AT vs ON Understand English Grammar The Native Way - Difference Between AT, ON and IN

Hi there. I'm Drew Badger, the founder of EnglishAnyone.com and the world's number one

سلام. من Drew Badger، بنیانگذار EnglishAnyone.com و شماره یک

English Fluency Guide. In this video, I'd like to talk about some very simple prepositions

راهنمای تسلط انگلیسی در جهان هستم. در این ویدیو، من می خواهم در مورد چند حرف اضافه ساده صحبت کنم

and help you understand them like a native, so you can use them fluently and confidently.

و به شما کمک کنم آنها را مانند یک بومی درک کنید تا بتوانید روان و با اطمینان از آنها استفاده کنید.

Well, this whole lesson began when I was actually reading a book to my daughter. It was talking

خب، کل این درس زمانی شروع شد که من در واقع برای دخترم کتاب می خواندم.

about a witch who had a wart on her nose. So, let me just draw a quick little witch

صحبت از جادوگری بود که روی بینی اش زگیل داشت. بنابراین، اجازه دهید من فقط یک جادوگر کوچک را

here. This is my witch hat, and you have a witch here. She has a pointy nose like this,

در اینجا بکشم. این کلاه جادوگر من است و تو اینجا جادوگری داری. او مانند این بینی نوک تیز دارد

and she has a wart on the end of her nose. A wart, it's just like a little growth. It's

و در انتهای بینی خود زگیل دارد. زگیل، درست مثل یک رشد کوچک است.

kind of I think a bacteria thing. Anyway, it's not really important, but the

من فکر می‌کنم این نوعی باکتری است. به هر حال، خیلی مهم نیست، اما

point is in the book, I was reading it to where I read the wrong thing, so I actually

نکته در کتاب است، من داشتم آن را می خواندم تا جایی که اشتباه خواندم، بنابراین در واقع

made a mistake with my English. This is a common thing you'll see natives do. In the

با انگلیسی ام اشتباه کردم. این یک کار معمولی است که بومی ها انجام می دهند. در

text, it said she had a poisonous wart at the end of her nose, and I thought it was,

متن نوشته شده بود که او یک زگیل سمی در انتهای بینی خود دارد و من فکر می کردم اینطور است

and I was really just reading it quickly, she had a poisonous wart on the end of her

و من واقعاً داشتم آن را سریع می خواندم ، او یک زگیل سمی در انتهای

nose or just a wart on the end of her nose. So, here we have two different things here.

بینی خود داشت یا فقط یک زگیل روی بینی اش انتهای بینی اش بنابراین، در اینجا ما دو چیز متفاوت در اینجا داریم.

We're talking about at and on. Now, I thought about this and I actually explained it to

ما در مورد در و در مورد صحبت می کنیم. حالا به این موضوع فکر کردم و در واقع به

my daughter. I sometimes do this, so I'm teaching lessons to her really the same way I teach

دخترم توضیح دادم. من گاهی این کار را انجام می‌دهم، بنابراین همان‌طور که به شما درس می‌دهم، به او

them to you. But I know students have lots of questions about this, and so I thought

درس می‌دهم. اما می‌دانم که دانش‌آموزان سؤالات زیادی در این مورد دارند، و بنابراین فکر

I would make a video. So, in this case, I just wanted to demonstrate

کردم که یک ویدیو بسازم. بنابراین، در این مورد، من فقط می‌خواستم

these two things here, because really you can be talking about the exact same thing

این دو مورد را در اینجا نشان دهم، زیرا واقعاً شما می‌توانید دقیقاً در مورد یک چیز صحبت کنید

and using two different words and it really means almost the same thing, but there's still

و از دو کلمه متفاوت استفاده کنید و واقعاً معنای تقریباً یکسانی دارد، اما هنوز

a slight difference there. I know a lot of learners care about that slight difference,

یک تفاوت جزئی وجود دارد. من می دانم که بسیاری از زبان آموزان به این تفاوت جزئی اهمیت می دهند،

so let's talk about that. Now, in this case, on, it really is just referring to a specific

بنابراین بیایید در مورد آن صحبت کنیم. اکنون، در این مورد، در واقع فقط به یک

place on a physical location. So, any time you have something like this where something

مکان خاص در یک مکان فیزیکی اشاره دارد. بنابراین، هر زمان که چیزی شبیه به این دارید که

is on your face, it doesn't need to be just on the top. It can be on the side of something,

چیزی روی صورت شماست، نیازی نیست که فقط در بالا باشد. ممکن است در کنار چیزی باشد،

so she could have a wart right here on her face. She could have a wart on her ear. It

بنابراین ممکن است یک زگیل در اینجا روی صورتش داشته باشد. ممکن است روی گوشش زگیل داشته باشد.

could be on her chin even. So, it doesn't need to be on the physical top of something.

حتی ممکن است روی چانه اش باشد. بنابراین، نیازی نیست که در سطح فیزیکی چیزی باشد.

It just needs to be touching that surface. Does that make sense? So, on, remember it

فقط باید آن سطح را لمس کند. فرقی میکنه؟ بنابراین، به یاد داشته باشید که

doesn't just mean on the top. So, natives understand touching something is really the

این فقط به معنای بالا بودن نیست. بنابراین، بومیان درک می کنند که لمس کردن چیزی واقعاً

key here. But the other word here, at, what are we talking

کلید اینجاست. اما کلمه دیگر اینجا، در، در مورد چه چیزی صحبت می کنیم

about? Really we're talking about a physical area, rather than just a specific point. So,

؟ در واقع ما در مورد یک منطقه فیزیکی صحبت می کنیم ، نه فقط یک نقطه خاص. بنابراین

on really can be describing something on this physical location, but you see, anything inside

، واقعاً می‌توان چیزی را در این مکان فیزیکی توصیف کرد، اما می‌بینید، هر چیزی در داخل

this area can be at the end of her nose. So, on the end of her nose, like right here, it

این ناحیه می‌تواند در انتهای بینی او باشد. بنابراین، در انتهای بینی او، مانند همین اینجا،

might not be like just on the tip. It's kind of near that spot, so we say at the end of

ممکن است فقط روی نوک بینی نباشد. تقریباً نزدیک آن نقطه است، بنابراین در انتهای

her nose. The, again, difference here, it could be actually like inside her nose right

بینی او می گوییم. باز هم تفاوت اینجا، می تواند در واقع مانند داخل بینی او

here, and in that case we could say it was in her nose, but we could also say it's at

باشد، و در آن صورت می توانیم بگوییم که در بینی او بوده است، اما همچنین می توانیم بگوییم که

the end of her nose. So, any time we're talking about a physical area like this, where something

در انتهای بینی او است. بنابراین، هر زمان که ما در مورد یک منطقه فیزیکی مانند این صحبت می کنیم، جایی که چیزی

could be around this, we can say at, because we're talking about that general area.

می تواند در اطراف آن باشد، می توانیم بگوییم، زیرا ما در مورد آن منطقه کلی صحبت می کنیم.

Now, just to make this a bit more clear, let me erase this and just cover a few more examples.

اکنون، فقط برای اینکه این موضوع کمی واضح تر شود، اجازه دهید این را پاک کنم و فقط چند نمونه دیگر را پوشش دهم.

The first one here is if we have an intersection, so if we imagine this is a street here, these

اولین مورد در اینجا این است که اگر ما یک تقاطع داشته باشیم، بنابراین اگر تصور کنیم اینجا یک خیابان است،

are some crosswalks, and you've got a cars driving up over here, and we just put a person

اینها چند خط عابر پیاده هستند، و شما ماشین هایی دارید که از اینجا بالا می روند، و ما فقط یک نفر را

right here standing at the corner. So, right here I'm at the corner, at the corner. Now,

درست اینجا می گذاریم که در گوشه ای ایستاده است. . بنابراین، همین جا من در گوشه، در گوشه هستم. حالا،

I can also say I'm physically ... Again, remember something is touching that area. So, if I'm

می توانم بگویم که از نظر بدنی هم هستم... باز هم یادتان باشد که چیزی آن ناحیه را لمس می کند. بنابراین، اگر من

standing here, I'm also on the corner. Here, again, we can use either of these words

اینجا ایستاده ام، من نیز در گوشه ای هستم. در اینجا، دوباره، می‌توانیم از هر یک از این کلمات استفاده

and we're talking about basically the same thing. It's like 99% the same, but the slight

کنیم و اساساً در مورد یک چیز صحبت می‌کنیم. تقریباً 99٪ یکسان است، اما

difference is that we're talking about here I'm physically standing on this area, so I'm

تفاوت جزئی این است که ما در اینجا صحبت می کنیم که من از نظر فیزیکی روی این ناحیه ایستاده ام، بنابراین

touching the surface of it, but I can talk about being at this area as well. So, I could

سطح آن را لمس می کنم، اما می توانم در مورد حضور در این منطقه نیز صحبت کنم. بنابراین، من می‌توانم

be standing really anywhere around here and really be in or, excuse me, on the corner,

واقعاً در هر کجای اینجا بایستم و واقعاً در یا، ببخشید، در گوشه

or I could be standing at the corner as well, but really the difference is just am I thinking

باشم، یا می‌توانم در گوشه‌ای بایستم، اما واقعاً تفاوت این است که من

about the general area of something, or am I talking about the physical location, if

به منطقه کلی چیزی فکر می‌کنم. یا من در مورد مکان فیزیکی صحبت می کنم، اگر

I'm touching the surface of that thing. With this idea, remember this isn't just a

سطح آن چیز را لمس کنم. با این ایده، به یاد داشته باشید که این

like a two dimensional circle. It's like a ball, a sphere. So, I could actually be under

فقط یک دایره دو بعدی نیست. مثل یک توپ، یک کره است. بنابراین، من واقعاً می توانستم

the street. If I'm standing on the corner, but I'm not on the corner, I'm under it, I'm

زیر خیابان باشم. اگر گوشه ایستاده باشم، اما در گوشه نباشم، زیر آن هستم،

no longer on the corner. I'm actually under the corner in that sense, but I'm still at

دیگر در گوشه نیستم. من در واقع به این معنا زیر گوشه هستم، اما هنوز

the corner, because it's within the same space. Does that make sense? Again, we're talking

در گوشه هستم، زیرا در همان فضا قرار دارد. فرقی میکنه؟ باز هم، ما در

about the difference between a physical area, like we're talking about touching a physical

مورد تفاوت بین یک منطقه فیزیکی صحبت می کنیم، مانند اینکه در مورد لمس یک

space, or talking about are we within that same area? Let's go a little bit deeper with

فضای فیزیکی صحبت می کنیم، یا اینکه آیا در همان منطقه صحبت می کنیم ؟ بیایید کمی عمیق تر با

this, where I'm going to talk about another word here, and so this is going to just compare

این برویم، جایی که من در اینجا در مورد کلمه دیگری صحبت می کنم، و بنابراین این فقط

at, within. I used these same examples when I sent a recent email to subscribers and I

در داخل، مقایسه می شود. من از همین مثال‌ها استفاده کردم که اخیراً ایمیلی برای مشترکین ارسال کردم و داشتم

was talking about that with images, but I wanted to talk a little bit more about this

در مورد آن با تصاویر صحبت می‌کردم، اما می‌خواستم در اینجا با یک ویدیو کمی بیشتر در مورد این موضوع صحبت

just in detail here with a video, so you can actually hear me and see me describing this

کنم، بنابراین می‌توانید واقعاً صدای من را بشنوید و مرا ببینید. این

as well. Now, if I imagine I'm at a restaurant like

را نیز توصیف می کند. حالا، اگر تصور کنم در چنین رستورانی

this, I could be sitting right here. We're going to put a chair right here and a little

هستم، می‌توانم همین‌جا بنشینم. ما می خواهیم یک صندلی و یک میز کوچک اینجا بگذاریم

table, so I'm in a restaurant or I'm at a restaurant. Which am I? Now, in this case,

، بنابراین من در یک رستوران یا در یک رستوران هستم . من کدومم؟ اکنون، در این مورد،

again, it's the difference between a physical location. In is going to describe me being

دوباره، این تفاوت بین یک مکان فیزیکی است . قرار است من را از

physically inside, in the same way that if I were up here, I'm sitting up on the top

لحاظ فیزیکی در داخل توصیف کند، به همان شکلی که اگر من اینجا بودم،

of the restaurant, I'm actually on. Here I am on the restaurant, and here I am in the

بالای رستوران نشسته بودم، در واقع در آن هستم. اینجا من در رستوران هستم و اینجا در

restaurant, but in both cases I could be here or here. We're going to draw our little line.

رستوران هستم، اما در هر دو مورد می‌توانم اینجا یا اینجا باشم. ما خط کوچک خود را می کشیم.

Again, the area is covering the whole area here and I'm at in all of these places. If

باز هم، منطقه کل منطقه اینجا را در بر می گیرد و من در همه این مکان ها هستم. اگر

I call a friend of mine and I say, "Hey, I'm at the restaurant right now, I'm at the restaurant,"

به یکی از دوستانم زنگ بزنم و بگویم: "هی، من الان در رستوران هستم، من در رستوران هستم"

it just means I'm within this space somewhere. Now, obviously natives aren't really thinking

، فقط به این معنی است که من در جایی در این فضا هستم. اکنون، بدیهی است که بومیان واقعاً

about this so much, and if you ask a native, "What's the difference between being at somewhere

آنقدر به این موضوع فکر نمی کنند، و اگر از یک بومی بپرسید "تفاوت بین بودن در جایی

and in somewhere?", usually people aren't thinking about it, but they understand this

و جایی چیست؟"، معمولاً مردم به آن فکر نمی کنند، اما آنها این را می فهمند

and they just have a sense that this is how it works, but they have this sense because

و آنها را درک می کنند. فقط این حس را داشته باشید که این روش کار می کند، اما آنها این حس را دارند زیرا

they've learned these. Really they've, kind of almost like a computer, they fed their

اینها را یاد گرفته اند. واقعاً آنها ، تقریباً مانند یک رایانه، به

mind so many examples of how these things work. Is this in or at, in or at? Over time

ذهن خود نمونه های زیادی از نحوه کار این چیزها داده اند. آیا این در یا در، در یا در؟ با گذشت زمان،

they develop a sense for that, so I'm trying to help you speed that up by really just explaining

آنها این حس را پیدا می کنند، بنابراین من سعی می کنم به شما کمک کنم تا با توضیح واقعی آن، سرعت آن را افزایش دهید

what it is. But does this make sense? Hopefully it does, because if you understand this, then

. اما آیا این منطقی است؟ امیدوارم اینطور باشد، زیرا اگر این را درک کرده باشید،

you can use it fluently. You really understand where am I in some relationship and you can

می توانید به راحتی از آن استفاده کنید. شما واقعاً درک می کنید که من در چه رابطه ای هستم و می توانید

say, "I'm in the restaurant," or you can still be at to the restaurant right here. You can

بگویید "من در رستوران هستم" یا هنوز می توانید همین جا در رستوران باشید. شما هنوز هم می توانید

still be at the restaurant. Oh no. I lost my pen. Look at that. We've

در رستوران باشید. وای نه. قلمم گم شد به آن نگاه کنید.

got a blooper. So, here I am. I'm in, I'm on, and I'm at in both of these cases. Now,

ما یک blooper داریم. بنابراین، من اینجا هستم. من در هستم، من روشن هستم، و در هر دوی این موارد هستم. حالا،

I can actually be outside. If I'm standing out here, now I'm not in the restaurant and

من واقعاً می توانم بیرون باشم. اگر من اینجا ایستاده باشم، الان در رستوران نیستم و

I'm not on the restaurant right here, but I am still at the restaurant, because I am

همین جا در رستوران نیستم، اما هنوز در رستوران هستم، زیرا

within this space. Again, it's not like there's a certain amount of space. It's just a general

در این فضا هستم. باز هم، اینطور نیست که مقدار مشخصی فضا وجود داشته باشد. این فقط یک

idea. So, I could be at the parking lot outside and in my car. Here is me sitting in my car.

ایده کلی است. بنابراین، می‌توانم در پارکینگ بیرون و در ماشینم باشم. اینجا من در ماشینم نشسته ام.

I'm a really bad artist here, but it's the same idea. I'm still at the restaurant.

من اینجا واقعاً هنرمند بدی هستم، اما این همان ایده است. من هنوز در رستوران هستم.

So, often when you'll hear native speakers talking to each other about making plans for

بنابراین، اغلب وقتی می‌شنوید که افراد بومی با یکدیگر در مورد برنامه‌ریزی برای

something, if they're going to, for example, going to see a movie, they would say, "Okay.

چیزی صحبت می‌کنند، مثلاً اگر قرار است فیلمی را ببینند، می‌گویند: "بسیار خوب.

I'll meet you at the movie theater," but because this is more general, it's talking about the

من با شما در سینما"، اما چون این کلی تر است، در مورد منطقه صحبت می

area, people will say, "Where at the theater. Where specifically are you talking about?

کند، مردم می گویند، "کجا در تئاتر. به طور خاص در مورد کجا صحبت می کنید؟

Do you mean inside the theater? Do you mean outside the theater? Do you mean at a particular

منظورتان داخل تئاتر است ؟ منظورتان خارج از تئاتر است؟ یعنی در یک

location in the theater?" Natives will actually have these conversations. So, you can say,

مکان خاص در تئاتر؟ بومیان در واقع این مکالمات را خواهند داشت. بنابراین، می‌توانید بگویید،

"I'll meet you at that place," but if it's a pretty big place, then you'll have to usually

"من شما را در آن مکان ملاقات خواهم کرد"، اما اگر مکان نسبتاً بزرگی است، معمولاً باید

say, "Where specifically would you like to meet?" Hopefully all this makes sense, but

بگویید: "به طور خاص دوست دارید کجا ملاقات کنید؟" امیدواریم همه اینها منطقی باشد، اما

if you understand it the same way natives do ... and this is really how natives are

اگر شما آن را به همان روشی که بومیان می‌دانند، درک می‌کنید ... و واقعاً بومی‌ها آن را

learning it. They're just in situations and they're connecting the situation with the

یاد می‌گیرند. آنها فقط در موقعیت ها هستند و موقعیت را با

vocabulary. This is really important. When you're learning

واژگان مرتبط می کنند. این واقعا مهم است. وقتی

like a native, so you can speak like a native, you're connecting the situation with the vocabulary.

مانند یک بومی یاد می گیرید، بنابراین می توانید مانند یک بومی صحبت کنید، وضعیت را با واژگان مرتبط می کنید.

You're not learning from your native vocabulary to English. This is why it gets really confusing

شما از واژگان بومی خود به انگلیسی یاد نمی گیرید . به همین دلیل است که برای مردم واقعاً گیج کننده می شود

for people, because, as an example, maybe I'm learning Japanese or I'm a native Japanese

، زیرا، به عنوان مثال، شاید من ژاپنی یاد می گیرم یا یک زبان مادری ژاپنی

speaker and I'm trying to take a preposition or some other word that I already know and

هستم و سعی می کنم حرف اضافه یا کلمه دیگری را که قبلاً می دانم و می دانم استفاده

I'm wondering, okay, like day. This is like where you're doing something, or I'm to use

کنم. متعجبم، باشه، مثل روز. این مانند جایی است که شما در حال انجام کاری هستید یا من باید از نظافت استفاده کنم

neat. So, if I'm doing something or in a certain location, how do I translate this into English?

. بنابراین، اگر من در حال انجام کاری یا در مکانی خاص هستم ، چگونه این را به انگلیسی ترجمه کنم؟

That's the wrong way to think about that. If you think about it through translations,

این طرز فکر اشتباه است. اگر از طریق ترجمه به آن فکر می کنید،

this is why you hesitate and then have to translate and think about grammar rules when

به همین دلیل است که تردید می کنید و سپس باید هنگام صحبت کردن، ترجمه کنید و به قواعد گرامری فکر

you speak, but if you understand it like a native, and hopefully I've given you a really

کنید، اما اگر آن را مانند یک زبان بومی درک می کنید ، و امیدوارم که من یک

good example of that in this lesson as well, hopefully that makes sense.

مثال واقعا خوب از آن را به شما ارائه کرده ام. این درس نیز، امیدوارم که منطقی باشد.

So, remember, connect the idea here, always be learning. Think about the situation and

بنابراین، به یاد داشته باشید، ایده را به اینجا متصل کنید، همیشه در حال یادگیری باشید. در مورد موقعیت فکر کنید و

then connect that with the English vocabulary that you're listening to. This is, again,

سپس آن را با واژگان انگلیسی که به آن گوش می دهید مرتبط کنید.

the same thing that native children are doing as they're learning the language, and that's

این همان کاری است که کودکان بومی در حین یادگیری زبان انجام می دهند و به

why they speak fluently. So, it's not about how many words you know. It's how you learn.

همین دلیل روان صحبت می کنند. بنابراین، مهم نیست که چند کلمه می دانید. اینطوری یاد میگیری

This is why, again, it's so important you're connecting the vocabulary with with the actual

به همین دلیل است که دوباره، بسیار مهم است که واژگان را با وضعیت واقعی مرتبط کنید

situation and you're not trying to think about how do I translate something. If that made

و سعی نکنید به این فکر کنید که چگونه چیزی را ترجمه کنم. اگر

sense, give this video a big like and start using these correctly when you go out and

منطقی بود، به این ویدیو یک لایک بزرگ بدهید و وقتی بیرون می‌روید و با بومیان آشنا می‌شوید، شروع به استفاده صحیح از

meet natives. Hopefully, if you have understood this, you will be able to do that.

آنها کنید. امیدوارم اگر این را فهمیده باشید، بتوانید آن را انجام دهید.

Well, that's the end of this video. I hope you have enjoyed it. As usual, do click that

خب، این پایان این ویدیو است. امیدوارم از آن لذت برده باشید. طبق معمول روی

like button. The YouTube is not sharing my videos for some reason. So, a lot of people

دکمه like کلیک کنید. یوتیوب به دلایلی ویدیوهای من را به اشتراک نمی گذارد . بنابراین، بسیاری از مردم

will mail me and say, "Hey. It's nice to see you making videos again," but there are new

به من ایمیل می‌زنند و می‌گویند: "هی. خوشحالم که می‌بینم دوباره ویدیو می‌سازی،" اما همیشه

videos all the time. So, I don't know why that's happening, but to make sure that doesn't

ویدیوهای جدید وجود دارد. بنابراین، من نمی‌دانم چرا این اتفاق می‌افتد، اما برای اطمینان از اینکه این

happen to you, click that like button, subscribe, and also click that little bell icon, so you

اتفاق برای شما نمی‌افتد، روی دکمه لایک کلیک کنید، مشترک شوید، و همچنین روی نماد زنگ کوچک کلیک کنید

get notified when new videos are released. Now, last thing I'd like you to do is post

تا زمانی که ویدیوهای جدید منتشر می‌شوند مطلع شوید. اکنون، آخرین کاری که می‌خواهم انجام دهید این است که

a comment below this video and let me know if you understood this and if you feel more

یک نظر زیر این ویدیو ارسال کنید و به من اطلاع دهید که آیا این را فهمیده‌اید و آیا

confident using it, and also let me know what other grammar points you struggle with.

از استفاده از آن اطمینان بیشتری دارید، و همچنین به من بگویید که با چه نکات گرامری دیگری درگیر هستید.

One thing, I'll give you a little bit of secret here, because a lot of people ask me how do

یک چیز، من در اینجا کمی راز را به شما می گویم ، زیرا بسیاری از مردم از من می پرسند که چگونه

I teach and they want to know more specifically about the ways I'm doing things. What I'm

تدریس کنم و آنها می خواهند به طور دقیق تر در مورد روش های انجام کارها بدانند. کاری که من

doing here really is helping you contrast things the same way a native does. So, a native

اینجا انجام می دهم واقعاً به شما کمک می کند تا چیزها را به همان روشی که یک بومی انجام می دهد، مقایسه کنید. بنابراین، یک

is not just learning on. Theyre learning on connected with in or at. They're learning

بومی فقط در حال یادگیری نیست. آنها در حال یادگیری در ارتباط با in یا at هستند. آنها

all these things together and learning how to connect them. This is why I create the

همه این چیزها را با هم یاد می گیرند و یاد می گیرند که چگونه آنها را به هم وصل کنند. به همین دلیل است که

courses I do and especially Frederick. Frederick learned to read the new app we created, so

دوره هایی را که انجام می دهم و به خصوص فردریک ایجاد می کنم. فردریک یاد گرفت که برنامه جدیدی را که ما ایجاد کرده‌ایم بخواند، تا

that you can actually teach yourself by comparing different things yourself, the same way in

بتوانید در واقع با مقایسه چیزهای مختلف خودتان، به همان روشی که در

native does. You can learn about all these things at EnglishAnyone.com.

بومی انجام می‌دهد، به خودتان آموزش دهید. شما می توانید در مورد همه این موارد در EnglishAnyone.com بیاموزید.

But right now just click that like button. Post a comment below this video. Let me know

اما در حال حاضر فقط روی دکمه like کلیک کنید. نظر خود را زیر این ویدیو ارسال کنید. به من بگویید

what you'd liked about it. Also, tell me about a grammar point you struggle with, so that

چه چیزی در مورد آن دوست دارید. همچنین یک نکته گرامری که با آن مشکل دارید بگویید تا

I can take it, teach it to you the native way, so you can finally use it fluently. That's

من آن را بگیرم، به روش بومی به شما یاد بدهم تا در نهایت بتوانید به راحتی از آن استفاده کنید.

it for this video. I hope you have enjoyed it, and I look forward to seeing you in the

برای این ویدیو همین است. امیدوارم از آن لذت برده باشید و مشتاقانه منتظر دیدار

next one. To just improve your speaking confidence, sound more native, and really just to become

بعدی شما هستم. فقط برای اینکه اعتماد به نفس صحبت کردن خود را بهبود ببخشید، بومی تر به نظر برسید، و واقعاً فقط برای تبدیل شدن به

a much more fluent speaker. I'd like you to do these three simple things right now.

یک سخنران بسیار روان تر. از شما می خواهم همین سه کار ساده را همین الان انجام دهید.

1. Click on this link to subscribe to my YouTube channel for over 500 free videos.

1. روی این پیوند کلیک کنید تا در کانال یوتیوب من برای بیش از 500 ویدیو رایگان مشترک شوید.

2. Click on this link 2Yp9eZj to download my #1 eBook guide to fast fluency, FREE! And…

2. روی این پیوند 2Yp9eZj کلیک کنید تا راهنمای کتاب الکترونیکی شماره 1 من برای تسلط سریع، رایگان را دانلود کنید! و…

3. Click on this link to watch the most popular video on English fluency here on YouTube!

3. برای تماشای محبوب ترین ویدیو در مورد تسلط انگلیسی در اینجا در یوتیوب، روی این لینک کلیک کنید!