب اسکی می‌کند پس او هست یا این شخص مثل آه، بیایید ببینیم، بگذارید فقط بگوید چون

shorter so he is a skiing a ski he is skiing he  is skiing and if I move that same card over here  

کوتاه‌تر است، بنابراین او اسکی می‌کند، او اسکی می‌کند، او اسکی می‌کند و اگر همان کارت را به اینجا منتقل کنم

I'm just changing the time so they understand  the context they understand the situation but  

دارم عوض می‌کنم. زمانی که آن‌ها زمینه را درک می‌کنند، موقعیت را درک می‌کنند، اما

they don't need me to explain that in whatever  your native language is so I have the card here  

نیازی به توضیح من ندارند که به زبان مادری شما هر چه باشد، بنابراین من کارت را در اینجا دارم.

he is skiing I move the card over here he was  skiing okay I could even do like do the future  

مانند انجام آینده

uh he will be something like that just showing  an example all right so that's one example then  

اوه او فقط یک مثال را نشان می‌دهد، بنابراین این یک مثال است، سپس

I would do the same thing with maybe some other  grammar points or or even just some other examples  

من همین کار را با برخی از نکات گرامری دیگر یا یا حتی برخی مثال‌های دیگر

for this specific grammar point until they can  anticipate what I'm going to do so if I have  

برای این نکته گرامری خاص انجام می‌دهم تا زمانی که آنها بتوانند پیش‌بینی کنند. اگر داشته باشم، می‌خواهم چه کار کنم

have maybe 10 different cards like this that just  show a different action like eat uh just like eat  

شاید 10 کارت مختلف مانند این داشته باشم که فقط عملکرد متفاوتی را نشان می‌دهد مانند خوردن آه، درست مثل خوردن

dinner or something uh so if they understand  specifically what eat dinner is but now I  

شام یا چیزی آهان، بنابراین اگر آنها متوجه شوند به طور خاص شام خوردن چیست، اما اکنون   می‌خواهم

want to help them understand how to say that in  different times then again they're looking at the  

به آنها کمک کنم درک کنید که چگونه می‌توان گفت در زمان‌های مختلف و سپس دوباره به

context here I mov the card here today so right  now he is eating dinner or he was eating dinner  

متن اینجا نگاه می‌کنند، من امروز کارت را به اینجا منتقل می‌کنم، بنابراین در حال حاضر او در حال خوردن شام است یا شام می‌خورد

or he ate dinner yesterday it just depends on the  specific grammar point I'm doing but as they get  

یا دیروز شام را خورد، این فقط به نقطه گرامر خاصی بستگی دارد. من این کار را انجام می‌دهم، اما وقتی

more examples of this this is not about you  having them repeat after you it's you just  

نمونه‌های بیشتری از این موضوع به دست می‌آیند، این به این نیست که شما باید آنها را بعد از شما تکرار کنند، این شما هستید که

showing them lots of varied examples and helping  them understand what that is the same way I would  

نمونه‌های متنوع زیادی را به آنها نشان می‌دهید و به آن‌ها کمک می‌کنید تا بفهمند که این همان روشی است که به

teach a dog all right so if I have like ball if  I'm going to show like teach a dog what a ball  

سگ‌ها آموزش می‌دهم، بنابراین اگر من مانند توپ داشته باش اگر بخواهم نشان بدهم مثل اینکه به سگ یاد بدهم توپ

is like the the typical way to do that would be  just hold up a ball and say ball ball but a dog  

شبیه به روش معمولی این است که فقط یک توپ را بالا بگیر و بگو توپ توپ اما سگ

is a dog is thinking like well what what exactly  does that mean like what do you mean by by ball  

سگی است که به خوبی فکر می کند دقیقاً چه چیزی چیست؟ آیا این به این معنی است که منظور شما از توپ چیست

uh instead it's better to actually show a dog  many different balls and the ball would the idea  

اوه، بهتر است در واقع به سگ توپ های مختلف نشان دهید و توپ تصور

of what a ball is that the dog would it would  make sense to them like here's a baseball and  

توپ چیست که سگ برای آنها  منطقی است مانند این که بیسبال و

basketball and football and other things like  that soccer ball or whatever uh and the dog  

بسکتبال است. و فوتبال و چیزهای دیگری مانند آن توپ فوتبال یا هر چیز دیگری اوه و سگ

through that varied review would understand  what ball means rather than me just holding  

از طریق آن بررسی متنوع به جای اینکه من چیزی را بالا نگه دارم می‌فهمد معنی توپ چیست،

something up because if I just say like uh I don't  know I up something like what's a good [Music]

زیرا اگر فقط بگویم آه، نمی‌دانم چیزی شبیه آنچه خوب است را بالا می‌برم. مثال [موسیقی]

example if I continue even if I show you what  this is and I continue saying the word over and  

اگر ادامه دهم حتی اگر به شما نشان دهم این چیست و به گفتن این کلمه بارها و بارها ادامه دهم،

over and over again the repetition doesn't help  you but if I show you some different examples of  

تکرار کمکی به شما نمی کند، اما اگر چند مثال مختلف از

something in this case the word I'm teaching you  is like a bottle like a container like a water  

چیزی را در این مورد به شما نشان دهم، کلمه I من به شما یاد می دهم مانند یک بطری مانند ظرفی مانند یک

bottle if I showed you some other water bottles  and I kept saying suoo suo and I also taught you  

بطری آب است، اگر چند بطری آب دیگر را به شما نشان می دادم و مدام می گفتم suoo suo و همچنین به شما

other things like suie like it just means water  you would come to understand that naturally so  

چیزهای دیگری مانند سوئی یاد می دادم که فقط به معنی آب است. شما به طور طبیعی متوجه خواهید شد که بنابراین

that's the point of naturally varied review rather  than having someone just repeat something again  

به جای اینکه کسی فقط چیزی را دوباره

and again so you don't become more fluent by  repeating after me you become more fluent as  

و دوباره تکرار کند، این موضوع به طور طبیعی متفاوت است، بنابراین شما با تکرار کردن بعد از من مسلط‌تر نمی‌شوید، زیرا

you understand the language better all right so  the same way a dog would so if I hold up a ball  

زبان را بهتر می‌فهمید، درست همان‌طور که یک سگ این کار را می‌کند. اگر من یک توپ را در دست بگیرم

and show the ball ball ball ball the dog is  like okay I'm I kind of get something but I  

و توپ توپ توپ را نشان دهم، سگ مثل این است که خوب است، چیزی می‌گیرم، اما

don't know exactly what's happening here but if  I get a different ball and say ball and another  

نمی‌دانم دقیقاً اینجا چه اتفاقی می‌افتد، اما اگر توپ دیگری بگیرم و بگویم توپ و

ball and say ball and another ball say ball I  bet very quickly that dog would figure out the  

توپ دیگر و بگو توپ و توپ دیگر بگو توپ من خیلی سریع شرط می‌بندم که سگ متوجه می‌شود

the word ball means some kind of object like that  and you could easily translate like like no like  

کلمه توپ به معنای نوعی شیء شبیه به آن است و شما به راحتی می‌توانید مانند نه مانند

this is not a ball not a ball or like this this  is not a ball either okay so when you're trying  

این توپ نیست توپ نیست یا اینطور نیست  یک توپ خوب است، بنابراین وقتی سعی می‌کنید

to teach your brain it's the same idea think of  your brain as as like a dog that you're trying  

به مغزتان آموزش دهید، همان ایده است که مغزتان مانند سگی است که می‌خواهید

to teach and if you make the Learning Easy then  your brain understands faster and more easily  

آموزش دهید و اگر یادگیری را آسان کنید، مغز شما سریع‌تر و راحت‌تر می‌فهمد.

uh and that's when you start speaking all right  so just another thing I'll make very clear about  

و این زمانی است که شما شروع به صحبت کردن می کنید، بنابراین فقط یک چیز دیگر را کاملاً در مورد آن توضیح خواهم داد

this when you're teaching students you don't have  them try to speak you have them really understand  

این را وقتی به دانش آموزان آموزش می دهید که ندارید آنها سعی کنید صحبت کنند باید آنها واقعاً بفهمند

until they can anticipate what you're going to say  so even if I do something very simple like just  

تا زمانی که بتوانند آنچه را که می خواهید پیش بینی کنید. بگو، بنابراین، حتی اگر کار خیلی ساده‌ای انجام دهم،

like the past Ed form or something if I say like  uh play played uh let's see what's another one  

مانند شکل قبلی Ed یا چیزی که بگویم مثل « اوه بازی پخش شد»، بیایید ببینیم یکی دیگر چیست

like placed placed you know something like that  if I take some basic verbs uh and show them that  

مثل قرار داده شده، شما چیزی شبیه به آن را می‌دانید اگر چند فعل اساسی را انتخاب کنم و به آنها نشان دهم که

and now I might as they understand that and they  understand the difference I might give them an  

و حالا ممکن است همانطور که آنها این را می‌فهمند و آنها تفاوت را می‌فهمند، ممکن است به آنها یک

irregular verb like oh look wait wait go went and  their brain is going to think oh oh my goodness  

فعل بی‌قاعده بدهم، مثل اوه، صبر کن، صبر کن، برو و مغزشان فکر کند خدای من…

like that's interesting how we have something  that's a different example of that all right  

جالب است که چگونه چیزی داریم. این مثال متفاوتی از خوب است

but that's how you do it so depending on whatever  the grammar point is you're really trying to help  

اما شما این کار را انجام می‌دهید، بنابراین بسته به نکته گرامری، واقعاً سعی می‌کنید به

them understand something in context in English  rather than using these other things up here like  

آنها کمک کنید تا چیزی را در زمینه انگلیسی درک کنند به جای استفاده از این موارد دیگر مانند

a textbook or trying to give them a translation  or a long explanation of something you really  

یک کتاب درسی یا تلاش برای ارائه ترجمه یا توضیحی طولانی درباره چیزی که واقعاً

want to show people how the language works and  it's actually quite easy to do if you give people  

می‌خواهید به مردم نشان دهید که زبان چگونه کار می‌کند و اگر به مردم مثال‌های خوب ارائه دهید، انجام آن در واقع بسیار آسان است.

good examples all right bog says what is the  difference between American and Australian accents  

well rather than just explaining a difference it's  better to just listen to some differences in how  

فقط به برخی تفاوت ها در نحوه

people speak so I have a friend uh like the  actually the guy I got this from a friend of  

صحبت کردن افراد گوش کنم، بنابراین من دوستی دارم، آه، در واقع آن مردی که این را از یکی از دوستانم دریافت کردم،

mine uh he's from New Zealand and so he speaks a  little bit differently and it's better actually  

او اهل نیوزلند است و بنابراین او کمی متفاوت صحبت می کند و در واقع بهتر است.

Master English conversation or fluent for Life  uh in the master English conversation sets uh  

مسلط برای Life اوه در مجموعه‌های مکالمه انگلیسی استاد آه

in that program you will see uh he's in one of  the lessons actually uh and we're talking about  

در آن برنامه خواهید دید که او در یکی از درس‌ها حضور دارد و ما در مورد آن صحبت می‌کنیم

I think we're talking about business but you can  hear the differences in the way we sound and so  

فکر می‌کنم در مورد تجارت صحبت می‌کنیم، اما می‌توانید تفاوت‌ها را در روش ما بشنوید صدا و بنابراین

this is a thing like whether you're in the program  or not uh the point point is to contrast these  

این چیزی است مانند اینکه آیا شما در برنامه هستید یا نه، نکته اصلی این است که این

different things rather than uh than just get  like oh just trolling all right look at that all  

چیزهای مختلف را با هم مقایسه کنید نه اینکه فقط به این موضوع توجه کنید.

right well uh for for for a lot of people who are  not uh just trolling that's that's how they would  

بسیاری از افرادی که فقط ترول نمی‌کنند اینگونه است که می‌خواهند

want to figure that out so that that's actually a  legitimate question that people have all right uh  

آن را بفهمند تا در واقع این یک سؤال قانونی است که مردم کاملاً حق دارند اوه

let's see and vercio says Hi everyone from Brazil  Zoe says hello uh good to see you again sorry  

بیایید ببینیم و vercio به همه از برزیل سلام می‌گوید زوئی می‌گوید سلام، خوشحالم که دوباره شما را می‌بینم با عرض پوزش

greetings it's all right Elder says sup Drew just  in time let's learn some English with you this  

سلام، مشکلی نیست، الدر می‌گوید سوپ درو همین الان  بیایید امروز با شما انگلیسی یاد بگیریم

morning I'm all ears glad to hear it Elvis says hi  guys from China beijing's sound look at that those  

صبح من از شنیدن آن خوشحالم.

are some little cats or something it's interesting  to see the emojis that are around now uh and CH  

ایموجی‌هایی را که الان در اطراف هستند ببینید اوه و CH

says is this real oh no is that chat gbt asking me  if I'm real that's interesting let's see Jet Blue  

می‌گوید آیا این واقعی است آه نه این است که گپ gbt از من می‌پرسد آیا من واقعی هستم جالب است بیایید ببینیم جت بلو

wow Jet Blue is watching us over here hey everyone  from Egypt to all Le says why don't you do lives  

وای جت بلو اینجا ما را تماشا می‌کند هی همه از مصر گرفته تا همه لی می‌گویند چرا آیا زندگی را انجام نمی دهید

with slides that would be more interesting give  a try yeah lesson I haven't I haven't tried that  

با اسلایدهایی که جالب تر هستند یک امتحان کنید بله درسی که من امتحان نکردم آن را امتحان نکردم

maybe I will try that in the future uh but yeah  I just just for the for the setup I have here  

شاید در آینده آن را امتحان کنم، اما بله، فقط برای تنظیماتی که اینجا دارم

maybe I will try something different uh with some  stuff like that but often the the point of doing  

شاید من چیز متفاوتی را با مواردی از این قبیل امتحان کنم، اما اغلب هدف از انجام

the video this way is that so you can actually  see examples of me responding spontaneously in  

ویدیو به این شکل این است که می‌توانید نمونه‌هایی از پاسخ‌های خود به خود من در

a conversation so if I make a a video with a slide  presentation the the way I speak would actually be  

مکالمه را ببینید، بنابراین اگر ویدیویی با ارائه اسلاید بسازم، نحوه صحبت کردن من در واقع متفاوت خواهد بود،

different so I would be talking about something  I would give an example and and you can if you  

بنابراین در مورد چیزی صحبت می کنم. مثالی می زنم و اگر شما می توانید

watch my videos like the videos where it's me like  this just talking rather than or as opposed to the  

ویدیوهای من را مانند ویدیوهایی که در آن من هستم تماشا کنید، به جای یا بر خلاف

uh videos where I write a script and I'm reading  that it's a it's a different way of speaking and  

ویدیوهایی که در آن می نویسم، فقط صحبت می کنم. یک فیلمنامه و من دارم می‌خوانم که روشی متفاوت برای صحبت کردن است و

more people need uh I mean I suppose I could do  both really but you know that that but that's B  

افراد بیشتری نیاز دارند، منظورم این است که من فکر می‌کنم می‌توانم هر دو را واقعاً انجام دهم، اما شما می‌دانید که این، اما این B

the basic idea is is TR trying to maintain that  uh spontaneity so giving people examples of how I  

ایده اصلی این است که TR سعی در حفظ آن خودانگیختگی دارد. بنابراین با دادن مثال هایی به مردم   من

I get a question and here's how you would respond  to that uh but yeah something interesting to try  

سؤالی دریافت می کنم و در اینجا این است که شما چگونه به آن پاسخ می دهید، اوه، اما بله، چیز جالبی برای امتحان کردن وجود دارد

Harvey says Hi everyone Rinku says now I have to  leave this class for my school oh no well you can  

هاروی می گوید سلام به همه رینکو می گوید اکنون باید این کلاس را به مقصد مدرسه ام ترک کنم، اوه خوب، شما می توانید

come back and watch it later Ali says hi can't  wake up my dog for this class she is a lazy bone  

برگردید و بعداً تماشاش کن علی می‌گوید سلام نمی‌توان سگم را برای این کلاس بیدار کرد، او یک استخوان تنبل است

yes you would say she is a lazy bones a lazy bones  let's see AB is the good way to teach the dogs by  

بله، می‌گویید او یک استخوان تنبل است، یک استخوان تنبل است بیایید ببینیم AB روش خوبی برای آموزش سگ‌ها با

food just act the action and put food in your  hand when uh it does the same give him the food  

غذا است فقط عمل کنید و غذا را در دست خود قرار دهید، وقتی همین کار را کرد، به او غذا بدهید

yeah there you go so your brain is is operating  in the same way and the point is for this video If  

بله، می‌روید، بنابراین مغزتان به همان روش کار می‌کند و نکته برای این ویدیو است، اگر

you explain like whatever the action is like you  put your hand out and the dog is like well what  

مثل هر کاری که انجام می‌دهید توضیح دهید، دست خود را بگذارید بیرون و سگ مثل کاری است که

am I supposed to do so you have to maybe pick up  his foot and and put it on your hand if you want  

من باید انجام دهم، بنابراین اگر می‌خواهید

the dog to shake or you want the dog uh to do to  do like every you know whatever the particular  

سگ تکان بخورد یا می‌خواهید سگ انجام دهد، باید پای او را بردارید و روی دستتان بگذارید. هر چیزی

particular thing is let's see uh let's see nman  says H I am happy happy to watch live now cam says  

خاص   چیز خاص باشد، بیایید ببینیم آه، بیایید ببینیم nman می گوید H خوشحالم که اکنون زنده تماشا می کنم، دوربین می گوید

sorry I'm late B said okay got that one already  thanks a lot teacher what uh if the grammar  

متاسفم که دیر کردم B گفت خوب است که یکی قبلاً خیلی ممنون استاد چه آه اگر

point is reported speech well then in that way  you're like let's say I'm talking about reported

نکته گرامر   به گفتار خوب گزارش شود به این ترتیب، فرض کنید من در مورد سخنرانی گزارش شده صحبت می‌کنم،

speech you would first think I mean the basic  idea is to get get you as a teacher thinking  

ابتدا فکر می‌کنید منظورم ایده اصلی این است که شما را به عنوان یک معلم وادار کنم به این فکر کنید

about how you would explain this in your native  language so imagine you know we're going to forget  

که چگونه این موضوع را به زبان مادری خود توضیح می‌دهید، بنابراین تصور کنید که ما می‌دانیم.

about English for a moment but just talk Talking  whatever your native language is uh let's just  

برای لحظه‌ای انگلیسی را فراموش می‌کنم، اما فقط صحبت می‌کنم. صحبت کردن به هر زبان مادری‌تان باشد، بیایید

say it's Arabic for example um if I'm thinking how  do I teach another person like an Arabic speaking  

بگوییم عربی است، مثلاً اگر فکر می‌کنم چگونه به شخص دیگری مانند یک فرد عرب زبان،

person what is reported speech and I would I would  just do that I don't speak Arabic but basically  

آنچه را که گزارش شده است آموزش دهم من فقط این کار را انجام می‌دهم که عربی صحبت نمی‌کنم، اما اساساً

I would like like here's me like talking about  something I said so right now I'm I'm describing  

دوست دارم در اینجا درباره چیزی که گفتم صحبت کنم، بنابراین در حال حاضر دارم

something about myself but I could also talk about  something I heard from someone else so instead  

درباره خودم چیزی را توصیف می‌کنم، اما می‌توانم درباره چیزی که از شخص دیگری شنیده‌ام صحبت کنم. بنابراین

of like I said you know like I'm like whatever I  have a blue marker so I have a blue marker I have  

به جای   مثلی که گفتم می‌دانی مثل هر چیزی هستم که یک نشانگر آبی دارم، بنابراین من یک نشانگر آبی دارم،

a blue marker I have a blue marker now I could  also talk about like saying someone else said  

یک نشانگر آبی دارم، اکنون یک نشانگر آبی دارم، همچنین می‌توانم درباره آن صحبت کنم مانند اینکه بگویم یکی دیگر گفت

they have a blue marker or he said I have a blue  marker all right so if we're we're talking about  

آنها یک نشانگر آبی دارند. نشانگر یا او گفت من یک نشانگر آبی دارم خیلی خوب، بنابراین اگر ما در مورد

any any kind of difference about another person  saying something or my mom told me there there are  

هر نوع تفاوتی صحبت می کنیم که شخص دیگری چیزی می گوید یا مادرم به من گفته است که

different ways I could describe that but that's  how you would do it so again making sure people  

روش های مختلفی وجود دارد که می توانم آن را توصیف کنم، اما شما اینگونه خواهید بود. این کار را دوباره انجام دهید و مطمئن شوید که مردم

understand the context of the situation rather  than we we don't Begin by saying hey class today  

متن موقعیت را درک می کنند نه ما با گفتن هی کلاس امروز شروع نمی کنیم

we're going to talk about reported speech if I go  up to to people on the street in America and say  

اگر به سراغ مردم در خیابان در آمریکا بروم و بگویم

can you tell me what reported speech is  they will probably talk about the news  

می توانم، درباره سخنرانی گزارش شده صحبت خواهیم کرد شما به من بگویید سخنرانی گزارش شده چیست آنها احتمالاً در مورد اخبار

or something like that so like most people don't  know what that means and we don't really want to  

یا چیزی شبیه به آن صحبت خواهند کرد، به طوری که بیشتر مردم معنی آن را نمی دانند و ما واقعاً نمی خواهیم

get them thinking about a grammar term again like  talking about like the logic of it or a linguistic  

آنها را مجبور کنیم دوباره درباره یک اصطلاح دستور زبان فکر کنند، مانند صحبت کردن در مورد منطق آن یا

explanation of what something is we just want to  help people understand why we're doing something  

توضیح زبانی   درباره چیستی چیزی که فقط می‌خواهیم  به مردم کمک کنیم بفهمند چرا داریم کاری انجام می‌دهیم   در

what what is actually happening what is the  situation and so in this case uh they said I  

واقع چه اتفاقی می‌افتد، وضعیت چیست و بنابراین در این مورد آنها گفتند من

have a blue marker so a friend of mine is talking  he has a blue marker like he told me that and then  

یک نشانگر آبی دارم بنابراین یکی از دوستان مال من در حال صحبت کردن است او یک نشانگر آبی دارد که به من گفته است و سپس

I can say that or I could like I could and again I  could phrase it in different ways like he said so  

می‌توانم آن را بگویم یا می‌توانم دوست داشتم می‌توانم و دوباره می‌توانم آن را به روش‌های مختلف بیان کنم، مثلاً

he said something or he told me he told he told me  or I even I just heard so I heard would be if I if  

او چیزی گفت یا به من گفت که به من گفته است که به من گفته است. یا حتی من فقط شنیدم پس شنیدم اگر

I don't know who the person is or I don't want  to say who the person is this is just a secret  

ندانم آن شخص کیست یا نخواهم بگویم آن شخص کیست این فقط یک راز است

someone told me so someone told me or someone said  this someone or I heard I heard something so there  

کسی به من گفت پس کسی به من گفت یا کسی گفت این کسی یا من شنیدم که چیزی شنیدم، بنابراین

are different ways you can do this and again  I'm trying to give you just different examples  

روش‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانید این کار را انجام دهید و دوباره سعی می‌کنم مثال‌های متفاوتی به شما ارائه دهم

I could go into even more detail about it but if  I'm trying to help some students understand this  

می‌توانم جزئیات بیشتری در مورد آن وارد کنم، اما اگر سعی می‌کنم به برخی از دانش‌آموزان کمک کنم این را بفهمند.

idea you continue to go until you look at them  the same way you look at a dog and the dog is  

فکر می کنم ادامه می دهی تا زمانی که به آنها نگاه کنی  به همان شکلی که به سگ نگاه می کنی و سگ

like ah I got it I understand what you're saying  so if I show a dog a few different balls and then  

مثل آه من متوجه شدم چه می گویید بنابراین اگر به سگ چند توپ مختلف نشان دهم و سپس   می

I I say like you know I'm trying to point like  like is this a is this a ball and the dog is like  

گویم مثل شما می‌دانم که سعی می‌کنم به این موضوع اشاره کنم مثل این که آیا این یک توپ است و سگ مثل این است.

yes like I understand what you're saying so even  if the dog can't speak to me I I can understand  

it's easy to look in a dog's eyes and see if they  understand just like I can look at students eyes  

چشم‌های سگ و ببینم که آنها می‌فهمند درست مثل من که می‌توانم به چشم‌های دانش‌آموز نگاه کنم

and see if they're bored or they're confused about  something or they're angry whatever all right so  

و ببینم آیا حوصله‌شان سر می‌رود یا درباره چیزی گیج شده‌اند یا عصبانی هستند، بنابراین

I want to continue explaining something and and  basically give lots of varied examples to help  

می‌خواهم به توضیح چیزی ادامه دهم و اساساً چیزهای زیادی ارائه کنم. مثال‌های متنوعی برای کمک به

them understand without me needing to explain  the logic of something like that so another way  

آن‌ها بدون نیاز به توضیح منطق چیزی شبیه به آن را بفهمند، بنابراین راه دیگری

to think about this is how would I explain it  to a child so if I'm talking to my own kids my  

برای فکر کردن در مورد این موضوع این است که چگونه آن را برای یک کودک توضیح دهم، بنابراین اگر با بچه‌های خودم صحبت می‌کنم،

children are 9 years old and 5 years old and I say  oh like I said this or I'm just talking with them  

فرزندانم   9 ساله هستند و 5 ساله هستم و می گویم آه مثل این که من گفتم یا فقط دارم با آنها صحبت می کنم

like I have a blue marker I have a a sage green  shirt a sage green shirt or I could say well uh  

مثل من یک نشانگر آبی دارم یک پیراهن سبز حکیم دارم یک پیراهن سبز حکیم یا می توانم بگویم خوب اوه

your mother said this or your grandfather or or  your friend or they said or I heard something  

مادرت این را گفته یا پدربزرگت یا یا دوست شما یا آنها گفتند یا من چیزی

like that okay so the key uh is to try to try  to make a situation understandable give lots of  

مانند آن شنیده ام، خب، نکته کلیدی این است که سعی کنید یک موقعیت را قابل درک کنید.

varied examples say maybe here are some different  ways that people might Express that because there  

are many different ways and this is that's a big  problem with regular teaching is like like when  

این مشکل بزرگی است با آموزش معمولی مانند زمانی که

you look at a a book like this and it's like  here's like up you go and we have one way to  

به کتابی مانند این نگاه می‌کنید و مثل این است که اینجا می‌روید و ما یک راه برای

do that like or one way to say this in Mai there  are probably many ways to say that in Mai uh and  

انجام این کار داریم یا یک راه برای گفتن این موضوع در مای احتمالاً راه‌های زیادی وجود دارد. گفتن این حرف در مای آه و

just in the same way there would be many ways  to say that in English so if I'm talking about  

به همین شکل، راه های زیادی برای گفتن آن به انگلیسی وجود دارد، بنابراین اگر در مورد

having a dog go up some stairs I could say up you  go or I could say go up or please go up or that  

اینکه سگی از پله ها بالا برود، می توانم بگویم بالا برو یا می توانم بگویم برو بالا یا لطفاً به بالا یا

way there are different ways I could express  that uh and typically a native is hearing all  

آنطرف راه‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانم بیان کنم که اوه و معمولاً یک بومی همه

these different versions and that's the value or  one of the many values of naturally varied review  

این نسخه‌های مختلف را می‌شنود و این مقدار یا یکی از ارزش‌های بسیار متنوع مرور طبیعی است

So It prepares you to hear all of these different  ways of speaking uh again like he said or he told  

بنابراین شما را برای شنیدن همه این روش‌های مختلف آماده می‌کند. صحبت کردن دوباره همانطور که او گفت یا به

me or I heard all of those are correct ways and  common ways that you will hear people expressing  

من گفت یا شنیدم که همه اینها راه‌های درست و روش‌های رایجی هستند که می‌شنوید

uh this idea uh let's see and then Leo says that's  why YouTube doesn't publish the live much I think  

این ایده را بیان می‌کنند.

uh I have no idea why Why YouTube may like publish  or not publish or tell people or not tell people  

نمی‌دانم چرا ممکن است YouTube دوست داشته باشد منتشر کند یا منتشر نکند یا به مردم بگوید یا به مردم نگوید. به

I don't know if if me not having advertising on  the YouTube videos is is an issue so maybe if I  

put ads on my videos YouTube will show them more  maybe I don't know uh it could be I'm bad at what  

آنها بیشتر نشان خواهد داد شاید نمی‌دانم اوه ممکن است من در کاری که انجام می‌دهم بد هستم

I do maybe I don't know you know it's interesting  to to think about that like why uh like some of  

شاید نمی‌دانم شما می‌دانید جالب است به این موضوع فکر کنید، مثلاً چرا اوه مانند برخی از

these live videos they go very viral people like  the idea and some of them like it could be a good  

این ویدیوهای زنده بسیار ویروسی می‌شوند مردم این ایده را دوست دارند و برخی از آن‌ها دوست دارند می‌تواند

idea or a bad idea or whatever but it you just  it just kind of depends on the mood I suppose  

ایده‌ای خوب یا بد یا هر چیز دیگری باشد، به جز شما، این فقط به حس و حال بستگی دارد.

uh but that's often how my YouTube channel is  so I don't know says what's up bro I like to be  

می گوید چه خبر است داداش من دوست دارم

an English teacher do you have some tips uh well  it's yeah basically this if you're trying to teach  

معلم انگلیسی باشم، آیا نکاتی دارید اوه خوب اگر می خواهید به   مردم آموزش دهید، اگر می توانید به

people uh just help them understand the language  without needing their native language if you can  

آنها کمک کنید زبان را بدون نیاز به زبان مادری خود بفهمند، بله، اگر می توانید

do that then you will be a good teacher and it  it also like uh me I I am thinking about how  

این کار را انجام دهید. معلم خوبی باشید و به همین دلیل به من

my or thinking about what my goal is my goal is to  help people speak and in order to do that in order  

فکر می کنم که هدف من این است که به مردم کمک کنم صحبت کنند و

to do that I need to make sure people are 100%  confident about the vocabulary they're learning  

برای انجام این کار باید مطمئن شوم که افراد 100 ساله هستند. % نسبت به واژگانی که یاد می‌گیرند مطمئن هستند

so if people don't quite understand something  then I need to explain it in a different way  

بنابراین اگر مردم چیزی را کاملاً نمی‌فهمند پس باید آن را به روش دیگری توضیح دهم

but this is like the last thing I want to do  like to give a definition or a translation or  

اما این آخرین کاری است که می‌خواهم انجام دهم می‌خواهم تعریف یا ترجمه یا  چیزی را ارائه دهم.

something so even if I'm speaking with a Japanese  person if I'm trying to help them speak I I could  

حتی اگر با یک فرد ژاپنی صحبت می‌کنم، اگر سعی می‌کنم به او کمک کنم که صحبت کند، می‌توانم به

give them a translation but it would probably be  worth worse for them because they'll think about  

آنها ترجمه کنم، اما احتمالاً برای آنها ارزش بدتری خواهد داشت، زیرا

that translation when they speak I remember uh I  made I was working on a book actually for Japanese  

وقتی صحبت می‌کنند به آن ترجمه فکر می‌کنند. من داشتم روی کتابی کار می‌کردم که واقعاً برای

Learners of English and it was a whole bunch  of uh pneumonics to remember vocabulary for  

زبان‌آموزان ژاپنی زبان انگلیسی کار می‌کرد، و این یک دسته کامل از علوم ذات‌الریه برای به خاطر سپردن واژگان برای

the first level of the uh what name is that it's  like the English language uh proficiency exam or  

اولین سطح از نام آن بود که مانند امتحان مهارت زبان انگلیسی یا

something like that it's a specific like the what  are they now I forget the name of it anyway it's  

چیزی شبیه به این یک خاص است. مثلاً الان آنها چه هستند، به هر حال نام آن را فراموش کرده‌ام، این

just an English test uh common in uh and it's  got these different levels uh and I i' written  

فقط یک تست انگلیسی است، اوه، اوه رایج است و این سطوح مختلف را دارد، آه، و من نوشته‌ام

or created all these pneumonics but like that  book would be helpful for people remembering uh  

یا تمام این پنومونیک‌ها را ایجاد کرده‌ام، اما مانند آن کتاب برای افرادی که به یاد می‌آورند مفید خواهد بود.

the test but it would be less helpful because it  would train them to think in English before they  

آزمون اما کمتر مفید خواهد بود زیرا به آن‌ها آموزش می‌دهد که قبل از صحبت کردن به انگلیسی فکر کنند

speak and so like you know these are the kind of  things I I think about U but the goal again in  

و مانند اینکه می‌دانید اینها چیزهایی هستند که من در مورد U فکر می‌کنم، اما هدف دوباره به

general is to make sure if you want to help people  speak rather than you know you're just trying to  

طور کلی این است که مطمئن شوید که می‌خواهید کمک کنید مردم به جای اینکه شما بدانید فقط سعی می‌کنید

teach whatever like it's easy to give people some  some vocabulary maybe they will they will remember  

هر چیزی را آموزش دهید، مثل اینکه دادن مقداری واژگان به مردم آسان است، شاید آن‌ها

some of that but the more difficult thing to do  is to actually help people understand English in  

برخی از آن‌ها را به خاطر بسپارند، اما مشکل‌تر کار این است که در واقع به مردم کمک کنید انگلیسی را در

English and get them fluent so that's the job of  the teacher that's what I do uh but it depends on  

انگلیسی بفهمند و آن‌ها را درک کنند. آنها مسلط هستند، بنابراین این کار معلم است، این کاری است که من انجام می دهم، اما این بستگی به

what your goals are but if you're if you're if  you're looking for specific tips I made a video  

اهداف شما دارد، اما اگر دوست دارید، اگر به دنبال نکات خاصی هستید، یک ویدیو ساختم

about how to teach English as a first language  or how to teach English in English I think it's  

درباره نحوه آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک زبان زبان اول یا نحوه تدریس انگلیسی به انگلیسی من فکر می‌کنم

one of those one of those names uh let's see and  I says tell me teacher please what the difference  

یکی از همین نام‌ها است، اوه بیایید ببینیم و  می‌گویم معلم لطفاً چه تفاوتی

between increase increasing and increasingly  well those are those are just like the difference  

بین افزایش افزایش و افزایش فزاینده چیست خوب اینها دقیقاً مانند تفاوت هستند

between like it's like the difference between a  an adverb and an adjective so if I'm talking about

تفاوت بین یک قید و یک صفت، بنابراین اگر من در مورد آن صحبت می‌کنم

like as an example uh and this is  something you can also like search  

به عنوان مثال اوه و این چیزی است که می‌توانید جستجوی   را

on our search on our Channel um if I have  if I'm talking about moving like I I threw  

در جستجوی ما در کانال ما دوست داشته باشید.

a ball or I'm running just very simply like  I'm running so here's me uh kind of kind of  

یک توپ یا من دارم می دوم خیلی ساده مثل اینکه دارم می دوم، پس این من هستم، نوعی

running I guess that's me moving that way  who I'm working working hard over here I'm  

دویدن، حدس می زنم این من هستم که به آن سمت حرکت می کنم کسی که اینجا سخت کار می کنم،    می

running uh so if I want to talk about  how I'm running I could say like I run

دوم آه، پس اگر بخواهم در مورد نحوه دویدنم صحبت کنید می‌توانم بگویم مثل اینکه

quickly so I'm describing the way I run so  I could run slowly I could run slow slowly  

سریع می‌دویدم، بنابراین روشی را که می‌دویدم توصیف می‌کنم تا بتوانم آهسته بدوم، می‌توانم آهسته

I could run quickly I could run I don't know  I could describe that in different ways uh  

بدوم به روش‌های مختلف، اوه

but like this is the this is the thing we're  talking about how as you get the examples you  

اما این همان چیزی است که ما در مورد آن صحبت می‌کنیم که چگونه با دریافت مثال‌ها

see that this thing is just describing the  way I run and so if you're trying to teach  

می‌بینید که این چیز فقط نحوه دویدن من را توصیف می‌کند و بنابراین اگر می‌خواهید

this to to students we begin with I run all  right so they understand like it's a person  

این را به دانش‌آموزان آموزش دهید، شروع می‌کنیم. با من کاملاً درست می دوم تا آنها بفهمند که فردی است که

doing an action and then the contrast comes  where you start showing different examples  

عملی را انجام می دهد و سپس تضاد ظاهر می شود، جایی که شما شروع به نشان دادن مثال های مختلف می کنید

and it's even easier I don't have a lot of space  to run around but let's say I'm I'm something I  

و حتی راحت تر است که فضای زیادی برای دویدن ندارم، اما فرض کنید من هستم. چیزی که

could I could I could show you right here that's a  little bit easier on the screen so if I do I write  

می‌توانم می‌توانم می‌توانم همین‌جا به شما نشان دهم که روی صفحه کمی آسان‌تر است، بنابراین اگر این کار را انجام دهم، می‌نویسم

so I write I write sloppily all right sloppy  writing so it's sloppy writing SLO so sloppy  

بنابراین می‌نویسم به‌طور نامرتب می‌نویسم، کاملاً شلخته می‌نویسم، بنابراین

writing but it is sloppily done so I am doing it  in a sloppy way all right right so is the writing  

نوشتن شلخته است. من این کار را به شیوه‌ای شلخته انجام می‌دهم، درست است، بنابراین

itself sloppy or am I describing the action all  right so as we again we're we're trying to build  

خود نوشتار شلخته است یا دارم آن عمل را کاملاً توصیف می‌کنم، بنابراین همچنان که دوباره سعی می‌کنیم

like a network in our mind of how uh vocabulary  works so we start with a verb a very basic action  

مانند شبکه‌ای در ذهن خود بسازیم که واژگان چگونه کار می‌کند. ما با یک فعل شروع می کنیم، یک عمل بسیار ابتدایی

I write and then okay here's a way of describing  that like I write quickly I write so let's see  

من می نویسم و ​​سپس خوب، در اینجا راهی برای توصیف وجود دارد که مثل من سریع می نویسم، می نویسم، بنابراین بیایید ببینیم

we've got quickly over here we've got slowly we've  got neatly so like an opposite to in a sloppy way  

ما به سرعت به اینجا رسیدیم، به آرامی رسیدیم، درست مانند یک مخالف به روشی شلخته

I could write in a neat way that's another way  you could describe this all right so see as I'm  

می‌توانم به شیوه‌ای مرتب بنویسم، این روش دیگری است شما می‌توانید این را به درستی توصیف کنید، پس ببینید که من هستم

as I'm getting these you understand what right  means it becomes a stronger understanding of the  

همانطور که اینها را دریافت می‌کنم، متوجه می‌شوید که درست به چه معناست که درک قوی‌تری از

word right but uh you also understand here like  oh it's this is how an adverb Works without me  

کلمه درست می‌شود، اما اوه شما اینجا را هم بفهمید مثل اوه اینطوری است که یک قید بدون من کار می‌کند

explaining using logic or linguistic you know  definitions or something like okay class today  

با استفاده از منطق یا زبانی که می‌دانید، تعاریف یا چیزی شبیه به کلاس Okay را توضیح می‌دهم   امروز در

we're going to learn about adverbs all right I  wouldn't talk about that the only reason re I  

مورد قیدها یاد می‌گیریم. از

use the word adverb is just so people understand  like if you want to look up more information about  

کلمه قید استفاده کنید تا مردم بفهمند مثلاً اگر می‌خواهید اطلاعات بیشتری در مورد

what that particular grammar point is uh but this  is how you would show that thing so an adjective  

آن نکته گرامری خاص جستجو کنید، اما به این صورت است که آن چیز را نشان می‌دهید تا یک صفت

uh maybe it's like a way to contrast uh like a  person and how they are so he is a happy person  

اوه، شاید مانند راهی برای تضاد با یک فرد باشد. و چگونه آنها هستند بنابراین او یک فرد شاد

or a sad person or something like that so we  begin with here is a person and we have like  

یا یک فرد غمگین یا چیزی شبیه به آن است، بنابراین ما از اینجا شروع می کنیم یک شخص است و ما مانند

a happy person and a sad person an angry person  you can see those different examples and without  

یک فرد شاد و یک فرد غمگین و یک فرد عصبانی داریم شما می توانید آن نمونه های مختلف را ببینید و بدون اینکه

me explaining what an adjective is you naturally  come to understand what the meaning is and how to  

من توضیح دهم شما به طور طبیعی متوجه می‌شوید که معنی چیست و چگونه می‌توانید از

use it fluently all right so you don't get that  from me giving you an explanation you get that  

آن به‌طور روان استفاده کنید، بنابراین از توضیحی که به شما می‌دهم آن را دریافت نمی‌کنید، این

understanding from me giving you lots of examples  and that builds a network in your mind of all  

درک را از من دریافت می‌کنید که مثال‌های زیادی به شما می‌دهم و این یک شبکه ایجاد می‌کند. در ذهن شما از همه

these different examples and that's how you you  develop that that uh sense of fluency all right  

این مثال‌های مختلف و اینگونه است که به این می‌پردازید که احساس روانی کاملاً خوب

so fluency comes from your understanding and you  being able to connect these different things so  

بنابراین تسلط از درک شما ناشی می‌شود و می‌توانید این چیزهای مختلف را به هم مرتبط کنید، بنابراین

here I understand look I can describe a person  doing something I write or I play or I go or I  

در اینجا می‌فهمم ببینم می‌توانم شخصی را توصیف کنم  که کاری را انجام می‌دهد. بنویس یا بازی می‌کنم یا می‌روم یا

do something but I could be more specific and I  could show you like I am writing uh very slowly  

کاری انجام می‌دهم، اما می‌توانم دقیق‌تر باشم و می‌توانم به شما نشان دهم که خیلی آهسته می‌نویسم.

so I write I write slowly or I write quickly or  I write very neatly or in my case you can say  

بگو

I draw badly all right so so my pictures are not  very good I draw badly or I'm drawing in a sloppy  

من خیلی خوب نقاشی می‌کنم، بنابراین عکس‌های من خیلی خوب نیستند، من بد می‌کشم یا به

way or sloppily sloppily so when you're looking  for those examples uh you want to start off with  

شکلی نامرتب طراحی می‌کنم، بنابراین وقتی به دنبال آن نمونه‌ها می‌گردی، می‌خواهی با

something very simple very clear and then work up  to those other ones and give different contrasting  

یک چیز بسیار ساده و بسیار واضح شروع کنی. و سپس با آن موارد دیگر کار کنید و مثال‌های متضاد متفاوتی ارائه دهید

examples so people understand what's happening  rather than you trying to just like give a  

تا مردم بفهمند چه اتفاقی می‌افتد، به جای اینکه شما بخواهید فقط

definition or a translation of that thing okay so  I wouldn't I wouldn't mention anything about that  

تعریفی یا ترجمه‌ای از آن چیز ارائه کنید، بنابراین من چیزی در مورد آن ذکر نکنم.

maybe at the end of the lesson I would say this is  an adverb like we call this an adverb if you want  

شاید در در پایان درس می‌گویم این یک قید است، مثلاً اگر می‌خواهید این را قید می‌نامیم

to you know whatever whatever that thing is uh but  helping people understand it if you're trying to  

به شما کمک می‌کنید آن چیز هر چه باشد، اما  به مردم کمک می‌کنید آن را بفهمند، اگر سعی می‌کنید

get them to speak often uh teachers are not trying  to get people to speak because they don't need to  

آنها را مجبور کنید که اغلب صحبت کنند، معلم‌ها اینطور نیستند. تلاش برای ترغیب افراد به صحبت کردن زیرا

speak to pass a test in school so a lot of people  don't they don't know about this way of teaching  

برای قبولی در آزمون در مدرسه نیازی به صحبت کردن ندارند، بنابراین بسیاری از افراد درباره این روش تدریس بی‌اطلاع هستند

because it's they don't need to know about  that you know so I call this like the strangest  

زیرا نیازی به دانستن  در مورد شما ندارند. بدانید، بنابراین من این را عجیب‌ترین

fluency secret because people think you need to  talk to get fluent but really you just need to  

راز تسلط می‌نامم، زیرا مردم فکر می‌کنند برای مسلط شدن باید صحبت کنید، اما در واقع شما فقط باید

understand the language better so it's it's  like the opposite way uh of thinking about it  

زبان را بهتر بفهمید، بنابراین فکر کردن در مورد آن برخلاف آن چیزی است که

than what most people do uh right hopefully that  that makes sense so if you're like I I don't want  

اکثر مردم امیدوارم درست انجام دهند. این منطقی است، بنابراین اگر شما مثل من هستید، نمی‌خواهم

to go into even more detail about like the other  things but if you're hopefully you can see how uh  

درباره چیزهای دیگر وارد جزئیات بیشتر شوم، اما اگر امیدوار باشید می‌توانید ببینید که چگونه

we would take a word like increase or something  and then teach it in different ways just seeing  

کلمه‌ای مانند افزایش یا چیزی دیگر را می‌گیریم و سپس آن را آموزش می‌دهیم. به طرق مختلف، فقط دیدن

it used in those different situations uh would  help you understand it very well let's see bden  

در آن موقعیت‌های مختلف به شما کمک می‌کند آن را به خوبی درک کنید، بیایید ببینیم bden

says is Frederick the best app for practicing the  phonics uh I certainly think it is I haven't found  

می‌گوید Frederick بهترین برنامه برای تمرین آوازی است، اوه، مطمئناً فکر می‌کنم که

anything better that's why I made it uh otherwise  I would have just use something else because it  

هیچ چیز بهتری پیدا نکردم، به همین دلیل آن را ساختم اوه، در غیر این صورت، من فقط از چیز دیگری استفاده می‌کردم، زیرا

was a real pain in the ass to make that app so but  yes uh if you if you want to teach yourself uh and  

ساخت آن برنامه واقعاً دردسرساز بود، اما اگر می‌خواهید به خودتان یاد بدهید و

understand phonics get Frederick just click on  the link in the description below to get it uh  

آواشناسی را بفهمید، فردریک را دریافت کنید، فقط روی پیوند در توضیحات زیر کلیک کنید تا آن را دریافت کنید

and if you have any questions about it let me  know Persona says hi sir nice to see you why  

و اگر سؤالی در مورد آن دارید به من اطلاع دهید پرسونا سلام می‌گوید آقا خوشحالم که می‌بینم شما چرا    چرا

don't you show us three pen Japanese language  Oh you mean my my Japanese lesson so this is  

سه قلم زبان ژاپنی را به ما نشان نمی‌دهید اوه، منظور شما درس ژاپنی من است، بنابراین

same kind of idea now if I'm trying to teach uh  Japanese to a dog I would do the same thing you  

اگر من الان همین فکر را داشته باشم سعی می‌کنم به سگی ژاپنی را یاد بدهم، همان کاری را انجام می‌دهم که شما

know I'm going to say like marker marker marker or  in Japanese it's actually basically the same word

می‌دانید که می‌خواهم بگویم مانند نشانگر نشانگر یا به ژاپنی در واقع همان کلمه است،

all right so if I'm if I'm looking at  uh different examples I don't want you  

خیلی خوب، بنابراین اگر به آن نگاه می‌کنم اوه مثال‌های مختلف من نمی‌خواهم شما

to speak I want you to listen to me  and help you understand the language  

صحبت کنید، می‌خواهم به من گوش دهید و به شما کمک کنم زبان   را

very well and as you as you start getting  more examples like if I have like AI Maka

خیلی خوب بفهمید و همانطور که شروع به دریافت مثال‌های بیشتری می‌کنید مانند اگر من مانند AI Maka

hold you understand like oh he's talking  about the color and even if like the shade  

نگه دارید، می‌فهمید که او در مورد او صحبت می‌کند. رنگ و حتی اگر مانند سایه

of you know the color is slightly different  it's basically the same [Music] thing hold up

شما می دانید رنگ کمی متفاوت است اساساً همان [موسیقی] است که

as you hear those examples and uh with my  Japanese pronunciation it's a little bit  

با شنیدن آن مثال ها ادامه می یابد و آه با تلفظ ژاپنی من،

harder to hear uh like in the English it  would be more like C Ro Kuro but this R  

شنیدن آن کمی سخت تر است مانند انگلیسی آن بیشتر شبیه C Ro Kuro خواهد بود، اما این

sound in English is not in Japanese all  right anyway uh you you get to see the  

صدای R  در انگلیسی به زبان ژاپنی کاملاً درست نیست، شما می توانید

definition by understanding in context rather  than be giving you a translation and when you  

تعریف را با درک متن به جای ارائه ترجمه به شما ببینید و وقتی

discover the vocab ulary meaning this way  you really remember it more you feel more  

واژگانی را که به این معنی است را کشف کنید. واقعاً آن را بیشتر به خاطر بسپارید، شما احساس می‌کنید بیشتر

confident you're mo more motivated and you really  understand the language better yeah K so I don't  

مطمئن هستید که انگیزه بیشتری دارید و واقعاً زبان را بهتر می‌فهمید، بله، بنابراین نمی‌دانم

know it's if it's the same uh kanji like the same  character for that in Chinese I think it might be

اگر همان کانجی باشد مانند همان کاراکتر در زبان چینی، من فکر می‌کنم ممکن است

kud so my my Japanese is sloppy  as well all right uh let's see

خوب باشد. بنابراین ژاپنی من درهم و برهم است همچنین خوب آه بیایید

here uh so let's see I feel I am a time traveler  because the last time I heard about your daughters  

اینجا را ببینیم پس بیایید ببینیم احساس می کنم مسافر زمان هستم زیرا آخرین باری که در مورد دختران شما شنیدم

was when they were seven and three years old well  yes actually you can you can be a time traveler  

زمانی بود که آنها هفت و سه ساله بودند بله در واقع شما می توانید یک مسافر زمان باشید

and and go through the YouTube videos and actually  see I've not had uh my younger daughter Noel on  

و ویدیوهای YouTube را مرور کنید و در واقع ببینید که من دختر کوچکترم نوئل را در

any of the videos I think um but Arya has been so  AR actually have a you could see ARA when she's  

هیچ یک از ویدیوها ندیده‌ام، اما آریا آنقدر AR بوده است که در واقع می‌توانید ARA را وقتی

uh just born at the hospital Leo says you are a  good man well I try thank you Leo uh slip cout  

تازه به دنیا آمده است ببینید. در بیمارستان لئو می‌گوید شما مرد خوبی هستید، من سعی می‌کنم از شما ممنونم لئو اوه لغزش کات

slip K or slip cow my dog is asking for Freedom at  NASCAR thanks for the tips excellent Antonio says  

لغزش ک

hi Drew understand you and other native 100% but  why I cannot understand other natives like Tony  

من نمی‌توانم بومیان دیگری مانند تونی رابینز را درک کنم،

Robins uh the basic idea or the basic reason is  that people will uh they will speak differently  

ایده اصلی یا دلیل اصلی این است که مردم متفاوت صحبت می‌کنند

and they will use different vocabulary so you  might learn a way of speaking as an example  

و از واژگان متفاوتی استفاده می‌کنند، بنابراین شما ممکن است روش صحبت کردن را به عنوان مثال بیاموزید

you might learn to say hello in an English class  so the teacher says hello and the student says  

ممکن است یاد بگیرید که در یک کلمه سلام کنید. کلاس انگلیسی بنابراین معلم سلام می‌کند و دانش‌آموز می‌گوید

hello and you practice that but in the real  world people might say hey what's up how's it  

سلام می‌کند و شما آن را تمرین می‌کنید، اما در دنیای واقعی ممکن است مردم بگویند هی چه خبر.

going where you been how's the family how's  everything these are all different ways that  

people might might greet each other in English  oh long time no see it's been a while how you  

به انگلیسی اوه خیلی وقت است که نمی‌دانم مدتی است که

been or how have you been doing well how's the  family all right how's work how's life how's  

چطور    یا خوب کار می‌کنی، خانواده خوب هستند، کار چگونه است، زندگی چگونه است،

it hanging you will hear all of those different  things uh and that's part of the problem so you  

شما همه آن چیزهای مختلف را خواهید شنید و این بخشی از مشکل است، بنابراین شما

you've got a a you can think of the this this  Gap or this significant difference between uh  

شما می توانید به این شکاف یا این تفاوت معنادار بین آه  فکر کنید،

we'll just make this a little classroom here  so we have some students in the classroom here  

ما فقط اینجا را به یک کلاس درس کوچک تبدیل می کنیم بنابراین ما تعدادی دانش آموز در کلاس اینجا داریم

they usually learn one way uh one way to speak  so they learn one example how to say one thing  

آنها معمولاً یک راه یا یک راه صحبت کردن را یاد می گیرند یک مثال بیاموزید که چگونه یک چیز را بگویید

uh like what is a greeting like I just ex uh  gave you the example of that so A greeting in  

اوه مانند what is a heeting like I just ex uh مثال آن را به شما داد، بنابراین یک سلام به

English or they might uh like how how do you  say how do I go to the bathroom or you know  

انگلیسی یا ممکن است دوست داشته باشند چگونه می‌گویی چگونه به دستشویی بروم یا می‌دانی

something like that but it's typically one way  of saying these different expressions and the  

چیزی شبیه به آن، اما معمولاً یکی از راه‌های بیان این عبارات مختلف است و

teacher will have a clear slow voice it's easy  to understand what they're saying but over here  

معلم صدای آهسته واضحی خواهد داشت، به راحتی می‌توان فهمید که چه می‌گویند، اما اینجا

in the real world there are uh like the the  the big problem with real communication is  

در دنیای واقعی مانند مشکل بزرگ ارتباط واقعی وجود دارد. این است

unpredictability unpredictability let me see  if I can spell that so to predict something

غیرقابل پیش بینی بودن، غیرقابل پیش بینی بودن است، اجازه دهید ببینم آیا می توانم آن را بنویسم، بنابراین برای پیش بینی چیزی

predict when you predict something it means  you know what's going to happen all right and  

پیش بینی کنید وقتی چیزی را پیش بینی می کنید به این معنی است که می دانید چه اتفاقی قرار است بیفتد و

people love predictability predictability uh  but we cannot predict things in conversations  

مردم عاشق پیش بینی پذیری هستند، اما ما نمی توانیم چیزهایی را در مکالمات پیش بینی کنیم

because each conversation is unique each person  will speak with a slightly different accent or  

زیرا هر مکالمه برای هر شخص منحصر به فرد است. با لهجه‌ای کمی متفاوت صحبت می‌کنند یا

they will have a I don't know faster speech or  whatever or less clear something like that so  

نمی‌دانم گفتار سریع‌تری خواهند داشت یا هرچیز یا کمتر چیزی شبیه به آن واضح‌تر می‌شوند، بنابراین

real communication is unpredictable so it's  harder to to know exactly what people are  

ارتباط واقعی غیرقابل پیش‌بینی است، بنابراین سخت‌تر است که بدانیم مردم دقیقاً چه می‌گویند

going to say and that's why a teacher like me  in this context so when I'm speaking right now  

و به همین دلیل است که یک معلم من را در این زمینه دوست داشته باشید، بنابراین وقتی در حال صحبت کردن

in a lesson like this I'm going to speak more  clearly a little bit more slowly and not use  

در یک درس مانند این هستم، می‌خواهم کمی آرام‌تر و واضح‌تر صحبت کنم و

a bunch of uh difficult vocabulary that I'm  not explaining so if I'm going to teach you  

از یک دسته واژگان دشوار استفاده نکنم که توضیح نمی‌دهم، پس اگر می خواهم به شما چیزی یاد بدهم،

something uh like some new vocabulary I will  make sure you understand it and I sometimes  

مثلاً یک لغت جدید، مطمئن خواهم شد که آن را درک می کنید و گاهی اوقات

take time to do that uh but in the real world  it's full of unpredictable speech so you don't  

وقت می گذارم تا این کار را انجام دهم، اما در دنیای واقعی پر از گفتار غیرقابل پیش بینی است، بنابراین شما نمی

know what people are going to say how people  are going to say it uh you know whatever that  

دانید که مردم چگونه می خواهند بگویند مردم می‌خواهند بگویند اوه، شما می‌دانید که هر چه باشد،

the the the particular example is all right but  that that's that's the difference so natives  

مثال خاص درست است، اما تفاوت این است که بومی‌ها

speak differently than most people do uh in in  a kind of lesson video format like this let's

متفاوت از اکثر مردم صحبت می‌کنند در قالب ویدیویی درسی مانند این، بیایید

see uh yes and Joseph Alexander says nobody asked  for this stream but we all needed it there you  

ببینیم اوه بله و جوزف الکساندر می‌گوید هیچ‌کس این جریان را نخواست، اما همه ما آنجا به آن نیاز داشتیم.

go how true it is and it looks like is that a is  that a is that a dog look at that and it's a dog  

برو چقدر درست است و به نظر می‌رسد این است که یک سگ به آن نگاه می‌کند و این یک سگ است

in your uh maybe is that your dog or just some  dog but there you go now you can you can learn  

شاید سگ شما باشد یا فقط بعضی از سگ‌ها، اما حالا می‌روید، می‌توانید

learn some English or for your dog and teach your  dog some English all I really love your channel it  

یاد بگیرید   انگلیسی یا برای سگ خود یاد بگیرید و به سگ خود کمی انگلیسی بیاموزید من واقعاً کانال شما را دوست دارم

reminds me of the classroom in high school oh no  well I don't know if that's a good thing or not  

من را به یاد کلاس درس در دبیرستان می‌اندازد اوه نه خوب نمی‌دانم اینطور است یا نه خوب است یا نه

hopefully you had a good teacher in high school  then let's see slow out again jokes apart you  

امیدواریم معلم خوبی در دبیرستان داشته باشید سپس بیایید دوباره جوک‌های آهسته را ببینیم که شما می‌گویید

would say typically with this expression here is  like uh Jokes Aside jokes aside and it's a it's a  

معمولاً با این عبارت در اینجا مانند جوک‌ها به کنار شوخی‌ها کنار می‌آیند و این به این معنی است که

understand what you're saying but the  expression is jokes aside and let me  

بفهمیم چه می‌گویید، اما بیان شوخی‌ها را کنار بگذارید و اجازه دهید   به

help you understand why so typically when  we have uh like let's say we have a bunch  

شما کمک کنم بفهمید چرا معمولاً وقتی داریم، مثلاً بگوییم یک دسته

of things up on here let me see if I have some  I do I have actually some magnets that I can

چیزهایی در اینجا داریم، اجازه دهید ببینم آیا مقداری  دارم، در واقع آهنرباهایی دارم که می‌توانم آنها را

grab so this is a really good example so uh jokes  aside so said jokes jokes apart so jokes apart  

بگیرم، بنابراین یک مثال واقعا خوب پس اوه جوک‌ها را کنار بگذارید، جوک‌های گفته شده جوک‌ها را جدا کنیم، جوک‌ها را از هم جدا کنیم.

uh that would mean like we're kind of taking  something like if we're talking about a part  

این بدان معناست که ما داریم به نوعی می‌گیریم مثلاً اگر در مورد بخشی صحبت می‌کنیم   می‌خواهیم

we want to maybe like split it into different  different pieces or something like that so to  

آن را به قطعات مختلف تقسیم کنیم یا چیز دیگری مانند آن برای اینکه

split something apart like if I have this  marker and I break it apart so I'm turning  

چیزی را از هم جدا کنم، مثلاً اگر من این نشانگر را داشته باشم و آن را جدا کنم، بنابراین

it into different parts so to to break something  or put something apart um but when we're talking  

آن را به قسمت های مختلف تبدیل می کنم تا چیزی را بشکنم یا چیزی را جدا کنم، اما وقتی در

about putting something aside Maybe we have all  these uh little magnets over here I'm actually  

مورد کنار گذاشتن چیزی صحبت می کنیم، شاید همه این آهن‌رباهای کوچک در اینجا من در واقع

just moving them all out of the way so that's  why we would say jokes aside so I'm I'm kind of  

فقط دارم همه آنها را کنار می‌گذارم، به همین دلیل است که می‌گوییم جوک‌ها را کنار می‌گذاریم، بنابراین من یک

like you know we're going to move the jokes away  for the moment and talk seriously for a moment so  

جورهایی هستم که می‌دانید ما می‌خواهیم جوک‌ها را کنار بگذاریم. لحظه ای و جدی صحبت کنید، بنابراین   به

that's why we have something like uh Jokes Aside  excuse me jokes aside uh or you could say all

همین دلیل است که ما چیزی شبیه به شوخی داریم، ببخشید شوخی را کنار بگذارید یا می توانید بگویید همه

joking all joking aside so that's the  the idea here is like moving something  

شوخی کردن، همه شوخی ها را کنار بگذارید، بنابراین ایده اینجا مانند حرکت دادن چیزی است

out of the way like if I have a  table uh with a bunch of stuff on

مثل اینکه من میز با یک سری وسایل روی

it so I've got my I don't know some toys  on the floor or some plates on a table or  

آن، بنابراین من نمی دانم چند اسباب بازی روی زمین یا چند بشقاب روی میز یا

something like that oh let me move those  plates aside so that we can do something  

چیزی شبیه به آن، آه، اجازه دهید آن بشقاب ها را کنار بگذارم تا بتوانیم کاری انجام دهیم.

over here okay so that's where we get this this  expression like all joking aside or Jokes Aside  

خوب پس اینجاست که این عبارت را می‌گیریم، مثل همه شوخی‌ها به کنار یا جوک‌ها به کنار،

comma uh you know whatever else you're talking  about hopefully that makes more sense now but  

اوه می‌دانی هر چیز دیگری در موردش صحبت می‌کنی، امیدواریم که الان منطقی‌تر باشد، اما

if if it does then you should be thinking like  oh like actually the the vocabulary is clear I  

اگر اینطور باشد، باید مثل آه فکر کنید، مثل واژگان واضح است من   می‌فهمم که

understand why we use like all jokes aside rather  than like all jokes apart because we're not we're  

چرا ما از همه جوک‌ها استفاده می‌کنیم به جای اینکه همه جوک‌ها را جدا از هم بکار ببریم، زیرا ما نیستیم،

not like splitting something into different  sections we're literally clearing them out of  

مثل این نیستیم که چیزی را به بخش‌های مختلف تقسیم کنیم، به معنای واقعی کلمه داریم آن‌ها را پاک می‌کنیم،

the way okay all right let's see what else we've  got here here uh so I became fluent in English and  

خیلی خب، حالا ببینیم چه چیز دیگری داریم. به اینجا رسیدم، اوه، بنابراین من به زبان انگلیسی مسلط شدم و

your channel helped me a lot so thank you for  your effort glad to hear it if you know other  

کانال شما به من کمک زیادی کرد، بنابراین از تلاش شما سپاسگزارم از شنیدن آن خوشحال می شوم اگر افراد دیگری را می شناسید،

people we can help please share the video and let  them know all right let's see Leo says if to fish  

ما می توانیم کمک کنیم لطفاً ویدیو را به اشتراک بگذارید و به آنها اطلاع دهید خوب اجازه دهید لئو را ببینیم. می‌گوید اگر ماهیگیری

is a verb why do I have to say go fishing and not  to go fish well I could go doing lots of things  

یک فعل است چرا باید بگویم برو ماهیگیری و نه خوب ماهیگیری کنم می‌توانم به انجام کارهای زیادی بروم

like I could go I could go eat I could go play  it's it's kind of combining uh combining the two  

مثل من می‌توانم بروم می‌توانم بروم بخورم می‌توانم بروم بازی کنم این به نوعی ترکیب این دو

activities so if I am uh typically we think of  like it's one thing of going like we're we're  

فعالیت است بنابراین، اگر من معمولاً فکر می‌کنیم مثل اینکه رفتن یک چیز است، مثل اینکه ما داریم

moving to some other place to go do an activity  so we go play and here again the naturally varied  

به مکان دیگری می‌رویم تا فعالیتی را انجام دهیم بنابراین به بازی می‌رویم و در اینجا دوباره مرور طبیعی متفاوت

review of seeing the different situation  helps you understand it better so let's

دیدن موقعیت‌های مختلف به شما کمک می‌کند. آن را بهتر درک کنید، بنابراین

say let's say we have uh like play so if I'm just  talking about playing it usually means I'm doing  

فرض کنید ما مانند بازی داریم، بنابراین اگر فقط درباره بازی کردن صحبت می‌کنم، معمولاً به این معنی است که دارم

something right here so I could play guitar  I could play some video games I could play  

کاری را همین‌جا انجام می‌دهم تا بتوانم گیتار بزنم می‌توانم چند بازی ویدیویی بازی کنم

chess I could play I don't know play the piano  even just using this word to play and it means  

شطرنج که می‌توانستم بازی کنم. من نمی‌دانم پیانو بزنم، حتی فقط از این کلمه برای نواختن استفاده کنم، و این به این معنی است که

I'm doing something right here right now so I  am playing all right so I'm playing a a game  

من همین الان اینجا دارم کاری انجام می‌دهم، بنابراین دارم خوب می‌زنم، بنابراین دارم بازی می‌کنم

or playing something uh but if my mom says why  don't you go play She's typically meaning we're  

یا چیزی می‌زنم، اما اگر مادرم بگوید چرا نمی‌روی بازی کن او معمولاً به این معنی است که ما

combining go with this and we're talking about  like going to some other location and doing the  

رفتن را با این ترکیب می‌کنیم و در مورد مثل رفتن به مکان دیگری و انجام

activity so in this case like go play at the park  so my mom and I are at home right now she says why  

فعالیت صحبت می‌کنیم، بنابراین در این مورد مانند رفتن در پارک بازی کردن، بنابراین من و مادرم در خانه باشیم. او می‌گوید چرا

don't you go play outside all right so maybe I'm  already playing in the house I'm playing right  

نمی‌روی خوب بیرون بازی کن، شاید من قبلاً در خانه‌ای بازی می‌کنم که

now she says oh go play outside all right so I  could go read at the library I could go eat at  

درست بازی می‌کنم   حالا او می‌گوید اوه برو بیرون بازی کن تا من بروم کتابخانه بخوانم و بروم غذا بخورم. در

a restaurant so it's a different place we're just  combining uh the motion with the activity because  

یک رستوران، بنابراین مکان متفاوتی است، ما فقط حرکت را با فعالیت ترکیب می‌کنیم، زیرا   می‌خواهیم

we're going to do it someplace else all right  so that's why we do that so if I could say go  

این کار را در جای دیگری انجام دهیم بنابراین این کار را انجام می‌دهیم، بنابراین اگر می‌توانم بگویم برو به

fishing or I could even just say go fish like  tomorrow uh I will go I will go fish like you  

ماهیگیری یا حتی می‌توانم بگویم برو ماهی مثل فردا آه من خواهم رفت مثل تو می روم ماهی می روم. می

know at somebody's Place whatever all right so but  I mean kind of conversationally we talk about like  

دونم سر جای کسی هر چی باشه خوب، اما منظورم اینه که ما در مکالمه صحبت می کنیم مثل این

you know to go fishing we just use it that way but  this is why we talk about fishing like let's say  

ماهیگیری مثل فرض کنید

I'm at my house here's my fishing pole and I'm I'm  trying to catch some fish right here at my house  

من در خانه‌ام هستم، اینجا قطب ماهیگیری من است و من سعی می‌کنم همین‌جا در خانه‌ام مقداری ماهی صید کنم

or so right now I'm fishing or I could go fishing  and usually go to some other place like a pond or  

یا همین الان در حال ماهیگیری هستم یا می‌توانم به ماهیگیری بروم و معمولاً به سراغ ماهی‌گیری دیگر می‌روم. مکانی مانند یک حوض یا

a lake or a river or something like that all right  hopefully that's clear getting some good examples  

دریاچه یا یک رودخانه یا چیزی شبیه به آن خیلی خوب است. امیدوارم مثال های خوبی

for everyone here but do let me know if uh if not  if not like if that doesn't doesn't make sense so  

برای همه در اینجا پیدا شود، اما اگر نه، به من اطلاع دهید اگر نه، اگر نه، اگر منطقی نیست، به

you could say like go fish but we don't we don't  typically say like go to play I mean you could  

من اطلاع دهید. می‌توانیم بگوییم مثل برو ماهی، اما ما نه، معمولاً نمی‌گوییم مثل برو به بازی، منظورم این است که می‌توانی

say that or go to fish but like part of the reason  in in this is the is the context just just to make  

این را بگوییم یا به ماهی‌گیری برویم، اما بخشی از دلیل این موضوع این است که فقط برای

this clear if I say go to fish just by itself I  only say go to fish and I don't explain anything  

روشن کردن این موضوع، این موضوع است. اگر بگویم به تنهایی به ماهیگیری برو، فقط می گویم برو ماهی و چیزی را توضیح نمی دهم

or help you understand that that could mean like  this is me over here and I'm going to maybe walk  

یا به تو کمک می کنم بفهمی که این می تواند به این معنی باشد که این من اینجا هستم و شاید قدم بزنم

or move to a fish over here so go to a fish that  would mean that would mean like I'm kind of like  

یا به سمت ماهی حرکت کنم. در اینجا پس به سراغ ماهی بروید که به این معنی است که من به نوعی دوست دارم

walking to a fish like going from this location  to this location over here so it's a little bit  

به سمت ماهی قدم بزنم، مانند رفتن از این مکان به این مکان در اینجا، بنابراین کمی

different and I think often just to make this  a little bit clear like we would just say go  

متفاوت است و من فکر می‌کنم اغلب فقط این را انجام می‌دهم. واضح مثل اینکه ما فقط می گوییم برو

play or go fish or even just go fishing so like  I could go go to play at my friend's house or I  

بازی کن یا برو ماهی یا حتی فقط به ماهیگیری بروم، مثلاً من می توانم برای بازی در خانه دوستم بروم یا

could go to fish at a river but conversationally  it's usually easier and uh more clear or we just  

می توانم بروم در رودخانه ماهیگیری کنم، اما از نظر مکالمه معمولاً راحت تر و واضح تر است یا فقط می

say it's kind of easier to understand if I just  say go fishing so I will go go do a particular  

گوییم  فهمیدن آن ساده‌تر است اگر فقط بگویم برو ماهیگیری، بنابراین می‌روم به انجام یک کار خاص بپردازم،

thing but it's it's easier to understand if  you compare it with other verbs uh let's see

اما درک آن آسان‌تر است اگر آن را با افعال دیگر مقایسه کنیم، بیایید ببینیم

and did I I think did I like skip some of these  up here oh I think I got those already all right  

و آیا فکر می‌کنم آیا دوست دارم برخی از این‌ها را در اینجا رد کنم. اوه، فکر می‌کنم همه آنها را درست فهمیدم

and let's see Don mavelli let's see you got  mackelli here I understand that I've to make  

و بیایید Don mavelli را ببینیم، بیایید ببینیم شما mackelli را در اینجا دارید، می‌دانم که باید

the language comprehensible so I could  speak it better and I've included that  

زبان را قابل درک کنم تا بتوانم آن را بهتر صحبت کنم و این

approach in all my activities of learning and  did that for a good solid there you go out of  

رویکرد   را در تمام فعالیت‌های یادگیری خود گنجانده‌ام. و این کار را انجام دادی که از آنجا بیرون می‌روی،

is uh yeah you are right teacher thank you for  your efforts Don again continues oh so let's see  

بله، درست می‌گویی معلم، از تلاش‌هایت تشکر می‌کنم، دان دوباره ادامه می‌دهد، اوه، پس بیایید ببینیم

a solid time that I've ignored speaking itself  for a long time I'm kind of worried that all  

زمان محکمی که من برای مدت طولانی صحبت کردن را نادیده گرفته‌ام. نگران این هستم که تمام

the concentration on understanding it better  rather than speaking would come with contrary  

تمرکز روی درک بهتر آن به جای صحبت کردن، نتایج متضادی داشته باشد،

results so my question here is should I keep  concentrating here on understanding and not  

بنابراین سوال من اینجاست که آیا باید در اینجا روی فهمیدن تمرکز کنم و

worrying about speaking although it is exhausting  process I don't know how exactly you're learning  

نگران صحبت کردن نباشم، اگرچه این فرآیند طاقت‌فرسا است. نمی‌دانم دقیقاً چگونه یاد می‌گیرید.

let's see understand and speak at the same  time you know like back in for it yeah so

بیایید درک کنیم و همزمان صحبت کنیم             که می‌دانی می‌خواهیم دوباره وارد شویم، بله، بنابراین

typically to make this clear for everyone uh  yes you want to be learning something until  

معمولاً این را برای همه روشن کنیم آه بله، می‌خواهید چیزی یاد بگیرید تا

you understand it and then you can speak so you  have kind of understanding and then speech and  

آن را بفهمید و سپس بتوانید صحبت کنید تا نوعی درک داشته باشید و سپس گفتار و

then you go to something else you understand  it more and then you can and then you can say  

سپس سراغ چیز دیگری می روی، آن را بیشتر می فهمی و بعد می توانی و بعد می توانی

that thing okay so I I don't mean like only only  listen for years and years and never speak the  

آن چیز را بگوییم خوب است، بنابراین منظورم این نیست که فقط سالها و سالها فقط  گوش کنم و هرگز صحبت نکنی

the point of understanding is just to give you  the confidence to speak so if you feel confident  

هدف درک کردن فقط دادن است. شما اعتماد به نفس صحبت کردن دارید پس اگر

about saying something great that's the goal  so you understand something until you speak so  

از گفتن یک چیز عالی مطمئن هستید هدف همین است. بنابراین تا زمانی که اینطور صحبت نکنید چیزی را می فهمید.

the this this way is in contrast to the typical  thing of like not understanding and then we try  

to speak a lot which doesn't really help people  okay so if it's like we'll just put like like  

واقعاً به مردم کمک می‌کنم خوب باشند، بنابراین اگر مثل این است که ما فقط مانند    را

in you for not understanding and then we're  going to try to repeat things or speak a lot  

در شما به دلیل اینکه متوجه نمی‌شوید، قرار می‌دهیم و سپس سعی می‌کنیم چیزها را تکرار کنیم یا زیاد صحبت کنیم

when people don't really uh actually improve but  this way it's yes it's a kind of back and forth  

وقتی که مردم واقعاً بهبود نمی‌یابند، اما  به این ترتیب است بله، این یک نوع فرآیند رفت و برگشت

process for for different things so you become  fluent in things as you understand them and then  

برای چیزهای مختلف است، بنابراین شما با درک آن‌ها به آن‌ها مسلط می‌شوید و سپس

you can use this information to learn new things  so your uh your process or your progress excuse me  

می‌توانید از این اطلاعات برای یادگیری چیزهای جدید استفاده کنید. با

your progress accelerates so it gets faster over  time uh but this is how it works so the point is  

گذشت زمان سریع‌تر اما به این صورت کار می‌کند، بنابراین نکته این است

not to just stay quiet for no reason but the the  point is more we want to continue to understand  

که بدون دلیل ساکت بمانیم، بلکه مهم‌تر این است که می‌خواهیم به درک چیزی ادامه دهیم

something until we understand it well enough that  we have confidence that's the point so if you  

تا زمانی که آن را به‌خوبی درک کنیم که اطمینان داشته باشیم، موضوع همین است، پس اگر شما

don't have confidence about something don't force  yourself to speak just get more examples of that  

در مورد چیزی اعتماد به نفس ندارید، خودتان را مجبور به صحبت نکنید، فقط مثال های بیشتری از آن

thing but it shouldn't feel like an exhausting  process it it should feel like it should actually  

چیز بیاورید، اما نباید به نظر یک فرآیند طاقت فرسا باشد، باید احساس کنید که واقعاً باید

feel worse to not understand something and then  try to repeat that again and again that should be  

احساس بدتری داشته باشید که چیزی را نفهمید و سپس سعی کنید این را بارها و بارها تکرار کنید که این

the more uh frustrating and painful process so  yes we want to understand something then speak  

روند ناامیدکننده‌تر و دردناک‌تر است، بنابراین بله، ما می‌خواهیم چیزی را بفهمیم، سپس صحبت کنیم،

understand something then speak and if you if you  can understand something very quickly which is my  

چیزی را بفهمیم، سپس صحبت کن و اگر می‌توانی چیزی را خیلی سریع بفهمی که وظیفه من است،

job I try to make things understandable as quickly  as possible if you can do that then you will start  

سعی می‌کنم به سرعت همه چیز را قابل درک کنم. تا حد امکان اگر بتوانید این کار را انجام دهید،

speaking faster all right and then you just apply  this same idea to other things so whatever that  

سریعتر شروع به صحبت کردن می‌کنید و سپس همین ایده را در مورد چیزهای دیگر به کار می‌گیرید، بنابراین هر چیزی که

is uh you learn something and you want to try  to speak as quickly as possible that's great  

باشد، چیزی یاد می‌گیرید و می‌خواهید سعی کنید هرچه سریع‌تر صحبت کنید، عالی است

that's that's the goal so you don't have to force  yourself to not speak for a long time bog says how  

همین است هدف، بنابراین مجبور نشوید خودتان را مجبور کنید برای مدت طولانی صحبت نکنید، باتلاق می‌گوید به

many languages do you speak speak just English and  Japanese and fill with the Kudo there uh Jefferson  

چند زبان صحبت می‌کنید فقط انگلیسی و ژاپنی صحبت می‌کنید و آنجا را با ستایش پر کنید اوه جفرسون

says hello teacher H sir you are very good as  a teacher well I'm glad to hear it if you know  

می‌گوید سلام معلم H آقا شما به عنوان یک معلم خیلی خوب هستید خوب، خوشحالم که اگر می‌شناسید

other people we can help let's see Phil again says  sir how to use present participle what do you mean  

افراد دیگری را می‌شناسیم که می‌توانیم به آنها کمک کنیم بیایید دوباره ببینیم فیل می‌گوید آقا چگونه از فعل فعلی استفاده کنیم منظور شما

by that so again another thing like someone was  asking about like adverbs or whatever before uh  

از آن چیست، پس دوباره چیز دیگری مثل کسی که قبلاً درباره قیدها یا هر چیز دیگری سؤال می‌کند،

but think about what is the I really want people  to understand things in a particular uh situation  

فکر کنید. در مورد اینکه واقعاً می‌خواهم مردم چیزها را در یک موقعیت خاص درک کنند،

so rather than trying to think like abstractly  about logic or a linguistic principle like what  

بنابراین به جای اینکه بخواهم به طور انتزاعی درباره منطق یا یک اصل زبانی فکر کنم، مثلاً

is the thing you were trying to express or give  me a specific phrase or sentence and I can help  

چیزی که می‌خواستی بیان کنی یا عبارت یا جمله خاصی به من بدهی، چیست، چیست. می‌تواند کمک کند

you understand that better so Ju Just so just  so you can understand like um I can get you  

این را بهتر بفهمی پس جو فقط همین‌قدر تا بتوانی مثل اوم بفهمی. من می‌توانم شما را وادار کنم

thinking more in that way rather than thinking  about a particular uh grammar Point like that uh  

بیشتر به این شکل فکر کنید تا اینکه درباره یک دستور زبان خاص فکر کنید.

see teacher the way you talk is as normal as you  talk in your daily routine uh no it's a little  

در برنامه روزانه شما، نه،

bit different so remember I I'm speaking to a  particular group of people right now that might  

کمی متفاوت است، بنابراین به یاد داشته باشید که من در حال حاضر با گروه خاصی از مردم صحبت می کنم که ممکن است

not understand uh a lot of difficult vocabulary or  cultural references or things like that so I'm not  

بسیاری از واژگان دشوار یا ارجاعات فرهنگی یا چیزهایی از این قبیل را درک نکنند، بنابراین من نمی

going to use that vocabulary when I speak but if  I talk with another friend of mine like like the  

خواهم وقتی صحبت می‌کنم از آن واژگان استفاده کنم، اما اگر با یکی دیگر از دوستانم صحبت کنم، مانند آن

uh the guy I got uh this book from uh so he he  and I we have a lot in common we know a lot of  

پسر، این کتاب را از او گرفتم، بنابراین من و او وجوه مشترک زیادی داریم، می‌دانیم که

you know history and you know movies references  and things like that so we can use that in our  

شما تاریخ را می‌دانید و می‌دانید. ارجاعات فیلم‌ها و مواردی از این قبیل، بنابراین ما بتوانیم از آن در مکالماتمان استفاده کنیم

conversations and so people influent for life  can actually see how that works and how I speak  

و افرادی که برای زندگی تأثیرگذار هستند واقعاً ببینند که چگونه کار می‌کند و چگونه صحبت می‌کنم

differently uh depending on who I'm speaking with  uh let's see Wizzle again says hi Drew uh Miami  

متفاوت است، بسته به اینکه با چه کسی صحبت می‌کنم.

says or maybe that's Miami uh thank you for the  lecture with some examples glad to hear Finn part  

می‌گوید یا شاید این میامی است، اوه، متشکرم برای سخنرانی با چند مثال خوشحالم که می‌شنوم قسمت فین می‌گوید

says what does as an aside mean so again same idea  like if we have if I'm talking about a main idea  

به‌عنوان کناری چه معنایی دارد، پس دوباره همان ایده مانند اگر داشته باشیم اگر در مورد یک ایده اصلی صحبت می‌کنم

I might say like has an aside like here's this  other idea over here that may be connected with  

ممکن است بگویم مانند یک طرف صحبت می‌کنم. مانند اینجا این ایده دیگر در اینجا است که ممکن است با آن مرتبط باشد

that or maybe not but it's just some uh some  additional information you might hear as an  

یا شاید نه، اما این فقط برخی از اطلاعات اضافی است که ممکن است

aside in a meeting so someone says as a like we're  talking about this uh tomorrow we have a a lecture  

در یک جلسه بشنوید، بنابراین کسی می گوید که ما در مورد آن صحبت می کنیم فردا یک سخنرانی

from someone at our I don't know at our church  or something as as an example so like there's  

از کسی در کلیسای ما که نمی‌شناسم در کلیسای ما یا چیزی به عنوان مثال، مثلاً

a meeting about something tomorrow we will do this  uh oh oh oh I forgot also as an aside we also have  

جلسه‌ای در مورد چیزی وجود دارد که فردا این کار را انجام خواهیم داد اوه اوه اوه اوه فراموش کردم همچنین به عنوان کناری،

a party next week all right so there there's the  main thing we're talking about and aside from that  

هفته آینده نیز   مهمانی داریم بنابراین یک چیز اصلی است که ما در مورد آن صحبت می کنیم و به غیر از آن

so it's like off to the side maybe next to that  related to that so aside from that uh this is  

بنابراین مانند آن است که در کنار آن باشد، شاید در کنار آن مربوط به آن باشد، بنابراین جدا از آن اوه، این

again like it's a really useful word but when you  understand why people are using it it's it's there  

دوباره مثل این است که یک کلمه واقعاً مفید است، اما وقتی  می فهمید که چرا مردم استفاده از آن همینجاست

they physically mean like moving something out of  the way uh but we can use it in a figurative way  

آنها از نظر فیزیکی به معنای خارج کردن چیزی از مسیر هستند  اوه، اما ما می‌توانیم از آن به شکل مجازی استفاده کنیم

like this so aside from this other thing like do  you have any other questions so maybe people have  

مانند این، بنابراین به غیر از این مورد دیگر مانند آیا سؤال دیگری دارید، بنابراین شاید مردم

no questions about the main topic but aside from  that do you have any questions about something  

در مورد موضوع اصلی سؤالی نداشته باشند اما جدای از این، آیا در مورد چیزی

like that all right let's see and Michael says  greetings from Uruguay and let's see can I say  

مانند آن سؤالی دارید  خیلی خب، بیایید ببینیم و مایکل می‌گوید از اروگوئه درود می‌فرستم و ببینیم می‌توانم بگویم

go to read I mean use to yeah you can so you  can say like I want to go go I might go go to  

برو بخوان. ممکن است بروید به

read at the library library or I could just  say go read at the library so it's not it's  

مطالعه در کتابخانه کتابخانه بروید یا من فقط می‌توانم بگویم برو در کتابخانه بخوان تا اینطور نباشد که از

not logically in or grammatically incorrect to  say that because you could go to uh do anything  

نظر منطقی یا گرامری نادرست بگوییم چون می‌توانی به انجام هر کاری بروی

just means you're moving from one place to another  but conversationally people will remove that too  

فقط به این معنی است که از یک مکان به مکان دیگر حرکت می‌کنی. دیگری، اما افراد به صورت مکالمه آن را نیز حذف خواهند کرد،

because it's not necessary people understand what  you're talking about so if I'm going to read at  

زیرا لازم نیست مردم بفهمند درباره چه چیزی صحبت می‌کنید، بنابراین اگر قرار است در

the library like I'm going to work at the library  I'm going to play at the park I could use all of  

کتابخانه مطالعه کنم، مثل اینکه در کتابخانه کار می‌کنم، می‌خواهم در پارک بازی کنم. من می‌توانم از همه

those or I could just say I'm going like going to  I don't know I could like for some of those things  

آن‌ها استفاده کنم یا فقط می‌توانم بگویم دوست دارم بروم نمی‌دانم می‌توانم برای برخی از آن چیزها دوست داشته باشم

it's so obvious what you're going to do like to  go read or go play or go eat or go whatever like  

خیلی واضح است که شما قرار است چه کاری انجام دهید، مثلاً بروید بخوانید یا بروید بازی کنید یا بروید بخورید یا بروید هر چیزی که

you could you could use those so it's not it's  not grammatically incorrect to use that though  

می‌توانید استفاده کنید، بنابراین استفاده از آن از نظر گرامری نادرست نیست، اگرچه

uh in GM rules it is right to use uh go play or  is just kind of informal no you you can say that  

در قوانین جنرال موتورز استفاده از اوه برو بازی درست است یا فقط به نوعی غیررسمی است، نه می‌توان گفت که

that's it's correct does the word bite have the  same pronunciation whether as a verb or a noun

این درست است. کلمه bite تلفظ یکسانی دارد، چه به عنوان یک فعل یا یک اسم،

uh yeah it would be the same it's the same uh  let's see Jefferson says professor your classes  

آره، همینطور است، بیایید ببینیم جفرسون می‌گوید پروفسور کلاس‌های شما

with examples on your board are very good glad  to hear it Jerry says I am Jerry I've been I have  

با مثال‌هایی روی تخته شما بسیار خوشحالم از شنیدن آن بسیار خوشحالم جری می‌گوید من جری هستم. قبلاً

good listening level but still speaking no have it  better progress I don't know what I am say myself  

سطح گوش دادن خوبی داشتم اما هنوز صحبت می‌کردم نه پیشرفت بهتری داشتم خودم نمی‌دانم چه می‌گویم

now yeah it sounds like you you don't yet know the  language very well so this is what you will find  

حالا بله به نظر می‌رسد شما هنوز زبان را به خوبی نمی‌دانید، بنابراین این چیزی است که برای آن پیدا خواهید کرد.

for people they can't express things very well  so they will have lots of mistakes like this and  

افرادی که نمی توانند چیزها را به خوبی بیان کنند بنابراین اشتباهات زیادی از این دست خواهند داشت و

they don't have confidence about what they want  to say so you should spend more time with your  

در مورد آنچه می خواهند  بگویند  اعتماد به نفس ندارند، بنابراین شما باید زمان بیشتری را با واژگان خود اختصاص دهید و

vocabulary spend more time understanding things  and then you will speak more uh confidently and  

زمان بیشتری را صرف درک مطالب کنید و سپس صحبت خواهید کرد. وودی سیج با اطمینان بیشتر و

fluently Woody Sage says hello teacher I want  to know how to start when I claim my opinion  

روان‌تر می‌گوید سلام معلم من می‌خواهم بدانم وقتی نظرم را درباره موضوعی ادعا می‌کنم چگونه شروع کنم.

about some topic like in my opinion I think I  guess yeah those are all fine you could say in  

my opinion or I think or I guess and eor says  I am uh Cameron from Pakistan I listen to you  

و ایور می‌گوید من کامرون هستم از پاکستان، به شما گوش می‌دهم

and Shadow your accent so they're here people ask  me have you ever been in English speaking country  

و لهجه‌تان را سایه بزنید تا آنها اینجا هستند، مردم از من می‌پرسند  آیا تا به حال در کشور انگلیسی زبان بوده‌اید

well very nice so remember uh it's it's nice to  Shadow what I'm saying but you really should also  

خیلی خوب است، بنابراین به یاد داشته باشید آه، خیلی خوب است آنچه را که می‌گویم سایه بزنید. شما واقعاً باید

be shadowing native speakers or even if you watch  the uh the conversation videos on our channel so  

سخنرانان بومی را نیز تحت الشعاع قرار دهید یا حتی اگر ویدیوهای مکالمه را در کانال ما تماشا کنید

if you watch those you will see uh more examples  of of me speaking in a a more natural way like  

اگر آن ها را تماشا می کنید، نمونه های بیشتری از من را خواهید دید که به شیوه ای طبیعی تر صحبت می کنم مانند  اینکه

how I would speak with other natives all right  I think people uh looks like we got to the end  

چگونه با سایر بومیان صحبت می کنم. درست است من فکر می‌کنم مردم به نظر می‌رسند که به آخر رسیده‌ایم

look at that fantastic so this was kind of a an  odd video certainly a weird topic I know people  

به آن فوق‌العاده نگاه می‌کنند، بنابراین این یک ویدیوی عجیب و غریب بود، مطمئناً موضوعی عجیب است، می‌دانم که مردم

might be thinking like well I don't I don't have a  dog or whatever I don't have a dog either but the  

ممکن است فکر کنند خوب، من سگ یا هر چیز دیگری ندارم من سگی هم ندارم، اما

point is if you can if you can teach your brain  the same way you would teach a dog and and try  

نکته اینجاست که اگر بتوانید مغزتان را به همان روشی که به سگ یاد می‌دهید بیاموزید و سعی کنید

to give your brain limitations so even if I can  use a textbook it's probably better if I don't  

محدودیت‌هایی برای مغزتان قائل شوید، بنابراین حتی اگر بتوانم از کتاب درسی استفاده کنم، احتمالاً بهتر است اگر من

use one if I can get good examples examp that  help me understand things all in English I will  

اگر بتوانم مثال‌های خوبی داشته باشم که به من کمک می‌کند همه چیز را به زبان انگلیسی بفهمم، از یکی استفاده نکن.

understand the language quite easily that way all  right so spend your time as you're trying to learn  

the goal is to understand things well and then use  them after you felt confident all right so if you  

سپس بعد از اینکه کاملاً مطمئن شدید از آن‌ها استفاده کنید، بنابراین اگر

don't feel confident about something get more  examples of it until you really feel confident  

در مورد چیزی احساس اطمینان نمی‌کنید، نمونه‌های بیشتری از آن را دریافت کنید تا زمانی که واقعاً اعتماد به نفس نداشته باشید

then you will speak all right so the fluency is  developed as you get lots of understanding you  

آنگاه کاملاً صحبت می‌کنید تا تسلط توسعه یابد زیرا درک زیادی پیدا می‌کنید

really feel confident as you erase any doubt  that you have and that's when you'll start  

واقعاً احساس اعتماد به نفس می‌کنید. از آنجایی که هر شکی را که دارید از بین می‌برید و در آن زمان شروع به

speaking if you'd like to to learn more you can  click on the links in the description uh to learn  

صحبت می‌کنید، اگر می‌خواهید بیشتر بدانید، می‌توانید روی پیوندهای موجود در توضیحات کلیک کنید تا

more about fluent for life and Frederick but  if you have any questions you can also email  

درباره مسلط برای زندگی و فردریک بیشتر بدانید، اما اگر سؤالی دارید همچنین می‌توانید به ما ایمیل بزنید

us at info@ English anyone.com have a fantastic  day and I'll see you in the next video byebye

info@ English anyone.com روز فوق‌العاده‌ای داشته باشید و من شما را در ویدیوی بعدی می‌بینم خداحافظ