Get Fluent, Then Speak: Native English Nuances With Phrasal Verbs

we'll give YouTube a moment as usual let's see how  

ما طبق معمول یک لحظه به YouTube فرصت می‌دهیم، بیایید ببینیم

we're doing here all right I think  we can get started let me erase the

در اینجا چگونه کار می‌کنیم، فکر می‌کنم می‌توانیم شروع کنیم به من اجازه دهید تابلو را پاک کنم.

board I am Drew Badger the founder of  englishanyone.com and the English fluency guide  

welcome to another live video here on YouTube  we'll give you to just a second let me know if  

اینجا در YouTube فقط یک ثانیه به شما فرصت می‌دهیم اگر

you can see this uh post a comment and I'll make  sure we're working I think we should be though uh  

می‌توانید این را ببینید، نظر ارسال کنید و من مطمئن خواهم شد که کار می‌کنیم، فکر می‌کنم باید این کار را انجام دهیم. اوه

and we are beautiful all right well today I wanted  to do something interesting we got a question from  

و ما خیلی خوب هستیم امروز می‌خواستم کار جالبی انجام دهم، سؤالی از   یکی از

a fluent for life member uh and so we were helping  him understand some English and this is basically  

اعضای مسلط برای زندگی دریافت کردیم و بنابراین ما به او کمک می‌کردیم کمی انگلیسی را بفهمد و این اساساً

the key to speaking fluently so if you understand  English like a native then you will speak English  

کلید روان صحبت کردن است، بنابراین اگر انگلیسی را می‌دانید دوست دارید یک بومی پس از آن شما

like a native and so as I'm often telling Learners  you should get fluent first and then speak so you  

مانند یک بومی انگلیسی صحبت خواهید کرد و همانطور که اغلب به زبان آموزان می گویم باید ابتدا مسلط باشید و سپس صحبت کنید تا

don't need to spend a lot of time time trying to  practice your speaking like learning something  

نیازی به صرف زمان زیادی نداشته باشید. سعی کنید صحبت کردن خود را تمرین کنید مانند یادگیری چیزی

and then repeating it again and again you really  just need to understand the language very well and  

و سپس دوباره و دوباره آن را تکرار کنید، شما واقعاً فقط باید زبان را خیلی خوب بفهمید و

that's what gives you the confidence to speak so  get fluent first and then start speaking all right  

این چیزی است که به شما اعتماد به نفس می‌دهد تا صحبت کنید، بنابراین ابتدا مسلط شوید و سپس شروع به صحبت کردن کنید.

so what I'm going to do actually we're going to  look at a bunch of phrasal verbs because he had  

برای انجام این کار، ما به تعدادی از افعال عبارتی نگاه می کنیم، زیرا او

asked about some and was uh commenting about that  specifically and I thought I would just make a  

درباره برخی از آنها سؤال کرده بود و به طور خاص در مورد آن نظر می داد و من فکر کردم که فقط یک

video about that so I'm going to use this towel  here and demonstrate a bunch of phrasal verbs uh  

ویدیو بسازم. در مورد آن، بنابراین من می‌خواهم از این حوله در اینجا استفاده کنم و مجموعه‌ای از افعال عبارتی را نشان دهم

and maybe we'll talk about some other things  too but the point is really just to help you  

و شاید در مورد چیزهای دیگر هم صحبت کنیم، اما نکته واقعاً این است که به شما کمک کند

understand English like a native so if you feel  confident that you understand something well then  

انگلیسی را مانند یک بومی درک کنید، بنابراین اگر احساس اعتماد به نفس دارید. که شما چیزی را به خوبی درک می‌کنید، به

that way you will feel confident when you speak so  instead of trying to learn through translations I  

این ترتیب وقتی صحبت می‌کنید، به جای تلاش برای یادگیری از طریق ترجمه، احساس اعتماد به نفس خواهید داشت.

can actually show you how the language works and  then we can apply what we learn so the the subtle  

ظریف

or the the slight differences in uh maybe one  word versus another one I'm going to show you  

یا تفاوت‌های جزئی در یک کلمه در مقابل کلمه دیگر، می‌خواهم به شما

those with one towel so you should be able to  uh play with this yourself if you have a towel  

کسانی را که یک حوله دارند نشان دهم، بنابراین اگر حوله یا تی‌شرتی دارید که می‌توانید انجام دهید، بتوانید خودتان با آن بازی کنید.

or a t-shirt you can do the same thing uh but  this should be pretty fun so uh the initial I  

همان چیزی که اوه، اما این باید بسیار سرگرم کننده باشد، بنابراین اوه اولیه

think the question was he was asking about the  phrase so push my way into so to push my way  

فکر می کنم سوال این بود که او درباره عبارتی می پرسد so push my way into so to push my way

into something and he was thinking it would be  very difficult for him to uh to try to translate  

into something و او بود با این فکر که برای او بسیار سخت خواهد بود که سعی کند

this through his native language and understand  the uh kind of the Nuance or exactly what someone  

این را از طریق زبان مادری خود ترجمه کند و بفهمد که چه تفاوتی دارد یا دقیقاً آن چیزی که یک نفر می

is trying to say so let's look at this towel we're  going to start with something a bit more difficult  

خواهد بگوید، بنابراین بیایید به این حوله نگاه کنیم، ما با چیزی شروع می کنیم. کمی دشوارتر است

and then we will go back and cover a bunch of you  know other things and if you have any questions  

و سپس به عقب برمی‌گردیم و به تعدادی از شما می‌پردازیم چیزهای دیگری را می‌دانید و اگر سؤالی دارید

we can go into more detail but again the point is  to actually help you understand something like a  

می‌توانیم به جزئیات بیشتری بپردازیم، اما دوباره موضوع این است که واقعاً به شما کمک کنیم چیزی شبیه این را بفهمید. یک

native so you feel confident about saying it all  right so you don't have to say anything you don't  

بومی، بنابراین از گفتن همه چیز مطمئن باشید بنابراین لازم نیست چیزی بگویید

have to repeat after me or anything like that if  you don't want to uh or if you're you know sitting  

مجبور نیستید بعد از من تکرار کنید یا هر چیز دیگری اگر نمی‌خواهید اوه یا می‌دانید

somewhere and you look kind of funny speaking to  yourself uh the point is just to understand better  

جایی نشسته‌اید  و صحبت کردن با خودتان یک جورهایی خنده دار به نظر می رسید، اوه، هدف فقط این است که بهتر بفهمید

so we have push my way into something and let's  take a look at this towel here let's imagine so  

بنابراین ما راهم را به سمت چیزی سوق دادیم و بیایید نگاهی به این حوله بیندازیم، بیایید تصور کنیم که

we're going to go through uh some more examples  over here but let's imagine I have a a space in  

چند مثال دیگر را در اینجا مرور می‌کنم، اما بیایید تصور کنیم که من یک فضایی در

this towel here so there's a little bit of space  maybe I could easily I don't know put like a few  

این حوله در اینجا دارم تا کمی فضا وجود داشته باشد شاید به راحتی می‌توانم نمی‌دانم مانند چند

fingers into this or I could put you know a  marker there's enough space in here that it  

انگشت در آن قرار دهم یا می‌توانم شما را بدانید یک نشانگر فضای کافی در اینجا وجود دارد که

can move around but if we start making the space  very very tight it's very difficult to to kind of  

می‌تواند به اطراف حرکت کند، اما اگر شروع به ایجاد فضای بسیار بسیار تنگ کنیم، خیلی سخت است که

get my finger or anything inside of this little  space so here I have to really push my way into  

انگشتم یا هر چیز دیگری را در این کوچک قرار دهیم. فضا، بنابراین اینجا من باید واقعاً راهم را به

this space in order to get into it all right so  it's it's very small or narrow or we just really  

این فضا فشار دهم تا بتوانم وارد آن شوم، بنابراین خیلی کوچک یا باریک است یا واقعا

don't have very much space to work with so there's  not much space to move around much different from  

فضای زیادی برای کار نداریم، بنابراین فضای زیادی برای حرکت وجود ندارد. بسیار متفاوت از

something like this so if we have a larger space  like this this this whole area here I can easily  

چیزی شبیه به این

get the marker in there putting a marker in or  a finger or even my hand something like that uh  

اوه

so I have a space here but here I'm just putting  something in I don't have to I don't have to force  

پس من اینجا فضایی دارم اما اینجا فقط چیزی را در آن قرار می دهم که مجبور نیستم، مجبور نیستم

anything or really push hard to do that but if I  have something very tight like this very tightly  

چیزی را مجبور کنم یا واقعاً به سختی فشار بیاورم تا این کار را انجام دهم، اما اگر چیزی مثل این خیلی تنگ دارم که خیلی محکم

wrapped and there's not much space I can't really  get in here uh then we should be able to ah okay  

پیچیده شده باشد و فضای زیادی وجود ندارد که من واقعاً نمی‌توانم وارد اینجا شوم، پس باید بتوانیم آه، خوب،

we can call that pushing my way into something  else so we have a very simple physical example  

می‌توانیم آن را فشار دادن راهم به سمت چیز دیگری بنامیم، بنابراین یک مثال فیزیکی بسیار ساده داریم.

of this but you could imagine something like  a large crowd of people so if I'm outside uh  

این اما شما می‌توانید چیزی شبیه به جمعیت زیادی از مردم را تصور کنید، بنابراین اگر من بیرون هستم، اوه،

let's say I have to uh I want to get from this  door over here down to this door uh and I have  

بیایید بگوییم باید آه، می‌خواهم از این در از اینجا پایین به این در بروم و

to walk like this if there's no one in the room I  can easily just walk across the room like that so  

اگر کسی نباشد، باید اینطور راه بروم. در اتاق می‌توانم به راحتی در اتاق راه بروم، بنابراین

I can walk through just like there's space in this  towel I can easily move my hand uh always move my  

می‌توانم از آنجا عبور کنم، درست مثل فضایی در این حوله.

hand in there very easily uh but if if there is  a a big crowd of people in here you can imagine  

اگر جمعیت زیادی از مردم در اینجا هستند، می‌توانید تصور کنید

I'm not going to fill up this whole thing but  imagine uh this whole thing this whole room is  

من قرار نیست تمام این فضا را پر کنم، اما تصور کنید آهان، کل این اتاق

packed very tightly with people then I have to I  have to push my way through that group of people  

پر از مردم است، پس من مجبورم باید راهم را فشار دهم. از طریق آن گروه از مردم

so again push my way into or push my way through  that group of people so just to get in the door  

پس دوباره راهم را به داخل آن گروه از مردم فشار بده یا از میان آن گروه از مردم عبور کنم تا فقط برای ورود به در

I'm I'm kind of pushing my way into the room but  if I want to move through this group of people  

من به نوعی به اتاق فشار می‌آورم، اما اگر بخواهم در میان این گروه از مردم حرکت کنم

then I push my way through you see the difference  so when we're just moving into some way over here  

سپس راهم را از بین می‌برم، شما تفاوت را می‌بینید بنابراین وقتی ما فقط به سمتی از اینجا

into some area so I'm kind of kind of pushing  my way into this uh and we did I think that  

در منطقه‌ای حرکت می‌کنیم، بنابراین من به نوعی راهم را به سمت این سوق می‌دهم و فکر کردم این کار را کردیم. آن

was last week I read the story The Mitten where  we were talking about different animals pushing  

هفته گذشته بود، من داستان دستکش را خواندم که در آن  داشتیم در مورد حیوانات مختلف صحبت می‌کردیم که

their way into uh into a mitten that was on the  ground and so we have the same kind of idea here  

راهشان را به داخل دستکشی که روی زمین بود فشار می‌دادند و بنابراین، وقتی شما هستید، همین ایده را در اینجا داریم

when you're when you're really trying to push  and force your way into something that's going  

وقتی واقعاً سعی می‌کنید به چیزی فشار بیاورید و به زور وارد چیزی شوید که قرار است

to be like this idea here we're pushing our way  into something because it's harder to get into  

مانند این ایده باشد، در اینجا ما به سمت چیزی پیش می‌رویم، زیرا ورود به آن سخت‌تر است

if it's just an empty room there's no one here I  can just [Applause] walk I can just walk into the  

اگر فقط یک اتاق خالی باشد، کسی اینجا نیست که من می‌توانم [ کف زدن] راه رفتن من فقط می‌توانم وارد

room okay so I can walk into the room and then I  can walk through the room but if I if there's uh  

اتاق شوم، خوب است، بنابراین می‌توانم وارد اتاق شوم و سپس می‌توانم از اتاق عبور کنم، اما اگر

like a huge group of people or something there  there's a lot of something in the way so I can't  

مثل یک گروه بزرگ از مردم باشند، می‌توانم یا چیزی آنجا چیزهای زیادی در راه است، بنابراین نمی‌توانم

move very easily then I have to work very hard  like pushing my way through you can imagine you  

خیلی راحت حرکت کنم، سپس باید خیلی سخت کار کنم مثل اینکه می‌توانم تصور کنم می‌دانی

know like a worm or something I'm going to draw a  little worm in the ground here so we'll erase our

مانند یک کرم یا چیزی که من قرار است یک کرم کوچک بکشم. در اینجا در زمین تا اتاقمان را پاک کنیم،

room so here is a little little earthworm and  it's just traveling under the ground I'll put  

پس اینجا یک کرم خاکی کوچک است و فقط در حال حرکت در زیر زمین است، من

some grass up here but you can see as he as he  pushes his way through the dirt he has to move  

مقداری علف را اینجا می گذارم، اما شما می توانید او را مانند او ببینید. راهش را از میان خاک هل می‌دهد، او باید

the soil so moving the soil uh or the  dirt out of the way so he's pushing his  

خاک را جابه‌جا کند، یا خاک را از مسیر خارج می‌کند، بنابراین در

way through the soil as he makes a you know  a little tunnel like that all right so the  

حالی که یک تونل کوچک می‌سازد، درست است، پس

same basic idea so let's look at some  other examples there are many things we  

همین ایده اولیه بنابراین بیایید به نمونه‌های دیگر نگاه کنیم، کارهای زیادی وجود دارد که می‌توانیم

can do if you think of anything in the uh  the mic is emitting Some Noise let's see I

انجام دهیم، اگر به چیزی فکر می‌کنید که میکروفون مقداری نویز منتشر می‌کند.

wonder let me know if that's better is that  better hopefully that let's see I shouldn't  

بهتر است که بهتر است امیدوارم ببینیم نباید

be making any noise but uh is that okay let me  know should be the usual now it's okay okay I  

سر و صدایی ایجاد کنم، اما خوب است، به من اجازه دهید بدانم باید معمول باشد، حالا اشکالی ندارد، من

apologize for that that's interesting all right uh  so hopefully people get the idea here we've got a  

عذرخواهی می‌کنم که جالب است، خیلی خب، امیدوارم مردم این ایده را در اینجا دریافت کنند.

little worm and it's pushing its way through the  soil pushing its way through the soil all right  

کرم کوچکی دارم و دارد از میان خاک عبور می‌کند و راهش را در خاک هل می‌دهد

so we can take this towel same kind of thing and  we can express a lot of different phrasal verbs  

تا ما بتوانیم این حوله را یک نوع چیز بردارید و ما می‌توانیم بسیاری از افعال عبارتی مختلف   را

in the same way all right so the first thing we  can do watch this one we have something like fold  

به یک شکل بیان کنیم، بنابراین اولین کاری که می‌توانیم این یکی را تماشا کنیم، چیزی مانند fold

up fold up fold up so I'm going to take this and  I'm just actually folding something and my hands  

up fold up fold up داریم، بنابراین می‌خواهم آن را انجام دهم. این و من در واقع دارم چیزی را تا می‌کنم و دست‌هایم   به

are kind of moving in an upward way like this so  we fold up fold up now if I have even something  

نوعی به سمت بالا حرکت می‌کنند مانند این، بنابراین حالا اگر چیزی

like this I could fold something down in the  same way so phrasal verbs we can use them uh  

شبیه به این داشته باشم، می‌توانم چیزی را به سمت پایین تا کنم  به همین ترتیب از افعال عبارتی می‌توانیم از آنها استفاده کنیم اوه

just talking about the direction that something  is moving in so if you want to be more specific  

فقط در مورد جهتی که چیزی در حال حرکت است صحبت کنیم، بنابراین اگر می‌خواهید دقیق‌تر

or more precise about how something might be  moving we we could fold something up or fold  

یا دقیق‌تر در مورد نحوه حرکت چیزی باشید، می‌توانیم چیزی را بالا یا

something down or we could even fold something  into something else so I I could fold it into  

پایین تا کنیم یا می‌توانیم حتی چیزی را در یک چیز دیگر تا کنم تا بتوانم آن را در

something or I could even like fold this into a  ball so make it more like a ball shape or fold  

چیزی تا کنم یا حتی می‌توانم دوست داشته باشم آن را به یک توپ تا بزنم، بنابراین آن را بیشتر شبیه یک توپ کنید یا

it into a particular shape to fold something now  another thing we can do uh if I take this towel  

آن را به شکل خاصی تا کنید تا چیزی را تا کنید حالا کار دیگری که می‌توانیم انجام دهیم، اگر من این حوله را بردارم

and I want to wipe the board just like I can wipe  the board with this eraser are here we can talk  

و بخواهم تخته را پاک کنم، درست همانطور که می‌توانم تخته را با این پاک کن پاک کنم، می‌توانیم

about wiping something down or wiping something up  in the same way walking well wiping down wiping up  

درباره پاک کردن چیزی یا پاک کردن چیزی به همان روشی صحبت کنیم. پاک کردن

same kind of idea so I can do it with a towel or  I can do it like this wipe it down uh and this is  

همان ایده تا بتوانم آن را با حوله انجام دهم یا می توانم این کار را انجام دهم.

usually like wiping off like I'm taking something  so there is some kind of writing or marking uh on  

بنابراین نوعی نوشته یا علامت گذاری روی دیوار وجود دارد

the wall and I want to remove that so I'm going to  wipe that thing off off to wipe it off so if it's  

و من می‌خواهم آن را حذف کنم، بنابراین می‌خواهم آن چیز را پاک کنم تا پاک شود، بنابراین اگر

on there the opposite would be off we're going to  wipe something off now I think somebody just asked  

روی دیوار باشد، برعکس آن خاموش می‌شود، ما آن را پاک می‌کنیم. اکنون چیزی غیرممکن است، فکر می‌کنم یکی از

me about folding it yes typically phrasal verbs  uh often they are just making the convers it just  

من درباره تا کردن آن سؤال کرد، بله، معمولاً افعال عبارتی اوه اغلب آنها فقط مکالمه‌ها را درست می‌کنند

it makes it sound a little bit more casual and  conversational so if we take something like fold  

این باعث می‌شود کمی غیر عادی‌تر به نظر برسد و مکالمه‌ای، بنابراین اگر چیزی مانند تا کردن

or fold we could fold this towel in different  ways and and a native speaker would understand  

یا تا کردن را برداریم، می‌توانیم این حوله را به روش‌های مختلف تا کنیم و یک زبان مادری

that but sometimes we just want to say yeah could  you please fold up the like fold up the blanket  

این را می‌فهمد، اما گاهی اوقات فقط می‌خواهیم بگوییم بله، لطفاً آن را تا کنید، پتو را تا کنید

or fold up something like that it's the same idea  as just folding but it sounds a little bit more  

یا چیزی شبیه به آن را تا کنید. که این همان ایده‌ای است که فقط تا زدن است، اما کمی

natural and conversational to fold something up  to fold something up all right but I'm just I'm  

طبیعی‌تر و مکالمه‌ای به نظر می‌رسد که چیزی را تا کردن برای تا کردن چیزی خوب به نظر می‌رسد، اما من فقط دارم من

giving you these examples so you can understand  the difference why a native might say fold up or  

این مثال‌ها را به شما می‌آورم تا بتوانید تفاوت این را که چرا یک بومی می‌گوید fold up یا

fold over or fold back so in in this example  I could I can unfold something so I'm folding  

fold over یا fold back به شما می‌آورم، بنابراین در این مثال من می‌توانم چیزی را باز کنم تا

something and unfolding at the same same time or I  could fold something back all right fold something  

در همان زمان چیزی را تا کنم و باز کنم یا می‌توانم چیزی را کاملاً به عقب تا کنم، چیزی را به

back so it's it's more about the the perspective  how I might look at something and okay I've got  

عقب تا کنم، بنابراین بیشتر به چشم‌انداز مربوط می‌شود  که چگونه ممکن است به چیزی نگاه کنم و خوب است

I'm going to fold something back like unfolding  it fold unfold fold folding it back like that  

چیزی را مانند باز کردن به عقب تا کنید آن را تا کنید تا آن را به سمت عقب تا کنید

okay so I can fold it in different ways and it's  okay to just say fold the towel all right but if  

اشکالی ندارد تا بتوانم آن را به روش‌های مختلف تا کنم و اشکالی ندارد که بگوییم حوله را کاملاً تا کنید، اما اگر

you want to be a bit more precise and sometimes it  is useful and necessary to add the the preposition  

می‌خواهید کمی دقیق‌تر باشید و گاهی اوقات مفید است و برای اضافه کردن حرف اضافه    لازم است

there like fold up or fold into or fold uh some  other way fold back but you can see that with the  

مانند fold up یا fold into or fold uh یک طرف دیگر تا کردن به عقب، اما می توانید آن را با

way usually a person is moving okay so we're just  taking something nice and easy the same way with  

روشی که معمولاً یک شخص خوب حرکت می کند، بنابراین ما فقط یک چیز خوب و آسان را به همان روش با

wipe or if we have something like I'm wiping the  table I could wipe off the table just like I could  

پاک کردن می گیریم یا اگر چیزی شبیه به پاک کردن میز داریم، می توانم همان طور که می توانم

wipe something off up here and often we'll use  you know a like a a a phrasal verb like clean up  

چیزی را در اینجا پاک کنم و اغلب این کار را انجام می دهیم. از شما می دانید یک فعل شبیه به یک فعل عبارتی مانند پاک کردن    استفاده کنید

because we have something on the ground or on some  kind of surface and we are removing that thing so  

زیرا ما چیزی روی زمین یا روی نوعی سطح داریم و در حال حذف آن چیزی هستیم   بنابراین

we're going from on that thing to off so taking  it maybe something is on the floor like I have  

از روی آن چیز به سمت خاموش می رویم. گرفتن شاید چیزی روی زمین باشد مثل اینکه من

a marker on the floor and I clean that up I clean  it up so if I take something and I remove it I can  

یک نشانگر روی زمین دارم و آن را تمیز می‌کنم، آن را تمیز می‌کنم، بنابراین اگر چیزی را بردارم و آن را برداریم می‌توانم

take it like either off or on or or remove it like  up or down in the same way all right so if we're  

آن را خاموش یا روشن کنم یا آن را مانند  بالا یا حذف کنم به همین ترتیب بسیار خوب، بنابراین اگر ما

just talking about like applying something like  if I have some wax on my car and I put that on my  

فقط درباره استفاده از چیزی مانند این صحبت می‌کنیم که اگر مقداری موم روی ماشینم داشته باشم و آن را روی

towel I might want to like wipe down the car  because I'm taking this and putting it down  

حوله‌ام بگذارم، ممکن است بخواهم ماشین را پاک کنم، زیرا دارم مصرف می‌کنم. این و گذاشتن آن

on the car I'm actually wiping down something uh  in the same way that we might take uh just water  

روی ماشین، در واقع چیزی را پاک می‌کنم آه، به همان روشی که

if I'm working at a restaurant or cleaning at my  house and I take some water put it on the towel  

اگر در رستوران کار می‌کنم یا خانه‌ام را تمیز می‌کنم و کمی آب می‌برم، آن را روی حوله قرار می‌دهم.

and wipe down the tables I'm wiping down the  tables so I'm actually taking water and putting  

و میزهایی را که دارم میزها را پاک می‌کنم پاک کنید، بنابراین در واقع آب می‌گیرم و

it on there I want the water on the table because  I'm cleaning the tables in that way so when people  

آن را روی میز قرار می‌دهم، می‌خواهم آب روی میز باشد زیرا میزها را به این روش تمیز می‌کنم تا زمانی که افراد

talk about like should we say WIP down or wipe  off you can say both usually in the same situation  

در موردی صحبت می‌کنند که آیا باید بگوییم WIP down یا پاک کردن ، شما می‌توانید هر دو را معمولاً در یک موقعیت بگویید

but often the difference is that if we're talking  about putting something on like I'm putting water  

اما اغلب تفاوت این است که اگر در مورد گذاشتن چیزی صحبت می‌کنیم، مثلاً آب را

down on the table to wipe the table down it just  means I'm getting kind of water on there or am I  

روی میز می‌گذارم تا میز را پاک کنم. این فقط به این معنی است که من یک جورهایی آب می‌آورم یا دارم

talking about removing the dirt like wiping up  all right so both of those are fine and I don't  

درباره پاک کردن خاک صحبت می‌کنم، بنابراین هر دو خوب هستند و نمی‌خواهم

want you to worry you know worry about oh should  I like which which is the correct thing the point  

نگران باشید. نگران این باشید که آه باید دوست داشته باشم کدام درست است. نکته

here is more to understand the slight difference  is in how natives might describe a situation all  

اینجا بیشتر برای درک تفاوت جزئی است در نحوه توصیف بومیان یک موقعیت کاملاً

right so when you see people doing it I have some  water on my towel I put it on the table and wipe  

درست است، بنابراین وقتی می بینید مردم این کار را انجام می دهند، مقداری آب روی حوله ام دارم، آن را می پوشم. میز و پاک کردن

the table down wipe the table down okay or I could  do the basically the same thing and I could talk  

میز پایین میز را پاک کنید خیلی خوب یا من می‌توانم همان کار را انجام دهم و می‌توانم

about wipe off the table so it's like I'm trying  to wipe maybe some dirt or something like that  

درباره پاک کردن میز صحبت کنم، طوری که انگار دارم سعی می‌کنم پاک کنم شاید مقداری کثیفی یا چیزی شبیه به آن

and removing that from the table so I can do the  exact same action but my thinking about it changes  

و پاک کردن آن از روی میز تا بتوانم دقیقاً همان کار را انجام دهم، اما طرز فکرم در مورد آن تغییر می کند

the way I speak all right so one more time if I  have some water on the towel I can wipe down the  

نحوه صحبت [ __ ] به خوبی تغییر می کند، بنابراین اگر مقداری آب روی حوله داشته باشم، می توانم آن را پاک کنم.

tables so I'm getting the tables wet which is  cleaning them off that's the point of what I'm  

میزها بنابراین من میزها را خیس می‌کنم که آنها را تمیز می‌کند، این نکته کاری است که من

doing so I can think about the action as putting  water on the table or I can think about the action  

انجام می‌دهم، بنابراین می‌توانم در مورد این عمل مانند گذاشتن آب روی میز فکر کنم یا فکر کنم. در مورد این عمل

as removing dirt from the table but it's the same  action okay so hopefully you get it you see the  

به عنوان پاک کردن خاک از روی میز، یکسان است عمل اشکالی ندارد، بنابراین امیدوارم که آن را دریافت کنید،

idea about how we might wipe something down uh  or wipe something off in the same way all right  

ایده   را در مورد اینکه چگونه می‌توانیم چیزی را پاک کنیم یا چیزی را به همان روش پاک کنیم، خوب است   اگر

let me know if you have any questions about that  let me go back and check chat uh I'm trying to go  

سؤالی دارید به من اطلاع دهید در مورد آن اجازه دهید به عقب برگردم و چت را بررسی کنم، من سعی می‌کنم

through these pretty quickly because we do have a  bunch of examples and we'll see if we have uh time  

خیلی سریع این موارد را بررسی کنم، زیرا ما تعداد زیادی نمونه داریم و خواهیم دید که آیا این موارد را داریم وقت

for questions uh so I'm going to go quickly but  nice to see everybody here today I'm just looking  

برای سؤالات است، پس من سریع می روم، اما خوشحالم که امروز همه را اینجا می بینم، فقط به دنبال این هستم که

to see if anybody has any questions I have a small  problem that I'm busy I have to do my homework as  

ببینم آیا کسی سؤالی دارد یا خیر، مشکل کوچکی دارم که مشغول هستم، باید تکالیفم را با همان سرعت  انجام دهم

fast as I can well enjoy the homework push my way  into something what does mean okay hopefully we  

من به خوبی می‌توانم از تکالیف لذت ببرم که راهم را به سمت چیزی سوق دهم که به معنای خوب است.

make uh hopefully that makes sense yes Anette uh  look at that you guys know each other There's real  

names over there so it's nice to see you guys uh  everybody out there uh and hopefully I guess like  

اسم‌های واقعی آن‌جا هستند، بنابراین خوشحالم که شما بچه‌ها همه را آنجا بیرون می‌بینم، اوه و امیدوارم حدس می‌زنم که

the mic should be working fine now all right but  I think people are getting the idea here all right  

میکروفون الان باید خوب کار کند، اما فکر می‌کنم مردم این ایده را در اینجا خوب دریافت می‌کنند

so when you're taking something like this the  point as as often as you can is to watch what  

بنابراین وقتی چیزی شبیه به این را مصرف می‌کنید نکته تا جایی که می‌توانید این است که

natives do so if you see a native doing an action  and talking about that this is really good when  

اگر می‌بینید بومی‌ها اقدامی انجام می‌دهند و در مورد آن صحبت می‌کنند، تماشا کنید که بومی‌ها چه کاری انجام می‌دهند و در مورد آن صحبت می‌کند، وقتی در حال

you're watching things like uh like cooking shows  so maybe you're watching ing a native cooking  

تماشای چیزهایی مانند مثل برنامه‌های آشپزی بنابراین شاید شما در حال تماشای یک برنامه آشپزی بومی هستید

show they will describe what they're doing so you  can see exactly what's happening as they describe  

آن‌ها کارهایی را که انجام می‌دهند توصیف می‌کنند تا بتوانید دقیقاً ببینید که چه اتفاقی می‌افتد همانطور که آنها

that and there are lots of phrasal verbs and don't  worry about just phrasal verbs the point is more  

آن را توصیف می‌کنند و افعال عبارتی زیادی وجود دارد و فقط نگران افعال عبارتی نباشید نکته بیشتر این است که

just to see something and actually understand how  natives are are using it and then you could take  

فقط چیزی را ببینید و در واقع بفهمید که بومی‌ها چگونه از آن استفاده می‌کنند و سپس می‌توانید

a an example like we did with like push your  way into a crowd or push my way into a job so  

مثالی مانند فشار دادن خود به یک مثال بزنید. شلوغ کردن یا فشار دادن به شغلی، بنابراین

if I want to do something a bit more figurative  first I understand the physical use of it so how  

اگر می‌خواهم کاری را کمی تجسم‌تر انجام دهم، ابتدا کاربرد فیزیکی آن را می‌فهمم، پس چگونه

we can see something then we can think about  well I like pushed my way into a job so lots  

می‌توانیم چیزی را ببینیم، سپس می‌توانیم درباره آن فکر کنیم.

of other people were applying for the same job  but I was really loud and I went to the boss and  

افراد دیگری برای همان شغل درخواست داده بودند، اما من واقعاً سر و صدا داشتم و به سراغ رئیس رفتم و

I tried to talk with him I I kind of pushed my  way into that job okay so I'm kind of forcing my  

سعی کردم با او صحبت کنم. مجبور

way into doing that thing using some pressure or  pushing in some way so it's not just a physical  

به انجام آن کار با استفاده از فشار یا فشار دادن به طریقی می‌کنم تا فقط یک

thing like this I can do this figuratively as well  all right let me know if you have any questions  

چیز فیزیکی مانند این نباشد، من می‌توانم این کار را به صورت مجازی نیز انجام دهم. خیلی خوب اگر سؤالی دارید به من اطلاع دهید.

uh I wanted to cover just like a few of these  so uh some more of these you can think about I  

از این‌ها بنابراین شما می‌توانید به چند مورد دیگر فکر کنید،

can I can talk about rolling something up as well  even if I don't have a particular direction I'm  

من   می‌توانم در مورد جمع کردن چیزی هم صحبت کنم حتی اگر جهت خاصی نداشته باشم

thinking about I could roll something up I'll  just turn it this way for you to roll something

به این فکر می‌کنم که می‌توانم چیزی را بچرخانم بالا، فقط آن را به این سمت می‌چرخانم تا شما چیزی را بچرخانید،

up see I've rolled up the towel I rolled it up and  now I can unroll the towel so roll the towel or  

ببینید حوله را پیچ کردم، آن را پیچ کردم و اکنون می‌توانم حوله را باز کنم، بنابراین حوله را بچرخانم یا

unroll the towel but typically rolling up is like  this this kind of thing now watch the difference  

حوله را باز کنم، اما معمولاً چرخاندن حوله به این صورت است. اکنون تفاوت را ببینید

here if I just say roll the towel so if I just  say roll the towel typically that means like  

اگر من فقط بگویم حوله را بغلتانید، بنابراین اگر فقط بگویم حوله را بغلتانید، به این معنی است که

I'm moving the towel in a rolling way like this  this is rolling the towel like I might take this  

من حوله را به صورت چرخشی حرکت می‌دهم. این در حال چرخاندن حوله است، مثل اینکه من ممکن است

uh this bottle over here and roll this bottle  down the street or something to roll something  

این بطری را ببرم اینجا و این بطری را در خیابان بغلتانم یا چیزی برای چرخاندن چیزی.

so rolling up uh is really being more specific  about the towel is in one space and I'm putting it  

making it smaller by Rolling the towel so this is  rolling the towel up to roll up the towel I think  

با چرخاندن حوله آن را کوچک‌تر می‌کنم، بنابراین حوله را بالا می‌کشیم تا حوله را بچرخانم.

there's a when I was a kid there was a little it  was a fruit snack or something called a fruit roll  

یک میان وعده میوه یا چیزی به نام رول میوه

up and it was just a like a thin piece of thing  that was rolled up like this all right so rolling  

و فقط یک تکه نازک بود که به همین شکل پیچیده شده بود، بنابراین چرخیدن

typically just rolling by itself uh if we only  use the word roll this is more talking about the  

معمولاً به خودی خود می چرخد، اگر فقط از کلمه رول استفاده کنیم، این بیشتر در مورد

motion of something moving from one place to  another like a car tire might roll but if we  

حرکت چیزی در حال حرکت از جایی به جای دیگر مانند لاستیک اتومبیل ممکن است بچرخد، اما اگر

have something in one place and we're just doing  like this rolling it up okay now I might have in  

چیزی در یک مکان داشته باشیم و فقط این کار را انجام دهیم، چرخاندن آن اشکالی ندارد اکنون ممکن است به

a similar way like let's say I have something  hanging up up here I have a towel hanging up so  

روشی مشابه مانند فرض کنید من چیزی دارم تلفن را آویزان کرده‌ام، من یک حوله آویزان دارم، بنابراین

that's another example to hang up and I might  unroll it or roll it down like that to roll  

این مثال دیگری برای قطع کردن است و ممکن است آن را باز کنم یا آن را پایین بیاورم تا بغلتد

something down roll something down let's see I  think I just saw a quest question I would rather  

چیزی پایین بیاوریم. ببینید فکر می‌کنم همین الان یک سوال جستجویی دیدم ترجیح می‌دهم از

use verbs without up over or whatever well the  the the point of these is really just to make  

افعال بدون بالا یا هر چیز دیگری استفاده کنم.

it more specific about what you talking about  and sometimes as I mentioned it is important  

در مورد چیزی که شما صحبت می کنید و گاهی اوقات همانطور که اشاره کردم مهم است   از

to use this like here if I just say roll the  towel if you told a native speaker to roll the  

این مورد استفاده کنید مانند اینجا اگر فقط می گویم حوله را بغلتانید، اگر به یک زبان مادری می گفتید

towel they would take it and and like maybe  try to roll the towel down down the street or  

حوله را بغلتاند، آنها آن را برمی دارند و مثل اینکه شاید سعی کنید حوله را پایین بیاورید. خیابان یا

something they would think about moving the towel  some way but if we're talking about rolling up  

چیزی که آن‌ها درباره جابجایی حوله فکر می‌کنند، اما اگر در مورد چرخاندن صحبت می‌کنیم،

that's actually a different meaning so sometimes  when we're using a phrasal verb like there's no  

این در واقع معنای دیگری دارد، بنابراین گاهی اوقات وقتی از یک فعل عبارتی مانند استفاده می‌کنیم هیچ

real difference between fold the towel and fold up  the towel it's exactly the same thing but a native  

تفاوت واقعی بین تا کردن حوله و تا کردن حوله وجود ندارد، این دقیقاً یکسان است، اما یک

speaker might have a slight Nuance they might  be thinking about it in a slightly different  

گوینده بومی ممکن است کمی تفاوت‌های ظریف داشته باشد، ممکن است به روشی کمی متفاوت به آن فکر کند،

way but for you speaking both of those are fine  please fold the towel please fold up the towel  

اما برای شما که هر دوی آنها صحبت می‌کنید خوب هستند، لطفاً آن را تا بزنید. حوله لطفاً حوله را تا کنید

it's the same thing all right but sometimes it  is important to have that uh the preposition  

این همان چیزی است که خیلی خوب است، اما گاهی اوقات مهم است که حرف اضافه  را

there like if we're talking about rolling up  the towel rather than just rolling the towel  

در آنجا داشته باشید، مثلاً اگر در مورد آن صحبت می کنیم به جای چرخاندن حوله، حوله را جمع کنید،

so if I roll something up I'm actually closing  it like this in a rolling way rather than just  

بنابراین اگر چیزی را بغلتانم، در واقع آن را به صورت چرخشی می‌بندم نه اینکه فقط

rolling something by uh moving it in a particular  direction okay so uh the the point if you're if  

با حرکت دادن آن در یک جهت خاص، چیزی را بغلتانم. اگر

you're feeling overwhelmed or you're annoyed or  it's frustrating that you have to think about  

احساس می‌کنید خسته هستید یا آزرده می‌شوید یا ناامیدکننده است که باید به

these different things just watch natives doing  these different kinds of things like cooking or  

این چیزهای مختلف فکر کنید، فقط بومی‌ها را تماشا کنید که کارهای متفاوتی انجام می‌دهند. چیزهایی مانند آشپزی یا

cleaning or something like that uh I've made a  couple of videos like that but there are plenty  

نظافت یا چیزی شبیه به آن، اوه من چند ویدیو از این قبیل ساخته ام اما تعداد زیادی

of them right on uh YouTube here that you can  see lots of examples of people describing what  

از آنها در یوتیوب در اینجا وجود دارد که می توانید نمونه های زیادی از افراد را ببینید که توصیف می کنند چه کاری را

they're doing so right now I'm cooking something  I'm going to uh unfold my napkin or my towel and  

به درستی انجام می دهند. حالا دارم چیزی می‌پزم، دستمال یا حوله‌ام را باز می‌کنم و

now I'm going to fold my towel I'm going to wipe  my hand or I could even talk about drying off my  

حالا حوله‌ام را تا می‌کنم. دستم را پاک کن یا حتی می‌توانم درباره خشک شدن

hands so if my hands are wet maybe I just washed  my hands now I'm going to dry off or dry my hands  

دست‌هایم صحبت کنم، بنابراین اگر دست‌هایم خیس هستند، شاید الان دست‌هایم را شسته‌ام، می‌خواهم دست‌هایم را خشک یا خشک کنم.

so here I could say dry or dry off so I'm removing  the water and the water is being absorbed by the  

برداشتن آب و آب جذب

towel so I'm drying off my hands I'm drying my  hands with the towel both of those are fine to  

حوله می‌شود، بنابراین دست‌هایم را خشک می‌کنم، دست‌هایم را با حوله خشک می‌کنم، هر دوی آن‌ها برای

dry off or dry my hands but you can see lots of  examples like this when people are uh and again  

خشک کردن یا خشک کردن دست‌هایم خوب هستند، اما شما می‌توانید نمونه‌های زیادی از این قبیل را ببینید وقتی مردم دوباره و دوباره می‌شوند

this is another reason why we want to see many  examples especially different people talking about  

این دلیل دیگری است که ما می‌خواهیم نمونه‌های زیادی را ببینیم، به‌ویژه افراد مختلف در مورد

the same situation because someone might say fold  the towel and someone else might say fold up the  

وضعیت مشابهی صحبت می‌کنند، زیرا ممکن است کسی بگوید حوله را تا کن و شخص دیگری ممکن است بگوید

towel and so as you see those different examples  you feel more confident and comfortable because  

حوله را تا کن و به این ترتیب شما آن مثال‌های مختلف را می‌بینید احساس اعتماد به نفس و راحتی بیشتری می‌کنید زیرا   می‌بینید

you see that both of those things are fine if  you just get one example then you're nervous  

که هر دوی این موارد خوب است اگر فقط یک مثال را دریافت کنید، عصبی هستید

and thinking about oh like do we say fold up or  fold or you know and you start worrying about  

و به او فکر می‌کنید. ما می‌گوییم fold up یا fold یا می‌دانی و شما شروع به نگرانی درباره   می‌کنید،

that so this is why it's really important to get  many many examples of different native speakers  

بنابراین به همین دلیل است که واقعاً مهم است که نمونه‌های بسیار زیادی از افراد بومی مختلف   که

doing things so to listen to different speakers  actually see different people performing the  

کارهایی را انجام می‌دهند تا به سخنرانان مختلف گوش دهید  در واقع افراد مختلف را در حال انجام

same action uh and that's what's going to help  you understand the language much better even  

عمل مشابهی مشاهده کنید. چه چیزی می‌تواند به شما کمک کند حتی

before you speak okay so again the whole point of  this video and in all of the videos I make it's  

قبل از اینکه خوب صحبت کنید، زبان را خیلی بهتر بفهمید، بنابراین دوباره تمام هدف این ویدیو و در همه ویدیوهایی که من می‌سازم،

really trying to get you fluent before you speak  so that way when you when you do start speaking  

واقعاً در تلاش برای دریافت آن است. شما قبل از صحبت کردن مسلط هستید بنابراین وقتی شروع به صحبت کردید

you will feel much more confident all right uh  let's go through a bunch of uh other ones over  

احساس اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت، خب، بیایید یک سری موارد دیگر را مرور کنیم  در

here this is another interesting one I'm going to  do this more like a quiz and see if you understand  

اینجا این یکی دیگر از موارد جالب است که من می خواهم این کار را بیشتر انجام دهم. امتحان کنید و ببینید آیا متوجه شدید

and maybe you can give me some examples of what  I'm doing uh with the towel what is this one

و شاید بتوانید نمونه‌هایی از کاری که من با حوله انجام می‌دهم به من ارائه دهید، این یکی چیست،

so there are a couple different ways I could  describe this action I'm doing right now what  

بنابراین چند روش مختلف وجود دارد که بتوانم این را توصیف کنم اقدامی که در حال حاضر انجام می‌دهم به

do you think I'm doing if you can use two words  like a phrasal verb to describe that let me know  

نظر شما چه کاری انجام می‌دهم اگر بتوانید از دو کلمه مانند یک فعل عبارتی برای توصیف استفاده کنید که به من اطلاع دهید

just put those in the comments right now but  what is this giving up are you giving up so  

فقط همین الان آن‌ها را در نظرات قرار دهید، اما این تسلیم شدن چیست؟

giving up would mean to quit that's kind of a way  like well that would be a slightly different use  

تسلیم شدن به معنای ترک است که به نوعی استفاده از آن کمی متفاوت است.

of this this is the uh throwing in the towel  to throw in the towel George says fling fling  

پرت کردن

would mean actually throwing the towel in some  way all right so throwing the towel or tossing  

به معنای پرت کردن حوله است، بنابراین پرت کردن حوله یا پرت کردن

the towel those different things like you would  be uh maybe moving but you would actually throw  

حوله آن چیزهای مختلف مانند شما ممکن است حرکت کند، اما در واقع

the towel in some way yeah so Roger says waving  yes I could be like this like if my hand is up  

حوله را به نحوی پرتاب می کنید، بله، بنابراین راجر با تکان دادن می گوید: بله، من می توانستم مثل شما باشم. مثلاً اگر دستم بالاست

here I'm waving the towel maybe there's some dust  or some dirt in here I could be shaking the towel  

اینجا دارم حوله را تکان می‌دهم، شاید مقداری گرد و خاک یا کمی خاک در اینجا وجود داشته باشد، می‌توانم حوله را تکان دهم

out so I'm shaking out the towel all right so yes  throw in the towel means to give up but that like  

بیرون پس من دارم حوله را تکان می دهم خیلی خوب پس بله، حوله انداختن به معنای تسلیم شدن است، اما این مانند

I wouldn't just be like holding up a flag like  this or I suppose if you're or a towel or a flag  

من فقط مثل بالا بردن پرچمی مانند این نیستم یا فکر می کنم اگر شما هستید یا یک حوله یا یک پرچم

some people do like hold up the White Flag like  that so that means I Surrender or I give up or  

برخی از مردم دوست دارند پرچم سفید را به این شکل بالا نگه دارند، به این معنی که من تسلیم می شوم یا تسلیم می شوم یا

you actually take the towel or something and  throw it into the ring we talked about that  

شما در واقع حوله یا چیزی را بردارید و به حلقه ای که در مورد آن صحبت کردیم، بیندازید.

in a uh what was that like a previous video but  we we talked about that specific ific example  

آهان چه شبیه ویدیوی قبلی بود، اما ما در مورد آن مثال خاص صحبت کردیم

uh and Revo says can we use flick so flick would  mean you're doing something like this moving like  

اوه و Revo می‌گوید آیا می‌توانیم از تلنگر استفاده کنیم تا تلنگر به این معنی باشد که شما در حال انجام کاری شبیه به این حرکت هستید

a very quick motion like that so I could like if  there's a little fly I could kind of flick the the  

یک حرکت بسیار سریع مانند آن، بنابراین می‌توانم دوست داشته باشم اگر یه مگس کوچولو هست که میتونم یه

fly away like that or hit the fly but here I'm I'm  shaking so I could shake the towel or you could  

جورایی اونطوری پرواز کنم یا به مگس بزنم اما اینجا من دارم می لرزم تا بتونم حوله رو تکون بدم یا تو می تونی

talk about waving the towel it depends on what  my what my thinking is so if I have if I think  

در مورد تکان دادن حوله صحبت کنید، این بستگی به این دارد که من چه فکری دارم، بنابراین اگر فکر کنم

oh there's some dust or some sand or something  like that on the towel I want to get it off I  

اوه مقداری گرد و غبار یا مقداری شن یا چیزی شبیه به آن روی حوله وجود دارد، می‌خواهم آن را برداریم،

might shake off so I'm shaking it off like that  Taylor Taylor Swift song Shake It Off that's that  

ممکن است تکان بخورم تا دارم تکان بخورم. آن را خاموش کنید آهنگ Taylor Taylor Swift Shake It Off این

same idea of getting getting something off you  that you don't want it on a wave is a bit more  

همان ایده برداشتن چیزی از شماست که نمی خواهید روی موج آن را کمی بیشتر کنید

of a relaxing motion so if I'm waving the towel  like this I'm trying to get someone's attention  

یک حرکت آرامش‌بخش، بنابراین اگر من حوله را به این شکل تکان می‌دهم، سعی می‌کنم توجه کسی را جلب کنم،

like that I'm waving the towel or I could kind  of spin the towel like this so if you're going  

مثلاً حوله را تکان می‌دهم یا می‌توانم حوله را به این شکل بچرخانم، بنابراین اگر می‌خواهید

to a like a sports game or something watching some  baseball basketball whatever uh people might swing  

به یک لایک بروید. بازی ورزشی یا چیزی تماشای بسکتبال بیسبال هر چیزی که مردم ممکن است

the towel like this to swing the towel around  so to swing around or to wave around wave around  

حوله را به این شکل تاب بدهند تا حوله را به اطراف بچرخانند تا بچرخند یا دور دست تکان دهند در اطراف

but here I might be you can even hear that little  crack that sound that little that that snap there  

اما ممکن است اینجا باشم، شما حتی می‌توانید آن صدای کوچک را بشنوید، آن صدای کوچک که به آنجا می‌پیچد

so I'm snapping the towel so I'm shaking out or  I'm shaking off any of the the little dirt that  

بنابراین من حوله را می‌کوبم تا از آنجا تکان بخورم یا دارم خاک کوچکی را که

might be on here okay now remember the the point  is not to try to memorize all these phrasal verbs  

ممکن است روی آن وجود داشته باشد، از بین می‌برم. در اینجا بسیار خوب، اکنون به یاد داشته باشید که نکته  این نیست که سعی کنید همه این افعال عبارتی را به خاطر بسپارید   بلکه

it's to see lots of examples and then understand  how we might take a verb but express it in a  

این است که مثال‌های زیادی را ببینید و سپس بفهمید که چگونه ممکن است یک فعل را انتخاب کنیم، اما

slightly different way depending on maybe we want  to move something up or down or in or out whatever  

بسته به اینکه ممکن است بخواهیم چیزی را به سمت بالا یا پایین یا داخل یا خارج حرکت دهیم، آن را به روشی متفاوت بیان کنید.

the movement might be all right so don't worry  about trying to memorize all of these the point  

is just to see lots of examples and then to be  thinking about that as you learn so as you uh  

و سپس برای اینکه در حین یادگیری به آن فکر کنید، بنابراین

instead of trying to learn English through your  native language you should be getting examples at  

به‌جای تلاش برای یادگیری انگلیسی از طریق زبان مادری‌تان، باید نمونه‌هایی را در

your level like you're watching even TV shows for  kids or cooking shows or something like that but  

سطح خود دریافت کنید، مثلاً در حال تماشای برنامه‌های تلویزیونی برای کودکان یا نمایش‌های آشپزی یا چیزی شبیه به آن، اما

those are going to give you lots of examples where  you can see people talking about what they're  

آن‌ها مثال‌های زیادی به شما می‌دهند که می‌توانید ببینید مردم در مورد کاری که

doing okay if you just have a person talking there  it's less helpful uh than having a person actually  

انجام می‌دهند صحبت می‌کنند  اگر فقط یک نفر در آنجا صحبت می‌کند مفیدتر از این است که کسی واقعاً

describe it and that's why little uh TV shows for  kids and especially cooking shows they want to  

آن را توصیف کند و این چرا برنامه‌های تلویزیونی کوچک برای بچه‌ها و به‌ویژه برنامه‌های آشپزی که می‌خواهند به

show you what's happening as they're talking about  it okay so I could be shaking it off or shaking it  

شما نشان دهند که چه اتفاقی می‌افتد در حالی که درباره آن صحبت می‌کنند، خوب است، بنابراین من می‌توانم آن را تکان دهم خاموش کردن یا تکان دادن آن

out shaking it out like maybe there's you can kind  of think about stuff inside this I'm shaking it  

تکان دادن آن مثل اینکه ممکن است بتوانید به چیزهایی در داخل آن فکر کنید، من آن را تکان می

off or shaking it out I want to get all the stuff  out of here and now I have my clean towel again o  

دهم  یا تکان می دهم می خواهم همه چیز را از اینجا بیرون بیاورم و اکنون دوباره حوله تمیز خود را دارم o

it's a little bit hot I'm going to wipe off wipe  off my uh wipe off my sweat or if I have a lot of  

کمی داغ می‌خواهم پاک کنم، عرقم را پاک کن یا اگر عرق زیادی دارم،

sweat I could like wipe wipe myself down I need  to wipe myself down like just clean my body like  

می‌توانم خودم را پاک کنم من باید خودم را پاک کنم، مثل اینکه فقط بدنم را

from top to bottom to wipe myself down okay so you  see how these work so I could wipe the board like  

از بالا به پایین تمیز کنم تا خودم را پاک کنم، خوب است، بنابراین شما ببینید اینها چگونه کار می کنند تا بتوانم تخته را به این شکل پاک کنم،

this I could wipe off the board because I'm  cleaning the board there's something on here  

زیرا می توانم تخته را تمیز کنم، چیزی وجود دارد در اینجا

some writing on here I could also wipe off the  sweat or I could wipe myself down wipe myself  

برخی از نوشته‌های اینجا می‌توانم عرق را پاک کنم یا می‌توانم خودم را پاک کنم و خودم را پاک کنم،

down so if I'm training very hard at the gym  I'm very sweaty you can see Sweat Just rolling  

بنابراین اگر در باشگاه به شدت تمرین می‌کنم، من هستم خیلی عرق کرده می توانید ببینید عرق فقط غلت می

down there's another phrasal verb to roll down so  instead of rolling we're rolling down like in a  

زند   یک فعل عبارتی دیگر برای پایین آمدن وجود دارد، بنابراین به جای غلتیدن، مانند یک جهت خاص به پایین غلت می زنیم تا

particular direction to roll down uh just like we  talked about the towel over here so if I roll up  

پایین بیفتیم، درست مثل ما در مورد حوله در اینجا صحبت کردیم، بنابراین اگر در

here I'm going to roll up the towel for you again  rolling up the towel here we go roll up roll up  

اینجا بچرخانم  می‌خواهم دوباره حوله را برای شما بپیچم حوله را جمع می‌کنیم، اینجا می‌رویم حوله را جمع می‌کنیم   می‌پیچیم

roll up and then we roll down look at that so it  kind of comes down it rolls down just like some  

و سپس پایین می‌زنیم به آن نگاه کن تا یک جورایی پایین بیاید، درست مثل

sweat rolling down my face so now I'm going to  wipe myself down wipe myself down so when you're  

عرق روی صورتم غلت می‌زند، پس حالا می‌خواهم خودم را پاک کنم و خودم را پاک کنم، بنابراین وقتی

talking about wiping yourself off it's usually  maybe just some kind of small thing I'm I'm wiping  

در مورد پاک کردن خود صحبت می‌کنی، معمولاً شاید فقط نوعی چیز کوچکی که دارم می‌کنم

off a little face or like my part of my face here  or wiping off my hands or something but when you  

از روی صورتم پاک می‌کنم یا مثل قسمتی از صورتم که اینجاست یا دست‌هایم را پاک می‌کنم، اما وقتی

wipe something down you're really trying to clean  it thoroughly and cover the whole thing I'll be  

چیزی را پاک می‌کنی، واقعاً سعی می‌کنی آن را به طور کامل تمیز کنید و همه چیز را بپوشانید که

rolling as an expression so typically rolling  is like is moving so if you're saying that's  

به عنوان یک عبارت می‌چرخم، بنابراین معمولاً غلت زدن مانند حرکت است، بنابراین اگر می‌گویید این

kind of a slang expression talking about movement  like picture me rolling like I'm you know rolling  

یک نوع عبارت عامیانه است که در مورد حرکت صحبت می‌کنید مثل تصویری که من می‌چرخم، مثل اینکه می‌دانید در

somewhere I'm I'm going like it's time to roll  like the PAW Patrol PAW Patrol is on a roll like  

جایی غلت می‌زنم. من دارم می روم انگار وقت غلت زدن فرا رسیده است، مثل اینکه PAW Patrol PAW Patrol در حال چرخش است مانند

you're you're starting to move somewhere uh on a  roll also means that you're talking about doing  

شما هستید شروع به حرکت در جایی آه روی رول همچنین به این معنی است که شما در مورد انجام

something continuously or or maybe continuing  to do things well so you could have a uh like an  

کاری به طور مداوم صحبت می کنید یا یا شاید به انجام دادن کارها به خوبی ادامه می دهید تا بتوانید مانند یک

athlete uh a basketball player who shoots one shot  and it goes in and then they shoot another shot  

ورزشکار یا بسکتبالیستی که یک شوت می زند و آن وارد می شود و سپس آنها شات دیگری شلیک می کنند

and then another shot goes in they're on a roll  at this point so meaning they've done something uh  

و سپس شلیک دیگری وارد می شود، آنها در حال چرخش هستند در این مرحله، به این معنی که آنها چندین بار کاری انجام داده اند

a number of times and it's it's continuing to go  well so there are lots of different reasons why we  

و خوب ادامه دارد بنابراین دلایل مختلفی وجود دارد که چرا ما

might use this uh but just to make this idea clear  we begin with uh the situation so you think about  

ممکن است از این استفاده کنیم، اما فقط برای اینکه این ایده را روشن کنیم، با شرایط شروع می کنیم، بنابراین شما به

this like this basketball player shooting lots  of uh maybe maybe lots of buckets uh and then in  

این فکر کنید   مثل این که این بازیکن بسکتبال به تعداد زیادی شوت می کند، شاید تعداد زیادی سطل اوه و سپس در

that expression they someone might say like he's  on a rooll he's on a roll so we're talking about  

آن عبارت ممکن است کسی بگویند مثل اینکه او روی یک رول است او روی یک رول است بنابراین ما در مورد

this like this situation gets connected with this  vocabulary and you might have a similar situation  

این صحبت می کنیم مانند این وضعیت با این واژگان مرتبط می‌شود و ممکن است شما موقعیت مشابهی داشته باشید

that's also connected to that same vocabulary like  uh a person did a uh like delivered a speech very  

که به همان واژگان مرتبط است، مثلاً یک نفر یک سخنرانی را خیلی خوب انجام داد

well and then delivered another speech very  well so it's it's like when you're starting  

و سپس یک سخنرانی دیگر را خیلی خوب ارائه کرد، بنابراین مثل زمانی است که شما شروع

to see a trend happening so there's movement  going there and so look at that like he's on  

برای دیدن روندی که در حال رخ دادن است، بنابراین حرکتی  به آنجا می رود و بنابراین به آن نگاه کنید که انگار او روی

a rooll or that other person she is on a rooll  or she's doing something very well so it just  

یک رول است یا شخص دیگری که او روی آن است رول یا او دارد کاری را خیلی خوب انجام می‌دهد، بنابراین فقط   به این

means like she started doing something and look  at that now we're we kind of have that continuous  

معنی است که او شروع به انجام کاری کرده است و به این موضوع نگاه می‌کنیم که اکنون ما به نوعی آن حرکت مداوم   داریم

motion or something is performing better or  looking better something is on a rooll all  

یا چیزی بهتر عمل می‌کند یا بهتر به نظر می‌رسد چیزی در حال انجام است.

right something is on a roll all right hopefully  that makes sense so it's the same kind of idea  

خیلی خوب رول کنید امیدوارم منطقی باشد، بنابراین این همان ایده‌ای است

where we think about we get something uh another  expression similar to this is like to get the

جایی که فکر می‌کنیم چیزی دریافت می‌کنیم، یک عبارت دیگر شبیه به این مانند گرفتن

ball to get the ball rolling so to get the ball  rolling means to start some kind of operation  

توپ برای چرخاندن توپ است. بنابراین، گرفتن توپ به معنای شروع نوعی عملیات است،

usually when we're we're beginning some kind  of activity if I imagine I have this some heavy  

معمولاً زمانی که در حال شروع نوعی فعالیت هستیم، اگر تصور کنم این چیز سنگینی دارم

thing and I need to push it so it's hardest at the  beginning like I need to get the ball rolling but  

و باید آن را فشار دهم، بنابراین در ابتدا سخت‌ترین کار ممکن است. برای چرخاندن توپ، اما

once you get moving uh then the ball continues  to move and it's much easier to keep that motion  

وقتی حرکت کردید، توپ همچنان به حرکت خود ادامه می‌دهد و خیلی راحت‌تر است که آن حرکت را ادامه دهید، به

going so often that's why we're describing things  in this way like oh he's on a roll or he's doing  

همین دلیل است که ما چیزها را به این شکل توصیف می‌کنیم. اوه او در حال چرخش است یا دارد

something uh continuously and doing it well  it's like a uh uh the the the continuation is  

کاری را به طور مداوم انجام می دهد و آن را به خوبی انجام می دهد مثل این است که ادامه کار

is just like movement in that way uh let's see in  Portuguese it would be something like rolling and  

درست مانند حرکت به این صورت است آه، بیایید ببینیم در پرتغالی چیزی شبیه چرخیدن و

unrolling yeah so you can use rolling and  unrolling in the same way uh but I'm I'm  

باز کردن است، بله، بنابراین می توانید استفاده کنید غلت زدن و باز کردن به همان روش، اوه، اما من

trying to give you more ways that natives might  Express themselves so again the the point here  

سعی می‌کنم روش‌های بیشتری به شما ارائه دهم که بومی‌ها بتوانند خود را چنین بیان کنند. دوباره نکته اینجا   این

is to understand taking things from a situation  so you see what's happening or you can understand  

است که بفهمید چیزها را از یک موقعیت گرفته اید تا ببینید چه اتفاقی می افتد یا بتوانید موقعیت را درک کنید

the situation maybe someone is describing it or  talking about it whatever even if you can't see  

شاید کسی در حال توصیف آن است یا در مورد آن صحبت می کند، حتی اگر شما نمی توانید

it but then you connect the situation with the  vocabulary all right so we're not trying to take  

آن را ببینید   اما سپس موقعیت را با وضعیت مرتبط می کنید. واژگان بسیار خوب است، بنابراین ما سعی نمی کنیم

a a a word or a sentence or something in English  and then connect that into a translation in your  

یک کلمه یا جمله یا چیزی را به زبان انگلیسی در نظر بگیریم و سپس آن را به ترجمه ای به زبان مادری خود متصل کنیم که

native language we don't want to train you to  think that way because then that will train you  

نمی خواهیم شما را آموزش دهیم. اینطور فکر کنید، زیرا در این صورت به شما آموزش می‌دهد که

to think and translate when you speak okay so if  you can think like a native when you're learning  

وقتی خوب صحبت می‌کنید فکر کنید و ترجمه کنید، بنابراین اگر می‌توانید در هنگام یادگیری مانند یک بومی فکر کنید

if you think like a native English speaker when  you're learning because you can understand the  

اگر وقتی در حال یادگیری هستید مانند یک انگلیسی زبان مادری فکر کنید زیرا می‌توانید واژگان را درک کنید.

vocabulary directly so from the situation to  the English rather than trying to use a uh  

مستقیماً از موقعیت به انگلیسی به جای تلاش برای استفاده از

translation or or think about a definition in kind  of a textbook way so someone is just telling you  

ترجمه یا یا فکر کردن به تعریفی مانند یک کتاب درسی، بنابراین کسی فقط به شما

the answer or explaining something we really  want you to understand what's happening okay  

پاسخ می‌دهد یا چیزی را توضیح می‌دهد که ما واقعاً می‌خواهم بفهمی چه اتفاقی دارد می‌افتد،

so if you understand what's happening you can  learn the exact same way children do you will  

بنابراین اگر بفهمی چه اتفاقی می‌افتد، می‌توانی دقیقاً به همان روشی که بچه‌ها انجام می‌دهند یاد بگیری،

feel more confident uh that you understand  things and then you will um and then you  

اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کنی که چیزها را می‌فهمی و بعد

will be able to speak much more confidently all  right let's look at a couple of these questions  

می‌توانی خیلی مطمئن‌تر صحبت کنی. درست است، اجازه دهید به چند مورد از این سؤالات نگاه کنیم

though ABDO says wrapping I'll cover that  one in a minute let me just put this up here

هر چند ABDO می‌گوید در یک دقیقه آن را پوشش می‌دهم، اجازه دهید این را در اینجا قرار دهم.

wrap uh let's see and the Rolling Stones that's  right yes so that that's from an expression a  

اوه بیایید ببینیم و رولینگ استونز درست است بله، بنابراین این از عبارتی است که یک

rolling stone gathers no Moss so if you have  a a stone or a rock that's just sitting in a  

سنگ نورد جمع‌آوری نمی‌کند، بنابراین اگر سنگ یا سنگی دارید که فقط در یک

forest it will often start to get you know little  Moss or green things growing on it uh but if the  

جنگل نشسته است، اغلب شروع به شناخت شما از خزه‌های کوچک یا چیزهای سبز می‌کند. روی آن رشد می کند، اما اگر

rock is moving continuously then the uh there's  there's no Moss it can't get old or covered with  

سنگ به طور مداوم در حال حرکت باشد، خزه وجود ندارد، نمی تواند قدیمی یا پوشیده شود. با

anything like that that's the idea of Rolling  Stones uh let's see Joseph says I drew could  

هر چیزی شبیه به آن، این ایده رولینگ استونز است آه، بیایید ببینیم جوزف می‌گوید من نقاشی کردم می‌توانم

you make a prompt to see if I'm using my target  word correctly something like the prompt you made  

شما درخواستی بدهید تا ببینید آیا از کلمه هدف م درست استفاده می‌کنم یا خیر، چیزی شبیه به درخواستی که شما انجام دادید

a few well it it depends on like on you using it  correctly you can ask chat GPT just would this be  

چندتا خوب بستگی دارد به این که شما از آن استفاده کنید. به درستی می‌توانید از GPT چت بپرسید، اگر این

a correct example or you can ask like uh chat  chbt to provide some examples before you give  

یک مثال درست باشد یا می‌توانید مانند چت chbt بپرسید تا قبل از ارائه نمونه‌های خودتان، چند مثال ارائه کنید.

yours so you can think about it it's kind of like  a quiz maybe uh how would I describe this but when  

بنابراین می‌توانید در مورد آن فکر کنید که به نوعی مانند یک مسابقه است، شاید آهان، چگونه می‌توانم این را توصیف کنم، اما زمانی که

I'm working with chat GPT it's a lot easier if I  if I describe a situation like this so if I just  

من با چت GPT کار می‌کنم، خیلی راحت‌تر می‌شود اگر موقعیتی مانند این را توصیف کنم، بنابراین اگر فقط

say hey chat GPT can you translate this word  into English or into Japanese or whatever the  

بگویم هی چت GPT می‌تواند شما این کلمه را به انگلیسی یا ژاپنی یا هر

language is so if I just ask for a translation  like the word free if I say hey chat gbt could  

زبان دیگری ترجمه می‌کنید، بنابراین اگر من فقط ترجمه‌ای بخواهم مانند کلمه رایگان اگر بگویم هی چت gbt می‌تواند

you translate that for me chat gbt will probably  ask me what meaning of free are you talking about  

آن را ترجمه کنید me chat gbt احتمالاً از من می پرسد که در مورد چه معنای رایگان صحبت می کنید؟

do you mean free like you can move freely or  do you mean maybe something doesn't cost any  

money what do you mean exactly of course we  got we are not free of the uh the ambulances  

اوه آمبولانس‌ها

here but I'm going to try doing these recordings  in another space in the future uh and we'll see  

اینجا هستند، اما من سعی می‌کنم در آینده این ضبط‌ها را در فضایی دیگر انجام دهم و خواهیم دید

if that helps anyway uh so when you're trying to  get a translation it's better to explain to chat  

آیا به هر حال کمکی می‌کند، پس وقتی تلاش برای دریافت ترجمه، بهتر است به چت توضیح دهید

GPT what the situation is so even if you can't  express that correctly chat gbt can understand  

GPT وضعیت چگونه است، بنابراین حتی اگر نمی‌توانید به درستی بیان کنید که gbt می‌تواند

the situation and then give you at least one good  way to express that but you can also ask for more  

وضعیت را درک کند و سپس حداقل یک راه خوب برای بیان آن به شما ارائه دهد، اما می‌توانید درخواست کنید. بیشتر

so say hey chat gbt here's a situation what are  some ways that natives might describe this so  

بنابراین بگویید هی چت gbt اینجا یک موقعیت است که چند راه وجود دارد که بومیان ممکن است این را توصیف کنند

one of these is he's on a roll or she's on a roll  or she's doing a great job or she's continuously  

یکی از آنها این است که او در حال چرخش است یا او در یک رول یا او یک کار عالی انجام می‌دهد یا به طور مداوم

doing that another example from maybe basketball  or something else is like uh on fire he's on fire  

آن را انجام می‌دهد، مثال دیگری از شاید بسکتبال یا چیز دیگری مانند آه در آتش، او در آتش است

so here we have like another expression about so  someone shoots a basket makes that uh makes that  

بنابراین در اینجا عبارت دیگری داریم درباره اینکه کسی به یک سبد شلیک می‌کند باعث می‌شود که اوه آن

score and then they get two or three more  scores now it looks like there's a trend or  

امتیاز را می‌گیرد و سپس دو می‌گیرند یا سه امتیاز دیگر اکنون به نظر می رسد روندی وجود دارد یا

the the person is is doing something very well so  they're on fire they're on fire now in basketball  

فردی که در حال انجام کاری بسیار خوب است، بنابراین در حال حاضر در آتش هستند و اکنون در آتش هستند بسکتبال

specifically there is a thing called a heat check  so it's a similar idea kind of connecting with  

به طور خاص چیزی به نام بررسی گرما وجود دارد، بنابراین ایده مشابهی برای ارتباط با

this fire or whatever so if a basketball player  is making a lot of baskets they might try some  

این آتش یا هر چیز دیگری است، بنابراین اگر یک بسکتبالیست سبدهای زیادی می‌سازد، ممکن است

crazy shot just to see if it goes in called a  heat check so if it goes in they're like wow  

ضربه‌های دیوانه‌واری را امتحان کنند تا ببینند آیا وارد می‌شود یا گرما نامیده می‌شود. بررسی کنید اگر وارد شد مثل وای هستند

I'm really on fire today all right so they might  take a really long shot or something that's a heat  

من امروز واقعاً در آتش هستم خیلی خوب است، بنابراین ممکن است یک عکس بسیار طولانی یا چیزی که گرم است

check a heat check so they're checking to see how  hot they are are they on fire or not but anyway  

یک گرما را بررسی کنند بررسی کنید تا بررسی کنند ببینند چقدر گرم هستند یا نه، اما به هر حال

the point is here we want to look at that and then  see the situation and also get many different ways  

نکته اینجاست که ما می‌خواهیم به آن نگاه کنیم و سپس وضعیت را ببینیم و همچنین راه‌های مختلفی را دریافت کنیم

so using if you're using chat GPT in that way  I would I would tell chat GPT the situation uh  

بنابراین اگر از GPT چت استفاده می‌کنید، از آن استفاده کنید. به این ترتیب من می‌توانم به Chat GPT وضعیت را بگویم،

even if you can't explain it perfectly just try  to explain it that will help chat GPT understand  

حتی اگر نمی‌توانید آن را کاملاً توضیح دهید، فقط سعی کنید آن را توضیح دهید که به درک GPT چت کمک می‌کند

and then you can ask for multiple ways to respond  to that or what would be multiple ways that people  

و سپس می‌توانید راه‌های متعددی برای پاسخ به آن بپرسید. یا چه روش‌هایی وجود دارد که افراد

might Express something uh aicon says if I can  say he he is on he is in a role so if you'd say  

می‌توانند چیزی را بیان کنند آه آیکون می‌گوید اگر بتوانم بگویم که او در نقش است، بنابراین اگر می‌گویید

he is in a role it would mean like a guy is like  inside a role in some way but on a role it's like  

او در نقشی است، به این معنی است که یک پسر مانند داخل یک نقش است. یک جورهایی، اما در مورد یک نقش، مثل این است که

he's kind of like moving like this on on a rooll  if you want to think about it that way but we  

اگر شما می‌خواهید به این موضوع فکر کنید، مثل این است که   او مثل این است که اینطور روی

wouldn't say in a role we would say on a role re  says is these two sentences correct you would say  

یک نقش حرکت کند آیا این دو جمله درست است که شما می گویید   آیا

are these correct uh we clean the dust off the  table we clean the the table off wait we clean  

اینها درست هستند آه ما گرد و غبار روی میز را تمیز می کنیم ما میز را تمیز می کنیم صبر کنید

the table off of the Dust we clean the table  off of the Dust all right well let me let me  

میز را از گرد و غبار پاک می کنیم خیلی خوب اجازه دهید من

draw a picture of this so you can understand  the difference between these two so you can  

نقاشی کنم یک عکس از این تا بتوانید تفاوت بین این دو را درک کنید تا بتوانید

have something be oh let me put wrap back up there  make sure I do that one wrap so if we have a tape

چیزی داشته باشید، اوه اجازه دهید بسته بندی را دوباره در آنجا قرار دهم. مطمئن شوید که یک بسته بندی را انجام می دهم، بنابراین اگر یک میز نواری داریم

table uh and there's you know some some dust  or something like that we could take off the  

آه و وجود دارد مقداری گرد و غبار یا چیزی شبیه آن را می شناسید که می توانیم

dust or wipe off the dust or clean off the dust  uh but so you can use like clean off the dust or  

گرد و غبار را برداریم یا گرد و غبار را پاک کنیم یا گرد و غبار را پاک کنیم، اما بنابراین می توانید مانند پاک کردن گرد و غبار یا

we could say clean and then we could put this  over here clean the dust off both of those are  

می توانیم بگوییم تمیز و سپس می توانیم آن را اینجا تمیز کنیم. گرد و غبار هر دوی آن‌ها

fine but if we say clean the table off off the  dust it means like the dust is the is the thing  

خوب است، اما اگر بگوییم میز را از گرد و غبار پاک کنید، به این معنی است که گرد و غبار همان چیزی است که می‌خواهیم

we want to want to keep so it's more like here's  the dust on the ground and someone put a table on  

نگه داریم، بنابراین بیشتر شبیه این است که گرد و غبار روی زمین و کسی میز را

top of the Dust over here oh no we want to clean  the table off of the Dust so that's a different  

روی گرد و غبار در اینجا گذاشت، اوه نه، ما می‌خواهیم میز را از گرد و غبار پاک کنیم تا این یک چیز متفاوت باشد.

thing here we would we were removing the table  but we keep the dust all right so the table uh  

میز اوه

this is the it's the opposite of what you want to  say but if you want to say hey we need to we need  

این برعکس چیزی است که می‌خواهید بگویید، اما اگر می‌خواهید بگویید هی، ما باید

to clean the table off the dust that means we want  to keep the dust but we want to remove the table  

میز را از گرد و غبار پاک کنیم، یعنی می‌خواهیم گرد و غبار را حفظ کنیم، اما ما می‌خواهیم جدول را برداریم

but here we want to remove the dust and keep the  table so that's the difference and this is why  

اما در اینجا می‌خواهیم گرد و غبار را پاک کنیم و  جدول را نگه داریم، بنابراین تفاوت این است و به همین دلیل

it's important to look at these differences when  you're looking at these examples uh so roll up the  

مهم است که وقتی به این نمونه‌ها نگاه می‌کنید، به این تفاوت‌ها نگاه کنید، پس کرکره‌ها را بالا بزنید

shutters y so that's another good example if you  have a a store something like that where we have  

تا این کار انجام شود. یک مثال خوب دیگر اگر شما یک فروشگاه دارید، چیزی شبیه به آن جایی که ما داریم،

um you can imagine like a shutter coming down uh  and then in the morning we roll up the shutters  

می‌توانید تصور کنید که کرکره‌ای پایین می‌آید و سپس صبح ما آن را بالا می‌بریم. کرکره‌ها

I'm not going to roll up this whole thing but  you get the idea we're rolling it up like this  

من کل این کار را نمی‌کنم، اما شما این ایده را می‌بینید که ما آن را به این شکل می‌چرخانیم

and then the whole shutter comes up for business  and then we roll the shutter back down like that  

و سپس کل کرکره برای کسب‌وکار بالا می‌آید و سپس کرکره را دوباره پایین می‌اندازیم.

it's going back down uh when we close for the date  so some people if they have a shutter in front of  

وقتی دوباره پایین می‌آید ما برای تاریخ می بندیم بنابراین بعضی از افراد اگر یک کرکره در جلوی

their you know their door up here some kind of  like shutter like this uh and this thing this  

شان دارند، می دانید درب آنها در اینجا یک جورهایی مانند کرکره مانند این آه و این چیزی است که

thing rolls down during the day and rolls up uh or  excuse me rolls down at night and rolls up during  

در حین آن این چیزی پایین می آید روز و بالا می‌آید آه یا ببخشید شب‌ها پایین می‌آید و در طول

the day so if you're rolling up your shutters uh  and it says can I say this when I want to start  

روز می‌چرخد، بنابراین اگر کرکره‌هایتان را بالا می‌برید آه و می‌گوید آیا می‌توانم این را بگویم وقتی می‌خواهم شروع کنم

something to get the ball rolling yes so anytime  you're beginning something like we're taking a  

کاری برای چرخاندن توپ در هر زمان شما در حال شروع چیزی هستید مثل اینکه ما داریم یک

trip or we're starting a project or we're anytime  we're beginning anything I'm starting to clean my  

سفر می‌رویم یا پروژه‌ای را شروع می‌کنیم یا هر زمانی که شروع می‌کنیم هر کاری را شروع می‌کنیم که من شروع به تمیز کردن

house or I'm starting to write something let's  get the ball rolling so often the the starting  

خانه‌ام می‌کنم یا دارم شروع به نوشتن چیزی می کنم بیایید توپ را به دست بیاوریم خیلی اوقات

point is the most difficult thing for people  so we want to we have to push H I'm kind of  

نقطه شروع برای مردم سخت ترین کار است بنابراین ما می خواهیم مجبور باشیم فشار دهیم H من یک جورایی

lazy I don't really want to do anything but if  we just just push a little bit just to get the  

تنبل هستم من واقعاً نمی خواهم کاری انجام دهم اما اگر فقط کمی فشار بیاوریم تا

ball rolling it gets easier as we do it so that's  why we talk about something like just just to get  

توپ به چرخش درآید، همینطور که این کار را انجام می‌دهیم آسان‌تر می‌شود، به همین دلیل است که در مورد چیزی صحبت می‌کنیم که فقط

something started to get the ball rolling uh  let's see hi from Germany you're my favorite  

برای شروع به چرخاندن توپ شروع کنیم. بیایید سلام را از آلمان ببینیم، شما معلم مورد علاقه من هستید

teacher well hello well whatever your name is  well I've never seen a YouTube handle with no  

خوب سلام خوب هر اسمی که باشد خوب من هرگز دسته YouTube بدون

name on it but hello well thank you for that says  roll up your sleeves is an expression I think yes  

نام روی آن ندیده‌ام، اما سلام، خوب ممنون که می‌گوید آستین‌ها را بالا بزنید یک عبارت است فکر می‌کنم بله

so actually I have uh short sleeves here so when  people are starting to do some work they can kind  

بنابراین در واقع من اینجا آستین کوتاه دارم، بنابراین وقتی افراد شروع به انجام کارهایی می‌کنند می‌توانند

of roll up their their sleeves in the same way so  you're rolling up in the same way the sleeve you  

آستین‌های خود را به همین شکل بالا بزنند. شما به همان شکلی بالا می زنید که آستین را

can see it kind of gets bunched up a little bit  like that so it gets it kind of rolls back up on  

می بینید که کمی به هم می ریزد، بنابراین

itself just a little bit even if it even if it  folds or has some wrinkles or something the idea  

کمی روی خودش جمع می شود، حتی اگر تا شود یا مقداری داشته باشد. چین و چروک یا چیزی ایده   این است که

is we're rolling up our sleeves so this means  okay it's time to get some work let's roll up  

ما آستین‌ها را بالا می‌زنیم، پس این بدان معنی است که وقت آن است که کمی کار کنیم، بیایید

our sleeves you know so especially if people have  longer sleeves so years ago people might be having  

آستین‌ها را می‌شناسید، مخصوصاً اگر افرادی آستین‌های بلندتری داشته باشند، بنابراین سال‌ها پیش ممکن است مردم

longer sleeves and then they unbutton the little  uh like the the cuff links or the like the collar  

آستین‌های بلندتری داشته باشند و سپس دکمه‌های کوچک‌تر مانند دکمه‌های سرآستین یا یقه‌ای مانند

the cuff button and then roll up their sleeves  so you don't get your shirt wet or it's easier  

دکمه سرآستین را باز می‌کنند و سپس آستین‌های خود را بالا می‌زنند تا شما این کار را نکنید. پیراهن خود را خیس کنید یا راحت‌تر

to to move your hands like that to roll up your  sleeves uh present says I drew how uh let's see  

دستانتان را به این صورت حرکت دهید تا آستین‌هایتان را بالا بزنید. حاضر می‌گوید من ترسیم کردم اوه بیایید ببینیم

how are you nice to see you long time to speak  to you I watched all your well glad to hear AB  

چقدر خوشحالی که می‌بینمت مدت‌ها برای صحبت کردن با تو، من به خوبی تماشا کردم که از شنیدن AB خوشحالم   می‌گوید

say please uh is rolling like folding and what  is fold mean so fold typically means one motion  

لطفاً اوه مانند تا کردن می‌چرخد و آنچه تا کردن است به این معناست، بنابراین تا کردن معمولاً به معنای یک حرکت است

where we take something and and put it back on  top of itself uh like this so if I have a flat  

جایی که ما چیزی را بردارید و دوباره آن را روی خودش قرار دهید، آه اینجوری، بنابراین اگر من یک

towel like this I'm I'm kind of holding it  like this for you but just to fold something  

حوله صاف مانند این داشته باشم، به نوعی آن را به این شکل نگه می دارم. شما اما فقط تا کردن چیزی

is just to just to put some of it back over  on itself like that so now I have a towel I  

فقط این است که مقداری از آن را دوباره روی خودش بگذارم، بنابراین حالا من یک حوله دارم که

could fold it again like that so folding  it down in the same way all right I could  

می‌توانم آن را دوباره به همان شکل تا کنم، بنابراین تا کردن آن را به همان شکلی که می‌توانم

fold it again like that to fold something  all right so it's a different motion than  

دوباره تا کنم تا کردن چیزی خیلی درست است، بنابراین حرکتی متفاوت از

rolling something like if I have a towel  like this and then I start rolling it like

غلط کردن چیزی شبیه به این است، اگر حوله‌ای مانند این داشته باشم و سپس شروع به چرخاندن آن کنم،

this you can think about it as a kind of fold  but it's a different motion it's a circular  

می‌توانید آن را به عنوان نوعی تا کردن در نظر بگیرید. این یک حرکت متفاوت است، یک حرکت دایره‌ای است

motion where I'm rolling something up like that  so often people get food that you know has like  

که در آن من چیزی مانند آن را می‌چرخانم، بنابراین اغلب مردم غذایی دریافت می‌کنند که می‌دانید مانند

a wrap or something like we'll talk about this uh  this word wrap uh but this is a rolled up thing in  

یک بسته یا چیزی شبیه به این است که ما در مورد آن صحبت خواهیم کرد. در   به

the same way to roll roll up some food or to wrap  that thing up good questions there uh let's how  

همین ترتیب، برای جمع کردن مقداری غذا یا پیچیدن  آن چیز سؤالات خوب، بیایید

about the roller coaster and fby says can I say my  tears are rolling down or my sweat is rolling down  

درباره ترن هوایی و fby می‌گوید آیا می‌توانم بگویم اشک‌ها سرازیر می‌شوند یا عرق من پایین می‌آید

yes so you would say like it's rolling down your  face so if you watch little drops of sweat it kind  

بله، بنابراین می‌گویید که انگار دارد روی صورت شما می‌غلتد، بنابراین اگر قطرات کوچک عرق را تماشا کنید، به

of looks like they're they're rolling in a little  bit but they're sliding down you can say they're  

نظر می‌رسد که آنها کمی در حال غلتیدن هستند، اما دارند می‌لغزند. به پایین می‌توانید بگویید که دارند

rolling down or they are running down or sliding  down your face or dripping down your face again  

پایین می‌غلتند یا دارند پایین می‌روند یا می‌لغزند روی صورت شما یا دوباره چکه می‌کنند

and it's it's we use these different phrasal  verbs because we want people to understand  

و این ما از این افعال عبارتی مختلف استفاده می‌کنیم زیرا می‌خواهیم مردم بفهمند که

like how sweaty we are so if I'm just I'm just a  little bit sweaty maybe just a few little drops or  

چقدر عرق کرده‌ایم، بنابراین اگر من فقط کمی عرق کرده‌ام، شاید فقط چند قطره یا

beads of sweat some some drops or beads of sweat  uh then we have like it's it's maybe coming down  

دانه‌های عرق، چند قطره یا دانه‌های عرق بعد ما داریم مثل اینکه شاید در حال پایین آمدن است

I'm really really hot I have like really like woo  just like a lot of stuff coming down my face like  

من واقعاً داغ هستم من دوست دارم واقعاً مانند وو چیزهای زیادی از صورتم پایین می آیند، مثلاً

now sweat is running down my face face or I could  say sweat is pouring down my face okay so rolling  

الان عرق روی صورتم می ریزد یا می توانم بگویم عرق روی صورتم می ریزد، خوب است، پس غلت می زند

down or pouring down or whatever or a tear tears  are running down my face or rolling down my face  

یا پایین می ریزد یا هر چیزی یا اشک از صورتم می ریزد یا روی صورتم می غلتد. به

so this is why we can take a verb and an or like  a direction that thing is happening and put these  

همین دلیل است که می‌توانیم یک فعل و یک یا مانند جهتی را که اتفاق می‌افتد انتخاب کنیم و این

things together to describe all kinds of things  so we can talk about like what's moving like the  

چیزها را کنار هم قرار دهیم تا انواع چیزها را توصیف کنیم تا بتوانیم در مورد آن صحبت کنیم. چه چیزی شبیه

rain in the same way so the rain could be falling  down where we think if I talk about rain falling  

باران حرکت می‌کند، بنابراین باران می‌تواند در جایی که فکر می‌کنیم می‌بارد، اگر درباره باریدن باران صحبت کنم،

down uh it's going to be more rain if I think  about rain is pouring down so we have the same  

اگر فکر کنم باران می‌بارد، باران بیشتر می‌شود، بنابراین ما جهت یکسانی داریم،

direction but we're changing the verb meaning  there's a lot more water so wow it's pouring  

اما ما دوباره معنی فعل را تغییر می‌دهی آب خیلی بیشتر است پس وای

outside so instead of just rain it's pouring rain  so it's pouring rain so we can take something and  

بیرون می‌بارد پس به جای باران فقط باران می‌بارد پس باران ریزشی تا بتوانیم چیزی برداریم و

describe where it's going or how it's going  and that's why phrasal verbs are so useful for  

توضیح دهیم کجا می‌رود یا چگونه پیش می‌رود و به همین دلیل است که افعال عبارتی برای یادگیری زبان بسیار مفید هستند،

learning the language uh but all all these again  and so people can understand exactly what's what's  

اما همه اینها دوباره و بنابراین مردم می‌توانند دقیقاً بفهمند که

happening in the situation because we want  to connect the situation with the vocabulary  

در آن موقعیت چه اتفاقی می‌افتد، زیرا می‌خواهیم موقعیت را با واژگان مرتبط کنید

rather than you uh trying to use a a translation  in order to understand these things Marcel says  

به جای اینکه بخواهید از ترجمه استفاده کنید برای درک این چیزهایی که مارسل می گوید

hello uh let's see and Pablo says is this an old  live well it depends on when you're watching it  

سلام اوه بیایید ببینیم و پابلو می‌گوید آیا این یک  قدیمی است و به خوبی به این بستگی دارد که چه زمانی آن را تماشا می‌کنید

it's live at the moment uh but it will be I guess  old technically uh when people watch it later  

در حال حاضر پخش زنده است، اما فکر می‌کنم از نظر فنی قدیمی باشد وقتی مردم بعداً آن را تماشا کنند

Bible says rolling the wires or wrapping the the  wires so we could take if we talk about rolling  

کتاب مقدس می‌گوید سیم‌ها را بچرخانید یا سیم‌ها را بپیچید بنابراین می‌توانیم در مورد چرخاندن

a wire like that would mean like this is a really  thick wire you could imagine that like that would  

سیمی مانند آن صحبت کنیم، به این معنی است که این یک سیم واقعاً ضخیم است، شما می‌توانید تصور کنید که مانند آن

be rolling a wire like that but wrapping a wire  would be more like I'm going to take something and  

سیمی را بغلتانید. مثل آن، اما پیچیدن یک سیم بیشتر شبیه این است که من چیزی را بردارم و

wrap it around like that to wrap wrap a a wire  all right we can also use wind uh in that way

آن را دور آن بپیچم تا یک سیم را بپیچم. خیلی خوب، ما همچنین می‌توانیم از باد به این شکل از باد استفاده کنیم.

wind I think someone also  asked about pore p you R so

بنابراین

pour if I take this uh this bottle I'm not going  to do this but imagine I do I take off the top  

اگر من این بطری را بردارم، این کار را انجام نمی‌دهم، اما تصور کنید که بالا را

here and I just tip I tip the bottle so TI I I  just tip the bottle slightly so just a a little  

در اینجا برمی‌دارم و فقط بطری را نوک می‌زنم، بنابراین TI I من فقط بطری را نوک می‌زنم. کمی بنابراین فقط کمی

bit of water runs down here so you you'll see  a little bit of water come out and run down or  

کمی آب از اینجا پایین می‌آید، بنابراین می‌بینید مقدار کمی آب بیرون می‌آید و پایین می‌رود یا

slide down the side of the bottle but if I tip  it completely all the water pours out okay so  

کنار بطری می‌لغزید، اما اگر کاملاً آن را برگردانم، همه آب خوب می‌ریزد، بنابراین

depending on what my action is trying to do I I  can talk about the direction or how much or how  

بسته به کاری که من می‌خواهم انجام دهم، می‌توانم در مورد جهت یا میزان سرعت یا سرعت صحبت کنم،

fast uh all of those things uh are going to be uh  like these different nuances are the exact thing  

آه، همه آن چیزها آهان، آه، مانند این تفاوت‌های ظریف، دقیق هستند چیزی را   که

you want to express as you see more people doing  that or or more natives talking about these things  

می‌خواهید بیان کنید وقتی می‌بینید افراد بیشتری این کار را انجام می‌دهند یا افراد بومی بیشتری در مورد این چیزها صحبت می‌کنند

you get to understand how this works so pouring  like rain rain could be falling very lightly  

متوجه می‌شوید که چگونه کار می‌کند، بنابراین بارش باران مانند باران می‌تواند بسیار خفیف باشد

sometimes we have light rain sometimes we have  heavy rain and people often describe heavy rain as  

گاهی باران خفیف داریم، گاهی باران شدید داریم و مردم اغلب. باران شدید را به‌عنوان

pouring rain it's like someone took a cup of water  and actually poured it on top of your head all  

باران تند توصیف کنید، مثل این است که کسی یک فنجان آب برداشت و در واقع آن را بالای سرتان ریخت،

right hopefully people understand the difference  there uh but you can see that when you look at  

امیدواریم مردم تفاوت را در آنجا درک کنند. اوه، اما می‌توانید ببینید که وقتی به

these uh these differences in how the uh how the  language works so abis says why the fluent when  

این تفاوت‌ها در نحوه کارکرد زبان نگاه می‌کنید، ابیس می‌گوید چرا افراد مسلط وقتی

speaking about the rain they say it's like dogs  and cats something like that oh it just it's just  

درباره باران صحبت می‌کنند، می‌گویند مانند سگ‌ها و گربه‌ها چیزی شبیه به آن، آه، این فقط

an expression means it's really raining very hard  to be raining dogs and cats dogs and cats it's  

یک عبارت است یعنی واقعاً خیلی سخت است باران سگ‌ها و گربه‌ها، سگ‌ها و گربه‌ها،

like why it's like you can imagine dogs and cats  actually falling from the sky like there's just  

مثل این است که چرا می‌توانی تصور کنی سگ‌ها و گربه‌ها در واقع از آسمان می‌بارند انگار که فقط

so much rain it's like why there a huge amount  of rain falling or the rain is pouring that's  

آنقدر باران می‌بارد، مثل این است که چرا مقدار زیادی باران می‌بارد یا باران می‌بارد، این

just another uh way to say that that uh having  lots of rain falling I know they use different  

روش دیگری است برای گفتن این که اوه، باران زیاد می‌بارد، می‌دانم که از مثال‌های مختلف استفاده می‌کنند.

examples for the basketball players baskets and  buckets for the shooting uh I can use Hoops too  

برای بسکتبالیست‌ها سبد و سطل برای تیراندازی، آه، من می‌توانم از Hoops هم استفاده کنم.

uh we don't we don't describe a hoop as a score  but you can say like uh so basket is the name of  

ما حلقه را به عنوان یک امتیاز توصیف نمی‌کنیم، اما می‌توانید بگویید آه، بنابراین سبد نام

the thing but we don't we we can also talk about  the like getting a basket or shooting a basket but  

آن چیز است، اما ما اینطور نیست، می‌توانیم درباره مواردی مانند گرفتن سبد یا شلیک به یک سبد نیز صحبت کنیم، اما

we don't we don't call that a hoop in that way  so yeah you're you're thinking in the right way  

ما این کار را نمی‌کنیم. به این شکل آن را حلقه صدا نکنید پس بله، شما به روش درستی

about it but people don't use the Expression so I  might I might get some buckets or get some baskets  

در مورد آن فکر می‌کنید   اما مردم از عبارت استفاده نمی‌کنند، بنابراین ممکن است چند سطل یا مقداری دریافت کنم. سبدها

but I don't get Hoops we don't use that expression  so logically it seems like we could but uh people  

اما من Hoops را دریافت نمی‌کنم، ما از آن عبارت استفاده نمی‌کنیم بنابراین منطقی به نظر می‌رسد که می‌توانیم، اما مردم   از آن

don't use that you could say like shooting Hoops  like I'm shooting Hoops or shooting buckets or  

استفاده نمی‌کنند که شما می‌توانید بگویید مانند تیراندازی به حلقه‌ها مثل من در حال شلیک به حلقه‌ها یا شلیک سطل یا

something like that but we like we wouldn't say  like I I got I got a hoop but you would say I got  

چیزی شبیه به آن، ما دوست داریم که نگوییم مثل من یک حلقه گرفتم، اما شما می‌گویید من

a bucket so it kind of refers to to the action  of something going into that where the the hoop  

یک سطل گرفتم، بنابراین به نوعی به عمل اشاره دارد. در مورد چیزی که در آن حلقه

is just the the actual ring I think that maybe  it might be the um if you if you want to think  

فقط حلقه واقعی است، فکر می‌کنم شاید اگر می‌خواهید در مورد آن فکر کنید   شاید خیلی خوب باشد، به طور

about it kind of logically uh a ring or a hoop is  like this but a bucket or a basket is like this so  

منطقی یک حلقه یا حلقه مانند این است، اما یک سطل یا یک سبد به این صورت است، بنابراین

if you're if you're talking about getting a ball  in into something like this it's actually moving  

اگر می‌خواهید توپ را وارد چیزی کنید، در واقع

into this space but this one is just kind of going  through that one so we talk about shooting Hoops  

به این فضا می‌رود، اما این سبد به نوعی در حال عبور از آن است. بنابراین ما در مورد شوت کردن هوپ صحبت می کنیم

or you could talk about shooting rings as well  like I mean people don't use that for basketball  

یا می توانید در مورد حلقه های شوتینگ نیز صحبت کنید مثلاً منظورم این است که مردم از آن برای بسکتبال استفاده نمی کنند

but you could say that like I'm shooting uh  shooting Hoops that's just an expression for  

اما شما می توانید بگویید که مثل من شوت می کنم آه شوت کردن حلقه ها که فقط بیانی است برای

basketball uh but you could say shooting baskets  or shooting buckets as well or getting baskets  

بسکتبال اوه اما می توانید بگویید سبدهای تیراندازی یا سطل های تیراندازی نیز یا گرفتن سبد

or getting buckets like but it's it's more  you're getting something inside uh rather  

یا گرفتن سطل هایی مانند اما همینطور است بیشتر شما به جای این، چیزی را در داخل می‌گیرید،

than uh this so that's more of a logical way to to  think about why we would say one thing but not say  

بنابراین این یک راه منطقی‌تر برای فکر کردن به این است که چرا یک چیز می‌گوییم اما

something else so it seems very similar uh but the  so the net on a basketball hoop or a basketball  

چیز دیگری نمی‌گوییم، بنابراین خیلی شبیه به نظر می‌رسد، اما تور روی حلقه بسکتبال یا یک

ring looks like that and so it looks more like a  bucket and you're talking about the whole thing  

حلقه بسکتبال   شبیه آن است و بنابراین بیشتر شبیه یک سطل به نظر می رسد و شما در حال صحبت کردن در مورد همه چیز هستید

rather than just the ring on the top now maybe  I'm not a professional basketball player and I  

نه اینکه فقط حلقه در بالا اکنون شاید من یک بسکتبالیست حرفه‌ای نیستم و به

didn't think out these things it I'm not deciding  what those are but I'm when I'm learning something  

این چیزها فکر نکرده‌ام، تصمیم نمی‌گیرم آن‌ها چیست، اما وقتی چیزی را

in a language I'm trying to give my brain a way  to understand it logically so I can think oh okay  

به زبانی یاد می‌گیرم، سعی می‌کنم راهی به مغزم بدهم که آن را به طور منطقی درک کنم تا بتوانم فکر کنم اوه باشه

like that might not be the real reason but it's  helpful for me in understanding it so I can use  

شاید این دلیل واقعی نباشد، اما برای درک آن برای من مفید است، بنابراین می‌توانم از

it fluently so I don't go to the basketball team  and say oh he got some rings that someone might  

آن را روان استفاده کنم تا به تیم بسکتبال و بگویید اوه او چند حلقه دارد که ممکن است کسی

think like they mean like rings on your finger  or something like that like he has some rings  

فکر کند مثل حلقه‌هایی در انگشت شما یا چیزی شبیه به این مانند حلقه‌هایی که دارد

all right so that's one way to think about it I  think someone else uh mentioned wrap now wrapping  

خیلی خوب است، بنابراین این یکی از راه‌های فکر کردن در مورد آن است، فکر می‌کنم شخص دیگری به او اشاره کرده است که در حال پیچیدن است

uh this is another similar idea like talking about  folding something or rolling something in the same  

اوه این ایده مشابه دیگری است مانند صحبت کردن در مورد تا کردن چیزی یا چرخاندن چیزی به همان

way so we can have something let's say I want to  uh wrap this marker I can just say the word wrap  

روش تا بتوانیم چیزی داشته باشیم، فرض کنید می‌خواهم این را بپیچم نشانگر من فقط می‌توانم کلمه wrap را بگویم

and not change anything or add a preposition or  anything else if I go to the store and buy this  

و اگر به فروشگاه بروم و این را

as a present for someone please wrap the marker so  here we go I'm just going to wrap you know I put  

به عنوان هدیه برای کسی بخرم، چیزی را تغییر نمی‌دهم یا حرف اضافه یا چیز دیگری اضافه نمی‌کنم، لطفاً نشانگر را بپیچید، بنابراین اینجا می‌رویم، فقط می‌خواهم بپیچم. من

a a cover on this thing so to wrap the thing up  it just means it's covered and you can't see the  

یک جلد روی این چیز گذاشتم تا آن را بپیچم. این فقط به این معنی است که پوشانده شده است و شما نمی توانید

thing inside it maybe it's wrapped for a present  or some other reason or like I get some meat from  

چیزی را در داخل آن ببینید شاید به دلیل هدیه یا دلیل دیگری یا مانند من پیچیده شده است. مقداری گوشت از

the Butcher and they wrap the meat for me now I  could also talk about wrapping it up so I could  

قصاب بگیرید و گوشت را برای من می‌پیچند. من می‌توانم در مورد بسته‌بندی آن صحبت کنم تا بتوانم از

use the uh the preposition up there as well to  wrap something up and this is typically if we  

حرف اضافه اوه آن بالا نیز برای بسته‌بندی چیزی استفاده کنم و این معمولاً در صورتی است که ما آن چیزی را که

take the you can think about it logically like  uh I put the wrapping paper on or whatever the  

می‌توانید در مورد آن فکر کنید استفاده کنیم. به طور منطقی مثل اوه من کاغذ بسته بندی را روی یا هر چیز دیگری

bag or something on a table and I put the object  on top of that thing and now I'm going to put the  

کیسه یا چیزی روی میز می گذارم و آن شی را بالای آن چیز می گذارم و حالا می خواهم

wrap up and then cover that thing so I'm going to  take this other side and put it up and cover that  

ببندم و سپس آن چیز را بپوشانم، بنابراین من می‌روم آن طرف دیگر را می‌گیرم و می‌گذارم و آن

thing as well so I'm wrapping something up now  this is again it's the same thing as wrapping  

چیز را هم می‌پوشانم تا الان چیزی را بپیچم.

something in this situation remember the point is  to connect the vocabulary with the situation so  

نکته این است که واژگان را با موقعیت مرتبط کنیم، بنابراین

if I wrap something or wrap something up it's the  same idea okay so in this situation I can say both  

اگر چیزی را بپیچم یا چیزی را بپیچم، همان ایده است، بنابراین در این موقعیت می‌توانم هر دو را بگویم

to wrap something up or just wrap something okay  and the same way I could talk about unwrapping  

تا چیزی را بپیچم یا فقط بپیچم چیزی خوب است و به همان روشی که من می‌توانم در مورد باز کردن بسته‌بندی صحبت کنم

so to wrap something and to unwrap something okay  hopefully you got it right let's see if we have so  

بنابراین برای بسته‌بندی چیزی و باز کردن چیزی خوب امیدوارم درست متوجه شده باشید، بیایید ببینیم آیا این کار را داریم

the wrap option appears in a Windows uh notepad to  refer to wrapping text yeah so wrapping text would  

گزینه wrap در یک دفترچه یادداشت ویندوز ظاهر می‌شود تا به متن بسته‌بندی ارجاع دهد، بله، بنابراین درپیچ کردن متن می‌تواند انجام شود.

mean if we have this is a specific computer term  so for this situation you can think about text  

یعنی اگر داشته باشیم این یک اصطلاح کامپیوتری خاص است بنابراین برای این موقعیت می‌توانید به متن فکر کنید

like the notepad thing the text uh you can think  about it as continuing off of the pad like that  

مانند دفترچه یادداشت، متنی که می‌توانید در مورد آن به‌عنوان ادامه‌ی آن از روی پد فکر کنید

so it won't actually show you what it is but we  want to take this and wrap it down here and and  

بنابراین در واقع به شما نشان نمی‌دهد که چیست، اما ما می‌خواهیم این را برداریم و آن را در اینجا بپیچیم و

so this is another use of the word wrap all right  w r a p to wrap something so we want to continual  

بنابراین این استفاده دیگری از کلمه wrap all right w r a p برای پیچیدن چیزی است بنابراین می‌خواهیم به طور مداوم ادامه دهیم

uh or have it have it kind of flow continuously  even if it's a different sentence or something  

یا به نوعی آن را به طور مداوم ادامه دهیم، حتی اگر یک جمله متفاوت یا چیزی

like that if it's one idea we're going to have  it go like this or we could unwrap the text and  

شبیه به آن باشد، اگر یک ایده باشد که می‌خواهیم آن را داشته باشیم. به این صورت پیش برویم یا می‌توانیم متن را باز کنیم و

it would just continue like that okay so similar  kind of idea where we have something we're like  

همینطور ادامه پیدا می‌کند، بسیار خوب، ایده‌ای مشابه که در آن چیزی داریم که شبیه آن هستیم

maybe folding it back up on itself so you can  think about ah there they're probably other  

شاید آن را روی خودش تا کنیم تا بتوانید به فکر کنید آه، احتمالاً

ways we could describe that same thing uh maybe  we could just have like maybe flow the text or  

راه‌های دیگری وجود دارد. ما می‌توانیم همان چیزی را توصیف کنیم، شاید بتوانیم مثل اینکه متن را جاری کنیم یا

something uh or like continue in the same space  rap just seems like a nice simple way to express  

چیزی مثل ادامه در همان فضا، رپ فقط یک راه ساده برای بیان

that and that's probably why people chose that  word to describe this but you know there are a  

آن به نظر می‌رسد. احتمالاً به همین دلیل است که مردم آن کلمه را برای توصیف آن انتخاب کرده‌اند، اما می‌دانید که

couple different ways we might do that uh all  right let's see here so okay we got that one  

چند راه مختلف وجود دارد که می‌توانیم این کار را انجام دهیم، خیلی خب، بیایید اینجا را ببینیم پس خوب است که آن کلمه را به دست آوردیم،

so that yeah it's a good point Julian and Tom I  see ABD says when we add in or into or on or up  

بنابراین این نکته خوبی است که جولیان و تام می‌بینم که ABD می‌گوید وقتی ما اضافه می کنیم یا به یا روی یا افزایش می دهیم

uh and by what was changed so it depends number  one you have to look at the situation sometimes  

آهان و بر اساس آنچه تغییر کرده است، بنابراین به شماره یک بستگی دارد، شما باید گاهی به موقعیت نگاه کنید

the situation doesn't it doesn't change at all  and you could like here we have wrap the marker  

وضعیت نیست، تغییر نمی کند اصلاً و می‌توانید دوست داشته باشید اینجا نشانگر را بپیچانیم

please wrap the marker or I could say wrap up  the marker both of those are fine so for this  

لطفاً نشانگر را بپیچید یا می‌توانم بگویم نشانگر را بپیچید  هر دوی اینها خوب هستند، بنابراین برای این

situation it's not about like we always use wrap  or wrap up the point is the situation is connected  

وضعیت اینطور نیست که ما همیشه از wrap استفاده می‌کنیم یا wrap up، نکته این است که وضعیت این است

with the vocabulary okay so for this situation  we want to wrap something or wrap something up  

درست است   با واژگان مرتبط است، بنابراین برای این موقعیت می‌خواهیم چیزی را بپیچانیم یا چیزی را جمع کنیم

that's when we would say that rather than just  like thinking about the vocabulary by itself  

در آن زمان است که به جای فکر کردن به واژگان، آن را می‌گوییم به خودی خود

the vocabulary is always used with a situation  and that's why natives are always learning the  

واژگان همیشه با یک موقعیت استفاده می‌شود و به همین دلیل است که بومی‌ها همیشه   چیزها را یاد می‌گیرند،

things because they're learning things together  connecting the situ situation with the vocabulary  

زیرا آنها چیزهایی را با هم یاد می‌گیرند  و موقعیت را با واژگان مرتبط می‌کنند

but often nonnative Learners they're learning the  vocabulary either connecting it with a translation  

اما اغلب زبان‌آموزان غیربومی آن واژگان را یاد می‌گیرند یا آن را با ترجمه مرتبط می‌کنند

or they just have a list of words and they're  trying to understand what those words mean but the  

یا آنها فقط فهرستی از کلمات دارند و سعی می کنند معنی آن کلمات را بفهمند، اما

truth is vocabulary is connected with situations  so there might be times when we should use a word  

حقیقت این است که واژگان با موقعیت ها مرتبط است، بنابراین ممکن است وجود داشته باشد مواقعی است که باید از یک کلمه استفاده کنیم

or should not so don't try to think about it  like what are these words to memorize you need  

یا نباید استفاده کنیم، پس سعی نکنید به آن فکر کنید مثلاً این کلمات برای حفظ کردن چه هستند

to connect the vocabulary with the situation to  understand it like a na all right and sometimes  

برای ارتباط دادن واژگان با موقعیت برای درک آن مانند یک ناخوشایند خوب است و گاهی اوقات

when we do that like this one I could wrap the  marker or I could wrap up the marker and in this  

وقتی این کار را انجام می‌دهیم. مثل این، می‌توانم نشانگر را بپیچم یا نشانگر را بپیچم و در این

situation both of those are fine all right but we  had the example before uh where we might say like  

موقعیت، هر دو خوب هستند، اما ما مثالی را قبل از آن داشتیم، جایی که می‌توانیم بگوییم

roll the towel or roll up the towel and in that  way it's actually two different things so if I  

حوله را بغلتید یا حوله را بغلتانید و به این ترتیب در واقع دو چیز متفاوت است، بنابراین اگر

take you know a towel like this I could like I  could even ball up so here this is like to put  

شما را با حوله‌ای مثل این آشنا کنم، می‌توانم دوست داشته باشم، حتی می‌توانم توپ را بلند کنم، بنابراین اینجا مانند قرار دادن

something into a ball form that's another phrase  verb to ball up something so maybe I'm writing  

چیزی به شکل توپ است که عبارت دیگری است فعل به توپ کردن چیزی که شاید دارم

something on a piece of paper I don't like it I  ball up or I crumple up the paper and throw it  

چیزی را روی یک کاغذ می نویسم که دوستش ندارم، توپ را توپ می زنم یا کاغذ را مچاله می کنم  و

away so to ball up something so I could take this  balled up towel and roll that thing all right so  

دور می اندازم تا چیزی را توپ کنم تا بتوانم آن را برداریم حوله توپ را جمع کنید و آن چیز را بچرخانید، بنابراین

in the word wrap the letter W silent yes so it's  a silent W I apologize for the silent letter so  

در کلمه حرف W را بی صدا بپیچید، بله، یک W بی صدا است، من برای حرف بی صدا عذرخواهی می کنم، بنابراین

if we could take a ball like this like an actual  ball or a a bald up towel a bald up towel and then  

اگر بتوانیم توپی مانند این را مانند یک توپ واقعی یا یک حوله طاس را به صورت طاس برداریم حوله و سپس

roll that towel so here there would actually be  movement the ball would move or the towel would  

آن حوله را بغلتانید تا در اینجا واقعاً حرکتی وجود داشته باشد که توپ حرکت کند یا حوله

move from here to some other place so I'm rolling  the towel but if I want to roll up the towel  

از اینجا به مکان دیگری حرکت کند بنابراین من چرخاندن حوله، اما اگر بخواهم حوله را بغلتانم، در

I actually mean we take a flat towel and roll  it like this so this is rolling up you see the  

واقع منظورم این است که یک حوله صاف برداریم و آن را به این شکل بغلتانیم، پس این در حال پیچیدن است،

difference so here it's actually important because  it means two different things if I say roll the  

تفاوت را می‌بینی، بنابراین در اینجا واقعاً مهم است، زیرا اگر می‌گویم حلقه را بچرخانیم، به معنای دو چیز متفاوت است.

towel or roll up the towel okay so I can be I can  be talking about like the same kind of thing like  

حوله یا حوله را بپیچانم خوب است تا بتوانم در مورد آن صحبت کنم مثل

right now I am I'm rolling the towel like this  is the the thing I'm doing I'm rolling something  

همین الان من دارم حوله را به این شکل می‌چرخانم کاری است که من انجام می‌دهم، من چیزی را می‌چرخانم

but people will usually say rolling up just so  they're clear okay this is what I'm talking about  

اما مردم معمولاً می‌گویند چرخاندن آن‌ها فقط برای اینکه کاملاً واضح باشند این چیزی است که من در مورد آن صحبت می‌کنم

I'm talking about rolling the thing up see it's  rolling you can see the it's winding up winding  

من در مورد چرخاندن چیز صحبت می‌کنم ببینید در حال چرخش است، می‌توانید ببینید در حال پیچیدن است

up like that so I could roll it up uh or I could  roll it down in the same way so if I turn it and  

همینطوری که می‌توانم آن را بپیچانم یا به همین ترتیب می‌توانم آن را پایین بیاورم، بنابراین اگر آن را بچرخانم و به

roll it the other way so I unroll or roll down  something like that same kind of idea all right  

طرف دیگر بچرخانم تا من باز کنید یا پایین بیاورید چیزی شبیه به همین ایده بسیار خوب

so I know you you want to begin uh the natural  like the the kind of automatic thing that people

بنابراین می‌دانم که می‌خواهید به‌طور طبیعی شروع کنید، مانند کاری که مردم

do when you typically learn English as a second  language you begin with vocabulary in your  

وقتی معمولاً انگلیسی را به‌عنوان زبان دوم یاد می‌گیرید، با واژگان مادری خود شروع می‌کنید.

native language so your teacher will EXP explain  something to you like here is a word in let's just  

زبان، بنابراین معلم شما توضیح می دهد چیزی را برای شما توضیح می دهد که در اینجا یک کلمه است بیایید

say Spanish over here so we have some some word in  Spanish and then we want to translate that into a  

در اینجا اسپانیایی بگوییم تا ما مقداری کلمه به  اسپانیایی داشته باشیم و سپس می خواهیم آن را به

word in English Okay uh but when people look  at that like they say they're beginning with  

کلمه به انگلیسی ترجمه کنیم بسیار خوب، اما وقتی مردم به آن نگاه می‌کنند طوری که می‌گویند با

the word and trying to get a definition of the  word by itself but that that's actually coming  

کلمه شروع می‌کنند و سعی می‌کنند تعریفی از کلمه به خودی خود به دست بیاورند، اما این در واقع می‌آید

it's coming from the the definition of the thing  in Spanish and it might mean something different  

از تعریف آن چیزی در اسپانیایی می‌آید و ممکن است معنایی داشته باشد.

in in English so like I gave the example before  about the word free free so in Japanese I could  

به زبان انگلیسی متفاوت است، مانند مثالی که قبلاً در مورد کلمه رایگان رایگان آوردم، بنابراین در ژاپنی می‌توانم

say like mudo or I could talk about uh like gu  like to do something freely rather than U like  

بگویم مانند mudo یا می‌توانم درباره او صحبت کنم مثل gu دوست دارم کاری را آزادانه انجام دهم به جای U مانند

not having to pay for that thing so if you're  if you're beginning with your native language  

مجبور نیستید برای آن چیزی پول بپردازید، بنابراین اگر اگر با زبان مادری خود شروع می کنید

and then looking for a translation you're probably  going to have more trouble expressing yourself but  

و سپس به دنبال ترجمه هستید، احتمالا در بیان خود با مشکل بیشتری مواجه خواهید شد، اما

if you can understand things in English it will  be much easier for you uh and that's where you're  

اگر بتوانید مطالب را به زبان انگلیسی درک کنید، برای شما خیلی راحت‌تر است و اینجاست که

going to uh feel much more confident because  you understand oh in this situation this is the  

می‌خواهید اعتماد به‌نفس بیشتری داشته باشید، زیرا می‌دانید آه، در این شرایط، این

vocabulary natives use okay so don't think about  starting with your native language or starting  

واژگانی است که بومی‌ها استفاده می‌کنند، پس به آن فکر نکنید. با زبان مادری خود شروع کنید یا

with you know like a bunch of words we actually  begin with like the situation let's put sit over  

با شما شروع کنید مانند یک سری کلمات که در واقع با آنها شروع می کنیم مانند موقعیت بیایید

here so we begin with the situation and think  about what words we might use in that situation  

اینجا بنشینیم تا با موقعیت شروع کنیم و فکر کنیم در مورد چه کلماتی ممکن است در آن موقعیت استفاده کنیم

because there could be different things like could  be different English for a particular situation  

زیرا ممکن است چیزهای مختلفی وجود داشته باشد. like می‌تواند برای یک موقعیت خاص انگلیسی متفاوت باشد،

like wrap up and wrap for for covering something  like that so if I buy a present or something and  

مانند wrap up و wrap for برای پوشش دادن چیزی مانند آن، بنابراین اگر من یک هدیه یا چیزی بخرم و

wrap up that present for someone uh that's what we  get all right so we could say wrap or we could say  

آن هدیه را برای کسی بپیچم، این چیزی است که می‌گیریم. بسیار خوب، بنابراین می‌توانیم بگوییم wrap یا می‌توانیم بگوییم

wrap up for this situation all right so it's  really important to connect situations with  

wrap up for this status بسیار خوب است، بنابراین بسیار مهم است که موقعیت‌ها را با

vocabulary uh so enroll that those those are two  those are different different things unroll means  

واژگان مرتبط کنیم، بنابراین ثبت نام کنید که آن‌ها دوتا هستند اینها متفاوت هستند چیزهای مختلف باز کردن به این معنی است

like to to when you see un it's like the opposite  so we take something that's rolled up and we  

دوست دارید زمانی که می‌بینید مانند برعکس، بنابراین چیزی را می گیریم که جمع شده است و

unroll it but to enroll in something is like going  to a school or or joining a program something like  

آن را باز می کنیم، اما ثبت نام در چیزی مانند رفتن به یک مدرسه یا یا پیوستن به برنامه ای شبیه

that to enroll uh let's see let's just jundo says  do people confuse you with Tom Hanks uh no nobody  

به آن است. ثبت نام کن ببینیم بیایید فقط جوندو می گوید آیا مردم شما را با تام هنکس اشتباه می گیرند اوه هیچ کس

ever does that it's only on YouTube videos and  probably when people say I look like Tom Hanks  

هرگز این کار را انجام نمی دهد که فقط در ویدیوهای YouTube است و احتمالاً وقتی مردم می گویند من شبیه تام هنکس هستم

they're probably referring to Forest Gump like  that specific movie rather than just Tom Hanks  

احتمالاً به جای آن فیلم به Forest Gump اشاره می کنند. فقط تام هنکس

in general but uh I've never had people in like  in America think think I look like Tom Hanks uh  

به طور کلی، اما آه، من هرگز افرادی را مانند در آمریکا نداشتم که فکر کنند من شبیه تام هنکس هستم، اوه

but it's interesting like the if you if you have  exper it's like when I when I come to Japan and  

اما جالب است مانند شما اگر تجربه دارید، مثل زمانی است که من وقتی به ژاپن می‌آیم و می‌گویم

I say wow like everybody looks like like Ichiro  out here you know I kind of make that joke with  

وای مثل این است که همه شبیه ایچیرو هستند، می‌دانید که من با افراد آن شوخی می‌کنم،

people it's like wow everyone looks like Ichiro I  mean everyone does not you know you spend time uh  

مثل این است که وای همه شبیه ایچیرو هستند، منظورم این است که همه شما نمی‌شناسید. شما وقت خود را صرف می کنید،

but even even in my case no nobody has ever said  I look like uh Tom Han but I do get that comment a  

اما حتی در مورد من، هیچ کس تا به حال نگفته است که من شبیه تام هان هستم، اما من این نظر را زیاد دریافت می کنم

lot and it's probably from people like because  of just like forest forest gum because he had  

و احتمالاً از طرف مردم است. مثل آدامس جنگل جنگلی چون

short hair I think he was in the military in that  movie I think I don't remember it was a long time  

موهایش کوتاه بود، فکر می‌کنم در آن فیلم در ارتش بود، فکر می‌کنم یادم نمی‌آید خیلی وقت

ago but but yes it's uh but if you think I look  like Tom Hanks that's fine fine fine fine fine uh  

پیش بود، اما بله درست است، اما اگر فکر می‌کنید من شبیه تام هنکس هستم. خوب است خوب خوب خوب آه

let's see can I use crumple for a soft material  crumple is uh is the same as a wrap in some ways  

بیایید ببینیم آیا می توانم از مچاله برای یک ماده نرم استفاده کنم مچاله شدن از برخی جهات مانند لفاف است

right uh yeah good question yes so crumpling uh  is where we take something I'll kind of squeeze it  

درست اوه بله سؤال خوبی است بله، خیلی مچاله می‌شود، اوه جایی است که چیزی را می‌گیریم، آن را به نوعی فشار می‌دهم

together and you start to see wrinkles like that  so now I I'm like kind of pushing it together you  

و شما شروع به دیدن چین و چروک‌های آن می‌کنید بنابراین اکنون من دوست دارم آن را به هم فشار دهم

see the wrinkles so a soft material can kind of  crumple or Wrinkle in this way but typically we  

چین‌ها را می‌بینید تا یک ماده نرم بتواند به نوعی مچاله شود یا به این صورت چروک می شود اما معمولاً ما از

use it more for harder materials uh like a piece  of paper will crumple and you can see the lines  

آن بیشتر برای مواد سخت تر استفاده می کنیم، مثلاً یک تکه کاغذ مچاله می شود و معمولاً می توانید خطوط را ببینید.

usually um with a with a softer material the the  crumple doesn't remain there if we uncrumple it  

با یک ماده نرم تر، اگر آن را باز کنیم، مچاله نمی ماند،

so I could iron this again or or lay it out flat  but if we crumple a piece of paper then those uh  

بنابراین می توانم دوباره آن را اتو کنم یا صاف بچینم، اما اگر یک تکه کاغذ را مچاله کنیم،

those those lines are still there so you could  crumple a car like cars would have designed uh  

آن خط ها هنوز آنجا هستند، بنابراین شما می‌تواند یک ماشین را مچاله کند، همانطور که ماشین‌ها

crumple zones so spaces where you you hit another  car they're designed to crumple and and like to  

مناطق مچاله طراحی می‌کردند، بنابراین فضاهایی که با ماشین دیگری برخورد می‌کنید طوری طراحی شده‌اند که مچاله شوند و دوست دارند

to absorb that that energy better so just like  a a bald up piece of paper so you can talk about  

آن انرژی را بهتر جذب کنید، بنابراین درست مانند یک کاغذ طاس، بنابراین می‌توانید درباره آن صحبت کنید،

like crumpled a crumpled up towel but it'd be more  more conversational and natural to say a balled up  

مثل یک حوله مچاله شده، اما گفتن یک حوله توپی به‌صورت مکالمه‌ای تر و طبیعی‌تر است تا

towel so we take something and kind of ball it up  in this way or just press it press it together or  

چیزی برداریم و به نوعی آن را توپ کنیم. به این شکل بالا بروید یا فقط آن را فشار دهید، آن را به هم فشار دهید یا

ball it up so I'm talking about more the shape  that I create with this thing so I could ball  

آن را با توپ بالا بکشید، بنابراین من بیشتر در مورد شکلی صحبت می‌کنم که با این چیز ایجاد می‌کنم تا بتوانم با توپ

up uh this thing I could ball up a car actually I  could take a car if I was strong enough and like  

بالا این چیزی را که می‌توانم توپ کنم در واقع اگر به اندازه کافی قوی بودم، می‌توانستم ماشین را ببرم و دوست داشتم

crush it down with my hands into the shape of  a ball in the same way so anytime we're taking  

با دستانم آن را به شکل توپی به همان شکل له کنم، بنابراین هر زمان که

something and and pushing it together you can ball  up a thing uh anything like that uh so mbio say  

چیزی را برداشتیم و به هم فشار دادیم، می‌توانی یک چیز را با توپ بالا ببری. اوه هر چیزی شبیه آن اوه بنابراین mbio بگویید

how to get fluent in phrasal verbs like you get  fluent in those in the exact way I'm showing you  

چگونه به افعال عباراتی مسلط شویم مانند you get به آنها مسلط باشیم به روشی که من

here so as you see more examples of them you start  thinking more like a native and you can anticipate  

در اینجا به شما نشان می دهم   تا نمونه های بیشتری از آنها را ببینید بیشتر شبیه یک بومی فکر کنید و می‌توانید پیش‌بینی کنید که

what people are talking about so that's how you  you really start knowing that you're feeling  

مردم درباره چه چیزی صحبت می‌کنند، بنابراین واقعاً شروع می‌کنید به دانستن اینکه احساس می‌کنید

fluent because you know what natives are going  to say in a particular situation so you remember  

مسلط هستید، زیرا می‌دانید افراد بومی در یک موقعیت خاص قرار است چه بگویند، بنابراین به یاد داشته باشید

there's a situation something happens or you're  describing it how would you say that in English  

موقعیتی اتفاقی می‌افتد یا دارید آن را توصیف می‌کنید چگونه به انگلیسی می‌گویید

and there might be many ways you could express  something so roll over uh roll over typically  

و ممکن است راه‌های زیادی وجود داشته باشد که بتوانید چیزی را بیان کنید.

means like we have something uh on one side  and we're going to now roll it over to look at  

ما چیزی در یک طرف داریم و اکنون آن را می‌چرخانیم تا به

the other side like I could roll my hand you can  think about like the way imagine there's there's  

طرف دیگر نگاه کنیم، طوری که من می‌توانم دستم را بچرخانم، شما می‌توانید به آن فکر کنید، مانند تصوری که وجود دارد

like a little bar moving through the the inside  of my hand so I could turn over that's the same  

مانند میله‌ای کوچک که در داخل بدن من حرکت می‌کند. دستم را بچرخانم این همان

thing I could turn over my hand or I could roll  over my hand in the same way so to turn over or  

چیزی است که می‌توانم دستم را بچرخانم یا می‌توانم به همان روش روی دستم بغلتم تا بچرخانم یا

to roll something over okay so the the again  like this is a situation where I I could say

چیزی را بچرخانم درست است تا دوباره مانند این موقعیتی است که می‌توانم بگویم

turnover so turn over and roll over for this  specific situation I really want to make this  

گردش مالی پس برگرد و برای این موقعیت خاص بچرخ، من واقعاً می‌خواهم این را

clear right now we're just talking about my hand  and looking at the other side of it so I could  

روشن کنم در حال حاضر فقط در مورد دستم صحبت می‌کنیم و به طرف دیگر آن نگاه می‌کنیم تا

I could put my hand on a table or I could put my  hand up here and someone says hey could you roll  

بتوانم  دستم را روی میز بگذارم یا می‌توانم دستم را اینجا بگذارم و کسی می‌گوید هی می‌توانی

over your hand or roll hand over and that's what  I would do so it's it's kind of like a rolling you  

روی دستت بغلتی یا دستت را بغلتی و این کاری است که من انجام می‌دهم، بنابراین به نوعی مانند چرخیدن است که می‌توانی

can see like my arm is like a pole here and I'm  rolling something over so it's it's going from one  

ببینم بازوی من اینجا مثل یک میله است و دارم چیزی را روی آن می‌چرخانم تا از یک

side to the other but moving in this in this way  so it's it's kind of spinning around on something  

طرف به طرف دیگر می‌رود، اما به این شکل حرکت می‌کنم بنابراین به‌گونه‌ای است که روی چیزی

like this so to roll something over like that so  I could turn something over or I could also say  

مثل این می‌چرخند تا چیزی شبیه به آن بغلتد. بنابراین می‌توانم چیزی را برگردانم یا همچنین می‌توانم بگویم

flip so to flip over so if I'm if I'm showing it  it's a it's a slightly different Nuance like flip  

تلنگر تا برگردانده شود، بنابراین اگر نشان می‌دهم آن را نشان می‌دهم این یک تفاوت جزئی است مانند ورق زدن

over it's a faster motion flip over but I can use  all of these things for describing this situation  

روی آن حرکت سریع‌تر است، اما من می‌توانم از همه این موارد برای توصیف این موقعیت استفاده کنم

so here's my hand oh can you turn it over or can  you roll it over or could you flip it over the  

بنابراین این دست من است، اوه می‌توانی آن را برگردانی یا می‌توانی آن را بچرخانی یا می‌توانی آن را روی

same thing so the same thing if we have a piece of  paper or whatever uh the the slight difference is  

همان چیزی برگردانی. ما یک تکه کاغذ یا هر چیز دیگری داریم، تفاوت جزئی این است که

like if we have something like this so this this  bottle doesn't really have different sides like my  

اگر چیزی شبیه به این داشته باشیم، پس این بطری واقعاً اضلاع متفاوتی ندارد.

hand does so my hand has a top and a bottom it's  pretty easy to see so I could turn it over uh or  

دست من این کار را انجام می‌دهد تا دستم یک بالا و پایین داشته باشد که به راحتی قابل مشاهده است، بنابراین من می‌توانم آن را برگردانم

or something like that but this one we would we  we could say like flip it over but it's hard to  

یا چیزی شبیه به آن، اما این یکی را می‌خواهیم، ​​می‌توانیم بگوییم مثل برگرداندن آن، اما

see like what like what side you're talking about  so here with a round object people talk typically  

دیدن آن مانند چیزی مانند آن سخت است. در مورد کدام طرف صحبت می‌کنید، بنابراین در اینجا با یک جسم گرد، مردم معمولاً

about rolling something over so it's on this side  now we want to roll it so it's on this other side  

درباره چرخاندن چیزی صحبت می‌کنند، به طوری که در این طرف باشد حالا می‌خواهیم آن را بچرخانیم تا در این طرف باشد

over here to roll something over okay also uh I've  put lots of these phrasal verbs in the description  

خیلی از این افعال عبارتی را در توضیحات

below this video so if you click on the link uh  or you'll find the link there too for fluent for  

زیر این ویدیو قرار داده‌ام، بنابراین اگر روی پیوند کلیک کنید یا پیوندی را در آنجا پیدا می‌کنید تا به   مسلط

life to learn more about this uh but you can also  see lots of these phrasal verb examples uh let's

زندگی کنید تا در مورد این موضوع بیشتر بدانید، اما شما همچنین می‌توان تعداد زیادی از این مثال‌های فعل عبارتی را ببیند، اوه، بیایید

see and ask you says can I say she had him wrapped  around her finger yes so this expression like a  

ببینیم و از شما بپرسیم، می‌گوید آیا می‌توانم بگویم او او را دور انگشتش حلقه کرده بود بله، بنابراین این عبارت مانند یک

woman or a man or something like that or a boss  different different ways you might describe this  

زن یا یک مرد یا چیزی شبیه به آن یا رئیس به روش‌های مختلف ممکن است این را توصیف کنید.

but to have someone Wrapped Around Your Finger  it means you're controlling them or you're  

you're able to tell them what to do in some way  so that's a a casual expression for that so she  

بیان گاه به گاه برای آن، بنابراین او

has him like there's a a a guy that really  likes some girl but the girl maybe doesn't  

او را مانند پسری دارد که واقعاً از دختری خوشش می آید، اما دختر شاید

care about him or whatever but she can say could  you please go get me a diamond ring and the and  

به او یا هر چیز دیگری اهمیتی نمی دهد، اما می تواند بگوید می‌توانی لطفاً برو برای من یک حلقه الماس بیاور و

the boy will go get the diamond ring for her wow  she really has that guy wrapped around her finger  

پسر می‌رود حلقه الماس را برای او بیاورد وای او واقعاً آن پسر را دور انگشتش پیچیده

or wrapped around her little finger yes lots of  interesting expressions with these things uh so  

یا دور انگشت کوچکش پیچیده است، بله، بسیاری از عبارات جالب با این چیزها، اوه،

roll over meaning oh so I think I just gave that  example though let's see stormy uh stormy stormy  

پس  غلت بزن یعنی آه، پس فکر می‌کنم همین مثال را زدم، اما بیایید ببینیم طوفانی، اوه طوفانی، طوفانی،

love says Hi teacher I study in Australia now it's  so many different accents and slang the US I'm so  

عشق می‌گوید سلام معلم من اکنون در استرالیا درس می‌خوانم لهجه‌ها و لهجه‌های آمریکایی بسیار متفاوت است، من آنقدر

confused sometimes yes I know this happens and it  can be confusing when you have lots of different  

گیج می‌شوم که گاهی اوقات بله، می‌دانم که این اتفاق می‌افتد و زمانی که شما مثال‌های مختلف یا لهجه‌های مختلف دارید می‌تواند گیج‌کننده باشد،

examples or different accents but but you can use  that to your advantage so you can actually use  

اما می‌توانید از آن به نفع خود استفاده کنید تا بتوانید در واقع از آن استفاده کنید.

that to help you improve by uh kind of focusing  so if you get a bunch of people talking about  

برای کمک به شما با تمرکز کردن بهتر است، بنابراین اگر افراد زیادی در مورد

the same thing and try to keep that very focused  like even this I could describe this situation to  

همین موضوع صحبت می‌کنند و سعی کنید آن‌ها را خیلی متمرکز نگه دارید، مانند این، من می‌تواند این وضعیت را برای

Natives and to say what am I doing here what what  is the what is the action I'm doing right now and  

بومی‌ها توصیف کند و بگوید من اینجا چه کار می‌کنم، کاری که در حال حاضر انجام می‌دهم چیست و

some people might say turn over or someone might  say roll over or someone might say flip over all  

برخی افراد ممکن است بگویند ورق بزن یا کسی ممکن است بگوید ورق بزن یا کسی ممکن است بگوید همه آن‌ها را ورق بزن.

of those are correct but you can see ah now I feel  a little bit more confident that I I could use  

درست است، اما می‌توانید ببینید آه، اکنون احساس می‌کنم کمی مطمئن‌تر هستم که می‌توانم از

these expressions in this way and that way maybe  I forget turn over but I do remember roll over  

این عبارات به این شکل و آن‌طرف استفاده کنم، شاید فراموش کنم ورق بزنم، اما فراموش می‌کنم که رول کنم.

okay so maybe I'm lying uh on my on my stomach or  something and then I roll over like that now I'm  

باشه، پس شاید من روی شکمم دراز می کشم یا چیز دیگری و بعد همینطور غلت می زنم، حالا

lying on my back okay so if I'm getting if I'm  on a massage table and the person giving me the  

به پشت دراز می کشم، پس اگر روی میز ماساژ باشم و کسی که به من می دهد، بخوابم.

massage so the the massuse or the massure says uh  could you please turn over or could you roll over  

ماساژ دهید تا ماساژور یا ماساژور بگوید آه، لطفاً می‌توانید برگردید یا می‌توانید بچرخید

they probably wouldn't say flip over like I'm a  pancake or something so in that situation it's  

احتمالاً نمی‌گویند برگردانید مثل من یک پنکیک یا چیز دیگری هستم بنابراین در آن موقعیت

slightly different they would probably have a  slower movement oh could you please turn over  

کمی متفاوت است، آنها احتمالاً حرکت آهسته‌تری خواهند داشت، اوه، لطفاً بچرخانید

or could you please roll over so instead of making  the the client or the customer feel like a pancake  

یا بچرخید، بنابراین به جای اینکه مشتری یا مشتری احساس کند یک پنکیک

or something like that where you're going to  quickly flip that person over but if you want  

یا چیزی شبیه به آن در جایی که می‌خواهید سریع آن شخص را بچرخانید، اما اگر می‌خواهید

someone to move faster and you can speak casually  in that way then it's okay to say flip over as as  

شخصی سریع‌تر حرکت کند و بتوانید به طور معمولی به این شکل صحبت کنید، اشکالی ندارد که بگویید ورق بزنید و

well all right some good questions though let's  see here like like an omelette exactly yeah to  

سؤالات خوبی داشته باشید. بیایید اینجا را مثل یک املت ببینیم دقیقاً بله تا

flip over ier fan back uh there are 111 connected  watching the live and I'm like number 58 let's  

طرفداران را به عقب برگردانیم، ۱۱۱ نفر در حال تماشای زنده هستند و من مانند شماره ۵۸ هستم، بیایید

thumb up if you can cherish learning yes cherish  Cherish The Learning so this means like you really  

اگر می‌توانید یادگیری را گرامی بدارید، قدردانی کنید.

love something deeply to cherish that and if you  do that would be fantastic uh ask aski says can I  

چیزی عمیقا برای گرامی داشتن آن و اگر این کار را انجام دهید فوق العاده خواهد بود، اوه بپرسید آسکی می گوید آیا می توانم

say that I've have been dragged through the mud if  someone had scolded me completely you can be you  

آن را بگویم من در گل و لای کشیده شده‌ام اگر شخصی مرا کاملاً سرزنش کرده باشد، شما می‌توانید باشی

can be dragged through the mud for different  reasons uh and this is another thing we can  

می‌توانید به دلایل مختلف از میان گل و لای کشیده شوید و این چیز دیگری است که می‌توانیم

actually demonstrate with a towel so if I if I  take someone and I like attach them maybe to my  

در واقع با حوله نشان دهیم، بنابراین اگر من کسی را بگیرم و من مانند پشت ماشینم آنها را به من وصل کنم

like the back of my car and I drive them through  a bunch of Muddy Puddles like that I can drag them  

و آنها را از میان تعدادی گودال گل آلود می رانم که می توانم آنها را

around or drag them through some uh some muddy  puddle that's where we get that expression so  

به اطراف بکشم یا آنها را از بین برخی از آنها بکشم. اوه یک گودال گل آلود از آنجاست که ما این عبارت را می‌گیریم، بنابراین

I'm taking them and and just making making life  very unpleasant for them but I could be doing  

من آنها را می‌گیرم و فقط زندگی را برای آنها بسیار ناخوشایند می‌کنم، اما می‌توانم این کار را انجام دهم. اوم،

that um it's typically it's typically used when  people are are maybe uh like even if you don't do  

معمولاً زمانی استفاده می‌شود که مردم هستند، شاید حتی اگر شما این کار را نکنید. کار

something wrong but someone else is trying to make  life difficult for you uh so I could maybe I'm a  

اشتباهی انجام نده، اما شخص دیگری سعی می کند زندگی را برایت سخت کند، پس شاید من یک

new person at work and I don't know maybe some  some people like me but one person does not like  

فرد جدید در محل کار هستم و نمی دانم شاید برخی از افراد من را دوست داشته باشند اما یک نفر از من خوشش نیاید

me and he's he's like dragging my name through  through the mud so he's saying bad things about  

و او مثل این است که نام من را از لای گل و لای می کشد بنابراین در مورد من چیزهای بدی می گوید

me or so it's not even just dragging me uh it's  the idea of that it's not physically dragging me  

یا حتی فقط من را نمی کشد، این تصور این است که من را از نظر فیزیکی نمی کشاند.

but you could talk about dragging someone's  name through the mud also so even if uh you  

اما شما می توانید در مورد کشیدن نام کسی از میان گل و لای صحبت کنید تا حتی اگر اوه

don't do anything wrong it's just other people  making life difficult for you or or giving you  

کار اشتباهی انجام ندهید این فقط افراد دیگری هستند که زندگی را برای شما سخت می کنند یا به شما

a bad reputation or something like that to drag  someone through the mud uh let's see PA says flip  

شهرت بدی می دهند یا چیزی شبیه به آن برای کشیدن یک نفر از میان گل و لای آه، بیایید ببینیم PA می گوید

over the chicken yes you could say flip over the  the chicken or flip the chicken over same thing  

بر روی مرغ بچرخید بله، می توانید بگویید مرغ را برگردانید یا مرغ را از روی همان برگردانید چیزی   یک

someone on a roll yeah okay I think everybody's  got it though all right looks like we've been  

نفر در حال چرخش، بله باشه، فکر می‌کنم همه آن را فهمیده‌اند، هرچند به نظر می‌رسد که ما

going for about 60 Minutes uh I'll do like some  last examples here but if anyone have has any  

تقریباً 60 دقیقه است که رفته‌ایم. من نمونه‌های آخر را در اینجا دوست دارم، اما اگر کسی

questions you can let me know again the whole  point of this is to make you feel more confident  

سؤالی دارد، می‌توانید دوباره به من بگوید، هدف اصلی این است که

about the vocabulary before you speak so you don't  become fluent simply by reading like you get a  

قبل از صحبت کردن، اعتماد به‌نفس‌تری نسبت به واژگان داشته باشید تا صرفاً با خواندن، مسلط نشوید. مثلاً

translation or a list of words and then trying to  just repeat those again and again you really have  

ترجمه یا فهرستی از کلمات را دریافت می‌کنید و سپس سعی می‌کنید آن‌ها را دوباره و دوباره تکرار کنید، واقعاً باید

to connect the vocabulary with the situation for  that situation so you become fluent you become  

واژگان را با موقعیت آن موقعیت مرتبط کنید تا مسلط شوید

comfortable and able to speak about something  when you see examples of how natives would do  

راحت و قادر به صحبت در مورد چیزی وقتی نمونه‌هایی از نحوه انجام بومی‌ها را می‌بینید  ،

that so this is how children learn their language  they see what Mom and Dad and friends are saying  

بنابراین بچه‌ها اینگونه زبان خود را یاد می‌گیرند آنها می‌بینند که مامان و بابا و دوستان چه می‌گویند

like if they describe something like a person gets  hit and they say oh ouch that's how children learn  

اگر چیزی را توصیف می‌کنند مثل اینکه شخصی مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد و می‌گویند اوه اوه. اینگونه است که کودکان یاد می‌گیرند

to say ouch all right so mbio is why I forget the  meaning of words uh it's typically because you're  

خوب بگویند، بنابراین mbio به همین دلیل است که من معنی کلمات را فراموش می‌کنم، معمولاً به این دلیل است که

you're kind of thinking about words rather than  than connecting words with situations and words  

شما   به جای اینکه

become much easier to remember when you can  actually make that connection yourself so when  

وقتی می‌توانید خودتان آن ارتباط را برقرار کنید، به خاطر سپردن کلمات با موقعیت‌ها و کلمات بسیار آسان‌تر می‌شود، بنابراین وقتی

I'm teaching I'm trying to give you examples along  with the vocabulary that people would use and then  

من در حال آموزش هستم، سعی می‌کنم مثال‌هایی را همراه با واژگانی که مردم استفاده می‌کنند و سپس  به

that will help you to make those connections  and keep those connections in your mind but if  

شما کمک می‌کند این ارتباط را ایجاد کنید. پیوندها و این ارتباطات را در ذهن خود نگه دارید، اما اگر

you begin with vocabulary or you just begin with  some maybe things you want to say in your native  

با واژگان شروع کنید یا فقط با بعضی چیزهایی که شاید می خواهید به زبان مادری خود بگویید شروع کنید، درک آن

language then it's going to be more difficult  to understand and you will probably forget  

دشوارتر خواهد شد. و احتمالاً

the English you learn okay so if you want to  remember your vocabulary this is the way you  

انگلیسی‌ای را که یاد می‌گیرید فراموش خواهید کرد، بنابراین اگر می‌خواهید دایره لغات خود را به خاطر بسپارید، این روشی است که

do it you really have to understand things well  see lots of examples and hear different natives  

انجام می‌دهید، واقعاً باید چیزها را به خوبی درک کنید. نمونه‌های زیادی را ببینید و بشنوید که بومیان مختلف

describing the same situation in that way uh in  the the book I'm working on now I tell the story  

وضعیت مشابهی را به این شکل توصیف می‌کنند. کتابی که اکنون روی آن کار می‌کنم، داستانی را تعریف می‌کنم که

about how I go to uh a Japanese Cafe and I'm  just listening to all these different people  

چگونه به یک کافه ژاپنی می‌روم و فقط دارم به این همه افراد مختلف گوش می‌دهم که

ordering food so it's the the the situation is  people ordering stuff so I don't uh maybe maybe  

غذا سفارش می‌دهند. این وضعیت این است که افراد چیزهایی را سفارش می‌دهند، بنابراین من نمی‌توانم آن‌ها را

people order like a slightly different thing but  I I start getting the um like the understanding  

سفارش بدهم، شاید افراد کمی متفاوت سفارش می‌دهند، اما من شروع می‌کنم مانند درک

for the patterns that people use so when you're  ordering something in English maybe you would  

الگوهایی که مردم استفاده می‌کنند، بنابراین وقتی چیزی به انگلیسی سفارش می‌دهید شاید شما می‌گوید

say may I have something or could I get or  could you please something like that so in  

ممکن است چیزی داشته باشم یا می‌توانم به دست بیاورم یا می‌توانید چیزی شبیه به آن را راضی کنید، بنابراین در

this situation there are a couple different ways  you can see people um expressing themselves so  

این موقعیت چند راه مختلف وجود دارد که می‌توانید ببینید که مردم آن‌طور که واقعاً اینطور بیان می‌کنند.

that way you really come to feel confident that  wow it's not just one thing that the textbook  

مطمئن شوید که وای، این فقط یک چیز نیست که کتاب درسی   به

told me I'm actually discovering all these  different things and the things you discover  

من گفت، من در واقع دارم همه این چیزهای مختلف را کشف می‌کنم و چیزهایی که کشف می‌کنید

those are the things you believe the most because  you have personal experience with that all right  

اینها چیزهایی هستند که بیشتر از همه به آن اعتقاد دارید زیرا شما تجربه شخصی در مورد آن دارید

so there are a couple different ideas here but  if you're forgetting vocabulary it's usually  

چند ایده مختلف در اینجا وجود دارد، اما اگر واژگان را فراموش می‌کنید، معمولاً به این

because you're starting with vocabulary rather  than starting with a situation and then seeing  

دلیل است که به جای اینکه با یک موقعیت شروع کنید، با واژگان شروع می‌کنید و سپس می‌بینید که

how natives would Express that so this is  where it's also uh useful to use something  

چگونه افراد بومی این را بیان می‌کند، بنابراین استفاده از چیزی

like chat GPT so you would describe chat GPT  like you know like ordering food or whatever  

مانند چت GPT مفید است، بنابراین می‌توانید GPT چت را توصیف کنید، مثل اینکه می‌دانید مانند سفارش غذا یا هر

that thing is and then chat GPT will give you  some different ways that natives would Express

چیز دیگری که هست، و سپس گپ GPT راه‌های مختلفی را در اختیار شما قرار می‌دهد که بومی‌ها آن را بیان کنند.

that uh let's see axis says is it correct to say  never throw the towel like never quit never throw  

بیایید ببینیم محور می‌گوید آیا درست است بگوییم هرگز حوله را پرت نکن مانند هرگز ترک نکن هرگز آن را پرتاب نکن

the towel like never quit no you would just say  don't throw in the towel or you would say don't  

حوله را مانند هرگز ترک نکن نه، فقط می‌گوییم آن را داخل ننداز حوله یا می گویید

quit you so you're you're kind of putting those  things together so to throw in the towel means and  

شما را رها نکن، بنابراین دارید به نوعی آن چیزها را کنار هم می گذارید تا حوله را بیندازید و

remember it's not it's not just just like throw  the towel throw in because the idea is that you  

به یاد داشته باشید که اینطور نیست، فقط مثل پرتاب حوله نیست زیرا ایده این است که شما

have people like a boxer and the boxer is losing  and the manager says okay we're just going to  

افرادی مانند یک بوکسور داشته باشید و بوکسور در حال باخت است و مدیر می‌گوید باشه، ما فقط

throw the towel inside the ring so the boxing area  and that means please stop the fight we give up  

حوله را داخل رینگ می‌اندازیم، بنابراین منطقه بوکس و این یعنی لطفاً مبارزه را متوقف کنید. تسلیم شوید   به

that's why we say throw in the towel and not just  like I'm not just throwing a towel like oh I threw  

همین دلیل است که می گوییم حوله را بیندازید و نه فقط مثل اینکه من فقط حوله را پرت نمی کنم مثل اوه من حوله را پرت کردم

the towel people what do you mean throw the towel  like oh I threw in the towel so it's like I'm  

مردم منظورت چیست حوله را پرت کن مثل اوه که انداختم در حوله پس انگار دارم می

putting something into the ring to tell everyone  else hey uh we give up so we quit all right so  

گذارم   چیزی در رینگ برای گفتن به دیگران  هی اوه ما تسلیم شدیم پس خیلی خوب استعفا دادیم تا

you could quit or you could throw in the towel to  throw in the towel so don't give up uh count says  

شما بتوانید آن را رها کنید یا می توانید آن را در حوله بیندازید تا پرتاب کنید حوله بنابراین تسلیم نشوید اوه شمارش می‌گوید

it's really helpful to put some imagination with  photos which will let you know without even one  

واقعاً مفید است که کمی تخیل با عکس‌هایی که به شما اطلاع می‌دهند بدون حتی یک

uh without even saying one single word yep uh and  you can also do uh Google image searches so if I'm  

آه بدون گفتن یک کلمه بله، آه، بسیار مفید است و همچنین می‌توانید جستجوی تصویر در Google انجام دهید، بنابراین اگر من هستم

looking for a word let's say a word in in English  uh like the word bridge I can look for that word  

به دنبال کلمه ای می گردم، بیایید یک کلمه را به زبان انگلیسی بگوییم مثل کلمه bridge، می توانم آن کلمه   را

as an image search and it will give me a bunch of  different image examples uh to help me understand  

به عنوان جستجوی تصویر جستجو کنم و مجموعه ای از نمونه های تصویری مختلف به من می دهد. اوه برای اینکه به من کمک کنید بفهمم

all right uh Kenny says hello I understand  listening more than speaking it's normal that  

خیلی خب اوه کنی می‌گوید سلام، من گوش دادن را بیشتر از صحبت کردن می‌فهمم، طبیعی است که

maybe I get used to listening more and I don't  practice much speaking um well yes for everybody  

شاید به گوش دادن بیشتر عادت کنم و زیاد تمرین نمی‌کنم خوب صحبت کنم.

everybody's in general uh I can't really think of  someone who speaks better than they understand I  

در مورد کسی که بهتر از چیزی که می‌فهمد صحبت می‌کند،

mean pretty much everybody would understand better  than they speak pretty much um but the the point  

منظورم این است که تقریباً همه بهتر از آن‌ها می‌فهمند، اما نکته‌ای که

for for developing your understanding so that  you can speak you don't need to speak in order  

برای توسعه برای اینکه بتوانید صحبت کنید، نیازی به صحبت کردن ندارید.

to do that you just need to get more examples and  eliminate the doubt that stops you from speaking  

so what what's really uh stopping most people from  speaking is that they feel nervous or or worried  

یا نگران

or unsure about something it could be grammar or  pronunciation or whatever the problem is uh but  

یا در مورد چیزی مطمئن نیستید که می‌تواند گرامر یا تلفظ یا هر مشکل دیگری باشد، اما

that's that's their issue so it's it's not that  they don't like understand something but they they  

این مسئله آنهاست پس اینطور نیست که آنها دوست ندارند چیزی را بفهمند، اما

have a a concern about using it themselves and so  I might I might recognize something a native could  

خودشان نگران استفاده از آن هستند و بنابراین ممکن است من چیزی را تشخیص دهم که یک بومی می‌تواند

speak to me and I could follow the general idea  of what they're saying but when it's my turn to  

با من صحبت کند و می‌توانم ایده کلی درباره آنچه آنها می‌گویند دنبال کنم، اما وقتی نوبت من به

speak I don't feel very confident about what I'm  talking about so I can't really use it correctly  

صحبت کردن است من در مورد چیزی که درباره آن صحبت می‌کنم خیلی مطمئن نیستم، بنابراین نمی‌توانم واقعاً از آن به درستی استفاده کنم.

okay so that's the reason that it's better to get  more examples until you really feel confident and  

خوب است، بنابراین بهتر است مثال‌های بیشتری به دست بیاورم. تا زمانی که واقعاً احساس اعتماد به نفس نکنید و

so you can eliminate the doubt that stops you  from speaking before you speak that's why I  

بتوانید شکی را که مانع از صحبت کردن شما می شود از بین ببرید، به همین دلیل است که من

talk about get fluent then speak the typical way  people learn is they learn something a little bit  

درباره مسلط بودن صحبت می کنم، سپس به روش معمولی صحبت می کنم که افراد یاد می گیرند این است که چیزی را کمی یاد می گیرند

but they don't really understand it very well or  they probably have some kind of doubts but then  

اما واقعاً آن را خیلی درک نمی کنند. خوب یا احتمالاً نوعی شک دارند، اما بعد از آن

they just start speaking they try to repeat that  thing again and again but they never really become  

شروع به صحبت می کنند، سعی می کنند آن چیز را بارها و بارها تکرار کنند، اما واقعاً هرگز به

fluent okay so the the the the practice that  gets you that gets you fluent is understanding  

مسلط نمی شوند، خوب، بنابراین تمرینی که شما را مسلط می کند، درک

the language better so for me learning Japanese I  don't spend all my time just talking with people  

زبان بهتر است، بنابراین برای یادگیری ژاپنی، تمام وقتم را صرف صحبت کردن با مردم نمی کنم.

I I spend actually very little time speaking but  I spend a lot of time getting lots of input that  

helps me in my doubts about Japanese so if I  have a Japanese I don't know like a word or  

تردیدهای من در مورد ژاپنی است، بنابراین اگر ژاپنی دارم، مانند یک کلمه یا

something I want to say but I can't I don't feel  confident about it then repeating that word is not  

چیزی که می‌خواهم بگویم نمی‌دانم، اما نمی‌توانم در مورد آن اعتماد به نفس نداشته باشم و آن کلمه را تکرار کنم. به

going to help me okay I really want to make this  clear like uh so let's just let's just contrast  

من کمک نمی‌کند، من واقعاً می‌خواهم این را روشن کنم، پس بیایید فقط

these two ideas very quickly and this is something  it's very easy for you to test yourself and prove

این دو ایده را خیلی سریع با هم مقایسه کنیم و این چیزی است که برای شما بسیار آسان است که خودتان را آزمایش کنید و آن را ثابت کنید،

it so I used to think this is my like  uh I used to think that like you are  

بنابراین من قبلاً فکر می‌کردم این ایده من است. من قبلاً فکر می‌کردم مثل

like you you learn something uh and  then you repeat that and then you get

خودت چیزی یاد می‌گیری و بعد آن را تکرار می‌کنی و بعد

fluent that's the that's the general idea so you  learn something and then you try to repeat it to  

مسلط می‌شوی، این ایده کلی است، بنابراین چیزی یاد می‌گیری و بعد می‌توانی سعی کنید

yourself again and again and then you get fluent  but this this doesn't really happen for most  

بارها و بارها آن را برای خودتان تکرار کنید و سپس مسلط می شوید، اما این واقعاً برای اکثر

people and even a lot of the people watching  these videos or other videos that are trying  

افراد و حتی بسیاری از افرادی که این ویدیوها یا ویدیوهای دیگر را تماشا می کنند اتفاق نمی افتد و سعی می کنند

to learn they do this part and then they do this  part but then like where is that part why doesn't  

یاد بگیرند که این قسمت را انجام می دهند و سپس آنها را انجام می دهند. این قسمت را انجام دهید، اما بعد دوست داشته باشید که آن قسمت کجاست، چرا نمی‌شود،

that why doesn't that come you know from like  from the like I should I should be getting this  

چرا نمی‌آید، شما می‌دانید از لایک‌ها از موارد مشابه من باید این

part over here why doesn't that happen so this  is this is called learning English as a second  

قسمت را از اینجا دریافت کنم، چرا این اتفاق نمی‌افتد، بنابراین به این می‌گویند یادگیری زبان انگلیسی به عنوان

language and this is what most people are doing  and this is for most language learning in general  

زبان دوم و این همان کاری است که بیشتر مردم انجام می‌دهند و این برای بیشتر یادگیری زبان به طور کلی است

so you learn something like a a you know you get  a a translation or something uh and then you try  

بنابراین شما چیزی مانند a یاد می‌گیرید که یک ترجمه یا چیزی دریافت می‌کنید و سپس سعی می‌کنید

to repeat that and then somehow you get fluent  that's the idea of how it works so it seems like  

آن را تکرار کنید و سپس به نحوی به نتیجه می‌رسید. روان این ایده نحوه کارکرد آن است، بنابراین به نظر می‌رسد

it it's a simple thing oh okay you learn something  and repeat that and then you get fluent but why  

این یک چیز ساده است، اوه بسیار خوب، شما چیزی یاد می‌گیری و آن را تکرار می‌کنی و سپس مسلط می‌شوی، اما چرا

doesn't that work so why for most people for me  why didn't that work and the reason is because  

اینطور کار نمی‌کند چرا برای اکثر مردم برای من چرا این کار جواب نداد و دلیلش این است که

at this point right here learning and repeating  things is actually really easy to do excuse me  

در این مرحله درست در اینجا یادگیری و تکرار چیزها واقعاً انجام دادن  کارها بسیار آسان است، ببخشید که

uh by yourself so if I'm learning something  and just repeating it saying it again and

به تنهایی، پس اگر چیزی یاد می‌گیرم و فقط آن را تکرار می‌کنم. بارها و

again uh I can control this I can control  this situation but this situation I cannot  

بارها می توانم این را کنترل کنم، می توانم این وضعیت را کنترل کنم، اما نمی توانم این وضعیت را

control all right so I get into a conversation  and I don't know what people are going to say  

به خوبی کنترل کنم، بنابراین وارد یک مکالمه می شوم و نمی دانم مردم قرار است چه بگویند.

all right uh the the the real problem with ual  communication is it's unpredictable we'll just say

خب مشکل اصلی این است ارتباط عادی غیرقابل پیش بینی است که ما فقط می گوییم

uncontrolled and so in an uncontrolled situation  there are many different things you have to think  

کنترل نشده و بنابراین در یک موقعیت کنترل نشده چیزهای مختلفی وجود دارد که باید

about and if you don't know what people are  going to say or you're not prepared for that  

درباره آنها فکر کنید و اگر نمی دانید مردم قرار است چه بگویند یا برای آن آماده نیستید. من

then you're going to have a lot of trouble  with that situation okay so the opposite  

با آن موقعیت مشکل زیادی خواهم داشت، خوب، برعکس  ،

thing so this is what I used to do I used  to do this okay uh and I I want to make it  

بنابراین این همان کاری است که من انجام می‌دادم.

clear that like the the point is not just to  like listen to the language it's to understand  

واضح است که مهم این نیست که فقط دوست داشته باشید به زبان گوش دهید،

the language very well okay uh so like when  you learn English as a first language the the  

بلکه مهم این است که زبان را خیلی خوب درک کنید، پس مانند زمانی که انگلیسی را به عنوان زبان اول یاد می گیرید،

thing that I recommend like the learning  process like you don't really worry about  

چیزی که من توصیه می کنم مانند فرآیند یادگیری مانند شما نیست. واقعاً نگران

repeating so much but the point is to end doubt  so listening is one way you can do this but if  

تکرار زیاد هستید، اما نکته این است که به شک پایان دهید بنابراین گوش دادن یکی از راه‌هایی است که می‌توانید این کار را انجام دهید، اما اگر

you have any questions about about vocabulary  or what you might say in a situation then you  

سؤالی در مورد واژگان یا آنچه ممکن است در یک موقعیت بگویید دارید،

will not be able to speak fluently okay so all  the the work is really done over here ending

نمی تواند روان صحبت کند، بنابراین همه کارها واقعاً در اینجا انجام می شود و

doubt okay so if you if you uh is not it's not  just like listening or even speaking like again  

شک خوب است، بنابراین اگر شما اینطور نیستید، فقط مثل گوش دادن یا حتی صحبت کردن مثل دوباره نیست

I spend uh very little time in my day or even in a  week speaking Japanese I I could say I don't know  

من زمان بسیار کمی را در روز صرف می کنم یا حتی در عرض یک هفته با ژاپنی صحبت می‌کنم، می‌توانم بگویم نمی‌دانم

maybe like an hour or less actually speaking  uh but I'm becoming more fluent the flu the  

شاید یک ساعت یا کمتر واقعاً صحبت می‌کنم اوه، اما من دارم به آنفولانزا مسلط‌تر می‌شوم.

fluency the fluency uh uh actually comes like  as I'm learning and understanding the language  

تسلط، اوه اوه، در واقع مانند زمانی است که من زبان را بهتر یاد می‌گیرم و آن را درک می‌کنم،

better so that's how it works so for maybe for  other people it works in a different way but  

بنابراین این روشی است که ممکن است برای افراد دیگر به روشی متفاوت عمل کند، اما

uh for me and and the people I've helped if you  end the doubt that stops you from speaking then  

برای من و افرادی که به آنها کمک کرده‌ام اگر شک را پایان دهید. که شما را از صحبت کردن باز می دارد، سپس

you will speak so speech becomes like the last  thing over here and the fluent part happens over

شما صحبت خواهید کرد، بنابراین سخنرانی مانند آخرین چیزی در اینجا می شود و قسمت روان در اینجا اتفاق می افتد،

here okay you see the difference so it's the  it's the opposite so we want to move we want  

بسیار خوب، تفاوت را می بینید پس همین  برعکس، بنابراین ما می‌خواهیم حرکت کنیم، می‌خواهیم

to move from understanding the language like  just a little bit and maybe like you still  

از درک زبان حرکت کنیم، مانند فقط کمی و شاید مثل شما هنوز  در

have a lot of Doubt over here doubt and  here you have no doubt all right so you  

اینجا شک زیادی دارید و  در اینجا شما هیچ شکی ندارید، بنابراین شما

and and you can do this before you actually  get into a into a conversation with someone  

و می‌توانید این کار را قبل از شما انجام دهید. در واقع با کسی وارد مکالمه شوید   به

this is why I say you should get fluent then

همین دلیل است که من می گویم باید مسلط باشید سپس

speak so yes you can you can start repeating  things to yourself if you like and it's going  

صحبت کنید تا بله بتوانید اگر دوست دارید شروع به تکرار  چیزهایی با خودتان کنید و

to help you a little bit but the more important  thing is to end the doubt that you have about  

کمی به شما کمک می کند. اما نکته مهم تر این است که به شک و تردیدی که در مورد صحبت کردن دارید پایان دهید،

speaking whatever that doubt is so it could be  doubt about pronunciation or grammar or something  

بنابراین ممکن است شک در تلفظ یا دستور زبان یا چیز دیگری باشد،

but until you end that doubt that's going to cause  you a lot of trouble okay so the typical thing is  

اما تا زمانی که به این شک پایان ندهید که برای شما دردسرهای زیادی ایجاد می کند، بسیار خوب است. چیزی

like learn a little bit but not really understand  things perfectly and you're just like well I'm  

شبیه این است که کمی یاد بگیرید اما واقعاً چیزها را کاملاً درک نکنید و شما کاملاً خوب هستید.

kind of nervous I don't really understand with  whatever like you know that that's what you're  

این چیزی است که

talking about so this person Kanon over here that  like keeps uh keeps commenting so I'm working on  

در مورد آن صحبت می‌کنید، بنابراین این شخص Kanon در اینجا که مثل همیشه نظر می‌دهد، ادامه می‌دهد، بنابراین من دارم روی

my a and I want to sound like a native so here's  how you do that you do that not by like working on  

a خود کار می‌کنم و می‌خواهم شبیه یک بومی به نظر برسم، بنابراین در اینجا چگونه انجام می‌دهید که این کار را با کار کردن روی  خود انجام نمی‌دهید.

your accent you do it by seeing lots of examples  of how natives actually talk if I see aund  

با دیدن نمونه‌های زیادی از نحوه صحبت بومیان در واقع اگر می‌بینم

different people say a word I'm going to feel  very confident about how to say that word I'm  

افراد مختلف کلمه‌ای را بیان می‌کنند، این کار را انجام می‌دهید. من در مورد نحوه بیان آن کلمه بسیار مطمئن هستم من

not like working on my accent I'm seeing a bunch  of other people do that so before I speak I'm  

دوست ندارم روی لهجه‌ام کار کنم، می‌بینم که یک سری افراد دیگر این کار را انجام می‌دهند، بنابراین قبل از صحبت کردن،

seeing lots of examples of that and it's not  just for accents it's for anything if I want  

نمونه‌های زیادی از آن را می‌بینم و فقط برای لهجه‌ها نیست، بلکه برای هر چیزی است که می‌خواهم

to know how to communicate about a situation uh  that's that's what I want to do so again like  

بدانم چگونه ارتباط برقرار کنم. در مورد یک موقعیت، این همان چیزی است که من می‌خواهم دوباره انجام دهم،

even before you before you're speaking with other  people you can improve your pronun iation you can  

حتی قبل از اینکه با افراد دیگر صحبت کنید، می‌توانید تلفظ خود را بهبود ببخشید. می‌توانید

improve your use of grammar you can improve  everything about your uh vocabulary and the  

استفاده خود را از گرامر بهبود بخشید، می‌توانید همه چیز را در مورد واژگان uh خود بهبود بخشید و

point is you're doing it in like a controlled  comfortable way rather than trying to know  

نکته این است که شما آن را به روشی کنترل‌شده  راحت انجام می‌دهید به جای اینکه سعی کنید

something a little bit and then speak before you  feel comfortable okay hopefully that makes sense  

چیزی را کمی بدانید و سپس قبل از اینکه احساس راحتی کنید صحبت کنید، امیدوارم که منطقی باشد.

all right so that that's basically the idea and  uh the more you can eliminate doubt before you  

بسیار خوب، بنابراین اساساً این ایده است و هر چه بیشتر بتوانید قبل از صحبت کردن شک را از بین ببرید،

speak the more you will feel confident when you do  speak all right we're going to close it down here

وقتی صحبت کنید اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت. می‌خواهم آن را در اینجا ببندم،

but thank you for joining me as usual if you'd  like to learn more about how to do this you can  

اما از اینکه طبق معمول به من ملحق شدید متشکرم، اگر می‌خواهید درباره نحوه انجام این کار بیشتر بدانید، می‌توانید

click on the link in the description below this  video but remember the main idea is that you  

روی پیوند در توضیحات زیر این ویدیو کلیک کنید، اما به یاد داشته باشید ایده اصلی این است که شما

don't have to put a lot of pressure on yourself  to speak you don't have to speak to become fluent  

باید به خودتان فشار زیادی وارد کنید برای صحبت کردن، لازم نیست صحبت کنید تا مسلط شوید

you get fluent as you understand something  better okay hopefully that makes sense you  

شما مسلط می شوید زیرا چیزی را بهتر می فهمید خیلی خوب، امیدوارم منطقی باشد

can click on the links in the description to  learn more and I'll see you next time bye-bye

می توانید روی پیوندهای موجود در توضیحات کلیک کنید برای کسب اطلاعات بیشتر و دفعه بعد خداحافظی شما را خواهم دید