Visual Guide To English Idioms

let's give YouTube a moment to  fire up uh but hello welcome to  

بیایید یک لحظه به YouTube فرصت دهیم تا فعال شود، اما سلام به

another video on YouTube here let's  see here for live we should be in a

ویدیوی دیگر در YouTube خوش آمدید اینجا بیایید اینجا را برای زنده ببینیم ما باید در یک لحظه باشیم.

moment Let's Go YouTube you can do it I believe  in you or it should be just a second if you can  

see this uh post a comment let me know when  you're where you're from if you have any  

این را ببینید، یک نظر ارسال کنید، اگر سؤالی دارید به من اطلاع دهید وقتی  از کجا هستید

questions uh I want to go through these pretty  quickly just to make sure I get through them all  

make sure everyone uh can learn a lot at the  beginning of this video uh but it looks like  

ابتدای این ویدیو اوه اما به نظر می‌رسد که

we're ready to go so I am Drew Badger the founder  of englishanyone.com and the English fluency guide  

ما آماده‌ایم که برویم، بنابراین من درو بجر، بنیان‌گذار englishanyone.com و راهنمای تسلط به زبان انگلیسی هستم

and today we're going to be talking about idioms  uh lots of people ask me about these uh they're  

و امروز قرار است در مورد اصطلاحات صحبت کنیم. خیلی‌ها از من می‌پرسند. اینها به

not as important as learning phrasal verbs but  I have a whole program about that so I thought  

اندازه یادگیری افعال عبارتی مهم نیستند، اما من یک برنامه کامل در مورد آن دارم، بنابراین فکر کردم

I would talk about edms today uh but try to help  you understand them like a native uh because I  

امروز در مورد edms صحبت کنم، اما سعی می کنم به شما کمک کنم آنها را مانند یک بومی درک کنید، زیرا من

think last in my last video what was that like  a week ago uh I had a question uh from uh from  

در آخرین ویدیوی خود فکر می کنم که این بود که یک هفته پیش، آه، من یک سوال داشتم از

the chat about what was that about it was uh it  was uh like how to how to say something it was  

گپ در مورد این که چه چیزی در مورد آن بود، آه، این بود که چگونه می توان چیزی را گفت، این بود

Japanese like how to say like uh before you leave  leave like during the or at the end of the day uh  

ژاپنی بود، مثل اینکه چگونه می توانم مثل آه بگویم قبل از اینکه ترک کنی. یا در پایان روز اوه

and I I didn't spend a lot of time talking about  that but I thought I would begin this video just  

و من زمان زیادی را صرف صحبت در مورد آن نکردم، اما فکر کردم که این ویدیو را شروع کنم فقط   به

mention mentioning that quickly uh because a lot  of people when they're learning a language they  

ذکر آن سریع اشاره کنم، زیرا بسیاری از افراد وقتی در حال یادگیری زبانی هستند   یاد می

learn it through translations and so they they  think about how do you say an expression like  

گیرند آن را از طریق ترجمه ها انجام می دهند و بنابراین آنها به این فکر می کنند که چگونه عبارتی مانند این را بیان می کنید، در حالی که

this when it's much better I'll just draw this  for you visually uh so it's easier to think so  

خیلی بهتر است، من فقط این را برای شما به صورت بصری ترسیم می کنم، بنابراین فکر کردن آسان تر است، بنابراین در

there's a a situation something is happening in  this case a person is is going home early so in  

موقعیتی وجود دارد که چیزی در حال رخ دادن است. زود به خانه می‌روم، بنابراین در

Japanese people are typically polite about it and  they say something like I'm sorry for going first  

ژاپنی‌ها معمولاً در مورد آن مودبانه رفتار می‌کنند و چیزی می‌گویند مثل اینکه من برای اولین بار رفتم متاسفم

like pardon me or excuse excuse me I'm going first  so it just means like you you kind of feel bad for  

مثلاً من را ببخش یا ببخشید من اول می‌روم بنابراین فقط به این معنی است که مثل شما احساس بدی نسبت به

the other people who are still working so you're  going home before them and that's part of the  

دیگری دارید. افرادی که هنوز کار می کنند، بنابراین شما قبل از آن ها به خانه می روید و این بخشی از

culture and then the language comes from that  so you have the situation that leads to uh we  

فرهنگ است و سپس زبان از آن سرچشمه می گیرد، بنابراین شما موقعیتی دارید که منجر به این می شود که ما

just say like the language over here and so what  people try to do uh is they will try to translate  

فقط می گوییم مثل زبان اینجا و بنابراین مردم سعی می کنند چه کار کنند. اوه این است که آنها سعی خواهند کرد

from this language uh into this language in  English so let's say just from the Japanese  

از این زبان به این زبان در انگلیسی ترجمه کنند، بنابراین بیایید بگوییم فقط از

example so uh so I'm sorry for going first so  we will translate that uh into English uh but  

مثال ژاپنی   بنابراین من از رفتن اول متاسفم، بنابراین ما آن را به انگلیسی ترجمه خواهیم کرد، اما

what you should be doing is is really trying to  look at the translation of well not really the  

کاری که باید انجام دهید این است واقعاً سعی می‌کند به ترجمه خوب نگاه کند نه واقعاً

translation but just look at the situation and  think like try to go directly to the language  

ترجمه، بلکه فقط به موقعیت نگاه کنید و فکر کنید سعی کنید مستقیماً به زبان بروید

and if there's something you should be saying so  we don't want to go from situation to vocabulary  

و اگر چیزی است که باید بگویید، بنابراین نمی‌خواهیم از موقعیتی به واژگان دیگر برویم.

and then try to translate again so that's where  we start creating problems for uh how to think or  

و سپس دوباره سعی کنید ترجمه کنید تا اینجاست که ما شروع به ایجاد مشکل برای نحوه فکر کردن یا

remember vocabulary uh and and that's what causes  a lot of people to struggle when they speak so  

به خاطر سپردن واژگان می کنیم و این همان چیزی است که باعث می شود بسیاری از افراد وقتی اینطور صحبت می کنند به

instead of beginning with vocabulary really think  about the situation and look at how a native would  

جای شروع با واژگان، در مورد موقعیت فکر کنند و به آن نگاه کنند، دچار مشکل شوند. چگونه یک بومی

say something in this situation and in this  situation uh a native English speaker like in  

در این موقعیت و در این موقعیت چیزی می‌گوید، اوه یک انگلیسی‌زبان بومی مانند

America we just say like see you tomorrow we we're  not really we don't really feel bad for going home  

آمریکا، ما فقط می‌گوییم فردا می‌بینمت، ما واقعاً نیستیم، واقعاً برای رفتن به خانه احساس بدی نداریم.

first in fact it's it's like the opposite for  people are like aha like you have to stay working  

برعکس، برای مردم مثل آها مثل این است که شما باید کار کنید

or something like that now it's not in a mean way  but it's it's kind of part of the culture uh so  

یا چیزی شبیه به آن، اکنون به طرز بدی نیست، اما به نوعی بخشی از فرهنگ است آهان، بنابراین

it's a different thing so we wouldn't take this  and like translate it in the same way we would  

چیز دیگری است، بنابراین ما این را نمی‌گیریم و دوست داریم آن را ترجمه کنیم به همین ترتیب ما

look at the situation and try to understand how  we would use uh or whatever uh for that language  

به موقعیت نگاه می‌کنیم و سعی می‌کنیم بفهمیم که چگونه از آن زبان یا هر چیزی را

for that situation okay so I'm starting talking  about this uh because idioms are the same thing  

برای آن موقعیت استفاده می‌کنیم، بنابراین من شروع به صحبت درباره این می‌کنم زیرا اصطلاحات همان چیزی هستند

uh and so often people will will hear an idiom and  then they will just try to think about well how do  

و اغلب مردم این کار را می‌کنند. یک اصطلاح را می‌شنوند و سپس سعی می‌کنند خوب فکر کنند که چگونه

I translate this into English so there's like an  idiom like uh and sometimes iums work the same you  

من این را به انگلیسی ترجمه می‌کنم، بنابراین مانند یک اصطلاحی مانند uh وجود دارد و گاهی اوقات iumها به همان صورت کار می‌کنند که

know like they will have um like like EO so this  is uh like two birds with one stone this is the  

می‌دانید که um مانند EO خواهند داشت، بنابراین این مانند دو است پرندگان با یک سنگ این در

same thing actually in Japanese and English uh but  often the specific vocabulary will be different  

واقع در ژاپنی و انگلیسی یکسان است، اما اغلب واژگان خاص متفاوت خواهد بود

and the funny thing about idioms is that they  often don't mean what like what the words sound  

و نکته خنده دار در مورد اصطلاحات این است که آنها اغلب به معنای چیزی نیستند که کلمات به نظر می رسند،

like so there's a little bit of a a difficulty  there for people understanding them if you just  

بنابراین مقدار کمی اگر فقط به کلمات نگاه کنید یک مشکل  برای مردم وجود دارد که آنها را درک کنند،

look at the words but if you look at the situation  and we're going to to talk about even like uh we  

اما اگر به موقعیت نگاه کنید و ما قصد داریم در مورد آن صحبت کنیم، حتی مانند آه ما

we'll just kind of put like kind of the vocabulary  or like the the idea that goes into the situation  

ما فقط به نوعی واژگان را در نظر می گیریم یا مانند ایده ای که به موقعیت مربوط می شود

in this video we'll be talking about that um and  when you understand the situation and really like  

در این ویدیو در مورد آن صحبت خواهیم کرد و وقتی موقعیت را درک کردید و واقعاً منشأ لغت را دوست داشتید،

the origin of the vocabul then it's much easier  to understand things directly in English Okay so  

درک مستقیم چیزها به زبان انگلیسی بسیار ساده تر  می شود بسیار خوب بنابراین

that's my kind of long introduction to this  video but we'll get right into it I'll check  

این یک نوع مقدمه طولانی من است این ویدیو اما ما مستقیماً وارد آن می‌شویم،

chat just to see if anybody has any questions  but I I really want to make this point very  

فقط چت را بررسی می‌کنم تا ببینم کسی سؤالی دارد یا خیر اما من واقعاً می‌خواهم این نکته را خیلی

clear so this idea from going from one language  to English so whatever your native language  

واضح بگویم، بنابراین این ایده از رفتن از یک زبان به انگلیسی است، بنابراین هر زبان مادری شما

is this is called learning English as a second  language because you're learning English through  

این باشد یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم نامیده می شود زیرا شما در حال یادگیری زبان انگلیسی از طریق

this other language and this means you probably  have to translate and think about vocabulary and  

این زبان هستید و این بدان معنی است که احتمالاً باید واژگان و

grammar rules and other things that instead of  just going directly from the situation itself to  

قواعد دستور زبان و چیزهای دیگر را ترجمه کنید و به آن فکر کنید که به جای اینکه مستقیماً از موقعیت به سمت

the English and so how do you get this well you  pay attention you pay attention to what natives  

انگلیسی بروید و در مورد آن فکر کنید. بنابراین، چگونه می‌توانید این کار را خوب انجام دهید، توجه داشته باشید که به کارهایی که بومی‌ها

do in these situations rather than trying  to think about what you would say in in a  

در این موقعیت‌ها انجام می‌دهند توجه کنید، نه اینکه سعی کنید به این فکر کنید که در

situation like that so what does a native say so  instead of a Japanese person going home first a  

چنین موقعیتی چه می‌گویید، بنابراین یک بومی به جای اینکه یک ژاپنی به خانه برود، چه می‌گوید. ابتدا یک

native English speaker uh in you know Chicago  or whatever where I'm from what do they say at  

انگلیسی زبان مادری شما می‌دانید شیکاگو یا هر جایی که من اهل آن هستم، در

the end of the day if they are leaving before  someone else they just say well I'll see you  

پایان روز اگر قبل از شخص دیگری می‌روند چه می‌گویند، فقط می‌گویند خوب،

tomorrow all right so very rarely would people  say oh I'm sorry for going first you might have  

فردا می‌بینمت، خیلی خوب مردم می گویند آه، متاسفم که اول رفتم، ممکن است

someone who's very polite say that but it would  not be very common okay so always focus on this  

کسی داشته باشید که بسیار مؤدب است این را بگوید، اما خیلی معمول نیست، خوب است، بنابراین همیشه روی این موقعیت تمرکز کنید

situation and that's what we're going to talk  about today as we cover a bunch of interesting  

و این همان چیزی است که امروز در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

idioms all right uh let's look at the chat here  nice to see everybody Martin I love your videos  

اصطلاحات جالب   خیلی خوب، بیایید به چت اینجا نگاه کنیم خوشحالم که همه را می بینم مارتین من ویدیوهای شما را دوست دارم

glad to hear if you guys know anyone else who  would enjoy the videos then please like them uh  

خوشحالم که اگر شخص دیگری را می شناسید که از ویدیوها لذت می برد، لطفاً آنها را لایک کنید

even if you don't tell anyone else just click like  it's very easy to do and that will tell YouTube  

حتی اگر به کسی نگفته اید فقط کلیک کنید مانند انجام این کار بسیار آسان است و به YouTube می‌گوید

Hey like we should tell other people about this  video as well of course it's always nice if you  

سلام، مثل اینکه ما باید به دیگران درباره این ویدیو هم بگوییم، البته همیشه خوب است اگر   به

tell other people and say hey come watch this guy  uh Diana says from Mexico nice to see you there  

دیگران بگویید و بگویید هی بیا این مرد را تماشا کن اوه دایانا می‌گوید از مکزیک خوشحالم که شما را آنجا می‌بینم

oh and Annette over there hi duu hello from  Wisconsin yeah you always tell me you're from  

اوه و آنت اونجا سلام دوو سلام از ویسکانسین بله تو همیشه به من میگی که اهل

Wisconsin I'm waiting to hear you're you're like  in a different location or something sometime ji  

ویسکانسین هستی منتظرم بشنوم که تو یه مکان دیگه هستی یا یه وقتایی جی

says hello from Canada Unice Hal hello everyone  Nona says I have my first interview tomorrow in  

از کانادا یونیس هال سلام میگه سلام به همه نونا می‌گوید من فردا اولین مصاحبه‌ام را در

the US praise uh uh please wish me luck well  good luck uh very true what you're saying uh  

ستایش ایالات متحده دارم، اوه، لطفاً برای من آرزوی موفقیت کنید موفق باشید، خیلی درست است آنچه می‌گویید آه

let's see glad to hear it let's see nargas hello  from Michigan juky good luck oh there we go hello  

بیایید ببینیم از شنیدنش خوشحالم.

from Korea and hello from Vietnam and got some  Arabic over there thanks sometimes translating  

کره و سلام از ویتنام و مقداری عربی در آنجا دریافت کردم، با تشکر گاهی اوقات ترجمه

helps but it's better to check the way natives  say things yes um sometimes like when you're  

کمک می کند، اما بهتر است نحوه بیان افراد بومی را بررسی کنید.

when you're just hearing something and if you're  learning a language by yourself often that's what  

اغلب این کاری است که

people do so they just get a translation because  that's the fastest way to just understand what  

مردم انجام می‌دهند، بنابراین آنها فقط ترجمه دریافت می‌کنند، زیرا این سریع‌ترین راه برای فهمیدن چیزی است که

something is but if you spend a little bit more  time and think about why people say something  

چیزی چیست، اما اگر کمی بیشتر وقت بگذارید و به این فکر کنید که چرا مردم چیزی می‌گویند

uh then it will be a little bit easier for you to  understand and you start uh thinking about things  

اوه، برای شما کمی آسان‌تر می‌شود. می‌فهمی و شروع می‌کنی به چیزهایی فکر می‌کنی

more more like a native speaker rather than from  uh like from a learner's perspective or learning  

بیشتر شبیه یک زبان مادری به جای اینکه از دیدگاه زبان‌آموز یا یادگیری

a language as a second language all right Thiago  says hello from Brazil let's see uh I can't read  

یک زبان به‌عنوان زبان دوم، خیلی خوب تیاگو از برزیل سلام می‌گوید بیایید ببینیم اوه من نمی‌توانم بخوانم

the ab ab youah hello from Japan F from Sudan ice  to see there hello from Indonesia hello from Ted  

سلام از ژاپن F از سودان یخ برای دیدن آنجا سلام از اندونزی سلام از تد

and Bera from Alabama look at that that's that  sound that's kind of like an Alabama name Bera I  

و برا از آلاباما به این صدا نگاه کنید که به نوعی شبیه نام آلابامایی برا است من

like it I'm I don't know that's familiar to me for  some reason uh jel hello from Brazil s yo F all  

آن را دوست دارم من نمی دانم که برای من آشنا است یک دلیل اوه جل سلام از برزیل، همه

you guys are talking with each other morania look  at that people from all over the place all right  

شما بچه ها دارید با هم صحبت می کنید مورانیا به آن مردم از همه جا نگاه کنید خیلی خوب است

Louis giving my thumbs up yet well please do hello  from China all right following from Haiti please  

لویی به من کمک می کند اما خوب لطفاً سلام کنید از چین کاملاً از هائیتی دنبال کنید لطفا

everyone give a thumbs up yes enjoy the video all  right let's begin so what we're going to do today  

همه بدهند بله، از ویدیو لذت ببرید خیلی خوب، بیایید شروع کنیم، بنابراین کاری که امروز می‌خواهیم انجام دهیم

uh is we're going to look at situations and how  we get vocabulary for that and then we're going  

این است که به موقعیت‌ها و چگونگی واژگان برای آن نگاه کنیم و سپس  به

to look at the origin of vocabulary so maybe  I didn't draw this very well but uh hopefully  

منشا واژگان نگاه کنیم. بنابراین شاید من این را خیلی خوب ترسیم نکرده‌ام، اما امیدوارم

this makes sense so what we do on this channel is  help you understand English as a first language  

این منطقی باشد، بنابراین کاری که ما در این کانال انجام می‌دهیم این است که به شما کمک می‌کند زبان انگلیسی را به عنوان زبان اول بفهمید

because that's when you start speaking I know  it it might seem like you need to practice a lot  

زیرا در آن زمان است که شروع به صحبت می‌کنید، می‌دانم ممکن است به نظر برسد که نیاز به تمرین دارید.

maybe you need to speak with other people or you  need to review a lot of grammar rules or live in  

شاید لازم باشد با افراد دیگری صحبت کنید یا باید قوانین دستور زبان زیادی را مرور کنید یا در

an English-speaking country to get fluent but the  truth is you just need to understand the language  

یک کشور انگلیسی زبان زندگی کنید تا مسلط شوید، اما حقیقت این است که فقط باید زبان را

very well because if you don't feel confident  because you don't understand then you won't  

خیلی خوب درک کنید زیرا اگر احساس نمی کنید با اعتماد به نفس چون متوجه نمی‌شوید،

speak okay so the whole point of this channel is  to help you understand things like a native uh so  

خوب صحبت نمی‌کنید، بنابراین تمام هدف این کانال کمک به شما در درک چیزهایی مانند یک بومی است، بنابراین

today I'm going to give you what I call fluency  triggers and these are things that really help  

امروز می‌خواهم به شما آنچه را که من می‌گویم تسلط محرک‌ها می‌گویم ارائه کنم و اینها چیزهایی هستند که واقعاً کمک می‌کند

you understand the language very well help you  understand it quickly so you feel confident about  

زبان را خیلی خوب بفهمید به شما کمک می‌کند آن را سریع بفهمید، بنابراین در مورد

speaking all right let's go through our list over  here nice to see little hearts uh floating up over  

صحبت کردن کاملاً مطمئن باشید، بیایید فهرست ما را مرور کنیم اینجا خوشحال می‌شویم که قلب‌های کوچک را می‌بینم.

there I can't see those on uh on the on the on  my phone where I'm recording this but all right  

در تلفنم جایی که دارم این را ضبط می‌کنم، اما خیلی خوب

uh so the first one uh so we're going to begin  we'll kind of look at all these in the same way  

اوه پس اولین مورد، اوه، پس ما شروع می‌کنیم به همه اینها به یک شکل نگاه می‌کنیم

so we have our situation we just put something s  up here and then we have the vocabulary down here  

بنابراین شرایط خودمان را داریم، فقط چیزی را اینجا قرار می‌دهیم  و سپس ما واژگان را در اینجا داریم

so don't really think about it like an idiom as  a as a special category that's just the name of  

بنابراین واقعاً در مورد آن مانند یک اصطلاح به عنوان یک دسته خاص فکر نکنید که فقط نام

these kinds of phrases uh but it's still just  vocabulary the same way a native child would  

این نوع عبارات است، اما هنوز هم فقط واژگانی است که یک کودک بومی

understand it so a native child doesn't know what  an idiom is all they know is in this situation we  

آن را   می فهمد. یک کودک بومی نمی‌داند یک اصطلاح چیست، تنها چیزی که می‌داند این است که در این موقعیت، ما

say this okay so that's really what a native  speaker is doing when you learn English as a  

این را می‌گوییم اشکالی ندارد، بنابراین این واقعاً کاری است که یک زبان مادری انجام می‌دهد وقتی انگلیسی را به‌عنوان

first language this is how you understand it so  something happens and then this is what people  

زبان اول یاد می‌گیرید، به این صورت آن را می‌فهمید، بنابراین اتفاقی می‌افتد و سپس این چیزی است که مردم می

say so let's say uh for our first example here  somebody is doing something uh they really did  

گویند، بنابراین بیایید بگوییم آه برای اولین مثال ما در اینجا، کسی در حال انجام کاری است اوه

it perfectly uh like they could have maybe made a  mistake but the situation is wow they really did a  

واقعاً انجام داده است.

fantastic job of something and there are many ways  we could express this but the one I want to focus  

روش‌هایی که می‌توانیم این را بیان کنیم، اما اولین چیزی که می‌خواهم

on first is to hit the nail on on the head to hit  the nail on the head so the situation is somebody  

روی آن تمرکز کنم این است که میخ را به سر بزنم تا بتوانیم آن را به سر بزنم، بنابراین وضعیت این است که کسی

did something amazing uh like I just delivered  like a really great presentation or I had a like  

کاری شگفت‌انگیز انجام داده، مثلاً من همین الان ارائه کردم مثل یک ارائه واقعاً عالی یا من

a sales call or something and I was able to sell  a product get a large order of something uh and  

تماس تلفنی با فروش یا چیزی مشابه داشتم و من توانستم محصولی را بفروشم و سفارش زیادی از چیزی دریافت کنم و

my friends or colleagues or co-workers they are  praising me and they're saying wow you really  

دوستان یا همکاران یا همکارانم از من تعریف می کنند و می گویند وای واقعاً به

hit the nail on the head you really hit the nail  on the head so what do they mean by that so they  

سرت زدی. شما واقعاً میخ را به سر می‌زنید، بنابراین منظور آنها از آن چیست، بنابراین

mean I did a good job but why are they saying  this so let's look at the origin of something  

منظورشان این است که من کار خوبی انجام دادم، اما چرا این را می‌گویند، پس بیایید به منشأ چیزی

like this the way we would understand it like a  native so if we look at a nail so a very simple  

مانند این نگاه کنیم، همانطور که آن را مانند یک بومی می‌فهمیم. ما به یک ناخن خیلی ساده نگاه می کنیم

looking nail right here this top of the nail here  this part is called the head the head of the nail  

ناخن به نظر می رسد همین جا این قسمت بالای ناخن در اینجا این قسمت سر ناخن نامیده می شود

so I don't know if we call this kind of like  the body of the nail but this is basically the  

بنابراین نمی دانم که آیا ما به این می گوییم مانند بدنه ناخن اما این اساساً سر است

head and the reason we have this this large flat  piece is to give you a a kind of larger area to  

و دلیل اینکه ما این قطعه بزرگ مسطح را داریم این است که به شما یک نوع منطقه بزرگتر برای

hit with a hammer now if you've ever tried hitting  something so if we take a hammer like this it's  

ضربه زدن با چکش در اختیار شما می‌دهیم، اگر تا به حال سعی کرده‌اید به چیزی ضربه بزنید، بنابراین اگر چکشی مانند این را بگیریم،

going to draw a a not so goodlooking hammer but  you can imagine some people sometimes when they're  

یک ضربه را می‌کشیم. چکش چندان خوش‌نظر نیست، اما می‌توانید تصور کنید که برخی از افراد گاهی اوقات وقتی می‌خواهند

trying to hit a nail with the hammer maybe they  hit it incorrectly so maybe they they swing and  

با چکش به میخ ضربه بزنند، شاید اشتباهی به آن ضربه می‌زنند، بنابراین ممکن است تاب بخورند و

they miss it or they hit maybe like the side of it  sometimes you've seen people like they Bend they  

آن را از دست بدهند یا شاید مثل کنار آن ضربه بزنند. افراد دیده شده مانند آنها خم می شوند،

bend the head of the nail because they don't hit  the nail right on the head okay so you might hit  

سر ناخن را خم می کنند زیرا ناخن را درست به سر نمی زنند، خوب است، بنابراین ممکن است به آن ضربه بزنید

it or you might miss it completely or maybe like  you if you don't hit it properly you bend the nail  

یا ممکن است آن را کاملاً از دست بدهید یا شاید مانند شما اگر به درستی آن را نزنید، خم می شوید. این میخ

like that and then you have to maybe hit this back  up and so the whole point is to perform something  

مثل آن است و بعد ممکن است باید آن را پشت سر بگذاری و بنابراین تمام هدف این است که کاری را به طور

perfectly and this is when we talk about hitting  it right here right on the middle of the head and  

کامل اجرا کنیم و این زمانی است که درباره ضربه زدن آن دقیقاً در وسط سر صحبت می‌کنیم و

that's when the nail goes smoothly into some wood  or whatever you're nailing into so to hit the nail  

آن موقع است که میخ به آرامی به داخل می‌رود. مقداری چوب یا هر چیز دیگری که به آن میخ می‌زنید، بنابراین برای زدن میخ

on the head we're talking about the head of the  nail we're not talking about like hitting a nail  

به سر، ما در مورد سر میخ صحبت نمی‌کنیم، مثل زدن یک میخ به

uh onto your onto your head all right now another  press uh unit just said okay now I understand the  

سرتان فقط گفتم باشه حالا میفهمم

origin of you nailed it yes so another thing that  the same idea about about nailing something like  

منشأ    شما میخکوب کردید بله پس یه چیز دیگه که همین ایده در مورد میخ زدن چیزی مثل

to hit something correctly so you nailed it this  is another expression of Praise congratulations  

برای ضربه زدن درست به چیزی پس میخکوبش کردید این یکی دیگه از تبریکات ستایش

you did it you nailed it all right so you often  hear this in sports maybe someone is doing um  

شما این کار رو انجام دادید خوب میخ زدید غالباً این را در ورزش می‌شنوید، شاید کسی دارد انجام می‌دهد

like where someone's doing gymnastics and they're  they're flipping around or something and they they  

مثل جایی که یک نفر در حال انجام ژیمناستیک است و در حال چرخاندن به اطراف یا چیزی است و آنها

do the landing perfect ly and they don't fall  over oh they nailed it they nailed the landing  

کاملاً فرود را انجام می‌دهند و نمی‌افتند اوه آنها میخ زده‌اند، فرود را میخکوب کردند

so you can nail something just in the same way  that you're hitting a nail and that means doing  

بنابراین شما می توانید چیزی را درست به همان شکلی که به میخ می کوبید میخ بزنید و این بدان معناست که

it well all right so very simple so once you  understand it like this again we're trying to  

این کار را به خوبی انجام دهید، خیلی ساده، بنابراین وقتی دوباره آن را به این شکل فهمیدید، سعی می کنیم

you might hear something like this but really try  to think about why so what's actually happening  

ممکن است چیزی شبیه به این بشنوید، اما واقعاً سعی کنید  به این فکر کنید که چرا واقعاً چه اتفاقی می‌افتد

here even if you don't understand the vocabulary  by looking at the words you should still say okay  

اینجا حتی اگر واژگان را نمی‌فهمید با نگاه کردن به کلماتی که باید بگویید خوب   حدس می‌زنم

I guess when someone is being prayed prised or  we're congratulating something or someone did  

وقتی برای کسی دعای ارزشمندی می‌شود یا داریم به چیزی تبریک می‌گوییم یا کسی

a good job this is a way of expressing that so a  way of expressing praise but as you go a little  

کار خوبی انجام داده است. روش بیان آن روشی برای ابراز تمجید است اما وقتی

bit deeper you think about what the origin might  be so this is something you can do by yourself or  

کمی عمیق‌تر می‌شوید به این فکر می‌کنید که منشأ آن چیست، بنابراین این کاری است که می‌توانید خودتان انجام دهید یا

if you're learning with someone like me so this  is the kind of thing we do in fluent for life  

اگر در حال یادگیری با شخصی مثل من هستید، پس این همان چیزی است که می‌توانید انجام دهید. از کارهایی که ما در طول زندگی به صورت روان انجام می دهیم

where we help people understand the language like  a native okay so hopefully you understand this uh  

جایی که به مردم کمک می کنیم زبان را مانند یک بومی درک کنند، بسیار خوب است، بنابراین امیدواریم که شما این را بفهمید

but the point is instead of trying to look at  the vocabulary and then translate it back into  

اما نکته این است که به جای اینکه سعی کنید به واژگان نگاه کنید و سپس آن را دوباره به

your native language we don't want to do that  we want to think about why or what situation uh  

زبان مادری خود ترجمه کنید، نمی‌دانیم. می‌خواهیم این کار را انجام دهیم، ما می‌خواهیم به این فکر کنیم که چرا یا در چه موقعیتی، چه

when did somebody say something okay and then  try to understand well what is the origin the

زمانی کسی چیزی گفت خوب است و سپس سعی کنیم به خوبی بفهمیم که منشأ

origin the origin of the word okay so typically a  an idiom like this has some kind of origin story  

منشأ کلمه okay چیست، بنابراین معمولاً یک اصطلاح مانند این نوعی منشأ دارد. داستان

and it just makes a more interesting way of uh  of expressing something so it's fine to say you  

و فقط روش جالب‌تری برای بیان چیزی می‌سازد، بنابراین خوب است که بگوییم شما

did a great job you did it perfectly or something  like that but you can uh you really hit the nail  

کار خوبی انجام دادید، آن را عالی انجام دادید یا چیزی شبیه به آن، اما می‌توانید واقعاً به سرتان ضربه بزنید،

on the head so this is just one way of expressing  this idea okay there are many many others but I  

بنابراین این فقط یک راه است برای بیان این ایده، خیلی چیزهای دیگر وجود دارد، اما من

just wanted to focus on this nice and easy to  understand and again uh Unice gave that other  

فقط می‌خواستم روی این موضوع خوب و قابل درک تمرکز کنم و دوباره اوه یونیس

example of you nailed it that's another perfect  example you nailed it all right I think someone  

مثال دیگری از شما زد که این مثال عالی دیگری است که شما همه چیز را درست انجام دادید. این

who was that was that uh Lewis just said bring  yeah bring the hammer down so to bring the hammer  

بود که لوئیس فقط گفت بیار آره چکش را بیاور پایین، بنابراین برای پایین آوردن چکش

down it usually means like to bring some kind of  force or some kind of like now like the kids or  

معمولاً به معنای آوردن نوعی نیروی یا چیزی شبیه به الان مثل بچه‌ها یا

or being loud in your house or something so the  situation is uh somebody is causing trouble but  

یا صدای بلند در خانه یا چیزی است که وضعیت اوه، کسی مشکل ایجاد می کند، اما

I'm not doing anything about it yet but now I'm  getting very angry and so I'm going to bring  

من هنوز کاری در مورد آن انجام نمی دهم، اما اکنون بسیار عصبانی می شوم و بنابراین می خواهم

the hammer down like okay the party is over uh now  I'm going to uh I'm going to like stop people from  

چکش را پایین بیاورم، مثل این که جشن تمام شده است، اوه، من می روم. من دوست دارم مردم را از

doing something to bring the hammer down but it's  interesting as you start looking at these these  

انجام کاری برای پایین آوردن چکش بازدارم، اما جالب است که شما شروع به نگاه کردن به اینها می کنید، این

other meanings of words or idioms appear isn't  that interesting all right so if you have any  

معانی دیگر کلمات یا اصطلاحات به نظر می رسد جالب نیست، بنابراین اگر

questions about specific idioms as I go through  let me know but let's just go through the list  

سؤالی در مورد اصطلاحات خاص دارید همینطور که می گویم. از طریق  به من اطلاع دهید، اما اجازه دهید فهرست را مرور کنیم

all right but we'll be following this same format  of trying to understand the situation and then  

خیلی خوب، اما ما از همین قالب پیروی می کنیم سعی می کنیم موقعیت را درک کنیم و سپس

looking at the vocabulary and then understanding  the origin of that thing so pretty pretty simple  

به واژگان نگاه می کنیم و سپس منشأ آن چیز را درک می کنیم

formula for understanding these things uh like a  native all right next thing uh all right you're  

فرمول بسیار ساده  برای درک این موارد چیزهایی مثل یک بومی خیلی درست بعد اوه خیلی خب تو

at a store let's imagine you're at a store uh  and you want to buy let's say a new bicycle

در یک فروشگاه هستی   بیایید تصور کنیم در یک فروشگاه هستید اوه و می خواهید مثلاً یک دوچرخه جدید بخرید،

so here's my new bicycle uh and I say okay I want  to buy this bicycle I think maybe the the price  

بنابراین دوچرخه جدید من اینجاست و من می گویم باشه می خواهم این دوچرخه را بخر من فکر می‌کنم شاید

tag let's see I'm going to draw a little price  tag on this uh so the price tag will be uh let's  

برچسب قیمت   بیایید ببینیم من یک برچسب قیمت کوچکی روی این می‌کشم، بنابراین برچسب قیمت می‌شود اوه بگذاریم بگوییم

say $200 let's say it's $200 so I think it will be  $200 but I look at the actual price tag and oh my  

200 دلار باشد، فرض کنیم 200 دلار است، بنابراین فکر می‌کنم 200 دلار باشد، اما من نگاه می‌کنم برچسب قیمت واقعی و

goodness it's like it's like $2 million or what  is this 1 2 3 4 5 yeah it's like 2 million ion  

خدای من مثل این است که 2 میلیون دلار است یا این چیست 1 2 3 4 5 بله، مانند 2 میلیون یون است

so I look at this and say oh my God that's $2  million so I think something is very expensive  

بنابراین من به این نگاه می کنم و می گویم خدای من این 2 میلیون دلار است بنابراین فکر می کنم چیزی بسیار گران است

okay so I want to express the idea the situation  is something is very expensive and there are many  

بنابراین می‌خواهم این ایده را بیان کنم که وضعیت چیزی بسیار گران است و

ways to express this but one idiom we will look  at is to cost an arm and a leg to cost an arm and  

راه‌های زیادی برای بیان آن وجود دارد، اما یکی از اصطلاحاتی که ما به آن نگاه می‌کنیم این است که قیمت یک دست و پا به قیمت یک بازو و

a leg so if I look at a price like this and  I say wow that's really expensive okay but a  

یک پا قیمتی مثل این و من می‌گویم وای واقعاً گران است، خوب است، اما یک   یک

more kind of interesting or native or natural  or expressive way of saying oh that's really  

نوع جالب‌تر یا بومی یا طبیعی یا بیانی تر برای گفتن آه، واقعاً

expensive is it costs an arm and a leg now this  means like if we have a a body over here not going  

گران است   آیا هزینه یک دست و پا در حال حاضر این به این معنی است که اگر بدنی در اینجا داشته باشیم نه

to draw this very well like usual but so something  is so expensive something is so expensive that we  

مثل همیشه می‌خواهیم این را خیلی خوب بکشیم، اما چیزی آنقدر گران است، چیزی آنقدر گران است که ما باید

actually have to like cut off our own arm  and a leg to pay for that thing so it's  

دوست داشته باشیم دست و پای خود را برای آن چیز بپردازیم، بنابراین این به این

it means it's like it's it's costing us so much  we're actually having to like sell our arm and  

معنی است که برای ما هزینه زیادی دارد. در واقع باید دوست داشته باشیم که بازو و

our leg to pay for that thing okay so that's  the basic idea it costs an arm and a leg all  

پایمان را بفروشیم تا هزینه آن چیز را بپردازیم، بنابراین این ایده اصلی است که هزینه یک دست و پا تمام می‌شود   در

right now uh if you think about something like  this like other things like maybe something we  

حال حاضر اگر به چیزی شبیه به این فکر می‌کنید، مانند چیزهای دیگر، شاید چیزی که ما

we don't really say like it costs you two arms  and two legs or whatever but the basic idea is  

انجام می‌دهیم. واقعاً نگو مثل اینکه برایت دو دست و دو پا یا هر چیز دیگری هزینه دارد، اما ایده اصلی این است

that it's something so expensive that uh like  wow like I I don't even it's not not even worth  

چیزی آنقدر گران است که اوه وای مثل من حتی ارزش ندارد

me paying for it because I would have to lose my  arm and a leg to pay for that so I could buy a  

برای آن پول بپردازم، زیرا باید از دست بدهم. دست و پایم برای آن هزینه پرداخت کنم تا بتوانم یک

$2 million bicycle uh but that's really costing  me an arm and a leg okay so it's probably more  

دوچرخه 2 میلیون دلاری بخرم، اما این واقعاً برای من یک دست و یک پا هزینه دارد، بنابراین احتمالاً

trouble than it's worth and if you spend a little  bit of time thinking about it again we start with  

مشکلی بیشتر از ارزش آن است و اگر کمی وقت بگذارید و دوباره به آن فکر کنید. ما با

the situation then we get the vocabulary okay  to cost an arm and a leg all right we're going  

وضعیت شروع می‌کنیم، سپس واژگان را درست می‌گیریم به قیمت یک بازو و یک پا همه چیز درست است، ما داریم

through these nice and speedily here all right  uh you got it drew all right s is when do we  

اینها را خوب و سریع می‌گذرانیم، خیلی خوب اوه متوجه شدید همه چیز درست است.

use use the word uh Cave you mean a caveat I'm  hearing it a lot at work oh a caveat just means  

منظور شما یک اخطار است که من آن را زیاد در محل کار می‌شنوم، اوه یک هشدار فقط به این معنی است که

uh like there's a condition or something like uh  like we all should do something but the caveat  

یک شرط وجود دارد یا چیزی شبیه به آه، مثل اینکه همه ما باید کاری انجام دهیم، اما اخطار  این

is maybe one of us will die so there's like  a condition or something it's better to if  

است که شاید یکی از ما بمیرد، بنابراین شرایط یا چیزی وجود دارد بهتر است اگر

you just get since it's not the focus of this  video uh just Google that Google like caveat  

تازه دریافت کنید، زیرا تمرکز این ویدیو نیست، اوه فقط Google، Google اخطار

and examples or ask chat gbt but the basic idea  is that there's like a or something else that  

و مثال‌ها را می‌پسندد یا از گپ gbt سؤال می‌کند، اما ایده اصلی  این است که مانند یک یا چیز دیگری وجود دارد که

maybe people should also consider all right so  maybe something seems good but there's probably  

شاید مردم نیز باید همه چیز را در نظر بگیرند، شاید چیزی خوب به نظر می‌رسد، اما احتمالاً

a like a problem with it some in some way all  right uh okay I very good idiom Portuguese say

مشکلی در آن وجود دارد، از جهاتی بسیار خوب اوه بسیار خوب، من اصطلاح بسیار خوبی دارم پرتغالی می‌گویم

cost kidney oh I guess like it cost you a kidney  in h the same mediums yep so I'm guessing yeah  

هزینه کلیه آه، حدس می‌زنم که برای شما یک کلیه هزینه داشته باشد در همان رسانه‌ها بله، بنابراین حدس می‌زنم بله

and so like the the there are lots of idioms in  different different VOC vocabulary or different  

و بنابراین، اصطلاحات زیادی در واژگان مختلف VOC یا

languages uh but the important thing is not to  try to translate it but rather to understand  

زبان‌های مختلف وجود دارد، اما نکته مهم این است که سعی نکنید آن را ترجمه کنید، بلکه درک کنید

when people say these things and often like humans  have the same experience in many different places  

وقتی افراد این چیزها را می‌گویند و اغلب مانند انسان‌ها تجربه یکسانی در مکان‌های مختلف دارند.

so seeing something very expensive for somebody  like that's a universal thing like people will  

بنابراین دیدن چیزی بسیار گران برای کسی مانند آن یک چیز جهانی است، مثل اینکه مردم می‌گویند

say like no that's like that's too expensive for  me or whatever like that costs an arm and a leg  

نه، مثل اینکه برای من خیلی گران است یا هر چیز دیگری مانند آن برای یک دست و پا هزینه دارد.

okay so it's relative maybe some people see a $2  million bicycle and they think that's cheap Maybe  

خوب است، بنابراین نسبی است شاید برخی از مردم یک دوچرخه 2 میلیون دلاری ببینند و فکر کنند. این ارزان است شاید

some people do uh but other people might think  it costs an arm and a leg all right Kendall says  

بعضی از مردم این کار را انجام دهند، اما دیگران ممکن است فکر کنند هزینه یک دست و یک پا خوب است کندال می گوید

glad to see you Persian says it costs someone's  blood I guess wow all put a sock in whole water  

خوشحالم از دیدن شما

bury the hatchet yeah so we're not trying to cover  like every idiom in this video but the whole point  

سعی نمی‌کنید مانند هر اصطلاحی در این ویدیو را پوشش دهید، اما نکته اصلی

uh is understanding idioms like a native that's  really the point of this video so you can do this  

این است که اصطلاحات بومی را درک کنید، این واقعاً هدف این ویدیو است، بنابراین می‌توانید این کار را

by yourself or to get help from someone like me in  what we do in fluent for life all right Ariel says  

خودتان انجام دهید یا از شخصی مانند من در کاری که به صورت روان انجام می‌دهیم کمک بگیرید. برای زندگی خیلی خوب است آریل می‌گوید

the way you are talking to us right now it's the  same that you would always talk with everybody to  

به روشی که شما در حال حاضر با ما صحبت می‌کنید، همانطور است که همیشه با همه صحبت می‌کنید تا

communicate in a native way with your friends uh  somewhat so I'm I'm using a lot of the same words  

به روشی بومی با دوستان خود ارتباط برقرار کنید، اوه تا حدودی، بنابراین من از کلمات مشابه زیادی استفاده می‌کنم.

I would use but I'm speaking this is my like  teaching way of speaking all right so what we  

من استفاده می‌کنم، اما من صحبت می‌کنم، این مانند روش تدریس من برای درست صحبت کردن است، بنابراین کاری که ما به‌طور

do in fluent for life is we're trying to help you  understand this so I want to help you understand  

روان در زندگی انجام می‌دهیم این است که سعی می‌کنیم به شما کمک کنیم این را بفهمید، بنابراین می‌خواهم به شما کمک کنم

the language but then you see lots of examples of  how I really speak with other native speakers okay  

زبان را بفهمید، اما بعد چیزهای زیادی می‌بینید. نمونه‌هایی از  اینکه من واقعاً چگونه با سایر افراد بومی صحبت می‌کنم، خوب

or how other natives are talking to each other  okay so a lot of native speech you will find  

یا اینکه چگونه بومیان دیگر با یکدیگر صحبت می‌کنند  بسیار خوب، بنابراین بسیاری از گفتارهای بومی را خواهید یافت

idioms a a lot of phrasal verbs uh movie quotes  or other things it it's it's not just about using  

اصطلاحات بسیاری از افعال عبارتی، نقل قول‌های فیلم یا چیزهای دیگر، این فقط در مورد استفاده نیست.

the vocabulary people want to uh make a connection  with other people and so if I know about a movie  

واژگانی که مردم می‌خواهند با افراد دیگر ارتباط برقرار کنند، بنابراین اگر من در مورد یک فیلم می‌دانم

and I know you know about that movie then I can  use a movie quote to demonstrate something and  

و می‌دانم که شما در مورد آن فیلم می‌دانید، می‌توانم از یک نقل قول فیلم برای نشان دادن چیزی استفاده کنم و

that that makes a connection between us okay so  that's a higher level than just understanding  

که ارتباط بین ما را درست می‌کند، بنابراین  سطحی بالاتر از فقط درک

the vocabulary kind of like this all right so  this is important to understand but there's to  

واژگان مانند این خیلی خوب است، بنابراین فهمیدن این موضوع مهم است، اما باید

get to that native level of uh a native way of  speaking and being able to understand natives uh  

به آن سطح بومی رسیدیم، روشی برای صحبت کردن و توانایی درک افراد بومی، اوه،

that's where we we need like a lot more training  all right but this is again what we do in fluent  

اینجاست که ما به چیزهای بیشتری نیاز داریم. آموزش خیلی خوب است، اما این همان کاری است که ما به صورت روان

for life so really the purpose of videos like this  that I do on YouTube is to help you understand how  

برای زندگی انجام می‌دهیم، بنابراین واقعاً هدف از ویدیوهایی مانند این که من در YouTube انجام می‌دهم این است که به شما کمک کنم بفهمید چگونه

you should be learning so either you're doing it  by yourself uh or you're getting some help but uh  

باید یاد بگیرید، بنابراین یا خودتان آن را انجام می‌دهید یا خودتان کمکی دریافت می‌کنید، اما

this is how you should be doing it so learning  English as a first language understanding the  

این روشی است که شما باید این کار را انجام دهید، بنابراین انگلیسی را به‌عنوان زبان اول یاد بگیرید و

language the same way a native would rather  than trying to translate things okay uh let's  

زبان را به همان شیوه‌ای که یک بومی می‌خواهد بفهمد، به جای تلاش برای ترجمه چیزها، اوه، بیایید

move along so this is another one I I also thought  about doing this video because this was a question  

پیش برویم، بنابراین این یکی دیگر از مواردی است که من به آن فکر کردم. این ویدیو را انجام می‌دهم زیرا این سؤالی بود

we got from a fluent for life member uh and so  this was asking about uh the idiom I'll give I'll  

ما از یک عضو مسلط برای زندگی دریافت کردیم و بنابراین این سؤال درباره اصطلاحی که می‌گویم می‌پرسید

give the idiom in just a moment but let me talk  about the situation first so a friend of mine  

فقط یک لحظه این اصطلاح را خواهم داد، اما اجازه دهید ابتدا درباره وضعیت صحبت کنم. دوست من   از

asks me uh hey do you know any good restaurants in  in like some area and I and I and I say well like  

من می‌پرسد اوه هی آیا شما رستوران خوبی در مثلاً در فلان منطقه می‌شناسید و من و من و من می‌گوییم مثل

off the top of my head I can't really uh let's see  there's a good like Mexican restaurant uh up that  

از بالای سرم نمی‌توانم آه، بیایید ببینیم یک رستوران خوب مانند مکزیکی وجود دارد.

Street all right so off the top of my head I'm  just thinking about something right now off the  

خیابون خوبه پس از بالای سر من فقط به یه چیزی فکر میکنم

top oops off the top of my head off the top of  my head so when I'm thinking uh the situation is  

I want to give a quick response I'm not thinking  very deeply about that and if you can imagine uh  

پاسخ سریع، من خیلی عمیق به آن فکر نمی‌کنم، و اگر می‌توانید تصور کنید

somebody's head over here so we got kind of the  brain up here and you can think about it in a  

سر کسی اینجاست، بنابراین ما یک جورهایی مغز را در اینجا داریم و می‌توانید به

physical way like some idea up here at the top of  your head you don't need to think very hard you're  

روشی فیزیکی مانند ایده‌ای در بالای صفحه خود درباره آن فکر کنید. سر، نیازی نیست خیلی سخت فکر کنید، شما

just very quickly like oh okay uh so yes I am uh  I am just giving you a very quick response so down  

خیلی سریع مثل اوه، اوه، اوه، اوه، بله، من هستم. من فقط به شما یک پاسخ خیلی سریع می‌دهم، بنابراین در

here we might have a deeper idea if you give me  some more time then I can think about oh here's  

اینجا ممکن است اگر به من زمان بیشتری بدهید، ایده عمیق‌تری داشته باشیم. سپس می توانم به این فکر کنم که اینجا یک

another restaurant that's also really good but I  I didn't think of that okay so off the top of my  

رستوران دیگر است که آن هم واقعاً خوب است، اما من فکر نمی‌کردم که خوب باشد، بنابراین

head is a very commonly used phrase you'll hear  this a lot in business when people need to give  

عبارت بسیار رایجی است که از بالای سرم استفاده می‌شود که وقتی مردم نیاز به ارائه آن دارند، این را زیاد در تجارت خواهید شنید.

maybe some explanation very quickly but maybe they  could give a better explanation if they had more  

شاید خیلی سریع توضیح بدهند، اما شاید اگر وقت بیشتری داشتند، می‌توانستند توضیح بهتری بدهند،

time so they will say uh this is kind of like a  warning where you're telling people yes I will  

بنابراین بگویند آه، این یک اخطار است که در آن به مردم می‌گویید بله، من

explain something but it it's not probably the  best explanation okay so if my boss comes to me  

چیزی را توضیح خواهم داد، اما این احتمالاً بهترین توضیح نیست. بنابراین اگر رئیسم پیش من بیاید

and he says uh why are sales down this month and  I might say well off the top of my head uh we're  

و او بگوید چرا فروش این ماه کاهش یافته است و ممکن است بگویم خیلی خوب آه ما

trying to think about I don't know like sales or  marketing or something so I don't really have a  

سعی می کنیم به این فکر کنیم که نمی دانم مانند فروش یا بازاریابی یا چیز دیگری، بنابراین نمی دانم من واقعاً

good response for him uh but so I say off the top  of my head here's a very quick response maybe I  

پاسخ خوبی برای او ندارم، اما من می گویم این یک پاسخ بسیار سریع است، شاید

don't know for sure but I could give a better  response or a more detailed or indepth response  

مطمئناً نمی دانم، اما می توانم پاسخ بهتری یا پاسخ دقیق تر یا عمیق تر بدهم.

uh if I had more time to think so this is when  we're talking about it's almost like reaching  

وقت بیشتری برای فکر کردن داشتم، بنابراین این زمانی است که ما در مورد آن صحبت می‌کنیم، تقریباً مانند این است که به

into your head and grabbing some quick response  okay so here's something superficial maybe not  

سر خود دست می‌بریم و سریع پاسخ می‌دهیم  بسیار خوب، بنابراین اینجا چیزی سطحی است که شاید

very well thought out I'm just thinking of it  quickly without thinking of it at all okay off  

خیلی خوب فکر نشده باشد، من فقط به سرعت به آن فکر می‌کنم بدون اینکه به آن فکر کنم همه چیز خوب است

the top of my head okay so we don't say like off  the bottom of my head we don't use that expression  

بالای سرم خوب است، بنابراین ما نمی گوییم مثل پایین سرم از آن عبارت استفاده نمی کنیم

but you can think about this idea of ideas that  are easy to grab very quickly are just on the top  

اما می توانید به این ایده فکر کنید که به راحتی می توان آن ها را خیلی سریع به دست آورد، فقط در بالا هستند

of your head okay so like off the top of my head  this is what I think okay off the top of my head  

از سرت باشه پس مثل بالای سرم این همان چیزی است که من فکر می‌کنم خوب از بالای سرم   باشه

all right let me go back check chat make sure  we're moving along here uh let's see Lou says  

اجازه دهید برگردم چت را بررسی کنید مطمئن شوید ما در حال حرکت به اینجا هستیم، بیایید ببینیم لو می‌گوید   فکر

I don't think are talking between two natives the  rhythm is different contractions yes uh please use  

نمی‌کنم در حال صحبت کردن بین دو بومی ریتم انقباضات متفاوت است بله آه لطفاً از

this H in two different senses off the top of my  head uh so if a friend of mine again is asking me  

این H به دو معنی مختلف در بالای سرم استفاده کنید، بنابراین اگر یکی از دوستانم دوباره از من

about like restaurant recommendations I might say  oh he's like I need a I need a recommendation for  

درباره توصیه‌های رستورانی سؤال کرد، می‌توانم بگویم او مانند من به یک رستوران نیاز دارم. من به یک توصیه برای

a restaurant in 10 minutes and I say oh well off  the top of my head uh there are two restaurants  

یک رستوران در 10 دقیقه نیاز دارم و می‌گویم اوه خوب باشید، اوه دو رستوران

near you uh that are pretty good okay so off the  top of my head so right now if if I have to give  

نزدیک شما هستند، اوه خیلی خوب هستند، بنابراین اگر مجبورم بدهم همین الان

you an answer quickly then here is a a quick  answer it's probably not the best one but it's  

شما به سرعت پاسخ می دهید، سپس این یک پاسخ سریع است که احتمالاً بهترین جواب نیست، اما

okay okay so off the top of my head or if my boss  is asking me for things that's another example or  

اشکالی ندارد، پس از سرم بیرون بیایید یا اگر رئیسم از من چیزهایی می خواهد که مثال دیگری است یا

if my wife says like where would you I don't know  like to go for vacation like we need to we need to  

اگر همسرم بگوید کجا می خواهم انجام دهم. نمی‌دانم دوست دارم برای تعطیلات برویم، مثل اینکه باید

choose right now so I say okay well off the top  of my head let's go to uh I don't know Hawaii  

همین الان انتخاب کنیم، بنابراین می‌گویم خوب، خوب، بیا برویم، هاوایی

or whatever so I'm just thinking of something  very quickly I'm not putting any thought into it  

یا هر چیز دیگری را نمی‌دانم، بنابراین من فقط به چیزی فکر می‌کنم. به سرعت فکر نمی‌کنم

uh and if I had more time I could come up  with something different but understand  

اوه و اگر زمان بیشتری داشتم می‌توانستم چیز متفاوتی بیاورم، اما

the situation you're trying to give  a response without thinking and this  

موقعیتی را که می‌خواهید بدون فکر کردن پاسخ دهید، درک کنم و این

is a way of expressing that okay Ordo nice to  see you there all right let's continue moving

راهی برای بیان این است که خوب است. اونجایی می بینمت خیلی خوب بیایید به حرکت ادامه بدیم

along all right uh this is another good one  we'll begin with the situation as usual see  

اوه این یکی دیگه خوبه ما طبق معمول با وضعیت شروع می کنیم ببینید

I'm I'm tempted to to write it down first but I  always want to give you the situ sitation first  

من وسوسه شدم که اول آن را بنویسم اما همیشه می خواهم موقعیت را به شما ارائه دهم اول

uh so let's say I I see some like delicious  food or something this is going to be a very  

اوه، فرض کنید من می‌بینم غذاهای خوشمزه‌ای دوست دارند یا چیزی که این یک

simple example but I see like a really delicious  sandwich we're going to imagine it's like a big  

مثال بسیار ساده خواهد بود، اما می‌بینم که یک ساندویچ واقعاً خوشمزه است که می‌خواهیم تصور کنیم مانند یک

I don't know burger with many layers on it you  know interesting burger like that and I'm just  

همبرگر بزرگ   من نمی‌دانم با لایه‌های زیادی روی آن است. می‌دانی همبرگر جالبی مثل آن و من فقط

like ah like I try to I I try to bite into this  whole thing and I get this whole piece but it's  

مثل آه مثل آه، سعی می‌کنم، سعی می‌کنم کل این چیز را گاز بزنم و کل این قطعه را می‌گیرم، اما

so much food in my mouth that I can't chew it okay  so it's just a really uh Big Bite of this thing I  

آنقدر غذا در دهانم است که نمی‌توانم آن را بجوم، خوب است. فقط یک لقمه بزرگ از این چیز، من

was so excited to eat it ah so I uh bit off or if  we're talking about the present to bite off more  

خیلی هیجان زده بودم که آن را بخورم آه، آه، آه، آه، آهان، یا اگر درباره زمان حال صحبت می کنیم که بیشتر از چیزی که می

than you can chew to bite off more than you can  chew to bite off more than you can chew so this  

توانید بجوید تا گاز بگیرید. بیشتر از چیزی که می‌توانید بجوید، بنابراین این

is a physical example understanding the origin of  something like this uh where I bite off like I'm  

یک مثال فیزیکی برای درک منشأ چیزی شبیه به این است، جایی که من مثل خودم گاز می‌گیرم.

I'm taking something like a physical burger like  this with like a lot of layers on it and I bite  

off more than I can choose so I take a piece  of that thing and well it's just it's too big  

بیشتر از چیزی که بتوانم انتخاب کنم، بنابراین یک تکه از آن چیز را برمی دارم و خوب، خیلی بزرگ است

and I can't chew it okay so this is the idea of  this uh but we can think about using this also  

و نمی توانم آن را بجوم، بنابراین ایده این است، اما ما می توانیم در مورد استفاده از آن

in lots of situations where like I'm I'm going  and I start a new job uh where I have to work  

در بسیاری از موقعیت ها فکر کنیم. من می‌روم و کار جدیدی را شروع می‌کنم، جایی که باید

as a teacher in a school and there are a hundred  kids in the classroom and none of them want to  

به‌عنوان معلم در مدرسه کار کنم و صدها بچه در کلاس هستند و هیچ‌کدام نمی‌خواهند

sit down and listen to me and and so like oh wow  like I I told people I could do that that I could  

بنشینند و به حرف‌های من گوش کنند. اوه وای مثل من به مردم گفتم که می‌توانم این کار را انجام دهم که می‌توانم به

go into a classroom and manage a classroom of  100 little kids but I think I bit off more than  

کلاسی بروم و کلاسی با 100 بچه کوچک را مدیریت کنم، اما فکر می‌کنم بیشتر از آن چیزی که

I can chew all right I bit off more than I can  chew so I I I did something I thought I could  

می‌توانم بجوم، بیشتر از چیزی که می‌توانم جویدن را کم کردم، بنابراین کاری انجام دادم. فکر می‌کردم می‌توانم با

handle that thing but I actually couldn't all  right so that's the situation uh I'm I'm in a  

آن کار کنار بیایم، اما در واقع نمی‌توانم درست باشم، بنابراین این وضعیت است اوه، من در

situation where like my boss says hey I have this  new project I'd like you to manage and I say okay  

موقعیتی هستم که مانند رئیسم می‌گوید هی من این پروژه جدید را دارم، دوست دارم شما مدیریت کنید و من می‌گویم باشه   فکر می‌کنم

I I think I can handle that thing and it's it's  way too much it's overwhelming for me I bit off  

می‌توانم آن چیز را تحمل کنم و برای من خیلی سخت است، من

more than I could chew okay so for this one you  will hear like it can uh and also could uh like  

بیشتر از چیزی که می‌توانم بجوم، صدایش را زدم، بنابراین برای این یکی شما می‌شنوید که می‌تواند اوه و همچنین می‌تواند دوست داشته باشد.

if you're talking about the past so I bit off more  than I could chew all right a bit off more than I  

گذشته، بنابراین من بیشتر از چیزی که می‌توانستم بجوم، کمی بیشتر از آن چیزی که

could chew all right hopefully that makes sense so  to bite off more than you can chew means you're in  

می‌توانم بجوم، منطقی است، بنابراین گاز گرفتن بیشتر از چیزی که می‌توانی بجوی، به این معنی است که در

a situation where uh something is overwhelming  for you uh or you're uh yeah you're unable to  

موقعیتی قرار گرفته‌ای که آهان چیزی برای تو طاقت‌فرسا است. یا تو آه، آره، نمی‌توانی از پس کاری بر بیای،

to handle something for it uh Bridget says yes  another like in this same situation again there  

اوه بریجت می‌گوید بله، دوباره مثل همین موقعیت،

are many ways we might Express that so another one  is your eyes are bigger than your stomach okay now  

راه‌های زیادی وجود دارد که می‌توانیم آن را بیان کنیم، یعنی چشمان شما بزرگ‌تر از شکمتان هستند، خوب حالا

that one particularly it's it's it's really used  for talking about food like you order too much  

آن یکی مخصوصاً این است که واقعاً برای صحبت در مورد غذا استفاده می‌شود، مثلاً غذای زیادی سفارش می‌دهید،

food but you could use it in other situations  as well but bite off more than you can chew is  

اما می‌توانید از آن در موقعیت‌های دیگر نیز استفاده کنید، اما گاز گرفتن بیشتر از چیزی که می‌توانید بجوید،

more commonly used in in way more situations so  it's the same kind of idea where you're being  

معمولاً در موقعیت‌های بیشتری استفاده می‌شود، بنابراین این همان ایده است. جایی که شما

overwhelmed by something so you thought you  could do it but you actually can't all right  

تحت تأثیر چیزی هستید، بنابراین فکر می کنید که می توانید آن را انجام دهید، اما در واقع نمی توانید آن را انجام دهید، بنابراین

so same idea so your eyes are bigger than your uh  your your eyes are like bigger than what did you  

همان ایده را دارید، بنابراین چشمان شما بزرگتر از آنچه انجام می دهید، چشمان شما بزرگتر از آنچه انجام می دادید.

what did you spe yeah like your eyes are bigger  than your like stomach or whatever uh there are  

چشمان شما بزرگتر از معده شما یا هر چیز دیگری است،

different ways you could express it but yeah so  that's typically more for uh for food um but you  

راه‌های متفاوتی وجود دارد که می‌توانید آن را بیان کنید، اما بله، بنابراین معمولاً برای غذا بیشتر است، اما شما

could use it for other situations like that like  like at work but typically bite off more than you  

می‌توانید از آن برای موقعیت‌های دیگری مانند آن مانند در محل کار استفاده کنید، اما معمولاً بیشتر از آن را گاز می‌گیرید. شما

can chew is more commonly used all right I think  people are getting it though all right not my cup  

می‌توانید بجوید، بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد، درست است، فکر می‌کنم مردم آن را دریافت می‌کنند، هر چند خوب نیست فنجان

of tea yes people are just putting putting random  idioms in there all right uh let's see L say you  

چای من، بله، مردم فقط اصطلاحات  تصادفی را در آنجا قرار می‌دهند، خیلی خب، بیایید ببینیم L می‌گویم شما   فکر

don't think a lot it's quickly answer usually a  piece of cake ah yes if you're if you're talking  

نمی‌کنید خیلی سریع پاسخ دهید معمولاً یک تکه کیک آه بله اگر دارید   در

about that different kind of sentence at all yes  so like a piece of cake means to do something  

مورد آن نوع جمله متفاوتی صحبت می کنید بله بنابراین مثل یک تکه کیک به معنای انجام کاری

easily it's not about like performing something  quick quickly I guess you I mean you could do  

به راحتی این نیست که کاری را سریع انجام دهید، حدس می‌زنم که منظورم شماست

something well if you do it quickly um but a  piece of cake just means you're able to do it  

اگر سریع آن را انجام دهید، می‌تواند کاری را به خوبی انجام دهد، اما یک تکه کیک فقط به این معنی است که می‌توانید آن را به

well because it's easy for you to do all right  so we always want to understand the situation  

خوبی انجام دهید   زیرا انجام همه چیز برای شما آسان است بنابراین ما همیشه می‌خواهیم شرایط را درک کنیم

first you see someone like one person is able  to to like erase the board and they do it like  

ابتدا کسی را ببینید که یک نفر است می‌توانم دوست داشته باشم که تخته را پاک کنم و آن‌ها این کار را انجام می‌دهند

like they erased it very well very easily very  quickly I say wow like I'm it's really hard for  

مثل اینکه خیلی خوب آن را خیلی راحت خیلی سریع پاک کردند، می‌گویم وای مثل اینکه من واقعاً برای

me to erase the board for some reason and but for  you it's a piece of cake so it's just very easy to  

من سخت است که به دلایلی تخته را پاک کنم، اما برای شما این یک تکه کیک است. بنابراین خیلی آسان است

do all right moving on let's see how many we of  these would get through we're at 31 minutes all  

همه چیز را به درستی انجام دهیم، بیایید ببینیم چند نفر از اینها را پشت سر می گذاریم، در 31 دقیقه به پایان می رسیم

righty keep the party going over here all right  next one uh let's say I have a problem so again  

درست است که مهمانی را در اینجا به پایان برسانیم بعدی، فرض کنید من مشکلی دارم، پس دوباره

we begin with the situation so I'm talking with  a friend of mine about a problem uh and maybe I'm  

شروع می کنیم با این وضعیت، بنابراین من با یکی از دوستانم درباره مشکلی صحبت می‌کنم و شاید

I'm I don't know if I should quit my job and move  to another another city uh or if I should keep my  

من هستم، نمی‌دانم باید شغلم را رها کنم و به شهر دیگری نقل مکان کنم یا باید

job and maybe I don't know work harder and get a  raise or something like that so I have a choice  

شغلم را حفظ کنم. و شاید نمی‌دانم سخت‌تر کار کنم و حقوق بگیرم یا چیزی شبیه آن، بنابراین یک انتخاب دارم

uh there's some kind of problem I have but I  don't want to deal with it right now so I'm  

اوه یک نوع مشکلی وجود دارد که دارم، اما نمی‌خواهم در حال حاضر با آن کنار بیایم، بنابراین می‌خواهم

going to maybe like delay that or do something  else and I will think about that problem later  

شاید دوست داشته باشم آن را به تعویق بیندازید یا کار دیگری انجام دهید و من بعداً به آن مشکل فکر خواهم کرد

uh and a lot of people do this so this is a  common a common situation where people people  

و بسیاری از مردم این کار را انجام می‌دهند، بنابراین این یک وضعیت معمولی است که در آن مردم

don't like making especially big decisions so  where we have to choose something that could  

دوست ندارند تصمیم‌های بزرگ بگیرند، بنابراین باید چیزی را انتخاب کنیم که می‌تواند

be a big impact on our life or our family and we  think well I I'll maybe I'll I'll not deal with  

تاثیر زیادی روی زندگی یا خانواده ما داشته باشد و ما خوب فکر می‌کنیم من شاید با

it now I'll deal with it later and so the idea  of that uh is to kick so Kick the Can down the

آن کنار بیایم بعداً با آن برخورد خواهم کرد و بنابراین ایده آن این است که لگد بزنیم. می‌توانید از

road to Kick the Can down the road so if you  imagine yourself you're walking uh and sometimes  

جاده‌ای به سمت کیک کنسرو پایین بیایید، بنابراین اگر تصور می‌کنید دارید راه می‌روید و گاهی اوقات

if you see a little rock or act an actual can on  it like some garbage or something like that you  

اگر یک سنگ کوچک می‌بینید یا با قوطی واقعی روی آن مثل زباله یا چیزی شبیه به آن عمل می‌کنید،

might kick it just for fun uh but this is the  same idea of you're kind of kicking something  

ممکن است آن را برای سرگرمی لگد بزنید. اوه، اما این همان ایده ای است که شما دارید به چیزی

down the road but you will keep walking and you  will have to meet that thing again all right so  

در جاده لگد می زنید، اما به راه رفتن ادامه می دهید و باید دوباره آن چیز را ملاقات کنید، بنابراین

even if you have a problem which is like the can  in this case you're just kicking it down the road  

حتی اگر مشکلی مانند قوطی دارید، در این مورد شما "فقط در مسیر راه قرار می‌دهیم

so you often hear this problem uh or this idea  talked about in government or business as well so  

بنابراین اغلب می‌شنوید که این مشکل یا این ایده در دولت یا تجارت درباره آن صحبت می‌شود، بنابراین

in government like maybe they they don't want to  have a I don't know what's a good example like a  

در دولت شاید نمی‌خواهند نمونه خوبی داشته باشند، نمی‌دانم چیست؟

there there's like a law that people want to pass  uh and maybe it will cause trouble for people in  

مانند قانونی وجود دارد که مردم می‌خواهند تصویب کنند و شاید در آینده برای مردم مشکل ایجاد کند،

the future so they're they're taking something and  they're deciding well we're going to I don't know  

بنابراین آنها دارند چیزی را می‌گیرند و خوب تصمیم می‌گیرند که ما به آن میریم. در آینده

we're going to change some law that hurts people  like young people in the future uh so the people  

قانونی را تغییر می‌دهیم که به مردم مانند جوانان آسیب می‌زند، بنابراین مردم در

right now don't have to deal with the problem but  the people in the future will so the government  

حال حاضر مجبور نباشند با مشکل کنار بیایند، اما مردم در آینده این کار را انجام خواهند داد، بنابراین دولت

is kicking the can down the road and someone will  have to deal with that problem then so you have to  

قوطی را زیر پا می‌گذارد و کسی این کار را انجام خواهد داد. آن وقت باید با آن مشکل کنار بیایید، بنابراین باید

confront the problem at some point but you don't  do it now you are kicking the can down the road  

در نقطه‌ای با مشکل روبرو شوید، اما این کار را انجام نمی‌دهید، اکنون در حال لگد زدن به قوطی هستید،

all right so always understand the situation  first and then you can think oh there might  

بنابراین همیشه ابتدا وضعیت را درک کنید و سپس می‌توانید فکر کنید آه ممکن است در

actually be other ways to express this but this  is uh uh typically a way that people would would  

واقع. راه‌های دیگری برای بیان آن وجود داشته باشد، اما این معمولا راهی است که مردم می‌خواهند

Express this situation so there's a problem  you want to deal with it but H maybe you'll  

این وضعیت را بیان کنند، بنابراین مشکلی وجود دارد که می‌خواهید با آن کنار بیایید، اما شاید

deal with it later all right so to kick a can uh  down the road over here all right uh let's see  

بعداً با آن کنار بیایید تا یک قوطی را پایین بیاورید. جاده اینجا خیلی خوب است، بیایید ببینیم

how to handle the eye contact on my boss that  time I can't compl about that uh if if you're  

چگونه با تماس چشمی رئیسم برخورد کنم  در آن زمان من نمی توانم آن را رعایت کنم اگر شما هستید

what is it just like like the the electric sorts  asks uh about that so if you're if your boss is  

دقیقاً مثل انواع برقی ها  در مورد آن می پرسند، پس اگر شما اگر رئیستان از

asking you a question and you don't have a good  answer I would I would direct his attention as  

شما سوالی می‌پرسد و شما پاسخ خوبی ندارید، من توجه او را به عنوان

something else so I would say if he's looking  at me I would say oh look at this you know and  

چیز دیگری معطوف می‌کنم، بنابراین می‌گویم اگر او به من نگاه می‌کند، می‌گویم اوه به این نگاه کنید که می‌دانید و

try to you know draw something or here's like a  chart or something like that if you're if you're  

سعی کنید می‌دانید چیزی بکشید یا اینجا مانند یک نمودار یا چیزی شبیه به آن است، اگر

worried about the eye contact that's how you would  do it uh incidentally that that's also like a good  

نگران تماس چشمی هستید، این کار را انجام می‌دهید، اتفاقاً این کار

a good thing for like going on a date with someone  so if you let's say you go on a first date uh you  

برای قرار ملاقات گذاشتن با او نیز خوب است. کسی بنابراین اگر فرض کنید برای اولین قرار ملاقات می‌روید، اوه   با

meet someone uh it's much better to try to find  something you can do rather than just like sit  

کسی ملاقات می‌کنید، خیلی بهتر است سعی کنید کاری را پیدا کنید که می‌توانید انجام دهید، به جای اینکه فقط روی

across from each other at a table because if you  don't talk very well that could be an awkward  

یک میز بنشینید، زیرا اگر خیلی خوب صحبت نکنید، ممکن است یک موقعیت ناخوشایند   باشد،

situation but if you go somewhere and do something  like you're you're looking at something else  

اما اگر به جایی بروید و کاری انجام دهید، مثل اینکه دارید، با هم به چیز دیگری نگاه می‌کنید،

together so it's a little less awkward and maybe  you can uh develop like a a better relationship  

بنابراین کمی ناخوشایندتر می‌شود و شاید بتوانید

in that way so find something else to look at yes  TJ uh please guys like the video so more people  

به این ترتیب رابطه بهتری ایجاد کنید، بنابراین چیز دیگری برای جستجو پیدا کنید. در بله TJ آه، بچه‌ها لطفاً ویدیو را دوست داشته باشند تا افراد بیشتری

can see it yes all right ghost character can Kick  the Can that's true CA is back the manager yes a  

بتوانند آن را ببینند بله درست است شخصیت شبح می‌تواند ضربه بزند کنسرو درست است. یکی

lot of a lot of likes very good all right next  up all right oh this is another good one uh so  

دیگر از موارد خوب، اوه پس

we just talked about uh an example where there's  a problem you have and you're going to deal with  

ما فقط در مورد مثالی صحبت کردیم که در آن مشکلی وجود دارد که شما دارید و

it later but sometimes uh you have two problems  and you don't know what you do like either way  

بعداً با آن مقابله خواهید کرد، اما گاهی اوقات شما دو مشکل دارید و نمی دانید چه کاری را دوست دارید

you're you going to have some kind of problem  so you are you can think about this like here  

شما به نوعی مشکل خواهید داشت بنابراین می توانید مانند اینجا به این موضوع فکر کنید

is like you actually I should draw probably a  sad face on that oh no so the person is not in  

مثل شما است که در واقع باید چهره ای غمگین را روی آن بکشم، اوه نه، بنابراین آن شخص در

a very good mood because uh they have kind of two  problems and we typically say like you're caught  

خلق و خوی خیلی خوبی ندارد زیرا اوهوم آنها دو نوع دارند. مشکلات و ما معمولاً می گوییم مثل اینکه شما

between Like a Rock uh and a hard place so a hard  place we're talking about something difficult so  

بین مثل یک صخره و یک مکان سخت گیر افتاده اید، ما در مورد چیز دشواری صحبت می کنیم، بنابراین

the rock like you can't get around that thing so  this is two uh excuse me to be caught c a u g HT

سنگی مانند شما نمی تواند آن چیز را دور بزند، بنابراین این دو مورد است، ببخشید که

between a rock and a hard

بین یک سنگ و یک

place to be caught between a rock and a hard place  so in this case like hard just means difficult  

مکان سخت گیر افتادن بین یک صخره و یک مکان سخت گیر افتادن بین یک سنگ و یک مکان سخت بنابراین در این مورد مانند سخت فقط به معنای دشوار است

like a rock is also hard probably uh so it sounds  like it's kind of a funny expression I guess you  

مثل سنگ نیز احتمالاً سخت است بنابراین به نظر می‌رسد که یک تعبیر خنده‌دار است. شما

could actually be between two rocks but the point  is you have some situation where if you you can't  

می‌توانید واقعاً بین دو سنگ باشید، اما نکته این است که شما شرایطی دارید که اگر نمی‌توانید   به

go that way and you can't go that way either so  you're stuck so like if I if I quit my job then  

آن سمت بروید و نمی‌توانید به آن سمت بروید، بنابراین گیر می‌کنید، مثلاً اگر من کارم را رها کنم،

maybe I will also uh not have enough money to  to feed my family but I hate my job also okay  

شاید من همچنین پول کافی برای تغذیه خانواده‌ام ندارم، اما از شغلم متنفرم،

so some people they don't like what they do but  they have to keep doing it because they don't have  

بنابراین برخی از افراد از کاری که انجام می‌دهند خوششان نمی‌آید، اما مجبورند به انجام آن ادامه دهند، زیرا

a different option or something they are caught  between a rock and a hard place okay now typically  

گزینه دیگری یا چیزی که دارند ندارند. بین یک صخره و یک مکان سخت گیر کرده‌اید، خوب حالا معمولاً

you could just say something simple like I feel  stuck or I feel trapped it's the same idea but  

شما می‌توانید چیزی ساده بگویید مثل اینکه احساس می‌کنم گیر کرده‌ام یا احساس می‌کنم به دام افتاده‌ام، همین ایده است اما

you will hear this longer expression to be caught  like I'm caught between a rock in a hard place and  

شما این عبارت طولانی‌تر را می‌شنوید که گرفتار شوید مثل اینکه من بین یک صخره گیر افتاده‌ام خیلی سخت است و

often when people use idioms like this uh you will  hear natives kind of Express an idea and then they  

اغلب وقتی مردم از اصطلاحاتی مانند این استفاده می‌کنند، شما می‌شنوید که بومی‌ها به نوعی ایده‌ای را بیان می‌کنند و سپس آن‌ها می‌گویند که

will they're they're kind of repeating themselves  because typically if you if I only say this I talk  

آنها به نوعی خودشان را تکرار می‌کنند، زیرا معمولاً اگر فقط این را بگویم،

to my friend I and I begin a conversation this way  and I say hey I'm caught between a rock and a hard  

با دوستم صحبت می‌کنم. من یک مکالمه را از این طریق شروع می کنم و می گویم هی من بین یک سنگ و یک مکان سخت  گیر کرده ام،

place now he understands my friend understands  this situation there's something like this where  

حالا او می فهمد که دوستم این وضعیت را می فهمد، چیزی شبیه به این وجود دارد که

I can't do this thing and I can't do that thing  or there will be a problem either way so this is  

من نمی توانم این کار را انجام دهم و نمی توانم آن کار را انجام دهم. در هر صورت مشکلی وجود خواهد داشت، بنابراین

what it means to be caught between a rock in a  hard place uh but then I would have to explain  

معنای گیر افتادن بین یک صخره در یک مکان سخت این است، اما پس از آن باید توضیح دهم که

what that means all right so what specifically  am I talking about so if I say this uh I'm  

این به چه معناست، خوب، بنابراین من به طور خاص در مورد چه چیزی صحبت می کنم، پس اگر این را بگویم اوه من من

caught between a rock and a hard place I still  have to explain what that situation actually is  

بین یک سنگ و یک مکان سخت گیر کرده ام، هنوز باید توضیح دهم که آن موقعیت واقعاً چیست

is okay so the person knows that I'm in some kind  of trouble but then they want to know well what  

اشکالی ندارد، بنابراین فرد بداند که من در نوعی مشکل هستم، اما سپس می خواهد خوب بداند

what's the problem okay so then I will explain  well it's work or my wife or my kids or I have a  

مشکل چیست، پس من توضیح می‌دهد خوب کار است یا همسرم یا بچه‌هایم یا من

medical problem or something like that I'm caught  between a rock and a hard place so often when we  

مشکل پزشکی داریم یا چیزی شبیه به آن من بین یک سنگ و یک مکان سخت گیر می‌کنم خیلی وقت‌ها وقتی از

use idioms like this like you will especially a  longer uh a longer phrase in this way uh you will  

اصطلاحاتی مانند این مثل شما استفاده می‌کنیم، به خصوص یک عبارت طولانی‌تر خواهد بود. به این ترتیب

hear either like before or after you can use this  so you can tell your friend first that you have a  

مثل قبل یا بعد از آن می‌شنوید که می‌توانید از این استفاده کنید، بنابراین می‌توانید ابتدا به دوستتان بگویید که

problem I have a problem at work and then you rep  you kind of add this to just make it sound a bit  

مشکل دارید من در محل کار مشکل دارم و سپس تکرار می‌کنید این را اضافه کنید تا کمی به نظر برسد.

more native I'm caught between a rock and a hard  place so it's describing how you feel about being  

بیشتر بومی من بین یک صخره و یک مکان سخت گیر افتاده‌ام، بنابراین توضیح می‌دهد که شما چه احساسی نسبت به قرار گرفتن

in this situation to be caught between a rock  and our place all right all right let's keep

در این موقعیت دارید که بین یک صخره و مکان ما گیر افتاده‌اید، خیلی خب، خوب اجازه دهید به

moving this is nice just want to make sure I have  to check chat make sure the video doesn't just  

حرکت ادامه دهیم، این خوب است فقط می‌خواهم مطمئن شوم که دارم. برای بررسی چت مطمئن شوید که ویدیو فقط

like freeze or something on me but is everybody  getting this you are these becoming more clear if  

مانند فریز یا چیزی برای من نیست، بلکه آیا همه این را می‌دانند، اگر

you didn't know them already or even if you did  are you feeling more confident about them so the  

قبلاً آنها را نمی‌شناختید یا حتی اگر می‌شناختید، نسبت به آنها اطمینان بیشتری دارید، اینها واضح‌تر می‌شوند.

whole point of this by understanding it more like  a native you should feel oh I'm I'm understanding  

با درک آن بیشتر شبیه به یک بومی، باید احساس کنید، اوه،

it now so uh you should start feeling more  confident about uh saying these things all right  

الان دارم آن را می‌فهمم، بنابراین باید نسبت به گفتن این چیزها اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.

next up uh let's see oh there's another good one  uh let's say uh so the situation again uh is I'm  

بیایید بگوییم آه پس وضعیت دوباره اوه من هستم   من

I'm like working really hard on a project let's  say I I stay up very late so I'm staying up until  

مثل این هستم که روی یک پروژه واقعاً سخت کار می‌کنم، مثلاً بگوییم من تا دیروقت بیدار می‌مانم، بنابراین تا

like like 3 in the morning uh so I don't get much  sleep and then I wake up at at 5: to keep working  

مثل ۳ صبح بیدار می‌مانم، آهان، بنابراین چیز زیادی دریافت نمی‌کنم بخوابم و سپس ساعت 5 از خواب بیدار می شوم: برای ادامه کار

on that project okay so I'm working very hard uh  I'm kind of overwhelming myself I probably should  

روی آن پروژه خوب است، بنابراین خیلی سخت کار می کنم، آه، من به نوعی خودم را خسته می کنم، احتمالاً باید

get some sleep but I really need to do that thing  so this is a situation all right so I'm describing  

کمی بخوابم، اما واقعاً باید این کار را انجام دهم. وضعیت خوب است، بنابراین من دارم

this to someone and they say to me wow you are  really to burn they would probably they would  

این را برای کسی توصیف می کنم و آنها به من می گویند وای تو واقعاً می سوزی، احتمالاً می

say like you are burning or what but I'll just  give you the actual edium here to burn burn the

گفتند مثل اینکه در حال سوختن هستی یا چه چیزی، اما من فقط در اینجا به شما صدای واقعی را می دهم تا

candle at both ends to burn the candle at both  ends so the idea of this if we look at a regular  

شمع را بسوزانید. در هر دو انتها برای سوزاندن شمع در هر دو طرف، بنابراین اگر به یک شمع معمولی نگاه کنیم ایده این است،

candle so here's a candle with a little flame on  that a regular candle burns Burns this way and  

بنابراین اینجا یک شمع با شعله کمی روشن است که یک شمع معمولی می سوزد به این صورت می سوزد و

it burns pretty slowly because it's just burning  here so this is one end of the candle but we could  

خیلی آهسته می سوزد زیرا فقط در اینجا می سوزد. این یک سر شمع است اما می‌توانیم

imagine another candle like this that has two ends  so both ends have the flame on it like that and  

شمع دیگری مانند این را تصور کنیم که دو سر دارد بنابراین هر دو طرف آن شعله روی آن باشد و

we can imagine this would burn twice as fast okay  so two times faster so if you're working normally  

می‌توانیم تصور کنیم که این شمع دو برابر سریع‌تر می‌سوزد، پس دو برابر سریع‌تر، بنابراین اگر کار می‌کنید معمولاً

you're just kind of burning a candle we don't  use that as an expression but from this idea we  

شما فقط دارید یک شمع می سوزانید، ما از آن به عنوان عبارت استفاده نمی کنیم، اما از این ایده

get this one so we're burning the handle at both  ends so if I'm working really hard I'm staying up  

این یکی را دریافت می کنیم، بنابراین دستگیره را در دو طرف  می سوزانیم، بنابراین اگر من واقعاً سخت کار کنم، بیدار می مانم

uh really late and I'm waking up very early I  only get 2 hours of sleep in here if I get any  

اوه واقعا دیر و من خیلی زود از خواب بیدار می شوم، اگر اصلاً بخوابم فقط 2 ساعت اینجا می خوابم

sleep at all uh I'm working very hard and you can  feel like I'm look very tired and I'm I'm you know  

اوه من خیلی سخت کار می کنم و می توانید احساس کنید که خیلی خسته به نظر می رسم و من هستم می‌دانی

not very happy about whatever I'm working very  hard I'm burning the candle at both ends burning  

از هر کاری که من خیلی سخت کار می‌کنم خیلی خوشحال نیستم، شمع را از هر دو طرف می‌سوزم و

the candle at both ends so this is uh typically  used for like business situations where people  

شمع را در هر دو انتها می‌سوزانم، بنابراین معمولاً برای موقعیت‌های تجاری استفاده می‌شود که در آن مردم

talking about how hard they're working or a  school student maybe they're working on some  

درباره سختی کارشان صحبت می‌کنند. یا یک دانش‌آموز ممکن است روی

some project or a paper they have to write for  a class uh and so that's how we have that oh I'm  

پروژه‌ای کار می‌کند یا مقاله‌ای را که باید برای یک کلاس بنویسد، و اینگونه است که آه، من دارم

burning the candle at both hands uh Louis says  use the paper well you probably you say toilet  

شمع را از هر دو دست می‌سوزانم، لویی می‌گوید  از کاغذ خوب استفاده کنید احتمالاً شما احتمالاً شما می گویید

paper not a paper toilet hopefully you don't  if a paper toilet would mean a toilet that's  

کاغذ توالت   نه یک توالت کاغذی، امیدواریم این کار را نکنید اگر توالت کاغذی به معنای توالتی باشد که

made out of paper and you probably don't want  that but that would be pretty funny so yes like  

از کاغذ ساخته شده است و احتمالاً آن را نمی خواهید اما این خیلی خنده دار خواهد بود، بنابراین بله مانند

toilet paper is the paper we use for toilets  uh but yes uh so burning the candle at both  

دستمال توالت همان کاغذی است که ما استفاده می کنیم برای توالت‌ها، اما بله، بنابراین شمع را از دو

ends it means you're working you're kind of  over overworking yourself you're stretching  

طرف می‌سوزی، یعنی دارید کار می‌کنید، بیش از حد به خودتان کار می‌دهید،

yourself out or too thin I would say all right  uh we'll keep going look at that we're moving  

یا خیلی لاغر می‌شوید. ما به سرعت در حال حرکت هستیم،

quickly though so I think we've done seven  of these so far if I didn't skip anything uh

بنابراین فکر می‌کنم تا به حال هفت مورد از این موارد را انجام داده‌ایم، اگر من چیزی را نادیده گرفته‌ام،

yep but pretty easy seems like people don't have  many questions about these which is nice all  

بله، اما به نظر می‌رسد خیلی آسان است که مردم سؤالات زیادی در مورد آنها ندارند که خیلی خوب است،

right glad to hear people are uh understanding  this all right let's see electric uh sort says  

درست است که از شنیدن مردم خوشحالم. آیا این را خوب می‌فهمید، بیایید ببینیم که مرتب‌سازی الکتریکی می‌گوید

we have big team as Leaders sometime my mind  something missing words I can't explain yes  

ما تیم بزرگی به عنوان رهبر داریم گاهی اوقات ذهن من یک کلمه کم دارد که نمی‌توانم توضیح دهم بله

so this is a typical thing that happens to  many English Learners if that's what you're  

بنابراین این یک چیز معمولی است که برای بسیاری از زبان‌آموزان انگلیسی اتفاق می‌افتد، اگر شما در

talking about like you want to say something  but you're not able to express it uh but if you  

مورد آن صحبت می‌کنید   مثل اینکه می‌خواهید چیزی بگویید، اما نمی‌توانید آن را بیان کنید، اما اگر

start understanding English more like a native  speaker you start learning English as a first  

شروع به درک زبان انگلیسی بیشتر مانند یک زبان مادری کنید، شروع به یادگیری زبان انگلیسی به عنوان

language and understanding it like a native  rather than as a learner through a typical  

زبان اول می‌کنید و آن را مانند یک زبان مادری می‌فهمید و نه به عنوان یک زبان آموز از طریق یک زبان معمولی

like second language explanation then you will  understand the language better and that's how  

مانند توضیح زبان دوم سپس زبان را بهتر می‌فهمید و به این ترتیب

you will become more confident and fluent so  remember you don't need to spend a lot of time  

اعتماد به‌نفس‌تر و روان‌تر می‌شوید، بنابراین به یاد داشته باشید که نیازی به صرف زمان زیادی برای

practicing with other people and practicing just  means repeating things you already know it's much  

تمرین با افراد دیگر ندارید و تمرین فقط به معنای تکرار چیزهایی است که از قبل می‌دانید خیلی

better to get lots of good explanations or good  examples from people using the language so when  

بهتر است. بسیاری از توضیحات خوب یا مثال‌های خوب از افرادی که از این زبان استفاده می‌کنند دریافت کنید، بنابراین وقتی

you understand the language you feel confident and  that's when you speak okay all right uh moving on  

زبان را می‌فهمید، احساس اعتماد به نفس می‌کنید و آن موقع است که خوب صحبت می‌کنید، و

to our next example make sure we have let's see  Cynthia says yes pretty clean and well explained  

به مثال بعدی ما بروید، مطمئن شوید که داریم بیایید ببینیم سینتیا می‌گوید بله کاملاً تمیز و خوب توضیح داد

thanks glad to here and steppan says hello from uh  Kenya and we got let's see George from Mexico all

ممنون از حضور در اینجا خوشحالم و استپن از اوه کنیا سلام می‌گوید و ما می‌خواهیم جورج را از مکزیک ببینیم

right next example so we have our situation  over here uh situation is I'm doing something  

درست مثال بعدی تا وضعیتمان اینجا باشد، وضعیت این است که من دارم کاری انجام می‌دهم

but like let's say I'm I'm making a uh like a  a recipe for my uh for some food that I sell so  

اما بیایید بگوییم که دارم درست می‌کنم یک دستور غذا برای غذاهایی که می‌فروشم

usually I use like the best finest ingredients  and I I spend a little bit more money to do  

معمولاً از بهترین مواد اولیه استفاده می‌کنم و برای انجام آن کمی پول بیشتری خرج می‌کنم

that but today like maybe I don't have so much  money so I'm going to get some lower quality  

اما امروز شاید آنقدر پول ندارم، بنابراین مواد اولیه‌ای با کیفیت پایین‌تر تهیه می‌کنم

ingredients and maybe people won't care uh but  actually some people notice it uh but in this  

و شاید مردم اهمیتی نخواهند داد، اما در واقع برخی از مردم متوجه این موضوع می‌شوند، اما در این

case like I'm doing something when I'm talking  about making something uh like making some food  

مورد، مثل اینکه من دارم کاری انجام می‌دهم وقتی درباره درست کردن چیزی مثل درست کردن غذا صحبت می‌کنم.

uh and I'm not doing it very well  so I'm I'm I'm not doing it as  

من آن را خیلی خوب انجام نمی‌دهم پس من هستم من آن‌طور

well as I could be doing it and in this  expression we just call this uh cutting

که می‌توانم آن را انجام نمی‌دهم و در این عبارت ما فقط این را

Corners now this is a very simple idiom a way of  expressing this idea of doing something that you  

گوشه‌های برش می‌نامیم، اکنون این یک اصطلاح بسیار ساده است، راهی برای بیان این ایده انجام کاری که

should be doing but you're not doing it very  well and the idea comes from you can imagine  

باید انجام می‌دادید، اما آن را خیلی خوب انجام نمی‌دهید و این ایده از شما می‌آید که می‌توانید تصور کنید

uh somebody walking over here here's like a  sidewalk so here's like the street over here  

اوه، کسی که اینجا راه می‌رود مانند یک پیاده‌رو است، بنابراین اینجا مثل خیابان اینجاست

here's a sidewalk and here's some grass uh people  will typically walk down this way and instead of  

اینجا یک پیاده‌رو است و اینجا مقداری علف مردم معمولاً از این طرف راه می‌روند و به‌جای اینکه

walking here like the correct way to walk is  down here and you walk that way but you decide  

اینجا راه بروند، مثل راه درست راه رفتن اینجا پایین است و شما آن طرف راه می‌روید، اما شما تصمیم می‌گیرید

no I'm just going to cut this corner and just  walk across the grass over here to cut Corners  

نه من فقط این گوشه را قطع می‌کنم و فقط روی چمن‌ها راه می‌روم تا گوشه‌ها را برش دهم.

so you might let's say this is someone's house so  they have a grass lawn over here people if if you  

بنابراین، ممکن است فرض کنید این خانه کسی است، بنابراین آنها یک چمنزار در اینجا دارند، مردم اگر

don't have a fence or something like that then  people will cut this corner usually so cutting  

نرده یا چیزی شبیه به آن ندارید، مردم معمولاً این گوشه را قطع می‌کنند، بنابراین

Corners is anytime you're you're trying to do  something and uh you don't want to maybe put  

هر زمانی که تلاش می‌کنید، گوشه‌ها را برش دهید. برای انجام کاری و اوهوم، شاید نمی‌خواهید آن را

in the work so it's more work it takes more time  to walk this whole way all right and when you're  

وارد کار کنید، بنابراین کار بیشتر است، زمان بیشتری طول می‌کشد تا تمام این مسیر را درست طی کنید و وقتی در حال

cutting cutting corners on things it might not be  that big of a deal like for you walking on some  

کوتاه کردن چیزها هستید، ممکن است آنقدرها هم مهم نباشد. مانند راه رفتن شما روی چند

grass but lots of people walking on this grass  will kill the grass on this this section of uh  

چمن، اما افراد زیادی که روی این چمن راه می‌روند، علف‌های این بخش

of this area if unless it's a park or something  like that but uh when people talk about cutting  

از این منطقه را می‌کشند، مگر اینکه پارک یا چیزی شبیه به آن باشد، اما وقتی مردم در مورد بریدن

Corners so you could cut Corners at work you  could cut Corners at school it's just anytime  

گوشه‌ها صحبت می‌کنند تا بتوانید گوشه‌ها را ببرید. در محل کار، می‌توانید در مدرسه کوتاه بیایید، در هر زمانی است که

you're doing something where you should be doing  this but you're going to do it at a lower level  

کاری را انجام می‌دهید که باید انجام می‌دادید، اما آن را در سطح پایین‌تری انجام می‌دهید

or intentionally not do it very well because  you're trying to save time or energy to cut  

یا عمداً آن را خیلی خوب انجام نمی‌دهید، زیرا  می‌خواهید در زمان صرفه‌جویی کنید یا انرژی برای بریدن

Corners okay so this is different from if you  talk about like cutting costs you can cut costs  

گوشه‌ها بسیار خوب است، بنابراین اگر درباره کاهش هزینه‌ها صحبت کنید، می‌توانید هزینه‌ها را

on things that maybe you don't need uh but when  you cut Corners you're actually doing something  

برای چیزهایی که شاید به آن‌ها نیاز ندارید کاهش دهید، اما وقتی که گوشه‌ها را قطع می‌کنید در واقع کاری انجام می‌دهید

that will hurt the situation somehow and it might  not hurt you now maybe you're like kicking the can  

که به نحوی به وضعیت آسیب می‌زند و ممکن است اکنون به شما آسیبی نرساند، شاید دوست دارید

down the road a little bit uh well a problem will  happen it will come again later but you will have  

کمی قوطی را با لگد به پایین بکشید، خب مشکلی پیش می‌آید، بعداً دوباره پیش می‌آید، اما مجبور خواهید بود که

to deal with it at some point but cutting Corners  in general just means to take something like this  

در نقطه‌ای با آن مقابله کنید، اما قطع کردن گوشه‌ها به طور کلی فقط به معنای برداشتن است. چیزی شبیه به این

we're going to cut this corner over here and I  don't really care so much about it uh or I'm just  

ما این گوشه را در اینجا قطع می‌کنیم و من واقعاً آنقدر به آن اهمیت نمی‌دهم، یا فقط

trying to save myself some time but it's probably  causing some kind of trouble or harm to someone  

سعی می‌کنم در زمان خود صرفه‌جویی کنم، اما احتمالاً باعث ایجاد نوعی دردسر یا آسیب برای کسی می‌شود

okay yes so you could be cutting Corners like to  finish something again uh but it it it usually  

باشه بله بنابراین می‌توانید گوشه‌ها را برش دهید، دوست دارید دوباره چیزی را تمام کنید، اما معمولاً

is lowering the quality of that thing so you're  doing something less well like I get uh I don't  

کیفیت آن چیز را پایین می‌آورد، بنابراین شما کاری را کمتر انجام می‌دهید،

know like lower quality markers or lower quality  microphone to try to save money or something like  

مثل نشانگرهای با کیفیت پایین‌تر یا میکروفون با کیفیت پایین‌تر. سعی کنید در پول خود صرفه جویی کنید یا چیزی شبیه به   مثلاً

that like I'm cutting corners on things okay  so if you're talking about cutting corners  

من در حال کوتاه کردن چیزها هستم بنابراین اگر در مورد

on something so this restaurant I I I like they  they stop using this really good ingredient like  

چیزهایی صحبت می‌کنید   بنابراین این رستوران من دوست دارم آنها استفاده از این ماده واقعاً خوب مانند

good eggs or something like that I notice oh  like the the the food tastes worse so I notice  

تخم مرغ خوب یا چیزی شبیه آن را من متوجه می‌شوند. آه، مانند غذا بدتر است، بنابراین متوجه می‌شوم که

they're cutting corners on ingredients okay  so cutting corners on something uh let's see  

آن‌ها مواد را برش می‌زنند، خوب است، پس بیایید ببینیم، خوب است،

all right so says hi Drew can you explain what  is the difference between even though and even  

سلام، درو، می‌توانی توضیح بدهی چه تفاوتی بین هر چند و حتی وجود دارد،

if uh I'm not going to do that in this video but  I've covered that if you search the channel you  

اگر من هستم. در این ویدیو این کار را نمی‌کنم، اما من توضیح داده‌ام که اگر کانال را جستجو کنید

should be able to find uh content about that  Stephen says any software engineer here okay  

باید بتوانید محتوایی در مورد آن پیدا کنید استفان می‌گوید هر مهندس نرم‌افزاری اینجا باشه

you guys are talking with each other hello sir  good morning from Malaysia I'm single father for  

شما بچه‌ها دارید با هم صحبت می‌کنید سلام آقا صبح بخیر از مالزی. من پدر مجرد هستم برای

three young kids well welcome cutting Corners okay  you guys got that already all right see I don't  

سه بچه جوان از بریدن گوشه‌ها خوش‌آمد می‌گویم، خب، بچه‌ها متوجه شده‌اید که خیلی خوب است، ببینید من از

like cutting Corners like often cutting Corners in  language learning uh just means that you're you're  

بریدن گوشه‌ها مانند اغلب بریدن گوشه‌ها در یادگیری زبان خوشم نمی‌آید، فقط به این معنی است که شما

trying to give someone like a translation and you  notice it it takes a little bit more time to get  

سعی می‌کنید به کسی شبیه به آن بدهید. یک ترجمه و متوجه می‌شوید که کمی زمان بیشتری می‌برد تا

a really good understanding of something but if  you get a good understanding it's much faster  

درک درستی از چیزی داشته باشید، اما اگر درک خوبی از چیزی به دست آورید،

actually in the long run uh than than learning the  traditional way so actually if you're learning the  

در دراز مدت بسیار سریع‌تر از یادگیری به روش سنتی است، بنابراین اگر در حال یادگیری هستید به

traditional way like through translations you're  kicking the can down the road uh where like you're  

روش سنتی مانند ترجمه‌ها، شما قوطی را به سمت پایین می‌برید، در جایی که انگار دارید

kind of learning things but you won't be able to  use that fluently okay so it's better just solve  

چیزهایی یاد می‌گیرید، اما نمی‌توانید به‌طور روان از آن استفاده کنید، بنابراین بهتر است فقط مشکل را حل کنید

the problem understand uh what's happening and  then you will feel more confident when you speak

بفهمید چه اتفاقی می‌افتد و سپس وقتی خوب صحبت کنید، اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت،

all right let's see okay you guys are  speaking with each other glad to hear  

بیایید ببینیم خوب است که شما بچه ها با هم صحبت می کنید خوشحال می شوید که می شنوید.

so Stephen says what is the meaning of shortcut  yeah shortcut is a in in a similar way where uh  

بنابراین استفن می گوید که معنای میانبر چیست.

like maybe you're you're Crossing something  like there or it's just a faster way to do  

عبور مجدد از چیزی مثل آنجا یا فقط یک راه سریع‌تر برای انجام

it but it's typically not like hurtful  you know it's not going to harm you in  

آن است   اما معمولاً آزاردهنده نیست شما می‌دانید که به نوعی به شما آسیبی نمی‌زند

some way or harm other people it's just a  faster way of doing something a short cut  

یا به افراد دیگر آسیب نمی‌رساند، فقط راهی سریع‌تر برای انجام کاری کوتاه‌مدت است

and it might actually help you but uh so  cutting Corners is more of a negative idea  

و ممکن است واقعاً به شما کمک می‌کنم، اما خب، قطع کردن گوشه‌ها بیشتر یک ایده منفی است

of you're not doing something you should do and  that's probably going to hurt you some way okay  

اینکه شما کاری را انجام نمی‌دهید که باید انجام دهید و احتمالاً به نوعی به شما صدمه می‌زند

so I could do like like a learning shortcut uh  it's actually going to benefit people rather than  

بنابراین می‌توانم مانند یک میانبر یادگیری عمل کنم، آه. در واقع به سود مردم خواهد بود. به جای اینکه به

hurting them but if I cut Corners as a teacher  so I'm trying to help you learn I'm just like  

آنها صدمه بزنم، اما اگر کرنرز را به عنوان معلم قطع کنم، بنابراین سعی می‌کنم به شما کمک کنم یاد بگیرید،

okay here's this vocabulary and that's what it  means and here's this vocabulary and that's what  

خوب است، این واژگان و معنی آن همین است، و این واژگان است و به این معنی است که

it means I'm cutting Corners in actually helping  you understand because the job of the teacher is  

من در واقع گوشه‌ها را قطع می‌کنم. به شما کمک می‌کند تا بفهمید، زیرا وظیفه معلم این است که

to make the language understandable so you feel  confident about speaking okay so good question  

زبان را قابل درک کند، بنابراین شما از صحبت کردن مطمئن باشید، سوال خوبی است.

though uh let's see hey there J say elar nice to  see you there have you watched Eurovision no I  

have not all right I think we have two more  look at that we're working through only 50

فکر کنید که ما دو نگاه دیگر داریم که فقط 50

minutes all right next one uh so let's  say I am walking down the street uh and  

دقیقه کار می‌کنیم، پس فرض کنید در خیابان راه می‌روم و نمی‌دانم

uh I don't know I I happen to notice  some very uh attract Ive lady you know  

اتفاقاً متوجه شدم که بانوی بسیار جذابی را به خود جلب می‌کند.

just I'm walking down the street and I  see oh like you know I wasn't I wasn't  

فقط دارم در خیابان راه می روم و می بینم آه مثل اینکه شما می دانید که من نبودم به

thinking about that lady but it's it's like  I see her and like oh like she kind of she  

آن خانم فکر نمی کردم، اما مثل اینکه او را می بینم و انگار او

got my attention right there uh so we uh use a  very simple idiom to talk about this to catch

همان جا توجه من را به خود جلب کرد. اوه، از یک اصطلاح بسیار ساده برای صحبت در این مورد استفاده کنید تا

someone's to catch someone's eye to catch  someone's eye so you can think about it  

چشم کسی را جلب کنید تا چشم کسی را جلب کنید تا بتوانید درباره آن فکر کنید.

it's like she reached out and grabbed me and  was like ah like like I'm I'm looking this way  

and I kind of notice her and like oh like  she caught my eye she caught my eye now we  

و من یک جورایی متوجه او می‌شوم و مثل اوه که او چشمم را جلب کرد او اکنون چشمم را جلب کرد ما

use typically talking about eye because you only  need to kind of catch one of them we don't talk  

معمولاً از صحبت کردن در مورد چشم استفاده می‌کنیم زیرا شما فقط باید یکی از آنها را بگیرید. ما صحبت نمی‌کنیم.

we don't use the Expression catch someone's eyes  we don't use the plural for this we just say she  

چشم‌ها برای این کار از جمع استفاده نمی‌کنیم، فقط می‌گوییم که او

caught my eye or to catch someone's eye so you  would use this like the girl caught his eye or  

چشم من را جلب کرد یا برای اینکه چشم کسی را جلب کند، بنابراین شما از این استفاده می‌کنید مانند آن دختری که چشمش را جلب کرد یا

the guy caught you know like that car caught my  eye or that $2 million bicycle caught my eye or  

آن مردی که می‌دانید مثل آن ماشین توجه من را جلب کرد یا آن دوچرخه 2 میلیون دلاری. نظرم را جلب کرد یا

that uh this ambulance is like catching my ear  over here this is kind of a joking way of using  

که اوه این آمبولانس مانند گرفتن گوش من است اینجا این یک نوع شوخی برای استفاده از

the language although people don't use that but  you could and logically you would be able to  

زبان است اگرچه مردم از آن استفاده نمی کنند اما شما می توانید و منطقاً می توانید

say that uh but this is a common phrase to catch  someone's eye to catch someone's eye all right yes  

بگویید که اوه اما این یک زبان است عبارت متداول برای جلب توجه یک نفر برای جلب توجه یک نفر خوب بله،

so we can say like to catch someone's attention  but I wanted to give something that's even simpler  

بنابراین می‌توانیم بگوییم دوست دارم توجه کسی را جلب کنم، اما من می‌خواستم چیزی را بیان کنم که حتی ساده‌تر است

uh just easier to understand and remember to catch  someone's eye so yes it's also uh at the same time  

اوه، فقط درک کردن و به خاطر سپردن کردن چشم کسی آسان‌تر است، بنابراین بله، در عین حال همینطور است. زمان

you're catching someone's attention Okay and now  yes uh so Among Us episode I like that name so if  

تو در حال جلب توجه کسی هستی خوب و اکنون بله، پس قسمت «در میان ما» من این نام را دوست دارم، بنابراین اگر

we if you catch someone's eye so maybe I kind of  noticed something something caught my eye but now  

ما اگر توجه کسی را جلب می‌کنید، شاید من به نوعی متوجه چیزی شده‌ام که چیزی توجهم را جلب کرده است، اما اکنون

it is keeping my attention so if I'm if I'm still  looking at it so it's keeping my attention keeping  

توجه من را جلب کرده است، پس اگر من اگر هنوز به آن نگاه می‌کنم، بنابراین حواسم را حفظ می‌کند،

my attention so that's probably a bad idea like if  I'm walking down the street let's say my wife is  

بنابراین احتمالاً ایده بدی است، مثلاً اگر در خیابان راه می‌روم، فرض کنیم همسرم

with me and I'm walking in some like I don't know  lovely lady catches my eye I'm just like oh you  

با من است و من در برخی‌ها مثل خودم قدم می‌زنم. نمی دانم خانم دوست داشتنی نظرم را جلب می کند، من دقیقاً مثل اوه شما   می

know uh but then I I don't want to keep looking  and staring at somebody that would be that would  

دانید آه، اما من نمی خواهم به نگاه کردن و خیره شدن به کسی ادامه دهم که می تواند

be a little bit mean you know and so I might you  know I would I would keep walking but I remember  

کمی به این معنی باشد که شما می دانید و بنابراین من ممکن است بدانید که من می دانم من به راه رفتن ادامه می‌دادم، اما یادم می‌آید

uh there was a comedian years ago uh and and he  was this is kind of uh kind of related to this  

سال‌ها پیش یک کمدین بود، اوه و او هم این یک جورهایی به این موضوع مربوط می‌شود،

but uh he is explaining here's how to look at  women uh if you like let's say if you're out  

اما او در اینجا توضیح می‌دهد که چگونه به زنان نگاه کنیم، آه اگر دوست دارید، بیایید بگوییم که بیرون

walking with your wife or your girlfriend or  something and you and you see like some woman  

قدم زدن با همسرت یا دوست دخترت یا چیزی، و تو و می‌بینی مثل یک زن

catches your eye and but you actually want  to look at that woman you would say like oh  

توجهت را جلب می‌کند و اما در واقع می‌خواهی به آن زن نگاه کنی و می‌گویی مثل اوه

my go like look at that woman over there can you  believe she's dressed like that so you actually  

برو مثل آن زن نگاه کن، می‌توانی باور کنی که او لباس پوشیده است. اینطور است، بنابراین شما در واقع

get your like wife or girlfriend to look at  that woman too that was his advice anyway  

وادار می‌کنید که همسر یا دوست دختر خود را نیز به آن زن نگاه کند، به هر حال این توصیه او بود.

uh so that is to catch someone's eye all  right so yes you can also say to catch  

someone's attention but to catch someone's eye  all right and the last one uh good one to end

آخرین مورد خوب برای پایان دادن

on in this example our situation over here is that  maybe I'm being uh I'm in a fight or I'm uh I'm  

به این مثال، وضعیت ما در اینجا این است که شاید من در حال دعوا هستم یا

trying to do something I'm being very overwhelmed  by that thing and it's very difficult for me and  

سعی می کنم کاری انجام دهم که بسیار تحت تأثیر آن هستم. چیزی است و برای من خیلی سخت است و

it just decide I quit I quit so when I give up  uh a very common way of expressing this is to

فقط تصمیم می‌گیرم که ترک کنم، بنابراین وقتی تسلیم می‌شوم اوه یک روش بسیار رایج برای بیان آن این است که

throw in the towel to throw in the towel now  this idea comes from boxing uh I guess it could  

الان حوله را پرت کنم این ایده از بوکس نشأت می‌گیرد، حدس می‌زنم می‌تواند

come from like wrestling too or whatever but you  imagine a like a boxing ring over here we have  

مثل کشتی یا هر چیز دیگری می‌آیید، اما تصور می‌کنید مثل یک رینگ بوکس اینجا، ما

two uh boxers and one guy gets he gets knocked  out so he's lying down on the ground and usually  

دو بوکسور داریم و یکی از آنها ناک اوت می‌شود، بنابراین روی زمین دراز می‌کشد و معمولاً

they have like a manager on each on each side  of the boxing ring and the manager will take  

آنها مانند یک مدیر در هر یک از طرفین دارند. رینگ بوکس و مدیر

a towel like physically here's a towel so he  actually physically throws his towel into the  

حوله‌ای برمی‌دارند، مثل اینکه از نظر فیزیکی، اینجا یک حوله است، بنابراین او حوله‌اش را به‌طور فیزیکی به داخل

ring like that to throw in the towel and that  means okay we give up we give up or we quit so  

حلقه می‌اندازد تا حوله را بیندازد و این به این معنی است که ما تسلیم می‌شویم یا تسلیم می‌شویم یا

to the phrasal verb to give up means okay I'm  going to accept defeat I lose okay or to quit

از فعل عبارتی آن را رها می‌کنیم. تسلیم شدن یعنی خوب، من شکست را قبول می‌کنم، خوب از دست می‌دهم یا ترک می‌کنم،

so if something any kind of thing it doesn't  obviously you can see how this comes from boxing  

بنابراین اگر چیزی شبیه به چیزی نیست، واضح است که می‌توانید ببینید که چگونه از بوکس ناشی می‌شود.

that's a physical thing where we actually throw  in the towel but you can throw in the towel for  

شما می‌توانید برای

anything so going back to my example before uh I'm  trying to be a teacher in uh when I when I I go to  

هر چیزی دست به کار شوید، بنابراین قبل از اینکه به مثال خود بازگردم، من سعی می‌کنم معلم باشم، وقتی به

a classroom and I say hey I can I can be a teacher  uh in this class of little kids there are 100 kids  

کلاس می‌روم و می‌گویم هی می‌توانم، می‌توانم معلم باشم، آه، در این کلاس درس بچه‌های کوچولو 100 بچه هست که

running around I don't have much experience um  but but I will try to try my best or whatever but  

دور می‌دوند، من تجربه زیادی ندارم، اما سعی می‌کنم تمام تلاشم را بکنم یا هر چیز دیگری، اما

I fail and I okay I I quit I give up I throw in  the towel throw in the towel all right so any of  

شکست می‌خورم و خوب است، ترک می‌کنم، منصرف می‌شوم، حوله را پرت می‌کنم. هر یک از

these things are fine you can say I quit or I give  up but this is just a more casual conversational  

این چیزها خوب است، می‌توانید بگویید من آن را کنار می‌گذارم یا منصرف می‌شوم، اما این فقط یک روش مکالمه معمولی   است

way that shows that you understand the language  the same way a native does okay so remember we're  

که نشان می‌دهد شما زبان را به همان روشی که یک بومی خوب می‌فهمید، می‌فهمید، بنابراین به یاد داشته باشید که ما

throwing in the towel so the the manager is on  the outside of the Ring he throws the towel inside  

مدیر در بیرون حلقه است، حوله را به داخل پرتاب می‌کند

like to throw in the towel okay to throw in the  towel all right all right let me check chat make  

دوست دارد حوله را بیندازد، باشه حوله را بیندازم خیلی خوب، اجازه دهید چت را بررسی کنم

sure everybody's following let's see Atomic says  give in uh so give in is a different phrasal verb  

مطمئن شوید که همه دنبال‌کنندگان هستند، بیایید ببینیم Atomic می‌گوید تسلیم شوید پس تسلیم شوید متفاوت است فعل عبارتی

with a different meaning give in oops Excuse  me give I wrote given give in now to give in  

با معنایی دیگر give in oops Excuse من دادن نوشتم give in now to give in

to something means to accept that thing like let's  say I I uh I'm walking down the street and again  

to something به معنای پذیرفتن آن چیزی است مثلاً بیایید بگوییم من دارم در خیابان راه می روم و دوباره

I see the like lovely uh lady with the beautiful  dress on or whatever and I give in to Temptation  

می بینم شبیه به خانم دوست داشتنی اوه با با لباس زیبا یا هر چیز دیگری تسلیم وسوسه می‌شوم

and I walk over and talk to her instead of staying  with my wife or girlfriend all right so I'm giving  

و به جای اینکه با همسرم یا دوست دخترم بمانم با او صحبت می‌کنم، بنابراین تسلیم

in to something it means I'm kind of accepting  like something that is pulling me all right so  

چیزی می‌شوم، این بدان معناست که به نوعی می‌پذیرم مانند چیزی که هست. من را خوب می کشاند تا

if I see some delicious cookies sitting on the  counter at home and I I know I shouldn't eat them  

اگر ببینم چند کلوچه خوشمزه روی پیشخوان خانه نشسته اند و می دانم که نباید آنها را بخورم

but oh I just want oh I want a cookie so I give  in and eat a cookie so I accept that thing it's  

اما آه فقط می خواهم اوه یک کلوچه می خواهم پس تسلیم می شوم و یک کلوچه می خورم تا آن چیز را بپذیرم.

so it's it's kind of it's quitting in a way but  it's a very specific thing where you're talking  

بنابراین به نوعی ترک کردن است، اما در جایی که شما در

about accepting like something that's pulling you  in some way all right so the cookies are pulling  

مورد پذیرش صحبت می‌کنید، مانند چیزی که شما را می‌کشد، کاملاً خوب است، بنابراین کوکی‌ها

you or the beautiful woman or whatever uh anything  where you accept that thing you give in to that  

شما یا زن زیبا یا هر چیز دیگری را می‌کشند که قبول می‌کنید. آن چیزی را که به آن

thing so you give in to pressure like other people  like go on Drew you should do it you should do it  

چیز تسلیم می‌شوی، پس مثل دیگران تسلیم فشار می‌شوی، مثل ادامه دادن درو، باید آن را انجام بدهی، باید انجامش بدهی،

and I'm like no I don't want to I don't want to  and they go ahead go ahead and I say okay fine I  

و من مثل این هستم که نه نمی‌خواهم، نمی‌خواهم و آنها می‌روند جلو برو و من می گویم باشه خوب من

give in yes so canero says surrender all right  but I'm trying to explain it so you understand  

تسلیم می شوم بله، بنابراین canero می گوید خیلی خوب تسلیم شو ، اما من سعی می کنم آن را توضیح دهم تا شما موقعیت را درک کنید، نه

the situation rather than just get a definition  of it uh but yes you're you're accepting something  

اینکه فقط تعریفی از آن داشته باشید، اما بله، شما چیزی را می پذیرید

you're surrendering to that thing okay all  right uh make sure we got everybody uh Cynthia  

تو داری تسلیم اون چیزی میشی خیلی خب مطمئن باش همه رو داریم سینتیا

says that's great I never understood why it was  throwing in the towel great info yes and so as  

میگه عالیه من هیچوقت نفهمیدم چرا اطلاعات عالی رو بهم میندازه بله و به این ترتیب که

you understand the language better you feel more  confident about speaking isn't that interesting  

زبان رو بهتر میفهمی، نسبت به صحبت کردن اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنی. خیلی جالب است

so you don't you don't become more confident by  repeating the phrase again and again to throw  

بنابراین شما با تکرار این عبارت دوباره و دوباره اعتماد به نفس بیشتری پیدا نمی کنید تا

in the towel to throw in the towel to throw in the  towel but when you think like oh look at that like  

در حوله بیندازید تا حوله بیندازید تا حوله را بیندازید، اما وقتی فکر می کنید مثل اوه به آن نگاه کنید

the manager is throwing in the towel and that is  like a sign for quitting we give up okay throw in  

حوله انداختن و این مثل علامتی است برای ترک کار، ما منصرف می‌شویم، خوب،

the towel so if I'm at work I have an overwhelming  project or the school example where I'm talking  

حوله را بیاندازید، بنابراین اگر سر کار هستم، یک پروژه بزرگ یا نمونه مدرسه دارم که با آن صحبت می‌کنم

with like the principal I say okay I give up  I throw in the towel I can't watch a class of  

مانند مدیر، می‌گویم باشه می‌دهم. بالا من حوله را پرت می‌کنم، نمی‌توانم یک کلاس

100 children by myself okay so I give up I throw  in the towel all right illness say We Will Never  

100 کودک را به تنهایی تماشا کنم، بسیار خوب، بنابراین منصرف می‌شوم، حوله را پرت می‌کنم خیلی خوب بیماری می‌گویم ما هرگز

Surrender that's right all right uh let's see PGT  says we all really glad to having Drew here please  

تسلیم نخواهیم شد   درست است، خب، بیایید ببینیم PGT  می‌گوید همه ما واقعاً خوشحالیم که با داشتن درو اینجا لطفاً

put some jokes while you explain to us drew it  will be more fun some more jokes more jokes well  

جوک‌ها را قرار دهید، در حالی که برای ما توضیح می‌دهید، جالب‌تر خواهد بود، برخی جوک‌های بیشتر، جوک‌های بیشتر خوب   فکر می‌کنم

I guess I could put some more jokes in there if  I think of any I don't really know a lot of jokes  

اگر به جوک‌های زیادی فکر کنم می‌توانم جوک‌های بیشتری را در آنجا قرار دهم.

actually I mean I try to be entertaining like say  something if I think about it but I don't really  

منظورم این است که سعی می‌کنم سرگرم‌کننده باشم، مثلاً اگر به آن فکر می‌کنم، چیزی بگویم، اما واقعاً

know a lot of a lot of jokes do do you want to  know I I I'll tell you uh do you want you want to  

خیلی از جوک‌ها را نمی‌دانم، آیا می‌خواهی بدانی، من به تو می‌گویم آه، می‌خواهی حرف‌هایم را

hear my it's not my joke but like one of the three  jokes that I know if you if you want if a bunch of  

بشنوی. این شوخی من نیست، اما مانند یکی از سه جوک است که می دانم اگر بخواهید اگر یکسری از

people tell me yes Drew tell me the joke uh I will  tell you the joke all right uh do you have classes  

افراد به من بگویند بله درو جوک را به من بگو اوه من به شما شوخی را به شما می گویم خیلی خب، آیا شما کلاس دارید

for intermediate level students says R KD yes so  this is what fluent for life is uh so if you enjoy  

برای دانش آموزان سطح متوسط. می گوید R KD بله پس این همان چیزی است که برای زندگی روان است، پس اگر از   این توضیحات لذت می برید

these explanations and you would like to learn  a lot more not only vocabulary but also seeing  

و دوست دارید خیلی بیشتر نه تنها واژگان بلکه همچنین ببینید

how natives are using the things and you really  become a confident speaker because we help you  

چگونه بومیان از چیزها استفاده می کنند و واقعاً  به یک سخنران مطمئن تبدیل می شوید زیرا ما کمک می کنیم شما

understand the language so well that's what we do  influent for life so it's for intermediate uh and  

زبان را خیلی خوب می‌فهمید، این همان کاری است که ما انجام می‌دهیم، برای سخنرانان متوسط ​​و

advanced speakers who know a lot of English but  still don't speak and typically the reason they  

پیشرفته که زبان انگلیسی زیادی می‌دانند اما هنوز صحبت نمی‌کنند و معمولاً دلیل این که

don't is because they still have doubts about the  language so we uh eliminate the doubt and that's  

نمی‌دانند این است که هنوز در مورد زبان شک دارند. بنابراین ما شک را از بین می‌بریم و این همان

what still uh stops you from speaking so you start  speaking uh so very easy to understand uh let's  

چیزی است که شما را از صحبت کردن باز می‌دارد، بنابراین شما شروع به صحبت کردن می‌کنید آه خیلی راحت قابل درک است، بیایید

see so in Spanish it says terar toala oh is that  towel I guess maybe it's the same thing yeah so if  

ببینیم به اسپانیایی می‌گوید terar toala آه آن حوله است، حدس می‌زنم شاید همان چیزی باشد، بله، پس اگر

you would have boxing same kind of thing uh Lily  says do I teach writing uh not specifically but if  

شما لیلی می‌گوید آیا نوشتن را به طور خاص آموزش می‌دهم، اما اگر

you'd like to get better at writing just look for  people who write well and and copy that writing  

می‌خواهید در نوشتن بهتر شوید، فقط به دنبال افرادی باشید که خوب می‌نویسند و آن نوشته را کپی می‌کنند

so you get like actually write it out by hand so  you get a good sense for how to write Adriana from  

تا بتوانید آن را با دست بنویسید بنابراین درک خوبی برای نحوه نوشتن آدریانا از

Brazil Jean Claude hello over there says hi and  uh let's see ol Deo or dejo from Nigeria Brazil  

برزیل پیدا می‌کنید ژان کلود سلام می‌گوید سلام و اوه بیایید ol Deo یا dejo از نیجریه برزیل را ببینیم

Drew when will you have an offer for your  programs uh well if you if you're talking  

Drew چه زمانی برای برنامه‌های خود پیشنهادی خواهید داشت، خوب اگر دارید صحبت می‌کنید.

about like an offer you mean like for fluent for  life or whatever uh I don't know maybe in a couple  

در مورد پیشنهادی که منظور شما برای مسلط بودن برای زندگی یا هر چیز دیگری است، نمی‌دانم شاید در چند

of months or something maybe like maybe we'll do  like a Black Friday thing maybe um but you never  

ماه آینده یا چیزی شبیه به یک پیشنهاد برای جمعه سیاه انجام دهیم، شاید اوم، اما شما هرگز   نمی‌دانید که

know if you're if you're on our list uh maybe  you will get an offer from us so Cynthia says  

آیا شما در لیست ما هستید، شاید پیشنهادی از ما دریافت کنید، بنابراین سینتیا می‌گوید

yes please tell me the J all right Fabio uh hi  Drew I see there Nicholas says hi from Dominican  

بله، لطفاً J را به من بگویید همه چیز درست است فابیو اوه سلام درو من آنجا را می‌بینم که نیکلاس از

Republic hello good evening well we only got one  person to hear the joke so maybe I will save the  

جمهوری دومینیکن سلام می‌گوید سلام عصر بخیر، ما فقط یک نفر برای شنیدن داریم شوخی پس شاید

joke for another time it's not even really that  funny of a joke uh but again like I'm I'm not I'm  

شوخی را برای یک بار دیگر ذخیره کنم، آنقدرها هم خنده دار نیست، اما دوباره مثل اینکه من نیستم،

not very good with just like remembering jokes I  enjoy jokes a lot so if I hear them but it just  

خیلی خوب نیستم، درست مثل به یاد آوردن جوک ها، از جوک ها خیلی لذت می برم، بنابراین اگر من آنها را می شنوم، اما فقط

uh jokes and I and I'm kind of a like a silly  a silly person in general but but hopefully uh  

شوخی می کند و من و من به طور کلی مثل یک احمق، یک فرد احمق هستیم، اما امیدوارم

everybody gets the idea here when you especially  if you're trying to learn a language by yourself  

همه این ایده را در اینجا دریافت کنند، مخصوصاً اگر می خواهید یک زبان را خودتان یاد بگیرید.

we don't want to just begin with the vocabulary  you might hear something but you should stop  

نمی‌خواهم فقط با واژگان شروع کنم ممکن است چیزی بشنوی، اما باید متوقف شوی

and think okay wait a minute I heard this but  what's happening what is the situation why did  

و فکر کن خوب صبر کن، من این را شنیدم اما چه اتفاقی می‌افتد، چه وضعیتی است چرا

someone say that so what is happening here and  why did someone say this thing and even if you  

کسی چنین گفت، پس اینجا چه اتفاقی می‌افتد و چرا کسی این چیزی را گفت و حتی اگر

don't understand the whole thing especially  idioms they can look confusing but they're  

کل موضوع را متوجه نشدید، مخصوصاً اصطلاحات، ممکن است گیج کننده به نظر برسند، اما

actually not if you understand the origin of these  things so that's what we're doing in this video  

اگر منشأ این چیزها را بفهمید، در واقع اینطور نیست، بنابراین این همان کاری است که ما در این ویدیو انجام می‌دهیم

uh but again the whole point is to get some  vocabulary and rather than quickly try to  

اوه، اما مجدداً تمام هدف این است که متوجه شوید مقداری واژگان و به جای اینکه سریعاً سعی کنید

translate that thing just spend a moment and  think oh like someone did something well or  

آن چیز را ترجمه کنید، فقط یک لحظه وقت بگذارید و فکر کنید مثل اینکه کسی کاری را خوب انجام داده یا

some other situation where they have uh I don't  know like they did a bad thing or maybe they're  

موقعیت دیگری دارد که اوه، نمی‌دانم کار بدی انجام داده یا شاید

upset about something and then they they use this  this is how children learn the language this is  

از چیزی ناراحت هستند. و سپس آنها از این استفاده می کنند اینگونه است که بچه ها زبان را یاد می گیرند            که

how you learned your native language and so if  you learn English the same way uh then you will  

شما زبان مادری خود را یاد گرفتید و بنابراین اگر انگلیسی را به همین روش یاد بگیرید،

become a much more confident speaker all right  see if anybody has any final uh questions over  

سخنران بسیار مطمئن تری خواهید بود، بسیار خوب ببینید آیا کسی سؤال نهایی دارد یا خیر.

there hello good evening says Sergio what's the  difference between real and apparent uh well those  

اونجا سلام عصر بخیر میگه سرجیو چه فرقی بین واقعی و ظاهری داره خب اینها

could be two different things I mean it depends  on the situation as I often say uh so we always  

میتونن دو چیز متفاوت باشن. منظورم اینه که بستگی به موقعیت داره همانطور که اغلب میگم آه، بنابراین ما همیشه

begin with the situation something might be uh  something is actually real like maybe this is a  

با موقعیتی شروع میکنیم که ممکنه چیزی باشه. شاید این

like the reality is this is a or this is an eraser  uh but apparently it's like actually something  

مانند واقعیت این است که این یک یا این یک پاک کن است اما ظاهراً شبیه چیز

else or I could I might see it in a different way  uh but I recommend you get more examples of that  

دیگری است یا من می‌توانم آن را به شکل دیگری ببینم اما توصیه می‌کنم نمونه‌های بیشتری از آن را دریافت کنید

rather than me continuing uh giving a bunch of  examples but I would find uh a bunch of examples  

تا اینکه من ادامه دهم. چند مثال ارائه می‌دهم، اما من می‌توانم یک سری مثال

like either through chat GPT whenever you have uh  vocabulary like that and often uh I try to answer  

مانند از طریق چت GPT پیدا کنم، هر زمان که شما چنین واژگانی داشته باشید و اغلب سعی می‌کنم به سوالاتی پاسخ دهم

questions where I think it might be difficult for  you to get a good explanation from like chat gbt  

که فکر می‌کنم ممکن است برای شما دشوار باشد که توضیح خوبی از این مورد داشته باشید. گپ gbt

or or Google or whatever all right uh let's see  a couple more here Neil says uh uh Anette says  

یا Google یا هر چیز دیگری خوب است، بیایید چند مورد دیگر را اینجا ببینیم نیل می‌گوید اوه اوه آنت می‌گوید

yes please a Carmella a man from Canary Islands  writing from Ecuador some advises for essays well  

بله لطفاً یک کارملا، مردی از جزایر قناری از اکوادور می‌نویسد چند توصیه برای مقاله خوب

I focus on get I would I would go like there are  lots of YouTube channels I'm sure that talk about  

تمرکزم روی این است که می‌خواهم به آنجا بروم کانال‌های YouTube زیادی هستند، مطمئنم که درباره این صحبت می‌کنند

that Jed in French throw the towel please ride  your live calendar uh well the I I I don't I  

که جید به زبان فرانسوی حوله را بیندازید، لطفاً از تقویم زنده خود استفاده کنید، خوب، من، من نیستم،

don't have a calendar for this because sometimes  I don't do these on on a schedule but typically  

تقویمی برای این کار ندارم، زیرا گاهی اوقات این کارها را انجام نمی‌دهم یک برنامه زمانی است اما معمولاً

it's Monday and Thursday during the week but that  schedule might not be like the same all the time  

دوشنبه و پنجشنبه در طول هفته است، اما آن برنامه ممکن است همیشه یکسان نباشد

so like I thought I would do a video this Monday  this week but I did not all right so you want to  

بنابراین فکر می‌کردم این دوشنبه این هفته ویدیویی بسازم، اما درست نبودم، بنابراین شما می‌خواهید

hear the joke can I be fluent to the point where  I can't even tell if I'm American or not is it  

شوخی را بشنوید من تا حدی مسلط هستم که حتی نمی‌توانم بگویم آمریکایی هستم یا نه، آیا این

possible yeah sure it just depends on how you  learn did you over the girls who floor the bottle  

امکان وجود دارد   بله مطمئناً این فقط به نحوه یادگیری شما از دخترانی که کف شیشه را

in the window I don't know what that means F all  right first time catching you live uh glad I did  

در پنجره می‌دانند بستگی دارد. این بدان معناست که خیلی خوب اولین باری که شما را زنده گرفتم، خوشحالم که این کار را انجام دادم

when are these usually again they are Mondays uh  Mondays and uh uh Thursdays Japan time uh olale  

اینها معمولاً دوباره دوشنبه‌ها هستند، دوشنبه‌ها و اوه اوه‌ها پنجشنبه‌ها، به وقت ژاپن اوه اولاله

says I can construct English sentences perfectly  but I can speak fluent on do you mean you cannot  

می‌گوید من می‌توانم جملات انگلیسی را به خوبی بسازم، اما می‌توانم روان صحبت کنم، یعنی شما نمی‌توانید

please how can I go about this uh again the basic  idea is that if you have doubts about your English  

لطفاً چگونه می توانم دوباره به این موضوع ادامه دهم، ایده اصلی این است که اگر در مورد انگلیسی خود شک دارید،

that's what's going to stop you from speaking and  so people typically have doubts because they're  

این چیزی است که شما را از صحبت کردن باز می دارد و بنابراین مردم معمولاً شک دارند زیرا آنها در حال

learning a language as a second language rather  than uh as a first language uh and so when you  

یادگیری یک زبان به عنوان زبان دوم هستند. یک زبان اول اوه و بنابراین وقتی

have those issues uh that's what will cause you to  to not speak okay so you can know the language and  

آن مشکلات را دارید آه، این چیزی است که باعث می شود خوب صحبت نکنید تا بتوانید زبان را بدانید و

understand it but not understand it well enough  to actually communicate with people okay so even  

آن را بفهمید اما آنقدر خوب آن را درک نکنید که واقعاً با مردم ارتباط برقرار کنید خوب است، بنابراین حتی

like people say oh I understand what you're saying  but you can still have doubts that stop you from  

مثل اینکه مردم می گویند اوه من متوجه می‌شوید که چه می‌گویید، اما همچنان می‌توانید شک داشته باشید که شما را از

speaking uh let's see how often do you use the  idioms you presented Drew are you actually using  

صحبت کردن باز می‌دارد، بیایید ببینیم چقدر از اصطلاحاتی که درو ارائه کرده‌اید استفاده می‌کنید، آیا واقعاً از آنها استفاده می‌کنید

them or not actually that's a good question but  yes like I will use idioms sometimes I and I my  

یا نه، این سؤال خوبی است، اما بله، من گاهی اوقات از اصطلاحات استفاده می‌کنم. من و من

the way I speak like normally as a as like a  native fluent speaker depends on the person  

روشی که به طور معمول به عنوان یک سخنران بومی مسلط صحبت می‌کنیم به فردی که با او صحبت می‌کنم بستگی دارد،

I'm speaking with so if I know someone knows a lot  about movies I will use more like more idioms or  

بنابراین اگر کسی را بدانم درباره فیلم‌ها اطلاعات زیادی دارد، بیشتر از اصطلاحات یا

quotes or something like that from movies because  the point of the uh the communication is actually  

نقل قول‌ها یا چیزی شبیه به آن استفاده خواهم کرد. از فیلم‌ها، زیرا هدف از برقراری ارتباط این است

to connect with that person okay so that's why  when I'm speaking with people that maybe don't  

ارتباط با آن شخص خوب باشد، بنابراین وقتی با افرادی صحبت می‌کنم که شاید نمی‌دانند تا آنجایی که

know as much I'm going to like lower my speed  I'm going to speak more clearly I'm tailoring  

دوست دارم، سرعتم را کاهش می‌دهم. واضح تر صحبت کنید من

my speech to the people I'm speaking with and so  that's the same if I'm speaking with natives as  

سخنرانی خود را با افرادی که با آنها صحبت می کنم تطبیق می دهم و بنابراین اگر با افراد بومی صحبت کنم همینطور است،

well so let's say I'm I'm speaking with uh like  a native speaker but it's a grandmother who can't  

بنابراین فرض کنید من دارم با آنها صحبت می کنم مانند یک زبان مادری اما مادربزرگ که

hear very well I'm going to speak more slowly  and probably not use a lot of movie quotes or  

خیلی خوب نمی‌شنود، آهسته‌تر صحبت می‌کنم و احتمالاً از نقل قول‌های فیلم یا

things that maybe she might not know all right  uh I did actually we have a lesson said about  

چیزهایی که شاید او نمی‌داند زیاد استفاده نمی‌کنم.

this in uh fluent for life about generations and  talking uh like learning the vocabulary for the  

زندگی درباره نسل‌ها و صحبت کردن، مانند یادگیری واژگان برای افراد،

if you spend a lot of time talking with older  people then you should watch movies from that  

اگر زمان زیادی را صرف صحبت با افراد مسن می‌کنید، باید فیلم‌های مربوط به آن

era where they were young and like they would know  that because if you can make a making a connection  

دوران را تماشا کنید که در آن جوان بودند و دوست داشتند بدانند، زیرا اگر بتوانید ارتباط برقرار کنید.

with someone that's even more important than just  using the language well so I can like when I was  

با کسی که حتی مهم‌تر از استفاده از زبان به خوبی است، بنابراین می‌توانم زمانی را دوست داشته باشم که

in uh first in Japan and couldn't speak very well  uh I'm just trying to understand things through  

اولین بار در ژاپن بودم و نمی‌توانستم خوب صحبت کنم.

situations once I understood uh like how to how to  learn Japanese the right way um but I would have  

ژاپنی را به روش درست یاد بگیرم، اما من می‌توانم

like just situations where I could I could say  something and uh and I I could actually connect  

مانند موقعیت‌هایی که می‌توانم چیزی بگویم و می‌توانم به

with the person well because I use something that  they knew that they didn't expect maybe I would  

خوبی با آن شخص ارتباط برقرار کنم، زیرا از چیزی استفاده می‌کنم که او می‌دانست که انتظارش را نداشت، شاید من می‌توانم

know uh so like an example uh so I I remember like  my first year in Japan where I couldn't speak very  

بدانم آه. پس من به یاد دارم مثل سال اولم در ژاپن که اصلاً نمی‌توانستم

well at all we had like a teacher come to the  new a new teacher come to the school uh and I  

خوب صحبت کنم، مثل اینکه معلمی به مدرسه می‌آید، معلم جدیدی به مدرسه می‌آید و من

was a new teacher there and I still couldn't speak  very well and he was uh I was talking to actually  

معلم جدیدی در آنجا بودم و من هنوز نمی‌توانست خیلی خوب صحبت کند و او بود که من داشتم با

some just some some Japanese students it was at a  junior high school and he came over to us I was in  

چند دانش‌آموز ژاپنی صحبت می‌کردم، آن هم در یک دبیرستان و او به سمت ما آمد، من در آنجا بودم.

I was kind of visiting his gym class and uh he he  just said something very quickly to me in Japanese  

فقط خیلی سریع به ژاپنی چیزی به من گفت

that I couldn't understand and he was kind of  trying to embarrass me a little bit in front of  

که من نمی‌توانستم آن را بفهمم و او سعی می‌کرد کمی من را

uh in front of these like it was I think it was  just like a group of students and very quickly I  

جلوی اینها شرمنده کند، مثل این که فکر می‌کنم درست مثل یک گروه دانشجو بود و خیلی سریع

just said like a tongue twister that I knew in  japanes and like so it had nothing to do with  

فقط مثل زبان گردانی که در ژاپن می‌شناختم گفتم و دوست داشتم ربطی به

what he said but he was kind of impressed by I was  able to come back with with just like something  

حرف‌های او نداشت، اما او به نوعی تحت تأثیر قرار گرفت که می‌توانم با چیزی شبیه به چیزی

that was able to make a connection in that in that  sense so that's kind of a long way of explaining  

که می‌توانستم ارتباط برقرار کنم، برگردم. از این نظر، این به نوعی راه طولانی برای توضیح است

that it's a like a high uh level we talk like  some about like this kind of thing these kinds of  

که این یک سطح بسیار بالا است که ما در مورد آنها صحبت می کنیم مانند چنین چیزهایی مانند این

things uh influent for life but uh but yeah he was  he was quite impressed and the and the kids were  

چیزها برای زندگی تأثیرگذار هستند، اما اوه اما بله، او کاملاً تحت تأثیر قرار گرفت. و بچه‌ها

also like cuz they understood what was happening  I was having a conversation he walks over and he  

هم مثل این بودند که فهمیدند چه اتفاقی می‌افتد. من داشتم صحبت می‌کردم که او پشت سرش می‌رود و او

was like blah blah blah blah I don't really  remember exactly what he said but I was just

مثل بله‌بله‌بله بود، واقعاً یادم نمی‌آید دقیقاً چه چیزی گفت، اما من دقیقاً

like I just I just said it like very quickly  which is a Japanese tongue twister for their two  

مثل این بودم که همین الان گفتم خیلی سریع دوست دارم که یک زبانه ژاپنی برای دو

chickens in the yard Nan to anyway uh and I don't  even remember if I said it very well but cuz that  

جوجه آنها در حیاط نان به هر حال اوه و من حتی یادم نمی‌آید که خیلی خوب گفته باشم یا نه، اما چون

was many years ago that was like 20 years ago now  but but anyway uh it was impressive at the time  

سال‌ها پیش بود، مثل 20 سال پیش حالا اما به هر حال اوه در آن زمان تاثیرگذار بود

not because I I like responded well but I was able  to make a connection with that person uh all right  

نه به این دلیل که دوست دارم به خوبی پاسخ دادم، اما توانستم با آن شخص ارتباط برقرار کنم، خیلی خب

let's see before we get too many more questions  so we've been going for about an hour so far let's  

بیایید ببینیم قبل از اینکه سؤالات زیادی داشته باشیم پس تا الان حدود یک ساعت است که رفته ایم.

see Hello teacher man from Canary okay I got that  one uh can you tell me how to use the word sort  

سلام معلم مرد از قناری را ببینید خوب من متوجه شدم اوه، می‌توانید به من بگویید چگونه از کلمه sort

of just Google that just Google examples of that  you'll see lots of examples again like the the  

just Google استفاده کنم که فقط نمونه‌هایی از آن را در گوگل جستجو کنید شما دوباره نمونه‌های زیادی را خواهید دید مانند    اگر

more you can if you the my job or the best help  I can give you is for when you when you actually  

شما شغل من باشید. یا بهترین کمکی که می‌توانم به شما بدهم برای زمانی است که شما واقعاً

don't understand something and you and you've  like already tried to figure that thing out but  

چیزی را نمی‌فهمید و شما و شما قبلاً سعی کرده‌اید آن چیز را بفهمید، اما

you still don't understand why we do something  that's where I can help you but if you're just  

هنوز نمی‌دانید که چرا ما کاری انجام می‌دهیم. اینجاست که من می‌توانم کمک کنم شما، اما اگر فقط به

looking for like a quick like something like sort  of you can easily Google that all right uh let's

دنبال یک سریع هستید، می‌توانید به‌راحتی گوگل کنید که خیلی خب، بیایید

see let me see uh okay out of pocket meaning  same thing just Google that e like easy easy  

ببینم اجازه دهید ببینم اوه اوکی از جیب به این معناست که همان چیزی است که فقط Google که دوست دارد آسان آسان باشد،

things like that just Google it uh same  thing would defy anybody just asking me  

چیزهایی مانند آن فقط Google اوه، همان چیزی است که هر کسی را که فقط از من بپرسد

meanings of random words like you could easily  Google that F said did you know about the girl  

معانی کلمات تصادفی مثل شما را نادیده می‌گیرد، می‌توانید به راحتی در گوگل که F گفت آیا در مورد دختری

who flow the bottle to the window to see  the ah ah that that kind of joke I see  

که بطری را به سمت پنجره می‌برد تا ببیند  می‌دانید آه آه، این جوک است که من می‌بینم

she like she threw a bottle to see a bottle  fly that's like that's like a like a kid a  

بطری را برای دیدن یک بطری پرت کردم پرواز می کند که شبیه آن است مثل یک بچه

kid joke do you have any opinion on bitcoin and  cryptocurrencies yeah I don't know anything about  

شوخی بچه آیا نظری در مورد بیت کوین و ارزهای رمزنگاری شده دارید بله من چیزی در مورد آنها نمی دانم   کسانی که

those I'm not I'm not the person to ask says  how are you tell me some words in Japanese I  

نیستم من کسی نیستم که بپرسم. چطوری چند کلمه به ژاپنی به من بگو من   همین الان به

just gave you some what are you do in Japan  I'm doing it right now this is what I do I  

شما گفتم در ژاپن چه می‌کنید من همین الان انجامش می‌دهم این کاری است که انجام می‌دهم   به

help people learn English and speak fluently so I  do that with people in Japan too but I don't have  

مردم کمک می‌کنم انگلیسی را یاد بگیرند و روان صحبت کنند، بنابراین با مردم ژاپن نیز این کار را انجام می‌دهم. من

a like a physical classroom anymore John Wilson  says hi Drew would you be able to practice real  

دیگر مانند یک کلاس فیزیکی ندارم، جان ویلسون می‌گوید سلام درو، آیا می‌توانی

English with English Learners over the phone no  no I wouldn't do that because it would it would  

انگلیسی واقعی   را با زبان‌آموزان انگلیسی از طریق تلفن تمرین کنی، نه نه، من این کار را انجام نمی‌دهم، زیرا این کار را انجام نمی‌دهم.

be uh it it'd be like incredibly expensive it  would cost you an arm and a leg to do that with  

مثل این که خیلی گران است، انجام این کار با من یک دست و یک پا برای شما تمام می شود،

me but the point is like you you don't you  don't become fluent by by practicing your  

اما نکته اینجاست که شما نمی خواهید، با تمرین

English over the phone you become fluent by really  understanding the language well and so everything  

انگلیسی خود از طریق تلفن مسلط نمی شوید، با درک واقعی زبان به خوبی مسلط می شوید. و بنابراین همه کارهایی

that I've already done like all the lessons it's  all it's all laid out for people in fluent for  

که قبلاً انجام داده‌ام، مانند همه دروس، همه چیز برای افرادی است که در طول

life so it's it's also people people think that  if they have a private teacher that they're going  

زندگی مسلط هستند، بنابراین همینطور است که مردم فکر می‌کنند اگر معلم خصوصی داشته باشند،

to become fluent but the problem they find is  that uh speaking with that person that person  

مسلط خواهند شد، اما مشکل آنها متوجه شدند که صحبت کردن با آن شخص

might speak in a certain way or just like the way  I'm speaking to you now people will tailor they  

ممکن است به روشی خاص صحبت کند یا دقیقاً مانند روشی که اکنون با شما صحبت می کنم، مردم

will change they will alter their speech and so  you might be able to understand that speaker and  

تغییر می دهند، صحبت های خود را تغییر می دهند و بنابراین ممکن است بتوانید آن گوینده را درک کنید. و

you might learn a lot of vocabulary but there's  still a whole world of people especially lots of  

ممکن است واژگان زیادی بیاموزید، اما هنوز  یک جهان کامل از مردم به خصوص  تعداد زیادی از

natives that don't speak clearly so you need to  get uh Expos Ure to that English as well that's  

افراد بومی وجود دارند که به وضوح صحبت نمی کنند، بنابراین شما باید به انگلیسی Expos Ure را نیز بشناسید،

how you become a much more confident speaker  so you need to hear lots of English and you  

باید انگلیسی زیادی بشنوی و

need to hear that from different people not just  one person K says hello teacher Drew uh I threw  

باید بشنوی که از افراد مختلف نه فقط یک نفر. K می گوید سلام معلم درو اوه من

in the towel to join this lesson because I have  to go to work ex that correct uh yes so you can  

برای پیوستن به این درس    را کتک زدم زیرا باید به سر کار بروم که قبلاً درست است آه بله بنابراین شما می توانید

just say like I'm I'm throwing in the towel for  this lesson like by by you quitting but again  

بگو مثل اینکه دارم این درس را کنار می‌گذارم مثل اینکه ترک می‌کنی اما دوباره

like you're not really quitting you I guess  you could say that but yeah you can just say

مثل اینکه واقعاً دست از کار نمی‌کشی، حدس می‌زنم می‌توانی این را بگویی، اما آره، فقط می‌توانی بگویی

because you're leaving you're leaving you're  leaving before I'm leaving it's okay but no  

چون داری ترک می‌کنی تو را ترک می‌کنی قبل از رفتن من می‌روی، اشکالی ندارد، اما

no need to be so polite uh I wish I understand  you all you say very soon Sergio keep keep keep  

نیازی نیست اینقدر مودب باشم، کاش می‌فهمم همه‌ی تو را که می‌گویی خیلی زود سرجیو ادامه بده

listening keep practicing Daniel says hi Drew do  you think it is possible to assimilate entirely  

گوش کن به تمرین ادامه بده دنیل می‌گوید سلام درو، فکر می‌کنی می‌توان همسان کرد کاملاً

to your target language I feel idioms and some  cultural references are very hard to adapt to it  

به زبان مقصد شما احساس می‌کنم اصطلاحات و برخی ارجاعات فرهنگی بسیار سخت است که با آن تطبیق داده شوند

also depends on where people grow up uh it's more  about how how you learn with the language so what  

همچنین به این بستگی دارد که افراد در کجا بزرگ می‌شوند، اوه، این بیشتر  به نحوه یادگیری شما با زبان است، بنابراین چه

language you learn and how you learn it uh and  so I I could I could live in a box but if I'm  

زبانی را یاد می‌گیرید و چگونه آن را یاد می‌گیرید. من می‌توانم می‌توانم در یک جعبه زندگی کنم، اما اگر

still getting all the right input I would become  fluent the same way a native does because they're  

هنوز همه ورودی‌های درست را دریافت کنم، به همان روشی که یک بومی این کار را می‌کند، مسلط خواهم بود، زیرا آنها

just getting that same information too so it's  nice if I can speak with other people but it's  

نیز همین اطلاعات را دریافت می‌کنند، بنابراین اگر بتوانم با افراد دیگر صحبت کنم، خوب است. آنقدرها هم

it's not as necessary as people think so people  think you need to spend lots of time practicing  

که مردم فکر می‌کنند ضروری نیست، بنابراین مردم فکر می‌کنند باید زمان زیادی را برای تمرین کردن

like speaking with other people but the the  actual Improvement comes when you understand  

مثل صحبت کردن با دیگران صرف کنید، اما بهبود واقعی زمانی حاصل می‌شود که

things better so if you're talking with someone  and they say something and you're and you think  

چیزها را بهتر بفهمید، بنابراین اگر با کسی صحبت می‌کنید و او چیزی می‌گوید و شما دوباره و تو فکر می‌کنی

oh like I understand that better that aha moment  that you get when you understand something better  

آه مثل اینکه من بهتر می‌فهمم آن لحظه‌ای که وقتی چیز بهتری می‌فهمی می‌فهمی

that's how you become a more confident speaker  all right John Claud I would like to be in touch  

این‌طوری سخنران مطمئن‌تری می‌شوی خیلی خب جان کلود من می‌خواهم

with you well you can uh comment and there you  are now you're in touch guadal lupz doesn't know  

با شما در تماس باشم، می‌توانی نظر بدهی. آیا اکنون در تماس هستید گوادال لوپز

anything in English and she asks if you can turn  her into turn into her an English citizen well I  

به انگلیسی چیزی نمی‌داند و می‌پرسد آیا می‌توانید او را به یک شهروند انگلیسی تبدیل کنید، خوب من

don't know anything about that unfortunately  I'm reading Sherlock Holmes book every day  

درباره آن چیزی نمی‌دانم متاسفانه هر روز دارم کتاب شرلوک هلمز را می‌خوانم.

for level two to three it's helpful or not um I  don't I know I I actually don't recommend books  

برای سطح دو تا سه مفید است یا نه.. نمی دانم، در واقع کتاب را

for people learning English well not I won't  say that uh for a lot of people learning like  

برای افرادی که انگلیسی را خوب یاد می گیرند توصیه نمی کنم.

they might take a novel or something like you're  reading Sherlock Holmes and the problem with that  

مثل اینکه در حال خواندن شرلوک هلمز هستید و مشکل آن این است

is that you're not getting enough naturally  varied review so you might hear something but  

که به اندازه کافی نقدهای طبیعی و متنوع دریافت نمی کنید، بنابراین ممکن است چیزی بشنوید اما

then forget it later and you're understanding a  novel but maybe you're not actually feeling more  

بعداً آن را فراموش کنید و در حال درک یک رمان هستید، اما شاید واقعاً

confident about that vocabulary so some things you  will improve with but it's much better to focus  

اعتماد به نفس بیشتری ندارید. در مورد آن واژگان، بنابراین برخی از چیزهایی که با آن‌ها بهبود خواهید یافت، اما بهتر است

on specific things understand them really well  and then go on to something else and as you get  

روی چیزهای خاصی تمرکز کنید، آنها را به خوبی درک کنید و سپس به سراغ چیز دیگری بروید و هر چه

better then a novel and things like that will be  will be better but you probably will not speak  

بهتر شوید، رمان و چیزهایی مانند آن بهتر خواهد شد، اما احتمالاً

like an author of a book um you know like like  Sherlock Holmes like you're not going to speak  

مثل یک نویسنده کتاب حرف نمی‌زنه، می‌دونی مثل شرلوک هلمز مثل شرلوک هلمز مثل اینکه قرار نیست

like Sherlock Holmes in the way he speaks just by  reading uh like reading his words it's just it's  

مثل شرلوک هلمز حرف بزنی، فقط با خوندن، مثل خوندن کلماتش،

just not very likely all right uh K says yes  Fabiano uh do you you ever you would say have  

فقط احتمالش زیاد نیست، خب K می‌گوید بله فابیانو آه آیا شما همیشه می‌گویید   تا به

you ever served uh in the Army uh no I have not  besides language learning how do you uh learn new  

حال در ارتش خدمت کرده‌اید آه نه، من ندارم علاوه بر یادگیری زبان، چگونه می‌توانید مهارت‌های جدید را یاد بگیرید

skills what's a secret Jew uh typically what I've  discovered um as a good question uh is that you're  

چه یک راز یهودی است. سوال اوه این است که شما به

looking for like a Lynch pin thing so a Lynch pin  uh or even it's just some like it's like a like  

دنبال چیزی مانند یک لینچ پین هستید، بنابراین یک سنجاق لینچ یا حتی این

the the actual thing that stops you from doing  something uh I should spend more time thinking  

چیزی است که شما را از انجام کاری باز می دارد.

about this before I explain it but the the it  applies to anything you might learn so I'll give  

آن را توضیح دهید، اما در مورد هر چیزی که ممکن است یاد بگیرید اعمال می‌شود، بنابراین من به

you I'll give you the quick example I gave uh this  is influent for life also in the education I think  

شما می‌آورم، مثال سریعی را که زدم به شما می‌زنم، اوه، این برای زندگی نیز در آموزش تاثیرگذار است، فکر می‌کنم

it's in education and learning uh that lesson  step so if you're a member you can go to that  

در آموزش و یادگیری است، این مرحله درسی است. اگر عضو هستید، می‌توانید به آن   بروید

and actually watch me do this um but this is where  I'm I was walking not far from where I am right  

و در واقع تماشای من که این کار را انجام می‌دهم، اما اینجا همان جایی است که من از جایی که درست هستم قدم می‌زدم

now and I saw some I think high school or college  kids and they had a BMX bike and so this is a bike  

و برخی از بچه‌های دبیرستانی یا دانشگاهی را دیدم. یک دوچرخه BMX و بنابراین این یک دوچرخه است

where you can do tricks on it you can spin the The  Handlebar around and and try to jump and stand on  

که می‌توانید روی آن حقه‌هایی انجام دهید، می‌توانید دسته فرمان را به اطراف بچرخانید و سعی کنید بپرید و روی

the bike that kind of thing and I was there with  a friend of mine and we had my camera and so we  

دوچرخه بایستید و من با یکی از دوستانم آنجا بودیم دوربین و بنابراین ما

recorded me I just said hey will you teach me  that trick so I'm trying to learn something and  

من را ضبط کردیم، فقط گفتم سلام، آیا این ترفند را به من یاد می‌دهی، بنابراین سعی می‌کنم چیزی یاد بگیرم و

this was I it was just happen to be like a a nice  coincidence that we could we could record that and  

این من بودم، اتفاقاً مثل یک تصادف خوب بود که می‌توانیم آن را ضبط کنیم و

we turned that into a lesson in the program about  how it worked and how I actually learn this thing  

آن را تبدیل به درسی در این برنامه در مورد نحوه کارکرد آن و اینکه من واقعاً این چیز را یاد می‌گیرم

and so there are lots of different pieces of this  um where trying to learn something whatever it is  

و بنابراین بخش‌های مختلفی از این امم وجود دارد که سعی می‌کنم چیزی را یاد بگیرم،

like learning a language or learning how to do a  trick on a bicycle um and so I I watched them and  

مانند یادگیری زبان یا یادگیری نحوه انجام یک ترفند با دوچرخه. و بنابراین من آنها را تماشا کردم و

I was and I was trying to copy what they did so  the the trick I was doing was you you kind of sit  

بودم و سعی می‌کردم کاری را که آنها انجام می‌دادند کپی کنم  بنابراین ترفندی که من انجام می‌دادم این بود که شما به نوعی

on the bicycle and flip the bike up so you're on  the back wheel and you turn the handlebar around  

روی دوچرخه می‌نشینید و دوچرخه را بالا می‌برید تا روی چرخ عقب باشید و چرخ را بچرخانید. فرمان دور

like that so the front bar of a BMX bike you can  rotate it all the way around a regular bike you  

همینطور است، بنابراین میله جلوی دوچرخه BMX می‌توانید آن را تا انتها دور یک دوچرخه معمولی بچرخانید

can't usually because they're there's uh like  brake lines on it so you can't turn it around  

معمولاً نمی‌توانید آن را بچرخانید، زیرا آنها مانند خطوط ترمز روی آن قرار دارند، بنابراین نمی‌توانید آن را بچرخانید

but this one you could uh and so they were doing  that trick and I said oh could you teach me how to  

اما این یکی تو می توانستی اوه و بنابراین آنها آن ترفند را انجام می دادند و من گفتم اوه می توانی به من یاد بدهی چگونه

do that and so they were they they spent maybe 20  minutes trying to show me how to do the trick and  

این کار را انجام دهم و بنابراین آنها بودند که شاید 20 دقیقه تلاش کردند تا به من نشان دهند چگونه این ترفند را انجام دهم و

I still couldn't do it because I would I would  flip the bike up and kind of fall off the side  

من هنوز نتوانستم این کار را انجام دهم. من دوچرخه را بالا می برم و به نوعی از کنار

of the bike so I couldn't really do it very well  I could only hold the bike up just a little bit  

دوچرخه می افتم تا واقعاً نتوانم این کار را به خوبی انجام دهم. فقط می توانستم دوچرخه را کمی بالا نگه دارم

and kind of turn the turn the The Handlebar just a  little bit and and I like they were they were kind  

و یک جورهایی فرمان را بچرخانم. کمی و و من دوست داشتم آنها بودند که مهربان بودند

of thinking what's the best way to teach me this  and but then they gave me like the Lynch pin so  

فکر می کردند بهترین راه برای آموزش این موضوع چیست و سپس آنها مانند سنجاق لینچ به من دادند بنابراین

the Lynch pin is like what's the thing that holds  it all together that makes it possible and the  

پین لینچ مانند چیزی است که همه آن را در کنار هم نگه می دارد و آن را ممکن می کند و

Lynch pin uh in that example was actually holding  the bike with my legs which I was not doing before  

سنجاق لینچ در آن مثال در واقع دوچرخه را با پاهایم نگه می‌داشت که قبلاً این کار را نمی‌کردم.

so I was I was kind of sitting on the bike if you  can imagine like I was on the bike and my feed are  

بنابراین من به نوعی روی دوچرخه نشسته بودم، اگر می‌توانید تصور کنید که من روی دوچرخه بودم و خوراک من

on the the handlebars like this um and I'm and  I'm I'm just kind of like the bike is kind of  

روی فرمان است. مثل این ام و من هستم و من فقط شبیه دوچرخه است که

moving around between my legs and he was like well  actually if you like kind of squeeze the bike a  

بین پاهای من حرکت می کند و او خوب بود  در واقع اگر دوست دارید دوچرخه را

lot with your legs it's much easier to control the  bike and like very quickly I was able to do the  

زیاد با پاهای خود بفشارید، خیلی راحت تر است. برای کنترل دوچرخه و دوست داشتن خیلی سریع

trick after that so that when people are trying to  teach something they have to be looking for like  

بعد از آن توانستم این ترفند را انجام دهم به طوری که وقتی مردم سعی می کنند چیزی را آموزش دهند باید به دنبال چیزی مانند

the Lynch pin what is the like the the kind of one  thing there uh that would stop you if you didn't  

پین لینچ باشند، همان چیزی که وجود دارد. اگر نمی‌دانستید

know about it or if you couldn't do that thing  so if you're trying to learn anything quickly  

یا نمی‌توانید آن کار را انجام دهید، شما را متوقف کند، بنابراین اگر می‌خواهید چیزی را سریع یاد بگیرید،

you want to look for that and then the way the L  the Lynch pin is kind of like a small Domino so  

می‌خواهید به دنبال آن بگردید و سپس نحوه L پین Lynch به نوعی کوچک است. دومینو پس

it's the easiest thing to do if you push it over  then it it knocks over a larger Domino and in the  

اگر آن را فشار دهید ساده‌ترین کار است سپس روی یک دومینوی بزرگ‌تر و در  بزرگ‌تر

larger one a larger one so if you try to push on  this Domino first like this could be a very heavy  

یک دومینو بزرگ‌تر می‌کوبد، بنابراین اگر سعی کنید ابتدا این دومینو را مانند این فشار دهید، می‌تواند بسیار سنگین   باشد،

thing but you can actually push on a very tiny  Domino here it knocks these other ones over very  

اما می‌توانید در واقع یک دومینو بسیار کوچک را در اینجا فشار دهید، این دومینوهای دیگر را خیلی

easily so with a very tiny amount of effort you  can do something and move something that's very  

راحت از بین می‌برد، بنابراین با تلاش بسیار کمی می‌توانید کاری انجام دهید و چیزی را جابجا کنید که خیلی

okay so I was at at first when I'm trying to  learn how to do this I was focusing on this kind  

مشکلی ندارد، بنابراین من در ابتدا وقتی سعی می‌کردم یاد بگیرم چگونه این کار را انجام دهم من روی این چیزها تمرکز می کردم،

of thing like okay how do I turn the handlebar or  do this other thing but I should have learned this  

مثلاً خوب چگونه فرمان را بچرخانم یا این کار را انجام دهم، اما باید ابتدا این را یاد می گرفتم،

first so they didn't think about how to teach me  this and now maybe they understand it better but  

بنابراین آنها به این فکر نمی کردند که چگونه این را به من یاد بدهند و حالا شاید بهتر آن را درک کنند، اما

I was I was looking for that thing so what is  the Lynch pin what's like the first thing the  

من آیا من به دنبال آن چیزی بودم، بنابراین اولین کاری که می‌توانستم انجام دهم، پین لینچ چیست،

easiest thing I could do so I could try to force  myself to do this and practice a lot and really  

بنابراین می‌توانم سعی کنم خودم را مجبور به انجام این کار کنم و خیلی تمرین کنم و واقعاً

try to do it but it's much easier if you find  like that one thing the one thing that makes  

سعی کنم این کار را انجام دهم، اما اگر شما این کار را انجام دهید، خیلی راحت‌تر است. پیدا کردن مانند آن چیزی که

the rest of it possible and it's much easier to  do so uh this same idea the the one thing that  

بقیه آن را ممکن می‌کند و انجام آن بسیار آسان‌تر است، همین ایده، تنها چیزی که

I discovered about language learning is that  doubt is what stops people from getting fluent  

درباره یادگیری زبان کشف کردم این است که شک چیزی است که مردم را از مسلط شدن باز می‌دارد.

all right so that's what actually stops people  from communicating so a lot of people are when  

چیزی که مردم را از برقراری ارتباط باز می‌دارد، بنابراین بسیاری از مردم وقتی یاد می‌گیرند که می‌خواهند

they're learning they're trying to push down the  big Domino over here the big Domino is like I need  

دومینوی بزرگ را پایین بیاورند، دومینوی بزرگ مثل این است که من باید

to practice speaking a lot so they try to practice  speaking a lot or they try to study study a lot of  

زیاد صحبت کردن را تمرین کنم، بنابراین سعی می‌کنند زیاد صحبت کردن را تمرین کنند یا آن‌ها سعی می‌کنند

the language but they find they they still can't  speak and that's because like the actual Lynch  

زبان زیادی را مطالعه کنند، اما متوجه می‌شوند که هنوز نمی‌توانند صحبت کنند و این به این دلیل است که مانند

pin thing the important thing is it's just the  doubt that you have so it's much easier to push  

لینچ، نکته مهم این است که فقط شک دارید که شما دارید، بنابراین خیلی راحت‌تر است که

this Domino down if you eliminate the doubt okay  so if you want to learn anything that's what you  

این دومینو را پایین بیاورید اگر شما شک را از بین می برید، خوب است، بنابراین اگر می خواهید چیزی یاد بگیرید همان چیزی است که

should be looking for I understand how to do this  with language learning now but typically a skill  

باید به دنبال آن باشید، اکنون می دانم که چگونه این کار را با یادگیری زبان انجام دهم، اما معمولاً یک مهارت

has something like this where you're there's like  a very tiny piece of that thing where it's very  

چیزی شبیه به این دارد، جایی که شما آنجا هستید، مانند یک قطعه بسیار کوچک از آن چیز جایی که انجام آن بسیار

easy to do and that makes makes everything else  much easier okay I think the chat got kind of  

آسان است و همه چیز را آسان‌تر می‌کند، بسیار خوب، فکر می‌کنم گپ

quiet there but let me know if that story makes  sense so whether you're trying to get fluent uh  

در آنجا آرام شد، اما اگر آن داستان منطقی است به من اطلاع دهید، چه می‌خواهید

in a language or you want to do anything else but  that's that's how you would learn things and so  

به زبانی مسلط شوید یا می‌خواهید. هر کار دیگری انجام دهید، اما اینطوری چیزها را یاد می‌گیرید، بنابراین   به

that's how I try to learn things now um so like  rather than um rather than thinking about like  

این ترتیب است که من سعی می‌کنم چیزهایی را یاد بگیرم، خیلی دوست دارم، به جای اینکه به

like obvious things like speaking practice the  the speaking practice doesn't help you if you  

چیزهای واضح مثل تمرین صحبت کردن فکر کنم، تمرین صحبت کردن به شما کمکی نمی‌کند اگر

still feel doubt so you can think about like okay  I have to if I still feel doubt then I need to go  

شک داشته باشید تا بتوانید به آن فکر کنید.

back to the thing that's really stopping me which  is the doubt and once I once I clear the doubt  

then everything else becomes much easier okay so  I what I did in this in this video I gave you a  

من کاری که در این ویدیو انجام دادم به شما

bunch of what I call fluency triggers uh and these  are what eliminate the doubt so somebody commented  

تعدادی از چیزهایی که من آن را محرک‌های روانی می‌نامم ارائه کردم و اینها هستند که شک را از بین می‌برند، بنابراین کسی نظر داد

maybe that was Cynthia I think uh about not  understanding like oh why do we throw in a towel  

شاید این سینتیا بود.

what does that what does that mean um and so the  the example of that like when you see how it works  

معنی آن چیست و بنابراین مثالی از آن مانند وقتی که می بینید چگونه کار می کند،

you eliminate the doubt and now you understand  and you can use it uh like use it fluently okay  

شک را از بین می برید و اکنون متوجه می شوید و می توانید از آن استفاده کنید، مثلاً به طور روان از آن استفاده کنید خوب است

so that's my my quick explanation about how to how  to like learn anything faster and more easily all  

بنابراین این توضیح سریع من در مورد چگونگی چگونه دوست داشته باشیم هر چیزی را سریع‌تر و آسان‌تر یاد بگیریم

right uh we'll get through some final questions  over here uh is it by listening or by reading  

درست است، ما از طریق چند سؤال نهایی پاسخ می‌دهیم در اینجا با گوش دادن یا خواندن

can make some influent it just by understanding  that's the whole point Tom nice to see you there  

می‌تواند تأثیری بر آن داشته باشد فقط با فهمیدن این تمام نکته است که تام خوشحال می‌شود شما را آنجا می‌بینم

and Alex from China again nice to see you there  uh I would like to improve my English skills so  

و الکس از چین دوباره خوشحالم که شما را در آنجا می بینم اوه من می خواهم مهارت های انگلیسی خود را بهبود ببخشم   تا

that I could become a teacher this is the reason  well there you go that's how you do it you must  

بتوانم معلم شوم، این دلیلی است خوب شما بروید و این کار را انجام می دهید

eliminate the doubt by understanding the language  very well and that's when you speak Daniel says  

با درک زبان خیلی خوب شک را از بین ببرید و این وقتی صحبت می‌کنید، دانیل می‌گوید   فکر می‌کنم

I think I sound a bit academic or formal because  that is how I learn the language yeah that would  

کمی آکادمیک یا رسمی به نظر می‌رسم، زیرا  به این ترتیب زبان را یاد می‌گیرم، بله،

be a good reason for that and I have a hard time  getting some idioms and local Expressions yeah  

دلیل خوبی برای آن است و برای من سخت است اصطلاحات و اصطلاحات محلی پیدا کنم بله

so now you should spend more of your time learning  the more kind of casual conversational things that  

بنابراین اکنون باید بیشتر هزینه کنید. وقتتان را یاد می‌گیری انواع بیشتری از چیزهای محاوره‌ای معمولی را یاد می‌گیری که   به

help you speak if you want to sound more like  that mush says good evening or good morning I  

شما کمک می‌کند صحبت کنید، اگر می‌خواهید بیشتر شبیه به آن باشید که می‌گوید شب بخیر یا صبح بخیر.

missed last two lives but watch them offline glad  to hear it Fabio says Drew how is spring in Japan  

ژاپن

it's lovely uh spring if you ever come to Japan  spring and fall are the best times to come cuz  

بهار دوست‌داشتنی است اگر به ژاپن بیایید بهار و پاییز بهترین زمان برای آمدن است

winter is quite cold and summer is quite hot it's  actually ridiculously hot uh and so I I struggle  

زمستان بسیار سرد است و تابستان بسیار گرم است در واقع به طرز مسخره‌ای گرم است آهان و بنابراین من

even just like walking around outside for a minute  to do something I I'm just covered with covered  

حتی مثل یک دقیقه پیاده‌روی در بیرون از خانه برای انجام دادن تلاش می‌کنم. چیزی که من فقط با آن پوشیده شده‌ام و

with sweat all right de P says I know a lot of  good words but I am still not able to use those  

با عرق پوشیده شده‌ام خیلی درست است د P می‌گوید من کلمات خوب زیادی می‌دانم اما هنوز نمی‌توانم از آن

words in speaking even if I truly understand those  words what should I do well I would challenge you  

کلمات در صحبت کردن استفاده کنم حتی اگر واقعاً آن کلمات را بفهمم چه کاری باید انجام دهم. شما در

about that do you really understand those words so  when you think about it like if you're if there's  

مورد آن آیا واقعاً آن کلمات را می‌فهمید، بنابراین وقتی به آن فکر می‌کنید مثلاً اگر می‌خواهید

a word you want to say but you don't say it you  have to ask yourself why am I worried about how  

کلمه‌ای وجود دارد که می‌خواهید بگویید اما آن را نمی‌گویید، باید از خود بپرسید که چرا نگران این هستم که چگونه به

it sounds do I not know the pronunciation or I'm  not quite sure about the usage of something so you  

نظر می‌رسد. تلفظ آن را نمی دانم یا درباره استفاده از چیزی کاملاً مطمئن نیستم، بنابراین

still have some kind of doubt uh or um maybe you  just like you use it very infrequently and and you  

هنوز هم نوعی شک دارید، اوه یا اوم، شاید دوست دارید که به ندرت از آن استفاده می کنید و

forget it but typically it's because people don't  know um the the actual ability to communicate  

آن را فراموش می کنید، اما معمولاً به این دلیل است که مردم نمی دانند امم، توانایی واقعی برقراری ارتباط

fluently uh means that you would even if you  forget one word you can easily use something  

روان به این معنی است که حتی اگر یک کلمه را فراموش کردید، می توانید به راحتی از چیز

else so that happens to me I forgot some English  word I don't know and I'm a native speaker I for  

دیگری استفاده کنید، به طوری که برای من اتفاق می افتد.

I forget English words all the time but I it's not  it's not because I don't know them very well it's  

کلمات انگلیسی را همیشه فراموش کنید، اما من اینطور نیست، به این دلیل نیست که من آنها را به خوبی نمی شناسم،

just like maybe I can't think of that word at that  moment moment but I use something else and can  

درست مثل این است که شاید در آن لحظه نمی توانم به آن کلمه فکر کنم، اما از چیز دیگری استفاده می کنم و می توانم

express the same thing so that's the difference  between me like as a as a learner the way I'm  

همان چیزی را بیان کنم. تفاوت بین من به عنوان یک زبان آموز مانند روشی است که من

learning English as a first language rather than  someone learning English as a second language so  

انگلیسی را به عنوان زبان اول یاد می‌گیرم تا اینکه کسی که انگلیسی را به عنوان زبان دوم یاد می‌گیرد، بنابراین

it it probably means you don't you don't know that  thing as well as you think you do so and it says  

احتمالاً به این معنی است که شما آن چیز را به اندازه خودتان نمی‌دانید. فکر می کنم شما این کار را انجام می دهید و می گوید

can we please see the video evidence yes this is  influent for life again in the um what was that  

آیا می توانیم لطفاً شواهد ویدیویی را ببینیم بله این برای زندگی دوباره تأثیرگذار است، آن چه بود

what lesson is that education and learning I think  so that the actual video of me doing this so like  

چه درسی است که آموزش و یادگیری من فکر می کنم به طوری که ویدیوی واقعی من در حال انجام این کار

from start to finish so I didn't know how to do  this trick but now I do so it's it's like a pretty  

از ابتدا تا به پایان برسانم، بنابراین نمی‌دانستم چگونه این ترفند را انجام دهم، اما اکنون این کار را انجام می‌دهم، مثل یک

cool video about education but I am talking about  this idea all right uh I don't get the difference  

ویدیوی بسیار جالب درباره آموزش است، اما من در مورد این ایده صحبت می‌کنم خیلی خوب، اوه، تفاوت

between therefore and because of well it would  depend on the situation um but typically like  

بین بنابراین و به دلیل آن را نمی‌دانم بستگی به موقعیت دارد اما معمولاً مانند

therefore is more like more like a conclusion of  something like it's like an absolute conclusion so  

بنابراین بیشتر شبیه به نتیجه گیری از چیزی است مانند یک نتیجه گیری مطلق بنابراین

this thing happens there this other thing happens  so like it's raining on me therefore I get wet but  

این اتفاق در آنجا رخ می دهد و این چیزهای دیگر اتفاق می افتد بنابراین مانند باران روی من می بارد بنابراین من خیس می شوم اما

you're so you're you're talking about like this is  like a like this conclusion must happen uh because  

تو پس تو هستی آیا شما در مورد این صحبت می کنید مثل این است که این نتیجه گیری باید اتفاق بیفتد، اوه، زیرا

because that's that's like the only um it's like  the only thing that can happen the only reason  

چون این تنها چیزی است که می تواند اتفاق بیفتد، تنها دلیل آن است،

for that but because of it it's almost like a  softer thing like I I got wet because it rained so  

اما به همین دلیل تقریباً مانند یک چیز نرم تر است. من خیس شدم چون باران خیلی بارید

I'm talking about like the the kind of result of  that thing but I'm not saying like definitely if  

من در مورد نتیجه آن چیزی صحبت می‌کنم، اما نمی‌گویم که اگر

it rains I get wet so that's a slight difference  between therefore and because of but I would get  

باران ببارد، خیس می‌شوم، بنابراین این تفاوت جزئی بین بنابراین و به دلیل وجود دارد، اما من

more examples and and you will feel more confident  about it do you have an app to improve my reading  

بیشتر می‌گیرم. مثال‌ها و و شما نسبت به آن مطمئن‌تر خواهید شد، آیا برنامه‌ای دارید که خواندن من را بهبود ببخشد؟

uh says usan yes so you can click on the link in  the description below this video for Frederick  

and that will help you with reading and spelling  and improving your listening and comprehension and  

گوش دادن و درک و

building vocabulary as well step says practice  makes perfect guys let's speak daily in public  

ساختن واژگان و همچنین قدم می‌گوید تمرین بچه‌ها را عالی می‌کند بیایید هر روز در جمع صحبت کنیم

thanks now again like uh this this this is like  common knowledge or common common advice practice  

ممنون می‌شویم این مثل دانش عمومی یا توصیه رایج رایج است

makes perfect but the actual practice that  gets you fluent is understanding the language  

عالی است، اما تمرین واقعی که شما را مسلط می‌کند، درک زبان است

better okay so if I had an hour and I could like  spend one hour trying to repeat something like  

بهتر است، پس اگر یک ساعت وقت داشتم و می‌توانستم یک ساعت وقت بگذارم و سعی کنم چیزی را تکرار کنم مثل

practicing saying something again or I could get  a whole bunch of really good examples that help me  

تمرین گفتن دوباره چیزی یا می‌توانم تعداد زیادی مثال واقعاً خوب به دست بیاورم که به من کمک می‌کند

understand something well I would rather do that  because like the like the lynchpin example I don't  

چیزی را خوب بفهمم، ترجیح می‌دهم این کار را انجام دهم، زیرا مانند موارد مشابه به عنوان مثال،

need to spend hours trying to trying to learn how  to how to like turn the turn the bike um like the  

نیازی نیست ساعت‌ها تلاش کنم تا یاد بگیرم چگونه می‌توان دوچرخه را مانند

bicycle handle I just need to know like the one  thing that holds it all together so what's the  

دسته دوچرخه بچرخاند، فقط باید بدانم که همه آن‌ها را کنار هم نگه می‌دارد، پس

one simple thing that makes it possible so some  things are less important than others okay so you  

یکی ساده چیست؟ چیزی که باعث می‌شود بعضی چیزها کمتر از بقیه مهم باشند، بنابراین

might think that speaking practice is important  but the reality is that actually no you have to  

ممکن است فکر کنید تمرین صحبت کردن مهم است، اما واقعیت این است که نه، شما باید

understand the language better because if you  don't understand you won't feel confident and  

زبان را بهتر بفهمید، زیرا اگر نمی‌فهمید، احساس اعتماد به نفس نخواهید داشت. و

you won't speak okay so very easy to to to kind  of get that get that idea there all right Eric  

خیلی راحت صحبت نمی‌کنی تا بتوانی آن ایده را درست به دست بیاوری، اریک

says hey Drew you should come up with some ways  to give away great deals for people like me to  

می‌گوید هی درو، باید راه‌هایی برای ارائه پیشنهادهای عالی برای افرادی مثل من بیاندیشی تا   در مورد

get fluent for Life Ponder on it and write my name  down as well a list uh anybody anybody's looking  

Life Ponder در مورد مسلط شوند. آن را بنویسید و نام من را بنویسید و همچنین فهرستی را بنویسید، هر کسی که به دنبال

for deals on fluent for Life uh you should be like  a member of our list so if you're not already um  

معاملات در fluent for Life است، شما باید مانند یکی از اعضای لیست ما باشید، بنابراین اگر قبلاً نیستید،

like get one of our guides and those guides are  free and you might discover some deals on the  

یکی از راهنماهای ما را دریافت کنید و آن راهنماها رایگان هستند و ممکن است برخی معاملات را در

program all right uh let's see armanda who are you  voting for in the next election uh I probably will  

برنامه   کشف کنید خیلی خب، بیایید ببینیم آرماندا به چه کسی  در انتخابات بعدی رأی می‌دهید، احتمالا

not be voting uh because I don't think either  candidate is is going to do anything it doesn't  

رای نمی‌دهم، اوه، زیرا فکر نمی‌کنم هیچ یک از کاندیداها کاری انجام دهند

matter whether you vote for Trump or Biden the  the country is moving in the same direction s Jo  

مهم نیست  آیا شما به ترامپ رأی می دهید یا بایدن، کشور به همان سمت حرکت می کند.

says how much words should I learn for a day well  it's it doesn't it doesn't matter how many words  

you learn it's more do do you know that vocabulary  well I would rather finish a day with one new word  

آن واژگان خب من ترجیح می‌دهم یک روز را با یک کلمه جدید

that I understand really well than 10 words that  I don't understand so it's not the amount of voc  

که واقعاً خوب می‌فهمم به پایان برسانم تا 10 کلمه که من نمی‌فهمم، بنابراین میزان لغت نیست

Abul it's how well you use it all right but  if we focus on one word at a time it takes a  

ابول، این مهم است که شما چقدر خوب از آن استفاده می‌کنید، اما اگر روی یک کلمه تمرکز کنیم. در زمانی که زمان

long time to be fluent in all situations  uh no that's not true it might seem like  

زیادی طول می‌کشد تا در همه موقعیت‌ها مسلط باشید اوه، نه این درست نیست، ممکن است به نظر

that so at first like and I've given this example  before but I it's I guess important to review it

همینطور در ابتدا دوست داشته باشید و قبلاً این مثال را آورده‌ام ، اما فکر می‌کنم مهم است که دوباره آن را مرور کنم،

again one of the the mistakes that Learners  make and this is just because um it's just  

یکی از موارد اشتباهاتی که یادگیرندگان مرتکب می‌شوند و این فقط به این دلیل است که اوم، این فقط به این

because of how people taught it's not  really like you did anything wrong but  

دلیل است که چگونه مردم یاد داده‌اند، واقعاً اینطور نیست که شما کار اشتباهی انجام داده‌اید، اما

uh you typically get like if we imagine you're  learning a bunch of words and like let's say this  

اگر تصور کنیم در حال یادگیری یک سری کلمات هستید، معمولاً اینطور می‌شوید.

is I don't know this is one one day and you try  to learn as many words as you can in one day uh  

نمی‌دانم که این یک روز است و شما سعی می‌کنید تا آنجایی که می‌توانید کلمات را در یک روز یاد بگیرید،

but a child is learning like maybe they learn  I don't know fewer words but they like really  

اما کودک در حال یادگیری است که شاید یاد می‌گیرد. من کلمات کمتری نمی‌دانم، اما آنها واقعاً دوست دارند

understand that vocabulary very well so they're  spending less time and they understand these words  

این واژگان را به خوبی درک کنند. « زمان کمتری را صرف می‌کنند و این کلمات را

much better so it seems like oh look at this like  this person they learned like 20 words but this  

خیلی بهتر می‌فهمند، بنابراین به نظر می‌رسد که اوه، به این نگاه کنید، این شخص ۲۰ کلمه را یاد گرفته است، اما این

child only learn four okay I don't know how many  lines there are but let's just say it's 20 words  

کودک فقط چهار کلمه را یاد می‌گیرد، خوب من نمی‌دانم چند خط وجود دارد، اما بیایید بگوییم که اینطور است. 20 کلمه

uh so if this child learns only four words but  they learn them very well and this this person  

اوه، بنابراین اگر این کودک فقط چهار کلمه را یاد بگیرد اما آنها را خیلی خوب یاد بگیرد و این شخص

learns 20 but they don't really know them very  well they can understand them a little bit but  

20 کلمه را بیاموزد اما واقعاً آنها را خیلی خوب نمی‌داند، می‌تواند آنها را کمی درک کند اما

they don't really feel very confident what happens  over time with these two Learners okay so they  

واقعاً احساس اطمینان زیادی نمی‌کند. به مرور زمان با این دو یادگیرنده اتفاق می‌افتد، بنابراین

both start on the same day like whatever today is  they both start learning uh and it's the same way  

هر دو در یک روز مانند امروز شروع می‌کنند.

and we have the the child they're it looks like  they're improving who look at that they start  

آنها

improving very fast because they understand the  vocabulary and then they can learn new things and  

خیلی سریع شروع به بهبود می‌کنند زیرا واژگان را می‌فهمند و سپس می‌توانند چیزهای جدید یاد بگیرند و

it's much faster but the student who does this  basically their their trajectory is like this  

خیلی سریعتر است، اما دانش‌آموزی که این کار را انجام می‌دهد اساساً مسیرشان اینگونه است.

they spend a lot of time learning but they don't  actually become more fluent okay so the child at  

بسیار خوب، پس

first it seems like they're learning less because  they're just getting lots of the same it's like  

ابتدا به نظر می‌رسد که کودک کمتر یاد می‌گیرد، زیرا آنها چیزهای زیادی می‌آموزند، مثل این است که به همین دلیل است که

that's why children you can have a child watch  the same TV show over and over and over again  

بچه‌ها می‌توانید از کودکی داشته باشید که یک برنامه تلویزیونی را بارها و بارها و بارها و بارها تماشا کند

because they're learning a little bit something  different actually each time they watch it they're  

چون در حال یادگیری هستند. کمی چیزی متفاوت است در واقع هر بار که آن را تماشا می‌کنند کمی

getting a little bit more confident about it and  so instead of doing the typical way where people  

اعتماد به نفس بیشتری نسبت به آن پیدا می‌کنند و بنابراین به جای انجام روش معمولی که افراد

try to learn as many words as possible but they  don't really understand them what we want to do  

سعی می‌کنند تا حد امکان کلمات را یاد بگیرند اما واقعاً آنها را درک نمی‌کنند. می‌خواهم انجام دهم

is this and like really understand things well and  whoop so it it seems like it's slower but actually  

این است و می‌خواهم واقعاً چیزها را به خوبی درک کنم و به‌نظر می‌رسد که کندتر است، اما در واقع   باعث

it accelerates your learning accelerates very  quickly as you do do this okay so the alternative  

تسریع در یادگیری شما می‌شود، همانطور که این کار را خوب انجام می‌دهید، بنابراین

is probably like to keep learning where you you  you're you're building a larger passive vocabulary  

احتمالاً جایگزین    این است که در جایی که هستید به یادگیری ادامه دهید. شما در حال ساختن دایره لغات غیرفعال بزرگ تری هستید

but you don't actually feel more confident about  speaking so your fluency isn't really improving  

اما در واقع در مورد صحبت کردن اعتماد به نفس بیشتری ندارید، بنابراین تسلط شما واقعاً بهبود نمی یابد  خیلی

all right so if you want to be fluent just do what  they do do what the kids do that's what I found  

خوب است، بنابراین اگر می خواهید مسلط باشید، فقط کاری را انجام دهید  که بچه ها انجام می دهند، این چیزی است که من پیدا کردم

out about Japanese I said well these Japanese  kids are are like wow I should just do that  

در مورد ژاپنی گفتم خوب این بچه های ژاپنی مثل وای من باید این کار را انجام دهم.

I should learn Japanese as a first language and  so that's what I did and that's how I got fluent  

okay and I continue to learn new things every  day uh but this is my acceleration here is it's  

این شتاب من در اینجاست،

much faster because now I understand how to learn  and I'm learning the right way um and I have kind  

خیلی سریع‌تر است، زیرا اکنون می‌دانم که چگونه یاد بگیرم و دارم به روش درست یاد می‌گیرم و

of fewer issues with communication because I know  the vocabulary well all right so it's not it's not  

مشکلات کمتری در ارتباط دارم، زیرا واژگان را به خوبی می‌دانم، بنابراین

like a slower thing to do that uh how did you say  Lynch pin I only know a cotton pen yeah Lynch pin  

مثل آهسته‌تر نیست. کاری که باید انجام داد آه چطور گفتی لینچ سنجاق من فقط یک قلم پنبه ای بلدم بله سنجاق لینچ

like let me let me see if I could find like a like  an image of it or something like that because it's

مثل اجازه بدهید ببینم آیا می توانم یک لایک تصویری از آن یا چیزی شبیه به آن پیدا کنم زیرا این

the best way to to like it's

بهترین راه برای لایک کردن آن است

a it's kind of like some like they here like  it's better if you just Google Lynch pin so l

یک جورهایی مانند برخی مانند آنها در اینجا دوست دارند بهتر است فقط پین Lynch را در گوگل پین کنید تا

n uh just to see what this looks like but it's  it's kind of something that like there's like a  

ببینید این شبیه به چه چیزی است، اما این چیزی است که مانند یک

pin in a little circle where you're you're kind of  holding something together um but I I suppose you  

پین در یک دایره کوچک در جایی که شما هستید وجود دارد. یه جورایی یه چیزی رو کنار هم نگه می‌داریم، اما من فکر می‌کنم

you could kind of draw it like a like a closed pin  kind of like that where you're you know something  

می‌تونی اون رو مثل یه سنجاق بسته بکشی، جایی که هستی، چیزی می‌دونی

this it's something that holds everything else  together so if you remove the Lynch pin like  

این چیزیه که همه چیز رو کنار هم نگه می‌داره، پس اگر پین لینچ رو مثل

in this case the Lynch pin is is holding things  together and if you remove that then everything  

در این مورد، پین لینچ چیزها را کنار هم نگه می‌دارد و اگر آن را بردارید، همه چیز خراب می‌شود،

falls apart okay that's the point of a Lynch pan  and so it's a similar idea like this small Domino  

مشکلی نیست که این موضوع یک ماهیتابه لینچ است و بنابراین ایده مشابهی مانند این دومینو کوچک است، به همین دلیل است که

that's why I'm using both of those uh analogies  just so you can understand what it looks like  

من از هر دوی این قیاس‌ها استفاده می‌کنم. بنابراین می توانید بفهمید که چگونه به نظر می رسد

but the point is for for most things and I I don't  can't think of something else where this would not  

اما نکته برای بیشتر چیزها است و من نمی توانم به چیز دیگری فکر کنم که این

be true but if you're trying to learn something  um it's a much better idea to to to try to find  

درست نباشد، اما اگر می خواهید چیزی یاد بگیرید، ایده بسیار بهتری است که تلاش برای یافتن

like that one thing that's actually going to stop  you from from ultimately doing that thing so in  

مانند آن چیزی که واقعاً شما را از انجام آن کار باز می دارد، بنابراین در

the case of speaking when I thought about that  I spent many years thinking about that problem  

صحبت کردن، وقتی به آن فکر می کردم سال های زیادی را صرف فکر کردن به آن مشکل کردم

and so I told people well just learn English as a  first language but it's it's still not very clear  

و بنابراین به مردم گفتم فقط انگلیسی را خوب یاد بگیرید یک زبان اول، اما هنوز خیلی واضح نیست

because it's not really getting to the heart of  what's stopping you from speaking because you  

زیرا واقعاً نمی‌توان به قلب آن چیزی که شما را از صحبت کردن باز می‌دارد نمی‌پردازد، زیرا

could learn as like a first language but you still  might have um some issues with with communication  

می‌توانید مانند زبان اول یاد بگیرید، اما هنوز ممکن است در ارتباط با برخی از مشکلات

and so the thing that really stops people is doubt  that is the thing and so that's the that's the the  

و به همین دلیل چیزی که واقعاً شک و تردید مردم را متوقف می‌کند و این همان چیزی است که می‌توان آن را

Lynch pin and it's it's basically confidence  so if you're unconfident you will not speak  

پین لینچ کرد و اساساً این اعتماد به نفس است، بنابراین اگر اعتماد به نفس ندارید صحبت نمی‌کنید.

all right so that's why I focus on trying to make  sure you you really understand things and that's  

آن

when you can start speaking so you don't become  fluent just by repeating vocabulary because that  

موقع است که می‌توانید شروع به صحبت کنید تا فقط با تکرار واژگان مسلط نشوید زیرا این به

doesn't help you understand anything better okay  all right now I'm getting it's already been an  

شما کمک نمی‌کند چیزی بهتر را بفهمید، خیلی خوب الان یک

hour and a half over here we go through these last  uh questions over here all right is your app free  

ساعت و نیم می‌گذرد که اینجا آخرین موارد را مرور می‌کنیم. اوه سوالات در اینجا خیلی خوب است آیا برنامه شما رایگان است

the first three levels of Frederick are free yes  so you can experiment with it see how it goes but  

سه سطح اول Frederick رایگان است بله بنابراین می‌توانید با آن آزمایش کنید ببینید چگونه پیش می‌رود اما

the whole app is very cheap M says what is the  meaning of feed off uh typically like it's like  

کل برنامه بسیار ارزان است.

you're feeding like off of something like you like  attach and you're getting some kind of nutrition  

شما در حال تغذیه از چیزی شبیه به دوست دارید وصل می‌شوید و نوعی تغذیه

or something from that uh Shang says morning in  terms of fluency what do you think about speaking  

یا چیزی دریافت می‌کنید که اوه شانگ صبح از نظر روانی می‌گوید نظر شما در مورد صحبت کردن

English with Precision could you give an example  of expressing something unnaturally but not losing  

انگلیسی با دقت چیست، می‌توانید مثالی برای بیان چیزی بیان کنید. غیرطبیعی اما از دست ندادن

the meaning of it huh an example of expressing  something unnaturally but not losing the meaning  

معنی آن خخخ مثالی برای بیان چیزی غیرطبیعی اما عدم از دست دادن معنی

of it well I mean you could there there are  different ways to speak like I could I could  

آن به خوبی منظورم این است که شما می‌توانید روش‌های مختلفی برای صحبت کردن وجود داشته باشد، مثل من می‌توانم

say some random words uh or I could talk about  something but it maybe has nothing to do with  

چند کلمه تصادفی بگویم یا می‌توانم درباره چیزی صحبت کنم اما شاید ربطی به

what I'm talking about um or I could I could talk  about something and I could actually express it  

حرف من در مورد چیزی نداشته باشد یا می‌توانم درباره چیزی صحبت کنم و در واقع می‌توانم آن را

like exactly but there would be different ways  of doing that so when we talk about Precision  

دقیقاً بیان کنم، اما راه‌های مختلفی برای انجام این کار وجود دارد، بنابراین وقتی در مورد دقت صحبت می‌کنیم،

in language it's more are you able to communicate  what you want to say but there are different ways  

این کار بیشتر است. آیا می‌توانید با آنچه می‌خواهید بگویید ارتباط برقرار کنید، اما راه‌های مختلفی

of doing that so I I would just caution people  about like Precision in language is more like if  

برای انجام این کار وجود دارد، بنابراین من فقط به مردم هشدار می‌دهم مانند دقت در زبان بیشتر شبیه است اگر

I say like the bird is over there but actually I'm  talking about a piano that's that way then that  

بگویم پرنده آنجاست، اما در واقع من درباره یک پیانو صحبت می‌کنم. این به این صورت است پس

that's like the worst kind of language because  I'm saying the wrong words and I'm describing  

آن   مثل بدترین نوع زبان است، زیرا من کلمات اشتباهی را می‌گویم و

the wrong thing and it's totally confusing but if  I say uh like there is a bird that way or there  

چیز اشتباهی را توصیف می‌کنم و کاملاً گیج‌کننده است، اما اگر بگویم که مثل یک پرنده در آن طرف یا آنجا

is a bird over there or Over Yonder there's a bird  so there different ways I could express that same  

یک پرنده تمام می‌شود. آنجا یا آن طرف پرنده ای وجود دارد، بنابراین راه های مختلفی وجود دارد که می توانم همان

idea and they would all be precise if the other  person understands my meaning so it's a it's  

ایده را بیان کنم و اگر طرف مقابل معنای من را بفهمد، همه آنها دقیق خواهند بود، بنابراین این

a connection with the other person uh where you  talk about is the is the understanding understood  

ارتباط با شخص دیگری است، جایی که شما در مورد آن صحبت می کنید، درک درست است. فهمیدم

or my is my message understood all right I  think we're almost done says maros says phrasal  

یا پیام من کاملاً فهمیده شد من فکر می کنم ما تقریباً تمام شده ایم می گوید ماروس می گوید

verbs are a headache for me uh you should get the  visual guide to phrasal verbs it'll make them easy  

افعال عبارتی   برای من سردرد است اوه شما باید راهنمای تصویری برای افعال عبارتی را دریافت کنید، این باعث می شود درک آنها آسان   باشد.

to understand all right uh round neck how much  time should we give to re book reading because  

زمان زیادی را باید به کتابخوانی مجدد اختصاص دهیم، زیرا

sometimes I read them for two to three hours I I  can't really give you any advice about that it's  

گاهی اوقات من آنها را برای دو تا سه ساعت می خوانم، نمی توانم در مورد این موضوع به شما توصیه ای بدهم، این

just do you understand what you're reading and do  you feel more fluent because of it that's the only  

فقط این است که آیا آنچه را که می خوانید می فهمید و آیا احساس می کنید که به این دلیل مسلط تر هستید. تنها

question so it doesn't matter how much time you  could spend 10 hours doing something just like the  

سؤال، بنابراین مهم نیست که چقدر زمان می‌توانید 10 ساعت را صرف انجام کاری درست مانند

the bike example I could spend 10 hours trying to  learn how to do that but if I don't get the Lynch  

نمونه دوچرخه کنید، من می‌توانم 10 ساعت برای یادگیری نحوه انجام آن صرف کنم، اما اگر پین لینچ را دریافت نکنم

pin like holding the bike with my legs that's  what actually performs the trick and so getting  

مانند نگه داشتن آن دوچرخه با پاهای من این است که در واقع این ترفند را انجام می دهد و بنابراین

that thing correct that took one like I don't  know 5 seconds or something like like oh like  

درست کردن آن چیزی که مثلاً من نمی دانم 5 ثانیه طول کشید یا چیزی مانند آه مانند

that's what I should do so I do that and now I can  do the trick and I haven't done it in years but  

این کاری است که باید انجام دهم، بنابراین این کار را انجام می دهم و اکنون می توانم ترفند را انجام دهم و من سال‌هاست این کار را انجام نداده‌ام، اما

I bet I could probably do it again now uh Daniel  says just to be sure Lynch pin doubt is specific  

شرط می‌بندم اکنون می‌توانم دوباره این کار را انجام دهم، اوه دانیل می‌گوید فقط برای اینکه مطمئن شوم شک پین لینچ

for everyone depends on the context and needs of  each person and can also change depending on a  

برای هر کسی خاص است، به زمینه و نیازهای هر فرد بستگی دارد و همچنین می‌تواند بسته به یک

given situation right um well it if this is a very  simple idea it's just that when people think about  

موقعیت خاص تغییر کند. درست است اگر این یک ایده بسیار ساده است، فقط این است که وقتی مردم به

language learning and I try to explain to people  what they have to do you can think about this in a  

یادگیری زبان فکر می کنند و من سعی می کنم به مردم توضیح دهم که باید چه کاری انجام دهند، می توانید در یک مکالمه درباره آن فکر کنید،

conversation so if you want to say something but  you can't say it because you're you're nervous  

بنابراین اگر می خواهید چیزی بگویید اما می توانید این را نگویید چون عصبی هستید

or you're worried about your pronunciation or  your accent or maybe you're not going to use it  

یا نگران تلفظ یا لهجه خود هستید یا شاید نمی‌خواهید از آن به

correctly all of those things are doubt and so you  might feel confident about some vocabulary but not  

درستی استفاده کنید  همه این موارد شک دارند و بنابراین ممکن است در مورد برخی واژگان اعتماد به نفس داشته باشید، اما نه

others and that just means you don't have doubt  about this but you do have doubt about something  

دیگران و این فقط به این معنی است که شما در این مورد شک ندارید، اما در مورد چیز دیگری شک دارید،

else so when people talk about I'm scared to  speak or I'm shy or I'm worried or nervous it's  

بنابراین وقتی مردم در مورد آن صحبت می‌کنند می‌ترسم صحبت کنم یا خجالتی هستم یا نگران یا عصبی هستم، این

just because of the doubt now you might have a  situation where you're actually a good speaker  

فقط به خاطر اکنون شک دارید که ممکن است در موقعیتی قرار داشته باشید که در واقع سخنران خوبی هستید

but you're just shy about speaking in general  but if you have that same problem in your native  

اما از صحبت کردن به طور کلی خجالت می‌کشید، اما اگر همین مشکل را در زبان مادری خود دارید، این

language that's not a language learning problem  that's just you know that's that's a separate a  

مشکل یادگیری زبان نیست، فقط می‌دانید که این یک مسئله جداگانه است. یک

separate issue so lots of native English speakers  who speak fluently maybe they don't want to give  

مسئله جداگانه، بنابراین بسیاری از انگلیسی زبانان بومی که روان صحبت می‌کنند، شاید نمی‌خواهند

a public speech because that's maybe embarrassing  or whatever so that's a different issue than than  

یک سخنرانی عمومی داشته باشند، زیرا ممکن است شرم‌آور باشد یا هر چیز دیگری، بنابراین این مسئله با

developing fluency but in general like when  I get mails from people or comments and I see  

توسعه تسلط متفاوت است، اما به طور کلی مانند زمانی که ایمیل‌هایی از مردم یا نظرات دریافت می‌کنم. و من می بینم

there are obvious basic errors in what they  write then it's like oh okay actually there's  

اشتباهات اساسی آشکاری در آنچه می نویسند وجود دارد، پس مثل این است که اوه، باشه، در واقع

there's a problem there and and maybe this person  doesn't realize it so uh that's why like doubt is  

مشکلی وجود دارد و شاید این شخص آن را متوجه نمی شود، بنابراین به همین دلیل است که مثل شک

the general issue but it depends on the specific  person uh for that situation so whatever that is  

مسئله کلی است، اما بستگی به شخص خاص دارد. اوه برای آن موقعیت، پس هر چه که است

ryzen says am I late well not if you're watching  this uh uh like recording but yes we're about to  

رایزن می‌گوید من دیر کردم، خوب نه اگر شما این را تماشا می‌کنید، آه اوه دوست دارم ضبط کنید، اما بله، ما در شرف

finish this up because we've been going for almost  100 minutes oh my goodness all right C again since  

اتمام این هستیم زیرا تقریباً 100 دقیقه است که می‌رویم، خدای من خیلی خوب است. دوباره از زمانی که

I got your advice I feel more confident because I  try to understand very well uh and the words and  

توصیه شما را دریافت کردم، احساس اعتماد به نفس بیشتری می‌کنم زیرا سعی می‌کنم

expressions before going to topic or word yes so  that's a good idea if you feel confident you will  

قبل از رفتن به موضوع یا کلمه بله، کلمات و عبارات را خیلی خوب بفهمم، بنابراین اگر مطمئن هستید صحبت خواهید کرد، ایده خوبی است، بنابراین

speak so it's much easier to do this and you don't  need to spend time with uh with like a lot of a  

انجام این کار بسیار ساده‌تر است. و نیازی نیست که با

lot of people speaking you don't need to live in  a particular place you can do this all by yourself  

افراد زیادی که صحبت می‌کنند وقت بگذرانید، لازم نیست در مکان خاصی زندگی کنید، شما می‌توانید این کار را خودتان انجام دهید،

so this is what we do in fluent for life and  it's also what you can do by just getting a lot  

بنابراین این کاری است که ما به صورت مسلط برای زندگی انجام می‌دهیم و این همان کاری است که می‌توانید با به دست آوردن

more examples of things I wish my school teacher  explained things as clear as well you know it's  

مثال‌های بیشتر انجام دهید. کاش معلم مدرسه‌ام چیزها را به همان روشنی توضیح می‌داد که می‌دانید بهتر

it's better better than better late than never do  I watch uh anime uh not typically but yeah there  

از دیر شدن بهتر از هرگز انجام دادن آن است.

are some that I've enjoyed so what is it uh what's  the difference between how much and how many thank  

که من از آن لذت برده ام پس چه تفاوتی دارد آهان چه تفاوتی بین چقدر و چند نفر وجود دارد از

you for your correction well how much is if you're  talking about like a degree of something and how  

شما برای تصحیح شما تشکر می کنم خوب اگر در مورد چیزی صحبت می کنید چقدر است و

many is if it's countable all right and MBO says  do you teach one to one uh no I do not uh because  

اگر قابل شمارش باشد و MBO چقدر است می‌گوید آیا شما به یک نفر یاد می‌دهید، نه، نه، نه، آه، زیرا    برای

it would cost people an arm and a leg and it would  also require time and it's not even the best way  

مردم یک دست و یک پا هزینه خواهد داشت و همچنین به زمان نیاز دارد و این حتی بهترین راه

for you to learn because you really need to get  examples from lots of different speakers so I  

برای یادگیری شما نیست، زیرا واقعاً نیاز دارید نمونه‌هایی را از بسیاری از موارد دریافت کنید. سخنرانان مختلف، بنابراین من

will get people asking me for private lessons and  I just say why do you want private private lessons  

مردم را وادار می‌کنم که از من دروس خصوصی بخواهند و فقط می‌گویم چرا درس خصوصی می‌خواهی

and they' like well you're a good teacher whatever  and I say yes that's important but at the same  

و آنها دوست دارند که معلم خوبی باشی و من می‌گویم بله این مهم است، اما در همان

time you need to get the same way you learned  your native language you need to actually get  

زمان باید آن را دریافت کنید. به همان روشی که زبان مادری خود را یاد گرفتید، باید در واقع

lots of different examples for English as well so  you can't just learn with one speaker you really  

مثال‌های مختلف زیادی برای انگلیسی به دست آورید، بنابراین نمی‌توانید فقط با یک گوینده یاد بگیرید، بلکه

should be learning with many all right canero says  Drew do you understand well the Japanese speaker  

باید با بسیاری از سخنرانان یاد بگیرید.

who wears a mask while speaking because Japanese  speaker itself seems uh yes like it's I mean it's  

کسی که در حین صحبت کردن ماسک می‌زند، زیرا خود گوینده ژاپنی به نظر می‌رسد، بله، اینطور است، منظورم این است که

more difficult but the same thing with like an  English speaker as well I mean it would just be  

سخت‌تر است، اما همان چیزی است که با انگلیسی‌زبان‌ها نیز صحبت می‌کند.

it's like you know it's it's harder to hear and  and like the sounds you can't see the mouth as  

به نظر می‌رسد که نمی‌توانی دهان را به خوبی ببینی

well uh Tommy that's an interesting question do  I believe in God huh I guess not not in the way  

اوه تامی، این سؤال جالبی است من به خدا اعتقاد دارم، حدس می‌زنم نه آنطور

that maybe like typical religion would would like  explain it but sure yeah uh and it's because like  

که شاید مانند یک مذهب معمولی دوست داشته باشد آن را توضیح دهد، اما مطمئناً بله، و این به این دلیل است که

if you if you look at look at the world and this  is like like an interesting topic to end on um  

اگر شما به دنیا نگاه می‌کنی و این مثل یک موضوع جالب است که می‌خواهد به پایان برسد،

but like there are certain rules or certain rules  about a reality that like I mean I guess you could  

اما مثل اینکه قوانین یا قوانین خاصی درباره یک واقعیت وجود دارد که مثل من حدس می‌زنم می‌توانی

say there was a big bang and things happened or  whatever but like that explanation is is just as  

بگوییم انفجار بزرگی رخ داده است و چیزهایی اتفاق افتاده یا هر چیز دیگری. اما این توضیح به همان اندازه است

I don't know uh like just as plausible I suppose  as like us kind of creating this idea and so it's  

من نمی‌دانم به همان اندازه قابل قبول است که فکر می‌کنم مثل ما ایجاد این ایده است و بنابراین

it's kind of a long discussion about that but in  general uh it's it's more when I think about God  

یک بحث طولانی در مورد آن است، اما به طور کلی وقتی به این موضوع فکر می‌کنم بیشتر است. خدا

is thinking about rules that there are like rules  that we that we should follow and like you tend to  

به قوانینی فکر می کند که مانند قوانینی هستند که ما باید از آنها پیروی کنیم و دوست داریم که

enjoy a better life if you do uh but anyway we  can we can maybe save that for not not the end  

اگر این کار را بکنید از زندگی بهتری لذت ببرید، اما به هر حال ما می توانیم شاید بتوانیم آن را حفظ کنیم تا پایان

of a 90-minute video are you living in the US no  I'm in Japan how much it costs how many money do  

یک ویدیوی 90 دقیقه ای نباشد. شما در ایالات متحده زندگی می کنید نه من در ژاپن هستم چقدر هزینه دارد چقدر پول

you need is that correct no you would say how much  money do you need uh this is not a religious video  

نیاز دارید درست است نه شما می گویید چقدر پول نیاز دارید آه این یک ویدیو مذهبی نیست. آیا

are you a Christian I guess well not not in like  the the typical sense in like I I don't I don't  

شما مسیحی هستید فکر می کنم خوب نیست به معنای معمولی مثل من، من

believe in like a god like kind of separate from  us uh but it it because it makes more sense that  

به آن اعتقاد ندارم، مثل خدایی که از ما جداست، اما این به این دلیل است که منطقی تر است که

everything would be connected in one system uh  if that makes sense but again this is probably  

همه چیز در یک سیستم به هم متصل شود، اوه، اگر منطقی باشد اما باز هم احتمالاً

not the the best time to try to explain that  because it would it would take a while but uh  

بهترین زمان برای توضیح دادن آن نیست زیرا مدتی طول می کشد، اما اوه

I I think it's an interesting idea anyway uh if  you'd like to learn more about becoming fluent  

من فکر می کنم به هر حال ایده جالبی است آه اگر مایلید در مورد مسلط شدن بیشتر بدانید

which I do know a lot more about uh anyway then  you can click on the links in the description  

که من خیلی بیشتر می دانم به هر حال، می‌توانید روی پیوندهای موجود در توضیحات

below this video to learn more about that and  then we will see you in the next video bye-bye

زیر این ویدیو کلیک کنید تا در مورد آن بیشتر بدانید و سپس شما را در ویدیوی بعدی بای-بای می‌بینیم